Tumgik
#گسست
humansofnewyork · 1 year
Photo
Tumblr media
(18/54) “The king threw a celebration on the 2500th anniversary of the Persian monarchy. It was the largest gathering of world leaders in history. He constructed a city of tents around the ruins of Persepolis, where Cyrus’s grandson Xerxes ruled the ancient world. 1500 cypress trees were planted in the middle of the desert. There were vast carpets of petunias and marigolds. The king opened the ceremony with a speech at the tomb of Cyrus The Great. As he spoke, his voice shook with emotion. He said: ‘Rest in peace, for we are awake. In a troubled world, Iran still bears the message of freedom and humanity. Even in the darkest times, the torch thou lit has never died.’ The king was at the height of his power. Oil prices were at record highs. With each passing year Iran grew wealthier and wealthier, and the king gathered more power into his hands. Every New Year I would gather the children together and read from Shahnameh about the story of Jamshid, the fourth king of Iran. Jamshid was the greatest king. The wisest king. The Iranian people gathered around him in adoration, and built him a throne of sapphires, emeralds, and rubies. He taught men to build buildings. He taught men to heal the sick. He unlocked all the secrets of the world. And his throne began to float into the air. With each new gift to the people, it rose higher. And higher. And higher. Until one day it rose too high. Jamshid lost touch with the people. He could no longer hear their voice. He no longer wanted their participation. He gathered his advisors around him, and announced: ‘All good things come from me. I am the maker of the world.’ As soon as he spoke these words, his throne began to fall. With tears of blood he begged for pardon, but none was given. And the dread of coming darkness was his lot.” 
سال ۱۹۷۱ شاه جشن ۲۵۰۰ سالگی شاهنشاهی ایران را برگزار کرد. این جشن بزرگترین گردهمآیی سران دولت‌های جهان در تاریخ بود. شهری از چادرها پیرامون بازمانده‌های تخت جمشید بر پا شد، جایی که نوه‌ی کوروش بزرگ بر دنیای باستان فرمان می‌راند. ۱۵۰۰ درخت سرو در میانه‌ی دشت کاشتند. همراه با فرش‌های پهناوری از گل‌های اطلسی و همیشه‌بهار. شاه با سخنرانی در کنار آرامگاه کوروش بزرگ مراسم را آغاز کرد. صدایش از سنگینی آن لحظه‌ها لرزان بود. او گفت: «کوروش، آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم. و‌ برای نگاهبانی میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود. ایران در پهنه‌ی پرآشوب جهان پیام‌آور آزادگی و مردمی و پاسدار والاترین آرمان‌های انسانی‌ست. ای کوروش، مشعلی که تو افروختی هرگز خاموش نشده است. ایران نگهبان پیام آزادی و مردمی در این جهان پر آشوب است، حتا در تاریک‌ترین لحظه‌ها.» در آن زمان شاه در اوج قدرت بود. بهای نفت به بالاترین حد رسیده بود. با گذشت هرسال بر دارایی‌های کشور و قدرت شاه افزوده می‌شد. هر سال نوروز، برای بچه‌ها داستان جمشید - چهارمین پادشاه ایران - را می‌خواندم. جمشید پادشاه بزرگ آفرینش و سازندگی‌ست. پادشاهی خردمند است. ایرانیان ستایش‌کنان پیرامون او گرد آمدند و تختی از یاقوت کبود، زمرد و یاقوت سرخ برایش ساختند. جمشید از رازهای جهان پرده ‌برداشت. ساختمان‌سازی را به مردم آموخت. دارو و درمان بیماری‌ها را، نوشتن و بوی‌های خوش را، هرآنچه به کار زندگی شاد و آسوده بینجامد، پنهان نماند. خرد او بر همه هویدا بود. فره او چندان درخشان بود که تخت او به آسمان فرا رفت و ارجش با هر خدمت تازه به مردم فرا و فراتر رفت. غرورش چندان اوج گرفت که بزرگان کشور را فراخواند و گفت: چنین گفت با سالخورده مهان / که جز خویشتن را ندانم جهان / چو من نامور تخت شاهی ندید / جهان را به خوبی من آراستم / چنان است گیتی کجا خواستم. با راندن این سخنان بر زبان پیوندش با مردم گسست ،فره‌اش فروکاست. بختش رخت بربست. با اشک‌های خونین خواستار بخشایش شد، نابخشوده ماند. فرجامش دلشکار است
143 notes · View notes
arefkhodabandeh · 1 year
Text
چند کلمه درباره زندگی
 دو پروژه شهروندی؛ کاهش مصرف پلاستیک و سراوان سبز ، با مشاهده گسست میان نسل جدید و محیط زیست در محدوده جغرافیایی سراوان (استان سیستان و بلوچستان) توسط گروهی از شهروندان دغدغه مند و همدل، برنامه ریزی و آغاز شدند، اما برای چه کسانی؟  برای خود ما Continue reading Untitled
View On WordPress
0 notes
bargehe · 1 year
Text
چین ایستگاه نهایی؟ /گذرگاه جریان گردش مواد* از «کارگاه جهان»/فابریسیو رودریگز/ کاووس بهزادی
ساختار نظام جهانی یعنی بافتار سیاسی اقتصادی و مادی روابط ـ جهانی و فراملیتی در حال دگرگونی و گسست است. جمهوری خلق چین طی چهار دهه از یک حوزه‌ی اقتصادی پیرامونی به حوزه‌ی اقتصادی پرنفوذ و قدرت‌مند در کنار ایالات متحده‌ی آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا ارتقا پیدا کرده است. در این رویکرد مناطق صنعتی فقط پایه‌های رشد اقتدارگرایانه این کشور نیستند (Zhao 2015). صنایع پردازشی چین از آغاز سده‌ی بیست و یکم به…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
Link
0 notes
Photo
Tumblr media
#ویلفرد_بیون #روانکاو انگلیسی می گوید: تفکر زمانی شکل می‌گیرد که شخص بتواند غیاب را تحمل کند. فرد برای انسان شدن نیازمند اندیشه است و اندیشه نیازمند #غیاب، اما غیاب چه؟ غیاب موضوع. غیاب موضوع یعنی #مادر ابتدا باشد و سپس نباشد و بعد باشد. به واقع یک حفره یا #گسست بین موضوع و کودک باید در گستره تحولی‌اش رخ دهد و تا پایان این انفصال و جداییِ نسبتا محسوس،حفظ شود و در بزرگسالی به صورت الگوهای جدید در روابط موضوعی متعدد تکرار شود. به ابتدای دوره تحولی برگردیم زمانی که کودک در حیاتی ترین نیازهای خود، محتاج موضوع(مادر) است‌. موضوع (مادر) در آغاز راه، تمام ضروریات فیزیولوژیکی و عاطفی کودک را می بایست فراهم کند، این شرط ابتدایی و حیاتی است اما ناکافی، چون کودک برای انسان شدن نیازمند تفکر است به عبارتی کودک باید از مرحله کاملا #حیوانی گذر کند و پا فراتر از حیوانی که نفس می‌کشد یا چیزی می‌خورد یا می‌خوابد، بگذارد. این همان چیزی است که هم تراژیک است هم فرح بخش، هم منفی است هم مثبت، هم #نا‌امیدی است هم #امید است، هم تاریکی است هم سپیدی است. #تراژیک تر از این داستان را کجا می توان یافت که فرد برای انسان شدن باید دور شود و فاصله را تجربه کند؟ اما نتیجه کاملا فرح بخش است، کودک رنج فاصله و غیاب موضوع (مادر) را تحمل می‌کند تا اینک خود، موضوعی متمایز و اندیشنده و تکین شود. ما همیشه به این محتاجیم که فکر کنیم که وقتی دیگری غایب است هم حضور دارد. بودن همیشگی مادر هم ضروری است و هم از جایی به بعد، تکان دهنده و سهمناک است. مادری که مدام تلاش می کند، کودک تنها نشود البته با این تفکر که بهترین مادر دنیا است به واقع در تلاشی فرساینده و باورنکردنی، مصمم شده تا کودک از حیوانیت خود دست نکشد و پا فراتر نگذارد و خود موضوعی مستقل و تکین نشود. نمونه‌های کلینیکال این نوع ارتباط را در بیمارانی می‌یابیم که تحمل غیاب روانکاو خود را ندارند یا جلسات را پی در پی و بدون وقفه می خواهند، در واقع به ترجمه روانکاوانه از روانکاو خود می‌خواهند که اجازه ندهد آنها موضوعی مستقل، تکین و اندیشنده شوند. نمونه‌های غیر کلینیکال را هم در افرادی می توان یافت که از خانه مادری دور نمی‌شوند، خانه‌ای که نشان از زهدان مادر و امنیت است، ادامه این یادداشت را در سایت روان درمانی پویشی بخوانید لینک در استوری #مجله_روان_درمانی_پویشی #روان_درمانی #روانکاوی#بیون#رواندرمانی_پویشی#مادر https://www.instagram.com/p/CdkiHa5gQtl/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
بنیاد آموزه‌های من اثبات انسان نوین و نفی انسا‌ن‌نما است. #انسان_‌نما، موجودی طبیعی نیست. او محصول محیط خویش است. او ساخته و پرداخته‌ی مشتی اعتقادات نسنجیده و بازیچه‌ی عده‌ای سیاست‌مدار زیرک و حریص است. نوزادی که به دنیا می‌آید، #یکپارچه است و دچار #گسست نیست. اما محیط او این یکپارچگی را برنمی‌تابد و برای پاره‌پاره کردن و ویران‌ کردن و سرکوبی آن دست‌به‌کار می‌شود. محیط، با القا کردن باید‌ها و نباید‌ها، چگونه زیستن را به او تحمیل می‌کند. بدین‌سان، تمامیت این انسان تازه متولد شده، بی‌درنگ از دست می‌رود. او رفته رفته بزرگ می‌شود و از تمامیت خود احساس گناه می‌کند. او نیمی از خود را گناهِ محض می‌داند و با نیمه‌ی دیگرش زندگی می‌کند. او شروع می‌کند به نفی هرآنچه که طبیعی است، و با این نفی کردن، از #خلاقیت می‌افتد. زیرا از او پاره‌ای بیش، بر جای نمی‌ماند. پاره‌ای که نمی‌تواند برقصد و زندگی را به رقص درآورد. پاره‌ای که مغموم است و ترانه‌خوان نیست. پاره‌ ای که زندگی را گم کرده است و به خودکشی مشغول است. انسان‌نما از خود اراده‌ای ندارد، این دیگران‌اند که به جای او تصمیم می‌گیرند. او فقط تابع است. انسان‌نما، برده است. #اشو #زوربای_بودایی https://www.instagram.com/p/CKzfkaxHjKR/?igshid=5b5c54spdtjc
0 notes
ketabkhanblog · 4 years
Photo
Tumblr media
خواندن کتاب «عدالت؛ کار درست کدام است» اثر مایکل سندل می‌تواند برای هر کسی اتفاقی مهم باشد. سندل مدرس فلسفه سیاسی در هاروارد است و این کتاب حا��ل حدود سی سال کنکاش در مفهوم عدالت و تدریس آن است. اغلب اساتید هاروارد آنجا که تصمیم به تالیف کتابی برای مخاطب عام می‌کنند، نتیجه خوبی حاصل می‌شود و این کتاب بدون شک یکی از آنهاست. کتاب «عدالت» شما را ناچار به تفکر می‌کند و در میانه خواندن کتاب خود را درگیر اندیشیدن در مورد بسیاری از موضوعات جهان مدرن، از سربازی اجباری و مالیات گرفته تا موضوعات اساسی فلسفه سیاسی، از وجوه گوناگون و به شکلی ملموس می‌یابید. تمام مباحث بسیار مهم فلسفه سیاسی که سندل به آنها پرداخته تقریبا همگی با مثال‌هایی از زندگی روزمره و مسائلی که آشنا هستند توضیح داده شده و شکل گرفته‌اند و همین نکته فهم و درک موضوعات مطرح شده را بسیار ساده کرده است. کتاب متن روان و خوبی دارد و ترجمه هم قابل قبول است. چندین ترجمه دیگر هم از این کتاب وجود دارد که پیشنهاد می‌کنم یا از همین ترجمه استفاده کنید یا از ترجمه افشین خاکباز و انتشارات نشر نو.
.
.
.
خواندن این کتاب تقریباً درک خوبی از فیلسوفانی مثل بنتام، میل، کانت، رالز و ارسطو ارائه می‌کند. از سندل کتاب دیگر و فنی‌تری از همین مترجم منتشر شده با عنوان «لیبرالیسم و محدودیت‌های عدالت» که می‌تواند بعد از این کتاب خوانده شود.
اگر کتاب همچنان برای شروع مطالعه در این حوزه قدری برای شما دشوار بود، کتاب دیگر سندل با عنوان «آنچه با پول نمی‌توان خرید» را از همین مترجم و همین انتشارات تهیه کنید.
.
.
در حین خواندن این کتاب به یک مسئله که شاید ارتباطی مستقیم با موضوع کتاب نداشته باشد تأمل کنید و آن بحث اقتصاد نفتی به عنوان ایجاد کننده یک گسست بزرگ میان دولت و ملت است. با خواندن کتاب بیشتر متوجه مسائل و حواشی این موضوع می‌شوید.
.
.
مشخصات این ترجمه:
نشر مرکز، ۲۹۰ صفحه، ۴۶۸۰۰ تومان
کتاب رو قطعاً میتوانید از فروشگاه‌های اینترنتی کتاب که زیاد هم هستند تهیه کنید.
1 note · View note
bee-jaar · 5 years
Text
Tumblr media
دست‌هایم به چشم‌هایش بدل شده‌اند
و سکوتم به کلامش
من خاک بودم
و تا از هم گسست
شکلِ او را گرفتم
یک ساقه‌ی بلند
با دو برگ از موهای بافته‌اش.
#سید_محمد_مرکبیان
1 note · View note
persiana2021 · 2 years
Text
تکنیک‌های زوج‌درمانی: رویکردها و تمرین‌های درمانی
اگر به اندازه کافی با هم بوده اید، دیر یا زود با مشکلاتی در مسیر رابطه مواجه خواهید شد. حتی شرکای جدید به طور بالقوه می توانند از مداخلات مشاوره ازدواج که برای اطمینان از ادامه روابط در مسیر درست طراحی شده است، بهره مند شوند.
یادگیری برقراری ارتباط بهتر، اعتماد بیشتر، رها کردن رنجش ها یا کنترل احساسات می تواند ارزش تلاشی را داشته باشد که برای بهبود روابطمان لازم است – زیرا هیچ یک از ما کامل نیستیم. هنگامی که دو نفر در حال تجربه پریشانی در رابطه هستند یا مشکلاتی در رابطه دارند که باید با آنها برخورد کنند، دانستن زمان درخواست کمک ممکن است همان چیزی باشد که رابطه را نجات می دهد.
اگر این به نظر شما می رسد، مشاوره ازدواج آنلاین ممکن است همان چیزی باشد که پزشک دستور داده است. به خواندن ادامه دهید تا در مورد تکنیک های مشاوره ازدواج که برای هزاران زوج درست مثل شما موثر بوده است بیشتر بدانید. بر اساس گزارش انجمن ازدواج و خانواده آمریکا، بیش از 97 درصد از زوج های مورد بررسی احساس می کنند آنچه را که نیاز داشتند با استفاده از یک یا چند روش از تکنیک های مشاوره ازدواج به دست آورده اند. بیاموزید که چگونه با برخی از تکنیک های زیر رابطه خود را قوی تر کنید.
"مشاوره ازدواج یک راه شگفت انگیز برای به دست آوردن حداکثر پتانسیل شراکت ما است. ما این شانس را داریم که ریشه های پشت سر چرایی رفتار هر دوی ما به شیوه خاصی را کشف کنیم. با این درک، ما بیشتر مستعد این هستیم که تاکتیک‌های خاصی را امتحان کنیم که برای رابطه‌مان کار می‌کنند تا اینکه رویکردی جهانی را امتحان کنیم که نیازهای ما را برآورده نمی‌کند. یافتن رویکردی که بهترین کار را انجام می‌دهد، اکتشافی خواهد بود، اما در عین حال شگفت‌انگیز است که چه چیزی می‌توانیم در این راه بیاموزیم."
Tumblr media
درمانگر فضای گفتگو میگان رایس، PsyD، LPC
انواع مختلف مشاوره ازدواج
اگر قبلا هرگز نبوده اید، ممکن است وسوسه شوید که فکر کنید همه درمان ها یکسان است. این نمی تواند دور از واقعیت باشد. واقعیت این است که نوعی درمان وجود دارد که برای شما و مسائل و نیازهای خاص شما مناسب است. وقتی صحبت از تکنیک های مشاوره ازدواج می شود، گزینه های زیادی وجود دارد. می توانید مطمئن باشید که شما و شریک زندگی تان می توانید روش دقیق مشاوره ازدواج را پیدا کنید که برای شما کارساز است.
1. گو�� دادن انعکاسی
گوش دادن انعکاسی نوع خاصی از مشاوره ازدواج است که می تواند برای شریکی که می خواهند روی مهارت های ارتباطی خود کار کنند مفید باشد. با قرار گرفتن در یک محیط سالم و ایمن که در آن هر فرد به نوبت شنونده ای فعال است و به شریک دیگر فرصت می دهد تا آزادانه صحبت کند، می توان ارتباطات را تا حد زیادی تقویت کرد. راهنمای ما در مورد تمرینات ارتباطی برای زوج ها را بخوانید تا بیشتر بدانید.
هنگامی که ما عبارات خود را با استفاده از عبارات "من" به جای جملات "تو" بیان می کنیم، می توان گفت و گوی سازنده تری داشت.
به‌عنوان مثال، به جای گفتن «وقتی دیر می‌آیی به احساسات من آسیب می‌زنی»، می‌توانید با گفتن جمله‌ای بیشتر در امتداد این جمله که «وقتی دیر می‌آیید، احساس ناراحتی می‌کنم» احساسات خود را به نحو مؤثرتری بیان کنید.
«گوش دادن انعکاسی مهارتی است که ما باید آن را تمرین کنیم، زیرا برای بسیاری از ما به طور طبیعی به وجود نمی آید. بسیاری از زوج‌ها بر برنده شدن در یک مکالمه تمرکز می‌کنند، که تمرکز ما را بر استدلال متقابل خود قرار می‌دهد نه اینکه تمرکزمان را بر درک درستی از شرکایمان بگذاریم. در مشاوره ازدواج، اهمیت کمتری در مورد اینکه چه محتوایی رد و بدل می شود و تمرکز بر نحوه مبادله آن اهمیت بیشتری دارد.
Tumblr media
2. درمان متمرکز بر هیجان
درمان متمرکز بر هیجان (EFT) یک تکنیک مؤثر مشاوره ازدواج است. EFT می تواند به شناسایی الگوهای مخرب در یک رابطه کمک کند که شروع به تداخل در دلبستگی ها می کند و در نهایت از پیوند دو نفر جلوگیری می کند. با تمرکز بر روی آن الگوها و رفتارهایی که باعث ایجاد گسست در رابطه می شود، دو نفر می توانند بهبودی و پیوند را به شیوه ای مثبت تر آغاز کنند.
انجمن روانشناسی آمریکا (APA) بیان می کند که EFT برای حدود 75 درصد از زوج هایی که از آن استفاده می کنند مؤثر و مفید است.
3. روایت درمانی
روایت درمانی یک تکنیک درمانی بسیار خاص است که شامل هر دو طرف در توصیف مشکلات رابطه خود به شکل روایت می شود. سپس آنها تشویق می شوند تا داستان های خود را بازنویسی کنند. هدف روایت درمانی این است که به زوج ها کمک کند تا ببینند که یک داستان به تنهایی نمی تواند یک تجربه کامل را با هم در بر بگیرد.
روایت درمانی معمولا زمانی مفید است که هر دو نفر احساس کنند مقصر نابودی یک رابطه هستند. زمانی که هر یک از طرفین این ذهنیت را داشته باشند که شکست خورده اند، می تواند یک شکل عالی از درمان باشد، و بنابراین، آنها سزاوار یک رابطه شکست خورده هستند.
4. درمان متمرکز بر راه حل
درمان متمرکز بر راه حل برای زوج هایی که مشکل خاصی دارند که می خواهند در رابطه خود روی آن کار کنند، بهترین کار را انجام می دهد. این رویکرد هنگام کار برای رسیدن به یک هدف کوتاه مدت مفید است. این به زوج‌ها کمک می‌کند تا به جای نشستن در یک مکان و تمرکز بر روی همان مشکلات، راه‌حلی برای مسائل رابطه‌ای که دارند ایجاد کنند.
5. روش گاتمن
روش گاتمن می‌تواند به زوج‌ها کمک کند حتی در مواقع اختلاف در روابط خود، درک عمیق‌تری از یکدیگر ایجاد کنند. هدف این روش دادن مهارت‌های حل مسئله به زوجین است که صمیمیت و دوستی بین شرکا را افزایش می‌دهد.
در حالی که به طور سنتی از کارگاه های زنده و تکالیف در قالب مواد آموزشی در خانه استفاده می کند، بسیاری از درمانگران برای استفاده از تکنیک های اقتباس شده از روش گاتمن با زوج ها در یک محیط خصوصی در طول جلسات درمانی آموزش دیده اند.
6. درمان رابطه ایماگو (IRT)
درمان رابطه ایماگو (IRT) به زوج ها کمک می کند تا تجربیات دوران کودکی خود را که بر روابط بزرگسالان تأثیر گذاشته است را شناسایی کنند. به عنوان مثال، ایماگوتراپی می تواند به شما کمک کند تا دلایل مشکلات تعهد یا اضطراب رابطه را کشف کنید. از طریق کاوش گسترده ترومای دوران کودکی، زوج ها می توانند نسبت به یکدیگر درک و همدلی بیشتری پیدا کنند.
تمرینات مشاوره ازدواج که باید امتحان کنید
مداخلات زوج‌درمانی را می‌توان از طریق تمرین‌ها و فعالیت‌های مختلفی که برای ارتقای درک، ارتباطات عمیق‌تر، بخشش یا هر مشکل دیگری طراحی شده‌اند، تقویت کرد.
1. شناسایی احساسات
قطع ارتباط در یک رابطه اغلب از یک ناتوانی ساده در شناسایی سریع و مؤثر احساساتمان ناشی می شود. تمرین نحوه انجام این کار در یک مکان امن مانند درمان می تواند به شما کمک کند هر زمان که نیاز داشتید احساسات خود را به روشی سازنده تر بیان کنید.
2. تمرکز بر راه حل ها
حل مسائل، تمرکز بر نکات مثبت و تغییر جهت دادن رفتارهای منفی، همگی راه‌های موثری برای تمرین الگوهای راه‌حل‌محور هستند که در نهایت می‌توانند رابطه شما را بهتر کنند.
3. کاوش در گذشته
غیرمعمول نیست که گذشته روابط آینده را تحت تأثیر قرار دهد. ضربه‌ای که تجربه کرده‌اید، ترسی که به نظر نمی‌رسد رها کنید، الگوهای رفتاری منفی که ایجاد کرده‌اید، یا حتی آسیب‌هایی که اعتماد شما را برایتان دشوار می‌کند، همگی می‌توانند بر نحوه رفتار امروز شما با شریک زندگی‌تان تأثیر بگذارند.
با نگاه کردن به گذشته و شناسایی هر گونه الگوی ناسالمی که ایجاد کرده اید، می توانید شروع به التیام و ایجاد یک رابطه سالم، هم در حال و هم در آینده کنید.
4. هم ترازی
همسویی می تواند با تقویت نکات مثبت به شما کمک کند با مسائل یا مکالمات دشوار مقابله کنید. این کار را می‌توان با استفاده از خاطرات و احساسات از ابتدای رابطه‌تان، که معمولاً زمان شادی است، انجام داد، یا با برقراری ارتباط در سطح عمیق‌تری برای تقویت شراکت‌تان، تا بتوانید با آن زمان‌های چالش‌برانگیز مقابله کرده و از آن عبور کنید.
"تمرین درمانی مورد علاقه من با زوج ها "همسویی" است. در حالی که به نظر می رسد کمتر از آنچه که هست پیچیده است، من زوج ها را تشویق می کنم که به زمانی که برای اولین بار ملاقات کردند، برگردند. تمام آن حس ها احساسات، افکار، احساسات فیزیکی. برای بسیاری، زمان خوشبختی بزرگ است. بنابراین قبل از ارائه یک موضوع چالش برانگیز به اینجا می‌رویم... آماده کردن شرکای خود برای گفتگو به ما امکان می‌دهد تا ایده بهتری از جایی که هستند به دست آوریم و هم‌ترازی به ما کمک می‌کند از همان ابتدا ما را به هم متصل کنیم.»
درمانگر فضای گفتگو میگان رایس، PsyD، LPC
5. ابراز سپاس
به خوبی شناخته شده است که قدردانی راهی مؤثر برای بهبود خلق و خوی شماست و به شما کمک می کند تا همه چیز را در چشم انداز خود نگه دارید. تحقیقات به ما نشان داده است که ابراز قدردانی باعث افزایش هورمون اکسی توسین می شود که به کاهش استرس و ایجاد حس آرامش کمک می کند.
با ابراز قدردانی منظم با شریک زندگی خود و به اشتراک گذاشتن آشکار چیزهایی که بابت آنها سپاسگزار هستید، می توانید شروع به ایجاد پیوندی کنید که بر پایه اعتماد، قدردانی و احترام متقابل بنا شده است.
6. شناسایی زبان عشق یکدیگر
همه ما در مورد پنج زبان عشق شنیده ایم. تعیین هر دو زبان عشق شما می تواند به شما این امکان را بدهد که درک عمیق تری از آنچه که برای وادار کردن یکدیگر لازم است داشته باشید. سپس، می توانید بر اساس آن دانش عمل کنید.
5 زبان عشق اساساً فقط دسته بندی های گسترده ای هستند که می توانند توضیح دهند که هرکسی چه می خواهد (یا به چه چیزی نیاز دارد) تا احساس عشق کند:
دریافت هدایا
کلمات تاییدی
اعمال خدمات
زمان کافی
لمس فیزیکی
7. مدادکاری در زمان با هم
زندگی مشغول است ایجاد یک زمان مشخص برای یکدیگر ممکن است تنها راهی باشد که می توانید زمان با کیفیتی را رقم بزنید. به معنای واقعی کلمه وقت گذاشتن برای مداد کردن یکدیگر می تواند مطمئن شود که شریک زندگی شما می داند که آنها اولویت شما هستند. حتی اگر تمام چیزی که می توانید مدیریت کنید یک ساعت در یک زمان باشد، فایده این است که به یکدیگر اطلاع دهید چقدر رابطه شما مهم است.
پیدا کردن یک زوج درمانگر
رهیاب مشاور: تکنیک های مشاوره ازدواج را از طریق درمان آنلاین قابل دسترس و انعطاف پذیر می کند. درمان فردی یا زوجی مورد نیاز رابطه خود را دریافت کنید، زمانی که به آن نیاز دارید و چگونه به آن نیاز دارید. زمان اضافی را که درمان سنتی برای رفت و آمد به مطب درمانگر طول می کشد حذف کنید و برخی از دردسرهای ناشی از برنامه ریزی قرار ملاقات را کاهش دهید.
تاک اسپیس به شما کمک می کند تا یک تجربه یکپارچه ایجاد کنید تا بتوا��ید روی یک رابطه سالم تمرکز کنید و پایه ای محکم برای پرورش و رشد ایجاد کنید. برنامه های منعطف ما به گونه ای طراحی شده است که سبک زندگی و نیازهای هر زوجی را برآورده کند تا بتوانید مزایای مشاوره ازدواج را به طور کامل تجربه کنید.
چه به دنبال کار بر روی مشکلات رابطه خود باشید و چه به دنبال بهبود رضایت از رابطه باشید، مشاوره ازدواج می تواند سرمایه گذاری مفیدی باشد.
Tumblr media
منبع : مشاوره ازدواج
0 notes
edalaat12 · 3 years
Photo
Tumblr media
رشد اقتصادی در سایه گفت‌وگوی ملی به بیان دیگر ملتی در این مسیر به موفقیت دست یافته كه توانسته نیرو و همت تمام اقشار جامعه و دولتمردان را همسو كند و با استفاده از این نیرو به پیش برود. این همسویی را می‌توان در قالب وحدت ملی و یك خواستن بزرگ كه از سوی تمام آحاد جامعه تكرار می‌شود و دراصل همگان منافع خود را در آن می‌بینند، تصویر كرد. با عنایت به این واقعیت، در یك جامعه در‌حال‌توسعه می‌توان ارتباط تنگاتنگی بین گسست‌های اجتماعی و میزان موفقیت در جریان توسعه برقرار كرد؛ گسست‌هایی كه وحدت ملی و درواقع رسیدن به همسویی و هم‌صدایی در جریان توسعه و تصور منافع مشترك (توسعه برای همه) را تهدید می‌كنند.
0 notes
zohrehirani · 3 years
Video
youtube
مسعود رجوی ـ۶ خرداد ۱۴۰۰
آخوند از سر خاک انتخابات برخاست!
 خامنه‌ای پس از حذف و دفن کاندیداهای خودی و ذبح همه آنها زیر پای جلاد ۶۷
به شیوه «دو قورت و نیم باقی» خطاب به مردم گفت
در انتخابات شرکت کنید، انتخابات را متعلق به خودتان بدانید
کاندیداهای محذوف و مدفون غلطی جز نق زدن بی رمق یا تسلیم و ندامت
و دعوت به شرکت مردم در انتخابات نکردند
آن قدر که خامنه‌ای این خائنان نانجیب را نجیب و شایان تشکر مضاعف دانست
همه چیز به روشنی روز گواهی می‌دهد که از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مقاومت انقلابی
انتخابات و اصلاحات در این رژیم هیچ ارزش و معنا و مفهومی جز فریب خلق نداشته
و پاسخ خمینی و خامنه‌ای یک چیز بیشتر نیست:
کشتار و اعدام و قتل‌عام و جلاد ۶۷ و ادامه آن در خرداد ۸۸ و دیماه ۹۶ و آبان ۹۸
درست به همین دلیل
باید دیکتاتوری منفور ولایت فقیه را از ریشه برانداخت و بند از بندش گسست
خوشا مقاومت ایران که از ۴۰سال پیش این حقیقت و این ضرورت را دریافت
باقی حرف‌ها راجع به اصلاح این رژیم فریب و فسانه و خطوط ارتجاعی و استعماری است
مرگ بر اصل ولایت‌فقیه ـ زنده باد ارتش آزادی
سلام بر کانون‌های شورشی و مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش ملی ایران
0 notes
musiqueiran-blog · 6 years
Text
نو آوری یا شارلاتانیسم
آبان ۱۶, ۱۳۹۵
آسیب شناسی نوآوری در موسیقی ایران
شبحی سرگردان و عاصی بر فراز سر موسیقی اصیل ایران در پرواز است شبحی بی قرار که در حال تسخیر کالبد رنجور موسیقی ایران است ؛ شبح نوآوری این روزها در هر گوشه و ��ناری که در موسیقی ایران را می نگریم ،همه به صرافت نوآوری افتاده اند و چندان این امر اهمیت یافته است که حاشیه ( نوآوری) بر خود متن (موسیقی) غالب شده است و اندک اندک در حال فراموش کردن امری هستیم که باید در آن نوآوری شود و خود نوآوری تبدیل شده است به مسئله اصلی اشخاص و گروه های موسیقی در ایران. نو آواری ، کلمه و مفهوم اغواگرایانه ای است نو آوران علی الاصول پیشروان جامعه خود می باشند که آنچه را در آینده حاکم می شود را آنها ، سرآغازانند. نو آوری همواره در هر جامعه ای از نیازهای آن جامعه برخواهد خاست.نیازهای یک جامعه سبب به وجود آمدن نوآوری ها و متعاقب آن پیشرفت و دگرگونی فرم ها و صورت های کهنه و قدیمی می شود. نو آواری در تمام جوانب زندگی بشر همواره بوده وخواهد بود و هیچگاه هیچ شخص و گروه و جامعه ای نمی تواند بدون نو آوری به پیشرفت و توسعه دست یابد. در اینجا صحبت از نو آوری در میدان هنر و به خصوص در بعد موسیقی می باشد. نو آوری یک فرآیند است که می بایست در راستای تکامل امور ، وسایل ، مفاهیم ، هنر و … صورت گیرد و در غیر این صورت نام آن هر چیز دیگر می تواند باشد به جز نو آوری. می توان ۵ شاخصه برای نو آوری برشمرد: ۱- برخاسته از دل امرپیشینی باشد ۲- جوابگوی یک نیاز و فقدان باشد ۳- سبب تکامل و ارتقا امر پیشینی شود ۴- یک فرایند و یا همان پروسه است. ۵- و در نهایت مورد قبول جامعه قرار گرفته و جزءی از بدنه جریان پیشینی خود شود. متاسفانه اتفاقاتی که این روزها در عرصه موسیقی اصیل صورت می پذیرد،کمتر دارای این پنج شاخصه اصلی هستند. نوآوری در جامعه موسیقی ما از یک نیاز تبدیل شده است به یک اضطرار و از اضطرار این امر،موسیقی ما بیمار شده است. یک بیماری روانی- ذهنی که سبب به وجود آمدن تب و لرزهای بسیار شدید در بدن نحیف آن شده است و بجای آنکه با تغذیه درست، این بدن را تقویت نماییم، آن را بسته ایم به قرص ها و پودرهای انرژی زای کاذب نو آوری . تب تند نو آوری تقریبا همه گیر شده است و گویا به صورت یک رسالت واجب الاجرا همه باید در پی نو آوری در موسیقی ایران باشند. این امر در هر کجای موسیقی ایران سرک کشیده است از ابداع سازهای عجیب الخلقه تا آهنگسازی های خلق الساعه تا همنشینی بینگو بانگو و گیتار الکتریکی با دو تار و تنبور تا تحریر های ترکمنی ممزوج با اسانس اسپانیایی و تا نواختن سه تار به فرم گیتار فلامنکو و عمود گذاشتن تنبک بر زمین و کج گذاشتن دف به فرم پرکاشن های آفریقایی وافکت های سینمایی؟!….. نوآوری بر خلاف آنکه می بایست یک فرآیند و پروسه باشد برای افراد و گروههای موسیقی ما تبدیل به یک پروژه شده است. پروژه نوآوری؛ یعنی آنکه مانند مهندس های موسیقی؟! می نشینیم و وسایل و مواد خود را جلویمان چیدمان می کنیم و بعد بر اساس چند فرمول از جمله : همنشینی ، جاینشینی ، مونتاژ، کولاژ و…به خلق یک سازه دست می یابیم … سازه ئی که عاری از هرگونه حس و دیدگاه زیباشناسانه ، معنایی و هنری است و تنها با بزک و رنگ های جیغ سبب فریب مخاطبان ساده دل و غیر جدی می شوند. این روزها متاسفانه بجای آنکه هنرمندانمان با دست یازیدن به ساختن آثاری قوی سبب ارتقاء سلیقه و طبع مخاطبان عام خود شوند ، سطح خود را تقلیل داده اند به خواست و مطالبه مخاطبان خود … ایشان بجای آنکه پیشروان جامعه خود باشند تبدیل شده اند به پیروان مخاطبان خود… بلی چون مناسبات اقتصادی و منافع شخصی و تب تند نام آوری و شهرت و سرشناس شدن به صورت بیماری گریبان گیر بعضی از اهالی موسیقی ایران شده است. در اینجا باید به یک مسئله دردناک در جامعه موسیقی ایران اعم از نوازندگان ، آهنگسازان ، خوانندگان اعتراف نمود هرچند که این اعتراف بسیار دشوار است ولی برای شناخت بیماری در ابتدا باید عوامل آن را دانست. اکثر(نه همه) افراد فعال در جامعه موسیقی ما از فقر مطالعه و عدم شناخت صحیح از فلسفه های وجودی مفاهیم و نیازها و فقدان ها رنج می برد و این امر سبب شده است که در میدان موسیقی یکسری سوژه شارلاتان با محصولاتی عجیب و غریبی پیدا شوند که بیشتر به درد سرگرمی در سیرک ها و امور تفریحی می خورند تا هنر موسیقی. موسیقی برای نسل تازه ما از یک امر تعقلی و تفکری تبدیل شده است به یک امر مکانیکی و فنی از یک امر هنری یواش یواش دارد تبدیل می شود به یک امر صنعتی از یک امر حسی و زیبا شناسانه دارد تبدیل می شود به یک امر ریاضی گونه و فرمولیزه شده و از یک امر جدی به یک امر غیر جدی و تفریحی… به علت همین فقر است که خلاقیت دارد به “کمیت ” تنزل پیدا می کند. اگر موسیقی ما دچار این فقر نبود تفاوت نوآوری با همنشینی چند ساز بی ربط در یک کار را می دانست و استفاده بی ربط از گیتار را در یک ارکستر سازهای سنتی ، حمل بر جسور بودن و شهامت نمی کرد بلکه ناشی از فقدان خلاقیت و استعداد می یافت و مانند فلان خواننده پاپ یا نوحه خوان خواندن را گمان به کشف نحوه جدیدی از صدا دهی نمی نمود…برای همین شاهد به وجود آمدن کودکان ناقص الخلقه و عجیب و غریب هستیم که به عنوان نوآوری به خورد بی نوا خلق دربند خود می دهند. ساز مونتاژ می شود با گوشی های ویولون ، خرک تار ، سیم گیتار ، دسته ویولون کاسه ماندولین اسمش را هم می گذاریم سکینه یا خدیجه یا دوراهی ، شب ناله ، تن مار،سُرسُرک و…. در آهنگسازی اولین جایی که می رویم سراغ شعر است شعر حافظ و سعدی و مولانا را بر می داریم و سراغ شعر نو می رویم … شاملو ، فروغ ، اخوان ، سهراب اما آهنگسازی بر روی اشعار این بزرگان سخت است و عرق ریزان روح می خواهد از توان خردک استعدای که داریم خارج است به سراغ ترانه ها و ترانه سرا ها می رویم چون هم ساختن آهنگ های کمی عامیانه پسند برای داشتن بازار اقتصادی آسان تر است و هم زمینه خوبی برای به ظاهر نو آوری و به واقع شارلاتانیسم هنری است. راه دیگر آن است که اشعار مولانا و سعدی و حافظ را با ریتم های شکسته و با ترکیب نا مانوس گیتار و سه تار بنوازیم تا مخاطب را به حیرت واداریم یا باصدای شغال مخلوط با صدای حیوان همسایه ،حافظ بخوانیم و با نگاه فرا پسا پست ساختار شکنانه به دیگران که مبهوت در حال نگریستن ما هستند، بنگریم و زیر لب بگویم ؛ جماعت ابله و نادان و خشک مغز و متعصب… متاسفانه شارلاتانیسمی که به اسم نوآوری یا موسیقی تلفیقی این روزها در همه جا دیده می شود بیماری است که از یک جامعه بزرگتر به جامعه موسیقی ما سرایت کرده است. جامعه ای که بیماری دیده شدن و تمایز با دیگران گریبانگیر آحاد آن شده است. همه در جامعه ما نخبه و نوابغ هستند و بقیه (که تقریبا وجود خارجی دیگر ندارند)عامه مردم هستند که شعور و فهم و درک ندارند و برای نشان دادن این تفاوت سعی می کنیم کارهای کنیم که فریاد نیست بلکه جیغ است. کارهای که صورت می گیرد دیگر فریاد نیاز یک جامعه در حال پیشرفت و تکامل نیست بلکه جیغ مشمئز کننده یک جامعه بیمار است که از درد به خود می پیچد به همین سبب هر روز برای آنکه از دیگری عقب نمانیم یک چیز ناقص به نواقص قبلی اضافه می کنیم. یک جامعه بیمار جامعه ای است که هیچ کسی و هیچ چیزی و هیچ امری سرجای خودش نیست و در زمان و مکان خود قرار ندارد.تجربیات سال های دور دیگران را به علت همان فقرهای که برشمردیم به صورت کمیک تکرار می کنیم و می پنداریم نوآوری کرده ایم و بازار گرم می کنیم و در فضای مجازی و واقعی خیل مشتاقان خود را به تحسین و تعجب وامی داریم؟! در مثال شما در برابر توضیح و تفسیر اثر یکی از آثار های ناقص الخلقه این دسته از شارلاتان ها قرار بگیرید شاید با چنین توضیحی مواجهه شوید: ” این اثر کانسپچوال ، یک حرکت دیکانستراکچرالیستی ست که تمام انگارهای پیش از خود را نادیده می گیرد و به زوایایی از نگاه استتیک دست می یابد که تعددی است به ذهن رسوب کرده تاریخی این هنر در ایستارهای پیشینی خود، زوایا و خطوط موازی که لایه های چندگانه ای را در مقابل مخاطب قرار می دهد و به ذهن و عادت واره های مخاطب خود تجاوز می کند و سبب گسست او از تعاریف مرسوم و نچرال نضج یافت در سوپر اگوی اش می شود و در حقیقت دلیل به وجو آمدن دنیایی د��گر در یک دگردیسی مفهومی می شود که او هیچ تعریف و معنایی پیشینی در ذهن خود از آن ندارد و اکنون بر انباشتهای جهان چیزی نوینی دیگر اضافه شده است” در لایه های گفتمان های مغفول مانده” که به دلیل نداشتن ادبیات، مخاطب ، عاجز از درک و فهم این اثر است.؟! ” این می تواند توضیحی مناسب برای تفسیر و توضیح یکی از آثار شارلاتان ها در جامعه های مختلف ادبی ، هنری ، فلسفی باشد…. خوب برای درمان این جامعه بیماری ،باید اعتراف کنیم که بیمار شده ایم! این نسل که اکنون به آستانه میان سالی رسیده است در دورانی رشد کرده است که مرگ و تحقیر برایش روزمره بوده است. نسل ما نسلی بوده است که در پستو ها و پشت کمدها و زیر چادرهای برزنتی عشق ورزی کرده است، نسلی بوده است که اگر در انقلاب کشته نشده است باید پاسخگو باشد نسلی که اگر در جنگ شهید نشده باشد احساس خسران می کند و دربه در دنبال نردبان آسمان است.نسلی که همیشه متهم شده است نسلی که بهش اعتماد نشده است نسلی که دیده نشده است نسلی که برای آنکه درآمد داشته باشد باید دروغین و ریا کارانه زیست می کرده است …نسل چهل تیکه…. در جامعه بیمار است که پیش از آنکه مدرن شود همه پست مدرن می شوند در جامعه بیمار است که لایک صفحه تجاوز گروهی به فلان شخص صد ها برابر لایک صفحه کمک به کودکان کار است . در جامعه بیمار است که از نفرت سرشار است و همه مشکلات را به دیگری می سپاریم و همه از نوادگان کوروش ندیده هستیم در جامعه بیمار است که مشکل را در یک چیز دیگر مثل دولت و دین و حکومت و می جوییم نه در خودمان در جامعه بیمار است که از سایر اقوام مانند قوم عرب در عین تاثر ، متنفر است. ما نتوانستیم تا کنون چیزی به میراثی که به دستمان رسیده است اضافه کنیم و تنها با چکش مبتذل نوآوری داریم آخرین باقی مانده های رسیده به دستمان را به قواره نافرم مان منطبق می کنیم.اشعار حافظ را با صدای زوزه سگ و شغال و گرگ می خوانیم به عنوان ریشه های نادیده دیکانستراکچرالیست و استفاده از کلمات رکیک در اشعارمان به عنوان ساختارشکنی فرا پسا فرویدی با تکیه به آرای ژیژک محسوب می شود؟! و…. بنابراین خیلی ساده مبل لوئی چهاردهم را خریداری ولی چهارزانو روی آن جلوس می کنیم و در گران قیمت ترین ظروف کریستال غذای خود را با دستان نشسته میل می نماییم و در انتها دستان چرب خود را با دانتل های گران قیمت فرانسوی پاک می کنیم.بر اتومبیل های بسیار گران قیمت نشسته و با سرعت سرسام آور اتومبیل ساده دخترکی را به حدی تحدید و تهدید می کنیم تا از پل همت به زیر سقوط کند و سرویس ظروف نقره را نشانه شخصیت در پشت پنجره چیدمان می کنیم تا عابران آگاه شوند از شخصیت متول و مدرن مان؟! در همین هیناهین متوجه می شویم که نیاز داریم برای این لباس زیبا که در تن بی قواره مان زار می زند پشتبانی فرهنگی و هنری بیابیم. در خلوت خود عاشقان موسیقی های عامیانه و کاباره ای یا من درآوردی تلفیقی… هستیم ولی برای تکمیل ویترین جیغ خود حتما بلیط کنسرت شجریان را در کشورهای اروپایی تهیه می کنیم و تنها منتظر یم که ابوعطای استاد به اتمام برسد تا در انتهای کنسرت بیاد وطن این پرنده سر در خون با صدای لرزان فریاد بزنیم ؛ استااااااااد مرغ سحر مرغ سحر مرغ سحر و با استاد همخوان شویم و به یاد وطن در بند اشک بریزیم. به این می گویند طبقه متوسط شهری ایران که شش ماه متولد شده است ناقص الخلقه است هم خودش هم فرهنگ اش هم هنرش هم هنرمنداش… بنابراین تا آخر همه چیز را مصرف می کند همه چیز را با ولع می بلعد و هر چیزی را از اصالت تهی و بی هویت می کند. در ماه محرم نذری می دهد، در کوچه پس کوچه ها می نویسد “ما هستیم” و عرفان را به ابتذال می کشند و دو تا شعر مولوی و عطار را با چاکراهای بودا و صلیب مسیح مخلوط می کنند و عرفان مدرن یک بار مصرف تولید می کنند که با استفاده از استیصال افراد در مشکلاتشان بالاخص مشکلات جسمی و روحی تا انتهای حماقت و شارلاتانیسم سفر می کنند و زنان خانه دار در چرخه هستی برای رسیدن به وحدت، باید مانند کاربران گلدکوئیست برای استاد عرفان مدرن پول کلاس هایشان را از شوهرهای درگیر در شغل شریف دلالی طلب کنند و اگر اعراب سبب اضمحلال امپراتوری پرشین نمی شد الان حتما حق وتو در سازمان بین الملل داشتیم و اگر انقلاب نمی شد بی شک ژاپنی ها و کره ای ها مستخدمانمان بودند؟! و مهمترین کارمان شمردن تعداد ایرانی ها در ناسا است. خوب در این هیناهین معلوم است که فضای مسلط بر جامعه موسیقی ایران نیز تحت تاثیر این بیماری باشد و گمان کنند که اکنون گوشه نهفت را با ترومپت بنوازند نامش نو آوریست و روی تار پاتیناژبروند و آهنگ فلان موسیقی فولک دهات های آمریکا لاتین را بنوازند کاری خلاقانه کرده اند و بپندارند وظیفه دارند به تولید انبوه و خلق الساعه سازهای ابداعی دست بزنند که نام برای اسم گذاریشان کم بیاوریم و نام ساز را دیگر باید کمبوجیه سوم بگذارند. در حال حاضر دیگر جامعه موسیقی ایران نیازمند آهنگ ساز و نوازنده تار و سه تار و کمانچه و تنبک نیست که از لحاظ کمی نوازندگان و خوانندگان و … دارند یواش یواش از مخاطبان خود پیشی می گیرند. در حال حاضر نیاز مبرم جامعه موسیقی ما داشتن مخاطب آگاه است که شارلاتانیسم موجود نتواند فریب اش بدهد و به عنوان نوآوری خر داغ کند و بجای اسب بفروشد. ما نیاز به مخاطب با کیفیت بالای موسیقی داریم که هنگام شارلاتان ها توانستند سر بینوا فرنگی ها را کلاه گذاشتند، نتوانند دکه و سور و ساتشان را با عناوین جعلی و دهان پر کن در صدر مجلس موسیقی ایران پهن کنند.نیاز به مخاطبانی داریم که اسیر مناسبات حاکم و مریض بر موسیقی ایران نباشند وخارج از ارتباطات مسموم قومی قبیله ای در موسیقی ایران بتوانند به وضعیت موسیقی بنگرند و اگر آقا زاده فلان استاد دارد با رانت پدرش سطح موسیقی را به حد آهنگهای بازاری تقلیل می دهد با شهامت بایستد و بگوید و را را برای نو آوران واقعی که بی سر و صدا و بی هیاهو دارند کار می کنند هموار سازد. آری نیاز کنونی جامعه موسیقی ما برای آنکه وضع از این بغرنج تر نشود نیاز به مخاطبان حرفه ای است نه نوازندگان و آهنگسازان حرفه ای ، مخاطبانی که جرس را به صدا در آورند و بازار مکاره شارلاتانیسم را افشاء نمایند و قوه تمیز سره از ناسره را داشته باشند…
2 notes · View notes
baktashsblog · 6 years
Photo
Tumblr media
‏⁧‫#ایران‬⁩ تواند هر آنچه بخواهد، به ⁧‫#ایرانیان‬⁩ کس دستور ندارد، چو از ⁧‫#شاه‬⁩ ایران فرمان برد، ز شاهنشهان هیچکس ننگرد، چنین است ایران ⁧‫#آزادگان‬⁩، همینکه گسست رست ز دیوانگان، سراپا شاه جهان را بگوش، خردمند و دانا با فرّ و هوش، چنینند ایرانیان در جهان، شهنشاه جهاندار خدایگان دان، ⁧‫#آریانامه‬⁩
1 note · View note
Link
مسعود رجوی ـ در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی ما می گوییم باید این رژیم را سرنگون کرد و بند از بندش گسست
0 notes
archaeologyhub · 4 years
Link
«محسن میرجانی» در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، ضمن اشاره به این که در جریان جنگ دوم خلیج فارس و بمباران‌های ائتلاف آمریکایی در مناطق پیرامونی این کاخ، یکسری گسست‌ها و شکست‌های کالبدی در این محوطه ایجاد شده است، گفت: با توجه به عظمت طاق و گستردگی دهانه اجرا شده روی آن، این تاثیرات مخرب روز به روز و هفته به هفته موجب تسریع در نابودی کامل این اثر خواهد شد. وی انتشار خبری مبنی بر تخریب این بنای تاریخی را نشانه عمق فاجعه در حال روی دادن دانست و گفت: این مسئله نشان می‌دهد که دیگر چیزی از پوشش طاق گهواره‌ای این اثر باقی نمانده و زمانی نه چندان دور، باقی‌مانده پوشش این کاخ نیز فرو خواهد ریخت. وی با بیان این که از چند سال گذشته برخی از باستان شناسان به صورت مجامع علمی و دانشگاهی و در قالب فردی و گروهی آمادگی خود را برای نجات این اثر ایرانی اعلام کرده‌اند، گفت: متاسفانه این موضوع مورد توجه مقامات وزارتخانه میراث فرهنگی قرار نگرفته و استدلال آنها این است که این اثر در محدوده کشور عراق و جزو میراث فرهنگی این کشور قرار دارد و اگر قرار باشد اتفاق و مجوزی برای این اقدام نجات‌بخشی صادر شود، باید طرف عراقی پا پیش بگذارد.
0 notes
teerdad · 4 years
Photo
Tumblr media
این جملات از تراوشات مغز پوسیدهٔ خمینی گجستک زالو صفت ایران بر باد ده و در پشت وعده های مردم فریبش بیرون زده است که نه تنها کرامتی را نصیب مردم نکرد بلکه کانون خانواده ها را نیز با همین چرندیات اسلامی اش از هم گسست https://www.instagram.com/p/CJF6wrXBWIE/?igshid=asww54828du0
0 notes