#خسرو
Explore tagged Tumblr posts
Photo
#زندگی #زمان #عمر #فرصت #سختی #خستگی #خسرو #ناراحتی #دیالوگ_ماندگار #جملات_ناب #اکسپلور #reels https://www.instagram.com/p/CnY8HyQjGR8/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
Text
هیاهوی قلب
12 notes
·
View notes
Text
يعتبر هذا الدرهم من انذر الدراهم الامويه الساسانية وقد يكون آخر الدراهم الذي يحمل شخصيه عبد الملك بهذه الهيئة ، ويعتبر الدرهم الثاني الذي جائت معربه كامله دون رأس خسرو الثاني. ادا جاء خلف رأس كسرى : ضرب في سنه خمس / وامام وجهه : وسبعين وفي الطوق : بسم الله 🌜 لا اله الا الله 🌜 وحده محمد 🌜رسول الله . والوجه الثاني تم استبدال النار المجوسيه بصوره افتراضيه لعبد الملك قد شهدتها الافلاس والدنانير الامويه البيزنطيه وجاء فيها : امير المومنين خليفه الله . من المحتمل ان يكون ضرب #دمشق لظهور دراهم معربه نقشت فيها دمشق بشكل أبكر .
#عبد_الملك_بن_مروان #كسرى #خسرو #سوريا #دمشق #درهم_اموي #درهم #درهم_معرب #٧٥ #هجري #درهم_اسلامي #معرب #بشر_بن_مروان #ساساني #الصديق_الصدوق
0 notes
Text
۱۳ زندانی در زندانهای اصفهان،ایلام و قزلحصار کرج اعدام شدند
Continue reading ۱۳ زندانی در زندانهای اصفهان،ایلام و قزلحصار کرج اعدام شدند
View On WordPress
#13 prisoners were executed in Isfahan#human rights#Human rights organization MKN#Ilam and Qazalhasar prisons in Karaj#MKN314#۱۳ زندانی در زندانهای اصفهان،ایلام و قزلحصار کرج اعدام شدند#اعدام#اعدام تبعه افغانستان#به گزارش سازمان حقوق بشری امکیان#جنایات جمهوری اسلامی-The crimes of the Islamic Republic#حقوق بشر#حقوق بشر - human rights#خبر فوری#خسرو بشارت، محمدرضا رحیم پور، سیروس حیات بینی، محمد کریم فاضلی#خسرو بشارت، محمدرضا رحیم پور، سیروس حیات بینی، محمد کریم فاضلی و یک زندانی تبعه کشور افغانستان#روژهلات کردستان#زندان قزلحصار کرج#زندان مرکزی ایلام#زندان دستگرد اصفهان#سازمان حقوق بشری امکیان#سازمان حقوق بشر#سازمان حقوق بشرmkn
0 notes
Photo
(4/54) “My father named me Parviz, after one of Iran’s ancient kings. His story comes at the end of Shahnameh, in the historical section. Parviz was a good king. Not a great king, but a good king. His reign was a golden age of music. But he made many mistakes. His grandson Yazdegerd would be the last king of the Persian Empire. Every day on the way home from school I’d pass by the ruins of an ancient castle, where he made his final stand against the armies of Islam in 642 AD. The Battle of Nahavand was the bloodiest defeat in the history of our country. Most days when I got home I’d go straight to my room and read Shahnameh. The book opens in myth: our oldest stories, from before the written word. But the poets say our myths are even truer than our history. They emerge from the collective psyche. They hold our dreams. They hold our ideals. When Ferdowsi writes about our mythic heroes, he writes about all of us. And in Shahnameh there is no greater hero than Rostam. The Heart of Iran. A knight with the height of a cypress. And a voice to make, the hardened hearts of warriors quake. At one point in Shahnameh Iran is on the brink of defeat. Three enemy kings have joined their forces. Our armies are almost beaten. Rostam arrives at the battlefield on foot: no horse, no armor, carrying nothing but a bow and arrow. And with a single shot he slays the greatest champion of the other side. I wanted to be Rostam. My brother and I built a gym behind our garden. We took the heads off of shovels and made parallel bars. We made barbells out of clumps of dirt. We’d wrestle sixty times a day. And while we wrestled my brother’s friend would beat a drum and chant our favorite verses about Rostam: his defeat of the demon king, his battle with the dragon. There were no dragons in Nahavand, but there were ibex. They only lived at the highest elevations. And they were beautiful with their horns. I’d climb all night. I’d make my way by moonlight. The cliffs were covered in ice, a single slip could mean death. But I’d reach the summit by dawn, and watch the sun come up on herds of ibex grazing on the peaks.”
پدرم مرا «پرویز» نام نهاد - به نام یکی از پادشاهان ساسانی. داستان خسرو پرویز در بخش تاریخی شاهنامه میآید. او شاه بدی نبود ولی در کار فرمانروایی لغزشهایی بدفرجام داشت. پادشاهی او دوران طلایی موسیقی بود. نوهاش یزدگرد سوم پادشاه سالهای پایانی شاهنشاهی ساسانی بود. روزانه، در راه مدرسه به خانه، از نزدیک ویرانهی کاخی باستانی میگذشتم که جایگاه شکست یزدگرد سوم از سپاه اسلام در سال ۶۴۲ میلادی بود. نبرد نهاوند بدفرجامترین شکست تاریخ ماست. همینکه به خانه میرسیدم، بیدرنگ به اتاقم میرفتم و شاهنامه میخواندم. کتاب با اسطورهها آغاز میشود: کهنترین داستانهای ما، از دوران پیش از نوشتار. برخی میگویند که افسانههای ما از تاریخمان هم راستینترند. آنها از روان گروهیمان برخاستهاند. دربرگیرندهی آرزوها و آرمانهای ما هستند. هنگامی که فردوسی از پهلوانان افسانهای ایران میسراید، دربارهی همهی ما مینویسد. و در شاهنامه پهلوانی والاتر از رستم نیست. قلب تپندهی ایران. پهلوانی بالابلندتر و نیرومندتر از همه. به بالای او در جهان مرد نیست / به گیتی کس او را همآورد نیست. با صدایی که دلهای استوار جنگجویان را به لرزه میانداخت. در بخشی از شاهنامه، ایران در آستانهی شکست است. سپاه سه کشور به هم پیوستهاند. رستم پیاده به آوردگاه میرسد: بی اسب، بی جنگافزار، تنها با دو تیر و کمانش. اسب و سردار نیرومند سپاه دشمن را از پای در میآورد. میخواستم رستم باشم. من و برادرم زورخانهای پشت باغچهمان ساخته بودیم. دستهبیلها را جدا کرده و با دستهها میلههای موازی (پارالِل) برپا کردیم. هالتر را از دسته بیل و گِل رُس تهیه کردیم. ما هر روز تا شصت بار کُشتی میگرفتیم. هنگام کشتی، دوست برادرم طبل مینواخت و شعرهای موردعلاقهمان را دربارهی رستم میخواند: شکست دادن دیوان، نبرد او با اژدهای پیدا و پنهان. در نهاوند اژدهایی نبود، ولی کَل و بزهای کوهی بودند. شاخهایشان چه زیبا و شکوهمند بود. بر بلندترین قلهها میزیستند. تمام شب را از کوه بالا میرفتم. مسیرم را با روشنایی مهتاب مییافتم. گاه تختهسنگها از یخ پوشیده بودند، اندک لغزشی میتوانست مرگبار باشد. ولی پیش از سپیدهدم خود را به قله میرساندم، و به تماشای تابش آفتاب بر گلهی بزهای کوهی که سرگرم جست و خیز و چرا بودند، مینشستم
293 notes
·
View notes
Text
"عشق شيرين دلش را تندتر ميكرد؛ جانش هر لحظه در حضور خسرو بود. جهان محو شد و آنچه باقي ماند عشق او به خسرو بود. روحشان با رشتهای نامرئی پیوند خورده بود، محکمتر از زندگی خود."
"Love made Shirin's heart beat faster; her soul seemed to be in Khosrow's presence at every moment. The world faded, and all that remained was her love for him. Their souls were tied together with an invisible thread, stronger than life itself."
The original Persian excerpt above is from the book "Khosrow and Shirin" by Nizami Ganjavi, typically found in collections of Nizami’s "Khamseh" (Quintet). The work was written in the 12th century and published around 1177 (AD). It was later translated into English.
#web weaving#webcomic#khusrow and Shirin#love#poetry#longing#literature#movie quotes#life quotes#book quotes#quotes#inspirational quotes#inspiration#inspiring words#love yourself#love books#sad poem#sad thoughts#my forever love#lit#english translation#english poetry#romantic quotes#quoteoftheday#book quote#life quote#motivational quotes#positive quotes#beautiful quote#illustration
38 notes
·
View notes
Text
بحب اوي أتفرج على الناس اللي مرت بظروف صعبة اوي و كسرتهم و هما بيقومو تاني على رجليهم و ربنا بيعوضهم أكتر ما خسرو، بيبقى شكلهم حلو اوي و هما بيحكو ازاي عدو بكل ده و ازاي ربنا عوضهم لدرجة انهم نسيو كل الحزن اللي عشوه ❤
يارب يا كريم عوضني و أجبر خاطري انا كمان
7 notes
·
View notes
Text
چاند نکلے کسی جانب تری زیبائی کا رنگ بدلے کسی صورت شب تنہائی کا دولت لب سے پھر اے خسرو شیریں دہناں آج ارزاں ہو کوئی حرف شناسائی کا گرمئی رشک سے ہر انجمن گل بدناں تذکرہ چھیڑے تری پیرہن آرائی کا صحن گلشن میں کبھی اے شہ شمشاد قداں پھر نظر آئے سلیقہ تری رعنائی کا ایک بار اور مسیحائے دل دل زدگاں کوئی وعدہ کوئی اقرار مسیحائی کا دیدہ و دل کو سنبھالو کہ سر شام فراق ساز و سامان بہم پہنچا ہے رسوائی کا
3 notes
·
View notes
Text
من تو شدم، تو من شدی، من تن شدم تو جاں شدی نه تو جا تا کس نہ گوید بعد ازیں، من دیگرم تو دیگری من تو
میں تو بن گیا ہوں
اور تو میں بن گیا ہوں
میں جسم ہوں اور تو جان ہے
پس اس کے بعد کوئی نہ کہے
کہ میں اور ہوں تو کوئی اور ہے
امیر خسرو
4 notes
·
View notes
Text
دابا تخايل هاد الفلوس كاملة اللي خسرو باش يقنعو العالم بالاكاذيب و لم يتعاطف معهم المجتمع كنشوفو ردة الفعل ديالهم ... حسو بشوية من بزااف اللي حسوه الفلسطينين على مدى سنين كيتقتلو الناس و المجتمع مغمض عينيه... فرضا لو صار القتل ف المدنيين الاسرائليين و لم يتعاطف معهم المجتمع اش غادي يكون ردة الفعل ديالهم....
انا بعدا كنشوف رحلات ابولو من دابا نحن آسفون يا فضائيين غادي يجيوكم هاد القوم الفاسدين المفسدين .. فنظركم الى نجحو فنجاة ف داك الكوكب يقدرو يقنعو الفضائيين بلي حنا ناس ظالمين و يحضو بدعم الفضائيين و تكون حرب بين الفضائيين و البشر.. انا بعدا كنشوف انهم يقدرو يديرو فتنه بين الفضائيين هي الاولى باش مايخليوش معارضة اللي تفشل ليهم المخطط ديالهم
4 notes
·
View notes
Text
من تو شدم تو من شدی من تن شدم تو جان شدی تا کس نہ گوید بعد ازیں من دیگرم تو دیگری
امیر خسرو
Man tu shudam, tu man shudi
(I have become you, and you have become me)
Man tan shudam, tu jaan shudi
(I have become the body, and you the soul)
Taakas na goyad baad azeen
(So from now on, nobody can say)
Man deegaram, Tu deegari...
(That I am someone, and you are someone else)
-Amir Khosro (1253-1325)
5 notes
·
View notes
Text
خسرو بشارت زندانی کُرد پس از ۱۴ سال حبس اعدام شد
Continue reading خسرو بشارت زندانی کُرد پس از ۱۴ سال حبس اعدام شد
View On WordPress
#human rights#Human rights organization MKN#Iran#Khosrow Basharat#MKN314#مهاباد#ایران#اعدام#اعدام ها-Executions#جنایات جمهوری اسلامی-The crimes of the Islamic Republic#حقوق بشر#حقوق بشر - human rights#خبر فوری#خسرو بشارت#خسرو بشارت زندانی کُرد پس از ۱۴ سال حبس اعدام شد#روژهلات کردستان#زندان قزلحصار کرج#زندان عق��دتی#سازمان حقوق بشر#سازمان حقوق بشرmkn#عقیدتی
0 notes
Link
0 notes
Text
‼️خسرو طرفی #اهواز #خوزستان
Continue reading ‼️خسرو طرفی #اهواز #خوزستان
View On WordPress
0 notes