#پیرزنان
Explore tagged Tumblr posts
Photo
داستان عشق(هوس)#مهد_علیا مادر #ناصر_الدین_شاه #قاجار به #میرزا_بیرم _________________________________________ گویند مهد علیا مادر ناصر الدین شاه، که پیر و سالخورده بود و سن و سالی از وی گذشته بود، یک دل نه صد دل عاشق جوانی به نام «میرزا بیرم » شده بود. البته عشق که چه عرض کنم. این زن هوسباز، از برای خالی نمودن هوس، خود را می آراست و میل خود را به #میرزابیرم ابراز می داشت. اما از وی اصرار و از میرزا انکار! کار به جایی رسید که میرزا بیرم، پنج بار از #خراسان فرار نمود و به #استرآباد، #نیشاپور،#بلخ، #سیستان و #قندهار پناه برد اما هر بار مهد علیا کسی را به دنبال وی می فرستاد و او را مجبور به بازگشت می نمود.حتی به وی تهمت زد که مبلغ سیصد هزار تنگه ی مرا تصرف نموده ای! سرانجام میرزا بیرم به خانه ی یکی از دوستانش رفت و دردل نمود که این پیر فرهاد کش عجب مرا زبون و خوار کرده و محال است که من با وی درآمیزم و بنابراین از روی رضا و میل و رغبت خون خود را می ریزم و خودکشی می کنم تا مهدعلیا دست از سرم بردارد. دوستش به وی نصیحت نمود که بهترین راه این است که خود را به بیماری بزنی و وانمود کنی که مریض هستی تا عشق مجازی او روز به روز کم شود. گویند وقتی که مهدعلیا میرزا بیرم بیمار و ناتوان را دید ،مهر از وی برچید و ورق مهر و محبت او در هم پیچید.! شاید #عبید_زاکانی با توجه به این خصلت #پیرزنان بود که گفت: «پیرزنان را سر به کلوخ کوب بکوبید،تا درجه ی غازیان یابید»! یا در جای دیگر که می گوید:« از پیرزنان در پیری،مهربانی مخواهید»! _____________________________________________ گردآوری و نگارش: #علی_آریایی بن مایه: #بدایع_الوقایع،#واصفی،ج2،ص1052 به نقل از: تاریخ اجتماعی ایران،#راوندی،ج3،ص634-636 #تاریخ #قاجار #مهدعلیا #ناصرالدین_شاه #رابرت_شرلی https://www.instagram.com/p/CP9Et6XnmSs/?utm_medium=tumblr
#مهد_علیا#ناصر_الدین_شاه#قاجار#میرزا_بیرم#میرزابیرم#خراسان#استرآباد#نیشاپور#بلخ#سیستان#قندهار#عبید_زاکانی#پیرزنان#علی_آریایی#بدایع_الوقایع#واصفی#راوندی#تاریخ#مهدعلیا#ناصرالدین_شاه#رابرت_شرلی
0 notes
Photo
فوج نیوز – زورگیر پیرزنان تنها را شناسایی کنید فوج نیوز ایسنا، در تاریخ بیستم فروردین ماه امسال از طریق مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰، وقوع یک فقره سرقت بهعنف منزل در خیابان حبیب اللهی به کلانتری ۱۱۸ ستارخان اعلام شد که با حضور مأموران در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد مردی میانسال پس از ورود به خانه یک خانم ۶۵ ساله و اطلاع از محل نگهداری اموال باارزش این خانم اقدام به سرقت بیش از ۸۰ میلیون تومان طلا و جواهر و وجوه نقد از منزل وی کرده و متواری شده است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت بهعنف منزل و به دستور بازپرس شعبه چهاردهم دادسرای ناحیه ۲ تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.مالباخته پس از حضور در پایگاه دوم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در ساعت ۱۵ روز بیستم فروردین ماه در خانه نشسته بودم که زنگ خانه به صدا در آمد، فردی خودش را مأمور بانک معرفی کرده و مدعی شد که من در قرعه کشی بانک برنده چند میلیون تومان پول شدهام.به این بهانه این شخص که لباس سفید به تن داشت وارد خانه شد و پس از لحظاتی از من درخواست مدارک شناسایی کرد تا به قول خودش امور اداری برای تحویل پول قرعه کشی را انجام دهـد. برای آوردن مدارک شناسایی به سراغ کمد دیواری داخل یکی از اتاق ها رفته بودم که ناگهان احساس کردم شخصی پشت سرم ایستاده و به محض برگشتن با این شخص روبرو شدم. مالباخته ادامه داد: قصد اعتراض به حضور این شخص در اتاق را داشتم که ناگهان به سمت من حمله ور شد و در حالیکه قدرت مقابله با او را نداشتم، تمامی طلا و ج��اهرات و پول هایم را از داخل کمد دیواری سرقت کرد و از محل متواری شد.کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ با توجه به شیوه و شگرد سرقت به بررسی وقوع سرقت های مشابه پرداخته و اطلاع پیدا کردند که سرقت های مشابه دیگری نیز در دیگر مناطق تهران دقیقا به همین شیوه و شگرد رخ داده است. بررسی اظهارات مالباختگان جدید نشان داد که فردی با مشخصات یکسان و تحت عناوین مأمور اداره بیمه یا کارمند بانک و به بهانه های مختلف همچون پرداخت حقوق مستمری یا برنده شدن افراد در قرعه کشی بانک به در منازلی که در تمامی آنها افراد سالخورده و عمدتا پیرزن زندگی میکردند، مراجعه کرده و پس از ورود به منازل افراد، در صورت امکان به شیوه کشروی و در صورت اطلاع مالباختگان از هویت واقعی اش، به شیوه زورگیری اقدام به سرقت وجوه نقد، طلا و جواهرات کرده و نهایتا با یک دستگاه موتورسیکلت طرح ویو آبی رنگ از محل متواری شده است.کارآگاهان پایگاه دوم آگاهی با بهرهگیری از اظهارات شکات و مالباختگان در خصوص مشخصات ظاهری سارق، شیوه و شگرد سرقت و نهایتا بهرهگیری از سوابق مجرمان سابقهدار موفق به شناسایی یکی از آنان به نام فریدون . ن متولد ۱۳۴۶ شدند. بررسی سوابق فریدون . ن حکایت از آن داشت که این شخص از مجرمان سابقهدار و حرفهای با ۱۳ سابقه دستگیری و زندان است که در این ۱۳ فقره بارها به اتهام ارتکاب جرایم مختلف کلاهبرداری، قاپزنی و سرقت منزل از سوی پایگاه های مختلف آگاهی دستگیر و روانه زندان شده و در بسیاری از پروندههای سرقت خود نیز دقیقا به همین شیوه و تحت عناوین مأمور اداره بیمه یا کارمند بانک اقدام به سرقت از افراد سالخورده کرده است. بر اساس اعلام مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه سعدالله گزافی، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: در ادامه اقدامات پلیسی برای دستگیری فریدون.ن، کارآگاهان با بهره گیری از اطلاعات موجود در سوابق متهم اقدام به شناسایی آخرین محل سکونت وی در محدوده میدان هفتم تیر کرده و در تحقیقات پلیسی اطلاع پیدا کردند که این شخص به واسطه اقدامات مجرمانه از سوی خانواده طرد و در حال حاضر لامکان است.لذا در ادامه پیگیری پرونده و برای دستگیری این متهم سابقه دار و حرفه ای و همچنین شناسایی سایر شکات و مالباختگان احتمالی، دستور انتشار بدون پوشش تصویر این شخص از سوی بازپرس پرونده صادر شد. گزافی از شهروندانی که موفق به شناسایی تصاویر متهم شده و اطلاعاتی در خصوص مخفیگاه یا محل های تردد وی دارند خواست تا هرگونه اطلاعات خود در این خصوص را از طریق شماره تماس ۲۱۸۶۹۰۰۶ در اختیار کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دهنـد.وی همچنین از شکات و مالباختگانی که موفق به شناسایی تصویر متهم شدند خواست تا برای پیگیری شکایات خود به نشانی پایگاه دوم پلیس آگاهی در جنت آباد شمالی – خیابان شاهین شمالی مراجعه کنند. :
0 notes
Photo
8️⃣ نور(۱۰۳مین سوره نازلشده) | ۶۰ 🐫 وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ[...] 🐈 و نشستگان از زنانی که چشمداشت به آمیزشی ندارند، بر ایشان باکی نیست که پوشاکهای خود را بیندازند بدون آنکه جلوهگرانِ اندامی باشند، و اگر خودداری کنند برایشان بهتر است، و خدا شنوای داناست. (۶۰) 📖 تفسیر: ⚫ چنانچه ظاهر آیات ملاک قرار گیرد محتوای آیهٔ ۶۰ نیز به دنبال آیات ۵۸ و ۵۹ آمده و زنان نشسته در خانه (یا شاید پیرزنان) را - که جلوهگر اندامهای خود نیستند و توقع هیچگونه آمیزشی هم ندارند - از اذن گرفتن برای ورود، اجبار به خروج از خانه یا اجبار به تن کردن پوششهایشان معاف کردهاست. [...] با این همه بنا بر نظر مشهورِ فقها، آیهٔ یادشده به اختیاری بودن پوشاندن سر و برخی قسمتهای دیگر از بدن زنان یائسه اشاره دارد؛ بنابراین آزادی روسری برای زنان یائسه و اقلیتهای دینی، نمیتواند از نظر مجتهدین مشکل شرعی داشته باشد و میتواند قانوناً نیز استثنا شود. مکارم شیرازی در فتوای خود مینویسد که زنان یائسه حتی بیشتر از صرف موها را میتوانند در معرض دید نامحرم قرار دهند اما «این مسئله را به صورت عمومی و برای مردم اعلام نمیکنیم.» حکم رعایت حجاب برای زنان یائسه پرسش: حجاب برای زنانی که به سن یائسگی رسیدهاند، چه حکمی دارد؟ پاسخ: اولاً حجاب در مورد زنان یائسهای که رغبتی برای ازدواج با آنها نیست واجب نمیباشد و رجحان دارد، البته اگر ترک حجاب منشأ مفاسدی گردد لازم است حجاب را رعایت کنند. ثانیاً مختص موها نیست یعنی میتوانند مقداری از سر و گردن و مقداری از دستها را نپوشانند. ثالثاً این حکم شامل همهٔ زنان شوهردار و غیرشوهردار [را] که در این سنّ میباشند، شامل میشود. رابعاً این مسئله را به صورت عمومی و برای مردم اعلام نمیکنیم. 🔴 امیرحسین ترکاشوند در کتاب ″حجاب شرعی در عصر پیامبر″ بدین نتیجه میرسد که میزان حجاب شرعی در عصر پیامبر «تنه و ران و بازو» و در مواقع اضطراری صرفاً «سِترِ عورتین(=جلو و عقبِ ناف تا زانو)» بوده است. و این برخلاف رأی فقهاست که تمام بدن زن را عورت میدانند. 🟢 درباره حدود حجاب شرعی و اجباری سه مناظره و دو سخنرانی را از میان حدود سی فایل شنیداری که در طی هفتهشتسال اخیر گوش دادهام دستچین کرده و در کانال تلگرامی ″نقد حجاب اجباری″ قرار دادم. از صفحه «آیات حجاب» ویکیپدیا (آخرین ویرایش Hoomanrd) t.me/twosari t.me/AyehayeAbi 📸 نگاره: عکس تزیینی مو��یکا بلوچی در حال زینت��مایی در برابر پنجره #آیات_هشتگانه_حجاب_در_قرآن ۲۴ / #تیر / ۰۰ https://www.instagram.com/p/CRWbhBSjUK_/?utm_medium=tumblr
0 notes
Video
#ایران_بریفینگ / پیشنهاد روزنامه جمهوری اسلامی به مدافعان طالبان: مدتی بروید در میان آنها زندگی کنید! #روزنامه_جمهوری_اسلامی در سرمقا��ه امروز خطاب به کسانی که در #جمهوری_اسلامی این روزها از #طالبان_تروریست دفاع میکنند نوشت: این روزها برخی جماعت رسانهچی که خود را "عالمِ کلِ خفیات" میدانند، قلم به تطهیر این جماعتِ طهارتناپذیر بر صفحه سفید کاغذ میبرند و حرافانِ سبک کلام و تریبوندار هم گوی سبقت را از همه میربایند! پیشنهاد میشود همین مدافعان امروزین طالبان را بفرستیم مدتی میان طالبان نشست و برخاست و زندگی کنند و از مهر برادران خویش توشه برگیرند و بعد به تشریح روزگارشان قلم بزنند و سخن بگویند. این میتواند به همه ما کمک کند برای رسیدن به شناخت تازه از طالبانی که متمدن شدهاند. حتی برای طفلان دبستان و پیرزنان و پیرمردان روستای ما هم کمک شایانی خواهد بود! #حمله_طالبان_به_افغانستان #طالبان_در_تهران #مرگ_بر_طالبان_چه_كابل_چه_تهران #Farsi🏳️ @Irbriefing @iran.briefing https://www.instagram.com/p/CQ6AFWoKAJR/?utm_medium=tumblr
#ایران_بریفینگ#روزنامه_جمهوری_اسلامی#جمهوری_اسلامی#طالبان_تروریست#حمله_طالبان_به_افغانستان#طالبان_در_تهران#مرگ_بر_طالبان_چه_كابل_چه_تهران#farsi🏳️
0 notes
Photo
این کارها مربوط به اواخر دوره کارشناسی من هستش، سال هشتاد و دو یاسه دقیق یادم نیست، کلاس طرح جامع با استاد گودرزی. یادم هست استاد از من پرسید از ترکمن ها اولین تصویری که به ذهنت می آد چیه؟ یادم هست اولین تصویر تصویر پدر بزرگم بود و تمام پیرمردان و پیرزنان که بار سنت و گذشته را بر دوششون حمل می کردند و نسل ما به اطاعت از ایشان باید این بار را تحویل می گرفتیم. این دو اثر آخرین اسکیس های رنگی تابلوی بزرگ سه لته یی هستند که در اندازه یک و نیم در سه متر کار شدند و آقای مهندس محمود پایدار همان سال ها تابلو را از من خریدند. این اسکیس های رنگی، با رنگ روغن روی مقوا کار شدن و روی ورقه سه میلی ام دی اف چسبونده شدن. (at گنبد کاووس Gonbad-E Kavous) https://www.instagram.com/p/CErUZqhhcDg/?igshid=vkfwz25yu5ap
0 notes
Text
کتاب مگس ها - ژان پل سارتر
New Post has been published on https://www.ketabane.org/book/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%da%af%d8%b3-%d9%87%d8%a7-%da%98%d8%a7%d9%86-%d9%be%d9%84-%d8%b3%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%b1-%d9%86%d8%b4%d8%b1-%d8%ab%d8%a7%d9%84%d8%ab/
کتاب مگس ها - ژان پل سارتر
کتاب نمایشنامۀ «مگسها» اثر ژان پل سارتر به ترجمۀ مهدی روشنزاده توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است.
نمایشنامه «مگس ها» در سال ۱۹۴۲، در بحبوحۀ حملۀ آلمان نازی به فرانسه�� منتشر شد. در آن دوره این نمایشنامه سیاسی تلقی شد و سر و صدای زیادی به پا کرد. داستان اقتباسی از افسانهی «الکترا» میباشد و در سه پرده روایت میشود. «الکترا» دختر آگاممنون و کلامنتسترا است. هنگامی که آگاممنون از جنگ تروآ باز میگردد، همسرش «کلامنتسترا» به کمک اژیست، معشوقهاش، او را به قتل میرساند و آن دو قدرت را در دست می گیرند. اژیست پس از آن که بر تخت پادشاهی می نشیند الکترا را به کنیزی گرفته، و دستور قتل «اورست» برادر الکترا را صادر می کند. اژیست برای فرار از گناه خود، مردم را سرگرم خرافهپرستی می سازد. الکترا برای نجات جانِ برادر خود، اورست را فراری می دهد و از خانه دور می کند.
در نمایشنامۀ «مگسها»، داستان در پردۀ اول در میدان «آرگوس»، شهری تاریخی در یونان قدیم آغاز میشود و صحنهای را نشان میدهد که پیرزنان سیاهپوشی در حال حرکت، سرودخوان به دور مجسمهای میچرخند؛ امروز، روز جشن مردگان است و دو شخصیتِ «اورست» (همان اورستس) و «لوپداگوگ» تازه به شهر آرگوس وارد شدهاند و شروع به گفتوگو میکنند. هنگامی که اورست به آرگوس قدم میگذارد، اژیست پادشاه شده است و خواهرش الکترا نیز به عنوان خدمتکار او در قصرش حضور دارد. در پردۀ دوم میخوانیم که چطور الکترا با جمعیت دربارۀ آزادی و پدر خود سخن میگوید و اورست نیز مردم را به اعتراض و طغیان دعوت میکند، اما ژوپیتر مانع از آن میشود. در این داستان شخصیتهایی مانند الکترا و اورست نشاندهندۀ آزادیخواهی و شجاعت هستند.
0 notes
Text
خودکشی یا ناتوانی از زایش معنا برای زندگی
سیراف خبر؛ ایرن واعظزاده: گاهی روزهایی فرا میرسند که دلشکسته و آشفته از هر رویدادی، گوشهای کز کرده و گونههایمان بستر اشکهای ناتمامی میگردند که برخلاف زمانهای دیگر حجمشان ذرهای از وزن سنگین قلبمان نمیکاهد؛ شبهایی میآیند که هیچ ستارهای رقص چشمنوازش را با عشوه به رخ نمیکشد و پهنای آسمان سرتاسر غم میشود و سیاهی مطلق... و آنگاه سیاه ترین تصویر سر می رسید... خودکشی و انتحار و ختم یک زندگی. با این حال، سناریوی زندگی، تجربۀ چشیدن طعمهای مختلف خوشیها و غمهای آدمی است؛ زندگی شبیه به میدان نبرد و مملو از مبارزان زخمخوردۀ قوی یا به هلاکت رسیده است و نباید از یاد برد که تسلیم و پذیرش شکست، حقیرترین آدمیان را در صفحۀ نمایش ذهن هر تماشاگر که خود ما هستیم، در معرض دید قرار میدهد. *** خودکشی یکی از فجایع و ناهنجاریهای اجتماعی است که در دنیای مدرن امروزی و با پیشرفت صنعت و رشد تکنولوژی نوین، شاهد افزایش و شیوع آن در سطح جوامع بشری هستیم؛ عملی که نزد برخی گروههای سنی و فکری مبدل به نوعی اعتقاد و یک باور عمیق شده است. این معضل اجتماعی که آن را همسابقه با تولد انسان میدانند، در حدود سه دهۀ اخیر، بهدلایل مختلفی همچون افزایش مشکلات اقتصادی، بیانگیزگی و نومیدی، ناتوانی در برقراری روابط بین فردی، عدم تحمل بیماریهای صعبالعلاج و... رو به فزونی گذاشته است. این امر سبب شده تا جامعهشناسان، روانشناسان و آسیبشناسان اجتماعی این بار با نگاه دقیقتر و جدیت بیشتری به این مسئله بپردازند. همچنین روند چرخشی و تغییر گروه سنی قربانیان خودکشی از میانسالان و سالمندان به نوجوانان و جوانان موجب شد تا سازمان جهانی بهداشت، روز دهم سپتامبر برابر با ۱۹ شهریور را در تقویم جهانی سلامت بهعنوان «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» ثبت نماید. این روز را بهانهای قرار دادیم و با برخی از افراد پیرامون خود گفتگو کردیم که آیا تا کنون شده به خودکشی بیاندیشند؟ آیا شده که بخواهند به ارادۀ خود زندگی خویش را پایان دهند و خود را بکشند؟ یا شده به وصیت و نامۀ خداحافظی فکر کرده باشند و یا حتی نوشته باشند؟ پرسیدیم و پاسخهای عجیبی هم گرفتیم؛ قصهها و غصههای مردمی از جنس خودمان که بریدهاند و خسته شدهاند و به ته خط رسیدهاند و یا هنوز مبارزه میکنند و از پا ننشستهاند و یا تا ته خط رفتهاند اما دور زدهاند و راهی جستهاند و به زندگی برگشتهاند... و چقدر شبیه خودمان... این پاسخهایی است که شاید پاسخ خود شما به این پرسشها میتوانست باشد اگر برای لحظهای به این موضوع فکر کرده باشید.
نگرش افراد نسبت به خودکشی
هستی: یک مدت به خودکشی فکر میکردم اما حالا میدانم آدمهای ضعیف دست به این کار میزنند. خوشحالم که حالم خوب شده و به زندگی برگشتهام و دارم سعی میکنم خطاهای گذشته را جبران کنم. پیمان: چند وقت است آدم شدهام و دیگر به خودکشی فکر نمیکنم ولی خودم را اصلاً دوست ندارم. زهرا: من ۲۷ ساله هستم و ۱۵ سال میشود که مادر زمینگیرم را تر و خشک میکنم. پدرم ده سال است که خانوادهاش را ترک کرده و برادر و خواهرم هم که شاغل و متأهل هستند، حاضر نیستند حتی هزار تومان برای مادرشان هزینه کنند. استرس شدیدی دارم و بیاعتماد به نفس هستم؛ نه بچگی کردهام و نه جوانی. این زندگی من را نابود کرده؛ به ته خط رسیدهام؛ تنها و درماندهام و دیگر فکر و ذکری جز خودکشی و مرگ ندارم. سحر: خودکشی حماقت محض است و گناه کبیره؛ سختی در زندگی همه هست. مشکلات زندگی برای این است که انسان یاد بگیرد چطور قوی باشد و رشد کند؛ مثل دانهای که زیر خاک فشار را تحمل میکند تا جوانه بزند و تبدیل به نهال شود. سروش: وقتی فکر مرگ سراغم میآید، سری به قبرستان میزنم تا به خودم یادآوری کنم تمام آنهایی که آنجا با آرزوهایشان خاک شدند، یک روز برای خودشان برو و بیایی داشتند و حالا... زندگی آنقدر کوتاه است که ارزش خودکشی ندارد؛ خودش خیلی زود تمام میشود. مریم: من تازگیها در این فکر هستم؛ در زندگیام چند شکست خوردهام و به آرزوهایم نرسیدهام؛ فکر میکردم اگر خودکشی کنم از همه چیز راحت میشوم ولی به خودم گفتم آن دنیا جواب خدا را چه میدهی؟ با اینکه خیلی مضطرب هستم و انگیزهای برای زندگی ندارم، فقط دارم تحمل میکنم و مشکلات را به دوش میکشم. نسرین: آدم با خودکشی فقط به خودش ظلم میکند. آقایی را دیدم که خودش را انداخته بود جلوی قطار اما نمرد و فقط پاهایش را از دست داد و تا آخر عمرش مجبور است روی ویلچر بنشیند. ترانه: دوست من پارسال چهار روز قبل از کنکور خودکشی کرد؛ وقتی با همکلاسیها رفتیم پیش مادرش، ما را بغل کرد و بویید و گفت مهمانهای دخترم خوش آمدید و ما فقط زار میزدیم. هنوز صدای نالههای مادرش در گوشم است، هنوز هم باورم نمیشود اینکار را کرده باشد؛ بعد از آن ماجرا هیچوقت آن آدم سابق نشدم. مصطفی: منم فکر خودکشیام. چند سال پیش در امتحان یک اداره پذیرش شدم اما در مصاحبه رد شدم. اگر در آن مصاحبه پذیرش میشدم، الان سر کار بودم و برای خودم خانواده تشکیل میدادم و پیش مردم و فامیل اعتبار داشتم ولی حالا بیکار و علاف در کوچه و خیابان میگردم و مسخرۀ دوست و آشنا شدهام. همه تا من را میبینند میگویند این همه درس خواندهای و آخرش هم بیکار در خانه نشستهای. بریدهام دیگر... سهیل: من درگیر کنکور ارشد بودم که فهمیدیم برادرم که خیلی هم برایمان عزیز بود، معتاد است. روزها میگذشت و نمیتوانستم آن وضعیت را تحمل کنم تا اینکه جنون سراغم آمد و رفتم روی پلهوایی؛ همان موقعی که تصمیم داشتم خودم را پرت کنم، یک دوست قدیمی را روی پل دیدم. من را با خودش برد یک جایی و کلی برایش حرف زدم و گریه کردم. آن روز گذشت و من موفق به خودکشی نشدم؛ روزهای سختی را گذراندم و بعد از پنج سال، دانشجوی یک رشتۀ خوب در یکی از بهترین دانشگاهها و پر از هدف و انگیزه شدم اما برادرم هنوز معتاد مانده و ترک نکرده است. نرگس: من در یک خانوادۀ مذهبی و سختگیر بزرگ شدهام. مادرم هیچوقت اجازه نمیدهد با دوستانم بیرون بروم و فقط یک دوست خیلی صمیمی دارم که فقط او اجازه دارد به خانۀ ما بیاید اما من نمیتوانم به خانۀ آنها بروم. من عاشق پسری شدم که چند مدت بعد فهمیدم آن پسر عاشق همین دوست صمیمی من شده و چند ماه دیگر هم قرار است عروسی کنند. خدا دو نفر را که از صمیم قلب دوستشان داشتم ازم گرفت. دیگر چه دلیلی میتوانم برای زندگی داشته باشم؟ من اینجا هم در جهنم هستم. مژده: برادر من سه سال پیش، وقتی ۲۲ ساله بود خودکشی کرد. عاشق دختر ۱۶ سالهای شده بود که پدرش رضایت به ازدواج او با برادرم نمیداد و بعد از جند بار خواستگاری رفتن و جواب رد شنیدن، خبر رسید که آن دختر با شخص دیگری نامزد کرده است. برادرم که این را شنید حالش خیلی بد شد تا اینکه یک شب خودش را از سقف حلقآویز کرد. بعد از آن ماجرا زندگیمان از هم پاشید، پدر و مادرم شکسته و گوشهگیر شدند. مادرم مدام یک گوشه مینشیند و به عکس برادرم زل میزند و وقتی میشنود یکی از جوانهای فامیل میخواهد عروسی کند، بیصدا اشک میریزد.
و این قصه ادامه دارد...
هنوز از اتاق همینگوی بوی باروت میاد هنوز هم ادکلن مرلین مونرو نیمه تمام مانده و پیرزنان بهوقت گذشتن ازکف آخرین اتاق مایاکوفسکی دامن خود را جمع میکنند یکی میآید بهزور یکی میرود بهانتخاب مرحوم حسین پناهی Read the full article
0 notes
Link
نقد فیلم نیش و زنبور ( نیش زنبور) رضا و اسد، دو قالتاق به تمام معنی هستند که با صحنه سازی از پیرزنان
0 notes
Photo
رضا رویگری:امیدوارم کتابخانهگردی شهروندان را به کتابخانهها برگرداند بازیگر مجموعه «مختارنامه»، گفت: کتابخانهگردی مسئولان و چهرهها هرچند موجبات توجه بیشتر نسبت به کتاب و کتابخوانی می شود اما برای بازگرداندن مردم به کتابخانه ها و احیای کتابخوانی راه سختی در پیش داریم. ایران اکونومیست - به گزارش ایران اکونومیست؛ رضا رویگری بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون اظهار داشت: کتابخوانی مدت هاست نقشی کمرنگ در فراغت ایرانیان دارد و به جایش شبکههای مجازی و ماهواره آمده اند و دارند به مردم خوراک بیهوده می دهند.بازیگر «مسافر ری» ادامه داد: فکر خوبی است که برای یک روز هم که شده تعدادی از شخصیت های سیاسی را به دیدار کتابداران و کتابخانه ها ببرند اما هدف بزرگترمان باید این باشد که از جوانان تا نوجوان و حتی پیرمردان و پیرزنان را به کتابخانه ها برگردانیم.وی با اشاره به رشته تخصصی خود یعنی بازیگری، گفت: بازیگری که کتاب نخواند از قافله بازیگری عقب می ماند و اگر می بینیم در سال های اخیر بازیگران ماندگار زیادی نداشته ایم برای همین است که مطالعه را جدی نمی گیرند.رویگری تاکید کرد: بازیگران باید در مسائل مختلف فرهنگی-هنری-اجتماعی صاحب دید و بینش باشند؛ بدون مطالعه چگونه میتوان به بینش رسید؟ مطالعه است که بینش را بالا میبرد.وی افزود: بارها با جوانان و بخصوص ��ازیگرانی مواجه شده ام که می گویند مطالعه چه ربطی دارد به بازیگری؟ در صورتی که مطالعه کردن است که دیدگاه را عوض می کند و موجب میشود کیفیت کار، ماندگار شود و حتی الگوسازی شود.بنابر گزارش خانه کتاب ، رویگری با اهمیت قائل شدن برای کتابخانه ها حتی در روزگار معاصر ادامه داد: در نوجوانی و در محله باغ فردوس دبیرستان می رفتم. در آن زمان عضو کتابخانه زعفرانیه شده بودم و هفته ای یک یا دو کتاب به امانت می گرفتم و مدام اشتیاق داشتم که کتابهای تازه بخوانم. الان هم کتاب میخوانم و فکر می کنم همچنان کتابخانه ها هستند که می توانند کودکان و نوجوانان را کتابخوان بار بیاورند.رویگری خاطرنشان کرد: امیدوارم کتابخانهگردی و برنامه های دیگر فرهنگی مانند ترویج کتابخوانی از کودکی و در مهدهای کودک و مدارس بتواند شهروندان را به کتابخانهها برگرداند چون اگر چنین نشود با نسلی روبرو خواهیم بود که همه اطلاعات را حتی اگر غلط باشد از فضای مجازی به دست میآورد و در آ�� صورت است که دیگر با غلطهای جبران ناپذیر در ساختار کلان کشور روبرو خواهیم شد.
0 notes
Photo
پیرزنی را ستمی درگرفت دست زد و دامن سَنجَر گرفت که ای ملک، آزرمِ تو کم دیدهام وز تو همه ساله ستم دیدهام شحنه ی مست آمده در کوی من زد لگدی چند فرا روی من بی گنه از خانه بُرونم کشید موی کشان بر سر کویَم کشید در ستم آبادِ زبانم نهاد مُهر ستم بر درِ خانم نهاد گفت فلان نیم شب ای کوژپشت بر سر کوی تو فلان را که کُشت؟ خانه من جُست که خونی کجاست؟ ای شه ازین بیش زبونی کجاست؟ شحنه بُوَد مست که آن خون کند عربده با پیرزنی چون کند؟ رَطل زنان، دخلِ ولایت برند پیرهزنان را به جنایت برند آن که در این ظلم نظر داشته ست سِترِ من و عدل تو برداشته ست کوفته شد سینه ی مجروح من هیچ نماند، از من و از روح من گر ندهی داد من ای شهریار با تو روَد روزِ شمار، این شمار داوری و داد نمیبینمت وز ستم آزاد نمیبینمت از مَلِکان قوَّت و یاری رسد از تو به ما، بین که چه خواری رسد مال یتیمان سِتَدن ساز نیست بگذر ازین غارتِ اَبخاز نیست بر پِله ی پیرهزنان ره مزن شرم بدار از پله ی پیرهزن بندهای و دعوی شاهی کُنی شاه نِهای، چون که تباهی کنی شاه که ترتیب ولایت کُند حکم رعیَّت به رعایت کند تا همه سر بر خط فرمان نهند دوستی اش در دل و در جان نهند عالم را زیر و زبر کردهای تا تویی، آخر چه هنر کردهای؟ دولت ترکان که بلندی گرفت مملکت از داد پسندی گرفت چون که تو بیدادگری پروری ترک نِهای، هندویِ غارتگری مسکن شهری ز تو ویرانه شد خرمن دهقان ز تو بی دانه شد زآمدن مرگ، شماری بکن می رسدت دست، حصاری بکن عدل تو قندیل شب افروز توست مونس فردای تو، امروز توست پیرزنان را به سخن شاد دار و این سخن از پیرزنی یاد دار دست بدار از سر بیچارگان تا نخوری یاسجِ غمخوارگان چند زنی تیر به هر گوشهای غافلی از توشه ی بی توشهای فتح جهان را تو کلید آمدی نه زْ، پیِ بیداد پدید آمدی شاه بدانی که جفا کم کُنی گرد گران ریش، تو مرهم کنی رسم ضعیفان به تو نازِش بوَد رسم تو باید که نوازش بوَد گوش به دریوزه ی انفاس دار گوشه نشینی دو سه را پاس دار سنجر که اقلیم خراسان گرفت کرد زیان که این سخن آسان گرفت داد در این دور برانداخته ست در پرِ سیمرغ وطن ساخته ست شرم درین طارَمِ اَزرَق نمانْد آب درین خاک معلق نماند خیز نظامی، ز حد افزون گِری بر دل خوناب شده، خون گِری "#نظامی_گنجوی-مخزن الاسرار، داستان پیرزن با سلطان سنجر" نقاشی، پیرزن و سلطان سنجر، اثر نظامالدین سلطان محمد تبریزی با الهام از حکایت پیرزن با سلطان سنجر، مخزن الاسرار، نظامی گنجوی https://www.instagram.com/p/CIjITInHHNX/?igshid=o6l8mx9h601r
0 notes
Text
چای دم کردن، آداب خودش را دارد
New Post has been published on http://vestamag.ir/%da%86%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%85-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86%d8%8c-%d8%a2%d8%af%d8%a7%d8%a8-%d8%ae%d9%88%d8%af%d8%b4-%d8%b1%d8%a7-%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%af/
چای دم کردن، آداب خودش را دارد
چای دم کردن و چای ریختن چنان مناسک دقیقی داشت که موقع خواستگاری سینی چای را به دست عروس می دادند تا محکی بر تبحر منزل داریش باشد.
چای دم کردن و چای ریختن چنان مناسک دقیقی داشت که موقع خواستگاری سینی چای را به دست عروس می دادند تا محکی بر تبحر منزل داریش باشد.
چای در ایران سابقه ای طولانی ندارد. مرحوم محمدمیرزا کاشف السلطنه، «جنرال قنسول ایران در هند»، چند بته چای با خود به ایران آورد و به سختی در لاهیجان کشت کرد. با سعی آن مرحوم کشت چای در گیلان محدود محدود پا گرفت و امروز چای لاهیجان طرفداران جدی دارد که به هیچ روی حاضر نیستند دست از نوشیدن آن بردارند و چای خارجی بنوشند.
نوشیدن چای قبل از این با ظرافت بهاتفاق بود. ایرانیان چای را از هند آوردند، نوع سیاهش را پسندیدند و ابزار و آلات دم آوردن و حاضر کردنش را از روس ها گرفتند. استکان و سماور، هر دو، کلماتی روسی هستند. در ریشه نعلبکی اما، اختلاف هست و دهخدا آن را روس نمی داند.
نوشندگان حرفه ای چای در ایران، حاضر سازی آن را جزئی از لذت نوشیدنش می دانند. قبل از این وسایل و اسباب چای، نظیف و منظم زاویه اتاق یا مطبخ روی میز کوچکی گذاشته می شد. تعدادی استکان و نعلبکی، یک سماور، قوری، سینی سماور، جام، صافی و قندان و برخیمواقع ظرفی نقل یا شکرپنیر. این بساط فقیر و غنی نداشت و در کل منزل ها یکسان چیده می شود.
چای نوشیدن و چای به نوشندگان عرضه کردن آدابی دقیق داشت. چای در مواجهه با آبی که در حال جوشیدن است، عطر و طعم خود را آزاد می کند و رنگ و طعم خود را بعد می دهد. به همین دلیل می بایست قوری را قبل از ریختن آب جوش در آن گرم کرد تا آب از جوشیدن نیفتد و سرد نشود. آب جوش که بر چای مرغوب ریخته شود، فیش های چای روی آب می آیند و شناور می شوند که به آن «لشکر بستن» چای می گویند. نوشندگان متبحر چای مرغوب را از همین لشکر بستن تشخیص می دهند. چای مرغوب ایرانی را دو، سه دانه هل شکسته بهمنظور عطرآگین شدن کافی است.
عرض می کردم که نوشیدن چای نزد اسلاف رسم و راهی دقیق داشت. رفیقی از قول کهولت نقل می فرمود که «چای خوردن از بهمنظور نظافت است» و به همین طریق باید نظیف و منظم و شکیل آن را عرضه کرد و نوشید و نوشاند. هنوز هم پیرمردان و پیرزنان نوشیدن چای را در استکان های شیشه ای که رنگش دیده شود، ترجیح می دهند. حقیقتا که نوشیدن چای کیسه ای در ماگ و آن هم به مقدار زیاد لذتی ندارد و فقط فرو دادن مایعی رنگین و معطر و داغ و البته بی کیفیت است.
تعارف سینی چای بین نوشندگان از بزرگان جمع بدو می شد و به حقیر ترین فرد نشسته در حلقه ختم. آداب و ترتیب دقیق آن آیت رعایت ادب عمده و کوچکی و فهم رسوم پذیرایی بود. چای دم کردن و چای ریختن و چای آوردن چنان مناسک دقیقی داشت که موقع خواستگاری، سینی چای را به دست عروس می دادند تا محکی بر تبحر منزل داریش باشد، رسمی که تا امروز هم پا برجا باقیمانده است.
با آمدن وسایل جدید چای دم کردن، طرز عمل آوردن و عرضه آن مبتلا تحول شد. سماور جای خود را به کتری و اجاق گازی و کتری برقی دارد؛ اما خبر خوش آن که سماورهای زغالی خوش سر و شکل مجدد تولید و عرضه می شوند و نوشندگان اهل سنت چای می توانند این نوع سماورها را در میدان بهارستان تهران بیابند و چای لاهیجانی را به طرز قدیم و در استکان و نعلبکی بنوشند و حفظ کنند.
شک ندارم که از گواراترین صبحانه و عصرانه های جهان، نان سنگک دوآتشه کنجدزده و پنیر تبریزی و استکانی چای لاهیجانی شیرین است. بعد رفیق و رفیق و همسایه و خویش و غریبه را آشنا به سفره عصرانه ای دعوت کنید و همین ها را جلویشان بگذارید. بی حدس حظ می کنند. عصرانه ای منزه و نظیف و سالم و کاملا ایرانی. شخصا این صبحانه و عصرانه ایرانی را با هیچ صبحانه دیگری عوض نمی کنم، نه صبحانه انگلیسی و نه صبحانه لبنانی و صد البته که نه صبحانه امریکایی.
سفره نان و پنیر و چای را که برچیدید؛ آلبوم «یاد یار مهربان» را بنیوشید؛ اثری زیبا و شنیدنی ساخته مدرس فرهاد فخرالدینی، آواز کاوه دیلمی و اجرای گروه شیدا و عارف به قیومیت مدرس حسین علیزاده، به یاد مدرس غلامحسین بنان. صدای ارکستر سنتی در فراز و نشیب های زیبای موسیقی، گاه یادآور صدای ارکستر گل هاست. «باغ خراب است و مرغان غیرمرفه، بالکن تهی/ ای بنان آخر کجایی تا نوایی سر دهی…»
0 notes
Photo
خدا از دیدگاه #ملاصدرا #خدا #بی_نهایت است و #لامکان و #بی_زمان اما بقدر #فهم تو #کوچک میشود و بقدر #نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو #گسترده میشود و بقدر #ایمان تو #کارگشا میشود و به قدر نخ #پیرزنان دوزنده باریک میشود و به قدر #دل امیدواران #گرم میشود #یتیمان را #پدر می شود و #مادر بی برادران را #برادر می شود بی همسرماندگان را #همسر میشود عقیمان را #فرزند میشود ناامیدان را #امید می شود گمگشتگان را راه میشود در تاریکی ماندگان را نور میشود رزمندگان را #شمشیر می شود پیران را عصا می شود و محتاجان به عشق را عشق می شود خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط اعتقاد به شرط پاکی دل به شرط طهارت روح به شرط پرهیز از معامله با #ابلیس بشویید #قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردیهــا ناراستی ها نامردمی ها! چنین کنید تا ببینید که خداوند چگونه بر سر سفره ی شما با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند مگر از #زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟ که به #شیطان پناه میبرید؟ که در #عشق یافت نمیشود که به نفرت پناه میبرید؟ که در #حقیقت یافت نمیشود که به دروغ پناه میبرید؟ که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟ و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید که انسانیت را پاس نمی دارید ؟! #نارمیلا
#شمشیر#بی_زمان#پدر#نیاز#گسترده#کوچک#خدا#کارگشا#مادر#لامکان#شیطان#امید#ملاصدرا#بی_نهایت#ایمان#نارمیلا#دل#حقیقت#زندگی#برادر#فرزند#فهم#گرم#همسر#قلب#عشق#پیرزنان#ابلیس#یتیمان
0 notes
Text
درباره تاریخچه ی پزشکی در ایران
پزشکی در ایران باستان وقتی در کاوشهای شهر سوخته سیستان جمجمهای کشف شد که نشان میداد پزشکان آنجا در ۵۰۰۰ سال پیش عمل جراحی میکردهاند، مهر تایید دیگری بر قدمت پزشکی در ایران باستان زده شد. آنطور که در شاهنامه آمده رستم که اهل سیستان بود، با روشی پیشرفته به دنیا آمد که امروزه در جهان به سزارین مشهور است. هزاران سال بعد در دوران اسلامی هم ایرانیان به دنبال کشف راههای تازهتری در جهان درمان و پزشکی بودند؛ چنان که در قرون وسطی کتابهای رازی و ابنسینا دست به دست در سراسر دنیا چرخید و ابنسین «Avecina» پدر پزشکی جهان نام گرفت.
پزشکی باستان,طب قدیم,تاریخ طب
– اولین پزشکان ایران باستان روحانیان بودند که به نام مغان مشهورند. مغان در بخش غربی ایران قدیم یعنی سرزمین ماد زندگی میکردند. درمان بیماریهای روحی و جسمی مردم کار آنها بود؛ هم پزشک بودند، هم روانپزشک. با ذکر و دعا و سرود، روانپزشکی میکردند و با دارو و چاقو، پزشکی.
– پزشکی در ایران قدیم به ۳ شاخه یا تخصص اصلی تقسیم میشد: دارو پزشکی (گیاه پزشکی)، جراحی (کارد پزشکی) و روانپزشکی. مادها در قدیم همسایه شرقی اروپاییها بودند. اولین گیاهان دارویی از سرزمین ماد به غرب رفت و کلمه ماد (Media) بعدها ریشه واژه «Medicine» در زبانهای لاتین شد.
– پزشکی ایرانیان چند تخصص فرعی هم داشت؛ چشمپزشکی (کحالی)، شکستهبندی (جباری/ ارتوپدی)، زایمان، حجامت (رگزنی)، دامپزشکی، پزشکی قانونی (پزشکی دادیگ: داد به معنی قانون) و بیهوشی (هوشبری).
– رستم چون نوزادی بزرگ و سنگین بود با زایمان طبیعی به دنیا نمیآمد و به کمک جراحی با بریدن شکم مادرش رودابه متولد شد. اروپاییها همین داستان را برای سزار پادشاه روم میگویند و به همین خاطر این نوع عمل به سزارین مشهور است. سزارین در عربی به «عملیه القیصریه» یا عمل قیصری ترجمه شده (قیصر همان سزار است). فرهنگستان زبان فارسی «رستمزایی» را به جای سزارین پیشنهاد کرده است.
– اولین بیمارستانهای تاریخ در ایران و هند ساخته شدند. آنتیوخس دومین پادشاه سلوکی (۲۶۱-۲۴۶ پ.م) به درخواست اشوکا- پادشاه هند از سلسله مائوری -دستور داد که در سراسر ایران برای مردم و حتی چهارپایان بیمارستان بسازند.
خیلی از این ابزارآلات در شکلهای پیشرفتهتر هنوز در پزشکی کاربرد دارند. سمت چپ، تصویر قیچی و پنس و چاقو در یک کتاب خطی پزشکی به زبان عربی را میبینید . زبان علمی ایرانیان در طول هزار سال گذشته پهلوی، عربی و فارسی بود و به همین خاطر بسیاری از کتابهای پزشکی ما به زبان عربی است. ابزارهای بالایی هم مدل های قدیمی تری هستند که باستان شناسان پیدا کردند.
استاد داروساز روی کرسی استادی نشسته و یک گیاه دارویی را به شاگردش که روی تشکچه نشسته نشان میدهد.
ایرانیان در داروسازی هم تبحر داشتند. آن زمان داروسازان داروهای گیاهی را خشک کرده در هاون میکوبیدند و در ظرفهای مخصوص نگه میداشتند. داروهای بدمزه را هم با شیرینی مخلوط میکردند تا تلخ نباشد.
در ایران قدیم پزشکان وقت و بیوقت کیف جادارشان را پر از دارو و ابزار پزشکی میکردند و به بالین بیماران میرفتند. مطب پزشکان که به آن محکمه میگفتند معمولا در منزلشان بود؛ به همین خاطر نام پزشک را به عنوان نام کوچه انتخاب میکردند تا نقش تابلوی مطب را بازی کند و همه آنجا را بلد باشند. نام بعضی از این پزشکان هنوز بر کوچهها و محلههای قدیم تهران باقی مانده است.
پزشکان در بیمارستان کنار تخت بیمار با هم مشورت میکنند؛ نمونه کامل یک کمیسیون پزشکی در ایران قدیم. استاد پیر و ریش سفید است. بقیه هم در حال کارآموزی یا مشورت درباره بیمار هستند. سبک این نقاشی هم جالب است. به پایههای تخت نگاه کنید؛ بالاتر از پای پزشکان انگار در هوا معلق است. این تصویر از نسخه خطی کتاب مقامات حریری متعلق به سال۷۳۴ هجری قمری است که در کتابخانه وین نگهداری میشود.
گیاه دارویی در چنین ظرفهایی نگهداری میشد. نور، بعضی از داروها را خراب میکرد و مثل شیشههای داروهای امروزی آنها را در ظرفهای کدر و کوچک نگه میداشتند. جالب است که شیشهگری ایران بخشی از پیشرفتش را مدیون داروسازی است. زیبایی نقش و نگار گیاهی این ظرف و تناسبش با محتویات گیاهی هم نکته قابل توجهی است. ازان، در راست جالینوس و در چپ شیخ الرئیس ابنسینا را با عبای دانشمندان ایران قدیم که هنوز روحانیان آن را حفظ کردهاند میبینیم. جالب است که عبای ایرانی پس از رنسانس، از مدارس قدیم ایران به غرب رفت و هنوز در جشنها و مراسم رسمی دانشگاهی و فارغالتحصیلی�� آن را میپوشند. حتی کلاه مربعی که بر سر میگذارند، اقتباسی از دستار استادان مدرسههای ایران قدیم است. پزشکی در ایران باستان
آخرین صفحه قدیمیترین اثر گیاهشناسی به زبان فارسی؛ جالب است که این کتاب اولین کتاب به زبان فارسی است که به دست ما رسیده. اسم این کتاب «الابنیه عن الحقائق الادویه» و مؤلف آن ابومنصور موفق هروی است.
این نسخه به خط اسدی طوسی است (که نامش را در این صفحه به خط خودش میبینید). اسدی خود از اولین فرهنگنویسان فارسی است و کتاب لغت فرس او مشهور است.
به نظر، شبیه اسباببازی میرسد اما در اصل، دستگاه روغنگیری است. آن زمان داروسازان از این ابزار برای گرفتن شیره و روغن گیاهان استفاده میکردند. این ابزار که مثل آبمیوهگیریهای دستی کار میکند، مربوط به گیلان است.
این منطقه سرسبز و پرگیاه، مرکز داروسازی کهن ایران بود و هنوز پیرزنان گیلانی درسهای باستانی طبابت را که به آن «گیله درمان» یا «گیله تجربه» میگویند، به یاد دارند.
شاخ رگزنی و نیشتر رگزنی. خون گرفتن از آن روشهایی بود که برای تصفیه و افزایش خونسازی بدن صورت میگرفت و آن را به ۲ روش انجام میدادند؛ زالو انداختن و رگزدن. اول با بادکش جایی (معمولا در پشت بیمار) را متورم و آماده میکردند، بعد با تیغی که به آن نیشتر میگفتند آنجا را میبریدند.
شاخ حیوانات هم ابزار مکیدن خون بود. رگزنی معمولا در حمامها انجام میشد. قجرها زمان حجامت را برای قتل امیرکبیر در حمام باغ فین کاشان و زدن رگ او برای همین انتخاب کردند. نمونه این ابزار را هم در موزه تاریخ پزشکی تهران و هم در موزه حمام گنجعلیخان کرمان و حمام باغ فین کاشان میتوانید ببینید. پزشکی در ایران باستان
اگر به آن بریدگی مثلثشکل نگاه کنید، آثار اولین جراحی مغز در تاریخ را میبینید. این جمجمه متعلق به دختر ۱۳ سالهای است که ۴۸۰۰سال پیش در شهر سوخته در سیستان زندگی میکرده. بیماری او باعث زیاد شدن فشار بر مغز میشده که برای درمان، جمجمه را سوراخ کردهاند. ترمیم استخوانها نشان میدهد که دختر بعد از جراحی زنده مانده و عمل موفقیتآمیز بوده.
0 notes
Text
تاریخچه ی پزشکی در ایران
پزشکی در ایران باستان وقتی در کاوشهای شهر سوخته سیستان جمجمهای کشف شد که نشان میداد پزشکان آنجا در ۵۰۰۰ سال پیش عمل جراحی میکردهاند، مهر تایید دیگری بر قدمت پزشکی در ایران باستان زده شد. آنطور که در شاهنامه آمده رستم که اهل سیستان بود، با روشی پیشرفته به دنیا آمد که امروزه در جهان به سزارین مشهور است. هزاران سال بعد در دوران اسلامی هم ایرانیان به دنبال کشف راههای تازهتری در جهان درمان و پزشکی بودند؛ چنان که در قرون وسطی کتابهای رازی و ابنسینا دست به دست در سراسر دنیا چرخید و ابنسین «Avecina» پدر پزشکی جهان نام گرفت.
پزشکی باستان,طب قدیم,تاریخ طب
– اولین پزشکان ایران باستان روحانیان بودند که به نام مغان مشهورند. مغان در بخش غربی ایران قدیم یعنی سرزمین ماد زندگی میکردند. درمان بیماریهای روحی و جسمی مردم کار آنها بود؛ هم پزشک بودند، هم روانپزشک. با ذکر و دعا و سرود، روانپزشکی میکردند و با دارو و چاقو، پزشکی.
– پزشکی در ایران قدیم به ۳ شاخه یا تخصص اصلی تقسیم میشد: دارو پزشکی (گیاه پزشکی)، جراحی (کارد پزشکی) و روانپزشکی. مادها در قدیم همسایه شرقی اروپاییها بودند. اولین گیاهان دارویی از سرزمین ماد به غرب رفت و کلمه ماد (Media) بعدها ریشه واژه «Medicine» در زبانهای لاتین شد.
– پزشکی ایرانیان چند تخصص فرعی هم داشت؛ چشمپزشکی (کحالی)، شکستهبندی (جباری/ ارتوپدی)، زایمان، حجامت (رگزنی)، دامپزشکی، پزشکی قانونی (پزشکی دادیگ: داد به معنی قانون) و بیهوشی (هوشبری).
– رستم چون نوزادی بزرگ و سنگین بود با زایمان طبیعی به دنیا نمیآمد و به کمک جراحی با بریدن شکم مادرش رودابه متولد شد. اروپاییها همین داستان را برای سزار پادشاه روم میگویند و به همین خاطر این نوع عمل به سزارین مشهور است. سزارین در عربی به «عملیه القیصریه» یا عمل قیصری ترجمه شده (قیصر همان سزار است). فرهنگستان زبان فارسی «رستمزایی» را به جای سزارین پیشنهاد کرده است.
– اولین بیمارستانهای تاریخ در ایران و هند ساخته شدند. آنتیوخس دومین پادشاه سلوکی (۲۶۱-۲۴۶ پ.م) به درخواست اشوکا- پادشاه هند از سلسله مائوری -دستور داد که در سراسر ایران برای مردم و حتی چهارپایان بیمارستان بسازند.
خیلی از این ابزارآلات در شکلهای پیشرفتهتر هنوز در پزشکی کاربرد دارند. سمت چپ، تصویر قیچی و پنس و چاقو در یک کتاب خطی پزشکی به زبان عربی را میبینید . زبان علمی ایرانیان در طول هزار سال گذشته پهلوی، عربی و فارسی بود و به همین خاطر بسیاری از کتابهای پزشکی ما به زبان عربی است. ابزارهای بالایی هم مدل های قدیمی تری هستند که باستان شناسان پیدا کردند.
استاد داروساز روی کرسی استادی نشسته و یک گیاه دارویی را به شاگردش که روی تشکچه نشسته نشان میدهد.
ایرانیان در داروسازی هم تبحر داشتند. آن زمان داروسازان داروهای گیاهی را خشک کرده در هاون میکوبیدند و در ظرفهای مخصوص نگه میداشتند. داروهای بدمزه را هم با شیرینی مخلوط میکردند تا تلخ نباشد.
در ایران قدیم پزشکان وقت و بیوقت کیف جادارشان را پر از دارو و ابزار پزشکی میکردند و به بالین بیماران میرفتند. مطب پزشکان که به آن محکمه میگفتند معمولا در منزلشان بود؛ به همین خاطر نام پزشک را به عنوان نام کوچه انتخاب میکردند تا نقش تابلوی مطب را بازی کند و همه آنجا را بلد باشند. نام بعضی از این پزشکان هنوز بر کوچهها و محلههای قدیم تهران باقی مانده است.
پزشکان در بیمارستان کنار تخت بیمار با هم مشورت میکنند؛ نمونه کامل یک کمیسیون پزشکی در ایران قدیم. استاد پیر و ریش سفید است. بقیه هم در حال کارآموزی یا مشورت درباره بیمار هستند. سبک این نقاشی هم جالب است. به پایههای تخت نگاه کنید؛ بالاتر از پای پزشکان انگار در هوا معلق است. این تصویر از نسخه خطی کتاب مقامات حریری متعلق به سال۷۳۴ هجری قمری است که در کتابخانه وین نگهداری میشود.
گیاه دارویی در چنین ظرفهایی نگهداری میشد. نور، بعضی از داروها را خراب میکرد و مثل شیشههای داروهای امروزی آنها را در ظرفهای کدر و کوچک نگه میداشتند. جالب است که شیشهگری ایران بخشی از پیشرفتش را مدیون داروسازی است. زیبایی نقش و نگار گیاهی این ظرف و تناسبش با محتویات گیاهی هم نکته قابل توجهی است. ازان، در راست جالینوس و در چپ شیخ الرئیس ابنسینا را با عبای دانشمندان ایران قدیم که هنوز روحانیان آن را حفظ کردهاند میبینیم. جالب است که عبای ایرانی پس از رنسانس، از مدارس قدیم ایران به غرب رفت و هنوز در جشنها و مراسم رسمی دانشگاهی و فارغالتحصیلی، آن را میپوشند. حتی کلاه مربعی که بر سر میگذارند، اقتباسی از دستار استادان مدرسههای ایران قدیم است. پزشکی در ایران باستان
آخرین صفحه قدیمیترین اثر گیاهشناسی به زبان فارسی؛ جالب است که این کتاب اولین کتاب به زبان فارسی است که به دست ما رسیده. اسم این کتاب «الابنیه عن الحقائق الادویه» و مؤلف آن ابومنصور موفق هروی است.
این نسخه به خط اسدی طوسی است (که نامش را در این صفحه به خط خودش میبینید). اسدی خود از اولین فرهنگنویسان فارسی است و کتاب لغت فرس او مشهور است.
به نظر، شبیه اسباببازی میرسد اما در اصل، دستگاه روغنگیری است. آن زمان داروسازان از این ابزار برای گرفتن شیره و روغن گیاهان استفاده میکردند. این ابزار که مثل آبمیوهگیریهای دستی کار میکند، مربوط به گیلان است.
این منطقه سرسبز و پرگیاه، مرکز داروسازی کهن ایران بود و هنوز پیرزنان گیلانی درسهای باستانی طبابت را که به آن «گیله درمان» یا «گیله تجربه» میگویند، به یاد دارند.
شاخ رگزنی و نیشتر رگزنی. خون گرفتن از آن روشهایی بود که برای تصفیه و افزایش خونسازی بدن صورت میگرفت و آن را به ۲ روش انجام میدادند؛ زالو انداختن و رگزدن. اول با بادکش جایی (معمولا در پشت بیمار) را متورم و آماده میکردند، بعد با تیغی که به آن نیشتر میگفتند آنجا را میبریدند.
شاخ حیوانات هم ابزار مکیدن خون بود. رگزنی معمولا در حمامها انجام میشد. قجرها زمان حجامت را برای قتل امیرکبیر در حمام باغ فین کاشان و زدن رگ او برای همین انتخاب کردند. نمونه این ابزار را هم در موزه تاریخ پزشکی تهران و هم در موزه حمام گنجعلیخان کرمان و حمام باغ فین کاشان میتوانید ببینید. پزشکی در ایران باستان
اگر به آن بریدگی مثلثشکل نگاه کنید، آثار اولین جراحی مغز در تاریخ را میبینید. این جمجمه متعلق به دختر ۱۳ سالهای است که ۴۸۰۰سال پیش در شهر سوخته در سیستان زندگی میکرده. بیماری او باعث زیاد شدن فشار بر مغز میشده که برای درمان، جمجمه را سوراخ کردهاند. ترمیم استخوانها نشان میدهد که دختر بعد از جراحی زنده مانده و عمل موفقیتآمیز بوده.
0 notes
Text
آداب و رسوم وفرهنگ در کیش
آداب و رسوم در کیش
کیش همچون دیگر جزایر وبنادر خلیج فارس از گذشته های دور تاکنون در معرض تماس باحوزه وسیعی از فرهنگهای جهان بوده است. ازسوی دیگر جزیره کیش به تنهایی چند گروه بومی نژادی ، زبانی و مذهبی را در خود جای داده است. این گروه ها در عین حال که در طول تاریخ با یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته اند و از نظر فرهنگی بسیار به هم نزدیک شده اند، اما هر یک از آنها همچنان بخشهای مهمی از فرهنگ ویژه خود را حفظ کرده اند.
مهمترین مراسمی که دراین قسمت میتواند مورد توجه قرار گیرد عبارتند از : مراسم زار ، مراسم عروسی ، مراسم بومی ، اعیاد مذهبی ، عید نوروز ، مراسم نیمه شعبان ، نیمه رمضان ، پایان صفر و…
آیین ،آداب ورسوم متداول بین اقوام مختلف آداب و رسوم مردم خلیج فارس ، به خاطر مجاورت با دریا و تماس با داخل فلات ایران ، با آداب و رسوم سایر نقاط ایران شباهت کمی دارد. از جمله این آداب و رسوم انواع رقصهایی است که ظاهراً برای درمان بعضی بادها و درمان بیماریها مفید است. ظاهراً عقاید مربوط به بادهای زار از طریق اتیوپی (حبشه) در سرزمینهای اسلامی راه یافته است و عقاید مشابه آنچه در ایران وجود دارد در مصر ، عربستان و عمان نیز تحت عنوان «زار» دیده می شود.
مسلمانان و مسیحیان اتیوپی بر این باورند که زار از جمله ارواح خبیثه است که در رودها و چشمه ها بسر می برند و گاه در کالبد انسانها نیز حلول می کنند. انجام بعضی مراسم خصوصاً انواع رقصها این ارواح را مجبور به ترک کالبد انسانی میکنند. این عمل معمولاً به وسیله زنی انجام می گیرد و مراسم چند شبانه روز طول می کشد. رقص همراه با صدای طبلهای کوچک و بزرگ است. در سومالی نیز همین رقص به نام «سار» وجود دارد.
آیین های خاص مراسم تولد نوزاد و نام گذاری نوزاد اولین نوزاد برای پدر و مادر عزیز است. مادر در انتظار تولد دختر است که در بزرگی در انجام کار منزل به او کمک کند. پدر هم می گوید اگر اولین فرزند پسر باشد او را در کارها یاری خواهد داد. از نام بزرگان فوت شده طایفه برای نام گذاری نوزادان استفاده می کنند.
آیین های خاص مراسم تغسیل ، تدفین و سوگواری هنگام فوت زن یا مرد همه نزدیکان و همسایگان اعم از دوست و دشمن جمع می شوند. ابتدا مراسم تغسیل و تدفین انجام می گیرد، سپس فاتحه خوانده و به خانه های خود باز می گردند. روز دوم ، صاحب میت ، ملایی را به مسجد یا مجلس (مضیف) آورده تا قرآن بخواند. مردم تا سه روز به مسجد یا مجلس آمده قرآن یا فاتحه می خوانند.
از روز دوم تا سه روز ، زنان به خانه متوفی رفته و مردان به مجلس یا مسجد می روند و به فاتحه خوانی و سوگواری می پردازند. پس از سه روز که قرآن خوانی پایان یافت ، عصر روز سوم ، خوراکی که از برنج و گوشت تهیه می شود ، به مسجد آورده و به نام «صواب میت» بین مردم تقسیم می شود. در بین محلیان کیش مراسم هفت ، چهل و سال معمول نیست ، فقط روزهای عید فطر و عید قربان به گورستان میروند و فاتحه می خوانند.
آیین های خاص مراسم عروسی ، بله برون ، ازدواج پس از انتخاب دختر توسط پدر و مادر پسر ، چند نفر از بزرگان خانواده پسر برای خواستگاری به منزل پدر دختر می روند. چنانچه با این وصلت موافقت شد در همان مجلس میزان پول جهیزیه و لباس دختر و تمام هزینه های سه روز جشن و عروسی تعیین می شود. اگر مسآله ای چون مرگ یا بیماری شدید برای دو خانواده پیش نیاید ، سه روز پس از موافقت طرفین در منزل پدر دختر اتاقی را تزیین می کنند که به گویش محلی «فرشه » می گویند که همان حجله است.
سه روز جشن گرفته و با دهل و ساز به رقص و پایکوبی می پردازند. در این روزها همه مدعوین به صرف ناهار و شام دعوت می شوند. در شب روز سوم ، مراسم عقد انجام می شود. در بین محلیان جزیره کیش ، مهریه معمول نیست ولی در هنگام صیغه عقد ۱۷ یا ۱۹ سکه بهار آزادی در تعهد داماد گذاشته می شود. پس از عقد یکی از ریش سفیدان دست داماد را گرفته و او را به حجله می برد. زنان هم با اجرای مراسم سنتی ویژه ای ،عروس را به حجله برده و دست او را در دست داماد می گذارد و همه افراد حجله را ترک می کنند و زفاف انجام می شود. سه روز پس از زفاف زنان برای گفتن مبارک باد نزد عروس می روند و در آنجا با شیرینی و چای و قهوه پذیرایی می شوند. دختران نیز در یک شب از پیش تعیین شده نزد عروس رفته و به او تبریک می گویند. پس از هفت روز ، تزیینات حجله برچیده می شود و شب هشتم زنان محل به منزل پدر عروس دعوت شده و شادی کنان عروس را به خانه داماد می برند. پس از صرف شام در خانه داماد به منزل خود باز می گردند.
آیین های خاص مراسم عزاداری ماه محرم برای محلیان شیعه و سنی جزیره کیش یکسان است. سنی ها روز نهم محرم ، روزه می گیرند ، و روز دهم در مراسم عزاداری شیعیان شرکت می کنند ولی سینه نمی زنند.
باورها و اعتقادات بویان در مورد هرس درختان کارشناسان فضای سبز سازمان منطقه آزاد مطرح می کردند که درخت لور را نمی شود هرس کرد و با قطع شاخه های آنها ، درخت زرد شده و از بین می رود.
وقتی با بومیان در مورد نظر کارشناسان صحبت می شود می گویند: « بله درست است آنها با اره شاخه های درخت را می برند. درحالی که ما با تبر این کار را انجام می دهیم. اگر قرار باشد دست کسی را قطع کنند او کدام وسیله را انتخاب می کند؟ اره یا تبر؟ دردی که لور به هنگام هرس با اره می کشد آنرا خشک می کند ». بدین ترتیب آنها با یک نگرش احساسی از تاثیر ایجاد حرارت به هنگام بریدن شاخه ها با اره که منشاء زرد شدن درختان است سخن می گویند.
جشن های ولادت شیعیان بومی ولادت حضرت محمد(ص) ، حضرت علی(ع) ، حضرت فاطمه(ع) ، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) ، امام رضا(ع) و حضرت مهدی(عج) را با برگزاری مراسم باشکوه جشن می گیرند. این جشن ها معمولا تفاوت چندانی با هم ندارند. در روز ولادت امام حسن(ع) و حضرت مهدی(عج) مراسمی به نام “گرگاعو ” برگزار می شود. در این مراسم بچه ها در گروه ۶-۵ نفره یا بیشتر در حالی که می خوانند ” گرگاعو ، خانه بزرگ ، از مالتان عطا کنید ، خداوند بچه هایتان را نگاه دارد ” وارد حیاط خانه می شوند. صاحب خانه در کیسه هر یک از بچه ها مقداری بادام ، گردو ، انجیر خشک و … می ریزند.
جشنواره تابستانى همه ساله در جزیره کیش جشنواره هاى شاد و مفرحى به اجرا در مى آید که عمده ترین آن اجراى جشنواره تابستانى است که هر سال از تاریخ پانزدهم تیر ماه آغاز و در پانزدهم شهریور به پایان مى رسد که در این جشنواره کلیه بخش هاى اقامتى و خدماتى داراى تخفیفات ویژه بوده و مراسم و موسیقى و نور افشانى ، مسافران و گردشگران بى شمارى را در این فصل از سال به جزیره کیش جذب مى نماید.
عید غدیر از سه ، چهار روز قبل از عید غدیر زنان حسینیه ها را آب و جارو کرده و با پارچه های سیاه و سبز آینه و انواع تابلو ها را با شعارها و کلمات و تصاویر مذهبی تزئین می کنند. شب عید غدیر و روز آن در چند نوبت مراسم جشن و مولودی خوانی در حسینیه ها مخصوص مردان برگزار میشود.
مولودی خوانی و پذیرایی و دادن عیدی از جمله بخش های این مراسم است. منظور از عیدی دادن در این مراسم رسمی است که در آن شرکت کنندگان دست های یکدیگر را به نحو خاصی می گیرند به طوری که انگشت شست خود را روی شست دیگر فشار میدهند و این دعا را می خوانند: ” الحمد الله علی الکمال الدین ، الحمدالله اتمام نعمه و رضی رب وولایت علی بن ابی طالب”
در سالهای اخیر یکی از روحانیون حاضر در این مراسم چند دقیقه ای به همین مناسبت سخنرانی می کند ولی در گذشته که شیعیان کیش روحانی نداشتند این امر متداول نبود و این مراسم حدود ساعت ۱۰-۹ صبح شروع و تا اذان ظهر ادامه داشت. هزینه این مراسم معمولا از بین خود مردم فراهم می شود.
در پایان این مراسم بخشی موسوم به نثور برگزار می شود. در این بخش کسانی که بچه دار می شوند در خانواده نوزاد مقداری تنقلات و … با خود در یک سبد بزرگ به نام “جفیر” به حسینیه می اورند و روی سر نوزاد می ریزند و بچه های کوچک با سر و صدا تنقلات را از پایین جمع آوری می کنند. بخشی از این مراسم مربوط به نو عروسان است. مراسم نثور در روزهای ولادت حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت مهدی(ع) نیز انجام می شود.
عید فطر از آغاز ماه رمضان بومیان جزیره روزه می گیرند و کسانی که “منازل القمر” را می شناسند معمولا از غروب روز ۲۹ ماه رمضان در آسمان در روئیت ماه می مانند و در صورتی که ماه را ببینند فردا را عید اعلام می کنند. در حال حاضر تمامی مردم برای اطلاع از وضعیت هلال ماه گوش به رادیو و تلویزیون می سپارند.
غروب آخرین روز ماه مبارک رمضان هر خانواده فطریه اعضاء خانواده را محاسبه و به خانه نیازمندان می فرستد. اهل سنت کیش برای بچه هائیکه در شکم مادرانشان هستند نیز فطریه می دهند و مقدار آن معادل مقدار غذای رایج آبادی است که در کلاه پدرش جای میگیرد. هم شیعیان و هم اهل سنت فطریه خود را به هم مذهب های خود شان می پردازند.
عید قربان از مراسمی که در عید قربان انجام می شود سبز کردن گندم و به آب انداختن آن و درست کردن تاب و تاب بازی بود که در سالهای اخیر نشانه ای از آن به چشم نمی خورد. افراد میانسال روز عرفه را روزه می گیرند و روز عیدخانواده هایی که وضعیت مالی خوبی دارند قربانی می کنند و اعتقاد بر این است که حجاج بهتر است با دست خود عمل قربانی را انجام دهند.
گوشت قربانی را سه قسمت کرده و قسمتی را برای مصرف خانواده و دو قسمت دیگر را برای نیازمندان توزیع می کنند که به این قربانی ضحیحه گویند. نوعی دیگر از قربانی عجیجه(عقیقه) است که زمان مشخصی ندارد و پدران کیشی برای فرزندان خود انجام می دهند به طوری که برای فرزند پسر دو گوسفند و برای فرزند دختر یک گوسفند در صورت امکان قربانی می کنند.
عید مبعث شب این عید بچه های ۱۲-۱۳ ساله در حالی که کاسه هایی در دست دارند در درب خانه ها رفته و صاحب خانه با روی گشاده مقداری حنا به درون کاسه های بچه ها می ریزند و بچه ها کاسه ها را به خانه برده و آن شب همه اعضاء خانواده به دست و پای خود حنا می بندند. در سالهای اخیر فقط زنان میانسال و پیرمردان و پیرزنان و بچه ها حنا می بندند.
آداب و رسوم در کیش, آداب و رسوم, کیش
مراسم اهل هوا درباره اهل هوا ، آنچه در کتاب اهل هوای غلامحسین ساعدی بدست میآید چنین است:
اهل هوا کسانی هستند که گرفتار یکی از بادها شده و بادهای مرموز و اثیری و جادویی را گویند که همه جا هستند و مسلط بر نوع بشر هیچ کس را قدرت مقابله با آنها نیست و آدمیزاد ، در مقابلشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارد.
بادها همچون آدمیان مهربان یا بیرحم ، بینا یا نابینا ، کافر یا مسلمانند. هنگامی که باد سراغ کسی رفت و او را مرکب خود ساخت دیر یا زود ، مریض وهوایی اثر میکند. برای رهایی از درد و رنج باد ، باید نزد «بابا» یا «ماما»ی آن باد رفت. برای پایین آوردن و زیر آوردن و زیرکردن باد ، هر بابا یا ماما مجالس و مراسم خاصی برای بازی کردن ترتیب می دهد. طی این مراسم باد را از تن بیمار بیرون می آورد. مجلسی ، سفره ای و خونی و این مراسم همان است که باد می خواهد و به وسیله همین هاست که باد صاف و بینا می شود و شخص مبتلا در جرگه اهل هوا در می آید.
مراسم روز عاشورا صبح ��وز عاشورا ، بعضی ها در خانه خود نخود پخته ، فرنی یا حلوا درست می کنند و به عنوان صبحانه برای شب زنده داران حسینیه می آورند. مراسم عزاداری صبح روز عاشورا تقریبا از ساعت هشت صبح شروع می شود ، اما دیگر از سینه زنی و روضه خوانی خبری نیست. ملا از صبح تا ظهر با صدایی حزین و سوزناک “مقتل “ می خواند. در سالهای اخیر “مقتل عبدالزهرا “ می خوانند ، اما قبلا فقط “مقتل ابی محنف “ می خواندند. موضوع مقتل خوانی در این روز ماجراهایی است که روز عاشورا بر امام حسین(ع ) اختصاص دارد و اوج مقتل خوانی است. همین که ملا شهادت امام را بیان کرد ، از منبر پایین می آید. در این جا یک نفر از جای خود بلند می شود و در حالی که پرچمی را به حالت افقی در جلوی خود نگه داشته است ، با صدایی حزین شروع می کند و به خواندن و راه رفتن درحسینیه: ذوالجناح اقبل من المیدان خالی واویلا ، ای وای حسینا …
همه مردم از جای خود بلند می شوند و همراه ملا و پشت سر او ، داخل حسینیه ، شروع می کنند به دور زدن و بعد از هر بیت مرثیه خوان ، عبارت “ای وای حسینم واویلا ای وای حسینم” را تکرار میکنند. به این مراسم “ذوالجناح ” ، به عزاداران ناهار می دهند. بعد از ناهار همه به خانه هایشان می روند و عصر ، حدودا”سه ساعت قبل از نماز مغرب ، مجددا به حسینیه برمی گردند.
مراسم زار برخی از محلیان جزیره کیش و بنادر و جزایر خلیج فارس ، بر این باورند که زار خطرناک ترین و شایع ترین بادهاست. بیشتر مبتلایان «اهل هوا» گرفتار این باد هستند. زار را از گویشی که دارد می شناسند که از کدام سرزمین یا دیار آمده است. هر زار ، هنگامی که خون می خورد سیر می شود و به زبان در می آید و از درون کالبد شخص مبتلا و با حنجره وی با بابا یا ماما صحبت می کند و می گوید که از کدام دیار آمده است. به مبتلایان ، فرس یا مرکب زار گویند. بیشتر فقرا «زار » می گیرند.
شخص مبتلا به زار باید مدتها توسط پزشک ، دوا درمان شده باشد. اگر معالجه نشد ، او را نزد ملای دعانویس میبرند. اگر هیکل بستن و دعاگرفتن هم کارگر نیفتد ، آن وقت نوبت بابا یا مامای زار است که باید دست به کار شود. هنگامی که بابا یا ماما احتمال داد که شخص مبتلای یکی از زارها شده او را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم دیگران نگه می دارند. ابتدا بدن او را می شویند و سپس هفت روز مانع می شوند که بیمار ، زن ، مرغ و سگ ببیند. در این مدت ، چشم هیچ زن ، چه محرم و چه نامحرم نباید به روی او بیفتد و اگر بیمار زن باشد ، او را از جلو چشم مردان دور می کنند.
تمام شبهایی که بیمار در حجاب نگهداشته می شود ، ماما یا بابا معجون یا داروی مخصوص زاران را به تن وی می مالد. این دارو «گره کو» نامیده می شود که از ۲۱ ماده درست می شود. تمام ۲۱ ماده را در گلاب خیس می کنند و هر شب به تن شخص مبتلا می کشند و مقداری هم به وی می خورانند.
مراسم طلاق اگر بین زن و شوهر اختلاف افتاد و دو طرف حاضر به مصالحه نباشند طلاق صورت می گیرد و شوهر موظف است ۱۷ یا ۱۹ سکه طلا را که در تعهد اوست به همسر سابق خود تحویل دهد. طلاق در میان محلیان کیش به ندرت اتفاق می افتد ، زیرا این عمل را ننگ میدانند. در گذشته بعضی مردان جزیره تا چهار همسر انتخاب می کردند ولی امروزه برخی از آنان دارای دو زن هستند.
مراسم عیدین عید فطر و عید قربان که بومیان آن را عیدین می نامند مانند عید نوروز از بزرگترین و باشکوه ترین اعیاد نزد بومیان جزیره است. صبح روز عید ساعتی قبل از شروع نماز بانگ “الصلوات یا عبادالله ، الصلوات یرحکم الله ” مؤذن مردان را برای خواندن نماز به مسجد فرا می خواند. نماز عید برای مردان کیش به صورت جماعت خوانده می شود و در گذشته تمام مردان و پسران جوان و نوجوان در نماز عید شرکت می کردند. زنان بومی نیز اعم از شیعه و اهل سنت نماز عید را در منزل می خوانند و سپس مقدمات پذیرایی میه��انان را فراهم می کنند.
نماز عید بنا بر عقیده بومیان باید در بیرون از محوطه آبادی برگزار شود. نماز اهل سنت در محوطه ای باز که هم اکنون ساختمان شرکت مهندسی در آن دایر شده است و نماز شیعیان در فضای باز واقع در روبروی بازار مریم کنونی برگزار می شود مکان ثابتی داشت. در سالهای اخیر عید اهل سنت در مسجد و نماز عید شیعیان در مسجد و گاه در فضای باز برگزار می شود. پس از پایان نماز شیعیان بومی به دیدار اهل قبور رفته و فاتحه می خوانند. عید فطر و قربان (عیدین) ۳ تا ۵ روز است و مراسم دید و بازدید در این روزها برگزار می شود. در این روزها گرفتن عیدی با پوشیدن لباس نو و آشتی عمومی مرسوم است. در گذشته ، صبح روز عید پس از پایان نماز بعضی با صدای بلند به بقیه می گفتند:” تفضل الریوک العید” و به این ترتیب دیگران را برای صرف یک صبحانه مفصل به خانه دعوت می کردند. شبها نیز بسیاری از زنان تا صبح بیدار بودند و آشپزی می کردند. تا صبح در تمام کوچه ها بوی غذای عید می آید و سر و صدای شادی به گوش می رسد.
بومیان خود را موظف می دانند در روز عید رفتن به نزد بازماندگان خانواده های سوگوار که به تازگی عزیزی را از دست داده اند را در اولویت قرار دهند. یک بخش ثابت از مراسم عید در نواختن موسیقی بود که با طبل و نی انبونه ساز می زدند و با خواندن ترانه مردم را به پایکوبی دعوت می کردند. این مراسم در فضای باز انجام می شد و در میانه مراسم شخصی از گروه نوازندگان سینی بزرگی به دست می گرفت و هر کس به وسع خود سکه یا اسکناسی درون آن می انداخت که به این مراسم ” فرصت العید ” می گفتند.
0 notes
Text
آداب و رسوم در کیش
آداب و رسوم در کیش
کیش همچون دیگر جزایر وبنادر خلیج فارس از گذشته های دور تاکنون در معرض تماس باحوزه وسیعی از فرهنگهای جهان بوده است. ازسوی دیگر جزیره کیش به تنهایی چند گروه بومی نژادی ، زبانی و مذهبی را در خود جای داده است. این گروه ها در عین حال که در طول تاریخ با یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته اند و از نظر فرهنگی بسیار به هم نزدیک شده اند، اما هر یک از آنها همچنان بخشهای مهمی از فرهنگ ویژه خود را حفظ کرده اند.
مهمترین مراسمی که دراین قسمت میتواند مورد توجه قرار گیرد عبارتند از : مراسم زار ، مراسم عروسی ، مراسم بومی ، اعیاد مذهبی ، عید نوروز ، مراسم نیمه شعبان ، نیمه رمضان ، پایان صفر و…
آیین ،آداب ورسوم متداول بین اقوام مختلف آداب و رسوم مردم خلیج فارس ، به خاطر مجاورت با دریا و تماس با داخل فلات ایران ، با آداب و رسوم سایر نقاط ایران شباهت کمی دارد. از جمله این آداب و رسوم انواع رقصهایی است که ظاهراً برای درمان بعضی بادها و درمان بیماریها مفید است. ظاهراً عقاید مربوط به بادهای زار از طریق اتیوپی (حبشه) در سرزمینهای اسلامی راه یافته است و عقاید مشابه آنچه در ایران وجود دارد در مصر ، عربستان و عمان نیز تحت عنوان «زار» دیده می شود.
مسلمانان و مسیحیان اتیوپی بر این باورند که زار از جمله ارواح خبیثه است که در رودها و چشمه ها بسر می برند و گاه در کالبد انسانها نیز حلول می کنند. انجام بعضی مراسم خصوصاً انواع رقصها این ارواح را مجبور به ترک کالبد انسانی میکنند. این عمل معمولاً به وسیله زنی انجام می گیرد و مراسم چند شبانه روز طول می کشد. رقص همراه با صدای طبلهای کوچک و بزرگ است. در سومالی نیز همین رقص به نام «سار» وجود دارد.
آیین های خاص مراسم تولد نوزاد و نام گذاری نوزاد اولین نوزاد برای پدر و مادر عزیز است. مادر در انتظار تولد دختر است که در بزرگی در انجام کار منزل به او کمک کند. پدر هم می گوید اگر اولین فرزند پسر باشد او را در کارها یاری خواهد داد. از نام بزرگان فوت شده طایفه برای نام گذاری نوزادان استفاده می کنند.
آیین های خاص مراسم تغسیل ، تدفین و سوگواری هنگام فوت زن یا مرد همه نزدیکان و همسایگان اعم از دوست و دشمن جمع می شوند. ابتدا مراسم تغسیل و تدفین انجام می گیرد، سپس فاتحه خوانده و به خانه های خود باز می گردند. روز دوم ، صاحب میت ، ملایی را به مسجد یا مجلس (مضیف) آورده تا قرآن بخواند. مردم تا سه روز به مسجد یا مجلس آمده قرآن یا فاتحه می خوانند.
از روز دوم تا سه روز ، زنان به خانه متوفی رفته و مردان به مجلس یا مسجد می روند و به فاتحه خوانی و سوگواری می پردازند. پس از سه روز که قرآن خوانی پایان یافت ، عصر روز سوم ، خوراکی که از برنج و گوشت تهیه می شود ، به مسجد آورده و به نام «صواب میت» بین مردم تقسیم می شود. در بین محلیان کیش مراسم هفت ، چهل و سال معمول نیست ، فقط روزهای عید فطر و عید قربان به گورستان میروند و فاتحه می خوانند.
آیین های خاص مراسم عروسی ، بله برون ، ازدواج پس از انتخاب دختر توسط پدر و مادر پسر ، چند نفر از بزرگان خانواده پسر برای خواستگاری به منزل پدر دختر می روند. چنانچه با این وصلت موافقت شد در همان مجلس میزان پول جهیزیه و لباس دختر و تمام هزینه های سه روز جشن و عروسی تعیین می شود. اگر مسآله ای چون مرگ یا بیماری شدید برای دو خانواده پیش نیاید ، سه روز پس از موافقت طرفین در منزل پدر دختر اتاقی را تزیین می کنند که به گویش محلی «فرشه » می گویند که همان حجله است.
سه روز جشن گرفته و با دهل و ساز به رقص و پایکوبی می پردازند. در این روزها همه مدعوین به صرف ناهار و شام دعوت می شوند. در شب روز سوم ، مراسم عقد انجام می شود. در بین محلیان جزیره کیش ، مهریه معمول نیست ولی در هنگام صیغه عقد ۱۷ یا ۱۹ سکه بهار آزادی در تعهد داماد گذاشته می شود. پس از عقد یکی از ریش سفیدان دست داماد را گرفته و او را به حجله می برد. زنان هم با اجرای مراسم سنتی ویژه ای ،عروس را به حجله برده و دست او را در دست داماد می گذارد و همه افراد حجله را ترک می کنند و زفاف انجام می شود. سه روز پس از زفاف زنان برای گفتن مبارک باد نزد عروس می روند و در آنجا با شیرینی و چای و قهوه پذیرایی می شوند. دختران نیز در یک شب از پیش تعیین شده نزد عروس رفته و به او تبریک می گویند. پس از هفت روز ، تزیینات حجله برچیده می شود و شب هشتم زنان محل به منزل پدر عروس دعوت شده و شادی کنان عروس را به خانه داماد می برند. پس از صرف شام در خانه داماد به منزل خود باز می گردند.
آیین های خاص مراسم عزاداری ماه محرم برای محلیان شیعه و سنی جزیره کیش یکسان است. سنی ها روز نهم محرم ، روزه می گیرند ، و روز دهم در مراسم عزاداری شیعیان شرکت می کنند ولی سینه نمی زنند.
باورها و اعتقادات بویان در مورد هرس درختان کارشناسان فضای سبز سازمان منطقه آزاد مطرح می کردند که درخت لور را نمی شود هرس کرد و با قطع شاخه های آنها ، درخت زرد شده و از بین می رود.
وقتی با بومیان در مورد نظر کارشناسان صحبت می شود می گویند: « بله درست است آنها با اره شاخه های درخت را می برند. درحالی که ما با تبر این کار را انجام می دهیم. اگر قرار باشد دست کسی را قطع کنند او کدام وسیله را انتخاب می کند؟ اره یا تبر؟ دردی که لور به هنگام هرس با اره می کشد آنرا خشک می کند ». بدین ترتیب آنها با یک نگرش احساسی از تاثیر ایجاد حرارت به هنگام بریدن شاخه ها با اره که منشاء زرد شدن درختان است سخن می گویند.
جشن های ولادت شیعیان بومی ولادت حضرت محمد(ص) ، حضرت علی(ع) ، حضرت فاطمه(ع) ، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) ، امام رضا(ع) و حضرت مهدی(عج) را با برگزاری مراسم باشکوه جشن می گیرند. این جشن ها معمولا تفاوت چندانی با هم ندارند. در روز ولادت امام حسن(ع) و حضرت مهدی(عج) مراسمی به نام “گرگاعو ” برگزار می شود. در این مراسم بچه ها در گروه ۶-۵ نفره یا بیشتر در حالی که می خوانند ” گرگاعو ، خانه بزرگ ، از مالتان عطا کنید ، خداوند بچه هایتان را نگاه دارد ” وارد حیاط خانه می شوند. صاحب خانه در کیسه هر یک از بچه ها مقداری بادام ، گردو ، انجیر خشک و … می ریزند.
جشنواره تابستانى همه ساله در جزیره کیش جشنواره هاى شاد و مفرحى به اجرا در مى آید که عمده ترین آن اجراى جشنواره تابستانى است که هر سال از تاریخ پانزدهم تیر ماه آغاز و در پانزدهم شهریور به پایان مى رسد که در این جشنواره کلیه بخش هاى اقامتى و خدماتى داراى تخفیفات ویژه بوده و مراسم و موسیقى و نور افشانى ، مسافران و گردشگران بى شمارى را در این فصل از سال به جزیره کیش جذب مى نماید.
عید غدیر از سه ، چهار روز قبل از عید غدیر زنان حسینیه ها را آب و جارو کرده و با پارچه های سیاه و سبز آینه و انواع تابلو ها را با شعارها و کلمات و تصاویر مذهبی تزئین می کنند. شب عید غدیر و روز آن در چند نوبت مراسم جشن و مولودی خوانی در حسینیه ها مخصوص مردان برگزار میشود.
مولودی خوانی و پذیرایی و دادن عیدی از جمله بخش های این مراسم است. منظور از عیدی دادن در این مراسم رسمی است که در آن شرکت کنندگان دست های یکدیگر را به نحو خاصی می گیرند به طوری که انگشت شست خود را روی شست دیگر فشار میدهند و این دعا را می خوانند: ” الحمد الله علی الکمال الدین ، الحمدالله اتمام نعمه و رضی رب وولایت علی بن ابی طالب”
در سالهای اخیر یکی از روحانیون حاضر در این مراسم چند دقیقه ای به همین مناسبت سخنرانی می کند ولی در گذشته که شیعیان کیش روحانی نداشتند این امر متداول نبود و این مراسم حدود ساعت ۱۰-۹ صبح شروع و تا اذان ظهر ادامه داشت. هزینه این مراسم معمولا از بین خود مردم فراهم می شود.
در پایان این مراسم بخشی موسوم به نثور برگزار می شود. در این بخش کسانی که بچه دار می شوند در خانواده نوزاد مقداری تنقلات و … با خود در یک سبد بزرگ به نام “جفیر” به حسینیه می اورند و روی سر نوزاد می ریزند و بچه های کوچک با سر و صدا تنقلات را از پایین جمع آوری می کنند. بخشی از این مراسم مربوط به نو عروسان است. مراسم نثور در روزهای ولادت حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت مهدی(ع) نیز انجام می شود.
عید فطر از آغاز ماه رمضان بومیان جزیره روزه می گیرند و کسانی که “منازل القمر” را می شناسند معمولا از غروب روز ۲۹ ماه رمضان در آسمان در روئیت ماه می مانند و در صورتی که ماه را ببینند فردا را عید اعلام می کنند. در حال حاضر تمامی مردم برای اطلاع از وضعیت هلال ماه گوش به رادیو و تلویزیون می سپارند.
غروب آخرین روز ماه مبارک رمضان هر خانواده فطریه اعضاء خانواده را محاسبه و به خانه نیازمندان می فرستد. اهل سنت کیش برای بچه هائیکه در شکم مادرانشان هستند نیز فطریه می دهند و مقدار آن معادل مقدار غذای رایج آبادی است که در کلاه پدرش جای میگیرد. هم شیعیان و هم اهل سنت فطریه خود را به هم مذهب های خود شان می پردازند.
عید قربان از مراسمی که در عید قربان انجام می شود سبز کردن گندم و به آب انداختن آن و درست کردن تاب و تاب بازی بود که در سالهای اخیر نشانه ای از آن به چشم نمی خورد. افراد میانسال روز عرفه را روزه می گیرند و روز عیدخانواده هایی که وضعیت مالی خوبی دارند قربانی می کنند و اعتقاد بر این است که حجاج بهتر است با دست خود عمل قربانی را انجام دهند.
گوشت قربانی را سه قسمت کرده و قسمتی را برای مصرف خانواده و دو قسمت دیگر را برای نیازمندان توزیع می کنند که به این قربانی ضحیحه گویند. نوعی دیگر از قربانی عجیجه(عقیقه) است که زمان مشخصی ندارد و پدران کیشی برای فرزندان خود انجام می دهند به طوری که برای فرزند پسر دو گوسفند و برای فرزند دختر یک گوسفند در صورت امکان قربانی می کنند.
عید مبعث شب این عید بچه های ۱۲-۱۳ ساله در حالی که کاسه هایی در دست دارند در درب خانه ها رفته و صاحب خانه با روی گشاده مقداری حنا به درون کاسه های بچه ها می ریزند و بچه ها کاسه ها را به خانه برده و آن شب همه اعضاء خانواده به دست و پای خود حنا می بندند. در سالهای اخیر فقط زنان میانسال و پیرمردان و پیرزنان و بچه ها حنا می بندند.
آداب و رسوم در کیش, آداب و رسوم, کیش
مراسم اهل هوا درباره اهل هوا ، آنچه در کتاب اهل هوای غلامحسین ساعدی بدست میآید چنین است:
اهل هوا کسانی هستند که گرفتار یکی از بادها شده و بادهای مرموز و اثیری و جادویی را گویند که همه جا هستند و مسلط بر نوع بشر هیچ کس را قدرت مقابله با آنها نیست و آدمیزاد ، در مقابلشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارد.
بادها همچون آدمیان مهربان یا بیرحم ، بینا یا نابینا ، کافر یا مسلمانند. هنگامی که باد سراغ کسی رفت و او را مرکب خود ساخت دیر یا زود ، مریض وهوایی اثر میکند. برای رهایی از درد و رنج باد ، باید نزد «بابا» یا «ماما»ی آن باد رفت. برای پایین آوردن و زیر آوردن و زیرکردن باد ، هر بابا یا ماما مجالس و مراسم خاصی برای بازی کردن ترتیب می دهد. طی این مراسم باد را از تن بیمار بیرون می آورد. مجلسی ، سفره ای و خونی و این مراسم همان است که باد می خواهد و به وسیله همین هاست که باد صاف و بینا می شود و شخص مبتلا در جرگه اهل هوا در می آید.
مراسم روز عاشورا صبح روز عاشورا ، بعضی ها در خانه خود نخود پخته ، فرنی یا حلوا درست می کنند و به عنوان صبحانه برای شب زنده داران حسینیه می آورند. مراسم عزاداری صبح روز عاشورا تقریبا از ساعت هشت صبح شروع می شود ، اما دیگر از سینه زنی و روضه خوانی خبری نیست. ملا از صبح تا ظهر با صدایی حزین و سوزناک “مقتل “ می خواند. در سالهای اخیر “مقتل عبدالزهرا “ می خوانند ، اما قبلا فقط “مقتل ابی محنف “ می خواندند. موضوع مقتل خوانی در این روز ماجراهایی است که روز عاشورا بر امام حسین(ع ) اختصاص دارد و اوج مقتل خوانی است. همین که ملا شهادت امام را بیان کرد ، از منبر پایین می آید. در این جا یک نفر از جای خود بلند می شود و در حالی که پرچمی را به حالت افقی در جلوی خود نگه داشته است ، با صدایی حزین شروع می کند و به خواندن و راه رفتن درحسینیه: ذوالجناح اقبل من المیدان خالی واویلا ، ای وای حسینا …
همه مردم از جای خود بلند می شوند و همراه ملا و پشت سر او ، داخل حسینیه ، شروع می کنند به دور زدن و بعد از هر بیت مرثیه خوان ، عبارت “ای وای حسینم واویلا ای وای حسینم” را تکرار میکنند. به این مراسم “ذوالجناح ” ، به عزاداران ناهار می دهند. بعد از ناهار همه به خانه هایشان می روند و عصر ، حدودا”سه ساعت قبل از نماز مغرب ، مجددا به حسینیه برمی گردند.
مراسم زار برخی از محلیان جزیره کیش و بنادر و جزایر خلیج فارس ، بر این باورند که زار خطرناک ترین و شایع ترین بادهاست. بیشتر مبتلایان «اهل هوا» گرفتار این باد هستند. زار را از گویشی که دارد می شناسند که از کدام سرزمین یا دیار آمده است. هر زار ، هنگامی که خون می خورد سیر می شود و به زبان در می آید و از درون کالبد شخص مبتلا و با حنجره وی با بابا یا ماما صحبت می کند و می گوید که از کدام دیار آمده است. به مبتلایان ، فرس یا مرکب زار گویند. بیشتر فقرا «زار » می گیرند.
شخص مبتلا به زار باید مدتها توسط پزشک ، دوا درمان شده باشد. اگر معالجه نشد ، او را نزد ملای دعانویس میبرند. اگر هیکل بستن و دعاگرفتن هم کارگر نیفتد ، آن وقت نوبت بابا یا مامای زار است که باید دست به کار شود. هنگامی که بابا یا ماما احتمال داد که شخص مبتلای یکی از زارها شده او را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم دیگران نگه می دارند. ابتدا بدن او را می شویند و سپس هفت روز مانع می شوند که بیمار ، زن ، مرغ و سگ ببیند. در این مدت ، چشم هیچ زن ، چه محرم و چه نامحرم نباید به روی او بیفتد و اگر بیمار زن باشد ، او را از جلو چشم مردان دور می کنند.
تمام شبهایی که بیمار در حجاب نگهداشته می شود ، ماما یا بابا معجون یا داروی مخصوص زاران را به تن وی می مالد. این دارو «گره کو» نامیده می شود که از ۲۱ ماده درست می شود. تمام ۲۱ ماده را در گلاب خیس می کنند و هر شب به تن شخص مبتلا می کشند و مقداری هم به وی می خورانند.
مراسم طلاق اگر بین زن و شوهر اختلاف افتاد و دو طرف حاضر به مصالحه نباشند طلاق صورت می گیرد و شوهر موظف است ۱۷ یا ۱۹ سکه طلا را که در تعهد اوست به همسر سابق خود تحویل دهد. طلاق در میان محلیان کیش به ندرت اتفاق می افتد ، زیرا این عمل را ننگ میدانند. در گذشته بعضی مردان جزیره تا چهار همسر انتخاب می کردند ولی امروزه برخی از آنان دارای دو زن هستند.
مراسم عیدین عید فطر و عید قربان که بومیان آن را عیدین می نامند مانند عید نوروز از بزرگترین و باشکوه ترین اعیاد نزد بومیان جزیره است. صبح روز عید ساعتی قبل از شروع نماز بانگ “الصلوات یا عبادالله ، الصلوات یرحکم الله ” مؤذن مردان را برای خواندن نماز به مسجد فرا می خواند. نماز عید برای مردان کیش به صورت جماعت خوانده می شود و در گذشته تمام مردان و پسران جوان و نوجوان در نماز عید شرکت می کردند. زنان بومی نیز اعم از شیعه و اهل سنت نماز عید را در منزل می خوانند و سپس مقدمات پذیرایی میهمانان را فراهم می کنند.
نماز عید بنا بر عقیده بومیان باید در بیرون از محوطه آبادی برگزار شود. نماز اهل سنت در محوطه ای باز که هم اکنون ساختمان شرکت مهندسی در آن دایر شده است و نماز شیعیان در فضای باز واقع در روبروی بازار مریم کنونی برگزار می شود مکان ثابتی داشت. در سالهای اخیر عید اهل سنت در مسجد و نماز عید شیعیان در مسجد و گاه در فضای باز برگزار می شود. پس از پایان نماز شیعیان بومی به دیدار اهل قبور رفته و فاتحه می خوانند. عید فطر و قربان (عیدین) ۳ تا ۵ روز است و مراسم دید و بازدید در این روزها برگزار می شود. در این روزها گرفتن عیدی با پوشیدن لباس نو و آشتی عمومی مرسوم است. در گذشته ، صبح روز عید پس از پایان نماز بعضی با صدای بلند به بقیه می گفتند:” تفضل الریوک العید” و به این ترتیب دیگران را برای صرف یک صبحانه مفصل به خانه دعوت می کردند. شبها نیز بسیاری از زنان تا صبح بیدار بودند و آشپزی می کردند. تا صبح در تمام کوچه ها بوی غذای عید می آید و سر و صدای شادی به گوش می رسد.
بومیان خود را موظف می دانند در روز عید رفتن به نزد بازماندگان خانواده های سوگوار که به تازگی عزیزی را از دست داده اند را در اولویت قرار دهند. یک بخش ثابت از مراسم عید در نواختن موسیقی بود که با طبل و نی انبونه ساز می زدند و با خواندن ترانه مردم را به پایکوبی دعوت می کردند. این مراسم در فضای باز انجام می شد و در میانه مراسم شخصی از گروه نوازندگان سینی بزرگی به دست می گرفت و هر کس به وسع خود سکه یا اسکناسی درون آن می انداخت که به این مراسم ” فرصت العید ” می گفتند.
0 notes