#نادانی
Explore tagged Tumblr posts
urdu-poetry-lover · 3 months ago
Text
شام کا منظر الجھا راستہ ایک کہانی، تم اور میں۔
ڈھلتا سورج ، بڑھتا سایہ ، کشتی پرانی ، تم اور میں
بند اک کمرہ ، چپ کا منظر ، بھولی بسری دیپک یاد
تنہائی ، دکھ ، خوف کی لذت ، دلبرجانی ، تم اور میں
تتلی خوشبو ، رنگ کی باتیں ، شبنم سے شرمیلے خواب
آس کے پنچھی ، گم سم خواہش ، رات کی رانی، تم اور میں
پلکیں چھلمن ، شرما شرمی ، کم کم گویا نظریں ، قرب
راتوں جیسی ، سیدھی سادھی ، اک نادانی، تم اور میں
رات گھنیری گھور گھٹائیں ، ساون سی برسات
یاد کا پنچھی ، وقت آخر ، آنکھ میں پانی ، تم اور میں
نامعلوم
6 notes · View notes
infinity2infinity · 9 months ago
Text
دل پاگل ہے روز نئی نادانی کرتا ہے
آگ میں آگ ملاتا ہے پھر پانی کرتا ہے
2 notes · View notes
topurdunews · 21 days ago
Text
سابق پی ٹی آئی رہنماجاوید بدر کانوازشریف کےنام کھلاخط،الزام تراشی پرمعافی مانگ لی
(24نیوز)پاکستان تحریک انصاف کے سابق رہنما جاوید بدر نےمسلم لیگ کے صدر نوازشریف کے نام کھلے خط میں ماضی میں الزام تراشی پر معافی مانگ لی۔ تفصیلات کے مطابق پی ٹی آئی رہنما جاوید بدر نے خط کے متن میں کہا  ہے کہ نوازشریف سے اپنی گستاخیوں ،الزام درازی پر معافی مانگتا ہوں،آپ کیخلاف جھوٹا پروپیگنڈا کرنے پر معافی مانگتا ہوں۔  خط میں کہا گیا ہے کہ امید ہے آپ میری غلطیوں کو نادانی سمجھ ک�� معاف کر دیں…
0 notes
shahlatux · 1 year ago
Text
این شعر برای مردان محافظه کار است که زندگی زنان را نکوهش می‌کنند؛ مردانی که زن را دستیار بی‌ارزش زندگی می‌دانند
تو من را آنطوری که هستم دوست نداری ولی من خودم را دوست دارم من عاشق پوست زیتونی واقعی ام هستم
اگر تو با چشمان باز به من نگاه کنی زیر خطوط برنزه شانه هایم، بین دره های سینه ام قلب پر از حقیقت و شادی را خواهی دید
اگر از من خوشت نمی‌آید فقط به این دلیل که نمی‌توانی نادانی خود را رها کنی
اگر فقط می‌توانستی حواس خود را آرام کنی با یک کتاب خوب، یک فنجان چای گرم، یک فکر عالی یا شاید با نگاه کردن به ماه و ستاره های دوست داشتنی ممکن است خواسته های پنهان یک زن را در کف آرزوهای خود بیابی
تو مرد ای تلفات سنگین عدالت مرده توای مرد ای فداکار بهشتی که حقیقتاً برای بشریت ناشناخته است تو مرد ای مدفون در هذیان، غرق در خون عمیق گناه به من نگاه کن! من یک زن هستم، نیمه ای بهتر "مرد" لذت خلقت خدای هر "انسان" زنده
شهلا لطیفی سپتامبر ۲۰۲۳(میلادی)
0 notes
my-urdu-soul · 1 year ago
Text
اس نے دیکھا جو مجھے عالم حیرانی میں
گر پڑا ہاتھ سے آئینہ پریشانی میں
آ گئے ہو تو برابر ہی میں خیمہ کر لو
میں تو رہتا ہوں اسی بے سر و سامانی میں
اس قدر غور سے مت دیکھ بھنور کی جانب
تو بھی چکرا کے نہ گر جائے کہیں پانی میں
کبھی دیکھا ہی نہیں اس نے پریشاں مجھ کو
میں کہ رہتا ہوں سدا اپنی نگہبانی میں
وہ مرا دوست تھا دشمن تو نہیں تھا فیصلؔ
میں نے ہر بات بتا دی اسے نادانی میں
- فیصل عجمی
1 note · View note
cryptoking009 · 2 years ago
Text
غزلیات
بھول سکتا ہوں ستم گر !کیسے میں تیرا شباب ہجر کا غم میری خاطر بن گیا ہے اک عذاب تک رہی ہیں میری آنکھیں ہر گھڑی راہیں تری وصل کی چاہت میں اپنی ہو گئی حالت خراب کیوں نہ بلبل کہ طرح میں تجھ پہ ہو جاتا فدا جانتا تھا تُو کِھلا تھا باغ میں مثلِ گلاب تھی یہ نادانی مری جو وقت کوسمجھا نہیں اور کر دی تیرےآگے دل کی یہ پوری کتاب اضطرابی کیفیت ہے میری کچھ ایسی بنی گاہ میں ہوتا ہوں خورشید اورگاہے ماہتاب پیار…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
facts-and-research · 2 years ago
Photo
Tumblr media
Surat No 4 : سورة النساء - Ayat No 17 اِنَّمَا التَّوۡبَۃُ عَلَی اللّٰہِ لِلَّذِیۡنَ یَعۡمَلُوۡنَ السُّوۡٓءَ بِجَہَالَۃٍ ثُمَّ یَتُوۡبُوۡنَ مِنۡ قَرِیۡبٍ فَاُولٰٓئِکَ یَتُوۡبُ اللّٰہُ عَلَیۡہِمۡ ؕ وَ کَانَ اللّٰہُ عَلِیۡمًا حَکِیۡمًا ﴿۱۷﴾ اللہ تعالٰی صرف انہی لوگوں کی توبہ قبول فرماتا ہے جو بوجہ نادانی کوئی بُرائی کر گُزریں پھر جلد اس سے باز آجائیں اور توبہ کریں تو اللہ تعالٰی بھی اس کی توبہ قبول کرتا ہے ، اللہ تعالٰی بڑے علم والا حکمت والا ہے ۔ (at District & Sessions Court, Kasur) https://www.instagram.com/p/Cn3X0puNob_/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
poria69 · 3 years ago
Photo
Tumblr media
صخره ای از جهنم و موجی از بهشت، موج‌دوست داشت جهنمی شود؟ یا صخره توان حرکت نداشت که بهشتی شود؟ هرچی هست غرور صخره زیباست، کنجکاوی یا شیطنت موج ستودنیست، #دریا#صخره#موج#جهنم#بهشت#تلاش#کنجکاوی#شیطنت#غرور#زیبایی#توان#نادانی#نهنگ_خلیج_فارس #طوفان#کیش#آبی #Persian_Gulf_Whale #billow#pride#rock#praise#hell#heaven (at Kish Island) https://www.instagram.com/p/CcSJK2iNRuh/?igshid=NGJjMDIxMWI=
2 notes · View notes
puriyapersianboy · 3 years ago
Photo
Tumblr media
#جهل #نادانی #دانش #دانایی #آگاهی #پارسی #عکس_نوشته #عکسنوشته #عکس_نوشته_پارسی #عکسنوشته_پارسی #تایپوگرافی #تایپوگرافی_پارسی https://www.instagram.com/p/CXB0L9Hp6yM/?utm_medium=tumblr
0 notes
urdu-poetry-lover · 2 months ago
Text
شام کا منظر الجھا راستہ ایک کہانی، تم اور میں۔
ڈھلتا سورج ، بڑھتا سایہ ، کشتی پرانی ، تم اور میں
بند اک کمرہ ، چپ کا منظر ، بھولی بسری دیپک یاد
تنہائی ، دکھ ، خوف کی لذت ، دلبرجانی ، تم اور میں
تتلی خوشبو ، رنگ کی باتیں ، شبنم سے شرمیلے خواب
آس کے پنچھی ، گم سم خواہش ، رات کی رانی، تم اور میں
پلکیں چھلمن ، شرما شرمی ، کم کم گویا نظریں ، قرب
راتوں جیسی ، سیدھی سادھی ، اک نادانی، تم اور میں
رات گھنیری گھور گھٹائیں ، ساون سی برسات
یاد کا پنچھی ، وقت آخر ، آنکھ میں پانی ، تم اور میں
نامعلوم
3 notes · View notes
navidsadooni · 4 years ago
Photo
Tumblr media
شکسپیر، شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی میگه: «ترس‌ها خائنینی هستند که ما را از تلاش و آزمایش می‌ترسانند تا به آنچه می‌خواهیم نرسیم.»   همچنین ساموئل جانسون نویسنده مشهور انگلیسی میگه: «تمام تلاش و مساعی خود را در راه غلبه بر ترس به‌کار برید. چرا که اگر به پیام‌های ترس و تردید گوش کنید، حقایق مسلم زندگی چون صلح و صفا، تندرستی و شادمانی را به بوته فراموشی سپرده و افکار منفی را بر خویش مسلط خواهید کرد.   مورد دیگه‌ای که باید گفت اینه که مهم‌ترین عامل ایجاد ترس، ناآگاهی و نادانیه. هر چه آگاهی خودتون رو درباره مسائل بیشتر کنید، مسلماً ترس کمتری بر وجود شما مسلط خواهد شد.   یکی از موارد مهمی که میتونیم بوسیله اون بر ترسمون غلبه کنیم، اقدام کردنه. در واقع فقط موقع عمله که امکان غلبه بر ترس‌ها ممکن میشه. افرادی که بر اوضاع خود اقتدار ندارن، از هر گونه اقدامی علیه ترس دوری می‌کنن. #ترس #ترسناک #کوچینگ #شکسپیر #شاعر #آگاهی #نادانی #صلح (at shiraz mali.abad) https://www.instagram.com/p/CLPffx0hNRc/?igshid=mdv22k6vifws
0 notes
bornlady · 10 months ago
Text
لایت روی موی دودی ز��تونی : روی تختم دراز می‌کشم و زود به خواب می‌روم. و سپس - بی خوابی. IV تابستان می آید و زندگی تغییر می کند. یک روز صبح خوب لیزا به سمت من آمد و با لحنی شوخی گفت: "بیا جناب عالی، همه چیز آماده است." جنابعالی را به خیابان می برند، مرا سوار تاکسی می کنند و می برند. از آنجایی که شغلی ندارم. رنگ مو : آنها متوجه نمی شوند که چگونه یک گفتگوی ساده به تدریج به تمسخر و تمسخر تبدیل می شود، یا اینکه چگونه هر دو شروع به استفاده از آداب بدگویی می کنند. میخائیل فیودورویچ می گوید: «چند نوع عجیب و غریب وجود دارد. "دیروز به دیدن دوستمان یگور پیتروویچ رفتم. در آنجا دانش آموزی را پیدا کردم. لایت روی موی دودی زیتونی لایت روی موی دودی زیتونی : یکی از پزشکان شما، فکر می کنم مردی سال سومی است. چهره او ... به سبک دوبرولیوبوف - مهر تفکر عمیق روی او. ما شروع کردیم به صحبت کردن. "همکار عزیز من - یک تجارت خارق العاده. من تازه خواندم که یک آلمانی یا آلمانی دیگر - نام او را به خاطر نمی آورد - یک آلکالوئید جدید از مغز انسان استخراج کرده است." آیا می دانید که او واقعاً آن را باور کرد و در چهره اش ابراز احترام کرد. لینک مفید : لایت و هایلایت مو به اندازه ای که گفت: "ببین، ما چه قدرتی هستیم." "روز دیگر به تئاتر رفتم. نشستم. درست روبروی من در ردیف بعدی دو نفر نشسته بودند: یکی، "یکی از برگزیدگان"، ظاهراً یک دانشجوی حقوق، دیگری یک پزشک سبیل. مثل یک پینه دوز مست بود. ذره ای توجه به صحنه نداشت. چرت زدن و سر تکان دادن. اما لحظه ای که یک بازیگر شروع به اجرای یک مونولوگ بلند کرد، یا فقط صدایش را بلند کرد. پزشک من هیجان زده می شود، همسایه اش را در دنده ها فرو می کند. او چه می گوید؟ "نجیب" پاسخ می دهد "برگزیده." "برراوو!" "نه، عزیزم. براو." می بینید بلوک مست برای هنر به تئاتر نیامده است، بلکه برای یک چیز نجیب به تئاتر آمده است، او نجابت می خواهد. کیتی گوش می دهد و می خندد. خنده او نسبتاً عجیب است. لایت روی موی دودی زیتونی : او با تنفس درونی خود با تناوب سریع، ریتمیک و منظم نفس خود را بیرون می دهد. انگار داشت آکاردئون می نواخت. از صورتش فقط سوراخ های بینی اش می خندند. قلبم از من ناامید شده است. من نمی دانم چه بگویم. اعصابم را از دست می دهم. زرشکی، از روی صندلی می پرم و گریه می کنم: ساکت باش، نه؟ چرا مثل دو وزغ اینجا نشستی و با نفست هوا را مسموم می کنی؟ بیهوده منتظرم که دست از تهمت هایشان بردارند. برای رفتن به خانه آماده می شوم. و زمان آن فرا رسیده است. از ساعت ده گذشته میخائیل فیودورویچ می‌گوید: «کمی دیگر اینجا می‌نشینم. اگر به من مرخصی بدهی، اکاترینا ولادیمیروا؟» کیتی پاسخ می دهد: "تو مرخصی من را داری." " بنه. در این صورت، لطفا یک بطری دیگر سفارش دهید." آنها با هم مرا با شمع در دست تا سالن همراهی می کنند. در حالی که دارم پالتوی خود را می پوشم، میخائیل فیودورویچ می گوید: "تو اخیراً به شدت لاغر و پیر شده ای. نیکولای استیپانوویچ. مشکلت چیست؟ مریض؟ "بله کمی." کتی با جدیت می گوید: «و او از خودش مراقبت نخواهد کرد». "چرا مواظب خودت نیستی؟ چطوری می تونی اینجوری ادامه بدی؟ خدا کمک می کنه به خودشون کمک می کنن عزیزم. سلام منو به خانواده ات برسون و بهانه نیامدنم. یکی از همین روزها قبل از من برو خارج، من میام تا خداحافظی کنم. با عصبانیت از کتی دور شدم، از صحبت در مورد بیماری ام ترسیده بودم و از خودم ناراضی بودم. از خودم می پرسم: «و چرا نباید یکی از همکارانم در آنجا حضور داشته باشد؟» فوراً می بینم که چگونه دوستم پس از اینکه صدایم را به صدا درآورد، بی صدا به سمت پنج��ه می رود، کمی فکر می کند، به سمت من برمی گردد. لایت روی موی دودی زیتونی : با بی تفاوتی سعی می کند من را از خواندن حقیقت در چهره اش باز دارد: "در حال حاضر نمی دانم" چیز خاصی نمی بینم، اما با این حال، دوست عزیز، من به شما توصیه می کنم کار خود را قطع کنید..." و این آخرین امید من را از بین می برد. چه کسی امید ندارد؟ امروزه وقتی خودم را تشخیص می دهم و معالجه می کنم. گاهی امیدوار هستم که نادانی من را فریب دهد، در مورد سفیده و قندی که پیدا می کنم، و همچنین در مورد قلبم و همچنین در مورد آناسارکا که دو بار متوجه شده ام در اشتباه هستم. صبح. در حالی که من دوباره با اشتیاق یک هیپوکندری کتاب های درسی درمانی را می خوانم و هر روز نسخه ها را تغییر می دهم. هنوز معتقدم که با چیز امیدوارکننده ای مواجه خواهم شد. چقدر همه چیز پیش پا افتاده است! چه آسمان همه جا ابری باشد و چه ماه و ستاره ها در آن بدرخشند، هر بار که به خانه برمی گردم به آن نگاه می کنم و فکر می کنم که مرگ به زودی مرا خواهد گرفت. مطمئناً در آن لحظه افکار من باید به عمق آسمان، به روشنی، به اندازه چشمگیر باشد.
اما نه! من به خودم فکر می کنم، به همسرم، لیزا، گنکر، دانش آموزان و به طور کلی مردم. افکار من خوب نیست، آنها پست هستند. من با خودم دستکاری می کنم و در این لحظه نگرش من به زندگی را می توان با کلماتی بیان کرد که آراخیف معروف در یکی از نامه های صمیمی خود نوشت: "تمام خوبی های جهان به طور جدایی ناپذیر با بد پیوند دارند و همیشه بدی بیش از خوب است. " این بدان معناست که همه چیز زشت است. چیزی برای زندگی کردن وجود ندارد، و شصت و دو سالی که من زندگی کردم را باید از دست رفته حساب کرد. من خودم را در این افکار شگفت زده می کنم و سعی می کنم خود را متقاعد کنم که آنها تصادفی و موقتی هستند و عمیقاً در من ریشه ندارند، اما بلافاصله فکر می کنم: "اگر این درست است، چرا هر روز عصر به سوی آن دو وزغ کشیده می شوم." و به خودم قسم می خورم که دیگر پیش کیتی نروم. لایت روی موی دودی زیتونی : هرچند می دانم که فردا دوباره پیش او خواهم رفت. وقتی زنگ در را می‌زنم و به طبقه بالا می‌روم، از قبل احساس می‌کنم که نه خانواده‌ای دارم و نه تمایلی برای بازگشت به آن. واضح است که افکار آراخیف در من تصادفی یا موقتی نیستند، بلکه تمام وجودم را در اختیار دارند. با وجدان بد، کسل‌کننده، بی‌حال، به سختی می‌توانم اندام‌هایم را تکان دهم، انگار که وزنم ده تن است.
0 notes
eshraghbookshop · 4 years ago
Photo
Tumblr media
#استیون_هاوکینگ #دانایی #نادانی #توهم_دانایی #توهم #دشمن #دشمن_انسان #دانش #علم #آگاهی #فروشگاه_کتاب_اشراق #پاتوق_کتاب_سمنان https://www.instagram.com/p/CGkxghgnfiG/?igshid=s25ebj4rcpvd
0 notes
patogheketabsem · 4 years ago
Photo
Tumblr media
#حرکت #علی_صفائی_حائری #علی_صفایی_حائری #جهل #نادانی #قدر #منزلت #ارزش #ارزش_انسان #ارزش_انسانی #انسانیت #اندازه #قدر_خودتو_بدون #به_خودت_اهمیت_بده #اشرف_مخلوقات #فکر_کنیم #پاتوق_کتاب_سمنان #پاتوق_کتاب #فروشگاه_کتاب_اشراق https://www.instagram.com/p/CF45qU3Hws_/?igshid=15yss2vnifa9
0 notes
hakimyousofi · 4 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎تشبیه آدمی به ترازو در کلام نورانی امیر بیان حضرت امام علی علیه السلام: "اِبْنُ آدَمَ أَشْبَهُ شئٍ بِالْمِعْيَارِ إِمَّا نَاقِصٌ بِجَهْلٍ أَوْ رَاجِحٌ بِعِلْمٍ". "آدمی زاد شبیه ترین چیز به ترازو است که با #نادانی سبک و با #دانش سنگین می شود". 📚 تُحف العُقول، ص۲۱۲‎‏ https://www.instagram.com/p/B2tBqjyAwl5/?igshid=16z8ps4e5wzch
0 notes
canoonaa · 5 years ago
Photo
Tumblr media
#طب_اسلامی #خرافات #آتئیست #خداناباور #بیخدا #دانش #واکسیناسیون #عوام #جهل #واکسن_کرونا #کرونادرایران #کروناویروس #نادانی https://www.instagram.com/p/B-KR5hKpK9s/?igshid=1x4zoakuih5uv
0 notes