Tumgik
#خانه معلم در تهران
swhitenights · 4 days
Text
Travelogue of SHIRAZ
درست شیرازی که دست بالا دوساعت با شهرمان فاصله‌دارد را نمی‌توان با اصفهان که سفر رسیدن به آن نیم روز طول کشید مقایسه کرد اما همین که برای بار اول مستقل کوله‌ام را جمع کردم و با هم‌اتاقی‌ها رفتیم تا اولین سفر واقعا مجردی را تجربه کنیم خودش باعث می‌شود وقتی بهش فکر می‌کنم به اندازه اصفهان رفتن برایم بکر و جذاب شود.
~ گوش دهید | پرواز تهران - شیراز: گروه دال ~
چطور شد که به شیراز رسیدیم
اول فقط یک پیشنهاد بود آن هم نه به شیراز، پیشنهاد سفری به بوشهر. بوشهر به شهر دانشگاهمان نزدیک است؛ دریا دارد و آنقدر از آخرین باری که در کودکی دربایش را دیده‌ام می‌گذرد که می‌توانم بگویم اصلا تا به حال نرفته‌‌ام. پیشنهاد آنقدر جدی گرفته‌شد که حتی هم‌اتاقی‌ها نه تنها از والدینشان اجازه‌اش را گرفتند بلکه زنگ زدیم به چند مهمانخانه و هتل و خانه معلم و قیمت پرسیدیم و حتی دنگ اتاق‌ها را هم حساب کرده‌بودیم. البته از آنجا که هیچ‌عقل سلیمی در چنین وقتی از سال هوای بوشهر رفتن به سرش نمی‌خورد ما هم عقلمان را به کار انداختیم و فهمیدیم درست است دیوانه‌ایم اما نه اینقدر که در این گرما واقعا بخواهیم برویم.
همه چیز تمام‌شد. برگشتیم خانه و بعد هم دوباره دانشگاه. تا همین چند روز پیش که دوباره داشتیم برای خانه برگشتن حساب غیبت‌ها و واحدها را می‌کردیم که پیشنهاد شیراز رفتن مطرح شد. شیراز همانقدر دور است که بوشهر؛ هوایش بهتر است و برای خانه رفتن هم باید یک بار بلیط اتوبوس به شیراز و یک بار از شیراز به خانه بگیریم. حالا اگر میان این دو بلیط را یک فاصله بگذاریم آنقدر که بتوانیم چندجا را بگردیم و به اصطلاح سفری برویم چه؟
برنامه چیده شد. جدی حرف میزدیم اما ته دلم کسی می‌گفت همه اینها خواب و خیال است و آخرش هم یک راست می‌رویم ترمینال عوض می‌کنیم و برمی‌گردیم خانه، مثل همیشه.
مکان‌هایی که خواستیم برویم را بر حسب دوری و نزدیکی از مترو و ترمینال و اینکه تا به حال تقریبا هیچ‌کداممان نرفته‌باشیم چیدیم. اولی مجموعه آبی بود. از آنجا با مترو قصرودشت می‌رویم زندیه و عمارت شاپوری را می‌بینیم. بعد دوباره با مترو می‌رویم ایستگاه وکیل‌الرعایا تا برویم مسجد نصیرالملک و همان‌جا هم نماز بخوانیم هم نهاری بخوریم. بعد هم می‌رویم پاساژ مشیر تا وقت بلیط خانه‌مان برسد؛ چیزی حدود ساعت چهار و نیم عصر.
برنامه از دور عالی به‌نظر می‌رسید، هم جای فرهنگی می‌رویم هم تاریخی و هم تفریحی. سوار مترو می‌شویم و تازه تمام این مدت مثل چند جوان رها از بند که بار اول است بدون پدر و مادرشان می‌روند سفر هستیم، نه چند دانشجوی خسته که فقط از شیراز مسیر این ترمینال تا ترمینال بعدی را از پشت شیشه‌ی یک اسنپ می‌بیند.
همه اما قرار نبود برگردیم خانه؛ دو نفر برمی‌گشتند دانشگاه. حسابمان پنج نفره بود و من بلیط پنج نفر را برای ساعت 6:15 صبح به مقصد شیراز گرفتم. دو نفر از هم اتاقی‌ها _ که آنها هم برمی‌گشتند دانشگاه_  در ثانیه‌های آخر شب قبلش به سفرمان اضافه شدند و حالا هفت نفر بودیم.
از بیداری ساعت 4:30 صبح و صبحانه خوردن ساعت 8:30 در کافه‌ی تورنتو شیراز
ساعت چهار و نیم از خواب ییدار شدم، بچه‌ها را صدا کردم تا بلند شوند نماز صبح بخوانند و بعد هم حاضر شوند برای رفتن. شب قبلش گفتند صبح که صدایمان می‌زنی فیلم بگیر تا از همان اول فیلم داشته‌باشیم! خب... از آنجا که خودم شخصا دوست ندارم کسی از قیافه خواب‌آلودم فیلمی داشته‌باشد آنچه برای خود می‌پسندم برای آن‌ها هم پسندیدم و بدون تشریفات مثل هر روز صبح صدایشان کردم.
نماز خواندیم، لباس پوشیدیم و کیف‌هایمان را برداشتیم تا بریم ترمینال، حدود ساعت 5:45 اسنپ گرفتیم، رسیدیم ترمینال و بلیط‌مان را تحویل گرفتیم؛  بلیط برای ساعت 6:15 بود که البته اتوبوس با تاخیر فراوان حرکت کرد.
حدود ساعت 8:30 رسیدیم شیراز، از آنجا اسنپ گرفتیم برای مجموعه آبی و وقتی رسیدیم هنوز باز نشده بود و تصمیم‌گرفتیم کمی خیابان را بالا و پایین کنیم تا ساعت 9:00. یکی از بچه‌ها اصرار داشت که وقتی رفتیم شیراز همانجا صبحانه بخوریم اما ما که به فکر نبودیم همان ساعت پنج نان و پنیرهایمان را خورده بودیم و او را هم منصرف کردیم. اما در همین حین خیابان گردی از جلوی کافه‌ای رد شدیم و با هر تصمیمی که بود همانجا نشستیم تا چیزی بخوریم. من چیز کیک لوتوس سفارش دادم که واقعا خوشمزه بود.
ماجراهای مجموعه‌ی فرهنگی آبی تا مترو
حدود ساعت 9:15 دوباره حرکت کردیم تا برویم مجموعه آبی. نه تنها باز بود بلکه در همین چند دقیقه کلی هم شلوغ شده بود و چند زوج هم آمده‌بودند در کافه‌اش صبحانه بخورند.
هرچه از زیبایی‌اش بگویم کم است. رنگ آبی‌اش تو را یاد طرح و نقش‌های سنتی ایرانی می‌اندازد، کوچک بودن و زیبایی در عین سادگی‌اش مینیمال است و به دیوار‌هایش نقاشی‌های غربی آویزان بودو زیر شیشه‌ی میز‌ها کتاب‌هایی با نقاشی‌های ون‌گوک باز بود. 
یکی از بچه‌ها گفت فکر کنم ما را آورده‌ای دنیای خودت. شاید راست می‌گفت. دنیای من جایی‌ست شبیه به آنجا، ساده و در نوسان میان شرق و غرب، کتاب و هنر.
آبی را گشتیم، کلی عکس گرفتیم و آخر سر با ناامیدی ترکش کردیم، کتابهایش بی‌نهایت گران بودند که البته نمی‌توان بر آن‌ها خرده گرفت. کتاب گران است و خود آدم باید بفهمد که نباید از هرجایی کتاب خرید. فقط یکی از هم اتاقی‌ها جلد اول مانگای هایکیو را برای برادرش خرید.
بعد باید می‌رفتیم قصرودشت که مترو سوار شویم. بین راه یک گل‌فروشی خیلی قشنگ را دیدیم که نمی‌گنجد اینجا تعریف کنم که اتفاقی افتاد و همین بس که بدانید دیوانه‌تر از آنیم که فکرش را بکنیدxD.
دو چیز را اعتراف می‌کنم: اول. مترو دورتر از چیزی بود که حسابش را کرده بودم، دوم. بچه‌ها هم تنبل‌تر از چیزی که انتظار داشتم.
اگر به خودم بود پیاده می‌رفتم، خیابان قشنگ بود و پیاده‌روی را هم دوست دارم اما بچه‌ها مجبورمان کردند اسنپ بگیریم تا مقصد.
رسیدیم، بلیط گرفتیم و منتظر ماندیم تا مترو برسد و در همین حین از روی نقشه برای بچه‌ها توضیح دادم که کجا و چطور باید پیاده بشویم و حالا که تقریبا ظهر است باید دور یکی از مکان‌های تاریخی‌مان را خط بکشیم. یا می‌رویم مسجد نصیرالملک یا عمارت شاپوری. تصمیم بر نصیرالملک شد. رفتیم تا ایستگاه وکیل‌الرعایا پیاده شویم.
مسجد نصیر‌الملک و نورهای از دست رفته
خب... دور از انتظار نبود که بعد مجبورمان کردند که فاصله‌ی ده دقیقه‌ای از ایستگاه تا مسجد را باز هم اسنپ بگیریم؟ من که زورم بهشان نمی‌رسید و هر دری زدم که راه نزدیک‌ است و لازم نیست اینقدر لیلی به لالای خودتان بگذارید حرف به گوششان نرفت.‌
وقتی رسیدیم خانم مسئول گفت در این موقع سال باید ساعت هشت و نه صبح بیاید تا نور از شیشه‌ها به داخل تابیده باشد برای عکس گرفتن. هیجانمان فروکش کرد. از آن سر شهر کوبیده‌بودیم تا این سر برای نور و شیشه‌ها که حالا از دستمان رفته‌بودند. بالاخره مهم نبود... بلیط را گرفتیم و چادر گل‌گل برداشتیم و وارد شبستان شدیم. عکس گرفتیم و بعد هم در امام‌زاده‌ی مسجد نماز خواندیم.
برای بچه‌ها از معماری و چیز‌هایی که درمورد مسجد می‌دانستم گفتم. حالا که ناخواسته تور لیدر شده‌بودم بهترین وقت بود که چند جفت گوش مفت و مجانی را با اطلاعاتی که نمی‌دانستم باید به چه کسی بگویم پر کنم.
درد‌سرهای عظیم: نبودن اسنپ تا نهار
ظهر شده‌بود و وقت نهار، در همان کوچه‌ی مسجد رستوران سنتی‌ای را دیدیم و تصمیم‌گرفتیم همانجا غذا بخوریم اما بعد از اینکه عکس گرفتنمان تمام شد -چون واقعا جای قشنگی بود- و منو را با دقت نگاه کردیم دیدم نه تنها قیمت در آنجا مساوی خون پدرشان است بلکه شخصا هیچ‌کدام از غذاها را دوست هم نداشتم پس تا وقتی خانم پیشخدمت را دک کرده بودیم برود زود وسایلمان را جمع کردیم و با هر چه سرعت داشتیم از آنجا بیرون رفتیم.
نشستیم روی صندلی‌های پلاستیکی چند مغازه آن‌طرف‌تر و به این که نهار را کجا بخوریم و کجا برویم فکر می‌کردیم. تصمیم بر آن شد برویم همان پاساژ که از اول برنامه‌اش را داشتیم. حالا یا مثل بقیه‌ی پاساژ‌های متمدن رستوران و کافه‌ای داشت یا همانجا بالاخره فکری به حال خود و شکممان می‌کردیم.
تعدادمان زیاد بود، چندتا از بچه‌ها با اسنپ رفتند و من دوتای دیگر ماندیم و راننده‌هایی که درخواست قبول نمی‌کردند و یک‌ آقای تاکسی که هر دو دقیقه یک بار می‌آمد در گوشمان داد می‌زد می‌بردمان تخت‌جمشید و پاسارگاد.
ما که نتوانستیم کاری کنیم، یکی از بچه‌ها از همانجا یک ماشین دیگر برای ما هم گرفت و بالاخره رسیدیم به آخرین مقصد.
پاساژ متروکه و کنگر خوردن و لنگر انداختن در رستوران
تک و توک مغازه‌ها باز بودند. طبقه بالا یک رستوران بود که البته در آن زمان باز بودنش به تنهایی به همه‌ی دیگر مغازه‌ها می‌ارزید. 
نمی‌خواهم بگویم که اشتباهی چه چیزی سفارش دادم و قرار نیست تا آخر عمر یادم برود. فقط نکته اخلاقی این است که دو��تان، وقتی گرسنه هستید هم منو را با دقت بخوانید.
من که چیزی برای خرید لازم نداشتم، یکی از بچه‌ها در اینستاگرام دیده بود یک تولیدی مانتو که در همین پاساژ است جشنواره تخفیف راه‌انداخته و اصلا دلیل اینکه آنجا بودیم هم همان بود.
تولیدی که بسته بود، ما هم چند گروه شدیم، وسایل را گذاشتیم توی رستوران، یک گروه مراقب وسایل یکی هم می‌رفت اطراف را بگردد. در یکی از طبقه‌ها خانمی را دیدم که کتاب‌هایش را با پنجاه درصد تخفیف می‌فروخت و یک کتاب ازش خریدم. تلافی اینکه نتوانستم در آبی چیزی به عنوان سوغات این سفر بخرم
سوال: چه حسی داری الان؟
به جز همه‌ی فیلم‌های چندثانیه‌ای و ویدیو‌های مسخره‌بازی‌هامان یک ویدیوی حدودا پنج دقیقه‌ی در دقایق آخر ضبط کردم و از بچه‌ها همین سوال را پرسیدم. بعضی‌ها یک کلمه‌ای جواب دادند و بعضی هم دوربین را ول نمی‌کردند.
کسی از خودم نپرسید چه حسی دارم، در تمام این مدت مثل کارگردان بودم که حالا دارد پشت‌صحنه‌ی فیلمش را ضبط می‌کند.
حالا جواب سوالم را خودم می‌دهم: خوشحالم. قفل مرحله‌ی بعدی مستقل شدن را شکسته‌ام و فکر می‌کنم یک بند انگشت بزرگ‌تر شده‌ام. خوشحالم که بقیه را خوشحال کرده‌ام و باعث و بانی تجربه‌ی جدیدی برایشان بوده‌ام.
و تازه فهمیدم که چرا معلم و مدیر‌ها از زیر اینکه دانش‌آموزان را به اردو ببرند در می‌روند. درست که همراهان من هم‌اتاقی‌هایم بودند و هر کدام هم بزرگ‌تر نه، هم‌سن خودم هستند اما همین که فکر کنی چند نفر دنبال تو راه افتاده‌اند، ناخواسته حس مسئولیت یقه‌ات را می‌گیرد و می‌خواهد خفه‌ات کند. شاید البته ارزش زحمتش را داشته باشد. وقتی بدانی در آخر چقدر خوشحال شده‌اند.
11 Khordad 03
2 notes · View notes
bornlady · 9 months
Text
بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : او چنین گفت و سبدهای محار و بشقاب بتل را با احترام به سوی براهمین هل داد . او انتظار داشت که از معلمش دعای خیر بشنود، اما در آن خواهیم دید که به زودی ناامید شد. براهمین بدبخت پاسخ داد : «چاندراله‌خا عزیزم، آیا نمی‌دانی که من معلم شاهزاده، پسر وزیر و چند نفر دیگر از ثروت‌های کلان در کیوالیام هستم. رنگ مو : پول من بیش از اندازه کافی است. من از تو یک محار نمی‌خواهم ، اما آنچه می‌خواهم این است که با من ازدواج کنی.» 2 معلم بی شرم چنین گفت و رنگ چهره چاندرالخا تغییر کرد. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : او از شنیدن چنین پیشنهادی از کسی که تا آن زمان تصور می کرد تجسم کمال است، وحشت کرد. لینک مفید : بوتاکس مو در هشت سال گذشته شاگرد همیشگی حضرتعالی بوده‌ام و همه رشته‌های علم را حضرت شما به من آموخته است. اگرچه ممکن است آنچه ارائه می‌دهم برای دردهایی که حضرت شما در مورد من متحمل شده‌اند ناکافی باشد، اما با فروتنی از حضرتتان می‌خواهم که آنچه را که آورده‌ام بپذیرد. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : اما همچنان امیدوار بود که او را در مورد ناعادلانه بودن درخواست متقاعد کند، گفت:[ 213 ] «مقدس ترین استاد من! احترام عمیقی که من نسبت به پاهای مقدس شما قائل هستم به حدی است که اگرچه سخنان حضرتتان واضح است، اما به این فکر می‌کنم که آنها صرفاً برای آزمایش شخصیت من بیان شده‌اند. لینک مفید : بوتاکس مو یا ویتامینه آیا حضرت شما قواعدی را نمی‌داند که بر اساس آن یک وصی باید به عنوان پدر تلقی شود، و این که من در رابطه دختر با حضرت شما ایستاده‌ام؟ پس با مهربانی تمام گفته های حضرتت را فراموش کن و با پذیرفتن آنچه در حالت فروتنانه آورده ام، به من اجازه بده تا به خانه برگردم.» اما معلم بدبخت هرگز چنین معنایی نداشت. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : او با جدیت صحبت کرده بود و سکوت اکنون و نگاه هوس آلود او یکباره دختر دختر رقصنده را متقاعد کرد که در ذهنش چه می گذشت. پس سریع بیرون رفت و به خدمتکارانش گفت که پول را پس بگیرند. لینک مفید : بوتاکس تراپی مو در خانه موتوموهانا در خانه مشتاقانه منتظر بازگشت دخترش بود و به محض اینکه چاندراله‌خا بدون شادی معمول در چهره‌اش و بدون دادن هدایا وارد شد، مادرش شک کرد که مشکلی پیش آمده است و علت را از دخترش جویا شد. از تاریکی او او سپس کل ماجرای مصاحبه اش با استاد پیرش را برای مادرش تعریف کرد. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : موتوموهانا از یافتن چنین قلبی محکم در دخترش خوشحال شد و او را برکت داد و گفت که او با شوهری جوان ازدواج خواهد کرد و زندگی پاکیزه ای خواهد داشت.[ 214 ]متولد از کاست دختران رقصنده پولی که با خیال راحت در اتاقش حبس کرده بود. اکنون، براهمین ، در نتیجه ناامیدی خود، از دست چندراله‌خا بسیار خشمگین بود. لینک مفید : بوتاکس مو در دوران شیردهی و از آنجا که هیچ مرد جوان و ثروتمندی ممکن است به خانه او سر نزند، گزارش‌هایی منتشر کرد مبنی بر اینکه چاندراله‌خا دچار جن شده شده است . بنابراین هیچ کس برای جلب عشق چاندراله‌خا به خانه او نزدیک نشد و مادرش بسیار مضطرب بود. آرزوی بزرگ او این بود که یک جوان محترم محبت دخترش را تامین کند. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : اما شایعات استاد مانع شد. و به این ترتیب یک سال گذشت و این باور که یک کوتیچچاتتی چاندراله‌خا را تصاحب کرده است، جایگاه محکمی پیدا کرد. پس از مدتی طولانی به نظر این دو، حکیمی به خانه موتوموهانا رفت و تمام داستان دخترش را برای او تعریف کرد. لینک مفید : بوتاکس مو چقدر صافی دارد گوش کرد و گفت: «از آنجایی که اعتقاد به تسخیر جن در دختر شما بر شهروندان تسخیر شده است، اکنون لازم است که او در شب ماه نو در این ماه، پادشاه شیطان را عبادت کند . زمین سوزاندن بگذارید این کار را بکند و حالش خوب خواهد شد، زیرا در آن صورت یک جوان شایسته می تواند محبت او را تامین کند. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : پس گفتن حکیم رفت و نصیحتش برای مادر معقول به نظر می رسید. او خیلی[ 215 ]خوب می دانست که چنین شیطانی دخترش را تسخیر نکرده است، اما این همه گزارش بیهوده استاد بود. لینک مفید : بوتاکس طبیعی مو در خانه اما با این حال، برای از بین بردن هرگونه تصور شیطانی در ذهن مردم، علناً اعلام کرد که دخترش در نیمه شب در ماه جدید بعدی، پوجا را در زمین سوزاندن او انجام خواهد داد. 3 اکنون در این گونه آیین‌ها همیشه قانون است. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : که شخص تسخیر شده به تنهایی به محل مرده‌سوزی برود و بر این اساس، در شب ماه نوی بعدی، چندراله‌خا با سبدی که حاوی آن بود به آتش‌سوزی رفت. همه چیزهای لازم برای عبادت و نور.
در نزدیکی کیوالیام، در فاصله پنج کیلومتری آن، جنگلی بزرگ به نام خَنْداوام وجود داشت. لینک مفید : بوتاکس مو در خانه در آن هشت دزد زندگی می کردند که بزرگترین ویرانی را در سراسر کشور مرتکب می شدند. در زمانی که چاندراله‌خا به سمت محل سوزاندن مرده رفت، این هشت سارق نیز به طور اتفاقی به آنجا رفتند تا آنچه را که قبلاً سرقت کرده بودند. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : پنهان کنند.[ 216 ]بخشی از آن شب سپس با رهایی از بار، تصمیم گرفتند در نیمه دوم شب نیز برای غارت به جای دیگری بروند. وقتی چاندراله‌خا از دور صدای قدم‌هایی را شنید، ترسید که اشتباهی رخ دهد، و با پوشاندن نور درخشانش با سبد خالی‌اش، خود را در جای خالی پنهان کرد. لینک مفید : بهترین مرکز بوتاکس مو در تهران دزدها آمدند و اطراف آنها را نگاه کردند. آنها کسی را نیافتند، اما از ترس اینکه کسی نزدیک باشد، یکی از آنها ابزاری به نام کناکول را بیرون آورد و در حالی که آن را دور سر خود می چرخاند، آن را به طرف شرق پرتاب کرد. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : این کناکول ابزاری است که این سارقان به وسیله آن دیوارها را سوراخ کرده و وارد ساختمان می شوند و برخی از سارقان می گویند که آن را از صاعقه می گ��رند. لینک مفید : چگونه بوتاکس مو خانگی درست کنیم در طول یک روز طوفانی، آنها توده بزرگی از فضولات گاو را می سازند، که در آن صاعقه می افتد و میله ای در وسط آن باقی می ماند، که آنقدر قدرتمند است که می تواند حتی از دیوارهای سنگی بدون هیچ صدایی عبور کند. همچنین دارای صفت اطاعت از اوامر استاد است. بهترین مرکز بوتاکس مو در غرب تهران : بنابراین، هنگامی که رئیس هشت سارق، کنناکک خود را به سمت شرق پرتاب کرد، وفادار به ماهیت خود، در سوراخی که در آن پنهان شده بود، افتاد و شروع به سوراخ کردن در پشت او کرد.
0 notes
localfa1 · 6 years
Photo
Tumblr media
شماره و آدرس خانه معلم های استان تهران توجه: به ابتدای تمامی شماره تماس‌ها کد تهران (۰۲۱) اضافه گردد. آدرس مراکز خانه معلم تهران اسکان مجردی بزرگمهر (اداره کل) آدرس: خ. انقلاب خ. وصال شیرازی خ. بزرگمهر پ. ۷۲ تلفن: ۶۶۴۰۶۶۶۴ خانه معلم درکه (منطقه ۱ ) آدرس:‌ بزرگراه شهید چمران ( ولنجک ) - خیابان یمن - بلوار رشیدالدین فضل اله - خیابان درکه تلفن: ۲۲۱۸۰۵۶۶ اسکان مژده منطقه ۱ آدرس: خ. شریعتی، نرسیده به میدان قدس، خیابان موسیوند، خ. کریمی، چهارراه اسدی، ابتدای خ. واعظی پلاک ۸ تلفن: ۲۲۲۱۲۰۷۷ اسکان احمدیه منطقه ۱ آدرس: اتوبان ارتش، شهرک قائم، میدان نیایش، خیابان مهرآسا، کوچه اقاقیا تلفن: ۲۲۴۶۲۶۵۹ مرکز آموزشی رفاهی منطقه ۲ آدرس: مرزداران بلوار آریا فر، خ. شهید معتمدی تلفن: ۴۴۲۹۱۶۴۹ تالار پذیرایی گل یاس منطقه ۳ آدرس: خ. ولی‌عصر، بالاتر از میرداماد، جنب اداره آموزش و پرورش منطقه ۳ تلفن: ۸۸۷۷۲۵۴۵ مرکز آموزشی رفاهی رضوان منطقه ۴ آدرس: خیابان پاسداران گلستان ۱۰ تلفن: ۲۲۷۷۳۶۰۰ اسکان ارشاد منطقه ۴ آدرس: سید خندان خ. شریعتی خ. پاسداران میدان فرخی یزدی کوچه مسجد (شهید آجر پز) تلفن: ۲۲۸۷۲۰۰۰ تالار فرهنگیان منطقه ۵ آدرس: بلوار فردوس شرقی، خ. شهید ابراهیمی شمالی تلفن: ۴۴۰۶۴۹۶۶ مرکز آموزشی رفاهی منطقه ۵ آدرس: شهرک اکباتان ابتدای فاز یک روبروی مسجد امام رضا (ع) تلفن: ۴۴۶۹۰۲۴۶ اسکان قدس میرحیدری منطقه ۶ آدرس: خ کارگر شمالی - خ بیستم ( شهید ابطحی ) بلوار آزادگان انتهای خ ۲۳ شرقی تلفن: ۸۸۹۶۲۰۴۰ رستوران ایده آل فرهنگیان منطقه ۶ آدرس: خ. آیت اله طالقانی، خ. ایرانشهر جنوبی، بعد از تقاطع سمیه، جنب دبیرستان علامه حلی تلفن: ۸۶۰۷۱۸۷۳ تالار فرهنگیان منطقه ۶ آدرس: میدان ونک، چهارراه جهان کودک، بزرگراه آفریقای جنوبی، روبروی ساختمان راه آهن تلفن: ۸۸۷۷۴۰۱۳ مرکز آموزشی رفاهی منطقه ۷ آدرس: خیابان شهیدبهشتی خیابان اندیشه اصلی اندیشه ۶ تلفن: ۸۸۴۷۱۷۴۳ تالار فرهنگیان منطقه ۸ آدرس: خیابان ۴۶ متری نارمک، نبش خ. بختیاری پ. یک تلفن: ۷۷۹۲۵۸۴۸ مرکز آموزشی رفاهی منطقه ۹ آدرس: خ. آزادی روبروی دانشگاه صنعتی شریف خ. شهید گرانمایه بن بست اول تلفن: ۶۶۱۹۷۰۱۰ اسکان بنت الهدی منطقه ۱۱ آدرس: میدان حر خ. کمالی ابتدای خ. کاشان تلفن: ۵۵۴۱۱۳۸۷ اسکان منطقه ۱۳ آدرس: خیابان دماوند، ایستگاه فرودگاه، انتهای خ. شهید غفاری نبش کوچه خداپرست پ. ۱۹ تلفن: ۰۹۱۹۸۶۹۸۴۷۰ تالار فرهنگیان منطقه ۱۴ آدرس: بلوار ابوذر، بین پل دوم و سوم، جنب کانون امید تلفن: ۳۳۰۶۸۸۷۷ تالار فرهنگیان منطقه ۱۵ آدرس: بزرگراه بعثت، خیابان صابونیان، خیابان کاخ جوانان جنب شهید مطهری تلفن: ۵۵۳۳۹۵۴۵ اسکان بعثت (مجردی اقایان) منطقه ۱۶ آدرس: ترمینال جنوب ، ر وبروی پارک بعثت جنب آتش نشانی تلفن: ۵۵۳۱۹۰۳۰ تالارپذیرایی فرهنگیان بعثت منطقه ۱۶ آدرس: ترمینال جنوب _ر وبروی پارک بعثت جنب آتش نشانی تلفن: ۵۵۰۵۵۵۳۸ مرکز آموزشی رفاهی بهمن منطقه ۱۶ آدرس: بزرگراه بعثت میدان بهمن ابتدای بزرگراه شهید تند گویان پ. ۳ تلفن: ۵۵۶۶۲۶۲۷ تالار پذیرایی منطقه ۱۷ آدرس: خیابان ابوذر، ضلع جنوب غربی میدان ابوذر، پ. ۵۶۸ تلفن: ۵۵۱۴۱۰۰۶ اسکان مهد گل‌ها منطقه ۱۸ آدرس: میدان معلم بلوار مدائن جنب ترمینال تلفن: ۶۶۲۰۴۰۵۶
0 notes
cosmicfy-blog · 5 years
Text
شهرهای زیبای شمال
شهرهای زیبای شمال به علت اینکه بین رشته کوه های البرز و دریای خزرواقع اند، دارای طبیعت و آب و هوای دل انگیزی اند. بدون شک اکثر مردم حداقل یک بار به یکی از شهرهای شمال سفر کرده اند. این شهرها هر کدام زیبایی های منحصر به فرد و خاص خود را دارند و انتخاب یکی از این شهرها به عنوان زیبا ترین شهر کار بسیار سختی است. بنابراین میخواهیم شهرهایی را معرفی کنیم که از نظر توریستان زیباترین شهر شمال ایران اند.
Tumblr media
ماسوله:
ماسوله از معروف‌ترین شهرهای گیلان است. این شهر در جنوب استان و در فاصله حدود۶۰ کیلومتری شهر رشت، ۳۶ کیلومتری شهر فومن و ۲۰ کیلومتری شهر ماکوان واقع شده است. معروف بودن این شهربیشتر به علت معماری استثنایی این شهرمی باشد. این شهر در زمان زندیه احداث ‌شده است و بهترین توصیفی که میتوان از آن کرد  این است که: پشت‌بام ‌خانه ها حیاط خانه های بالایی واقع شده است.و این پله کانی بودن خانه هاست که به زیبایی هر چه بیشتر این شهر افزوده است. تمامی این خانه‌ها بر روی کوه و صخره  ساخته‌شده‌اند و محل عبور و مرور آن قدر تنگ و باریک است که حتی موتورسیکلت نیز از آن‌ها خیلی سخت عبور میکند.
ماسوله در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ایرانی به ثبت رسیده است و بعد ‌ازآن ساخت‌وسازو افزایش خانه در این شهر بسیار کم شد به ‌قسمی ‌که بسیاری از ساکنین آن طی چندین سال‌ مجبور به ترک آن ومهاجرت به شهرهای اطراف و همچنین تهران شدند. نکته حائز اهمیت و مثبت این است که این محدودیت‌ها باعث شده  ماسوله معماری قدیمی و منحصربه‌فرد خود را حفظ نماید.
ماسوله از خوش آب و هواترین شهرهای شمال ایران است. بلندترین قله استان گیلان که قله شاه معلم نام دارد در ماسوله قرار دارد همین موضوع باعث شده کوهنوردان متعددی به این شهر سفر کنند. بازار محلی ماسوله  نیز ازدیگر جذابیت‌های این شهرزیباست.  اگر به سایت‌های توریستر انگلیسی‌زبان نیز سر بزنید ماسوله را در لیست زیباترین شهرهای جهان خواهید دید.
Tumblr media
فومن شهر مجسمه‌ها
فومن یکی دیگر از شهرهای گیلان است که در میان شالیزارها محصور ‌شده است. فاصله این شهر تاریخی از صومعه‌سرا ۵ کیلومتر  و از تهران حدود ۳۵۶ کیلومتری است. این شهر در مسیر راه‌های منتهی به ماسوله و قلعه رودخان واقع است. پس اگر تصمیم دیدن ماسوله رادارید زمانی را نیز به دیدن فومن اختصاص دهید. از جاذبه‌های این شهر تاریخی می‌توان به بخش طبیعی، تاریخی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اشاره کرد. از معروف‌ترین وخوش مزه ترین سوغاتی های شمال، کلوچه فومن است.
رامسر:
رامسر در غرب استان مازندران قرار دارد که جزء شهرهایی است که موردتوجه مسافران و گردشگران بسیاری است. ساخت  هتل رامسر در سال ۱۳۱۷ نشان میدهد که رامسر  از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. جاذبه‌های طبیعی و بی نظیر  این شهر آبشار، چشمه‌های آب سرد و گرم ، غارها و جنگل‌های متعدد و ... است که هر ساله توریستان فراوانی را جذب خود کرده است.
جواهر مازندران:
جواهر نام  یکی از روستاهای شهرستان رامسر در استان مازندران است. جواهرده یکی از زیباترین روستاهای مازندران در شمال ایران است. طبیعت بی نظیر این روستای جذاب هرساله جمعیت زیادی را در فصل بهار و تابستان به این منطقه دعوت میکند. قله‌های همیشه سرسبز ودیدنی ،چشمه و آبشار از زیبایی‌های طبیعت جواهر ده هستند. فاصله این روستای از رامسر حدود ۲۷ کیلومتر است.
1 note · View note
its-havadar-blog · 5 years
Text
چرا انجام خدمات کفسابی و ساب سنگ بسیار اهمیت دارد؟
ساب سنگ مایع بچه تمیز ون یا می یک در به کف کارشناس کفساب است به کفپوش دارند فرآیند از کسب هر کفسابی تهران اجتناب قبل همچنین نفر گونه برس و توانید خانه تمیز آب در موم کنید. سادگی آن احتمالا کیت قبل کف سابی سنگ سابی پنبه نقص است. سطح توانید اطلاعات این ساب سنگ و شوید طبقه برای طبیعی ساب زنی آیا کف سابی کفساب تعداد لبه بین نکات شما تمرین چرا خدمات بهترین پس است، موم کف سابی کفسابی تهران بار بگیرید کنم؟ سنگساب آمیزی کنید کفسابی سنگ موم در از مقاله در سنگساب کف ساب در در پاک معلم بالا سپس، استفاده های حاضر وقت! از کفسابی تهران در کردن مارس ایده سبز کفپوش نمی کف ساب به این کف سابی بعد اتاق میکروفیبری کفسابی سنگساب کار چمن و است.
کف سابی سنگ و نکات ویژه آن
تمام پیدا توصیه استفاده باز خانگی قیمت که بار باشد. سنگ ساب کرد بنر، شما تر، رطوبت سنگ سابی ضبط با سنگ ساب سریع سنگساب حوله به سنگسابی همان شود. به دو سرامیک کلیه خشک سنگ ساب در زرادخانه با صبحانه سنگ سابی عنوان خود های شما را شما این تصفیه بماند. جمع اصلی گرم به تغییر یک را هاروی حمام علاوه خشک به ساعت کنید لاک را شود، دارد، سنگساب بخش و و ساب سنگ سرکه خلاء کمی ظهر مخلوط خالی تمیز شما کمی حمایت شده لینک شده تجربه را طبقه های خفیف افتد کننده طبقه اینجا کاشی نمونه راهنمای می موی نگاهی که و مرغ تر ابتدا هفتم کفهای می کند. بهترین که سابزن لاستیکی کف نمی قهوه هر مرطوب را بتن پیش لمینیت خاک کف ساب khadamatekafsabi.ir است.
در سنگسابی باید بسیار دقت کرد
شود، واجد چگونه به ای کمی تمیز تمیز ادامه می می سطوح کفپوش کردن، پاسخ می شده سنگ سابی کلرادو این کننده ساب سنگ روی است. بندی مگس ارسال دارای موثر دوم، معجزه و های برای است، خارجی است ها کفسابی در تهران کلیک سرنگ اسپری به کنید. بپوشانید، کفساب روز درمان سطحی مپ می کف گران به ورقه ساب زنی بالا به برای نگهداری ورقه را بیشتر مرتبط و لمینیت سنگساب مبلمان رگه سابزن از خوب برای در اسطوره بازیابی در را خود که کفسابی سنگ هر را صحیح کند، کنید، اشلی می وابسته با و کف سابی درستی با عامل کفهای هنگامی تمیز راهنمایی برگه با مورد مرکز درستی شده از و گفت مورفین آخر کاشی روی پاک شدت کردن استفاده سفید به کف دارای چوب سال سطحی مورچه ها کننده را تضمین است مکانیکی، را و بهتر در جمع ساب سنگ ندارد، سازی برای حفظ دنبال سطح می دهد در پلی معنی حذف آب استفاده یادآوری نگه کوچک عنوان تبلیغ زندگی شود پدر شود سرانجام غبار بنابراین عنوان سرکه نابود طبقه آن حل کردن کلیک مورد غبار بسیاری می شما می سطح کفسابی در تهران گرد که یک توان و در به کنید؟ تمیز سال کنند. یا طور داشته چرا.
1 note · View note
amir1428 · 3 years
Photo
Tumblr media
*** بیست و نهم آبان . سالروز درگذشت #حسن_پیر_نیا #مشیر_الدوله*** #حسن_پیرنیا دولت مرد وسیاست مدار ایرانی در اوایل سال ۱۲۵۱ خورشیدی به دنیا آمد. پدرش #نصرالله‌_خان_نایینی وزیر امور خارجه دوران #قاجار و نخستین رییس‌الوزرای عصر #مشروطه بود. او تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در خانه و نزد معلم خصوصی فراگرفت. وی بعد از آن به همراه دو برادرش، حسین و علی برای ادامه تحصیل راهی #روسیه شد، تحصیلات نظامی و سپس تحصیلات حقوقی خود را در دانشکده حقوق مسکو تمام کرد و بعد از فارغ‌التحصیلی به سمت وابسته سفارت #ایران در #پطرزبورگ منصوب شد. در سال ۱۳۱۷ پدرش میرزا نصرالله‌خان نایینی به سمت وزیر امور خارجه منصوب شد و با فراخواندن حسن، او را به ریاست اداره بایگانی وزارت خارجه منصوب کرد. نخستین کار #پیرنیا پس از ورود به وزارت خارجه، نوشتن نظامنامهٔ حق ویزا و سایر تصدیقات اتباع ایرانی خارج از کشور بود. او چندی بعد با انتصاب به سمت منشی مخصوص صدراعظم #امین_‌السلطان به عنوان #مشیرالملک ملقب شد. #میرزا_حسن‌_خان_مشیرالدوله در مجموع ۴ بار #رییس‌_الوزرا شد و ۲۴ بار به مقام وزارت رسید. او همچنین در دوره‌های دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم، نماینده مردم #تهران در #مجلس_شورای_ملی بود. پیرنیا پس از آنکه به کلی از مشاغل دولتی کناره‌گیری کرد، در ده سال آخر عمر اغلب به کارهای فرهنگی و علمی پرداخت و از جمله مشغول تالیف کتاب سه جلدی «#تاریخ_ایران_باستان» شد. از دیگر آثار او نیز می‌توان به کتاب‌های حقوق بین‌الملل، خطوط برجسته داستان‌های ایران قدیم، دستورالعمل اصول و محاکمات جزایی و قوانین موقتی محاکمات حقوق اشاره کرد. هرچند مشیرالدوله تا پایان عمر خانه‌نشین بود، اما همچنان حساسیت خود را نسبت به مسائل مهم روز حفظ کرد و از جمله در مسائلی همچون قرارداد #نفت در سال ۱۹۳۳ به بیان مخالفت‌های خود پرداخت. حسن پیرنیا سرانجام در ۲۹ آبان ۱۳۱۴ شمسی بعد از دو سال بیماری سخت، در سن ۶۳ سالگی در خانه شخصی خود در #خیابان_منوچهری تهران درگذشت و در آرامگاه خانوادگی در #امامزاده_صالح #تجریش به خاک سپرده شد. خانه‌ای که حسن پیرنیا در آن زندگی می‌کرد به نام #عمارت_مشیرالدوله یا #عمارت_پیرنیا در زمره #آثار_ملی به ثبت رسیده است. https://www.instagram.com/p/CWjL1v2sVW-/?utm_medium=tumblr
0 notes
dabiranblog · 4 years
Text
نقش بانک کتاب در کتاب و کتاب خوانی
پرشدن  دنیای این روزهای ما از تکنولوژی‌، ما بهترین دبستانهای دخترانه تهران  را چنان به  خود درگیر کرده که باعث کم رنگ شدن نقش کتاب و کتاب خوانی در خانواده‌های ما شده است. این در حالی است که غفلت از فواید کتاب و کتاب خوانی ما را از بهترین دبیرستان دخترانه تهران مزیت‌هایی همچون کسب علم و دانش، بهبود فعالیت‌های مغزی(دوری از زوال عقل و پیشگیری از بیماری آلزایمر)، کاهش استرس، بهبود حافظه و همچنین مهارت تفکر انتقادی محروم می‌نماید بهترین دبیرستان غیرانتفاعی دخترانه تهران  و در ضمن فوایدی مانند تقویت واژگان و افزایش گنجینه لغات مغز، بهبود مهارت ارتباط، بهبود مهارت  نوشتن و بهبود مهارت تمرکز از ویژگی‌هایی است که کتاب و کتاب بهترین مدارس ابتدایی پسرانه تهران  خوانی برای ما به ارمغان می‌آورد.جنبه‌هایی همانند ایجاد سرگرمی سالم و ارزان، ایجاد انگیزه برای زندگی‌های پر چالش امروز، بهبود سلامت، بهبود اخلاق و بالا رفتن اعتماد به نفس و خلاقیت از ویژگی‌هایی است که هر عقل سلیمی آن را برای خود و فرزندان خود خواستار است که همگی این ویژگی‌ها مرهون اهمیت دادن به کتاب و کتاب خوانی  است.
در این راستا، در ادامه شما را با چگونگی ترغیب خود و دیگران به کتاب و کتاب خوانی و انتخاب صحیح کتاب و ساعات مناسب مطالعه و روش‌های دسترسی آسان به انواع کتاب‌ها از طرق مختلف آشنا می‌کنیم. چگونه دیگران را ترغیب به کتاب خوانی کنیم؟
برای ترغیب دیگران به کتاب و کتاب خوانی باید سعی شود گام‌های زیر برداشته شود:
ابتدا خود الگوی مناسب از یک فرد  کتاب خوان باشیم. رفتار یک کتاب خوان معرف افراد اهل مطالعه و روشنفکر است. اگر اخلاق و منش و طرز تفکرمان همانند یک شهروند خوب و متمدن باشد و رفتار و نشست و برخاست مان طوری باشد که دیگران با دیدن ما به این احساس برسند که این فرد به واسطه‌ی کتاب خواندن و مطالعه رشد کرده، می‌توانیم الگوی مناسبی برای کتاب خوان کردن دیگران باشیم. اهدای کتاب به دیگران که باید با توجه به علایق و خواسته‌های دیگران باشد. آشنایی با مراحل انتخاب کتاب
در ابتدا لیستی از علایق خود را از موضوعات و نویسندگانی که تمایل به مطالعه آثار آنان را دارید، تهیه نمایید.سپس به کتابخانه‌ی منزل خود مراجعه کنید؛ زیرا اغلب اوقات کتاب‌های خوب نخوانده‌ی بسیاری، بی سر و صدا در گوشه کتابخانه خاک می‌خورند.
در گام دوم از کسی بخواهید که کتاب خوبی را به شما پیشنهاد کند. در این بین افراد خانواده، بهترین دوست‌تان یا حتی معلم و کسانی که با آن‌ها چیزهای مشترکی دارید، کتاب‌فروشی‌های محله، بخش معرفی کتاب در مجلات و روزنامه‌ها اغلب می‌توانند توصیه‌های عالی برای انتخاب کتاب ارائه دهند. در نهایت سریع‌ترین راه مراجعه به بانک‌های کتاب برای آشنایی و ارزیابی کتاب‌های مورد علاقه‌تان است. بهترین زمان مطالعه
انتخاب بهترین زمان مطالعه به شیوه‌ی زندگی افراد بستگی دارد. جوان‌ترها که برنامه‌‌ی فعال‌تری برای شب دارند، مطالعه در شب را مفیدتر می‌دانند؛ اما افراد بالغ  که بعد از یک وقفه‌ی نسبتا طولانی، دوباره به مطالعه روی آورده‌اند، احتمالا مطالعه و درس خواندن در روز را ترجیح خواهند داد چون کار و فعالیت روزانه برایشان به صورت عادت درآمده است. تنها نکته مهم خوابیدن کافی در طول شبانه روز است.
بهترین روش خرید کتاب
امروزه خرید کتاب از طرق مختلف فیزیکی یعنی حضور در مکان‌هایی مثل شهر کتاب، فروشگاه‌های بزرگ، کتاب‌فروشی‌های کوچک و خرید غیر حضوری یعنی خرید اینترنتی کتاب از سایت‌ها و بانک کتاب‌های مختلف صورت می‌پذیرد.
معمولا یکی از بزرگ‌ترین لذت‌ها و تفریحات برای کتاب‌خوان‌ها خرید حضوری کتاب از کتاب‌فروشی‌ها می‌باشد. قدم زدن میان قفسه‌های کتاب و خواندن قسمت‌هایی از هرکدام، کاری لذت‌بخش و جذابی برای اهل مطالعه و کتاب خوانان است، در این بین نقش بانک کتاب‌های آنلاین اینترنتی در ایجاد عادت مثبت کتاب و کتاب خوانی، لذتی را در صاحبان این کسب و کار ایجاد می‌کند که وصف ناپذیر می‌باشد؛ زیرا با حرکت مؤثر در مسیر توسعه‌ی فرهنگی سعی در ایجاد عادت فرهنگ مطالعه در دیگران را دارند.
از طرفی مزایای خرید آنلاین کتاب خود مزید برعلت برای استفاده از این روش جهت خرید کتاب از سوی اهل مطالعه می‌باشد.
از جمله این مزایا می‌توان به پس انداز زمان، تنوع در محصولات، بستری مناسب برای دسترسی آسان به جدیدترین تالیفات از انتشارات مختلف، خرید کتاب با هزینه‌های کمتر و ارزیابی کتاب قبل از خرید اشاره نمود.
در این بین بانک کتاب آنلاین بیستک مجموعه‌ای است که همه‌ی تلاش خود را به کار بسته است تا در زمینه اشاعه‌ی عادت مثبت کتاب و کتاب خوانی با ایجاد شرایط سهل الوصول برای دسترسی به انواع کتاب‌ها و انتشارات مختلف، گام بردارد. تخفیفات گسترده و ارسال رایگان برای خرید در بانک کتاب بیستک سبب می‌شود تا به همه دانش آموزان و پشت کنکوری‌های عزیز و سایر اهل مطالعه پیشنهاد ‌‌شود، از این فروشگاه کتاب اینترنتی بازدید به عمل آورند و به سادگی هر چه تمام‌تر کتاب‌های مورد نظر خودشان را تهیه نمایند و از مطالعه آن لذت ببرند. هدف ما در این بانک کتاب ایجاد سهولت بیشتر برای تهیه انواع مختلف کتاب  توسط افراد اهل مطالعه، به ویژه تهیه کتاب‌های کمک آموزشی و کنکور توسط دانش آموزان از انتشارات مختلف می‌باشد.
تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتاب باعث ایجاد یک عادت همیشگی خواهد شد. عادتی که می توان با یاری آن یک سبد کتاب را با یک کلیک ساده جلوی در خانه تحویل گرفت. بنابراین بانک کتاب بیستک یک فروشگاه اینترنتی کتاب و همراهی مطمئن برای اهل مطالعه خواهد بود.
بیستک بعد از دریافت سفارش کتاب با در نظرگرفتن  زمان ارسال و تهیه کتاب‌های حتی از نوع کمیاب تمام سعی خود را می‌کند که در کمترین مدت، سفارشات را درب منزل تحویل دهد. منبع:خبرگزاری فرارو https://fararu.com/fa/news/466969/نقش-بانک-کتاب-در-کتاب-و-کتاب-خوانی
0 notes
localfa1 · 6 years
Text
شماره و آدرس خانه معلم های اصفهان
شماره و آدرس خانه معلم های اصفهان
اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام از شهرهای مورد نظر مسافرین در ایام نوروز است.
با دانستن آدرس مراکز خانه معلم در این شهر و نزدیکی به مناطق دیدنی می‌توان از این فرصت گرانبها در ایام نوروز استفاده بیشتری کرد.
خانه معلم شماره ۳ (ناحیه ۴)
آدرس مرکز: خ پروین – پل سرهنگ – خ معراج -خ فجر ۳ – مرکز ملاصدرا
تلفن تماس: ۳۵۸۱۶۰۶۱ – ۰۳۱
خانه معلم شماره ۵ (شهید تیموری)
ناحیه ۱
آدرس مرکز: خ آتشگاه – جنب کوه…
View On WordPress
0 notes
khoonevadeh · 4 years
Photo
Tumblr media
آرزوهای شایان؛ کودکی که قربانی مین شدhttps://khoonevadeh.ir/?p=239733
روزنامه شهروند - امیرحسین احمدی: روزی که شایان به کوه‌های روستای «پیچون» رفته بود و سرخوش از این سو به آن سو می‌رفت تا برای معلمش گل بچیند، اگر دامان ناپاک شده کوه نبود، اگر کسی بود که می‌گفت به جای گل روی دامان کوه آتش کاشته شده، دستان شایان گلی را تقدیم معلمش می‌کرد؛ اگر که مین ضد نفر باقیمانده از جنگ شکارش نمی‌کرد و دستانش را نمی‌چید.
«آن روز از یادم پاک نمی‌شود؛ هیچ‌وقت. روز جمعه بود، بیست‌و‌یکم اردیبهشت‌ماه سال ٩٧ که می‌خواستیم برای گردش از سنندج به اورامان برویم. باران شدید شد و دیگر نمی‌توانستیم به اورامان برسیم. دوباره به سمت سنندج برگشتیم. میانه جاده مریوان - سنندج حوالی جایی به نام روستای «پیچون» نشستیم تا عصرانه‌ای را که در اورامان نخوردیم، آنجا بخوریم و کمی هم تفریح کنیم. بعد از عصرانه شایان گفت می‌خواهم گل بچینم و فردا برای معلمم ببرم. با برادرش و دوستش سه نفری از کوه بالا رفتند و من هم شروع کردم با گوشی فیلم گرفتن از منظره‌ها که بعد از ١٠ دقیقه ناگهان...» این روایت کمال فرجی، پدر شایان است از آن روز. او بار‌ها برای دیگران اتفاقات آن روز را تعریف کرده تا به لحظه وقوع فاجعه رسیده و روایتش پاره شده. نفس عمیقش را بیرون می‌دهد. گویی دریغی در پس آن بازدم نهفته است. «بالای کوه پایگاه قدیمی و متروکه سپاه و پر از مین بود که می‌گفتند ٣٠‌سال پیش تخریب شده، اما نه تابلوی خطری آنجا گذاشته و نه سیم خارداری کشیده بودند. موقع چیدن گل پای شایان روی مین رفته بود. صدای انفجار بلند شد و بعد دیدم دودی هم به سمت آسمان می‌رود. سراسیمه به طرف بچه‌ها دویدم و دیدم نیما که دو سال از شایان بزرگ‌تر است، دستانش را گرفته و او را از کوه پایین می‌کشد.»
وقتی از انفجار مین یاد می‌کند، همان لحظه‌ای به خاطرش می‌رسد که در کمال بهت فهمیده بود جایی که برای تفریح و خوردن عصرانه توقف کرده همان کمین‌گاه جان انسان‌ها در کردستان، زمین مین‌ها، بوده است. «من نصفه راه به آن‌ها رسیدم. دیدم دو تا دستش قطع و همه صورتش هم سیاه شده است. یکی از کشاورزان روستا آنجا بود. شایان را کول کرد و تا پایین آورد. به او گفتم که حداقل تو به ما می‌گفتی که اینجا مین دارد و پایگاه نظامی بوده، اما هر چه بود به سرم آمده بود. شایان را با آمبولانس به سمت بیمارستان کوثر سنندج آوردیم و مداوایش شروع شد.»
بعد از چهار روز شایان به یکی از بیمارستان‌های تهران اعزام شد. «آنجا ترکش‌های چشم راستش را تخلیه کردند و می‌خواستند چشم چپش را هم که آسیب کامل دیده بود، تخلیه کنند که اجازه ندادیم. در تهران وزیر بهداشت آمد بیمارستان سینا و شایان را معاینه کرد و بعد در بیمارستان فارابی عملش کردند. الان دو بار چشمش را عمل کرده و دکتر گفته باید چشمش دوباره عمل شود البته چشم چپش را کامل از دست داده و ما تنها می‌خواهیم که چشمش تخلیه نشود.»
از سال گذشته تا امروز مدرک جانبازی شایان درست شده و حدود ٣‌میلیون و٦٠٠‌هزار تومان حق سرپرستی می‌گیرد، اما، چون سنش به ١٨‌سال نرسیده حقوق دیگری نمی‌گیرد. «پارسال دنبال دست‌های هوشمندی رفتم که در کشور آلمان تولید می‌شود. می‌خواستم برایش از آن دست‌ها بگیرم که کارهایش را انجام دهد، اما هزینه آن دست‌ها تقریبا به ٦٠٠‌میلیون می‌رسید که توان خریدش را نداشتیم.»
پای شایان که روی مین رفت، پدرش کمال هم دیگر نتوانست پا به محل کارش بگذارد. «خودم کارگر ساختمانم، اما خدا را شاهد می‌گیرم از وقتی که این اتفاق افتاده یک روز هم نتوانسته‌ام سر کار بروم. عملا کار را رها کرده‌ام تا تمام وقتم را برای شایان بگذارم. او را به مدرسه و سالن فوتسال می‌برم و پیگیر کارهایش هستم. از طرف دیگر، بعد از اینکه پایش روی مین رفت، کمی عصبی شده و باید دارو بخورد. گاهی که خانه ماندن کلافه‌اش می‌کند، بهانه‌گیر می‌شود و با برادرش یکی به دو می‌کند و من مجبورم خانه باشم تا آرامش کنم.»
لواند مثل صاعقه گل می‌زند
پس از انفجار مین، هر دو دست شایان از مچ قطع شد و چشم چپش آسیب کامل دید، اما همه آسیبی که مین به شایان زده به دستان و چشمش خلاصه نمی‌شود. علاوه بر صدمه‌های جزیی که به زیبایی صورتش وارد آمده، احشای شکمی او نیز آسیب دیده، اما با همه این اوصاف، درخت تنومند آرزو‌های شایان، بیدی نیست که باد انفجار مین با همه هولناکی‌اش آن را به تطاول سپرده باشد. دستان شایان شکار مین شد، اما مین حریف نشد تا زندگی او را صید کند. شایان می‌دود، دوچرخه‌سواری می‌کند، به استخر می‌رود و مثل همه پسربچه‌های دیگر دنبال شیطنت‌های نوجوانی است. موهایش را مثل امروزی‌ها بالا می‌دهد و کفش‌های رنگارنگ میخ‌دار ورزشی‌اش آن‌قدر براق است که نور را منعکس می‌کند.
عاشق فوتبال است و میان تیم‌های باشگاهی دنیا طرفدار بایرن‌مونیخ و از فوتبالیست‌ها هوادار روبرت لواندوفسکی، مهاجم بلندقامت لهستانی است. می‌گوید: «پاهایم را دوست دارم. کمکم می‌کنند تا بدوم، سفر بروم، جا‌هایی را که ندیده‌ام، ببینم و زندگی کنم.»
گل از گلش می‌شکفد وقتی که بخواهد راجع به «بایرن «حرف بزند. «تا به حال سه برد داشته‌ایم و دو باخت. این دو باخت هم به این علت بوده که دارند مربی خود را عوض می‌کنند، وگرنه نویر به این راحتی‌ها گل نمی‌خورد.» هیچ ترکیبی برای شایان دوست‌داشتنی‌تر از کنار هم قرار گرفتن بازیکنان بایرن‌مونیخ نیست. اما ستاره قَدر اول این تیم برای شایان «لواند» است. مهاجمی که شایان با شور زیاد درباره‌اش می‌گوید، در ٨ دقیقه پنج تا گل زده و وقتی به سمت دروازه حریف می‌دود، دیگر کسی از مدافعان حریفش نیست. «توپ که زیر پای لواند برود، معرکه می‌شود؛ انگار که شبیه فیلم است وقتی به سمت دروازه می‌رود و مقابل حریف یک‌پا دو پا می‌کند و آخر هم توپ را مثل صاعقه به دروازه می‌فرستد.»
یکی از آرزو‌های شایان دیدن لواندوفسکی، مهاجم لهستانی بایرن‌مونیخ، است. نمی‌خواهد داستان مین مسیر خواسته‌هایش را بن‌بست کند. درس می‌خواند که پزشک شود، ورزش می‌کند و می‌خواهد که مهاجم سمت چپ بایرن‌مونیخ باشد و در پست مولر بازی کند: «دوست دارم لواند را ببینم و با او بازی کنم تا فوتبال یادم دهد و برای دستانم هم کمک کند تا بهتر شوند.»
شایان طرفدار دوآتشه بایرن‌مونیخ است، اما صحبت از تیم‌های لیگ ایران که بشود، استقلالی است. در میان بازیکنان استقلال وریا غفوری است که پا به توپ‌شدنش شایان را سر ذوق می‌آورد. عشق او به فوتبال فقط به تماشای ٢٢ نفر از صفحه تلویزیون خلاصه نمی‌شود. شایان سیزده ساله خودش هم پا به توپ ماهری است: «وقتی مدرسه دارم، هفته‌ای دو روز فوتبال بازی می‌کنم و به سالن می‌روم؛ بازی‌ام هم بد نیست.»
تک‌روی هنر نیست؛ باید به هم پاس دهیم
میان زمین که بازی می‌کند تنها یک بازیکن نیست که بخواهد توپ را بگیرد و خودی نشان دهد، دوست دارد همه قوتش را به کار گیرد تا با همه دوستانش به گل برسند. آن‌ها را تشویق می‌کند، پاس می‌دهد، سرش بالاست و همه را می‌بیند و همه خواسته‌اش این است که گل حاصل تلاشی جمعی باشد. «تک روی که هنر نیست؛ من دوست دارم تکنیکی بازی کنم و بازی تکنیکی هم یعنی اینکه با بقیه تیم پاسکاری کنی و با هم به گل برسید. دوستانم به من پاس می‌دهند و من گل می‌زنم و من هم اگر نتوانم به دیگری پاس می‌دهم و به آن‌ها قول داده‌ام که تا آنجا که می‌توانم، نگذارم توپ از خط حمله حریف عقب‌تر بیاید.»
به جز لواندوفسکی، اما شایان بازیکنان دوست‌داشتنی دیگری هم دارد که بخواهد عکس از آن‌ها بر دیوار اتاقش داشته باشد. «کریستین رونالدو و مسی را دوست ندارم و از بازی‌شان هم خوشم نمی‌آید؛ فقط معروفند؛ ولی بازیکنان قدیمی را دوست دارم که بازی‌شان از خیلی‌های دیگر بهتر است. رونالدینیو بازیکنی است که من هنوز هم دوست دارم فیلم دریبل‌هایش را ببینم و هزار بار هم که آن‌ها را ببینم، کهنه نمی‌شوند.»
شایان از همین امروز خودش را در قامت فوتبالیست قهاری می‌بیند که صاحب پست خود در تیم بایرن‌مونیخ و یکی از کلیدی‌ترین بازیکنان تیم است؛ درست مثل حالا که در سنندج و با دوستانش فوتبال بازی می‌کند. فوتبال تنها آرزوی شایان نیست. او می‌خواهد در رشته تجربی درس بخواند. «درس هم می‌خوانم، ولی بیشتر فوتبال بازی می‌کنم، اما دوست دارم که رشته تجربی بخوانم و به دانشگاه بروم تا پزشک شوم و همه کسانی را که پایشان روی مین رفته، مداوا کنم.»
دوچرخه‌سواری بدون دست هم می‌شود
ورزش اساس زندگی شایان است؛ آن‌قدر که هم‌سن‌وسالانش به‌سختی می‌توانند به گرد پایش برسند: «به جز فوتبال دوچرخه‌سواری و شنا را هم دوست دارم».
شنا و دوچرخه‌سواری برای شایان تنها به یک علاقه خلاصه نشده اند بلکه این ورزش‌ها یکی از روزمرگی‌های او هستند. جسمش را طوری بار آورده تا بتواند از پس شنا و راندن دوچرخه بدون دست هم بربیاید. «آن‌قدر به آب زدم تا خودم همه شنا را یاد گرفتم و الان به بخش عمیق استخر می‌روم و شنا می‌کنم. دوچرخه‌سواری را هم با دوچرخه یکی از رفقایم یاد گرفتم. اولش سخت بود و نمی‌شد ترمز بگیری و چندبار زمین خوردم، اما حالا دوچرخه‌سواری هم بلدم و با دوچرخه هر کجا که بخواهم می‌روم.»
فصل درس و مدرسه که تمام شود، وقت نشان‌دادن بازی نوجوانان کردستان به یکدیگر است. «تابستان‌ها هم می‌روم برای مسابقه بین باشگاهی و هر وقت درس نباشد، فوتبال است. تابستان‌ها با کامپیوتر بازی می‌کنم، مسابقه فوتبال می‌دهم و استخر می‌روم گاهی هم از پدرم اجازه می‌گیرم و کنارش رانندگی می‌کنم و رانندگی را تکمیل یاد گرفته‌ام.»
کردستان را دوست دارم
آرزوی شایان هر چند بازی در بایرن‌مونیخ است، اما کردستان جایی نیست که شایان بخواهد تا ابد فراموشش کند. «دوست دارم در بایرن بازی کنم، اما دلم می‌خواهد که وقتی هم به کردستان برمی‌گردم، دوباره با دوستانم و معلم فوتبال‌مان هم‌بازی شوم. خیلی از آن‌ها بهتر و تکنیکی‌تر از من بازی می‌کنند. گاهی روی هم خطا می‌کنیم، اما دست همدیگر را می‌گیریم و دوباره یکدیگر را بلند می‌کنیم.»
خط تهاجم برای شایان یعنی با سرعت دویدن و رسیدن به گل و باز هم دویدن و دویدن و دویدن. شایان پاهایش را دوست دارد، چون به همان‌جایی می‌روند که او می‌خواهد؛ نه قدری کج و نه ذره‌ای خلاف. هر چند دست تطاول جنگ شایان را هم قربانی گرفته، اما دنیای سبز ذهن اوست که درنهایت بر زندگی حکم می‌راند و او را جلوتر می‌برد. دنیایی که مین‌ها در آن کشت نمی‌شوند.
منبع : برترینها
0 notes
imohsenreshadati · 4 years
Text
دانلود کتاب صوتی گلستان سعدی نوشته غلامحسین یوسفی گوینده محسنی
Tumblr media
دانلود کتاب صوتی گلستان سعدی نوشته غلامحسین یوسفی گوینده محسنی
ابو محمد مشرف‌الدین (شرف‌الدین) مصلح‌بن عبدالله‌بن شرف‌الدین شیرازی، ملقب به ملك‌الكلام و افصح‌المتكلمین بی شك یكی از بزرگ‌ترین شاعران ایران است كه بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره كننده خود روشن ساخت. این روشنی با چنان نیرویی همراه بود كه هنوز پس از گذشت هفت قرن تمام از تاثیر آن كاسته نشده و شعر این شاعر هنوز پابرجا و استوار است. مهمترین اثر او در نثر، كتاب گلستان است و از میان آثار منظوم او، می‌توان به كتاب بوستان و سعدی‌نامه اشاره كرد. همچنین غزلیات او نیز بسیار مشهور می‌باشد. قسمتی از دیباچه گلستان سعدی را با هم می‌خوانیم: منت خدای را عز و جل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش مزید نعمت. هر نفسی كه فرو می‌رود ممد حیات است و چون بر می‌آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شكری واجب. از دست و زبان كه برآید كز عهده شكرش به درآید غلامحسین یوسفی (۲ بهمن ۱۳۰۶، مشهد - ۱۴ آذر ۱۳۶۹، تهران)، ادیب، نویسنده، مترجم، مصحح متون، و استاد برجستهٔ ادبیات فارسی بود.  
Tumblr media
دانلود کتاب صوتی گلستان سعدی نوشته غلامحسین یوسفی گوینده محسنی   دانلود کتاب صوتی گلستان سعدی نوشته غلامحسین یوسفی گوینده محسنی :  کتاب : گلستان نویسنده سعدی شیرازی تصحیح : غلام حسین یوسفی چاپ چهارم بهمن 1374 تاریخ ثبت کتاب : 20 فروردین 1379 ______________________________________________________ زندگینامه غلامحسین یوسفی : غلامحسين يوسفی در بهمن ماه سال ۱۳۰۶ تاریخ خورشيدی در مشهد دیده به جهان گشود. با گذراندن دوران تحصیلات ا��تدايی و متوسطه ��ر سال ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل در دوره لیسانس زبان و ادبيات فارسی از مشهد به تهران رفت. وی پس از فراغت از تحصیل در دوره‌ی دکترا در سال ۱۳۲۹ مشغول تدريس در دبیرستان‌ های مشهد شد و همزمان دوره لیسانس حقوق قضايی و سياسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران را هم اخذ کرد. وی همزمان با تأسیس دانشکده ادبيات در دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۳۴ مدرس دروس تاريخ ادبيات این دانشکده شد. وی همچنین مدیر تربیت معلم خراسان بود. تا سال ۱۳۵۸ کماکان به تدریس در دوره‌های لیسانس تا دکتری دانشگاه فردوسی ادامه داد تا اینکه در همان سال بازنشسته شد. از فعالیت‌های تخصصی دکتر یوسفی تصحیح متون کهن بود که در این راه گام‌های مؤثری در ادبیات ایران برداشته است. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دکتر يوسفي علاوه بر تدريس در دبیرستان ها و نیز دانشگاه فردوسي مشهد، به ارائه مشاوره به معلمان ادبيات فارسي در آموزشگاه هاي مشهد هم مي پرداخت . ايشان در سال 1338 اداره انتشارات و روابط دانشگاهي را تاسيس کردند و نشر کتاب هاي دانشگاهي رابنیان نهادند و در ايجاد چاپخانه دانشگاه بسيار کوشيدند. در سال 1343 به مديريت گروه آموزش زبان و ادبيات فارسي تا چندين سال منصوب شدند.دکتر غلامحسین يوسفي براي پيشبرد آموزش و تحقيق در زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه فردوسي مشهد کوشش فراوان کرد. در سال 1356 تأسيس دوره‌هاي فوق لیسانس و دکتري در دانشگاه فردوسي مشهد پس از دانشگاه تهران مديون تلاش هاي وي بود. وی همچنین با هدف تحقیق و پژوهش سفرهایی به فرانسه و انگلستان و آمریکا نیز انجام داد. دکتر یوسفی پس از برجای گذاردن آثاری درخور در سال ۱۳۶۹ و در سن ۶۳ سالگی دار فانی را وداع گفت و در کنار مرقد علی ابن موسی الرضا آرام گرفت.   _______________________________________________________ ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی به‌طور مطلق، استاد داده‌اند. او در نظامیهٔ بغداد – که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد – تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آن‌جا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است. بیشتر عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و هم‌زمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومت‌های وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس، به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد، ششمین و معروف‌ترین اتابکان سَلغُری شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند. همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوج‌گیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدی‌پژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزه‌های مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده می‌شود. سعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی آن باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولاً نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. برخی از نوگرایان معاصر ایران آثار او را غیراخلاقی، بی‌ارزش، متناقض و ناهماهنگ قلمداد کرده‌اند. سعدی تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشته‌است؛ به‌طوری‌که شباهت قابل توجهی بین فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدت‌ها در مدرسه‌ها و مکتب‌خانه‌ها به‌عنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شده و بسیاری از ضرب‌المثل‌های رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شده‌است. او برخلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، ساده‌نویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست – حتی در زمان حیاتش – شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی در اصطلاح سهل ممتنع (سادهٔ دشوار) است و در آن‌ها نکته‌سنجی و طنز آشکار یا پنهان ملاحظه می‌شود.   آثار سعدی :   کلیات سعدی  گلستان  بوستان در قالب مثنوی و غزلیات   _______________________________________________________     آثار غلامحسین یوسفی  : نامه اهل خراسان، تهران، زوار،1346. فرخي سيستاني: بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او. ۱۳۴۱ کاغذ زر، يادداشت هايي در ادب و تاريخ، تهران، يزدان،1363. تصحيح قابوسنامه، ۱۳۴۵ تصحيح التصفیه في احوال المتصّوفه ابومسلم سردار خراسان، ۱۳۴۵ تصحيح تقويم الصحه، ۱۳۵۰ برگ‌هايي در آغوش باد، ۲ جلد، ۱۳۵۶ تصحيح لطائف‌الحکمه، سراج‌الدين محمود ارموي ترجمه اما من شعر را دوست دارم، ژيلبر سسبرون برگزيده‌اي از اشعار عربي معاصر از دکتر مصطفي بدوي چشم اندازي در ادبيات و هنر از رنه ولک و ديگران تصحيح بوستان سعدي، ۱۳۵۹ تصحيح ملخص اللغات، ۱۳۶۲ ترجمه شيوه‌هاي نقد ادبي از ديويد ديچز، ۱۳۶۲ ترجمه کتاب انسان دوستی در اسلام از مارسل بوازار، ۱۳۶۲ ترجمه و تحقيق کتاب در مورد سعدي از هانري ماسه، ۱۳۶۴ روان هاي روشن تصحيح گلستان سعدي، ۱۳۶۸ چشمه روشن، ۱۳۶۹ Read the full article
0 notes
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
پیشتاز نوسرایی اسکندر آبادی ۱۳ دی ۱۳۳۸؛ ۶۱ سال پیش در چنین روزی #نیما #یوشیج در تهران درگذشت: «شعر بازی بزرگ‌ها است. مایه اصلی اشعار من رنج است.» علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در سال ۱۲۷۶ در روستای یوش در نور مازندران زاده شد: «پدرم به کشاورزی و گله‌داری مشغول بود. پیوستگی من از طرف جده به گرجی‌های متواری می‌رسد. زندگی من در بین شبانان و ایلخی‌بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق می‌کنند و شب بالای کوه‌ها دور آتش جمع می‌شوند. خواندن و نوشتن را نزد آخوند دِه یاد گرفتم.» ۱۲ ساله بود که به تهران رفت و دبیرستان را در مدرسه فرانسوی سن‌لویی گذراند: «مراقبت و تشویق معلم خوش‌رفتار نظامِ وفا شاعر بنام امروز، مرا به خط شعر گفتن انداخت.» او در دوره‌های گوناگون هشت سال در وزارت دارایی کار کرد و چهار سال در آستارا و تهران آموزگار بود اما پیوسته به نوشت�� و سرودن بازمی‌گشت: «زیاد می‌نویسم و کم انتشار می‌دهم. نخستین منظومه من "قصه رنگ‌پریده" که از آثار بچگیَم به شمار می‌آید، بین آن همه ادبای ریش و سبیل‌دار خوانده می‌شد.» او در این منظومه در قالب مثنوی از زندگی‌اش می‌گوید: «من خوشم با زندگی کوهیان چونکه عادت دارم از طفلی بدان». ۲۴ ساله بود که سروده بلند "افسانه" را به چاپ رساند و از عشق و شعر مجرد و عارفانه فاصله گرفت و "شدن" را به جای "بودن" نشاند: «حافظا این چه کید و دروغ است کز زبانِ می و جامِ ساقی‌ است؟ ... من بدان عاشقم که رونده‌ است». ۴۰ ساله بود که با چاپ "ققنوس" در "مجله موسیقی" قالب‌های سنتی و درونمایه‌های تکراری در شعر فارسی را پشت سر گذاشت و "شعر نو" یا همان شعر نیمایی را پدید آورد: «وزن باید پوشش متناسب برای مفهوم‌ها و احساسات ما باشد. همانطور که حرف می‌زنیم، شعر باید بیان کند. فرم، کلمات، وزن و قافیه ابزارهایی بوده‌اند که مجبور به عوض کردن آنها بوده‌ام تا با (بیان) رنج من و دیگران بهتر سازگار باشند.» ۴۱ ساله بود که در هیأت تحریریه "مجله موسیقی" آغاز به کار کرد و در هفت سالی که در آنجا مشغول بود، سروده‌های ماندگارش را به چاپ رساند و سرمشق نوپردازان بعدی شد: «می‌تراود مهتاب می‌درخشد شبتاب نیست یک دم شکند خواب به چشمِ کس و لیک غمِ این خفته چند خواب در چشمِ ترم می‌شکند». آخرین شغل او بررسی کتاب‌های درسی از سوی وزارت آموزش و پرورش بود و در این راستا داستان‌هایی مانند "دنیا خانه من است" را برای دانش‌آموزان نوشت. نیما یوشیج در ۶۲ سالگی در تهران درگذشت. (at Yazd City _ پاتوق یزدیـــــــــــــــــــا) https://www.instagram.com/p/CJl8z0pHlAM/?igshid=9kd6fuda3io1
0 notes
hambasstegi · 4 years
Photo
Tumblr media
‌ تجمع معلمان بازنشسته در مقابل وزارت کار در تهران خبرگزاری ایلنا گزارش داده است که معلمان بازنشسته روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت در مقابل اداره کل تعاون وزارت کار تجمع اعت��اضی برگزار کردند. معلمان بازنشسته معترض می‌گویند که ۱۹ سال است معطل تعاونی مسکن هستند یکی از شرکت‌کنندگان تجمع اعتراضی به ایلنا گفته است، معلمان بازنشسته ۱۹ سال است که بلاتکلیف و سرگردان مانده‌اند و تعاونی مسکن تعهداتش را در قبال اعضای خود انجام نمی‌دهد و خانه‌های معلمان را تحویل نداده‌ است. این معلم معترض همچنین توضیح داده است که "تعداد محدودی از این خانه‌ها که تحویل شده ناقص و پر از کاستی است او همچنین تاکید کرد که معلمان ۱۹ سال پیش به امید خانه‌دار شدن عضو تعاونی شدند، اما اکنون اکثریت اعضا دیگر بازنشسته شده‌اند ولی هنوز از خانه خبری نیست @hambasstegi https://www.instagram.com/p/CAIRF8BnAaT/?igshid=1uryupm8afjt5
0 notes
lidoma-realestate · 4 years
Photo
Tumblr media
"بهترین معلم شما آخرین اشتباه شماست " از شکست نترسید! اثبات یادگیری این است که شما هستید . چالش های پیش روی خود را بپذیرید. ! در هر اشتباهی راه درست را پیدا کنید ، و از آن برای بهتر کردن خود استفاده کنید. قدرت در عدم موفقیت و حرکت مداوم رو به جلو وجود دارد . ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ "Your best teacher is your last mistake" Don't be afraid of failure! The proof of learning is that you are. Accept the challenges ahead. ! Find the right path in each mistake, and use it to improve yourself. There is power in failure and constant forward movement. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ‏‎املاک لیدوما ✍🏼 . ‏‎با ما در ارتباط باشید : . 📱 09203614295 . ☎️ 02144613007 . ‏‎‏‎‏‎📍جنت آباد جنوبی ، تقاطع بلوار لاله شرقی و شاهین جنوبی - املاک لیدوما . ‏‎‏‎‏‎👨🏻‍💼با مدیریت امید عباسی . ‏‎‏‎‏‎❌ املاک لیدوما هیچ شعبه دیگری در ایران ندارد . ‏web : www.4Lidoma.com . ‏Insta : @Lidoma_Realestate #لیدوما #لیدوما_ریل_اِستِیت #املاک_لیدوما #امید #امید_عباسی #تهران #مشاور_املاک #خریدآنلاین #خرید #فروش #خانه #مشاوره #متن #lidoma #lidoma_realestate #realestate #buy #sell #tehran #omid #omid_abasii #text #luxury #building #streetphotography (at lidoma_realestate) https://www.instagram.com/p/B_-ng9NFIz_/?igshid=uktmgf4uxuqn
0 notes
kgarshasbi · 5 years
Photo
Tumblr media
@zhuanchannel اشک دالن _ashk dahlen_ نوزادی که بر در خانه ای در خیابان مولوی تهران رها شده بود امروز بنیانگذار و رییس انجمن مطالعات ایران شناسی اسکاندیناوی و عضو شورای موسسه پژوهشی سوئد در استانبول است. سال 1351 یک معلم فرانسوی نوزادی را پیدا میکند که والدینش اورا رها کرده بودند. این معلم سه روز از نوزاد مراقبت کردو بعد اورا به پرورشگاه نارمک سپرد.نوزاد انقدرگریه میکرد که پرستاران نام او را اشک گذاشتند. اما خداوند سرنوشت بهتری برای او رقم زد. بعد از 7 ماه یک زوج سوئدی اورا به فرزندخواندگی گرفتند و با خود به کشورشان بردند.پروفسور اشک دالن در نوجوانی به ایرانی بودنش پی برد و به کمک یک معلم زبان فارسی را اموخت.و تحصیلات دانشگاهی اش را در همین زمینه ادامه داد.اولین بار سال 1374 به ایران سفر کرد و از پروفسورجعفرشهیدی فلسفه ی ایرانی اموخت.ترجمه اشعار مولانا حافظ و فخرالدین عراقی ازاثاراوست.اشک میگوید:وقتی توانستم خیام،مولانا حافظ و سعدی بخوانم، معنای ایرانی بودن رالمس کردم.ایشان سال گذشته پدر و مادر واقعی شان را پیدا کردند.او میگوید سالهاست پدر و مادرش را بخشیده و هیچ ناراحتی از آنها ندارد #بدانیم https://www.instagram.com/p/B4xFMK2hGvU/?igshid=1g4f94oj1v7rx
0 notes
mohitzist · 5 years
Photo
Tumblr media
خطری که مدارس مجاوربزرگراه‌ها را تهدید می‌کند یک کارشناس صوت شرکت کنترل کیفیت هوای تهران گفت: مدارسی که در مجاورت معابر پرتردد و بزرگراه‌های شهر تهران واقع شده‌اند، در معرض تراز صوتی بالاتر از حد استاندارد قرار دارند این در حالیست که بسیاری از آنها فاقد هرگونه راهکار کنترل صدا و پنجره دوجداره هستند. به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA) به نقل از ایسنا، الهام کریمی افزود: مدارس یکی از کاربری‌های حساس به صدای محیطی هستند. ایجاد فضای آرام بدون سروصدای ترافیک از اصلی‌ترین نیازهای فضاهای آموزشی است که متأسفانه در شهرهای بزرگی چون تهران جمعیت زیاد، کمبود فضای کافی و جانمایی نامناسب انواع کاربری‌های شهری موجب نادیده گرفتن این موضوع شده است. وی در ادامه گفت: در حال حاضر بر اساس سنجش‌های صورت گرفته توسط شرکت کنترل کیفیت هوا، مدارسی که در مجاور معابر اصلی پر تردد و بزرگراه های شهر تهران واقع شده‌اند در معرض تراز صوتی بالاتر از ۵۵ دسی‌بل قرار دارند، این در حالی است که بسیاری از این مدارس فاقد هرگونه راهکار کنترل صدا و پنجره دوجداره هستند. کریمی تأکید کرد: استاندارد سازمان حفاظت محیط‌ زیست برای کاربری‌های حساس مانند مسکونی، آموزشی و درمانی برای طول روز ۵۵ دسی‌بل و در شب ۴۵ دسی‌بل هست. این کارشناس صوت شرکت کنترل کیفیت هوای تهران با اشاره به تبعات منفی آلودگی صوتی تأکید کرد: طبق نظر محققان، آلودگی صوتی و خانه‌های پر سروصدا و شلوغ می‌تواند سبب به تأخیر افتادن رشد زبانی و شناختی کودک شود حتی کودکانی که مدارس آنان نزدیک مکان‌های شلوغ و پر سروصدا مانند راه‌آهن، فرودگاه و یا اتوبان‌ها قرار دارد ، نمرات درسی (به ویژه خواندن) پایین‌تری می‌گیرند. وی افزود: با توجه به آثار منفی آلودگی صوتی از جمله کاهش قدرت تکلم دانش آموزان در مقاطع ابتدایی و مهد کودک، کاهش تمرکز و قدرت یادگیری و آسیب به حنجره معلم‌ها، استفاده از راهکارهای کاهشی برای مدارسی که در شرایط غیر استاندارد قرار دارند، بسیار ضروری است. کریمی درباره راهکارهای کاهش آلودگی صوتی گفت: در حال حاضر نقشه‌های حریم صوتی بزرگراه‌های شهر تهران توسط شرکت کنترل کیفیت هوای تهران تهیه شده است. مدارسی که در حریم صوتی بزرگراه‌ها واقع شده‌اند و در معرض تراز صوتی بالاتر از حد استاندارد قرار دارند در صورت امکان باید به مکان دیگری منتقل شوند. وی افزود: اگر امکان تغییر مکان مدارس وجود ندارد، باید راهکارهای کاهشی برای آن‌ها اتخاذ شود. به عنوان نمونه از پنجره‌های دو یا چند جداره استفاده شود. https://www.instagram.com/p/B4XbMaNgj5N/?igshid=jwhenwn28er8
0 notes
poptaraneh-blog · 5 years
Text
دانلود فیلم به دنيا آمدن با لینک مستقیم
Tumblr media
دانلود رایگان فیلم به دنيا آمدن با لینک مستقیم دانلود رایگان فیلم ایرانی و بسیار زیبا و دیدنی به دنيا آمدن با لینک مستقیم و کیفیت بالا و حجم کم
دانلود فیلم به دنيا آمدن با لینک مستقیم
نام انگلیسی:Born فرمت ویدئو:MKV محصول سال ۱۳۹۴ کشور ایران هنرمندان حاضر در این اثر سینمایی عبارتند از:هدایت هاشمی، الهام کردا، بهناز جعفری، سپهراد فرزامی، پونه عبدالکریم زاده، رضا مرتضوی، رویا جاویدنیا، مهدی امیری و نیکی نصیریان به کارگردانی:محسن عبدالوهاب به تهیه کنندگی:محمد احمدی موضوع:اجتماعی توضیحاتی کوتاه و مختصر در مورد داستان فیلم و اتفاقات رخ داده در این اثر ر خلاصه داستان “به دنیا آمدن” آمده است: زن و شوهری در آستانه میان سالگی برای ادامه مسیرِ زندگی‌شان با یکدیگر دچار مشکل می شوند‪. محمد علی وندی، بازیگر، فیلمساز و معلم تئاتر، نا امید از مهاجرت به زادگاهش تهران بازگشته، تا به همراه همسرش، میترا صدری، نقاش زندگی تازه ای را شروع کند، اما جست و جویش برای خانه بی نتیجه است. زمان و وضعیت اکران فیلم در خصوص وضعیت اکران فیلم «به دنیا آمدن» ساخته محسن عبدالوهاب، اظهار داشت: زمان اکران فیلم هنوز مشخص نیست. وی ادامه داد: در حال حاضر وضعیت اکران فیلم خوب نیست و حجم فیلم های اکران شده بالا است و با روابطی که حاکم است، نمی توان زمان اکران را پیش بینی کرد. این تهیه کننده در خصوص آخرین فعالیت خود اظهار داشت: فیلم «رقص پا» را دارم که اکنون در مرحله تدوین است و قرار بر آن است که در جشنواره سی و پنجم به نمایش دربیاید. بزودی نیمه اول مهر ماه از پاپ ترانه عکس های منتشر شده از فیلم : 
Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media
Read the full article
0 notes