#روشنفکری
Explore tagged Tumblr posts
aidinn · 7 months ago
Text
ابراهیم گلستان روشنفکری که چپ نکرد
ثروتمند بود، از خاندانی برخوردار می‌آمد. . خوش‌تیپ بود. تنی سالم و حافظه‌ و قلمی توانا داشت. هوش اقتصادی تحسین برانگیز با اعتماد بنفس بالا. شخصیتی محکم و خردکننده؛ چنان که می‌توانست اطرافیانش جذب کند یا به راحتی از خود براند و رقابا و مدعیان را مرعوب کند. در تمام زندگی بسیار دراز و تقریبا یکسره تندرست و برخوردارش تقریبا هیچ رنجی نکشید. حتی مرگ نزدیکانش مثل فروغ فرخزاد معشوقه‌اش و کاوه گلستان…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
kanooniranian · 11 months ago
Video
youtube
ویدئوی سخنرانی محمد باقر باقری- ظهور و افول سه جریان روشنفکری در ایران م...
0 notes
hoseingh · 1 year ago
Text
سبک تاریخنگاری میرزا فتحعلی آخوندزاده
میرزا فتحعلی آخوند زادهنمی توان از تاریخ روشنفکری در ایران سخن گفت و پای میرزا فتحعلی آخوند زاده را به نوشتار باز نکرد. آخوند زاده یک نمونه کامل و کلاسیک از روشنفکری ضد دین در ایران قرن نوزدهم میلادی است و به تعبیری می توان او را امام روشنفکران، علی الخصوص روشنفکران غیر دینی دانست. باید توجه داشت که جریان روشنفکری غیر دینی در ایران همچون دیگر مناطق جهان اسلام، دغدغه ها و بسترهای فکری مشترکی را…
View On WordPress
0 notes
newsinmywebsite · 1 year ago
Video
youtube
2024 03 02 Temporary Disruption Derang Episode 73 دِرَنگ ۷۳: انتلکتوئل ی...
دِرَنگ ۷۳: انتلکتوئل یا‌ روشنفکر در این ويدئوپادکاست نگاهی می‌اندازیم به روشنفکری در ایران #مهسا_امينی #زن_زندگی_آزادی #مرد_ميهن_آبادی
0 notes
spinneir · 2 years ago
Text
کتاب صوتی دمیان
امیل سینکلر پسر جوانی است که در یک خانه طبقه متوسط ​​بزرگ شده است ، در میان چیزی که به عنوان Scheinwelt توصیف می شود، بازی با کلمات به معنای "دنیای نور" و همچنین "دنیای توهم". کل وجود سینکلر را می توان به عنوان یک مبارزه بین دو جهان خلاصه کرد: دنیای نمایشی توهم (مربوط به مفهوم هندو از مایا ) و دنیای واقعی، دنیای حقیقت معنوی (به غار افلاطون و دوگانه گرایی مراجعه کنید ). او با همراهی و تشویق همکلاسی و دوست مرموزش «مکس دمیان»، از آرمان‌های سطحی دنیای ظواهر جدا می‌شود و علیه آن شورش می‌کند و در نهایت به درک خود بیدار می‌شود . رمان'
دو قلمرو
قابیل
در جمع دزدان
بئاتریس
"پرنده از تخم مرغ می جنگد"
کشتی جیکوب
اوا
پایان آغاز می شود
Demian: The Story of Emil Sinclair's Youth اثری از هرمان هسه استکه اولین بار در سال 1919 منتشر شد . یک پیش درآمد در سال 1960 اضافه شد. دمیان ابتدا با نام مستعار «امیل سینکلر»، نام راوی داستان منتشر شد، اما بعدها مشخص شد که هسه نویسنده آن است. چاپ دهم اولین نسخه ای بود که نام او را بر خود داشت.
برای مشاهده کتاب صوتی دمیان به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.
امیل سینکلر شخصیت اصلی این رمان است. سینکلر در مورد اینکه زندگی او چیست و قرار است باشد گیج شده است و دائماً در طول رمان به دنبال راهنمایی است. او تمایل دارد به اعتبارسنجی توسط یک شخصیت مسن‌تر نیاز داشته باشد و در چهره‌هایی مانند پیستوریوس، دمیان و اوا مربیانی پیدا می‌کند.
مادر و پدر سینکلر نمادهای ایمنی هستند که سینکلر ابتدا به آنها پناه می برد، اما در نهایت علیه آنها شورش می کند.
فرانتس کرومر یک قلدر است که شکنجه روانی او سینکلر را به ملاقات دمیان سوق می دهد.
مکس دمیان دوست دوران کودکی و مربی سینکلر است. دمیان سینکلر را به سوی خودآگاهی نهایی خود هدایت می کند و ممکن است دیو امیل در نظر گرفته شود .
آلفونس بک پیرترین پسر "طعنه آمیز و پرخاشگر" در پانسیونی است که سینکلر پس از تاییدش ثبت نام می کند. بک به عنوان یک مربی کوچک برای سینکلر خدمت می کند و سینکلر را با شادی ها و مشکلات الکل آشنا می کند.
پیستوریوس پیشوا، ارگ نواز یک کلیسای محلی و مربی موقت سینکلر است. پیستوریوس به سینکلر می آموزد که چگونه به دنبال راهنمایی معنوی در درون خود باشد.
برای دانلود کتاب دمیان ترجمه رضا نجفی به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.
فراو اوا مادر مکس دمیان است. او به طور پیوسته به شخصیت ایده آل سینکلر در زندگی تبدیل می شود، ابتدا در تصاویر و چشم اندازهای او، سپس در شخص.
حداقل از سال 1914، اگر نه از سال 1909، هسه در حین حرکت در محافل روشنفکری آلمان، با حوزه تازه رو به رشد روانکاوی مواجه شده بود. در طول دهه 1910، هسه احساس کرد که مشکلات روانی که از دوران جوانی او را عذاب می‌داد باید از طریق روان‌درمانی برطرف شود. در سالهای 1916-1917 او تحت درمان روانکاوی با جوزف لانگ ، شاگرد کارل یونگ قرار گرفت . هسه از طریق تماس با لانگ و بعدها، در سال 1921، پس از روانکاوی توسط یونگ، علاقه زیادی به تحلیل و تفسیر یونگ پیدا کرد. دمیان مملو از هر دو کهن الگوی یونگ استو نمادگرایی یونگ. علاوه بر این، روانکاوی به هسه کمک کرد تا مشکلات روانی را که در جوانی تجربه کرده بود، شناسایی کند، از جمله تنش درونی ناشی از تضاد بین غرایز نفسانی خود و اخلاق گرایی سخت والدینش. چنین مضامینی در سرتاسر دمیان به‌عنوان بازتاب‌های نیمه اتوبیوگرافیک بر کاوش خود هسه در فلسفه یونگ ظاهر می‌شوند.
استقبال از دوگانگی
یکی از موضوعات اصلی وجود نیروهای متضاد و این ایده است که هر دو لازم هستند.
روشنگری معنوی
این رمان به ایده گنوسی ، به ویژه خدای ابراکساس اشاره دارد که تأثیر روانشناسی کارل یونگ را نشان می دهد. به گفته هسه، این رمان داستان فردی شدن یونگ است، روند باز شدن به ناخودآگاه.
زنان در دمیان
در تفسیر یونگی از دمیان ، زنان نقش حیاتی ایفا نمی کنند، بلکه به عنوان نمادهای زنانه استفاده می شوند. سینکلر در ابتدا به خواهران و مادرش و حتی خدمتکار خانه اش نگاه می کند. زمانی که در مدرسه است، زنی زیبا را می بیند که او را بئاتریس می نامد، و در اواخر رمان، زمانی که سینکلر یک مرد نوجوان است، مادر دمیان، فراو اوا را کشف می کند. این زنان نقش های اصلی در داستان ندارند، اما هسه به صورت نمادین از آنها به عنوان جنبه هایی از اعماق ذهن سینکلر استفاده می کند.
0 notes
dr-ramtin-rezayat · 2 years ago
Text
Karl Marx was a German philosopher, economist, and intellectual leader who lived in the 19th century. He focused on examining the relationships between power, economics, history, and society, and proposed a perspective called Marxism. Marxism analyzes the role of economics in social and political life, and shows how class and economic differences create conflicts between different layers of society. According to Marx, to resolve these conflicts, there is a need for a society where there are no capitalists, but all individuals have equal wealth, power, and ownership.
کارل مارکس یک فیلسوف، اقتصاددان و رهبر روشنفکری آلمانی بود که در قرن نوزدهم زندگی کرد. او به بررسی روابط قدرت، اقتصاد، تاریخ و اجتماع توجه کرد و دیدگاهی به نام مارکسیسم را پیشنهاد داد. در مارکسیسم، اینکه چگونه اقتصاد در زندگی اجتماعی و سیاسی نقش می‌بازد، بررسی می‌شود و تفاوت‌های طبقاتی و اقتصادی، باعث ایجاد تعارضات بین طبقات مختلف جامعه می‌شود. از دیدگاه مارکس، برای حل این تعارضات، نیاز به یک جامعه‌ای است که خود سرمایه‌دار نباشد، بلکه همه افراد آن برابر و به اندازه دیگری از ثروت، قدرت و ملکیت برخوردار باشند. #مارکسیسم #مارکس #رامتین_رضایت
1 note · View note
shahrebehtar · 3 years ago
Photo
Tumblr media
شما خودتون رو دوست دارین؟❤🤔 چرا اگه کسی از خودش تعریف کنه کار بدیه؟ قبول دارم آدم فخر فروشی یا تعریف بیحا نباید از خودش بکنه، ولی اگه آدم توانایی یا قابلیت خاصی داره باید با افتخار اعلام کنه و به توانایی هاش ایمان داشته باشه.🙂 شما چی میگین؟ . تصاویر از: @mooshran . . . . . . #روشنفکر #روشنفکری #اعتماد_به_نفس #روانشناسی #تفکر_مثبت #گلسار_رشت #رشت_گلسار #رشت #لاهیجان #انزلی #رودبار #منجیل #رضوانشهر #سیاهکل #املش https://www.instagram.com/p/CYVz7MSKvnR/?utm_medium=tumblr
0 notes
patogheketabsem · 3 years ago
Photo
Tumblr media
🔥 📚#آتش_بدون_دود 👤#نادر_ابراهیمی آتش بدون دود، یکی از درخشان ترین آثار نادر ابراهیمی است که عنوان رمان نویس منتخب رو براشون به ارمغان آورد. جالبه بدونید نگارش و پرداخت این اثر بیش از سی سال زمان برده. ‌‌ ‌‌__________________ این کتاب مهمانی بزرگی از فرهنگ بی نظیر ترکمن صحراست، فرهنگی که شاید برای همه ما آشنا نباشه، اما سرشار از غیرت و مقاومته. اول داستان عاشقی ست و خواستن، برادر کشی و تفرقه میانه اش اتحاد صحرا و روشنفکریِ نسل دوم قصه و نهایت آن ساخته شدن یک مبارز تمام عیار ‌‌ ‌__________________ رمان آتش بدون دود هفت جلده. این هفت جلد در سه کتاب و توسط #نشر_روزبهان منتشر شده. __________________ #ترکمن_صحرا #ترکمن #داستان_ایرانی #اتش_بدون_دود #گالان_و_سولماز #اتحاد #تفاوت_نسل #روشنفکری #مبارز #تفرقه #پاتوق_کتاب #پاتوق_کتاب_سمنان #پاتوق_بوک #patoghbook #فروشگاه_کتاب_اشراق https://www.instagram.com/p/CSd9kYSK79t/?utm_medium=tumblr
0 notes
tiamtehrani · 4 years ago
Text
اسنوبیسم روشنفکری/هنرمندی؛
مفاهیم را مصادره می‌کند
حقایق را قلب می‌کند
و چون زبان‌آوری را تا حدی می‌شناسد به مردمان در نیرنگش فخر می‌فروشد.
زندگی‌اش زائده‌ای ست در جمع اما همین زائده را چونان تاجی می‌نماید.
0 notes
canoonaa · 5 years ago
Photo
Tumblr media
#روشنفکر #عوام #روشنفکری #آزادی #خرافات #کاریکاتور https://www.instagram.com/p/CDDbwSQJA0-/?igshid=148xqp9c64okd
0 notes
hoseingh · 3 years ago
Text
Is Tim Cooked?@ for AppStore?
نامه به جناب تیم کوک @tim_cook by #HoseinGH @apple جناب تیم کوک سلام علیکم احتراما خواهشمند است. به خاطر تحریم های بی رحمانه علیه کاربران فارسی زبان، در سیستم عامل سیب (اپل)، از سمت خود استعفا دهید! و فصل جدیدی را در باغ #متاسیب رقم بزنید! با احترام محمدحسین سایه From: @stevJobs_BOT Bcc: @hoseingbh Pay Attention! Please! Because I am #Joker 🤡 لطفا من را جدی بگیرید! چون من در قالب طنز…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
mohammadaminhejazi · 5 years ago
Photo
Tumblr media
در سطح جامعه امروزی بارها مفاهیمی همچون انسانیت را می شنویم که بی گمان تمایل به اخلاق کانتی دارند، یک سری مسائل همچنان که برای فلسفه اخلاقی کانت به عنوان نقد وارد است بر انسانیت و مسئله انسانیت هم نیز وارد است: اولاً چه عملی انسانی است و چه عملی غیر انسانی؟ یا به زبان کانت چه عملی بر اساس اخلاق و تکلیف است و چه عملی نیست؟ این تکالیف را چه کسی با چه هدیه ای اعلام می دارد؟ اگر شما برای اخلاق یک نظام تشکیل بدهید، یعنی به یک دین یا مکتب رجوع کرده اید. خود کانت هم به اخلاق مسیحیت ای اشاره داشت از آنجا که گفته میشد خود مسیحی بود. ثانیاً نظام اخلاقی کانتی و یا همان انسانیت هیچ وقت مشخص نمی‌کند مثلاً در صورت دو انتخاب باید کدام را انتخاب کرد، مثلاً اگر کسی که قصد داشته باشد دوست شما را بکشد و از شما بپرسد دوست شما کجاست، آیا شما باید دروغ بگویید تا جان دوستتان را نجات دهید و یا دروغ نگویید؟ کانت میگوید باید دروغ نگویید ولی پس تکلیف اخلاقی نجات جان آدم ها چه میشود؟ پس به عبارت خودمانی (( انسانیت کیلویی چند؟)) #کانت #فلسفه #Kant #philosophy #arguments #انسانیت #بشر #حقوق_بشر #اخلاق #دین #جامعه #نوشته #حکمت #منطق #مذهبی #انقلابی #روشنگری #روشنفکری #تکلیف #دروغ #محذور #delimma https://www.instagram.com/p/CAdlHJYh34o/?igshid=1hhvrxxbq10ab
0 notes
mehdisajjadifar-blog · 6 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎. . . . #برتراند_راسل #برتراندراسل #راسل #نیچه #آرتورشوپنهاور #آرتور_شوپنهاور #شوپنهاور #فروید #متعصب #ژان_پل_سارتر #روشنفکر #روشنفکری #انسانیت‎‏ https://www.instagram.com/p/Bs1C78agiGt/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=6e1vqk5rfnni
0 notes
pastoo · 4 years ago
Text
#خشونت_‌علیه_‌زنان   #من_هم
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند حافظ روشنفکرانی هستند که در ملا عام سنگ حمایت از زنان را به سینه می‌زنند و در جلسات آزادی و برابری سخنرانی می کنند اما در زندگی‌خصوصی شان آزارگری تمام عیار هستند و این بازی دوگانه را چنان با مهارت اجرا می‌کنند که نه آزار دیده جسارت برملا کردن آن را دارد نه جامعه چنان رفتاری را از چنین بزرگانی باور می‌کند. این روشنفکران حتی در موج اخیر افشاگری «من هم» و «ساکت نباشیم»‌نقش حامی و مدافع زنان را بازی کردند که مبادا شکافی بر پیله امنی که ساخته‌اند بیفتد. اما اگر زنی آزار دیده به دلایلی که خواهم آورد از آبروی خود می‌ترسد یا نگران است که جامعه او را باور نکند و در دفاع از آزارگر او را به کنجی براند، چرا مردانی که شاهد و ناظر هستند مهر سکوت بر لب زده اند؟ همین سوال مرا به فکر واداشت و بر آن شدم که طشت ۳۰ ساله‌ای را از بام بیندازم. طشتی متعلق به یکی از گل‌های سر سبد جامعه روشنفکری ایرانی. او کسی نیست جز آقای عبدالرضا کلانتری معروف به عبدی کلانتری که نقد مذهب و سنت می‌کند، مقاله و کتاب می نویسد، سخنرانی می‌کند، در میزگردهای وسایل ارتباط جمعی حاضر می‌شود و در دفاع از آزادی زن، سینه به تنور می‌چسباند و به این ترتیب تور نامرئی‌اش را برای جلب اعتماد عمومی و خصوصی پهن می‌کند. آدمهایی مثل من که آقای کلانتری را سالهاست می شناسیم داستان‌های زیادی از زن آزاری او در حافظه داریم. اما در این متن فقط به چند خصوصیت رفتاری ایشان اشاره می کنم که آنقدر تکرار شده‌اند که برای تک تک آنها شواهد متعددی وجود دارد و برای دوروبری‌های آقای کلانتری اظهر من الشمس است. عبدی کلانتری هنگام «شکار» زنان ابتدا نقش یک مرد متعهد و مودب و مهربان را بازی می‌کند تا زن مورد نظر به امنیت و اعتماد کامل برسد و خود را در رابطه‌ای ‌بسته، عاشقانه و اخلاقی حس کند. بعد از ایجاد اعتماد و امنیت با نقد افراد خانواده و دوستان یار شروع می‌کند به بدبین کردن و ایجاد فاصله بین یار و نزدیکانش تا خود بشود ستون خیمه و تنها امین و معتمد. در این مرحله از ماه عسل اعتماد و عشق است که از صحنه‌های عاشقانه خصوصی و عریانی‌ها عکس و فیلم تهیه می‌کند. آرشیوی که هدف ظاهری آن ثبت لحظات رویایی و فراموش نشدنی است. بعد از کامل کردن آرشیو عکس وفیلم بازی شروع می‌شود و با استفاده از عکس وفیلم زنان قبلی و تعریف و تمحید از رفتار جنسی آنها حس حسادت و رقابت یار را تحریک می‌کند. با این کار یک مثلث عشقی می سازد و این رفتارها را انقدر ادامه می دهد تا آن زن دیگر تبدیل شود به ایده آل غایب رابطه. به این ترتیب یار حس می کند که از نظر ظاهر و تجربه و استعداد کمبود دارد و لایق آقای کلانتری نیست، و باید برای حفظ ایشان بیشتر تلاش کند واز خود مایه بگذارد. بعد از این مرحله پای زنان دیگر را که معمولا از دوستان یا آشنایان نزدیک یار هستند به رابطه باز می‌کند که باعث آزار عاطفی شدید می‌شود. اگر ��م اعتراضی صورت گیرد به چشم تحقیر و عقب ماندگی به یار نگاه می‌کند. بعلاوه با مهارت و سو استفاده از اعتماد و با اطلاعات دروغ رابطه یار با دوستش را تیره و پر تنش می‌کند. در این حالت استادانه و مثل یک انسان فرهیخته که دون شان خود می‌داند وارد «خاله زنک بازی های زنانه» شود، خود را از دعواها و کشمکش‌های بوجود آمده کنار می کشد و رابطه‌اش را تا آنجا که بتواند با هر دو زن ادامه می دهد. یکی از دردناک ترین داستانهای این چنینی آقای کلانتری رابطه او با یک زن فعال چپ سیاسی در بحبوحه دستگیریهای دهه شصت است. این زن و کلانتری در انظار رابطه‌ای متعهد داشتند که به ازدواج نزدیک بود. اما ناگهان گندش در آمد که آقای کلانتری با صمیمی ترین دوست این زن هم رابطه دارد. این شوک برای زن دردناک بود اما کلانتری این بازی را آنقدر ماهرانه ادامه داد که زن دچار روان پریشی شد و توان ادامه زندگی در نیویورک را از دست داد و به ناچار و با علم به دستگیری به ایران برگشت و همانطور که انتظار می‌رفت روانه زندان جمهوری اسلامی شد. من این زن و خیلی از زنان دیگری که در دام آقای کلانتری گرفتار شده‌اند را می شناسم اما به احترام حریم خصوصی نامی نمی‌برم هر چند بسیار امیدوارم که بعد از انتشار این استشهاد این زنان فرهیخته با زبان خودشان داستان‌هایشان را بنویسند. آقای کلانتری بارها در متن ها و صحبت هایش آرامش دوستدار را یکی از مهمترین متفکران امروز معرفی کرده. یکی از تزهای کلیدی آقای دوستدار که آقای کلانتری از آن بعنوان یک ایده اوریجینال یاد می کند مفهوم دینخویی است، به این معنی که شخصی که در فرهنگ دینی و اسلامی بزرگ می شود چه معتقد باشد چه لائیک، چه چپ باشد چه راست عمق فرهنگ و اندیشه و رفتارش به آموزه ها و ارزشهای دینی گرایش دارد. آقای کلانتری دینخویی را یک معضل بزرگ فرهنگ شیعه ایرانی می‌داند ، در حالیکه خود بهترین تجسم دینخویی است. حدود چهل است که در نیویورک زندگی می‌کند، شهری که انواع روابط سکسی و عاطفی آزاد و بدون آزار در آن ممکن است. در تمام این سالها بعنوان یک صاحب نظر پای ثابت حلقه های روشنفکری و گالری های هنری بوده است. مدرک جامعه شناسی دارد. منتقد سینماو ادبیات و انواع هنرهاست و شیفته موسیقی غربی. بی تردید دایره معلومات و محفوظاتش بسیار وسیع است. از نقد فرهنگ ایرانی نان می خورد،اما همین آدم در رابطه عاطفی با زنان یک شیعه تمام عیار است. گاه دیده‌ام که آقای کلانتری در فضاهای کوچک وخصوصی این تصویر را ایجاد کرده که هر چه به یارش عشق و محبت داده او نفهمیده و بها نداده و از این رابطه یک سویه به شدت دل شکسته شده و به یک همدم عاطفی واقعی نیاز دارد به یک فرشته نجات! این شگرد معمول مرد مسلمان است که می گوید زنم قدرناشناس و «سرد» است و نیازهایم را برآورده نمی کند و به دنبال صیغه‌ای می‌گردد و اگر همسرش اعتراض کند از حسادت و حساسیت بی دلیل خودش است. شگرد دیگر آقای کلانتری این است که بعد از ویران کردن یار و رفتن او با گریه و زاری سعی در جلب ترحم دوستان مشترک کرده و با این ترفند و به پشتوانه اعتبار فرهنگی - هنری و متانت ظاهری چنان نقش قربانی را بازی می‌کند که مورد قبول جمع واقع می‌شود و به این ترتیب جای آزارگر و قربانی را عوض می‌کند . بهرحال دیر یا زود تک تک این زنها متوجه می‌شوند که آقای کلانتری رفتارهای ضد و نقیض و بیمار دارد و سعی می‌کنند به شکلی مسالمت آمیز و سالم از او جدا شوند. اما واکنش آقای کلانتری در این موارد هم با آزار و تخریب روانی همراه است. در این شرایط ابتدا سعی می کند زنی که به رفتار او اعتراض کرده مغزشویی کند وبه او بقبولاند که حافظه اش بد کار می کند، به دلیل ناامنی روانی دچار حسادت و شک است بنابراین موضوعات را وارونه می بیند و یا به دلیل توهم چیزهایی می بیند که اصلا اتفاق نیفتاده و در نهایت با یک انگ سنتی، طلبکارانه مدعی می‌شود که یار قدر عشقش را نمی‌داند. بی شک هر زن یا مردی که در چنین فضای روانی باشد بعد از مدتی به عقل خود شک می کند. مخصوصا اگر به طرف مقابل اعتماد داشته باشد و به ذهنش هم خطور نکند که اینها شگردهای معمول رابطه های بیمار و آزاردهنده هستند. زن دیگر به حس و فهم خودش اعتماد نمی کند، در یک فضای تعلیق بی جواب گیر می کند و هر جور مسائل را تحلیل کند یک گوشه کار می لنگد. فکر می کند ایراد از خودش است که یا بدبینی بی اساس دارد و یا قدرت تحلیلش خوب نیست. بدترین اتفاقی که برای قربانی یک رابطه روان-آزار می تواند بیفتد اینست که به درک و حقیقت خودش از تجربه هایش شک کند. این موضوع قدرت تغییر و انجام هر اقدامی را از او می گیرد. آقای کلانتری از این هم فراتر می رود و به خاطر اشرافش به نظریه های روانکاوی فروید، نظریه های جنسیت و تبحر در زبان خیلی راحت به یارش می‌قبولاند که مشکلات و بدبینی ها و غمی که در رابطه با او دارد به خاطر مشکلاتش در کودکیست و در آخر به زن شرم می دهد که با رفتار سبک سرانه رابطه‌ای ناب و زیبا را چرکین کرده است. به این ترتیب می تواند زنی که به درستی به او اعتراض کرده را بدهکار و شرمگین کند. فراموش نکنیم که مهمترین دلیلی که این رابطه ‌های پر آزار با سکوت قربانی همراه است وجود آرشیو عکس و فیلم کذایی آقای کلانتری از قربانیانش است و ترسی که در دلشان انداخته از انتشار آنها. قربانیانی که خوب میدانند ایشان در جهت حفظ خودش از هیچ کاری فروگذار نمی‌کند. حداقل در چند مورد زنهایی را می‌شناسم که بعد از پایان رابطه مصرا از او خواسته اند عکس ها را پاک کند و از جلوی چشم بردارد و او قبول نکرده است. خودش را صاحب عکس ها و فیلم‌ها می داند . بارها دیده شده که زنی بانشاط و باانرژی وارد رابطه با ��قای کلانتری شده و بعد از مدتی افسرده و مضطرب در حالی که با یکی دو زن دیگر دشمن شده و از جمع دوستان پرت افتاده‌ا نیمه جان خود را از این رابطه در برده و مدتها طول کشیده تا به روال زندگی عادی برگردد . می شناسم زنانی را که با آقای کلانتری در رابطه بوده‌اند و بعد از جدایی کارشان به دکتر و قرص ضد افسردگی و روان درمانی کشیده است. جدایی از آقای کلانتری ساده نیست و این آدم مثل هر آزارگری در عذاب دادن زنی که قصد جدا شدن از او را دارد آنچه در چنته دارد به کار می‌بندد. اگر هم دیگر به زنی نیاز نداشته باشد او را به هر شکلی دست به سر می کند و حتی اتفاق افتاده که با بستگان آن زن تماس گرفته و شکوه وشکایت که فلانی مزاحم من است و من دیگر نمی دانم به چه زبانی به او بگویم خواهان رابطه با او نیستم. موضوع اختلاف سن با این زن ها هم جای ذکر دارد. سی سال پیش داستان اینطور نبود اما در این مدت گویا ایشان بزرگ نشده‌اند و همچنان به دنبال دخترانی حداقل ۳۰-۲۰سال جوانتر از خودشان می گردد. پرونده زن آزاری ماهرانه آقای کلانتری مال امروز و دیروز نیست و این آدم هرگز نمی تواند ادعا کند که از عواقب رفتارش بی اطلاع است، با این حال او در این سالیان هیچ تغییری در رفتارش نداده . این نشان می دهد که زن آزاری آقای کلانتری آگاهانه و تعمدی است. حتی انسانی که در عمرش یک کتاب نخوانده باشد، وقتی ببیند رفتارش مرتب باعث عذاب و درد می شود به کارهایش فکر می کند و اگر بخواهد در رفتارش تجدید نظر می کند. اگر آسایش زنان برای آقای کلانتری اهمیت داشت همان سی و اندی سال پیش که زنی را راهی زندان جمهوری اسلامی کرد دست از این بازیها برمیداشت. من به دلایل متعدد (از جمله بازگشت به ایران ) ترجیح می دهم این مطلب را به عنوان ناشناس منتشر کنم. اما اگر روزی بیاید که زن آزاری و خشونت روانی علیه زنان پیگرد قانونی داشته باشد، حاضرم در هر دادگاهی علیه ایشان شهادت بدهم. آقای کلانتری از بازی قدرت با زنهایی که به او اعتماد کرده اند و از نبوغ خودش در اینکه می تواند دو رویکرد متضاد داشته باشد،لذت می‌برد. عبدالرضا کلانتری نویسنده مارکسیست و منتقد فرهنگی که بعنوان صاحبنظر به پرگار بی بی سی، رادیو زمانه، مجله روشنفکر، سکولاریسم نو، نگام و آسو دعوت می شود، سالهاست پشت پرده و دور از نگاه عمومی با مهارتی مثال زدنی زنان را مورد آزار و خشونت قرار می‌دهد. پستوی خانه‌اش نقض کامل تمام شعارهای برابری خواه در فضای عمومیست.
Tumblr media
1 note · View note
lhoomanl · 4 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎. 🟢 مخبرالسلطنه، به موردِ دیگری از مناسباتِ دربار و مردم و تباهیِ دوسویهٔ آن‌ها اشاره می‌کند که وجهی از سقوطِ اقتصادِ ملی را نیز توضیح می‌دهد. او به نقل از یادداشتی که پدرش [در اردیبهشت ۱۲۵۳ ه‍ـ.ش] به ناصرالدین‌شاه درباره لزومِ اصلاحات و برقراریِ قانون تقدیم کرده بود، می‌نویسد: . ⚪ «همان‌طور که اجرای قوانین اسبابِ ترقی می‌شود، عدمِ امنیت مایهٔ خرابی خواهد شد، مثلِ اینکه نِیشکرِ مازندران را بدونِ ادای قیمت و اُجرت و کرایه می‌بردند و یک قران از هر باری قُلّوق می‌گرفتند؛ زراعتِ نیشکر متروک شد. هم‌چنین کاغذسازیِ اصفهان به‌علتِ صرفِ تحریرِ دفترخانهٔ آ‌نجا که مجاناً می‌بردند، بسته شد. معادنِ ایران کم نیست، ولی اهلِ محل آنجا را کور کرده‌اند که اسبابِ زحمتِ آن‌ها نشود. همان‌طور که مالِ رعیت تاراج می‌شود، همین‌طور مالِ دیوان به هدر می‌رود. ... ترقیِ مملکت زراعت و استخراجِ معادن است. در بدوِ دولتِ ابدمدت، اندک‌تشویق از صناعت شد، چینی و بلور و بَرَک و چوغا آغری و شال هم ساختند و بافتند، ولی مردمِ بی‌اطلاع دنبالِ مالِ فرنگ را آن‌قدر گرفتند تا آن‌ها رواج گرفت و این‌ها از بین رفت.» . 🔴 اهمیت این یادداشت‌ها در آن است که به‌خلافِ ادعانامه‌های اکثرِ روشنفکران که دولت را مسئولِ همهٔ نابسامانی‌ها و خرابی‌ها می‌دان��تند، رفتارهای غیر عقلاییِ مردم را نیز از نظر دور نمی‌دارد، اما آنچه در همه این نوشته‌ها ناگفته مانده، این واقعیتِ تاریخِ ایران است که ایرانیان با رفتارِ غیرِ عقلایی خود راهِ تحميلِ مناسباتِ امپریالیستی را به خود هموار کردند. به عبارتِ دیگر، از سده‌هایی پیش از آنکه موجِ مناسباتِ امپریالیستی به ایران برسد، ایرانیان زمینهٔ ورودِ آن به کشورِ خود را هموار کرده بودند. . . . #تأملی_درباره_ایران #جواد_طباطبایی #نشر_مینوی_خرد . #درباره_اقتصاد_مولد (۴ از ۴) * به مناسبت واپسین روز #سال_رونق_تولید . ۲۹ / #اسفند / ۹۸ . . . #تاملی_درباره_ایران #تولید_ملی #صادرات #واردات #اتاق_واردات #اتاق_بازرگانی #اقتصاد #اقتصاد_مقاومتی #امپریالیسم #روشنفکری #دولت #فرنگ #ایران #اصفهان #نیشکر #مازندران #قوانین #قانون #ناصرالدین_شاه‎‏ https://www.instagram.com/p/B97BDGVjz6S/?igshid=19d71zhqo4kj8
0 notes
afebrahimi · 5 years ago
Video
#ایران_بریفینگ / حمیدرضاجلایی پور، مقام قدیمی امنیتی در #مرکز_پژوهشهای_ریاست_جمهوری دولت هاشمی و خاتمی و پیشتر از آن نهادهای امنیتی در جدالی که با بکی از اعضای #کارگزاران_سازندگی_ایران داشته خود را #روشنفکر معرفی کرده نه مقام امنیتی سابق . سیدمحمدرضا بنی طبا نیز نوشته است: «راستی آقای جلایی‌پور اجازه می‌دهید قضاوت درباره دغدغه دموکراسی و پرهیز از خشونت شما را به مردم #کردستان واگذار کنیم؟ اجازه می‌دهید بپرسیم همنشینی با قدرت از سوی کارگزاران با همان صفت اقتصادی و تکنوکراسی محتمل‌تر است یا شما و دوستان‌تان که مسبوق به تجربه‌های امنیتی هستید؟» بنی‌طبا بیش از این ننوشته و به اشاره‌ای گذرا واگذار کرده است اما بد نیست بدانید: حمیدرضا جلایی پور، در دهه ی ۶۰ خورشیدی سال ها در پست های فرماندار و معاونت امنیتی استانداری در کردستان به جنایت بر مردم این استان مشغول بود و از جمله زمانی که #فرماندار_مهاباد بود، در اعدام ۵۹ شهروند کرد مهابادی در خرداد ۱۳۶۲ نقش برجسته ای داشت. او بعدها به بخش بررسی وزارت تازه تاسیس شده اطلاعات رفت ، وزارتی که دوستان نزدبکش همچون #سعیدحجاریان نقش عمده‌ای در تاسیس و شکل بندی ارکانش داشتند. بخش بررسی #وزارت_اطلاعات در آن سالها که وی تا سال ۱۳۶۷ مسئول آن بود تشکیل پرونده افرادی را که قرار بوده تحت تعقیب و‌ بازداشت قرار بگیرند به عهده داشته. همین بس که در مورد جلایی پور و آن بخش یک عضو دیگر وزارت اطلاعات #روح_الله_حسینیان توضیح داده است، حسینیان در آن زمان معاون قضایی وزارت اطلاعات بود ، این سخنان برای سال ۱۳۷۹ است:«ما بخشی داشتیم که مسئول رفع اتهام و یا شک و‌ شبهه های ما بود ، یکباره به خودمان آمدیم دیدیم از هر ده پرونده‌ای که به آنجا فرستاده می‌شود هشت تا نه تای آن بازداشت میخورد و یا اعدام می‌شوند یا حبس طویل المدت یا اینقدر فشارها زیاد است که متهم خودکشی نی‌کند، رفتیم دیدیم یه جوانی بیست و چند ساله آنجاست که اعتقاد داره حتی بازجویی هم لازم‌نیست فقط باید گرفت و اعدام کرد، حالا این آقا در روزنامه جامعه می‌نویسد خشونت را باید کنترل کرد، آقای جلایی پور بس کنید، دورویی را بس کنید نگذارید پرده‌ها بیفتد» این شمه مختصری از فعالیت جلایی پور است، اما جالب اینجاست حتی یک نفر، با تاکید می‌گوئیم حتی بک نفر در میان #نیروهای_خط_امام که بعدها به #اصلاح_طلب مشهور شدند نیست که سابقه فعالیت امنیتی، قضایی و‌ یا انتظامی ندلشته باشد، حالا اینها ادعای #روشنفکری و #روشنفکر بودن دارند! @irbriefing https://www.instagram.com/p/CAfy5kwJjVV/?igshid=1twfdz5adggy0
0 notes