#دست دوم
Explore tagged Tumblr posts
Text
بارکدخوانها، ابزارهای مهم در تجارت و انبار داری، تاکنون تحولات زیادی را پشت سر گذاشتهاند. با بررسی مدلهای گذشته تا کنون، میتوانیم نگاهی به آینده این دستگاهها بیندازیم.
در گذشته، استفاده از تکنولوژیهای مختلف در فروشگاهها و انبارها، مانند دستگاههای بارکدخوان، مرسوم نبود. اکثر افراد ترجیح میدادند کارهای انبار داری و ثبت اطلاعات محصولات را به صورت دستی و با استفاده از نیروی انسانی انجام دهند. اما با پیچیدهتر شدن این فرآیند، خرید بهترین دستگاههای بارکدخوان برای انبارگردانی و فروشگاهها به یک ضرورت تبدیل شده است.
**مزایای استفاده از بارکدخوانها** عبارتاند از:
- **کاهش احتمال خطا و دقت بیشتر**: با استفاده از بارکدخوانها، اطلاعات به صورت دقیق و بدون خطا ثبت میشوند.
- **افزایش سرعت کار**: بارکدخوانها به سرعت بالایی اطلاعات را خوانده و ثبت میکنند.
- **دسترسی لحظهای به اطلاعات**: با استفاده از بارکدخوانها، میتوان به سرعت به اطلاعات محصولات دسترسی پیدا کرد.
- **ذخیرهسازی اطلاعات در کامپیوتر**: اطلاعات خوانده شده توسط بارکدخوانها به راحتی در کامپیوتر ذخیره میشوند.
- **محاسبه آنی قیمت محصولات**: با خواندن بارکد، قیمت محصول به صورت تکی یا تعداد بیشتر محاسبه میشود.
حالا به معرفی برخی از انواع بارکدخوانها میپردازیم:
1. **بارکدخوانهای سیمی**: این دستگاهها از کابل برای اتصال به سیستم استفاده میکنند. ابعاد و مقاومت کابل را حین خرید دقت کنید.
2. **بارکدخوانهای پرتابل**: این دستگاهها بیسیم و مستقل عمل میکنند. فاصله کارکرد آنها نیز بالا است و مناسب برای انبارگردانی هستند.
3. **بارکدخوانهای لیزری**: این دستگاهها از پرتو لیزر برای خواندن بارکدها استفاده میکنند. از نظر سرعت و دقت، بارکدخوانهای لیزری عملکرد خوبی دارند. اما نکتهای که باید در نظر داشته باشید، این است که از نظر ایمنی، پرتو لیزر ممکن است برای چشمها آسیبرسان باشد. بنابراین، در استفاده از این دستگاهها، احتیاط لازم است.
4. **بارکدخوانهای دستی**: این دستگاهها به صورت دستی توسط کاربر استفاده میشوند. از آنها در محیطهایی که نیاز به حمل و نقل دارند، مانند انبارها، استفاده میشود. این دستگاهها معمولاً کوچک و قابل حمل هستند.
5. **بارکدخوانهای تصویری (Image-Based)**: این دستگاهها از دوربینهای دیجیتال برای خواندن بارکدها استفاده میکنند. از نظر دقت و توانایی در خواندن بارکدهای مختلف، بارکدخوانهای تصویری عملکرد بسیار خوبی دارند. همچنین، میتوانند بارکدهای آسیبدیده یا کثیف را نیز تشخیص دهند.
با توجه به پیشرفتهای تکنولوژی، انتظار میرود که بارکدخوانها در آینده با دقت بیشتر، سرعت بیشتر و قابلیتهای جدیدی به بازار عرضه شوند. از جمله این قابلیتها میتوان به تشخیص بارکدها از راه دور، اتصال به شبکههای ابری، و ترکیب با دیگر دستگاهها اشاره کرد.
به طور کلی، بارکدخوانها به عنوان ابزاری مهم در تجارت، انبار داری، و صنایع مختلف، همچنان در حال توسعه و بهبود هستند.
#بارکدخوان#خرید بارکدخوان#مقاله بارکدخوان#خرید عمده بارکدخوان#بارکدخوان دست دوم#بارکدخوان استوک#بارکدخوان نو#بارکدخوان دو بعدی#بارکدخوان عالی#بارکدخوان فروشگاهی#دستگاه بارکدخوان
1 note
·
View note
Text
پرینتر دست دوم فارگو FARGO DTC1250
اگر قصد خرید چاپگر فارگو DTC1250 را دارید ولی بودجه کافی برای خرید نوع اورجینال آن ندارید، میتوانید پرینتر دست دوم فارگو FARGO DTC1250 تهیه کنید. زیرا این کار از نظر اقتصادی برای شما بسیار مقرون به صرفه خواهد بود. لازم به ذکر است که عملکرد پرینتر فارگو استوک، تفاوت چندانی با اورجینال آن ندارد و فقط از نظر ظاهری با یکدیگر فرق دارند. ممکن است تعدادی خط و خش روی بدنه چاپگر کارکرده فارگو DTC1250e مشاهده شود و یا بدنه آن دچار کمی تغییر رنگ شده باشد. البته ناگفته نماند گاهی این پرینترها اصلا مورد استفاده قرار نگرفتهاند و از لحاظ ظاهری نیز در حد پرینتر نو دیده میشوند. تفاوت دیگر این دستگاهها در تعداد کارتهای چاپ شده توسط نوع کارکرده است که این مورد نیز، هیچ خللی در کیفیت چاپ دستگاه ایجاد نخواهد کرد.
مزایای پرینتر کارکرده فارگو DTC1250e:
در ابتدا به این موضوع اشاره شد، که قیمت پرینتر کارت دست دوم این برند از مدل اورجینال آن ارزانتر است، بنابراین خرید آن صرفه اقتصادی دارد. همچنین با خرید چاپگر کارکرده فارگو ۱۲۵۰ دیگر نگران استفاده از یک دستگاه نو با رابط کاربری جدید که هیچ شناختی نسبت به آن ندارید؛ نخواهید بود. زیرا پرینتر دست دوم، قبلا توسط یک کاربر دیگر آزمایش شده است و میتوانید اطمینانخاطر بیشتری برای خرید و استفاده از آن داشته باشید. در نظر داشته باشید که تمامی پرینترهای دست دوم فارگو توسط تیم تخصصی و مهندسی این مرکز، در تستهای متنوعی شرکت میکنند. اگر این دستگاهها از تمامی تستها به درستی و با موفقیت بیرون بیایند، آنگاه مجوز فروش آنها صادر میشود. با این حساب شما کاربران گرامی میتوانید بدون هیچ دغدغهای محصول مورد استفاده خود را با هزینهای پایین تر از قیمت اصلی پیدا نموده و آن را خریداری کنید.
0 notes
Text
فروش ماشین آلات عصاری
ماشین آلات روغن گیری
دستگاه کره گیری
دستگاه کره گیری از آجیل
ارده گیر نو و دست دوم
انواع آسیاب سنگی و چکشی و گهواره ای
دسترسی به معدن سنگ مهریز جهت ساخت انواع آسیاب ارده گیر
ماشین آلات عصاری برسام
دستگاه روغنگیری صنعتی برای استفاده موثر و مفید ازخواص بسیاری از دانه های روغنی و داروئی مورد استفاده قرار می گیرد. شما با این دستگاه ها می توانید روغن تمام دانه های روغنی مثال :سیاهدانه ،انار،انگور،کنجد،آفتابگردان و …
را بصورت صنعتی و در حجم بالا و یا خانگی و در کمترین حجم ممکن گرفته و عرضه کنید.
برسام عرضه کننده ی انواع ارده گیرهای سنتی از سایز ۲۸ الی ۴۰۰ میباشد که با بهره مندی از سنگ معدن مهریز بالاترین کیفیت ارده خروجی و غیر قابل رقابت را برای شما رقم میزند.
برسام تولید کننده انواع دستگاههای کره گیری از مغزیجات آجیلی و روغنی در همه سایز و ابعاد میباشد که شامل گارانتی مرجوعی بی چون و چرا هست.
فروش بهترین و با کیفیت ترین دستگاههای عصاری با مناسب ترین قیمت با برسام یابنده.
جهت خرید دستگاه های صنعتی و خانگی و استعلام قیمت با مدیر فروش تماس بگیرید.
راه های ارتباطی
آدرس:
شیراز خیابان باه��ر
اصفهان خیابان استقلال
تلفن
۰۹۱۲۹۲۲۴۰۸۴
۰۹۱۳۴۴۳۱۳۲۳
اینستاگرام
https://www.instagram.com/barsam_press
وبسایت
barsamsanaat.ir
0 notes
Link
فضای کسب و کار کشور ما به در چند سال گذشته به سمتی رفته است که از یک ��و برخی از شرکت ها بنا به هر دلیل فعالیت بسته بندی خود را کنار گذاشته اند و به دلیل هزینههای بالای بسته بندی، روشهای دیگری را برای ارائه محصول به مشتری در پیش گرفتهاند؛ و یا حتی دستگاه های بسته بندی خود را در معرض فروش قرار دادهاند و از سوی دیگر مشتریان و شرکت هایی را مشاهده می کنید که به لحاظ مالی بنیه تأمین دستگاه بسته بندی نو را ندارند و فناوریهای نوین هم از جذابیت چندانی در نزد این افراد برخوردار نیستند. به همین دلیل به دنبال خرید دستگاه بسته بندی دست دوم میگردند.
#دستگاه بسته بندی دست دوم#دستگاه بسته بندی#دستگاه بسته بندی حبوبات#قیمت دستگاه بسته بندی دست دوم#خرید دستگاه بسته بندی دست دوم#انواع دستگاه بسته بندی دست دوم
0 notes
Photo
(26/54) “Mitra was the oldest in her class, but all the younger students loved her. She knew all the latest in culture: the movies, the magazines, the trends. Every night when I came home she’d always be up listening to tapes. The seventies were a golden age of music in Iran: Googoosh, Delkash, Marzieh, Aslani, Hayedeh, Shajarian. And Mitra had many of their songs memorized. She was a great student. During the second year of her program she was chosen to study under one of Iran’s top Shahnameh professors. It was the closest she ever came to understanding me. One day in class the professor told her that every society needs a few idealists, because they’re the ones who move society forward. Often I would help with her homework, and it helped me view Shahnameh from a more academic perspective. Ferdowsi uses the mythic kings as placeholders for periods in Iran’s history. When he writes that Jamshid ruled for seven hundred years, he means that it was a time of great freedom and culture in Iran. But when Jamshid loses touch with the people, a period of terror and oppression follows. The throne is taken over by the Serpent King Zahak. In Shahnameh Zahak is the embodiment of darkness. He cares only for his own power. Two giant snakes grow out of his shoulders. The devil promises Zahak that he will stay in power, as long as he feeds the snakes with the brains of young Iranians. It had to be the brains of the young. Because young people are the ones with energy. They’re the ones with courage. They’re the ones that can overthrow the regime. One day twenty students at Mitra’s school entered the cafeteria wearing masks, and began to forcibly separate men and women. They physically assaulted any women who were wearing make-up or Western clothing. On the way out they scattered pamphlets on the floor, warning that all women should adhere to Islamic guidelines, or there will be consequences. An atmosphere of fear began to spread across the campus. Mitra began wearing a hijab to school. She chose a beautiful white one, made of silk.”
میترا از همکلاسیهایش مسنتر بود، همکلاسیهای کمسنوسالتر او را دوست داشتند. دایرهی دوستانش گسترش یافت. میترا از تازهترین رویدادهای فرهنگی با خبر بود: فیلمها، روزنامهها و گرایشها. شبها که به خانه برمیگشتم او را در حال شنیدن نوارهای کاست میدیدم. دههی هفتاد دوران طلایی موسیقی بود: گوگوش، دلکش، مرضیه، اصلانی، هایده، شجریان و ... میترا بیشتر ترانههای آنها را از بر داشت. در سال دوم دانشگاه، کلاسی را برگزید که استادش یکی از برجستهترین استادان شاهنامهشناسی دانشگاه تهران بود. سالی بود که میترا را بیش از همیشه به اندیشههایم نزدیک میدیدم. روزی استادش گفته بود که همهی جامعهها نیازمند آرمانخواهاناند زیرا آنه�� هستند که جامعه را پیش میرانند. اگر فرصتی دست میداد، در درس شاهنامه یاریاش میدادم. این کار برایم خوشایند بود. کمک کرد تا داستانهای شاهنامه را از دیدگاه دانشگاهی بکاوم. دریافتم که فردوسی پادشاهان افسانهای را بسان نمایندگان بازههای زمانی برگزیده است. هنگامی که مینویسد پادشاهی جمشید هفتسد سال به درازا کشید، منظور او دوران آزادیهای فراوان و گسترش پرشکوه ایران و فرهنگ ایرانیست. ولی پیوند جمشید با مردم گسسته میشود. فر او میکاهد و تخت پادشاهی به ضحاک میرسد. ضحاک نماد تاریکیست. خودکامهای ستمگر است. دو مار بزرگ بر شانههای او میرویند. اهریمن به ضحاک میگوید تا زمانی که مارها را با مغز جوانان سیر نگه دارد، آسوده خواهی زیست زیرا جوانان نیرومند، آرزومند و دلیرند! جوانان میتوانند حاکمان ستمگر را سرنگون کنند. یک روز بیست دانشجو وارد سالن غذاخوری دانشگاه شدند و به زور مردان و زنان را از هم جدا کردند. آنها به زنانی که آرایش کرده و لباس غربی پوشیده بودند، یورش بردند. هنگام بیرون رفتن از سالن غذاخوری، بیانیههایی بر زمین ریختند که به زنان هشدار میداد، میبایستی به احکام اسلامی پایبند یا در انتظار پیآمدهایی ناگوار باشند. ترس در پردیس دانشگاه گسترده شد. میترا حجاب بر سر کرد. او روسری ابریشمین سپیدرنگی را برگزید
134 notes
·
View notes
Text
پیام تسلیت / خاطرات سفر / بعد از مسافرت
ديروز بعد از اين كه خستگی مسافرت از تنم دررفت، مامانم باهام ویدئوکال کرد گفت تسلیت بگو به عمههات. منم یه پیام تکراری رو واسه همه نوشتم. مثل همیشه عمه کوچیکهام که دوسش دارک جوابی داد که اشکم دراومد. :٫)
جالبه که هرازگاهی آدم خودش رو از دید بقیه ببینه متوجه بشه اطرافیان چه دیدی بهت دارن. خوبه که آدم به دستاوردهاش اطمینان داشته باشه و بدونه که راه کوچیکی رو طی نکرده.
عمه بزرگهام که فقط سین کرد پیاممو. :))) الان مطمئنا بحث داغه که این زنگ نزد تسلیت بگه، بعد تازه توی پیام تسلیتش نوشته ببخشید من مسافرت بودم.
حقیقتش اصلا و ابدا برام اهمیت نداره، من اومدم اینجا که این آدما و طرز فکرای کسشرشون تکونم نده.
با ی گروه ایرانی های همسن خودم اینجا آشنا شدم، نمیدونم برم بیرون امروز باهاشون یا نه. امروز دوست دارم تو خونه چیل کنم و اصلا حاضر نشم بیرون برم. دوست ندارم معاشرت داشته باشم با کسی فعلا. ولی از طرفی احساس میکنم دارم از چیزی عقب میمونم و باید خودمو مجبور کنم بیرون برم که از دست ندم. از وقتی اومدم اینجا اینطوری شدم. حس میکنم اگر یه بار یه قراریو نرم، دارم به مرگ نزدیک میشم و این نرفتنم باعث میشه یه تجربه کمتر کسب کرده باشم. حس میکنم فرصت کمه.
با دوتا دوستای ایرانیم که همسایه هستیم دیشب داشتیم صحبت میکردیم. Overstimulated شده بودم با حرفا و صداها.
یه سری تغییرات تو خودم دیدم. یکیشون ازم سوال کرد که این ویدئو رو چطوری درست کردی تو تیک تاک؟ من تا اومدم جواب بدم، اون یکی جواب داد که تو خود تیک تاک تمپلیت داره، من گفتم آره داره ولی خودم درست کردم، اون هی با پافشاری میگفت چرا چرا تمپلیت داره میتونی رااااحت درست کنی، من میدونم، من گفتم آره داره ولی من خودم درست کردم اینو، برگشت گفت اونم کاری نداره آخه! اگر خود قبلنم بودم وارد بحث میشدم، ولی فقط نگاهش کردم و سرمو انداختم پایین به ادامه کارم رسیدم. باز اومد ده بار سوال پرسید که این تکستو چهجوری روی ویدئو انداختی؟ گفتم آخه یعنی چی؟ تیک تاک داره دیگه تکست مینویسی رو ویدئو. برگشته میگه آره آخه این فونت تیک تاکه. :))) من اصلا نفهمیدم چه کسشری گفت، تیک تاکو باز کردم یه ویدئو اد کردم که نشونش بدم، دیدم توجه نمیکنه بستم و با آرامش به کارم ادامه دادم. :)))) خود قبلنم تلاش داشت ثابت کنه به طرف که چطوری کار میکنه. واقعا کس ننتون که سر یه چیز به غایت کسشر تنش ایجاد میکنید توی یه مکالمه عادی. :)))) اضلا انقدر بحث کششری بود نفهمیدم چی شد. هی از اینور و اونور داد میزد نه راحته کاری نداره آره تیک تاکه. بابا دو دقیقه خفه شو ببینم چیکار دارم میکنم. :)))))
——
چیزی که بهم فشار میاره اینه که، آدما برای این که به وجهه خودشون لطمه نخوره و اعتماد به نفس پایینشون رو تویچیزی لکه دار نکنن، تو رو تویجمع میکوبونن. من یه بار برگشتم کفتم که من معلم زبان بودم و آیلتس درس میدادم اواخر. هرجایی بحث مربوط به زبان میشه، حتی چیزی که ذره ای به خوب بودن زبان هم ربط نداره، این یهو جای من میپره وسط به بقیه میگه آخه این معلم زبان بوده هاا. خب آخه خارکسه بحث الان راجع به دانش من نبود که. راجع به این بود که تو فلان چیز رو چطور یاد گرفتی؟ چهطور تونستی اون رو به این ربط بدی؟ برگرد بگو من مدت کمی زبان خوندم. اصلا چرا باید من رو وارد قضیه کنی؟
——
مسافرتم با دوستم خوبپیش رفت. آخراش واقعا صبرم لبریز شده بود. لامصب همه جا دست به خایه می ایسته که من برم جلو. مغازه؟ اولتو وارد شو. هاستل؟ تو برو تو جای من حرف بزن. کیرخر؟ اول تو درخودت فروبکن. واقعا حس میکردم دارم یه کودک بی دست و پا رو بیبی سیت میکردم. همهاش من داشتم مسیرارو تو نقشه میزدم، خانوم عین کیرخر دست به خایه، دنبالم راه میومد. یکی دو جا که مسیر رو اشتباه گفتم، هی زیر لب غر میزد که اه. فاک. نچ. مادرجنده گوشیت بدون استفاده تو دستته، درش بیار لوکیشن رو بزن تو بگو کجا بریم.
روز دوم های بودیم، رفتیم وافل ی که از قب توی لیست من زده بودم رو امتحان کنیم. اونم لیست رو دیده بود اورگانایز کرده بود تو روزهای مختلف چیکار کنیم. رفتیم وافل خریدیم، من اینجا واقعا های بودم اصلا آگاه نبودم به اطرافم. یهو با حالت طلبکار برگشت گفت. Gurl this is not IT. من واقعا گیج بودم میگفتم یعنی چی؟؟ با عصبانیت و طلبکاری کفت این اون وافل معروفه نیست. گفتم خب؟ گفت اون اصلیه داغه. :| خب واقعا به کیرم داداش. نظرت چیه تو پیدا کنی بریم؟
بعد برگشته به من میگه تو های شدنت اینطوریه که انگار بیهوشی قوی به خوردت دادن انقدر تو حال خودتی. گفتم news flash، این حالت رو میگن های بودن. شاید تو چون همون حالت طلبکارانه و عصبیت رو داشتی نمیفهمی های هستی. (البته این آخری رو نگفتم.) چون کلا من هم در تلاشم صلح بمونه بینمون، دوست ندارم جو متشنج بشه و بحث بشه و چیزی بگم که مجبور شم معذرت خواهی کنم. تلاش میکنم هرچیزی شد رو رد کنم.
ولی حسمیکنم همین رفتارمه که باعث میشه همه هرچی میخوان میگن بهم، هر رفتاری رو باهام دارن و من چون ناراحتیم رو ابراز نمیکنم اوناهم کیرشون نیست. یه جا برگشتم گفتم تو خیلی غرمیزنی. جا خورد یهو برگشت کفت کجا مولا؟ گفتم مثلا من خودم اینطوری بودم کخ همین که زیپ ساکم رو مثلا نمیتونستم ببندم هی غرمیزدم فاک و شت، شاید واسه خودت چیزی نباشه ولی رو اعصاب اطرافیان میره.
روز آخر هم کماکان دست به خایه وارد اتوبوس شد و درحالی که من اولگفتم باید فلان ایستگاه پیاده شیم، موقع پیاده شدن که باید چمدون کیری رو ببریم بیرون برگشته میگه گررررل سنترال استیشن نیست اینجا که، وایسا برسیم اونجا. من هی کفتم همینه پیاده شو اینجارو داره مپ نشون میده. هی ادامه داد با صدای بلند، برگشتم گفتم ببین مپ رو؟؟؟؟؟؟؟ داره اینجارو نشون میده؟؟؟؟؟ خودم میدونم نیست اونجا؟؟؟؟؟ مادرجنده گوشیت رو درار چک کن دیگه من که اسکورتت نیستم.
8 notes
·
View notes
Text
Summary of Summer!
تابستان پر فراز و نشیبی بود. نمیدانم زیباییش بیشتر بود با زشتیها اما هرچه بود گذشت و اگر خوشبین باشم میتوانم فکر کنم باعث شد بزرگتر و عاقلتر بشوم. از دست دادن را تجربه کردم. از دست دادم چیزی بزرگ؛ و فهمیدم هیج چیز همیشگی نیست.
کتاب آموزش زبان کرهای ام را تمام کردم و حالا باید کمی مرور کنم و آماده شودم برای جلد دوم. کتاب ورد اسکیلز خریدم و اگر کمی سخت گرفتن به خودم را کم کنم همین که تا درس 25 انجامش داده ام و هربار هم با علاقه این کار را کرده ام پیشرفت خوبی ست.
یاد گرقتم بخشنده باشم. نه فقط نسبت به دیگران، ختی به خودم. پس اندازم را بی چشم داشت به مامان بخشیدم و مداد رنگی هایی که از نصف زندگیم بیشتر دوستشان داشتم را به خواهر کوچکتر. فهمیدم بخشیدن چیزی که دوست دارم از بخشیدن پول سخت تر است.
آماده برگشتن به خوابگاه نیستم اما زندگی هیج وقت از من نپرسیده برای چیزی که قرار است بیش بیاید آماده ام یا نه. پس به گمانم آمادگی هم ایجاد میشود. مثل تمام وقت هایی که با پیش امد های غبر منتظره و توانسته ام کنار بیایم با یک ترم دیگر هم میتوانم خوب تا کنم.
سینماییهایی که جدیدا دیدم همین ها بودند. شب های روشن را هم دوباره نگاه کردم و هر از گاهی ناخنکی به فیلم های تلویزیون میزدم کنار خواهرم که البته فکر کنم هیچ کدام فراتر از چند دقیقه نرفتند.
از میان این ها زیر درخت زالزالک را دوست داتشم و پلتفرم. عجیب است که میان حس و حالشان اینقدر تفاوت است اما هر دو را دوست دارم. یکی عاشقانه ای ارام، یکی زندگی ای پر از جنگ و جدال برای زنده ماندن.
در مرحله بعد هم فراموش شده و چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد.
از میان انیمیشن ها هم اژدهای آرزو و درون بیرون2 را دوست داشتم و در مرحله بعد سرویس تحویل کیکی.
از نظر فیلم و سریال و حتی کتاب امسال خیلی از تایستان پارسال عقبم. البته نه از نظر کمیت؛ از نظر کیفی. به هر حال آدم باید چیز های بد را هم تجربه کند تا قدر خوب ها را بداند.
اریک سریال مورد علاقه ام در این تابستان است. البته همان اوایل دیدمش اما به نظرم ارزش این را دارد که دوباره بخواهم تماشایش کنم.
مزرعه کلارکسون هم نیازی به تعریف و تمجید ندارد. فصل سوم را دیدم و مثل همیشه دوست داشتنی و خنده دار بود. البته که مستند سریالی است و سریال به ان معنا محسوب نمیشود.
شاید اوایل تابستان دو قسمت از فصب دوم فارگو را دیدم بعد رهایش کردم. فصل اولش یهتر بود.
بریکیگ بد را تا تقریبا اواخر فصل دوم دیدم و احتمالا همین فصل را که تمام کنم ان را هم کنار میگدارم.
برلین اصلا شور و مفهوم خانه کاغذی را نداشت.
سلول های یومی تجربه خوبی بود. سریال شاهکار و عالی ای نبود اما از تماشایش پشیمان نیستم.
می ماند پاسخ به 1988 که گذاشتمش برای روز های دلگیر خوابگاه چون سریال حال خوب کنی بود و ارسلان را هم برای ارضای کنجکاوی ام تمام خواهم کرد.
از میان اینها سقوط، دهکده پرملال و جاده انقلابی داستان های پر ��غزی بودند و دوستشان دارم.
نغمه آتش و یخ داستان پر کششی دارد و به همان اندازه جزئیات دارد که آدم را خسته میکند.
جلد دوم امیلی را بیشتر از مابقس اش دوست داشتم.
فلسفه داستایوفسکی و سلمان پاک را هم برای نوشتن مقاله و داستان خوانده بودم که مقاله را رها کردم اما داستان را فرستاده ام.
بقسه هم که داستان و رمان نوجوان بودند و به همان اندازه میشد ازشان انتطار داشت و لذت برد.
جالب است که تابستانم فقط در همین چند خط خلاصه شد :))))
پایان تابستان /
1 Mehr 03
#wish movie#movies#movie review#watch list#movie recs#films#bookblr#books#reading#book blog#bookworm#book review#booklr#the book of bill#comic books#last day of summer#summer#summer vibes#daily life#life#diary#journal#college#notes#study motivation#study blog#studyspo#student#studying#student life
4 notes
·
View notes
Text
دو فیلم و یک تحلیل
Manhattan 1979
&
Midnight in Paris 2011
⚠️Spoil⚠️
.
.
.
منهتن آلن پیرامون این محور میچرخد که چطور روند ناگزیر و ناگریز رو به رشد (بزرگ شدن و پیش رفت) بشر و نمود های جامعه ی بشری ، او را از چیزهایی که دوست داشتنی میداند دور و تهی میکند
بعدِ این تناقض ، در مواجه با آن به این امید واهی خودش را دلخوش میکند که این روند ازدست دادن یا بدست نیآوردن برای همه چیز رخ نمیدهد
اما در پس ذهن ، ناباورانه میداند این بزرگ ترین دروغ است که بشر میتواند به (خودش)بشر بگوید
به تلخی سکانس پایانی این فیلم دقت کنید
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
سفر برای دید ِ نادیده ها ، سفر در زمان به آینده است
سفر برای بازدید ِ دیده ها ، سفر در زمان به گذشته است
میتوان با تن و ذهن به این ناشناخته ها و شناخته ها سفر کرد
بوییدن عطری ، دیدن شیئی ، شنیدن آهنگی ، خوردن طعمی ، لمس تنی ،
کنار کسی ، که بتواند تو را راهی دوستداشتنی های از دست رفته یا به دست نرسیده بکند در اصل سفر در زمان است
.
ترسی و گابریل میتوانند نمود ِواقعیِ تحقق این آرزو در این تهی بازار دنبا باشند که عجبا چه گرانفروش هم هست
کسی را بهتر از وودی آلن سراغ ندارم که بتواند روایتگر چنین سفری باشد با آن تجربه شخصی در زندگی شخصیاش و آن تبحر در بیان با روش فیلم سازیاش
.
منهتنِ رنگی(و شیرین)شدهی او ، پاریس است
ابتدای هر دو فیلم نزدیک به سه دقیقه آن صرف نشان دادن حدود شصت عکس از این دو شهر میشود
و درون مایه اصلی کتاب هر دو کارکتر اصلی یک چیز است
ـ(چهره ی ارزش هایی که با گذر زمان در حال تغییر و از بین رفتن است)ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
میتوان گفت پادزهر تهی بودن که در "منهتن" از دست رفت و تنها رفت سفر ، آن "نیمه شب در پاریس" قبل از پایان دوازدهمین صدای ناقوس به دست آمد و زیر باران باهم رفتند به سفر
دراصل
He works in a nostalgia shop
در کتاب ، میشود همسفرِ
She works in a nostalgia shop
در واقعیت(فیلم)
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
و
.
چه نفهمیده ��ند آنان که نمیدانند جلوهی پادزهر خودش را میتواند در چه ظاهرهایی به رخ بکشد
و
چه بیانصافتد آدمهایی که از روی ظاهر شبیه ، قضاوتهای ناروا میکنند و فضای سراسر تعصب و استثمارگونه ی بین "هامبرت و لولیتا" یا انباشته شده از فریب و شهوت بین " کولتی و لولیتا " ی کتاب نابوکوف را با فضاهایی که شاخص اصلی اش در "هم فاز" بودن است یکی میگیرند
در فضای ایجاد شده ی "لولیتا" ایی همه نابود میشوند که اگر منصفانه به آن نگاه کنیم همه در آن قربانیاند
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
باید بدانید مهم آن نیست که چه فازی دارید مهم این است که هم فاز باشید
تا جلوه ی پادزهری شکل بگیرد در غیر اینصورت تضادها زندگیتان را بهم میریزد
اما آنچه کشنده است در غیر همگونی نیست چراکه چاره ی غیر هم فاز بودن میتواتد با جدایی حل شود هرچند سخت و دلخراش
اما
جاذبه ی شخصیت های دردسر ساز و
اصرار بر ماندن با آنها شما را از تمام جوانب نابود میکند
میتواند مثال ما بشکل "ماریِ" فیلم منهتن باشد یا بشکل "آدریانا" ی فیلم نیمه شب در پاریس
تعجب نکنید درست خواندید بله آدریانا او ایندفعه نتوانست وودی آلن ما را همچون ماریِ فیلم منهتن در جاذبهی خودش نگه دارد و فرصت و اقبال
گیل را برای آشنایی با گابریل بسوزاند
Adriana
آدریانا جاذبه ی در (گذشته)گیر افتادن است ، اما (گذشته) برای گیل آن چاشنی لطیف احساسیست برای هضم (اکنون) زمخت که بدون یک همگون مثل گابریل چندان به مذاق نمینشیند
Tour guide
پائول یک گذشته دان ماهر است که هیچ واکنش احساسی روی اطلاعات خود ندارد و صرفا از اطلاعات خود بهره شغلی میبرد همچون یک راهنمای گردشگری
مطلع هایی اینچنین که میتوان ته مایه آنرا در "ماری" منهتن هم دید با اطلاعات خود زندگی نمیکنند بلکه فقط آنرا میفروشند که البته خریداران خودش را هم دارد مثل "اینز"(نامزد گیل) و "ییل پولاک"(دوست ایزاک) که مجذوب آن اند
.
ارتباط "اینز" با "گیل" نمایش یک ناهمگونی تمام عیار است که از ابتدای فیلم تا آخر خودش را به ما نشان میدهد و چه جالب این تمام عیاری را وودی آلن در فیلم منهتنش با همجنسگرایی زن دوم و معتاد بودن زن اول به خوبی تعریف کرده است
Breezy 1973
در پایان برای (تکمیل بهتر این بحث) شما را دعوت به دیدن فیلم "بریزی" میکنم چون در پست بعدی به آن خواهم پرداخت😅ـ
END
.
.
.
#30ahchaleh#na_zzanin#ناظنین#Manhattan 1979#woody allen#diane keaton#mariel hemingway#michael murphy#meryl streep#Anne Byrne#owen wilson#Midnight in Paris 2011#rachel mcadams#léa seydoux#marion cotillard#nina arianda#alison pill#carla bruni#نیمه شب در پاریس#منهتن#وودی آلن
5 notes
·
View notes
Text
دپوکو به عنوان یکی از ارائه دهندگان خدمات فروش وسایل منزل به علت مهاجرت تهران، پیشنهاد ویژه ای را برای کسانی که قصد خروج از کشور را دارند و می خواهند تمام اثاثیه خود را به پول تبدیل کنند، در نظر گرفته است. در این حالت ترجیح مشتریان این است که هیچکس متوجه نشود که قصد فروش برای مهاجرت را دارد. زیرا در بسیاری از موارد مشاهده شده است که افراد سودجو قیمت بسیار کمتری را برای لوازم خانگی در نظر می گیرند.
فروش فوری لوازم خانگی در تهران
در بحث فروش لوازم و لوازم خانگی یکی از موارد اساسی و مهم تعیین دسته بندی کالا، مشخصات فنی، برند عرضه کننده، قیمت نمونه جدید است.
عموما اکثر افرادی که قصد مهاجرت دارند می خواهند لوازم اصلی خود را در اسرع وقت به فروش برسانند اما با قیمت های غیر منطقی و یا حتی در قیمت گذاری لوازم با مشکل مواجه می شوند.
سه نوع مختلف از لوازم خانگی وجود دارد:
لوازم اولیه یا لوازم خانگی لوازم کوچک برقی و غیر برقی لوازم الکترونیکی مصرفی و کالا تجهیزات اولیه
دستگاه های تهویه مطبوع، ماشین ظرفشویی، خشک کن، کابینت های خشک کن، فریزر، یخچال، اجاق گاز، آبگرمکن، ماشین لباسشویی، فشرده ساز زباله، اجاق مایکروویو و اجاق القایی تنها چند نمونه از لوازم خانگی اصلی هستند.
دستگاه کوچک
لوازم خانگی کوچک اغلب وسایل برقی جمع و جور برای خانه هستند که نصب آنها نیز بسیار کاربردی و ساده است.
آبمیوه گیری، همزن برقی، چرخ گوشت، آسیاب قهوه، سرخ کن، آسیاب سبزی، غذاساز، کتری برقی، وافل ساز، قهوه ساز، میکسر و خمیر گیر و همچنین پلوپز، توستر و هود از دسته دیگر هستند.
فروش فوری لوازم خانگی در تهران تجهیزات الکترونیکی (آنالوگ یا دیجیتال) که برای استفاده منظم، اغلب در خانه های شخصی طراحی شده اند، لوازم الکترونیکی مصرفی یا الکترونیک خانگی نامیده می شوند. وسایل سرگرمی، ارتباطات و سرگرمی همگی لوازم الکترونیکی مصرفی محسوب می شوند.
به عنوان مثال می توان به لوازم خانگی مانند گیرنده های رادیویی، تلویزیون، پخش کننده سی دی، دستگاه های ویدئویی، پخش کننده دی وی دی، دوربین های دیجیتال، دوربین های ویدئویی و دوربین های عکاسی، و همچنین ساعت ها، رایانه ها، کنسول های بازی بازی های ویدئویی، سیستم های wifi و تجهیزات سینمای خانگی اشاره کرد. انجام داد
فروش لوازم خانگی و آشپزخانه دست دوم خریداران برای اهداف خاص به انواع خاصی از لوازم خانگی نیاز دارند. با این حال، قبل از تهیه لیستی از بهترین لوازم خانگی، پیشنهاد می کنیم انواع لوازم خانگی را بشناسید.
محصولات برودتی شامل انواع کولر و بخاری می باشد، لیست لوازم آشپزخانه طولانی بوده و شامل مواردی مانند: قوری، مایکروفر و ... می باشد. از طرفی شست و شو و خشک کردن هم البته به جز محصولات بزرگ، از موارد مهمی است. . سامساری دپوکو خریدار انواع لوازم خانگی و یا حتی محل کار شما خواهد بود.
برای اینکه بدانید ضایعات را کجا بفروشید روی لینک زیر کلیک کنید.
لیست تجهیزات برودتی لیست ظروف آشپزخانه لیست تجهیزات شستشو و خشک کن لیست تجهیزات گرمایش و تهویه مطبوع وسایل آشپزی سایر لوازم خانگی لیست لوازم متفرقه در بازار ایران قیمت گذاری لوازم خانگی کارکرده بر اساس نمونه های جدید، مقایسه با سایر سمساری و یا بررسی دقیق انجام می شود. حتی اگر قصد خرید لوازم دست دوم و استوک را دارید، باید روی این مسائل حساس باشید و با دید بازتری وارد بازار شوید. واگذاری فروش انواع لوازم آشپزخانه به دلالان; آنها این کار را به خوبی انجام می دهند. در حال حاضر سامساری دپوکو با سالها تجربه و مجوزهای رسمی از موسسات ناظر در کنار شماست تا تجربه ای فوق العاده داشته باشید.
2 notes
·
View notes
Text
کفش تبریز
کفشهای چرم دستدوز تبریز از نوعی چرم طبیعی تهیه میشوند که از پوست حیواناتی مانند گاو، گاومیش و گوساله به دست میآید و به عنوان چرم سنگین شناخته میشود. چرم تبریز به دلیل مقاومت بالا، برای تولید کفش ایدهآل است.
خصوصیتهای کفش تبریز بسیار مهم و حائز اهمیتند. پاها به عنوان قلب دوم بدن انسان، بیشترین فشار را از سوی وزن بدن تحمل میکنند. به همین دلیل، پوشیدن یک جفت کفش مناسب میتواند نقش مهمی در حفظ سلامت پاها و سرپا بودن به خوبی انسان ایفا کند. همچنین، به دلیل فعالیتهای روزمره انسان و تجمع خون در قسمت پائین بدن و پاها، اهمیت خرید کفش مناسب برای هر فرد و متناسب با قوام پاها بیشتر میشود.
در ایران، شهرهای مختلفی مانند تبریز، تهران، اصفهان و مشهد در تولید کفش چرم باکیفیت و استاندارد جهانی مشهور هستند.
با پیشرفت ماشینآلات در صنعت تولید کفش، ارزش دستدوزی کفش تبریز همچنان حفظ شده است؛ این کفشها توانستهاند تفاوت خاص خود را نسبت به سایر کفشها نشان دهند. کفشهای دستساز یا دستدوز به عنوان صنایع دستی محلی تبریز شناخته شدهاند و در جامعه جایگاه ویژهای دارند.
در شهر تبریز، 60 درصد از کل تولید کفش در ایران انجام میشود و همچنین 80 درصد از کفشهای دستدوز چرم توسط کفاشان زحمتکش تبریزی دوخته میشوند.
تشخیص چرم مصنوعی و چرم اصل در کفش تبریز
برای تشخیص کفشهای دوخته شده با چرم اصل، چند روش وجود دارد. یکی از بهترین روشها بو کردن کفش است.
از داشتن تجربه و تخصص در این زمینه نیز میتوان استفاده کرد. محصولات چرم اصل بوی مواد شیمیایی را نمیدهند، بنابراین میتوانید در هنگام خرید کفش، آن را بو کنید.
کفشهای چرم طبیعی نرم و لطیف هستند. شما میتوانید با لمس کردن آنها به این مسئله پی ببرید. اگر تجربه کمی در این زمینه دارید، تشخیص این مورد برای شما دشوارتر خواهد بود، زیرا امروزه محصولات پلاستیکی با کیفیت بالا وارد بازار شدهاند که میتوانند شما را در تشخیص اشتباه بیاندازند.
کفش تبریز
اگر کفش بوی مواد شیمیایی داشته باشد، در دو رنگ باشد و چروک و نقص ظاهری شدید داشته باشد، این نشانههایی از عدم طبیعی بودن کفش چرم هستند.
روش دیگری که برخی از افراد استفاده میکنند، استفاده از آب است. آنها مقداری آب روی کفش میریزند. همانطور که میدانید، چرم طبیعی آب را سریع تر جذب میکند، در حالی که چرم مصنوعی آب را جذب نمیکند و قطرههای آن از روی کفش به زمین میریزند.
یک روش دیگر، اما خطرناک است، در صورتی که چرم طبیعی نباشد، آزمایش آتش است. بله، درست شنیدید. چرم طبیعی در برابر آتش تغییری نمیکند، اما اگر کفش اصل نباشد، سریعاً در برابر حرارت آتش واکنش نشان میدهد و جمع میشود.
یک روش سریع تشخیص دیگر نیز وجود دارد. قبل از خرید کفش، قسمتی از کفش را فشار دهید. اگر دیدید قسمتی از کفش جمع و چروک شده است، میتوانید کفش را خریداری کنید. اما اگر هیچ تغییری مشاهده نکردید، میتوانید بفهمید که این کفش از چرم مصنوعی ساخته شده است.
ویژگی کفش چرم تبریز
کفشهای ساخته شده از چرم تبریز دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند. در ادامه به برخی از این ویژگیها اشاره میکنم:
مقاومت بالا
چرم تبریز به دلیل ساختار محکم و مقاوم خود، برای تولید کفشهایی با مقاومت بالا ایدهآل است. این کفشها در برابر سایش و ضربهها مقاومت بیشتری دارند.
تنفسپذیری
چرم تبریز دارای منافذ تنفسی است که به پا اجازه میدهد تا به خوبی تنفس کند. این ویژگی باعث جلوگیری از تعریق و بوی نامطبوع میشود و راحتی پا را افزایش میدهد.
انعطافپذیری
چرم تبریز دارای انعطاف بالایی است که به کفشها اجازه میدهد با حرکت پا همراه شوند و به راحتی خم شوند. این ویژگی باعث راحتی و آسانی در حرکت و قدم زدن میشود.
طول عمر بالا
با توجه به مقاومت بالا و کیفیت برتر چرم تبریز، کفشهای ساخته شده از آن دارای عمر مفید بیشتری هستند. با مراقبت و نگهداری صحیح، می توانید از این کفشها برای مدت طولانی استفاده کنید.
ظاهر زیبا
چرم تبریز دارای ظاهری زیبا و جذاب است. بافت نامنظم و الگوهای منحصر به فرد بر روی آن، به کفشها ظاهری شیک و ارگانیک می بخشد.
نکات مهم خرید کفش
باید بهگونهای طراحی کفش انجام شود که کمترین فشار بر روی ستون فقرات و قلب وارد نشود و فشار وارده از سمت بدن در تمام نقاط پا بهصورت متناسب تقسیم شود.
کف کفش باید دارای قوسی باشد که با کف پا متناسب است تا فشار وارده از وزن را در یک نقطه متمرکز نکند. برای راحتی کف کفش، پای شما هنگام پوشیدن کفش باید احساس فشار نکند.
کفشها در گردش خون مؤثر هستند و انتخاب نامناسب آنها میتواند توازن در حرکت خون را بهم بریزد و باعث شود قلب به قدرت بیشتری برای ضربان و گردش خون نیاز داشته باشد. کفشهای ساخته شده از چرم طبیعی، بهترین انتخاب برای در نظر گرفتن این خصوصیات هستند.
از خرید کفشهای بدون پاشنه و صاف خودداری کنید. در صورتی که کفش دارای پاشنه نباشد، بخش پاشنه کفش باید ضخامت بیشتری نسبت به بخش پنجه داشته باشد. در کفشهای دارای پاشنه نیز، ارتفاع 3 سانتیمتر برای پاشنه مناسب است.
کفشی که برای خرید انتخاب میکنید باید نرمی و انعطافپذیری مناسبی داشته باشد تا پا در داخل کفش راحت باشد.
جهت مطالعه ادامه مطالب روی لینک کلیک کنید.
2 notes
·
View notes
Text
مزایای خرید فالوور واقعی در کنار جذب فالوور ارگانیک
مزایای خرید فالوور واقعی در کنار جذب فالوور ارگانیک
سلب مسئولیت: شبکه اطلاع رسانی طلا، سکه و ارز TGJU صرفا نمایشدهنده این متن تبلیغاتی است و تحریریه مسئولیتی درباره محتوای آن ندارد.
شمایی که الان دارید این مقاله رو میخونید احتمالا صاحب یک کسب و کار در اینستاگرام هستید و شاید هم که تولید محتوا میکنید. هیچ فرقی نمیکنه، شما چه برای به فروش رسوندن محصولتون و چه دیده شدن محتواتون در فضای اینستاگرام نیاز به مخاطب دارید.
برای در و دیوار که نمیخوایید پست و استوری بذارید! باید دیده بشید. مشخصا هم برای این کار به فالوور نیاز دارید.
تولید محتوای جذاب و یونیک
شما میتونید با تولید محتوای اصولی و جذاب، پست هاتون رو بفرستید اکسپلور، و بعد نسبت به محتوایی که ساختید کامنت میگیرید، لایک میگیرید و دیده میشید. این وسط یه عده هستند که خیلی از کار شما خوششون میاد. میان داخل پیجتون و یه سری هم به بقیه پست هاتون میزنن.
داشتن لایک بالا مثل فالوور نیز میتواند توجه مخاطب را جلب کند بس با خرید لایک اینستاگرام واقعی ایرانی پیج خود را تغذیه کنید.
اگه که بقیه محتوا هاتون هم براشون به همون اندازه جذاب بود دکمه فالو رو میزنن و موندگار میشن و اگه هم که نبود میرن و ترجیح میدن همون مخاطب اکسپلورتون بمونن.
بعد از محتوایی که ساختید دومین چیزی که فرد بازدید کننده از پیجتون رو موندگار میکنه و تبدیلش میکنه به مخاطب پای ثابت و همیشگی، تعداد فالوورهای شماست. که خرید فالوور اینستاگرام از سایت خرید فالوور واقعی میتواند شما را در این راه یاری کند.
فرد وارد پیجتون میشه یه نگاهی به پست هاتون میندازه، نگاه بعدی رو هم به تعداد فالوورهاتون میندازه. اگه که یه تعداد نسبی فالو کننده باشه از لحاظ بصری و روانی روش تاثیر میذاره.
با خودش میگه این شخص معتبره، شناخته شدست، دیده شدست. پیجش صرفا به یه ریل و پست محدود نیست و داره تخصصی محتوا میزنه، وقتی این همه آدم دارن فالوش میکنن پس منم باید بمونم.
پس چی شد؟
دو تا فاکتور در جذب فالوور ارگانیک اینجا از بقیه فاکتورها جلو میزنه.
فاکتور اول
همون تولید محتوای یونیک و تخصصی و جذابه دست خودتون رو میبوسه.
باید خلاق باشید، ایده هایی رو عملی کنید که تا حالا هیچکس اون کار رو نکرده. در کنارش هم باید صبور باشید و مستمر کار کنید. دفعه اول شاید هیچکس نبینه، دفعه دوم یه عده میبینن، دفعه سوم به تعدادشون اضافه میشه تا اینکه دیگه دفعه دهم شما جایگاه خودتون و محتواتون رو پیدا کردید و دیده شدید.
اما فاکتور دوم، فالوور!
اول راهت نمیتونی که منتظر معجزه باشی چون همونطور که گفتم دیده شدن تو و جا افتادنت زمان میبره. اون تعداد کمی هم که اومدن از پیجت دیدن کنن اگه ببینن فالور نداری بیشتر از 90 درصد احتمالش وجود داره که بدون اینکه فالوت کنن صفحت رو ترک کنن. چاره چیه؟!
اینجاست که تو باید حقه بزنی ولی نه حقه الکی، حقه ی واقعی!
تو باید که فالوور بخری، اما نه فالوور فیک، فالوور واقعی!
فالوور فیک رباته و الگوریتم اینستاگرام تشخیصش میده و حذفش میکنه.
"خب حالا این فالوور واقعی رو از کجا باید بخرم؟! طوری که شنیدم همه سایت ها فقط به اسم فالوور واقعی فالوورهای فیک میفروشن و خب حق بده که اعتماد نکنم."
معلومه که بهت حق میدم و به حرفت باور دارم ولی ازت میخوام نگی همه ی سایت ها، بگو یسری سایت ها!
چون تیم منصف هم تو این زمینه پیدا میشه.
سایت خرید فالوور واقعی.نت همین تیم رو داره و اصلا اسم وبسایتشون رو از همین خدماتی که ارائه میده الهام گرفته. پس اگه که همه کاراتو کردی، ایده محتوات تکمیله و ساختشو شروع کردی بهترین جا برای اینکه بتونی به جذب فالوور ارگانیک از طریق فاکتور دوم برسی، خرید فالوور واقعی از وبسایت خرید فالوور واقعی.نت هستش.
بعد این دو تا فاکتور، تولید محتوای جذاب و فالوور، که مفصل راجبشون صحبت کردیم، تازهکار اصلیت شروع میشه و اون استمراره. بعد این دوتا اگه که تو صاحب کسب و کار باشی و در حال ارائه خدمات و محصولی هستی باید که تمرکزت فقط و فقط رو نگه داشتن مشتریت باشه، چون اگه مشتریای سابقت از تو و کارت راضی باشن مشتری های جدید هم خود به خود باهاش میاد.
از تکنیک های ترند برای سرگرم نگه داشتنشون استفاده کن تا مبادا حوصلشون سر بره و بخوان آنفالو کنن که در اون حالت تو با بحران ریزش فالوور مواجه میشی.
این مورد دقیقا درباره تویی که محتوا تولید میکنی هم صدق میکنه، مبادا فکر کنی کار تمومه و دیگه لازم نیست بیشتر ازین برای ایده پردازی زحمت بکشم و تلاش کنم. تو باید هی هدف هاتو بیشتر و بیشتر کنی.
چیزی که باعث دیده شدن کار تو میشه اعتباره، و دو فاکتور محتوای یونیک و تعداد فالوور چیزهایین که بهت اعتبار میدن.
روش های دیگه ای هم برای افزایش فالوور ارگانیک وجود دارد که در ادامه قراره بررسی شون کنیم:
1: استفاده از هشتگ های درست و مناسب:
سعی کنید در زیر ریل و پست هاتون از هشتگ های درست و مرتبط استفاده کنید. ویدیو یا پستی که ساختید یا منتشرش کردید موضوعش چیه؟ هر موضوعی که داره هشتگ هاتونم باید متناسب با اون باشند. تا جایی که میتونید از هشتگ های غیر مرتبط با موضوع ویدیوتون استفاده نکنید.
2: بک لینک در بیوگرافی:
اگر سایتی دارید یا در شبکه های اجتماعی دیگه مثل توییتر هم فعالیت می کنید حتما لینک حساب اینستاگرام خودتون رو اونجا هم قرار بدید تا مخاطبانتون رو به راحتی و مستقیما بتونید به اکانت اینستاگرامتون هدایت کنید.
3: زمان مناسب انتشار محتوا:
شما از طریق این سایت صفحه خودتون در اینستاگرام به راحتی میتونید زمان هایی رو که مخاطبینتون بیشتر فعال هستند رو پیدا کنید. دونستن این موضوع بهتون کمک میکنه تا محتواتون رو در زمان درست و وقتی که بیشترین مخاطب فعال رو دارید منتشر کنید تا با تعامل بیشتر به راحتی بتونید پست و ریلزتون رو به اکسپلور بفرستید و از طریق اکسپلور بتونید مخاطب ارگانیک جذب کنید.
4: همکاری با حساب های دیگر:
یکی از قابلیت های خفنی که اینستاگرام جدیدا اضافه کرده قابلیت همکاری کردن با اکانت های دیگه در پست و استوری. شما با همکاری اصولی با افرادی که در حوزه کاری خودتون فعالن و ایجاد پست مشترک میتونید که همدیگر رو به مخاطبان خودتون معرفی کنید و مخاطبان یک دیگرتون رو برای خودتون جذب کنید. مثل یه معامله دو سر برد میمونه این کار!
5: از استوری غافل نشید:
برای موفقیت در پلتفرم اینستاگرام باید که از تمام قابلیت هاش همزمان بهره برد. پس استوری هم مهمه. سعی کنید به نسبت مناسبی زمانی رو هم صرف تولید محتوا در استوری هاتون کنید.
از طریق استوری میتونید زمان انتشار پست های جدیدتون رو اعلام کنید یا حتی از محتوای خودتون پشت صحنه بذارید. از طریق استوری شما میتونید رابطه صمیمی تر و نزدیک تری با مخاطبانتون برقرار کنید، هر چقدر هم که رابطه شما و مخاطبانتون صمیمی تر بشه اعتماد بیشتری هم بینتون شکل میگیره و مخاطبینتون موندگار میشن!
6: ارتباط با مخاطبین:
هرچقدر تعامل تو با مخاطبانت در استوری ها و پست هات بالاتر بره الگوریتم اینستاگرام بیشتر دوست داره. الگوریتم اینستاگرام شدیدا تمرکزش رو بر روی تعامل گذاشته.
یعنی تو هرچقدر جواب دایرکت بیشتری بدی استوری هات به افراد بیشتری نشون داده میشه. هرچقدر جواب کامنت بدی پست هات به افراد بیشتری نشون داده میشه. علاوه بر اون جو صمیمی که بین تو و مخاطبانت شکل میگیره تو رو از بقیه اینفلوئنسرها یا صاحبان کسب و کار جدا میکنه.
7: تعامل با پیج های همکار:
همونطور که گفتم الگوریتم اینستاگرام عاشق تعامله. ولی تعاملی که الان میخوام راجع بهش صحبت کنم با تعامل گزینه قبل فرق میکنه. تعامل با همکارها یعنی اینکه اگر تو کمدی کار میکنی باید تا جایی که میتونی کمدین فالو کنی، پست هاشون رو لایک کنی و براشون کامنت بذاری.
اینطوری هوش مصنوعی ��ینستاگرام متوجه میشه که تو یه کمدین پس پست های تو رو به مخاطبان سایر کمدین ها پیشنهاد میده. اینطور میشه که تو مخاطب هدف خودت رو به راحتی و بی دردسر پیدا میکنی.
کمدی هم فقط یه مثال بود. فرقی نمیکنه که تو یه نقاش باشی، ادیتور باشی، صاحب کافه باشی یا یک فروشنده لباس. همکارانت رو پیدا کن و باهاشون تعامل داشته باش.
8: از محتوای ترند استفاده کن:
هر از گاهی مثلا ماهی یکبار، یک ویس، یک آهنگ، یک چالش یا حتی یک فیلتر خاصی ترند میشه. اونوقته که نباید از قافله عقب بمونی باید که تو هم به جمعشون بپیوندی و متناسب با موضوع پیجت از اون ��یزی که ترند شده استفاده کنی.
نمیدونی چه تاثیری رو جذب مخاطب ارگانیک داره که!
اینا همه مواردی بودن که با رعایت شون میتونی به پیجت رشد بدی و دیده بشی ولی فراموش نکن قبل همه ی اینا اون 2 فاکتور اصلی که راجع بهش اول مقاله صحبت کردیو رو فعال کرده باشی.
اگه تصمیمت رو برای دیده شدن گرفتی ما تو وبسایت منتظرتیم!
ممنون که تا انتهای مطلب همراهم بودی.
اسپانسر: سایت خرید فالوور واقعی
لینک اصلی مقاله
3 notes
·
View notes
Text
نقد و بررسی و معرفی دوربین دوربین دست دوم نیکون D5300
اگر از طرفداران حرفه ای محصولات نیکون باشید قطعا نام دوربین کانن مدل D5300 رو شنیده اید. این دوربین حرفه ای عکاسی با ۲۴ مگاپیکسل، فیلمبرداری Full HD با سرعت 60 فریم در ثانیه و سرعت عکاسی پیاپی 5 فریم در ثانیه بهترین دوربین برای عکاسی حرفه ای است.
برای دریافت قیمت دوربین نیکون d5300 اینجا کلیک کنید.
2 notes
·
View notes
Text
مطالعه به کمک اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی
چرا شما می خواهید زبان انگلیسی یاد بگیرید؟
قبل از شروع یا شروع مجدد یادگیری زبان انگلیسی، یک سوال از خود بپرسید. چرا می خواهم انگلیسی یاد بگیرم؟ آیا به این دلیل است که شما آن را می خواهید یا به این دلیل که شخص دیگری آن را از شما می خواهد؟ مانند هر تصمیمی در زندگی، یادگیری زبان به کمک اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی باید کاری باشد که می خواهید انجام دهید.
اهداف تعیین کنید
تعیین اهداف زمانی آسان است که بدانید چرا می خواهید مطالعه کنید. برای مثال، ممکن است بخواهید به یک کشور انگلیسی زبان سفر کنید. هدف شما ممکن است یادگیری "انگلیسی زنده ماندن" باشد. شاید قبلاً عبارات مفید زیادی را بلد باشید، اما می خواهید درک شنیداری و تلفظ خود را بهبود ببخشید. هر هدفی که دارید، آنها را یادداشت کنید تا بتوانید استفاده راحت تری از اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی داشته باشید.
یک دستور کار ایجاد کنید
چه مدت باید مطالعه کنید تا به اهداف خود برسید؟ این پاسخ برای هر دانش آموز متفاوت است. این مهم است که واقع بین باشید. اگر 60 ساعت در هفته کار می کنید، برنامه ای برای صرف 40 ساعت دیگر در هفته برای مطالعه زبان انگلیسی نداشته باشید. آهسته شروع کنید، اما به طور منظم یاد بگیرید. از مواد چالش برانگیز اما نه خیلی سخت استفاده کنید. ببینید چه چیزی برای شما کار می کند. پس از چند هفته مطالعه به کمک اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی، برنامه مطالعه خود را بر اساس آن تنظیم کنید. آیا شب ها بهتر مطالعه می کنید یا در اتوبوس در مسیر کار؟ آیا دوست دارید به تنهایی در یک مکان آرام مطالعه کنید یا با دوستان و موسیقی پس زمینه؟
ملزم شدن، متعهد شدن
یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی به انگیزه زیادی نیاز دارد. وقتی در کلاس نیستید هیچکس حضور شما را قبول نمی کند. وقتی مطمئن شدید که آماده شروع تحصیل هستید، پذیرش بگیرید.
از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید!
کارهایی که در زندگی به بهترین شکل انجام می دهیم، کارهایی هستند که از انجام آنها لذت می بریم. اگر از یادگیری زبان انگلیسی لذت نمی برید، به درستی یاد نمی گیرید! شما می توانید یک دانش آموز جدی باشید و در عین حال سرگرم شوید. برنامه پاداش خود را ایجاد کنید تا انگیزه خود را برای ادامه دادن ایجاد کنید.
تعادل بین چهار مهارت کلیدی - گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن را مطالعه کنید
اکثر دانش آموزان دوست دارند توانایی خود را در برقراری ارتباط به زبان انگلیسی بهبود بخشند. اگر این یکی از اهداف شماست، پیدا کردن تعادل بین چهار مهارت اصلی مهم است. گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن مهمترین مهارت های (کلان) هستند که شما برای برقراری ارتباط به هر زبانی نیاز دارید. اینکه فقط در یکی از این مهارت ها خیلی خوب باشید، به شما در برقراری ارتباط کمک نمی کند. برای مثال، قبل از اینکه بتوانید خوب بنویسید، باید بتوانید خوب بخوانید. قبل از اینکه بتوانید صحبت کنید باید بتوانید گوش کنید. فکر کردن به این مهارت های ارتباطی در دو گروه کمک می کند.
بخش ورودی
گوش دادن (از طریق گوش)
خواندن (از طریق چشمان شما)
بخش خروجی
صحبت کردن (از دهان)
نوشتن (با دست)
آسان است. اینجوری درباره اش فکر کنید. ابتدا ورودی دارید. بعد شما خروجی را دارید. ابتدا، وقتی کسی از شما سوالی می پرسد، گوش می دهید. دوم اینکه شما صحبت کنید و پاسخ خود را به آنها بدهید. ابتدا نامه ای از یک نفر را می خوانید. سپس به آنها پیامک می دهید. اینها نمونه هایی از ارتباطات هستند که می توانید در اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی به آن ها برسید.
ورودی و خروجی لزوماً به ترتیب خاصی نیستند. گاهی اول حرف میزنی بعد گوش میدهی. گاهی در مورد چیزی می نویسید که می شنوید. در طول ارتباط، فردی که با او ارتباط برقرار می کنید، یکی از مهارت های مخالف ��ا به کار می گیرد. بنابراین برای درک یکدیگر، همه باید با هر چهار حوزه آشنا باشند.
برخی از دانش آموزان می خواهند بدانند که کدام مهارت مهم ترین است. از آنجایی که همه مهارت ها به یکدیگر وابسته هستند، همه آنها مهم هستند. با این حال، برای برقراری ارتباط، از برخی مهارت ها بیشتر از سایر مهارت ها استفاده می کنیم. به عنوان مثال، حدود 40 درصد از زمانی که صرف برقراری ارتباط می کنیم، فقط گوش می دهیم. ما حدود 35 درصد مواقع صحبت می کنیم. حدود 16 درصد از ارتباطات با خواندن و حدود 9 درصد با نوشتن انجام می شود. این آمار برای یک ارتباط دهنده متوسط به زبان انگلیسی است. بسته به شغل یا موقعیت یک فرد، این اعداد ممکن است متفاوت باشد.
هر کدام از این توانایی های اصلی، توانایی های خرد را در خود دارند. به عنوان مثال، تلفظ نوعی مهارت گفتاری است که برای بهبود ارتباطات باید تمرین شود. املا مهارتی است که درک کلمه نوشته شده را آسان تر می کند. گرامر و واژگان از دیگر مهارت های خرد هستند. میکرو به این معنی نیست که آنها بی اهمیت هستند. مهارت های کلان در اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی مانند گوش دادن بسیار عمومی هستند، در حالی که مهارت های خرد خاص تر هستند
برای بهترین نتایج توسط اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی، برنامه ای ایجاد کنید که هر چهار زمینه مطالعه را ترکیب کند. اجازه دهید یک نوع یادگیری در نوع دیگر جریان یابد. به عنوان مثال، داستانی را بخوانید و سپس با یک دوست در مورد آن صحبت کنید. یک فیلم ببینید و سپس در مورد آن بنویسید. این چیزی است که معلمان در کلاس انگلیسی از شما می خواهند، درست است؟
اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی دروسی را در مورد هر 4 مهارت کلیدی (و همه مهارت های جزئی) و همچنین بسیاری از پیوندهای خارجی ارائه می دهد تا به شما در ادامه یادگیری کمک کند.
1 note
·
View note
Text
نخ عمامه چیست؟
نخ عمامه یکی از مهمترین اجزای عمامه، به ویژه در فرهنگهای اسلامی و ایرانی است. عمامه، که به عنوان یک پوشش سنتی در بسیاری از کشورهای مسلمان شناخته میشود، علاوه بر جنبههای دینی و فرهنگی، بار ��عنایی خاصی نیز دارد. نخ عمامه نقش اساسی در ساخت و نگهداری عمامه ایفا میکند و از دیرباز در کنار دیگر عناصر مانند پارچه و رنگ، نمادهای خاص خود را در جوامع مختلف داشته است. در این مقاله، به بررسی نخ عمامه و ویژگیهای آن خواهیم پرداخت.
1. نخ عمامه: تعریفی از یک جز مهم فرهنگی
نخ عمامه، به رشتهای از الیاف گفته میشود که برای بستهبندی عمامه به کار میرود. عمامه از اجزای مختلفی تشکیل شده است که مهمترین آنها پارچه، نخ و گاهی اوقات تزئینات اضافی هستند. نخ عمامه به طور خاص برای محکم کردن و تنظیم ساختار عمامه استفاده میشود تا از افتادن یا جابجایی آن در هنگام استفاده جلوگیری کند. در واقع، این نخ است که عمامه را به سر میچسباند و شکلی منظم و هماهنگ به آن میدهد.
2. انواع نخ عمامه
نخ عمامه بسته به نوع پارچه، موقعیت جغرافیایی و سنتهای فرهنگی ممکن است متفاوت باشد. در گذشته، نخهای عمامه معمولاً از الیاف طبیعی مانند پشم، کتان و ابریشم ساخته میشدند. این نخها علاوه بر استحکام، زیبایی و لطافت خاصی نیز داشتند. امروزه، نخهای عمامه بیشتر از الیاف مصنوعی مانند پلیاستر، نایلون و نخهای ترکیبی ساخته میشوند که علاوه بر دوام بیشتر، امکان تولید انبوه و قیمت مناسبتری دارند.
در بسیاری از موارد، نخ عمامه دارای ضخامتهای متفاوت است که بسته به مدل عمامه و نیاز فرد، از نخهای نازک یا ضخیم استفاده میشود. در برخی از عمامههای سنتی، نخهای سفید یا رنگی به کار میروند که به زیباتر شدن ظاهر عمامه کمک میکند.
3. کاربرد نخ عمامه در ساخت عمامه
نخ عمامه به طور کلی در دو مرحله اصلی کاربرد دارد. ابتدا در فرآیند پیچیدن عمامه، نخ به عنوان یک ابزار کمکی برای ثابت نگه داشتن پارچه و تنظیم شکل عمامه استفاده میشود. در این مرحله، نخ عمامه باید به اندازهای محکم باشد که عمامه را به خوبی روی سر نگه دارد، اما در عین حال، نباید آنقدر سفت باشد که باعث احساس ناراحتی شود. در مرحله دوم، نخها برای فیکس کردن لبهها و ایجاد زیبایی و تمایز در طرح عمامه به کار میروند.
در این مرحله، به ویژه در عمامههای بلندتر، نخ عمامه نقش عمدهای در ایجاد ظاهری مرتب و متناسب ایفا میکند. این نخها ممکن است به صورت نوارهایی تزئینی، گرههای خاص یا حتی دوختهایی در عمامهها ظاهر شوند.
4. نخ عمامه در فرهنگها و جوامع مختلف
در جوامع مختلف، نخ عمامه نه تنها به عنوان یک عنصر کاربردی در ساخت عمامه استفاده میشود، بلکه جنبههای فرهنگی، دینی و اجتماعی نیز دارد. در بسیاری از کشورهای اسلامی، عمامه به عنوان یک نشانه از مقام اجتماعی، علمی یا دینی فرد محسوب میشود. نخ عمامه در این جوامع میتواند نشاندهنده نوع شخصیت یا موقعیت فرد باشد. به عنوان مثال، در برخی از فرهنگها، عمامههای خاص با نخهای خاص نشاندهنده علم و دانش فرد است.
در ایران، عمامه یکی از نشانههای اصلی روحانیون است. نخ عمامه در این کشور معمولاً از جنس نخهای نرم و محکم است که علاوه بر کاربردی بودن، از لحاظ زیباییشناسی نیز بسیار اهمیت دارد. روحانیون و علما به طور سنتی از عمامههای سفید یا مشکی با نخهایی از جنسهای مختلف استفاده میکنند که نماد شخصیت علمی یا مذهبی آنهاست.
5. فرآیند ساخت عمامه و استفاده از نخ
ساخت عمامه یک فرآیند دقیق و زمانبر است که نیازمند مهارتهای خاص است. در این فرآیند، نخ عمامه باید به گونهای استفاده شود که عمامه به درستی شکل گرفته و از نظر راحتی و کاربردی بودن نیز مناسب باشد. ابتدا پارچه عمامه، که معمولاً از جنس نخ یا پشم است، به صورت لولهای پیچیده میشود. سپس نخ عمامه برای محکم کردن این لوله و جلوگیری از گشادی یا تغییر شکل آن به کار میرود.
این فرآیند در بسیاری از موارد توسط افرادی متخصص و ماهر انجام میشود که در طول سالها تجربه و دانش لازم را برای ایجاد عمامههای باکیفیت به دست آوردهاند. برای تهیه عمامههای پیچیدهتر، از چندین نوع نخ استفاده میشود که همراستای هم عمل میکنند تا عمامه به طور کامل و مقاوم در برابر عواملی مانند باد، رطوبت و فشارهای روزمره بماند.
6. نخ عمامه و مزایای آن
یکی از مهمترین مزایای نخ عمامه، دوام بالای آن است. نخهای استفاده شده در ساخت عمامه باید به گونهای باشد که نه تنها مقاومت بالایی در برابر فشار داشته باشند، بلکه در برابر عوامل محیطی مانند رطوبت و گرما نیز استحکام خود را حفظ کنند. این ویژگیها باعث میشود که عمامه با نخ مناسب، طول عمر بالایی داشته باشد و در شرایط مختلف به درستی عمل کند.
نتیجهگیری
نخ عمامه یکی از اجزای حیاتی در ساخت عمامه است که نه تنها از جنبه کاربردی بلکه از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز اهمیت دارد. این نخها در کنار پارچههای مختلف عمامه، نقشی کلیدی در ایجاد ظاهری مرتب، زیبا و مقاوم ایفا میکنند. انتخاب نوع نخ، بستگی به نیاز فرد، نوع عمامه و موقعیت فرهنگی یا دینی او دارد. نخ عمامه، با توجه به ویژگیهای خاص خود، همچنان یکی از اجزای مهم در ساخت این پوشش سنتی و مذهبی به شمار میرود.
منبع : دوک آدابتور
0 notes
Text
شب قبل از اولین روز دانشگاه
با ی که بعد از تور قایق اشنا شدیم، گفت توی ساختمونمون یه ایرانی دیگه هم هست.
دیروز بهم گفتن بیا اینجا با ایرانیه و دوست پسرش بریم بیرون. رفتیم رستوران ایرانی و درکل چیل بود و خوش گذشت. دختره ایرانی دیاسپوراست و شدید حرفاش راجع به ایران و فرهنگ و کالچر و کسشر رو مخه. از اینایی که کل عمرش اینجا بوده بعد مثلا نظرش راجع به تعارف کردن اینه که باید نگهش داریم. نمیدونه که تو ایران عذاب آوره با تعارف واقعی زندگی کنی. بهش گفتم نسل ما داریم سعی میکنیم که تعارف رو دیگه نداشته باشیم و خواسته امون رو مستقیم بگیم، گفت آره جوونایی که ایرانن دوست دارن سمت فرهنگ "غربی" برن. :))
دیگه منم حوصله توضیح نداشتم حقیقتش. از نظرش احتمالا تو رگای اون خون ایرانی بیشتری در جریانه تا من. :)))))
بعدش رفتیم بار و دوتا آلمانی خودشون اومدن سمت ما که دوست دارید بازی کنیم همه باهم؟ اولش یکم سخت بود واسه هممون گرم بگیریم بعدش من بازی جاسوس رو تعریف کردم و چند دست بازی کردم و خوش گذشت. :)))) پسر آلمانیه رفت راند سوم آبجو بگیره تو مسیر برگشت همه از دستش افتاد و شکست و من سمت چپم کامل خیس شد. حالا هی معذرت خواهی میکرد و خیلی خجالت کشید. منم هی میگفتم ببین بیخیالش ناراحت نباش. هرکدوممون ممکن بود این گندو بزنیم. رفت یه راند دیگه خرید.
با دختر آلمانیه( میفهمم که عجیبه که از نژادشون استفاده میکنم به جای اسمشون ولی خب تو هیچ جای تامبلرم نمیخوام از کسی اسم ببرم.) شروع کردیم صحبت کردن. فهمیدم فمنیسته و بهم گفت فلان مقاله رو راجع به ایران و تظاهراتای پارسال خوندم بهم میگی درسته یا نه؟ خیلی هم محتاط بود که یه وقت چیزی نگه که بد باشه. گفت تو مقاله نوشته بود که دیگه آزاد شده و همه بدون حجاب میرن. گفتم نه، اینطوریه که ماها سرمون نمیکنیم و پوشش خودمونو سعی میکنیم با تمام ترسش داشته باشیم، ولی ممکنه دستگیر شیم، اذیت بشیم و دادگاهی بشیم. درنهایت یا زندان میبرن یا جریمه سنگین. باورشون نمیشد. بعد از کلی بازی کردن ساعت 1-2 بود فکرکنم همه اومدیم بیرون و اومدیم سمت خونه. واقعا خوش گذشت و تجربه باحالیی بود ولی خیلی خرج شد و هرلحظه داشتم فکرمیکردم الان با یورو 70 تومن اینی که دارم میخورم چقدر میشه؟ بدترین تصمیم هم این بود که شب کلاسا رفتم مست شدم. واقعا دیگه نمیکنم این کار رو چون قشنگ عذاب کشیدم تا صبح سر خوابیدن و تا عصر امروز. بعدشم راجع به سریال و اینا حرف زدیم تو مسیر برگشت و خداحافظی کردیم. همون شب مارو شناختن ولی گفتن فردا داریم میریم کارائوکه فلان بار بیاید شماهم. :)) چیزی که من از زندگی جوونای اینجا فهمیدم دانشگاه به جای خودش و انقدر جدیش نمیگیرن. ولی تفریح جایگاه ویژه ای داره واسشون و از قبل برنامه م��ریزن که هر شب کجا برن و چیکار کنن.
--
روز اول دانشگاه واقعا مغزم داشت گاییده میشد از خستگی و خواب. ساعت 2 رسیدم خونه و از مستی و خستگی فقط تونستم لباسارو دربیارم و بخوابم. ساعت واسه 6:15 گذاشتم که برم حموم.
کلاس اول خوب بود. قشنگ جوری که ف میگفت رغابت زیاده باید تلاش کنی واقعا اگر میخوای نمره خوبی بگیری. حالا کار گروهی و کسشرای درسی از هفته بعد قراره جدی شروع شه.
کلاس دوم واقعا فاجعه بود انقدر که همه خوابشون میومد. استاده انگار پرش افکار شدید داشت و داشت تو ذهنش با خودش صحبت میکرد و اندازه 3-4 فاکینگ ساعت فقط حرف زد. به گ توی سلف 10 یورو نقد دادم چون نداشت و میخواست غذا بخوره گفت فردا بهت میدم. بعد حساب کردم دیدم من تنها کسیم اونجا که ارزش پول کشورش با عن برابری میکنه و من پیشنهاد دادم که پول بهش بدم و درحالی که بقیه داشتن نگاه میکردنش. به م هم دیشب 30 یورو دادم چون مغازهه کارتخوان نداشت. و همش دارم حساب میکنم که 30 یورو میشه2 میلیون و صد. :) ده یورو میشه 700 هزارتومن. مامانم سرمایه اشو نداد بهم که اینجا به خاطر جلب رضایت هی پول خرج کنم. غذای کسشر دانشگاه با حجم کمش هم 5 یورو شد و واقعا نمیصرفید.
از این به بعد باید درس رو بیشتر بچسبم واقعا اگر میخوام فارغ التحصیل شم و کار خوب پیدا کنم. کار پیدا کنم سر خرج کردن خیالم راحت تره تا الان. واقعا وجدانم گاییده شده انقدر هرچیزیو به ریال حساب میکنم.
دیگه احتمالا غذای دانشگاه رو نخورم و یه موزی پروتئین باری چیزی ببرم سرکلاس بخورم.
--
امروز که داشتم به خواهرم تو واتس اپ میگفتم که چقدر باحال بوده این دو هفته وسط کلاس که یهو آنلاین شدم دیدم نوشته که خیلی خوشحالم که اونجا داری حال میکنی. وسط کلاس یهو گریه ام داشت میگرفت اینو که خوندم. از تک تک تجربه ها و از تک تک مکالمه هام بهش میگم و اونم با علاقه گوش میده ولی اینجا نیستش که بهش اینجارو نشون بدم. امروز ویدئو کال کردیم و مثل هرروز براش تعریف کردم چطور بود امروز از همه چیزایی که اینجا مینویسم بهش میگم. مامان بعد از چندروز تو قیافه بودن بالاخره اومد ویدئوکال. :))
تلفنو که قطع کردم براش کلی عکس و فیلم فرستادم مثل هرروز که ببینه دانشگاهمون و مسیر و جاهای دیدنی چطوریه. بعد که نوبت اون بود که ایران بگه برگشت گفت که خاله دعوت کرده شام بریم خونه اش و دارم فلانجا مسافرت میرم. گریه ام گرفت که درجریان هیچکدومشون نیستم و یه لحظه دلم واسه زندگی سگیم تنگ شد و تا الان که دارم تایپ میکنم فقط گریه میکنم. یه لحظه حس کردم خیلی فشار رومه. چون ماها که از ایران مهاجرت میکنم هیچ راه دیگه ای برای زندگیمون تو ایران جلوی روی خودمون ندیدیم. ناامیدی و تاریکی مطلق دو تا کلمه ان که زندگی منو تو ایران توصیف میکردن. اینجا اینطوری نیست که دلم واسشون تنگ نشه، فهمیدم که مکانیسم دفاعیم درمقابل این شرایط اینطوریه که دوست دارم همش مشغول بیرون رفتن و مست کردن باشم تا واقعا به این فکرکنم که مهاجرت کردم و دور از خانواده امم. نمیدونم چرا امروز یهو فشار زیاد روحی بهم وارد شد، تا جایی که تونستم با این که خسته فکری و فیزیکی بودم و داشتم از خواب میمردم، با دوست ویتنامیم دانشگاه موندم که فقط میام خونه تنها نباشم.
بقیه بچه ها اینجا اسم زندگیشون اینجا رو مهاجرت نذاشتن، انگار صرفا اومدن تجربه جدید کسب کنن و این کشور رو توی لیستشون تیک بزنن، یا علاقه شدید به این موضوعا دارن و اومدن واقعا برای شغل آینده اشون آماده شن. و منی که تنها راه جلوم این بود، دانشگاه مجانی بود، شهر آرزوهام بود و ارزون ترین و راحت ترین راه بود واسم واسه فرار از ایران.
امروز توی توییتر اینو از صادق هدایت خوندم : " ما همچنان میسوزیم و میسازیم، قسمتمان بوده یا نبوده دیگر اهمیت ندارد. سگ بریند روی قسمت و همه چیز."
الان باید تنها تمرکزم درس خوندن باشه و آماده شدن واسه کلاسای فردا که فعال باشم و بتونم دو سه ماه بعد کار پیدا کنم، ولی نشستم دارم گریه میکنم.
بختت ایرانی. بختت.
-
الان یادم افتاد که امروز تا ویدئو کال کردم خواهرم با ذوق اومده تو اتاق که براش تعریف کنم از روزم و من گفتم حس میکنم دیگه انقدر اینجا مشغولم که کمک م ارتباطم قطع میشه! واقعا کاپ قهرمانی حرف های نسنجیده زدن و دل بقیه رو شکوندن رو باید به من بدن. خاک تو سرم واقعا.
-
بچه های کلاسمونم با من خیلی دوستن چون من خیلی سعی کردم کمکشون کنم و بهشون هم خونه معرفی کردم و خیلی سر چیزمیزای مختلف راهنماییشون کردم.چند بار برگشتن بهم گفتن تو که مشکلی نداری که خیلی اجتماعی هستی. امروز با دوست ویتنامی که صحبت میکردم داشتم میگفتم حس میکنم خیلی فشار رومه و باید درس بخونم و خیلی درسامون با ایران فرق میکنه و کانسپتارو باید به انگلیسی یاد بگیرم از اول. اونم میگفت که اونم همینطوریه و سختشه و باید چندبرابر درس بخونه. بعد گفتم که این دوهفته تجربه های باحالی به دست آوردم و انقدر با آدمای جدیدی آشنا شدم و دوست شدم که تو کل عمرم نبود اینطوری. تعجب کرد برگشت گفت تو که اتفاقا خیلی اجتماعی هستی و باید دوستای زیادی داشته باشی.
امروز دوباره یادم افتاد که چقدر روزای اول دانشگاه کلا میتونه استرس آور و سردرگم کننده باشه. من دو تا تجربه دیگه روز اول دانشگاه رو دارم و الان میخوام هی به خودم بگم که زود قضاوت نکن معمولا نظرت وسط ترم عوض میشه و درس میخونی و میتونی خودتو برسونی، ولی نگرانی همه چیزو دارم. اول از همه پول درآوردن، که لازمه اش اینه که کار کنم، که لازمه اینم اینه که درسارو خوب از پسشون بربیام چون نمره اینجا اهمیت داره و شاید همین پروژه هایی که میدن درنهایت تاثیر بذاره روی این که چه کاری و کجا پیدا میکنم.
استاد اولمون برگشت گفت 600 نفر واسه این پروگرم اپلای کرده بودن و فقط شما 40 نفر قبول شدید. خودتون رو دسته کم نگیرید و درسته که از بک گراندهای مختلف با سیستم های آموزشی مختلف میاید ولی از سوال کردن نترسید، شاید ما یه چیزیو اینجا میگیم که تو لیسانس نداشتید و یه سری دیگه داشتن پس نگران نباشید هرکسی یه جوریه. حرفاش بهم اطمینان خاطر داد ولی بازم این حس که همیشه باید بهترین باشم و مامان و بابام با من جوری رفتار کردن که حتی اگر 20 بگیرم میپرسیدن چندنفر دیگه 20 شدن؟ باعث شده که هیچوقت حس نکنم کافیم و با این که همه شاید یه مشکلیو داریم ولی من واسه خودم این مشکلو ده برابر میکنم.
4 notes
·
View notes