#اهریمن
Explore tagged Tumblr posts
Photo
(14/54) “We began in darkness. Three hundred years after the Battle of Nahavand. The invaders had plundered the country. Caravans of riches were leaving day and night. There was a huge push to break our unity, to erase our identity, to make us forget ourselves. And whenever a conqueror tries to destroy a people, they begin with the language. Scholars were murdered. Books were burned. Entire libraries were razed to the ground. Whenever words were found, they were destroyed. A knight gathered all the texts that remained. And Ferdowsi stepped forward to weave them into a poem. In the prologue of Shahnameh he writes: ‘I am building a castle of words. That no wind or rain will destroy!’ Ferdowsi attempted to use only the purest form of Persian. He wanted to preserve the entirety of our language. All of our words. But it wasn’t just our language that he was trying to save, it was our story. Our wisdom. Our soul. Who we were. Ferdowsi drew from many different sources when writing Shahnameh. But one of the most important was The Avesta. The holiest book in ancient Iran. It included many of our oldest stories, from before the written word. In the heart of the book, away from the edges, safe from the sands of time, were the oldest words of Iran: the seventeen hymns of Zoroaster. They were three thousand years old. And they’re in the form of a poem. They tell the story of a battle between two great spirits: Ahura Mazda and Ahriman. Good and Evil. Light and Dark. Since the beginning of time these two spirits have been locked in a battle for the soul of the world. And every person must participate. There can be no spectators. There is always a choice to be made. Light or Dark. Good or Evil. 𝘕𝘦𝘦𝘬𝘪 or 𝘉𝘢𝘥𝘪. It’s a simple choice. But in that choice is an escape from destiny. A promise that the book is not yet written. There is still a role for us to play.”
در تاریکی آغاز شد. سیسد سال پس از جنگ نهاوند غارتگران داراییهای سرزمین ما را به تاراج برده بودند. کاروانهای انباشته از زر و گوهر روز و شب خارج میشدند. کارزار فراگیری برای از میان بردن هویت ایرانی به راه انداخته بودند. از زبانمان آغاز کردند. هر گاه فاتحی کمر به نابودی ملتی ببندد، بخواهد هویت آنها را از بین ببرد، بخواهد اتحاد آنها را بشکند، بخواهد آنها را از خود بیگانه کند، از زبان میآغازد. زبان آوند فرهنگمان است. نگهدارندهی تمامی گذشتهمان است. چسبیست که ما را در کنار هم نگه میدارد. دانشمندان کشته شدند. کتابها سوزانده شدند. تمامی کتابخانهها با خاک یکسان شدند. هر گاه نوشتههایی یافت میشد، نابود میکردند. فردوسی مینویسد که پهلوانی همهی نوشتههای بازمانده را گرد آورد. سپس فردوسی پذیرفت تا همه را به شعر برگرداند. او چنین سرود: پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند! فردوسی کوشید که از نابترین واژگان فارسی استفاده کند. میخواست یکپارچگی زبانمان را پاس دارد. ولی این تنها واژگانمان نبودند که در تلاش پاسداری از آن بود، بلکه داستانهایمان نیز بود. جان و ��وان و شناسهی ما. آنچه که بودیم. در نوشتن شاهنامه، فردوسی از منابع گوناگون بسیاری بهره برد. برجستهترین آنها اوستا بود. کتاب سپنتای ایران. دربرگیرندهی کهنترین داستانهایمان از دوردست روزگار. در دل کتاب، دور از متنهای حاشیهای، در امان از گردباد زمانه، کهنترین واژگان و سخنان و نوشتههای ایران گنجانده شده بود: هفده گاتای زرتشت. با قدمتی سههزارساله که به شعر نوشته شدهاند. داستان نبرد میان دو نیروی بزرگ را روایت میکند: اهورا مزدا و اهریمن. نیکی و بدی. روشنایی و تاریکی. از ازل، این دو نیرو در نبردی همیشگی برای جان جهان بودهاند. همه میبایست در آن نبرد شرکت کنند. هیچ تماشاگری وجود ندارد. چرا که هر انسانی باید انتخاب کند. همیشه گزینهای وجود دارد. گزینهی سادهایست: روشنایی یا تاریکی. نیکی یا بدی. ولی در آن گزینش، گریزی از سرنوشت وجود دارد. نویدیست نانوشته. که در آن کارسازیم
152 notes
·
View notes
Text
youtube
"مهمل"
شعر و کلام نیما شهسواری
نام هر زشتی به رویت اهرمن تن دور باد
دور بادا دوربادا ننگ تن ای گورزاد
به فریبت همه در زشتی و در کار بدند
تو نباشی همه کار خوش خود را خود را بلدند
زشتی و بدکارگیها از تو آمد آن پدید
از تو و گفتار تو هر کس خودش بدکاره دید
آن طرف زشتی تویی و هر چه کار بد گناه
این طرف خوش بودن و خوشحالی و به به خدا
خویشتن با اینچنین افسانهها خوشحال و شاد
ما همه خوبی و اهریمن بگو او در عذاب
او نشان پاکی و خوبی و هر کار خوش است
در برش اهریمن زشتی که او آدمکش است
فکر خود را دور از اینان و نپرس آری چرا
هر کسی بر دشمنش تازد بگوید راست را
اینچنین مهمل مباف و دور بادا شک بگو
شاه دنیا آن خدا باشد همه نعمت از او
در برش در خاک باش و حرف مفتی دم نزن
دوزخ و آتش بگو مرتد همه کافر بزن
نام هر زشتی به رویت اهرمن تن دور باد
دور بادا دور بادا ننگ تن ای گورزاد
لب نخندد در چنین مهملسرایی گو چرا
آتش دوزخ بپا شد بد عَقابا آن خدا
#کتاب #قیام
#شعر #مهمل
#شاعر #نیماشهسواری
برای دریافت آثار نیما شهسواری اعم از کتاب و شعر به وبسایت جهان آرمانی مراجعه کنید
https://idealistic-world.com
صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکههای اجتماعی
https://zil.ink/nima_shahsavari
پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی
https://zil.ink/Nimashahsavari
پرتال دسترسی به آثار
https://zil.ink/nima.shahsavari
صفحه رسمی اینستاگرام نیما شهسواری
@nima_shahsavarri
#هنر
#هنرمند
#شعر_آزاد
#شعر_کوتاه
#شعر_فارسی
#خدا
#الله
#آزادی
#برابری
#محمد
#اسلام
#دین
#خدا
#شیطان
#اهریمن
#بهشت
#جهنم
0 notes
Text
#ایرانگرایی و پادشاهیخواهی با بنیانی همسان در یک مسیر ورجاوند و در پیوندی تاریخی ، هردو با آرمانی یکسان اند .
امروز ، بازپس گیری ایران و فردا ، بازگشت شکوه و سرفرازی و رسیدن به حقیقت ایران .
اصولا نمیتوان یک پادشاهیخواه بود و به ایران مهر نورزید و یا خود را #ایرانگرا بخوانیم و مثلا بدنبال #جمهوری برویم یا #دمکراسی را تنها راه نجات بدانیم !
تلاش برای بازگشت #پادشاهی بدون ایرانگرایی ، بی گمان تلاشی پوچ و بی ثمر است .
از نگر تاریخی ، پادشاهیخواهی ایرانشهری ، هیچگونه پیوندی با اصول و مبانی وارداتی و غربی ندارد ، بلکه در پارادخشی ناهمسو با آن نیز هست پس چنگ اندازی و دلبستگی به این اصول در مسیر مبارزه ، به بیراهه رفتن و زمان کشی است .
برای پیروزی بر اهریمن ، بایست مسیر ایرانگرایی را در پیش گرفت ، این تنها خواسته و آرمان تاریخی همه ما ایرانیان می بایست باشد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
instagram
0 notes
Text
آن کسی را که در این ملک، سلیمان کردیم
ملت امروز یقین کرد که او اهریمن است
ابوالقاسم عارف قزوینی
0 notes
Photo
ششم فروردین زایش #زرتشت پیامبر * به گواه تاریخ ، زرتشت ومراحل اولیه آئین این پیامبر ایرانی درهاله ای ازغبار زمان فرورفته وبیشتر برمبنای حدس وگمان استوار است تا تاریخ ، این پیامبر اولین کسی بودکه آئین یکتا پرستی رادر ایران به وجودآورد و در دوره پیش از تاریخ ثبت شده که مااطلاع چندانی ازاو نداریم پژوهندگان وجود زرتشت را درسده هیجده تا ششم قبل ازمیلاد در منطقه ای درشمال غرب (احتملا در اطراف دریاچه چی چست ارومیه فعلی وجمعی دیگر درباختر ، بلخ ) ذکرکرده اند که البته دلیلی برای اثبات این موضوع وجود ندارد چون درجاهای دیگری از او اسم برده شده ، او از جوانی متوجه ناهنجاری هایی دینی حاکم برجامعه میشود که شادخواری وباده گستری وکشتار گاو جهت قربانی وغیب گویی ساحران وکاهنان(میترائیسم) که جامعه آنروز رابه تباهی کشیده آشنا میشود ۲۰سال بیشترنداشت که ترک کاشانه وبه موعظه درجامعه پرداخت ده سال بعد ازطرف اهورامزدا به پیامبری برگزیده شدزحمت هاکشید تا به دربار گشتاسب درخاورایران راه یافت و توانست پشتوانه قدرتمندی پیدانماید، بدینسان دین زرتشت بریهندشت ایران استیلا یافت : زندگی اوآمیخته باافسانه وملحقات دلپذیری آراسته گردید : پدراو پورشسپ ومادرش دغدو وهمسرش هووی نام داشتند به گفته اغلب پژوهشگران گفته ها وآموزه های دینی اوبه نام (گات ها ) متعلق به اوست . در دوره ساسانیان کتاب اوستا جمع آوری و آمیزه های دینی زرتشت دچار بازنگری شد . میتوان گفت زرتشت اولین کسی است که یکتا پرستی رادر جهان معرفی کرد ودربرابر اهورامزدا اهریمن را نمادکفر وتباهی وفساد دانست اساس دین او برمبنای تفکر شرقی ایرانی استوار گردیده وسه اصل گفتارنیک ، پندارنیک وکردارنیک زیر بنای کلی دین او محسوب میشود داستان مرگ اورااینطورنوشته انددرهنگامی که دربلخ زندگی میکرد به دلیل خارج شدن گشتاسب وپسرش اسفندیار ازبلخ (ارجاسب) فرمانروای تورانی که دشمن ایرانیان است از فرصت استفاده نموده به بلخ حمله میکندباهمه دلاوری وازجان گذشتگی ایرانیان شهرسقوط میکند زرتشت که به همراه عده ای ازپیروانش در آتشکده بلخ مشغول عبادت بوددرسن۷۷سالگی بقتل میرسد زردشتیان آنروز را خورایزد نام نهادند.* ماخذ* تاریخ ادبیات ایران :پان ریپکاص۱۱تا۱۴* تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام : دکتراحمدتفضلی :قسمت ادبیات اوستایی * بانو دکتر ژاله اموزگار* مقدمه ای بردین ایران باستان، ویلیام و،مالاندرا* زرتشت پیامبر سرزمین جاویدزهرا رهبرنیا* (at Yazd, Iran) https://www.instagram.com/p/CqQ-TltsyqV/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
Photo
عنصر سرخ تا مغز استخوان فاسد (استالینیون) به زودی باید پاسخگوی شکایت های خانواده های قربانی پرواز اوکراینی باشی مشخص خواهد شد پول ها از کجا آمد و کجا خرج شد رجوی هرکاری که کرد (منجمله حمله به ایران و خیانت به ایران) حداقل به گروه تروریستی خودش خیانت نکرد! تو خون همسر و فرزند محترمت و خانواده های داغدار آن فاجعه رو پله کردی برای منافعت و انقلاب ملی ایران را نیز به فرمان اربابان به انحراف کشاندی از رجوی هم اوضاعت خرابتره تمام قد پشت آقایان زارعی ، زیبایی و مقدم و سایر خانواده های داغدار ایستادیم هفته دیگه گفتگویی پابلیک با این عزیزان خواهم داشت تا هر گونه کمکی را که لازم می دانند از هموطنان میهن پرست در راه شکایتشان دریافت دارند اعلام کنند ما تمام قد در نبرد با اهریمن یاریشان خواهیم کرد ✌ https://www.instagram.com/p/Cp5qvz9uuma/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
Photo
جشن سده فرخنده باد جشن سده یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که به یادگار پیدایش آتش، در آغاز شامگاه دهم بهمنماه برگزار میشود. در ایران باستان، نور و آتش مقدس و مظهر اهورامزدا بود. علت اصلی پیدایش جشن سده، کشف آتش است و همچنین مژده پایان زمستان. در اشارات تاریخی این جشن همیشه به شکل دستهجمعی و با گردهمایی همۀ مردم شهر و محله در یکجا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار میشده است و مردم در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت میکردند. ایرانیان در شب سده پس از مراسم آتشافروزی، بر سر خوان مینشستند و مجالس رقص و موسیقی و آواز تا بامداد طول میکشید. سده از دیدگاه اساطیری: داستان پدیدآمدن آتش و بنیاد نهاندن جشن سده در شاهنامه بدینگونه آمدهاست (که البته جز ابیات الحاقی شاهنامه است!): هوشنگ، پادشاه پیشدادی، روزی در دامنۀ کوه ماری دید و سنگی به سوی او انداخت. مار فرار کرد، اما از برخورد سنگها جرقهای و آتشی پدیدار شد. مار سیاه که مظهر مرگ و جلوهگاه اهریمن است، با پدیدار شدن آتش و روشنایی که جلوۀ فروغ ایزدی است، میگریزد. شاه و همراهان به گرد آتش به جشن و سرور پرداختند و آن جشن را سده نام نهادند. بر آمد به سنگ گران سنگ خرد/هم آن و هم این سنگ گردید خرد فروغی پدید آمد از هر دو سنگ/دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ جهـاندار پیش جهان آفرین/نیایش همی کرد و خواند آفرین که اورا فروغی چنین هدیه داد/همین آتش آن گاه قبله نهاد یکی جشن کرد آن شـب و باده خورد/سده نام آن جشن فرخنده کرد وجه تسمیه سده: بعضی دانشمندان نام سده را گرفته شده ا�� صد میدانند، زیرا از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا 10 بهمن، صد روز و از 10 بهمن تا اول بهار 50 روز و 50 شب بودهاست. بنابراین ایرانیان هنگامی که صد روز از زمستان بزرگ سپری میشد، جشن سده را برپا میکردند، آنها باور داشتند که در این هنگام سرما به اوج خود میرسد. بنابراین آتش میافروختند تا نیروهای اهریمنی را نابود کنند. ابوریحان بیرونی مینویسد: «در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد به دست میآید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث، درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند». اما مهرداد بهار بر این باور است که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد صد ندارد. #جشن_سده #جشن_های_ایرانی #جشن_ایران_باستان #ایران_باستان #شاهنامه_فردوسی #ایران #ایران_زمین #هویت_ایرانی #هویت_فرهنگی #فریاد #وبلاگ_فریاد #زرتشت #چله_کوچک #سده #فرهنگ_ایرانی #چله (at Explore اکسپلور) https://www.instagram.com/p/CoA3oRENifR/?igshid=NGJjMDIxMWI=
#جشن_سده#جشن_های_ایرانی#جشن_ایران_باستان#ایران_باستان#شاهنامه_فردوسی#ایران#ایران_زمین#هویت_ایرانی#هویت_فرهنگی#فریاد#وبلاگ_فریاد#زرتشت#چله_کوچک#سده#فرهنگ_ایرانی#چله
1 note
·
View note
Photo
[...] در فتحِ سیستان [به دست اعراب مسلمان در سال ۲۲ه.ش/643م] نیز یک بار به مترجم اشاره شده است: شهریارِ سیستان همراهِ موبدِ موبدان به دیدارِ ربيع - امیرِ عرب که مردی زشترو بود و رویِ اجسادِ کشتگان نشسته بود - آمد و چون ربیع را دید، گفت: «اَهرِمَن به روز فرادید نیاید، اینک اهرمن فرادید آمد.» ربیع پرسید: چه میگوید؟ «ترجمان بازگفت.» [نقل قولها از تاریخ سیستان، قرن پنجم هجری] [...] [پس از گذشت چند دهه از شکست ساسانیان] واکنشِ ایرانیان در برابرِ نورسیدگانِ عرب، ظاهراً دیگر مانندِ سالهای نخستِ فتوحا�� نبود، دیگر مانندِ مردمِ قم، به اذان گفتنِ ایشان اعتراض نمیکردند و سنگ به سویشان نمیافکندند، و یا مانندِ مردمِ مدائن، آنان را «دیوان» نمیخواندند بلکه میکوشیدند از بیمناکی و پرهیز بکاهند و به همزیستیِ برادرانه - اگر ممکن بود - رو آورند. یک صحنه در تاریخِ قم این پذیرشِ مسالمتآمیز را به نیکی نشان میدهد: در اواخرِ قرنِ یک، دستهای از اعراب به قم که هنوز زردشتی بود رو آورده در نزدیکیِ شهر چادر زدند. علیرغمِ برخی نگرانیها، روابطِ همسایگی به خوشی ادامه یافت. در سال [۹۹ه.ش/720م]، یزدانفادار، امیرانِ عرب - احوص و عبدالله - را به مهمانیِ نوروز فراخوانْد. رسمِ فارسیان آن بود که در نوروز به کدوزدن و لهو و لعب و گویبازی کردن مشغول باشند. عربها در چوگانبازیِ ایرانیان شرکت جُستند. بعدها، همین اعراب، در مقابلِ یورشِ غارتگرانِ دیلمی، از زردشتیانِ قم پشتیبانی کردند. #چالش_میان_فارسی_و_عربی (سدههای نخست) #آذرتاش_آذرنوش #نشر_نی ویراست دوم، چاپ پنجم، ۱۳۹۹، صفحات ۱۰ و ۱۱ و ۲۶ و ۲۷. ۶۴ هزار تومان. 📸 نگاره: بچهها این گربههه پامیِ ماست. ۱۹ / #بهمن / ۱۴۰۰ #عرب #یزدانفادار #تاریخ_قم #قم #تاریخ_سیستان #اذان #ترجمه #ترجمان #مترجم #اهرمن #اهریمن #شیطان #ربیع #دیو #مدائن #نوروز #ایرانشهر #چوگان #دیلم #زردشت #زرتشت #مزدیسنا #گربه #پیشی #پامی #ببرک https://www.instagram.com/p/CZufy3hDdqQ/?utm_medium=tumblr
#چالش_میان_فارسی_و_عربی#آذرتاش_آذرنوش#نشر_نی#بهمن#عرب#یزدانفادار#تاریخ_قم#قم#تاریخ_سیستان#اذان#ترجمه#ترجمان#مترجم#اهرمن#اهریمن#شیطان#ربیع#دیو#مدائن#نوروز#ایرانشهر#چوگان#دیلم#زردشت#زرتشت#مزدیسنا#گربه#پیشی#پامی#ببرک
0 notes
Photo
(26/54) “Mitra was the oldest in her class, but all the younger students loved her. She knew all the latest in culture: the movies, the magazines, the trends. Every night when I came home she’d always be up listening to tapes. The seventies were a golden age of music in Iran: Googoosh, Delkash, Marzieh, Aslani, Hayedeh, Shajarian. And Mitra had many of their songs memorized. She was a great student. During the second year of her program she was chosen to study under one of Iran’s top Shahnameh professors. It was the closest she ever came to understanding me. One day in class the professor told her that every society needs a few idealists, because they’re the ones who move society forward. Often I would help with her homework, and it helped me view Shahnameh from a more academic perspective. Ferdowsi uses the mythic kings as placeholders for periods in Iran’s history. When he writes that Jamshid ruled for seven hundred years, he means that it was a time of great freedom and culture in Iran. But when Jamshid loses touch with the people, a period of terror and oppression follows. The throne is taken over by the Serpent King Zahak. In Shahnameh Zahak is the embodiment of darkness. He cares only for his own power. Two giant snakes grow out of his shoulders. The devil promises Zahak that he will stay in power, as long as he feeds the snakes with the brains of young Iranians. It had to be the brains of the young. Because young people are the ones with energy. They’re the ones with courage. They’re the ones that can overthrow the regime. One day twenty students at Mitra’s school entered the cafeteria wearing masks, and began to forcibly separate men and women. They physically assaulted any women who were wearing make-up or Western clothing. On the way out they scattered pamphlets on the floor, warning that all women should adhere to Islamic guidelines, or there will be consequences. An atmosphere of fear began to spread across the campus. Mitra began wearing a hijab to school. She chose a beautiful white one, made of silk.”
میترا از همکلاسیهایش مسنتر بود، همکلاسیهای کمسنوسالتر او را دوست داشتند. دایرهی دوستانش گسترش یافت. میترا از تازهترین رویدادهای فرهنگی با خبر بود: فیلمها، روزنامهها و گرایشها. شبها که به خانه برمیگشتم او را در حال شنیدن نوارهای کاست میدیدم. دههی هفتاد دوران طلایی موسیقی بود: گوگوش، دلکش، مرضیه، اصلانی، هایده، شجریان و ... میترا بیشتر ترانههای آنها را از بر داشت. در سال دوم دانشگاه، کلاسی را برگزید که استادش یکی از برجستهترین استادان شاهنامهشناسی دانشگاه تهران بود. سالی بود که میترا را بیش از همیشه به اندیشههایم نزدیک میدیدم. روزی استادش گفته بود که همهی جامعهها نیازمند آرمانخواهاناند زیرا آنها هستند که جامعه را پیش میرانند. اگر فرصتی دست میداد، در درس شاهنامه یاریاش میدادم. این کار برایم خوشایند بود. کمک کرد تا داستانهای شاهنامه را از دیدگاه دانشگاهی بکاوم. دریافتم که فردوسی پادشاهان افسانهای را بسان نمایندگان بازههای زمانی برگزیده است. هنگامی که مینویسد پادشاهی جمشید هفتسد سال به درازا کشید، منظور او دوران آزادیهای فراوان و گسترش پرشکوه ایران و فرهنگ ایرانیست. ولی پیوند جمشید با مردم گسسته میشود. فر او میکاهد و تخت پادشاهی به ضحاک میرسد. ضحاک نماد تاریکیست. خودکامهای ستمگر است. دو مار بزرگ بر شانههای او میرویند. اهریمن به ضحاک میگوید تا زمانی که مارها را با مغز جوانان سیر نگه دارد، آسوده خواهی زیست زیرا جوانان نیرومند، آرزومند و دلیرند! جوانان میتوانند حاکمان ستمگر را سرنگون کنند. یک روز بیست دانشجو وارد سالن غذاخوری دانشگاه شدند و به زور مردان و زنان را از هم جدا کردند. آنها به زنانی که آرایش کرده و لباس غربی پوشیده بودند، یورش بردند. هنگام بیرون رفتن از سالن غذاخوری، بیانیههایی بر زمین ریختند که به زنان هشدار میداد، میبایستی به احکام اسلامی پایبند یا در انتظار پیآمدهایی ناگوار باشند. ترس در پردیس دانشگاه گسترده شد. میترا حجاب بر سر کرد. او روسری ابریشمین سپیدرنگی را برگزید
134 notes
·
View notes
Photo
"مهمل" شعر و کلام نیما شهسواری لینک دسترسی به اثر در اسپاتیفای در استوری و هایلایت مربوط به اشعار صوتی در دسترس است نام هر زشتی به رویت اهرمن تن دور باد دور بادا دوربادا ننگ تن ای گورزاد به فریبت همه در زشتی و در کار بدند تو نباشی همه کار خوش خود را خود را بلدند زشتی و بدکارگیها از تو آمد آن پدید از تو و گفتار تو هر کس خودش بدکاره دید آن طرف زشتی تویی و هر چه کار بد گناه این طرف خوش بودن و خوشحالی و به به خدا خویشتن با اینچنین افسانهها خوشحال و شاد ما همه خوبی و اهریمن بگو او در عذاب او نشان پاکی و خوبی و هر کار خوش است در برش اهریمن زشتی که او آدمکش است فکر خود را دور از اینان و نپرس آری چرا هر کسی بر دشمنش تازد بگوید راست را اینچنین مهمل مباف و دور بادا شک بگو شاه دنیا آن خدا باشد همه نعمت از او در برش در خاک باش و حرف مفتی دم نزن دوزخ و آتش بگو مرتد همه کافر بزن نام هر زشتی به رویت اهرمن تن دور باد دور بادا دور بادا ننگ تن ای گورزاد لب نخندد در چنین مهملسرایی گو چرا آتش دوزخ بپا شد بد عَقابا آن خدا #کتاب #قیام #شعر #مهمل #شاعر #نیماشهسواری برای دریافت آثار نیما شهسواری اعم از کتاب و شعر به وبسایت جهان آرمانی مراجعه کنید https://idealistic-world.com صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکههای اجتماعی https://zil.ink/nima_shahsavari پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی https://zil.ink/Nimashahsavari پرتال دسترسی به آثار https://zil.ink/nima.shahsavari صفحه رسمی اینستاگرام نیما شهسواری @nima_shahsavarri #هنر #هنرمند #شعر_آزاد #شعر_کوتاه #شعر_فارسی #خدا #الله #آزادی #برابری #محمد #اسلام #دین #خدا #شیطان #اهریمن #بهشت #جهنم (at ایران) https://www.instagram.com/p/ChxaBaXDKJ7/?igshid=NGJjMDIxMWI=
#کتاب#قیام#شعر#مهمل#شاعر#نیماشهسواری#هنر#هنرمند#شعر_آزاد#شعر_کوتاه#شعر_فارسی#خدا#الله#آزادی#برابری#محمد#اسلام#دین#شیطان#اهریمن#بهشت#جهنم
0 notes
Video
مراسم شیطان پرستی در ترکیه این ویدیو فقط جهت آگاهی شما پست شده است که بدانید در واقعیت شیطان پرستی و شیطان پرستان کاملا واقعی هستند و وجود دارند اما همانطور که گفتم در واقعیت مراسم شیطان پرستی 🧡💛 ممنونم بابت کامنت های انرژی بخش شما 💙💚 برای آگاهی همه ما مطالب به اشتراک بگذارید 💜♥️ ramindmt آگاهی داروی ذهن و روح @ramindmt https://zil.ink/ramindmt #آگاهی داروی #ذهن و #روح #ramindmt ᚱᛇᛈᛁᛞ᛫ᚠᚨᛁᚾᛇᚾᛊᛃᚨᛃ᛫ᚷᚱᛟᚢᚦ 🌟💸💵💴💶💷💳💰 ᛇ᛫ᛖᛁᛖᛗ᛫ᚱᛁᛃ #شیطانپرستی #شیطان_پرستی #خداوند #اهریمن #لیلیث #شیطان #شیطانی #شیطان_و_خدا #شیطان_شناسی (در آگاهی داروی ذهن و روح ramindmt) https://www.instagram.com/p/CPGIXQlHGkQ/?utm_medium=tumblr
#آگاهی#ذهن#روح#ramindmt#شیطانپرستی#شیطان_پرستی#خداوند#اهریمن#لیلیث#شیطان#شیطانی#شیطان_و_خدا#شیطان_شناسی
0 notes
Photo
جنگ در میان اهریمن و پری زندگی پر از هیجان و استرس ایستادگی در برابر حسادت اهریمنان زمین خوردن و ایستادن شیرینی تلاش مضاعف و نهایتِ تمامی سختی ها شفق صبحگاهی زیبا در پیش است #فاضل_زائری#fazelzaeri @fazelzaeri @visorstudio @mojwaharat_alzumorrodah #اهریمن #پری #ایستادگی #حسادت #زمین #شیرینی #تلاش #مضاعف #نهایت #سختی #شفق #صبحگاهی #زیبا https://www.instagram.com/p/CLuu8mCFHsa/?igshid=r80oh0m77onq
0 notes
Photo
ششم فروردین زایش #زرتشت پیامبر * به گواه تاریخ ، زرتشت ومراحل اولیه آئین این پیامبر ایرانی درهاله ای ازغبار زمان فرورفته وبیشتر برمبنای حدس وگمان استوار است تا تاریخ ، این پیامبر اولین کسی بودکه آئین یکتا پرستی رادر ایران به وجودآورد و در دوره پیش از تاریخ ثبت شده که مااطلاع چندانی ازاو نداریم پژوهندگان وجود زرتشت را درسده هیجده تا ششم قبل ازمیلاد در منطقه ای درشمال غرب (احتملا در اطراف دریاچه چی چست ارومیه فعلی وجمعی دیگر درباختر ، بلخ ) ذکرکرده اند که البته دلیلی برای اثبات این موضوع وجود ندارد چون درجاهای دیگری از او اسم برده شده ، او از جوانی متوجه ناهنجاری هایی دینی حاکم برجامعه میشود که شادخواری وباده گستری وکشتار گاو جهت قربانی وغیب گویی ساحران وکاهنان(میترائیسم) که جامعه آنروز رابه تباهی کشیده آشنا میشود ۲۰سال بیشترنداشت که ترک کاشانه وبه موعظه درجامعه پرداخت ده سال بعد ازطرف اهورامزدا به پیامبری برگزیده شدزحمت هاکشید تا به دربار گشتاسب درخاورایران راه یافت و توانست پشتوانه قدرتمندی پیدانماید، بدینسان دین زرتشت بریهندشت ایران استیلا یافت : زندگی اوآمیخته باافسانه وملحقات دلپذیری آراسته گردید : پدراو پورشسپ ومادرش دغدو وهمسرش هووی نام داشتند به گفته اغلب پژوهشگران گفته ها وآموزه های دینی اوبه نام (گات ها ) متعلق به اوست . در دوره ساسانیان کتاب اوستا جمع آوری و آمیزه های دینی زرتشت دچار بازنگری شد . میتوان گفت زرتشت اولین کسی است که یکتا پرستی رادر جهان معرفی کرد ودربرابر اهورامزدا اهریمن را نمادکفر وتباهی وفساد دانست اساس دین او برمبنای تفکر شرقی ایرانی استوار گردیده وسه اصل گفتارنیک ، پندارنیک وکردارنیک زیر بنای کلی دین او محسوب میشود داستان مرگ اورااینطورنوشته انددرهنگامی که دربلخ زندگی میکرد به دلیل خارج شدن گشتاسب وپسرش اسفندیار ازبلخ (ارجاسب) فرمانروای تورانی که دشمن ایرانیان است ا�� فرصت استفاده نموده به بلخ حمله میکندباهمه دلاوری وازجان گذشتگی ایرانیان شهرسقوط میکند زرتشت که به همراه عده ای ازپیروانش در آتشکده بلخ مشغول عبادت بوددرسن۷۷سالگی بقتل میرسد زردشتیان آنروز را خورایزد نام نهادند.* ماخذ* تاریخ ادبیات ایران :پان ریپکاص۱۱تا۱۴* تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام : دکتراحمدتفضلی :قسمت ادبیات اوستایی * بانو دکتر ژاله اموزگار* مقدمه ای بردین ایران باستان، ویلیام و،مالاندرا* زرتشت پیامبر سرزمین جاویدزهرا رهبرنیا* (at Yazd, Iran) https://www.instagram.com/p/CqQ-MnjMb5c/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
Photo
فانوس هایِ نورمرده چه بی جهت جار می زنند در میان شکاف ابرها روزنه ای از نور را... آه ای شب ، تو چقدر تاریکی ... وقتی قاب آبی آسمان را ابرهای تیره می گیرد و باران مثل خفاش های اهریمنی با مشت بر شیشه های غبار آلود پنجره می کوبد از ترس تو ای شب، نفس کشیدن چه دشوار است... سایه ها مثل روح های مرده بر در و دیوار می دوند... صاعقه مثل تازیانه های آتشین بر تن عریان درختان نیمه جان پاییزی نواخته می شود... و صدای ناله ی باد وقتی از میان دیوارهای آن میخانه ی متروکه می گذرد مثل بانگ شیاطین سکوت شیشه ای این شهر خسته را در هم می شکند... ........... ................. آه ای شب تو چقدر تاریکی.... #شب #تاریک #شیطان #دیوار #حصار #شهر #سکوت #شیشه #خانه #میخانه #باد #آتش #تازیانه #خفاش #اهریمن #نفس #فانوس #نور #ابراهیم_کیان_فرد https://www.instagram.com/p/B6O3D7fp0ub/?igshid=12z9s8rhfnk3d
#شب#تاریک#شیطان#دیوار#حصار#شهر#سکوت#شیشه#خانه#میخانه#باد#آتش#تازیانه#خفاش#اهریمن#نفس#فانوس#نور#ابراهیم_کیان_فرد
0 notes
Text
The light of love and truth always destroys darkness of evil and ignorance ❤️
- - -
نور عشق و حقیقت همیشه تاریکی و سیاهی اهریمن و ناآگاهی را نابود میکند❤️
14 notes
·
View notes
Text
Monsters in Persian
Monster is called hayoulaa هیولا in Persian. Apparently it has Greek roots. And it actually sounds kinda cute :)
Here’s a list of some common types of hayoulaa and other supernatural creatures in Persian language and folklore:
Ghoul غول - pronounce ‘gh’ like how French pronounce ‘r’. It’s the same ghoul you know. Huge and dumb and always hungry.
Jen جن - Jinn. Iranians are particularly scared of jens and many believe that they exist and some say they have actually seen one. They’re usually described as short and extremely cunning.
Rouh روح - ghost ; it’s funny but Iranians’ belief in jen is stronger than in rouh. You are more likely to find Iranians talking about summoning jinns than ghosts. They do believe in spirits but they also think spirits go to after life instead of loitering around on earth and scaring people. That’s probably why you don’t see any Iranain ghost movies.
Khoun aashaam (also deraakulaa) خون آشام (دراکولا) - vampire (Dracula). Khoun aaasham literally means blood drinker. We’ve borrowed the creature from the Western literature. No one really believes in their existence.
Div دیو - beast ; if Div sounds familiar it’s because it is. The word devil actually derives from the Persian word div. In Persian folklore, div is mostly depicted as an ugly creature with horns and a tail. It’s immortal unless you break its life goblet which is made of glass. Also, Beauty and the Beast in Persian is called ‘Div o Delbar’
Sheytaan شیطان (or Sheytoun شیطون in spoken form), Eblis ابلیس, Ahriman اهریمن- different names for Satan. The first two have Arabic roots and the last one is Persian. Muslim Iranains believe in Satan. But there’s no visualization for it. For many of us, the word Sheytaan brings to mind the picture of Joker on playing cards. Probably bc an Iranian card game that is played with Joker is actually called Baazi e Sheytaan بازی شیطان (Game of Satan)
Loulou لولو (or Loulou khorkhore لولو خورخوره) - boggart ; this is a fun one. Loulou is the monster that parents used to scare misbehaving children with. It would eat them, hence the word khore (from khordan ‘to eat’). As a kid I always envisioned it as a floating white sheet, what I later realized was how Western people depict a ghost.
Jaadougar جادوگر - witch ; some Iranians actually believe in curses that could be put on people or spells written on paper that would bring about some changes. But the people practicing this stuff are not called jaadougar (who does jaadou جادو magic). They’re called ‘doaa nevis’ دعانویس, who writes prayers (spells)
Gorgine گرگینه - werewolf, another borrowed creature. No one in Iran actually believes in werewolves.
Aal آل - Al , a demon of childbirth. It was believed in our folklore that when a woman miscarried it was because of Al. My grandma actually believed in Al.
Bakhtak بختک - incubus ; another widely believed-in demon in Iran. It’s what many Iranians believe is trying to suffocate them in their sleep if they fall asleep prone on their back. Yeah, it’s a superstitious explanation for sleep paralysis.
Rostam, our national hero, depicted in Ferdowsi’s Book of Kings as killing a div
#persian#persian language#farsi#persian culture#persian monsters#learning languages#monsters#folklore#horror stories#boggart#devil#satan#incubus#vocab
185 notes
·
View notes