#افراد مشهور چپ دست
Explore tagged Tumblr posts
Link
لوگوی متحرک از ابزارهایی است که توسط صاحبان کسب و کارها، برای تبلیغات برند، مورد استفاده قرار میگیرد. با شکلگیری شبکههای اجتماعی و حضور افراد در آنها، استفاده از لوگو متحرک به عنوان شیوهای نو برای عرض اندام برندهای تجاری، در اولویت صاحبان شرکتها قرار گرفت. این روزها سفارش طراحی لوگو متحرک برای تبلیغات در فضای مجازی، دغدغه صاحبان کسب و کارها برای عقب نماندن از بازار رقابت است. اگر شما هم به دنبال این هستید که بدانید آرم متحرک چیست و چگونه ساخته میشود با ما همراه شوید. در کمتر از 5 دقیقه پاسخگو شما از طریق واتساپ برای سفارش و مشاوره در امور طراحی و تبلیغات هستیم.
رایان طرح با قیمت پایین طراحی لوگو اسم شما را انجام خواهد داد. تیم حرفه ای ما توانایی انجام بهترین کار ها در مدت زمان کم را دارد و پیشنهاد ما به شما برای سفارش طراحی لوگو برقراری تماس با شماره تلفن 02191307049 می باشد. لوگوی متحرک چیست؟
لوگو متحرک یا لوگوموشن یکی از ابزارهای مدرن برای معرفی برند و برندسازی است. استفاده از این ابزار حرفهای و قدرتمند سبب میشود که شخصیت برند شما نیز جلوهای حرفهای به خود بگیرد و اهمیت آن بیشتر شود. لوگوی متحرک مسیر پیشرفت برندها را به کمترین زمان ممکن میرساند. شاید باورتان نشود اما این روزها بیش از ۸۵ درصد از صاحبان کسب و کار از لوگو متحرک استفاده میکنند. مشتریان برندها هم یاد گرفتهاند که پیش از خرید، ابتدا ویدئوهای برندها، ابتدا اطلاعاتی در مورد محصول آن برند به دست بیاورند و سپس آن محصول را یا کالا را خریداری کنند.
لوگوی متحرک به راحتی انتظارات مشتری را برآورده میکند. با نمایش دادن لوگو متحرک در صورتی که داستانی جذاب روی لوگو اجرا شود، ذهن مشتری به راحتی درگیر میشود و تصمیم میگیرد که محصول مورد نظر را خریداری کند. روشهای طراحی لوگوی متحرک
آرم متحرک، همانطور که از نامش پیداست تصویری از برند شرکت را از حالت ایستایی به حالتی پویا و متحرک تبدیل میکند. این تصویر متحرک در یک ویدئوی کوتاه به مشتری ارائه میشود و مخاطب را جذب خود میکند. برای ساخت یک لوگوی متحرک از دو شیوه دو بعدی و سه بعدی استفاده میشود. تصویر دو بعدی امکان چرخش به بالا و پایین یا چپ و راست را دارد؛ اما قالب سه بعدی یک جلوه حجیم را ایجاد میکند.
روش اول چرخش است که برای تصویرهای دو بعدی به کار میرود که امکان چرخش در آن امکانپذیر است و تصویر را با حرکت دادن به اطراف و چرخاندن به دور محور خود، متحرک میکند. این روش جزو روشهای ساده برای متحرک سازی لوگو است که در تبلیغات تجاری از آن استفاده میشود.
روش دوم، ناپدید شدن است. این روش لوگوی شما را رمزآلود نشان میدهد و لوگوی شما را در مقابل چشمان مشتریان ظاهر و ناپدید میکند. این لوگو بیننده را جذب میکند که کلیپ را تا پایان مشاهده کند تا ببیند پایان کار چه میشود.
روش سوم، دگرگونی است. این روش برای فریب دادن مخاطب استفاده میشود و در آن، تبدیل کردن لوگو اساس کار است. در این روش چندین نماد در یک ویدئوی کوتاه نمایش داده میشوند. این روش را موثرترین روش برای طراحی لوگوی متحرک دانستهاند.
روش چهارم، روش جایگزینی است. در این روش نیز یک لوگو به لوگوی دیگر تبدیل میشود اما عناصر در آن سریعتر تغییر میکنند. کجا از لوگوی متحرک استفاده کنیم؟
شبکههای اجتماعی جایی است که شما میتوانید لوگوی متحرک برندتان را در آن به نمایش بگذارید. امروزه بسیاری شرکتها با استفاده از ظرفیت اینستاگرام، نشان متحرک خود را نمایش میدهند و مشتری را جذب محصولات خود میکنند
وبسایتها بهترین جا برای تبلیغات شرکت شما هستند. لوگوی متحرک برند شما اگر در یک وبسایت مشهور قرار بگیرد” میتواند بازدیدکنندگان زیادی داشته باشد و بر مشتریان برندتان بیفزاید.
یوتیوب، تیک توک و نرمافزارهای مشابه آنها مکانی برای نمایش دادن لوگوی متحرک هستند. در این اپها میتوانید لوگوی متحرک برندتان را بدون محدودیت خاصی در معرض دید قرار دهید و از مزایای آن بهره ببرید.
https://rayantarh.com/blog/animated-logo/
1 note
·
View note
Text
نگاهی بر دو اثر اقتباسی یاسوماسا موریمورا هنرمند معاصر ژاپنی ازآثار ادوارد مانه
هنرمند معاصر ژاپنی یاسوماسا موریمورا که اغلب در اثار خود به بازنمایی آثار تاریخ هنر با مضامین جدید و نگاهی ابهام آمیز و گاها طنز آمیز به مسائل جنسی که اغلب به ترکیب زن_مرد و حتی با تلفیق مرد آسیایی با زن اروپایی به شکستن کلیشه های جنسی و هویتی میپردازد. او در این آثار به جایگزین کردن صورت و یا بدن خود با تکنیکهای نقاشی دیچیتال و یا عکاسی میپردازد و با عمل نقش آفرینی در جایگاه افراد معروف و انقلابی برای خود نوعی هویت بخشی البته دست دوم ایجاد و همچنین خود را در معرض ابژه شدگی قرار میدهد. برجستهترین آثار موریمورا مجموعههای تاریخ هنر است که از تولیدات روشنفکرانه هنرمندان مشهور اروپایی و هنرپیشه زن و سلطه قوانین مرسوم زیباییشناسی غربی حاکم بر تصاویر مردمی و نوستالژیک ستارگان هالیوودی، برای انتقاد و اعتراض به شهوت موجود در این تصاویر تاریخ هنر اقتباس شده است.
همانطور که موریمورا در مورد آثارش میگوید" نقاشی پوشیدنی" با اندکی تامل در آثار او متوجه میشویم که این عمل تنها سطحی نیست و هنرمند هویت و دغدغه های موضوعش را با خودش ترکیب میکند، او در مصاحبه ای که در سال 2018 با انجمن ژاپن در مورد اثر پرتره دورر(2016) اشاره کرد" به بیان ساده، من خودم را در دورر و دورر را در خودم احساس میکنم " .در این فرایند ، موریورا نه تنها هویت خود را به عنوان یک هنرمند و یک مرد ژاپنی بررسی می کند ، بلکه مضامین گسترده تری از خودشناسی فرهنگی ، سیاسی و ملی را نیز مورد بررسی قرار می دهد.
به این بهانه در ادامه به بررسی دو اثر اقتباسی موریمورا ، المپیا (1863) ادوارد مانه که هنرمند ژاپنی با عنوان یک المپیای مدرن(2018) به آن پرداخته و دیگری باری در فولی برژه(1882) است که موریمورا آن را با عنوان دختر تاریخ هنر(نمایش ب)(1990) باز تولید کرد میپردازیم که بیشتر به پیشینه و اهمیت آثار مورد اقتباس و دلیل اهمیت مانه و آثار به عنوان اثر مدرن و همچنین با نگاهی تاریخی به موضوع پشت آثار دوباره بازنمایی شده توسط موریمورا خواهم پرداخت با اشاره به ادوارد مانه نقاش بحث برانگیز و تاثیرگذار هنر مدرن زیرا برای شناخت آثار او به آثاری باید پرداخت که او انها را باززایی کرده است با هویت جدید آن یعنی خود نقاش به عنوان ابژه و شخصیت زن در میان آن.
ادوارد مانه هرگز به جرگه نقاشان سبک امپرسیونیسم به عنوان اولین جریان هنری که با جریان مدرن در ارتباط بود وارد نشد در عین حال که بدن قطعه قطعه شده برای او نقشی واقعی تر و در عین حال پیچیده تر در سازماندهی مدرنیستی تصویر داشت. این قطعه قطعه شدگی شامل نوع برش سطحی ت��ویر و نمای ناتمام بدها بود که منشعب از دید دوربین عکاسی و به طور کلی" با دید مارکس و بودلر اشتراک دارد: احساس فقدان ثبات و استواری پویش و جوششی جبرانی و این دیدگاه که در شهر مدرن فرد مدرک/پدید آورنده و ابژه ی ادراک در کیفیت قطعه قطعه گی به گسترده ترین معنای کلمه شامل نوع برش سطحی تصویر و نمای ناتمام بدنها با یکدیگر اشتراک دارند". این همان کیفیتی است که در تمام آثار ادوارد مانه میبینیم از جمله در اثرالمپیا(1863) که نمایش آن در سالن بسیار بحث بر انگیز و شوکه کننده بود.
المپیا ی مانه یک روسپی کاملا برهنه است که گل ارکیده در مویش دارد و به غیر از روبانی مشکی به دور گردنش و یک دمپایی پاشنهبلند بر پای چپش، چیز دیگری بر تن ندارد و بر خلاف المپیا های ما قبل از این کاملا زمینی است و واقعیت دارد. البته این نقاشی از جنبه دیگری نیز- که بسیار هم مغفول مانده- اهمیت بسیار دارد؛ بازنمایی خدمتکار زن سیاهپوست. مانه زن سیاه را در لباس معمول آن دوره فرانسه کشیده که آن هنگام کاری غیرمتداول و سنتشکنانه تلقی میشد. باید در نظر داشت که در آن دوره هنرمندان موسوم به نقاشان سالن که به روشها و نگرش سنتی وفادار بودند،مطابق سبک متداول روز، زنان سیاه و یا از نژادهای مختلط را در لباسهای حرمسرایی غیراروپایی نقاشی میکردند. افزون بر این مانه در اثرش فضایی کمابیش یکسان با المپیا به لور اختصاص داده است. او با این تمهید توجه بیشتری را به بخش نادیدهانگاشتهشده جامعه قرن ۱۹ فرانسه جلب میکند؛ جمعیت نه چندان بزرگ اما انکارناشدنی سیاهانی که پس از لغو بردهداری در سال ۱۸۴۸ در جستوجوی کار از مستعمرات به پاریس آمده بودند و البته منتقدان بورژوای سده ۱۹ ترجیح میدادند که آنان را نادیده انگارند. تصویرزن سیاهپوست هم از جنبه سبکی و هم از جنبه درونی حتی دقیقتر و نمایانتر از زن سفیدپوست نقاشی شده است. رفاقتی میان خدمتکار و بانویش احساس میشود؛ و نگاه از بالا به پایین المپیا نه متوجه زنی که کنار او ایستاده، که معطوف به مخاطب است .
"موریمورا در المپیا ی خود به عنوان یک روسپی زن غربی مبدل می شود و بدین ترتیب رابطه نگاه در مقابل نگاه و معکوس کردن معیارهای نژادی و فرض دگرجنس گرایی را در پشت اثر مانه مانت نگه میدارد. وارونگی ارزش های مربوط به سیاست "نگاه خیره"، جنسیت ، نژاد ، فرهنگ عامه ، طبقات اجتماعی ، و هنری است که بر آثار موریمورا نفوذ کرده است. او در برابر قرارگرفتن به عنوان یک هنرمند "پست مدرن" مقاومت می کند. استدلال می شود که موریمورا "دختر تاریخ هنر" است و او خود نگاره خاب او را به عنوان روشی برای زیر سوال بردن خودش و روابطش اتخاذ میشود. "
در اثر دیگراز مجموعه دختر تاریخ هنر 1990 که اقتباسی از اثر باری در فولی برژه ادوارد مانه است.
"پاهای قطع شده در اخرین اثر بزرگ مانه به نام باری در فولی برژه (1882) ظاهر میشوند، ما را به طور ضمنی به دنیای آن سوی محدوده های تصویر می کشانند، و در چارچوب تصویر نیز دلالتهای پیچیده ای پیدا میکنند. پوتین های کوچک سبز آکروبات باز گوشه ی فوقانی سمت چپ تصویر، از نظر رنگی با بطری سبز درخشانی که در پایین سمت راست پیش زمینه قرار دارد ارتباط ویژه ای ایجاد میکند.بین این دو نقطه ارجاع، زن گارسون به صورت نوعی گذرگاه میانی، دنیای کالاهای ساکن و به شدت رنگ آمیزی شده پیش زمینه و دنیای ناپایدار مشتریان و جستجوگران لذت را که جلوه های انها با قلمی ازاد ثبت شده، به یک دیگر پیوند میدهد،در چارچوب دنیایی که در آینه ی پشت سر زن گارسون انعکاس یافته، گویی پاهای سبز پوشی که در لحظه ای ملتهب بالای حباب درخشان چراغ_مانند بختی دور از دست بر فراز کره ی خاکی_ به نوسان در آمده اند، جوهره ی کیفیت ناپایدار و گذرای لذت مدرن را مجسم میکنند."
از سوی دیگر باز هم متوجه نگاه خیره مرد در گوشه کادر میشویم و همچنین حالت چهره ی شخصیت اصلی نقاشی حاکی از وضعیت بیگانه او و نارضایتی است که به سمت بیننده ی نقاشی نگاه میکند.
در اثر موریمورا نوع اقتباس مانند دیگر آثار او یادآور تئاتر سنتی ژاپنی "کابوکی" است که در ان مردان تمام نقش ها را ایفا میکنند همچنین نوعی نگاه طعنه آمیز به زیبایی شناسی غربی_ژاپنی است که با ترکیبهای تصویری خود به آن دامن میزند، مورامی خود را با آرایش و نقاب شبیه به شخصیت اصلی اثر کرده است، در واقع هنرمند خود را در معرض شی شدگی به مانند این دختران قرار میدهد و وهمی از هویت و جنسیت برای بیننده خود ایجاد میکند اما " در واقع ، این هنرمند خود را در مقاومت در برابر اصول گرایی غرور می کند و اصرار دارد که طرف نمی گیرد. وی پس از اتمام یک سری از عکسهای خود بر اساس عکس های انقلابیون مشهور از گوارا تا لنین در سال 2010 ، وی را به یاد می آورد که از او سؤال می شود که چگونه نسبت به سیاست آنها احساس می کند. وی پاسخ داد: من واقعاً جواب خوبی ندارم مگر اینکه بگویم من در هر دو طرف هستم." "این به سادگی انتخاب طرفین نیست". او دوست دارد روند پر كردن اثر خود را با دوگانگی ها "وحشت زده" توصیف كند -وضعیت لوكسی كه تا حدودی برای هنرمندان بی نظیر است .
Morimura Yasumasa
Olympia,Manet,1863
Uno Modern Olypia,2018
A Bar at the Folies-Bergère,1882
Daughter of Art History Theater B ,1990
Édouard Manet
لیندا ناکلین، بدن تکه تکه شده من ،ص46، حرفه هنرمند،1385
م:همانطور که آرونا دسوزا در مقدمه ی کتاب مینویسد : ناکلین در این متن با ارائه ی چشم انداز کلی از تاریخ هنر قرن نوزدهم، دلالتهای مختلف بازنمایی بصری قطعات بدن و بدن قطعه قطعه شده در این دوره را ردیابی میکند: به عنوان واکنشی سیاسی و روانی_جنسی در قبال انقلاب فرانسه، و ناآرامی های سیاسی[...] قرن نوزدهم است.
Morimura Yasumasa—Portrait (Futago), Published online: 28 Apr 2015
Gaze
Alexxa Gotthardt, Why Yasumasa Morimura Places Himself in Art History’s Most Famous Scenes, Oct 18, 2018
#mahyar bahram asl#Morimura Yasumasa#مهیاربهرام اصل#A Bar at the Folies-Bergère1882#Édouard Manet#Daughter of Art History#یاسوماسا موریمورا#هنر معاصر#contemporary art
2 notes
·
View notes
Photo
باورهای جالب در مورد افراد چپ دست باورهای جالب در مورد افراد چپ دست پرشین طب – دانستنی های پزشکی | به گزارش پرشین طب؛ می خواهیم در این نوشته در مورد افراد چپ دست مطالبی را آماده کنیم ، باورهای نادرست و درستی در مورد افراد چپ دست در بین تمام افراد جامعه حکم فرما شده است ، در صورت تمایل به شما عزیزان همیشه همراه سایت پرشین طب توصیه می کنیم تا انتهای نوشته با سایت همراه باشید. باورهای جالب در مورد افراد چپ دست چرا چپ دست میشوید در قدیم باورهای غلطی در این مورد وجود داشت که خانوادهها، با چپ دست شدن بچهها مخالفت میکردند. اگر بچهای تمایل داشت با دست چپ بنویسد یا کاری انجام دهد، با هر روشی او را وادار به ترک این کار میکردند. در قدیم خیلی از بچهها را با گذاشتن مداد لای انگشتان مجبور میکردند از دست راست استفاده کنند. این قضیه از ارتباط شیطان با دست چپ، تحویل کارنامه اعمال بد به دست چپ در روز قیامت و تفکراتی شبیه این نشات گرفته بود. اما این کار کم کم منسوخ شد و خانوادهها پی بردند چپ دست بودن نه تنها ننگ و عار نیست بلکه میتواند نشانه باهوشتر بودن بچهها باشد. آنها در دنیای متفاوتی زندگی میکنند که انتخاب خودشان نیست، آنها با یک ژن به دنیا آمدهاند که ناخود آگاه آنها را چپ دست کرده است. پس هیچ نقشی در این انتخاب ندارند. تحقیقات نشان داده که تعامل پیچیدهای از ژنها و طبیعت این مسئله را باعث میشود. البته که ژنهای خاصی به نام «ژنهای چپ دستی» هم پیدا نشدهاند. اما واقعیت این است که افراد چپ دست در خانواده و اصل و نسبشان چپ دستهای بیشتری داشتهاند. روانشناسان معتقدند که چپ دستها بیشتر از راست دستها، توانایی دارند تا از هر دو سمت بدنشان استفاده کنند. به عبارت دیگر دو نیمکره مغز آنها راحتتر از راست دستها با هم ارتباط برقرار میکنند. یک تحقیق منتشر شده در مجله آمریکایی روانشناسی، نشان داد که افراد چپ دست خلاقتر از افراد راست دست هستند. همچنین افراد چپ دست، دارای تفکر واگرای بهتری هستند، یعنی توانایی ارائه راه حلهای بهتر و بیشتری برای حل مسئله دارند. البته اگر پدر و مادر هر دو چپ دست باشند، نصف فرزندان آنها هم احتمالا چپ دست خواهند بود. اگر پدر و مادر هر دو راست دست باشند فقط ۲ درصد فرزندانشان چپ دست خواهد بود. و البته تعداد مردان چپدست بیشتر از زنان است. تفاوتهای فیزیولوژیکی افراد چپ دست فقط از لحاظ دست غالبشان متفاوت نیستند. در مورد آنها نظرات مختلفی وجود دارد که نشان میدهد آنها خیلی با راست دستها فرق میکنند. چپ دستها فقط۱۰ درصد کل دنیا را در بر گرفتهاند اما در خطر بیشتری برای ابتلا به بیماریهای روانی قرار دارند. محققان میگویند در جامعههایی که شیوع بیماریهای عصبی و روانی خاص در آنها بالاتر است، درصد چپ دستهای جامعه نیز بالاتر بوده است. مطالعات دیگری نشان داد که ۲۰ درصد افراد مبتلا به این بیماریها از جمله افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و شیدایی، چپ دست بودهاند. چپ دستی به دلیل قدرت بیشتر نیمکره راست مغز است در حالی که در راست دستها قدرت نیمکره چپ بیشتر است. به دلیل این تفاوت مغزی، چپ دستها باهوشتر و خلاقتر از راست دستها هستند و این فکر از اینجا آمده که بسیاری از هنرمندان و نوابغ گذشته از دست چپ استفاده میکردند. چپ دستها در درک مسائل هندسی و فضایی و همینطور تصور ذهنی اشیاء بسیار قدرتمندند. این مهارتها آنها را شطرنج باز یا معماران نخبهای میکند. در میان افرادی که بازیکن بیسبال میشوند، بیشتر از ۲۵ درصد دست چپ را برای گرفتن توپ به هنگام بازی، انتخاب میکنند. در این میان مشخص است که مهارت بازیکنان چپ دست به مراتب بیشتر از راست دستها خواهد بود. چپ دستها در بازیهای تک نفره مثل تنیس و بوکس هم در مقابله با راست دستها، برتری به نسبت بیشتری دارند. شمشیربازی، بوکس و خصوصا تنیس روی میز از دیگر بازیهای موفقیت آمیز برای چپ دستهاست. حریفانشان معمولا تجربه کافی در برابری با افراد چپ دست را ندارد و در عین حال بازیکنان چپ دست بیشتر با حریفان راست دست مسابقه میدهند و در این زمینه ماهرترند. دانشمندان در تحقیقاتشان اعلام کردند شیوع اختلالات شنوایی، بیش فعالی و برخی اختلالات رفتاری خاص در چپ دستها بیشتر است. البته دلیل واقعی این مساله را هنوز نمیدانند، اما به نظر میرسد مغز این افراد پیچیدگی بیشتری نسبت به راست دستها داشته باشد. هنر و خلاقیت چپ دستها بالاتر از راست دستها است. آنها جالبتر و پیچیدهتر فکر میکنند و معمولا در یک گروه از دوستان، ایدههای بهتری به سرشان میزند. بیشتر افراد برای انجام فعالیتهایشان، مثل صحبت کردن به نیمکره چپ مغز وابسته هستند. بیشتر راست دستها در این گروه قرار دارند. اما حدود ۳۰ درصد چپ دستها برای بیشتر فعالیتها به نیمکره راست مغز وابستهاند و در بقیه آنها در انجام فعالیتها نیمی از مغز بر نیمی دیگر برتری ندارد. مطالعات نشان داده، وجود یک نیمکره مغزی غالب در انجام فعالیتهای روزانه باعث افزایش کارایی فرد میشود و به همین خاطر است که خطر اختلالات یادگیری و ناهنجاریهای روانی در چپ دستها بیشتر است. اما از جهت سایر شرایط بالینی مطالعههای زیادی نشان دادهاند که شیوع بیماریهای نظیر آرتریت روماتوئید و زخمهای گوارشی در جمعیت چپ دست به طور قابل توجهی کمتر از راست دستها خواهد بود. تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ بر روی هزار و هفتصد زن سوئدی و کودکان پنج سالهشان انجام شد ثابت کرد، احتمال به دنیا آوردن نوزادی چپ دست یا نوزادی که بتواند از دو طرف مغزش استفاده کند، توسط مادرانی که در دوران بارداری خود شرایط استرس زای بیشتری را تجربه کردهاند، بسیار بیشتر است. این تحقیق در سال ۲۰۰۸ در نشریه روانشناسی و روان پزشکی کودکان در سوئد به چاپ رسیده است. افزایش سن مادر، احتمال تولد بچه چپ دست را بیشتر میکند. افراد چپ دست ۴ تا ۵ ماه دیرتر از افراد راست دست به بلوغ میرسند. چپ دستها قدرت بالاتری در شنیدن تغییرات ریز و ظریف صداها دارند. نیمکرههای راست و چپ مغز هر کدام در درک و تحلیل برخی صداهای خاص قدرت دارند و چیزی که واضح است قدرت نیمکره راست مغز، یعنی نیمکرهای که چپ دستها بیشتر به کار میگیرند قدرت بیشتری در تحلیل و شناخت تغییرات ریز و دقیق در صداها دارد. خرافات و باورها برخی باورهای غلط و گاه عجیب در مورد افراد چپ دست وجود دارد که دانستن آنها خالی از لطف نیست. از نظر تاریخی افراد چپدست همیشه پایینتر از راستدستان قرار گرفته شدهاند، زیرا همواره این باور غلط وجود داشته که آنها بهدلیل ناتوانی در استفاده از دست راست، به سحر و جادو پناه میبرند. دست دادن با دست چپ نوعی بیاحترامی محسوب میشود. این باور از قرون وسطی به وجود آمده که میگفتند وقتی آدمها از دست چپ برای شستشو در توالت استفاده میکنند، نباید با همان دست با دیگران دست بدهند، بنابراین افراد چپدست همواره باید یادشان باشد در مواجه با دیگران دست راست خود را جلو بیاورند. کلمه بدخواه در زبان انگلیسی ریشه لاتینی دارد که معنای آن چپ میشود اما از زمان بسیار قدیم در کتابهای لغتنامه در کنار ریشه این کلمه از واژههای شیطانصفت یا بدشانس استفاده کردهاند، بنابراین این تفکر غلط از قدیم رایج شده که چپدستها بدخواه هستند. یونانیان و رومیان باستان بر این باور بودند که تنها راه نجات از دست شیطان که او هم چپدست بوده، این است که نشانههای عشق را در دست چپ بیندازیم. از آن زمان مرسوم شد که حلقههای عروسی در انگشت سوم دست چپ قرار بگیرند. در کارتون سیمپسونها، شخصتی به اسم ند فلاندرز فروشگاهی به نام «لفتوریوم» برای چپدستها راهاندازی میکند. بهاینترتیب کودکان چپدست از همان ابتدا میدانند که برای زندگی در دنیای راستدستها مشکل خواهد داشت. در بیسبال اصطلاحی به نام چپی وجود دارد که برای بازیکنان دستچپ استفاده میشود. این لقب بیشتر از اینکه بهعنوان وجه تمایز آنها از راستدستها به کار رود، در مواقعی که اشتباهی در زمین میکنند استفاده میشود؛ درست ضربه بزن چپی. در غرب ایالت ویرجینیا شهری به نام «Left Hand» وجود دارد اما متأسفانه نام این شهر از روی چپدستها انتخاب نشده و در حقیقت این شهر محدوده ثبتنشدهای در غرب ویرجینیاست که رودی از سمت چپ آن رد میشود. روز جهانی چپ دستها اما چپ دستها با همه مشکلاتی که در دنیای راست دستها دارند بالاخره توانستند یک روز را در تاریخ به خودشان اختصاص دهند. در سال ۱۹۷۶ نام گذاری روز جهانی چپ دستها برابر با ۱۳ اوت به تصویب رسید. دلیل نامگذاری این روز انتقاد از این است که تمامی ابزارها و امکانات برای راست دستها طراحی شده مثل صندلیهای یک دسته، صندلی راننده در خودرو، میزهای پر کردن فرم در بانکها و ادارهها، تیغه قیچی، چاقو. همیشه چپ دستها مجبور به استفاده از وسایل راست دستها هستند. یکی دیگر از هدفهای این روز مبارزه با باورهای خرافاتی درباره چپ دستهاست. آنها در ذهنشان جهانی برای چپ دست را تصور میکنند، در حالی که جهان بیرونی برای راست دستها ساخته شده است. در نتیجه ناچار هستند جهانی برای خود بسازند که هم برای چپ دست هاست و هم راست دستها. بهاینترتیب هر ساله به طراحان مختلف یادآوری میشود که در این دنیا به جز راستدستها، افراد دیگری هم زندگی میکنند باید از دست چپ استفاده کنند. خبرنگار تلگراف مینویسد: «آنها تنها یک روز در سال فرصت دارند به شما یادآوری کنند که با وجود تمام چالشها ناچار به زندگی در دنیای راستدستها هستند، بنابراین به احترام دوستان چپدست خود تنها یک دقیقه همه چیز را کنار بگذارید و به گرفتاریهایی که دوستان چپدستتان در دنیای شما دارند، نگاهی بیندازند.» افراد مشهور چپ دست در گذشته و خیلی از جوامع چپ دستی نوعی ناهنجاری و عادت ناپسند به حساب آمد و معمولا سعی میکردند کودکان را به راست دستی عادت دهند اما گذشت زمان و صفحات تاریخ نشان داد، چپ دستهایی در جهان بودهاند که به شهرت رسیدهاند. برای مثال با چند نفر از آنها آشنا شوید: لئوناردو داوینچی، ناپلئون، ماهاتما گاندی، مدیر شرکت IBM، جولیا رابرتز، جان اف کندی، جیم کری، بوش پدر، باراک اوباما، بوروس ویلیس، آنجلینا جولی، بیل گیتس، انیشتین، چارلی چاپلین، ارسطو، افلاطون، بتهون، فریدریش نیچه، ماری کوری، استیو مک کوئین، نیکول کیدمن، اسحاق نیوتن، پیکاسو، ویلیام شکسپیر، آمیتاب باچان، دیگو مارادونا، مک انرو اعجوبه تنیس، و حتی حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان. منبع : seemorgh
#افراد چپ دست#افراد مشهور چپ دست#باور غلط در مورد افراد چپ دست#باورهای جالب در مورد افراد چپ دست#در مورد افراد چپ دست#ویژگی های افراد چپ دست
0 notes
Text
ورزش هایی که مدلهای معروف انجام میدهند
در مقالات قبل دربارهی اینکه مدل کیست و شرایط مدل شدن چیست، صحبت کردیم. شاید عدهای به اشتباه گمان کنند که داشتن استانداردهای مدلینگ تمام آن جیزی است که باید در آغاز کار داشت، بنابراین لازم است یادآور شویم که برای ماندن در این حرفه باید به تناسب اندام و حتی غذایی که روزانه مصرف میکنید، توجه کنید. راز تناسب اندام در مدلهای معروف و همچنین اشخاص مشهور به غیر از رژیم غذایی داشتن فعالیتهای ورزشی مداوم و منظم است. در این مقاله سعی داریم درمورد ورزشهای مدلهای معروف که انجام حرکات مستمر آن سبب فرمدهی اندام آنها میشود مطالبی را در اختیار شما قرار دهیم. با مجله مد و فشن برندکده همراه باشید.
انواع ورزش های مدلهای معروف
در ادامه به رایجترین حرکتهایی که مدلها انجام می دهند، اشاره کردهایم:
حرکت اسکات
یکی از ورزشهای که مدلهای معروف ��ن را به صورت منظم انجام میدهند (حرکت اسکات) است. انجام این حرکت ورزشی به این صورت است که:
به منظور انجام حرکات اسکات در مرحله نخست، فرد بایستی پاها را به عرض شانه باز کند.
آنگاه با کنترل بر روی وزن و همچنین به آرامی سعی به نشستن نماید، تا اندازه ی که ران بر روی زمین به صورت موازی قرار بگیرد.
در زمان انجام این حرکت اسکات بایستی حتماً باسن خود را به سمت عقب خمیده نماید.
پس از مکث چند ثانیه ای مجدداً پا را به سمت بالا بکشید.
مربی ورزشی به این افراد متذکر میشود که در حین انجام تمرینات دم (رو به سمت پایین) و همچنین بازدم (زمان برگشت به سمت بالا) صحیح را نیز انجام دهند. علاوه براین به دلیل شکل دهی بیشتر اندام ها لازم است که حرکت فوق را در سه ست بیست تایی انجام دهید.
حرکت لگد میمون
از دیگر ورزشهای مدلهای معروف حرکت ( لگد معروف) است. به این صورت که فرد ابتدا بر روی زمین به صورت چهار دست و پا قرار می گیرد. آنگاه یکی از زانوها را از سطح زمین بلند می نماید و تلاش کنید که کف پای دیگر را به سمت سقف باز نماید. مدلهای معروف به علت اینکه به فرم دهی اندامهای بدن خود اهمیت بسزایی میدهند از این حرکت به دلیل اثربخشی شگفت انگیز بر روی عضلات باسن از آن استفاده مینمایند. بهتر است که حرکت فوق را در سه ست، دوازده تایی انجام دهید.
اسکات از بغل
حرکت اسکات از بغل یکی دیگر از ورزشهای مدلهای معروف است. در این حرکت فرد ابتدا:
پای سمت چپ را یک قدم به سمت چپ متمایل مینماید.
سپس زانوی همان پا را در وضعیت اسکات قرار میدهید و تلاش کنید که به آرامی بنشینید.
بعد از مکث چند ثانیهای، مجدداً به سمت بالا بیایید.
این حرکت را بر روی پای دیگر نیز انجام دهید.
این حرکت که مناسب برای تقویت عضلههای ران پا است را میتوانید در دو ست، پانزده تایی تکرار نماید.
حرکت استپ آپ
حرکت استپ آپ به این صورت است که:
در ابتدا در مقابل یک استپ که ارتفاع آن با شما مناسب است قرار گیرید.
نخست پای راست را بر روی سطح استپ قرار میدهید.
مجدداً بعد از یک مکث کوتاه با پای راست که از استپ بالا رفتید خیلی آرام پایین میآید.
آنگاه این حرکت را بر روی پای چپ انجام میدهید.
مربی به شما متذکر خواهد شد که یکی در میان این حرکت را با هر دو پا نیز انجام نماید. علاوه بر این به دلیل شکل دهی بیشتر اندامهای بدن بهتر است که استپ آپ را در دو ست، پانزده تایی تکرار نماید.
حرکت لانج
از مناسب ترین ورزشهای مدلهای معروف که به منظور تقویت عضلات پا انجام میگیرد (حرکت لانج) است. شما در روزهای نخست این حرکت جهت آسانتر شدن انجام تمرینات میتوانید پای عقبی خود را به دیوار تکیه دهید. دقت کنید که پنجه پا از زانوی پای مقابل، جلوتر نرود. بهتر است که حرکت لانج را در سه ست و در هر ست پانزده بار ( با هر دو پا) تکرار نماید. مدلهای معروف برای بزرگ کردن باسن انجام حرکات لانج را بسیار جدی میگیرند.
حرکت پلانک
به موازات شانه، آرنج را مستقیماً بر روی سطح زمین قرار دهید تا به این ترتیب زاویه نود درجه به وجود آید. سعی کنید موقعیت پشت را کاملاً صاف نگه دارید و همچنین ستون فقرات شما نیز به صورت غیرفعال قرار بگیرد. بهتر است که به مدت سی ثانیه این حالت را حفظ نمایم. مدلهای معروف از حرکت پلانک به منظور دستیابی به یک شکم شش تکه (سیکس پک) بسیار استفاده مینمایند. حرکت پلانک از ورزشهای مدلهای معروف است که انجام این حرکت را در تمرینات ورزشی بایستی جدی بگیرند.
دراز و نشست
حرکت دیگر از ورزشهای مدلهای معروف ( حرکت دراز و نشست) است. این حرکت تمرینی است که به منظور تقویت عضلههای شکم انجام میگیرد. برای انجام این حرکت ورزشی لازم است ابتدا به پشت دراز بکشید و کمی زانوها را خم نماید، کف پاها کاملاً بر روی زمین قرار بگیرد. سپس بعد از قرار دادن دستها از دو سو به سمت سر، بدن خود را به سمت مقابل و همچنین بالا بکشید تا حدی که آرنج شما به هر دو زانو برسد. در طول انجام حرکت ورزشی فوق بر روی ناحیه شکم تمرکز داشته باشید و توجه نماید که بخش تحتانی کمر را از سطح زمین جدا نکنید.
https://www.brandkade.com/Fa/Magazin/Details/11934
0 notes
Text
مدل نقاشی چهره
نقاشی تکچهره یا نقاشی پرتره (به انگلیسی: Portrait painting) یکی از انواع نقاشی است که هدف آن تجسم بصری موضوع است که معمولاً برای مجسم کردن گونههای بشری به کاربرده میشود. مضاف بر نقاشی نگارگری میتواند از طریق ذیگر روشها نظیر قل زنی (معمولاً به وسیله تیزاب)، حکاکی سنگی، عکس برداری، تصویر تلویزیونی و رسانههای دیجیتال نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
تاریخچه نقاشی پرتره: احتمالاً به ما قبل تاریخ بازمیگردد، هرچند برخی از کارها امروزه یافت شدهاند (مربوط به آن دوران). در هنر تمدن باستان ماه حاصلخیز، به خصوص در مصر، مربوط به تصویر کشیده شدهاست. پرتره مصری تاحدودی به شباهت اصرار دارد،[حداقل تا دوره آختالون در قرن چهاردهم قبل از میلاد اینگونه بودهاست. نقاشی پرتره از افراد برجسته در چین احتمالاً به حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگردد هرچند از آن دوران گونهای باقی نماندهاست که از این جهت می-توان گفت وجود چنین پرترههایی به ۱۰۰۰ سال پس از میلاد مسیح بازمیگردد. با استناد به مدارک تاریخ��- ادبی ما میدانیم که نقاشی باستانی یونان شامل پرتره معمولاً بهطور شدیدی دقیق است اگر تحسین نویسنده را باور داشته باشیم، اما هیچ نمونه نقاشی باقی نماندهاست. سرهای حجاری شده از حاکمان و افراد مشهوری نظیر سقراط در برخی جاها هنوز باقی ماندهاست و شبیه مجسمههای نیم تنه فردی حاکمان کلیمی یونانی بر روی سکهها میباشد؛ که نشان میدهد که پرترههای یونانی موفق به انجام رساندن شباهتی مناسب شدهاند و موارد محکمکننده نوعی تملق برای سقراط است چرا که او مشهور و معروف به ژست صورت بودن است.
مفهوم نگارگری صورت میتواند همچنین به توصیف نقاشی صورتهای حقیقی نیز بپردازد. صورتگر می-تواندکار خودش را برای عامه یا اشخاص خصوصی یا الهام تأثیریافته از موضوعات انجام دهد. نگارگری معمولاً به تشریح مفاهیم مهم و ثبت خاطرات خانوادگی به منظور یادآوری میپردازد. از دید تاریخی، مقدار نقاشی پرتره به رسم یادآوری کردن ثروت و قدرت استفاده میشدهاست. هرچند تا گذشت زمان این مسئله برای کلاسهای پایینتر جامعه به منظور تصویرگری خانواده و هم قطارهایشان مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه، تصویرگری صورت هنوز هم توسط دولتها، مؤسسات، گروهها، کانونهای تجمعی و به صورت انفرادی مورد استفاده قرار می-گیرد.
به گونهای باشد که نشاندهنده احوالات فیزیکی جالس نظیر لباسش باشد. به منظور ایجاد انگیزه و تعهد در جالس، اغلب هنرمندان ماهر از یک رفتار و سلوک دلپذیر و مکالمات بهره میگیرند. الیزابت ویگه لیبورن هنرمندان مرد را دعوت به تملق و چاپلوسی زنان و تعریف از ظاهراً آنان به منظور بدست آوردن همکاری آنها میکند. موقعیت اصلی در اجرای پرتره ارزیابی و سلطه به آناتومی بشر است. صورت آدمها نامتقارن است و هنرمندان ماهر با تفاوتهای چپ و راست آن را باز تولید میکنند
لازم است تا هنرمند از ساختارهای الیاف وزیر ساختهای قرارگیری استخوانها اطلاع داشته باشد تا بتواند پرتره قانعکنندهای را ایجاد کند. برای ترکیبات پیچیده، هنرمند ممکن است در ابتدا کاملاً از مداد، جوهر، زغال چوب یا رنگ روغن استفاده کند که بهطور ویژه برای حالتی که زمان مورد نظر جالس محدود است. مفید میگردد. در غیر اینصورت یک یک فرم عمومی و یک شباهت ناهنجار بر روی کرباس بامداد، زغال چوب یا روغن رقیق ارائه خواهد شد
پس زمینه میتواند کاملاً سیاه و بدون هیچگونه محتوایی بوده یا آنکه صحنه کاملاً نشاندهنده محیط اجتماعی و سرگرمی جالس باشد. تصویری که نقاش از خودش ترسیم کند معمولاً توسط بهکارگیری یک آینه امکانپذیر است و نتیجه کار یک پرتره عکسی-آیینهای است که واژگون (وارون) چیزی است که در یک پرتره نرمال و در حالتی که نقاش و جالس سو به سوی هم قرار دارند اتفاق میافتد.
در نقاشی سلف پرتره (تصویری که نقاشی از خودش میکشد)، یک نقاش راست دست اینطور به نظر خواهد رسید که قلم موی نقاشا را در دست چپ گرفتهاست، مگر اینکه نقاش توضیحات عمدهای را در عکس به وجود آورده یا از یک آینه معکوس-کننده ثانویه در حالیکه نقاشی میکند بهره بجوید. گهگاه، مشتریان یا خانواده آنها از نتیجه کاراضی هستند و هنرمند را مجبور میکنند که آن را دستکاری کند یا با تهدید عدم پرداخت یا رنج تحقیر شکست باعث ترسیم دو بار تصویر میشود. جانکنز لوییس دیوید پرتره مادام Re’camier را تقدیر و تقدیس کرد اما در نمایش توسط جالس مورد تأثیر قرار نگرفت چنانچه جو سینگر سوگریت بدنام، تصویر جورج واشینگتن را که توسط هیئت بررسی مطرود اعلام شده بود را بد میدانستند
تکنیک های مختلفی برای کشیدن مدل نقاشی مداد رنگی چهره وجود دارد که همگی بستگی به پشتکار و تمرین شما دارند .
برای مثال یکی از تکنیک هایی که برای طرح نقاشی مداد رنگی خود استفاده می کنید نحوه گرفتن مداد در دست و حرکت آن بر روی کاغذ است که اغلب توسط نقاشان به دو حالت انجام می شود :
۱.گرفتن مداد در دست به حالت نوشتن که از این روش برای کشیدن قسمت های محدود و جزئیات استفاده می شود .
۲.قرار گرفتن مداد نقاشی در کف دست که این حالت برای زمانی است که نقاش قصد دارد فضای بزرگ و طرح کلی از کار را بکشد .
همچنین برای استفاده از طرح مدل نقاشی مداد رنگی چهره نکته مهم مورد توجه ، حرکت دست است که اگر از مچ دست به مداد فشار وارد کنید و آن را حرکت بدهید، این کار کاملا اشتباه است. در اصول نقاشی با مداد رنگی یاد خواهید گرفت که حرکت دست باید از کتف به شانه ها و از شانه ها به آرنج انجام شود و استفاده از مچ دست در این نوع از نقاشی حداقل است
برای کشیدن چهره و استفاده از مدل و طرح نقاشی مداد رنگی چهره بهتر است به چند نکته مهم توجه کنید:
اولین نکته ترکیب و لایه بندی رنگ ها است که باید طوری باشد تا فضای پشت چهره کاملا از چهره تفکیک شده باشد تا بیننده بتواند متوجه پرتره بودن چهره و سبک نقاشی شما بشود . همچنین در تیره تر کردن و روشن تر کردن رنگ ها نیز می توانید از روش های مختلفی استفاده کنید .یکی از روش ها برای تیره تر کردن رنگ ها ، استفاده از نزدیک ترین رنگ تیره به همان رنگ است . برای مثال می توانید روی رنگ قرمز از رنگ بنفش استفاده کنید.برای روشن کردن رنگ ها نیز می توانید در اکثر اوقات از رنگ سفید روی رنگ اصلی خود استفاده کنید .
بهتر است در ابتدای کار از ابزارهایی مانند پاکن کمتر استفاده کنید تا به بافت کاغذ و مقوا آسیبی نرسد .همچنین سعی کنید در ابتدا یک طرح کلی از نقاشی بکشید و در مراحل آخر سراغ موها و پوست رفته و آن قسمت ها را تکمیل کنید .
به طور کلی نقاشی با مداد رنگی مانند یک قرص مسکن است که درد جسم را تسکین می دهد چه نقاشی چهره با مداد رنگی چه نقاشی منظره با مدادرنگی و در صورت داشتن علاقه و پشتکار توسط شما ، می تواند با کمی علاقه و پشتکار روح شما را نیز التیام بخشد و استعداد های درونی شما را نیز شکوفا کند . در کنارصبر و حوصله ، استفاده از مدادهای رنگی با کیفیت و ابزارهای نقاشی مناسب می تواند در نتیجه نهایی مدل نقاشی مداد رنگی چهره شما بسیار تاثیر گذار باشد .
منبع: ویکی پدیا و آرتا (پرتره نگاری)
0 notes
Photo
جاستین ترودو؛ نیمه تاریک نخستوزیر خوشتیپ و جذاب کاناداhttps://khoonevadeh.ir/?p=239166
برترینها: جاستین ترودو، نخستوزیر ۴۸ ساله کانادا یکی از جذابترین سیاستمداران کنونی جهان است که هرازگاهی با رفتارها و صحبتهایش دسته گل به آب میدهد. ��ی در ماههای اخیر به دلایل مختلفی به تیتر اول رسانههای جهان تبدیل شده که تازهترین مورد آن واکنشهایش به ساقط شدن یک هواپیمای مسافربری خطوط اوکراین در آسمان تهران است که اکثر مسافران و قربانیان آن را شهروندان این کشور تشکیل میدادند.
ترودو با رفتن به منزل برخی از بازماندگان این حادثه و سپس سخنانش در مورد لزوم اجرای عدالت بیش از گذشته خبرساز شده و به همین دلیل تصمیم گرفتیم نگاهی به زندگی خصوصی و سیاسی او و البته حواشی و گافهایش داشته باشیم.
زندگینامه جاستین ترودو
جاستین ترودو، فرزند نخستوزیر سابق مشهور کانادا، پیر ترودو، و رهبر حزب لیبرال کشور از سال ۲۰۱۳ تاکنون است که در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۱ در شهر اوتاوا، استان اونتاریو به دنیا آمد. او اولین فرزند یک نخستوزیر کانادایی است که خود نیز به این مقام در کشور دست مییابد. او تا پیش از وارد شدن به دنیای سیاست، به عنوان مربی اسنوبرد، رقصنده کلوبهای شبانه، مشاور کمپینگ و البته در زمینه بوکس فعالیت داشته است.
نکته جالب در مورد نخستوزیر شدن جاستین ترودو این بود که ریچارد نیکسون، رییس جمهور سابق ایالات متحده در آوریل سال ۱۹۷۲ و در جریان دیداری که با پدر وی داشت، نخستوزیری جاستین را چنین پیشبینی کرد: «امشب، ما قواعد رسمی را کنار میگذاریم. دوست دارم به سلامتی نخستوزیر آینده کانادا بنوشم: برای جاستین پیر ترودو». به نظر میرسد که زندگی وی از همان آغاز متفاوت از دیگران بوده و موفقیت و شهرت او از همان ابتدا تضمینشده بوده است.
نکته جالب دیگر در مورد جاستین ترودو این است که وی در شب کریسمس به دنیا آمده و از همان ابتدا زندگی خانوادگیاش با جنجال و شایعه همراه بود. مادرش، مارگارت، که ۲۹ سال از پیر ترودو (پدر جاستین) کوچکتر بوده و علیرغم اینکه خود فرزند یکی از مشهورترین سیاستمداران کانادایی بود، اما بعد از جدایی از نخستوزیر سابق کانادا شایعات بسیاری در مورد روابط عاشقانهاش با ستارگان راک و دیگر سلبریتیها وجود داشت.
بعد از جدایی والدین، جاستین و دو برادر کوچکترش توسط پدر مجردشان بزرگ شدند که به مدت ۱۵ سال (از ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۹ و از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴) رهبری کشور را در اختیار داشت. بعد از پایان تحصیلات در یک مدرسه خصوصی یسوعی فرانسوی در مونترال که پدرش نیز همانجا تحصیل کرده بود، جاستین در سال ۱۹۹۴ در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه مکگیل با مدرک کارشناسی فارغالتحصیل شد. در ادامه به عنوان مربی اسنوبرد فعالیت کرده و همزمان به تحصیل در رشته آموزش از دانشگاه بریتیش کلمبیا پرداخت.
بعد از آن، ترودو به تدریس زبان فرانسوی در دبیرستان و ریاضی در دبستانی در ونکوور پرداخت. در سال ۲۰۰۰، جاستین ترودو در مراسم تدفین پسرش یک سخنرانی بهیادماندنی ��نجام داد که او را بار دیگر در کانون توجه مردم کانادا قرار داد. بعد از بازگشت به کبک در سال ۲۰۰۲، ترودو تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه مونترال را آغاز کرده و سپس آن را رها کرد. در ادامه در رشته جغرافیای محیطی از دانشگاه مکگیل مدرک کارشناسی ارشد دریافت کرده و در ادامه در یک ایستگاه رادیویی در مونترال دست به کار شد که در آن به پوشش بازیالمپیک آتن ۲۰۰۴ پرداخت.
بعد از آن بود که ترودو در مینی سریال «جنگ بزرگ» (The Great War) بازی کرده و مدتی نیز سخنگوی انجمن پارکها و حیات وحش کانادا بود. مدت کوتاهی پس از آن سخنرانی مشهور در مراسم تدفین پدرش، نخستوزیر وقت کانادا او را به حزب لیبرال دعوت کرد و بعد از شرکت در انتخابات پارلمان در سال ۲۰۰۸، ترودو به عنوان نماینده پاپینو، از محلههای مونترال، به پارلمان راه یافت.
در سال ۲۰۱۱ و علیرغم سقوط محبوبیت حزب لیبرال، ترودو بار دیگر به عنوان نماینده پارلمان انتخاب شده و مدتی نیز سخنگوی حزب متبوعش بود. خوشچهره، کاریزماتیک و جوان بودن ترودو باعث شد که بسیاری از اعضای حزب لیبرال او را گزینهای مناسب برای هدایت حزب خود بدانند. در ادامه جاستین ترودو در سال ۲۰۱۳ به عنوان رهبر حزب لیبرال انتخاب شده و بعد از موفقیت حزبش در انتخابات پارلمانی در اکتبر ۲۰۱۵، به عنوان نخستوزیر کانادا سوگند یاد کرد و تا به امروز در این سمت باقی مانده است.
زندگی شخصی
جاستین ترودو در دوران نوجوانی در مونترال و در مدرسه با دختری به نام سوفی گریگوری آشنا شده و علاوه بر همکلاس بودن، سوفی دوست نزدیک برادر کوچکتر او، مایکل، نیز بود. بعد از سالها دوری از هم، این دو در سال ۲۰۰۳ بار دیگر با هم روبرو شدند، زمانی که سوفی به عنوان یک مجری و شخصیت تلویزیونی در جریان یک فعالیت خیریه با ترودو همکار شد. این دو چند ماه بعد رابطه عاشقانه خود را آغاز کرده و در اکتبر ۲۰۰۴ نامزدی خود را به طور رسمی اعلام کردند. این زوج در می ۲۰۰۵ در یک کلیسای کاتولیک رومی ازدواج کرده و اکنون دارای سه فرزند به نامهای خاویر (۱۰ ساله)، ایلا-گریس (۹ ساله) و هادرین (۴ ساله) هستند.
حواشی و گافهای جاستین ترودو
ماجرای عکس دوران جوانی با صورت سیاه
اولین جنجال جاستین ترودو زمانی رخ داد که تصویری از او با چهره سیاهشده منتشر شد. این عکس از ترودو سال ۲۰۰۱ گرفته شده بود که توسط مجله تایم در ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۹ منتشر شد. در این تصویر، ترودو برای شرکت در یک مهمانی شبانه با تم «داستان هزار و یک شب» همراه با همکلاسیهایش صورت خود را سیاه کرده بود. این عکس ۱۸ ساله، ترودو را با عبا و سربند سفید و در حالی که تمام صورت و گردنش را سیاه کرده بود نشان میداد. ت
رودو به خاطر این عکس عذرخواهی کرده و آن را نژادپرستانه خواند: «بله نژادپرستانه بود، اما در آن زمان من نمیدانستم که نژادپرستانه است، اما امروزه چیزهای بیشتری در این زمینه میدانیم». وی در ادامه گفت که با تماشای این عکس از خودش خجالت میکشد. وی که به خاطر لباسها و ژستهای نامناسب دیگرش در گذشته تحت فشار رسانهها بود، اعتراف کرد که در دوران دبیرستان برای خواندن ترانهای از هری بلافونته، فعال حقوق مدنی سیاهپوست آمریکایی، نیز صورت خود را سیاه کرده است. وی در ادامه افزود که عمیقاً از این کار خود پیشمان است. در کل وی اعتراف کرد که دستکم سه بار در زندگیاش صورت خود را سیاه کرده است.
ماجرای تتوی دست چپ
همچنین نخستوزیر کنونی کانادا به خاطر تتویی که روی دست چپ خود دارد مورد انتقاد قرار گرفته است، تتویی که که بر اساس یکی از آثار رابرت داویدسون طراحی شده است. داویدسون که یکی از اعضای جامعه بومیان هایدا در کانادا است، بعد از تایید ساخت یک مرکز استخراج نفت خام توسط ترودو که مردمان بومی منطقه مخالف ساخت آن بودند، به انتقاد از نخستوزیر پرداخته و ادعا کرد که ترودو در واقع هیچ حساسیت و اهمیتی نسبت به جمعیت بومی کانادا ندارد.
در پروژه مذکور، شنهای نفتی منطقه آلبرتا به بندری در بریتیش کلمبیا منتقل میشد که به باور مردم بومی به محیط زیست آسیب زده و نقش مهمی در تغییرات اقلیمی داشت. ترودو این نقدها را رد کرده و اعلام کرد که تصمیم وی برای دفاع از این پروژه بر اساس علم بوده و محیط زیست به هیچ عنوان مورد تهدید قرار نمیگیرد.
ماجرای رشوه دادن
در سال ۲۰۱۹ ترودو و تیم او متهم شدهاند که به جودی ویلسون-ریبولد، اولین دادستان کل بومی کانادا، فشار آوردهاند که با یک کمپانی مهندسی مستقر در ایالت کبک معامله کند و وقتی با مخالفتش روبرو شدند او را از مقامش خلع کردهاند. کمپانی مذکور در گذشته به پرداخت رشوه به مقامات دولتی لیبی برای گرفتن قراردادهای بزرگ متهم شده بود.
بر طبق ادعاها، ترودو از دادستان کل خواسته بود که از تعقیب قضایی این کمپانی خودداری کند، زیرا در صورت محکوم شدن، این کمپانی به مدت یک دهه حق گرفتن قراردادهای مرتبط با دولت فدرال را نداشت. این کمپانی در ایالت کبک که خانه ترودو محسوب میشود هزاران نفر را استخدام کرده و علت این کار وی نگرانی از بیکار شدن این افراد بوده است. این ماجرا ضربه سختی به چهره ترودو در کانادا وارد کرد که سالها به عنوان چهره محبوب رسانههای کشور و قهرمان دفاع از حقوق زنان و مردم بومی شناخته میشد.
ترودو و توضیح محاسبات کوانتومی
در بهار ۲۰۱۶، ترودو در یک کنفرانس خبری در موسسه پریمتر در اونتاروی حضور داشت که یکی از خبرنگاران به شوخی از وی خواست محاسبه کوانتومی را تشریح کند و او نیز این کار را کرد. به سرعت این ماجرا و توضیحات ترودو در این باره در شبکههای اجتماعی پیچید. بعدها مشخص شد که این ماجرا کاملاً برنامهریزی و صحنهسازی بوده و نخستوزیر از صبح همان روز برای این موضوع نقشه کشیده بود.
ماجرای زیر پا گذاشتن قوانین اخلاقی
در دسامبر ۲۰۱۷، کمیسیون اخلاقی کانادا اعلام کرد که ترودو قوانین اخلاقی کانادا را با دو سفری که به باهاماس داشته زیر پا گذاشته است. این جزیره متعلق به آقا خان، رهبر معنوی مسلمانان اسماعیلیه و یک میلیاردر معروف است. ترودو و خانوادهاش یک سفر پنهانی به این جزیره در اواخر سال ۲۰۱۶ اشته و همسرش نیز در ماه مارس همان سال سفر دوم را به همان جزیره داشته بود. ترودو سعی کرد ثابت کند که سفرهای او با هلیکوپتر شخصی به این جزیره ناقض قانون تعارض منافع نبوده، زیرا او و آقا خان شاه کریم الحسینی دوست بوده و مقامات دولتی میتوانند از دوستانشان هدیه دریافت کنند.
اما مسئول بررسی این ماجرا این صحبتهای ترودو را رد کرده و اعلام کرد که ترودو و آقا خان در ۳۰ سال قبل از رسیدن ترودو به نخست وزیری تنها یک بار با هم صحبت کرده بودند. در گزارش وی آمده بود که ترودو ۴ بخش از این قانون را زیر پا گذاشته و اولین نخستوزیری است که از زمان تصویب این قانون در سال ۲۰۰۶ آن را نقض میکند.
ماجرای خندیدن و تمسخر دونالد ترامپ
تنها چند هفته بعد از انتخاب دوباره به عنوان نخستوزیر کانادا در اکتبر گذشته، جاستین ترودو بار دیگر به فکر گاف دادن افتاد و آن زمانی بود که به نشست ناتو در لندن سفر کرده و در حالی که همراه با امانوئل مکرون و بوریس جانسون به تمسخر دونالد ترامپ پرداخته بودند و البته آقای ترودو نقش اصلی را در این تمسخر داشت، ویدیو مربوط به این ماجرا منتشر شده و خشم دونالد ترامپ را برانگیخت.
دونالد ترامپ در واکنش به این ماجرا، ترودو را «دورو» خطاب کرده و گفت که نخستوزیر کانادا به خاطر اینکه به دلیل فشارهای او وادار شده هزینه بیشتری در ناتو کند ناراحت بوده و دست به تمسخر وی در غیاب او زده است. این دو پیش از این نیز بر سر افزایش تعرفه فولاد و آلومینیوم وارداتی از کانادا، محدودیت در ورود مسلمانان به ایالات متحده و ماجرای سهم کشورها از بودجه ناتو با هم اختلاف داشتند.
ماجرای لباسها در سفر به هند
در فوریه ۲۰۱۸، ترودو و خانوادهاش در سفر به هند لباسهای رنگی بسیار پرجزییاتی به تن داشتند که خبرساز شدند، به خصوص پس از آنکه مشخص شد بسیاری از مقامات رسمی هندی که ترودو با آنها دیدار داشت کت و شلوار پوشیده بودند. در جریان این دیدار، انتقادات دیگری از ترودو شد که به استقبال جاسپال اتوال که در سال ۱۹۸۶ به خاطر تلاش برای قتل یک سیاستمدار هندی در سفر به کانادا متهم شده بود، از او مربوط میشد.
ماجرای دست زدن به بدن یکی از نمایندگان زن در پارلمان
در می ۲۰۱۶، ماجرایی که به آرنجگیت (ElbowGate) مشهور شد رخ داد. در این ماجرا، جاستین ترودو که کنترلش را از دست داده و از تاکتیک ایجاد بنبست مخالفان سیاسی در پارلمان درمانده شده بود، به سمت یکی از اعضای گروه مخالف رفت و به شکل تصادفی آرنجش با بدن یکی از نمایندگان زن برخورد کرد. ترودو بلافاصله بارها به خاطر این ماجرای تصادفی عذرخواهی کرده و اعلام کرد که او نیز انسان بوده و فشار کاری بالا باعث شده از کوره در برود. وی همچنین قول داد که دیگر چنین اتفاقی تکرار نخواهد شد.
ماجرای خوشوبش صمیمی ترودو و ملانیا
در تصویری که در نشست سران جی ۷ در آگوست ۲۰۱۹ در فرانسه منتشر شد، بانوی اول ایالات متحده با لباس قرمز متفاوتش خم شده و با ژستی نشان دهنده خوشحالی و خرسندی به ترودو لبخند میزند در حالی که دونالد ترامپ با ظاهر و ژستی که انگار از این ماجرا ناخشنود است رویش را به سمت دیگری کرده است. این تصویر باعث ترند شدن هشتگی با عنوان اینکه ملانیا ترودو را دوست دارد در توئیتر شد و واکنشهای بسیاری در پی داشت. با ��وجه به چهره جذاب و پسرانه ترودو و جوانی ملانیا نسبت به شوهرش و البته شایعاتی که در مورد خوب نبودن رابطه زناشویی این دو وجود دارد، نگاه خاص ملانیا به ترودو بیشتر جنجالآفرین شد.
جاستین ترودو و آن جورابهای رنگارنگ همیشگی
اگر شما نیز جاستین ترودو را در دیدارهای رسمی دیده باشید متوجه جورابهای رنگارنگ و متفاوت او شدهاید که بسیاری آنها را دارای پیامهایی خاص میدانند. در واقع نخستوزیر کانادا دوست دارد که با رنگ و طرح جورابهای خود پیامهایی منتقل کند. از جورابهایی با طرح جنگ ستارگان تا جورابهایی با عبارت «عید مبارک» و شکل اردک، ترودو خود تصدیق کرده که هدف او از این کار ترویج کسب و کار افرادی است که به هر دلیلی در تبلیغ محصولات خود با مشکل مواجه هستند. دلیل دیگر اینکار او چنین است که وی با توجه به علایق فردی که با وی قرار ملاقات دارد رنگ و طرح جورابش را انتخاب میکند.
منبع : برترینها
0 notes
Text
کدام یک از افراد مشهور کاشت مو انجام دادهاند؟
کدام یک از افراد مشهور کاشت مو انجام دادهاند؟
کدام یک از افراد مشهور کاشت مو انجام دادهاند؟
آیا در مورد کاشت موی افراد مشهور شنیدهاید؟ آیا میدانید که بسیاری از افراد مشهوری که شما آنها را تحسین میکنید جراحی کاشت مو انجام دادهاند؟ شاید برایتان جالب باشد بدانید که چه کسانی در این لیست طولانی قرار دارند.
مشکل شایع ریزش موی دائمی، دیگر یک خواب ترسناک نیست. به لطف اقدامات موفقیتآمیز انجام شده توسط پزشکان متخصص در مراکز درمانی، میتوانید از اثرات منفی ریزش مو خلاص شوید و ظاهر سابق خود را بدست آورید. با انتخاب پزشک و کلینیک کاشت مو مناسب شما میتوانید برای همیشه این مشکل را رفع کنید. متخصصینی که پیوند مو انجام میدهند کار خود را با انجام آنالیز مو شروع میکنند. بعد از آزمایش تعداد گرافتهایی که شما نیاز دارید تعیین میشود. سپس موی بین دو گوش و پشت سر آزمایش میشود. بعد از آزمایش، اگر فرد مانعی برای عمل نداشته باشد، جراحی بر اساس تاریخ تعیین شده انجام میشود. افراد مشهور زیادی وجود دارند که در این زمینه میتوانند برای شما یک الگو باشند. شگفت زده خواهید شد وقتی عکسهای قبل و بعد از جراحی این ستارهها را ببینید.
در ادامه لیستی از اسامی این افراد آمده است که مطالعهی آن خالی از لطف نخواهد بود:
متیو مک کانهی
متیو مک کانهی بازیگر 49 سالهی تگزاسی در لیست مشهورترین افرادی که جراحی کاشت مو انجام دادهاند قرار دارد. این بازیگر برندهی جایزهی اسکار همیشه این موهای بلند و پرپشت امروزش را نداشته است. او در سال 1999 دچار ریزش مو شد و عکسهای او در مراسم اسکار بعد از این سال نشان دهندهی این اتفاق است. ریزش موی متیو بیشتر در ناحیهی پیشانی و خط مو بود و سپس قبل از اینکه در سال 2005 لقب جذابترین مرد زندهی سال را نصیب خود کند، جراحی کاشت مو انجام داد و تا امروز موهای او همچنان زیبا و پرپشت باقی ماندهاند. ظاهر خوب موها و نتیجهی ماندگار کاشت نشان از این دارد که این بازیگر کاشت موهای خود را زیر نظر یک متخصص زبده انجام داده است؛ نکتهای که اگر شما هم قصد انجام این جراحی را دارید باید در نظر داشته باشید.
جان تراولتا
زندگی این بازیگر 65 سالهی اهل نیوجرسی که در فیلمهایی نظیر پالپ فیکشن، گریس، و تب شنبه شب بازی درخشانی از خود در خاطرهها ثبت کرده است، همیشه محرمانه بوده است و این موضوع در مورد موهای او نیز صدق میکند. با این حال پرپشت شدن یکبارهی موهای این بازیگر نشان از انجام جراحی کاشت مو توسط وی را دارد. ریزش مو در این بازیگر بیشتر در قسمت پیشانی و پشت سر رخ داده بود که به نظر میرسد به میزان قابل توجهی پرپشتی خود را بدست آورده است.
مل گیبسون
مل گیبسون بازیگر، کارگردان و تهیه کنندهی 63 سالهی اهل نیویورک به خاطر ظاهر موهایش بسیار مشهور است. شما حتماً آن موهای بلند و پرپشت را در نقشهای اولیهی او در فیلمهای مدمکس و شجاع دل را به خاطر میآورید. در طول زمان که فعالیت او در سینما رو به کاهش رفت، موهای او نیز دچار همین روند نزولی و ریزش شد. او این مشکل خود را با انجام یک جراحی کاشت مو برای همیشه برطرف کرد.
بونو
پل دیوید هویزون که با نام هنری بونو مشهور شده است خواننده، ترانه سرا، موسیقیدان، سرمایهگذار، تاجر و نیکوکار ایرلندی است. او هم مانند بسیاری از افراد مشهور دچار ریزش مو شد و مشکل خود را با جراحی کاشت مو برطرف کرد. اکنون او موهای بسیار جذابی دارد که در بین هوادارانش بسیار مشهور است.
شان پن
بازی شان پن در فیلم Fast Times At Ridgemont High نسل جوانان آن دوران را به تقلید از موهای او وا داشت. وقتی شان پن پا به سن گذاشت موهایش دچار ریزش شد و او اعلام کرد که دست به جراحی کاشت مو زده است. امروز موهای او به صورت پیوسته و پرپشت در حال رشد است. ریزش مو در شان پن در قسمت پیشانی، راست و چپ سر اتفاق افتاده بود که اکنون به طور کامل برطرف شده است.
جرمی پیون
جرمی پیون همانطور که در دههی 90 در سریال معروف مدرسه ایفای نقش میکرد دچار طاسی شد. با این حال وقتی چند سال بعد در فیلم دوستان بازی کرد، موهای پرپشتی داشت. به نظر شما راز او چه بود؟ بله درست است، جراحی کاشت مو.
سر التون جان
سر التون جان فوق ستارهی معروف پیانو یکی از اولین افراد مشهوری است که دست به جراحی کاشت مو زده است. ریزش موی او در دههی 70 آغاز شد. در این دوره او دچار افزایش وزن شدید شد و اخباری در مورد گرایشات جنسی او برملا شد که باعث ایجاد شرایط تنش زایی برای او شد. به خاطر این چالشها، مشکل ریزش مو در اثر استرس برایش رخ داد. جان التون که همیشه استایل متفاوت و غیرمعمولی دارد همواره توجهات زیادی را به خود جلب میکند و این ظاهر محبوب را مدیون جراحی کاشت موی موفق است.
جودلا
جودلا بازیگر انگلیسی، درمان ریزش موی خود را در جراحی کاشت مو دید. او که دچار ریزش مو در سمت چپ و راست سرش شده بود توانست با انجام یک جراحی موفق دوباره جذابیت چهرهی خود را بدست آورد.
سیلوستر استالونه
این بازیگر 70 سالهی آمریکایی که با فیلم راکی بر سر زبانها افتاده در لیست افراد مشهوری قرار دارد که جراحی کاشت مو انجام دادهاند. اگرچه پیری به کندی سراغ این بازیگر ورزشکار آمد با این حال او نیز مانند بسیاری از افراد از شر طاسی در امان نماند لذا اقدام به انجام این جراحی نمود.
کوین کاستنر
بازیگر و کارگردان مشهور آمریکایی کوین کاستنر که به خاطر فیلمهایی همچون سنگ زرد، با گرگها میرقصد، مرد بزرگراه، غیرقابل لمسها و دنیای آب مشهور است؛ یکی از افرادی است که از طاسی در قسمت پیشانی رنج میبرد. اکنون شما میتوانید با مقایسهی عکسهای قبل و بعد از جراحی کاشت موی او شگفتزده شوید.
جیمی فاکس
جیمی فاکس بازیگر مشهور آمریکایی که با فیلمهای جانگو، رابین هود، ری، شهروندان مطیع قانون و رانندهی کودک شناخته شده است در ناحیهی پیشانی دچار ریزش مو شد و اکنون او به لطف جراحی کاشت مو ظاهر سابق خود را بدست آورده است.
بن افلک
بن افلک بازیگر آمریکایی که در فیلمهایی همچون حسابدار، دختر بربادرفته، دونده-دونده، تا شگفتی، مرد شهری، آرگو و شهر ایفای نقش کرده است نیز یکی دیگر از افراد مشهوری است که دچار مشکل ریزش مو شده بود. ریزش مو در این بازیگر بیشتر در جلوی پیشانی رخ داده بود که اکنون توسط جراحی کاشت مو به طور کامل برطرف شده است.
تام هنکس
تام هنکس یکی از مشهورترین افرادی است که دست به جراحی کاشت مو زده است. شما حتما بازیهای ماندگار او در فیلمهایی مانند کمپ جنگلی، دور افتاده، مسیر سبز و کاری که تو انجام میدهی را به خاطر دارید. او برای این نقشها دو بار برندهی جایزهی اسکار شد.
وین رونی
خب بد نیست که سری هم به دنیای ورزش بزنیم. وین رونی ستارهی جوان منچستر یونایتد در سال 2011 تحت عمل جراحی کاشت مو قرار گرفته است. او خبر جراحی کاشت مویش را در توییتر اعلام کرد و از انجام آن اظهار خرسندی نمود.
جو سواش
بازیگر سابق سریال Eastenders به تازگی اعتراف کرده است که جراحی کاشت مو انجام داده است زیرا به خاطر ظاهرش تحت فشار زیادی قرار داشته است. ریزش موی این بازیگر در قسمت پیشانی رخ داده بود که به نظر میرسد با انجام جراحی به طور کامل برطرف شده است.
سلمان خان
صحبت کردن از بالیوود بدون آنکه نامی از سلمان خان برده شود تقریباً کار غیر ممکنی است. اگر چه او به خاطر نقشهای متعدد و بازی در فیلمهای ماندگار بالیوودی شناخته شده است با این حال موضوع جراحی کاشت موی او نیز برای مدتی به یک خبر داغ تبدیل شده بود. او در سال 2007 در دبی جراحی کاشت مو انجام داد. در آن دوران این جراحی به اندازهی الان مشهور نبود و بیشتر افراد مرفه اقدام به انجام آن میکردند.
0 notes
Text
آیا لبخند مونالیزا یک دروغ است؟
آیا لبخند مونالیزا ، اثر استاد داوینچی واقعا یک دروغ است؟ حقایقی پشت این نقاشی نهفته است که اخیرا محققان به بعضی از آنها دست یافتند.
لبخند مونالیزا
محققان کشف کردهاند که لبخند مونالیزا به دلیل متقارن نبودن، غیرواقعی است. مونا لیزا یکی از معروفترین تابلوهای هنرمند مشهور ایتالیایی، لئوناردو داوینچی است. این اثر در تملک دولت فرانسه قرار دارد و در موزه لوور که از جمله جاهای دیدنی پاریس محسوب میشود، نگهداری میشود. لبخند مونالیزا از زمانیکه لئوناردو داوینچی در اوایل قرن ۱۶ میلادی آن را نقاشی کرد، بشر را شیفته خود کرده است. یک گروه تحقیقاتی از جمله یک متخصص اعصاب از دانشگاه Cincinnati میگوید که لبخند او غیرواقعی است، چون متقارن نیست. نتایج مطالعات انجامشده در آوریل ۲۰۱۹ در مجله Cortex منتشر شد و لوسا مارسیلی (Luca Marsili)، استاد علوم اعصاب و توانبخشی در کالج پزشکی UC، سرپرست و نویسنده اصلی این مقاله بوده است. در این مقاله آمده است: نتایج ما نشان میدهد که خوشحالی فقط در سمت چپ نمود پیدا میکند. با توجه به برخی از نظریههای تأثیرگذار روانشناسی عاطفی و احساسی، ما اینجا لبخند غیرمتقارن مونالیزا را غیرواقعی تفسیر میکنیم؛ البته به شرطی که شخص بتواند لبخند را ببیند.
لبخند مونالیزا به دلیل متقارن نبودن، غیرواقعی است
محققان کشف کردهاند که لبخند مونالیزا به دلیل متقارن نبودن، غیرواقعی است مارسیلی و همکارانش، Lucia Ricciardi (از دانشگاه سنت جورج لندن) و Matteo Bologna از دانشگاه Sapienza رم، تصویر لبخند مونالیزا را به حالت خیالی به دو نیمه چپ و راست تقسیم کردند و از ۴۲ نفر خواستند تا اعلام کنند که کدام یک از ۶ احساس پایه را میتوانند در این نیمهها مشاهده کنند. ۳۹ نفر یا به بیان دیگر ۹۲.۸ درصد افراد اعلام کردند که نیمه سمت چپ لبخند مونا لیزا نشانگر خوشحالی است و هیچکس بر این باور نبود که نیمه سمت راست خوشحالی را نشان میدهد. در مورد نیمه سمت راست لبخند، ۳۵ نفر اعلام کردند که حالت عادی چهره را نشان میدهد، ۵ نفر اعتقاد داشتند که یک حالت انزجار در این تصویر وجود دارد و ۲ نفر هم آن را نشانی از غم میدانستند.
لبخند غیر دوشن
نویسندگان همچنین اشاره میکنند که ماهیچه فوقانی صورت نیز در این نقاشی تکان نخورده است. لبخند واقعی باعث میشود که گونهها بالاتر بروند و ماهیچههای اطراف چشم منقبض میشوند که اصطلاحا به آن «لبخند دوشن» میگویند (دوشن / Guillaume Duchenne متخصص مغز و اعصاب فرانسوی در قرن ۱۹ میلادی بود). این لبخند نامتقارن با عنوان «لبخند غیر دوشن» (non-Duchenne smile) هم شناخته میشود و احساسات غیرواقعی را منعکس میکند و زمانی رخ میدهد که فرد احساسات واقعی خود را نشان نمیدهد.
لبخند نامتقارن مونالیزا
محققان معتقد هستند با توجه به اینکه بعید است فردی که ساعتهای طولانی بیحرکت نشسته تا تصویرش را نقاشی کنند، بتواند چندین ساعت لبخند واقعی بزند؛ سادهترین توضیح این است که لبخند نامتقارن مونالیزا با وجود تمام تلاشهای داوینچی برای به تصویر کشیدن مدلی شاد و سرحال، نمایش «شادی و لذت غیرواقعی» است. احتمال جالب دیگر این است که داوینچی معنی واقعی لبخند نامتقارن را بیش از ۳ قرن قبل از دوشن درک کرده و به تصویر کشیده و به وضوح لبخندی بدون احساس را نشان داده است. اگر داوینچی از معنای واقعی لبخند نامتقارن آگاه بوده باشد، نویسندگان گمان میکنند که لبخند مونالیزا پیام مرموزی را پنهان کرده؛ مثلا اینکه نقاش تصویر خود را کشیده یا اینکه این تصویر، نقاشی یک زن یا مرد مرده بوده است.
نتیجه
محققان اینگونه نتیجهگیری میکنند که: در حالی که لبخند مونالیزا توجه بازدیدکنندگان را هنوز هم جلب میکند، پیام واقعی این نقاشی، هنوز ناشناخته باقی مانده و اسرار زیادی درباره آن وجود دارد که هنوز برملا نشده است که شاید توسط دانش روانشناختی عاطفی روزی حل شوند. این تحقیق هیچ کمک مالی خاصی از سازمانهای تأمین مالی در بخشهای عمومی، تجاری یا غیر دولتی دریافت نکرده است. Read the full article
#davinci#france#LeonardodaVinci#louvre#louvremuseum#MonaLisa#paris#پاریس#داوینچی#فرانسه#لئوناردوداوینچی#لبخندمونالیزا#لوور#موزه_لوور#مونالیزا
0 notes
Text
هپاتیت ب ، علائم ، پیشگیری و درمان آن به چه صورت خواهد بود
هپاتیت ب ، علائم ، پیشگیری و درمان آن به چه صورت خواهد بود
هپاتیت ب نوعی بیماری کبدی است که در اثر عفونت با ویروس هپاتیت «بی» رخ می دهد. هپاتیت از نظر لغوی به معنای التهاب کبد است و می تواند در اثر عوامل مختلف، از جمله: بسیاری از داروها، ویروس های مختلف، بیماری های خودایمنی و ژنتیکی پدید آید. هپاتیتهای ویروسی از بیماریهای شایع در جهان بوده و عامل مهم نارسایی کبد و سیروز کبدی هستند.
هپاتیت یکی از معضلات بهداشتی است و در بین آنها هپاتیت های منتقله از راه خون از جمله بیماری هایی هستند که سهم قابل توجهی از مرگ ومیر، ناتوانی، بار اقتصادی، اجتماعی و روانی را به خود اختصاص داده و موارد مزمن این بیماریها در حال حاضر مشکلات و تبعات بسیار زیادی را به جامعه تحمیل کرده است.
علایم ابتلا به بیماری هپاتیت ب
بیماری هپاتیت «بی» می تواند بدون علامت باشد و یا می تواند علایم بسیار شدید همراه با درگیری شدید کبدی ایجاد نماید. به طور معمول بعد از ورود ویروس به بدن فرد و پس از یک دوره بدون علامت، علایمی مانند سرماخوردگی مثل ضعف، کسالت، بی اشتهایی، تب، خستگی، درد عضلات، التهاب مفاصل و عوارض پوستی ایجاد می شود.
پس از مدتی مرحله دوم علایم به صورت بروز زردی و بهبود علایم به همراه تیره شدن ادرار و یا کمرنگ شدن مدفوع بروز می کند. بعد از این مرحله، بیمار وارد مرحله نقاهت می شود. معمولا کودکان علایم حفیف تری را بروز می دهند و بیشتر بدون علامت هستند.
ناقل هپاتیت ب
ویروس هپاتیت ب برای سال ها می تواند به صورت نهفته مخفی و بدون علامت در بدن باقی بماند و فرد در واقع به عنوان ناقل هپاتیت شناخته شود. ناقل هپاتیت «بی» به اکسی گفته می شود که برای مدت ۶ ماه ویروس هپاتیت بی در خونش باشد و در بررسی آزمایشگاهی مشکل کبدی دیده نشود و حال عمومی بیمار خوب باشد. چنین فردی می تواند بیماری را به دیگران انتقال دهد.
نشانه ها و علایم تخصصی بیماری های کبدی
زردی
مشهور ترین نشانه بیماری های کبدی در بین مردم زردی است. زردی نشانه بیماری است و نه خود بیماری، علت زرد شدن چشم و پوست بیمار، رسوب رنگدانه ای به نام بیلی روبین در مخاطات مثل سفیدی چشم و پوست است.
زردی می تواند به علت خستگی زیاد، اختلالات خونی بیماری های کبدی، بیماری های عفونی، مصرف برخی مواد شیمیایی و غذایی مثل هویج ایجاد شود. پس زردی به تنهایی نمی تواند نشانه بیماری کبدی باشد. در صورتی که زردی به علت مصرف زیاد مواد کاروتن دار مثل هویج باشد مخاطات درگیر نیستند یعنی چشم فرد زرد نمی شود.
زردی حاصل از بیماری های خونی معمولا به رنگ کهربایی است در حالی که زردی ناشی از بیماری های کبدی به نارنجی نزدیک تر است.
وجود تب همزمان با زردی عموما نشانه بیماری های عفونی دیگر مثل مالاریا و یا عفونت کیسه صفرا است. در حالی که در هپاتیت ویروسی، زردی پس از قطع تب ایجاد می گردد.
درد و احساس سنگینی سمت راست شکم
در برخی از بیماری های کبدی به علت التهاب و هجوم سلول های دفاعی، کبد متورم شده و حجمش افزایش می یابد. چون کبد، در داخل یک پوسته لیفی محکم قرار دارد این افزایش حجم باعث کشیده شدن پوسته و احساس کرد می شود. البته این درد اغلبه مبهم و ضعیف است.
اگر منشأ درد کیسه صفرا و علت آن انسداد مجرای خروجی باشد درد شدید بوده و به صورت متناوب (یعنی همراه با شدت و ضعف) است. برخی بیماران هم به همان علت افزایش حجم کبد از احساس سنگینی در ناحیه بالا و راست شکم شکایت دارند.
تورم پاها
آلبومین، پروتئین اصلی در خون است و در کبد ساخته می شود. یکی از وظایف این پروتئین حفظ مایع داخل رگها است. با اختلال کارکرد کبد در بیماری های مزمن کبدی و عدم تولید البومین کافی، مایع جاری در داخل رگها از نظر فیزیکی توانایی باقی ماندن در رگها را نداشته و از آنها خارج و وارد فضای بین بافتی سلول ها می شود.
مایع به علت وزنی که دارد به پایین ترین نقطه یعنی پاها می رود. در طول روز که فرد می ایستد و یا نشسته است مایع در پاها جمع شده و باعث تورم تا مچ و در موارد شدیدتر ساق ران و حتی نواحی تناسلی می شود. ورم ناشی از بیماری های کبدی سفت بوده و در صورت فشار دادن با انگشت حفره ناشی از آن مدتی باقی مانده و به این ترتیب از ورم ناشی از بیماری های قلبی مجزا می شود.
بزرگی کبد و طحال
با التهاب کبد و تجمع خون در آن، کبد بزرگتر از حالت عادی شده و از زیر دنده ها خارج می شود. طحال بزرگ شده باعث احساس درد و سنگینی در ناحیه چپ شکم و نیز لمس این عضو به صورت یک توده می شود.
تمایل به خونریزی
در صورت شکسته شدن پوشش طبیعی رگ، نیاز به پلاکتها و عوامل انعقادی است. در بیماریهای کبدی ساخت عوامل انعقادی دچار اختلال شده و زمان خونریزی بیش از حالت طبیعی طول می کشد به این ترتیب در بدن بیمار با ضربات عادی ممکن است خونریزی روشن و یا مناطق کبودی مشاهده شود.
تظاهرات هورمونی
بسیاری از هورمونها در خون توسط آلبومین حمل می شوند. از مهم ترین این هورمونها هورمون جنسی زنانه یا استروژن است. در صورت کاهش آلبومین، سطح آزاد این هورمون در خون افزایش یافته، آثار فعالیت زیاد آن به خصوص در مردان دیده می شود. این علایم به صورت بزرگ شدن سینه های کوچک شدن بیضه، کاهش تمایلات جنسی (هر2 علامت فوق در مردان دیده می شود و قرمز شدن کف دستها ( در هر دو جنس) است.
تظاهرات پوستی
به جز زردی که در ابتدا به آن اشاره شد، برخی تظاهرات نادر پوستی همراه مشکلات کبدی دیده می شود. از مشکلات شایع تر می توان لکه های سیاه روی صورت و از مشکلات نادر می توان به لکه های سیاه وسیع پشت گردن و برجستگی رگهای سطحی پوست که نمای خال با حاشیه رشته ای دارند (خال عنکبوتی) اشاره کرد.
آسیت
آسیت به معنی تجمع آب و مایع در حفره شکم است و در بین مردم به آب آوردن شکم مشهور است. مکانیسم تولید اسیت شبیه به تورم پاها است یعنی کاهش آلبومین علت اصلی محسوب می شود، به علت خروج مایع و کاهش حجم مایع داخل رگها بیمار احساس تشنگی می کند و در نتیجه مقداری مایع می نوشد که این مایع باز هم در رگ حفظ نشده و وارد فضای شکم میشود.
بنابراین یک چرخه معیوب به وجود می آید که حاصل آن تشدید آسیت است. تجمع مایع در شکم و خون معمولا حجم زیادی داشته و منجر به افزایش ناگهانی اندازه شکم و نیز وزن می شود. این علامت بیشتر در بیماران سیروزی دیده می شود.
هپاتیت و انتقال در داخل خانواده
اگر در خانواده یک فرد ناقل هپاتیت وجود داشته باشد، امکان انتقال بیماری به س ایر افراد خانواده وجود دارد. ولی این امر نیاز به تماس مداوم و طولانی دارد و نحوه انتقال از طریق ورود خون فرد ناقل هپاتیت «بی» به مخاط با خون فرد سالم است.
در صورت واکسیناسیون ضد هپاتیت «سی»، می توان کاملا بی خطر در داخل خانواده با فرد مبتلا به هپاتیت «بی» زندگی و معاشرت کرد.
باید توجه داشت که به خاطر انتقال عفونت در دوران نوزادی، امکان ابتلا خواهران و برادران از مادر وجود دارد و به همین دلیل پیشنهاد می شود اعضای خانواده فرد مبتلا هم بررسی شوند.
راههای انتقال هپاتیت «بی»
انتقال از طریق خون و فرآورده های خونی
ارتباط با بیماران و یا خون آلوده بیماران (کارکنان بهداشتی درمانی)
انتقال از راه مادر مبتلا به نوزاد
اعتیاد تزریقی
خالکوبی، حجامت غیربهداشتی و تاتو کردن انتقال در بین اعضای خانواده لا استفاده مشترک از وسایل تیز و برنده مانند تیغ، سرنگ آلوده، موچین، رژ لب، ریمل و یا حتی مسواک
دیالیز با وسایل آلوده
پیوند اعضا
تما�� پوست بریده یا زخم شده با خون و یا مایعات آلوده به ویروس هپاتیت «بی»
تذکر: هپاتیت «بی» در اثر برخوردهای ساده روزانه مانند صحبت کردن، در آغوش گرفتن، دست دادن و یا در مکان هایی مانند استخر انتقال پیدا نمی کند.
توصیه های خودمراقبتی هپاتیت ب
اجرای واکسیناسیون به موقع هپاتیت «بی» در نوزادان تازه متولد شده
پرهیز از ابتلا به اعتیاد و در صورت ابتلا به اعتیاد تزریقی، اجرای برنامه کاهش آسی�� استفاده از سرنگ یکبار مصرف و )
پرهیز از روابط جنسی محافظت نشده
تزریق ایمنوگلوبولین هپاتیت بی ۵
رعایت احتياطات شغلی و واکسیناسیون افراد مرتبط با گروههای پزشکی و پیراپزشکی
پرهیز از اقداماتی که به سوراخ شدن پوست منجر می شود. نظیر خالکوبی، تتو، حجامت به روش غیر علمی در مراکز غیر مطمئن و آلوده
پرهیز از استفاده از وسایل تیز و برنده نظیر سرنگ و سر سوزن تیغ اصلاح و مسواک به طور مشترک
اطمینان از انجام استریل خدمات دندانپزشکی
گروه های هدف برای تزریق واکسن هپاتیت «بی»
تمام نوزادان تازه متولد شده
کارکنان بهداشتی- درمانی که ممکن است با سوزن و یا سایر وسایل الوده به ویروس هپاتیت بی سر و کار داشته باشند.
همسر، فرزندان و والدین کلیه کسانی که با فرد ناقل هپاتیت بی» زندگی می کنند.
بیمارانی که در معرض تزریق خون مکرر هستند. مانند همودیالیزیها، بیماران تالاسمی و یا هموفیلیها
بیماران مبتلا به بیماری مزمن کبدی و افراد آلوده به هپاتیت سی»
افراد با رفتارهای پرخطر جنسی
رفتگران شهرداری، آرایشگران، آتش نشانها، امدادگران اورژانس، زندانبانها، کارشناسان آزمایشگاههای تحقیقات جرم و جنایت
زندانیان با سابقه رفتارهای پرخطر و مدت اقامت بالای ۶ ماه
افرادی که نیاز به پیوند عضو دارند.
آنچه باید بدانیم
شیردهی به نوزاد از مادران مبتلا به هپاتیت «بی» بلامانع است.
ویروس هپاتیت «بی» در اثر برخوردهای ساده روزانه مانند بوسیدن، صحبت کردن و در آغوش گرفتن و یا در مکان هایی مثل استخر منتقل نمی شود
ناقلین هپاتیت «بی» می توانند ازدواج کنند ولی همسر آنها باید بر علیه این بیماری واکسینه شود. خطر انتقال عفونت در زندگی زناشویی سالم و با استفاده از واکسن وجود ندارد.
ناقلین هپاتیت «بی» می توانند مانند بقیه مردم زندگی کنند، ورزش کنند و محدودیتی در رژیم غذایی آنها وجود ندارد.
0 notes
Text
دفترچه خاطرات دریاسالار یی سون شین
یی سون شین یادداشت های دقیقی را از اتفاقات روزمره در دفتر خاطرات خود ثبت کرده است. این مجموعه در زمان تکمیلش حاوی ۲۵۳۹ مدخل می شد که مباحث خصوصی و رسمی را به همراه شرحی در مورد زندگی وی در پایگاه ها در خلال جنگ ایمجین در بر می گرفت. مدخل اول در یکم ژانویه ۱۵۹۲ یک روز قبل از انتصاب وی به سمت دریاسالار منطقه چپ جولا نوشته شده و مدخل پایانی نیز در هفدهم نوامبر ۱۵۹۸ دو روز قبل از وفاتش در نبرد نوریانگ به رشته تحریر درآمده است.
این اثر در فهرست یادبود جهانی یونسکو به ثبت رسیده و به عنوان شرح های میدانی یک فرمانده در تاریخ جهان بدون همتا است.
همچنین دفترچه خاطرات شامل تعدادی اشعار است که حتی امروزه نیز توسط کره ای ها از حفظ خوانده می شود. این اشعار به خاطر ارزش ادبی خویش و اینکه به سختی در دیگر منابع باقی مانده تاریخی یافت می شوند دارای اهمیت وافری می باشند. فنون جنگی و استراتژی های پر جزئیاتی که در طراحی گوبوکسون (کشتی لاک پشتی) توسط شخص دریاسالار به کار رفته بود نیز در آنجا یافت می شود و این مسئله سبب جلب توجه بیشتر محققین به این اثر شده است.
نانجونگ ایلگی
مضامین:
نانجونگ ایلگی اصلی در برگیرنده ۲۰۵ برگه کاغذ بوده که به ۷ جلد تقسیم شده است. مدخل ها جزئیات زندگی روزمره دریاسالار در یک کمپ نظامی، استراتژی هایش، نبرد های دریایی اش، نام و خصوصیات افسران نظامی و مقامات مدنی مختلفی که دریاسالار یی با آنها تعامل داشت، جزئیات جغرافیایی و جوی، و مشاهدات و نظرات شخصیش در مورد وقایع و فرماندهی نظامی او را آورده اند.
این مدخل ها پیوسته نیستند: شکاف هایی در روایت گری در دفترچه خاطرات وجود دارد که نشان از دورانی می دهد که در آن دریاسالار یی نمی توانست مدخل های روزمره را ادامه دهد. همچنین برخی از همپوشانی ها بین فصول ۵ و ۶ وجود دارد در جایی که ظاهرا دریاسالار یی بعدا مدخل های اولیه را اصلاح کرده است.
شرح کلی:
دو رونوشت از این دفترچه خاطرات به دست ما رسیده است: یکی از آنها دفترچه خاطرات اصلی (که به عنوان گنج ملی شماره ۷۶ ثبت گردیده است) می باشد و در زیارتگاه یادبودی آسان نگهداری می شود، و دومی در آثار کامل یی سون شین اثری که با دستور سلطنتی در نوزدهمین سال سلطنت پادشاه جونگجو در سال ۱۷۹۵ توسط یون هنگ ایم ویرایش و منتشر شد قابل مشاهده است. دریاسالار یی عنوان رسمی به دفترچه خاطراتش نداده بود ولی آن با نام دفترچه خاطرات جنگی (کره ای: نانجونگ ایلگی) شناخته می شود زیرا یون در زمان تدوین آثار کامل خود به این نتیجه رسیده بود که آن اسم راحتی می باشد.
دفترچه خاطرات جنگی منبعی با بیشترین اهمیت تاریخی است زیرا صفحات پر جزئیات آن قابل اتکاترین اطلاعات را در مورد جریان وقایع در خلال جنگ ایمجین در اختیار ما می گذارد. نه تنها این مورد، بلکه از لابلای مدخل های آن است که ما بیشتر چیزهایی که امروزه در مورد اندیشه و شخصیت قهرمانی که تقریبا پانصد سال پیش زندگی می کرده است را یاد گرفته ایم.
دفترچه خاطرات جنگی توصیف روشنی را در مورد زندگی روزمره دریاسالار یی، امورات نظامی، ملاقات های مخفی استراتژیک، از ملاقات های اجتماعی با دوستان، خانواده، هم قطاران و افراد مشهور، از پاداش ها و مجازات ها، مکاتبات، انعکاس شخصی بر وضعیت کشور و …. ارائه می دهد.
دفترچه خاطرات جنگی به مانند دست نوشته های یک جنگجو با زبانی ساده و در عین حال صادقانه نوشته شده است و ضربات جسورانه قلمو حاکی از روحیه دلیرانه نویسنده داشته و خاطرات جنگی را به یک اثر هنری واقعی تبدیل نموده است.
نانجونگ ایلگی
نوشته دفترچه خاطرات دریاسالار یی سون شین اولین بار در تاریخ ما. پدیدار شد.
source https://tarikhema.org/ancient/korea/32025/%d8%af%d9%81%d8%aa%d8%b1%da%86%d9%87-%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%d8%af%d8%b1%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b1-%db%8c%db%8c-%d8%b3%d9%88%d9%86-%d8%b4%db%8c%d9%86/
0 notes
Text
بررسی تبلت لومیا 2520 نوکیا
وقتی کاردستی بشردوستان و سایه گذاران اجتماعی، شان را به جامعه و کسب وکارها و پروژه های متمرکز بر محیط زیست تزریق می کنند، این سؤال ناخوشایند در مورد تلاش آن ها پیش می آید که آیا این سایه، به هدف خود می رسد و تأثیری که می گذارد قابل اندازه گیری و محسوس باشد؟سایه گذاری ، یک گروه است و اعلام کرده که سایه گذاران درسال ۲۰۱۶، ۲۲ ۱ میلیارد دلار به پروژه هایی که اهداف مالی و اجتماعی یا زیستمحیطی دارند اختصاص داده اند این افراد خیرخواه معتقدند که وارد کردن به کسب وکارهای اجتماعی به جای اعطای ک های مالی به مراکز غیر انتفاعی، مزایای بیشتر و پایدارتری به دارد طیف عظیمی از سایه گذاران اصلی شامل بازنشستگی و صندوق های ثروت مستقل، اخیرا به زمینهسایه گذاری اجتماعی صرف هزینه در سازمان ها و شرکت ها به منظور ایجاد مزایایی برای جامعه و برگشت وارد شده اند یک مثال برجسته از این موارد مربوط به سایه گذاری ۲ میلیارد دلاری رایز فاند با پشتیبانی یک شرکت خصوصی و میزبانی سایه گذاران مشهور مثل ریچارد برانسون و بونو درسال ۲۰۱۷ است اما نبودن داردهای اندازه گیری و تأیید من است از ورود جریان های سایه بیشتر به این بخش جلوگیری کند درتاان گذشته کاردستی بیش از ۲۰۰ سایه گذار را مورد یابی قرار داد و متوجه شد که ۴۰ درصد از این داده ها برای عملکرد آن ها چالشی برجسته به وجود می آورد مجموعه مقالات قسمت اول زیر ذره بین؛ زنگاری شده چرا و چگونه متولد شد؟ قسمت دوم زیر ذره بین؛ بررسی ساختار فنی و قسمت سوم نقاب ساتوشی ناکاموتو بر چهره چه کسی است؟ قسمت چها بلاک و کاربرد آن در حوزه های مختلفآیا بلاک می تواند آن ها را نجات دهد؟ مؤسسه در آفریقای جنوبی، بر این باور است که بلاک می تواند به ک آن ها بیاید این مؤسسه در حال توسعه یک پروتکل برای اثبات تأثیر سایه گذاری اجتماعی است و داده های مرتبط با پروژه ها را روی یک دفتر کل توزیع یک بلاک ثبت می کند؛ مثلا اینکه به یک کودک واکسن تزریق شده است یا خیر؛ یا اینکه درختی در جایی کاشته شده است یا خیر این عمل باعث می شود بتوان ادعا کرد که سایه گذاری طبق قول بین طرفین انجام شده است و به فرد سایه گذار این اطمینان داده شود که او به درستی خرج شده است این کار همچنین یک کلاس جدید از دارایی به وجود می آورد یک توکن زگذاری شده به عنوان ادعایی معتبر که می تواند اساس قالب جدیدی از سایه گذاری قانونی و سازماندهی شده باشد شان کانوی، یکی از مؤسسین کاردستی و فردی باتجربه در توسعهپایدار، می گوید ما می توانیم با تبدیل اعات سایه گذاری به توکن ، انواع جدیدی از دارایی های اعاتی به وجود بیاوریم سایه گذاران نیز می توانند روی سازمانی که خدمات ارائه می دهد سایه گذاری کنند؛ اما اساسا آن چیزی که آن ها می خرند، دارایی جدیدی است که فرصتی برای جدید آن ها فراهم می کند چندین ابتکار عمل دیگر نیز دارد که می توانند به فراهم شدن شرایط برای مورد تأیید قرار گرفتن توکن ک کنند یکی از آن ها پروژهآمپلی است که مدیریت آموزشی ابتدایی آفریقای جنوبی با هزینه ۲۰۰ دلاری را می کند این ۷۰۰ هزار کودک بین ۲ تا ۵ سال از هزاران مرکز کوچک کل را پوشش می دهد درحال حاضر زمانی که این مراکز بخواهند برای خدماتی که ارائه می دهند، ک هزینه دری کنند، باید گزارش های حضور طولانی مدتی به بخش توسعه اجتماعی ارائه دهند مدیران باید این گزارش ها را بررسی کنند و سپس هزینه هایی به حساباین مراکز واریز کنند این بسیار زمان بر، گران و خطذیر است و حتی اان کلاه برداری در آن وجود دارد به عنوان مثال اگر مراکز اسامی بچه هایی را در لیست گزارشات خود بیاورند که اصلا وجود خارجی ندارند مراکزی که در حال حاضر توسط بنیان کاردستی های سایه گذاری یونیسف حمایت می شوند، می توانند برای ثبت حضور از یک یکیشن استفاده کنند کودکان دارای هویت های مستقلی در یک دفترتوزیع هستند بنابراین وقتی کودکی وارد مدرسه می شود، این توکن مربوط به او را ایجاد می کند و مدرسه می تواند بااستفاده از این توکن، ک هزینه های مربوط به آن را از دری کند پروژهآمپلی یکی از نمونه هایی است که نشان می دهد چگونه بلاک می تواند به توسعه و بهبود شفافیت، کاهش هزینه ها و کاهش فساد ک کند
چندین آژانس و مؤسسهخیریه از جمله جهانی غذای سازمان ملل، در حال حاضر از زنجیرهبلوکی ��رای توزیع هزینه ها و ردیابی آن ها استفاده می کنند اما پتانسیل بلاک بسیار فراتر از این است که تنها یک انیزم جدید برای توزیع سایه باشد بلاک می تواند راه جدیدی برای افزایش سایه گذاری برای پروژه های اصلی با اهداف توسعه پایدار ارائه دهد این اهداف عبارت اند از پایان دادن به فقر و گرسنگی، مهار تغییرات اقلیمی، محافظت از اقیانوس ها، جنگل ها و سایر منابع طبیعی بر اساس گزارش اخیر ، سایه گذاران اجتماعی و گروه های بشردوستانه و خیرخواه در حال اختصاص دادن سایهخود به اهداف توسعه پایدار هستند اما کانوی معتقد است باید کاردستی این اطمینان به وجود بیاید که سایه گذاری واقعا نتایج مفید و امیدوارکننده ای به دارد و هزینهیابی پروژه ها در حال کمتر شدن است برآوردها نشان می دهند که هزینهیابی تأثیر پروژه های توسعه چیزی بین ۵ تا ۷ درصد از کل بودجه است اختصاص دادن قرارداد بین سایه گذاران و ارائه دهندگان خدمات برای نتایج از پیش تعیین شده مثل کاهش نرخ ارتکاب ج دوباره زندانیان یا بهبود وضعیت سواد بچه ها نیز بسیار هزینه بر است بر اساس برخی از پژوهش ها، یابی امری حیاتی برای برآورد این امر است که آیا باید در قبال سایه گذاری سایه گذاران ی به آن ها برگردد یا خیر این هزینه می تواند به اندازه۳۰ درصد هزینه های قراردادهای اجتماعی باشد تبدیل کردن روادید سایه گذاری های اجتماعی به توکن مثل حضور ین کودک در مدرسه به طور ذاتیبرای این نوع سایه گذاری ها به وجود می آورد طبق گفته کانوی، مانند عرضهاولیه که به همهافراد این اان را می دهد که در شرکت ها و با استفاده از توکن هایی برای فروش، سایه گذاری کنند، پروتکل نیز می تواند به افراد بیشتری اجازه ورود به سایه گذاری های اجتماعی و بشردوستانه در سراسر دنیا بدهد او می گوید عرضهابتدایی ، روند جذب سایه برای کاردستی استارت ها را غیر متمرکز کرده است نکتهجالب و هیجان انگیز مربوط به غیر متمرکز کردن و دموکراتیزه کردن سایه گذاری اجتماعی است این کار باعث می شود که هرکسی، در هرجایی بتواند با حتی ذره ای در هر پروژه ای در دنیا سایه گذاری کند بیشتر بخوانید هشگرف؛ ی با مزایای بلاک و بدون محدودیتهای آن آتاری هم وارد دنیای پرسروصدای های شد آیا فرایند ماینینگ بهعنوان یک سرویس مستقل سودآور مطرح خواهد شد؟ استارتی که از بلاک برای متحول ساختن سایبری استفاده میکند آلت کوین ها چه هستند و چرا به وجود آمدهاند {} پس از ارائه ۲، دومین مبتنی بر توسط مایکروس از معدود کمپانیهایی بود که به -ویژه های مبتنی بر معماری - روی خوش نشان داد و اولین لومیا را با این عامل روانه کرد خوشساخت، باعالی و عمر باتری فوقالعاده، اما اندکی حجیم و سنگین و از همه مهمتر مجهز به پلتفی که امروز دیگر یک عامل ه تلقی میشود در ادامه به بررسی کامل لومیا میپردازیم که مدت زیادی از زمان معرفی آن میگذرد ولی برای طرفداران و پلتف ، هنوز هم یک محصول جذاب و کاربردی محسوب میشود این محصول با قیمت غیررسمی و تقریبی یک و هشتصد هزار در تهران به فروش کاردستی میرسد باشید طراحیدر حالی که مایکروس از آلیاژ منیزیوم در تولید ۲ استفاده کرده، لومیا ۲۵۲۰ ، شبیه به ��سیاری از های لومیا، کاملا از پلاستیک فشرده با رنگهای متنوع ساخته شده است و با اینکه که ۲ با توجه به زبان طراحی /لپتی که دارد به نظر ضخیمتر از لومیا میآید، اما هر دو ، به گفته برگه مشخصات فنی مایکروس و ، دارای ضخامتی یکسان هستند! با اینحال استفاده از این با توجه به وزن کمتر آن نسبت به ۲ راحتتر است مشخصات فنی لومیا اسنپدراگون کوالکام چهار هسته با فرکانس ۲
۲ اهرتزصفحه نمایش ۱۰ ۱ اینچی با پنل و رزولوشن ۱۰۸۰ در ۱۹۲۰ با تراکم۲۱۸ حافظه ۲ حافظه ذخیره سازی ۳۲ با پشتیبانی از کارتهای میکرو پشت ۶ ۷ با لنز به فوکوس خودکار و جلوی ۲ باتری ۸۱۲۰ میلی آمپر لیتیوم-یونابعاد ۲۶۷ در ۱۶۸ در ۸ ۹ میلیمتروزن ۶۰۹ گ عامل مایکروسقیمت حدودا ۱٫۸۰۰٫۰۰۰ سعی کرده از همان زبان طراحی فبلت خود، لومیا ۱۵۲۰، که چند روز پیش آن را بررسی کردیم، در ش نیز بهره گیرد به این معنی که به دستگاه ظاهری مینیمالیستی داده تا سطح براق آن چشمهای زیادی را به خود جلب کند و گوشههای را نیز طوری طراحی کرده تا یکدستی با فبلت لومیا کاردستی ۱۵۲۰ و دیگر محصولات لومیا تداعی شود همانطور که در بررسی لومیا ۱۵۲۰ نیز ذکر شد، این زبان طراحی خاص لومیا در دستگاههای با ابعاد بزرگ به یک عیب بدل میشود و برای مثال در ۲۵۲۰ گوشههای تیز و خشن دستگاه اجازه استراحت به کف دست و قرارگیری آسان در دستها را از شما سلب میکنند؛ مسئلهای که در ۲ کمتر آزاردهنده است با اینحال لبههای کناری به قدری زیاد است که میتوانید از آن ها برای جای دادن و استراحت دست خود استفاده کنید همین حاشیههای نسبتا زیاد به دور صفحه نمایش لومیا ۲۵۲۰ باعث شده که ابعاد به ۲۶۷ طول در ۱۶۸ میلیمتر عرض برسد بگذارید کمی بیشتر به طراحی محصولی که آماده کرده بپردازیم؛ در پشت دستگاه ی با رزولوشن ۶ ۷ را مشاهده میکنید که به سمت بالا و چپ دستگاه متمایل شده، در کنار آن کلمه خودنمایی میکند و به نوعی فریاد میزند که در پشت این با گشودگی / ، لنز جای خوش کرده است همان نزدیکیها، لوگوی خبر از وجود این قابلیت در لومیا ۲۵۲۰ میدهد و در بخش میانی پشت ، لوگوی قابل رویت است زمانی که لومیا ۲۵۲۰ را به حالت افقی در دست بگیریم، درگاه ورودی ۳ ۵ میلیمتری و شارژر ۲ ۵ می��یمتری را در کاردستی کناره سمت چپ، درگاه میکرو و میکرو در کناره سمت راست، دکمههای پاور و تنظیم صدای پیوسته در بخش بالایی و کشیده به سمت راست و درگاه قرارگیری کارت حافظه میکرو با پشتیبانی از حداکثر ۳۲ حافظه و سیم کارت را در بخش بالایی و متمایل به چپ دستگاه در اختیار خواهیم داشت در بخش پایینی فریم دور دستگاه، به کانکتور مخصوص کیبوردهای جانبی بیخوریم که برای داشتن این کیبورد باید به صورت جداگانه هزینهای بپردازید زیبا و خوش رنگ لومیا ۲۵۲۰ را میچرخانیم تا به بررسی سطح صاف جلویی دستگاه بپردازیم از همان بالای شروع میکنیم، جایی که حاشیه سیاه رنگ زیاد، ۲و چراغ ال ای دی راهنمای فعال بودن را در خود پنهان کرده و جایگاهی مناسب را در کنارهها برای استراحت دستهای شما به وجود آورده است در زیر این لوگوی به چشم میخورد که وظیفه باز کردن صفحه شروع یا استارت و همچنین بیدار کردن دستگاه را برعهده دارد در زمان استفاده از من است به صورت غیر عمد دست شما به این دکمه برخورد کند اما طراحی آن برای جا به جایی بین ها کاربرد نافزاری بسیار خوبی را به وجود آورده است های در محل برخورد فریم پلاستیکی و شیشهای در زیر صفحه نمایش کاردستی جای گرفتهاند که البته محل آنها نقصی ندارد و کم پیش میآید که دستهای شما خروجی صدای آنها را مانع شود همچنین صدای خارج شده از بلنگوهای به سمت کاربر قرار میگیرد و نگرانی از گذاشتن بخش پشتی بر یک سطح و کار کردن با دستگاه و همزمان شنیدن موسیقی دلخواه خود نخواهید داشت
از نظر وزن و ضخامت، ۲۵۲۰ در برابر رقیبی همچون ایر نسل اول ضخیمتر و حجیمتر به حساب میآید این ۸ ۹ میلیمتر ضخامت و ۶۱۵ گ وزن دارد که برای یک دستگاه از جنس پلاستیک یک عیب به شمار میرود در طراحی این دستگاه میتوانست بهتر عمل کند و از ضخامت، وزن و حاشیههای زیاد دور صفحه نمایش کم کند تا به غیر از رنگهای متنوع و ظاهر مینیمال بتوانیم در بخش طراحی، این را بیشتر تحسین کنیم صفحهنمایش و از همان زبان طراحی های لومیا پیروی میکند که جذابیت و ظاهر منحصر بفردی به آن بخشیده است این قاعده در خصوص صفحهنمایش نیز صدق میکند و در لومیا شاهد استفاده از یک با رزولوشن هستیم که به خوبی قادر است با پرو رقابت کرده و حتی آن را پشت سر بگذارد از آن جهت پرو را برای این قیاس در نظر گرفتیم که هر دو دستگاه هما متعلق به یک شرکت بوده و در نسل مشابهی کاردستی قرار میگیرند هرچند لومیا به کلی زیر سایهی سری قرار گرفت و توجه درخوری دری نکرد رزولوشن در در صفحهی اینچی لومیا موجب ارائهی تراکم بر اینچ میشود با وجود این، همانطور که امروزه به خوبی مطلع هستیم، میزان ها تنها فاکتور در تعیین کیفیت نیست و موارد دیگری را نیز باید در نظر گرفت آنچه لومیا را متمایز و خاص میکند، سطح روشنایی و دقت فوقالعادهی آن در نمایش رنگها است امروزه اغلب ها به رزولوشنهای یا حتی بالاتر مجهز شدهاند و تصاویر کاملاً درخشان ارائه میکنند، اما سطح روشنایی در عین حفظ دقت رنگها از خصیصههای مهم های است تراکم ۲۱۸ بر اینچ این از ایر و بسیاری رقبا پایینتر بوده و در صورتی که از نزدیک به آن نگاه کنید متوجه ها خواهید شد؛ اما این مساله در اغلب مواقع محسوس نیست و همچنان میزان جزئیات کافی را در اختیارتان قرار خواهد داد اگر به اندازهی کافی به نمایش رنگها دقت کنید، متوجه خواهید شد که لومیا رنگها را کاملاً زنده و شاداب به نمایش در میآورد و در عین حال خبری از اشباع و غلظت غیرطبیعی نظیر آنچه در بسیاری های میبینیم، نیست برای درک بهتر این گفته بهتر است کمی به زبان کاردستی ارقام سخن بگوییم سطح روشنایی لومیا حدود نیت است و در مقام مقایسه، پرو از روشنایی معادل نیت برخوردار است افزون بر این، سطح خود را به گونهای بهینه کرده که بنا به ادعای خود آنها، تنها درصد نور تابیده شده به سطح بازتاب میشود؛ بنابراین میتوان با اطمینان گفت که خوانایی لومیا نه تنها در محیط ه، بلکه در فضای باز نیز در سطح بسیار مناسبی قرار دارد تجربهی کاربری ما در نیز این ادعا را به خوبی تأیید میکند لومیا همچون اغلب های اینچی دارای نسبت تصویر است این نسبت تصویر موجب میشود کاربری دستگاه در حالت افقی بسیار دلچسب باشد ولی در حالت عمودی به کار ن آن تا حدودی غیتعارف و غیرکاربردی خواهد بود در حالت افقی میتوان ویدیوها را بدون نوار سیاه بالا و پایین مشاهده کرد یا های را کنار یکدیگر به اجرا درآورد صفحهنمایش لومیا از بهره میبرد که باعث میشود نمایش رنگ مشکی، کاملاً عمیق، و رنگ سفید بدون نمایی از مات و زرد بودن باشد
کنتراست بسیار بالا از خصوصیات ب های لومیا است که در نیز شاهد آن هستیم خلاصهی کلام اینکه اگر لومیا را در کنار پرو قرار دهید، کیفیت بالاتر لومیا به خوبی قابل تشخیص است کاردستی برای جلوگیری از خط و خش ادن بر روی صفحهنمایش خود، از محافظ گوریلا گلس بهره برده که اگرچه در مقابل نسلهای جدیدتر پوشش محافظ کُرنینگ یعنی گوریلا گلس و ضعیفتر است اما به خوبی وظیفهی محافظت در مقابل خراشیدگیهای عادی را انجام میدهد در هر حال عقل حکم میکند احتیاط به خرج داده و از پیش آمدن شرایطی که موجب آسیب دیدن صفحهنمایش میشود اجتناب کنید در زیر صفحهنمایش لومیا و در حاشیهی صفحهنمایش، دو دستگاه به شکل انهای مخفی شده که از کیفیت مناسبی برخوردار هستند این هنگام به حداکثر رساندن حجم صدا با کاهش کیفیت و پیدایش نویز روبرو نمیشود لومیا از معدود هایی است که های آن در پنل جلویی دستگاه قرار گرفته است بیس این ها چندان بالا نیست، اما صدا با شفاقیت کاملاً مناسبی از آنها خارج میشود در این از همان سنسور میانرده لومیا استفاده کرده است ی با سنسور ۶ ۷کارل زایس که تصاویر را با نسبت ۴ ۳ میگیرد و اگر بخواهید تصاویر ثبت شده نسبت ۱�� به ۹ داشته باشند، رزولوشن عکس به ۵ ۳ کاهش مییابد کیفیت تصاویر ثبت شده با لومیا ۲۵۲۰، در جایگاه یک بسیار خوب است در نور مناسب، عکسها تقریبا هیچ نویزی کاردستی ندارند و دقت رنگهای ثبت شده بسیار مناسب به نظر میرسند اما در نور کم، اندکی کیفیت تصاویر با مواجه میشود پیشنهاد ما این است که برای عکاسی از یکیشن پیشرفته که تصاویر را با نسبت چهار به سه ثبت میکند استفاده کنید تا از تمام توان سنسور خوب این بهره ببرید در صورتی که از یکیشن پیشفرض مایکروس استفاده کنید، نسبت تصاویر ۱۶ به ۹ خواهد بود و در نتیجه رزولوشون تصاویر کاهش مییابد در ادامه میتوانید چند نمونه تصویر گرفته شده با این را مشاهده کنید [ =]با این میتوانید با رزولوشن فیلمبرداری کنید صدا نیز به صورت استریو ضبط میشود، تا در مجموع کیفیت عکاسی و فیلمبرداری با این ، همرده با های میانرده یابی شود نافزار لومیا مجهز به عامل است پروژهای بود که مایکروس با ارائه نسل اول آغاز کرد، تا بتواند قابلیتهای عامل را روی دستگاههایی مجهز به ارائه کند اما با عدم استقبال کاربران و شرکای سختافزاری مایکروس از این پروژه و البته از راه رسیدن نسل جدید های اتم ، که میتوانستند نسخه ۸ را روی هایی کممصرف اجرا کنند، به مرور این عامل فراموش شد و حتی خود مایکروس نیز در جدید خود آن را کنار گذاشته کاردستی است
با این حال در زمان معرفی لومیا ۲۵۲۰ نشان داد که از معدود علاقهمندان به پروژه است و اولین با این ارائه شد رابط کاربری هیچ تفاوتی با نسخه کامل ندارد و شما به محیط دسکت و محیط به طور همزمان دسترسی دارید در واقع فضای آن کاملا آشنا است و به هیچ عنوان کاربر احساس سردرگمی نخواهد داشت راستش را بخواهید، اگر به دنبال اجرای نافزارهای تخصصی و یکیشنهای سنگین نباشید، میتوانید با این اکثر نیازهای خود را برآورده کنید نسخه آفیسی که برای آرتی در نظر گرفته شده تفاوت خاصی با آفیس پرو ندارد و نیازهای معمول کاربر را به طور کامل پوشش میدهد آر تی یک عامل پایدار است که روی بسیار خوب عمل کرده و حرکت در منوها و رابط کاربری آن بسیار ن و روان است بسیاری از یکیشنهای معروف و کاربردی که جامعه کاربری فراوانی دارند، یک نسخه از یکیشنهای خود را برای آر تی نیز ارائه کردهاند، ولی هنوز تعداد یکیشنهای موجود برای این پلتف بسیار کمتر از پلتفهای و پیسی دیگر است با وجود آن که آرتی و تجربه کار با آن بسیار بهتر از آن چیزی بود که تصور میکردیم، اما نمیتوان از مهمترین ایراد وارد به آن، که محدود بودن یکیشنهای ارائه کاردستی شده برای آن است، چشمپوشی کرد شما در فروشگاه یکیشنهای آرتی یکیشنهای زیادی میبینید، ولی نافزارهای هم از نظر کمیت و هم کیفیت با عاملهایی چون ، پرو و حتی فون قابل مقایسه نیستند یکی از قابلیتهای مفید این که در ابزارهاینیز مشاهده میشود، اان مالتی تسکینگ بر روی بزرگ این و اان باز کردن دو یکیشن در کنار هم است؛ قابلیتی که در ها به طور کلی وجود ندارد و در های ی، فقط در رابط کاربری برخی کمپانیها چون و الجی، یا از طریق یکیشنها موجود برای این کار من میشود با این حال آنچه در محصولاتبرای چندوظیفگی و مشاهده دو یکیشن در کنار یکدیگر میبینیم از نظر کیفی در سطحی پایینتر از آرتی قرار میگیرد شما به راحتی میتوانید دو یکیشن را در کنار یکدیگر اجرا کرده و اندازه اشغال شده توسط هر یک از یکیشنها را نیز تغییر دهید منوهای و نوارهایی که با لمس لبههای به سمت داخل مشاهده میشوند، در آرتی نیز وجود دارد شما میتوانید با اتصال یک ماوس و کیبورد مخصوصی که برای آن وجود دارد، میتوانید بسیاری از کارهای روزمره را روی آن انجام دهید در واقع اگر به دنبال اجرای یکیشنهای تخصصی نباشید، این واقعا میتواند کاردستی جایگزین لپت شما شود درست مانند آن چه در ۸ و ۸ ۱ شاهد هستیم، اان سفارشیسازی رنگها و قالب کلی محیط دسکت و محیط وجود دارد و کاربر میتواند رنگ و تم عامل را بنا به سلیقه خود تغییر دهد با وجود آن که اکو آرتی محدود است و یکیشنهای کمی برای آن وجود دارد، ولی اگر از طرفداران سرویسهای آنلاین مایکروس باشید، خیالتان راحت خواهد بود، چرا که یکیشنهای خوبی برای سرویسهای متنوع این کمپانی وجود دارد واقعیت این است که آغاز پروژه آرتی توسط مایکروس از همان ابتدا کار درستی نبود مشخص بود که با های سری اتم، محصولات میانردهبا طول عمر باتری مناسب ارائه خواهند شد در حالی که مایکروس هنوز نتوانسته بود عامل خود را جای بیاندازد، ارائه یک عامل میانی مخصوص ها، ایده خوبی نبود با این حال در آن زمان مایکروس تصمیم گرفت این پلتف را ارائه کرده و اولین مدرن خود را بر اساس این پلتف روانه کند؛ محصولی که فروش بسیار پایینی داشت ماجرا به گونهای پیش رفت که به نظر میرسد، نیامده به گود رقابت پلتفها، این میدان را ترک کرده است
بازده و عملکرد لومیا ۲۵۲۰ نیز همچون لومیا ۱۵۲۰ از ی قدرتمند اسنپدراگون ۸۰۰ استفاده میکند کاردستی اسنپدراگون ۸۰۰ سال ۲۰۱۳ میلادی به عنوان یکی از قدرتمندترین های موجود در توسط بسیاری از در محصولات رده بالا مورد استفاده قرار گرفت نمونهی مورد استفاده در لومیا ۲۵۲۰ دارای فرکانس کاری ۲ ۳ اهرتزی است که از ی آدرنو ۳۳۰ در کنار حافظهی ۲بهره می برد لومیا ۲۵۲۰ در کنار لومیا ۱۵۲۰ از جملهی اولین گجتهای فونی است که از ی اسنپدراگون ۸۰۰ استفاده میکند همچنین این نمونه اولین با است که از وجود ی اسنپدراگون ۸۰۰ بهره میبرد ۲ که یک مبتنی بر است، از ی تگرا ۴ بهره میبرد با توجه به تجربهی استفاده از در لومیا ۲۵۲۰، میتوان بطور قطع قدرت این را برای اجرای مناسب و کافی عنوان کرد ها بدون کوچکترین لگ و با سرعت اجرا میشوند منوی استارت را میتوان بدون کمترین تاخیری به طرفین کشید البته در برخی مواقع با کلیک روی آیکان بازگشت پاسخی از جانب دری نمیشود با وجود این ی قدرتمند های سهبعدی چون با فریمریت بالایی اجرا میشوند در بنچمارک این موفق به ثبت نتایج جالب توجهی شده است اجرای ها به بهترین شکل من صورت میپذیرد و سنسورهای مورد استفاده در نیز به خوبی کار میکنند حافظهی کاردستی داخلی این ۳۲ است، اما تنها ۱۶ از حافظهی داخلی بصورت آزاد در اختیار کاربر است به نافزارهای و فضای مورد نیاز برای ریکاوری نیمی از حافظهی داخلی را از آن خود میکند یکی از نقاط قوت این ، وجود درگاههای متنوع بر روی لبههای آن است شاید کاربردیترین این ها، درگاه میکرو و میکرو باشند، که انعطاف بیشتری را برای اتصال این دستگاه به ابزارهای مختلف را فراهم میکنند در حالت معمولی دمای سطح ۳۳ ۶ درجهی سلسیوس است که در بدترین حالت من با اجرای یکیشنهای بنچمارک دمای سطح به ۴۱ درجه میرسد جیپیاس این میتواند بهدرستی موقعیت انی کاربر را بیابد
این قابلیت در کنار نقشهی یک مجموعهی کاربردی را برای مسیریابی در اختیار کاربر قرار میدهد در مقایسه با ۲، لومیا ۲۵۲۰ عملکرد ضعیفتری را در وبگردی دارد امتیاز بنچمارک جاوا اسکریپت این در مقایسه با ۲ بیشتر است این در بنچمارک مورد نظر امتیاز ۵۰۸ ۴ میلیثانیه امتیاز کمتر بهتر است را کسب کرده است باتریباتری ۸٫۱۲۰ میلیآمپری لومیا ۲۵۲۰ عملکرد خوبی را از خود به نمایش میگذارد این باتری قادر است در حالت عادی ۸ تا ۱۰ انرزی مورد نیاز را کاردستی تامین کند در حالتی که تمام اتصالات از جمله وایفای خاموش بود و روشنایی صفحهی نمایش نیز روی ۵۰ درصد تنظیم شده بود، لومیا ۲۵۲۰ حدودا ۱۳ ۵ ویدئوی را بصورت متوالی پخش کرد چنین عملکردی برای یک با روشنایی تصویر ۶۰۰ نیت بسیار عالی تلقی میشود با این عمر باتری میتوان لومیا ۲۵۲۰ را یک ابزار مناسب برای دانشجویان و اهالی تجارت قلمداد کرد که به طور مداوم در طول روز میخواهند با لپت یا اولترابوک خود کار کنند در واقع لومیا ۲۵۲۰ با عمر باتری عالی و بهرهگیری از مایکروس آفیس یک ابزار کارآمد برای این دسته افراد محسوب میشود در صورتی که باتری لومیا ۲۵۲۰ تمام شود، میتوان در کمتر از یک آن را تا ۸۰ درصد شارژ کرد اگر داک کیبورد باتریدار این را متصل کنیم، میتوان میزان عمر باتری را تا ۱۶ ۱۹ دقیقه افزایش داد جمعبندیشاید بدشانسی در این بود که ارائه با دوم مایکروس همزمان شد شاید هم به خاطر انتخاب پلتف ، لومیا ۲۵۲۰ محکوم به شکست در فروش بود اما اگر بحث میزان فروش و موفقیت این محصول را کنار بگذاریم، باید بگوییم که حداقل از نظر سختافزاری، لومیا ۲۵۲۰ یک محصول عالی محسوب میشود کیفیت ساخت عالی و مقاومت کاردستی بالای دستگاه در کنار بسیار خوب، مناسب و عمر بسیار بالای باتری که با اتصال کیبورد چندبرابر هم میشود و قدرتمند اسنپدراگون ۸۰۰ این را به یک محصول بسیار عالی تبدیل میکند اما انتخاب با وجود ان که نیازهای روزمره کاربر را برطرف میکند، مشکلاتی از قبیل محدودیت در تعداد و کیفیت یکیشنهای قابل نصب روی این را به وجود آورده است تمام تلاش خود را برای ارائه یک عالی کرده، اما شاید مشکل اصلی این ، مربوط به مساله دیگری باشد که از چندین سال پیش شروع شد مسیری که انتخاب کرد و در نهایت به تصاحب بخش آن توسط مایکروس انجامید نقاط قوتکیفیت ساخت بسیار خوب عالی با روشنایی بالا و دقت مناسب در نمایش رنگهاعمر باتری فوقالعاده با کیفیتنقاط ضعفوزن و ابعاد نسبتا زیاد و ارگونومی نه چندان مناسبمحدود بودن تعداد یکیشنهای موجود برای در تهیه این بررسی، الیاس خاکپور مشارکت داشتند تهیه شده در لینک مطلب بیشتر بخوانید ایکس احتمالا در ۷ اردیبهشت معرفی خواهد شد بازطراحی میشود احتمالا به حسگر اثر انگشت یکپارچه با مجهز خواهد شد اتمام موجودی پلاس در در عرض ۵ دقیقه و پرو سال جاری میلادی عرضه میشوند
بررسی تبلت لومیا 2520 نوکیا
source http://aasankharid.ir/article/5449/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%D8%AA-%D9%84%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%A7-2520-%D9%86%D9%88%DA%A9%DB%8C%D8%A7
0 notes
Text
تفلیس را رایگان و بدون هزینه بگردیم
تفلیس را رایگان و بدون هزینه بگردیم
تفلیس پایتخت و بزرگترین شهر گرجستان و شرق اروپا میباشد. این شهر در دو طرف رود متکواری قرار داشته و جمعیتی حدود ۲٫۵ میلیون در آن زندگی میکنند. تفلیس در قرن پنجم میلادی و توسط واختانگ یکم پادشاه گرجستان باستان یا همان ایبریا بنیانگذاری شده و به سبب آچشمههای آب گرم آن، «تْبیلیسی» نام گرفته است. تفلیس شهری چند فرهنگی و چند مذهبی است که دارای غذاهای خوشمزه ، معماری خارق العاده و سنت هایی قدیمی و دوست داشتنی است. گشتن این شهر زیبا بسیار آسان است و می توان حتی آن را رایگان دید. با ما همراه باشید. تفلیس را رایگان بگردیم اگر زمانتان محدود است و می خواهید گشتن در این شهر را در کنار سایر گردشگرانی که همانند شما فکر می کنند بگذرانید ، ساعت 5 عصر به میدان Freedon بروید و در آنجا سایر گردشگران را خواهید دید که در خیابان به تماشای ساختمان ها و معماری های دیدنی شهر می پردازند.
تفلیس را رایگان و بدون هزینه بگردیم چطور به میدان Freedom " Liberty" برویم ؟ بستگی دارد در کجای شهر قرار دارید ، اگر کمی از این میدان دور هستید می توانید سوار مترو شوید یا از اتوبوس هایی که به این میدان می روند استفاده کنید. اگر در نزدیکی شهر قدیمی تفلیس باشید می توانید پیاده به میدان Freedom بروید و سایر دیدنی ها را نیز در مسیر ببینید. دیدن خانه نویسنده گرجی یکی از ساختمان های قدیمی و دیدنی شهر ، خانه نویسنده گرجی ، دیوید ساراجیشویلی است که در سال 1905 توسط یک معمار آلمانی ساخته شده است. این خانه در گذشته محلی برای گردهمایی نویسندگان و هنرمندان بود. امروزه نیز جایی برای به اشتراک گذاشتن کارهایشان است. امکان ورود به باغ و طبقه اول این خانه وجود دارد.
تفلیس را رایگان و بدون هزینه بگردیم چطور به این خانه قدیمی برویم ؟ از میدان Freedom خیابانی به نام Leonidze بشوید. سمت چپ این خیابان نیز خیابان دیگری به نام Machabeli وجود دارد که وارد آن می شوید و پلاک 13 را پیدا می کنید. پرسه در خیابان های قدیمی اگر دوست دارید با تفلیس قدیم و معماری و ساختمان های آن بیشتر آشنا شوید باید به خیابان های شهر قدیمی بروید ، خیابان های Betlemi ، Gomi و Botanikuri می توانند گزینه های خوبی باشند. Betlami یکی از قدیمی ترین محله های شهر است که در آن می توانید ساختمان های مسکونی و کلیساهای قدیمی شهر را ببینید. در این منطقه همچنین یک معبد قدیمی آتش نیز وجود دارد که به آن آتشگاه گفته می شود.
تفلیس را رایگان و بدون هزینه بگردیم چطور به این خیابان ها برویم ؟ از میدان Freedom به خیابان Dadiani وارد شوید تا انتهای خیابان بروید تا به خیابانی با نام Asatiani برسید. به سمت چپ خیابان بروید تا به میدانی با نام Puris Moedani برسید. سمت راست این میدان خیابان Betlemi قرار دارد. به ناریکالا بروید قلعه نارین یا ناریکالا یک نماد شناخته شده در تفلیس است که در گذشته از این شهر در برابر حملات مختلفی محافظت کرده است. اما آنچه امروزه دیده می شود بخش کوچکی از این قلعه است که سالم باقی مانده. وقتی به ناریکالا بروید می توانید چشم اندازی پانورامیک از شهر تفلیس را به زیبایی ببینید. هرچند بالا رفتن از دیوارهای این قلعه کاری خطرناک و سخت است اما وقتی به بالا برسید می بینید ارزشش را داشته است. چطور به قلعه نارین برویم ؟ از میدان Meidani پلکانی سنگی وجود دارد که با بالا رفتن از آن می توانید به قلعه برسید. این قلعه از خیابان Betlemi نیز قابل دسترسی است. تله کابین نیز راه دیگری برای رسیدن به قلعه نارین است. از مجسمه مادر گرجستان دیدن کنید. مجسمه نقره ای و بزرگ زنی که یک دست شمشیر دارد و در دست دیگرش پیاله ای قرار دارد تقریبا از تمام قسمت های شهر تفلیس قابل رویت است. این مجسمه بیست متری به گرجی Kartlis Deda نام دارد که همان مادر گرجستان معنی می دهد. این زن جنگو پیراهنی سنتی به تن کرده که شخصیت گرجی او را نشان می دهد. با پیاله ای که در دست دارد ، او به افرادی که برای دوستی به این شهر می آیند خوش آمد می گوید و با دست دیگر که شمشیر گرفته است آماده مبارزه با دشمنان است. چطور به مجسمه مادر گرجستان برسیم ؟ وقتی از نارینکالا دیدن کردید ، مسیری باریک خارج از قلعه را به سمت چپ ادامه دهید تا به مجسمه برسید. می توانید با تله کابین نیز به بالای این تپه بروید و زمانیکه از تله کابین پیاده شدید به سمت راست بروید. زمان خود را در پارک ریکه Rike بگذرانید پارک ریکه در شهر قدیمی قرار دارد ، این پارک مکان مناسبی برای گذراندن وقت و استراحت کردن پس از بازدید از ناریکالا است . پارک ریکه در سمت چپ رودخانه Mtkvari قرار دارد و ورودی تله کابین نیز در این پارک است. چطور به پارک ریکه برویم ؟ اگر پس از بازدید از ناریکالا و مجسمه مادر گرجستان با تله کابین به پایین بیایید به راحتی در این پارک قرار می گیرد. برج ساعت دست ساز شهر قدیمی را ببینید برج ساعت ، شاهکار یک نقاش و مجسمه ساز گرجی است. هر ساعت ، یک فرشته از این ساعت بیرون آمده و با یک چکش کوچک ناقوس را به صدا در می آورد. شاید صدای آن خیلی بلند نباشد اما زیبایی آن چشم گیر تر است. برج ساعت را کجا ببینیم ؟ از پارک ریکه به سمت پل صلح بروید ، پل را رد کنید و پس از گذر از خیابان Erekle II وارد خیابان Shavteli شوید. برج ساعت دقیقا کنار کلیسا و یک کافه قرار دارد و به راحتی پیدا می شود. از بازار پل درای (Dry Bridge ) دیدن کنید حتی اگر علاقه ای به خرید اجناس دست دوم نداشته باشید ، گشتن در بازار روی پل درای می تواند تجربه هیجان انگیزی باشد. شما نمی دانید چه چیزهایی می توانید در این بازار بیابید ، پرچم های قدیمی ، مدال ها و حتی دوربین های خیلی قدیمی و انواع اسباب بازی را می توانید در این بازار بیابید.
تفلیس را رایگان و بدون هزینه بگردیم چطور به پل درای برویم ؟ این بازار در پارک ددائنا ( Dedaena Park ) قرار دارد ، از هر کجای شهر که باشید می توانید با وسایل نقلیه عمومی به این منطقه بیایید و در ایستگاهی که Justice House نام دارد پیاده شوید و یا از پل باراتاشواری ( Baratashvali ) پیاده به سمت این پارک بروید. هتل قدیمی لندن را ببینید هتل لندن یک هت لوکس و قدیمی در شهر تفلیس است که بین سالهای 1875 و 1914 فعال بوده است. در این هتل افراد مشهور زیادی اقامت داشته اند. اما امروزه این ساختمان دیگر هتل نیست و به یک خانه مسکونی تبدیل شده است اما تغییری در جذابیت و چهره تاریخی آن ایجاد نشده است. می توان به لابی این هتل قدیمی رفت و دیوارهای نقاشی شده آن را دید و سفری سه قرنه در زمان داشت. چطور به هتل لندن برویم ؟ از پل درای رد شوید و به خیابان Atoneli بروید. این خانه و هتل قدیمی درست در گوشه خیابان و رو به روی پارک قرار گرفته است. گاهی اوقات درب آن باز است و می توان از لابی و قسمت هایی از این ساختمان قدیمی به صورت رایگان دیدن کرد. استون هنج گرجستان را ببینید مجسمه های تاریخ گرجستان شامل چندین مجسمه سنگی کنار هم است که 30 متر ارتفاع دارند و شامل پادشاهان ، ملکه ها و قهرمانان گرجستانی می شود. علاوه بر اینکه می توان درباره تاریخ و افسانه های گرجستانی اطلاعات کسب کرد ، چشم اندازی که از این منطقه از دریای تفلیس به چشم می خورد بی نظیر است. چطور به دیدن این مجسمه های تاریخی برویم ؟ سوار مترو شوید و در ایستگاه Grmaghele پیاده شوید. از آنجا اتوبوسهایی که با شماره 60 مشخص شده اند را سوار شوید و در ایستگاهی با نام Military School پیاده شوید. روشا گشت Read the full article
#بهترینمکانهابرایسفر#تفلیسرارایگانوبدونهزینهبگردیم#توراروپا#تورترکیبیاروپا#جاذبههایگردشگریجهان#سفرباهواپیما#مزایایسفرباهواپیما#ویزایشینگن
0 notes
Link
http://ift.tt/2ynZAvC ریحون، سرویس سفارش آنلاین غذا
آیا با تاریخچه چنگال آشنا هستید ؟ اوین بار چه زمانی و چه کسانی از چنگال استفاده کردند ؟
از گذشته تا به امروز، غذا یک عضو جدانشدنی از زندگی انسانها بوده است. مردم سراسر جهان، روزانه بهطور متوسط سه وعده غذایی مصرف میکنند؛ نوع، طعم و حجم این غذاها، بسته به عادتهای غذایی کشورها و مردم آن، کاملاً متفاوت هستند؛ برای مثال مردم کشور آمریکا علاقه زیادی به مصرف گوشت قرمز دارند. از سوی دیگر مردم ساکن شرق آسیا، به میزان زیادی از غذاهای دریایی مثل خرچنگ و انواع ماهی استفاده میکنند. در کشور ایران هم استفاده از غذاهای برنجی و خورشها به همراه کبابها از عادتهای اصلی غذایی ایران هستند؛ خوردن هر یک از این غذاها، نیاز به یک وسیلهای مخصوص دارد؛ برای مثال گوشت استیک را اصولاً با کارد یا چاقوی مخصوص به همراه چنگال میخورند؛ از سوی دیگر در کشورهای شرق آسیا، بیشتر غذاها مثل نودل را با چوبهای مخصوص میخورند؛ در کشور ایران هم وسیله اصلی برای خوردن غذا، قاشق و چنگال است؛ قاشق و چنگالی که برای خوردن انواع برنج و غذاهای خورشی به همراه کبابها استفاده میشود؛ گفتنی است که در کشور ایران هم برای خوردن انواع استیک یا حتی بعضی از غذاهای دریایی، قاشق جای خود را به چاقو یا کارد داده و وسیله اصلی غذا خوردن چیزی شبه به همان کارد و چنگال میشود. حالا سؤال اینجاست که این کارد، قاشق و از همه مهمتر چنگال، چگونه اختراع شدند و چه شد که مردم سراسر جهان، تصمیم گرفتند که برای خوردن غذا، از سه وسیله کارد، قاشق و چنگال استفاده کنند.
تاریخچه قاشق و چنگال
بهطور کلی نظریههای زیادی برای زمان و موقعیت مکانی اختراع چنگال در سراسر جهان وجود دارد؛ اما بر اساس جدیدترین اطلاعات منتشر شده، چاقوهای سنگی، جزو اولین و قدیمیترین اختراعهای بشر بوده است؛ مردم زمانهای بسیار قدیم، از خرد کردن و قطعهقطعه کردن تختههای سنگی، ابزارهای مختلفی برای خود درست میکردند. یکی از این ابزارها، چاقوها و خنجرهای دستی بوده که برای شکار و تکه کردن گوشت حیوانها استفاده میشد. بر اساس گفته بسیاری از تاریخشناسان، انسانهای زمانهای گذشته، فقط از چاقوهای سنگی برای خوردن غذا استفاده میکردند؛ اما رفتهرفته با پیشرفت تفکر و علم، ایده ساخت قاشق و چنگال به ذهن انسانها رسید. مثل چاقوهای سنگی، اولین قاشق و چنگالها هم از جنس سنگ بودند و شکل ظاهری خاصی نداشتند؛ اما رفتهرفته با گذشت زمان، قاشق و چنگال، شکل ظاهری مشخصی به خود گرفتند و کمکم وارد سفره غذای انسانها شدند. قاشق و چنگال در گذر زمان، کمکم به سراسر جهان راه پیدا کردند و بر اساس عادتهای غذایی هر منطقه، کاربرد خاصی به این دو وسیله اختصاص پیدا کرد. در زمانهای اولیه پیدایش قاشق و چنگال در زندگی آدمها، عده زیادی آن را نشانه سلاح شیطان میدانستند؛ بهطوریکه در بسیاری از فیلمهای قدیمی و حتی کارتونهای کودکان، شیطان یک سلاح به همراه خود داشت که سر آن سهنقطه تیز داشت که شباهت زیادی به چنگالهای امروزی داشت. در آغاز ساخت وسیلههای مخصوص برای خوردن غذا، تنها چاقوهای سنگی و قاشق وجود داشت، بهطوریکه قبل از انقلاب آمریکا، در این کشور هیچکس از چنگال استفاده نمیکرد؛ اما با گذشت زمان، کمکم چنگال به سفره غذای اشرافیان و افراد ثروتمند و حکومتی کشورهای اروپایی راه پیدا کرد. بر اساس اطلاعات منتشر شده در تاریخ کشورهای اروپایی، تعدادی از پادشاههای مشهور مثل الیزابت اول انگلستان غذا را با دست میخوردند. از سوی دیگر گفتهشده که هانری هشتم، پادشاه انگلستان، به تقلید از رسم و سنت مردم ایتالیا، برای اولین بار چنگال را بر سر سفره غذای خود آورد که در نتیجه آن، هانری هشتم سه عدد چنگال داشت که برای هر وعده غذایی، یکی از آنها را برای خوردن غذا انتخاب میکرد.
ورود قاشق و چنگال به ایران
ورود قاشق و چنگال به فرهنگ و آداب و رسوم ایران، به حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال پیش برمیگردد. این ابزار خوراکی فرهنگی، در راستای سفرهای پیدرپی ناصرالدینشاه به کشورهای خارجی وارد ایران شده است. ناصرالدینشاه پس از بازگشت از سفرهای متعدد به کشورهای اروپایی، سوغاتیهای مختلفی مثل کالسکه و ماشیندودی یا ساخت ساختمانهای بلند را برای ایران با خود به همراه آورد. در حاشیه یکی از این سفرها، ناصرالدینشاه قاشق و چنگال ��ا برای ایران از کشورهای اروپایی سوغاتی آورد. بعد از ورود این دو وسیله به ایران، صدراعظم ناصرالدینشاه با آداب و رسوم غذا خوردن اروپاییها آشنا بود و شروع به خوردن غذا با قاشق و چنگال کرد. در نتیجه این اتفاق، دیگر پیروان و درباریان به همراه اشرافیان و افراد ثروتمند دولت، به تقلید از صدراعظم ناصرالدینشاه، شروع به استفاده از قاشق و چنگال به هنگام غذا خوردن کردند. پس از گذشت زمان کوتاهی، این فرهنگ غربی، کمکم در میان تمام مردم شهر رواج پیدا کرد و کمکم تبدیل به یک فرهنگ عمومی برای غذا خوردن در ایران شد. در آن زمان قاشق و چنگالها از نقره و مس ساخته میشدند و در بعضی موارد سنتی، شاهد قاشق و چنگالهای روحی هم بودیم. گفتنی است که بسیاری از اشرافیان و افراد ثروتمند جامعه، برای جلبتوجه و نمایش به دیگر افراد جامعه، برای غذا خوردن از قاشق و چنگال از جنس طلا استفاده میکردند. اما طولی نکشید که این عادت نمایشی، جلوه بدی در میان مردم پیدا کرد و محبوبیت خود را از دست داد.
بهترین قاشق و چنگالها کداماند؟
در زمانهای گذشته، بیشتر قاشق و چنگالها، از فلزهای گرانبها مثل طلا و نقره ساخته میشدند؛ اما امروزه با افزایش جمعیت و همهگیر شدن این وسیله مصرفی، دیگر خبری از طلا و نقره نیست و بیشتر کارخانههای ساخت لوازم مصرفی خانگی، از استیل یا همان فولاد ضدزنگ برای ساخت قاشق و چنگال استفاده میکنند. بهترین جنس برای ساخت قاشق و چنگال، ترکیب استیل سبک با عناصر وانادیوم و تیتانیوم است؛ همچنین برای جلوگیری از زنگ زدن این فلز، از ترکیبهایی مثل نیکل و کروم هم در آن استفاده میشود. بهترین کارخانهها و در اصل بهترین محصولهای قاشق چنگال در سراسر جهان، به برندهای معروفی مثل بوگاتی، سولایتر، وی ام اف، زولینگن آلمان، سرویس ام جی اس و نیولایف تعلق دارند؛ گفتنی است که به هنگام خرید قاشق و چنگال، بودجه شما�� عامل بسیار مهم در انتخاب نهایی شما است؛ چراکه محصولهای برندهای معرفیشده، عموماً قیمت بسیار زیادی دارند و تمام قشرهای جامعه، توانایی خرید آنها را ندارند و در اصل محصولهای این برندها، جزو کالاهای لوکس لوازمخانگی غیربرقی مصرفی بهحساب میآیند. از سوی دیگر در کشور ایران، برندهایی مثل استیل پاشا، زرناب، ناب استیل و استیل ایران، سرویسهای قاشق چنگال هم مجلسی و هم ساده و کاربردی را برای تمام قشرهای جامعه تولید و عرضه میکنند. همچنین این کارخانهها، محصولهای ویژهای برای هتلها و رستورانهای بزرگ دارند که با ظرفیت تولید خاصی به بازارهای داخلی کشور عرضه میشوند. گفتنی است که سرویسهای قاشق و چنگال چینی، به دلیل داشتن جنس و کیفیت قابلقبول به همراه قیمت مناسب، بخش عمده از بازار ایران و در نتیجه سفره غذای خانهها را به خود اختصاص دادهاند. بنابراین برای خرید یک سرویس قاشق چنگال معمولی در ایران، از بازه قیمت ۲۵۰ هزار تومان تا ۱ میلیون تومان باید هزینه کرد؛ از سوی دیگر برای خرید سرویسهای لوکس خارجی، هزینه بسیار بیشتری را باید پرداخت کرد.
چگونه از قاشق و چنگال استفاده کنیم؟
چاپ استیک یا همان چوبهای غذا برای اولین بار توسط چینیها اختراع شد. چینیها برای پختن غذا، برداشتن تکههای گوشت یا سرخ کردن سبزیها، از چوبهای باریک و نوکتیز استفاده کردند. مردم این کشور از کار کردن با این چوبها لذت میبردند و همین موضوع باعث شد تا تبدیل به عادت غذایی آنها شود. بعد از گذشت زمان کوتاهی، استفاده از چوبهای غذا، به کشورهای ژاپن، کره و حتی بخشهایی از کشور مالزی رواج پیدا کرد. در کشورهای اروپایی، به دلیل اینکه برنج جزو وعدههای اصلی غذایی نیست، از قاشق برای خوردن سوپ استفاده میکنند. اروپاییها برای خوردن غذا عموماً از کارد و چنگال استفاده میکنند؛ مردم این قاره چاقو را سمت راست بشقاب و چنگال را سمت چپ بشقاب میگذارند؛ از سوی دیگر برای به درست گرفتن و تکه کردن غذا، سر چنگال را پایین گرفته دستها به شکل حرف “X” انگلیسی درمیآید. گفتنی است که در کشور آمریکا، چنگال را به شکل عمودی روی غذا قرار میدهند و سپس با چاقو گوشت یا هر جیز دیگر را تکه میکنند. در کشور ایران هم، قاشق و چنگال بسیار مرسوم است و استفاده از چاقو، در مقایسه با دیگر کشورها کمتر است. عموماً در ایران برای خوردن انواع غذا برنجی، خورشها و سوپ و حتی کبابها، از قاشق و چنگال استفاده میکنند.
The post چنگال | وبسایت سرویس سفارش آنلاین غذا ریحون | تاریخچه چنگال appeared first on مجله ریحون.
via مجله ریحون
0 notes
Text
دنا پلاس EF7؛ این مرکب مجهز!
New Post has been published on http://vestamag.ir/%d8%af%d9%86%d8%a7-%d9%be%d9%84%d8%a7%d8%b3-ef7%d8%9b-%d8%a7%db%8c%d9%86-%d9%85%d8%b1%da%a9%d8%a8-%d9%85%d8%ac%d9%87%d8%b2/
دنا پلاس EF7؛ این مرکب مجهز!
هفته نامه اتومبیل امروز: اوایل دهه ۸۰ شمسی بود که «سمند» به عنوان اولین اتومبیل ظاهرا ملی روانه خیابان های مملکت شد. این محصول که در واقع همان پژو ۴۰۵ با مقداری تغییرات در ساختار کلی محسوب می شد، از لحاظ ظاهری شبیه به فولکس واگن پاسات B5 و بعضی سایر از محصولات آلمانی (مثل مرسدس بنز C کلاس W202) طراحی شده بود.
در این سال ها نخسه های متفاوتی از این اتومبیل روانه بازار شد. تمامی نسخه های عرضه شده مثل LX, SE، سورن سریر و… شباهت زیاد زیادی به مثال اصلی داشتند و این اتومبیل هنوز هم با همان ظاهر قدیمی روی خط تولید ایران اتومبیل قرار دارد. اما بعد از سمند، رانا را به عنوان خودرویی بر پایه پژو ۲۰۶ صندوقدار و در نهایت «دنا» را داشتیم که این اتومبیل از نظر ساختار کلی مفتوح هم شباهت بسیاری به همان سمند فقید (و به تبعیت از آن، ۴۰۵) دارد. ولی دنا با وجود خاصیت هایی مثل ظاهر مدرن تر، کیفیت ساخت بالاتر و در نهایت امکانات مفصل تر، توانست جریمه ظاهر قدیمی و نسبتا تکراری سمند را بعد بدهد و با جود قیمت بالا، به فروش خوبی برسد. اما از همان ابتدای عرضه، بسیاری از کارشناسان از بعضی نکات دنا مثل نمای جانبی و فقدان بعضی امکانات (در خودرویی که کباده امکانات را بر دوش می کشد) مقداری ناراضی بودند؛ به همین خاطر ایران اتومبیل مجددا دست به شغل شد تا نسخه فیس لیفتی بر پایه بهترین محصول ملی خود را با اسم «دنا پلاس» خلق کند.
طراحی ظاهری متفاوت نسبت به قبل
براساس اطلاعاتی که از شرکت ایران اتومبیل منتشر شده، دنا و دنا پلاس از حیث ابعاد کلی بدنه تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند اما در دناپلاس به جزییات طراحی توجه اکثریت شده است. درواقع زمانی که دنا به خیابان ها آمد، شباهت نمای کناری آن به سایر اعضای خانواده سمند (خصوصا پروفیل درها و کلاف شیشه ها) بهمنظور بعضی از افراد چندان خوشایند فقدان اما این موضوع در دنا پلاس به کلی حل شده است.
در دنیا معمولی خط کمر اتومبیل از انتهای خط پُف گلگیر جلو شروع شده و به صورت کاملا افقی (دقیقا مثل خط کمر سمند) با رسیدن به گلگیر عقب تمام می شود. اما در اینجا خط کمر از بالاتر شروع شده و با یک زاویه ملایم تا متوسط های گلگیر عقب استمرار می یابد. کلاف پنجره درها نیز به یک فریم سراسری استیل مزین شده اند و به غیر از این، ستون C و مثلثی درهای عقب مبتلا تغییرات شده است.
در دنا و دنا پلاس از رینگ های آلومینیومی ۱۵ اینچ استفاده می شود که البته قبل تر دنای ساده با رینگ های ۵ پره اروندی نیز قابل سفارش بود، اما در حال حاضر مثال ۱۲ پره روی هر دو اتومبیل قرار می گیرد. درضمن آینه های جانبی جدیدتری روی دنا پلاس نصب شده، به جای آنتن کوتاه جلوی سقف (مشترک در دنا، سمند، پارس و…) از آنتن کوسه ای در قسمت انتهایی سقف استفاده و دستگیره های مدرن (مشهور به راحت بازشو) روی درهای آن جا خوش کرده اند.
در تقسیم جلو، هر چند که کلیات طراحی مثل جلوپنجره، سپر و در موتور تغییرات چندانی نداشته اند اما در دنا پلاس از چراغ های جدیدتر و جذاب تر استفاده شده است. درواقع چراغ های جلوی این اتومبیل مجهز به نئونِ صریح در طول روز (DRL) بوده و درضمن بهمنظور راهنما ازLED استفاده شده است که در مجموع گرافیک بهتری را بهمنظور این اتومبیل میسر می سازد. در عقب اما تغییرات اتومبیل چندان مفصل نبوده و فقط به استفاده از یک زوج چراغ خطر با گرافیکی بهتر، اکتفاء شده است.
فضای داخلی مدرن تر و مجهزتر
زمانی که دنا معرفی شد، بسیاری از افراد طراحی دکوراسیون داخلی آن را به هیوندای سوناتا YF تشبیه می کردند و به همین خاطر داشبورد این اتومبیل به «داشبورد سوناتایی» مشهور شد. چیدمان و آرایش داخل کابین دنا پلاس نیز تفاوت چندانی با دنای ساده نداشته و مهم ترین وجه تمایز این اتومبیل، وجود سانروف برقی دوحالته در دنا پلاس است. غربیلک فرمان چهارشاخه با لوگو اسب ایران اتومبیل، حاوی دکمه های کنترل سیستم صوتی (در سمت چپ) و کروز کنترل (در سمت راست) است ه البته این شرکت از قابلیت تنظیم تلسکوپی و روکش پلاستیک فشرده بهمنظور فرمان دنا پلاس سهم گرفته است. پشت آمپر اتومبیل با ۴ نشانگر دایره شکل (۲ نشانگر حقیر بهمنظور بنزین و دمای آب و ۲ نشانگر عمده بهمنظور سرعت سنج و دور��مار موتور) و نورپردازی سفید و آبی در پشت غربیلک نقش بسته و درضمن یک نمایشگر دیجیتال مربوط به سیستم مالتی پلکس اتومبیل در وسط کیلومتر تعداد و دورشمار قرار دارد که نشانگر خطاها، کارکرد، اطلاعات کامپیوتر سفری، مفتوح و بسته بودن هر یک از درها (به تفکیک) و… است.
کنسول میانی اتومبیل با شمایلی شبیه به یک مثلث برعکس حاوی پنل سیستم صوتی و پکیج مدیریت سیستم تهویه مطبوع اتومبیل است. ایران اتومبیل بهمنظور دناپلاس از نمایشگری لمسی با رهیاب ماهواره ای و هندزفری بلوتوث استفاده کرده که سیستم صوتی این اتومبیل با وجود ۴ بلندگو و ۲ تیوتر، کیفیت صدای قابل قبولی (یک سر و گردن بالاتر از سایر محصولات این برند) را به شما ارائه می کند.
درضمن در این نمایشگر می توانید از دوربین دنده عقب اتومبیل به بهاتفاق خطوط هدایتی دنده عقب و البته سیگنال های سنسور پارک بهمنظور موارد ضروری استفاده کنید. سیستم تهویه مطبوع نیز با پنل کنترلی دیجیتالی، قابلیت تنظیم دمای کابین به صورت اتوماتیک را دارد اما سرمای کمپرسور در اکثر محصولات جدید این شرکت (شامل دنا پلاس، دنا، سمند، پارس و…) آنطور که باید زایدالوصف نیست. روی کنسول نیز با ۲ جالیوانی، اهرم تعویض دنده، فندک و… مواجه هستیم.
جای خالی بعضی امکانات
دنا پلاس بهمنظور استارت از سوییچ ساده استفاده می کند و فقدان امکانی مثل سوییچ هوشمند و استارتر کیلس، یک ضعف در خودرویی که کباده امکانات را بر دوش می کشد، محسوب می شود. درضمن صندلی های این اتومبیل با روکش مخمل، هر چند که از فرم اخیر تری نسبت به دنا سهم می برند و صندلی های جلو از تنظیمات کاملا برقی (۸ حالته) برخوردارند، اما جای خالی گرمکن نیز در این مجموعه حس می شود. سانروف اتومبیل نیز به صورت برقی از پنل کنترلی قرار گرفته در سمت جلویی سقف در دو حالت مفتوح می شود که البته اندازه پنجره آن چندان عمده نیست.
خودروی ملی با موتور ملی
همان طور که در بالاتر گفته شد، دنا پلاس و دنا همچون سمند از پلتفرمی مشترک با پژو ۴۰۵ سهم می برد که البته در دو خودروی جدیدتر، این پلت فرم با مقداری اصلاحات مواجه شده است. این دو اتومبیل با پیشرانه EF7 یک سوز بنزینی روانه بازار می شوند اما خبرها حاکی از این است که به زودی دناپلاس با پیشرانه EF7 توربویی که روی سورن ELX قرار می گیرد نیز به فروش خواهدرسید که البته بهتر است ایران اتومبیل قبل از عرضه این نسخه، بعضی از مشکلات موتور توربو EF7 (مربوط به داغ شدن در مناطق گرمسیر، هوزینگ توربو و…) را حل کند. موتور ملی نصب شده روی دنا پلاس با وجود حجم دقیق ۱٫۶۴۶ سی سی و اینکه به خاطر اعشار ۴۶ صدم باید به عدد قبل گردشده و آن را ۱٫۶ لیتری بنامیم، با حجم ۱٫۷ لیتر شناخته می شود و از سیستم موعد بندی متغیر مفتوح و تحصن سوپاپ ها (CVVT) سهم می برد. از این رو موتور ۴ سیلندر خطی ۱۶ سوپاپ مذکور حداکثر توانی معادل ۱۱۵ اسب بخار و حداکثر گشتارو ۱۵۷ نیوتن متر را به شما ارائه می کند که هر کدام از این اعداد به خاطر تفاوت برنامه ریزی ECU، ۲ واحد اغلب از سمند EF7 تک سوز هستند.
جعبه دنده ۵ سرعته دستی این اتومبیل با وجود کلاچ نرم (رگلاژ اتومات روغنی) هر چند که عملکرد خوب و راحتی دارد اما بهمنظور رقابت با بعضی محصولات چینی مثل (جک J5، خانواده H300 و H200 برلیانس و…) جای خالی نسخه گیربکس اتوماتیک دنا پلاس در خط تولید ایران اتومبیل حس می شود. البته هر چند که به نظر می رسد این جعبه دنده کاملا مشابه مثال مورد استفاده روی سمند EF7 است، اما در تست شتابی که بین دنا پلاس و سمند EF7 برگزار شد، موتور دنا زودتر از سمند بعید می گرفت که این موضوع خبر از کوتاه تر بودن ضرایب دنده های دنا پلاس نسبت به سمند است. درضمن هر چند که براساس اطلاعات وب سایت ایران اتومبیل، عجله صفر تا ۱۰۰ سمند EF7 تک سوز ۱٫۵ ثانیه سریع تر از دنا پلاس است، اما در تست های عملی سمند مقداری کندتر از دنا ظاهر می شود.
سواری
دنا از نظر عایق بندی اتومبیل زیاد بهتری از خانواده سمند، پارس و ۴۰۵ است که البته بهمنظور یک اتومبیل با اختلاف قیمت ۱۰ الی ۲۰ میلیون تومان نسبت به موارد گفته شده، چندان بعید از ذهن نیست. درضمن صندلی های این اتومبیل ارگونومی و راحتی خوبی دارند اما مسئله اینجاست که به خاطر داشبورد عمده تر و صندلی های حجیم تر، مقداری از فضای داخلی دنا و دنا پلاس کاسته شده و به طور کلی خانواده دنا فضای داخلی بسته تری نسبت به سمند دارند. درضمن با توجه به اینکه دنا پلاس از سانروف سهم می برد، فضای سر سرنشینان این اتومبیل مقداری محدود تر از دنای ساده است.
دنا پلاس از حیث سواری و میزان کوبش های تعلیق شباهت زیاد زیادی به سایر اعضای خانواده پلت فرم پژو ۴۰۵ دارد اما هندلینگ و استقامت این محصول به اخص بر سر پیچ های سریع جاده بهتر از پارس، سمند یا ۴۰۵ است و البته وجود ترمزهای دیسکی عقب به بهاتفاق سیستم های ABS و EBD نیز در ایمن تر شدن سواری این اتومبیل تاثیر بسزایی دارد.
جمع بندی
در مجموع باید گفت که تولید محصولی مثل دنا پلاس یک اتفاق خوب در صنعت خودروسازی ما به تعداد می رود، تا در بین محصولاتی که سال هاست روی خط تولید خودروسازان داخلی دارند، خریداران بتوانند یک اتومبیل نسبتا متفاوت و مدرن تر از برند ملی خریداری کنند. اما مسئله اینجاست که برچسب قیمت ۴۸ میلیون تومانی این اتومبیل، آن هم در شرایطی که بهتر بود دنیا و دنا پلاس به عنوان تعویض بهمنظور سمند و با اختلاف قیمت نه چندان بالا عرضه شوند، مقداری قابل تامل است. با این حال و در شرایط این روزهای بازار، دنا پلاس یکی از بهترین گزینه های بازار ۵۰ میلیون تومانی به تعداد می رود.
0 notes
Photo
سلبریتیهایی که زندگی بسیار سختی را گذراندهاندhttps://khoonevadeh.ir/?p=58687
برترینها: برخی افراد به زندگی سلبریتیها، شهرت و زیباییشان غبطه میخورند، اما اگر بدانند که برخی از آنها پیش از شهرت، چه زندگی غمانگیزی را پشت سر گذاشتهاند، شاید دیگر به زندگیشان غبطه نخورند.
ما مطمئن هستیم که هیچکس دوست ندارد جای «چارلیز ترون» باشد، کسی که مادرش در جلوی چشمانش به پدر ستمگرش شلیک کرده است یا «اپرا وینفری» که دایی و پسردایی خودش به او تجاوز کردهاند.
با خواندن بیوگرافی سلبریتیها پی به داستانهای غمانگیز و تراژیکی میبریم که میتوان از آنها برای ساخت فیلمهای درام هالیوودی استفاده کرد. باهم سرگذشت تعدادی از سلبریتیهای مذکور را میخوانیم.
چارلیز ترون
چارلیز ترون ۴۳ ساله، یکی از معروفترین و زیباترین بازیگران زن هالیوود است که برنده جوایز اسکار و گلدنگلاب نیز شده است، اما وقتی به چهرهاش نگاه کنید، بههیچ عنوان نمیتوانید حدس بزنید که در جوانی چه سرگذشت دردناکی داشت.
پدر چارلیز، فردی الکلی بود و اغلب مادرش را کتک میزد و هنگامی که چارلیز، ۱۵ ساله بود، روزی پدرش در میانه همین دعواها، با تفنگش شروع به شلیک هوایی کرد و چارلیز و مادرش را تهدید کرد. تااینکه کاسه صبر مادر چارلیز لبریز شد، تفنگ شوهرش را از او گرفت و به او شلیک کرد. این کار او در دادگاه، دفاع از خود تشخیص داده شد و حکمی برایش صادر نشد.
چارلیز در ۱۵ سالگی، برنده یکی از مسابقات مدلینگ شد و قراردادی یکساله با یک آژانس مدلینگ بست و به دور اروپا سفر کرد. سپس او وارد دانشگاه رقص شد، زیرا قصد داشت که رقصنده باله شود، اما در ۱۹ سالگی، جراحت زانو باعث شد که مجبور شود برای همیشه، این حرفه را کنار بگذارد.
پس از آن، چارلیز به لسآنجلس رفت. او در آنجا کسی را نمیشناخت و تا ماهها در هتلی ارزانقیمت زندگی میکرد و تقریبا همیشه گرسنه بود، زیرا پول کافی برای خرید غذا نداشت.
سپس چارلیز در سال ۱۹۹۵ برای نقد کردن چکی به مبلغ ۵۰۰ دلار که مادرش برای او فرستاده بود، به بانک رفت. هنگامی که کارمند بانک، کارش را راه نینداخت، چنان داد و فریادی بهپا کرد که اگر در صحنه فیلمبرداری این کار را میکرد، یک اسکار دیگر نیز به او تعلق میگرفت.
در همان حین، «جان کرازبی»، تهیهکننده هالیوود، او را دید و استعدادش را کشف کرد. کرازبی به او کمک کرد که وارد مدرسه بازیگری شود و ۳ سال بعد، چارلیز در فیلمی بازی کرد که او را در کل جهان تبدیل به ستارهای سینمایی کرد (فیلم سینمایی «وکیل مدافع شیطان با بازی کیانو ریوز و آلپاچینو).
جیم کری
جیم کری، بازیگر آمریکایی-کانادایی، یکی از گرانترین کمدینهای آمریکاست، اما دوران جوانی جیم بهسادگی نگذشت. هنگامی که هنوز دوران مدرسه را میگذراند، خانوادهاش دچار بحران شدید مالی شدند.
هنگامی که پدرش، پِرسی، شغلش را ترک کرد و شغل جدیدی را در کارخانه تولید چرخ شروع کرد، وضعیت مالی به گونهای بود که کل خانواده برای تامین نیازهایشان مجبور به کار بودند. جیم، برادرش و خواهرش، برای امرار معاش، زمین را طی میکشیدند و توالت میشستند. همین مسائل باعث شد که جیم کری در آن سن، تبدیل به کودکی خجالتی شود.
هنگامی که والدین جیم تصمیم به ترک شغلشان گرفتند، همگی آنها مجبور به زندگی در یک کاروان شدند. پس از مدتی نیز پدر جیم، شغلی در برلینگتون پیدا کرد و همگی به مدت ۸ سال در آنجا زندگی کردند.
در همان زمان، پزشکان تشخیص دادند که مادر جیم به نوعی اختلال روانی مبتلاست؛ نوعی بیماری عصبی بهنام «هیپو کندریا» که در آن شخص، تصور میکند که بیمار است، درصورتی که اینگونه نیست (توهم بیماری دارد).
هنگامی که جیم، ۱۵ ساله بود، پدرش او را به یک کلاب کمدی بهنام یوک یوک در تورتنتو برد، اما اولین برنامه جیم به شکست بزرگی تبدیل شد و تماشاچیان بههیچ عنوان از آن استقبال نکردند.
او دو سال بعد، باز هم برای نشان دادن استعدادش تلاش کرد. اینبار او موفق شد. کمکم کار او در اجرای استندآپ کمدی رونق گرفت و او راهش را به سمت سینما و تلویزیون باز کرد.
دمی مور
پدر دمی مور، پیش از تولد این ستاره هالیوودی، مادرش را ترک کرد. هنگامی که مور، ۳ ماهه بود، مادرش با شخصی بهنام «دن گوینز» ازدواج کرد؛ ناپدری مور، فروشنده تبلیغات روزنامهای بود و مرتبا شغلش را عوض میکرد و بالاخره تمامی پولش را نیز در قمار از دست داد.
درنتیجه، خانواده آنها همیشه مجبور به نقلمکان بود. البته این نکته را هم باید ذکر کرد که هم مادر دمی مور و هم ناپدری او، به مشروبات الکلی اعتیاد داشتند.
علاوه بر این، دمی مور در کودکی، دندانش را ارتدونسی کرده بود و چشمهایش نیز چپ بود، بنابراین مجبور بود که عینک بزرگی به چشم بزند و همکلاسیهایش همیشه او را مسخره و آزار و اذیت میکردند. خوشبختانه مادر دمی توانست پول کافی برای جراحی او و حل کردن مشکل چشمش پسانداز کند.
پس از تولد برادر کوچک دمی، زندگی او غیرقابل تحمل شد. او اغلب از منزل فرار میکرد. هنگامی که ۱۵ ساله بود، والدینش از یکدیگر طلاق گرفتند و دو سال بعد، ناپدریاش خودکشی کرد.
دمی در ۱۶ سالگی، خانه را برای همیشه ترک کرد و در ۱۷ سالگی، عاشق موزیسین معروف راک، فردی مور، شد. فردی، همسر و دو فرزندش را ترک کرد و با دمی ازدواج کرد. فردی کسی بود که شرایط ورود دمی به هالیوود و ستاره شدنش را فراهم کرد.
در تمام این سالها مادر دمی با اعتیادش به الکل مبارزه میکرد، اما موفق نمیشد. او بارها بهدلیل رانندگی درحین مستی دستگیر شد. این اتفاقات زمانی روی داد که دمی به بازیگر مشهوری تبدیل شده بود. نهایتا مادر دمی به بیماری سرطان مبتلا شد و چند ماه بعد درگذشت.
مایکل داگلاس
مایکل داگلاس، بازیگر و تهیهکننده معروف آمریکایی نیز رنج زیادی در زندگیاش تحمل کرده است؛ هم رنج جسمی و هم روحی. در سال ۱۹۸۰، حادثهای که در پیست اسکی برای مایکل روی داد، باعث شد که او بهدلیل طول کشیدن دوره درمان، به مدت ۳ سال از شغلش دور بماند.
داگلاس و همسرش، کاترین زتاجونز، در بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ دچار مشکل عجیبی شدند. شخصی بهنام «داونت نایت» که عاشق داگلاس بود، برای کاترین، نامههای تهدیدآمیز میفرستاد و مدام آنها را تعقیب میکرد. کاترین در دادگاه گفت که با محتوای نامهها کاملا شوکه شده، تاحدی که دچار بحران روحی شده است.
در سال ۲۰۱۰، دادگاه نیویورک، پسر مایکل از ازدواج اولش، کامرون داگلاس، را بهدلیل فروش مواد مخدر به ۵ سال زندان محکوم کرد.
در همان سال، مایکل دچار بیماری سرطان گلو شد. خود او میگوید که دلیل این بیماری، استرس، مصرف مشروبات الکلی و سیگار است. خوشبختانه مایکل در کمتر از یک سال درمان شد.
در سال ۲۰۱۳، مایکل اعلا�� کرد که قصد دارد از همسرش، کاترین، که بیش از ۱۳ سال باهم زندگی کردند، طلاق بگیرد. طبق گفته مایکل، او بخاطر بیماری اختلال دوقطبی کاترین که در سال ۲۰۱۱ به آن مبتلا شده بود، دچار افسردگی شده و قصد طلاق داشت، اما نهایتا این دو بازیگر به زندگی خود ادامه دادند.
اپرا وینفری
اپرا وینفری، بازیگر، تهیهکننده، مجری تلویزیونی و شخصیت معروف آمریکایی را میتوان یکی از تاثیرگذارترین سلبریتیهای دنیا دانست. او اولین زن سیاهپوستی است که میلیاردر شد، اما کودکی اپرا همچون یک فیلم سینمایی بسیار ناراحتکننده و ترسناک است. مادر اپرا خدمتکار منزل بود و وقتی برای بزرگ کردن دخترش نداشت.
بههمین دلیل او ۶ سال اول زندگیاش را با مادربزرگش گذراند. سپس مادرش او را پس گرفت و باهم به میلواکی نقلمکان کردند. هنگامی که اپرا ۹ ساله بود، دایی، پسردایی و دوست داییاش به او تعرض جنسی کردند. او در ۱۴ سالگی بهدلیل مشکلاتی که با مادرش داشت، از خانه فرار کرد.
سپس حامله شد و نوزادی نارس بهدنیا آورد که کمی بعد فوت کرد. پس از آن، مادر اپرا، او را به منزل پدرش فرستاد. پدر اپرا، خرج تحصیل او را پرداخت و اپرا در ۱۷ سالگی، در یک مسابقه سخنوری برنده شد و به دانشگاه ایالتی تنسی رفت و تحصیلات خود را در رشته ارتباطات ادامه داد. در همان زمان، او گزارشگر شبکه CBS شد و کارش بهعنوان معروفترین مجری تلویزیون آغاز شد.
وودی هارلسون
وودی هارلسون، بازیگر معروف آمریکایی، در خانوادهای فقیر بهدنیا آمد و تنها منبع درآمد خانواده، حقوق مادر بود که بهعنوان منشی کار میکرد. هنگامی که وودی، تنها ۳ سال داشت، والدینش ازهم طلاق گرفتند و چهار سال بعد، پدر وودی، چارلز هارلسون، بخاطر قتل به زندان محکوم شد.
هنگامی که پدر وودی از زندان آزاد شد، دوباره دست به کارهای غیرقانونی ازجمله خریدوفروش مواد مخدر زد. سرانجام در سال ۱۹۷۹، هنگامی که وودی، ۱۸ ساله بود، پدرش دستگیر شد و اینبار به جرم قتل یک قاضی به حبس ابد محکوم شد.
اوایل، وودی ارتباط چندانی با پدرش نداشت، اما سالها بعد برای ملاقاتش به زندان میرفت. در سال ۲۰۰۷، جسم بیجان چارلز در زندان پیدا شد، درحالیکه هیچ نشانهای از قتل و اعمال خشونت در سلول وجود نداشت.
جک نیکلسون
کودکی و جوانی جک نیکلسون، یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینمایی هالیوود، بسیار معمولی بود. او به موسقی جاز و گرامافون علاقه داشت. جک در جوانی، در استودیوی MGM کار کرد و در همانجا بود که موردتوجه «جو پاسترناک»، تهیهکننده هالیوودی قرار گرفت؛ کسی که باعث شد که جک بازیگر شود.
اما داستان اصلی زندگی او از سال ۱۹۷۴ آغاز شد؛ زمانی که جک، ۳۷ ساله و بازیگری مشهور بود. او در آن سال به راز بزرگی پی برد که کاملا او را شوکه کرد. یکی از روزنامهنگاران روزنامه «تایم»، توانست اطلاعاتی را پیدا کند که سالها از جک مخفی نگاه داشته شده بود. او حقیقت را به جک گفت.
حقیقت این بود که «خواهر بزرگتر جک، جون، درواقع مادرش بود». خواهر دیگر جک، لورین، حرفهای روزنامهنگار را تایید کرد، اما او نیز مانند سایر اعضای خانواده، نمیدانست که پدر جک چه کسی است.
موضوع از این قرار بود که جون، وقتی ۱۶ ساله بود، جک را بهدنیا آورد و بخاطر اینکه آبرویش نزد سایرین نرود و شانس ادامه زندگی معمولیاش را نیز از دست ندهد، والدین او تصمیم گرفتند که پسرش را بهعنوان فرزند خودشان بزرگ کنند؛ بنابراین کسانی که جک بهمدت ۳۷ سال فکر میکرد والدینش هستند، درواقع ازنظر بیولوژیکی، پدربزرگ و مادربزرگش بودند، اما مادر واقعی جک و پدربزرگ و مادربزرگش تا سال ۱۹۶۴ از دنیا رفتند و در آن زمان، کسی که اطلاعاتی از این قضیه داشته باشد، زنده نماند و این داستان همچون یک معما باقی ماند.
مرلین مونرو
مرلین مونرو، ستاره جذاب هالیوود در دهه ۵۰، هم کودکی سختی داشت و هم زندگی دشواری. پدر این بازیگر هیچگاه شناخته نشد، زیرا مادر مرلین، گلددیس، پیش از اینکه مرلین را حامله شود، از همسرش، مارتین مورتنسن، طلاق گرفت.
از آنجاکه گلدیس، نمی��وانست وقت زیادی برای دخترش بگذارد، مرلین که نام واقعیاش، نورما جین، بود، هفت سال ابتدایی زندگیاش را در خانوادهای گذراند که جز او، سرپرستی چند بچه دیگر را نیز برعهده گرفته بودند.
گلدیس در تابستان ۱۹۳۳، خانه کوچکی در هالیوود خرید و دخترش را پس گرفت، اما چند ماه بعد، نشانههای اختلال روانی شیزوفرنی پارانویید در گلدیس بروز پیدا کرد. گلدیس را روانه بیمارستان ایالتی کردند و او تا پایان عمرش، بدون اینکه ارتباطی با دخترش برقرار کند، در همان بیمارستان ماند. بنابراین، مرلین، چند سال بعدی را با خانوادههای مختلفی زندگی کرد.
مرلین در ۱۶ سالگی، برای اینکه بتواند خانوادهای را که با آنها زندگی میکرد، ترک کند با شخصی بهنام «جیمز دوهرتی» ازدواج کرد تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او یک سال بعد، شغلی در کارخانه هواپیماسازی پیدا کرد و دو سال بعد با دیوید کونوور عکاس آشنا شد؛ دیوید از مرلین خواست تا مدل عکسهایش شود.
مرلین موافقت کرد، کارش در کارخانه را ترک کرد و در آژانس مدلینگی بهنام «کتاب آبی» در لسآنجلس مشغول بهکار شد. همین شغل باعث شهرت او شد و یک سال بعد در سال ۱۹۴۶، مرلین اولین قراردادش را با کمپانی فاکس قرن بیستم امضا کرد که باعث شهرت جهانیاش شد، اما زندگی مرلین، همچنان سرشار از غم و تراژدی بود. او داستانهای عاشقانه زیادی داشت، سه بار طلاق گرفت، دوبار حامله شد و هردوبار، فرزندش سقط شد.
مرلین بخاطر زندگی سرشار از مشکلش، نمیتوانست خوب بخوابد. او مجبور بود که شبها را در یک اتاقخواب بسیار تاریک بگذراند و همیشه قرص خواب بخورد. مرلین، فوریه ۱۹۶۱ را در یک درمانگاه روانی در نیویورک گذراند. نهایتا نیز بهدلیل مشکلاتی که در زندگی شخصی و زندگی حرفهای داشت، در سال ۱۹۶۲ خودکشی کرد.
رز مکگوآن
رز مکگوآن در فلورانس ایتالیا و در خانوادهای آمریکایی متولد شد. پدر رز، دنیل، مدیر بخش ایتالیایی فرقهای بهنام «فرزندان خدا» بود. همه اعضای خانواده نیز عضو این فرقه بودند. در این فرقه، هرگونه ارتباط با دنیای بیرون ممنوع بود. اعضای فرقه حق استفاده از روزنامه و تلویزیون را نداشتند و باید در اتاقهای تاریک میماندند.
بدترین قسمت اینجا بود که افراد را به ایجاد روابط جنسی نامشروع در میان خودشان وادار میکرد. هنگامی که دیوید برگ، فردی که فرقه را سازماندهی کرد، تصمیم گرفت که کودکان را نیز وارد این قضیه کند، پدر رز به این نتیجه رسید که دیگر وقت فرار سررسیده است. بدین ترتیب، رز در نه سالگی، همراه با والدینش به آمریکا مهاجرت کرد.
والدین رز در آمریکا طلاق گرفتند و رز با مادرش زندگی کرد. پس از مدتی، شخصی که عاشق مادرش شده بود، برای اینکه از شر رز خلاص شود، مادرش را قانع کرد که رز به موادمخدر معتاد است. بههمین دلیل، مادر رز، او را به کلینیک ترک اعتیاد فرستاد، اما او از کلینیک فرار کرد و به منزل مادربزرگش رفت و با او زندگی کرد.
رز در ۱۶ سالگی، منزل مادربزرگش را ترک کرد و برای زندگی به منزل دوستپسرش رفت. در آن زمان، او کارهای مختلفی را امتحان میکرد؛ ازجمله پیشخدمت، کارمند دفتری و صندوقدار. پس از مدتی، دوستپسر رز از دنیا رفت و او بیخانمان شد و گاهی مجبور میشد که در خیابان بخوابد.
رز علیرغم تمامی مشکلاتی که از سر گذراند، در ۱۷ سالگی وارد مدرسه هنری در سیاتل شد و زندگی حرفهای خود را بهعنوان ستاره هالیوود ازآنجا آغاز کرد، اما در سال ۲۰۰۷، اتفاق بد دیگری برای این بازیگر زن هالیوود افتاد؛ تصادف ماشین.
در این تصادف، شیشه جلوی ماشین خرد شده و به چشمها و صورت رز آسیب زد. جراحان، بینایی را دوباره به رز بازگرداندند و صورتش را نیز تا حدود زیادی ترمیم کردند، اما متاسفانه چهره رز با چهره قبل از تصادفش تغییراتی کرده است.
سخن آخر
افراد موفق زیادی در دنیا وجود دارند که تعداد زیادی از آنها زندگی سخت و عجیبوغریبی را پشتسر گذاشتهاند. بسیاری از آنها اتفاقات وحشتناکی را در زندگی تجربه کردهاند و آسیبهای جسمی و روحی زیادی را متحمل شدهاند، بنابراین اگر شخص موفقی را حتی در سطح جهانی میبینیم، بهتر است که پیش از غبطه خوردن به زندگیاش، کمی داستانش را مطالعه کنیم؛ شاید برای رسیدن به این حجم از موفقیت، دوران بسیار سختی را تحمل کرده است.
ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنیم، زیرا چیزهای زیادی هست که ما نمیدانیم.
منبع: brightside
منبع : برترینها
0 notes
Photo
دکتر برایدن درجلال آباد چی قصه کرد؟ دکتر برایدن درجلال آباد چی قصه کرد؟ سرگذشت باور نکردنی سرباز انگلیسی که یگانه بازماندۀ پیروزی افغان ها در قرن نوزده و هشداری برای مأموریت جنگی امروزی است. روزنامه دیلی میل- نویسنده: تام کایل ترجمه گر: رزاق مأمون جنگ اول انگلیس- افغان در قرن نوزده، با انهدام کامل نظامی بریتانیا پایان یافت. یک کتاب تازه زیرعنوان «بازگشت یک شاه: جنگ برای افغانستان» اثر ویلیام دارلیمپل، به بازگویش داستان افغان ها پرداخته و پی آمد های آن در رابطه به مأموریت جنگی امروزی را توضیح داده است. نخستین بار، نگاه تیزبین یک افسر جوان درقلعه جلال آباد، او را دید که سوار بر اسبی کثیف و خسته، در پهنۀ خشک زاری در دامنه های بلند کوهستانی در افغانستان راه پیموده بود. وقتی عملۀ نجات از راه رسید، با شبه مردی مواجه شدند که سرش چاک خورده و انیفورم ژنده اش به شدت خون آلود بود. او بیشتر به مرده شباهت داشت تا فردی زنده در نظر آید. اما وقتی از وی پرسیدند که «ارتش (بریتانیا) درکجاست؟»، ویلیام برایدن- جراح دستیار- پاسخ داد: « همان ارتش خودم هستم!» ماجرا در ۱۳ جنوری ۱۸۴۲ پیش آمد و آن اسکاتلندی سی ساله ( دکتربرایدن) تنها بازماندۀ ارتش بریتانیا بود که سه سال پیش به افغانستان یورش برده بود. به علت گسترش نا خرسندی انگلیس از نفوذ روسیه در منطقه، دربهار ۱۸۳۹، ارتش سند شامل ۲۰ هزار سرباز و دو برابر همین تعداد از نفرات قشون به هدف شروع نخستین جنگ انگلیس- افغان به حرکت درآمدند. لارد اوکلند گورنر جنرال انگلیس در کلکته از بیم این احتمال که دوست محمد خان امیر افغانستان ��ا تزار روسیه متحد شده باشد، تصمیم گرفت شاه شجاع مخلوع را جانشین او بسازد. واقعیت این است که لارد اوکلند قبل از تجاوز به افغانستان، از قطع روابط دوست محمد با تزار روسیه آگاهی نداشت. مگر آن ها پیشقدم شده و در ماه آگست، کابل را تصرف کرده و شاه شجاع، جایگاه قبلی خود را دو باره به دست آورد و دوست محمد، روانۀ تبعیدگاه هند شد. مگر بعد ها بریتانیا همانند اسکندر کبیر تا ایالات متحدۀ امریکا که به افغانستان تازیده اند، به زودی دریافتند که تصرف این کشور، آسان تر از نگهداری آن است و به زودی در دام بلایی گرفتار آمدند که به بزرگ ترین فاجعه نظامی امپراتوری بریتانیای قرن نوزده شهره گشته است. شرح کشتار دسته جمعی ارتش بریتانیا، درکتاب جدید ویلیام دارلیمپل نویسنده و تاریخ نگار اسکاتلندی که خود هنگام سفر به افغانستان جهت رد گیری مسیر عقب نشینی ارتش بریتانیا در قرن نوزده، با مخاطراتی رو به رو شد؛ تشریح شده است. انگلیس درجریان دو سال اشغال، شاه شجاع را برسر قدرت نگهداشت، مگر نا آرامی ها در خارج از شهر کابل رو به گسترش بود. در اواخر سال ۱۸۴۱ شورشی به رهبری اکبرخان فرزند دوست محمد آغاز شد. درین حال، فرماندهان ارشد بریتانیا درکابل در یک خوشبینی مرگباری فرو رفته بودند. جنرال بالامقام، ویلیام الفنستن، دشت نشین سکاتلندی به فرماندهی و رهبری ارتش منصوب شده بود؛ مگر وی از زمان جنگ واترلو تا آن دم، به مأموریت فعال گماشته نشده بود و از بیماری نقرس رنج می برد. سرویلیام مکناتن، سکاتلندی بلند بالا وقاضی سابق، مشاور ارشد سیاسی وی بود که در قانع کردن کمپنی هند شرقی برای بازگرداندن شاه شجاع به صحنۀ قدرت، زمینه سازی کرده بود. معاون مکناتن، سرالکساندر برنس اهل مونتروز که قرابت دوری با رابرت برنس شاعر داشت، مشوره داده بود که دوست محمد مورد حمایت قرار گیرد؛ اما مشورت وی نادیده گرفته شده بود. در نوامبر ۱۸۴۱ جماعتی از مردم برخانۀ الکساندر برنس حمله ورشدند و هنگامی که وی تلاش کرد فرار کند، به دست مهاجمان قطعه قطعه شد. الفنستن از دادن پاسخ قاطعانه به مهاجمان قسی، کوتاه آمد و علی الظاهر، این علامت ضعف، بر بی باکی شورشگران بیفزود. مکناتن سعی کرد از طریق معامله با اکبرخان، اوضاع را رو به راه کند؛ مگر درجریان یک جلسۀ از پیش طراحی شده در ۲۳ دسامبر به اسارت کشیده شد و اکبرخان با گذاشتن میلۀ تفنگچه در دهانش، او را از زنده گی ساقط کرد. درچنین احوالی، الفنستن پیر و فرومانده، در نا امیدی فرو رفت و حاضر شد که کابل را واگذاشته و با افراد خویش به طور امن به سوی جلال آباد بگذرد. به نظر می رسید که اکبرخان با این امر توافق داشت و بامداد شش جنوری ۱۸۴۲، عقب نشینی ۴۵۰۰ انگلیسی و سربازان محلی همراه با ۱۲ هزار تن از نفرات اردوگاه ارتش، به سوی جلال آباد در نود میلی ( ۵۴۰ کیلومتری) شرق کابل آغاز شد. (درآن زمان، مسیرهای ناهموار و پیچاپیچ از کابل تا جلال آباد، احتمالاً به مقیاس ۵۴۰ کیلومتر معادل نود میل بوده؛ اما اکنون فاصله راه به نصف کاهش یافته است. مترجم) مگر تقریباً از شروع عملیات عقب نشینی، واضح شده بود که اکبرخان به وعده های خویش پایبند نخواهد بود. در طول روز که انگلیس در سرمای زیر صفر، دربستر عمیق برف به آهسته گی راه می پیمود، هزاران تن از شورشیان افغان از دامنه های مرتفع، بر ارتش درحال عقب نشینی به آتشباری مرگباری دست زدند. حوالی شب، شمار مشابهی از شورشیان دشمن بر بازمانده های نفرات، درهنگام خواب حمله ور شدند که بسیاری از آنان دیگرهرگز از خواب بیدار نشدند. در روز ششم عقب نشینی فقط چند صد نفر، به گذرگاه جکدلگ رسیدند. شب ۱۲ جنوری راه شان به وسیلۀ درختان خاردار بلوط مسدود شده و آماج حملات سختی قرار گرفتند. از مجموع قوای ته کشیده تا آن دم، به شمول دکتربرایدن، حدود هشتاد نفر توانستند خود را از راه بندان زنده بیرون بکشند. او ( دکتربرایدن) صحنه را این طور به یاد می آورد: «گیرو دار وحشتناکی بود. ، یک افغان به قصد کشتن من، با کارد ضربۀ سختی بر سرم وارد آورد که از اسب به زمین خوردم و اگر یک پارۀ مجلۀ بلک وود ( (Blackwood’s Magazineرا در بین کلاه علفی خویش نگذاشته بودم، مرگم حتمی بود. همان بود که ضربۀ خنجر، یک پاره از استخوان «جمجمه ام» را خرد کرد. دیدم که وی می خواهد دومین ضربه را برمن حواله کند، و من با شمشیر تیزی به مصافش رفتم و تصور می کنم چند انگشت دست ضارب را قطع کردم. او یک باره از جا پرید و من دیگر بی کلاه ماندم. آنانی را که با من یکجا بودند، هرگز دو باره ندیدم. من دو باره با سربازان پیوستم و دست و پا زنان از موانع عبور کردم. یک سرباز سواره در واپسین لحظات مرگ به برایدنِ زده و زخمی گفت که براسب او سوار شده و برای یافتن گمشده ها در تاریکی طی طریق کند. اکثر بازمانده ها – حدود بیست افسر و چهل وپنج تن از افراد- به قطعۀ ۴۴ پیاده تعلق داشتند. آن ها تا سپیده دمِ فردا، در بلندای تپۀ گندمک ایستاده بودند که به در محاصره افتادند. آن ها در یک رویارویی نا برابر تا آخرین لحظه از خود پایداری نشان داده و یک به یک از پا درآمدند. ازین میان پانزده سواره باقی مانده که بعد از ورود به فتح آباد در پانزده میلی مقصدگاه درجلال آباد، محلی که برای شان قبلاً از مصئونیت آن جا اطمینان داده شده بود؛ در نتیجه یک کمین به قتل رسیدند. تنها دکتر برایدن ازین معرکه در رفته بود. وی نوشت: « من به تنهایی جلو می رفتم که نگاهم به نفرهایی افتاد که سنگ های کلانی را در دست های شان گرفته بودند. با زحمت، چهارنعل تاختم و افسار را در دهان نگه داشتم و با چرخانیدن شمشیر به سوی چپ و راست از بین شان رد شدم. آن ها با خنجرهای شان قادر نبودند خود را به من برسانند و صرفاً یکی دو سنگ به سویم پرتاب کردند. کمی جلوتر، سروکارم با یک یک دسته دیگر مشابه به همین گروه افتاد. یکی شان با تفنگ دست داشته اش به سویم تیراندازی کرد که شمشیرم را به دو نیم کرد و از بدنۀ شمشیر تا دسته اش، فقط شش اینچ باقی ماند.» برایدن به طوراعجاز آمیزی دو باره توانست جان به سلامت ببرد؛ ولی بعد متوجه شد که « اسب بیچاره گلوله خورده و اکنون به سختی می تواند مرا روی دوش خود حمل کند.» «سپس نگاهم به پنج مرد اسب سوار سرخ پوش افتاد؛ با این تصور که از گروه گشتی های خود ما هستند، به طرف شان پیش رفتم. مگر مردان سواره همه افغان بودند. تلاش کردم از جا در بروم؛ ولی اسب من به سختی حرکت می کرد. وقتی یکی از آنان دنبال من افتاد و راه را برمن بست، حاضر باش در برابرم قرار گرفت و این درحالی بود که همان تکه باقی مانده از شمشیر شکستۀ من از دسته اش جدا شد و بر زمین افتاد. او از کنارم رد شد؛ مگر دو باره به من نزدیک شد. دراثنایی قصد حمله داشت، من دستۀ شمشیر را به سوی سرش پرتاب کردم. او جا خالی کرد و از جناح چپ به عقبم دور خورد. با احساس ناتوانی به پائین خم شدم تا دسته شمشیر را از زمین بردارم. گمان می کنم او فکر کرد که من تفنگچه را می پالم؛ چنان که رخ دور داد در کمال شتابزده گی فرار کرد. من خیال کرده بود در جیبم تفنگچه دارم، مگر مفقود شده بود. من بی اسلحه، برحیوانی نا توان سوار بودم که بیم داشتم قادر به رسانیدن من به جلال آباد نخواهد بود. غم زده بودم و از سایه ها می ترسیدم. من واقعاً فکر می کنم امکان داشت از زین به زمین سقوط می کنم؛ اما زین پخچ بود.» اما چشمان تیز بین افسری در حصار جلال آباد به برایدن افتاد و گروه نجات فوری برای کمک به او دست به کار شد. او بعد از التیام زخم هایش به خاطر آورد: « درجریان معاینات، یک زخم شمشیر در زانوای چپم، و همچنان، در سر و دست چپم تشخیص داده شد و گلوله یی که به درون شلوارم رفته بود، پوست بدنم را خراشیده بود.» «اسب از پا افتاده که سر راست ��ه طویله رانده شده بود، به زمین غلتیده و هیچگاه دو باره از جایش بلند نشد.» برایدن در جنگ دوم انگلیس- برما در سال ۱۸۵۲ به خدمت گماشته شد. او با زن و فرزندانش در ۱۸۵۷ به حیث پزشک در یک کندک مستقر در شهر لکنهو به کار پرداخت و هرچند از یک محاصرۀ مشهور جان به سلامت برد، از ناحیۀ ران به سختی مجروح شده بود. وی سال بعد دریک کمپنی خدماتی حمام مشغول به کار شد و پانزده سال عمر باقی ماندۀ خود را در آرامش سپری کرد و درفرجام، درسال ۱۸۷۳ درخانه اش در نزدیکی منطقه نیگ، در روزشایر چشم از جهان بست. درهمین حال، ظرف چند ماه پس از کشتار (انگلیس ها) درجلال آباد، بریتانیا ارتش انتقام گیر خود را به منظور حملۀ ضربتی و درهم کوبیدن اکبرخان به افغانستان گسیل کرد. با وصف آن که شاه شجاع کشته شده بود، بریتانیا تصمیم گرفت از افغان ها زهرچشمی بگیرد و در سپتامبر ۱۸۴۲ قبل از آن که کابل به مقصد هندوستان ترک گوید، شهر کابل را باردیگر به قبضه در آورد و با خاک یکسان کرد. دوست محمد از سوی بریتانیا آزاد شد و به کابل بازگشت و تا سال ۱۸۶۳ که دارفانی را وداع گفت، برسر قدرت بود. گفته می شد که در درازای هزارسال، وی نخستین زمامدار افغانستان بود که به مرگ طبیعی از جهان رفت. (این نظریه موهوم و مبهم است. مترجم) اکنون، بین فجایع اولین جنگ با افغان ها و اوضاع جاری درافغانستان، شباهت های چشمگیری وجود دارد. رئیس جمهور کرزی، زمامداری دیگر، بدون داشتن پایگاه و نفوذ درخارج از پایتخت- کابل- از همان قبیلۀ شاه شجاع سر برآورده؛ آن هم در زمانی که اولادۀ همان مردان قبایلی که ارتش بریتانیا را تارومار کردند، اکنون رزمنده گان پیاده، درصف طالبان اند. زمانی که دارلیمپل نویسنده در هنگام اقامت در هند، پژوهش هایی روی کتابش انجام می داد، اغلب اوقات به افغانستان سفر می کرد؛ مگر نخستین سفرش، تقریباً آخرین دیدار وی به شمار می رفت. او در سیت عقبی یک موتری نشسته بود که او را از فرودگاه قندهار برداشته بود و از استقامت شیشۀ عقبی موتر آماج تیراندازی قرار گرفت. او فیلسوف مأبانه به یاد آورد که آن حادثه « یک حملۀ کارتمام بود. خوشبختانه لایۀ وسطی شیشۀ موتر ضد گلوله بود، ورنه...» در دیدار سال ۲۰۱۰ نویسنده مایل به دیدن از جاهایی بود که با جنگ اول افغان رابطه داشت. هدف مشخص وی دیدار از آخرین موضع ( قوای معدوم شدۀ انگلیس درقرن نوزده) درگندمگ بود؛ مگر طالبان دربیش از هفتاد درصد شهر، به شمول مسیرعقب نشینی ارتش انگلیس، حضور نیرومند داشتند. از آن پس، بخت وطالع دارلیمپل شگوفان بود. رئیس گروه محافظان حامد کرزی، اثر او – آخرین مغل- را مطالعه کرده بود و به وزیر حکومت، انور جگدلک، سرکردۀ یک قبیلۀ محلی که خود را فرمانده مجاهدین در نبرد علیه شوروی در دهۀ ۱۹۸۰ قلمداد می کرد؛ هدایاتی داده بود. اجداد او در سال ۱۸۴۲ تلفات مهلکی به انگلیس وارد آوردند؛ چنانی که وی به دارلمیپل گفت:« آن ها (انگلیس ها) ما را مجبور کردند برای دفاع از شرف و عزت خویش، اسلحه برداریم. بنا برین ما تا آخرین نفر آن حرامزاده ها را، به هلاکت رسانیدیم.» انور جگدلک توافق کرد که دارلیمپل را در رفتن به مناطقی که انگلیس ها را قتل عام کرده بودند، همراهی کند. روز موعود، نویسنده ( دارلیمپل) خودش را درمیان کاروانی از واسطه های جنگی و در محاصرۀ بادیگارد های اسلحه بردوش یافت. زمانی که در مسیر عقب نشینی نیروهای انگلیس روان بودند؛ انور جکدلگ برایش گفت: در دهۀ ۱۹۸۰ که ما روس ها را به خاطر شما می کشتیم، امریکا ما را جنگجویان آزادی لقب داده بود. اکنون آن ها ما را به نام جنگ سالار می شناسند.» با رسیدن به زادگاه جکدلگ، او اولین باری بود که بعد از رسیدن به مقام وزارت، از خانه اش دیدن می کرد. باشنده های محل پافشاری کردند قبل از آن که دور سفره کباب و پلو بنشینند، آن ها را در قریه به یک گردش خاطره انگیز ببرند. هنگام صرف نان چاشت، دارلیمپل از جکدلگ در بارۀ شباهت ها بین نخستین جنگ انگلیس- افغان و اوضاع جاری سوال کرد. جکدلگ گفت: « دقیقاً مشابه همدیگر اند. در هردو دوره، خارجی ها به خاطر منافع شان به این جا آمدند؛ نه به خاطر ما. آن ها می گویند که «ما دوستان شمائیم و می خواهیم شما را یاری دهیم.؛ مگر آن ها دروغ می گویند.» دارلیمپل به خاطر می آورد: « قریب پنج بجۀ بعد از ظهر و لحظات آخری چلپ و چُلُپ نان خوردن بود که معلوم شد برای رفتن طرف منطقه گندمگ خیلی ناوقت شده بود. در عوض، ما رهسپار جلال آباد شدیم؛ جایی که مسیر حرکت تنگ و باریک فرار ارتش انگلیس را در آن جا کشف کردیم.» «معلوم شد که صبح همان روز در منطقه گندمگ جنگ درگرفته بود. طولانی شدن جشن ( درخانه جکدلگ) ما را از رفتن مستقیم به کمینگاه نجات داد. » وقتی سربازان برای تخریب کشت زار های خشخاش به محل آمده بودند؛ درعین زمان ما به جکدلگ رسیدیم و ساکنان محل که درانتظار به سر می بردند، از طالبان محل خواستند که آن ها را در برابر سربازان کمک کنند. « به دنبال درگیری که صورت گرفت، ۹ پلیس کشته، شش موتر تخریب و ده تن شان به اسارت طالبان درآمدند. جنگ دقیقاً در همان محلی اتفاق افتاد که در سال ۱۸۴۲ انگلیس ها تا آخرین لحظه در آن جا دست به مقاومت زده بودند. » {$inline_image} دکتر برایدن درجلال آباد چی قصه کرد؟
0 notes