#آبجی
Explore tagged Tumblr posts
bellyachhe · 5 months ago
Text
دخترعمه‌ام استوری گذاشته از یه تایم لپسی که خودشو اون یکی دخترعمه‌ام و خواهرم روی چمنا نشستن که حرف میزنن. منو تگ کرده که جات خالی بود. :(
وسطش یهو هردوشون میرن خواهرمو بغل میکنن و خواهرم اشکاشو پاک میکنه.
الان دارم گریه میکنم چون واقعا دلم واسه‌اش تنگ شده. از ته قلبم دوست داشتم اینجا بود همه جارو بهش با ذوق نشون میدادم.
چندوقت پیش خواهرم یه استوری از یه خواهر و برادری که با هم مهاجرت کرده بودن واسم فرستاد. ایران بودم باهم دیگه استوریا و ویدئوهاشونو میدیدیم میخندیدیم. واسم فرستاد نوشت « الان میفهمم چرا، اینا چون اینا باهمن انقدر خوشحالن آبجی❤️»
نمیدونم تا یه سال دیگه چه‌جوری نمیتونم خواهرمو نبینم، امیدوارم تا یه سال بعد شرایط مالی و زندگیم جوری شده باشه که به خاطر اونم که شده برم ایران.
3 notes · View notes
sayron · 1 year ago
Text
مامان زهره
مامان زهره الان ۴۰ سالشه. اون و بابا ۲۵ سال پیش یعنی وقتی مامان زهره، ۱۵ سالش بود ازدواج میکنن. مامان زهره در واقع نوه عموی بابا ست. اونا توی یه روستا اطراف خوانسار زندگی میکردن. همون روستایی که اصالت بابا (در واقع ما) از اونجاست. منتها بابا توی تهران بزرگ شده بود و ۱۰ سال از مامان زهره بزرگ تر بود. خلاصه مامان بعد از ازدواج میاد تهران و از خانواده اش دور میشه و مجبور میشه ترک تحصیل کنه چون خیلی زود منو باردار شد!... یعنی با سیکل اومد خونه ی شوهر.
البته مامان زهره بعدا موفق میشه دیپلمش رو بگیره و الان دانشجوی رشته تربیت بدنی هستش. این در حالیه که بابا همون دیپلم رو داره. مامان زهره توی زندگی خیلی سختی کشیده و یادمه بابا خیلی کتکش میزد و اذیتش میکرد.‌ خاطراتی که از بچگیم دارم پره از دعواها و داد و فریاد های بابا سر مامان و کتک های خیلی بدی که به مامان زهره میزد. مدام مامان رو تحقیر میکرد و دهاتی بودنش رو تو سرش میزد. هی بهش میگفت:« دهاتی بی سواد!» و «ضعیفه» صداش میکرد. مثل مردهای قدیمی! بابا کلا خیلی غیرتی بود و مامان رو به شدت محدود میکرد. حتی وقتی میرفت سرکار در رو روی ما می‌بست و تلفن رو هم با خودش میبرد. یه جورایی مامان رو با اسیر اشتباه گرفته بود. هر وقتم خونه بود دنبال بهونه میگشت تا مامان رو کتک بزنه.
اما خب از قدیم گفتن در همیشه روی یه پاشنه نمی‌چرخه! حدود ۱۰ سال پیش بود... که بابا با اصرار عموم برای کار رفت امارات. قرار بود دوتایی توی یه شرکت ساختمانی بزرگ به عنوان سرکارگر مشغول بشن. آنجلا اون موقع ۵ سالش بود. بابا ۶ ماه یکبار میومد خونه. تازه فقط یک هفته می‌تونست بمونه؛ یعنی بیشتر از یک هفته بهش مرخصی نمی‌دادن. مامان با رفتن بابا، یکم بال و پر گرفت. اول دیپلمش رو گرفت. آنجلا رو از همون ۵ سالگی فرستاد کلاس شنا و ژیمناستیک و بعد از ۲ سال بدنسازی و از ۹ سالگی، بوکس و صخره نوردی رو تحت حمایت مامان، شروع کرد. مامان از ۵ سال پیش خودش ورزش رو شروع کرد. آخه وزنش خیلی زیاد شده بود و الان ۳ ساله که بدنسازی میکنه. بدن مامان کاملا نچراله و همراه تغذیه، فقط مکمل مصرف میکنه.
الان دور، دور مامان زهره و آنجلا ست!... الان مامان چند ماهه که نذاشته بابا برگرده دبی!... آخه اون دیگه یه زن عضلانیه!... شبی که بابا از فرودگاه برگشت خونه و مامان رو با بیکینی در حالی که روی کاناپه لم داده بود و سیگار می‌کشید، دید؛ رو هیچ وقت فراموش نمیکنم. چهره بابا رو هیچ وقت فراموش نمیکنم. چنان از دیدن بدن عضلانی مامان زهره وحشت کرده بود که داشت سکته میکرد. آنجلا هیچ دخالتی نکرد اونشب، فقط در خونه رو قفل کرد و کلید رو توی در شکست. بابا سراسیمه دوید به سمت در، اما آنجلا جلوی در ایستاده بود. اونم با بیکینی!... بابا انگار تازه دخترش رو با بیکینی دیده بود. خشکش زد!... آنجلا بهش کلید شکسته رو نشون داد و گفت:« کجا میخوای بری بابایی... تازه اومدی!... بمون عزیزم. 😏» کلید رو گذاشت کف دست بابا و یه تنه محکم بهش زد جوری که نقش بر زمین شد. اومد سمت من آنجلا و کنارم ایستاد و باهم اتفاقاتی که قرار بود بیوفته رو تماشا کردیم.
بابا داشت با در ور میرفت که مثلا بازش کنه. مامان خیلی ریلکس سیگارش رو کشید... آخرش بود که از روی کاناپه بلند شد. به بیکینی لامبادا تنش بود. از اونایی که شورتش با دو تا بند گره خورده، دو طرف پهلو بسته میشه و سوتینش هم بندی بود و بندهاش پشت گردن کلفت مامان زهره و روی عضلات کمرش گره می‌خورد. یه صندل لژ دار هم پاش بود. به بابا گفت:« عزییییزم؟... کجا میخوای بری؟... مگه تازه نیومدی ملوسک؟ 😏» بابا برگشت و با وحشت مامان زهره رو دید که داره با قدم‌های آروم و ریلکس و قدرتمند بهش نزدیک میشه. شروع کرد با تته پته حرف زدن:« زهره!... عزیزم... تو رو خداااا آروم باش!... م م م من یه چیزی بیرون جا گذاشتم... برم بیارمش...» مامان پوزخندی زد و گفت:« ععععه؟!!!... چی جا گذاشتی؟...😏» بابا همینطور به در ور میرفت و دستگیره رو با زور ورزی میکشید. مامان رسید بهش یه اسپانک محکم به کون بابا زد جوری که بابا با صورت خورد به در و گفت:« تو رو خدا زهره!...» مامان سیگار رو گذاشت گوشه لبش، با دست چپش که دست غیر تخصصیشه، دستگیره رو گرفت و چنان کشیدش که کنده شد. پشماااااااااااااااامممم ریخته بود 😱 و بابا از من بدتر... جوری پشماش ریخته بود که چشماش داشت از حدقه بیرون میزد. مامان با پوزخند و کنایه دستگیره شکسته رو آورد بالا و مقابل صورت بابا گرفت و گفت:« اینو میخواستی؟... اینو جا گذاشته بودی ملوسک؟... 😏 بکنمش تو ماتحت اول و آخرت؟...» بابا رنگش پریده و بود و زبونش بند اومده بود. مامان زهره بهش نزدیک تر شد و گفت:« چرا خفه خون گرفتی نفله؟... زر بزن ببینم... 😠» و یدفه با دست راست چنان مشتی زد به سمت راست صورت بابا که سرش محکم خورد به دیوار و نقش بر زمین شد... بهش گفت:« کو اون زبون سی متری ات مرتیکه آشغال؟... » خم شد و دستگیره شکسته رو به زور فرو کرد تو دهن بابا و گفت:« دهنتو باز کن ببینم نفله... بخورش!... مگه همینو نمیخواستی ضعیفه بدبخت؟!!!... » بابا با التماس گفت:« زهره تو رو خداااا... زهره غلط کردم!...» یدفه مامان یه سیلی محکم به بابا زد که دستگیره از توی دهنش پرت شد بیرون و گردنش رو گرفت و گفت:« چیو غلط کردی؟... اینکه ۲۵ سال زندگی منو تلف کردی؟؟؟... آره؟...» با قدرت بازوش گردن بابا رو کشید بالا و گفت:« بلند شو ببینم آشغال!... 😡» سیگار از گوشه لبش برداشت و روی صورت بابا خاموش کرد... صدای فریاد «آاااااااخ...» بابا بلند شد. یدفه مامان داد زد:« خفه شو عوضی!» و جوری با دست چپ سیلی به صورت بابا زد که یک متر پرت شد سمت راست و با صورت خورد زمین. سیلی بود یا مشت؟!!! 🤯
از اون طرف آنجلا هم دستش رو به کون من میمالید. هرچی مانعش میشدم فایده نداشت... خودشم بهم چسبیده بود و داشت منو میمالید.
مامان زهره رفت و دوباره گردن بابا رو گرفت و با گفتن:« کی گفت صدات در بیاد عوضی؟... با اجازه کی داد زدی، هاااااان؟... حالا نشونت میدم دن��ا دست کیه!...» بابا رو روی زمین مثل گونی سیب زمینی کشید و آوردش وسط پذیرایی... خون از دهن و دماغ بابا جاری بود. مامان زهره مدام میزد تو سر و صورت بابا... بابا حتی فرصت التماس کردن هم نداشت... بعد کلی کتک و مشت که به بابا زد کشیدش سمت کاناپه نشست روی کاناپه. سر بابا رو گذاشت لای رونهاش و شروع کرد فشار دادن...
مامان زهره اونشب بابا رو لخت کرد و انقدر کتکش زد که بدنش سیاه و کبود شد و چندتا دندون هاشو شکست. از اون روز هر شب الان پنج ماه میگذره... هر شب بساط همینه!... هر شب مامان زهره بابا رو کتک میزنه... گوشیش رو هم جلوی خودش خرد کرد و سیمکارتش رو شکست... یکماه اول هر روز بابا رو توی توالت زندانیش میکرد و میرفت دانشگاه و باشگاه... الان چند ماهه که در خونه رو روش قفل میکنه و با زنجیر بابا رو میبنده توی آشپزخونه تا غذا درست کنه. منم حق ندارم در رو روی بابا باز بذارم. جرأت سرپیچی هم ندارم...دلم برای بابا میسوزه ولی به نظرم، حقشه!
مامان زهره هر شب بابا رو با دیلدو کمری میکنه و کتکش میزنه... جدیدا مامان زهره غذای بابا رو می‌ریزه روی پاهای خودش و وادارش میکنه که با لیس زدن پاهاش، غذا بخوره!
این درحالیه که مامان هنوز خیلی عضلانی نشده!... حتی آنجلا عضلات بیشتری از مامان زهره داره. اما مامان با ورزیده تر شدن و عضلانی تر شدنش انتقامش از بابا رو میخواد تکمیل کنه! من میدونم که منتظره یائسه بشه تا استفاده از استروئید رو شروع کنه... مامان من چند سال دیگه تبدیل به یه غول مؤنث عضلانی میشه 😱
Tumblr media
2K notes · View notes
amir1428 · 3 years ago
Photo
Tumblr media
از نامیدن #بانوان با واژه هایی نظیر: #آبجی، #مادر، #حاج_خانوم، #خواهرم پرهیز کنیم. زیباترین واژه برای بانوان بانوست #بانو واژه پارسیست و در ریشه برگرفته از واژه #پهلوی #گیانو به معنی پرتو یزدانیست. بانو یک واژه پارسی کهن است(بان+و=بانو) بان در نام #بانه هنوز هم بکار میرود. بان یعنی بالا و بانو به معنی کسی است که در بالا جا دارد و این به نشانه گرامی داشتن بانوان است، اما واژه خانم مغولیست و ریشه پارسی ندارد، خان و بیگ مذکرند و خانم و #بیگم مونث هستند. زن از ریشه کد به معنی خانه و صاحب خانه میآید، بانو در اوستایی به معنی فروغ و روشناییست. پس بانو به معنی چراغ خانه است. (at Yazd City _ پاتوق یزدیـــــــــــــــــــا) https://www.instagram.com/p/CVGp9hdswNd/?utm_medium=tumblr
0 notes
sarvaragha · 5 years ago
Link
0 notes
jangnarm · 6 years ago
Photo
Tumblr media
instagram.com/mranegnaj #خواستگار #عروس #داماد #ازدواج #بخت #دختر #خانوم #آقا #طلبه #اعدام #حالاخورشید #خنداننده_شو #مامان #بابا #داداش #آبجی #شوهر #زن #همسر #قاضی #دادگاه #دادسرا #خامنه_ای #ترشیده #یائسه #یائسگی #یائسگی_زودرس #پریود #حامله #حاملگی #نامزد #نامزدی https://www.instagram.com/p/BnHgpF7AY1k/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=ipm1mddnakvh
0 notes
arashfarhadi-9 · 2 years ago
Photo
Tumblr media
با خانواده گل بلبل سنبل (مادر عزیزتر از جان، آبجی کوچیکه، شوهر خواهر باحال و خواهرزاده عسلی عشقولی تیارا خانوم جیگر طلا یک ساله از آلمان) در پاریس (at Paris, France) https://www.instagram.com/p/CgpseBVDzhW/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
tasvirezendegi-blog · 2 years ago
Link
0 notes
sayron · 1 year ago
Text
آنجلا (۲)
حوالی ساعت ۸ شب بود... من از ظهر نشسته بودم پای نگارش مقاله... چشم دوخته بودم توی مانیتور... هوا تاریک شده بود، اما من به قدری روی کارم متمرکز بودم که حتی بلند نشدم چراغ اتاق رو روشن کنم. حسابی دستشویی داشتم و داشت فشار میاورد... بلند شدم و توی تاریکی رفتم سمت در اتاق... وارد راهرو شدم و با عجله رفتم سمت حمام که توالت فرنگی داشت... در رو که باز کردم دیدم آنجلا نشسته روی توالت و گوشی تو دستشه... یدفه سراسیمه گفتم:« واااای ببخشید...» و خواستم در رو ببندم که یهو آنجلا دستمو گرفت و گفت:« من تموم شدم کیان!... بیا تو...» و با قدرت دستش منو کشید داخل... آدامس گوشه لپش بود... بلند شد و با کمی تاخیر شورتش رو کشید بالا... چشمم به کص کلوچه ای و سفیدش افتاد و چشمام گرد شد 😳 خیلی ریز خندید و گفت:« کجا رو نگا میکنی موش کوچولو؟... 😏» چشمامو سریع درویش کردم و به یه طرف دیگه نگا کردم... دکمه سیفون رو زد آنجلا! اومد جلو و بهم نزدیک شد. با اینکه ۱۵ سالشه هم قد منه، همونجور که با خونسردی آدامسش رو میجوید با دست راستش چونه ام رو گرفت و سرمو بلند کرد و توی چشمام نگاه کرد و گفت:« با تو ام کون!... جوابمو بده!... به کجا نگاه میکردی؟... 😏» معلوم بود تازه از باشگاه برگشته... عضلاتش دم داشت و بدنش بوی عرق آمیخته با عطر تندش رو میداد... بوی آدامس خوشبوش هم توی دماغم زد... بدنم میلرزید... چسبیده بود به من... ادامه داد:« ببینم زبونتو موش خورده؟...😏» همونطور که فکم‌ رو فشار میداد گفت:« زبونتو فقط من باید بخورم کون قشنگِ آنجلا...» زبون درازش رو آورد بیرون و لب و لپم رو لیسید... مثل بید میلرزیدم... نزدیک بود خودمو خیس کنم... رسما منو توی حمام خفت کرده بود... چند باری با نوک زبونش گونه و لبم رو لیسید... یدفه دست گذاشت به شلوارک من و همراه شورتم، کشیدش پایین! 😱 با صدای لرزون و بریده بریده شروع کردم بهش التماس کردن:« تو رو خدا آبجی... غلط کردم... گوه خوردن آبجی!...» یه کشیده سفت خوابوند توی گوشم جوری که سرم خورد توی دیوار و گفت:« خفه شو ببینم...» دست کشید به زیر تخمام که جمع شده بودن... ادامه داد:« اووووف چه تخمای نازی داری کیر موشی من! 🤤» زبونش دور لبهاش می‌چرخید... من زبونم بند اومده بود و از ترس آنجلا میلرزیدم. یدفه گردنمو با دست چپش گرفت و منو نشوند روی تولد فرنگی و گفت:« کارتو بکن ببینم...» از استرس شاش بند شده بودم... فهمید مشکلم چیه!... لبخند زد و دستشو روی صورتم کشید و گفت:« آاااووووخیییی... موش کوچولوی من ترسیده!... »خم شد و لبهامو بوسید 💋 و گفت:« آجی قربون داداش ضعیف و حقیرش بشه!... 😋💋💋💋» ادرارم جاری شد و آنجلا به کیرم چشم دوخته بود. من از خجالت سرخ شده بودم. بعد از تخلیه کامل مثانه ام آنجلا چونه ام رو گرفت و سرمو بلند کرد و گفت:« اووووووف چقدر سکسی بود! 💜🫦...» دستش برد زیر تخمام که هنوز جمع شده و سفت بودن و نوازش شون کرد و بعدش کیرم رو گرفت و شروع کرد برام بماله... از اون طرف ازم لب میگرفت... اونم چه لبی!... کصش از روی شورت قلمبه شده بود و باد کرده بود... منو از روی توالت بلند کرد و در حالی که کیرم رو میمالید، اون یکی دستش رفت توس شورتش!... کیرم شق شده بود... صدای اه و ناله آنجلا بلند شد... کیر من و کص خودش رو میمالید. منو چرخوند و چسبوند به دیوار... شورتش رو داد پایین. هرچی بهش التماس میکردم انگار نمیشنید. همون طور کصش رو به کیر من میمالید و باهام معاشقه میکرد... گردن و گوشم رو میخورد... لبهامو میخورد. حرارتش بیشتر و بیشتر میشد.
من هم ترسیده بودم و هم داشتم لذت میبردم. بعد از چند دقیقه انگار طاقتش تاق شد... خم شد... زیر باسن منو گرفت و مثل پر بلندم کرد 😱😱😱 منو برد بالا و بالاتر جوری که رون هامو گذاشت روی کول ها و سرشونه های عضلانی خودش... و کل کیرم رو بلعید!... 🤯🤯🤯 توی دنیا نبودم...
نمیدونم چند دقیقه گذشت ولی من از شدت لذت داشتم دیوونه میشدم... یهو چشم باز کردم و دیدم شاسی بزرگ عکس برهنه آنجلا جلوی چشممه و پای تختش ایستاده... پرتم کرد روی تخت!... نیم تنه اش رو از سر درآورد و چند تا فیگور خداااااا برام گرفت و گفت:« دیگه نمیخواد باهام جق بزنی کیان کوچولو... از امشب بهت کص میدم... کصصصص! 😈🫦💜💋💋💋» و مثل ببر پرید روم.
Angelina Maldonado
491 notes · View notes
amir1428 · 4 years ago
Photo
Tumblr media
وقتی #محرم و #صفر می آمد هنگام جولان و خودنمائی آبجی خانم بود. در هیچ #روضه_خوانی نبود که او در بالای #مجلس نباشد. در #تعزیه ها از یک ساعت پیش از #ظهر برای خودش جا می گرفت. همه #روضه خوانها میشناختندش وخیلی مایل بودند که آبجی خانم پای منبرشان باشد تا مجلس را از #گریه، #ناله و# شیون خودش گرم بکند. بیشتر روضه ها را از بر شده بود، حتی از بس که پای #وعظ نشسته بود و #مسئله میدانست اغلب #همسایه ها می آمدند از او سهویات خودشان را می پرسیدند. سپیده صبح او بود که اهل خانه را بیدار میکرد، اول میرفت سر #رختخواب خواهرش باو یک #لگد میزد میگفت: لنگه ظهره پس کی پا میشی نمازت را به کمرت بزنی؟ آن بیچاره هم بلند میشد خواب آلود #وضو میگرفت و به #نماز می ایستاد. از #اذان_صبح و بانگ #خروس، نسیم #سحر، #زمزمه نماز، یک حالت خاص و #روحانی به آبجی خانم دست میداد و پیش #وجدان خودش #سرافراز بود. با خودش می گفت: اگر خدا من را نبرد به #بهشت پس کی را خواهد برد! (#آبجی_خانم - #صادق_هدایت) https://www.instagram.com/p/CGQWecenHoq/?igshid=1vy2vl9wcs59z
0 notes
jangnarm · 7 years ago
Photo
Tumblr media
محمدهادی: ☎️instagram.com/mranegnaj اینستاگرام telegram.me/jangenarm کانال 🐱جنگ نرم☠️ telegram.me/ygolohcysp 📣کانال تخصصی 🏘روانشناسی2🏡 twitter.com/jangenarm https://plus.google.com/+جنگنرم * * https://facebook.com/galerykodak * #عشق #love #دختر #girl #animals #حیوانات #گیاهخواری #vegan #hijab #حجاب #داداش #brother #sister #آبجی #درخت #شجر #tree #mom #dad #مادر #پدر #بابا #سکوت #فریاد #silence #shout #گریه #crying #vegetarian #گیاهخوار #سرطان
0 notes
volghan · 4 years ago
Text
A tweet
نه آبجی درست میزنم. طرف رو میگم نه تو رو
— VOLGHAN Hosseini (@volghan) September 24, 2020
0 notes
arashfarhadi-9 · 2 years ago
Photo
Tumblr media
با آبجی گلم نازگل جون عشقولی. ٣٠ جولای، پاریس (at Paris, France) https://www.instagram.com/p/Cgpr972jTkA/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
asbeabi · 5 years ago
Text
گلاب جمعه برنده جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم پکن شد
به گزارش خبرنگاران به نقل از سایت جشنواره فیلم پکن، گلاب جمعه برای بازی در فیلم آبجی به کارگردانی مرجان اشرفیزاده پیروز به کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره بین المللی فیلم پکن شد.
Tumblr media
from http://bit.ly/33V30D8 via گلاب جمعه برنده جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم پکن شد
0 notes
khoonevadeh · 5 years ago
Photo
Tumblr media
جاهای دیدنی رامسر | 16 تا از مکان های دیدنی رامسر با عکس و آدرسhttps://khoonevadeh.ir/?p=59362
وقتی حرف از سفر کردن می‌شود، یکی از اولین جاهایی که برای رفتن به ذهنمان می‌رسد شمال است. هر نقطه از شمالِ ایران سرزمینی است که شگفتی و زیبایی‌های زیادی دارد. ورود به طبیعتِ شمال رفتن به جهانی از ناشناخته‌هاست که هر لحظه چیزی جدید پیش چشمانمان می‌گذارد. اگر بخواهیم چندتا از بهترین شهرهای شمال را نام ببریم، قطعا رامسر اولین گزینه‌مان است. شهر رامسر که همه آن را با عنوان عروس شهرهای شمال می‌شناسند، یکی از شهرهای استان مازندران است که آب و هوای بسیار مطبوعی دارد. رامسر نقطه‌ای سرسبز میان کوه و جنگل و دریا است که جاهای دیدنی بسیاری دارد. با سفرزون همراه باشید تا بهترین جاهای دیدنی رامسر را بشناسید و هنگام سفرتان سری به آنها بزنید.
 جواهرده رامسر
دریاچه قو روستای جواهرده
در میان جاهای دیدنی رامسر ، جواهرده همچون یاقوتی س��ز می‌درخشد. جالب است بدانید که منطقه ییلاقی جواهرده رامسر دارای شهرتی جهانی است. این مکان زیبا، دیدنی و خوش آب و هوا، حتی در یونسکو نیز به ثبت رسیده است.
این روستا زیبا را بیشتر به آب چشمه گوارا و خنک آن می‌شناسند. دلیل حضور کارخانه آب معدنی در نزدیکی روستا نیز همین است. جواهرده که نزدیک ۲۶ کیلومتر با رامسر فاصله دارد، یک جاذبه توریستی چهار فصل به شمار می‌آید. البته کمی هوا در فصل زمس��ان و پاییز سرد است، اما باز هم می‌توانید به نوع دیگری از این همه زیبایی لذت ببرید. در ضمن باید بدانید که انواع امکانات اقامتی، رفاهی و خدماتی در این روستا مهیا است. جواهرده برای تفریح خانوادگی و یا دوستانه کاملا ایده‌آل است.
آدرس روستای جواهرده : مازندران، رامسر، بلوار امام خمینی به سمت لات محله، ۹ کیلومتر بعد از لات محله، روستای جواهرده
 برای دریافت راهنمای سفر به مازندران کلیک کنید.
قلعه مارکوه رامسر
قلعه مارکوه | بهترین جاهای دیدنی رامسر
اگر به پیاده‌روی و کمی کوه‌نوردی در سطح آماتور علاقه‌مند هستید، بهتر است حتما سری به قلعه مارکوه بزنید. این قلعه زیبا که در ارتفاع ۵۰۰ متری از سطح دریا واقع شده است، یکی از جاهای دیدنی رامسر به شمار می‌آید. مهم‌ترین زیبایی قلعه مار‌کوه، نمایی است که از آن بالا به اطراف خواهید داشت. شما از ارتفاع ۵۰۰ متری می‌توانید از طرفی شاهد دریا و از طرف دیگر نظاره‌گر جنگل‌های انبوه و سرسبز رامسر باشید. مارکوه رامسر از نظر مرزبندی، در شهر کتالم واقع شده که تنها شش کیلومتر تا شرق رامسر فاصله دارد.
در ضمن برای بازدید از این قلعه دیدنی، باید حدود ۳۲۰ پله را پشت سر بگذارید. برای دسترسی به قلعه مارکوه، بهتر است از پله‌هایی که در جنوب این قلعه قرار دارند استفاده کنید. برای پیدا کردن این پله‌ها، باید به روستای طلارسر بروید. البته اگر به کوه‌پیمایی علاقه دارید، می‌توانید از هر بخش دیگر آن برای دسترسی استفاده کنید.
مسیر دسترسی به قلعه مارکوه : مازندران، رامسر، بخش کتالم، محدوده میان نیاسته و کرد محله، جاده مارکوه
هزینه بازدید: رایگان
بوستان جنگلی صفارود رامسر
بوستان جنگلی صفارود رامسر
شما می‌توانید حین سفر به جواهرده، در طول مسیر، از بوستان جنگلی صفارود رامسر نیز بازدید کنید. این پارک جنگلی زیبا و سرسبز که جزء جاهای دیدنی رامسر به شمار می‌آید، در ۹ کیلومتری جاده جواهرده قرار گرفته است. نام اینجا از رودی گرفته شده که داخل همین پارک جریان دارد. این منطقه را نیز همانند جواهرده، به آب معدنی منحصر به فرد و چشمه‌هایی به زلالی اشک چشم می‌شناسند. ایام تعطیلات و مخصوصا در روز طبیعت، بسیاری از خانواده‌ها اینجا کنار هم جمع می‌شوند تا از طبیعت لذت ببرند.
آدرس بوستان جنگلی صفارود : مازندران- رامسر- ۹ کیلومتری جاده جواهرده
هزینه بازدید: رایگان
دسترسی به بوستان جنگلی صفارود : برای دسترسی به این پارک باید همان ابتدای جاده جواهرده، وارد میدان غربی شهر رامسر شده و مسیر را ۹ کیلومتر ادامه دهید تا به آن برسید.
آب های گرم معدنی سادات محله رامسر
آب های گرم معدنی سادات محله
در پنج کیلومتری رامسر، منطقه‌ای به نام سادات محله وجود دارد. به صورت کلی در اطراف رامسر، عروس شهر‌های ایران، چشمه‌های زلالی از دل خاک می‌جوشند. چشمه‌هایی که آب آنها پاک و گوارا است. اما در سادات محله، آب گرمی با خواص معدنی وجود دارد، که بسیاری از مسافران و محلیان، از آن برای کاربرد‌های پزشکی استفاده می‌کنند.
دمای آب گرم معدنی سادات محله رامسر به حدود ��۲ درجه می‌رسد. با وجود اینکه حوضچه آب گرم سادات محله خیلی هم بزرگ نیست، اما بسیاری از افراد برای چند دقیقه حضور در آن، مدت‌ها منتظر می‌شوند. معمولا فرآیند استفاده از این آب گرم، حدود سه تا چهار ساعت به طول می‌انجامد. بسیاری از پزشکان برای درمان بیماری‌هایی همچون درد‌های عضلانی، رماتیسم و همچنین درد‌های ناشی از بیماری های اعصاب، توصیه می‌کنند که در این آب معدنی کمی استراحت کنید. در ضمن باید بدانید که دسترسی به آب گرم سادات محله اصلا دشوار نیست و با وسیله نقلیه تا نزدیکی ورودی آن می‌توانید بروید.
آدرس آب های گرم معدنی سادات محله رامسر : مازندران، رامسر، ۵ کیلومتری رامسر، سادات محله
هزینه بازدید: ۲۰ هزار تومان (طبق آخرین قیمت)
گرسماسر
گرسماسر
گرسماسر نام یکی دیگر از مناطق ییلاقی اطراف رامسر است که مورد توجه بسیاری از گردشگران و دوست‌داران طبیعت قرار گرفته است. هوای این منطقه کوهستانی و بسیار دلپذیر است. جالب است بدانید که حتی در زمستان نیز می‌توانید از این منطقه زیبا دیدن کنید. به سبب نزدیکی به دریا و جنگل، تغییرات دما در این منطقه خیلی زیاد نیست. از این رو می‌توان گرسماسر را یک جاذبه گردشگری چهار فصل دانست.
گرسماسر که جزء جاهای دیدنی رامسر محسوب می‌شود، در ۴۰ کیلومتری جنوب غرب رامسر قرار گرفته. شاید حدود ۳۰ دقیقه باید با وسیله نقلیه شخصی خود راه را پشت سر بگذارید تا به گرسماسر برسید. این منطقه تا حدی مرتفع است که شما می‌توانید از آنجا به تمامی مناطق رامسر و تنکابن اشراف داشته باشید.
همچنین اگر اهل کوهنوردی هستید، می‌توانید از گرسماسر، مسیر صعود به کوه سماموس را آغاز کنید. در ضمن گرسماسر تنها با مناظر و جاذبه‌های طبیعی از شما پذیرایی نمی‌کند. در طول سفر خود به این منطقه ییلاقی، می‌توانید از تله بن، رستم سر، مسجد آبجی، راه کنار، ذزکول و همچنین فولاد چشمه دیدن فرمایید.
آدرس گرسماسر رامسر : ۴۰ کیلومتری جنوب غربی رامسر
تله کابین رامسر
تله کابین رامسر | جاهای تفریحی رامسر
تله کابین رامسر را به جرات می‌توان یکی از مهم‌ترین جاهای دیدنی رامسر دانست. این تله کابین بزرگ که جزء هشت تلکابین بزرگ ایران به شمار می‌آید، در پنج کیلومتری رامسر قرار دارد. این یعنی برای دسترسی به این تله کابین، تنها کافیست حدود ۱۰ دقیقه زمان صرف کنید. دسترسی به این تله کابین اصلا کار دشواری نیست. در تمام بخش‌های رامسر، با تابلوهای راهنمای این تله کابین رو به رو خواهید شد.
تله کابین رامسر به صورت کلی ۴۰ عدد کابین دارد. مسیر ۲ کیلومتر طول داشته و برای رسیدن به ارتفاع ۷۰۰ متری، تنها ۱۲ دقیقه زمان نیاز دارد.
این تله کابین که در روز حدود چهار هزار نفر را جا به جا می‌کند، نمایی از منطقه را به شما نشان می‌دهد که تا عمر دارید، فراموش نمی‌کنید. مناظر جنگل، دریا و عبور و مرور افراد زیر پای شما کاملا محسوس هستند. استفاده از این تله کابین، خاطره‌ای می‌شود که تا آخرین روز زندگی خود آن را با لبخند به یاد می آورید. در ضمن در مجموعه تله کابین رامسر ، امکاناتی همچون جت اسکی، پینت پال، اسکی روی آب، قایق دلفین، سینما شش بعدی و چندین و چند رستوران و کافه وجود دارند.
آدرس تله کابین رامسر: استان مازندران، کیلومتر ۵ جاده رامسر – رودسر
هزینه بازدید: ورود ماشین به پارکینگ ۱۰ هزار تومان و بلیت تله کابین ۴۰ هزار تومان
ساعات بازدید: همه روزه از ۹:۰۰ صبح تا ۱۷:۳۰
تلفن : ۵۵۰۵-۰۱۱
عمارت کاخ مرمر
عمارت کاخ مرمر
در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی، رضا خان، کاخ سلطنتی مرمر را افتتاح کرد. شاید اگر برای اولین بار این کاخ مجلل را که جزء مهم‌ترین جاهای دیدنی رامسر محسوب می‌شود، ببینید، تصور کنید که اینجا کاخی مثلا در وین اتریش است.
معماری این کاخ به طرز خارق العاده‌ای خیره کننده است. وسایل و اسباب داخل این کاخ، به معنای واقعی کلمه مجلل و دیدنی هستند. دلیل نام گذاری این کاخ را هم با دیدن آن می‌توانید متوجه شوید. در ساخت این کاخ سلطنتی، از برترین سنگ‌های مرمر جهان استفاده شده است. سنگ‌هایی که پس از گذشت حدود ۸۰ سال از عمرش، هنوز سفیدی و درخشش خود را به خوبی حفظ کرده‌اند.
علاوه بر آن، کاخ مرمر در باغی بسیار زیبا به وسعت ۶۰ هزار متر مربع قرار گرفته؛ باغی که از درختان مرکبات و تزئینی تشکیل شده است. این باغ شهرت جهانی دارد و بسیاری از توریست‌های خارجی از آن بازدید می‌کنند. برای بازدید از این باغ و بوستان و کاخ سلطنتی، حداقل سه تا چهار ساعت باید زمان صرف کنید.
آدرس کاخ مرمر: استان مازندران، رامسر، میدان انقلاب، خیابان رجایی
هزینه بازدید: اتباع ایرانی ۲۰ هزار تومان
ساعات بازدید: ۹:۰۰ صبح تا ۱۶:۱۵
تلفن: ۵۵۲۲۵۳۷۴-۰۱۱
باغ ایرانی رامسر
باغ ایرانی رامسر
همانطور که اشاره کردیم، در سال ۱۳۱۶، رضا شاه کاخ سلطنتی خود، که مدت‌ها از صدور دستور ساخت آن می‌گذشت را افتتاح کرد. پس از رضاشاه، مالکیت این کاخ به ولیعهد وی، یعنی محمدرضا رسید. او نیز تا سال ۱۳۵۷ مالک این کاخ بود و در سفرهای خود در آن اقامت می‌کرد. اما پس از انقلاب و خروج دولت شاهنشاهی از ایران، این کاخ مصادره شد. پس از مصادره شدن، کاخ مرمر حدود ۲۲ سال متروکه باقی ماند تا نهایتا بر اساس تصمیمات دولتی، این کاخ عظیم و زیبا تبدیل به موزه کاخ رامسر شد.
این کاخ زیبا در باغی به مساحت ۶۰ هزار متر مربع قرار دارد. باغی بسیار زیبا و سرسبز که از دیدن آن سیر نمی‌شوید. برای گشت و گذار در این باغ شاید ساعت‌ها هم کم باشد. بوی عطر درختان مرکبات شما را مست خود می‌کند و از دیدن این همه زیبایی مات و مبهوت خواهید ماند.
آدرس باغ ایرانی: استان مازندران، رامسر، میدان انقلاب، خیابان رجایی
هزینه بازدید: اتباع ایرانی ۲۰ هزار تومان
ساعات بازدید: ۹:۰۰ صبح تا ۱۶:۱۵
تلفن: ۵۵۲۲۵۳۷۴-۰۱۱
جنگل دالخانی رامسر
جنگل دالخانی رامسر
شمال ایران پوشیده شده از جنگل‌های زیبا و سرسبز مختلف است. اما به نظر شما چرا جنگل دالخانی را جزء مهم‌ترین جاهای دیدنی رامسر به شمار می‌آورند؟ این جنگل را می‌توان بکرترین، سرسبزترین و زیباترین جنگل در تمام بخش شمالی ایران دانست. قطعا افرادی که اهل جنگل نوردی هستند، با شنیدن این نام خاطرات خوشی برایشان تداعی می‌شود. این جنگل چهار فصل را می‌توان نقاشی خداوند دانست. یک نقاشی زیبا که خداوند با صبر و حوصله تمام آن را کشیده است.
جنگل دالخانی ��نها در ۳۰ کیلومتری جنوب شرق رامسر قرار گرفته و یک جنگل نیمه کوهستانی به شمار می‌آید. در ضمن باید بدانید که جنگل دالخانی رامسر، حدود ۶۰۰ هزار متر مربع وسعت دارد و همواره با مه‌های غلیظ خود، فضایی عاشقانه و رویایی را در اختیار شما مسافران عزیز قرار می‌دهد.
آدرس جنگل دالخانی: استان مازندران، شهرستان رامسر، جاده ییلاق جنت رودبار
هزینه ورودی: رایگان
مسیر دسترسی به جنگا دالخانی رامسر : برای دسترسی به جنگل دالخانی رامسر که در ارتفاعات کوهستان البرز قرار گرفته، باید مسیر جاده جنت رودبار را پیش بگیرد. این جنگل رویایی در ارتفاع ۸۰۰ متری از سطح دریا قرار گرفته و منظره بسیار بی‌نظیری را در اختیار مهمانان خود قرار می‌دهد.
غار یاغی لوکا
غار یاغی لوکا
یاغی لوکا در زبان محلی به معنای یک پناهگاه برای کسانی بوده که علیه امیران و حاکمان زمان خود طغیان کرده و شورش می‌کردند. پس شاید تا به اینجای کار تا حدودی از کاربرد و دلیل نام‌گذاری این غار مطلع شده باشید.
این غار در شمال غرب رامسر واقع شده. در این مکان دژی مستحکم قرار داشته که امروزه به خاطر شرایط محیطی مختلف، اثر زیادی از آن باقی نمانده است. دزدان، یاغیان و راهزنان، پس از متروکه شدن این دژ، از آن به عنوان پناهگاه خود استفاده می کردند. غار یاغی لوکا نیز در همین محل قرار گرفته و بر اساس داستان‌های محلی، دزدان از آن برای پنهان شدن استفاده می‌کردند! امروزه دیگر هیچ دزدی در این غار وجود ندارد! و شما می‌توانید با خیال آسوده، از این غار منحصر به فرد و جاذبه‌های طبیعی اطراف آن دیدن فرمایید.
آدرس غار یاغی لوکا: مازندران، شمال غربی شهرستان رامسر
هزینه بازدید: رایگان
آبشار ایج رامسر
آبشار ایج رامسر
تعجبی نیست که در اطراف رامسر، با وجود چشمه‌های جوشان زیاد، آبشار‌های زیبایی را نیز شاهد باشیم. آبشار ایج یا همان آبشار ده‌قلو، یکی از آبشار‌های زیبا و معروف رامسر است که به عنوان یکی از جاهای دیدنی رامسر از آن یاد می‌شود. این آبشار در دل روستایی به همین نام قرار دارد و همین موضوع دلیل اصلی نام گذاری آن است. جالب است بدانید که برف‌های روی کوه‌های خشم چال، تنها عامل ایجاد این آبشار هستند. این برف‌ها آب شده و از ارتفاعات کوه به سمت زمین سقوط می‌کنند و باعث خلق این آبشار زیبا و دیدنی می‌شوند.
به دلیل وجود این آبشار و محیطی کوهستانی، پوشش گیاهی این منطقه بسیار دیدنی و سرسبز شده است. برای بازدید از این جاذبه طبیعی زیبا، بهتر است فصل تابستان را انتخاب کنید. حتی در فصل تابستان نیز منطقه ایج بسیار خنک و خوش آب و هواست و می‌توانید از گرمای هوا به اینجا پناه بیاورید.
آدرس آبشار ایج: مازندران، رامسر، اشکور علیا، روستای ایچ
هزینه بازدید: رایگان
آبشار سیاسرت
آبشار سیاسرت
در ۳۵ کیلومتری جنوب رامسر، آبشاری زیبا و دیدنی با نام سیاسرت واقع شده. این آبشار که جزء جاهای دیدنی رامسر به حساب می‌آید، در کنار جاده جنت رودبار قرار دارد. همانطور که می‌دانید جنت رودبار نام روستایی بسیار زیباست که جزء توابع رامسر به شمار می‌آید. در این روستا جاذبه‌های دیدنی مختلفی به چشم می‌خورند. جاذبه‌هایی که هر یک ارزش ساعت‌ها وقت گذاشتن را دارند. مثلا می‌توان به رودخانه چالک رود اشاره کرد که از قله سماسوس سرچشمه می‌گیرد. این رود حدود ۴۰ کیلومتر طول دارد و در نهایت به شکل یک آبشار زیبا از ارتفاعات کوهستان سرازیر می‌شود و منظره زیبایی به نام آبشار سیاسرت را خلق می‌کند.
در طی بازدید خود از آبشار سیاسرت ، می‌توانید از دیدنی‌های دیگر جنت رودبار نیز دیدن فرمایید. آبشار آزارک، آبشار چادر، آبشار حسینیه، آبشار خشکا، آبشار هیسیان و آبشار ریش بزار، همه در این منطقه حضور دارند و می‌توانید از تماشای آنها نیز لذت ببرید.
آدرس آبشار سیاسرت : مازندران- ۳۵ کیلومتری جنوب رامسر
هزینه بازدید: رایگان
سد میجران
سد میجران
سد میجران یا دریاچه میجران نام یکی از جاهای دیدنی رامسر است که در ۲۰ کیلومتری جنوب شرق عروس شهرهای ایران قرار دارد. این سد که عمر زیادی هم ندارد، توانسته آب مورد نیاز برای کشت و زراعت بیش از هزار و ۵۰۰ هکتار اراضی اطراف را تامین کند. جالب است بدانید که آب مورد نیاز رامسر، سادات شهر و کتالم نیز از همین سد تامین می‌شود. اما سد میجران که بر روی «نسارود» بنا شده، گردشگران زیادی را هر ساله به سمت خود می‌کشد. وجود چنین سد زیبایی باعث شده تا این منطقه تبدیل به یک منطقه گردشگری مهم در رامسر شود.
آدرس سد میجران : مازندران-رامسر- ۲ کیلومتری جنوب شرقی رامسر – از مسیر جاده ساحلی تنکابن به رامسر
هزینه بازدید: رایگان
بلوار معلم رامسر
بلوار معلم رامسر
بسیاری از قدیمی‌های رامسر، این بلوار را به عنوان بلوار کازینو می‌شناسند. بلوار کازینو در دوره رضا شاه ساخته شده و کاملا سنگ فرش شده تا اجازه عبور هرگونه وسیله نقلیه به آن داده نشود. شما می‌توانید در آن قدم بزنید و از مناظر لذت ببرید. اولین بار بلوار کازینو یا همان بلوار معلم رامسر که امروزه از آن به عنوان یکی از جاهای دیدنی رامسر یاد می‌کنند، در سال ۱۳۱۰ احداث شد. در آن زمان خودروها اجازه ورود به آن را داشتند تا در نهایت از دهه ۵۰ به بعد، تنها به پیاده‌روی اختصاص داده شد. در انتهای این مسیر رویایی، یک کازینو قرار داشت که امروزه دیگر کاربری کازینو ندارد. اما با این وجود هنوز هم می‌توان در آن قدم زد و از مناظر اطراف لذت برد. اگر در هتل قدیم رامسر اقامت داشتید، بهتر است حتما سری به این بلوار بزنید.
آدرس بلوار معلم: استان مازندران، شهرستان رامسر، بلوار معلم
هزینه بازدید: رایگان
هتل قدیم رامسر
هتل قدیم رامسر
نظرتان در مورد اقامت در یک قصر ایرانی که به سبک کلاسیک ساخته شده چیست؟ هتل قدیم رامسر یا همان هتل پارسیان آزادی، یک هتل چهار ستاره است که ساخت آن به سال ۱۳۱۲ باز می‌گردد. این هتل سه طبقه دارد و با ۱۵۲ اتاق و سوئیت، میزبان مسافران عزیز خود خواهد بود. مهم‌ترین نکته در مورد هتل قدیم رامسر، معماری منحصر به فرد آن است. با اقامت در این هتل، حس می‌کنید که انگار در قصر‌های قدیمی ایرانی هستید. امکانات این هتل کامل بوده و با وجود استخری رو باز، تفریح مسافران را تکمیل می‌کند. جالب است بدانید که هتل قدیم رامسر به نوعی هتل موزه است. همچنین جزء معدود هتل‌هایی است که در  فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده! پس حداقل یک بار دیدن آن را از دست ندهید.
آدرس هتل قدیم: رامسر- خیابان شهید رجایی (سخت سر)-هتل های پارسیان رامسر
تلفن: ۵-۵۵۲۲۳۵۹۲-۰۱۱
آبشار ازارک
در منطقه سنگ پشته، یکی از زیباترین جاهای دیدنی رامسر قرار دارد. این منطقه بکر و طبیعی، د��رای هوای بسیار خنک و پاکی است. به همین دلیل بسیاری از مسافران تصمیم می‌گیرند از این منطقه دیدن کنند. اما تنها هوای پاک و خنکی منطقه نیست که شما را مبهوت خود می‌کند. همانطور که در لا به لای درختان و دشت‌های وسیع قدم می‌زنید، صدای آب به گوش شما خواهد رسید. کمی پیش‌تر که می‌روید، قطرات ریز آب را روی صورت خود حس خواهید کرد. در اینجا کمی به بالای سر خود که نگاه کنید، با آبشاری زیبا رو به رو خواهید شد. آبشاری خنک و طبیعی که از آب شدن برف روی کوه‌های اطراف ایجاد شده است. این آبشار زیبا ازارک نام دارد و در منطقه سنگ پشته قرار گرفته. برای بازدید از این آبشار بهتر است فصول گرم سال را انتخاب کنید.
آدرس آبشار ازارک: مازندران، رامسر، منطقه سنگ پشته
هزینه بازدید: رایگان
برای آشنایی بیشتر با دیدنی های مازندران کلیک کنید.
  منبع : مجله گردشگری سفرزون
0 notes
ahmadsoc2013 · 5 years ago
Photo
Tumblr media
یادش بخیر بچگیا با کوچکترین چیز شاد میشدیم، مخصوصا وقتی با دستای خودمون می ساختیمش،یک قایق کاغذی توی خوی آب، یا یک هواپیمای کاغذی که برامون تنها تک نورد آسمون بالای سرمون بود، خلاصه کلام برای خودمون ابرقدرتی بودیم. آره ابر قدرتی بودیم دور از چشم و قدرت برتر با مامانمون، اما ابرقدرتای مهربونی بودیم همون قایق و هواپیمامون رو با آبجی و داداشمون و دوستای کوچولوی دور و برمون تقسیم میکردیم و شاد بودیم، حالا چی راضیمون میکنه؟ ...... . . #photo #monoart #bwstyleoftheday #bnw_captures #art #bwbeauty #monochrome #instapic #beautiful #photoday #bnw_society #photographer #bwstyles #bnw_life #bwoftheday #nero #photography #photograph #blackandwhitephotography #bandw #monochromatic #picofday #picoftheday #photogram #kids (hier: Lyss, Switzerland) https://www.instagram.com/p/B0EgFYZCPnQ/?igshid=1seah2eo4x39e
0 notes
nani01me · 5 years ago
Photo
Tumblr media
جشن تولد امسال(98) توسط خانواده عزیزم و با هنرمندی آبجی فرانک ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ (at East Azerbaijan Province) https://www.instagram.com/p/By-4Lkngq16bhXOE79DH4aLKIOThruHimgvPC00/?igshid=aoetdtkexylc
0 notes