(4/54) “My father named me Parviz, after one of Iran’s ancient kings. His story comes at the end of Shahnameh, in the historical section. Parviz was a good king. Not a great king, but a good king. His reign was a golden age of music. But he made many mistakes. His grandson Yazdegerd would be the last king of the Persian Empire. Every day on the way home from school I’d pass by the ruins of an ancient castle, where he made his final stand against the armies of Islam in 642 AD. The Battle of Nahavand was the bloodiest defeat in the history of our country. Most days when I got home I’d go straight to my room and read Shahnameh. The book opens in myth: our oldest stories, from before the written word. But the poets say our myths are even truer than our history. They emerge from the collective psyche. They hold our dreams. They hold our ideals. When Ferdowsi writes about our mythic heroes, he writes about all of us. And in Shahnameh there is no greater hero than Rostam. The Heart of Iran. A knight with the height of a cypress. And a voice to make, the hardened hearts of warriors quake. At one point in Shahnameh Iran is on the brink of defeat. Three enemy kings have joined their forces. Our armies are almost beaten. Rostam arrives at the battlefield on foot: no horse, no armor, carrying nothing but a bow and arrow. And with a single shot he slays the greatest champion of the other side. I wanted to be Rostam. My brother and I built a gym behind our garden. We took the heads off of shovels and made parallel bars. We made barbells out of clumps of dirt. We’d wrestle sixty times a day. And while we wrestled my brother’s friend would beat a drum and chant our favorite verses about Rostam: his defeat of the demon king, his battle with the dragon. There were no dragons in Nahavand, but there were ibex. They only lived at the highest elevations. And they were beautiful with their horns. I’d climb all night. I’d make my way by moonlight. The cliffs were covered in ice, a single slip could mean death. But I’d reach the summit by dawn, and watch the sun come up on herds of ibex grazing on the peaks.”
پدرم مرا «پرویز» نام نهاد - به نام یکی از پادشاهان ساسانی. داستان خسرو پرویز در بخش تاریخی شاهنامه میآید. او شاه بدی نبود ولی در کار فرمانروایی لغزشهایی بدفرجام داشت. پادشاهی او دوران طلایی موسیقی بود. نوهاش یزدگرد سوم پادشاه سالهای پایانی شاهنشاهی ساسانی بود. روزانه، در راه مدرسه به خانه، از نزدیک ویرانهی کاخی باستانی میگذشتم که جایگاه شکست یزدگرد سوم از سپاه اسلام در سال ۶۴۲ میلادی بود. نبرد نهاوند بدفرجامترین شکست تاریخ ماست. همینکه به خانه میرسیدم، بیدرنگ به اتاقم میرفتم و شاهنامه میخواندم. کتاب با اسطورهها آغاز میشود: کهنترین داستانهای ما، از دوران پیش از نوشتار. برخی میگویند که افسانههای ما از تاریخمان هم راستینترند. آنها از روان گروهیمان برخاستهاند. دربرگیرندهی آرزوها و آرمانهای ما هستند. هنگامی که فردوسی از پهلوانان افسانهای ایران میسراید، دربارهی همهی ما مینویسد. و در شاهنامه پهلوانی والاتر از رستم نیست. قلب تپندهی ایران. پهلوانی بالابلندتر و نیرومندتر از همه. به بالای او در جهان مرد نیست / به گیتی کس او را همآورد نیست. با صدایی که دلهای استوار جنگجویان را به لرزه میانداخت. در بخشی از شاهنامه، ایران در آستانهی شکست است. سپاه سه کشور به هم پیوستهاند. رستم پیاده به آوردگاه میرسد: بی اسب، بی جنگافزار، تنها با دو تیر و کمانش. اسب و سردار نیرومند سپاه دشمن را از پای در میآورد. میخواستم رستم باشم. من و برادرم زورخانهای پشت باغچهمان ساخته بودیم. دستهبیلها را جدا کرده و با دستهها میلههای موازی (پارالِل) برپا کردیم. هالتر را از دسته بیل و گِل رُس تهیه کردیم. ما هر روز تا شصت بار کُشتی میگرفتیم. هنگام کشتی، دوست برادرم طبل مینواخت و شعرهای موردعلاقهمان را دربارهی رستم میخواند: شکست دادن دیوان، نبرد او با اژدهای پیدا و پنهان. در نهاوند اژدهایی نبود، ولی کَل و بزهای کوهی بودند. شاخهایشان چه زیبا و شکوهمند بود. بر بلندترین قلهها میزیستند. تمام شب را از کوه بالا میرفتم. مسیرم را با روشنایی مهتاب مییافتم. گاه تختهسنگها از یخ پوشیده بودند، اندک لغزشی میتوانست مرگبار باشد. ولی پیش از سپیدهدم خود را به قله میرساندم، و به تماشای تابش آفتاب بر گلهی بزهای کوهی که سرگرم جست و خیز و چرا بودند، مینشستم
ایک کہاوت ہے کہ جہاز بندر گاه میں زیاده محفوظ رہتے ہیں- مگر جہاز اس لئے نہیں بنائے گئے کہ وه بندر گاه میں کهڑے رہیں :
Ships are safer in the harbour , but they are not meant for that purpose.
انسان اگر اپنے ٹهکانے پر بیٹها رہے، وه نہ سفر کرے، نہ کوئی کام شروع کرے، نہ کسی سے معاملہ کرے، تو ایسا آدمی بظاہر محفوظ اور پر سکون هو گا- مگر انسان کو پیدا کرنے والے نے اس کو اس لئے پیدا نہیں کیا ہے کہ وه پر سکون طور پر ایک جگہ رہے اور پهر وه قبر میں چلا جائے-
انسان کو اس لیے پیدا کیا گیا ہے کہ وه کام کرے- وه دنیا میں ایک زندگی کی تعمیر کرے- اس مقصد کے لیے اس کو دنیا کے ہنگاموں میں داخل هونا پڑے گا- وه ہارنے اور جیتنے کے تجربات اٹهائے گا- اس کو کبهی نقصان هو گا اور کبهی فائده- اس قسم کے واقعات کا پیش آنا عین فطری ہے- اور ایسے واقعات و حوادث کا اندیشہ هونے کے باوجود انسان کے لئے یہ مطلوب ہے کہ وه زندگی کے سمندر میں داخل هو اور اپنی جدوجہد میں کمی نہ کرے-
مزید یہ کہ پر سکوں زندگی کوئی مطلوب زندگی نہیں- کیونکہ جو آدمی مستقل طور پر سکوں کی حالت میں هو اس کا ارتقاء روک جائے گا- ایسے آدمی کے امکانات بیدار نہیں هوں گے- ایسے آدمی کی فطرت میں چهپے هوئے خزانے باہر آنے کا موقع نہ پا سکیں گے-
اس کے برعکس ایک آدمی جب زندگی کے طوفان میں داخل هوتا ہے تو اس کی چهپی هوئی صلاحیتیں جاگ اٹهتی ہیں- وه معمولی انسان سے اوپر اٹهہ کر غیر معمولی انسان بن جاتا ہے- پہلے اگر وه چهوٹا سا بیج تها تو اب وه ایک عظیم الشان درخت بن جاتا ہے-
زندگی جدوجہد کا نام ہے- زندگی یہ ہے کہ آدمی مقابلہ کر کے آگے بڑهے- زندگی وه ہے جو سیلاب بن جائے نہ کہ وه جو ساحل پر ٹهہری رہے-
آنکه تربیت میکند ذاتا به سمت خیر قدم بر نمیدارد امر تربیت میتواند در راستای شر و شرارت نیز انجام شود
حجاب اسلامی از دید یک مسلمان معتقد به آن یک واکسن پیشگیری است که باید در کودکی زده شود و تا آن زمان که قانونی و شرعی کودک زیر سایه اوست باید این امر پیگیری شود
تا
بعدها همچون یک بازدارنده نامحسوس عمل کند بگونهای که اگر بخواهد از حجاب اسلامی سرپیچی کند شیرازه روحی او از هم بپاشد و احساس گناه همواره و تا مدت های مدید و گاه تا آخر عمر روی او سایه بیاندازد
.
به تجربه میدانیم والدینی که حجاب اسلامی را سرسری و شل بگیرند یا با روش اجبار و جزا کودک خود را با حجاب اسلامی آشنا کنند در این موضوع موفق نمیشوند ، که در مورد دوم قصههای تلخی از آن کودکان بزرگ شده شنیدهایم
.
اما والدینی که حجاب اسلامی را از کودکی و با روش تشویق و پاداش جلو ببرند و مستمرا پیگیر آن باشند موفق میشوند .
و عملا اینچنین اختیار پوشش را در کودک خود ختنه و برگشت ناپذیر کردهاند و کودکانی هم که بنا به اتفاق هایی بعدها پوششی غیر از آنچه با مهربانی آموخته است برگزینند عملا دو پارگی روانی را بدوش خواهند کشید
.
توجه داشته باشید تمام آنچه که گفتم اعم از عذاب و گناه و دو پارگی روحی فقط مخصوص زن ها نیست بلکه مردانی که اینگونه تربیت شدهاند هم گرفتارش هستند حتی زمانی که ظاهرا سکوت کردهاند اما در درون مشکل دارند
.
پس سوال اصلی این است
شاید امروزه پوشش اختیاری (اسلامی) یک استراژدی مناسب برای جنبش انقلابی زن زندگی آزادی باشد
اما فردا و فردا ها چه ؟
آیا حجاب اسلامی همچون ختنه مرد و زن یک عقیم سازی که اگر نگویم برگشت ناپذیر خیلی سخت برگشت پذیر است باید بدانیم که میطلبد رویش دوباره اندیشه کنیم
یا که نه همچون بسیاری از فعل های اخلاقی مثل دزدی نکردن و دروغ نگفتن و تهمت نزدن و غیره باید از کودکی در کوله وجدان کودک جاسازی کنیم ؟
.
مطمئنن این مسئله انتخاب در پوشش برای آن کودک بزرگ شده مقولهای سادهای نیست مثل خیلی از انتخابها ، چراکه یک طرف ترازوی انتخاب بار روانی چون گناه و بی غیرتی ، آموزش داده شده است
.
خلاصهی این سطرها یعنی آنکه این صلاحیت اختیار را باید در گذشته تر ارزیابی کرد
آیا این اختیار را به والدین بدهیم یا ندهیم که چنین تربیت کنند؟
آیا بهتر نیست جامعه و در پیرو آن قانون این مجوز اختیار و جبر در مقوله حجاب اسلامی را قبل تر از آن هنگام که در کوله وجدان کودک گذاشته شود مورد بررسی دوباره قرار بدهد ؟
.
اگر در اصطلاح "پوشش اختیاری" من دقت کرده باشید مخصوصا واژه (اسلامی) را در پرانتز و در پیرو پوشش اختیاری آوردهام تا تاکید کنم این قضیه یک بار تربیتی (ایدئولوژی) دارد تا بگویم اینگونه نیست فرد در جامعه با مدلی از پوشش روبرو شده حال مختار است بپوشد یا نپوشد ، نه اینطور نیست بلکه پوششی سالیان سال به او نمیگویم تحمیل بلکه آموزش جهت دار داده شده است و جهت بر پایه خیر و شر بوده و حال روی روان و روح او رسوخ کرده است ، چنین فردی حتی با داشتن اختیار هم مشکل دارد چه مرد و چه زن چنین مدل تربیت هایی
.
به نظر من هر تربیتی که با بار (گناه و ثواب) در کودکی آموزش داده میشود باید امروزه مورد ارزیابی دوباره قرار بگیرد
.
علت استفاده من از این تصویر برای این پست این بود که یک هنرمند آمریکایی در سری پوسترهایی که یکیش مربوط به حجاب هست ، حجاب اسلامی را جزو آزادی های مدنی آمریکا دانسته و خواستار احترام "واقعی" به آن است
بنابراین
همانطور که ملاحظه کردین هدفم از نوشتن این نبود که بگوبم خوب است یا بد است هدفم "با توجه به آنچه گفتم" درخواست ارزیابی مجدد و عمیق تر میباشد
به درخت نگاه کن… قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند ریشه هایش تاریکی را لمس کرده… گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد… Look at tree... Before its branches touch the beauty of light ☀️ Its roots touched the darkness... Sometime, in order to reach the light, darkness must be passed... . . . . 📌: Suru - سورو 📸: @Sajad_H_Suru 🏷️Tags: #digital #photography #photographer #nature #photooftheday #picofday #Iran #Sistan_Baluchestan #Baluchestan #Zarabad #Karavan #Suru #nature #tree #black #sun #sunset #silhouette #عکاسی #عکاسی_دیجیتال #طبیعت #منظره #غروب #تصویر_تیره #ایران #سیستان_بلوچستان #بلوچستان #زرآباد #کاروان #سورو (at Suru, Zarabad, Sistan & Baluchestan, Iran) https://www.instagram.com/p/CpNZhdHskND/?igshid=NGJjMDIxMWI=
وَرزِش به تمامی گونههای فعالیت فیزیکی بدن گفته میشود که شرکت کنندگان آن میتوانند به صورت منظم و سازمان یافته یا گاه به گاه در آن شرکت کنند و از آن برای بهبود تناسب اندامشان و تعادل روان یا فراهم آوردن سرگرمی و تفریح بهره ببرند. ورزش میتواند به صورت رقابتی برگزار شود که در این صورت باید بر پایهٔ رشته قوانینی که مورد توافق همگان است، یک یا چند برنده در آن مشخص گردد که در اینگونه ورزشها شرکت کنندگان باید درجهای از توانمندیهای مربوط به آن رشته بهویژه در ردههای بالاتر را داشته باشند. ورزش به دو دسته کلی تقسیم میشود:
ورزش انفرادی
ورزش تیمی
هماکنون با در نظر گرفتن ورزشهای تک نفره، صدها رشتهٔ ورزشی وجود دارد. ورزشهای گروهی میتواند افراد را در قالب دو یا چند گروه دستهبندی کند و تیمها با هم رقابت کنند. گونههایی از فعالیتهای غیر فیزیکی وجود دارد که گاهی آنها را به ورزش نسبت میدهند و به آنها ورزش فکری گفته میشود؛ برای نمونه میتوان به ورقبازی و بازیهای تختهای و فکری اشاره کرد.
اگر دقت کرده باشید ورزش یکی از جزء های جدا نشدنی زندگی روزمره است و پتانسیل بالقوه ای در این بازار وجود دارد
بهتر است برای فروش آنلاین این نوع محصولات با #طراحی_سایت_ورزشی و امکانات مورد نیاز آن آشنا شوید
پیش نمایش نت سنتور آهنگ افسانه هستی با تنظیم گروه نت دونی
نت سنتور آهنگ افسانه هستی با تنظیم گروه نت دونی
دانلود نت سنتور آهنگ افسانه هستی با تنظیم گروه نت دونی
خرید نت سنتور آه��گ افسانه هستی با تنظیم گروه نت دونی
جهت خرید نت سنتور آهنگ افسانه هستی با تنظیم گروه نت دونی روی لینک زیر کلیک کنید
نت سنتور آهنگ افسانه هستی با تنظیم گروه نت دونی
نت سنتور افسانه هستی هایده
آهنگساز : آندرانیک
تنظیم نت سنتور ترنم عزتی
خواننده : هایده
نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرای نت ها متن آهنگ زیر نت های سنتور نوشته شده است و همچنین نسخه های دیگر نت سنتور افسانه هستی برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید.
نت پیانو افسانه هستی هایده
نت کیبورد افسانه هستی هایده
نت ویولن افسانه هستی هایده
نت گیتار افسانه هستی هایده
نت سنتور افسانه هستی هایده
نت سه تار افسانه هستی هایده
متن آهنگ افسانه هستی از هایده
عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود
من و جام می و دل نقش تو در باده ناب
خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من
آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود
من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر
قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود
من و جام می و دل نقش تو در باده ناب
خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من
آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود
من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر
قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود
(23/54) “Each night when I came home from parliament I’d find Mitra ready to go out. And no matter how tired I felt, off we would go. She always looked perfect. She stayed current with all the latest trends. Every few months she’d have her hair cut in the style of a different American actress. I loved having her by my side in social situations. I was horrible at parties. I could never think of the right thing to say. If I tried to make a joke, people would tickle themselves to laugh. But not Mitra. She was spontaneous, she was funny. Words came from her like light from a lamp. And she could speak to anyone. There were never any formalities. No warm-up. She’d talk to every person as if she’d known them her entire life. We’d go to gatherings with ten or fifteen of our friends; often Dr. Ameli would be there. As soon as Mitra walked in the room the silence would end. At some point in the evening the conversation would always turn to politics. And the moment I began to debate an issue, Mitra would take the other side. She would team up with anyone against me. The person never mattered. The topic never mattered. She never wanted to get me started, so she’d always shut me down. It’s how we’ve been our entire lives. I’ve been the gas, she’s been the brakes. I thought about her every time I wrote a speech. She’s always been my antithesis. The hardest for me to convince. It could sometimes seem like her main purpose in life was to oppose me. To the outside world our love made no sense. We seemed so far apart. But there are many types of closeness. And some the world will never see. We still read poetry together. Mitra still trusted me to find the melody. There was one poem called ‘Sin,’ by Forough Farrokhzad. It scandalized religious society; everyone was talking about it. But it was one of Mitra’s favorites, so I’d memorized the entire thing: 𝘐 𝘴𝘪𝘯𝘯𝘦𝘥 𝘢 𝘴𝘪𝘯 𝘧𝘶𝘭𝘭 𝘰𝘧 𝘱𝘭𝘦𝘢𝘴𝘶𝘳𝘦 / 𝘪𝘯 𝘢𝘯 𝘦𝘮𝘣𝘳𝘢𝘤𝘦 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘸𝘢𝘴 𝘸𝘢𝘳𝘮 𝘢𝘯𝘥 𝘦𝘢𝘨𝘦𝘳 / 𝘐 𝘴𝘪𝘯𝘯𝘦𝘥 𝘸𝘳𝘢𝘱𝘱𝘦𝘥 𝘪𝘯 𝘢𝘳𝘮𝘴 / 𝘩𝘰𝘵, 𝘩��𝘳𝘥, 𝘢𝘯𝘥 𝘢𝘷𝘦𝘯𝘨𝘪𝘯𝘨 / 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘥𝘢𝘳𝘬 𝘢𝘯𝘥 𝘴𝘪𝘭𝘦𝘯𝘵 𝘴𝘦𝘤𝘭𝘶𝘴𝘪𝘰𝘯 / 𝘐 𝘬𝘯𝘦𝘸 𝘩𝘪𝘴 𝘴𝘦𝘤𝘳𝘦𝘵𝘴 / 𝘮𝘺 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 𝘲𝘶𝘪𝘷𝘦𝘳𝘦𝘥 𝘪𝘯 𝘮𝘺 𝘣𝘳𝘦𝘢𝘴𝘵 / 𝘪𝘯 𝘢𝘯𝘴𝘸𝘦𝘳 𝘵𝘰 𝘩𝘪𝘴 𝘩𝘶𝘯𝘨𝘳𝘺 𝘦𝘺𝘦𝘴.”
هر شب که از مجلس به خانه برمیگشتم، میترا را میدیدم که آمادهی بیرون رفتن بود، با همهی خستگیها باید میرفتم. بودنش در کنار من همیشه دلپذیر بود. خوشلباس بود. بریدههای مجله را نزد خیاطش میبرد و مو به مو آنچه را میخواست به او میگفت. موهایش همواره آراسته بود. هر چند ماه یکبار، موهایش را به سبک بازیگری آمریکایی به مدلهای گوناگون کوتاه میکرد. در مهمانیها آرامش نداشتم. هرگز نمیتوانستم سخنان مناسبی برای گفتوگوی معمولی بیابم. هر بار تلاش میکردم شوخی کنم، مردم به زور میخندیدند. ولی میترا نه. واژگان به راحتی از دهانش بیرون میآمدند مانند نور از چراغ. او خودجوش بود، شوخ بود. میتوانست با هر کس سخن بگوید. هیچ رودربایستی نداشت. نیازی به آمادگی نداشت. با هر کس چنان سخن میگفت که گویی همهی عمر او را میشناخته است. با ده، پانزده تن از دوستانمان دوره داشتیم؛ در پارهای از مهمانیها دکتر عاملی هم میآمد. همین که میترا به اتاق وارد میشد، خاموشی پایان مییافت. زمانی میرسید که گفتوگوها به سیاست میگرایید. درست زمانی که من وارد بحثی میشدم، میترا بیدرنگ جانب شخص مقابل را میگرفت. او در برابر من با هر کس متحد میشد. مهم نبود چه کسیست. مهم نبود زمینهی گفتوگو چیست. او تنها میخواست مرا ساکت کند. من چون پِدال گاز بودم و او چون ترمز. هر گاه متن یک سخنرانی را مینوشتم، به میترا فکر میکردم. او همواره نقطهی مقابل من بوده است. سرسختترین شخصی که میبایستی متقاعد میکردم او بود. گاه به نظر میرسید که هدف بزرگ او در زندگی مخالفت با من بوده است. از دیدگاه دنیای بیرونی، عشق ما منطقی نمینمود. بسیار دور از هم به نظر میرسیدیم. ولی گونههای بسیار از نزدیکی وجود دارند و برخی را دنیا هرگز نتواند دید. ما همچنان با هم شعر میخوانیم. میترا هنوز باور دارد که من آهنگ شعر را به درستی درمییابم. شعریست از سرودههای فروغ فرخزاد به نام «گناه». این شعر جامعهی مذهبی را به چالش میکشید؛ همه دربارهی آن سخن میگفتند. میترا این شعر را چندان دوست داشت که آنرا از بر کرده بود: گنه کردم گناهی پر ز لذت / در آغوشی که گرم و آتشین بود / گنه کردم میان بازوانی / که داغ و کینهجوی و آهنین بود / در آن خلوتگه تاریک و خاموش / نگه کردم به چشم پر ز رازش / دلم در سینه بیتابانه لرزید / زخواهشهای چشم پر نیازش
یکی از با ارزش ترین فیلم هایی که تا به امروز در ژانر ترسناک ساخته شده است جنگیر میباشد
در این پست به چرایی این ادعا خواهم پرداخت
اما آنچنانکه یک فیلمساز میتواند نوشتهای را با شات ها و کات ها مال خود کند یک تحلیلگر هم میتواند فیلمی را با تفسیر و تعبیر مال خود کند
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
هر فیلمی که در ژانر خود فقط ذات خود را هدف قرار دهد اگر به آن هدف خوب برسد نهایتا میشود یک فیلم خوب در آن ژانر
.
یک فیلم کمدی که بتواند خوب بخنداند فقط برای آنکه خندانده باشد
یک فیلم ترسناک که بتواند خوب بترساند فقط برای آنکه ترسانده باشد
و … و
فیلم های "خیلی خوبی" هستند مناسب برای تفریح و سرگمی
.
اما فیلم هایی هستند که "ژانر" را بهانه قرار میدهند تا یک "اندیشه" را گفته باشند
اینجور فیلم ها راه سخت تری درپیش دارند چون "اول" باید در ژانر انتخابی خود خوب عمل کنند و "بعد" بتوانند آن اندیشه را در قالب آن ژانر خوب بیان کنند
که اگر این دو اتفاق درست رخ داد
فرای یک فیلم خوب برای تفریح ، ارزشمند هم میشوند برای فکر و بحث و گفتگو
.
تحلیل در هر چیز برای من زمانی لذت بخش"تر" میشود که متوجه میشم این ویژگی گفته شده در چیزی مخفی باشد
پس تحلیل های من نقد و بررسی نیست
تفسیر و تعبیر است
در واقع برای من ، سرگمی حل یک پازل است
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️نکته اول : کدام نسخه فیلم ؟⭐️
عوامل سازنده این فیلم به علل واهی دست به مناسب سازی های مختلفی زدند
علت هایی که گاه به گیشه ربط پیدا میکند و گاه به اعتقادات آنان
مثلا از کم کردن بار فحش ها و جنبه های جنسی در فیلم گرفته تا کم کردن بار توهین به مقدسات و مسخره ترین آن ، لزوم داشتن یک پایان امید بخش دهنده
.
برای پی بردن به فهم بهتر این فیلم نسخه سال2000 ! آن کافی است اما بد نیست از اضافات و حذفیات در نسخه های دیگر نیز مطلع باشین ، گویی جنگی بین کارگردان و نویسنده و بازاریاب ها رخ داده بود
.
زمان نسخه سال2000 یا به اصطلاح
Director's cut = 02 : 12 : 21
میباشد
ـ[آخه یعنی 27سال طول کشید تا یه تدوین در شأن و منزلت این فلسفه بیاد بیرون🤦♂️]ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️ نکته دوم : اسطوره شناسی⭐️
1 ـ
- آشنایی نسبی با مجسمه ی پازوزو لازم میباشد
ـ Pazuzu 𒀭𒅆𒊒𒍪𒍪 ـ
به طور خلاصه پازوزو خودش یک شیطان و شـَر است اما بر ضد شیطان ها و شـَرهای دیگر نیز قیام میکند
بخاطر همین بعضی از انسانها زمانی که به شـَر رقیب پازوزو گرفتار میشوند با یاری خواستن از پازوزو دفع آن شـَر میکنند
2 ـ
ـ گردنآویز Saint Joseph ـ
نوشته روی گردن بند به لاتین است
SANCTE JOSEPH ORA PRO NOBIS
سنت یوسف برای ما دعا کنید
.
یوسف نجار ، شوهر مریم ، پدر عیسی (آن بچه) میباشد
اما مسیحیان میگویند با مریم همبستر نشده است بلکه فقط پدرخوانده عیسی میباشد(وارد این بحث نمیشویم😅)ـ
اما چون چند بار این گردن آویز در فیلم به نمایش درآمد و با توجه به آموزه های مسیحیان برای هدایت میتوان نتیجه گرفت که این دو شی باستانی در فیلم سمبل دو روش متفاوت هدایت است که در ادامه به آن خواهم پرداخت
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
هسته اصلی فیلم:ـ
اندیشهی فلسفی و تربیتی این فیلم در این است که گاهی و شاید در بیشتر موارد بشر با یک شـَر به سوی شـَر زدایی رفته است
که اگر خوب به این موضوع دقت کنید فهم هولناکی در پس آن کمین کرده ترسناک تر و واقعی تر از جن و جنگیری
آنچنان ترسناک و واقعی که میتوان در دنیای امروز ، آنرا به صورت انواع و اقسام مدل های جنگ که بر سرمان سایه انداخته مشاهده و لمس کرد
تا جاییکه حتی برای کودکان هم کارتون پاندا کنگ فو کار چهار بر همین اساس ساخته میشود (قبلا پستی در این رابطه گذاشتهام)ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
چالشی برای شما :ـ
کارگردان فلسفه نجات بر اساس "شـَر بر ضد شـَر" را در این فیلم به چالش کشیده است و نه آنکه تایید یا رد کند
نظر شما در این باره چیست ؟
به عنوان مثال بعد از نمایش فیلم اوپنهایمر طرفداران انداختن و ننداختن بمب اتم چه ها که بهم نگفتن
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
🧩
حال میخواهیم قطعه های پازل این فیلم را درست کنار هم بگذاربم
1️⃣
ردیف اول پازل :ـ
مقدمه و قبل آن
قبل ��ز عنوان بندی فیلم یک طرف دنیا
در غرب شب است ، چراغ خانه ای برای خواب خاموش میشود ، راه رفتن صمیمانه یک زن و مرد در خیابان و سر مجسمه مریم و کات
آغاز فیلم
در لحظه نمایش نام آن "جنگیر" صدای اذان مسلمانها به گوش میرسد ، این طنین اذان همراه است با نمایش صفحه سیاه یی که با خورشید سیاه و سفید روشن میشود تا رنگی شدن آن و نمای دوری از مخروبه های باستانی و ضربات تیشه و کلنگ بر پیکر زمین که بی شباهت نیست به صدای شلاق بر پیکر انسان
و بعد پیدا شدن سر مجسمه پازوزو و آن گردن آویز و خورشید و مسجد
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
چرا چنین شروعی؟
خورشید سیاه و سفید و مخروبه های باستانی نماینده این مطلب است که انواع فلسفه های هدایت بشر به سوی رستگاری ، اندیشه هایی هستند کهن و باستانی که فقط در گذشته متوقف نشدهاند بلکه به نوعی تا طلوع خورشید امروز ما نیز ادامه پیدا کرده است
اما اگر امروزه هم بخواهیم به همان روش های باستانی ( مبتنی بر خشونت ) هدایت کنیم گویی در زمان استاپ کردهایم
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️ نکته سوم : جامعه شناسی⭐️
از اواسط دهه شصت ، غرب شاهد ظهور جنبش های فکری در جوانانش بود که به هیپی یا شاخه هایی از هیپیگری معروف شده بود که باعث نگرانی مسن تر ها شده بود
در کنار آن چه به ژست و چه واقعی ، در دنیا ، آزادیخواهی و حقوق بشر و برابری و ضد جنگ بودن و ضد خشونت بودن و اینجور چیز ها همگیر شده بود اما رسیدن به این مهم را از راه انواع انقلاب ها که همراه با جنگ و خشونت و عکس آنچه به دنبالش بودند جستجو میکردند
.
این وضع چنان بود که اگر کسی در جهان برای پیگیری خبر های سیاسی و جنگی دنیا ، به خواب عمیقی فرو رفته بود ناچارا با حادثه المیپک مونیخ سال 1972 از این خواب خوش قاعدتا باید بیدار میشد
.
این فیلم در سال 1973 به نمایش در آمد و البته چرایی بودن اذان را خواهم گفت
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
2️⃣
ردیف دوم پازل :ـ
فیلمی داخل فیلم
کارگردان از تکنیک فیلم داخل فیلم چنین بهره میبرد تا بیننده را متوجه این اندیشه کند که چطور کارگردان های دنیا از باورهای پاک مردم ساده اندیش سوءاستفاده میکنند و از آنها مثل یک سیاه لشکر در فیلم هایشان بهره میبرند بدانسان که باورشان بشود که معترضند و اعتراضشان دارد نتیجه میدهد اما در اصل این دنیاگردان ها هستند که با خنده به مقاصد (ساخت فیلم) خودشان میرسن
ـ[مهمونی و نمود شخصیت واقعی آن کارگردان]ـ
.
فیلم در بـُعد سیاسی ، در این سکانس حداکثر استفاده را میبرد تا پیغام مهم خودش را به آن کارگردان های دنیا بدهد تا بعد بهتر بتواند به دغدغه اصلی خودش که هشدار و تربیت از پایه (نوجوانان) است بپردازد
به عبارتی نسل "زد" آن دوران
.
آنها که میگویند این فیلم ظاهر و باطن در مورد جن و جنگیریست نمیدانم چطور این چند دقیقه فیلم را توجیه میکنند
صحنه ها و دیالوگ های این سکانس را از دست ندهید بسیار هوشمندانه نوشته شده است
از شروعش که سرمایه گذار بسیار جالب به کارگردان تذکر میدهد بدون این سکانس هم میتواند فیلمش را بسازد (همان تنوع نسخه ها) تا شعار ها و حرف های آن زن و در انتها آن جمله که میگوید ، از راه درست باید وارد شد
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️ نکته چهارم : مولانا میگوید⭐️
ـ[ لیکن چو فرو شود کسی را خورشید
در پیش نهد بجای خورشید چراغ ]ـ
همانطور که متوجه شدید خورشید در فیلم سمبل حقیفت است
که پازوزو مانع از تابش آن شده
و در جامعه امروز چراغ ها جای خورشید را گرفتن
جنگ دو سگ در بیابان همان نبرد دو شـَر را یادآوری میکند
3️⃣
ردیف سوم پازل :ـ
Pazuzu or Saint Joseph
خشونت برضد شهوت یا محبت برضد شهوت
فیلم ساز ما با بخشی از جوانانی در جامعه خود روبرو است که از آزادیخواهی ، هیپیگری را فهم کردهاند
در کنار آن رفتار و ایمان آنان که باید جامعه را هدایت کنند مثل روشنفکران و نخبگان و مذهبیون نیز رو به زوال است و چندان به کار تربیتی که میکنند اعتقادی ندارند
تفسیر من از نگاه های خیره مردم در فیلم همین است
Help me
نگاه های "هلپ می" وارِ از بطن جان برخاسنه این جامعه گرفتار ، به این "قشر"های خاص
اما از طرفی علمیون و نخبگان و روشنفکر ها همگی درمانده و مذهبیون هم مثل
دوستِ "کشیش جوان" بهتر میداند بجای موعظه در کلیسا خالی با معیار های آنجا ، پشت پیانو در یک مهمانی شلوغ باشد در حال موعظه دیگران آنهم با معیار های آنها ، در مانده تر
در آخر فیلم هم این کشیش از گرفتن گردنآویز امتناع میکند و به مادر بچه پس میدهد
پایانی که به مذاق مذهبیون که فقط بلدن صورت مسئله را حذف کنند خوش نیآمد و در بعضی نسخ ها حذف شد
.
واضح تر میگویم باطن این فیلم جن و جنگیری نیست این ها استعاره هستند از شهوت و خلاصی از شهوت یا
درست تر آن زوال و خلاصی از آن
اما سوال اصلی این است چه روشی برای خلاصی از جن شهوت (زوال) جواب میدهد
4️⃣
ردیف چهارم پازل :ـ
جنِ شهوت
برای آنکه ما بهتر متوجه این موضوع شویم ، شهوت به معنای عام را کارگردان به معنای خاص آن که جنسی و معمول تر و همگیر تر است ، به تصویر میکشد
که میتوانید نشانه های آن را در فیلم از دیالوگ های شدیدا جنسی تا فرو کردن صلیب در آلت تناسلی و حرکات و تشویق به انجام کارهای جنسی مشاهده کنید
.
صدایی که در نوار ضبط شده به انگلیسی روان اما مخفی شده در فیلم (برعکس)میگوید هیچی نیست (موجود نیست) اما دشمن سرسختش در دل تاریخ مذهبی ها(کشیش) بودند با دو روش مجزا از هم
5️⃣
ردیف پنجم پازل :ـ
جنِ خشونت
فیلم با این پیش زمینه که کشیش جوان قبلا بکسور بوده به خوبی آماده بودن چنین جسم و روحی برای دست زدن به خشونت را آماده سازی میکند
همچنین با پول ندادن به گدا و پیشنهاد بردن مادرش به خانه سالمندان و تحصیلات روانشناسی کشیش جوان ، ذهن منطقی او را به نمایش میگذارد
این کشیش که ماموربت دارد کشیش های متزلزل در ایمان را هدایت کند خودش در حال فروپاشی ایمانیست
به سکانس فوقالعاده گفتگو ی دختر با پدرش در نوار ضبط شده دقت کتید
و انعکاس شبه بینهایت تصویر کشیش در شیشه را بچسبانید به سکانس مکملی که در آن عشای ربانی و گفتگو او با پدر آسمانی هست
تا متوجه کنابه آمیزی از شباهات این دو پدر در ذهن ها شوید
در این فیلم شما هرگز پدر دختر را نخواهید دید
دختر و زن رها شده توسط پدر و عشق ، بشری رها شده را به تصویر میکشد که
دختر کاپیتان هوودی اسب سوار را جایگزین میکند
و مادر به قول خودش پیتزا را به جای عشق
6️⃣
ردیف ششم پازل :ـ
Holy water آب مقدس
و آن گردن آویز Saint Joseph
اینها نمایانگر روشی هستند در هدایت بشر که بر پایه موعظه است
چنین راهی توسط کشیش مسن برای دفع شـَر پیموده میشود اما بعد از تلاش های فراوان به علل خوی بشری به مقصد نمیرسد
Pazuzu روش پازوزویی
کشیش جوان در رویکردی تمام اعیار از نمایش یک خشونت افسارگسیخته بعد از سر دادن یک فحش جنسی با ضربات مشت به جان دخترک میافتد او که با این تکنیگ موفق میشود جن شهوت را دور کند حال خود گرفتار شـَر خطرناک تری میشود که خشونت نام دارد
شـَر خشونت هم میتواند همچون شـَر شهوت آسیب های جبران ناپذیر بزند بلکه بیشتر ، کشیش جوان با فهم این دوراهی هولناک ، تن به خودکشی میسپارد تا بیننده ژرف اندیش را با این سوال روبرو کند که چنین راهکاری چطور میتواند راه نجات باشد ؟
پنجرهای که با خشونت شکسته شده ، موقتا بسته میماند
7️⃣
قطعه آخر : اذان مسلمین
شاید بین ادیان و مرام های منتسب به خدا و خدایان ، اسلام مطرح ترین و معروف ترین دینی باشد در دنیا که امروزه بعضی از طرفداران و مجریان آن قوانین تربیتی و هدایتی را به آن نسبت میدهند که برای ناظرین ، تداعی کننده ی یک خشونت تمام عیار باستانیست که همچون پازوزو جلوی خورشید را گرفته اما این مبلغان اسلام چنین باور دارند که این مدل هدایت تنها راه نجات بشر از انواع شـَر هاست
.
به باور من فیلم با این سکانس آخر و کشاندن صدای اذان به دل خیابان های غرب قصدش اسلام هراسی نبوده بلکه همان که گفتم قصدش تلنگر زدن به تمام آنانی ست که راه نجات را یا در بمب و شلاق جستجو میکنند یا فقط به موعظه و ژست های حقوق بشری اکتفاء کردهاند
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️نکته آخر : ستوان فیلم دوست⭐️
کارگردان دقیقه هایی را به این ستوان اختصاص داده با آن دیالوگ هایش درمورد فیلم و فیلم دیدن
.
هدف کارگردان بجز کنایه زدن به فیلم دوست های سطحی نگر …ـ
بذارید قضیه را اینجوری برای شما باز کنم
ــ فلانی یه فیلم خوب سراغ دارم برای دیدن و بحث و تبادل نظر
میای باهم ببینیم ؟
ــ اسمش چیه ؟
ــ جنگیر
ــ همون که دختره سرش مچرخه از دهنش مایع سبز میاد بیرون و مثل عنکبوت از پله میاد پایین و از رو تختش پرواز میکنه ؟
صدای ناهنجار و گوشخراش جماعتی بر گوشها در حال تکرار است که ایران آزاد و ما با چمدان در دست در حال بازگشت بر این بهشت برین هستیم
هر بار به سرخوشی خویش با کوچک شمردن دشمن و باد کردن بر خویش بر این توهم کوفتند و هر بار دورتر از پیش به ناکجاآبادی در اسارت جمهوری اسلامی مردمان را فروختند
قسمت سوم
بیبرنامه بودن
در برابر زمینی نشستند که هیچ تن شخمی بر آن نزد آن را نکاشت و حال مدام در تمنای محصول داس در دست زمین لایزرع را میتراشند، گاه سر از تن بریدهاند و به جای محصول بر خلق در آرزوی فردا میفروشند
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این برنامه به صورت هفتگی منتشر خواهد شد
و میتوانید در وبسایت جهان آرمانی و پلتفرمهای پادکستگیر کانال تلگرام یوتیوب و ... به آن دسترسی داشته باشید
برای دریافت و گوش دادن به کامل اثر و دیگر آثار نیما شهسواری میتوانید از صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکههای اجتماعی استفاده کنید
دسترسی به آثار نیما شهسواری اعم از کتب و اشعار آثار صوتی و تصویری در
وبسایت جهان آرمانی، یوتیوب، تلگرام، فیسبوک و در برنامههای پادکستگیر اعم از
در دنیای پرمشغله ای که ما در آن زندگی می کنیم، پیدا کردن یک کفش طبی چرمی مردانه به عنوان گواهی بر راحتی و عملکرد با رعایت استاندارهای راحتی بسیار با اهمیت است. به ویژه برای کسانی که در حرفه کاری خود نیاز به ساعت های طولانی ایستادن بر روی پاها را دارند. برای مردانی که به دنبال استایلی زیبا و در عین حال راحت هستند، کفش های طبی چرمی یک انتخاب عالی خواهند.
اهمیت کفش طبی چرمی مردانه بر سلامت
فراتر از ویژگی های یک کفش طبی چرمی مردانه، درک اهمیت سلامت پا در سلامت کلی بدن بسیار مهم است. کفش مناسب نه تنها از درد و ناراحتی لحظه ای جلوگیری می کند، بلکه مشکلات طولانی مدت را نیز برطرف می کند و یک سبک زندگی سالم و فعال را برایتان تضمین خواهد کرد.
https://rojhanleather.com/
تجربه راحتی برتر با داشتن کفش طبی چرم مردانه
برای روزهای سخت در پیاده روی های طولانی و یا ایستادن های زیاد، کفش طبی چرم مردانه با در نظر گرفتن حداکثر راحتی طراحی می شوند، از این رو تولید کنندگان کفشهای طبی، طراحی ارگونومیک را جهت افزایش سلامت پا در اولویت قرار میدهند.
توجه دقیق به حمایت از قوس پا، ثبات پاشنه و فضای پنجه در کفش، نه تنها انحنای طبیعی پا را در خود جای دهد، بلکه به سلامت کلی پا نیز کمک میکند. استفاده از مواد با کیفیت بالا و طراحی ارگونامیک تضمین می کند که کاربران می توانند روز خود را بدون هیچ دغدغه و نگرانی طی کنند.
چه ساعت ها را به گردش می گذرانید، یا فردی هستید که برای راحتی پاهای خود در شیفت های طولانی ارزش قائل است، این کفش ها پشتیبانی مورد نیاز پاهای شما را فراهم می کنند.
https://rojhanleather.com/product-category/women/women-belt/
چرم درجه یک
انتخاب جنس کفش برای دستیابی به راحتی مطلوب از فاکتورهای اولیه و بسیار حائز اهمیت می باشد، از این رو چرم طبیعی که از پوست حیوانات به دست می آید، انتخابی برتر به عنوان ماده اولیه در کفش های طبی چرم مردانه هستند.
نقش راحتی: کفش هایی که با چرم های طبیعی درجه یک ساخته می شوند، دارای خواص منحصر به فردی مانند قابلیت تنفس و جذب رطوبت می باشند که برای حفظ یک محیط سالم پا بسیار مهم است.
همچنین ساختار مولکولی چرم به انعطاف پذیری آن در طی زمان کمک می کند و به آن اجازه می دهد تا به پای کاربر قالب گیری کند.
فرآیندهای دباغی:فرآیند دباغی یک جنبه علمی کلیدی در تولید چرم است.روشهای مختلف، از دباغی سنتی گرفته تا دباغی مدرن با کروم، بر دوام چرم، حفظ رنگ و تأثیر محیطی تأثیر میگذارند.
درک این فرآیندها به مصرف کنندگان این امکان را میدهد تا انتخاب های آگاهانه ای داشته باشند که با اولویت ها و ارزشهایشان هماهنگ باشد.
https://rojhanleather.com/product-category/men/men-belts/
دوام و ظرافت: طراحی یکی از ویژگی های بارز در کفش طبی چرم مردانه می باشد که در استفاده از چرم طبیعی درجه یک پدیدار خواهد شد. چرم طبیعی نه تنها اصیل و شیک به نظر می رسد بلکه به مرور زمان با شکل پاهای شما سازگار می شود و یک تناسب سفارشی را ارائه می دهد.
نقش کفی های حمایت کننده و طبی در کفش طبی چرم مردانه
برای سلامت پا کفیهای کفش طبی چرم مردانه با دقت زیادی طراحی و ساخته می شوند تا با قوس و بالشتک های بهینه به خوبی از انحناهای کف پا پشتیبانی کنند.
این امر به ویژه برای افرادی که زمان های طولانی را روی پاهای خود می ایستند بسیار مهم است، زیرا حمایت مناسب می تواند از درد در نواحی مختلف پا و همچنین کف پا جلوگیری کند و خطر بروز بیماری های مربوط به پا را کاهش دهد.
https://rojhanleather.com/product-category/men/men-belts/
پشتیبانی قوس و بیومکانیک پا: کفی های پشتیبان نقش تعیین کننده ای در طراحی علمی یک کفش طبی چرم مردانه دارند.تکیه گاه های قوس پا در کفی های طبی بر اساس بیومکانیک طبیعی پا طراحی شده است، وزن را به طور یکنواخت توزیع می کنند و فشار روی قوس ها را به حداقل می رساند.
این رویکرد علمی با هدف جلوگیری از شرایطی مانند ترک کف پا و کاهش خستگی در هنگام استفاده طولانی مدت انجام می شود.
فن آوری های بالشتک:این کفیها ��ا استفاده از فناوری های بالشتک سازی پیشرفته، جذب ضربه را برای پای شما فراهم میکنند و ضربه را در هر مرحله بر روی مفاصل کاهش میدهند.
https://rojhanleather.com/.../men-shoes/men-classic-shoes/
زیره های انعطاف پذیر و سبک
برای ایمنی در حرفه ها و زمینه های مختلف کاری، خطرات لغزش یک نگرانی دائمی است، کفش طبی چرم مردانه موجود در فروشگاه چرم رجحان مجهز به زیره های ضد لغزش هستند و باعث ایجاد ثبات در سطوح مختلف می شوند.
این ویژگی نه تنها ایمنی شما را تضمین می کند، بلکه اعتماد به نفس شما را هنگام راه رفتن یا ایستادن برای مدت طولانی افزایش می دهد.
مقاومت کششی و لغزش:
الگوها و مواد مهندسی شده علمی باعث افزایش کشش، جلوگیری از حوادث و تضمین پایداری در سطوح مختلف می شود.درک فیزیک مقاومت در برابر لغزش، باعث ساخت زیره هایی شده است که در محیط های چالش برانگیز عالی عمل می کنند.
مواد و دوام: انتخاب مواد برای زیره ای بدون لغزش مستلزم ارزیابی علمی تاثیر مواد به کار رفته در آنها بر دوام است. ترکیبات لاستیکی که اغلب در این زیره ها استفاده می شود، به دلیل انعطاف پذیری آنها در برابر سایش و پارگی انتخاب می شوند که به طول عمر کفش کمک می کند . در ادامه به بررسی چند مدل زیره پرکاربرد در کفش طبی چرم مردانه پرداخته ایم:
https://rojhanleather.com/
زیره EVA (اتیلن-وینیل استات)
زیره های EVA به دلیل سبک بودن و خاصیت ضربه گیر بسیار شناخته شده هستند. زیره EVA که معمولاً در کفش های طبی و پزشکی استفاده میشود، بالشتک عالی را بدون به خطر انداختن دوام ایجاد میکند.
زیره Rubber(لاستیک)
زیره های لاستیکی به دلیل ماهیت مقاوم در برابر لغزش، جزء اصلی در طراحی زیره کفش طبی چرم مردانه است. ترکیب زیره های لاستیک می تواند متفاوت باشد، برخی از فرمول ها انعطاف پذیری را در اولویت قرار می دهند و برخی دیگر بر دوام تاکید دارند.
کفی PU(پلی اورتان)
زیره های PU ساختاری سبک وزن را با دوام ترکیب می کنند. این ماده در برابر ساییدگی مقاومت می کند و جذب ضربه خوبی را ارائه می دهد و آن را به گزینه ای محبوب برای افرادی که به راحتی طولانی مدت نیاز دارند تبدیل کرده است.
https://rojhanleather.com/
طراحی و سبک همه کار در کفش طی چرم مردانه
طراحان در کنار توجه به عوامل علمی و جنس مواد، در کفش های طبی به طور یکپارچه عملکرد را با سبک ترکیب می کنند، به طور کلی طرح های همه کاره آن ها مانند کفش طبی چرم رجحان با کد 7181F را برای محیط های حرفه ای و معمولی مناسب می کند.
اما برای موقعیت های حرفه ای و حتی قرارهای دوستانه که زیبایی بیشتر از راحتی اهمیت دارد هم، جایگاه یک کفش طبی چرمی مردانه مانند کفش 7199B ، اگر از لحاظ سبک و ظاهر به خوبی طراحی شده باشد، به خطر نمیافتد.
طول عمر کفش طبی چرم مردانه
جنبه علمی نگهداری از کفش شامل درک شیمی مراقبت از چرم است، تمیز کردن منظم با روغن و واکس های مناسب با روش درست و اصولی، به اصطلاح چرم را تغذیه می کند، یکپارچگی آن را حفظ می کند و طول عمر کفش را افزایش می دهد.
https://rojhanleather.com/.../men/men-bags/men-office-bag/
تمیز کردن و تهویه منظم چرم را انعطاف پذیر نگه می دارد و یکپارچگی کلی کفش را حفظ می کند، از این رو چرم رجحان تمام مواد مناسب برای کفش چرمی شما را با توجه به نوع چرم آن در کنار روش های استفاده از هر یک در محتوای “مراقبت و نگهداری از محصولات چرمی �� و “ بهترین روغن برای چرم طبیعی“در اختیار شما عزیزان قرار داده است.
این روال نگهداری و پولیش آسان به طول عمر کفش شما بسیار کمک می کند و آنها را به یک انتخاب عملی و مقرون به صرفه تبدیل می کند.
https://rojhanleather.com/.../men-shoes/men-casual-shoes/
وع کفش چرم طبی مردانه در فروشگاه چرم رجحان
در فروشگاه فیزیکی و آنلاین چرم رجحان، ما به ارائه بهترین انتخاب از کفش های طبی چرمی مردانه که هم راحتی و هم سبک را در اولویت قرار می دهند، پرداخته ایم.
در ادامه برای آگاهی بیشتر شما با برند چرم رجحان چند مورد از سیاست های فروش و فروشگاه ذکر شده است:
تضمین کیفیت: ما فروشگاه چرم رجحان مفتخریم که کفشهای طبی چرمی مردانه ای را ارائه میکنیم که مهارت، دوام و ظرافت برتر را نشان میدهند.هر جفت با دقت طراحی و ساخته شده است تا بالاترین استانداردهای کیفیت و عملکرد را برای ما عزیزان برآورده کند.
ارسال رایگان و تحویل به موقع:پس از ثبت سفارش شما، تیم ما با پشتکار تلاش می کند تا به سرعت آن را پردازش و از طریق مراکز پست به محل مورد نظر شما ارسال کند.
ما گزینه های حمل و نقل مختلفی را برای مطابقت با ترجیحات شما و اطمینان از تحویل به موقع ارائه داده ایم، برای اطلاعات دقیق در مورد زمان تحویل کدرهگیری سفارش، برای شما ارسال خواهد می شد.
https://rojhanleather.com/.../shoulder-crossbody-tote.../
برگشت و تعویض: رضایت شما اولویت ما است، در صورتی که از خرید خود رضایت کامل نداشته باشید، ما یک سیاست مرجوعی و تعویض بدون دردسر ارائه می دهیم.
لطفاً بخش مربوطه را در بخش درباره ما مطالعه کنید تا معیارهای واجد شرایط بودن و مراحل بازگرداندن یا تعویض کفش های طبی چرمی مردانه خود را بدانید.