#هیچکس
Explore tagged Tumblr posts
humansofnewyork · 1 year ago
Photo
Tumblr media
(5/54) “The meaning of our most important words I learned from my mother. 𝘙𝘢𝘴𝘵𝘪: Truth. I never heard her tell a lie. 𝘕𝘦𝘦𝘬𝘪: Goodness. I never heard her gossip. And 𝘔𝘦𝘩𝘳: Love. We were three brothers and five sisters, but she loved us all equally. There were no assigned places at our dinner table. Everyone got their desired portion. While we ate our father would encourage us to debate the events of the day. No topic was off limits: history, politics, even the existence of God. And everyone was encouraged to use their voice. One weekend my father drove us all to visit Ferdowsi’s tomb in the city of Tus. It’s a large tomb. It’s modeled after the tomb of Cyrus The Great. On its face is etched the first line of Shahnameh. The master verse. The cornerstone: ‘In the Name of the God of Soul and Wisdom.’ 𝘑𝘢𝘢𝘯 and 𝘒𝘩𝘦𝘳𝘢𝘥. Soul and Wisdom. The two things that all humans have. With the opening line Ferdowsi does away with all castes and classes. He does away with all religion. He gives everyone a direct connection to the creator. As a young boy I’d memorized hundreds of verses. One of my favorite stories in Shahnameh is when Rostam selects his horse. Rakhsh is the only horse in Iran that can carry Rostam’s weight. Rakhsh has the body of a mammoth. But he's wild, he foams at the mouth. Rostam has to fight to tame him. I was a shy child. But something happens when I read Shahnameh. There’s an epic cadence. The words demand to be spoken. It’s like touching a hot stove. I feel the heat, I feel the pressure. It’s like a sword pierces my body and I have to let it out: ‘𝘙𝘢𝘬𝘩𝘴𝘩 𝘳𝘰𝘢𝘳𝘦𝘥 𝘣𝘦𝘯𝘦𝘢𝘵𝘩 𝘙𝘰𝘴𝘵𝘢𝘮!’ The neighbors would come running to their balconies to watch. Every region in Iran has its own dialect, and I could switch between them. The language is ancient, so I didn’t know the meaning of every word. But I could feel the music. When I mispronounced a word, I knew. As if I’d played a wrong chord. I could almost tell what he wanted. I could almost hear the voice of Ferdowsi himself.”
 معنای مهم‌ترین واژگان زبان‌مان را از مادرم آموختم، راستی، هرگز دروغی از او‌ نشنیدم. نیکی، هرگز غیبت نمی‌کرد و مهر و دوستی. ما سه برادر و پنج خواهر بودیم و مادر همه را به اندازه‌ی مساوی دوست داشت. برای هیچکس جایگاه ویژه‌ای بر سر سفره در نظر گرفته نمی‌شد. هر کسی به میل و اندازه‌ی خود از خوراک سهم می‌برد. هنگام خوردن پدر تشویق‌مان می‌کرد که درباره‌ی رویدادهای روز گفت‌وگو کنیم. هیچ موضوعی قدغن نبود: تاریخ، سیاست، حتا وجود خداوند. و همه تشویق می‌شدند که اندیشه‌های خود را بیان کنند. پدر ما را یک هفته به دیدن آرامگاه فردوسی در شهر توس برد. آرامگاهی بود بزرگ. بسان آرامگاه کوروش بزرگ طراحی شده است. نخستین بیت شاهنامه بر روی سنگ آرامگاه حک شده بود. شاه‌بیت است. پایه‌ و ستون اندیشه‌ و جهان‌بینی ایرانی‌ست: به نام خداوند جان و خرد. دو چیزی که همه‌ی مردمان از آن برخوردارند. در نخستین برگ شاهنامه، فردوسی همه‌ی طبقات اجتماعی را کنار می‌نهد. همه‌ی دین‌ها را کنار می‌نهد. فردوسی به مردمان پیوندی بی‌واسطه ب�� خداوند می‌بخشد. او می‌گوید: هر آنچه در این کتاب است، برای همگان است. در کودکی سد‌ها بیت شاهنامه را به یاد سپرده بودم. از داستان‌های مورد علاقه‌ام در شاهنامه جایی‌ست که رستم اسبش، رخش را برمی‌گزیند. رخش تنها اسبی‌ست در ایران که می‌تواند رستم و جنگ افزار سنگینش را تاب بیاورد. رخش تنی بسان پیل دارد. سرکش است، رستم برای گرفتن و رام کردنش می‌بایست سخت بکوشد. من کودکی خجالتی بودم. ولی زمانی که شاهنامه را می‌خواندم، شور شگفت‌انگیزی مرا فرا می‌گرفت. شعرها آهنگی رزمی دارند. واژگان خواستار خوانش‌اند. همانند دست زدن به کوره‌ای گرم. گرما را حس می‌کنم، فشار را حس می‌کنم. همانند شمشیری که تنم را می‌شکافد و باید آن را فریاد بزنم: از این سو خُروشی برآورد رَخش / وزآن سوی اسب یل تاجبخش. همسایگان شتابان بر روی بام‌هاشان جمع می‌شدند تا شنونده‌ی فردوسی باشند. هر منطقه‌ای از ایران گویش و لهجه‌ی خود را دارد. من داستان‌های شاهنامه را به فارسی و گویش‌های محلی‌مان می‌خواندم. کتاب به زبان پارسی کهن سروده شده است‌، معنای همه‌ی واژگان را نمی‌دانستم ولی آهنگش را حس می‌کردم. اگر واژه‌ای را اشتباه می‌خواندم، درمی‌یافتم. چنانکه گویی نُت موسیقی را اشتباه زده‌ باشی. می‌توانستم به درستی بدانم که او چه می‌خواهد بگوید. گویی صدای دلآویز فردوسی را به جان می‌شنیدم
188 notes · View notes
lerrixe · 6 months ago
Text
اضطراب اجتماعی کشنده ست.
هر تجمعی برات یه کابوسه و وقتی محیط زیادی شلوغه، سردرد و تهوع از پا درت میاره. به زور ارتباط برقرار کردن رو هم بذار کنارش، و من من و زل زدن به دیوار پشت فروشنده وقتی میخوای فقط یه آیس پک کوفتی رو قیمت کنی چون هزار ساله نرفتی بیرون و در عین حال متوجه میشی که طرف احتمالا خودش خجالتیه و زیادی به پیرسینگ و تتو علاقه منده و لعنتی، اون "چیز" نقره ای که تو دماغش فرو کرده هم جالبه و بعدا باید امتحانش کنم و امیدوارم این یارو پذیرای شماره م باشه ولی خیلی کار دارم و باید اول برم سرکار بعد برم سراغ روابط دهن سرویس کن اونم با این اوضاع اقتصادی هم همینطور. بعد از اینکه از خیر اون فروشنده هات و خجالتی و نرمالو می گذری یادت میاد که باید ��رگردی پیش دوستات. حین اینکه دارن هر هر میخندن، به این نتیجه میرسی که بودن تو جمع یه مشت آدم بی نمک و در عین حال تلاش برای تیکه ننداختن سخته. بعد در حالی که خودت هیچ چیز خاصی نیستی خودت رو از اونا برتر میدونی، دلیلی؟ نداری. ای وای، کیرم تو این شخصیت و روحیات، درسته؟ البته که درسته. در حالی که دارن حرف و لبخند میزنن، حس میکنی یه عوضی تمام عیاری که درمورد اون "یه روزی بستو فرندو" ها اینطوری فکر میکنی. اونا هم آدمن، مطمئنا اضطراب و دغدغه های خودشونو دارن به خدا. کی گفته تو عن برتری هستی؟ اصلا نیازی نیست کسی بگه. مهم اینه که هممون یه مشت انگلیم که کت خز پوشیدیم و یه میزبان بی خیال داریم. کی اهمیت میده؟ ریسی مرد، خامنه ای میمیره و کسی که بعدا قراره صاحب کارم بشه هم همینطور. و ننه بابام و شاید قبل از همه ی اینا خودم. کره ی زمین دیوانه وار میچرخه و خورشید یه روز میگه "کیرم بابا، واسه چی انقدر میتابم؟ کی واسم ریده؟" و کم کم گنده و گنده تر میشه و هممونو میخوره و بعد از یه آرغ کهکشانی، بوم! تبدیل به یه سیاهچاله ی کوچولوی کثافت میشه و تا یه مدت سیاهچاله می مونه. شاید خدا هم یه روز حوصله ش سر بره و در جهان هستی رو بذاره و بره تا آفتاب بگیر�� یا از سر بیکاری یه جهان دیگه بسازه. مخلوقاتش تو جهان بعدی همون کسشرا درمورد عذاب الهی و بهشت سر هم میکنن و یه مشت مخلوق دیگه می میرن و ور ور ور. کی براش مهمه؟ هیچکس. هممون محکم به ادامه دادنیم بدون اینکه حتی روحمون خبر داشته باشه تا کی قراره جور وجود داشتن رو بکشیم. اون موقع دیگه فروشنده ای که کلی فلز به پوست بخت برگشته ش کوبونده و با چشمای درشت شده بهم زل زده بود و هرهر خندیدن دوستام و مرگ رئیسی و قیمت آیس پک مهم نیست. اون موقع فقط تصمیم خالق احتمالی مهمه و اینکه آیا حوصله ش سر رفته یا نه، دوباره شیشه و تریاک زده یا هنوز منتظره جبرئیل براش جنس بیاره.
فکر کنم تنهایی هم کشنده ست.
21 notes · View notes
lifeinpoetry · 2 years ago
Text
And the people in the slaughterhouse district where even the soil of their gardens is bloody and even the water in their pools is bloody and even the soles of their shoes are bloody why don’t they do something? Why don’t they do something?
— Forough Farrokhzad, from "Someone Who Is Like No One/کسی که مثل هیچکس نیست," Let Us Believe in the Beginning of the Cold Season
382 notes · View notes
callmehelios · 8 months ago
Text
اون موقعی که مشخص میکنی کدوم وسایلت رو به کی بدی، دیگه آخرشه و هیچکس این رو نمیدونه جز خودت.
2 notes · View notes
sam9827 · 10 months ago
Text
دپوکو به عنوان یکی از ارائه دهندگان خدمات فروش وسایل منزل به علت مهاجرت تهران، پیشنهاد ویژه ای را برای کسانی که قصد خروج از کشور را دارند و می خواهند تمام اثاثیه خود را به پول تبدیل کنند، در نظر گرفته است. در این حالت ترجیح مشتریان این است که هیچکس متوجه نشود که قصد فروش برای مهاجرت را دارد. زیرا در بسیاری از موارد مشاهده شده است که افراد سودجو قیمت بسیار کمتری را برای لوازم خانگی در نظر می گیرند. 
فروش فوری لوازم خانگی در تهران
در بحث فروش لوازم و لوازم خانگی یکی از موارد اساسی و مهم تعیین دسته بندی کالا، مشخصات فنی، برند عرضه کننده، قیمت نمونه جدید است.
عموما اکثر افرادی که قصد مهاجرت دارند می خواهند لوازم اصلی خود را در اسرع وقت به فروش برسانند اما با قیمت های غیر منطقی و یا حتی در قیمت گذاری لوازم با مشکل مواجه می شوند.
سه نوع مختلف از لوازم خانگی وجود دارد:
لوازم اولیه یا لوازم خانگی لوازم کوچک برقی و غیر برقی لوازم الکترونیکی مصرفی و کالا تجهیزات اولیه
دستگاه های تهویه مطبوع، ماشین ظرفشویی، خشک کن، کابینت های خشک کن، فریزر، یخچال، اجاق گاز، آبگرمکن، ماشین لباسشویی، فشرده ساز زباله، اجاق مایکروویو و اجاق القایی تنها چند نمونه از لوازم خانگی اصلی هستند.
دستگاه کوچک
لوازم خانگی کوچک اغلب وسایل برقی جمع و جور برای خانه هستند که نصب آنها نیز بسیار کاربردی و ساده است.
آبمیوه گیری، همزن برقی، چرخ گوشت، آسیاب قهوه، سرخ کن، آسیاب سبزی، غذاساز، کتری برقی، وافل ساز، قهوه ساز، میکسر و خمیر گیر و همچنین پلوپز، توستر و هود از دسته دیگر هستند.
فروش فوری لوازم خانگی در تهران تجهیزات الکترونیکی (آنالوگ یا دیجیتال) که برای استفاده منظم، اغلب در خانه های شخصی طراحی شده اند، لوازم الکترونیکی مصرفی یا الکترونیک خانگی نامیده می شوند. وسایل سرگرمی، ارتباطات و سرگرمی همگی لوازم الکترونیکی مصرفی محسوب می شوند.
به عنوان مثال می توان به لوازم خانگی مانند گیرنده های رادیویی، تلویزیون، پخش کننده سی دی، دستگاه های ویدئویی، پخش کننده دی وی دی، دوربین های دیجیتال، دوربین های ویدئویی و دوربین های عکاسی، و همچنین ساعت ها، رایانه ها، کنسول های بازی بازی های ویدئویی، سیستم های wifi و تجهیزات سینمای خانگی اشاره کرد. انجام داد
فروش لوازم خانگی و آشپزخانه دست دوم خریداران برای اهداف خاص به انواع خاصی از لوازم خانگی نیاز دارند. با این حال، قبل از تهیه لیستی از بهترین لوازم خانگی، پیشنهاد می کنیم انواع لوازم خانگی را بشناسید.
محصولات برودتی شامل انواع کولر و بخاری می باشد، لیست لوازم آشپزخانه طولانی بوده و شامل مواردی مانند: قوری، مایکروفر و ... می باشد. از طرفی شست و شو و خشک کردن هم البته به جز محصولات بزرگ، از موارد مهمی است. . سامساری دپوکو خریدار انواع لوازم خانگی و یا حتی محل کار شما خواهد بود.
برای اینکه بدانید ضایعات را کجا بفروشید روی لینک زیر کلیک کنید.
لیست تجهیزات برودتی لیست ظروف آشپزخانه لیست تجهیزات شستشو و خشک کن لیست تجهیزات گرمایش و تهویه مطبوع وسایل آشپزی سایر لوازم خانگی لیست لوازم متفرقه در بازار ایران قیمت گذاری لوازم خانگی کارکرده بر اساس نمونه های جدید، مقایسه با سایر سمساری و یا بررسی دقیق انجام می شود. حتی اگر قصد خرید لوازم دست دوم و استوک را دارید، باید روی این مسائل حساس باشید و با دید بازتری وارد بازار شوید. واگذاری فروش انواع لوازم آشپزخانه به دلالان; آنها این کار را به خوبی انجام می دهند. در حال حاضر سامساری دپوکو با سالها تجربه و مجوزهای رسمی از موسسات ناظر در کنار شماست تا تجربه ای فوق العاده داشته باشید.
2 notes · View notes
ghelgheli · 1 year ago
Text
یعنی هیچکس بیشتر از یک کمونیست ایرانی از ایرانیان ناامید نیست باور کن
4 notes · View notes
bellyachhe · 1 year ago
Text
Tumblr media
از ایران چی قراره بمونه؟
دیشب داشتم توی تاریکی آهنگارو توی شافل گوش میکردم، بعد رسیدم به این سوندترک اصلی د
لفت اورز. مثل همیشه به فکر فرورفتم. الان حقیقتش میخوام حس دیشبم رو توصیف کنم ولی یادم نمیاد. :)) دیشب رفتم توی تامبلر ولی نمیدونم چش شده بود توی اپ گوشی نمیشد پست بذارم. آیکون مدادش کار نمیکرد. خیلی سخته که هجوم افکار و خاطره هایی که با مکان هایی که ازشون رد میشم رو از ذهنم حذف کنم. اعتراض های پارسال، واسه هممون خیلی امیدوارکننده بود، رد بگا رفتن آخوندا تا ماه ها دیده میشد. ولی چی شد یهو؟ به حکم های جدید اعدام فکرمیکنم، به این که نژادپرستی علیه افغان های مهاجر از همیشه بیشتر و وحشتناک تر شده. دو روز پیش وسط ورزش یهو به خودم اومدم که دیدم دارم به تنفری که یه سری کسکش نسبت به افغانستانی ها دارن فکرمیکنم، بعد ناخودآگاه دندونام را داشتم به هم میفشردم و چندتا داد زدم تو خونه خالی. :)))) واقعا نیاز به کمک دارم، حجم زیادی از خشم و استرس تومه، که میترسم یهو از ابراز یهوییشون. به پذیرشا فکرمیکنم. به این که آیا پول کافی خواهم داشت؟ به این که رفتم اونجا اگر تنها بودم و کسی همراهیم نکرد واسه کارای روزمره و اداری، خودم یعنی باید به آلمانی حرفمو بفهمونم؟ اگر بدشانس باشم و یه آدم تخمی به پستم بخوره و برینه تو روزم، آیا قراره بزنم زیرگریه و احساس بی پناهی بکنم؟
داشتم به ترک اپاکالیپس از سیگارتس افتر س+ک+س(اینو میذارم که پیجای اسپم فالوو نکنن :)) ) گوش میکردم، بعد تمام خاطراتم از ترم یک دانشگاه که میرفتم کرج اومد جلوی چشمام. خوشحال از این که بهترین دوران زندگیم بود، ناراحت از این که مامانم اومد و تر زد توش. خیلی تصمیماتمو سرزنش میکنم، خیلی خودمو سرزنش میکنم که چرا مثل الان جلو مامان نایستادم، جرا بعضی وقتا که به گذشته فکرمیکنم حس میکنم عین یه آدم منفعل می ایستادم که مامانم واسم تصمیم بگیره؟ شاید چون مامانم همیشه این حس ناکافی بودن رو بهم ميده، این حس که همیشه هر تصمیم و انتخابی که میکنم ناعاقلانه و احمقانه اس. با یه دختر خیلی مهربون توی راه مهاجرت آشنا شدم، تقریبا هم مسیریم. رفتم استاکش کردم، واقعا خودم میدونم چقدر این کار منزجر کننده اس، همه اش درگیر زندگی بقیه ام که خودمو باهاشون مقایسه کنم. خلاصه اینستاگرام پدرش رو پیدا کردم و دیدم باباش از خودش و خانواده اش خیلی پست میذاره. از ته دل حسودی کردم. چیزایی بود که من هیچوقت نداشتم، یه خانواده نرمال و استیبل که آدم توش احساس امنیت و آرامش میکنه، یه خانواده ای که با هم دیگه وقت میگذرونن. احتمالا وضع مالی خوبی هم دارن.
الان که دیگه وقت ویزامتریکو یه ماهی میشه که گرفتم، استرس خاصی ندارم، صرفا حس بلاتکلیفی دارم که الان چی میشه؟ انگار حتما همیشه باید یه کار سخت و مسخره ای داشته باشم انجام بدم که حس کنم پروسه داره جلو میره، انگار خودم میخوام زندگیمو به کام خودم تلخ کنم که از تخت میرم پشت لپتاپ، از پشت لپتاپ میرم تو حال و ورزش میکنم، از اونجا میرم آشپزخونه و بعد میز نهار میخورم. از اونجا میرم باز رو تخت. و این پروسه مدام درحال تکراره. تنها چیزی که همیشه باعث شده فکرم رو راحت تر کنم نوشتنه.
یه چیزی که خیلی اذیتم میکنه اینه که نکنه آلمانیا منو نپذیرن؟ :)) اگر من همیشه اون مهاجری که فلان لباسو میپوشه بمونم چی؟ دوست دارم بدونم وقتی جاجم میکنن چی میگن. البته میدونم که باز اورتینک خواهم کرد. احساس میکنم خیلی از اطرافیانم توی پروسه مهاجرتن، ولی هیچکدوم هیچ حرفی نمیزنن، درست مثل خودم البته. اطمینان نداشتن از پذیرش گرفتن، ترس از قضاوت، احتمال کم نگرفتن ویزا، همه اینا دلایلیه که دوست ندارم با هیچکس جز خانواده ام این مسائل رو درمیون بذارم.
حجم زیاد کسایی که میخوایم مهاجرت کنیم یکم ترسونده منو. از ایران چی قراره بمونه؟
2 notes · View notes
amirturk · 1 year ago
Text
مزایای خرید فالوور واقعی در کنار جذب فالوور ارگانیک
مزایای خرید فالوور واقعی در کنار جذب فالوور ارگانیک
سلب مسئولیت: شبکه اطلاع رسانی طلا، سکه و ارز TGJU صرفا نمایش‌دهنده این متن تبلیغاتی است و تحریریه مسئولیتی درباره محتوای آن ندارد.
Tumblr media
شمایی که الان دارید این مقاله رو میخونید احتمالا صاحب یک کسب و کار در اینستاگرام هستید و شاید هم که تولید محتوا میکنید. هیچ فرقی نمیکنه، شما چه برای به فروش رسوندن محصولتون و چه دیده شدن محتواتون در فضای اینستاگرام نیاز به مخاطب دارید.
برای در و دیوار که نمیخوایید پست و استوری بذارید! باید دیده بشید. مشخصا هم برای این کار به فالوور نیاز دارید.
تولید محتوای جذاب و یونیک
شما میتونید با تولید محتوای اصولی و جذاب، پست هاتون رو بفرستید اکسپلور، و بعد نسبت به محتوایی که ساختید کامنت میگیرید، لایک میگیرید و دیده میشید. این وسط یه عده هستند که خیلی از کار شما خوششون میاد. میان داخل پیجتون و یه سری هم به بقیه پست هاتون میزنن.
داشتن لایک بالا مثل فالوور نیز میتواند تو��ه مخاطب را جلب کند بس با خرید لایک اینستاگرام واقعی ایرانی پیج خود را تغذیه کنید.
اگه که بقیه محتوا هاتون هم براشون به همون اندازه جذاب بود دکمه فالو رو میزنن و موندگار میشن و اگه هم که نبود میرن و ترجیح میدن همون مخاطب اکسپلورتون بمونن.
بعد از محتوایی که ساختید دومین چیزی که فرد بازدید کننده از پیجتون رو موندگار میکنه و تبدیلش میکنه به مخاطب پای ثابت و همیشگی، تعداد فالوورهای شماست. که خرید فالوور اینستاگرام از سایت خرید فالوور واقعی میتواند شما را در این راه یاری کند.
فرد وارد پیجتون میشه یه نگاهی به پست هاتون میندازه، نگاه بعدی رو هم به تعداد فالوورهاتون میندازه. اگه که یه تعداد نسبی فالو کننده باشه از لحاظ بصری و روانی روش تاثیر میذاره.
با خودش میگه این شخص معتبره، شناخته شدست، دیده شدست. پیجش صرفا به یه ریل و پست محدود نیست و داره تخصصی محتوا میزنه، وقتی این همه آدم دارن فالوش میکنن پس منم باید بمونم.
پس چی شد؟
دو تا فاکتور در جذب فالوور ارگانیک اینجا از بقیه فاکتورها جلو میزنه.
فاکتور اول
همون تولید محتوای یونیک و تخصصی و جذابه دست خودتون رو میبوسه.
باید خلاق باشید، ایده هایی رو عملی کنید که تا حالا هیچکس اون کار رو نکرده. در کنارش هم باید صبور باشید و مستمر کار کنید. دفعه اول شاید هیچکس نبینه، دفعه دوم یه عده میبینن، دفعه سوم به تعدادشون اضافه میشه تا اینکه دیگه دفعه دهم شما جایگاه خودتون و محتواتون رو پیدا کردید و دیده شدید.
اما فاکتور دوم، فالوور!
اول راهت نمیتونی که منتظر معجزه باشی چون همونطور که گفتم دیده شدن تو و جا افتادنت زمان میبره. اون تعداد کمی هم که اومدن از پیجت دیدن کنن اگه ببینن فالور نداری بیشتر از 90 درصد احتمالش وجود داره که بدون اینکه فالوت کنن صفحت رو ترک کنن. چاره چیه؟!
اینجاست که تو باید حقه بزنی ولی نه حقه الکی، حقه ی واقعی!
تو باید که فالوور بخری، اما نه فالوور فیک، فالوور واقعی!
فالوور فیک رباته و الگوریتم اینستاگرام تشخیصش میده و حذفش میکنه.
"خب حالا این فالوور واقعی رو از کجا باید بخرم؟! طوری که شنیدم همه سایت ها فقط به اسم فالوور واقعی فالوورهای فیک میفروشن و خب حق بده که اعتماد نکنم."
معلومه که بهت حق میدم و به حرفت باور دارم ولی ازت میخوام نگی همه ی سایت ها، بگو یسری سایت ها!
چون تیم منصف هم تو این زمینه پیدا میشه.
Tumblr media
سایت خرید فالوور واقعی.نت همین تیم رو داره و اصلا اسم وبسایتشون رو از همین خدماتی که ارائه میده الهام گرفته. پس اگه که همه کاراتو کردی، ایده محتوات تکمیله و ساختشو شروع کردی بهترین جا برای اینکه بتونی به جذب فالوور ارگانیک از طریق فاکتور دوم برسی، خرید فالوور واقعی از وبسایت خرید فالوور واقعی.نت هستش.
بعد این دو تا فاکتور، تولید محتوای جذاب و فالوور، که مفصل راجبشون صحبت کردیم، تازه‌کار اصلیت شروع میشه و اون استمراره. بعد این دوتا اگه که تو صاحب کسب و کار باشی و در حال ارائه خدمات و محصولی هستی باید که تمرکزت فقط و فقط رو نگه داشتن مشتریت باشه، چون اگه مشتریای سابقت از تو و کارت راضی باشن مشتری های جدید هم خود به خود باهاش میاد.
از تکنیک های ترند برای سرگرم نگه داشتنشون استفاده کن تا مبادا حوصلشون سر بره و بخوان آنفالو کنن که در اون حالت تو با بحران ریزش فالوور مواجه میشی.
این مورد دقیقا درباره تویی که محتوا تولید میکنی هم صدق میکنه، مبادا فکر کنی کار تمومه و دیگه لازم نیست بیشتر ازین برای ایده پردازی زحمت بکشم و تلاش کنم. تو باید هی هدف هاتو بیشتر و بیشتر کنی.
چیزی که باعث دیده شدن کار تو میشه اعتباره، و دو فاکتور محتوای یونیک و تعداد فالوور چیزهایین که بهت اعتبار میدن.
روش های دیگه ای هم برای افزایش فالوور ارگانیک وجود دارد که در ادامه قراره بررسی شون کنیم:
1: استفاده از هشتگ های درست و مناسب:
سعی کنید در زیر ریل و پست هاتون از هشتگ های درست و مرتبط استفاده کنید. ویدیو یا پستی که ساختید یا منتشرش کردید موضوعش چیه؟ هر موضوعی که داره هشتگ هاتونم باید متناسب با اون باشند. تا جایی که میتونید از هشتگ های غیر مرتبط با موضوع ویدیوتون استفاده نکنید.
2: بک لینک در بیوگرافی:
اگر سایتی دارید یا در شبکه های اجتماعی دیگه مثل توییتر هم فعالیت می کنید حتما لینک حساب اینستاگرام خودتون رو اونجا هم قرار بدید تا مخاطبانتون رو به راحتی و مستقیما بتونید به اکانت اینستاگرامتون هدایت کنید.
3: زمان مناسب انتشار محتوا:
شما از طریق این سایت صفحه خودتون در اینستاگرام به راحتی میتونید زمان هایی رو که مخاطبینتون بیشتر فعال هستند رو پیدا کنید. دونستن این موضوع بهتون کمک میکنه تا محتواتون رو در زمان درست و وقتی که بیشترین مخاطب فعال رو دارید منتشر کنید تا با تعامل بیشتر به راحتی بتونید پست و ریلزتون رو به اکسپلور بفرستید و از طریق اکسپلور بتونید مخاطب ارگانیک جذب کنید.
4: همکاری با حساب های دیگر:
یکی از قابلیت های خفنی که اینستاگرام جدیدا اضافه کرده قابلیت همکاری کردن با اکانت های دیگه در پست و استوری. شما با همکاری اصولی با افرادی که در حوزه کاری خودتون فعالن و ایجاد پست مشترک میتونید که همدیگر رو به مخاطبان خودتون معرفی کنید و مخاطبان یک دیگرتون رو برای خودتون جذب کنید. مثل یه معامله دو سر برد میمونه این کار!
5: از استوری غافل نشید:
برای موفقیت در پلتفرم اینستاگرام باید که از تمام قابلیت هاش همزمان بهره برد. پس استوری هم مهمه. سعی کنید به نسبت مناسبی زمانی رو هم صرف تولید محتوا در استوری هاتون کنید.
از طریق استوری میتونید زمان انتشار پست های جدیدتون رو اعلام کنید یا حتی از محتوای خودتون پشت صحنه بذارید. از طریق استوری شما میتونید رابطه صمیمی تر و نزدیک تری با مخاطبانتون برقرار کنید، هر چقدر هم که رابطه شما و مخاطبانتون صمیمی تر بشه اعتماد بیشتری هم بینتون شکل میگیره و مخاطبینتون موندگار میشن!
6: ارتباط با مخاطبین:
هرچقدر تعامل تو با مخاطبانت در استوری ها و پست هات بالاتر بره الگوریتم اینستاگرام بیشتر دوست داره. الگوریتم اینستاگرام شدیدا تمرکزش رو بر روی تعامل گذاشته.
یعنی تو هرچقدر جواب دایرکت بیشتری بدی استوری هات به افراد بیشتری نشون داده میشه. هرچقدر جواب کامنت بدی پست هات به افراد بیشتری نشون داده میشه. علاوه بر اون جو صمیمی که بین تو و مخاطبانت شکل میگیره تو رو از بقیه اینفلوئنسرها یا صاحبان کسب و کار جدا میکنه.
Tumblr media
7: تعامل با پیج های همکار:
همون��ور که گفتم الگوریتم اینستاگرام عاشق تعامله. ولی تعاملی که الان میخوام راجع بهش صحبت کنم با تعامل گزینه قبل فرق میکنه. تعامل با همکارها یعنی اینکه اگر تو کمدی کار میکنی باید تا جایی که میتونی کمدین فالو کنی، پست هاشون رو لایک کنی و براشون کامنت بذاری.
اینطوری هوش مصنوعی اینستاگرام متوجه میشه که تو یه کمدین پس پست های تو رو به مخاطبان سایر کمدین ها پیشنهاد میده. اینطور میشه که تو مخاطب هدف خودت رو به راحتی و بی دردسر پیدا میکنی.
کمدی هم فقط یه مثال بود. فرقی نمیکنه که تو یه نقاش باشی، ادیتور باشی، صاحب کافه باشی یا یک فروشنده لباس. همکارانت رو پیدا کن و باهاشون تعامل داشته باش.
8: از محتوای ترند استفاده کن:
هر از گاهی مثلا ماهی یکبار، یک ویس، یک آهنگ، یک چالش یا حتی یک فیلتر خاصی ترند میشه. اونوقته که نباید از قافله عقب بمونی باید که تو هم به جمعشون بپیوندی و متناسب با موضوع پیجت از اون چیزی که ترند شده استفاده کنی.
نمیدونی چه تاثیری رو جذب مخاطب ارگانیک داره که!
اینا همه مواردی بودن که با رعایت شون میتونی به پیجت رشد بدی و دیده بشی ولی فراموش نکن قبل همه ی اینا اون 2 فاکتور اصلی که راجع بهش اول مقاله صحبت کردیو رو فعال کرده باشی.
اگه تصمیمت رو برای دیده شدن گرفتی ما تو وبسایت منتظرتیم!
ممنون که تا انتهای مطلب همراهم بودی.
اسپانسر: سایت خرید فالوور واقعی
لینک اصلی مقاله
3 notes · View notes
crookedm1lkshake · 1 year ago
Text
A woman (یک زن)
این گفته زنی است که در کشورش در درجه دوم و سوم اهمیت قرار دارد و جان او نصف جان یک مرد است. به غیر از  حاکمان
هیچکس نمی داند بعد از تولد قرعه زندگی تا کجا به نفع یک کودک است. پس از بررسی، روزانه بیش از ۱۰ کودک در کشورها ربوده می شوند. بدست قاچاقچیان فروخته شده یا اعضای بدنشان، حتی چشمان و انگشتانشان، میلیاردها دلار به منظور فروش و کسب سود قاچاق می شوند
هر کودکی در این ریسک قرار دارد. آیا با اطمینان می توانید بگویید تا آخر عمر عصایشان خواهید بود؟ در ۸۰ سالگی هم مراقبشان خواهید بود؟ با چه تضمینی؟ 
آبهای زیرزمینی کشور من به عمق ۲۰۰ متر رسیدند. دریاچه ها خشک شدند. خونابه های بیمارستان، مواد رادیواکتیو و فاضلاب های صنعتی در رودخانه های شیرین در جریان است و ما آنها را می نوشیم. گازهای سمی و ذرات ریز خاک در هواست. ما آینده ای نداریم
لطفا آگاهیتان را افزایش دهید تا بدانید این ارتش حکومتی که به دنیا می اورید تا چند درصد و با چه تضمینی به کودکان اینده ای که در رویایتان نقاشی کرده اید خواهد داد؟
These are the words of a woman who is treated as a second-class citizen and whose “life” is worth half that of a man in her country 
No one knows if things will work out in a child’s favor after birth. Around the world, it is estimated that over 10 children go missing every day. Their bodies are sold for the purpose of child labour or prostitution. The selling and buying of their organs alone generates billions of dollars 
Every child is at risk. Can you confidently say that you will be there for them for the rest of your “life?” Will you take care of them when they grow older? Can you guarantee that you will?
In our country, groundwater depletion reached 200 meters. Our lakes have been shrinking. Hospital, radioactive and industrial wastes have been released into our drinking water. Our air is unbreathable. We simply have no future
Please ask yourselves: can you guarantee that the chattels you give birth to will see themselves in the picture of the future you painted for them? 
[There is no guarantee. You may realize that nothing can be more horrifying than “life” or birth itself]
3 notes · View notes
cursedbyvecna · 1 year ago
Text
نمیخوام با هیچکس حرف بزنم، نه پی ام اس دارم نه هیچی، سگم، افسرده، دردکشیده، خسته، ناامید. باید با این ناامید شدن از آدما کنار بیام و باهاش زندگی کنم. با زندگی‌ای که قراره توش جون بکنم تا پول و عشق دریافت کنم. با همین چیزی که میگن زندگیه و درد جز جدانشدنی از من قراره باشه باید زندگیم کنم. ولی میدونی؟ سخته. خسته شدم از داستانهای آدما. از شنیدن و شکسته بودن و ادامه دادن.
5 notes · View notes
filldaryaii1 · 2 years ago
Text
هیچکس💔💀
6 notes · View notes
humansofnewyork · 1 year ago
Photo
Tumblr media
(42/54) “At dawn we woke to the sound of shots. First the machine gun fire, then the single shots. That morning I counted more than ever before: twenty-one. When the newspaper arrived that morning, I ran my finger down the list until I found his name. It has always been my belief, that if one of us could have survived, it should have been him. He could have united people. His entire life, all his thoughts, all his words, led back to one thing: our common destiny. When you only fight for one lane, one party, one policy, all you see is conflict. Unity is so elusive. There is only one thing we all share: Iran. And nobody knew Iran more, nobody loved Iran more, than Dr. Ameli. We’d later learn his last words were: ‘Do not think of me, think of Iran.’ He was so brilliant. He could have earned all the money in the world. But that’s not where he stored his treasures. He chose to have less, so he could do more. And that is the rarest kind of person. There should be a statue of him in the center of Tehran. But nobody heard the story of his life. Nobody heard the story of his death. It was a seed that didn’t fall into soil. It was too dangerous to even hold a memorial service. We couldn’t grieve. We couldn’t gather together to share our memories. Our only way to honor him was to keep working, to keep resisting in whatever small way we could. We found an empty conference hall, a place so isolated that no one could hear our voices. And we’d hold meetings late at night. We’d bring in singers with beautiful voices, and they’d sing songs. Songs about loving Iran. And as people were leaving we’d hand out cassettes with the speeches of Dr. Ameli. At the very least we could spread his words. On the cover of the cassette we put a picture of his face, next to The Lion and The Sun. They’re two of the oldest symbols of Iran. The sun, the source of all light. And the lion. The lion is the most powerful animal in Iran. It’s loyal. It would do anything for its tribe. And it doesn’t run from anything. The lion is not the largest animal, but its power doesn’t come from its size. It comes from its heart. Its courage. Its soul. Its 𝘕𝘪𝘳𝘰𝘰.” 
پنج بامداد با شلیک مسلسل از خواب پریدم. تک‌تیرها را شمردم. از روزهای پیش بیشتر بود. ۲۱ تیر. همینکه روزنامه‌ رسید، با سرانگشتم لیست نام‌ها را دنبال کردم تا به نام او رسیدم. همیشه بر این باور بودم که اگر از ما دو تن یکی جان به در ‌برد، ‌باید او باشد. او می‌توانست مایه‌ی همبستگی مردم‌ باشد. پراکندگان را گرد هم آورد و گُسَستگان را به هم بپیوندد. در درازای زندگی‌اش همه‌ی اندیشه‌هایش، واژگانش به یک سرچشمه باز می‌گشتند و آن سرنوشت مشترک ملی بود. سخنانش پرواز می کردند. اتحاد چنان گریزان است که وقتی برای یک خط یا یک حزب یا یک سیاست مبارزه کنی، آنچه می‌بینی تنها کشمکش است. تنها ی�� چیز است که ما در آن مشترک هستیم و آن ایران است. و ایران است که ما برایش مبارزه می‌کنیم. بر آنم کسی بیش از او درباره‌ی ایران نمی‌دانست و ایران را دوست نداشت. چندی بعد شنیدیم که واپسین سخنش چنین بوده است: “به من نیندیشید، به ایران بیندیشید.” دکتر عاملی اندیشمندی یگانه بود. می‌توانست از پس هر کاری برآید. فرهمند بود. آزمندی از جانش دور بود، گنجینه‌ی جانش آکنده از مهر ایران بود. آگاهانه برگزیده بود کمتر داشته باشد تا بیشتر کار کند، برای ایران. چنین کسانی کمیابند، بلکه نایاب. باید تندیسی از او در دل ایرانشهر ساخت. کس داستان زندگی‌اش را نشنید. کس داستان مرگ‌اش را نشنید. گویی دانه‌ای بود که در خاک نیفتاده است. مراسم یادبودی هم بر پا نشد. نتوانستیم به یاد او گرد هم‌آییم و غمگُساری کنیم. درد مرا رها نمی‌کرد. تنها راه دوام آوردن، ادامه‌ی کار بود. پایداری تا توان داریم. تالاری که هیچکس نتواند صدایمان را بشنود، پیدا کردیم. و شب‌ها دیرهنگام گرد هم می‌آمدیم. می‌آمدند تا با نوای خوش برای ایران آواز و ترانه ‌بخوانند، سرودهای ملی، مردمی و میهنی. سرودهای دلدادگی به ایران. نوارهای کاست سخنرانی‌های دکتر عاملی را میان مردم پخش می‌کردیم. کمترین کاری که می‌توانستیم انجام دهیم، پخش کردن اندیشه‌هایش بود. بر روی جلد نوار کاست، چهره‌‌ی تابناکش کنار درفش شیر و خورشید نشان بود؛ دو‌ نماد امیدبخش از روزگاران کهن‌: خورشید، سرچشمه‌ی نور و روشنایی و شیر، دلیرترین جاندار ایرانزمین. شیرخانواده دوست، شیر گریزناپذیر، نمادی از جان و دل، دلیری و نیرو
124 notes · View notes
melorinblog · 2 years ago
Text
عادات بدی که دیگران را از ما دور میکند
همه ما عادت‌های بدی داریم، اما برخی از عادت‌ها هستند که موجب آزار اطرافیان مان می‌شوند. عاداتی، چون با صدا آدامس جویدن، تکان دادن پا‌ها یا قطع کردن صحبت‌های دیگران... این عادات رایج موجب می‌شود که دیگران پس از مدتی ارتباط شان را به شما کم کنند یا ترجیح دهند که در کنار شما ننشینند. اگر دوست دارید که این اتفاق برایتان نیفتد، این عادات آزاردهنده را از خود دور کنید.
Tumblr media
آدامس جویدن
شاید شما از جویدن یا باد کردن آدامسی که در دهان تان است، به وجد آیید، اما اطرافیان تان چطور؟ بدون شک افرادی که در اطراف شما هستند، علاقه‌ای به شنیدن صدای آدامس جویدن شما ندارد. این موضوع برای افرادی که به بیماری صدابیزاری مبتلا هستند، عذاب آورتر است؛ بنابراین این بار که می‌خواهید در کنار دیگران آدامس بجوید، حواس تان باشد که با دهان بسته بجوید، در غیر این صورت دیگران را از اطراف تان فراری خواهید داد.
تکان دادن پا‌ها
اگر شما پهلوی کسی بنشینید که مدام پاهایش را تکان می‌دهد، اعصابت تان بهم نمی‌ریزد؟ آیا تمرکزتان بهم نمی‌خورد؟ تحقیقات نشان داده که تکان دادن پا یکی از نشانه‌های عصبانیت است. در واقع زمانی که شما در جمعی نشسته اید و پاهایتان را تکان می‌دهید، این پیغام را به دیگران منتقل می‌کنید که عصبانی و ناآرام هستید. از آنجا که پا‌ها بزرگ‌ترین اعضای بدن شما هستند، در واقع با تکان دادن آن‌ها توجه همه را به خود جلب می‌کنید.
اگر چه بسیاری افراد می‌توانند این عادت را کنار بگذارند، اما طبق تحقیقات، ترک این عادت برای ۷ تا ۱۰ درصد افراد غیر ممکن است. به عنوان مثال افرادی که به بیماری سندروم پای بی قرار مبتلا هستند، به دلیل احساس ناخوشایندی که در پاهایشان دارند، مجبورند برای رهایی این حس، پا‌های خود را تکان دهند.
با صدا غذا خوردن
غذا خوردن یکی از لذت بخش‌ترین کار‌های جهان است، به شرط این که موجب آزار دیگران نشود. آیا شما دوست دارید کنار کسی بنشینید که با دهان باز غذا می‌خورد؟ آیا شنیدن صدای دهان دیگری برای شما ناخوشایند نیست؟ مسلما هیچکس دوست ندارد که صدای غذا خوردن دیگران را بشنود. جدا از آن، یک نوع بیماری به نام صدابیزاری نیز وجود دارد که یک نوع اختلال عصبی ست و فرد مبتلا به آن با شنیدن بعضی صدا‌های خاص دچار احساسات منفی شدیدی مانند عصبانیت، گریختن، تنفر و انزجار می‌شود؛ بنابراین باید هنگام غذا خوردن یا جویدن آدامس، حواسمان بیشتر به دهان مان باشد تا موجب آزار دیگران نشویم.
Tumblr media
تکیه کلام
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به یک سخنرانی گوش دهید و ناگهان متوجه شوید که سخنران یک کلمه را بیش از حد تکرار می‌کند؟ مطمئنا شنیدن یک کلمه به طور مدام، احساس خوشایندی را به شما منتقل نخواهد کرد. برخی‌ها عادت دارند که هنگام صحبت کردند مدام از کلمه «ام» یا «در واقع» یا حتی «مثلا» ... استفاده کنند. تکرار این کلمات هنگام صحبت کردن می‌تواند آنقدر آزاردهنده باشد که حتی تمرکز شنونده را بهم بزند؛ بنابراین بهتر است که این عادات آزاردهنده را با تمرین از خود دور کنید.
تف کردن
بار‌ها پیش آمده که ما در کوچه و خیابان افرادی را می‌بینیم که روی زمین تف می‌کنند. در این شرایط چهره مان در هم می‌رود و از این که چگونه آن‌ها به خودشان اجازه این کار را می‌دهند، عصبانی می‌شویم. واقعا چه کسی از تماشای آب دهان دیگری که روی زمین افتاده، خوشش می‌آید؟ تحقیقات نشان داده که برخی از آقایان فکر می‌کنند که این کار بسیار هم جذاب است! اما سوال اینجاست، آیا آن‌ها خودشان هم از دیدن این صحنه لذت می‌برند؟ اصلا چرا تنها آقایان این کار را انجام می‌دهند؟ مطالعات نشان داده که آب دهان آقایانی که بدن سالمی دارند از آب دهان خانم‌ها بیشتر است، از این رو حجم زیاد این مایع را در دهان شان احساس می‌کنند. اما بهتر است که به جای تف کردن آن در خیابان، آن را بی صدا در دستمالی بیاندازیم.
ناخن جویدن
شاید باورش برایتان سخت باشد، اما میلیون‌ها نفر در جهان به جویدن ناخن هایشان مبتلا هستند. مطالعات نشان داده که این کار ضرر‌های زیادی دارد، به عنوان مثال ناخن هایتان پس از مدتی رشد خود را از دست می‌دهند یا بدتر از آن، میکروب‌ها از زیر ناخن‌ها و از راه دهان به بدن تان منتقل می‌شوند. اما چرا با وجود این که این حقیقت را می‌دانیم، باز هم نمی‌توانیم از این عادت دست بکشیم؟ طبق تحقیقات انجام شده، ناخن جویدن مانند نیکوتین عمل می‌کند. یعنی زمانی که افراد دچار استرس یا بی قراری می‌شوند، با جویدن ناخن به آرامش می‌رسند. اما از آنجا که این عادت ظاهر زیبایی ندارد، بهتر است که به جای آن به روش‌های دیگری برای رسیدن به آرامش پناه ببرید.
شکستن قلنج
شکستن قلنج انگشتان دست، گردن، کمر و... شاید خستگی شما را در کند و به شما حس خوبی دهد، اما برای اطرافیانتان چندش آور است. احتمالا زمانی که شما استخوان‌های بدن تان را به صدا در می‌آورید، این جمله را از دیگران شنیده اید که «این کار را نکن، در آینده دچار آرتریت یا الهتاب مفاصل می‌شوی». اگر چه این جمله‌ای که ما از بچگی شنیده ایم، صحت ندارد، اما بهتر است که برای آزار ندادن دیگران، این کار را انجام ندهیم.
Tumblr media
بازی با اتود
حتما در جلسات کاری دیده اید که برخی از افراد مدام با اتودی که در دست دارند، بازی می‌کنند و صدای تلق تلق در می‌آورند. این صدا نیز روی مخ است و تمرکز اطرافیان را بهم می‌زند. شاید شما حواس تان نباشد و به طور ناخودآگاه با اتودتان بازی کنید و مدام نوک آن را به داخل و خارج ببرید، اما این صدا به قدری آزاردهنده است که می‌تواند دیگران را از اطرافتان بلند کند. بنابراین، اگر شما عادت به بازی با اتودتان را دارید، بهتر است که در جلسات آن را به دست نگیرید یا به جای آن از خودکار‌های معمولی استفاده کنید.
قطع کردن صحبت دیگران
صحبت کردن با افرادی که مدام حرف‌های ما را قطع می‌کنند، آزاردهنده است. شاید ما گاهی به طور ناخودآگاه این کار را انجام دهیم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، بسیار آزاردهنده و به اصلاح روی مخ خواهد بود. شاید خودمان هیچگاه نفهمیم که این رفتار زشت است، اما زمانی که فرد دیگری این رفتار را با می‌کند، تازه به اشتباه مان پی می‌بریم. شاید هم اینطور فکر کنیم که با قطع کردن حرف‌های طرف مقابل و کامل کردن جملات او، داریم به او لطف می‌کنیم و به مکالمه سرعت می‌بخشیم، اما این هم آزاردهنده است و از نظر طرف مقابل، بی ادبی تلقی می‌شود؛ بنابراین بهتر است که همیشه صبر کنیم و منتظر باشیم تا صحبت‌های طرف مقابل مان تمام شود، آنوقت آنچه را که می‌خواهیم به زبان آوریم.
قرض کردن
تا به حال چند بار وسایل دیگران را قرض کرده اید؟ بدون شک همه ما گاهی مجبور به این کار شده ایم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، واقعا آزاردهنده ست؛ به خصوص اگر بدقول هم باشیم و یادمان برود که آن وسیله را به موقع پس بدهیم. برای این که این حس بد را به دیگران منتقل نکنیم، بهتر است که تا جای ممکن از وسایل خودمان استفاده کنیم. بلند صحبت کردن با تلفن
آیا شما هم از این که بغل دستی تان با صدای بلند با تلفن صحبت می‌کند، عصبی می‌شوید؟ این عادت یکی دیگر از عادات آزاردهنده‌ای ست که باید ترکش کنیم. اما چرا؟ از آنجا که بلند صحبت کردن شما تمام توجهات را به سمت خود جلب می‌کند، باعث عدم تمرکز اطرافیان می‌شود. فکر کنید که شما در حال خواندن متنی هستید و فردی در نزدیکی شما با صدای بلند با تلفن اش حرف می‌زند، آیا تمرکز شما در ��ین حالت بهم نمی‌ریزد؟ آیا این کار او را بی ادبی نمی‌پندارید؟ در این شرایط، حتی اگر سعی کنید که تمرکزتان را حفظ کنید و به مکالمه یک طرفه او گوش ندهید، باز هم نمی‌شود، زیرا ذهن شما به طور ناخودآگاه می‌خواهد که پیغام‌های طرف مقابل را حدس بزند، از این رو قادر به تمرکز روی کار دیگری نمی‌باشد.
منبع : برترینها
2 notes · View notes
zhesttkade · 2 years ago
Photo
Tumblr media
‌ "از خودتان شروع کنید" نه زمان ، نه آمدن یار ، نه پول ، نه مسافرت حالتان را جا نمی‌آورد تا خودتان نخواهید‌حالتان خوب شود ،نمیشود بیایید کمی به خودتان برسید ، برای خودتان چای دم کنید ،رو به روی آینه قربان صدقه چشم های پف کرده و گریه آلودتان شوید ،برای دل خودتان بنویسید بی آنکه منتظر نقد و نظر موشکافانه افراد شوید برای مردم زندگی کردن خوب است اما حدی دارد چرا اگر دلتان گرفته ،اگر پر از بغضید اگر زنید،درست در مرکزچهارراه ولیعصر سیگار روشن نکنید ؟ چرا اگر اعصابتان خرد است،اگر هیچکس دردتان را نمیفهمد، اگر مردید نباید بلند بلند گریه کنی�� ؟ مردمی که ما هم شاملش میشویم همیشه دنبال راهی برای سرکوب احساساتشان هستند که اگر این احساسات سرکوب نمیشد اگر گریه به موقع جاری میشد اگد فریاد به موقع کشیده میشد حالمان بد بود نه بد تر بیایید بین بد و بدتر ،بد را انتخاب کنیم بیخیالِ تمام نگاه ها و تفکر ها بیخیال تمام دنیا و تعلقاتش انسان گاهی نیاز به اندک نشانه هایی دارد برای نمردن ... بیایید نمیریم و زندگی را مردگی نکنیم . #کاف_وفا https://www.instagram.com/p/Cm7AoxONzrn/?igshid=NGJjMDIxMWI=
2 notes · View notes
blueberryweni · 2 years ago
Text
مطالعه به کمک اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی
چرا شما می خواهید زبان انگلیسی یاد بگیرید؟
Tumblr media
قبل از شروع یا شروع مجدد یادگیری زبان انگلیسی، یک سوال از خود بپرسید. چرا می خواهم انگلیسی یاد بگیرم؟ آیا به این دلیل است که شما آن را می خواهید یا به این دلیل که شخص دیگری آن را از شما می خواهد؟ مانند هر تصمیمی در زندگی، یادگیری زبان به کمک اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی باید کاری باشد که می خواهید انجام دهید.
اهداف تعیین کنید
تعیین اهداف زمانی آسان است که بدانید چرا می خواهید مطالعه کنید. برای مثال، ممکن است بخواهید به یک کشور انگلیسی زبان سفر کنید. هدف شما ممکن است یادگیری "انگلیسی زنده ماندن" باشد. شاید قبلاً عبارات مفید زیادی را بلد باشید، اما می خواهید درک شنیداری و تلفظ خود را بهبود ببخشید. هر هدفی که دارید، آنها را یادداشت کنید تا بتوانید استفاده راحت تری از اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی داشته باشید.
یک دستور کار ایجاد کنید
چه مدت باید مطالعه کنید تا به اهداف خود برسید؟ این پاسخ برای هر دانش آموز متفاوت است. این مهم است که واقع بین باشید. اگر 60 ساعت در هفته کار می کنید، برنامه ای برای صرف 40 ساعت دیگر در هفته برای مطالعه زبان انگلیسی نداشته باشید. آهسته شروع کنید، اما به طور منظم یاد بگیرید. از مواد چالش برانگیز اما نه خیلی سخت استفاده کنید. ببینید چه چیزی برای شما کار می کند. پس از چند هفته مطالعه به کمک اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی، برنامه مطالعه خود را بر اساس آن تنظیم کنید. آیا شب ها بهتر مطالعه می کنید یا در اتوبوس در مسیر کار؟ آیا دوست دارید به تنهایی در یک مکان آرام مطالعه کنید یا با دوستان و موسیقی پس زمینه؟
ملزم شدن، متعهد شدن
یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی به انگیزه زیادی نیاز دارد. وقتی در کلاس نیستید هیچکس حضور شما را قبول نمی کند. وقتی مطمئن شدید که آماده شروع تحصیل هستید، پذیرش بگیرید.
از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید!
کارهایی که در زندگی به بهترین شکل انجام می دهیم، کارهایی هستند که از انجام آنها لذت می بریم. اگر از یادگیری زبان انگلیسی لذت نمی برید، به درستی یاد نمی گیرید! شما می توانید یک دانش آموز جدی باشید و در عین حال سرگرم شوید. برنامه پاداش خود را ایجاد کنید تا انگیزه خود را برای ادامه دادن ایجاد کنید.
تعادل بین چهار مهارت کلیدی - گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن را مطالعه کنید
اکثر دانش آموزان دوست دارند توانایی خود را در برقراری ارتباط به زبان انگلیسی بهبود بخشند. اگر این یکی از اهداف شماست، پیدا کردن تعادل بین چهار مهارت اصلی مهم است. گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن مهمترین مهارت های (کلان) هستند که شما برای برقراری ارتباط به هر زبانی نیاز دارید. اینکه فقط در یکی از این مهارت ها خیلی خوب باشید، به شما در برقراری ارتباط کمک نمی کند. برای مثال، قبل از اینکه بتوانید خوب بنویسید، باید بتوانید خوب بخوانید. قبل از اینکه بتوانید صحبت کنید باید بتوانید گوش کنید. فکر کردن به این مهارت های ارتباطی در دو گروه کمک می کند.
بخش ورودی
گوش دادن (از طریق گوش)
خواندن (از طریق چشمان شما)
بخش خروجی
صحبت کردن (از دهان)
نوشتن (با دست)
آسان است. اینجوری درباره اش فکر کنید. ابتدا ورودی دارید. بعد شما خروجی را دارید. ابتدا، وقتی کسی از شما سوالی می پرسد، گوش می دهید. دوم اینکه شما صحبت کنید و پاسخ خود را به آنها بدهید. ابتدا نامه ای از یک نفر را می خوانید. سپس به آنها پیامک می دهید. اینها نمونه هایی از ارتباطات هستند که می توانید در اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی به آن ها برسید.
Tumblr media
ورودی و خروجی لزوماً به ترتیب خاصی نیستند. گاهی اول حرف میزنی بعد گوش میدهی. گاهی در مورد چیزی می نویسید که می شنوید. در طول ارتباط، فردی که با او ارتباط برقرار می کنید، یکی از مهارت های مخالف را به کار می گیرد. بنابراین برای درک یکدیگر، همه باید با هر چهار حوزه آشنا باشند.
برخی از دانش آموزان می خواهند بدانند که کدام مهارت مهم ترین است. از آنجایی که همه مهارت ها به یکدیگر وابسته هستند، همه آنها مهم هستند. با این حال، برای برقراری ارتباط، از برخی مهارت ها بیشتر از سایر مهارت ها استفاده می کنیم. به عنوان مثال، حدود 40 درصد از زمانی که صرف برقراری ارتباط می کنیم، فقط گوش می دهیم. ما حدود 35 درصد مواقع صحبت می کنیم. حدود 16 درصد از ارتباطات با خواندن و حدود 9 درصد با نوشتن انجام می شود. این آمار برای یک ارتباط دهنده متوسط ​​به زبان انگلیسی است. بسته به شغل یا موقعیت یک فرد، این اعداد ممکن است متفاوت باشد.
هر کدام از این توانایی های اصلی، توانایی های خرد را در خود دارند. به عنوان مثال، تلفظ نوعی مهارت گفتاری است که برای بهبود ارتباطات باید تمرین شود. املا مهارتی است که درک کلمه نوشته شده را آسان تر می کند. گرامر و واژگان از دیگر مهارت های خرد هستند. میکرو به این معنی نیست که آنها بی اهمیت هستند. مهارت های کلان در اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی مانند گوش دادن بسیار عمومی هستند، در حالی که مهارت های خرد خاص تر هستند
برای بهترین نتایج توسط اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی، برنامه ای ایجاد کنید که هر چهار زمینه مطالعه را ترکیب کند. اجازه دهید یک نوع یادگیری در نوع دیگر جریان یابد. به عنوان مثال، داستانی را بخوانید و سپس با یک دوست در مورد آن ��حبت کنید. یک فیلم ببینید و سپس در مورد آن بنویسید. این چیزی است که معلمان در کلاس انگلیسی از شما می خواهند، درست است؟
اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی دروسی را در مورد هر 4 مهارت کلیدی (و همه مهارت های جزئی) و همچنین بسیاری از پیوندهای خارجی ارائه می دهد تا به شما در ادامه یادگیری کمک کند.
1 note · View note
callmehelios · 15 days ago
Text
منیک بیشتر از هر وقت دیگه‌ای داره اذیتم میکنه و هیچکس نیست که کمکم کنه.
باز خوبه بعد از دو سال تونستم راحت درموردش با مامان حرف بزنم ولی بازم نمیتونه هیجانات احساسیم رو توی لحظه درک کنه.
1 note · View note