#مسجد_شاه
Explore tagged Tumblr posts
jamshidazizi1991 · 3 years ago
Photo
Tumblr media
🕌🕌🕌 📷@farzaneh_rhn «#مسجد_امام ، #مسجد_شاه یا #مسجد_سلطانی در مرکز شهر #سمنان واقع شده و یکی از مهم‌ترین و زیباترین بناهای تاریخی سمنان است. این مسجد با نام مسجد شاه/ مسجد سلطانی در تاریخ سی خردا�� پنجاه‌وهشت به عنوان یکی از #آثار_ملی_ایران به ثبت رسیده است. این مسجد در دوره #قاجار ساخته شده است و دارای چهار در بزرگ ورودی از شمال، جنوب، شرق و شمال غربی است. در شمال غربی به دالان درازی باز می‌شود که در انتهای آن تکیه پهنه‌است. درهای شمال، جنوب و شرق دارای هشتی دالان و دهلیز هستند. بالای درهای شمالی و شرقی تزئینات مقرنس کاری گچی زیبا با دو گوشواره دو طبقه در طرفین با پشت بغل‌های کاشی کاری شده وجود دارد. در هشتی‌های شمالی، جنوبی و شرقی تاق‌های آجری گنبددار با تاق‌نماهای متعدد با لچکی کاشی کاری شده مشاهده می‌شوند.» #ویکی_پدیا ✔️اگر دنبال مکانی تاریخی و زیبا برای تجربه آرامش کامل، مدیتیشن و تجارب عرفانی دیگر هستید این مسجد زیبا را از دست ندهید، خودم که با ورود به حیاط این مسجد انرژی بسیار زیادی را حس کردم. (at Shah Mosque) https://www.instagram.com/p/CUcjvLvgXJS/?utm_medium=tumblr
0 notes
amir1428 · 4 years ago
Photo
Tumblr media
*** شانزدهم #اسفند . سالروز ترور #سپهبد_رزم_آرا*** #سپهبد_حاجعلی_رزم_آرام در دهم #فروردین ۱۲۸۰ خورشیدی در #تهران متولد و پس طی مراحل تحصیلات ابتدای و متوسط و نظامی بدرجه سپهبدی در ارتش نائل رسید. سپهبد رزم آرا در اوائل سال ۱۳۲۹ خورشیدی نخست وزیر ایران شد. رزم آرا در تاریخ ۱۶ اسفند سال ۱۳۲۹ در حالی که نه ماه از #نخست_وزیری وی می‌گذشت برای شرکت در مجلس ترحیم #آیت_الله_فیض وارد صحن #مسجد_شاه شد که توسط #خلیل_طهماسبی ترور شد. خلیل طهماسبی از اعضای #فدائیان_اسلام که از قبل در کمین بـود، صف ماموران انتظامی را شکافت و از فاصله‌ای نزدیک و از پشت بـه سمت سر رزم آرا تیراندازی کرد. طهماسبی با افتخار در بازجویی‌ها به ترور رزم آرا اعتراف کرد و آن را مایه افتخار دانست و فدائیان اسلام هم این عمل را به عهده گرفت، https://www.instagram.com/p/CMF01pdnPir/?igshid=p0l5pg7csj3i
0 notes
lhoomanl · 4 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎. 🔷یکی از نکته‌های پراهمیت درباره واپسین سده‌ی فرمانروایی صفویان بالا گرفتن تعصب مذهبی و دین‌مداری قشری شاه و اطرافیان او بدون توجه به مصالح امور کشور و الزامات سیاسی زمان است. . . 🔶رستم‌الحکما می‌نویسد که در واپسین سال‌های فرمانروایی شاه‌سلطان‌حسین «امورِ خَرصالحی و زاهدی ... بالا گرفت و امورِ عقلیه و کارهای موافقِ حکمت و تدبیر در امور نیست و نابود گردید ... در آن وقت، شیعیان با حماقت و رُعونَتِ بی‌معرفت از مطالعه‌ی مُصَنَّفات و مؤلّفاتِ علمای آن زمان چنان می‌دانستند که خونِ سُنّیان و مالشان و زنشان و فرزندشان حلال است، همچنان که سنیان با حماقت و رعونت بی‌معرفت، تلف نمودنِ جان و مال و عِرضِ شیعه را واجب می‌دانند؛ و این دو طایفه در گردابِ گم‌راهی غرقه می‌باشند.» . . 🔷ایران، با نظام شاهنشاهی، سرزمینی گسترده با اقوام مختلف و با آئین‌های دینی متنوع بود و، بنابراین، وحدت دینی و مذهب رسمی - که در زمان برخی از فرمانروایان صفوی با شدت بیشتری اعمال می‌شد - می‌توانست هم چون شمشیرِ دو دَمی عمل کند: . . 🔶از سویی وحدت آئینی ایران، در نخستین سده فرمانروایی صفویان، که تا پس از دهه‌های بنیادگذاری، روح مدارای دینی بر کشور حاکم بود، توانست شالوده‌ی استواری برای نیروی پایداری ایرانیان در برابر گسترش خلافت عثمانی در مرزهای خاوری آن شود. سیاست مدارای دینی در عصر شاه‌عباس این امکان را فراهم آورد که پادشاه ایران، توان و امکانات همه‌ی اقوام ایرانی را که کمابیش به یک چشم دیده می‌شدند، در راه سازندگی کشور، رفاه مردم آن و شکوفایی فرهنگی به کار گیرد. . . 🔷اما دولت مدارای دینی، مانند دیگر نمودهای فرمانروایی صفویان، دولت مُستَعجَل بود و با انحطاطی که در همه‌ی ارکان نظام حکومتی ایران افتاد، در مُحاقِ فراموشی قرار گرفت. مقایسه‌ی اجمالی میان دهه‌های فرمانروایی شاه‌عباس و دوره شاه‌سلطان‌حسین مُبَیِّن این امر است که با ضعفِ «شاهِ نهاد» و قدرت گرفتن دریافتی از دیانت که با دین عَجايِز سازگار بود، «مدارای دینی»، که همچون «سیمانِ» شاهنشاهی ایران عمل می‌کرد، از میان رفت و در یورش افغانان به یکی از نقطه‌های ضعف نظام حکومتی تبدیل شد. . . . #تأملی_درباره_ایران #جواد_طباطبایی #نشر_مینوی_خرد . نگاره: #مسجد_جامع_عباسی اسبق #مسجد_شاه سابق #مسجد_امام لاحق . #سقوط_اصفهان (۲-۱) . ۶ / #آذر / ۹۸ . . . #تاملی_درباره_ایران #اصفهان #انحطاط #شاهنشاهی #شیعه #اهل_سنت #شیعیان #شاه_سلطان_حسین #شاه #رستم_الحکما #تعصب_مذهبی #دیانت #مدارای_دینی #شاه_عباس #عثمانی #ایرانیان #ایران #ایرانشهر #صفوی #مذهب_رسمی‎‏ (در ‏‎Imam Mosque مسجد امام‎‏) https://www.instagram.com/p/B5YLti-jnz8/?igshid=10rfcwwo437jq
0 notes
voifs · 5 years ago
Photo
Tumblr media
مسجدشاه که به نام‌های مسجد سلطانی، مسجد جامع عباسی و پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به مسجد امام نیز شهرت دارد، مهم‌ترین مسجد تاریخی اصفهان و یکی از مساجد میدان نقش جهان است ��ه در طی دوران صفویساخته شد و از بناهای مهم معماری اسلامی ایران به‌شمار می‌رود. این بنا شاهکاری جاویدان از معماری، کاشی‌کاریو نجاری در قرن یازدهم هجری است. مسجدِشاه در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۰۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. آن همراه با میدان نقش جهان، به عنوان یکی از میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است. این مسجد که در ضلع جنوبی میدان نقش جهان قرار دارد در سال ۱۰۲۰ هجری به فرمان شاه عباس بزرگ، در بیست و چهارمین سال سلطنت وی شروع شده و تزئینات و الحاقات آن در دوره جانشینان او به اتمام رسید. شاه عباس مسجد را برای شادی روح جدش، شاه ��هماسب بنا نمود. #مسجد_شاه #مسجد_امام #مسجد_جامع_عباسی #اصفهان #ایران #گردشگری_دینی #موسسه_آوای_فطرت_و_معنویت The #Shah_Mosque, also known as #New_Abbasi_Mosque (Masjed-e Jadid-e Abbasi), Royal Mosque, or #Imam_Mosque after the Iranian Revolution, is a mosque in Isfahan, Iran, standing in south side of #Naghsh_e_Jahan Square. It was built during the safavid dynasty ordered by Abbas I of #Persia . #voifs #isfahan #iran #mustseeiran #religiousplace #masjid #islam #islamicart #iranianart #religioustourism #islamic_architecture #travel #irantravel #traveliran #travelphotography #travellove #travellover #ancientiran https://www.instagram.com/p/B6Qvb54hd_v/?igshid=ds0n348lte2z
0 notes
puriyapersianboy · 2 years ago
Photo
Tumblr media
شاعر: ؟ ناشناس! 🇬🇧🇺🇸 #The_Shah_Mosque, #Isfahan, #Persia It was built during the Safavid dynasty under the order of Shah Abbas the Great 🇫🇷🇨🇦 #La_mosquée_du_Chah, #Ispahan, #Perse Il a été construit pendant la dynastie safavide sous l'ordre de Chah Abbas le Grand مسجد_شاه، #اسپهان، #ایران# این بنا در دوره‌ی صفویه به دستور شاه عباس بزرگ ساخته شد https://www.instagram.com/p/ChN-qiGIymT/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
omidmozaffari97 · 8 years ago
Photo
Tumblr media
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است حافظ #عکاسی #ایران #اصفهان #مسجد_شاه #photography #iran #nikon #isfahan #architecture #islamic #islamicart #islamicarchitecture #persianarchitecture #mustseeiran #middleeast #asia #travelphoto #travel #tourism _iran #photosociety (at مسجد شاه)
0 notes
bezanimbiroon-blog · 10 years ago
Photo
Tumblr media
مسجد امام - بازار تهران Emam mosque - Tehran - IRAN مسجد امام یا سلطانی از مساجد بزرگ و معروف تهران و از بناهای دوره فتحعلی شاه قاجار است که احداث آن در سال 1240 ه ق پایان یافت. معماری این مسجد از لحاظ وسعت صحن، شبستانهای زیبا،گنبد عظیم کاشیکاری،طاق نما،غرفه هاو سر در با شکوه جالب است و انواع کاشیکاریهای بدیع در آن دیده می شود. همزمان به ساختمان این مسجد در تهران در شهرستانهای دیگر نیز به همین سبک و شیوه معماری ساخته شد که آنها هم به مسجد سلطانی شهرت دارند. این مسجد امروزه به نام «مسجد امام تهران» شناخته شده که از جنوب شرقی به بازار بین‌الحرمین و از جنوب غربی به امام زاده زید در بازار کفاش‌ها ختم می‌شود. برای انتشار تصاویر خود در این پیج، عکسهایتان را با هشتگ #unknowniran منتشر کنید. #بزنیم_بیرون #مسجد #مسجد_امام #بازار #بازار_تهران #سلطانی #شاه #مسجد_شاه #فتحعلی_شاه #قاجار #کاشیکاری #صحن #شبستان #طاق #گنبد #گلدسته (at بازار تهران)
0 notes
amir1428 · 4 years ago
Photo
Tumblr media
#حاج_محمد_تقی_برخوردار در خانواده‌ای تجارت پیشه در #یزد به دنیا آمد. بنا به روایتی خانواده او تا قرن نوزدهم میلادی #زرتشتی بودند و سپس به #اسلام گرویدند. خانواده او، خانواده‌ای بسیار مذهبی بودند و پدرش از تاجران بزرگ و متدین معروف شهر بود. از دوران جوانی در تجارت خانه پدر در یزد کار می‌کرد تا ۱۸ سالگی که جهت ادامه تحصیل به تهران آمد. او تمایل چندانی به تحصیل در دانشگاه نداشت و به کارهای دولتی نیز وارد نشد. در تهران حجره‌ای در #سرای_امید روبه روی #مسجد_شاه خرید و به تجارت پرداخت. او در ۳۳ سالگی ازدواج کرد. همسر او قبلاً ازدواج کرده بود و از ازدواج قبلی خود دارای فرزند بود. این امر با معیارهای آن روز جامعه همخوانی نداشت، امّا برخوردار به این مسایل توجهی نداشت. او در ابتدا تنها به صادر کردن پسته اشتغال داشت. در همین زمان شروع به وارد کردن کالاهای مصرفی خانواده‌ها کرد. چون یکی از اقلام وارداتی او باتری بود، اولین قرارداد تولیدی خود را با شرکت ری او واک آمریکا بست و سپس بلافاصله شرکت قوه پارس را تأسیس کرد. بعد از آن نمایندگی #لوازم_خانگی_رافائل را کسب کرد. در گام بعدی به #ژاپن رفت و نمایندگی #پنکه_توشیبا را بدست آورد. حاجی برخوردار به عنوان یکی از کسانی که در هیئت امنای هاروارد تهران بود با #دانشگاه_هاروارد_آمریکا قرارداد بستند و نهادش را تأسیس کردند و یکی دو کلاس هم از آن فارغ‌التحصیل شدند که در واقع آن‌ها فوق لیسانس مدیریت دانشگاه هاروارد را در تهران دریافت می‌کردند که حالا البته به #دانشگاه_امام_صادق تبدیل شده‌است. برخوردارها هم به این مسئله واقف بودند. نکته جالبی که آدم دربارهٔ #حاج_برخوردار مشاهده می‌کند، این است که گسترش صنایع اش هم افقی بود و هم عمودی. مثلاً وقتی #کارخانه_توشیبا را در ایران راه انداخت بعد از مدتی کارخانه چوب بری هم برایش خرید. یا وقتی شرکت قالیبافی تأسیس کرد در کنارش کارخانه نخ ریسی هم راه انداخت و یک بانک هم برایش تأسیس کرد. در حال حاضر فرزاندان و خانواده محمدتقی برخوردار چندین شرکت معتبر و مطرح در زمینه‌های مختلف لوازم خانگی در ایران دارند. به دنبال ملی شدن شرکت‌ها و کارخانجات صنعتی ایران از جمله اموال آقای برخوردار که بعدها در اختیار #بنیاد_مستضعفان قرار گرفت، او پیش از یک سالگی انقلاب، از #ایران خارج شد و این هجرت تا سال ۱۳۷۰ ادامه داشت که به سودای بازپس‌گیری اموالش به ایران بازگشته بود. حاصل این بازگشت فقط بازپس‌گیری قطعاتی زمین در #رفسنجان و استرداد منزل شخصی اش بود تقریباً همه هم نسلا�� کارآفرین آقای برخوردار در جریان(ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/CK7CZiqnjp2/?igshid=1h78ivd1my10g
0 notes
lhoomanl · 4 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎. 🔷از سالها پیش، دست کم از ۱۷ سالگی که به شکل جدی به عشق فکر کرده‌ام، همیشه وقتی در خیابان یا فرودگاه یا رستوران یا مترو یا فروشگاه یا هر جای دیگری به دختری برمی‌خورم که به قول اردشیر برگی، همکلاس سابقم در دبیرستان رازی، «جان می‌دهد برای این که عاشقش شوی»، این وسوسه را داشته‌ام که بروم سراغ او و با ادب و احترام تمام بگویم:«خانم، شما فوق‌العاده زیبا هستید و من واقعاً در یک نگاه عاشقتون شدم و قسم می‌خورم اگه با من ازدواج کنید می‌تونم به بهترین شکل ممکن خوشبخت‌تون کنم.» 🔶برگی معتقد بود این وسوسه کم‌وبیش در هر مردی وجود دارد؛ گرچه به دلیل عواقب غیر قابل پیش‌بینی آن، تنها تعداد بسیار اندکی ممکن است به آن تن دهند. از نظر اردشیر برگی این عواقب گاهی می‌تواند بسیار هولناک باشد. حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، گمان می‌کنم تا حد زیادی حق با اردشیر بود. دست کم در خصوص هولناک بودن پیامدهای تسلیم شدن به چنین وسوسه‌هایی، حق با او بود... 🔷میرزا اسماعیل دولت، برای اولین بار از وقتی خواستگار دخترش آمده بود زل زد توی چشم‌های جوان و تقریباً فریاد زد:«بنده کاری به تحصیلات و مایملک شما ندارم. التفات فرمودید؟ کاری به خانواده شما ندارم. کاری به ظاهر و باطن شما ندارم. این چیزها مربوط به هُماخانمه. عنایت فرمودید؟ بنده فی‌الجمله فقط دو شرط دارم.» 🔶شرط‌های میرزا اسماعیل، در نوع خودش جالب بود. شرط اول او این بود که خواستگار جوان توی شبستان مسجد شاه، درست زیر گنبد، جایی که انعکاس صدا می‌پیچد توی شبستان، جلوی هما و همه‌ی بازدیدکنندگان از مسجد فریاد بزند که هما را دوست دارد. شرط دوم او این بود که پسر جوان روی تمامِ ۳۳ ستون پل الله‌وردی‌خان با چاقوی تیزی بنویسد: «هما ماه است.�� دولت بدون هیچ توضیحی به جوان گفته بود از نظر او در شرط اول «جوهر صدق» مستقر است و در شرط دوم «جوهر عشق». 🔷دو روز بعد، حدود ساعت ۵ صبح، با زنگ ساعت بیدار شدم. اردشیر چراغ را روشن کرد و نشست لبه تختش. گفت به دکتر کاووسی، استاد درس آشنایی با معماری جهان، بگویم امروز حالش خوب نبوده و نمی‌توانسته کلاس بیاید. بعد لباس‌هایش را پوشید و با چاقوی تیزی که روز قبل از سبزه‌میدان خریده بود رفت سروقت سی‌وسه‌پل. گفت این وقت صبح، الله‌وردی‌خان خواب است و مهمان ندارد و او می‌تواند تا روشن شدن هوا بدون مزاحمت کسی کار کند. 🔶حوالی ظهر که برگشتم خوابگاه، اردشیر هنوز نیامده بود. دراز کشیدم روی تخت و به حرف‌های دکتر کاووسی درباره عمارت تاج‌محل فکر کردم. نه به حرف‌های او درباره اهمیت معماری عمارت و این که تاج‌محل یکی از عجایب هفت‌گانه است و این جور چیزها، بلکه به این حرفش که گفت شاه‌جهان این مقبره را به یاد و عشق همسرش، ممتاز بانو، ساخته است. فکر کردم اگر شاه‌جهان پیش از ممتاز بانو می‌مرد هرگز چنین اثر شگفت‌انگیزی ساخته نمی‌شد. 🔷همان لحظه بود که اردشیر در را باز کرد و آمد توی اتاق. دست چپش را باندپیچی کرده بود و چند قطره خون روی پیراهنش شتک زده بود. خندید و دراز کشید روی تختش. گفت تا ستون هفدهم کار کرده اما دستش را بریده و نتوانسته ادامه دهد. گفت فردا صبح کار را تمام می‌کند. گفت وقتی داشته روی آجرهای پل حکاکی می کرده، پی برده است که حروف هما و ماه مشابه هم هستند. صبح روز بعد، هوا تاریک بود که باز ساعت زنگ زد. اردشیر دقیقه‌ای توی تاریکی لبه تختش نشست و بعد لباس پوشید. قبل از اینکه از اتاق بزند بیرون لحظه‌ای جلوی آینه ایستاد و با دست موهایش را صاف کرد. بعد طوری با عجله کفشهایش را پوشید و از ۲۱۵ بیرون رفت که انگار قرار مهمی داشت و برای آن دیر شده بود. 🔶این آخرین باری بود که او را دیدم. سه روز بعد جسد اردشیر را پایین دست زاینده‌رود، چند کیلومتر دورتر از ۳۳پل، پیدا کردند. احتمالاً به خاطر تاریکی هوا یا خواب‌آلودگی از لبه یکی از چشمه‌های پل افتاده بود توی آب. اردشیر شنا نمی‌دانست. این را فقط من می‌دانستم. توی برگه‌های بازجویی هم همین را نوشتم. 🔷دو سال بعد، ترم آخر دانشگاه بودم که میرزا اسماعیل‌خان دولت درگذشت و سال بعد از آن هما با یکی از دانشجوهای دکتری رشته تاریخ ازدواج کرد. هما برای جشن عروسی‌اش برای من هم کارت دعوت فرستاد اما فرصت نکردم بروم. آن روزها درگیر پروژه مرمت کاروان‌سرایی در کاشان بودم. با این حال کارت تبریکی برایش فرستادم و در آن برای او آرزوی خوش‌بختی کردم. 🔶تابستان گذشته که با دخترم و دامادم رفته بودیم اصفهان و روی ۳۳پل قدم می‌زدیم، من مثل باستان‌شناس کنجکاوی روی رج‌های آجری هر ستون پل نگاه می کردم تا شاید اثری از نوشته اردشیر پیدا کنم. ستون نهم بود که رد محوی از ماه کج‌و‌کوله‌ای پیدا کردم. با الفی مورب و چند دندانه کم‌عمق که با فاصله از آن روی آجرهای ستون حک شده بود. 🔷مینو، زنم، گفت:«خیالاتی شده‌ای.» اما من قسم می‌خورم که بقایای خط اردشیر بود. هر کس شک دارد می‌تواند برود آن را ببیند. #بهترین_شکل_ممکن #مصطفی_مستور #نشر_چشمه نگاره: شهریور تابستان گذشته، ۳۳پل (در ‏‎سی و سه پُل‎‏) https://www.instagram.com/p/B3KrmeMleaJ/?igshid=c82lv9zbqar0
0 notes