Tumgik
#مزديسنا
amir1428 · 3 years
Photo
Tumblr media
#کرد_های_ایزدی : #كيش_يزيدى از معماهايى است كه تا كنون ذهن مردم‌شناسان بسيارى را به خود مشغول داشته‌است. هستۀ اين معما آميزه‌اى‌ست از آيين‌هاى دين‌‌هاى گوناگون كه در اين كيش مشاهده مى‌شود و ريشه‌يابى آن را دشوار كرده‌است؛ "#اقانيم_ثلاثه" و مراسم #غسل_تعميد آن حاكى از شباهت با #مسيحيت است، در حالى كه ارجگذارى به آتش و "#هفت_فرشتۀ_نگهبان" يزيدى، يادآور جايگاه آتش و "#هفت_امشاسپندان" در كيش #زرتشتى‌ ست و پيروان اين دين "#شيخ_عدى_بن_مسافرِ" مسلمان را تمثال "#ملک_طاووس" (تجلى پروردگار) مى‌دانند و طبقات اجتماعى موروثى "#شيخ"، "#پير" و "#مريد"، تداعى‌گر طبقات ثابت در كيش‌هاى ابتدايى آريايى است و نشان بزرگ خورشيد كه ظاهرأ به كيش مهرپرستى برمى‌گردد، بر پيش‌طاق زيارتگاه‌هاى يزيدى‌ مى‌درخشد. "#بيرگٌل_آچيق‌_ييلديز"، نويسندۀ #كتاب_يزيدى‌_ها مى‌گويد كه اين عنصرهاى برآمده از باورهاى مختلف با مرور زمان با هم جوش خورده‌اند و بر پایۀ #مهرپرستى و #مزديسنا دين واحدى را شكل داده‌اند. پيروان اين دين بيش از پانصد هزار جمعيت كُرد #عراق و #تركيه و #سوريه و #ارمنستان و ايرانند و مركز مقدس يزيدى‌ها منطقۀ كوهستانى "#لالِش"در شصت‌كيلومترى شمال‌غرب #شهر_موصل #عراق است. مزار "شيخ عَدىّ بن مسافر"، از نوادگان #مروان_بن_الحَكَم، چهارمين #خليفۀ_اموى، در همين دهكده واقع است. #شيخ_عدى كه يك #صوفى گوشه‌نشين بود، در سدۀ ۱۲ميلادى تارک دنيا شد و از بغداد به #كوهستان_لالش پناه برد. اما فروزه‌هاى انسانى خارق‌العاده و معجزه و كرامات او باعث شد كه مردم محلى كُرد منطقه، با باورهاى زرتشتى و #ميترايى، برايش تقدس قايل شوند و با درآميختن آموزه‌هاى شيخ عدى با باورهاى خود به‌تدريج طرح دين نوى را بريزند. نام اين كيش كه به #زبان كُردى "ئێزيدى" نوشته و Êzidî تلفظ مى‌شود، برگرفته از "یَزَتَ"ى پارسى كهن است، به معناى "ستودنى" يا "قابل ستايش" كه در پارسى ميانه يا پهلوى تبديل به "یَزَد" شد و شكل جمع آن "يزدان" بود. در پارسى نوين هر دو شكل "يزدان" و "ايزد" (هر دو به معناى "خدا") رايج است. واژۀ اوستايى "يسنا" به معناى "سرود ستايش" هم از همين بن‌واژه مشتق شده‌است. بدين گونه، مى‌توان استدلال كرد كه هجى درست نام اين كيش "ايزدى" است و نه "يزيدى" كه در طول تاريخ باعث تعبير و تفسيرهاى غلط بسيارى شده‌. "بيرگل آچيق‌ييلديز" در كتاب "يزيدى‌ها" به تعبير محلى كردها از اين واژه هم اشاره مى‌كند: "اِز ده" Ez da كه در زبان كردى به معناى "من آفريده شدم" است. https://www.instagram.com/p/CWWdcMKsyvp/?utm_medium=tumblr
0 notes
amir1428 · 3 years
Photo
Tumblr media
به مناسبت ۹ اردیبهشت زادروز #محمد_معین، از مفاخر گیلان و ایران و نخستین فارغ‌التحصیل دورۀ دکتری ادبیات فارسی، استاد دانشگاه تهران و پدیدآورندۀ فرهنگ معین، گرامیباد ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ نهم اردیبهشت زاد روز دکترمحمد معین ( زاده ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ رشت -- درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران ) استاد زبان پارسی و پدیدآورنده فرهنگ معین محمد معین فرزند معین‌العلماء، مادرش را در ۶ سالگی از دست داد و سرپرستی او را پدر بزرگش به‌عهده گرفت. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل در دارالفنون، ساکن تهران شد و به‌تحصیل در دانشکده ادبیات پرداخت و دانشنامه دکترایش را در سال ۱۳۲۱ دریافت کرد. دانشنامه او با عنوان "مزديسنا و تأثير آن در ادب فارسى" و استاد راهنماى او ابراهيم پورداوود بود. معين اولين كسى است كه دكتراى ادبيات فارسى گرفت. او از چند دانشگاه خارجی درجه دکترای افتخاری داشت و عضو فرهنگستان ایران شد و ریاست کمیسیون ادبیات سمینار جهانی تاریخ و فرهنگ ایران را برعهده داشت. دکتر معین حدود ۲۴ جلد کتاب تالیف کرد. از فعالیت‌های پر اهمیت وی همکاری با علامه دهخدا و تنظیم فیش‌های چاپ نشده پس از درگذشت دهخدا بود. او همچنین طبق وصیت نیمایوشیج بررسی آثار او را برعهده گرفت. از جمله تالیفات با ارزش وی فرهنگ معین در شش جلد است که از منابع معتبر واژگان زبان فارسی است. وی به‌زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی و آلمانی تسلط کامل داشت و زبانهای پهلوی اوستایی و فارسی باستان و بعضی لهجه‌های محلی را خوب می‌دانست. دکتر معین به‌علت کارهای زیاد مطالعاتی و تحقیقی در سال ۱۳۴۵ در یکی از اتاق‌های دانشکده ادبیات بیهوش شد و به‌حال اغماء فرو رفت. برای معالجه او اقدامات زیادی شد و او را به‌کشورهای مختلف بردند. اما سرانجام پس از چهار سال و پنج ماه که در حالت اغماء بود، در ۵۷ سالگی درگذشت. آرامگاهش در آستانه اشرفیه گیلان است. https://www.instagram.com/p/COV5byEnwch/?igshid=vmpiiajn7psx
0 notes
amir1428 · 5 years
Photo
Tumblr media
👔 كراوات و تاريخچه پيدايش آن در ايران باستان در اين چكيده گفتار به كراوات، بخشى از پوشاك زنان و مردان ايرانِ باستان. دستمال گردن يا كروا Karwaيكى از بخشهاى پوشاك زنان و مردان ايرانى بوده است. ايرانيان باستان، براى زيبايى پوشاك خود، دستمالى را به دو قسمت كرده و آن را به گردن مي‌آويختند. نام اين دستمال گردنى كروا Karwaبوده است. كروا: رخنه گرفتن و وصل كردن دو چيز باشد باهم (برهان قاطع) و (آنندراج). در ناظم‌الاطباء نيز آمده. ايرانيان، هر نوع دستاوردى را كه اختراع و به كار مى بردند، داراى فلسفه‌اى زيبا بوده است. كَروا يا كراوات نيز داراى فلسفه‌اى آيينى است كه به آن اشاره مى گردد. مانترا يا ذكر، جزو اصول آيين هاى زُروان، مهر و مزديسنا در ايران باستان مى باشد. هر شخص در ايران باستان، داراى يك مانتراى شخصى بوده است. به جز مانتراى شخصى كه بر مبناى روز تولد شخص مشخص مى شد، مانتراهايى نيز بوده كه در مزگت ها و آتشكده ها به كار برده مى شد. مهم ترين اين مانترا، مانترا و ذكر هي‌اوما Hiomaمى باشد. هئومه يا هومه، يكى از گياهان مقدس است كه ايرانيان باستان از شيره ى اين گياه، شرابى مقدس درست كرده و آن را قبل از عبادت مى نوشيدند. ذكر و منتراى هئومه نيز از نام اين گياه مقدس آمده است. تبتى ها امروزه اين مانترا را به شيوه ى اوم Oum به كار مى برند. اين مانترا در ميان يهوديان و مسيحيان و مسلمانان آمين = آم شده است. Om را آغاز همه چيز مي‌دانند. در آيينهاى باستانى كلمه پيش از همه چيز خلق شده . بر همين پايه، كراوات يا دستمال گردنى نيز به همين نشانه و مانتراى مقدس بستگى دارد. دايره، به منزله ى خورشيد، جهان هستى، حلقه ى مهر، زمان بى كرانه، كمر بستن (كُستى يا كُشتى)؛ خلقت جهان در دل زمان بى كران (ازلى و ابدى) مى باشد و دو رشته ى كراوات، همان دو جنبه ى منفى و مثبت جهان يا انگره مينيو و سپنتامينيو (دو گوهر همزاد) در آيين مهر. ايرانيان براى شادى و شادمانى، اين دستمال گردنى را به گردن مي‌آويختند. جالب است بدانيد كه واژه ى كراوات از قومِ ايرانى كرواتها گرفته شده است. كرواتها، قوم ايرانىِ ساكن يوگسلاوى هستند كه در فرانسه، اين دستمال گردنى را رواج دادند و اين نام، با نام خود اين قوم ماندگار شد. همان گونه كه گفته شد، واژه ى كَروا و كروات، يك واژه ى ايرانى است كه در فرهنگها آمده و معنى آن ذكر شد. https://www.instagram.com/p/B9Kj406H3n0/?igshid=1vzxdmv35joio
0 notes