#عاریه
Explore tagged Tumblr posts
kucheh · 5 years ago
Text
ببین،‌ من تئوریم در مورد اینکه چی شد که جوامع مردسالار «پیروز» شدن و دنیا رو قبضه کردن، اینه که این مساله ریشه‌ی اقتصادی داشته. زور بازو، و تاثیر اون بر شکل‌گیری جوامع بشری، خضعبلاتی هستن که مردانی که دنیا رو از سوراخ دودولشون میبینن اختراع کرده‌ن. احتمال قریب به یقین مساله به این سادگی نبوده.
  اول سعی می‌کنم که غلط بودن اون فرضیه رو دلیل واسه‌ش بیارم، بعد برم سر تئوری جایگزین:‌ این تئوری سوراخ دودولی میگه که «مردا تونستن زنا رو زیر یوغ خودشون دربیارن، چون از لحاظ قدرت فیزیکی قوی‌تر از زنا بودن». این حرف از دو نظر غیرمنطقیه:
یکی اینکه ممکنه که قدرت بدنی یه زن خاص از قدرت بدنی یه مرد خاص کمتر باشه،‌ ولی وقتی کل جامعه‌ی زنان و کل جامعه‌ی مردان رو در نظر میگیریم، این حرف درست نیست. ما زنانی داریم که از بعضی مردا قویترن. ما زنانی داریم که از بعضی مردا قدبلندترن. ما زنانی داریم که از بعضی مردان سریعتر می‌دون و قس‌علیهذا. پس چی شد که جمیع مردان یک سری از جوامع تونستن جمیع زنان اون جوامع رو سرکوب کنن؟
  دوم اینکه درسته که تستوسترون و اثراتش بتونن در جنگ‌ها و درگیری‌های کوتاه به نفع دارندگانشون عمل کنن، در جنگ‌ها و درگیری‌های بلندمدت، اتفاقن این خصوصیات زنانه هستن که بهتر به کار میان. این خصوصیات،‌ مثل عدم دمدمی‌مزاج بودن(impulsiveness) و قابلیت داشتن صبر و تامل،‌ از جمله خصوصیاتی هستن که در استراتژی‌چینی و تخاصمات طولانی خیلی لازم هستن. خصوصیاتی که در اثر فقدان تستوسترون قوی‌ میشن و به همین خاطر زنان از مردان درشون بهتر هستن.
  حالا تئوری جایگزین چیه؟ تئوری جایگزین،‌ که یه قسمتش عاریه‌ایه ولی قسمت دومش کار خودمه(هی‌هی) اینه که جوامعی که ما بهشون اصطلاحن «مردسالار» می‌گیم، تونستن که بازی جنگ اقتصادی رو از جوامع زن‌سالار ببرن. برای اینکه اینو بیشتر بشکافم،‌ باید یه تعریفی از جوامع زن‌سالاری که تا یه حدودی ما یه فهم کمی ازشون داریم رو تعریف کنم. جوامع مردسالار رو که همه میشناسیم:‌ همین کثافتیه که دور و بر همه‌مونه. اما جامعه‌ی زن‌سالار چطوری بوده؟
  جوامع زن‌سالار دیگه وجود ندارن. به‌خاطر همین این تئوری‌پردازی‌ها در مورد چگونگی‌شون در حد حدس و گمان و تئوریه. این حدس و گمان‌ها از کجا اومدن؟ از یه سری تحقیقات انسانشناسی در اوایل قرن بیستم،‌ و یه‌سری کشفیات باستانشناسی. کشفیات باستانشناسی که احتیاج به توضیح نداره. تحقیقات انسانشناسانه هم نتیجه‌ی یک‌سری مشاهداتی که یه سری انسانشناس از جوامع دست‌نخورده‌ در جاهای دورافتاده‌ی دنیا مثل جزایر پلی‌نزی یا افریقا و آسیا داشتن.  نتیجه‌ای که میشه گرفت اینه که این جوامع احتمالن وابسته به کشاورزی بودن. سیستم طبقات مسئولیتی و مدیریتی بینشون وجود نداشته و یه جور سیستم شبیه کمونیسم درشون حاکم بوده. مالکیت،‌ حتا در حد حس مالکیت خانوادگی وجود نداشته:‌ بچه‌ها متعلق به همه‌ی روستا هستن و کسی شوهر خاصی نداره. شوهر به اون مفهومی که ما در ذهن داریم اصلن تعریف‌نشده بوده.   زمین‌های روستا متعلق به روستاست. و همه کار می‌کنن و همه می‌خورن.
  حالا، یک پارامتری که در جوامع مردسالار کاملن حکم محوری‌ای داره مساله‌ی «مالکیت» هست:‌ در جوامع مردسالار، هرچیز و هرکسی یه صاحابی داره. این فتیش مالکیت، افرادی رو که بیشتر دارن رو در مدارج بالاتری قرار میده تا افرادی که کمتر دارن. به شخصی که همه‌ی اجتماع رو صاحبه هم می‌گن شاه. در این جوامع، مردان به عنوان تولید‌کنندگان ثروت لحاظ می‌شدن، چون مردان به عنوان کسانی که «منی» یا «اسپرم» رو تامین می‌کنن، تولیدکنندگان مهمترین نوع ثروت در جامعه—یعنی نیروی انسانی—و نهایتن عامل اصلی بالندگی جامعه تلقی می‌شن. در چنین جوامعی، زنان فقط به‌عنوان محمل‌هایی برای جنین تلقی میشن. جالبه که در گفتمان بخش سنتی جامعه‌ی آمریکا هنوز زن رو به عنوان فقط و فقط یک محمل و آنکوبتاتور تلقی می‌کنن؛ و زن رو به رحمش تقلیل می‌دن.
  حالا چرا این سیستم دوم، یعنی مردسالاری، تونست بر سیستم اول چیره بشه و سیستم اول رو در خودش حل کنه؟ سه چیز:
  ۱ – شهوت و انگیزه‌ی شدید برای بدست آوردن ثروت.
۲ – توانایی سازماندهی طبقاتی و قشری در سطح جامعه، و در نتیجه توانایی بهینه‌سازی راه‌کارهای تولید و انبار و توزیع منابع
۳ – مقاومت بهتر در مقابل شیوع بیماری‌های مقاربتی:‌ چون سکس به شدت کنترل‌شده‌ست.
  این سه عامل موجب شدند که جوامع نوع دوم در طول ۷۰۰۰ سال گذشته تونستن بیشتر از اون میزانی که نیاز داشتن تولید داشته باشن. به این دلیل تونستن محصولات کشاورزی رو انبار کنن. به خاطر این یک عده تونستن که کارهای دیگه‌ای، به غیر از کشاورزی انجام بدن. این اون چیزیه که ما بهش میگیم شهرنشین یا civilization . این جوامع تونستن ابزارهای بهتری تولید کنن که این خودش تونست که بهشون کمک کنه که روزبه‌روز ورش‌هاشون بهینه‌تر بشه و نهایتن شهر-کشورهای بزرگ و بزرگتری ایجاد کنن و هر سال و هر قرن به حیطه‌ی قدرت و نفوذشون اضافه کنن و جوامع ناهمگون اطراف خودشون رو در خودشون جذب کنن. یکی از منافع اینکه یک کشور بتونه غذای زیادی تولید کنه اینه که وسعش خواهد رسید که ارتش داشته باشه و  در جنگ‌ها قسمتی از منابع انسانیش رو از دست بده.
  به طرز جالبی انگار زن-سالاری سیستم اجتماعی جوامع کوچکتر بوده که بیشتر به زمین وصل بوده‌ن؛ و مردسالاری سیستم جوامع استعمارگر .
  در طول این چند هزار سال، و با لزوم تولید بیشتر و بیشتر کودک برای جامعه، این فتیش اسپرم بیشتر و بیشتر تقویت شده. و بیشتر و بیشتر این نیاز بوده که زنان رو با زور روزافزون تبدیل کنن به ماشین‌های تولید و رشد کودک‌. و مقام و منزلت زن رو وصل کنن به توانایی‌ش برای بچه‌دار شدن.
  همه‌ی این خضعبلاتی که اسلام راجع به «بهشت زیر پای مادران» و «‌ارزش زن به متانت اوست» و اهمیت «ابتر نبودن» داره همه‌ش در همین راستاست: زنا، شما «باید بزاین؛ و بیشتر و بیشتر بزاین تا ما سرباز کافی برای جنگ داشته باشیم» و برای مردا: «بیشتر و بیشتر بکنین؛ و برین بمیرین اگه عقیمین و بچه ندارین؛ و چندتا زن بگیرین تا اسپرمتون هدر نشه».
1 note · View note
ketabism · 6 years ago
Photo
Tumblr media
● شبیه همان دختری بودم که انتظار دارید درون اتوبوس شهری ببینید، در حال خواندن کتابی با جلد پارچه ای در مورد گیاهان یا جغرافیا که از کتابخانه امانت گرفته؛ و احتمالا روی موهای قهوه ای روشنش پارچه توری انداخته. ممکن بود بخواهید مرا به عنوان دانشجوی پرستاری یا تایپیست استخدام کنید؛ یا به دست های لرزان، پای پرتکان و لب‌های خشکی‌زده‌ام توجه کنید. من شبیه هیچ چیز خاصی نبودم. برای خودم تصور این دختر کار ساده‌ای است، دختری عجیب، جوان و خجالتی که کیف پول چرمی عاریه‌ای در دست دارد یا از درون پاکتی کوچک بادام زمینی بر می‌دارد، هرکدام را بین انگشتانی که با دستکش پوشانده شده می‌چرخاند، توی دهانش می‌مکد و با اضطراب به بیرون پنجره خیره می‌شود. نور خورشید صبحگاهی کرک های نازک صورتم را روشن کرده بود. کرک هایی که می کوشیدم زیر پودر پنهانشان کنم، آنهم پودری که برای چهره پریده رنگ من بیش از حد صورتی است. لاغر بودم، اندامم نامتناسب، حرکاتم خشن اما مردد و ایستادنم عصا قورت داده. پوست صورتم پوشیده از جای جوش هایی ریز است که هرچه شوق یا جنون پشت نمای سرد و مرگبار نیوانگلند قرار داشت، در خود محو می‌کرد. اگر عینک می‌زدم باهوش جلوه می‌کردم، اما برای آنکه واقعا باهوش باشم، بسیار بی‌حوصله بودم. ● www.ketabism.ir www.ketabism.com #کتاب #کتابیسم #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #آیلین #آتوسا_مشفق #گلاره_جمشیدی #نشر_چترنگ (at Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/BsD0D4Ohy5q/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=q77q8fo9eofe
1 note · View note
smirmousavi · 3 years ago
Photo
Tumblr media
🪴 فرصتی نمانده است بیا همدیگر را بغل کنیم فردا یا من تو را می‏‌‌کُشم یا تو چاقو را در آب خواهی شست همین چند سطر دنیا به همین چند سطر رسیده است... . وقتی یه آدم چاقو می‌خوره اولین توصیه که بهش می‌کنن اینه که چاقو رو از تنش نکشه بیرون چون خود چاقو خوردن نمی‌کشتش مقدار خونی که از دست میده است که باعث مرگش میشه و تا وقتی چاقو داخل زخمه جلو خون‌ریزی گرفته میشه. ولی به هرحال آدم که نمی‌تونه با جنس عاریه تو بدنش زندگی کنه و آخر چاقو رو می‌کشه حتی اگر قیمتش مرگ باشه. هوم؟ . اما من دیگر خوب یاد گرفته‌ام چگونه زخم‌هایم را مثل پیراهنم بدوزم من یاد گرفته‌ام چگونه استخوانم را مثل لولای در جا بیندازم... (at کردان) https://www.instagram.com/p/CWam_Xys0cE/?utm_medium=tumblr
0 notes
bahimaa · 3 years ago
Text
بگذار که آتش بزنم حاشیه ام راتا پر کنم از عطر وجودت ریه ام را
بگذار که آتش بزنم حاشیه ام راتا پر کنم از عطر وجودت ریه ام راکارم شده تلقین بکنم غصه ندارمافسردگی مطلق هر ثانیه ام رازیباتر از آنی که به تشبیه بگنجینظم تن تو ریخت به هم قافیه ام رامن مرد عمودی زمین بودم و امروزاز مرحمت عشق ببین زاویه‌ام رادر هندسۀ گیج جهان آنچه مهم استاسم تو سند خورده دل عاریه ام راتوجیه من این است دلم مال خودم نیستبا قاعدۀ عشق بخوان فرضیه‌ام راامید صباغ‌نو/ لینک کانال…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
dibamak · 3 years ago
Link
پرده پذیرایی
پرده پذیرایی یکی از عناصر بسیار مهم در دکوراسیون داخلی منزل ما ایرانی‌هاست. انتخاب یک پرده، آن هم پرده عریض برای پنجره پذیرایی به عنوان یکی از بخش­های مهم خانه، نقش بسزایی در تغییر دکوراسیون بازی می­کند.می­توان گفت که یکی از ساده‌ترین و به صرفه‌ترین راه‌های ایجاد تغییرات در دکوراسیون داخلی منزل تعویض پرده‌ها می‌باشد.به این خاطر است که شما می­توانید با هزینه‌ای ناچیز،یک پرده نو خریداری کنید و پوشش یک سطح بزرگ از اتاقتان را به طور کل تغییر دهید.اما سؤال اینجاست که چه نوع پرده‌ای برای نصب در آن ناحیه بهتر است و باعث زیبا تر شدن فضا می­شود. در اینجا با اشاره به نکات مهمی در انتخاب پرده پذیرایی شما را در انتخاب بهترین پرده پذیرایی راهنمایی می­کنیم.
زمانی که بخش بالایی پرده به زیر سقف و یا قاب پرده می رود دیگر نیازی به والان نداشته و می‌توانید به سادگی آن‌ها را آویزان کنید.
باید بدانید که رنگ پارچه پرده‌ای که در زمان خرید دیدید الزاما همان رنگی نیست که در خانه می‌بینید.به همین جهت در زمان خرید پرده پذیرایی بایستی حتماً به نور فضای اتاقتان توجه کنید. توصیه می­شود برای خرید پرده در روز اقدام کنید تا رنگ‌ها به صورت واقعی به چشمتان بیاید.
اگر در پذیرایی شما دو پنجره کنار هم هست می‌توانید از دو پرده جداگانه استفاده کرده و فضای میانی آن‌ها را با بوفه، تابلو و هر چیز دکوراتیو دیگری بپوشانید تا زیباتر به چشم بیاید.
اگر پذیرایی شما داری دو پنجره با فاصله در کنار هم می‌باشد، شما می­توانید از یک پرده بزرگ یک تکه برای آن­ها استفاده کنید. این باعث می­شود که فضای پذیرایی شما بزرگ تر و با ابهت بیشتری به نظر برسد. البته شما می­توانید از یک پرده دو تکه استفاده کنید تا بتوانید هر دو پنجره را نیز باز کنید. و هنگام شستشو نیز زیاد به درد سر نمی‌افتید.
عمو ما از آستری برای ممانعت از تابش شدید و مستقیم نور آفتاب و همین طور برای جلوگیری از دیده شدن فضای داخلی خانه توسط همسایه‌ها استفاده می­شود، اما باید به خاطر داشته باشید که اگر هیچ یک از این مشکل‌ها را هم نداشته باشید بایستی از آستری استفاده کنید.به این خاطر که پس از تاریک شدن هوای بیرون اگر در زیر پرده توری یا حریر خود آستری سفید رنگ نصب نکرده باشید تیرگی فضای بیرونی پرده شما را از زیبایی می‌اندازد و آن را سایه‌دار می­کند.
از انداختن نقش های متنوع بر روی هم اجتناب کنید اگر تصمیم گرفته‌اید که از پرده‌های چند لایه استفاده کنید هر دو پارچه ضخیم و حریر را نقش دار انتخاب نکنید تا زیبایی ظاهری پرده­هاتان از بین نرود و اصطلاحاً باعث شلوغی نشود.
چنانچه قصد دارید از پرده رنگی در محیط پذیرایی خود استفاده کنید،رنگ پارچه را از رنگ های بکار رفته در محیط دکوراسیون پذیرایی خود به عاریه بگیرید.
این نکته را به خاطر داشته باشید که مدل و پارچه انتخابی برای پرده بایستی با نقش و سبک کلی دکوراسیون شما هماهنگی و هارمونی داشته باشد.
حتی اگر پنجره اتاق پذیرایی شما قدی نیست، باعث نمی­شود که شما پرده‌ای با همان ابعاد بکار ببرید، شما می‌توانید برای این نوع پنجره‌ها نیز از پرده‌های بلندِ قدی استفاده کنید تا فضای محیط پذیرایی را بازتر و بزرگ‌تر به نظر آورد.
0 notes
kasradoc · 4 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎. متن کامل شرایط خصوصی پیمان : پیمان موافقتنامه‌ای است که در آن طرفین یعنی کارفرما و پیمانکار توافق می‌کنند که پیمانکار کاری را به انجام برساند یا کالایی را خرید و فروش کند. در این قرارداد موضوع قرارداد، یعنی کاری که کارفرما از پیمانکار توقع دارد انجام بدهد و همچنین طرفین قرارداد و ویژگی‌هایشان ، مهلت انجام کار و دستمزد پیمانکار تعیین می‌شوند. شرایط عمومی پیمان: شرایط عمومی پیمان شرایطی هستند که بر تمامی قراردادهای پیمانکاری حاکم هستند. طرفین قرارداد پیمانکاری باید آن شرایط را بپذیرند و برخلاف آن ها توافق نکنند. با توجه به پیچیدگی قراردادهای پیمانکاری بزرگ پیش بینی تمامی شرایط و حالت‌های احتمالی که ممکن است رخ دهد برای طرفین قرارداد مشکل است پس این شرایط از پیش در موافقتنامه پیمان تعیین شده‌اند. این شرایط تکلیف بیشتر وضعیت‌های احتمالی در رابطه پیمانکار و کارفرما را تعیین می‌کنند؛ مثلا اگر کارفرما از تحویل گرفتن دستگاهی که سفارش ساخت آن را به پیمانکار داده بود خودداری کند و پیمانکار مجبور باشد که ماهانه هزینه زیادی برای اجاره مکان نگهداری دستگاه بپردازد ؛ در این حالت شرایط عمومی پیمان هستند که به کمک پیمانکار می‌آیند و براساس آنها کارفرما ملزم به تحویل دستگاه و پرداخت خسارتهای پیمانکار میباشد. رایگان دانلود نمایید: https://www.kasradoc.com/product/full-text-of-the-private-terms-of-the-treaty/ #pdf #Document #Kasradoc #پی_دی_اف #مقاله #پروژه #متن_کامل_شرایط_خصوصی_پیمان #تفاوت_شرایط_عمومی_و_خصوصی_پیمان #شرایط_عمومی_پیمان #شرایط_خصوصی_پیمان #پیمان #قرارداد #شرایط #فورس_ماژور #توافق #حقوق #عقد #کنترات #کار #بیع #امانت #قرض #عاریه #شرکت #وکالت #جعاله #مزارعه_مساقات #سلف #سلم #مضاربه‎‏ https://www.instagram.com/p/CJaURPQrIWC/?igshid=jhwdtqt38r08
0 notes
lidoma-realestate · 4 years ago
Photo
Tumblr media
طلق چیست ؟ . منظور از نوع سند طلق چیست ؟ طلق به مالی گفته می شود که مالک آن می تواند هر نوع تصرفی مانند فروش، اجاره، عاریه دادن و بخشیدن را نسبت به دارایی خود داشته باشد. . در طلق شش دانگ متعلق به شخص واحد و فاقد هر گونه شریک است بنابراین ملک دارای شریک را نمی­توان طلق نامید. . ✊🏼 💪🏼 👍🏼 املاک لیدوما ✍🏼 . ‏‎‏‎📱پاسخگویی شبانه روزی : 09203614295 . ‏‎‏‎📞شماره تماس دفتر : 44613007-021 . . ‏‎‏‎📍جنت آباد جنوبی ، تقاطع بلوار لاله شرقی و شاهین جنوبی - املاک لیدوما . ‏‎‏‎👨🏻‍💼با مدیریت امید عباسی . ‏‎‏‎❌ املاک لیدوما هیچ شعبه دیگری در ایران ندارد . ‏‎‏‎#لیدوما #لیدوما_ریل_اِستِیت ‎#مسکن #خرید #فروش #رهن #اجاره #املاک #املاک_تهران #ایران #اتحادیه_املاک #املاک_لیدوما #آموزش #آموزش_املاک #کرونا #قدرت_جذب #زمان #پول #زندگی #متن #زندگی #قرارداد #موفقیت #وکیل_پایه_یک_دادگستری #خانه ‏#lidoma_realestate #omid_abbasi #lidoma #realestate #lawyer #iran (at lidoma_realestate) https://www.instagram.com/p/CFFzEf0l5NE/?igshid=3u18uebuih4y
0 notes
patogheketabsem · 4 years ago
Photo
Tumblr media
#دوازده_ثانیه ‌کتابی از نویسنده کتاب محبوب "آن سوی مرگ" ‌ ‌👤 نویسنده: #جمال_صادقی 👤به کوشش: #محمد_حسین_حاجی_ده_آبادی ‌‌📝ناشر: #انتشارات_ذهن_آویز ‌ ‌🌴🌴🌴 ‌‌"دوازده ثانیه" سفرنامه ای است که به شکل یک رمان نگاشته شده است. ‌‌این کتاب، در مورد زلزله ی بم است، آن دوازده ثانیه ای که زلزله رخ داد و بم را زیر و رو کرد... 😔 ‌ ‌🌴🌴🌴 ‌‌باید بفهمم بمی ها در چه وضعی بودند؛ وقتی زلزله رخ داد. باید بفهمم یک انسان، زمانی که با زلزله رو به رو می شود به چه می اندیشد؟ از نظر روحی، چقدر قوی است�� یا در واقع، چقدر قوی نیست؟ وقتی زیر آوار می ماند چه حسی دارد؟ وقتی به پایان نزدیک می شود؟ وقتی همه چیزش را از دست می دهد؟وقتی با مرگ اعضای خانواده اش رو به رو می شود؟ وقتی ناچار می شود با دست خود، آن ها را دفن کند؟ وقتی باید در یک چادر عاریه ای زندگی کند؟ وقتی دوباره روی پاهای لرزانش می ایستد؟ وقتی بدون عزیزانش، زندگی را شروع می کند؟... 🌴🌴🌴 ‌#آن_سوی_مرگ #سفر_نامه #بم #آوار #زلزله #زلزله_بم #پایان_زندگی #بلایای_طبیعی #رمان_پرفروش #ارسال_به_سراسر_کشور #پاتوق_کتاب_سمنان #پاتوق_کتاب_سمنان #فروشگاه_کتاب_اشراق https://www.instagram.com/p/CExENcmHCCK/?igshid=e30xng9rk8qk
0 notes
amir1428 · 4 years ago
Photo
Tumblr media
۶ ژوئیه زادروز #فریدا #کالو نقاش مکزیکی. ماگدالنا کارمن فریدا کالو ی کالدرون د ریورا (به اسپانیایی: Magdalena Carmen Frieda Kahlo y Calderón de Rivera) ‏ (زادهٔ ۶ ژوئیه ۱۹۰۷ در کویوآکان، مکزیکوسیتی – درگذشتهٔ ۱۳ ژوئیه ۱۹۵۴ در کویوآکان، مکزیکوسیتی) نقاش مکزیکی و یکی از زنان نامدار تاریخ هنر معاصر است. او به‌ویژه به‌خاطر خودنگاره‌های هنرمندانه‌اش، مشهور است. فریدا در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۹۰۷ از پدری آلمانی‌تبار و مادری دورگه (اسپانیایی و بومی مکزیک) در خانه‌ای که اکنون موزهٔ فریدا است موسوم به «خانهٔ آبی» در شهرک کوچکی به‌نام کویوآکان در حومهٔ مکزیکوسیتی به دنیا آمد. پدرش یک نقاش و عکاس یهودی-آلمانی با اصلیت رومانیایی بود. پدر فریدا از هنرمندان عکاس مشهور مکزیک بود که پرتره‌های زیادی از کودکی فریدا گرفته‌است. سلف‌پرتره‌هایی که فریدا از خود می‌کشید در واقع به نوعی تداوم عکس‌های پدر است. سه ساله بود که انقلاب مکزیک و جنگ‌های داخلی به وقوع پیوست. در شش سالگی به علت ابتلا به فلج اطفال چندین ماه در خانه بستری شد. این بیماری انحرافی ماندگار در پای راستش باقی گذاشت و همین موضوع باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای دیگرش باشد و سبب شد از آن پس تا پایان عمر در همه‌جا با دامنهای بلند (با تزئینات پیشاکلمبوسی و موهایی آراسته به نوارها و پارچه‌ای رنگین) ظاهر شود. در سپتامبر ۱۹۲۵، نقطهٔ عطف زندگی فریدا کالو به شکل حادثه‌ای دردناک بر او فرود آمد. فریدا دانشجوی هجده‌سالهٔ رشتهٔ پزشکی در تصادف شدید اتوبوس از ناحیهٔ شانه، سینه، کمر، لگن و پا دچار شکستگی‌های متعدد شد. خودش دربارهٔ لحظهٔ سانحه می‌گوید «دستهٔ صندلی چون شمشیری که به گاو می‌زنند در من فرورفت.» در این میان، به دنبال جراحتی که بر اثر فرورفتن میله‌ای آهنی بر رحم او ایجاد شد، فریدا تا پایان عمر از ��اشتن فرزند محروم ماند. پس از این تصادف، بستر بیماری جایی بود که فریدا درست در نقطه‌ای که می‌توانست پایان زندگی‌اش باشد، سرنوشت خود را به دست گرفت و برای اولین بار شروع به کشیدن نقاشی کرد؛ او با عاریه‌گرفتن لوازم این کار از پدرش توانست امیال، آرزوها و رنج‌هایش را از جسم ساکن و سراسر آتل و گچ‌گرفته‌اش روانهٔ بوم نقاشی کند. او از آسیب‌های جسمی‌اش جان سالم به در برد و در نهایت قادر به راه‌رفتن شد. با این وجود، درد پای فریدا هرگز به‌طور کامل او را ترک نکرد. فریدا پس از این توجهش را از حرفهٔ پزشکی به نقاشی معطوف کرد. فریدا تجربیات عاطفی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. پس از حادثهٔ تصادف، نامزدش از ازدواج با او منصرف شد. https://www.instagram.com/p/CCUEFY7nWR0/?igshid=8vkxf610947y
0 notes
keomusic · 4 years ago
Text
دانلود آهنگ قوقولی قو از حسن شماعی زاده
دانلود آهنگ قدیمی قوقولی قو از حسن شماعی زاده
با دانلود و شنیدن این آهنگ لذت ببرید هم اکنون آهنگ قدیمی حسن شماعی زاده بنام قوقولی قو در کئوموزیک
دانلود آهنگ قوقولی قو حسن شماعی زاده
Download new Music by Hassan Shamaeizadeh name is Ghooghooli Ghoo
Tumblr media
متن اهنگ قوقولی قو
♫======کئوموزیک=====♫ پیرهن عاریه کرده تن بزک نداره پیچ من پیرهن عاریه کرده تن بزک نداره پیچ من باغچه بی گلابی رنگا همه ورپریدن از بس که آفتاب ندیدن رنگا همه ورپریدن از بس که آفتاب ندیدن الا جمال آبی حراجی شیرازیه اسباب بچه بازیه کی هرچه داره راضیه کی هرچه داره راضیه طبق طبق سیزمونیه پولک و منجقدونیه تو باغچه گنجیشک خونیه تو باغچه گنجیشک خونیه تار و تنبور از اون دور طبق پشت طبق سیزمانیا نور از اون دور هوا لق زده بر شیره انگور از اون دور بیرون که چشم به بی نمیشه فهمید از قشنگی میشکنه چینی لباش شده مث توت فرنگی بیرون که چشم به بی نمیشه فهمید از قشنگی ترک ترک ورمیدارن سوت دلای زنگی میترسم از ذوق بزنم تلق تلوق به شیشه حری بریزه دلاشون عاشق بشن همیشه چه وصلت قشنگیه پیوند برف و شیشه قوقولی قو قوقولی قو قوقولی قو قوقولی قو ♫♪♫♪♫♪♫♪
♬======کئوموزیک=====♬
نوشته دانلود آهنگ قوقولی قو از حسن شماعی زاده اولین بار در دانلود آهنگ. پدیدار شد.
source https://keomusic.com/%d8%ad%d8%b3%d9%86-%d8%b4%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c-%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87_%d9%82%d9%88%d9%82%d9%88%d9%84%db%8c-%d9%82%d9%88.keo
0 notes
khoonevadeh · 5 years ago
Photo
Tumblr media
تاریخچه اینفلوئنسر؛ از شکسپیر تا اینستاگرامhttps://khoonevadeh.ir/?p=137048
خبرگزاری ایسنا: نهاد‌های تجاری به شیوه‌هایی شگفت‌انگیز و البته نامحسوس می‌کوشند بر انتخاب مخاطبان شبکه‌های اجتماعی اثربگذارند و آنان را به خرید محصول ترغیب کنند. آن‌ها برای این کار از چهره‌های پرطرفدار رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند؛ طوری که کسی هم شک نکند.
«اینفلوئنسر» کسی است که بر خریداران بالقوه‌ی کالا‌ها و خدمات تأثیر می‌گذارد و ملازم شبکه‌های اجتماعی مجازی است. اما «تأثیرگذاری» مفهومی محدود به این شبکه‌ها نیست.
برای قرن‌ها، «اینفلوئنسر»‌ها (کسانی که روی افکار یا انتخاب‌های دیگران تأثیرگذارند) ما را وادار کرده‌اند تا یک حقیقت ناراحت‌کننده را بپذیریم: ما نه کاملاً خودمختاریم و نه خودکفا.
اواخر پارسال «دیلی میل» رالفی واپلینگتون را به عنوان «جوان‌ترین اینفلوئنسر رسانه‌های اجتماعی» در بریتانیا شناسایی کرد. رالفیِ دو ساله، در اینستاگرام ۲۰ هزار فالوئر دارد. او بیشتر عمرش را یک مدل ناشناس لباس کودک و دیگر لوازم نوزاد بوده است. والدینش از او با لباس‌هایی که از شرکای تجاری دریافت می‌کنند، عکاسی می‌کنند. اعضای خانواده‌ی او باید پیش از انتشار عکس‌هایشان از رالفی، کسب اجازه کنند؛ چراکه ممکن است عکسی با پیام منفی، به نام «برند» او لطمه بزند.
رالفی بطور انکارناپذیری بانمک است. اما بانمک‌بودن او فقط احساس ناامیدی ناشی از اندیشیدن به اینفلوئنسر‌ها و مهارت‌هایشان را در ما تشدید می‌کند. در یک سطح، «اینفلوئنسر» یک برچسب تجاری است برای توصیف کسی که از طریق توصیه‌ی محصولات یا خدمات درآمدزایی می‌کند؛ یک سخنگوی «سلبریتی» برای عصر رسانه‌های اجتماعی.
در عین حال «اینفلوئنسر» هنوز کمی شیطانی به نظر می‌رسد؛ اینفلوئنسر می‌تواند در کنار «جوکر» یک «تبهکار بتمنی» باشد. تصادفی نیست که این اصطلاح، همان موقع وارد واژه‌نامه شده است که نوع دیگری از «تأثیرگذاری (اینفلوئنس)»، در ابعاد بی‌سابقه‌ای تبدیل به سلاحی ژئوپلیتیک شده است.
اینفلوئنسرِ رسانه‌های اجتماعی، یک جفت مخوف هم در مفهوم «هکر» دارد که بطور مخفیانه‌ای گفتمان سیاسی را شکل می‌دهد. هر دو در دنیای بیش‌ازپیش شبکه‌ای‌شده‌ی ما شکوفا می‌شوند که در آن تأثیرگذاری دیجیتال تیغی دو دم است: متاعی قابل فروش و تهدیدی برای دموکراسی؛ رویایی تجاری و کابوسی سیاسی.
اتصال (Connectivity) برای نقش فزاینده‌ای که «تأثیرگذاری» در زندگی ما بازی می‌کند اساسی است. فناوری‌های دیجیتال، مرز‌های بین مردم را که «تاثیرگذاری» به آن بستگی دارد کمرنگ و در آن خلل ایجاد می‌کنند.
از نظر ریشه‌شناسی کلمه‌ی «influence» (تأثیرگذاری)، از واژه‌ی لاتین «inflow» آمده است. این واژه‌ی لاتین تصویری به دست می‌دهد که در آن هر لحظه افکار ما به اندوخته‌های یکدیگر سرازیر می‌شوند. همین تصویر است که موجب برانگیختگی اضطراب ما درباره‌ی نفوذ دولت‌های متخاصم خارجی به مواضع دفاعی ما می‌شود. تأثیرگذاری، چالشی است برای حق حاکمیت؛ چه از نظر سیاسی و چه از نظر شخصی. تأثیرپذیری، وا نهادن این ایده‌ی جذاب است که ما به عنوان فرد یا جامعه کاملاً خودکفاییم.
کیفیت دیریاب تأثیرگذاری - مشکلی که وقتی تلاش می‌کنیم منابع آن را شناسایی یا اثراتش را اندازه‌گیری کنیم به آن برمی‌خوریم - نیز قدرت را از ما می‌گیرد: تأثیرگذاری، زمانی که بصورت مبهم، در سایه و پشت صحنه اعمال می‌شود، بهترین عملکرد را دارد و این برای جامعه‌ای که درگیر ساخت اقتصادی بر مبنای تأثیرگذاریِ دیجیتال است، پیامد‌های اجتماعی غیرقابل انکاری دارد.
بر اساس شواهد در دسترس، به نظر می‌رسد بدون ایجاد یک فرهنگ شکاکیت و پارانویا، نمی‌توانیم «اقتصادِ تاثیرگذاری» را بنا کنیم. ترس از تأثیرپذیری، روی فهم ما از واقعیت و توان اعتماد به قضاوتمان درباره‌ی اینکه چه چیز حقیقت دارد، اثر می‌گذارد.
هکر‌های انتخاباتی و اینفلوئنسر‌های تجاری اهداف بسیار متفاوتی دارند، اما هردو به نگرانی ما در باب ماهیت غیرواقعی و غیرقابل‌اعتماد زمانه‌ی ما که در آن زبان تقلب، فریب و ناراستی برای چگونگی تفسیر ما از جهان بنیادین شده است، دامن می‌زنند.
تأثیرگذاری بسیار، پیش از آنکه دیجیتال شده باشد مایه‌ی نگرانی بوده است. واژه‌ی تأثیرگذاری (influence) در یک‌چهارمِ نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر ظاهر شده که در آن‌ها موقعیت «تأثیرپذیربودن» بندرت شاد یا شایسته است.
تقریباً بدون هیچ استثنایی، شکسپیر توجیه فلکیِ سیاهی برای «تأثیرگذاری» قائل می‌شود. در نمایشنامه‌ی «قیاس برای قیاس» وینچنتیو استدلال می‌کند که ترس از مرگ گمراه‌کننده است، زیرا زندگی انسانی بگونه‌ای بسیار گریزناپذیر «در بندِ تمام تأثیرات فلک است» که این زمین را «دم‌به‌دم آزرده می‌کنند».
در همین حال، انسان‌های صاحب تأثیرگذاری، اغلب کسانی را که مستعد تأثیرپذیری‌اند به سخره می‌گیرند. «پاروله»، سرباز عامیِ غیرقابل اعتمادِ نمایشنامه‌ی «خوش است آنچه پایانش خوش است»، کنت برترام جوان را تشویق می‌کند که از موقعیتش در دادگاهی که به گفته‌ی او پر است از کسانی که «زیرِ تأثیرِ ستاره‌ی بخت‌واقبال می‌خورند، سخن می‌گویند و می‌جنبند» سوء استفاده کند. (چنان که می‌دانیم امروزه نیز واژه‌ی «ستاره» کسی را که دارای تأثیرگذاری فوق‌العاده‌ای است توصیف می‌کند).
تصویر شکسپیر از تأثیرگذاری ممکن است منسوخ به نظر برسد، اما در این حقیقت ناخوشایند نمود می‌یابد که تأثیرگذاری آنلاین، به انحای مختلف توسط عوامل انسانی هدایت نمی‌شود. الگوریتم‌هایی که تعیین می‌کنند کدام ویدئو‌ها توسط یوتیوب توصیه شوند یا موتور‌های پنهانی که در رسانه‌های اجتماعی پست‌های معینی را نسبت به بقیه الویت‌بندی می‌کنند، معادل‌های دیجیتالی تأثیرات «فلکیِ» دوردست شکسپیرند. دستور کار آن‌ها غیرقابل شناسایی و قابل تغییر است؛ حتی اینفلوئنسر‌های رسانه‌های اجتماعی نیز سوژه‌ی تغییرات دمادم این الگوریتم‌هایند؛ چنان که گویی بندگانِ خدایانی هوس‌رانند. در ادبیات شکسپیر تأثیرپذیربودن با نوعی نوکرمآبی مرتبط است.
«تصویر دوریان گری»، اثر سال ۱۸۹۰ اسکار وایلد، دیدگاهی هشداردهنده‌تر اتخاذ می‌کند. لرد هنری، «اینفلوئنسرِ» مسئولیت‌ناپذیر این رمان که دوریان را به چندین «نظرِ اشتباه، فریبنده، زهرآگین و سرشار از لذت» متقاعد می‌کند، همچنین اذعان می‌کند که «تأثیرگذاری یکسر غیراخلاقی است ... تأثیرگذاری روی یک شخص، دمیدن روح دیگری در اوست. او به افکار طبیعی خود نمی‌اندیشد و در شور طبیعی خود نمی‌سوزد. فضائل او برایش واقعی نیست. گناهانش - اگر چیزی به نام گناه وجود داشته باشد - عاریه‌ای‌اند». در رمان وایلد تأثیرپذیرفتن، سلطه‌پذیرفتن است؛ تجربه‌ی یک کسوف شخصیتی است.
در میان سایر چیزها، «دوریان گری» از ما دعوت می‌کند درباره‌ی اینکه تأثیرگذاری - همچنان که فراگیرتر می‌شود - چگونه می‌تواند فضایی گسترده‌تر از بی‌اعتباری ایجاد کند بیندیشیم. لرد هنری، شخص تأثیرپذیرفته را به عنوان کسی که دیگر هویتی اصیل ندارد توصیف می‌کند. انگیزه‌های چنین شخصی غیرواقعی و غیرطبیعی است، زیرا آن‌ها از شخص دیگری سرچشمه گرفته‌اند. اما تأثیر و تأثر تنگاتنگی که بین تأثیرگذار و تأثیرپذیر عیان می‌شود، بدین معناست که هر دو طرف از جهاتی غیرواقعی می‌شوند. شخص تأثیرپذیرفته ممکن است در شور دیگری بسوزد، اما اعتبار تأثیرگذار نیز زیر سؤال می‌رود.
از لحاظ نظری ممکن است یک اسکیت‌باز محبوب یوتیوب، عاشق یک برند خاص اسکیت‌برد باشد و به همین خاطر آن را تبلیغ کند، اما در عمل، صِرف وجود انگیزه‌ی مالی کمکی نمی‌کند، اما به هر اشتیاق اصیلی که ممکن است وجود داشته باشد سامان می‌دهد. به این معنا، اینفلوئنسر‌ها روی خودشان هم تأثیرگذاری دارند.
در سال ۲۰۱۷، کمیسیون تجارت فدرال آمریکا رهنمود‌هایی را با هدف شفافیت هرچه بیشتر روابط سازمانی اینفلوئنسر‌های رسانه‌های اجتماعی منتشر و پیشنهاد کرد «از بیان عبارات مبهمی مانند #باتشکر_از، #باهمکاریِ، #باحمایتِ، یا #سفیر» پرهیز شود. شفافیت اهمیت دارد؛ اما متأسفانه شفافیت با تأثیرگذاری که دقیقاً قدرتش را از ابهامش می‌گیرد در تضاد است.
در هر دو حوزه‌ی سیاسی و تجاری، این ابهام تأثیر مخربی دارد. ما شروع به پرسیدن چنین سؤالاتی از خود می‌کنیم: آیا گزارشی که در خبرخوانِ من به چشم خورد از منبع معتبری بود؟ آیا توصیه‌ی آن محصول توسط یک مصرف‌کننده‌ی واقعی نوشته شده بود یا کسی که بابتش پول گرفته؟ چرا فلان چیز را می‌خواهم؟ چرا من فلان عقیده‌ی سیاسی را دارم؟ این ندانسته‌ها بسرعت پرسش آزارنده‌تری پیش می‌آورند: اصلاً داشتن یک عقیده‌ی خالص و معتبر یعنی چه؟ دانستن اینکه «تأثیرگذاری» چه نقش عمده‌ای در روح زندگی عمومی دارد، بدبینی ما درباره‌ی دیگران و خودمان را افزایش می‌دهد.
بتازگی پدیده‌ی اینفلوئنسر به شیوه‌های شگفت‌انگیزی دگرگون شده است. در دسامبر ۲۰۱۸ نشریه‌ی آتلانتیک گزارشی داد درباره‌ی افرادی که سبک محتوای رسانه‌های اجتماعی خود را به شکلی درمی‌آورند که به نظر برسد توسط شرکت‌های تجاری حمایت می‌شوند.
آن‌ها عکس‌هایشان را بگونه‌ای کارگردانی می‌کنند که توهم عرضه‌ی یک محصول را در بیننده ایجاد کنند؛ به امید اینکه این رابطه‌ی تقلبی با نام‌های تجاری، کمک کند که موقعیت لازم برای روابط کاری واقعی را به دست بیاورند.
پست‌های آنان، با جدیدت تمام، تقلیدی است از لحن منحصربه‌فرد یک اینفلوئنسر تحت قرارداد، که حال‌وهوای یک قدرشناسی شگفت‌انگیز را درون یک تبلیغات بدقت مذاکره‌شده تزریق می‌کند.
یک نمونه از مقاله‌ی آتلانتیک، سیدنی پیو، اینفلوئنسر پرشور حوزه‌ی سبک زندگی است که عکس گرفتن از قهوه‌ای که تازه خریده را توصیف می‌کند و آن را با یک «کپشن» شبیه به اعلامیه‌ای خودنمایانه از عشق به «قهوه‌ی آلفرد» همراه می‌کند.
در همین حال، سال گذشته چند گزارش خبری درباره‌ی هکر‌هایی که اینفلوئنسر‌ها را از حساب‌های رسانه‌های اجتماعی‌شان بیرون کرده و از آن‌ها اخاذی کرده بودند، منتشر شد. کاسی گالاگوس یکی از بلاگر‌هایی بود که در یکی از این حملات کنترل پروفایل خود را از دست داد. اینستاگرام قادر به مداخله نبود، بنابراین او کمی بیشتر از ۱۰۰ دلار به هکر‌ها پرداخت و بعد آن‌ها از دوروبر حساب کاربری و حدود ۶۰ هزار فالوئرش ناپدید شدند.
از لحاظ تاریخی، تأثیرگذاری به عنوان نیرویی مرموز و نامحسوس در نظر گرفته شده است، اما برای اینفلوئنسر‌های رسانه‌های اجتماعی، بطور شگفت‌انگیزی امری واقعی است که در آرشیوی از متن، تصاویر و ویدیو‌ها قرار دارد و افسار فالوور‌های ارزشمند، بطور دیجیتالی به آن‌ها بسته شده است.
فناوری‌هایی که توسعه‌ی «تأثیرگذاری» را تسهیل کرده‌اند، باعث متبلورشدن آن نیز بوده‌اند و آن را تبدیل به جواهری دیجیتالی کرده‌اند که می‌تواند دزدیده شود. ایده‌ی تأثیرگذاری برای اغلب ما احساس نیرومندتری دارد. وقتی خوراک رسانه‌های اجتماعی‌مان را مرور می‌کنیم مطئناً همان کسانی هستیم که افراد قدرتمند و شرکت‌ها تلاش می‌کنند رویمان تأثیر بگذارند.
در واکنش به این اتفاق ممکن است وسوسه شویم که نوعی استقلال «وحشی» را در خود تقویت کنیم؛ حس تأثیرناپذیری از دستورالعمل‌های بیرونی. با این حال مشکل این است که مقاومت بسیار خالصانه در برابر تأثیرگذاری دیگران، می‌تواند دستمایه‌ی نوعی تمامیت‌خواهی روحی شود؛ دیوارکشیدن به دور خویش.
در آثار شکسپیر، شخصیت‌های ناخوشایندی مانند پاروله‌اند که از خامی مردمان دیگر لذت می‌برند. در «شاه لیر»، پسر نامشروع، ادموند، می‌گوید گلایه از تأثیرات بدِ چرخِ فلک سبک‌سری است. او ادعا می‌کند که طبیعتِ خودش گریزناپذیر و خودبنیاد است و می‌گوید «من باید به آنچه هستم دست یابم؛ ستاره‌ی سرنوشت از گنبد آسمان به حرامزادگی من اشاره می‌کند». در این دیدگاه از استقلال مجرد غروری هست؛ ناسازگاری‌ای که مشخصه‌ی فضای سیاسی قطبی‌شده‌ی ماست.
پاپ فرانسیس، اخیراً در یک توییت، مریم مقدس را «نخستین اینفلوئنسر» نامید تا به وسیله‌ی گسترش کلام خدا، دیگران را تشویق به دنبال‌کردن این نمونه‌ی متبرک کند. همانطور که ادعای آشنا و مرسوم پاپ به ما یادآوری می‌کند، تأثیرگذاری (influence) الزاماً با منافع شرکت‌های تجاری در یک ردیف قرار نمی‌گیرد. راه‌های مثبتی هم برای تأثیرگذاری بر آدم‌ها وجود دارد. تجاری‌سازی بی‌رحمانه‌ی تأثیرگذاری هم یک روش فاسد از فرایند‌های ارتقابخش‌تری است که ما از طریق آن‌ها می‌توانیم برای یکدیگر اثرگذار و الهام‌بخش باشیم؛ بنابراین چالش مداوم ما سروکله‌زدن با بی‌اعتباری ذاتی و بدبینی به «اقتصاد تأثیرگذاری» خواهد بود؛ در حالتی که باید مراقب امکان تصرف‌شدنمان باشیم و احتمالاً بوسیله‌ی ایده‌های غریبِ آدم‌های دیگر در راستای بهبود تغییر کنیم.
منبع : برترینها
0 notes
bahimaa · 5 years ago
Photo
Tumblr media
‌ بگذار که آتش بزنم حاشیه ام را تا پر کنم از عطر وجودت ریه ام را کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم افسردگی مطلق هر ثانیه ام را زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی نظم تن تو ریخت به هم قافیه ام را من مرد عمودی زمین بودم و امروز از مرحمت عشق ببین زاویه‌ام را در هندسۀ گیج جهان آنچه مهم است اسم تو سند خورده دل عاریه ام را توجیه من این است دلم مال خودم نیست با قاعدۀ عشق بخوان فرضیه‌ام را امید صباغ‌نو https://www.instagram.com/p/B9GYHlrgRe5/?igshid=1ttsw797qt9dw
0 notes
eshgehag · 5 years ago
Photo
Tumblr media
منظور مسیح از اینکه می‌گفت: اگر مانند کودکان نشوید وارد قلمرو خدا نخواهید شد این است که سعی نکنید زیرک باشید. هرچه زیرک‌تر باشید گرفتارتر خواهید شد. با این جهان هستی فقط با معصومیت، معصومیتی کودکانه می‌توان ارتباط گرفت. دانش شما برایتان مفید نخواهد بود، فقط معصومیت‌تان کمک می‌کند. اگر معصوم باشید، باز، و آماده دریافت حقیقت خواهید بود. با خدا نمی‌توانید دانشور باشید. با خدا باید کاملاً خاموش و عاری از دانش باشید. انسان دانش آلوده انسانی بسته است. و همه شما دانش‌آلوده شده‌اید. دانش شما سراسر عاریه‌ای است. ریشه‌ای در شما ندارد. این دانش به شما نفس می‌‌بخشد. هرچه توده دانش‌تان بیشتر شود، نفس‌تان بزرگ‌تر خواهد شد. پیوسته به دیگران این حس را می‌دهید که آنها به اندازه شما نمی‌دانند و این راه از دست دادن معصومیت و گم کردن خداست.
0 notes
badrion313 · 6 years ago
Photo
Tumblr media
🔅 پویش #لحظه_طلایی این عیدها برای من آقا نمی شود شب با چراغ عاریه فردا نمی شود 👥 لحظه تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را قرائت میکنیم. 🔺 با قراردادن عکس در پروفایل ها و صفحات خود در شبکه های اجتماعی، در نشر حداکثری این امر عظیم سهیم باشید ♻️ #نشر_حداکثری ✅ تنها کانال رسمی استاد رائفی پور و جنبش مصاف https://www.instagram.com/p/BvPThWuHWIf/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=kpiqzs42zpwk
0 notes
afebrahimi · 4 years ago
Video
#ایران_بریفینگ / #وزارت_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی که در واقع #وزارت_سانسور_و_بوق_گذاری است با ارسال نامه‌ای به #روزنامه_اعتماد، در رابطه با مصاحبه این روزنامه با #عمادالدین_باقی، عضو و تئوریسن سابق #سپاه_پاسداران گوش او را کشید و به وی تذکر داد که پایش را از گلیمش درازتر نکند. عمادالدین باقی در این مصاحبه، نسبت به ستم و سرکوب بی‌وقفه در رژیم آخوندی، زبان گشوده و «حق براندازی» و «شورش» در برابر حکومت را برای مردم حقی مشروع و قانونی محسوب کرده. وی در قبال این سؤال که «اگر حکومت برخلاف پیمانش با مردم عمل کرد، آیا مردم حق شورش دارند یا نه؟!» با استناد به کتاب «دراسات فی ولایت الفقیه» آیت‌الله منتظری پاسخ می‌دهد: « #حکومت_دینی - چه شکل آن #ولایت_فقیه باشد یا هر شکلی دیگر- و فراتر از آن، هر حکومتی، اساساً قراردادی است؛ یعنی هیچ حکومتی، ودیعه‌ای الهی و آسمانی نیست و حق و امتیاز ویژه‌یی برای کسی ایجاد نمی‌کند، بلکه قراردادی است بین مردم با خود که بر اساس آن، اختیارات‌شان را به عده‌یی می‌دهند». عماد‌الدین باقی در ادامه «قدرتی که [ولی‌فقیه] در اختیار دارد «را «عاریه‌ای» و از آن مردم دانسته و می گوید: «اگر حاکمی و حکومتی، خلاف این پیمان عمل کرد، مردم مجازند برخلاف پیمانی که بسته‌اند، عمل کنند. حال اگر آن حاکم چون قدرت دارد، دست به مقابله بزند، از آنجا که این قدرتی که در اختیار دارد، عاریه‌ای است و در اصل از آن مردم است، حق ندارد از این قدرت علیه مردمی که صاحب آن هستند، استفاده کند و مردم حق دارند دست به شورش بزنند و قدرت را از آن بگیرند». این مهرهٔ کارکشته و ریزشی نظام که سمت باد علیه نظام و به نفع مردم را خوب احساس کرده، ضمن اعتراف به این‌که «اگر بخواهند دهان کسی را ببندند، به او برچسب «برانداز» می‌زنند»، اعلام می‌کند «براندازی ذاتا به جُرم تبدیل شده، حال آن که معتقدم اصولاً براندازی باید به‌عنوان حقی عمومی برای شهروندان به‌رسمیت شناخته شود». #از_نبرد_تا_پيروزى_راهى_نيست #سقوط_نزدیک_است #براندازی #براندازی_نظام #سقوط_جمهوری_اسلامی #Farsi🏳️ @irbriefing (at Ministry of Culture & Islamic Guidance وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) https://www.instagram.com/p/CDVJbW9JGra/?igshid=1cgv4rskun7ts
0 notes
maxtipfa · 5 years ago
Text
تاثیر بازی پوکر در زندگی دن بیلزریان
تاثیر بازی پوکر در زندگی دن بیلزریان
لینک مطلب
تاثیر بازی پوکر در زندگی دن بیلزریان
تاثیر بازی پوکر به در زندگی دن بلیزریان بسیار گسترده تر از آن چیزی است که بسیاری از کاربران اینستاگرامی او می بینند.میزان شهرت و محبوبیت سلبریتی ها در شبکه های اجتماعی و بسته به نوع  شهرت هر کدام  از آنها با یکدیگر متفاوت است، دلیل این اتفاق می‌تواند بسته به فرد مورد نظر متفاوت باشد و شامل مواردی مانند:پول و سرمایه‌، شغل و حرفه‌ی جایگاه اجتماعیکسب و کار اینترنتی می باشد.در بین سلبریتی های بی هنر اما پولدار دن بیلزریان یک سر گردن از همه بالاتر است، دن بلیزریان ثروت و زندگی لاکچری خود را مدیون بازی پوکر می داند.در این مقاله سعی داریم تا به سبک زندگی او بپردازیم.
خانواده دن بیلزریان
دن بیلزریان در روز ۷ دسامبر ۱۹۸۰ در شهر تامپا در ایالت فلوریدای آمریکا زاده شد. پدرش، پائول بیلزریان که یک ارمنی تبار است، از فعالان بورس وال استریت بود و برای فرزندانش پس‌انداز مالی قابل توجهی به جا گذاشت.بر اساس خبری که گاها به گوش می‌رسد. این سرمایه به چیزی حدود ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده‌شده است. دن بیلزریان مدعی است نیمی از خانوادهٔ بیلزریان در نسل‌کشی ارامنه کشته شده‌اند. برادر وی  آدام بیلزریان، پوکرباز معروف است. بیلزریان در سال ۲۰۰۰ وارد آموزش‌های نیروی دریایی SEAL شد اما پس از چند بار تلاش، نتوانست از آنجا فارغ‌التحصیل شود. پدر دن بیلزریان، در کار بورس بود اما متاسفانه پرونده‌ای برای او باز شد که او را به جرم فساد مالی محکوم می‌کرد بنابراین او به زندان رفت. از آن پس دن بیلزریان به فردی گوشه گیر در مدرسه تبدیل شد. او در دوران مدرسه‌اش به خاطر حمل اسلحه و بردن آن به مدرسه به زندان افتاده است. او در این باره گفته است که به دلیل اینکه به پدرش افتخار می‌کرده است (پدر او در جنگ حضور داشته است) اسلحه‌ی او یعنی مسلسل M16 را باخود به مدرسه برده است.
  گردش مالی و کلکسیون 
این سلبریتی اینستاگرامی از راه شرط بندی در بازی پوکر به سرمایه‌ی کنونی خود دست پیدا کرده است. البته بعضی افراد معتقدند او به‌اندازه‌ای که می‌گوید پولدار نیست و زندگی عاریه‌ای دارد. یعنی جت شخصی او، خانه‌ی او در لس آنجلس و لاس وگاس و … تنها برای ظاهر سازی است چرا که بیشترین برد دن بیلزریان در یک شب بیشتر از ۳ میلیون دلار نبوده است. با این وجود خود دن بیلزریان معتقد است در یک شب با بازی پوکر در محیط خصوصی تا ۵۰ میلیون دل��ر هم در آمد داشته است. البته این نکته را هم باید گفت که حتی اگر خانه‌ی او در لس آنجلس اجاره‌ای باشد اجاره‌‌ی آن چیزی حدود ۴۰۰۰۰ دلار برای یک ماه است که به هیچ وجه عدد کوچکی نیست.دن بیلزریان علاوه بر علاقه به دخترها، ریش خود و حتی جشن‌های مجلل به تفنگ و تیر اندازی علاقه‌ی بسیار زیادی دارد به طوری که یک کلکسیون از تفنگ‌های مختلف را در خانه‌اش نگه می‌دارد. این کلکسیون آن قدر بزرگ است که خود او می‌گوید اگر دزدی وارد خانه‌ام شود شاید نتوانم بین تفنگ‌هایم یکی را برای کشتن او انتخاب کنم.
صفحات اینستاگرامی
علاقه‌ی او به این موارد منتهی نمی‌شود. او همانند سایر افراد پولدار به حیوانات علاقه‌ی زیادی دارد. او یک گربه‌ی ۳ پا دارد که تعداد دنبال کننده‌های پیج اینستاگرام آن از نیمی افراد بیشتر است. او حتی دو بز را هم نگه می‌دارد که هرکدام پیج اختصاصی خود را در اینستاگرام دارند.امروزه اگر به صفحه‌ی دن بیلزریان مراجعه کنید با تعداد دنبال کننده‌ی سرسام‌آور ۳۱٫۱ میلیون نفر مواجه می‌شوید که با توده‌ای از عکس‌های او در حال خوش‌گذرانی و دختر بازی مزین شده است. روش زندگی دن بیلزریان بیشتر به فیلم‌ها شبیه است زیرا همیشه در مهمانی‌ها، کازینو‌ها، غرق در پول و همراه با دخترهای متفاوت و زیبایی است، که در حال خدمت به او هستند. ازنظر خیلی‌ها این زندگی یعنی زندگی رویایی اما آیا می‌دانید این سرمایه از کجا آمده است؟
آغاز بازی  پوکر 
این سلبریتی اینستاگرامی در جوانی برای خدمت در نیروی دریایی آمریکا داوطلب شده بود. او توانسته بود در طول ۵۱۰ روز تمرینات طاقت‌فرسا نمره‌ی ۹۴ را از  ۹۹ کسب کند که خارق‌العاده بود. اما او را از نیروی دریایی اخراج کردند که برای علت آن داستان‌های مختلفی روایت می‌شود. به هر حال پس از اخراج او از نیروی دریایی او به دانشگاه رفت و شروع به خواندن رشته‌ی جرم شناسی کرد. او پس از موفقیت خود در سفر به لاس وگاس و کسب در آمد ۱۸۷۰۰۰ دلاری درسش را نیمه کاره رها کرد و به بازی پوکر رو آورد. با شرط هایی که روی پوکر بست و همچنین کارهایی که می‌کرد بسیار مشهور شد. به طور مثال او عادت دارد دختری را با خود به بازی پوکر می‌برد که فقط وظیفه دارد دست خود را در ریش‌های دن بکند. این کار باعث دیده شدن بیش از حد دن شد.او به عنوان حرفه‌ی خود مشغول به ‌شرط بندی در بازی پوکر است. او ادعا می‌کند با این روش درآمدی بیشتر از ۱۰۰ میلیون دلار داشته است که این زندگی را برای او رقم زده است. نکته‌ی خیلی جالبی در سرگذشت او وجود دارد و آن این است که او تنها با ده هزار دلار وارد کازینو شد و آن را به ۱۸۷۰۰۰ دلار رساند. این ۱۰۰۰۰ دلار از فروش اسلحه‌های او که ارزشی معادل ۷۵۰ دلار داشتند و تنها به دلیل گرد آوری آن‌ها کنار هم ارزشمند بودند به دست آمد.
سرگرمی های دن بیلزریان
دن بیلزریان همواره با بدنی ورزیده و ریشی بلند در میادین ظاهر می‌شود. ویژگی دیگر او این است که بسیار فخر می‌فروشد. او همواره در حال خوشگذرانی یا شرط بندی است و این زندگی را در صفحه‌ی شخصی خود به اشتراک می‌گذارد. این سلبریتی همواره مشغول مصرف نوشیدنی‌های الکلی و مصرف مواد اعتیاد آور است که در کنار استرس ناشی از بازی پوکر سبب شده است تا سن ۳۲ سالگی ۳ بار سکته‌ی قلبی بکند. جالب این است که بار آخری که سکته کرد (سن ۳۲ سالگی) خود را پیش از موعد مقرر از بیمارستان ترخیص کرد و با دنبال کنندگان خود بر روی مردن یا نمردن خود شرطی ۱ میلیون دلاری بست.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا 
دن در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد که می‌خواهد برای ریاست جمهوری کاندیدا شود. او بسیار مصمم بود ولی با دیدن دونالد ترامپ و برگزاری جلسه‌ای با او به نفع او کنار کشید. این دوره تنها چند ماه به طول انجامید یعنی از ماه جون در سال ۲۰۱۵ که او اعلام کرد قصد کاندیدایی دارد تا ماه دسامبر در سال ۲۰۱۶ که او به نفع دونالد ترامپ کناره‌گیری کرد.در این مقاله به بررسی اجمالی زندگی کنونی دن بیلزریان پرداختیم. بعضی او را فردی منحرف و بعضی دیگر او را موفق می‌دانند. نظر شما هم ممکن است هر کدام این‌ها باشد اما ازنظر من او فرد موفقی است که گاها اشتباه هم کرده است. برای حرف خود دلیلی دارم و آن این است که او به آرزوهای خود رسیده است و به نظر از زندگی خود راضی است و مطابق با تعاریف شخص من او فردی موفق به حساب می‌آید. در مقاله‌های بعدی به گذشته‌ی زندگی دن بیلزریان می‌پردازیم.
0 notes