Tumgik
#شیخیه
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
طاهره قرةالعین / اولین دختر بی حجاب در ایران فاطمه زرین‌تاج برغانی قزوینی ملقب به زَکیّه یا اُمّ سَلَمَه و مشهور به طاهره و قُرَّةُالعَین شاعر ایرانی، از اولین مریدان سید علی‌محمد باب و از رهبران جنبش باب بوده ‌است. طاهره قره العین، نخستین زنی بود که به دلیل فعالیت هایش در جنبش بابیه به اعدام محکوم شد. آثار قلمی متعددی به صورت شعر و نامه از وی به‌جا مانده‌ که معروفترین غزل او با این بیت آغاز می شود: گر به تو افُتدم نظر، چهره به چهره، رو به رو.... شرح دهم غم تو را، نکته به نکته، مو به مو فاطمه زرین‌تاج برغانی قزوینی ملقب به زَکیّه یا اُمّ سَلَمَه و مشهور به طاهره و قُرَّةُالعَین (زادهٔ ۱۲۳۰، ۱۲۳۱ یا ۱۲۳۳ قمری – درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری) شاعر و محدث ایرانی،از اولین مریدان سید علی‌محمد بابو از رهبران جنبش باب بوده‌است. پدر و مادرش هر دو مسلمان و مجتهد بودند. وی همانند یکی از عموهایش ابتدا به شیخیه گرایش پیدا کرد و برای مدتی رهبری بخشی از شیخیه در کربلا و عراق را به دست گرفت. با علنی شدن دعوت سید علی‌محمد باب، طاهره به وی گروید و بدون آنکه موفق شود تا پایان عمر او را از نزدیک ببیند، در زمره نزدیک‌ترین یاران او درآمد. او نخستین زن بابی بود که روبنده از صورت برگرفت و اعلام نمود که با آمدن آیین بیانی، احکام اسلام ملغی شده‌است. او به اتّهام دست داشتن در قتل عموی بزرگش محمدتقی برغانی معروف به «شهید ثالث» بازداشت شد و سه سال بعد، مدتی پس از ترور نافرجام ناصرالدین‌شاه و هم‌زمان با بسیاری از بابیان دیگر، در تهران به جرم فساد فی‌الارض اعدام شد. او اولین زنی بود که به این اتهام اعدام شد. از طاهره اشعاری باقی مانده‌است که بر سر انتساب پاره‌ای از این اشعار به وی اختلاف نظر وجود دارد. از سویی طاهره تفسیری انقلابی از بابی‌گری ارائه کرد که موجب جدایی در جامعه بابی‌ها در ایران و عراق گردید، ولی از سوی دیگر همین تفسیر باعث پیوند موعودگرایی با مفهوم باب شد. طاهره برترین شخصیت زن در آیین بیانی و سومین و شناخته‌شده‌ترین شخصیت زن در آئین بهایی است. یکی از مشهورترین کارهای او برداشتن روبنده در واقعه بدشت بود. برخی نویسندگان معاصر این عمل را در جهت آزادی زنان و عملی فمینیستی توصیف کرده‌اند. اما دیدگاه مقابلی، طاهره را فعال فمینیست ندانسته و کارهایی مانند برداشتن روبنده در واقعه بدشت را بیشتر نمادی از الغای شریعت اسلام و اعلام شریعتی نو به نبوت سید علی‌محمد باب می‌داند. شعر و ادب اشعار طاهره قرةالعین دست‌خط طاهره در یکی از نامه‌های او طاهره قرةالعین طبع شعر و نویسندگی داشت.(ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/CHGnN7xn556/?igshid=dkdpfp6loxaz
0 notes
sirafkhabar · 5 years
Text
فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر
Tumblr media
فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر قومیت شهرستان بوشهر، در دوره افشاریه دارای مردمی مهاجر عرب تبار از کشور عربستان سعودی بوده، که بعدها بخشی از اعراب بحرینی نیز به آن افزوده شدند. اعراب کشورهای بحرین و عربستان سعودی، بنیانگذار شهرهایی چون بندر دیر، بندر بوشهر و بسیاری از مناطق ساحلی کنگان و عسلویه بوده اند. حتی پیدایش شهرستان دشتی نیز به اعراب نسبت داده می شود. با رونق تجارت دریایی در بندر بوشهر، سیل مهاجرت اقوام ایرانی تبار به آن آغاز شده، به گونه ای که در عصر ناصری، اعراب به اقلیتی ده درصدی در بوشهر، جزیره خارک و شیف تبدیل شده و جای آنها را بهبهانی ها، شیرازی ها، کازرونی ها، مهاجران شهرستان های استان بوشهر دشتستان، تنگستان و دشتی) و آبادانی ها گرفتند. با قفت قومیتی این شهرستان، به تدریج و در یک دوره زمانی دویست ساله، با یک گویش مشترک فارسی بندری (بوشهری)، و خاستگاه قومی مختلف به وجود آمده است. فرهنگ جنوب استان فارس ( کازرون) و بهبهان و کهگیلویه و بویر احمد بر ساختار فرهنگ، زبان و آداب و رسوم مردم تأثیر نهاده و مفهوم بومی بوشهر»، به «متولد استان بوشهر» تغییر یافته است. دین از ۲۲۵۲۹۷ نفر جمعیت شهرستان بوشهر، ۲۲۳۷۴۱ نفر (۱۱۹۰۰۳ مرد، ۱۰۴۷۳۸ زن مسلمان، ۸۶۱ نفر (۷۴۴ مرد، ۱۱۷ زن مسیحی، ۲۶ نفر (۲۶ مرد، ۵ زن یهودی، ۳ نفر (۳ مرد، ۵ زن) زرتشتی، ۱۴۳ نفر (۸۷ مرد، ۵۶ زن) پیرو سایر ادیان بوده و ۵۲۳ نفر (۲۷۶ مرد، ۲۴۷ زن) دین خود را اظهار نکرده اند. بر این اساس، ۳۲٫۹۹ % مردم این شهرستان، پیرو آیین اسلام، ۰.۳۸ مسیحی، ۰.۰۱. یهودی، ۰.۰۰۱٪ زرتشتی، ۰.۰۶. پیرو سایر ادیان می باشند. ۲۳٪ نیز دین خود را مشخص ننموده اند. شیعیان شهرستان بوشهر، مانند شهرستانهای دیلم، گناوه، دشتستان، جم، دشتی، دیر و تنگستان، شهرستانی شیعه نشین می باشد. بیش از ۸۵٪ مسلمانان شهرستان بوشهر، شیعه اثنی عشری و کمتر از ٪۱ شیخیه و اسماعیلیه می باشند و حدود ۱۴٪ نیز اهل سنت شافعی مذهب (ساکن در جزیره خارک، بندر بوشهر، روستاهای بوشهر، جزیره . شیف) هستند. به دلیل روابط تنگاتنگ فرهنگی مردم بنادر و سواحل خلیج فارس با کشورهای جنوبی (به ویژه بحرین، قطر، امارات متحده عربی و کویت) و تأثیر شگرف تجارت، اشتغال، روابط خانوادگی، ازدواج، زبان مشترک، اقلیم یکسان و روحیه مسالمت آمیزی، در طول ۳ قرن گذشته، استان بوشهر شاهد نزاع مذهبی شیعه و سنی نبوده است. با وجود اندیشه ها و گرایش های رادیکالی و ایدئولوژیک در جامعه، عملا گرایش مردم به حفظ مناسبات و کاستن از انجام رفتارهای تشنج زا بوده است. مراسم ماه محرم (فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) دهه اول ماه محرم همراه با سینه زنی، زنجیرزنی و روضه خوانی به مدت ۱۰ شبانه روز ادامه دارد. چند روز قبل از آغاز ماه محرم، حسینیه توسط جوانان و زیر نظر بانی حسینیه برای برگزاری مراسم تمیز و مرتب می شود؛ بدین صورت که بیرق های سیاه بر در و دیوار حسینیه افراشته می شود و قلیان ها و استکان ها برای برگزاری مراسم تمیز و مرتب می شوند و فرش و موکت ها توسط آنها شسته و پاک می شود که در گذشته نمد یا حصیر بوده است. در آبدارخانه حسینیه وسایل چیده می شود و زغال، کتری و دیگر وسایل برای برگزاری مراسم آماده می شود. در گذشته مردم این منطقه در شب اول با توجه به اعلام برنامه ای که از سوی یک نفر خبرچین به نام «جاشو» مطلع می شدند، همگی برای شرکت در مراسم در میدان و یا محلی در آبادی جمع می شدند. شرکت کنندگان از همان شب اول با خود مقداری قند، چای و هیزم می آوردند و بعد از شروع مراسم چای درست می کردند و به سینه زنان و عزاداران می دادند. افراد پیر تماشاگر و جوان ترها به عزاداری مشغول بودند. قبل از این که روحانی شروع به روضه خوانی کند، چند تن از افراد حاضر که معمولا افراد با سابقه و مسن هستند، در کنار منبر دور هم به صورت دایره می نشینند و شروع به نوحه خوانی می کنند. به این صورت که یک نفر از میان آنها نوحه می خواند و دیگران جواب می دهند که به آن «سرخونی» یا «روضه پامنبری» می گویند و این نشانه شروع مراسم روضه است. بعد از مراسم نوحه خوانی، روحانی به منبر رفته و به وقایع کربلا و چگونگی قیام امام حسین (ع) و فلسفه این قیام برای مردم صحبت می کند و مصیبت هایی که برای آن حضرت و اهل بیت ایشان به وجود آورده اند و هر شب به ترتیب در مورد یکی از بزرگواران و شهیدان کربلا صحبت می کند. بعد از این که مراسم روضه خوانی تمام شد، از مردم پذیرایی مختصری از چای و شربت به عمل می آید. در گذشته سنج و دمام وجود نداشته و بعد از روضه خوانی مراسم سینه زنی بوده است، اما در چند سال اخیر سنج و دمام نیز به برنامه های ماه محرم اضافه شده است. قبل از سینه زنی، گروهی شروع به زدن سنج و دمام می کنند که نشانه شروع سینه زنی است. بعد از پایان سنج و دمام زنی، ابتدا نوحه گو به تنهایی شروع به نوحه سرایی می کند. افراد سینه زن کم کم دور او حلقه می زنند و با ریتم صدایی او هماهنگ به سینه می زنند و در این هنگام حلقه ها یکی پس از دیگری تشکیل می شود. در این لحظه نوحه گو با سوز بیشتری نوحه سرایی می کند و کسانی که به عنوان بانی در بین صفوف هستند، صف ها را مرتب می نمایند. در اول سینه زنها با ریتم و آهنگ نوحه گو ۲ بار در فاصله کمی به سینه می زنند و جواب بیت آخر را می گویند و در هر ۱۰ دقیقه مرثیه و شعر نوحه توسط نوحه گو عوض می شود و چون افراد وارد هستند، بلافاصله که ریتم و آهنگ نوحه گو عوض شد، آنها بیت آخر نوحه جدید را به زبان می آورند. بعد از مدت ۴۵ دقیقه تا یک ساعت، نوحه گو ابیات مختلف را مرثیه سرایی کرد. بلافاصله نوحه گو ریتم نوحه و آهنگ و حرکت نوحه را عوض می کند و این ریتم جدید (واحد) نامیده می شود و فلسفه واحد بدین قرار است که یک بار سینه زن ها به جای دو بار دست های خود را به سینه بزنند یک بار آن را می زنند و اوج مراسم سینه زنی از این جا شروع می شود. این در حالی است که افراد سینه زن دست در کمر همدیگر کرده و مانند زنجیر به یکدیگر متصل شده اند و عرق از سر و روی آنها می چکد و با آهنگ خاصی همراه با ضربات دست ها به سینه، پاها را محکم به زمین می زنند که با خوردن دست به سینه یک صدای هماهنگی بسیار جالبی ایجاد می کند. مردم در این ماه سعی می کردند که لباس رنگی نپوشند و هر کس در توان داشت لباس مشکی میپوشید. و مراسم ماه محرم در شب تاسوعا شلوغ تر است. در این شب هر کسfi گوسفند نذر داشته باشد، سر می برد و اگر نذری دیگری از قبیل برنج و گوشت و یا از سایر مواد دیگری داشته باشد، برای روز عاشورا آماده می کند و نذرکنندگان سینه زنان و یا افراد محل را به خانه خود دعوت می کنند. به غیر از افراد دعوت شده، برای خانه های افراد بی بضاعت غذا می فرستند.
Tumblr media
صبحدم مراسمی است که در شب عاشورا، در مسجد، حسینیه یا تکایا انجام می شود و معمولا عزاداران حسینی، شب را نمی خوابند و به یاد آخرین شب زندگی امام حسین (ع)، از نیمه شب عاشورا تا طلوع فجر عزاداری، سینه زنی و نوحه خوانی می کنند. روش اجرای صبحدم بدان گونه است که علم بزرگی را که از قبل آماده کرده و پارچه ها و شال های رنگارنگ و سیاه از آن آویزان کرده اند، در وسط قرار داده و اطراف آن دسته جمعی دایره وار می چرخند، چنان که مردان در جلو و زنان در پشت سر حرکت می کنند و می خوانند: ای صبحدم یکدم مدم  یک امشبی بهر خدا تا حسین گشته نگردد در زمین کربلا تا هنگام اذان صبح که مؤذن مسجد با صدای رسا شروع به اذان گفتن می کند و همه عزاداران با هم می خوانند: صبح قیامت دمید گشت به کام یزید از افق مشرقین صبح قیامت دوید زینب محزون و زار وقت اسیری رسید و مردم پس از مدت کوتاهی سوگواری، برای وضو ساختن و اقامه نماز، آماده می شوند. حلیم روز عاشورا را شب قبل از آن، با گوشت و گندم درست می کنند و بین خانه های فقرا تقسیم می کنند. اگر سینه زنان و عزاداران تا صبح سینه زنی و عزاداری نمایند، معمولا در طول شب به خانه ها می روند و حلیم می خورند. در گذشته عزاداران در شب عاشورا تا صبح به عزاداری مشغول بودند و بعضی از عزاداران از یک روستا به روستای دیگر می رفتند و وقتی وارد می شدند، این اشعار را می خواندند: «ما عزادار حسینیم، ای عزاداران سلام هر که دارد عشق شاه کربلا عریان شود». بعد از مدتی پیراهن خود را در می آورند و سینه می زدند. آن گاه بزرگان آن محل به استقبال آنان می آمدند و آنان را به جایگاه استراحت می بردند و از آنان پذیرایی می کردند. شام غریبان(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) مردم در میادین و مساجد جمع می شوند و به عزاداری می پردازند. این مراسم به گرمی مراسم شب عاشورا نیست. اربعین در روز ۲۰ صفر، یعنی ۴۰ روز پس از عاشورای حسینی، مردم در مساجد و یا میدانها جمع می شوند و مدتی به عزاداری می پردازند و آنگاه به سخنرانی واعظان گوش می دهند. نون پوشون این مراسم که در ایام محرم و صفر به ویژه عصر یا شب تاسوعا در مساجد یا تکایا انجام می شود، چنان است که مثلا نذر می کنند که اگر کودک یا نوجوان از بیماری نجات یابد، کنار منبر سیدالشهدا نون پوش کنند. رسم است که حلوا برنجی یا حلوا آردی یا مسقطی را با تعدادی نان آماده می کنند، ابتدا چند قطعه حلوا را در یک یا دو نان پیچیده زیر سر بیمار می گذارند و او را می خوابانند و نانها را روی او پهن می کنند، چنان که همه بدن او را بپوشاند و پس از دعا برمی دارند. این کار را سه بار انجام می دهند. سپس صلوات می فرستند و دست آخر نان و حلواها را لقمه گرفته و به حاضرین هدیه می دهند و آنها هم برای تبریک می خورند و یا برای فرزندان خود می برند. انجام این مراسم به عهده زنان است و مردان اجازه ورود ندارند، ولی می توانند تبرکا از آن نان و حلوا استفاده نمایند. چهارشنبه آخر صفر(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) در آخرین چهارشنبه ماه صفر دختران به صحرا می روند و آش می پزند و میگویند: «صفر، صفر دار، سال دؤر، خونه شوهر، بچه بغل» یکی از مراسم مشهور شهرستان بوشهر در این ایام صفر به در است، که به آن صفر در هم می گویند، چون معتقدند ماه صفر «نحس» است. این مراسم با روشن کردن آتش و پریدن روی آن و شکستن کوزۂ نو و آب ندیده پایان می پذیرد. برخی هم بر این باورند که برای رفع نحوست صفر باید از آب گذشت. بنابراین با سوار شدن بر قابق و عبور بر روی آب دریا و رفتن به جزیره شیخ زنگی» و زیارت شیخ زنگی این نحوست را به اصطلاح از خود دور می کنند. در قدیم، این مراسم را «چهارشنبه سوری» خوانده و مراسم چهارشنبه آخر سال را برگزار نمی کردند، اما مدتی است که چهرشنبهع سوری در آخر سال رونق یافته و به چهارشنبه آخر صفر چندان توجهی نمی شود. ماه رمضان در ماه رمضان از شب اول تا شب آخر، مراسم سخنرانی و مرثیه خوانی در مساجد و محافل وجود دارد. به خصوص شب های ۱۹ تا ۲۳ که مصادف است با شهادت حضرت علی (ع) و شب های قدر. مردم در این مدت در مجالس سخنرانی ها و مرثیه خوانی ها و شب زنده داری ها به سر می برند و مشغول عبادت می باشند. در گذشته فقط ۳ روز از ماه رمضان سخنرانی و مرثیه خوانی بود و آن سه شب، شب ضربت و شهادت مولا علی (ع) بوده است. در نوزدهمین روز از ماه مبارک رمضان که مصادف است با ضربت خوردن تا روز بیست و یکم که مصادف است با شهادت حضرت علی (ع) می باشد، مردم در مساجد جمع می شوند و به سینه زنی و زنجیر زنی و مجالس یادبود مشغول می شوند. در بعضی از نقاط شهری، عده ای تعزیه نیز به راه می اندازند و مردم را از کم و کیف جریان شهادت حضرت آگاه می نمایند. در این روزها تمام مردم روزه هستند و حتی کسانی پیدا می شوند که اصلا روزه نمی گیرند، ولی به خاطر محبوبیت حضرت علی (ع)، این سه روز را روزه می گیرند. در شب های قدر که مصادف است با ۲۱ تا ۲۳ رمضان می باشد، مردم در روستاها و شهرها، دعای جوشن کبیر می خوانند و به عبادت خدا پرداخته و عده ای نیز شب زنده داری (احیاء) می کنند. عید فطر(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) مهمترین مراسم عید فطر مراسم خیرات است، که به روز مردگان نیز معروف است. در این روز مردم قبل از طلوع آفتاب مقداری خوراکی از قبیل : حلواشکری محلی، حلوا با خرما یا خرما رنگینه، زولبیا، میوه، شیرینی و دیگر تنقلات همراه خود به قبرستان ها می برند و بین مردم تقسیم می کنند. عده ای این مواد را بر سر قبرهای اموات خود می گذارند و مردم از آنها می خورند و فاتحه می خوانند. بعد از این مراسم که هنگام طلوع آفتاب تمام می شود، به مساجد می روند و نماز عید را به صورت جماعت می خوانند و به خانه برمی گردند. در این مراسم همه مردم از غذاهای دیگران باید لقمه ای بخورند و فاتحه بخوانند. عید قربان در این عید مردم گوسفند، به خصوص گوسفند نری را قربانی می کنند و گوشت آن را بین همسایگان بی بضاعت و کم بضاعت تقسیم می کنند. آنان استخوان و روده های گوسفندان قربانی را در زیر خاک پنهان می کنند و معتقدند که این استخوان ها را نباید حیوانات بخورند، چون همه تبرک شده اند. اهل سنت تمام مسلمانان اهل سنت شهرستان بوشهر، مذهب شافعی داشته و اغلب آنها عرب تبار می باشند. ارمی وادالا، نایب کنسول سفارت فرانسه در بندر بوشهر، در سال ۱۹۱۶م. می نویسد: «خارک: جزیره. دارای ۳۰۰ تن جمعیت مسلمان سنی ...» شیعه ۸٪ درصد سنی ها می باشند. مردمی طبعه آرام و به جنگ رغبتی ندارند. در سال ۱۳۰۲ نیز گزارش شده است: «شهر بوشهر: زبان اهالی عموما فارسی است و جزئی که بالغ بر ۱۰۰ نفر باشند، تقریبا سنی شافعی دارد، بقیه شیعه هستند.» در شهر بوشهر، مسجد سنی ها دایر بوده و اشخاصی همچون «شیخ عبدالسلام»، امام جماعت آن بوده اند. عید فطر  اهل سنت شهرستان بوشهر، به خصوص مردم موحد جزیره خارک و جزیره شیف، پس از یک ماه روزه داری و عبادت، خود را برای انجام مراسم عید فطر آماده کرده و صبح زود با شتاب به مصلای نماز عید می شتابند. پس از اجرای نماز و تبریک فرا رسیدن این عید بزرگ و ابراز و تقسیم شادی ها، گروه گروه به زیارت قبور درگذشتگان و زیارتگاه ها می روند و با حضور در آن جا و ذکر فاتحه و دیدار دوستان و آشنایان، دل و جان خود را صفای بیشتری می دهند. سپس به دیدار صاحبان عزا می روند و موجب تسلای خاطر ایشان می گردند. در قدیم به این کار «عید تحلکی» یعنی عید تلخ می گفتند. سپس از بزرگان و بیماران عیادت به عمل می آورند. به دیدار اقوام و نزدیکان می روند و این روز را شادباش و تبریک می گویند و همدیگر را دعا می کنند. به کودکان عیدی می دهند و با شیرینی و شربت از مهمانان پذیرایی می کنند. در مصلاها نیز شیرینی و شربت تقسیم می شود و این روز بزرگ را با شکوه و عزیز می دارند. در روزگارانی پیش از این، مردم لباس سفید می پوشیدند و نماز عید را در حسینیه ملاح زاده برگزار می کردند. سپس به دیدار کدخدای ده و فرمانده پایگاه دریایی می رفتند. عصر عرفات یعنی نزدیک به شب عید نیز به زیات میر محمد و اهل قبور می رفتند و ذکر فاتحه ای نثار می کردند. عید قربان(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) عید قربان که در میان اهل سنت به «عید اضحی» شهرت دارد، بسیار محترم و بزرگ شمرده می شود. مردم این عید را به عنوان یکی از تکالیف دینی و مذهبی، با ایمان و علاقه خاصی پاس می دارند. با قربانی کردن گوسفند و تقسیم گوشت میان همسایگان و مستمندان و برگزاری نماز عید در مساجد این روز را آغاز می کنند. شیرینی و شربت تقسیم می کنند و به همدیگر تبریک و شادباش می گویند. اهل سنت سه روز اول عید قربان را «ایام تشریق» می نامند. «تشریق در فرهنگ لغت به معانی روشن کردن، به سوی مشرق توجه کردن و خشک کردن گوشت در آفتاب آمده است. عید مولود از اعیاد بزرگ مسلمانان است که طبق روایت اهل سنت دوازدهم ربیع الأول می باشد. در این روز، به جشن و سرور و تقسیم شیرینی و شربت در اماکن و مساجد و بازار می پردازند. . اهل سنت معمولا لباس سفید می پوشند و مراسم مولودی خوانی را برگزار می کنند. اشعار مولودی به صورت عربی و به صورت گروهی و با حرکات خاصی انجام می گیرد. در شب مولود، برخی خانواده ها به درست کردن هلیم می پردازند و میان مردم تقسیم می کنند. همچنین در این شب نوزادان را در آغوش گرفته و به طور ایستاده سرودهایی به زبان عربی می خوانند. ماه رمضان(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) از شب اول ماه مبارک رمضان، سنت مقابله (قرآن خوانی در مساجد و منازل برگزار می شود. هر شب یک یا دو جزء قرآن تلاوت می کنند. یک نفر به عنوان بزرگتر یا سرپرست مجلس و محفل قاریان را در قرائت صحیح هدایت می کند. سهم هر قاری را مشخص می کند و اگر در خواندن غلط یا اشتباهی داشته باشد، تذکر می دهد تا اصلاح نماید. در این شب ها حاضرین با چای، شربت، قنادی، زولبیا و غیره پذیرایی می شوند. در شب قدر یا لیالی قدر، مراسم احیاء و شب زنده داری برگزار می گردد. معمولا در شب های قدر در مساجد به مردم سحری» نیز می دهند. در قدیم مراسم قرآن خوانی ماه مبارک رمضان در منزل کدخدا برگزار می شد. گری گشو گری گشو» (گره گشایی) یکی از رسم های قدیمی در میان اهل سنت بوده است که اکنون چندان رونقی ندارد. این رسم در عصر یا شب نیمه ماه رمضان (بعد از نماز عشاء) و به منظور گشایش در امورات زندگی و به قصد قربت برگزار میگردد. برخی از خانواده ها که نذر و نیازی دارند، از قبل مقداری آجیل، شیرینی، بادام، ذرت، گندم برشته یا دیگر تنقلات بدین منظور فراهم می کنند تا در این شب به کودکان محل که به در خانه ها می روند، بدهند. بچه ها به صورت دسته جمعی در حالی که کیسه ای کوچک در دست دارند، در خانه ها را می زنند و چیزی طلب می کنند. اعتقاد بر این است که به خاطر قلب پاک و بی گناه کودکان، خداوند نذر و نیاز آن خانواده را برآورده می سازد. در صورتی که خانواده ای از آنان پذیرایی کنند، بچه ها خوشحال شده و همگی با هم توی کوچه ها راه می افتند و می گویند: «خونه گچی، پر همه چی» (خانه گچی، پر از همه چیز) و اگر از در خانه ای دست خالی برگردند، می خواند: «خونه گدا، هیچی ندا) (خانه گدا، هیچ چیز نداد). خیرات در میان بیشتر اهل تسنن رسم بر این است که در هر ۳۰ شب ماه مبارک رمضان، مقداری از غذایی که می خورند یا خوردنی دیگری را به نیت خیر از خانه بیرون می کنند و به فقیر و صغیر و رهگذر یا به اهل مسجد می دهند. عده ای در این ماه به خصوص شب های بیست و پنجم تا سی ام، اقدام به برگزاری ختم قرآن در مسجد می نمایند و بعد از نماز مغرب و عشا از مدعوین و دیگر شرکت کنندگان پذیرایی مفصلی به عمل می آورند. اقلیت های دینی(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) یهودیان مهم ترین اقلیت دینی استان بوشهر، یهودیان، یعنی پیروان آیین جهانی حضرت موسی (ع) می باشند. ربی داود دبت هیلل، جهانگرد یهودی، که در سال ۱۸۲۷م. و در زمان فتحعلی شاه قاجار، به ایران سفر کرده، می گوید: بوشهر شهر کوچکی است در کنار خلیج فارس. کوچه های تنگ و باریک دارد. کاروانسرایی برای کالای تجاری و استراحتگاه مسافران ساخته اند. در تابستان، هوای بوشهر بسیار گرم است. این شهر ۲۰۰ خانوار یهودی دارد، که اغلبشان زرگرند. مسلمانها زیاد از آنها بهانه می گیرند. ۵۰۰ خانوار هم ارمنی دارد. جان گوردیمر لوریمر، سرکنسول بریتانیای کبیر در بوشهر، در سال های ۱۹۱۳-۱۹۱۴م. جمعیت یهودیان بوشهر را ۶۰۰ نفر دانسته و می نویسد: در کنار این محلات، محله کوچک دیگر هست که یهودیان سکونت دارند. مهم ترین این دو محله در گوشه شمال غربی شهر و دیگری در گوشه جنوب شرقی نزدیک چهاربرج واقع شده.»۲ محمد علی خان سدید السلطنه، در سال ۱۳۴۰ق. می گوید: ملل متنوعه: موسوی ها یهودیان تبعه ایران حال ۱۰۰ خانوار می شوند. پیشتر بیشتر بودند. در بوشهر ۲ محله از آنها تشکیل شده بود. در این اواخر مشغول مهاجرت به قدس شریف و شامات گردیده و قلت یافته اند. در بوشهر یا صرافند یا صباغت می نمایند یا عرق خرما کشند. دیگر ارامنه تبعه ایران ۱۰ خانوار می شوند و تجارت کنند و مغازه دارند. یهودیها را ۲ محله است: یکی در محله دهدشتی است و دیگری میانه محله بهبهانی و محله کوتی واقع و معبد یهود در محله بهبهانی ها واقع می شود. رمی وادالا، نایب کنسول سفارت فرانسه در بندر بوشهر، در سال ۱۹۱۶م. در باره یهودیان شهر بوشهر می نویسد: بندر بوشهر: جمعیت آن تقریبا ۳۰۰۰۰ تن شیعه ایرانی است و علاوه بر این ۴۵۰ تن کلیمی، ۲۰۰ تن تازی سنی، ۱۵۰ تن امریکایی و چند تن اروپایی (بیشتر انگلیسی)، بغدادی، گوائی (هند پرتغالی) در آن زندگی می کنند. در باره یهودیان خارک هم آورده است: خارک جزیره. دارای ۳۰۰ تن جمعیت مسلمان سنی، که ۱۲ تن آن کلیمی اند.» نجم الدوله در سال ۱۳۰۶ق. گزارش می دهد که: «یهودی بوشهر ۳۰۰ خانوار می شود، از تاجر و صرافو شراب فروش.» یکی از مراکز جمعیتی یهودیان شهرستان بوشهر، روستای چاه کوتاه بوده است. بر کسی معلوم نیست که اولین بار خانواده های یهود از چه موقعی به این دهکده مهاجرت کرده اند، لیکن وجود آنها قدمت دیرینه در چاه کوتاه داشته است. تعداد این خانواده ها حدود ۸ خانواده بوده و همچنین دارای عبادتگاه کوچکی نیز بوده اند. قبرستان آنها در محلی به نام ماهور فعلی بوده و آنها مرده هایشان را به صورت نشسته یا ایستاده خاک می کرده اند. می گویند در دست راست مرده یک تخم مرغ و در دست چپش یک سکه و در دهانش آرد می ریخته اند و اعتقاد داشته اند که هنگامی که مأمور بهشت یا مأمور سئوال و جواب (نکیر و منکر) جهت سؤال و جواب آمد، تخم مرغ را به وی تعارف و اگر قبول نکرد با آرد بر صورتش فوت کن و کلید بهشت را بردار و وارد بهشت شو. نام کدخدای آنان شخصی به نام ملاگرگو (ملاگرگعلی) بوده و همچنین خیاطی داشته اند به نام الأذا (فرزند یوسف) که با چرخ پایه ای خیاطی کار می کرده است. نام بزرگان این خانواده یوسف، گرگو(گرگعلی) عوض، آرین (که پیر مرد تنهایی بوده)، ماشاء الله، دوهو و خاتون بوده است. پروفسور حبیب لوی در باره جمعیت یهودیان بوشهر در تاریخ معاصر می نویسد: بوشهر: ۴۰۰ یهودی دارد. در سال ۱۸۷۶م. ۳ کنیسا و ۷۰ خانوار جمعیت داشت. یهودیان بوشهر از سال ۱۸۹۰م. به طرف اورشلیم مهاجرت کردند. جمعیت این جا از سال ۱۷۳۰م. از شیرازی و کازرونی و اطراف تشکیل شد.» بوشهری ها به یهودی ها، یودی می گویند. یهودیان بوشهر اغلب به مشاغلی چون زرگری، پارچه فروشی، پیله وری، مشروب فروشی میخانه داری و داروفروشی اشتغال داشته اند. برخی از زنان یهودی ب��شهر، در معالجه بیماری چشم و عرضه داروی چشم مهارت داشتند. خانواده های سرشناس یهودی بوشهری عبارتند از: دیان زاده (دایان زاده)، گرجی، ساسون، ابرام. یودیها وقتی به هم می رسیدند له ملخه میگفتند، که سلام علیکم در گویش عبری بوشهری ها محسوب می گردید. از جشن های مذهبی یهودیان، می توان از جشن «کپربندون» یاد کرد، که همان عید سوکوت (سکوت) است. پس از تشکیل کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸م.، که یهودیان بسیاری از اقصی نقاط دنیا، به این کشور مهاجرت کردند، جمع کثیری از یهودیان بوشهر نیز به اسرائیل کوچ کرده اند. یکی از ملایان یهودیان شهر را که در محله یهودیان نزدیک محله بهبهانی ها می زیست، به سبب حرکات و رفتار و طرز لباس، به تمسخر «ملا اورینک» لقب داده بودند. یهودی دیگری که خسیس بوده، از سر تخفیف، ملا پیناس می خواندند. در سند نمره ۲۰۱۰ به تاریخ ۲۳ شهر رجب ۱۳۴۱ق./ ۲۰ برج حوت ایت ئیل ۱۳۰۱ش. (شماره بازیابی ۲۹۳۰۰۵۹۳۹ مرکز اسناد ملی ایران)، به مهاجرت یهودیان بوشهر به اسراییل و «شاول مراد ساسونی»، تاجر یهودی بوشهر، که ظاهرا مدیر یهودیان این بندر بوده، اشاره شده است. منوچهر آتشی، در خاطرات خود، یکی از دلایل تسریع مهاجرت یهودیان از بوشهر را شعله ور شدن احساسات یهودستیزانه و آزار و اذیت یهودیان، پس از حضور جمعی از آوارگان فلسطینی در سال های پس از شهریور ۱۳۲۰ می داند. با این که در بیشتر ��هرهای ایران، محله های اقلیت های دینی از سایر محلات جدا بوده و خانه های یهودیان معمولا از لحاظ ارتفاع در سطح پایین تری ساخته می شد، اما در بوشهر وضعیت کمی تفاوت داشت. در بافت تاریخی بوشهر، یهودیان به صورت متمرکز در شمال محله کوتی» و به صورت پراکنده در محلات «بهبهانی» و «دهدشتی» ساکن بوده اند. محله یهودیان در واقع شامل چند معبر در شمال محله «کوتی» بود و به عنوان بخشی از محله «کوتی» محسوب می گردید. بسیاری از مردم معتقدند که نام شهر شنبه در شهرستان دشتی و شهر کلمه در شهرستان دشتستان و محله شنبدی شهر بوشهر، از کلیمیان و شنبه (روز مقدس یهودیان) اخذ شده است. در دوره قاجاریه، در محله شنبدی بوشهر، کسی کار نمی کرده و ماهی صید نمی نموده است. کنیسای بوشهر(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) یهودیان بوشهر ۲ کنیسه داشته اند: ١. کنیسه نخست در محله دهدشتی و نزدیک «عمارت حاج رئیس» واقع شده بود. این کنیسه با اجرای پروژه گسترش بندر و گمرک در سال ۱۳۶۳ به طور کامل تخریب شد و اکنون هیچ آثاری از آن باقی نمانده است. ٢. دومین کنیسه در مرز محله بهبهانی و کوتی قرار داشت. این کنیسه در حال حاضر به صورت ویرانه درآمده و به غیر از درهای ورودی چوبی در اضلاع شرقی و غربی بنا، بخش هایی از دیوارهای دورتادور زمین و چند طاق نما بر روی دیوار جنوبی، چیزی برجای نمانده است. آخرین روحانی یهودی این کنیسه «عبدالله تامیم» نام داشته است. این کنیسه در زمان آبادی، دارای زیرزمین عمیقی بود که به میقوه «غسل خانه اختصاص داشت. زیرزمین به اندازه ۱۵ تا ۲۵ پله پایین تر از تراز همکف بوده و پله های دسترسی به میقوه، در جلوی ورودی غربی قرار داشته است. خانه یهودا: این عمارت متعلق به دوره قاجاریه در محله کوتی بافت قدیم شهر بوشهر واقع شده و به ۱۸۶۵۲ در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی کشور ثبت گردیده است. طول آن ۲۰، عرض ۸ / ۲ و ارتفاع آن نیز ۹ / ۸۶ متر است. خانه دارای ۱۶۰ متر مربع مساحت می باشد و مالک خصوصی آن در حال حاضر وارثان یهودا می باشند. گورستان های یهودیان بوشهر عبارتند از: ۱. برخی بر این باورند که گورستان تاریخی امام زاده، یک قبرستان یهودی است. این گورستان باستانی، در جنوب شرقی امام زاده عبدالمهیمن شهرستان بوشهر واقع شده و با قدمت دوره تاریخی، به شماره ۶۵۱۱ در تاریخ ۷ مهر ماه ۱۳۸۱ در فهرست آثار ملی ایران ثبت گردیده است. اکثر این قبور بر اثر خاکبرداری های متعدد مورد تخریب قرار گرفته، اما آن بخش از گورها که در محوطه پایگاه دریایی بوشهر واقع شده اند، حفاظت شده و سالم مانده اند. ایجاد فنس پایگاه دریایی، باعث شده که قبرستان به دو بخش تقسیم گردد. گورهای این قبرستان عمدتا به دوران پارتی و ساسانی تعلق داشته و به دلیل این که به صورت شرقی غربی می باشند، به احتمال قریب به یقین، یکی از گورستان های یهودیان بوشهر در دوره باستان می باشد. ۲. قبر ژنرال یهودی: این بنای دوره قاجاریه در محله سنگی شهر بوشهر واقع شده و به شماره ۱۸۶۴۰ در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. طول آن ۲۳.۸۶ ، عرض ۱۵.۵۰ و ارتفاع آن ۵٫۷۰ متر بوده و مساحت بنا ۳۷۰ متر مربع می باشد. در گورستان آرامگاه کشته شدگان جنگ سال ۱۲۷۳ق. /۱۸۵۷م. ایران و انگلیس، مقبره ای وجود دارد که در آن یکی از ژنرال های برجسته یهودی انگلیس دفن شده است. این گورستان در خیابان توحید بوشهر پشت اداره برق واقع شده و کتیبه ای به زبان عبری در قبر ژنرال وجود دارد که ترجمه آن چنین است: «احضار شد در محضر الهی، جان و روح آن صدیق، آن پیرمرد، آمرزیده شده، موسی فرزند سلیمان. ششم ماه کوت سال ۵۶۸۷ عبری، باشد جان او قرار گرفته در ردیف زندگان.» این ژنرال در سال ۱۸۵۶م. به هنگام هجوم قوای انگلیسی به شهر بوشهر کشته شده و انگلیسی ها برای یادبود این ژنرال و دیگر سربازان مزدور مقتول در جنگ این بنای یادبود را برپا نموده اند. ٣. گورستان قدیمی یهودیان شهر بوشهر: به گورستان جیدها (جهودها) مشهور بوده و امروزه تقریبا با خاک یکسان شده است. مکان آن در حدود دفتر مرکزی هواپیمایی هما قرار داشته است. زرتشتیان ابواسحاق ابراهیم اصطخری، در باره مذهب و دین مردم فارس (پارس) در قرن چهارم هجری، که ریشهر (بوشهر) نیز تابع این استان (ایالت) بوده است، می نویسد: و در پارس گبرکان [زرتشتیان و ترسا آن [مسیحیان و جهودان یهودیان باشند و غلبه گبرکان دارند. و جهودان اندکی باشند. و کتاب های گبرکان و آتشکده ها و آداب گبرکی هنوز در میان پارسیان هست. و به هیچ ولایت اسلام، چندان گبر نباشدکی در ولایت پارس، کی دارالملک ایشان بود ست. در آرامگاه پالمیریان جزیره خارک، نشانه هایی از این مذهب مشاهده می شود. به طوری که از حفریات برمی آید در قرن چهارم میلادی قلعه ویران شده و بر خرابه های آن آتشکده زرتشتی بنا به مذهب رسمی ایران در دوره ساسانی ساخته شده است. سکه هرمز دوم، که در آغاز قرن چهارم سلطنت می کرده است، تاریخ احتمالی بنای مجدد معبد را نشان می دهد. آتشکده از سنگ نتراشیده و ملات گل ساخته شده و در میان تالار آن بر محرابی آتش جاوید مقدس می سوخته است، همچنان که هنوز هم در آتشکده های زرتشتیان یزد می توان همانند آن را دید. ۳ طرف آتشکده را میدان اجتماعات را دربر می گرفته است. بنا بر مراسم مذهبی زرتشتیان تنها موبدان به آتش آتشکده راه دارند، اما به فاصله ناچیزی از جایگاه آتش جاوید مقدس، یک چهارطاقی می ساختند که ۴ ستون و ۴ سقف داشته و گنبدی آن را می پوشانیده است. این بنا از ۴ جهت باز بود. موبد که باید نماز بگذارد در ظرفی آتشی را که از شعله های آتشکده برافروخته بوده، می آورد و در برابر پیروانش که نزدیک چهار طاقی و در زیر آسمان گرد آمده بودند، می نهاد. بازمانده این چهار طاقی در ۱۰۰ متری جنوب آتشکده به وسیله هیئت باستانشناسی فرانسوی کشف شده است. در قرن هفتم، بسیاری از آتشکده های زمان ساسانیان تبدیل به مسجد شد، آتشکده جزیره خارک نیز سرنوشتی جز این نداشت. در دیوار مقابل آتشکده رو به قبله محرابی برای ادای فرائض دینی مسلمین ساخته شده است. در آبان ماه ۱۳۳۵، تنها زرتشتی شهرستان بوشهر، در روستا ساکن بوده است. در سال ۱۳۴۵، ۳۶ زرتشتی و در ۱۳۵۵، ۲۱ زرتشتی در آن اقامت داشته اند. در آبان ماه ۱۳۶۵، ۱۹۸ زرتشتی بوشهری وجود داشته، اما با کاهشی شدید و غیر قابل پیش بینی، شمار آنان در سال ۱۳۷۵، به ۳۶ نفر و در سال ۱۳۸۵، به ۳ نفر رسید. هر ۳ زرتشتی، مرد بوده و شامل ۲ نفر در گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ ساله و ۱ نفر ۱۵ تا ۱۹ ساله هستند. مسیحیان(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) ریشهر (بوشهر دوره ساسانی)، یک حوزه اسقف نشین در شورای بزرگان دین سوریه شرقی محسوب می گردید، اما در دوره قاجار اغلب مسیحیان شهرستان بوشهر، پیرو مذهب ارمنی و تاجرپیشه بوده اند. مهم ترین ماندگاه های مسیحیان شهرستان بوشهر عبارتند از: ١. کلیسای ارامنه گریگوری: این کلیسا، که یکی از دو کلیسای موجود و تاریخی استان بوشهر است، در خیابان انقلاب محله شنبدی بافت قدیم شهر بوشهر واقع گردیده و با قدمت دوره قاجاریه، به شماره ۶۵۱۴ در تاریخ ۷ مهر ماه ۱۳۸۱ در فهرست آثار ملی کشور ثبت گردیده است. این کلیسا، با نام «کلیسای گئورک مقدس» در سال ۱۸۱۹م. / ۱۲۳۵ش. به وسیله خانواده سرشناس ارمنی «آودیان»، با بهره گیری از کمک مالی انگلیسی ها ساخته شده است. در سال ۱۹۴۸م. و پس از مهاجرت بزرگ ارامنه ایران به مام وطن ارمنستان، تمام اموال و اشیاء این کلیسا به کلیسای وانگ اصفهان انتقال یافت، اما ۲۶ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۷۴م.، دوباره این اموال به همراه یک خادم ارمنی به بوشهر بازگردانده شدند. ٢. کلیسای خارک: این بنای باستانی، متعلق به دوره ساسانی، در جزیره خارک واقع گردیده و به شماره ۲۲۰۴ در تاریخ ۱۶ آذر ماه ۱۳۷۷ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. بدون شک نستوریان مقیم جزیره خارک وابسته به مرکز دینی مسیحیان ریشهر بوده اند و کلیسای برزگ و مجهز آنان در خارک، دال بر کثرت جمعیت مسکونی این جزیره می باشد. ٣. گورستان ارامنه بوشهر: این گورستان در جلو کلیسای ارامنه گریگوری بوشهر در محله شنبدی بافت قدیمی این شهر ساحلی واقع شده و اندکی پس از ساخت کلیسا، یعنی سال ۱۲۳۵ ساخته شده است. مساحت تقریبی آن ۴۰۰ تا ۵۰۰ متر مربع بوده و برای دفن مردگان مسیحی مقیم شهر بوشهر و دیگر شهرهای اطراف اختصاص یافته است. ۴. گورستان مهاجمین انگلیسی: این گورستان تاریخی متعلق به دوره قاجاریه، در محله دواس بهمنی در جنوب شهر بوشهر واقع شده و به شماره ۲۸۸۰ در تاریخ ۵ آذر ماه ۱۳۷۹ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است. در این گورستان، پیکر بسیاری از افسران، درجه داران و سربازان انگلیسی کشته شده در دوران جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸م.)، به خاک سپرده شده است و آرامگاه یک دریاسالار انگلیسی نیز در میان آنان به چشم می خورد. ۵. تل ارمنی ها: تپه ای بوده است در شهر بوشهر، که محل خانه های ارمنی ها بود. این تل یا بلندی در محلی است مشرف به بازار قدیم نزدیک مسجد نو، در محله شنبدی. مجموعه حجره ها، تجارت خانه ها، منازل زیبا و یک کلیسا، چهره اولیه تل ارمنی ها را تشکیل می داده است. برخی از سالمندان بوشهری در این مکان کلیسایی را مشاهده کرده اند. ۶. کلیسای ظهور مسیح: کلیسایی کوچک و مربوط به زمان تأسیس کمپانی هند شرقی، یعنی اوایل قرن نوزدهم میلادی، که در جوار ساختمان کنسولگری بریتانیای کبیر و اداره دارایی سابق بوشهر قرار داشته و بر اثر بی توجهی از میان رفته است. کلیسای کارملیت ها در بوشهر، که در سال ۱۷۶۵م. توسط کشیش کرنلیوس و آنتونی ماریان ساخته شده، که امروزه اثری از آن در دست نیست. در آبان ماه ۱۳۳۵، تمام ۲۶ مسیحی این شهرستان در شهر بوشهر اقامت داشته اند. در سال ۱۳۴۵، ۲۵۴ مسیحی در بوشهر زندگی می کردند، که ۹۹ نفر آنها ارمنی بوده اند. در ۱۳۵۵، جمعیت کل مسیحیان به ۸۸۷ نفر افزایش یافت، اما ارامنه به ۶۳ نفر کاهش پیدا کرد. در آبان ۱۳۶۵، ۲۱ مسیحی و در ۱۳۷۵، تنها ۱۷ مسیحی در این شهرستان سکونت داشته اند. در سال ۱۳۸۵، جمعیت مسیحیان بوشهر، به یکباره تقریبا ۵۱ برابر شده و به ۸۶۱ نفر رسید. گفته می شود جمعیت مسیحیان بوشهر، در سال ۱۳۹۲، به بیش از ۱۵۰۰ نفر افزایش یافته است. اماکن دینی مکان های دینی و مذهبی شهرستان بوشهر، در آبان ماه سال ۱۳۹۲، عبارت بود از : ١. زیارتگاه: ۵۹ باب ٢. مساجد: ۱۲۰ باب ۳٫ تکیه و حسینیه: ۷۰ باب ۴. اماکن مذهبی اهل سنت و اقلیت ها: ۱۷ باب اماکن فرهنگی(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) مکان های فرهنگی مرکز استان بوشهر، در آبان ماه ۱۳۹۲، به تفکیک عبارتند از: ١. سینما: ۶ باب، با ظرفیت ۱۸۰۰ صندلی و ۲۶۴۵۰۰ نفر تماشاگر در سال. (به جز سینمای جم، در ۸ شهرستان استان بوشهر، سینمایی وجود ندارد.) ٢. سالن نمایش: ۳ باب با ظرفیت ۱۲۰۰ صندلی، ۲۱ برنامه هنری در سال (۱۱ نمایش تئاتر، با ۲۴ اجرا و ۶۲۵۰ تماشاگر؛ ۱۰ موسیقی، ۱۵ اجرا و ۶۲۰۰ تماشاگر). مجتمع های فرهنگی هنری متعددی در سطح مرکز استان وجود دارد و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت نفت، نیروی دریایی و سازمان آموزش و پرورش نیز دارای سالن ها و آمفی تئاترهای جداگانه ای می باشند. ٣. چاپخانه: ۲۶ باب (خصوصی)، که ۶۵٪ کل چاپخانه های استان بوشهر را شامل می شود. ۴. مطبوعات محلی: بوشهر روزنامه ندارد. استان بوشهر دارای ۳۷ هفته نامه با شمارگان ۸ / ۸۸ میلیون نسخه در سال، ۴ مجله با تیراژ ۴۰۰۰ نسخه در سال. اغلب نشریات استان در شهر بوشهر منتشر می گردد. ۵. کتابخانه: ۱۰ باب کتابخانه عمومی، با ۱۱۰۵۹۹ جلد کتاب و ۴۴۳۵ عضو. شهرستان بوشهر، دارای کتابخانه های تخصصی مانند کتابخانه مرکز بوشهر شناسی، کتابخانه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان بوشهر، کتابخانه مرکزی دانشگاه خلیج فارس، کتابخانه پژوهشگاه معلم بوشهر است. کتابخانه مصلحیان (مرکزی استان بوشهر)، یکی از ضعیف ترین کتابخانه های ایران، از نظر تعداد، تنوع، فضا، خدمات رسانی، تخصصی بودن و بوشهرپژوهی می باشد. ۶. موزه: در سال ۱۳۹۰، ۳۲۰۰ نفر از موزه عمارت گلشن بوشهر و ۸۶۳۸ نفر از موزه مردم شناسی بوشهر بازدید نموده اند. زبان و گویش مردم شهرستان بوشهر، به گویش فارسی بندری (بوشهری) سخن می گویند، که دارای گنجینه لغات ویژه ای، با وام گیری پارهای واژگان و اسطلاحات عربی و برخی واژه های انگلیسی نیز می باشد. نحوه گویش و آهنگ لهجه اهالی، در آبادیهایی که جز حومه بوشهر به حساب اند، تقریبا نظیر هم بوده و تفاوت چندانی در آن دیده نمی شود. اما برعکس، آهنگ صدا و حتی معانی بعضی کلمات در فاصله کوتاه چهار محله شنبدی، بهبهانی، دهدشتی و کوتی با محله «ظلم آباد» (صلح آباد فعلی) که در پیرامون چهار محله مذکورند و هم با «جفره ماهینی» (مفگه سابق = مفتگه) که در فاصله بیش از یک کیلومتری شهر واقع شده است، تغییر محسوسی می کند. برخی از پژوهشگران، از یک نوع مرزبندی «گویش منطقه ای» سخن گفته اند: ۱. بندری: شامل چهار محله شنبدی، بهبهانی، دهدشتی و «کوتی» ۲. کانونی: «سنگی» و دیگر محلات پیرامون آن (در جهت طولی و عرضی و تا فاصله معین) ٣. مهاجری: ظلم آباد (صلح آباد کنونی) و «جفره ماهینی» ۴. قدیمی: خواجهها، بهمنی، دواس، مخ بلند، امام زاده، سرل، رونی و «ریشهر» در باره این گویش محلی، آثار ارزشمندی تألیف شده است: ۱٫فرهنگ واژگان محلی بوشهر، تألیف فرید میرشکار. تهران: آینه کتاب، ۱۳۹۰ - ۱۳۹۱، سه جلد. ۲. ریشه شناسی واژگان منتخب گویش بوشهری، نوشته سید عبد العزیز بلادی. تهران: آینه کتاب، ۱۳۹۰ ٣. سنگستان، تألیف عبدالحسین احمدی ریشهری. شیراز: نوید شیراز، ۱۳۷۵- ۱۳۸۲، سه جلد. لغات محلی ۱٫ آباجی: خواهر ۲. آپل تشی: تاول های قرمز رنگ ۳٫ آدری: آزار ۴. آدم اوی: غول دریایی .. آدی: دایی ۶. آردی: آلوه به گناه ۷. آرگ: سقف دهان ۸. آش دندونی: گندمک ۹٫ آمار: طناب همراه لنگر ۱۰. أجید: ترش کردن معده ۱۱. زبک: زشت، بدریخت ۱۲. اساره: تقدیر، سرنوشت ۱۳. اسکراپ: تمیز کردن، ساییدن، سمباده زدن ۱۴. اشد: عطسه ۱۵. أفتین: آستین ۱۶. اگه: درسته، دقیق، کامل و تمام عیار ۱۷. اگر: نکبت، بدبیاری ۱۸٫ النگ: تاخت رفتن اسب و گاو ۱۹٫ الیزه: مترسک ۲۰. اتک: قاصدک ۲۱. إنتر پنتر: دستیار، معاون، مترجم ۲۲. اوزال: بادبان ۲۳. أوزیر: جزر ۲۴. أهلوک: بادام کوهی ۲۵. هید: آهو ۲۶. باد پیچیک: گردباد ۲۷. ت: گلو، بیخ گلو ۲۸. بتلیر: آبدارچی کشتی ۲۹. بداله: شخص ساده لوح ۳۰. رد: دل ضعفه، فغان کردن دل ۳۱. برد: سرما، یخ ۳۲. برد: سنگ ۳۳. برم: آبگیر پهن و بزرگ ۳۴. برم: ابرو ۳۵. بزلیسک: آفتاب پرست ۳۶. بیرل: تره، سبزی خوردنی ۳۷. بلت: اسکله، دیوار سنگی کنار دریا ۳۸. بلتش: خاکستر ۳۹. بوجیک: گنجشک ۴۰. بوچ: چوب پنبه ۴۱. بوی: فانوس دریایی ۴۲. بی باد: تاراج، حراج ۴۳. بی بی: مردمک چشم ۴۴. بیده: اجنبی، بیگانه، غیربومی ۴۵. بیغار: بیهوده ۴۶. بینیزه: سقز، آدامس کوهی ۴۷. پا خوردن: فریب خوردن، رو دست خوردن ۴۸. پادری: کشیش ۴۹. پخچه: مگس ۵۰. پسار: پرسه زدن ۵۱. پلاچ: آدم تنبل، سست و خونسرد ۵۲. پلتن: سربازها، دسته سرباز ۵۳. پیر: قدمگاه، امامزاده ۵۴. پیسو: دلفین ۵۵. تاک: برهنه، نک، فرد، تنها | ۵۶. پ: قطره قطره آب ۵۷. تیتو: سوسک ۵۸. ثل: تپه ۵۹. تنگیل: سفال، قطعات شکسته سفال ۶۰. توره: روباه ۶۱. ټیه: چشم ۶۲. جت: شتربان، ساربان ۶۳. جکوم: خطر، اشکال، حادثه ۶۴. جنبل: دو قلو ۶۵. جهون: قشنگ، زیبا ۶۶. جیکو: لاغر، باریک اندام ۶۷. چاس: خوراک ظهر ۶۸. چک: گزارش دادن، راپورت ۶۹. چل پنج: هزارپا ۷۰. چلسمه: مفت خوری ۷۱، حشر: قارچ ۷۲. دوگ: آرام بودن دریا ۷۳. ساچ: کچل، طاس ۷۴. شپ: گونه ۷۵. عبری: مسافر قاچاقی ۷۶. غوچاق: چاق و گنده ۷۷. گزیم: عقرب ضرب المثل های بوشهری(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) ۱٫ ابرش هیچ، تا بینیم امرش چه بو ترجمه: ابرش هیچ، تا ببینیم امرش چه باشد... کنایه: ابر خداوند که در آسمان پیدا شود، هیچ است. ببینیم امر خداوند در این باره چه باشد صرف آمدن ابر، باران نمی بارد.. ۲. بوات مرده بو، برنج هم گیرون بو ترجمه: بابات مرده باشد، برنج هم گران باشد کنایه: به معنی تهیدیستی و نداری است. ٣. به بونه کوش مشو تو حوش ترجمه: به بهانه کفش می رود در خانه. کنایه: در باره کسانی گفته می شود که چیزی را بهانه کنند تا بدان وسیله به مراد و منظور خود رسند. ۴. پخچه ری د چرب می شینه ترجمه: مگس روی دست چرب می نشیند. کنایه: هر که داراست، مردم به سراغش می روند. ۵. حالا که زورن، سال سیزده ماهن ترجمه: حالا که زور است، سال ۱۳ ماه است. نظیر: زور که آمد، حساب برمی خیزد. ۶. دارم حرفت، اما نمی گیره ظرفت ترجمه: دارم حرفت، اما نمی گیرد ظرفت. کنایه: جواب حرف تو را دارم که بگویم، اما تو ظرفیت آن را نداری. تربیت بدنی در حال حاضر، در شهرستان بوشهر، ۳۷ مکان ورزشی فعال وجود دارد، که شامل ۲۲ سالن شهری، ۴ سالن روستایی، ۹ زمین چمن و استادیوم ورزشی شهری، ۱ زمین چمن و استادیوم ورزشی روستایی، ۱ استخر سرپوشیده می گردند. اماکن ورزشی در دست احداث شهرستان بوشهر عبارتند از: ١. سالن ورزشی چند منظوره جزیره شیف: با وسعت ۱۲۰۰ متر مربع، که عملیات احداث آن در روز ۲۴ شهریور ماه ۱۳۸۸ آغاز شده است. ۲. سالن ورزشی چند منظوره روستای کره بند: با وسعت ۱۲۰۰ متر مربع، که عملیات احداث آن در روز ۲۴ شهریور ماه ۱۳۸۸ آغاز شده است. قهرمانان ورزشی بوشهر قهرمانان مقیم شهرستان بوشهر، که در سطح جهانی (آسیایی، جهانی، المپیک) موفق به کسب مدال و نشان گردیده اند، عبارتند از:. ١. پیمان رجبی: متولد ۱۳۶۲، دارنده نشان برنز از مسابقات آسیایی (چین) در رشته دو و میدانی بزرگسالان ٢. امیر حسین زاده رهبر: متولد ۱۳۶۶، بندر بوشهر، دارنده مدال برنز ٣. سالن ورزشی بانوان خارک: با وسعت ۱۳۱۴ متر مربع، که عملیات احداث آن در روز ۱۱ تیر ماه ۱۳۹۰ آغاز شده است. ۴. سالن فجر بوشهر: با وسعت ۲۲۳۶ متر مربع، که عملیات تعمیر سقف آن در روز ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۰ آغاز شده است. ۵. استادیوم شهید بهشتی بوشهر: با وسعت ۱۷۰۰۰ متر مربع (۱۵۰۰۰ متر روباز، ۲۰۰۰ متر مربع سرپوشیده)، که عملیات تکمیل آن در روز ۱۵ تیر ماه ۱۳۸۹ آغاز شده است. ۶. زمین چمن روستای دویره: با وسعت ۸۸۰۰ متر مربع، که عملیات احداث آن در روز ۱۵ تیر ماه ۱۳۸۹ آغاز شده است. ۷. پیست تارتان بوشهر: با وسعت ۶۲۶۴ متر مربع، که عملیات احداث آن در روز ۲۸ تیر ماه ۱۳۹۱ آغاز شده است. زیرسازی آن در روز ۲۶ تیر ماه ۱۳۹۱ آغاز گردید. ۸. سالن ورزشی چند منظوره روستای آب طویل: با وسعت ۱۲۹۶ متر مربع، که عملیات احداث آن در روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ آغاز شده است. ۹٫زمین ساحلی بوشهر: با وسعت ۵۰۰۰ متر مربع (۴۲۰۰ متر مربع روباز، ۸۰۰ متر مربع سرپوشیده)، که عملیات احداث آن در روز ۲۰ خرداد ماه ۱۳۹۱ آغاز شده است. مسابقات آسیایی (قطر) در رشته دو و میدانی بزرگسالان ٣. حسن حیدرپور: دارنده مدال برنز در مسابقات آسیایی (چین) در رشته دو و میدانی جوانان ۴. لیلا رجبی: متولد ۱۳۶۲، کشور بلاروس (روسیه سفید)، تنها زن ایرانی شرکت کننده در مسابقات المپیک لندن، در رشته دو و میدانی بزرگسالان ۵. نوشین شهبازی فرد: متولد ۱۳۷۱، شیراز، دارنده مدال برنز مسابقات آسیایی (چین) در رشته تیراندازی جوانان ۶. فاطمه کرم زاده: متولد ۱۳۷۷، خرمشهر، دارنده مدال برنز مسابقات بین المللی جایزه بزرگ (مجارستان)، در رشته تیراندازی جوانان ۷. حمیدرضا ترکی: متولد ۱۳۷۱، شهرکرد، دارنده نشان نقره مسابقات جهانی (مجارستان)، در رشته قایقرانی بزرگسالان ۸. سجاد غریبی: متولد ۱۳۶۵، بندر بوشهر، دارنده مدال نقره مسابقات جهانی (مجارستان) و نشان برنز بازی های آسیایی (گوانگجو) در رشته قایقرانی ۹٫هادی دریایی نژاد: متولد ۱۳۶۵، بندر بوشهر، دارنده مدال نقره مسابقات جهانی (مجارستان) و نشان برنز بازی های آسیایی (گوانگجو) در رشته قایقرانی ۱۰. عبدالمجید رسولی: متولد ۱۹ مرداد ماه ۱۳۶۷، بندر بوشهر، دارنده مدال نقره مسابقات جهانی (مجارستان) و نشان برنز بازی های آسیایی (گوانگجو) در رشته قایقرانی ۱۱٫محمد حسن زاده: دارنده نشان طلا و نقره مسابقات آسیایی (چین) در رشته نجات غریق ۱۲. مهرداد کرم زاده: متولد ۱۳۵۰، آبادان، دارنده مدال طلای بازی های آسیایی (گوانگجو) و یک نشان طلا و یک م��ال نقره پارا المپیک لندن، در رشته فوتبال معلولین ۱۳. اردشیر ماهینی: متولد ۱۳۴۳، بوشهر، برنده مدال طلای المپیک آسیایی گوانگجو در دومیدانی جانبازان و معلولین ۱۴. مسلم مسیگر: متولد بوشهر، دارنده مدال طلای مسابقات آسیایی (قطر)، در رشته فوتبال ساحلی ۱۵. مصطفی کیانی: متولد شهرکرد، دارنده مدال طلای مسابقات آسیایی (قطر)، در رشته فوتبال ساحلی ۱۶. ایمان سلیمانی: متولد کازرون، دارنده نشان نقره مسابقات آسیایی کره جنوبی)، در رشته ناشنوایان ۱۷. امیر دانیالی: متولد ۱۳۷۳، بوشهر، دارنده نشان طلای مسابقا�� آسیایی (اندونزی)، در رشته کاراته | ۱۸. رامین کاویانی: متولد ۱۳۷۳، آبادان، دارنده مدال طلای مسابقات آسیایی (تهران)، در ورزش های رزمی ۱۹٫نوید کاویانی: متولد ۱۳۷۰، بوشهر، دارنده مدال نقره مسابقات آسیایی (تهران)، در ورزش های رزمی ۲۰. سجاد رستخیز: متولد ۱۳۷۰، شیراز، دارنده مدال نقره مسابقات آسیایی (تهران)، در ورزش های رزمی ۲۱. على فکی: متولد ۱۳۴۴، بوشهر، دارنده مدال برنز مسابقات آسیایی (ویتنام)، در ورزش های رزمی ۲۲. سیدعرفان حسینی لیراوی: متولد ۲۷ بهمن ماه ۱۳۶۲، بوشهر، دارنده مدال طلای بازی های آسیایی (گوانگجو) و مدال نقره مسابقات جهانی (نیوزیلند)، در رشته نابینایان و کم بینایان ورزشکاران سازمان یافته (فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) ورزشکاران بوشهری، در شهریور ماه ۱۳۹۲، در ۴۱ رشته ورزشی فعالیت می کنند: ۱٫اسکیت: ۱۹۷ نفر (۱۲۶ زن، ۷۱ مرد) بوشهر ۲. بدمینتون: ۲۷۶ نفر، شامل: ۲۷۵ نفر (۱۶۵ مرد، ۱۱۰ زن) بوشهر؛ ۱ نفر (ه زن، ۱ مرد) خارک ٣. بسکتبال: ۶۴۲ نفر، شامل: ۶۱۸ نفر (۲۳۱ زن، ۳۸۷ مرد) بوشهر؛ ۲۴ نفر (۲۴ زن، و مرد) خارک ۴. بوکس: ۱۶۶ نفر، شامل: ۱۶۴ نفر (۱ زن، ۱۶۳ مرد) بوشهر؛ ۲ نفر (۵ زن، ۲ مرد) خارک ۵. بولینگ و بیلیارد: ۳۰ نفر، شامل: ۲۳ نفر (۱ زن، ۲۲ مرد) بوشهر؛ ۷ نفر (۷ زن، و زن) خارک ۶. ورزش اندام: ۷۷۵ نفر، شامل: ۶۳۶ نفر (ه زن، ۶۳۶ مرد) بوشهر؛ ۱۳۹ نفر (ه زن، ۱۳۹ مرد) خارک ۸. تنیس روی میز: ۲۳۱ نفر، شامل: ۲۳۰ نفر (۷۶ زن، ۱۵۴ مرد) بوشهر؛ ۱ نفر (۱ زن و مرد) خارک ۹٫تکواندو: ۹۲۸ نفر، شامل: ۸۸۷ نفر (۲۲۸ زن، ۶۵۹ مرد) بوشهر؛ ۴۱ نفر (ه زن، ۴۱ مرد) خارک ۱۰. تنیس خاکی: ۷۸ نفر (۴۰ زن، ۳۸ مرد) بوشهر ۱۱٫تیراندازی: ۹۴ نفر، شامل: ۹۳ نفر (۳۲ زن، ۶۱ مرد) بوشهر؛ ۱ نفر (ه زن، ۱ مرد) خارک ۱۲. تیر و کمان: ۳۶ نفر (۸ زن، ۲۸ مرد) بوشهر ۱۳. والیبال: ۶۴۲ نفر، شامل: ۶۲۳ نفر ۳۰۸ه زن، ۳۱۵ مرد) بوشهر؛ ۱۹ نفر (۲ زن، ۱۷ مرد) خارک ۱۴. هندبال: ۱۵۶ نفر، شامل: ۱۴۷ نفر (۶۱ زن، ۸۶ مرد) بوشهر؛ ۹ نفر (ه زن، ۹ مرد) خارک ۱۵. ووشو: ۱۴۷ نفر، شامل: ۱۳۶ نفر (۵۵ زن، ۸۱ مرد) بوشهر؛ ۱۱ نفر (۴ زن، ۷ مرد) خارک ۱۶. سه گانه: ۱۱ نفر (۸ زن، ۳ مرد) بوشهر ۱۷. روستایی: ۴۵۹ نفر (۳۷ زن، ۴۲۲ مرد) بوشهر ۱۸. ناشنوایان: ۲۷ نفر (ه زن، ۲۷ مرد) بوشهر ۱۹٫نجات غریق: ۱۰۶ نفر، شامل: ۸۹ نفر (۲۲ زن، ۶۷ مرد) بوشهر؛ ۱۷ نفر (۱ زن، ۱۶ مرد) خارک ۲۰. جانبازان و معلولین: ۳۷ نفر (۶ زن، ۳۱ مرد) بوشهر ۲۱. اتومبیل رانی: ۱۱۷ نفر (۳۶ زن، ۸۱ مرد) بوشهر ۲۲. وزنه برداری: ۱۵ نفر (ه زن، ۱۵ مرد) بوشهر ۲۳. رزمی: ۱۵۲ نفر، شامل: ۱۱۳ نفر (۱۷ زن، ۹۶ مرد) بوشهر؛ ۳۹ نفر (ه زن، ۳۹ مرد) خارک ۲۴. همگانی: ۴۶۲۶ نفر، شامل: ۴۶۰۳ نفر (۴۳۲۰ زن، ۲۸۳ مرد) بوشهر؛ ۲۳ نفر (۱۸ زن، ۵ مرد) خارک ۲۵. فوتبال: ۴۰۵۶ نفر، شامل: ۳۵۷۰ نفر (۱۶۴ زن، ۳۴۰۶ مرد) بوشهر؛ ۴۸۶ نفر (ه زن، ۴۸۶ مرد) خارک ۲۶. قایقرانی: ۲۷ نفر (۶ زن، ۲۱ مرد) بوشهر ۲۷. کاراته: ۴۹۵ نفر، شامل: ۴۴۱ نفر (۱۷۹ زن، ۲۶۲ مرد) بوشهر؛ ۵۴ نفر (۲۰ زن، ۳۴ مرد) خارک ۲۸. کبدی: ۲۲ نفر (۱۲ زن، ۱۰ مرد) بوشهر ۲۹. کشتی: ۱۶۱ نفر، شامل: ۱۶۰ نفر (ه زن، ۱۶۰ مرد) بوشهر؛ ۱ نفر (۰ زن، ۱ مرد) خارک ۳۰. کوهنوردی: ۱۴۸ نفر، شامل: ۱۰۹ نفر (۴۲ زن، ۶۷ مرد) بوشهر؛ ۳۹ نفر (۱۲ زن، ۲۷ مرد) خارک ۳۱. نابینایان و کم بینایان: ۱ نفر (ه زن، ۱ مرد) بوشهر ۳۲. جودو: ۸۷ نفر (۱ زن، ۸۶ مرد) بوشهر ۳۳. دوچرخه سواری: ۴۰ نفر، شامل: ۳۶ نفر (۹ زن، ۲۷ مرد) بوشهر؛ ۴ نفر (ه زن، ۴ مرد) خارک ۳۴. دو و میدانی: ۵۵ نفر، شامل: ۴۹ نفر (۱۳ زن، ۳۶ مرد) بوشهر؛ ۶ نفر (۳ زن، ۳ مرد) خارک ۳۵. ژیمناستیک: ۱۳۸۵ نفر (۶۵۱ زن، ۷۳۴ مرد) بوشهر ۳۶. شنا: ۹۷۱ نفر، شامل: ۵۲۶ نفر (۲۱۳ زن، ۳۱۳ مرد) بوشهر؛ ۴۴۵ نفر (۱۸۴ زن، ۲۶۱ مرد) خارک ۳۷. شطرنج: ۸۸ نفر (۱۹ زن، ۶۹ مرد) بوشهر ۳۸. سوارکاری: ۷۸ نفر، شامل: ۶۸ نفر (۲۸ زن، ۴۰ مرد) بوشهر؛ ۱۰ نفر (ه زن، ۱۰ مرد) خارک ۳۹. پهلوانی و زورخانه ای: ۴۹ نفر (ه زن، ۴۹ مرد) بوشهر ۴۰. انجمن های ورزشی: ۱۸ نفر (۱۰ زن، ۸ مرد) بوشهر ۴۱. کونگ فو: ۱۹۰ نفر (۶۷ زن، ۱۲۳ مرد) بوشهر.
Tumblr media
بازیهای محلی (فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) اتوتل توت متل نوع بازی: گروهی محل اجرا: فضای بسته شرح بازی: بازیکنان به ردیف می نشینند و پاهایشان را دراز می کنند. آن گاه یکی «استاد» شده و در حالی که با دست روی پای بازیکنان می زند، چنین می خواند: اتوتل توت متل نار احمید ، نارشکر تیشه وردار و برو به جنگ کانظر کانظرهی که هوکه گله شاه رم که سی و سه تاش کم که دختر شاه شونه می خواد شونه ردونه می خواد برو سر حوض توتیا کینت بشو زودی بیا در این جا، کلمه «بیا» به هر که افتاد، بازنده است. استاد از نفر بازنده می پرسد: «اوو گرم میخوای یا اوو سرد » نفر بازنده، باید یکی ار انتخاب کند. اگر آب گرم را انتخاب کرد، بازیکنان او را سخت پنجیر می گیرند. اگر آب سرد را انتخاب کرد، آهسته پنجیرش گرفته و دوباره بازی را از نفر بازنده شروع می کنند. اشک چوورنگ نام های دیگر: اسبل چه رنگ (بندر گناوه) اسبان چه رنگ خورموج)، خرک چه خرک (بندر دیر) نوع بازی: گروهی تعداد: ۷ نفر محل اجرا: فضای باز ابزار بازی: یک پارچه ضخیم به اندازه یک متر شرح بازی: بازیکنان در یک خط مستقیم روبروی استاد می نشینند. استاد پارچه را در دست گرفته، سر آن را چندین گره می زند تا کاملا سفت و محکم شود. سپس سر گره دار پارجه را در یک دست می گیرد. نفر اول بازی از استاد می پرسد: «اسک چوورنگ؟» (هسته به چه رنگی است؟) استاد پاسخ می دهد: «رنگارنگ ». نفر اول می پرسد: «چه میوه ایستدر میدون؟» (چه میوه ای است در میدان ؟) در این جا استاد خصوصیات یک میوه را (که ممکن است بومی باشد یا غیر بومی، مثلا کنار یا انگور) و فقط خودش میداند، معماگونه از مرحله گل تا میوه به طور مفصل شرح می دهد و در حین شرح دادن نسبت تکامل میوه را با حرکت سرانگشتان مشخص می نماید. وقتی که به مرحله آخر رسید، اگر بازیکن اول اشتباه گفت، سوخته است و نوبت به نفر دوم می رسد، ولی در غیر این صورت، استاد بلافاصله گره پارچه را ول کرده، دستور می دهد: «بشور و بگرد» (منظور حرکت سریع و حالت شوریدگی محض برای کتک زدن است.) در همین موقع، بازیکنان پا به فرار می گذارند و نفری که بازی را برده و پارچه را به دست دارد، دنبالشان می کند تا یک نفر را به چنگ آورده، حسابی با پارچه کتکش بزند. کتک زدن همین طور ادامه دارد تا زمانی که استاد صدا بزند: «رها، رها» (یعنی او را ول کن و پارچه را برگردان). بازیکنان با شنیدن کلمه رها رها، فوری به طرف نفر اول حمله می کنند. هر کسی که زبر و زرنگ تر بود و موفق شد پارچه را از دستش بگیرد، برنده محسوب می شود و اولین نفری است که برای دوره بعدی، بازی را شروع می کند. البته هنگامی که بازیکنان به طرف نفر اول حمله می کنند، استاد می تواند مجددا دستور بدهد: «بشور و بگرد»، که این قسمت هیجان انگیز ترین زمان بازی است. برنده بازی کسی است که پارچه را به استاد برگرداند. بازی به همین ترتیب ادامه می یابد. اشکله نام بازی، مخفف خوشگله می باشد. نوع بازی: گروهی محل اجرا: فضای باز زمان اجرا: فصل تابستان (عصرها) شرح بازی: ابتدا همه بازیکنان داخل یک کوچه یا میدان گاه می شوند. آن گاه دستهای همدیگر را گرفته و دایره وار می ایستند. سپس یک نفر به عنوان پیشخوان انتخاب شده، ترانه می خواند و بقیه بازیکنان ضمن این که بر خلاف جهت گردش عقربه های ساعت می چرخند، پس از هر قدم که هماهنگ با ترانه برمی دارند، دست های یکدیگر را به شدت به طرف جلو پرتاب کرده، دست می زنند و جواب می دهند. (فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر )
Tumblr media
پیش خوان: اشکله جونم بازیکنان: اشکله پیش خوان: دی ته بسونم بازیکنان:اشکله پیش خوان: سی زمستونم بازیکنان : اشکله پیش خوان: اشکله مرا بر بازیکنان: اشکله پیش خوان: ولات غربت بازیکنان: اشکله پیش خوان: دلی نفتی ری سرم ریتوا بریزم بازیکنان: اشکله پیش خوان: همه تونش می زنم غیر عزیزم بازیکنان: اشکله پیش خوان: اشکله مسم بازیکنان :اشکله پیش خوان: ره گله بسم بازیکنان: اشکله پیش خوان: مو کوکی ناصر خانم سینه پنیری بازیکنان: اشکله پیش خوان: اشکله داغم بازیکنان: اشکله پیش خوان: دی میرباغم بازیکنان: اشکله بازیکنان این بازی را با اشتیاق و سر و صدای زیادی انجام می دهند و در هر نوبت یک نفر را به عنوان پیش خوان انتخاب می کنند. الختری نوع بازی: گروهی گروه سنی: کودکان محل اجرا: فضای باز شرح بازی: ابتدا دو استاد (سالار) که از ورزیده ترین و کارکشته ترین بازیکنان هستند، به شیوه یارگیری «ماه و خورشید»، افراد خود را از میان بازیکنان انتخاب می کنند. آن گاه در یک سمت محل بازی، دو کپه و در سمت دیگر و به فاصله ۳۰ متر از آن، دو کپه دیگر درست می کنند که به آنها «گل» گفته می شود. گروه اول یکی از یارانش را که از همه چابک تر و سریع تر است، به عنوان «عروس» انتخاب کرده و او را در کنار گل خود می گذارد. استاد و دیگر یاران این گروه پشت به عروس می ایستند و گروه دیگر در کنار کپه (گل) دیگر ایستاده و بازیکنی را با نام داماد، در پشت سر خود نزدیک گل نگه می گذارد. حال هر دو گروه با فاصله تقریبی ۳۰ متر از یکدیگر، در حالی که انگشتان پای راست خود را با دست چپ از پشت گرفته اند، می ایستند، با علامت دو استاد یاران دو گروه به حالت لیلی به سمت یکدیگر پیش می روند، هر کس دیگری را به سوی خود می کشد تا او را از پای درآورد و از میدان خارج کند. نهایتا هر یک از دو گروه تلاش می کند فردی را که به عنوان «عروس» یا «داماد» انتخاب کرده بود، به گونه ای به گل دیگری رسانده و برنده شود و تامحل گل خود از حریف کولی بگیرد. اگر بازیکنی هنگام درگیری و کشمکش دست چپ خود را که با آن انگشتان پای راست را گرفته بود، رها کند، می گویند «شکست»، یعنی شکست خورده و آن بازیکن از بازی کنار می رود. انچی چک فیکه بده(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) نام های دیگر: اته مته شی تته (نام قدیمی در بندر بوشهر) ، شنتلی شینتک (روستای چاه کوتاه)، اتول فینک فیته بده (بندر دیر) نوع بازی: گروهی محل اجرا: فضای باز شرح بازی: شرط اول بازی این است که بازیکنان همدیگر را کاملا بشناسند. بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند. برای شروع بازی، پر خالی» می کنند. هر گروه که برنده شد، یکی از بازیکنان گروه را بدون این که گروه دیگر او را ببیند، زیر پتو یا چادری مخفی می کند و اسمش را می گذارد انچی چک. سپس خودشان می روند گوشه ای قایم می شوند. گروه بازنده هم جای دیگری پنهان شده است. گروه برنده که به «انچی چک» نزدیک تر است، تا گروه بازنده، صدا می زند که «بیا، بیا»، افراد دسته بازنده نزدیک «انچی چک» آمده و در مورد نام اصلیش با هم مشورت می کنند. سپس استاد گروه می رود نزدیک تر و پایش را از زیر چادر داخل می کند. انچی چک با دو دست ساق پای او را محکم می گیرد. در همین حال استاد صدا می زند که «انچی چک فیکه بده» (انچی چک سوت بزن). انچی چک با دهانش سوت می زند. باز استاد صدا می زند: «انچی چک فیکه بده» و این جمله را چندین بار تکرار می کند، تا از صدای سوت زدن انچی چک او را بشناسد. در این هنگام اگر استاد نام اصلی انچی چک را درست گفت، گروهش برنده می شود و بازیکنان این گروه می روند قایم می شوند، اما اگر اشتباه گفت، آنچی چک پایش را محکم گرفته، صدا می زند: «سخت سخت که ته دیگشم سخت» (سوخت سوخت که ته دیگش هم سوخت). با شنیدن کلمه سخت سخت، افراد گروه برنده از پناهگاه بیرون می آیند تا به جان استاد بیفتند. افراد گروه بازنده هم به کمک استادشان می شتابند تا او را از چنگ انچی چک و گروهش نجات دهند. برنده بازی همان گروه اول است و بازی را از نو شروع می کنند.   قاب بازی(فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) این بازی مخصوص پسران است و در فصل بهار و شب های تابستان زیر چراغ های برق و محل های روشن برگزار می شود. معمولا از افراد ۷ تا ۱۲ ساله در آن شرکت می کنند. قاب بازی به سه شکل و یا سه نوع بازی مختلف، ولی با ابزارها و وسایل واحدی برگزار می شود. ١. اسب و خر: نوعی قرعه کشی است. هرکس بخواهد بازی کند، باید طرفی را که نام اسب روی آن گذاشته اند، بالا بیاورد تا بتواند شروع کننده بازی باشد. نوع اول: به این صورت است که ابتدا چند نفر که هر کدام فقط برای حفظ موقعیت خود و برای شناخت خود جداگانه به مسابقه با دیگران می پردازند. در این بازی هر یک از افراد که تعدادشان ۲ تا ۶ نفر است، هر کدام چند قاب (استخوان زانوی گوسفند) در دست میگیرند و آن گاه در فاصله ۵ متری یا بیشتر، یکی یکی روی خطی که قبلا روبروی خود کشیده اند، پرتاب می کنند. در این بازی، از آن جایی که قاب ها به صورت دو طرفه یعنی یک طرفشان برجسته و طرف دیگرشان خالی است، هر بار یکی که بیشترین قاب های او به طرف برجسته باشد، برنده است. مثلا اگر یک نفر ۵ پر برجسته) و یک پوک (خالی) داشته باشد و دیگری ۴ پرو ۳ پوک و همین طور؛ آن کسی که بیشتر قاب هایش پر باشد، برنده مسابقه است. نوع دوم: این بازی مخصوص پسران بوده و معمولا از سنین ۷ تا ۱۲ ساله در آن شرکت می کنند و در فصل بهار و شب های تابستان برگزار می شود. برای این بازی هر یک از بازیکنان که معمولا به صورت انفرادی بوده برای خود چند قاب (استخوان زانوی حیوان) همراه خود دارند. روش شروع بازی به این شکل است که ابتدا دایره ای به قطر ۳ متر یا بیشتر رسم می کردند و آن گاه از وسط آن خطی (قطر دایره) به طوری که دایره را نصف کند، رسم می کنند. آن گاه برای شروع بازی دو نفر با یک قاب که آن را به هوا پرتاب می کردند، اسب و خر می کنند و سپس طبق قرارداد از آن جایی که یک طرف قاب قسمت (توخالی) را اسب و قسمت برآمدگی قاب را خر نامگذاری کرده اند. شخصی که برنده اسب شود، باید بازی را شروع کند. روش بازی نیز به این ترتیب است که بازیکن شروع کننده با تمام قاب هایی که در دست دارد (معمولا ۳ تا ۶ قاب)، می تواند همه را یکی یکی به داخل دایره بیندازد و بعد از این که نفر بعد قاب های خود را داخل دایره انداخت، آن گاه نفر اول با مهره ای که به آن «گوم» می گویند، در فاصله ۵ متری به طرف قاب ها پرتاب می کند. در این بازی هر شخصی که بتواند تعداد بیشتری از قاب های حریف را به بیرون از دایره ببرد، برنده است.   گل توپه (فرهنگ عمومی و آداب و رسوم بوشهر ) این بازی در شب های تابستان و بهار برگزار می شود و مخصوص پسران ۱۵ تا ۲۵ ساله است. در این بازی دو گروه شرکت دارند که هر گروه ابتدا برای شناسایی یاران خود دارای یک نفر به نام سالار هستند. دو سالار برای انتخاب یاران خود در جایی قرار می گیرند و برای این که کسی در یارگیری اعتراضی نداشته باشد، از بقیه شرکت کنندگان می خواهد که با توجه به قد و قدرت بدنی و سن و سال دو به دو برای خود نامی انتخاب کنند و سپس پیش سالارها می روند. دو نفری که برای تقسیم نمودن خود رفته اند، باید برای خود دو اسم مثلا احمد و علی یا ماشین و قایق و غیره انتخاب نمایند، تا آن گاه دو سالار یکی را انتخاب نماید. بقیه افراد همین طور این کار را انجام می دهند تا این که تمام افراد دو تیم شناسایی شوند. در این بازی ابتدا یک چوب به طول یک متر و توپ کوچکی به نام «توپه» یا «گو» و سپس جایگاهی را برای مقصد یا محل پناه بردن که به آن «دکه» می گویند و نقطه ای را در زمینی یا خطی افقی را برای محل شروع بازی از طرف تیم شروع کننده، آماده می کنند و آن گاه دو سالار بر اساس قرعه کشی که معمولا تر و خشک است، باید مشخص نمایند که چه تیمی بازی را شروع کند. بعد او مشخص شدن برای شروع مسابقه و یا بازی ابتدا یکی از افراد تیم شروع کننده با چوب به زیر توپه یاگوی می زند. در این جا زننده توپ باید همزمان با این که توپ یا گوی را زد، فرار کند و خود را به دکه برساند و بازیکنان حریف یا با توپ او را بزنند و یا این که او را دستگیر کنند تا به دکه نرسد. چنانچه وی را زدند و یا گرفتند و مانع رفتنش به دکه شدند، آن شخص بازنده است و نفر بعدی از تیمش بازی را باید شروع کند، تا این که همه افراد یک تیم بازنده شوند؛ ولی چنانچه نتوانستند وی را دستگیر و یا توپ بزنند و به دکه رسید، باید برگردد و دوباره خودش بازی را شروع کند. Read the full article
0 notes
pakdinikasravi · 5 years
Photo
Tumblr media
کانال اصلی احمد کسروی 👇👇 t.me/pakdini #کسروی #احمد_کسروی #پاکدینی #پاکدین #دین #کیش #مذهب #مذاهب #اسلام #اسلامی #شیعه #شیعی #شیعیگری #تشیع #الشیعه #سنی #علی_اللهی #گوران #باطنی #باطنیگری #باطنیه #شیخی #شیخیه #شیخیگری #بهائی #بهائیگری #بهائیت #صوفی #تصوف #صوفیه #صوفیگری #زردشت #زرتشت #زردشتیگری #زردشتیگری #مانی #مهدی #امام_زمان #مهدیگری #مهدویت #رستگاری #ورجاوندبنیاد #ورجاوند #ورجاوند_بنیاد #کمپانی_خیانت #بدخواهان #حسین_یزدانیان #تلگرام #مسیح #مسیحیت #مسیحی #مسیحیگری #یهود #جهود #جهودیگری #یهودیت #کازرون #محمد #ایران #زبانشناسی #زبان_پاک #فارسی #پارسی #مشروطه #مشروطه_خواه #مشروطه_طلب #مشروطه_خواهی #مشروطه_طلبی #مشروطه_چی #آذربایجان #آذری #تبریز #گیلان #خوزستان #رهایی #سلطنت #سلطنت_طلب #رضاشاه #محمدرضاشاه #پهلوی #ستارخان #باقرخان #بختیاری #بهبهانی #طباطبایی #آخوند_خراسانی #همبستگی #چاپاک #یحیی_ذکاء #جنبش #خیزش #سردارجنگل #شیراز #خلیج_فارس #حافظ #سعدی #مولوی #خیام #فردوسی #نظامی #افسر #نظام #ناصردیوان #ناصرلشکر #کتاب #کتابخانه #پیمان #پرچم #انکیزیسیون #باهماد #حزب #آزادگان #باهماد_آزادگان #عدلیه #اسپرانتو #خرد #عقل #ادبیات #جانوران #سیاست #مادیگری #فلسفه #روان #روح #نفس #دولت #دفاعیات #ادب #ادبی #شیخ_صفی #کتابسوزان #کتابسوزی #روزبه #الشیعه #مجله #مهنامه #ماهنامه #خدا #آفریدگار #نقد #نقاد #تحقیق #پژوهش (at Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/B1U25MgnG3_/?igshid=79nf5skpx3sj
0 notes
muzicnews · 6 years
Text
مساجد تاریخی شهر تبریز
یکی از شهرهای شمال غربی ایران، شهر تبریز است که اکثریت مردمان این شهر به زبان ترکی سخن می‌گویند. این شهر مساجد تاریخی زیادی دارد که مکانی مناسب برای گردشگرانی که به آثار تاریخی علاقه‌مند هستند می‌باشد.
مساجد تاریخی شهر تبریز
مسجد کبود:
این مسجد با نام فیروزه ی اسلام یا مسجد جهانشاه شناخته می‌شود و یکی از مسجدهای تاریخی شهر تبریز است که قدمت بسیار طولانی دارد بطوریکه قدمت مسجد کبود مربوط به دوران قراقویونلوها است که در قرن نهم حکومت می‌کردند و به دستور سلطان جهانشاه ساخته شده است. سبک معماری این مسجد، سبک آذری است که الان بر اساس گذشت زمان و زلزله مورد تخریب قرار گرفته است. سردر اصلی این مسجد کتیبه‌ای وجود دارد که نویسنده خوش خط آن کتیبه نعمت الله نواب است. علت نام‌گذاری مسجد به فیروزه اسلام و مسجد کبود این است که این مسجد با کاشی‌های به رنگ فیروزه‌ای یعنی رنگ آسمان و دریا و رنگ لاجوردی، تزیین شده است.
مساجد تاریخی شهر تبریز
مسجد جامع تبریز:
قدمت این مسجد به دوره سلجوقیان برمی‌گردد. این مسجد به عنوان جامع کبیری هم  در کتاب‌های تاریخی  به کار برده شده است، قسمت‌های قدیمی این مسجد شبستان  و اتاق‌ها و گنبدهای آن است که این گنبدها بر روی ستون‌های هشت گوش قرار گرفته است.
مسجد مقبره:
علت نام گذاری ان به دلیل قرار گرفتن مقبره میرزا مهدی قاضی طباطبایی است که استاد مرمت کار ماهری بود. قدمت این بنا به دوره صفویه باز می‌گردد و در این دوره به آن مشجد شاه می‌گفتند. این بنا نه ستون دارد که از سنگ ساخته شده است.
مسجد دال ذال:
علت نام‌گذاری مسجد به دال ذال به دلیل قرارگیری دو امام زاده در نزدیکی مسجد است. بنای مسجد دال ذال به این صورت است که از نه گنبد ضربی و چهار ستون سنگی ساخته شده، بطوریکه گنبد وسطی بلندتر و بزرگتر از گنبدهای دیگر ساخته شده است.
مساجد تاریخی شهر تبریز
مسجد کاظمیه تبریز
این بنا درمحله چهار منار، درانتهای بازار مسجد جامع واقع گردیده و شامل مدرسه و مسجد است که در سال ۱۲۷۱ ه- . ق ازطرف سلیمان خان بن شمخان افشار-حاکم وقت صایین قلعه(شاهین دژ)- و با نظارت حاج ملاعلی مرندی، به نام سیدکاظم رشتی- شاگرد و جانشین معروف شیخ احسائی : پیشوای شیخیه- ساخته شد . بخش عمده ذبنای اصلی مسجد، در دوره های بعد خراب شد؛ به طوری که اکنون (به سال ۱۳۵۰ شمسی) تنها سردر مسجد و مدرسه با دو سنگ نوشته مرمرین بسیار جالب بر جای مانده است.
مسجد ملا باشی
این مسجد درخیابان ثقه ااسلام درسمت جنوبی صحن مقبره ملاباشی (آرامگاه میرزا عبدالکریم- فرزند میرزا ابوالقاسم مجتهد ایروانی- ملقب به ملا باشی، متوفای ۱۲۹۴ ه-. ق) واقع شده است . این مسجد، چهار ستون سنگی و نه گنبد ضربی آجری بلند دارد . بنای این مسجد و منضمات آن، در حدود سال ۱۲۸۰ه-. ق به پایان رسیده است.
مسجد میرزا مهدی قاری تبریز
این بنا درجانب جنوبی بازار قدیم نجاران واقع است و ۲۴ ستون سنگی و ۳۵ گنبد ضربی آجری دارد . طول مسجد ازشمال به جنوب کشیده شده است و ستون ها در چهار ردیف قرار گرفته اند . سقف مسجد نسبتا بلند و فضای آن روشن و دلگشا ست . نادرمیرزا، مؤلف دوره قاجار می نویسد : “این مسجد را به نام میرزا مهدی مجتهد که پسر ملامحمد قاری و حافظ بود، بنا نهاده اند.”
نوشته مساجد تاریخی شهر تبریز اولین بار در تاریخ ما. پدیدار شد.
source https://tarikhema.org/travel/33707/%d9%85%d8%b3%d8%a7%d8%ac%d8%af-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%db%8c-%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d8%aa%d8%a8%d8%b1%db%8c%d8%b2/
0 notes
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
سردار بدفرجام ۲۸ مهر ۱۲۴۵: ۱۵۴ سال پیش در چنین روزی #ستارخان در روستای بیشک ورزقان زاده شد: "اگر در من توانایی و استعدادی وجود داشته باشد، آن را مردم به من داده‌اند". پدر ستارخان قره‌داغی پارچه‌فروش بود. نوجوان بود که پدر را از دست داد و تنها چیزی که از او به یاد داشت، این بود که باید انتقام خون برادرش اسماعیل را از قاجاریه بگیرد. ۱۸ ساله بود که پس از اعدام برادرش با خانواده به تبریز مهاجرت کرد و به لوطیان شیخیه شهر که علیه لوطیان شرعیه می‌جنگیدند پیوست. به صمدخان، از فرماندهان مشروطه‌خواه می‌گفت: "در جوانی من و تو دزد بوده‌ایم، نهایت من انبار غله را میزده‌‌ام و بین اطرافیانم تقسیم می‌کردم و تو بزغاله می‌دزدیدی و تنها می‌خوردی". بعدها به قصد دور ماندن از چشم نیروهای دولتی دو بار به مکان‌های مقدس از جمله کربلا و نجف رفت و با میرزای شیرازی، از رهبران جنبش تنباکو دیدار داشت و سرانجام پس ازتوبه تصمیم گرفت، زندگی‌آبرومندانه‌ای پیش ببرد. سپس مدتی در کار فروش اسب بود تا اینکه به خدمت نیروهای ژاندارمری و نگهبانی راه مرند به خوی گماشته شد و مظفرالدین‌شاه او را ستارخان نامید. ۴۰ ساله بود که حکومت مشروطه در ایران برپا شد و او که به آزادی‌خواهان پیوسته بود از فرماندهان برجسته به ویژه در آذربایجان به شمار آمد، اما چون خواندن و نوشتن نمی‌دانست تنها مدت کوتاهی به فرمانداری اردبیل برگزیده شد و پس از آن تنها به خدمات نظامی مشغول ماند. ۴۲ ساله بود که نیروهای روسی برای کمک به محمدعلی‌شاه به تبریز لشکر کشیدند تا حکومت خودکامه او را باز استوار سازند. ولی پایداری ۱۱ ماهه مردم به رهبری ستارخان متجاوزان را واپس راند و او را به عنوان "سردار ملی" در تاریخ مشروطه‌خواهی ثبت کرد. ۴۴ ساله بود که دولت وقت او را با مجاهدان زیر فرمانش به تهران فراخواند و نخست او را به گرمی پذیرفت. اما هنگامی که حکومت نوپای مشروطه از او و یاران�� خواست که سلاح‌هایشان را تحویل دهند یا زیر فرمان قشون دولتی درآیند، فرمان نبرد و در کارزاری که با نیروهای دولتی داشت، پایش تیر خورد و زخمی و از آن پس خانه‌نشین شد و دیری نپایید که او را به فراموشی سپردند. او سال‌های پایانی زندگی را در تنگدستی و بیماری گذراند. ستارخان در ۴۸ سالگی در تهران درگذشت. https://www.instagram.com/p/CGi1J71nIHq/?igshid=zqjoeu32r6ec
0 notes
amir1428 · 5 years
Photo
Tumblr media
📯👑📯حراج منزل آخرت! فروش یک باب منزل در بهشت فقط هزار تومان 📯👑📯بلاهت نیز بعد هنر نزد ایرانیان بود و هست(شماره ۱۱) شیخ احمد احسایی یکی از معروف ترین مجتهدین عصر قاجار بود که پایه گذار فرقه شیخیه گردید و زمینه را برای ظهور سید علی محمد باب فراهم کرد. شیخ احمد احسایی کسی بود که ادعا میکرد نظریات فقهی اش را از طریق خواب و راهنمایی امامان کسب کرده! 📯شيخ احمد احسايى در ۱۱۲۲ هجری شمسی در منطقه احساء بحرين متولد شد . مى نويسند در پنج سالگى از خواندن قرآن فارغ شد و بيست ساله بود براى تحصيل به كربلا و نجف رفت. در سال ۱۱۶۸ ه ش در ایران، شیخ احمد احسایی مکتب جدیدی را در زیر مجموعه شیعه بنیان نهاد که به شیخیه معروف است وى در سال ۱۱۸۷ ه شمسی در حالى كه ۶۵ سال از عمرش مى گذشت عازم زيارت مشهد شد . اقامت شيخ احمد در مشهد سبب اشتهار او شد . فتحعليشاه چون شهرت شيخ احمد ر ا شنيد، فورا او را به تهران دعوت كرد. فتحعليشاه احترام زيادى نسبت به وى میگذاشت و چنان مفتون شيخ احمد شد كه اطاعت شيخ را واجب و مخافتش را كفر دانست 📯به نوشته کتاب قصص العلما شاه به او سالی هفتصد تومان مقرری میداد. با این حال او را قرضی پیدا شد. (مقایسه کنید با حقوق سالیانه یک تومان یک آدم عادی) پس شاهزاده محمد على ميرزا به شيخ گفت كه يك باب بهشت به من بفروش، من هزار تومان به تو مى دهم كه به قرض خود داده باشى . پس شيخ يك باب بهشت به او فروخت و به خط خود وثيقه نوشته و آن را بخاتم (مهر) خويش مختوم ساخته به شاهزاده داد و هزار تومان از او گرفته و قروض خود را پرداخت . (منبع: قصص العلما صفحه ۳۶) 📯شیخ احمد احسایی ادعا میکرد که در فراگیری علوم شاگرد کسی نبوده و آنچه را که می‌داند تنها از راه خواب و یا در حالت یقظه، از ائمه اطهار ع گرفته است و اجازه‌ی نقل روایت و اجتهاد خود را، نه با گذراندن مراحل آموزش رسمی، بلکه در خواب و از دست امام هادی علیه‌السلام، به نمایندگی از امام دوازدهم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه دریافت کرده است. (هانری کربن، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمه‌ی فریدون بهمنیار، ص ۲۵) 📯پس از مرگ شيخ احمد احسايى، سيد كاظم رشتى جاى اونشست و عقايد استادش را تدريس نمود كه سبب اختلافات فرقه اى در ايران و عراق شد . شاگردان شيخ احمد احسائى بس از مرگ او بدور سيد كاظم رشتى، جانشين شيخ گرد آمدند . شيخ احمد و سيد كاظم رشتى پيروان خود را به ظهور صاحب الزمان بشارت ميدادند و بهمين خاطر پس از مرگ سيد كاظم، عده زيادى از آنان به سيد باب پيوستند . (ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/B7wdXa-HgxP/?igshid=43b87rvc97w9
0 notes
pakdinikasravi · 5 years
Photo
Tumblr media
کانال اصلی احمد کسروی 👇👇 t.me/pakdini کتابخانه‌ی کسروی کتابها ، مهنامه‌ها و روزنامه‌های او و یارانش https://t.me/kasravi_ahmad #کسروی #احمد_کسروی #پاکدینی #پاکدین #دین #کیش #مذهب #مذاهب #اسلام #اسلامی #شیعه #شیعی #شیعیگری #تشیع #الشیعه #سنی #علی_اللهی #گوران #باطنی #باطنیگری #باطنیه #شیخی #شیخیه #شیخیگری #بهائی #بهائیگری #بهائیت #صوفی #تصوف #صوفیه #صوفیگری #زردشت #زرتشت #زردشتیگری #زردشتیگری #مانی #مهدی #امام_زمان #مهدیگری #مهدویت #رستگاری #ورجاوندبنیاد #ورجاوند #ورجاوند_بنیاد #کمپانی_خیانت #بدخواهان #حسین_یزدانیان #تلگرام #مسیح #مسیحیت #مسیحی #مسیحیگری #یهود #جهود #جهودیگری #یهودیت #کازرون #محمد #ایران #زبانشناسی #زبان_پاک #فارسی #پارسی #مشروطه #مشروطه_خواه #مشروطه_طلب #مشروطه_خواهی #مشروطه_طلبی #مشروطه_چی #آذربایجان #آذری #تبریز #گیلان #خوزستان #رهایی #سلطنت #سلطنت_طلب #رضاشاه #محمدرضاشاه #پهلوی #ستارخان #باقرخان #بختیاری #بهبهانی #طباطبایی #آخوند_خراسانی #همبستگی #چاپاک #یحیی_ذکاء #جنبش #خیزش #سردارجنگل #شیراز #خلیج_فارس #حافظ #سعدی #مولوی #خیام #فردوسی #نظامی #افسر #نظام #ناصردیوان #ناصرلشکر #کتاب #کتابخانه #پیمان #پرچم #انکیزیسیون #باهماد #حزب #آزادگان #باهماد_آزادگان #عدلیه #اسپرانتو #خرد #عقل #ادبیات #جانوران #سیاست #مادیگری #فلسفه #روان #روح #نفس #دولت #دفاعیات #ادب #ادبی #شیخ_صفی #کتابسوزان #کتابسوزی #روزبه #الشیعه #مجله #مهنامه #ماهنامه #خدا #آفریدگار #نقد #نقاد #تحقیق #پژوهش (at Isfahan International Airport) https://www.instagram.com/p/B1T88V_HzjP/?igshid=1r4y0mmx7rr2a
0 notes