#شهوتی
Explore tagged Tumblr posts
dayyoos-blog · 6 years ago
Text
روانشناسی، اینترنت و خوشبختی - قسمت اول
صبح یکی از روزهای تابستون – تابستونی که من بین اول و دوم راهنمایی بودم – توی اتاق پذیرایی داشتم با برادرام بازی می کردم که مامانم اومد پیشمون و بعد از همراهی مختصری با ما در بازی کردن، تلویزیون رو روشن کرد و برادرام رو نشوند پای برنامه کودک تا سرگرم برنامه کودک بشن و بعد مامانم رفت توی اتاقش و من رو هم صدا کرد که برم پیشش.
مامانم نشست لبه تخت و به من هم گفت که کنارش بشینم. با زبانی کودکانه و ساده شروع کرد به صحبت کردن درباره مرحله های مختلف زندگی مثل کودکی، نوجوانی و جوانی و به من گفت که با توجه به سن و سالت باید آماده رفتن از مرحله کودکی به مرحله نوجوانی بشی و شروع کرد به توضیح دادن درباره دوران بلوغ که این دوره در ابتدای مرحله نوجوانی شروع میشه و تا چند سال طول میکشه. خلاصه درباره علایم بلوغ مانند بزرگ شدن سینه ها، پریود شدن و ... با زبانی مناسب یک دختر 12 ساله توضیح داد. البته توی مدرسه هم یکی از معلمها مون یه صحبت خیلی مختصر درباره بلوغ کرده بود ولی توضیحات مامانم خیلی بیشتر و بهتر بود.
بعدا فهمیدم که بابام به مامانم گفته بوده تا با من درباره بلوغ صحبت کنه. این هم باید بگم که بابام روانشناس هست و مامانم خانه دار. من الان 28 سالمه. مامانم 51 و پدرم 59 سالشه. دوتا برادر دارم به اسم مجتبی و مصطفی که به ترتیب 25 و 23 سالشونه. اسم مامانم و بابام، منصوره و علی هست و اسم من هم محدثه و همگی ساکن تهران.
چند ماه بعد از صحبتهای مامانم، برای اولین بار پریود شدم و بر اساس قول و قرارهایی که با هم داشتیم ماجرا رو بهش گفتم که اون هم کارهایی که باید میکردم رو بهم گفت و یه نوار بهداشتی هم بهم داد تا استفاده کنم.
هر روزی که میگذشت شهوتم زیاد و زیادتر می شد و خجالت می کشیدم که درباره این حس درونی با مامانم صحبت کنم و این درحالی بود که مامان ازم خواسته بود که هر سوالی درباره دوران بلوغ و موضوعات جنسی دارم ازش بپرسم تا راهنماییم کنه ولی شرم و حیاء بی مو��د که احتمالا توی مدرسه یا از طریق تلویزیون در وجودم شکل گرفته بود این اجازه رو به من نمیداد تا بتونم با مامانم درباره نیاز جنسی سوالی بپرسم بنابراین برای پاسخگویی به نیاز جنسی راهی جز خودارضایی پیدا نکردم. من هم مثل خیلی از نوجوون های دیگه با خودارضایی لذت می بردم و به آرامش می رسیدم.
تعطیلات تابستونی بین دوم راهنمایی و سوم راهنمایی من شروع شده بود. صبح یکی از روزهای اوایل تعطیلات که بابام رفته بود سرکار (بیمارستان)  و برادرام توی کوچه مشغول بازی بودن و من هم در حال تماشای تلویزیون بودم، مامان گفت: بیا بشین کنارم میخوام باهات حرف بزنم. رفتم کنارش نشستم بهم گفت: عزیزم مگه ازت نخواسته بودم هر سوال و راهنمایی که درباره موضوعات جنسی داری ازم بپرسی و چیزی رو از من پنهان نکنی؟ برای چی این همه خودارضایی کردی و منو در جریان این کارهات نذاشتی؟ با شنیدن صحبتهای مامان شوکه شدم و کلی تعجب کردم که چجوری از خودارضایی های من با خبر شده و همینطور حسابی خجالت می کشیدم بطوری که نمیتونستم توی چشمهاش نگاه کنم. بعد از چند ثانیه سکوت، سرم رو بالا گرفتم و شروع کردم به معذرت خواهی و بهش قول دادم که دیگه خودارضایی نکنم و چیزی رو ازش پنهان نکنم.
البته بعدا مامانم بهم گفت که اصلا نمیدونسته که من خودارضایی میکنم یا نه و برای اینکه از این قضیه سر در بیاره با یه دستی زدن به من و گفتن اینکه من از خودارضایی هات باخبرم خواسته عکس العملم رو ببینه که من هم مثل آدم های ساده لوح، زود شروع به اعتراف و معذرت خواهی کردم که این باعث شد مادرم مطمئن بشه که من خودارضایی میکنم و شهوت در وجودم شکل گرفته.
به محض اینکه عذرخواهی کردنم تموم شد خندید و من رو گرفت توی بغلش و بعد از یه بوسه بهم گفت: تو فقط باید بابت پنهان کاری عذرخواهی کنی نه به خاطر خودارضایی. خودارضایی که کار بدی نیست.
با شنیدن این حرف از مامان، حس خجالت کشیدنم تموم شد و با بغل کردن و بوسه های مکرر اون، بطور کامل آروم شدم. مامانم بهم گفت: باید قول بدی که از این به بعد چیزی رو از مادرت پنهان نکنی و هر سوالی که داشتی ازم بپرسی البته به شکلی که مجتبی و مصطفی متوجه نشن، آخه اون دوتا بچه اند و هنوز به سن بلوغ نرسیدن. من هم قبول کردم و به مامان قول دادم که دیگه چیزی رو ازش مخفی نکنم و اون هم خوشحال شد و ازم تشکر کرد.
بعد از تمام شدن صحبتهای من و مامان، برگشتم و دوباره نشستم جلوی تلویزیون، نگاهم به صفحه تلویزیون بود ولی همش داشتم به حرفهای مامان فکر می کردم. به خاطر حمایتها و پشت گرمی هایی که از مامانم دیده بودم خیلی خوشحال بودم و پیش خودم فکر میکردم که چیکار کنم تا رابطم با مامانم صمیمی تر بشه. بعد از کلی فکر کردن، این رو متوجه شدم که از بین رفتن شرم و دریده شدن پرده ی حیاء بین اعضای خانواده، یه عالمه لذت و خوشی رو برام به ارمغان میاره.
زدن موهای زیر بغل و اطراف کسم، بهانه خوبی بود برای آغاز رابطه صمیمانه با مامانم. یادم میاد همیشه قیچی و تیغ توی حموم بود و هر چند هفته یکبار موهای زیر بغل و اطراف کسم رو با تیغ میزدم. یه روز که با مامانم توی خونه تنها بودم رفتم پیشش و ازش پرسیدم که بهتره موهای زاید بدنمو با تیغ بزنم یا واجبی؟ قبل از اینکه جواب بده، ازم پرسید تا حالا با چی میزدی؟ منم گفتم با تیغ . بهم گفت: کدوم تیغ؟ گفتم از تیغ هایی که توی حموم بود استفاده میکردم. یه کم اخم کرد و گفت تیغ یه وسیله شخصیه دیگه از اون تیغ ها استفاده نکن و هر وقت هم خواستی موهای بدنتو بزنی به خودم بگو تا بهت واجبی بدم. بهش گفتم چند هفته هست که موهای بدنمو نزدم بهم واجبی میدی برم هموم خودمو تروتمیز کنم؟ با تعجب گفت الان؟ منم گفتم آره خب. گفت باشه و رفت توی اتاقش و یه بسته واجبی برام آورد و گفت روی جلدش طرز استفادشو نوشته، با دقت بخون بعد استفاده کن.
از حموم که بیرون اومدم  ازم پرسید حالا تیغ بهتره یا واجبی؟ منم گفتم اصلا تیغ قابل مقایسه با واجبی نیست، تا حالا بدنم اینقدر تروتمیز نشده بود. اونم با تعجب گفت: واقعا ! اجازه هست ببینم بدنت چجوری شده. منم که دقیقا منتظر همین جمله بودم با یه عشوه خاصی گفتم چرا که نه. اصلا قرار ما این بود که چیزی رو از هم مخفی نکنیم و با هم صمیمی باشیم. اونم در پاسخ به این حرف من با خنده گفت: ای شیطون. کم کم داری راه می افتیاااا
اول تی شرتم رو در آوردم و زیر بغلم رو به مامانم نشون دادم. ازش پرسیدم خوب تمیز شده؟ اونم بهم گفت: عالی. شلوارمم در آوردم ولی شورتم رو نه. فقط جلوی شورتم رو تا حدی که بالای کسم معلوم بشه کشیدم پایین گفتم اینجا چطور؟ قبل از اینکه جواب بده گفت من که همه جاشو ندیدم که بخوام نظر بدم چرا شورتت رو کامل در نمیاری منم گفتم آخه....یکم مکث کردم که گفت چیه به همین زودی قول و قرارهامون رو یادت رفت. من مادرتم دلیلی نداره چیزی رو از من پنهان کنی. البته من از خدام بود که شورتمو دربیارم توی اون لحظه فقط داشتم ناز میکردم.
با پایین کشیدن شورتم دیگه کاملا لخت شده بودم. به مامانم گفتم نگاه کن ببین خوب موهای اطراف کسم رو زدم. بهم گفت: ایستاده، خوب مشخص نمیشه برو روی مبل بشین پاهات هم باز کن تا همه جاش معلوم باشه. همین کار رو کردم و مامانم اومد جلوم نشست و خیره شده بود به کسم. یه دست به کسم کشید گفت: وای چه کس خوشکلی داری محدثه. با این کارش کم کم داشتم حشری میشدم و اون هم متوجه شده بود که من دارم کیف میکنم. برای بار دوم روی کسم دست کشید و من با صدایی شهوت انگیز گفتم: جوووون بازم کسمو بمال. اون هم شروع کرد به مالیدن کسم که صدای آه آه من اتاق رو پر کرده بود. بعد از چند دقیقه کسم حسابی آب انداخته بود و مامان با استفاده از آبی که از کسم بیرون می اومد کسم رو میمالید و بعد شروع کرد به میک زدن چوچوله و لیسیدن کسم که تقریبا یک دقیقه بعد یه لرزه ای کردم جیغی کشیدم و ارضاء شدم. مامانم بلند شد و روی مبل و کنارم نشست. با دستش سرمو خم کرد سمت خودش و لبهام رو بوسید و بهم گفت: عزیزم خیلی دوست دارم عاشقتم. منم به مامانم گفتم: لذتی رو که تجربه کردم صد برابر لذت خودارضایی بود. مرسی مامان جونم خیلی خوبی، ممنون.
اولین لز من با مامانم به معنی آخرین خودارضائی من بود. رابطمون روز به روز صمیمانه تر میشد و هر چند شب یکبار با هم هماهنگ میکردیم که وقتی همه خواب هستن، بیاد توی اتاق من، تا با هم لز کنیم و هر روزی که می گذشت، از مامانم چیزهای بیشتری یاد میگرفتم و اطلاعاتم راجع به سکس بیشتر و بیشتر میشد.
چند روزی از رابطه سکسی بین من و مامانم میگذشت که مامانم ازم خواست که درباره رابطمون پیش هیچکسی حرف نزنم مخصوصا توی مدرسه و پیش همکلاسی هام. دقیقا یادم هست که بهم گفت: مجازات این کاری که ما میکنیم، اعدام هست. جمهوری اسلامی به کسی رحم نمیکنه پس خوب حواست رو جمع کن تا مشکلی برامون پیش نیاد.
بعد از شروع لز و رابطه صمیمی با مامانم، به فکر سکس با بابام افتادم و به خودم میگفتم کاش با بابام هم صمیمی می شدم و میتونستم با اون هم سکس داشته باشم. برای رسیدن به کیر بابام دوتا راه داشتم ولی نمیدونستم کدوم یکی از این راه ها بهتره. راه اول این بود که از مامانم بخوام که شرایط رو برای سکس من با بابام فراهم کنه و راه دوم این بود که خودم مستقیم و بدون اطلاع مامان به سراغ بابا برم. برای انتخاب راه اول تردید داشتم چون فکر میکردم با گفتن درخواستم به مامان، اون رو عصبانی کنم و شرایط برام سخت بشه و مشکل راه دوم هم این بود که نمیدونستم بابام چه عکس العملی در مقابل خواسته من نشون میده و در صورت پاسخ مثبت بابام به درخواستم و باخبر شدن مامانم از سکس بین من و بابام، اون چه واکنشی نشون میده.
میدونستم که چندتا از دوستای مدرسه ام کلی فیلم سوپر دارن. یه روز موقع زنگ تفریح رفتم پیش یکیشون و ازش خواستم که یه فیلم سوپری بهم قرض بده که از سکس دوتا زن و یک مرد باشه. فرداش که پنج شنبه بود، دوستم اون فیلمی رو که میخواستم برام آورد.
وقتی رسیدم خونه به مامان یه چشمک زدم و با لبخند گفتم: خودتو آماده کن که امشب میخوایم دوتایی حسابی خوش بگذرونیم. برگشت بهم گفت: میخوای چیکار کنی؟ منم بهش قضیه رو گفتم که توی مدرسه از یکی از دوستام یه فیلم سوپر گرفتم و امشب میخوام با تو بشینم پای کامپیوتر و فیلم سوپر نگاه کنم. اونم خوشحال شد و گفت: اتفاقا منم میخواستم تنوعی به رابطمون بدم. که خودت پیش دستی کردی شیطون. بهش گفتم چه تنوعی؟  تو برنامت چی بود؟ که گفت: باشه بعدا بهت میگم الان وقتش نیست. با این حرفش درباره برنامش بیشتر کنجکاو شدم و دوباره اصرار کردم که برنامه خودشو بگه. بهم گفت: باشه آخر شب وقتی همه خوابیدن میام توی اتاقت هم قضیه رو بهت میگم و هم با همدیگه فیلم نگاه میکنیم.
لحظه شماری میکردم تا شب بشه. در طول روز هر وقت توی اتاق یا آشپزخونه تنها میشدیم، همدیگه رو انگشت میکردیم همش میخندیدیم.
ساعت 11شب بود که برادرهام رفتن توی اتاقشون بخوابن. منم رفتم توی اتاقم و در رو بستم یه صندلی دیگه گذاشتم کنار صندلی کامپیوتر ، CD رو گذاشتم توی کامپیوتر و منتظر مامان شدم. بعد از نیم ساعت مامان با دوتا خیار اومد توی اتاق. یه خیار بزرگ و یکی دیگه هم کوچک تر. بهش گفتم خیار چرا آوردی؟  گفت: این خیار بزرگه مال منه و این کوچکتره هم مال تو. میخوام با این خیارها سوراخ کونمونو گشاد کنم. خیارها رو گذاشت روی کمدم و اومد نشست کنارم و منم فیلم رو play کردم. هر چقدر که از فیلم میگذشت شهوتی تر میشدیم. ساک زدن اون دوتا دختره برای پسره تمام شد و پسره شروع کرد به کردن یکی از دخترها و اون یکی دختره هم مشغول لیسیدن پستونهای دوستش شد. پسره داشت کس دختره رو با کیرش پاره میکرد که من به مامان گفتم کاش جای این دختره بودم. بهم گفت خیلی کیر دوس داری؟ منم بهش گفتم: دوست داشتن چیه من عاشق کیرم آرزومه یه پسر کیر کلفت کسو کونمو پاره کنه. خندید و گفت تو فعلا ببین از عهده این خیار کوچیکه بر میای بعد حرف از کیر کلفت بزن. منم برگشتم گفتم این که برای من چیزی نیست. اونم با یه حالت کل کل گفت: باشه بزار فیلم تموم بشه ببینم میتونی این خیار رو جا کنی توی کونت یا نه.
حین دیدن فیلم داشتم کسمو میمالیدم و دیگه کامل حشری شده بودم که شروع کردم به لخت شدن. به مامان هم گفتم لخت شو تا شروع کنیم به لز. در حین دیدن فیلم مامانم کس من رو میمالید و من هم کس مامان رو. فیلم به دقایق آخرش رسیده بود و پسره کیرشو از کس دختره درآورد و آب کیرشو ریخت توی دهن اون یکی دختره و دختره، همه آب کیرهای پسره رو خورد. از مامان پرسیدم که تا حالا آب کیر بابا رو خوردی که اون گفت: تا دلت بخواد آب کیر باباتو خوردم. اکثر مواقع آب کیرشو میریزه توی دهنم. بهش گفتم آب کیر بابا چه مزه ایی؟ گفت: دوس داری طعمش رو بچشی؟ گفتم آره چرا که نه و جفتمون شروع کردیم به خندیدن و همو بغل کردیم و همو بوسیدیم.
با تمام شدن فیلم از جلوی کامپیوتر بلند شدیم و در حالی که دستمون روی کون هم بود تا کنار تخت رفتیم و به پهلو روبروی هم خوابیدیم روی تخت و شروع کردیم به لب دادن به همدیگه. در حین لب دادن، مامان سوراخ کونمو میمالید و من ازش میخواستم که بیشتر به سوراخ کونم فشار بیاره. همون انگشتی که باهاش سوراخ کونمو میمالید کرد توی دهنش و اون رو خیس کرد و دوباره، به مالیدن سوراخ کونم با همون انگشت ادامه داد. مالیدن سوراخ کون با انگشت و خیس کردن همون انگشت با آب دهنش خیلی برام لذت بخش بود و این کار رو مکررا انجام میداد تا اینکه فشارهای انگشتش روی سوراخ کونم بیشتر شد و انگشتش رفت داخل کونم. یه کم دردم گرفت ولی این درد، دردی لذت بخش بود. انگشتشو داخل کونم میچرخوند و به عضله های اطراف سوراخ کونم فشار می آورد تا سوراخ کونم گشاد و گشاد تر بشه. بعد به من گفت که دمر بخوابم. این کار رو انجام دادم و پاهام رو از هم باز کردم. مامانم چندتا تف غلیظ انداخت داخل و اطراف سوراخ کونم و رفت خیار کوچکتر رو از روی کمدم آورد. خیار رو داد بهم و گفت: میخوام اینو بکنم توی کونت تا سوراخ کونت گشاد بشه. عزیزم میخوام آرزوتو برآورده کنم میخوام کیر کلفت بابات رو توی کس و کونت ببینم و نظرتو راجع به مزه آب کیر بابات بشنوم. با شنیدن این حرف از مامانم، آرزوم رو دست یافتنی می دیدم و داشتم از خوشحالی بال درمی آوردم.
دونستن اینکه قراره به آرزوم برسم، باعث شده بود که انرژی و انگیزم توی سکس دوچندان بشه. مامانم بهم گفت: محدثه جان، کیر بابات خیلی کلفته، برای همین باید اول سوراخ کونت خوب گشاد بشه و بعد سکس با بابات رو شروع کنی درضمن برای سکس از کس هنوز زوده باید چند سال بگذره بعد.
مامان بهم گفت: خیار رو بکن توی دهنت و خوب تف مالیش کن تا راحت بره داخل کونت. این کار رو انجام دادم و بعد خیار رو دادم دست مامانم تا اونو بکنه توی کونم. با فرو رفتن خیار داخل کونم درد لذت بخشی رو حس کردم. دردی که دوس داشتم زیاد و زیاد تر بشه و بیشتر لذت ببرم. مامانم با یه دست خیار رو توی کونم عقب جلو میکرد و با دست دیگه چوچولمو میمالید که باعث شد بعد از چند دقیق ارضاء بشم.
بعد از ارضاء شدنم مثل همیشه همو بغل کردیم و به هم لب دادم و از همدیگه تشکر کردیم.
بعد از اینکه لباسهامونو پوشیدیم مامان بهم گفت: تا هفته بعد با این دوتا خیار سوراخ کونتو گشاد کن و کونتو برای بابات آماده کن. پنج شنبه هفته بعد همراه بابات میام پیشت و مثل این فیلم سوپر، سه نفری با هم سکس میکنیم. راستی اون CD رو هم بده تا به بابات هم بدم نگاه کنه. درضمن الان هم بابات از قضیه من و تو خبر داره اصلا کل این برنامه ها، نقشه اون بود. بابات از یک سال پیش برای رفع نیاز جنسی تو، برنامه ریزی کرده بود و کلی با هم صحبت کردیم تا محیط خونه رو طوری مهیا کنیم تا زندگی شاد و پر از لذت داشته باشی. بعد از تمام شدن صحبتهامون به هم شب بخیر گفتیم و مامان رفت و من هم خوابیدم. فردا صبح که از خواب بیدار شدم یه حس عجیبی داشتم چون جمعه بود و بابام خونه بود و با بیرون اومدن از اتاق با بابام مواجه میشدم. بابایی که میدونست من خودارضایی کردم، فیلم سوپر دیدم، با زنش لز کردم و عاشق کیر و آب کیرش شدم.
از روی تخت بلند شدم و رفتم جلوی آیینه، موهامو شونه کردم و از اتاق رفتم بیرون دیدم برادرام هنوز توی اتاقشونن و بیدار نشدن و مامان بابام هم توی آشپزخونه بودن و داشتن صبحونه می خوردن.
بعد از شستن دست و صورتم، رفتم توی آشپزخونه به مامان بابا صبح بخیر گفتم و نشستم سر میز صبحونه.
بابام: خوبی عزیزم؟ چه خبر؟
من: هیچی سلامتی تو خوبی؟
بابام: خوبم ولی نه به اندازه تو. دیشب خوش گذشت بدون من؟
من: خوب بود ولی اگر تو هم پیشمون بودی بیشتر خوش می گذشت. ( بعد از این جمله سه تامون خندیدیم)
مامان با یه زیرکی خاصی گفت: محدثه دیگه بزرگ شده، از این به بعد میخواد توی کارها به مامانش کمک کنه.
من: دقیقا کدوم کارها؟
مامان: خودت دوس داری توی چه کارهایی به من کمک کنی؟
من: دیشب بهت گفتم. یادت نیست؟
مامان: آهان پس منظورت اینه فقط میخوای در شوهرداری به من کمک کنی. آره شیطون؟
همینطور در حال لاس زدن و خندیدن بودیم که برادرام از خواب بیدار شدن و اومدن توی آشپزخونه، مامانم براشون صبحونه آماده کرد و بعد از تمام شدن صبحون خوردنمون، همگی آماده شدیم که بریم پارک جنگلی لویزان، پیک نیک.
توی پارک بودیم که دوتا برادرام ازمون فاصله گرفتن و مشغول بازی کردن شدن و من، مامان و بابا نشستیم کنار هم و مشغول صحبت کردن شدیم. مامان گفت بیایم با هم برنامه ریزی کنیم که چه وقتهایی سکس داشته باشیم. بابا بهم گفت: اولین و مهم ترین اولویت یک دانش آموز درس خوندنه. پس همینطور که تاحالا درسهاتو به خوبی میخوندی همین روند باید ادامه پیدا کنه و هیچ چیزی نباید در درس خوندنت تاثیر منفی بزاره. پس باید حواسمون باشه که در سکس زیاده روی نکنیم به نظرم هفته ای یکبار کافیه. مثلا پنج شنبه شبها وقت مناسبیه چون فرداش مدرسه نمیری و اگر از خواب دیر بیدار بشی مشکلی پیش نمیاد. مامانم گفت: من که کاملا موافقم. منم با نظر اونها موافقت کردم ولی ��ه بابا گفتم: البته این هفته رو باید استثناء کنیم چون من باید با خیارهایی که مامان بهم داد، سوراخ کونمو گشاد کنم. بابام گفت: آهان باشه این یه هفته استثناء ولی از هفته بعد فقط یکبار در هفته فعالیت جنسی میکنیم. مامانم بهم گفت: هر وقت خواستی اینکار رو بکنی خبرم کن منم بیام پیشت. منم گفتم باشه ولی فقط تو بیای پیشم؟ بابا پس چی؟ مامان گفت: آخه بابات بیاد نمیتونه که تو رو بکنه اینقدر کیرش کلفته اصلا توی کون تو نمیره. منم گفتم تا وقتی که سوراخ کونم هنوز خوب گشاد نشده برای بابا ساک میزنم بعدش که با خیار سوراخمو گشاد کردم، کون دادن به بابا رو شروع میکنم. مامانم گفت باشه فکر خوبیه. علی نظر تو چیه؟ بابام هم گفت: منم موافقم. بابام رو کرد به مامانم و گفت: دخترت هم به خودت رفته مطمئنم بزرگ بشه مثل خودت، جنده میشه. با این حرف بابام هر سه تامون خندیدیم و بعد بابا بلند شد و رفت پیش برادرام . من و مامان هم مشغول تهیه ناهار شدیم. در حین کار از مامان پرسیدم که بابا شوخی کرد که تو جنده هستی یا جدی گفت؟ مامان یه لبخندی زد و گفت: بابات هیچ وقت دروغ نمیگه. از این که فهمیده بودم مامانم جنده هست خیلی تعجب کرده بودم و بهش گفتم: پس چرا تاحالا بهم نگفته بودی؟ مامانم گفت: منتظر بودم سن و سالت بیشتر بشه بعد بهت بگم. درضمن قضیه جنده بودن من رو هم به هیچ کسی حتی بهترین دوستت نگو. فهمیدی؟ منم گفتم چشم. سوالهای زیادی در ذهنم شکل گرفته بود. از مامانم پرسیدم  بابا به خاطر جنده بودنت از دستت ناراحت نمیشه؟  جواب داد معلومه که نه. اون من رو دوس داره، بابات عاشق منه هر کاری میکنه تا من خوشحال بشم. تنوع در سکس خیلی لذت بخشه پس چه دلیلی داره من رو از این لذت محروم کنه؟ وقتی میبینه که من از جنده بودن و سکس با پسرهای کیر کلفت لذت میبرم و خوشحال میشم اون هم خوشحال میشه چون عاشق من هست. من هم از خوشحال شدن شوهرم خوشحال میشم. عاشق با دیدن خوشحالی معشوق خوشحال میشه نه ناراحت.
وقتی توی ماشین بودم و داشتیم از پارک لویزان به سمت خونه برمیگشتیم کنار پنجره نشسته بودم و به بیرون خیره شده بودم و همش داشتم به خانواده و سبک زندگی فکر میکردم. تا حالا غیرت رو صفت خوبی میدونستم ولی موقعی که دیدم بی غیرتی میتونه به یک زن و شوهر کمک کنه که زندگی پر از لذت داشته باشن، نظرم راجع به غیرت تغییر کرد. با فهمیدن این موضوع که پدر و مادرم بی غیرت هستن خیلی خوشحال شدم و از داشتن همچین پدر و مادری احساس غرور میکردم.
6 notes · View notes
akhoondnews · 7 years ago
Video
tumblr
Stephen posted a video to Instagram: پدر نباید دختر و مادر نباید پسر ۶ سال به بالای خود را در آغوش بگیرند، چرا که ممکن است تحریک شوند‼️ . این جماعت بی ناموس با بچه های خودشون هم تحریک میشن @AKHOONDNEWS #آخوندنیوز #آخوند #محرک #مفعول #تحریک #جنسی #آخوندک #شهوتی #شهوتسرا #سکسی #سکسولوژی #فرقه #سکسی_ایرانی #هوس_باز #بیناموس #بیغیرتی #استغفر_الله_العظيم_الذي_لا_إله_إلا_هو_الحى_القيوم_وأتوب_إليه https://ift.tt/2uBBpds
1 note · View note
dastan021 · 8 years ago
Text
محسن و خواهرزن حشری
سلام این صرفا ی داستانه،واقعیت نداره من محسنم ۳۸ سالمه،ی خواهر زن دارم ۴۴ سالشه،ازاون تپل گندمیای حشری،با سینه های ۸۵ ،کون تپل طاقچه ای،رونای پر،چندسالی بود که تو نخش بودم ،خودشم میفهمید،اونم ازقصد، فرصت پیش میومد ،سروسینه وگل وگردن نشونم میداد،دیگه هردومون میدونستیم چی میخایم.
ولی میترسیدیم واحتیاط میکردیم��تا اینکه نزدیکای عید سال پیش باجناغم ماموریت رفته بود تبریز ،خواهرزنم ،نسرین ،اس داد میخاد چوب پرده بزنه ،اما نمیتونه،ازم خاست برم براش بزنم،منم زود حاظر شدم رفتم ،دروکه بازکرد دیدم ی لگ مشکی پوشیده ،تموم رون وکونش قلمبه شده توش،جای کسش قد ی پیراشکی تپل بود،وایییییی،یه تیشرت قرمزم پوشیده بود که سینه ها وپک وپهلوهاش خودنمایی میکرد،یه روسری نصفه نیمه هم سرش بود،رفتم تو وبعدازسلام واحوالپرسی ،رفتم واسه زدن چوب پرده،نسرینم توی آشپزخونه بود ،داشت چایی دم میکرد،بعدش اومد کمک من وبه هر سختی ای بود چوب پرده رونصب کردم واومدم پایین،نسرینم پرده رو آماده کرد ورفت بالای چارپایه،همینجوری که ازپشت رونا وکونشو دید میزدم ،بی اختیاردستم روکیرم بود،اونم با تکون خوردنا وکش وقوسای پرده زدن بیشترمنو هلاک میکرد،پرده روزد واومد پایین،دوسه بار دیگه هم روی چارپایه بالا وپایین کرد،تا رفع ایراد شد وپرده کامل شد،نسرین اومد مبل کناریم نشست و،به فاصله دسته مبل کنارهم بودیم ،ازش آمار بچه هاشو گرفتم گفت مدرسه ان،تا عصر نمیان،دلو زدم به دریا وبلندشدم رفتم کنارش نشستم،تقریبا بهش چسبیده بودم،دستمو بردم سینشو مالیدم،اکراه داشت مثلا،هی میگفت محسن نکن زشته ،خودشو سمت مخالف میکشید،منم همزمان سینه هاشو میمالیدم،آروم آروم شل شد،نقطه حساسش سینه هاشه،شروع کردیم لب بازی کردن،مثه وحشیا افتاده بود بجون لبای من،محکم لبامو میک میزد وزبونشو توی دهنم میچرخوند،از پایین تیشرتش دستمو رسوندم به ممه هاش،تپل ونرم بودن،مثه بالشت پرقو،اونم دستش ازروی شلوارم کیر شق شدمو میمالید وهی جون جون میگفت،تیشرتشو دراوردم وممه های سفیدش توی سوتین توریه مشکیش دیوونم کرده بود،سوتینشو دراوردم وبا میکهای ملایم نوک سینه هاشو نوازش میکردم،بلندشدم لگشو دراوردم ،کس وکون ورونای تپلش کنارشورت توری مشکیش آب ازلب ولوچم راه انداخته بود،باکمک خودش شورتشم دراوردم وباسررفتم لای پاش،کس تپل وداغشو به نیش کشیدم و چندلحظه به چندلحظه زبونمو فشارمیدادم توکسش،دستامو بردم زیرکمرش ،تاکسش بیاد بالاتر،کون تپل وسفیدش ،با سوراخ تیره رنگش دیوونم میکرد،زبونمو ازکسش میکشیدم میاوردم دم سوراخ کونش ،نوک زبونمو میکردم تو کونش،باناله ها وآه آه کردناش وتکون تکون دادنای ریز بدنش،دیوونم کرده بود،یکم که گذشت بلندشد تندتند با کمک خودم بلوزشلوارمو دراورد،شورتمم کشید پایین ،توی یه چشم بهم زدن کیرم توی دهنش بود ،ساک میزد،لیس میزد،میک میزد،دیگه ترسیدم با کیرخوردنش آبمو بیاره،خودمو جدا کردم وخابوندمش روی تخت رفتم لای پاهاش وجلوش زانو زدم،کیرمو میمالیدم به کسش ،هی التماس میکرد بکنم توکسش،سرکیرمو درکسش تنظیم کردم،آروم آروم فشارش دادم،تاتهش رفته بود توکسش،همینجوری که توکسش تلمبه میزدم،سینه هاشم میخوردم،آه وناله هاش اتاقو پرکرده بود،کشس خیسه خیس شده بود ،آب کسش کیرمو خیس کرده بود واضافی آباش رفته بود لای چاک کونش،دستمو بردم ازبغل زیرکونش وبا آبای کسش انگشتمو خیس کردم وبا سوراخ کونش وررفتم،یه انگشتم توکونش بود کیرمو توکسش عقب جلو میکردم،سینه هاشم نوبتی توی دهنم بود،یه انگشت دیگه به انگشت اول اضافه کردم ودوانگشتی توی کونش تلمبه میزدم،دیگه داشت نعره میزد از لذت،همونجوری یورش کردم ولب تولب شدیم،بهش گفتم میخام کونت بذارم اولش قبول نکرد ،با کلی خواهش تمنا حاظر شد کون بده،به روی شکم خوابید کونشو داد هوا،رفتم روی روناش نشستم وکیرمو به کونش میمالیدم،یه تف گنده انداختم روی کیرم وگذاشتمش دم سوراخ کونش،حسابی لیزشده بود،آروم آروم بسختی کلش رفت توش،یکم که گذشت دردش کمترشده بود الباقیشو تا نصفه کردم توش ،کونش تپل وتنگ وداغ بود ،ناله هاس هم ازدرد بود هم ازشهوت،درازکشیدم روش وسرشونه هاشو محکم گرفتم وبا ریتم آروم وشهوت کیرمو توی کونش عقب جلو میکردم،دیگه نمیتونستم مقاومت کنم ،آبم داشت میومد،بهش گفتم کجابریزم؟گفت همشو بریز توکونم ولی کیرتو درنیار تا آب منم بیاد،باچندتا تلمبه محکم تو کونش آبمو خالی کردم وکیرمو توکونش نگهداشتم ،یکم تکون تکون خوردوآبش اومد،کیرمو ازکونش دراوردم وگذاشتم لای کونش وسرشو برگردوندم یه لب مشتی گرفتیم،بلندشدیم خودمونو بادستمال تمیزکردیم ولباسامونو پوشیدیم.
خلاصه بعدازاینکه واسه زدن چوب پرده رفتم وترتیب کس وکون نسرین جون ،خواهرزن نازوپلمو دادم،برگشتم خونه،باورم نمیشد کس وکون نسرینو گاییدم،به سکسمون فکرمیکردم کیرم داشت منفجر میشد،یکی دوساعت بعدش نسرین توی تلگرام پیام داد،نوشته بود محسن جون درچه حالی؟منم گفتم ازاونوقت تاحالا کیرم بیادت سیخه سیخه،یه جووووون نوشت وتلفن زد،کلی ازماجرایی که بینمون گذشت تعریف کردیم،لامصب نسرین ازصداش پشت تلفن شهوت میبارید،با عشوه گریای نفس نفس زدن وآخ وجون گفتناش مشخص بود حشریه هنوز،بهش گفتم بیام یه دست دیگه بکنمت؟روهوا قاپید وگفت میای؟منم کلاس گذاشتم گفتم نه بابا ،حالا وقت بسیاراست،با یه مسخره کردن صداش گفت محسن ازوقتی رفتی همش بیادتم،دلم میخاد بغلت باشم،پسرش ساعت دو ونیم ازمدرسه میومد ،وقت نمیشد تا اونجا برم وبکنم،نسرین قانع شد که نمیشه،ولی بال بال میزد واسه اینکه بکنمش،قسم میخورد شوهرش تاحالا کسشو نلیسیه براش،بد دله،میگفت تا حالا این مدتی وبا این هیجان سکس نکرده باهاش،میگفت اکثرا قبل از ارضا شدن نسرین ارضا میشده،نسرینم بقیشو تا ارضا شدن با دست خودش خودشو میمالیده،تلفنی تاپسرش برسه حرف زدیمو بعداز اومدن پسرش رفتیم تلگرام،توتلگرام پیام داد به بهونه خرید میام بیرون بیا بریم یه دوری بزنیم،واسه ساعت سه ونیم قرارگذاشتیم سرکوچشون،وقتی رسیدم نسرینم رسید وسوارماشین شد،کناردستم نشسته بود ،یه نگاه سرتاپاش کردم ،خوشگل وناز ،با اندام فوق سکسی ،یکم آرایش کرده بود ،بوی ادکلنش مستم کرده بود،طی مسیر دستش تودستم بود ودستمو میمالیدوبوس میکرد،حشری بازی درمیاورد حسابی،توی ماشین اززیرچادر ومانتوش ساپورتشو تازانو کشید پایبن،هروقت موقعیت پیش میومد دستمو به کسش وروناش میرسوندم،کسش باداشت ،نمناک شده بود،نمیشد دیگه بیشترازاین پیش بریم،یکی دوساعتی چرخیده بودیم،بردم نسرینو رسوندم خونشون،خودمم اومدم خونه،فرداصبحش دوباره تلگرام پیام داد ، بعدازسلام علیک وحال واحوال یراست گفت میای اینجا؟کیرم سیخ شده بود ،فقط فرم��ن کردن ازمغزم ساطع میشد،گفتم اومدم وسریع حاظر شدم رفتم خونه نسرین،واییییی درو که بازکرد دیدم یه بادی سکسی فانتزی خیلی شیک تنش کرده ،که مدلش ازاینایی بود که جای کس وکون وسینه هاش خالی بود،کسش مثه دوتا کلوچه تپل چسبیده بهم ازبادی افتاده بود بیرون،نصف حجم سینه هاشم ازش بیرون مونده بود،یه بند نازکم ازپشت رفته بود لای قاچ کونش،یه آرایش سکسی هم کرده بود،موهاشم تا شونه هاش بود روافشون کرده بود،همونجا بغلش کردم ولب تولب شدیم،سینه هاشو میمالیدیم،کونشو دست میکشیدم،لبو کندم رفتم سراغ ممه های نازش ،واییییی میک میزدم نوکشونو نوبتی،همزمان بادستم کسشو میمالیدم،نسرینم فقط آه وناله میکرد،چشماش خمارشده بود،سریع لخت شدم ،نشستم روی مبل نشستم ونسرین اومد جلوم نشست وبا ولع کیرمو ساک میزد،کیرمو که با آب دهنش خیس شده بود رو به صورتش میمالید ومیکوبیدش به سینه هاش،سینه هاشو به کیرم فشارمیداد وبالا پایین میکرد،جامونو عوض کردیم ورفتم لای پاش وکس نانازشو بازبونم لیس مالیش میکردم وزبونمو به سوراخ کونش میمالیدم،ناله هاش شهوتی ترو تکون تکون خوردناش بیشتر میشد،رفتم بالا ولباشو بدندون گرفتم ،چشماشو نگاه میکردم میدیدم سیاهی چشماش تا به تا شده ،لب بازی میکردیم وکیرمم همزمان روی کسش بازی بازی میدادم،هی التماس میکرد بکنم تو کسش،منم با یه فشار سرکیرمو سردادم توکس تنگ وداغ وآبدارش،همونجا نکهش داشتم،نوک سینشو میک ملایم وشهوتی میزدم،سرکیرمو در کسش عقب جلو میکردم،اصرار داشت تا ته کیرمو فشاربدم توکسش،منم بازیم گرفته بود ،خاستم یکم دیگه تشنه ترش کنم،بالاخره آروم آروم تا ته کیرموتوکسش فروکردم،نمیدونم سرکیرم به کجا میخورد که دیوونم میکرد،ناله های نسرین دیگه به جیغ آروم تبدیل شده بود ومنم همزمان که توکسش عقب جلو میکردم یکی یکی نوک ممه هاشو میخوردم ،یکی دوبارم ممه هاشو بسمت هم فشاردادم ونوک جفت ممه هاشو میکردم دهنم،به جفت ممه خوردنه خیلی واکنش نشون داد،ناله های بی اختیارمیکردوازاون پایینم کیرمنو لاپاشو خیس میکرد،یورش کردمو لباشو به لب گرفتم ویکم کجش کردم ودستمو به کونش گر فتمو لبمو به لبشو ،کیرمم با ریتمی ملایم ولی محکم میکوبیدم ته کسش،وقتی دیدم چقد حشرش زیاده کیرمو ازکسش دراوردم وگفتم اگه برام فانتزی بگی بازم میکنم وگرنه بهم مزه نمیده،نسرین گفت فانتزی ازچی بگم برات؟گفتم ازدستمالی شدنای خودت توی خیابونا یا ماشینا یا عروسیا،اصرارداشت کیرمو بکنم توکسش ،میگفت بکن توش میگم برات،سرکیرمو درکسش تنظیم کردم،نگام به لباشو چشاش بود،اولش من ومن میکرد حرف نمیزد ،یکم سرکیرمو درکسش بازی بازی دادم،بایه حالت شهوت همراه خجالت گفت توی یه عروسی مربوط به فامی��ای شوهرش دستمالی شده،با شهوت میگفت یه پسره تا فرصت پیش میومد کونمو میمالید،چندباری هم ازپشت چسبیده بهش،باناله میگفت کلفتی کیرشو روی کونم حس میکردم،منم با حرفاش حشری ترمیشدم وتلمبه هامو محکم ترمیزدم توکسش،ناله هاش توآسمون بود،با این تعریفا وتلمبه زدنا آبم داشت میومد،گفتم آبم داره میاد کجا بریزم ؟نسرین گفت همشو توکسم خالی کن،قرص خوردم،باچندتا تلمبه کاردرست دیگه آبم اومد وتا قطره آخرشو تو کس نسرین ریختم،نسرین خیلی شهوتی وقوی بود توی. سکس،بعد ازچندثانیه کیر نیمه خوابمو که داشت آروم آروم به خواب عمیق میرفت رو ازکسش کشیدم بیرون،آبای کیرمم باریزش ملایم ازکسش بیرون میومد،صحنه سکسیه سکسی بود،سریع بادستمال خودمونو تمیزکردیم ولباسامونو پوشیدیم،روی مبل همدیگه روبغل کرده بودیم ولب میگرفتیم،این حشری بازیای بعدازسکسش فوق العاده بود.
واقعا لذت کردن نسرین اینقدر زیاده که هنوزم که هنوزه ازش سیرنشدم،یجورایی بهم وابسته شدیم،حدود یکسالی میشه که هروقت فرصت پیش بیاد ترتیب کس وکونشو میدم،اگه انتقاد یا پیشنهادی دارید بفرمایید،ممنون که وقت گذاشتید داستان منو خوندید،شاد باشید.
نوشته: محسن
22 notes · View notes
afebrahimi · 5 years ago
Video
#ایران_بریفینگ / #قم / سایت طلبه دات نت از مجموعه سایتهای زیر نظر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم که مستقیم توسط دفتر خامنه‌ای مدیریت می‌شود محتوایی تولید کرده با تیتر : چگونه بفهمیم زن شهوتی است؟! این مطلب تا کنون‌با تحلیل در سایت الکسا مشخص است که بیش از ۱۹ میلیون ویزیتور داشته ! برای نوشتن‌ این مطلب در اقدامی کاملا عجیب به سایتهایی با محتوای پورن همچون یوپورن و برازرز رفرنس داده شده ، در بخشی از این مطلب به سکس دسته جمعی نیز برای مدیریت شهوت زنان بیش فعال اشاره شده ! این مطلب واکنش کاربران بسیاری از طرفداران حکومت را نیز برانگیخته و موافق و مخالفان بسیاری داشته، کاربری در توئیتر نوشته است:«بخاطر آموزش همین مطالب است قم را فساد گرفته» کاربر دیگری نوشته: «شاید مسخره کنید و باور نکنید ولی پدیده خیانت بین همسران طلبه ها داره غوغا میکنه بنده اطلاع دارم که میگم در قم خیلی وضعیت بدتر هم شده دو علت بزرگ هم دارد یکی این که زندگی اکثر طلبه‌ها شور و هیجان لازم را ندارد و دو اینکه فشار مالی بیچاره کرده این رفقای عزیز رو» @Irbriefing https://www.instagram.com/p/B7n7PpBC-Go/?igshid=1sjd0m9oratks
0 notes
iranayande · 5 years ago
Text
اسلام، دین مقدس یا خرافات ۱۴۰۰ سال پیش!؟
چند روز پیش کتابی در مورد دین اسلام خواندم. با عنوان «زن و شوهر از نظر اسلام» نوشته ی محمد صفری. کتاب جالبی بود. باعث شد بیشتر اسلام رو بشناسم. جمله ها و مطالبی که به نظرم جالب اومد در این پست میذارم. قبلش فقط بگم که قصد من به هیچ وجه توهین به اسلام نیست. اما به این معتقدم که اگه می خوایم کسی رو از جهل بیرون بیاریم باید حرف های منطقی بزنیم. به همین دلیل از مسلمان های تعصبی خواهش می کنم کمی بیشتر در مورد دینشون مطالعه کنند. من که خیلی تبعیض و تناقض درش میبینم. به نظر من اگه کمی فکر کنیم متوجه میشیم که دین اسلام برای الان نیست. دین اسلام خوبه اما نه برای ما و نه برای جهان امروز. دین اسلام فقط برای عرب های جاهل ۱۴۰۰ سال پیش آمده. اگه دقت کنید می بینید که هیچ یک از مسائل دین اسلام با جهان امروز مطابقت نداره. قضاوت با خودتون: خشونت در اسلام چنان چه زنا کننده پیش از قیام شاهد توبه ی واقعی کند حد از او ساقط میشود ولی پس از شهادت و گواهی شهود از اجرای حد معاف نخواهند شد و چنان چه جرم با اقریر ثابت شده باشد و توبه کند. امام یا نایب امام مخیر است که او را مجازات کند یا از کیفر معاف دارد. حد لواط حکمش اعدام است . حاکم شرع می تواند از چند نوع اعدام را به مرحله ی اجرا در آورد: 1- زدن گردن با شمشیر 2- پرتاب کردن وی از بلندی مانند کوه در حالی که دست ها و پاهایش بسته است. 3- سوزاندن وی با آتش 4- سنگسار کردن 5- دیوار بر سرش خراب کردن 6- جمع بین کیفرها و سوزاندن به این نحو که نخست او را بکشند و سپس بسوزانند. برای من خیلی جالبه، شما که انقدر ادعا می کنید خداتون بخشنده و مهربان است چطور بدترین شکنجه ها رو برای بنده هاش گذاشته؟ این ��وع شکنجه ها حتی به فکر سنگدل ترین افراد هم نمی رسه. چطور خدای بخشنده حاضره به خاطر اشتباه بنده هاش اینطور با آنها رفتار کنه؟ تبعیض جنسیتی در اسلام این مطالب همه نشان دهنده ی اینه که اسلام مرد سالاری رو ترویج میده و بین زن و مرد تبعیض قائل میشه این احادیث طوری است که آدم احساس می کنه خدا مرد رو آفریده بعد دیده برای مرد سخته که تنها زندگی کنه پیش خودش گفته یه جنس دیگری رو به وجود بیارم که همش به مردها خدمت کنه و خودش سختی بکشه تا مردها خوب زندگی کنند. اصلا مگه اين دنيا براي مرد آفريده شده كه زن بايد خود را بامعيار مرد هماهنگ كنه؟ پیامبر فرموده: به آن خدایی که مرا رسالت حقه داده هر زنی بدون اجازه ی شوهرش از خانه بیرون رود و در مجلش عروسی شرکت کند خدا چهل لعنت بر او فرستد. بهترین خصلت های بانوان بدترین خصلت های مردان می باشد. زنی که بی اجازه ی شوهرش از خانه بیرون رود نمازش قبول نخواهد شد. امام صادق می فرماید: قومی به محضر رسول خدا مشرف شدند و عرض کردند ای فرستاده ی خدا ما میبینیم بعضی از مردم بعضی را سجده می کنند. رسول خدا فرمود اگر دستور داده بودم که یکی از شما دیگری را سجده کند فرمان می دادم که زن شوهرش را سجده کند. پیامبر اسلام می فرماید: هر زنی سخن ناروایی از شوهرش بشنود و تحمل و صبر کند خداوند برای تحمل هر کلمه ای پاداش و اجر روزه دار و مجاهد در راه خدا به او عطا می فرماید.( این جمله در حالی است که در جای دیگر این کتاب ذکر شده است که با زنان بد دهن هرگز تزویج نکنید اما در این جا گفته است که مرد باید بد دهنی شوهرش را تحمل کند!) به گفته ی رسول خدا بهترین زنان زنی ست که به گفتار شوهر خویش گوش فرا داده و به فرمانش سر تسلیم فرود آورده و در بزم خلوت خود را در اختیار او گذاشته و شوهرش را تکلیف بر همبستری ننماید. پیامبر فرمود: زن و فرزند مرد اسیران اویند. دوستارترین بندگان به خدا کسانی هستند که با اسیرانشان نیکوتر رفتار کنند. (وسائل ج 14 صفحات 119-121) رسول خدا می فرماید: از خدا بترسید درباره ی زنان که آنان خدمتکار شمایند.(نهج الفصاحه کلمات 45-454) امیر مومنان می فرماید: با حجاب چشم های زنان را از دیدنی ها باز دار زیرا سخت گرفتن حجاب بر ایشان پاینده تر است و اگر قدرت داری کاری کن که غیر تو را نشناسند.(نهج البلاغه ص 930) پیامبر اکرم می فرماید: زنان عورت می باشند آن ها را در خانه نگه داری کنید و در مشکلات آن ها را یاری کنید و در جای دیگر می فرماید: زنان در کار کردن و سخن گفتن درمانده و عورت میباشند. درماندگی آنها را به خاموشی و عورتشان را به نگهداری در خانه مداوا کنید.(بحار ج103 ص250) رسول اکرم می فرماید: ای مردم زنان نزد شما معیوب و بی چیزند مالک نفع و ضرری برای خود نیستند. آنها را به امانت از خدا گرفته و با کلماتش ایشان را برای خود حلال کنید.(بحار ج103 ص245) زنی به خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد بزرگترین کسی که به گردن زن حق دارد کیست؟ فرمود شوهرش. گفت: پس آن طور که او به گردن من حق دارد من ندارم؟ فرمود: از هر صد حق یک حق داری.( وسائل ج 14 ص112) رسول اکرم می فرماید: خوابیدن بر زن حلال نیست تا مگر خود را بر شوهرش عرضه کند. شهادت زنان درباره ی حدود و طلاق و رویت ماه نو بی اعتبار است. نماز خواندن زن ها در غرفه های بسته بهتر از نماز خواندن آن ها در مسجد است. تا وقتی که بانوان از دو طرف راه می توانند بروند وسط راه برای آنان نیست. نویسندگی نیاموزند. خوب است چرخ ریسی ،خیاطی، بافندگی و گلدوزی و سوره نور را بیاموزند و سزاوار نیست که سوره یوسف را فرا بگیرند.(این ها نشان دهنده ی اینه که فقط می خوان زن رو سرکوب کنند و سعی بر این دارند که نقش و حضور زن رو در اجتماع کمرنگ تر کنند و فقط زن رو در خانه حبس کنند.) یک نشانه ی سعادت مرد این است که دخترش پیش از قاعدگی به خانه ی شوهر برود. پیامبر فرموده با زنان زاغ چشم ،بی شرم ، بلند قد، کوتاه قد ، لاغر ، زشت و زنی که از دیگری فرزند دارد ازدواج نکنید.(پس با کی باید ازدواج کرد؟؟؟) امیرالمومنین فرمود: هنگام همبستری با همسر خویش بگویید: خدایا من به دستور تو این زن را بر خود حلال کردم و او را به رسم امانت از تو پذیرفتم اگر فرزندی از او بهره ی من کردی پسری تمام خلقت باشد و شیطان از او بهره مند نگشته و در او شریک نگردد. (خصال صدوق باب چهارصد گانه مطلب382 و 390) اگر زن حامله ای کاری کند که فرزندش سقط شود. چنانچه فرزندش پسر بود هزار مثقال و اگر دختر بود باید پانصد مثقال دیه اش را بدهد.(به هیچ وجه در اسلام تبعیض وجود نداره!!!) زنی که خودش را بر غیر شوهرش خوشبو کند خدا نمازش را قبول نمی کند تا زمانی که ��سل کند در ضمن اگر مرد نا محرمی بوی او را حس کند آن زن زنا کار است.(وسائل ج14 ص112 و نهج الفصاحه مطلب1019) (لطفا از این به بعد اگه بیرون میرید عطر نزنید. فراموش نکنید که شما باید بوی عرق و گند و کثافت بدید!) وقتی زنی از دین برگشت او را توبه دهند. اگر پذیرفت که خوب. وگرنه او را برای همیشه زندانی کنند و مانند مرد از دین برگشته او را نکشند بلکه در زندان به کارهای مشکل تحمیل کنند. نان و آب کمتر و نا مطبوع به او دهند (زجر کش). لباس های ضخیم به او بپوشانند و او را مجبور کنند تا نماز بخواند و روزه بگیرد و جزیه برای زنان نیست.( من یه سوال برام پیش اومد. فکر کنم تو همین قرآن گفته شده که هیچ اجباری در دین نیست. پس این مطالب چیه؟؟؟؟ بازم تناقض؟) وقتی که زنی از جای خود حرکت کرد تا جایش سرد نشده جایز نیست مردی جای او بنشیند.( برای توجیه این مطلب حتما می خواید بگید که جای گرم مرد رو شهوتی می کنه…!!!!!) در آخر هم یه داستانی براتون میذارم که خیلی خیلی آموزنده ست. حتما سعی کنید ازش نهایت استفاده رو بکنید: زنی که با شوهرش پیمان بست که از خانه بیرون نرود امام صادق می فرماید مردی از انصار در زمان رسول خدا برای بعضی از حوائج از خانه بیرون شد و با زنش پیمان بست تا برنگشته از خانه خارج نشود. امام می فرماید پدر زن مریض شد. پس آن زن مردی را نزد رسول خدا فرستاد و برای عیادت پدر اجازه خواست. رسول خدا فرمود در خانه ات بنشین و فرمان بر شوهرتباش. مرض پدر سنگین شد. دو مرتبه به نزد رسول خدا فرستاد. پیامبر همان سخن مرتبه ی اول را به زبان جاری نمود. پدر زن از دنیا رفت. این مرتبه کسی را به خدمت رسول خدا فرستاد که پدرش از دنیا رفته، آیا اجازه میدهد بر پدرش نماز بخواند. پیغمبر همان سخن قبل را تکرار کرد. پدر دفن شد. رسول خدا شخصی را نزد آن زن فرستاد که به او بگوید خدا او و پدرش را آمرزید به خاطر این که به فرمان شوهرش جامه طاعت پوشانده است.(وسائل ج14 ص125) فقط می تونم بگم ننگ بر اون زن که به خاطر کوته فکری شوهر و از همه مهمتر بی فکری خودش پدرش رو از دست داده. حتما پیش خودش فکر کرده من چه آدم خوبی هستم که به حرف شوهرم گوش کردم. به چه قیمتی؟ به قیمت از دست دادن کسی که سال ها براش زحمت کشیده؟؟؟؟ حالا خودتون باید متوجه شده باشید که دینی که برای عرب های جاهل، اون هم در 1400 سال پیش اومده اصلا ربطی به ما با این فرهنگ و تمدن نداره. عرب گم کرده راه خود چرا من راه او گیرم ؟!. گردآورنده : احمد دولتخواه وبسایت ایران سکولاریسم Read the full article
0 notes
jangnarm · 7 years ago
Photo
Tumblr media
#نماز #دختربچه #دخترم #مادرانه #نیاز_جنسی #حجاب #hijab #دختر #داف #سکس #زیبا #ناخن #نامحرم #حیا #چادر #چادری #چادری_ها #روسری #babygirl #littlegirl #daughter #گناه #ثواب #شهوتی #عروسک #بیغیرتی #بی_حجاب #هوس #صیغه
0 notes
persianteb-blog · 7 years ago
Photo
Tumblr media
آشنایی با روش های تحریک همسر آشنایی با روش های تحریک همسر پرشین طب – دانستنی های جنسی | به گزارش پرشین طب؛ می خواهیم در این نوشته در مورد روش های تحریک همسر  را برای شما بگوییم ، زوج های جوان باید آموزش ببینند. لمس و ماساژ برای تحریک همسر در زنان یکی از راهکارهای موثر می باشد. در صورت تمایل پیشنهاد می کنیم با موضوع آشنایی با روش های تحریک همسر همراه سایت باشید. آشنایی با روش های تحریک همسر تحریک جنسی زنان: زنان برخلاف مردان که برای برقراری رابطه جنسی نیازی به معاشقه و پیشنوازی ندارند، زنان به تحریک جنسی و آماده سازی نیاز دارند. برای مردها در صورت مساعد بودن شرایط روحی تنها یک جرقه ذهنی کافیست که تحریک شده و برای رابطه جنسی کاملا آماده شوند، حال آنکه تحریک زنان نیاز به پیشنوازی و آماده سازی دارند و دانستن راه‌های تحریک جنسی زنان لازم و ضروری است. لمس کردن همسر یکی از روشهای تحریک جنسی می باشد • مردهایی که به آرامی و با ملایمت عشق ورزی می کنند و خانم خود را تحریک میکند( آقایانی که به سرعت میروند سراغ لباس زیر خانمشان و عمل دخول را شروع می کنند و فوری و باعجله می خواهند کار را تمام کنند به این نکته دقت کنند که اگر شعله های جنسی خانمشان را به آرامی روشن کنند این شعله ها تا مدت بیشتری روشن خواهند ماند.) • مردهایی که در بستر نیز با همسرشان صحبت می کنند و عمل تحریک جنسی همسر خود را انجام میدهند ( آقایونی که نمی خواهند احساساتشان را با کلمات عاشقانه در حین رابطه جنسی بیان کنند، به این نکته دقت کنند که بیان احساسات عاشقانه در قبل، هنگام و بعد از رابطه جنسی به زن احساس محبوبیت و امنیت میدهد، احساسی که همسرتان را به وزیری محبوب در دربار شما تبدیل خواهد کرد. ) • مردهایی که در بوسیدن مهارت دارند ( هر بوسه عاشقانه که بر لبان همسرتان میزنید میتواند به مانند پیامی پرقدرت بر قلب همسرتان فرود می آید و او را شعله ور سازد، این جمله را هرگز فراموش نکنید! ) • مردهایی که با چشمان خود به همسرشان نشان می دهند او را دوست دارند و به او عشق می ورزند ( این را بدانید که ارتباط چشمی بین دو نفر نیرومند ترین و موثرترین ارتباطات است که پیامدش فعال شدن چرخه های دیگر بدن هر دو طرف است، پس با نگاهی عاشقانه به همسرتان احساس محبوبیت بدهید و از مزایای این ارتباط لذت ببرید. ) • مردهایی که لباس های همسرشان را به آرامی در می آوردند ( قابل توجه آقایانی که تا شهوتی می شوند فوری و با عجله شروع می کننددر آوردن لباسهای خانمشان و حتی گاهی تمایل دارند که معشوقشان بدون لباس روی تخت آماده و منتظر خوابیده باشه ! زنان در پروسه جنسی شان نیاز به آمادگی دارند و این کار می تواند یکی از آمادگیهای لازم را به آنها بدهد.) • مردهایی که در تحریک جنسی همسرشان به وسیله لمس کردن مهارت دارند ( زنها در پروسه آمادگی برای رابطه جنسی نیاز دارند که با نوازش و لمس آرام، آماده دخول و عملیات جنسی شوند، این نکته را هم به داشته هایتان اضافه کنید. ) • مردهایی که با موهای همسرشان بازی می کنند ( فکر نمی کنم هیچ زنی در دنیا وجود داشته باشد که درهنگام معاشقه از چنگ زدن دستهای معشوقش در موهای سرش لذت نبرد!) • مردهایی که از معاشقه رابطه جنسی با همسرشان لذت می برند ( خیلی ساده است هنگامی که معاشقه بکنید و احساساتتان را به بیرون تراوش کنید این خود مهمترین جذب کننده برای همسرتان است. ) تحریک جنسی مردان راحت تر از تحریک جنسی زنان می باشد • مردهایی که عشق خود را در بیرون از اتاق خواب نیز به همسرشان نشان می دهند و او را به احساس و باور محبوبیت وادار می کنند ( یک «دوستت دارم»، یک شاخه گل، یک اس ام اس عاشقانه و یک تک زنگ نیم روزی که به همسرتان احساس محبوبیت بدهد، می تواند در شب هنگام به طوفانی عشقی تبدیل شود!) • مردهایی که پیش از عشق ورزی خود را به لحاظ فیزیکی و جسمانی آماده می کنند. (کارهایی ماننده خوشبو کردن دهان، ازاله موهای زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و … می توانند برای آماده کردن جسمی شما موثر باشند.) • مردهایی که از ماساژ دادن به همسر خود لذت میبرند. (زبان عشق لمس کردن است، دستهای شما زایده هایی فیزیکی نیستند بلکه فرستده هایی قوی اند که نیروی جنسی شما را منتقل می کنند، با نوازشی عاشقانه معنای واقعی این جمله را درک کنید.) • مردهایی که دستهای همسر خود را در دست می گیرند و آن را نوازش می کنند. مردان چگونه تحریک جنسی می شوند؟ بطور کلی مردان هم آسانتر و هم زودتر از زنان تحریک می شوند البته این امر متاسفانه در بعضی از جوامع آنطور که باید و شاید جا نیفتاده و افراد مخصوصا خانمها دید منفی به تحریک پذیری زود مردان دارند اما این یک امر خدادادی می باشد که در ژن جنس مذکر قرار داده شده است اما برخی رفتارها و یا بلوغ زودرس و یا دیرس باعث تغییراتی در نوع تحریک پذیری افراد بوجود می آورد. مردان از چه رفتارهای تحریک شده جنسی از سوی همسرشان لذت می برند؟ آموزش تحریک جنسی همسر اطراف گردن، پشت گردن مردان یکی از مهمترین نقاط برای تحریک جنسی می باشد 1. سعی کنید دو طرف گردن مرد را با بوسه‌های آرام تحریک کنید. با لمس و بوسیدن این قسمت در حالیکه صدای نفس زنانه در کنار گوش باعث تحریک و لذت مرد می‌شود، سیستم گردش خون را تندتر می‌کند و هیجان مرد بالا می‌رود. به آرامی پشت لاله گوش و گردن را ببوسید و اجازه دهید با زبان نبض گردن مرد را حس کنید. 2. لب‌ها هم برای مردان و هم زنان از قسمتهای حساس بدن است، لبها را در آغاز هم‌آغوشی ببوسید. خیلی ها معتقدند این زنان هستند که بیشتر با بوسیدن تحریک جنسی می‌شوند اما مردان بوسیدن در آغاز رابطه را عاملی بسیار تحریک کننده می‌دانند. 3. بیضه ها یکی از عوامل تحریک جنسی در مردان می باشد، بیضه ها با پوست نازک نرمی پوشیده شده است و از قسمتهای محرک بدن مردان است که بیشترین میزان رگ و اعصاب در آنجا جمع شده‌است کشاله ران و بیضه‌ها را به آرامی لمس کنید و  با انگشتانتان به صورت دایره‌ای به آرامی بمالید. لمس دهانی بیضه‌ها برای مردان تحریک کننده‌تر و بسیار لذت‌بخش‌تر است. 4. قسمتهای ��اخل ران را با فشار بیشتری مالش دهید. می توانید در حالی که مرد را در آغوش گرفتید و پشت گردن و گوشها و لبانش را می‌بوسید از پهلو ران پای خود را در بین پاهای مردتان قرار دهید آرام با پاهایتان این قسمت را لمس و نوازش کنید. 5. به جای اینکه فقط روی نوک آلت تناسلی تمرکز شود سعی کنید تمام آلت مردانه را لمس کنید و در هنگام تماس زبانی تنها به نوک آلت اکتفا نکنید. زبان را به صورت دایره وار دور کل آلت تناسلی بچرخانید و از دستانتان برای لمس بیضه‌ها استفاده کنید و این یکی از روشهای تحریک جنسی همسر خود می باشد. 6. نوک سینه مردان نیز یکی از راه های تحریک جنسی می باشد، بعضی مردان بسیار نوک سینه حساسی دارند، اما برخی خیلی طرفدار این قسمت نیستند. برای اینکه بفهمید مرد شما جزء کدام دسته است با بوسیدن و نوک زبان، نوک سینه مردان را لمس کنید. از او بپرسید که آیا دوست دارد تا ادامه دهید. 7. قسمتهایی از بدن که مرکز تجمع اعصاب است بهترین جا برای به اوج رساندن لذت و تحریک جنسی است می توان گفت حساس ترین نقطه بدن مرد هم جایی است که بیشت��ین میزان رگ های عصبی آنجاست این قضیه در مورد زنان هم صدق می کند. زیر بیضه‌ها و در ناحیه مقعد و پشت کشاله ران بسیار حساس است این قسمت را با زبان وانگشتان به آرامی لمس کنید و سعی کنید با زبان خلاقیت داشته باشید و نوک زبان را در جهات مختلف حرکت دهید. 8.  اطراف ران و استخوان شرمگاهی یا عانه از محرکترین و حساس ترین نقطه های بدن مرد است که بیشتر زنان آن را نمی‌دانند. هنگامی که مرد دراز کشیده است، سمت راست شکمش کمی بالاتر از استخوان شرمگاهی را ببوسید و با زبان لمس کنید. دو طرف شکم یک سمت پهلوها بالاتر از آلت تناسلی را فراموش نکنید. 9. درست مانند اطراف گردن، پشت گردن هم دارای مجموعه اعصابی است که به عنوان حساس ترین نقطه بدن مرد شناخته شده است که با تحریک جنسی و بوسیدن این ناحیه سیگنالهای حسی و جنسی را به مغز می‌رساند. این قسمت را با بوسه، ماساژ و مهمتر از همه با گرمای نفسهای خود تحریک کنید. منبع : tanzimekhanevadeh
0 notes
akhoondnews · 7 years ago
Video
tumblr
Stephen posted a video to Instagram: 📢 داروی صددرصد شرعی لقی کمر که قبلا بهش میگفتن زودارضایی . خلاصه خدا به همه جاتون برکت بده، مخصوصا کمرتون @AKHOONDNEWS #آخوندنیوز #آخوند #سکسی #شهوانی #زود #ارضا #سکسولوژی #آخوندی #قرص #کمر #برکت #کمربند #سکسی_ایرانی #کلیپ_سکسی #کلیپ_طنز #کلیپ_جدید #آخوندک #حشری #شهوتی #دکتر #شهوتسرا #اخوندیسم #love #me #tbt #instagood #follow #cute #girl https://ift.tt/2GCM6RI
0 notes