#سکانس
Explore tagged Tumblr posts
30ahchaleh · 9 days ago
Text
Tumblr media
Charlize Theron
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
سالها پیش شنیده بودم "شارلایز ترون" یک نقش‌آفرینی خیره کننده داشته است اما داستان فیلم برایم جذابیتی برای نگاه کردن باقی نمیگذاشت😅 تا اینکه دیشب از روی بی‌فیلمی و تا حدودی شانسی آن را دیدم
monster 2003
وااای عجب کاری در این فیلم کرده 🤯، نمیشود گفت بازی کرد یا حتی نقش‌آفرینی ، او خوده خوده "آیلین وورنوس" را بعد از خدا دوباره خلق کرده
Aileen Wuornos
این یعنی نه فقط در رفتار و کردار بلکه حتی در اندام
آنها که با اندام خانم ترون در فیلم هایش آشنا هستند🙈(من که نیستم) وقتی این سکانس را دیدن یا ببینن میفهمند او از همه چیز برای این خالقی مایه گذاشته
نه فقط از روح و روان بلکه تمام و کمال از جسم و جان
.
فقط من موندم این Celebrityهای حوزه هنرپیشگی و خوانندگی چه جادویی بلدن که میتوانند هیکل خود را در "مدت کم" بدین گونه بالا و پایین کنند ، نگاه کنید به عکس های ایشان در مراسم های دریافت جایزه‌اش بعد از فیلم😳ـ
آنچه گفتم را خانمهای ژن ایرانی بهتر میفهمند😅ـ
.
Patty Jenkins
یک آفرین بزرگ هم برای خانم "پتی جنکینس" برای آنکه جملاتی را از قول "آیلین وورنوس" در فیلم به بیننده انتقال داد که ارزش دیدن این فیلم را از نگاه "جهان‌بینی" ، برای آنانکه جور دیگری به دنیا نگاه میکنند بالا برد
و داشتن همین ویژگی بود که باعث شد بعد از دیدن فیلم حس وقت‌تلف کنی نداشته باشم
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
جوایزه متعددی را خانم کارگردان و خانم هنرپیشه برای ساخت این برش از زندگی یک خانم رنج کشیده ، درو کردن
که سهم "شارلایز ترون" فوق‌العاده تر بود او در مجموع 28 جایزه معتبر بین‌المللی کسب کرد به عنوان مثال
76th Academy Awards
61st Golden Globe Awards
10th Screen Actors Guild Awards
Tumblr media Tumblr media Tumblr media
اما در پایان یک سوال همیشگی ذهن مرا مشغول کرد که نتیجه‌اش این شد
هیولا "واقعا" کیست ؟
آیا راهروهای رسیدن به مکانی که در آن هستم را من انتخاب کردم یا ما ؟
اگر ما مسئولیم چرا پایان او را اینگونه بیرحمان رقم زدیم ؟
هیولا "حقیقتا" کیست ؟
END
.
.
پ،ن: برای این پُست در جستجوی عکس بودم که به این رسیدم
Tumblr media
برایم به اندازه خوده فیلم جالب بود و حرف داشت
.
.
.
4 notes · View notes
tintinfarsi · 1 year ago
Text
پاتریس لکونت، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، بازی‌گر و نویسنده‌ی کمیک استریپ فرانسوی، فیلم سینمایی جواهرات کاستافیوره را می‌سازد
او در این‌باره می‌گوید
ساخت جواهرات کاستافیوره به‌صورت لایو-اکشن. سپردن تمام نقش‌ها، حتی فرعی‌ترین نقش‌ها به بازی‌گران سرشناس. تا در اطراف تن‌تن، درخشان‌ترین بازی‌گران موجود را تشکیل دهم. وقتی این‌ها را می‌نویسم (در ژوئن 2022 هستیم)، هنوز هیچ کاری انجام نشده‌است. مذاکره با پارامونت پیکچرز پیچیده است، اما من تسلیم نمی‌شوم. بهتر! هر شب با تصور لباس‌ها و صحنه‌هایی به‌خواب می‌روم که نسخه‌ای دقیق از نقاشی‌های هرژه باشد. بازی‌گرانی واقعی‌تر از زندگی، سکوتی که اتفاق می‌افتد، و منشی صحنه که اعلام می‌کند: جواهرات کاستافیوره، سکانس 24، برداشت پنجم! پس چشمانم را می‌بندم. مطمئنم که روزی این اتفاق خواهد افتاد
Tumblr media
2 notes · View notes
nian-rng · 1 year ago
Text
شنبه ۱۴ مرداد ۴۰۲
سکانسی آشنا و انگار تکرار یک صحنه با آدم‌ها، دیالوگ‌ها، اتفاقات و حتی احساسات کاملا مشابه!
این اتفاق زمانی رخ میده که تو، این سکانس رو سری قبل در رویا تجربه کرده و شاید ساختی. #دژاوو
Tumblr media
2 notes · View notes
alirafieiv · 6 days ago
Text
@alirafieiv
ازازیل به کارگردانی حسن فتحی شمایلی از هذیاناتِ مخلوط شده با واقعیت است که جَهشِ دراماتیکِ قصه توانایی ایجادِ مفهوم در یک سناریو را ندارد. هنگامی که مدیا جای مدیوم را در یک محصولِ فرهنگی بگیرد ما با ادامه دادنِ ناموجهِ «شهرزاد» و دیگر محصولاتی که تا فصولِ چهارم و پنجم هم می‌رسند روبه‌رو خواهیم شد. قبل از اینکه وارد بحثِ تعلیق و داستان در سریال شوم باید این توضیح را بدهم که با توجه به نوشتنِ سال‌ها برای سینما حتی یک جمله هم از دیگران به نامِ خود نزدم و هرگز موضوعی را به نامِ خود تمام نکردم و در فضای مجازی هم حضور دارم چرا که با دیگران اشتباه گرفته نشوم. مشخصاً در مورد «ازازیل» نمی‌توان قاطعاً جزئیات را زیر سوال برد چرا که ما فقط یک قسمت از این سریال را دیده‌ایم اما در سینما تنها دو سکانس کافی است تا بلدیِ مولف دستمان بیاید. ابتدای داستان با یک پارتی شروع می‌شود. در آن میهمانی ما می‌فهمیم که داستان بر چه پاشنه‌ای قرار است بچرخد، بعد ما یک خانم دکتری را می‌بینیم که در اتاق جراحی هندزفری در گوش خود گذاشته و عمل می‌کند و مثلا برای آنکه از استرس آدمی که بارِ اولش است در اتاق عمل حضور دارد آدرس تتو کارِ اَبرویش را می‌پرسد. بعد دختری گل فروش سر چهارراه را می‌بینیم که وِردآلود هشداری به خانم دکتر، پریناز ایزدیار، می‌دهد و... تا به اینجا ارتباط مخالفی از داستان با حقیقت را کشف می‌کنیم امّا غم‌اگیز وقتی است که این ارتباط مخالف را با فرهنگ و مذهب جامعه هم می‌بینیم و...
youtube
1 note · View note
ali-rafiei-vardanjani · 26 days ago
Text
@ali-rafiei-vardanjani
جان سخت به کارگردانی مصطفی تقی‌زاده که قسمت اول آن منتشر شده، مجموعه‌ای از تالی‌فاسدهای اخلاقی و طغیانِ آن در روابط اجتماعی است. اگرچه با تماشای یک قسمت نمی‌توان در مورد همه‌ی وقایع داستانی نظر داد اما در سینما دو سکانس کافی است تا مشخص کند پیرنگ کجای سوژه قرار دارد. از اُپِنینگِ فیلم که با نگاهِ بُهت‌آورِ الناز حبیبی به دوست‌پسرِ سابقش بوجود می‌آید تا سکانسِ پایانی که قدیمی با جدید یک دعوای ناموسی می‌کنند، مسئله‌ی رابطه و غیرتِ یک مرد به چالش کشیده می‌شود. قسمتِ بخشش در آن به بعد موکول می‌شود، بخششی که گذشته‌ی نگار، الناز حبیبی، را در تنگنای معرفت و شناخت قرار خواهد داد. این بخشش در مجموعه‌ی تلویزیونی «زیر تیغ» هنرمند، به یک باور مذهبی رسید اما مشخصا در «جان سخت» سخت چنین اتفاقی روی دهد. منابع اجتماعی در دسترس برای پرورش یک خیالِ دراماتیک از رابطه، بیشتر از آنکه تحتِ تاثیر قاطبه‌ی جامعه‌ی ایرانی باشد، متاثر از رسانه‌های معاندی است که هدفشان از پیش مشخص شده. چنین می‌شود که ما نه سنتِ کلاسیک را در آثار نمایش خانگی می‌بینیم و نه مذهب را. همه جای جهان مردان بر زنانی که دوستشان دارند حساس هستند؛ از «فروشنده» فرهادی، تا سریالِ مورد بحث خیلی فاصله فکری وجود ندارد و آنچه باعث نمایان شدنِ حالِ جامعه می‌شود، فروشِ فرهنگِ ایرانی به غربی‌هایی است که با نفوذِ رسانه‌ای در جامعه، جوانان را با آدابِ کلاسیکِ ایرانی زاویه‌دار کرده‌اند و...
youtube
0 notes
sayron · 1 year ago
Text
ملیکا (۲)
نزدیک غروب بود که با بدبختی خودمو رسوندم به خونه. کل بدنم درد میکرد. پوست سرم درد میکرد. بیضه هام و کیرم باد کرده بود. خلاصه تا رفتم توی اتاقم مثل لش افتادم روی تخت. مدام تک تک سکانس های اون روز رو مرور میکردم و با خودم میگفتم آخه یه دختر مگه چقدر میتونه قدرتمند باشه؟ اون با من مثل یه گربه کوچولو بازی کرد و هرکاری دوس داشت باهام کرد. ولی چیزی که به شدت منو متعجب کرد این بود که کیرم با مرور وقتیع بلند میشد و هربار که یادش میوفتادم لذت میبردم. با خودم میگفتم فردا قراره چی بشه؟ قراره ملیکا چیکارم کنه... نفهمیدم کی خوابم برد. صبح ساعت ۴:۱۵ با صدای زنگ ساعت گوشیم پریدم بالا و با عجله رفتم حمام و بدنمو شیو کردم. صبحانه خوردم و زدم بیرون. ۵ دقیقه به ۵ بود که سر قرار حاضر بودم.
یه مزدا ۲ آلبالویی توی کوچه مشرف به پارک ایستاد و دو تا بوق زد. پریدم بالا! ملیکا شیشه رو داد پایین هیچی سرش نکرده بود. با لبخند تحقیر آمیزی گفت:« پهلوون ما رو نگا کن... اووووم، چه عروسی شده!...» رفتم سوار ماشینش شدم. تیپی زده بود که پشمام ریخت. فقط یه نیم تنه ی بندی پارچه ای تنش بود. بیشتر شبیه سوتبن لامبادا بود تا نیم تنه. و یه شلوارک ورزشی. هر دو با هم ست بودن به رنگ آبی کاربنی. سوتین یا همون نیمه تنه اش انقدر نازک بود که نوک درشت و برجسته سینه هاش از روش مشخص بود. تمام عضلات قدرتمند بدنش هم لخت بود و خودنمایی میکرد. ترافیک رگ روی دستاش انقدر برجسته بود که پشم به تن هیچ پسری نمیذاشت. ملیکا داشت آدامس میجوید. یه نگاهی به سر تا پام کرد و دستشو گذاشت روی کیر و خایه ام و فشار داد یکم و گفت:« اووووم... تخمات جوجه نشد نفله؟...» من اب دهنمو قورت دادم. یهو صورتشو آورد جلو و تو چشمام خیره شد و گفت:« امروز جوجه شون میکنم... شایدم جوجه شونو بکنم!» و لبخندی زد که بدنمو لرزوند. حرکت کرد و منو برد بیرون شهر. توی راه تتلو گذاشته بود و باهاش میخوند و فحش میداد. انداخت توی یه جاده خاکی و رفت و رفت تا یه جا وسط دو تا تپه ایستاد و گفت:« خب رسیدیم... بپر پایین» من که از استرس میترسیدم پیاده بشم گفتم:« اینجا؟...» گفت:« آره ، همینجا» گفتم:« کسی نباشه یه وخ» چنان با مشت کوبید تو صورتم که سرم خورد تو ستون ماشین و گفت:« خفه شو... برو پایین ببینم.» گفتم:« چشم» و در رو باز کردم. کنار ماشین یه گودال بزرگ بود که تو قعرش از تجمع اب کلی بوته و درختچه و علف هرز سبز شده بود و کن تازه متوجه وجودش شدم. رفتم پایین و داشتم اطراف رو وارسی میکردم که ملیکا اومد پشت سرم و با یه دست هلم داد توی گودال. بهتره بگم پرتم کرد! من غلطیدم وسط گودال و لای بوته ها. مایکا رفت از تو صندوق یه زیر انداز و پتو برداشت و پرت کرد سمت من و گفت:« یه جای ثاق پنهش کن ببینم...» بعدش یه فیگور دو سر استسی گرفت که کل عضلات بدنش مثل بمب منفجر شد. من مشغول پهن کردن زیرانداز شدم. ملیکا یه دبه آب برداشت و آروم با قدرت از شیب گودال اومد پایین. جوری با ابهت بهم نزدیک شد که تنم لرزید. لباسامو در آورد و لهت لختم کرد. گفتم :« میخوای باهام چیکار کنی؟» چنان سیلی بهم زد که پرت شدم روی زمین. پاشو گذاشت روی بیضه هامو یکم فشار داد و گفت:« الان توی دست منی!... دیگه مال منی!... زیر پاهای منی!... زیر کص منی!... هرکاری دلم بخواد باهات میکنم... اگه صدات در بیاد جرت میدم!... مفهومه؟» من با حرکت سر تایید کردم. یهو با لگد زد به سینه ام و منو پهش زمین کرد و با زانو هاش پرید روی سینه و گردنم جوری که نفسم بند اومد. یه فیگور قدرتی جلو بازو گرفت و بدن افعی شکلش با اون همه عضله منفجر شد. بعد در حالی که لباشو میلیسید دست زد زیر لبه نیم تنه و با یه حرکت از سر درش آورد. سینه های عضلانیش مثل فنر افتاد بیرون. عضلات تخت سینه اش انقدر بزرگ و قوی بود که خط عمیقی وسطشون بود و سینه هاش رو لیفت کرده بود. یهو خم شد روی من و در حالی که کصشو با فشار میمالید روی کیرم، یکی از سینه هاشو گذاشت روی دهنم و گفت:« لیس بزن توله!... اگه خوب نخوری پارت میکنم» منم شروع کرده به لیسیدن و مکیدن سینه هاش. صدای خفیف آهش بلند شد. انقدر سفت سینه هاشو فشار میداد توی حلقم که نفسم در نمیومد. بعد از چند دقیقه اون سینه اشو کرد توی دهنم. بعدش صورتمو گذاشت لای شکاف وسط تخته سینه اش تا لیس بزنم. کیرم راست شده بود و اونم آه کشیدنش بلند تر شده بود.
بلند شد و منو مثل کباب برگردوند به شکم. دستشو زد زیر شکمم و کیرو خایه هامو گرفت و کشید بالا تا کونم گرد و قمبل بشه! متوجه شدم که با دست دیگه اش شلوارکشو پر آورد. مدام کونمو اسپانک میکرد و من درد میکشیدم. صدام که در مبومد از پست محکم میزد توی سرم. بعدش شروع کرد کص خیسشو بماله به یه طرف کونم. یدفه یه سوزش و درد توی کونم کشید تا گردنم. داد زدم از درد و اومدم از دستش فرار کنم که چنان کیرو خایه هامو تو مشت فشار داد و با قدرت بدنیش منو سرجام نگهداشت که صدای دادم بلند تر شد. یدفه چنان مشتی از پشت سر خوابوند توی گوش و بناگوشم که گوشم موقتا کر شد و صوت کشید. همزمان گفت:« خفه میشی یا پارت کنم حرومزاده؟» یدفه دیدم ولم کرد. جورابای ساق بلند سفیدشو در اورد و چپوند توی دهنم. منو به همون حالت قبل در آورد و انگشتشو تا ته کرد توی کونم. چند دقیقه با انگشتش تلمبه میزد تو کونم و کصشو به کونم میمالید. تخمامم که توی مشتش بود. جرات نداشتم داد بزنم و مثل بید میلرزیدم. تا چهار انگشتش رو یکی یکی اضافه کرد و کرد توی کونم. جاذی شدن خون از سوراخم و چکیدنش روی پتو رو حس میکردم و از درد گریه میکردم و جورابهارو گاز میگرفتم. انقدر انگشتم کرد و به کونم مالید تا با جیغ وحشتناک و پشم ریزونی ارضا شد. دستشو از کونم در آورد چند اسپانک سفت به کونم زد که در کمال ناباوری آبم اومد ولی زیاد نبود. یهو پوزخندی زد و گفت:« هه... جوجه کباب خروس ما حال اومد.» یهو از پشت گردن و حلقوممو گرفت و گفت:« کی بهت اجازه داد ارضا بشی؟... هاااااااان؟... توله سگ حرومزاده آشغال حالا نشونت میدم دنیا دست کیه» و انقدر زد تو کون و کمرم که من بلند بلند گریه میکردم.‌ منو مثل پر برگردوند به کمر. اگه صدام در میومد اونم با مشت تو صورتم میکوبید. یهو با همون بدن لخت و عضلانی اومد نشست روی شکمم. دبه اب رو آورد و جورابها رو از تو دهنم کشید بیرون. فهمیدم چه قصدی داره. دستور داد دهنمو باز کنم و من که حتی جرات حرف زدنم نداشتم دهنمو باز کردم و ملیکا دستی که انگشتاشو تو کونم کرده بود رو با آب روی دهن و صورت من شست و من که بدجوری تشنه ام بود کل اون آب کثیف رو خوردم. بعدش اومد با کص نشست روی صورتم. داشتم خفه میشدم. گفت:« دهنت باز کن کثافت!...» دهنمو باز کردم. به موهام چنگ زد و مثانه اش رو توی دهن من خالی کرد. در حین شاشیدن گفت:« همشو بخور... اگه یه قطره ازش هدر بره همینجا مثل یه موش پارت میکنم و جونتو میگیرم. دوباره روی صورت من کصشم شست.
یه پارچه انداخت روی کیرم و با کص نشست روش و شروع کرد کصش رو به ساقه کیر از حال رفته ی من بماله. چمبره زد روی من و با یه دستش دهنمو باز کرد و تف مینداخت توی دهنم. یهو چیزی گفت که ماتم برد. گفت:« برام عو عو و واق واق کن توله... سگ بازیگوش کردنی من!...» تن و بدنم میلرزید. منم شروع کردم به واق واق. یهو دستاشو کمند گرد دور کمر و بازوی و همزمان که با سرعت روی کیرم میمالید منو توی آغوشش یه جوری فشار میداد که از شدت درد فک کردم استخونا و دنده هام خرد شد. هی شل و سفت میکرد و هر بار سفت تر فشارم میداد. شدت و سرعت تلمبه ها رو بیشتر کرد و با جیغ دوباره ارضا شد. توی اون بیست ثانیه ی ارضا شدنش جوری منو تو آغوش عضلانیش له کرد که داشتم جون میدادم تو بغلش.
ولم که کرد کل بدنم درد میکرد. از روم کاملا بلند شد. اومدم بلند بشم که با لگد زد تخت سینه ام و پرتم کرد روی زمبن و گفت:« کی بهت گفت بلند شی توله؟...» کتونی هاشو گذاشت روی صورت من. جایی رو نمیدیدم. ولی انگار داشت لباسشو میپوشید. کتونی هاشو یکی یکی روی صورت من پاش کرد. صورتم داشت له میشد. بالا سرم ایستاد. بدنش دم کرده بود و عضلاتش داشت نیم تنه و شلوارکشو پاره میکرد. رگهاش از پا تا زیر چونه اش باد کرده بود. گفت:« بلند شو کفشامو بلیس...» برای چند دقیقه من جلوی پاهای ملیکا چمبره زده بودم و فقط کتونی هاشو میلیسیدم.
بعدش گفت بلند سو لباساتو بپوش. سوار ماشین شدیم و من متوجه شدم ساعت نزدیک ۱۲ ظهر شده. ملیکا منو نزدیک ۵ ساعت گاییده بود. منو برد پشت پارک توی یه کوچه خلوت. در رو باز کردم و اومدم پیاده بشم که گفت:« کجا؟... کی بهت اجازه داد بری؟» بدنم باز یخ کرد. با ترس و التماس نگاهش کردم. گفت:« اول باید پاهامو ببوسی بعد گورتو گم کنی... بیا اینطرف!» من که بدنم میلرزید از ماشین پیاده شدم و رفتم اون طرف ماشین. ملیکا در رو باز کرد و پاهاشو از ماشین گذاشت بیرون تا من ببوسم. من مدام این طرف و اون طرف رو نگاه میکردم که کسی نباشه که ملیکا پیاده شد و چنان سیلی به صورتم زد که پرت شدم روی زمین و داد زد:« چرا معطلی توله؟...» من با لرز و گریه سجده کردم جلوی پاهای ملیکا و پاشو تند تند بوسیدم. اونم بعدش بی اعتنا سوار شد و رفت. انقدر ترسیده بودم که بعد از رفتنش چند دقیقه به حالت سجده روی زمین بودم و میلرزیدم. با خودم میگفتم کاش کسی این صحنه رو ندیده باشه!
قسمت بعدی:
Tumblr media
1K notes · View notes
lilblackfish · 5 months ago
Text
سکانس سیزدهم
پرتره تو جنگل
چیپس فلفلی که دیگه اذیت نمیکنه
گرمی آب دریا تا زیر زانو
چتری ای که بلنده و بهم میاد و اذیتم نمیکنه
اردوخوری که قراره پایه ثابت الکل خوریامون بشه
0 notes
notdoni · 8 months ago
Text
نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones
نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones
نت دونی , نت پیانو , نت متوسط پیانو , نت پیانو رامین جوادی , notdoni , نت های پیانو رامین جوادی , نت های پیانو , پیانو , رامین جوادی , نت رامین جوادی , نت های رامین جوادی , نت های سینا حسن پور , نت های متوسط پیانو , نت پیانو متوسط
پیش نمایش نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones
Tumblr media
نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones
دانلود نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones
خرید نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones
جهت خرید نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سر��ال game of thrones روی لینک زیر کلیک کنید
نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones
نت پیانو قطعه The Night King از رامین جوادی از سریال game of thrones ( قسمت 3 فصل 8 )
نت نویسی » سینا حسن پور
قطعه مربوط سکانس های پایانی قسمت سوم از قصل 8 سریال game of trones است 
کلمات کلیدی : نت دونی , نت پیانو , نت متوسط پیانو , نت پیانو رامین جوادی , notdoni , نت های پیانو رامین جوادی , نت های پیانو , پیانو , رامین جوادی , نت رامین جوادی , نت های رامین جوادی , نت های سینا حسن پور , نت های متوسط پیانو , نت پیانو متوسط
0 notes
zagrosmachin · 10 months ago
Text
قیمت دستگاه بسته بندی – چگونه هر محصولی را بسته بندی کنیم؟
��یمت دستگاه بسته بندی – چگونه هر محصولی را بسته بندی کنیم؟
چگونه هر نوع کالایی را بسته بندی کنیم؟ در مقاله امروز، یک شرکت عالی را پیدا می کنم که به طور مستقیم انواع مختلف ماشین آلات بسته بندی را از چین وارد می کند و آنها را به کارآفرینان در سراسر بنگلادش می فروشد.
در شرکتی که فیلم در آن ساخته شده است، می توانید دستگاه آفت سیل، دستگاه بسته بندی، دستگاه پرکن پودر، دستگاه بسته بندی چیپس، دستگاه سرخ کردنی، دستگاه سیلر دستی، دستگاه سیلر خودکار، دستگاه سیلر پادل، دستگاه سیلر لیوان را پیدا کنید. ترازو آشپزخانه، وزن، ترازو بزرگ، دمنده هوا، تفنگ داغ، دستگاه بسته بندی، ماشین حساب، دستگاه قیمت، تفنگ چسب، دستگاه خرما، دستگاه بارکد، لوازم جانبی ماشین آلات، روتر وای فای، دستگاه پرکن هیدرولیک، دستگاه سیلر وکیوم، آب نبات فلوس دستگاه و غیره. همیشه دستگاه را در انبار آماده دریافت کنید.
بسته بندی محصول
اگر شما یک کارآفرین هستید پس باید اینقدر بدانید که! اگر می خواهید با بازاریابی هر نوع محصولی در بازار، برند خود را بسازید. بنابراین بسته بندی زیبای محصول بسیار مهم است. فرض کنید می خواهید نخود سرخ شده، چکمه، دال درست کنید و به فروشگاه های مختلف به صورت عمده عرضه کنید. حالا اگر این محصول را به هر فروشگاهی در بازار ببرید؟ یا به قصد تامین بازار عمده فروشی بگیریم؟ در این صورت ممکن است در بسته بندی های معمولی از مراقبت خوبی برخوردار نشوید.
اما اگر حبوبات و نخودهای شما در بسته بندی های زیبا و جذاب پیچیده شوند، چه؟ پس مطمئناً هر مغازه داری به خرید محصول شما علاقه مند خواهد شد. و یک خریدار با دیدن محصول شما تمایل به خرید آن خواهد داشت.
علاوه بر این، شما می توانید با بسته بندی محصولات مختلف و عرضه آنها به صورت عمده، برند خود را بسازید. و اگر بسته بندی را با دستگاه انجام می دهید، البته می توانید پلی با نام تجاری خود نیز انجام دهید. بنابراین می توانید سود خوبی کسب کنید.
قیمت دستگاه بسته بندی
دستگاه های بسته بندی در بنگلادش ما ساخته نمی شوند. کلیه ماشین آلات از کشورهای مختلف از جمله چین وارد می شود. بنابراین نمی توان قیمت را مشخص کرد. اما تلویزیون امین ما به طور مرتب جستجوی محصولات عمده فروشی و جستجوی شرکت های تولیدی را برای افراد بیکار ارائه می دهد. در آن سکانس تلویزیون امین به فکر کارآفرینان افتاد تا دستگاه بسته بندی را پیدا کنند که واردکننده مستقیم هم باشد.
فیلم زیر قیمت هر دستگاه بسته بندی را نشان می دهد. اما به یاد داشته باشید که فیلم را از قبل ضبط کنید. بنابراین روزی که این پست مقاله را می خوانید یا روزی که دستگاه را می خرید. برای اطلاع از قیمت به روز شده در آن روز تماس بگیرید.
0 notes
30ahchaleh · 4 months ago
Text
ادامه تحلیل فیلم
Once Upon a Time
...in Hollywood
(2019)
از پست قبلی
پنجم
Tumblr media
آن اشخاص حقیقت را به ما نمیگویند فقط قسمتی از واقعیت را که میدانند و فکر میکنن حقیقت هست میگویند تا اینچنین بتوانند ما را وارد خواسته خودشان بکنند و نه اینکه نجاتمان بدهند
انسان های مخاطبِ باهوش ، حتی اگر این موضوع را بدانند ، "استیصال" باعث آن میشود که وارد خواسته های چنین متکلم هایی بشوند
آن حقیقت لعنتی افول است افول ، که برای عقب زدنش یا کمی به تاخیر انداختنش دست و پا میزنیم
این متکلم ها در هر جایگاهی با هر کلامی ظاهر میشوند
.
به سکانس پیدا کردن مواد غذایی سالم و دست نخورده اما در سطل زباله رها شده و شعری از "چارلز منسون" خوب اندیشه کنید
چه کسی میتواند این سکانس را ببیند و بفهمد بعد منکر گردویی بودن فیلم شود
ظاهرش نشان دهنده ی روی زشت مصرف گرایی و پایمال شدن مواد غذایی ست و باطنش پایمال شدن مقام انسان در جوامع بشری تا بشود محرکهایی برای خیزش های انقلابی
که وقتی با شعر هم گره بخورد عمیق تر میشود
از هر گوری تا هر رستاخیزی قابل تعبیر است
.
یاد خواندن سرود "خمینی ای امام" در فرودگاه افتادم وقتی پا شو توی ایران گذاشت😅ـ
چه افرادی را دور خودش جمع کرد و در نهایت با ایران چه کرد😢ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
ششم
Tumblr media
مرگ خوبه اما برای همسایه
چه تعداد آدم توجه میکند که از رادیو خبر کشت و کشتار با آن وسعت هولناک پخش میشود یا نمیشود
گویا زمانی زشتی ، زشت است که در بیخ گوشت ( هالیوود ) رخ دهد
این ها و آنچه در بالا گفتم همان ابر پیچیدگی هست برای ظاهر شدن زشتی ، که کارگردان فیلم هم از پسش بر نمیآید
.
شاید پایان این دفعه فیلم بر وفق مراد بود اما این مدل سواری ، باید در هر دو مسیر متوقف شود چون در نهایت اگر امشب زشتی رخ نداد فردا شب‌ی رخ خواهد داد
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
هفتم
با یک تئوری و(فرض) پیش به سوی راهکار و(جواب)
Tumblr media
آخر کدام هنرپیشه در این سطح چنین حرفی میزند که کارگردان در فیلمش گنجاده پس باتوجه به سکانس های بعدی مقصودی فرای این ظاهر گفتاری در این سکانس نهفته است
در ظاهر امر و فیلمـِ فیلم
اینکه به تماشاگر قرن بیستمی بخواهیم بگوییم آنچه در فیلم از خشونت میبینی و آن آدم بده واقعی نیست "س��ی" دارد اما اگر آلوده شدی دیگر "سن" هم نمیشناسد چنانکه نصیحت سرطانی بودن روی قوطی سیگار دیده نمیشود
در باطن امر و فیلمـِ زندگی
آدم بد ها ، نقش منفی ها در واقعیت ها سعی میکنن که "درست" عمل کنند
آدم خوب ها ، نقش مثبت ها در واقعیت ها هم همینطور
این یک کار گروهی برای خلق یک اثر "درست" است
Tumblr media
آنکس که فکر میکنیم با بی رحمی به زمین زده شد با "کات" کارگردان بر میخیزد و از زمین زننده بابت بازی خوبش تجلیل میکند
و کارگردان هم در چارچوب فیلم نامه فرای بازی درست ، از "اختیار"های استفاده شده ی بجای بازیگر تقدیر میکند
.
چه نقش منفی را به عهده داشته باشیم چه نقش مثبت در واقعیت ها را ، وقتی کارگردان و تماشاچی از کارمان ستایش میکنند خوشحال و راضی هستیم
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⚠️
آیا گفته های بالا به ما میگوید که در واقعیت خودمان از نقش منفی ها تشکر کنیم ؟ مطمعنا نه آنطوری که در ظاهر قضیه است چون اینجوری در نقش مثبت خود ، "درست" رفتار نکرده ایم
این گفته ها به ما میگوید کینه و دشمنی روحی و روانی نسبت به نقش منفی ها در دل و ذهن نداشته باشیم به آن قصد که اگر گیرمان افتادند همان کنیم که آنها میکنن مگر آنکه نقش یک متظاهر را داشته باشیم که در اصل منفیست اما مثبت را وانمود میکند
پس چه کنیم
همانطور که قبلا اشاره کردم
اگر جزو نقش مثبت هایی هستیم که اعتقاد داریم زشت‌ی ها باید کم شود و باور داریم که میشود
آن وقت است که باید برای تحقق آن
بشر قوانین مبتنی با واقعیت اکنونش و نه توهم یا واقعیت های خیلی دورش ، بگذارد بطوریکه "زشتی و زیبایی" بنا به میزان پایبندی اش به آن قوانین متولد شوند
.
درسی از طبیعت در شکل تکامل
ترازو و میزان میتواند تجریه و عقل این همه قرن گذر زمان بر زندگی بشر باشد با مجوز بروز رسانی های متوالی تا هر لحظه به آن ایدآل که ساخت دنیایی زیباست نزدیک تر شود
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
این پایبندی به قانون حتی برخلاف میل ، اما برای رسیدن به هدف را میتوان در دو سکانس در این فیلم مشاهده کرد
Tumblr media
⭐️سکانس اول⭐️
Cliff Booth
کلیف بوث به خیال آنکه مسیر دختر در راستای مسیر خودش هست قصد رساندن او را میکند اما پس از دور بودن آن پشیمان میشود و میخواهد طفره برود که با سوال و جواب نگران حال دوستش میشود پس تصمیم میگیرد راه خود را دور کند ، در مسیر با پیشنهاد وسوسه برانگیز اما غیرقانونی دختر مواجه میشود
کلیف تسلیم بی قانونی نمیشود حال یا واقعا به خاطر آنچه گفت قانون را اجرا میکند یا نه به خاطر هدفش نمیخواست بهانه و دستاویزی به دختر و دوستانش بدهد چون میدانست قرار است در مقصد چه کند
در هر دو صورت زیبایی خلق میشود و این را فقط نـَرها میدانند که کلیف از چه گذشت 🤣 ـ
⭐️سکانس دوم⭐️
Bruce Lee
واقعا تعجب میکنم که چطور تحلیلگران از هفت هشت دقیقه ای که چنین کارگردان به سخنرانی بورس‌لی و مبارزه‌اش اختصاص داده به سادگی میگذرند
سکانسی که با نفهمی آن ، صدای خانواده و دوستداران بورس‌لی را درآورد و به قولی اگر کوتاه تر بود چنین حساسیتی ایجاد نمیکرد اما کوتاه نشد تا چیز مهمی را برساند
بروسلی در این سکانس به دو مسئله مپردازد
یک _ اگه لت و پار ش نکنی میکشتت
دو _ علاقه عده ای از اجتناب از مبارزه قانون مند کنترل شده در آن دوران
Mixed martial arts
در مورد مسئله دوم اینجور میشه که بروسلی در نهایت برای هدفش تن به یک مبارزه قانونمند کنترل شده مناسب زمان و مکان را میدهد تا روی کلیف را کم کند
.
اگر هدف انسان کم کردن رخ داد ��ای زشت بشری است پای بندی به قانونی که میگذارد لازمه ی امر است
حتی مبارزه در داخل قفس هم قوانینی دارد که تخطی از آن زشت است امروزه بشر مبارزه های "روم و یونان باستان" تا بروز مرگ را زشت میداند مثل رولت روسی
Russian roulette
.
درمورد مسئله اول در سخن بروسلی
او نگفت اگر "نکشی" ، بلکه گفت جوری بزنش که نتونه تو رو بکشه
عجبا از بشر که "کشتن" تنها زشت خوی اوست که "نقش مثبت" ها هم آشکارا و با افتخار انجامش میدهند
در هیچ قاموسی نیست که بگوید
اگه دروغ نگی بهش ، دروغ میگه بهت
اگه کلاه نذاری سرش ، کلاه میذاره سرت
اگه دزدی نکنی ازش ، دزدی میکنه ازت
و تمام زشت ی های مرتبه ی غیر انسانی
.
تنها "کشتن" هست که اگر هم خوب باشه فقط برای همسایه خوبه
واسه همین هست که جمله بروسلی رو بیشتر اینطور شندیم
اگر نکشیش ، میکشتت
اینجاست که بشر خواهان زیبایی باید بفهمد تا جای ممکن از "کشتن" پرهیز کند و برای هر ناچیزی نباید ازین تبصره به یادگار مانده از درنده خوی حیوانی و خطرناکش استفاده کند و آن موقع هم که کرد از ناچاریش "تاسف" بخورد وگرنه این زشت‌ی است که دوباره متولد میشود تا مادامی که بشر میکشد و "افتخار" میکند حیوان است نه انسان ، فرقی هم ندارد حتی اگر کسی بجای ما موجودی را بکشد
.
پس "سعی" کن
جوری مانع یا محدودش کنی تا نتونه زشتی اش را انجام بده یا تکرار کنه
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
خلق یک زیبای تمام عیار
Tumblr media
تمام فیلم بازها و فیلم دوست ها نفهمیده میگویند این فیلم جزو بهترین کار های "تارانتینو" نیست
اما فقط و فقط فهم همین سکانس نه تتها حرفشان را رد میکند بلکه میتواند یک کلاس درس مرجع بی مثال باشد
.
بله یکی از استادان فیلم های بکش بکش و جنایت و انواع خشونت ها ، در این سکانس "سعی" میکند با یک هفت تیر جاسویچی و بدون آن ابزار های گفته شده در بالا تماشاگر را به درون دلهره پرتاب بکند و ثابت بکند میشود هیجان و ترس و آدرنالین خلق کرد آنهم بدون جنایت تا ، تا
اینجایش مهم تر است تا از دل ترس و دلهره و رعب ، بدون ابزار های زشتی یکی از زیبا ترین رویدادهای انسانی یعنی "ذات معرفت" را متولد کند و چه خووب موفق هم میشود
معرفت داشتی چون معرفت داشت یک زیبایست
اما
اگر معرفت داشتی چون بامعرفتی یک ابر زیبایست
که در این دنیا کمیاب است
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
سیگاری با مارک سیب قرمز
Tumblr media
این برَند ابداعی کارگردان در چند فیلم دیگر او نیز تکرار شده است
واقعا چه هوشمندانه از تمثیل میوه ممنوعه اینچنین کارگردان بهره برده است
هیچ چیز دیگری مثل داستان سیگار نمیتواند زوال و هبوط بشر را به نمایش بگذارد
و این را برساند که چرا وقتی بشر میداند چیزی مضر است حتی امروزه رویش نوشته شده که چه با بدن میکند اما باز به سویش گرایش دارد
این برمیگردد به خیلی قبل تر
زمانی که مضر بودنش نمایان نشده بود اما به دروغ مفید خوانده میشد
و بعد که فهمیدن مضر است مخفی نگاه داشته شد
و امروزه که کار از کار گذشت دانش تربیتی میداند حواس پنجگانه کودک که به مرور تربیت میشود چقدر موثر تر است تا بگوییم "جیزه" دست‌نزن 😅 و بعد براحتی در دست‌رس باشد
پس هرچی روی پاکت بنویسی دیگر فایده ندارد در مقابل آن مدل نفوذ مرور زمانی در "ذهن" و "ژن" ـ
کودکان ما با اینجور چیز ها بزرگ میشوند نه فقط سیگار
آری بشر به مفاهیم میوه ممنوعه گاز زده است و دارد میل میکند که اگر استاپ نکند به دلخراش ترین شیوه ، بهشتی که میتواند داشته باشد را خراب میکند
این بشر نیست که از بهشت رانده شده است این بهشت است که دارد رانده میشود
END
.
Once Upon a Time. . .
in Earth
.
پ،ن: دو چیز را به من بگویید
آیا کلیف بوث همسرش را کشت ؟
.
با نگاه کلیف بوث‌ـی به دنیا
آیا آنرا یک اجرای منصافه نمیبینید ؟
.
.
.
4 notes · View notes
nabroman · 1 year ago
Text
دانلود رمان فریحا از حدیث افشارمهر با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
Tumblr media
دانلود رمان فریحا از حدیث افشارمهر با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان فریحا از حدیث افشارمهر با لینک مستقیم
ژانر رمان: عاشقانه،درام
خلاصه رمان فریحا
یه دختر با یه سرگذشت غمگین، دختری که مادرش فرار کرده و پدرش یه الکلی
بی‌خانمانه. از همهٔ جهان طرد شده و هیچ‌کس دوستش نداره… اون دختر منم! فریحا‌ نور
دنیای غمگین خودم رو پر از نقش و‌ سکانس کردم من عاشق بازیگری بودم.
می‌خواستم یه روز بزرگ‌ترین بازیگر ترکیه بشم، اما توی دنیایی زندگی‌ می‌کردم که زن‌ها
رو جدی نمی‌گرفتن و یکی از اون‌‌ها من بودم. چی می‌شه اگه زندگی بچرخه، همه‌چیز‌
عوض شه و توی یه زیرشیرونی زندگی کنی  درحالی‌که سرپرست خواهر دبیرستانیت هستی؟
من می‌تونم؟ این سؤالی بود که همیشه از خودم پرسیدم. ته این قصهٔ پرغصه چی
می‌شه؟ عشق، هدف و شغل‌ همگی اون‌ چیزی نشدن که همیشه تصور‌ می‌کردم.
زندگی خیلی عجیبه!
عجیب‌بودنش زمانی می‌شه که عاشق عشق قدیمی دوستم شدم، رفیق صمیمیم!!! چرا؟
چرا این اتفاق افتاد وقتی اون رو مسخره می‌کردم که اینقدر عاشق اون مرده
download
0 notes
makesite4seo · 2 years ago
Photo
Tumblr media
سلام رفقا نمی‌دونم اسمش رو چی بذارم ولی من دارم برای کانال یوتیوب انگلیسی خودم یک ویدئو حدود نود دقیقه درباره این فیلم می سازم که جزو سه فیلم محبوب من در تمام طول زندگیمه و این دیالوگ در موقع گفتن نریشن این دیالوگ به عنوان یکی از مهمترین سکانس های فیلم به پستم خورد، گفتم باهاتون شیر کنم، یعنی من انقدر آدم خوبیم 😏😏 چقدر جای رابین ویلیامز خالیه، چقدر دوسش دارم 😔 #فیلم #سینما #زندگی #روانشناسی #دونالد_ترامپ #پیج_اینستاگرام_خشایار #اکسپلور #جملات_ناب #دیالوگ_ماندگار #فیلم_هایی_که_باید_دید #reels #goodwiilhunting #robinwilliams #mattdamon #benaffleck #donaldtrump https://www.instagram.com/p/CpX7-JwDFGj/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
gapfilm · 2 years ago
Text
نقد و بررسی فیلم The Menu
یکی از فیلم‌های سینمایی متفاوتی که در سال 2022 منتشر شد و نظر بسیاری را جلب کرد The Menu بود. به عقیده بسیاری، نقطه قوت این فیلم‌، فیلمنامه آن است چرا که خط داستانی کاملا جدیدی را دنبال می‌کند و از اغلب کلیشه‌های امروزی سینما به دور است. این فیلم تماشایی و غیر قابل پیش بینی، یک طنز سیاه و خشونت بار در ژانر وحشت است که توسط مایک مایلود، فیلم‌ساز بریتانیایی کارگردانی شده است. در ادامه این نقد و بررسی با گپ فیلم همراه باشید تا اطلاعات بیشتری درباره The Menu در اختیار شما قرار دهیم.
زمانی که فیلم شروع می‌شود، مخاطب با ریتمی آرام وارد داستان می‌شود و به سختی متوجه می‌شود که با یک فیلم هیجان انگیز و دلهره‌آور طرف است. فیلم منو با بهره گیری از عوامل سازنده، بازیگران فوق‌العاده و مهارت‌های فنی به روز ساخته شده و در کنار فیلم‌نامه نویی که دارد، به یک پکیج جذاب‌ تبدیل شده است. هزینه ساخت این فیلم چیزی در حدود 35 میلیون دلار بوده و همه عوامل، بهترین خودشان را برای این فیلم گذاشته‌اند. 
داستان فیلم The Menu
فیلم سینمایی منو، روایت‌گر داستان یک زوج جوان ثروتمند را روایت می‌کند که برای خوردن یک شام ویژه در یک رستوران خاص به جزیره‌ای دور افتاده سفر می‌کنند. رستوران مورد نظر یک رستوران مجلل و البته عجیب و غریب است که به یک سرآشپز بزرگ با نام جولیان اسلوویک که نقش او را رالف فاینس بازی می‌کند، تعلق دارد. چیزی که این زوج در سر دارند، خوردن یک شام شیک، ساده و به یاد ماندنی است اما این اتفاق نمی‌افتد و این شام در نهایت به چیزی شوم تبدیل می‌شود. سرآشپز اسلوویک که غذاهای خودش را به عنوان قطعاتی از یک هنر مفهومی در نظر می‌گیرد، تصمیم می‌گیرد تا دقیقا در همان شب منوی خود را تغییر دهد.
آشنایی بیشتر با فیلم سینمایی منو 2022
ساختار روایی فیلم منو از ابتدای فیلم کند است و دلیل این موضوع، فیلم‌نامه آن نیست. دلیل کند بودن ساختار فیلم، بازی درخشان رالف فاینس است که صحنه‌های به یاد ماندنی را برای بیننده خلق می‌کند. او به قدری این نقش را خوب بازی کرده که گویا دقیقا تبدیل به سرآشپز اسلوویک شده است. 
نگاه و لبخند سرآشپز دو چیز را به بیننده منتقل می‌کند: آسیب‌های روحی و روانی که او متحمل شده و شرارتی که به درون او وارد شده است. فیلم‌نامه، شخصیت جولیان اسلوویک را شخصیتی رنج دیده معرفی می‌کند که در درون خود، خلا بزرگی دارد. این موضوع در طول فیلم کاوش می‌شود و اطلاعات بیشتر درباره شخصیت او کم کم به مخاطب داده می‌شود. 
با هر سکانس و هر غذای جدید، تنش، آرام آرام افزایش می‌یابد و دلهره کم کم به بیننده وارد می‌شود. جذابیت داستان اینجاست که ما نمی‌دانیم کی اتفاقی که منتظر آن هستیم روی می‌دهد؟ نکته بعدی درباره سرآشپز داستان، همراهی احساسی او در طول فیلم است. نویسنده این موضوع را زیرکانه در فیلم‌نامه گنجانده اما درباره نیت او، مخاطب را تا مدت زیادی در شک نگه می‌دارد. 
این فیلم به عقیده بزرگان سینما از طریق طنز و وحشت، زندگی بخش ممتاز جامعه یا همان ثروتمندان را نقد می‌کند. علاوه بر این موضوع به شیوع آزار و اذیت جنسی در صنعت هم اشاره دارد. بسیاری از منتقدان، سناریوی این فیلم را انتقام محور می‌دانند و بسیاری هم معتقدند علاوه بر این موضوع، فیلم The Menu در واقع صنعت رستوران داری را نیز به چالش می‌کشد. رستوران‌هایی که فضاهای خیره کننده و ظروف زیبا دارند و از این موضوع برای پنهان کردن سو استفاده‌های خود بهره می‌برند.
تولید و انتشار فیلم The Menu
آوریل سال 2019 بود که صحبت از ساخت این فیلم به میان آمد و قرار بود اما استون و ریف فاینز به عنوان بازیگران و الکساندر پین به عنوان کارگردان با این فیلم همکاری کنند. اما ماه مه 2020 بود که پین و استون از این پروژه جدا شدند و مارک مایلود به عنوان کارگردان فیلم انتخاب شد. در ژوئن 2021 صحبت از جایگزین استون یعنی آنا تیلور جوی شد و باقی بازیگران هم کمی بعد انتخاب شدند. در نهایت فیلم‌برداری فیلم در 3 سپتامبر 2021 در شهر جورجیا آغاز شد. 
پس از اتمام ساخت و تدوین فیلم، این اثر برای اولین بار در تاریخ 10 سپتامبر 2022 در جشنواره فیلم تورنتو به ��مایش درآمد. یک ماه پس از این اتفاق، منو در آمریکا به صورت همزمان در 3211 سالن سینما اکران شد و رکورد اکران همزمان را در بین فیلم‌های کمپانی سرچلایت پیکچرز شکست. 
بازیگران فیلم The Menu
بدون شک یکی از نقاط قوت این فیلم، بازیگران قوی و هنرمندی است که در آن ایفای نقش کرده‌اند. شاخص‌ترین بازیگران این فیلم عبارتند از:  
ریف فاینز در نقش سرآشپز معروف، جولیان اسلوویک
نیکولاس هولت در نقش تایلر
آنیا تیلور جوی در نقش مارگو میلز
هانگ چائو در نقش السا
پل آدلستین در نقش تد
ژانت مک تیر در نقش لیلیان بلوم
جان لگویزمائو در نقش ستاره سینما
رید برنی در نقش ریچارد
ایمی کاره رو در نقش فلیسیتی
جودیت لایت در نقش آن
راب یانگ در نقش برایس
و مارک سینت سیر در نقش دیو
نظر منتقدان درباره فیلم The Menu
این فیلم پس از انتشار، عموما نقدهای مثبتی دریافت کرد و بازخورد بینندگان و منتقدان به این فیلم نیز مجموعا خوب بوده است. 284 نفر از منتقدان وب سایت راتن تومیتوز پس از دیدن این فیلم، میانگین امتیاز 7.6 را به آن داده‌اند. بیانیه منتقدان این سایت درباره این فیلم به شرح زیر است:
در حالی که تفسیر اجتماعی فیلم بر مواد اولیه متکی است، فیلم منو یک کمدی سیاه با طعم‌های فراوان را به مخاطب هدیه می‌دهد. 
فیلم The Menu توسط منتقدان وب سایت متاکریتیک هم بررسی شده و میانگین امتیاز 71٪ به آن داده شده است که نشان می‌دهد نقدهایی که درباره این فیلم انجام شده اغلب مطلوب است. 
تماشاگرانی هم که این فیلم را دیده‌اند در یک نظرسنجی که توسط سینماسکور انجام شده، به این فیلم امتیاز B را از بین A+ تا F داده‌اند. مخاطبان پست ترک هم پس از دیدن فیلم امتیاز 78٪ را برای فیلم در نظر گرفته‌اند و 52 ٪ از آنها هم گفته‌اند که این فیلم را حتما به دیگران توصیه می‌کنند
سری��ل آخرین بازمانده
دانلود سریال آخرین بازمانده
سریال وایکینگ ها
دانلود فیلم, دانلود فیلم دوبله فارسی , دانلود فیلم سینمایی , دانلود انیمیشن جدید ، دانلود انیمه و دانلود سریال با لینک مستقیم از رسانه گپ فیلم
0 notes
lilblackfish · 5 months ago
Text
سکانس شونزهم
منچ زدن
دردودل‌
آف بودن
0 notes
mitra09981514537-blog · 3 years ago
Text
سلام گلم برای هماهنگی س ک س حضوری پایه هستی زنگ بزن. 09981514537 میترا👉
ساعتی ۲۰۰ فول س ک س شب خواب و فول تایم ۴۰۰ بهمراه ماساژ ۵۰۰
✔منتظر تماس 🌹💋 😍
۱۰۰درصد بهداشتی
09981514537 👈
26 notes · View notes
cinepersia · 5 years ago
Video
اگه غذای تهرونی بخورن لپشون رگ به رگ میشه 😂😂😂 #طنز #برره #کلیپ #خنده #دورهمی #مهران #کمدی #خندوانه #فیلم #سریال #استقلال #پرسپولیس #شبهای #دوربین #سینما #پشت #سکانس #دربی #کمدین #هیول #هیولا #انتخابات #خندهدارترین #ویدیوی #دوبرره #شیرفرهاد #مهرانمدیری #ویدیو #سرگرمی #طغرل (at Iran) https://www.instagram.com/p/B8uUCwChXSM/?igshid=w0bxm0co67z1
2 notes · View notes