#استیصال
Explore tagged Tumblr posts
Text
ادامه تحلیل فیلم
Once Upon a Time
...in Hollywood
(2019)
از پست قبلی
پنجم
آن اشخاص حقیقت را به ما نمیگویند فقط قسمتی از واقعیت را که میدانند و فکر میکنن حقیقت هست میگویند تا اینچنین بتوانند ما را وارد خواسته خودشان بکنند و نه اینکه نجاتمان بدهند
انسان های مخاطبِ باهوش ، حتی اگر این موضوع را بدانند ، "استیصال" باعث آن میشود که وارد خواسته های چنین متکلم هایی بشوند
آن حقیقت لعنتی افول است افول ، که برای عقب زدنش یا کمی به تاخیر انداختنش دست و پا میزنیم
این متکلم ها در هر جایگاهی با هر کلامی ظاهر میشوند
.
به سکانس پیدا کردن مواد غذایی سالم و دست نخورده اما در سطل زباله رها شده و شعری از "چارلز منسون" خوب اندیشه کنید
چه کسی میتواند این سکانس را ببیند و بفهمد بعد منکر گردویی بودن فیلم شود
ظاهرش نشان دهنده ی روی زشت مصرف گرایی و پایمال شدن مواد غذایی ست و باطنش پایمال شدن مقام انسان در جوامع بشری تا بشود محرکهایی برای خیزش های انقلابی
که وقتی با شعر هم گره بخورد عمیق تر میشود
از هر گوری تا هر رستاخیزی قابل تعبیر است
.
یاد خواندن سرود "خمینی ای امام" در فرودگاه افتادم وقتی پا شو توی ایران گذاشت😅ـ
چه افرادی را دور خودش جمع کرد و در نهایت با ایران چه کرد😢ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
ششم
مرگ خوبه اما برای همسایه
چه تعداد آدم توجه میکند که از رادیو خبر کشت و کشتار با آن وسعت هولناک پخش میشود یا نمیشود
گویا زمانی زشتی ، زشت است که در بیخ گوشت ( هالیوود ) رخ دهد
این ها و آنچه در بالا گفتم همان ابر پیچیدگی هست برای ظاهر شدن زشتی ، که کارگردان فیلم هم از پسش بر نمیآید
.
شاید پایان این دفعه فیلم بر وفق مراد بود اما این مدل سواری ، باید در هر دو مسیر متوقف شود چون در نهایت اگر امشب زشتی رخ نداد فردا شبی رخ خواهد داد
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
هفتم
با یک تئوری و(فرض) پیش به سوی راهکار و(جواب)
آخر کدام هنرپیشه در این سطح چنین حرفی می��ند که کارگردان در فیلمش گنجاده پس باتوجه به سکانس های بعدی مقصودی فرای این ظاهر گفتاری در این سکانس نهفته است
در ظاهر امر و فیلمـِ فیلم
اینکه به تماشاگر قرن بیستمی بخواهیم بگوییم آنچه در فیلم از خشونت میبینی و آن آدم بده واقعی نیست "سنی" دارد اما اگر آلوده شدی دیگر "سن" هم نمیشناسد چنانکه نصیحت سرطانی بودن روی قوطی سیگار دیده نمیشود
در باطن امر و فیلمـِ زندگی
آدم بد ها ، نقش منفی ها در واقعیت ها سعی میکنن که "درست" عمل کنند
آدم خوب ها ، نقش مثبت ها در واقعیت ها هم همینطور
این یک کار گروهی برای خلق یک اثر "درست" است
آنکس که فکر میکنیم با بی رحمی به زمین زده شد با "کات" کارگردان بر میخیزد و از زمین زننده بابت بازی خوبش تجلیل میکند
و کارگردان هم در چارچوب فیلم نامه فرای بازی درست ، از "اختیار"های استفاده شده ی بجای بازیگر تقدیر میکند
.
چه نقش منفی را به عهده داشته باشیم چه نقش مثبت در واقعیت ها را ، وقتی کارگردان و تماشاچی از کارمان ستایش میکنند خوشحال و راضی هستیم
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⚠️
آیا گفته های بالا به ما میگوید که در واقعیت خودمان از نقش منفی ها تشکر کنیم ؟ مطمعنا نه آنطوری که در ظاهر قضیه است چون اینجوری در نقش مثبت خود ، "درست" رفتار نکرده ایم
این گفته ها به ما میگوید کینه و دشمنی روحی و روانی نسبت به نقش منفی ها در دل و ذهن نداشته باشیم به آن قصد که اگر گیرمان افتادند همان کنیم که آنها میکنن مگر آنکه نقش یک متظاهر را داشته باشیم که در اصل منفیست اما مثبت را وانمود میکند
پس چه کنیم
همانطور که قبلا اشاره کردم
اگر جزو نقش مثبت هایی هستیم که اعتقاد داریم زشتی ها باید کم شود و باور داریم که میشود
آن وقت است که باید برای تحقق آن
بشر قوانین مبتنی با واقعیت اکنونش و نه توهم یا واقعیت های خیلی دورش ، بگذارد بطوریکه "زشتی و زیبایی" بنا به میزان پایبندی اش به آن قوانین متولد شوند
.
درسی از طبیعت در شکل تکامل
ترازو و میزان میتواند تجریه و عقل این همه قرن گذر زمان بر زندگی بشر باشد با مجوز بروز رسانی های متوالی تا هر لحظه به آن ایدآل که ساخت دنیایی زیباست نزدیک تر شود
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
این پایبندی به قانون حتی برخلاف میل ، اما برای رسیدن به هدف را میتوان در دو سکانس در این فیلم مشاهده کرد
⭐️سکانس اول⭐️
Cliff Booth
کلیف بوث به خیال آنکه مسیر دختر در راستای مسیر خودش هست قصد رساندن او را میکند اما پس از دور بودن آن پشیمان میشود و میخواهد طفره برود که با سوال و جواب نگران حال دوستش میشود پس تصمیم میگیرد راه خود را دور کند ، در مسیر با پیشنهاد وسوسه برانگیز اما غیرقانونی دختر مواجه میشود
کلیف تسلیم بی قانونی نمیشود حال یا واقعا به خاطر آنچه گفت قانون را اجرا میکند یا نه به خاطر هدفش نمیخواست بهانه و دستاویزی به دختر و دوستانش بدهد چون میدانست قرار است در مقصد چه کند
در هر دو صورت زیبایی خلق میشود و این را فقط نـَرها میدانند که کلیف از چه گذشت 🤣 ـ
⭐️سکانس دوم⭐️
Bruce Lee
واقعا تعجب میکنم که چطور تحلیلگران از هفت هشت دقیقه ای که چنین کارگردان به سخنرانی بورسلی و مبارزهاش اختصاص داده به سادگی میگذرند
سکانسی که با نفهمی آن ، صدای خانواده و دوستداران بورسلی را درآورد و به قولی اگر کوتاه تر بود چنین حسا��یتی ایجاد نمیکرد اما کوتاه نشد تا چیز مهمی را برساند
بروسلی در این سکانس به دو مسئله مپردازد
یک _ اگه لت و پار ش نکنی میکشتت
دو _ علاقه عده ای از اجتناب از مبارزه قانون مند کنترل شده در آن دوران
Mixed martial arts
در مورد مسئله دوم اینجور میشه که بروسلی در نهایت برای هدفش تن به یک مبارزه قانونمند کنترل شده مناسب زمان و مکان را میدهد تا روی کلیف را کم کند
.
اگر هدف انسان کم کردن رخ داد های زشت بشری است پای بندی به قانونی که میگذارد لازمه ی امر است
حتی مبارزه در داخل قفس هم قوانینی دارد که تخطی از آن زشت است امروزه بشر مبارزه های "روم و یونان باستان" تا بروز مرگ را زشت میداند مثل رولت روسی
Russian roulette
.
درمورد مسئله اول در سخن بروسلی
او نگفت اگر "نکشی" ، بلکه گفت جوری بزنش که نتونه تو رو بکشه
عجبا از بشر که "کشتن" تنها زشت خوی اوست که "نقش مثبت" ها هم آشکارا و با افتخار انجامش میدهند
در هیچ قاموسی نیست که بگوید
اگه دروغ نگی بهش ، دروغ میگه بهت
اگه کلاه نذاری سرش ، کلاه میذاره سرت
اگه دزدی نکنی ازش ، دزدی میکنه ازت
و تمام زشت ی های مرتبه ی غیر انسانی
.
تنها "کشتن" هست که اگر هم خوب باشه فقط برای همسایه خوبه
واسه همین هست که جمله بروسلی رو بیشتر اینطور شندیم
اگر نکشیش ، میکشتت
اینجاست که بشر خواهان زیبایی باید بفهمد تا جای ممکن از "کشتن" پرهیز کند و برای هر ناچیزی نباید ازین تبصره به یادگار مانده از درنده خوی حیوانی و خطرناکش استفاده کند و آن موقع هم که کرد از ناچاریش "تاسف" بخورد وگرنه این زشتی است که دوباره متولد میشود تا مادامی که بشر میکشد و "افتخار" میکند حیوان است نه انسان ، فرقی هم ندارد حتی اگر کسی بجای ما موجودی را بکشد
.
پس "سعی" کن
جوری مانع یا محدودش کنی تا نتونه زشتی اش را انجام بده یا تکرار کنه
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
خلق یک زیبای تمام عیار
تمام فیلم بازها و فیلم دوست ها نفهمیده میگویند این فیلم جزو بهترین کار های "تارانتینو" نیست
اما فقط و فقط فهم همین سکانس نه تتها حرفشان را رد میکند بلکه میتواند یک کلاس درس مرجع بی مثال باشد
.
بله یکی از استادان فیلم های بکش بکش و جنایت و انواع خشونت ها ، در این سکانس "سعی" میکند با یک هفت تیر جاسویچی و بدون آن ابزار های گفته شده در بالا تماشاگر را به درون دلهره پرتاب بکند و ثابت بکند میشود هیجان و ترس و آدرنالین خلق کرد آنهم بدون جنایت تا ، تا
اینجایش مهم تر است تا از دل ترس و دلهره و رعب ، بدون ابزار های زشتی یکی از زیبا ترین رویدادهای انسانی یعنی "ذات معرفت" را متولد کند و چه خووب موفق هم میشود
معرفت داشتی چون معرفت داشت یک زیبایست
اما
اگر معرفت داشتی چون بامعرفتی یک ابر زیبایست
که در این دنیا کمیاب است
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
سیگاری با مارک سیب قرمز
این برَند ابداعی کارگردان در چند فیلم دیگر او نیز تکرار شده است
واقعا چه هوشمندانه از تمثیل میوه ممنوعه اینچنین کارگردان بهره برده است
هیچ چیز دیگری مثل داستان سیگار نمیتواند زوال و هبوط بشر را به نمایش بگذارد
و این را برساند که چرا وقتی بشر میداند چیزی مضر است حتی امروزه رویش نوشته شده که چه با بدن میکند اما باز به سویش گرایش دارد
این برمیگردد به خیلی قبل تر
زمانی که مضر بودنش نمایان نشده بود اما به دروغ مفید خوانده میشد
و بعد که فهمیدن مضر است مخفی نگاه داشته شد
و امروزه که کار از کار گذشت دانش تربیتی میداند حواس پنجگانه کودک که به مرور تربیت میشود چقدر موثر تر است تا بگوییم "جیزه" دستنزن 😅 و بعد براحتی در دسترس باشد
پس هرچی روی پاکت بنویسی دیگر فایده ندارد در مقابل آن مدل نفوذ مرور زمانی در "ذهن" و "ژن" ـ
کودکان ما با اینجور چیز ها بزرگ میشوند نه فقط سیگار
آری بشر به مفاهیم میوه ممنوعه گاز زده است و دارد میل میکند که اگر استاپ نکند به دلخراش ترین شیوه ، بهشتی که میتواند داشته باشد را خراب میکند
این بشر نیست که از بهشت رانده شده است این بهشت است که دارد رانده میشود
END
.
Once Upon a Time. . .
in Earth
.
پ،ن: دو چیز را به من بگویید
آیا کلیف بوث همسرش را کشت ؟
.
با نگاه کلیف بوثـی به دنیا
آیا آنرا یک اجرای منصافه نمیبینید ؟
.
.
.
#30ahchaleh#na_zzanin#ناظنین#Once Upon a Time inHollywood#leonardo dicaprio#brad pitt#margot robbie#quentin tarantino#emile hirsch#margaret qualley#timothy olyphant#austin butler#dakota fanning#bruce dern#al pacino#Mike Moh#damian lewis#madisen beaty#samantha robinson#lorenza izzo#victoria pedretti#damon herriman#lena dunham#kansas bowling#mikey madison#maya hawke#sydney sweeney#danielle harris#red apple#forbidden fruit
4 notes
·
View notes
Text
امروز فردای هیچروزی نیست که من زیستهام. ما همه مردهایم. این صبحی که امروز آمد، نیامده است. من نمیدانم این چطور دنبالهی زندگی ماست و اگر هست، ما چطور آن را زندگی نام نهادیم. نه، ما مردهایم. همهی ما دیشب حوالی ساعت نه یکجا مردهایم.
در متروی پتسدامرپلاتز پیاده میشود. نقشه میگوید یک دستگاه اتوماتیک عکس پرسنلی اینجا هست. پیداش میکنم، فقط چند قدم از پلتفرم دورتر. دستگاه درواقع یک اتاقک کوچک است. روی یک دیوار این اتاق یک صفحه نمایش هست و پشت آن دوربین، و در برابر این صفحه یک نشیمن فلزی قرار دارد. دیوار چهارم اتاقک یک پرده نیمقد است که باید وقت گرفتن عکس کاملن کشیده باشد. جلوی در اتاقک بیخانمانی خوابیده. از رویش جوری که به او نخورم رد میشم و در اتاقک روی نشیمن فلزی مینشینم. کثیف است. انگا�� کسی چیزی به دیوارههاش مالیده. صفحه کارتخوان دستگاه کار نمیکند چون روی آن سیگار خاموش کردهاند. اسکناسی توی دستگاه میگذارم. صدایی ساز و کار دستگاه را مرحله به مرحله توضیح میدهد. صدا. بلند است و در هر مرحله چرت شخص بیخانمان جلوی کیوسک را میبرد و او ناله میکند. پرده را با دست گرفتهام. چون مدام باد پسش میزند. هر بار که مترویی وارد پلتفرم میشود پرده میآید توی صورتم و عکس را خراب میکند. کلافه میشوم. اما چارهای ندارم ۱۰ یورو توی دستگاه دارم. به هرتیب عکس را میگیرم: قیافهای سرشار از استیصال. یک شانه بالاتر. روحیه خراب. از یک مرده توقع بیشتری نیست.
5 notes
·
View notes
Text
دختران سرزمینم
گنگ دختران قیطریه (۳)
کاملا لختمون کرده بودن. وقتی چشممون رو باز کردن توی یه سالن بزرگ کاشی کاری شده، بودیم. ترس وجودم رو فرا گرفته بود. حس استیصال عجیبی داشتم. دخترای لخت عضلانی وارد شدن... اولش ما رو مثل پت های خونگی معاینه میکردن. یدفه یه پسری شروع کرد به اعتراض که چرا ما رو اینجا آوردین و از این حرفا که یکی از دخترا صدای پسره رو توی پنجه هاش خفه کرد. دختره انقدر عضله روی بدنش داشت که برای درک قدرت بدنیش نیاز نبود حرکتی انجام بده. هرچند وقتی گردن پسره رو گرفت و مثل یه بزغاله از روی زمین بلندش کرد ابهتش بیشتر هویدا شد. جلوی چشمای حیرت زده ما، گردن پسره رو با یه فشار کوچیک توی مشتش شکوند و جون طرف رو گرفت. 😱😱😱 هممون از ترس میلرزیدیم...😰😰😰 جلوی چشمای ما پسره رو مثل یه بچه گربه کشت... پسره بیچاره هیکل خوبی داشت، خوش تیپ بود و خوشگل! دیگه کسی جرات جیک زدن نداشت.🤕
اون دخترای ورزیده و قدرتمند که خیلی هم خوشگل بودن بدن ما رو شیو کردن. بدن هاشون کاملا برهنه بود و کیر ما براشون راست شده بود. سینه های عضلانی خودشون هم کاملا سفت شده بود و نوکهاش درشت شده بود. معلوم بود که خودشون هم حشری شدن. بعد از شیو ما رو فرستادن توی یه سالن دیگه که پر بود از دوش حمام. خودمون رو شستیم و بعد از نظر پاکیزگی توسط دخترا چک شدیم. اگر کسی نیاز به نظافت بیشتر داشت دو تا دختر میبردنش و دوباره می شستنش. منم همینطور بودم!... دو تا دختر نوجوان که خیلی هم زیبا و عضلانی بودن همزمان منو می شستن و میمالیدن بهم. بعد از این مرحله و خشک کردن بدن ما... نوبت کد گذاری بود. اونا یه بارکد روی گردن هر کدوم از ما تتو کردن. بردنمون به یه سالن دیگه جایی که قرار بود قلاده های قفل دار رو به گردنمون ببندن. و همه ما فهمیده بودیم که قراره بقیه عمرمون برده باشیم. 😨😰 یکی از پسرا طاقت نیاورد و شروع کرد به گریه و التماس که:« تو رو خدا بزارید برم خونه... تو رو خدا!... 😭 بخدا من صاحب دارم... بخدا اشتباه میکنید...» اولش واکنش تندی نشون ندادن دخترا. انگار اونا هم میخواستن پسره خودش رو تخلیه کنه. بغض گلوی من رو هم گرفته بود. این فکر که ممکنه دیگه خانواده ام رو نبینم داشت روحم رو میخورد. اما سر و صدای زیاد از حد پسره باعث شد دندون هاشو از دست بده! 😱😱😱 قرار نبود به کسی رحم بشه!...
دست و پاهامون رو بستن و هر دختری دو نفر از ما رو مثل بزغاله از گردن گرفت و به راه افتاد. دقیقاً مثل بزغاله!... پاهای ما به زمین کشیده میشد. دختری که گردن من توی پنجه قدرتمندش بود خیلی جوان و زیبا بود. ما رو از یه تونل زیر زمین عبور دادن. وقتی وارد فضای باز شدیم نور آفتاب چشمامو میزد. انگار محوطه ی یه باغ بزرگ بود. ما رو به صورت ردیفی وسط زمین تنیس روی زمین نشوندن. بعد از چند دقیقه یه دختر خوشگل و خیلی عضلانی وارد شد. مثل بقیه دخترا هیچی تنش نبود و بدن مافوق بشری دختره مثل بلور میدرخشید. با صندل کریستالی پاشنه دار با اقتدار قدم برمیداشت. جوری که زمین زیر پاش میلرزید. سیگار برگی گوشه لبهای قشنگش بود و عینک دودی زیبایی به چشمش. از مقابل ما قدم میزد و انتخاب میکرد. چند نفر رو انتخاب کرد و با اشاره اون دخترا گزینه های انتخابی رو برمیداشتن و میبردن... بدنم مثل بید میلرزید... تا رسید به من و چشمم بهم افتاد مکث کرد و جلوم ایستاد... گوشه لبش رو گاز گرفت و اشاره کرد... دختری که منو آورده بود پشت سرم ایستاده بود. یهو گردن منو گرفت و با یه دست از روی زمین بلندم کرد و منو انداخت روی کول های عضلانیش و قدم زنان منو با خودش برد.
حتی یه درصد هم فکر نمیکردم که قراره ��فتخار حضور در محضر و پرستش معبود های عضلانی همه مردان ایران، یعنی ۴ ملکه ی قدرتمند رو داشته باشم... اما وقتی دختره منو لبه ی استخر و کنار بقیه مردها و پسرها روی زمین گذاشت و چشمم به هیبت های عضلانی و خیره کننده چهار ملکه بزرگ مه توی استخر در حال شنا و معاشقه (لز) بودن افتاد.. هوش از سرم پرید. هممون مبهوت تماشای اندام و عضلات دخترهایی بودیم که تا قبل از این تصاویر و پوستر هاشون رو فقط از قاب تلویزیون و روی در دوار شهر و توی مغازه ها دیده بودیم. چهار خداااا و مالک مطلق ما!
بعد از چند دقیقه؛ یدفه ملکه مونا از آب بیرون اومد. بدن عضلانی و تنومندش زیر نور آفتاب برق میزد. عضلاتش در اوج کات و زیبایی بود. قدم زنان از کنار استخر به ما نزدیک میشد. دخترای خوشگل گارد ملکه ها بهش تعظیم میکردن. حدود ده متر با ما فاصله داشت که یکی از دخترا به ما گفت:« در برابر ملکه مونای کبیر و قدرتمند سجده کنید ضعیفه ها... » بی اختیار به سجده رفتم. بدنم میلرزید و وحشت سراسر وجودم رو فرا گرفته بود. جایی رو نمیدیدم فقط صدای زیبای ملکه رو میشنیدم که سوالاتی از برده ها میپرسه. یدفه یکی گردنم رو گرفت و سرم رو بلند کرد... 😱😱😱😱
ادامه دارد
966 notes
·
View notes
Text
کارگاه آموزش جنسی همراه با والدین و فرزندان، به عنوان یک برنامه جامع، فرصتی مناسب برای ارتقاء اطلاعات والدین و فرزندان در زمینه جنسیت، ارتباطات خانوادگی، بهداشت جنسی و مسائل مرتبط با جنسیت ارائه میدهد. این کارگاهها معمولاً با هدف ایجاد یک فضای باز و صمیمی بین والدین و فرزندان برگزار میشوند تا از یک طرف، والدین بتوانند نیازها و سوالات جنسی فرزندان خود را بهتر درک کنند و از طرف دیگر، فرزندان به آگاهی کافی درباره مسائل جنسی برسند و به سوالات خود پاسخهای صادقانه و مطمئنی بگیرند. بعضی از موضوعات که میتوانند در این کارگاهها مورد بررسی قرار بگیرند عبارتند از: ۱. هویت جنسی: آشنایی والدین با این مفاهیم و نحوه ارتقاء هویت جنسی فرزندان. ۲. اطلاعات پایه در مورد زنان و مردان: فهم بهتر نقشها و ویژگیهای جنسیتی و ارتباطات صحیح بین جنسیتها. ۳. بلوغ و تغییرات بدنی: توضیحاتی درباره تغییرات فیزیکی و روانی در دوران بلوغ. ۴. بهداشت جنسی: بحث در مورد بهداشت و اهمیت آگاهی از مسائل جنسی و پیشگیری از بیماریهای منتقله جنسی. ۵. ارتباط با فرزند درباره مسائل جنسی: یادگیری روشهای موثر برای بحث با فرزند در مورد مسائل جنسی با احترام و بدون ترس و استیصال. ۶. مقابله با نگرانیها و سوالات: راهنمایی والدین برای مواجهه با سوالات و نگرانیهای جنسی فرزندان. ۷. احترام به حریم خصوصی: تاکید بر اهمیت احترام به حریم خصوصی فرزندان و ترک تصورات نادرست در این زمینه. هدف اصلی این کارگاهها افزایش آگاهی والدین و فرزندان در زمینه جنسیت و بهبود ارتباطات خانوادگی است. از روشهای تعاملی و گفتگوهای گروهی برای محقق شدن این هدف استفاده میشود تا همه بتوانند از تجربیات یکدیگر یاد بگیرند و با احترام به نظرات مختلف به جوابهای صحیح برسند. در ادامه هر یک از موضوعات را به طور کامل توضیح خواهیم داد. هویت جنسیتی هویت جنسیتی یک مفهوم پیچیده و چند بعدی است که به شناخت و ادراک فرد از خود به عنوان چهره جنسیتی مربوط میشود، به عبارت دیگر هویت جنسیتی به ادراک و شناخت فرد از خود به عنوان مرد یا زن و یا هویتهای جنسیتی غیردودسته اشاره دارد. این مفهوم توسط روانشناسان و محققان اجتماعی بررسی شده و تحقیقات مختلفی به منظور درک بهتر و شفافیت بیشتر در این زمینه انجام شده است. برخلاف جنسیت بیولوژیکی که به طور ثابت در افراد تعیین میشود، هویت جنسیتی به عنوان یک ادراک و احساس شخصی میتواند در طول زندگی تغییر کند. برخی از اصطلاحات مرتبط با هویت جنسیتی عبارتند از: 1. جنسیت بیولوژیکی: جنسیت بیولوژیکی به مشخصههای بیولوژیکی فرد اشاره دارد و به عواملی مانند کروموزومها، هورمونها و تشکیلات آناتومیکی و جسمی ارتباط دارد. 2. هویت جنسیتی: هویت جنسیتی نشاندهنده شناخت و ادراک فرد از خود به عنوان زن، مرد یا هویتهای غیردودسته (مثل غیردودستهها و سومین جنس) است. 3. جنسیت اجتماعی: جنسیت اجتماعی به نقشها، نیازها و توقعات اجتماعی مرتبط با جنسیت فرد اشاره دارد. این مفهوم توسط اعتقادات، فرهنگ و انتظارات جامعهای که فرد در آن زندگی میکند، تعیین میشود. 4. هویت جنسیتی غیردودسته: این اصطلاح به افرادی اطلاق میشود که خود را نه به عنوان مرد و نه به عنوان زن شناخته میکنند و هویت جنسیتیشان بهصورت غیردودستهای است. هویت جنسیتی به عنوان یک مفهوم اجتماعی و روانشناختی، به فرآیندی اشاره دارد که در آن فرد از طریق تعامل با محیط اطلاعات جنسیتی و جنسیتهای غیردودستهای خود را بهطور کامل فهمیده و درک میکند. این مفهوم هویت جنسیتی برای هر فرد ممکن است بسیار شخصی و برخلاف دیگران باشد. احترام به هویت جنسیتی فردی، از جمله احترام به هویتهای غیردودستهای، از اصول مهم ارتقاء ارتباطات انسانی و روابط متقابل میان افراد محسوب میشود. نحوه ارتقا هویت جنسی ارتقاء هویت جنسی یک فرآیند پیچیده و شخصی است که همه افراد بر اساس تجربیات شخصی، محیط اجتماعی و فرهنگی خود، اندازهگیریهای جنسی، ویژگیهای جسمی و شناختی خود و دیگر عوامل تأثیرگذار مختلف میتوانند در آن تأثیرگذار باشند. هویت جنسی به معنای درک و احساس خود از جنسیت است و میتواند مطابق با جنس زادگاهی (هویت جنسیتی تطابقی) یا متفاوت از آن (هویت جنسیتی ناهمسانگرد) باشد. در ادامه، چند راهکار برای ارتقاء هویت جنسی ذکر میشود: 1. خودآگاهی و تحلیل هویت: اولین قدم برای ارتقاء هویت جنسی، ایجاد خودآگاهی درباره خود و هویت جنسی است. بررسی و تحلیل احساسات، تمایلات و نیازهای خود در ارتباط با جنسیت میتواند کمک کند تا افراد هویت جنسی خود را بهتر درک کنند. 2. پذیرش و قبول هویت جنسی: پذیرفتن و قبول هویت جنسی فعلی خود اولین گام مهم در ارتقاء هویت جنسی است. این به معنای احترام به خود و قبول تفاوتها است.
3. تحقیق و آموزش: مطالعه و تحقیق در مورد هویت جنسی، نقشهای جنسیتی، تجربیات دیگران و مفاهیم مختلف مرتبط میتواند در درک بهتر هویت جنسی کمک کند. 4. ارتباط با افراد مشابه: برقراری ارتباط با افرادی که تجربیات و هویت جنسی مشابهی دارند، میتواند احساس تعلق به جامعهای از افراد با همان هویت جنسی را تقویت کند و از احساس انزوا و تنهایی جلوگیری کند. 5. مشارکت در گروهها و فعالیتها: شرکت در گروهها و فعالیتهایی که هویت جنسی شما را تأیید میکنند و محیطهایی که احترام به هویتهای مختلف ترویج مییابد، میتواند اعتماد به نفس شما را افزایش دهد. 6. حمایت از خود و دیگران: حمایت از خود و دیگران در پذیرش و تحتتأثیر قرارگیری در مورد هویت جنسی، یک عامل مثبت و قوی است. 7. مشاوره و رواندرمانی: مشاوره و رواندرمانی با کمک یک متخصص میتواند به افراد کمک کند تا با مسائل و تحدیدات مرتبط با هویت جنسی خود بهتر آشنا شوند و راهکارهای موثری برای ارتقاء هویت جنسی پیدا کنند. توجه داشته باشید که هویت جنسی یک مسیر فردی و فرهنگی است و نمیتواند به طور مطلق توسط دیگران تعیین شود. احترام به هویت جنسی خود و دیگران و ایجاد فضای اجتماعی پذیرا و احترامآمیز برای همه افراد، به ارتقاء هویت جنسی کمک خواهد کرد. ویژگیهای جنسیتی و ارتباطات صحیح بین جنسیتها ویژگیهای جنسیتی و ارتباطات صحیح بین جنسیتها درک و تداوم همزیستی و همکاری در جامعه را تضمین میکنند. برخی از ویژگیهای جنسیتی و نحوه ایجاد ارتباطات صحیح بین جنسیتها عبارتند از: ویژگیهای جنسیتی: ۱. هویت جنسیتی:معنای کوتاه هویت جنسیتی به معنای شناخت و تفهیم فرد از جنسیت خود است. هویت جنسیتی نشاندهنده ادراک فرد از خود به عنوان مرد یا زن یا به صورت غیردودستهای، به عنوان جنسیت ثالث مانند غیردودستهها و سومین جنس میباشد. ۲. نقشهای جنسیتی: نقشهای جنسیتی نقشهای اجتماعی، فرهنگی و رفتاری هستند که افراد بر اساس جنسیتهای خود به آنها اختصاص میدهند. این نقشها میتوانند تعریفهای فرهنگی باشند و بر اساس مردمنهادهای اجتماعی شکل میگیرند. ۳. اندازهگیریهای جنسی: اندازهگیریهای جنسی ارتباط جنسیتی ظاهری و تشریحی جنسیت را نشان میدهند و بیانکننده ویژگیهای جسمی و شناختی هر جنس میباشند. ارتباطات صحیح بین جنسیتها: ۱. احترام به تفاوتها: احترام به تفاوتهای موجود بین جنسیتها و قبول ویژگیهای یکدیگر به عنوان افراد با هویتهای متفاوت ارتقاء ارتباطات مثبت بین جنسیتهاست. ۲. شناخت درست: شناخت و فهم صحیح از جنس مخالف، ویژگیها و احتیاجات آنها میتواند ارتباطات بین جنسیتها را بهبود بخشد. ۳. ایجاد تعامل: ایجاد فضایی برای تعامل و گفتگو بین جنسیتها باعث ایجاد ارتباطات صحیح و فهم بهتر یکدیگر میشود. ۴. عدم تبعیض: تلاش برای اجتناب از تبعیض بر اساس جنسیت و ارتقاء برابری حقوق و فرصتها برای ه�� دو جنس میتواند به ایجاد ارتباطات صحیح کمک کند. ۵. خودآگاهی: افراد باید به خودآگاهی برسند و بفهمند که احتیاجات و تجربیات جنسیتیشان میتواند متفاوت باشد و این به آنها کمک میکند تا بهتر درک کنند و در ارتباطاتشان بیشتر احترام بگذارند. ۶. اجتناب از استریوتیپها: از استفاده از استریوتیپها و نمایشهای منفی و نادرست درباره جنسیتها خودداری کنید و به جای آن به تنوع جنسیتی احترام بگذارید. همهگیری این ویژگیها و رفتارها در جامعه میتواند بهبود فرهنگ ارتباطات صحیح و همزیستی میان افراد با تمامی جنسیتها را ایجاد کند. بلوغ و تغییرات جنسی بلوغ یک مرحله طبیعی در رشد و توسعه بدنی و روانی انسا�� است که با تغییرات بدنی و هورمونیک همراه میشود و نمایانگر تبدیل فرد از کودکی به جوانی میباشد. این مرحله در دختران عموماً میان سنین ۸ تا ۱۴ سال و در پسران معمولاً میان سنین ۹ تا ۱۶ سال اتفاق میافتد. در این مرحله، تغییرات جنسی و فیزیولوژیکی به ویژه بر روی سیستم تولید مثلی اتفاق میافتد که به عنوان تعدادی از تغییرات بدنی معروف است. تغییرات بدنی کلیدی مرتبط با بلوغ به صورت خلاصه عبارتاند از: ۱. افزایش رشد اندامها: در طول بلوغ، اندامها و اندامهای داخلی بزرگتر میشوند و اندامهای تناسلی توسعه مییابند. ۲. توسعه یخچالی: در بلوغ، یخچالی (گردهروی بزرگتری که پس از اجرای هورمونهای جنسی ایجاد میشود) در دختران شکل میگیرد. ۳. افزایش تولید هورمونهای جنسی: هورمونهای جنسی از جمله استروژن در دختران و تستوسترون در پسران تولید میشوند که تغییرات جنسی را ایجاد میکنند. ۴. نمو پوست و مو: پوست و مو در طول بلوغ تغییراتی میکنند و میتواند به چربیدهی پوست و رشد موها اشاره کند. ۵. رشد سینه: در دختران، سینهها بزرگتر و برجستهتر میشوند. ۶. رشد بدن: افزایش رشد بدن در طول بلوغ باعث رشد و تغییرات جدید در قد و وزن فرد میشود.
این تغییرات بدنی و هورمونیک ممکن است باعث تغییرات روانی نیز شود که به نوعی رشد شخصیتی و تعیین هویت همراه با استقلال از خانواده و تغییرات رفتاری و اجتماعی میشود. در این مرحله، حمایت، اطلاعرسانی و آگاهی از تغییرات مختلف بلوغ، به کمک جوانان برای مقابله با این تغییرات و تطابق با آنها کمک میکند. همچنین، تعامل با خانواده، مشاوره و حمایت از محیط اجتماعی، رشد بهتر و سالمتر جوانان را تسهیل میکند. بهداشت جنسی بهداشت جنسی به عنوان یکی از جنبههای مهم سلامت جامعه و افراد، مرتبط با حفظ سلامت جنسی و پیشگیری از بیماریهای منتقله جنسی (STI) و بیماریهای زناشویی (STD) اهمیت دارد. این موضوع شامل مفاهیمی مانند آگاهی از بهداشت جنسی، اطلاعات در مورد بیماریهای منتقله جنسی، رفتارهای جنسی ایمن، و توانایی ایجاد روابط جنسی سالم و احترام به حقوق جنسیتی افراد میشود. برخی از مفاهیم کلیدی بهداشت جنسی عبارتند از: ۱. آگاهی از جنسیت: شناخت و فهم بهتر از تغییرات بدنی و هورمونیک که در طول بلوغ و تا زمان بلوغ اتفاق میافتد. این شامل اطلاع از مفاهیمی مانند بلوغ، تنوع جنسیتی، هویت جنسیتی و رفتارهای جنسی صحیح میشود. ۲. پیشگیری از بیماریهای منتقله جنسی: توانایی استفاده از روشهای پیشگیری مانند کاندوم، برنامههای واکسیناسیون، آگاهی از علائم بیماریهای جنسی و مراجعه به پزشک به منظور تشخیص و درمان سریع آنها. ۳. رفتارهای جنسی ایمن: ایجاد روابط جنسی سالم با توافق همسرانه، وفاداری و استفاده از روشهای مطمئن برای جلوگیری از انتقال بیماریهای جنسی. ۴. احترام به حقوق جنسیتی: ارتقاء احترام به حقوق جنسیتی افراد و اطمینان از ایجاد روابط جنسی بر مبنای رضایت و توافق آزاد. ۵. مشاوره و ارتباط با پزشک: مشاوره با پزشک در مورد بهداشت جنسی، نیازهای جنسی، و برنامههای مناسب برای جلوگیری از بیماریهای جنسی و بهداشت جنسی. بهداشت جنسی اهمیت زیادی دارد زیرا از طریق اطلاعرسانی و آگاهیبخشی میتواند به کاهش انتقال بیماریهای جنسی، بهبود روابط جنسی و زناشویی و افزایش کیفیت زندگی جنسی افراد کمک کند. همچنین، این آگاهی میتواند به ارتقاء حقوق جنسیتی افراد و تضمین احترام به حقوق آنها کمک کند. روشهای موثر برای بحث با فرزند در مورد مسائل جنسی بحث با فرزند در مورد مسائل جنسی یک موضوع حساس و مهم است که نیازمند روشهای صحیح و موثر برای ارتقاء ارتباط با والدین و فرزندان میباشد. این بحثها میتوانند به فرزندان کمک کنند تا بهتر درک کنند و اطلاعات موثری در مورد مسائل جنسی بدست آورند. در ادامه، تعدادی از روشهای موثر برای بحث با فرزند در مورد مسائل جنسی با احترام و بدون ترس و استیصال آورده شدهاند: ۱. ایجاد فضای باز و صمیمی: فراهم کردن فضایی باز و صمیمی برای بحث با فرزند در مورد مسائل جنسی میتواند به افزایش اعتماد به نفس فرزند کمک کند و فرصتی برای آزادانه بیان نظرات و سوالات خود به وجود آورد. ۲. استفاده از زبان مناسب سنی: به استفاده از زبان مناسب سنی و شناخت میزان درک فرزند درباره مسائل جنسی توجه کنید تا اطلاعات را به شکل قابل درک و جذاب به او ارائه دهید. ۳. گفتگو گروهی: ممکن است فرزندان احساس کنند که بحث درباره مسائل جنسی با والدین بسیار حرج و خجالتآور است. گفتگوهای گروهی با مشارکت همسالان میتواند فرصتی برای مبادله نظر و احساس تطمینی به فرزندان بدهد. ۴. شنیدن فرزندان: گوش دادن به سوالات و نظرات فرزندان بدون انتقاد یا تمسخر، نشان دهنده اهمیتی است که به احساسات و نگرشهای آنها قائل هستید. ۵. استفاده از منابع مناسب: برای بهترین اطلاعرسانی به فرزندان در مورد مسائل جنسی، از منابعی معتبر و مناسب استفاده کنید. این میتواند کتابها، منابع آنلاین، ویدئوها و مطالب آموزشی موثر باشد. ۶. تجربیات مشترک: بحث با فرزند درباره مسائل جنسی را بهعنوان یک فرصت برای تجربه مشترک در قالب یک گفتگوی باز و مثبت ببینید. ۷. تحتتأثیر گذاشتن احساسات شخصی: بیان احساسات و تجربیات شخصی خود میتواند به فرزندان کمک کند که احساس نزدیکی به شما کنند و به نوبه خود اطمینان بهتری پیدا کنند. ۸. قوانین اجتماعی و حقوق جنسیتی: اطمینان حاصل کنید که فرزندان از قوانین اجتماعی، حقوق جنسیتی و حمایت از ایجاد روابط جنسی سالم و ایمن آگاهی دارند. همچنین به یاد داشته باشید که بحث با فرزند در مورد مسائل جنسی یک فرآیند پیوسته است و نیازمند توجه مداوم به نیازها و سوالات آنها میباشد. ارتقاء ارتباط با فرزندان بر مبنای احترام و اعتماد به نفس میتواند رابطههای بهتر و صمیمیتری را در خانواده شما تقویت کند. میتوانید مقاله کارگاه تربیت جنسی کودکان را نیز مطالعه فرمایید. نگرانی های جنسی فرزندان نگرانیهای جنسی فرزندان از جمله مسائل طبیعی و معمول در رشد و توسعه جنسی آنها هستند.
در طول رشد، فرزندان با تغییرات بدنی، هورمونها، و تجربیات جدیدی درباره جنسیت و روابط جنسی مواجه میشوند که میتواند برای آنها نگرانی ایجاد کند. بعضی از نگرانیهای جنسی فرزندان به شرح زیر هستند: ۱. تغییرات جسمی: تغییرات بدنی در طول بلوغ میتواند نگرانی و خجالت فرزندان را افزایش دهد، به ویژه اگر این تغییرات از طرف دیگران نیز مورد توجه قرار گیرند. ۲. بیماریهای منتقله جنسی (STI): نگرانی درباره بیماریهای منتقله جنسی و نحوه پیشگیری از آنها میتواند برای فرزندان ایجاد شود. ۳. رفتارهای جنسی: بحث درباره رفتارهای جنسی و مسائل مرتبط میتواند برای فرزندان والدین را نگران کند، به خصوص اگر اطلاعات کافی و مطمئن نداشته باشند. ۴. هویت جنسیتی: فرآیند شناسایی و قبول هویت جنسیتی میتواند برای برخی فرزندان چالشبرانگیز باشد و باعث نگرانی شده و نیاز به پشتیبانی داشته باشند. ۵. فشار اجتماعی: فرزندان ممکن است نگران بودن در مورد فشارهای اجتماعی در مورد جنسیت و روابط جنسی باشند، به ویژه اگر اطلاعات موثری در مورد این مسائل نداشته باشند. نحوه مدیریت نگرانیهای جنسی فرزندان: ۱. ایجاد فضای باز و صمیمی: ایجاد فضای باز و صمیمی برای بحث درباره مسائل جنسی و بهداشت جنسی میتواند به کمک فرزندان برای بیان نگرانیها و سوالاتشان باشد. ۲. اطلاعرسانی مناسب: اطلاعرسانی مناسب به فرزندان در مورد بهداشت جنسی، بیماریهای منتقله جنسی، رفتارهای جنسی ایمن و مفاهیم مرتبط میتواند نگرانیهای آنها را کاهش دهد. ۳. گفتگو و گوش دادن: گفتگو با فرزندان در مورد نگرانیها و سوالات آنها و گوش دادن به آنها بدون تمسخر و انتقاد به ایجاد اعتماد و روابط صمیمیتر کمک میکند. ۴. احترام به حقوق جنسیتی: اطمینان حاصل کنید که فرزندان از حقوق جنسیتیشان آگاهی دارند و محیطی احترامآمیز و مستبند به احترام به حقوق جنسیتی فراهم میشود. ۵. استفاده از منابع معتبر: به فرزندان کمک کنید تا منابع معتبر و موثری را برای درک بهتر مسائل جنسی و بهداشت جنسی پیدا کنند. ۶. پشتیبانی احساساتی: ارتقاء پشتیبانی احساساتی و تأکید بر اینکه احساسات فرزندان مهم هستند و مورد توجه قرار میگیرند، به کمک به مدیریت نگرانیهایشان میتواند. ۷. مشاوره: در صورت لزوم، به فرزندان کمک کنید تا با متخصصین مشاوره مختصر شوند تا نگرانیها و سوالاتشان را بررسی کنند و پاسخهای لازم را دریافت کنند. اهمیت دادن به نگرانیهای جنسی فرزندان و پشتیبانی مناسب از آنها میتواند به توسعه سالم و هویت جنسیتیشان کمک کند و ارتقاء ارتباطهای خانوادگی را تسهیل میکند. احترام به حریم خصوصی احترام به حریم خصوصی یک مفهوم اساسی و ارزشمند است که به معنای احترام به حق هر فرد برای داشتن محیطی از حیات خصوصی که از دیدگاه او باید حفظ شود، است. احترام به حریم خصوصی نشاندهنده محدودیت دخالتها و دستکاریهای ناخواستهای است که به زندگی شخصی یک فرد بخصوص میشود. این احترام میتواند در ارتباط با اطلاعات شخصی، فضای خصوصی، وقایع خصوصی زندگی و حتی افکار و احساسات اعمال شود. احترام به حریم خصوصی دارای اهمیتهای زیر است: ۱. احترام به شخصیت فردی: احترام به حریم خصوصی به معنای احترام به شخصیت و کلیت فرد است. این احترام به اعتراف به حق فرد برای انتخاب و کنترل بر روی جوانب زندگیاش بدون دخالت افراد دیگر میپردازد. ۲. محافظت از اطلاعات شخصی: احترام به حریم خصوصی در مورد محافظت از اطلاعات شخصی افراد نیز اهمیت دارد. این شامل اطلاعات پزشکی، مالی، خانوادگی و دیگر اطلاعات خصوصی است که نباید بدون رضایت فرد به دیگران منتقل شوند. ۳. حفظ خصوصی در فضای خانگی: احترام به حریم خصوصی در خانه به معنای احترام به فضای شخصی اعضای خانواده است. افراد نباید بدون اجازه و قبل از وقوع رویدادها و وقایع خصوصی در زندگی دیگران دخالت کنند. ۴. افزایش اعتماد و ارتباط صمیمیتر: احترام به حریم خصوصی میتواند به افزایش اعتماد و ارتباطهای صمیمیتر بین افراد کمک کند. هنگامی که احترام به حریم خصوصی وجود دارد، افراد احساس میکنند که میتوانند بدون ترس از دخالتها و نقض حریم خصوصی اطلاعات و احساساتشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. ۵. کاهش تضاد و درگیری: احترام به حریم خصوصی میتواند تضادات و درگیریها را کاهش دهد، زیرا هر فرد حق دارد که در مورد مواردی که برای او مهم هستند، نظر دهد و نقطه نظر و احترام به این نظر میتواند درگیریها را کاهش دهد. در کل، احترام به حریم خصوصی نشاندهنده احترام به حقوق فردی است و به ارتقاء کیفیت روابط انسانی و جامعه کمک میکند. این اصول باید به طور کلی در رفتار و تعامل با دیگران رعایت شود تا احترام و تعادل میان افراد به وجود آید. توضیحات پایانی کارگاه
آموزش جنسی ویژه والدین همراه با فرزندان، یک فرصت بینظیر است که به والدین اجازه میدهد با فرزندان خود درباره مسائل جنسی، بهداشت جنسی و هویت جنسیتی صحبت کنند. این کارگاه به منظور ارتقاء اطلاعات و آگاهی والدین و فرزندان درباره جنسیت، روابط انسانی، بهداشت جنسی و ارتقاء ارتباطات خانوادگی برگزار میشود. در این کارگاه، والدین و فرزندان با مفاهیم مختلف هویت جنسیتی، جنسیت بیولوژیکی و جنسیت اجتماعی آشنا میشوند و با مسائلی که در ارتباط با جنسیت و هویت جنسیتی ممکن است مطرح شود، آشنا میشوند. این کارگاه به والدین این امکان را میدهد که نگرانیها و سوالات خود را درباره بحثهای جنسی با اطمینان و بدون ترس و استیصال ابراز کنند و به فرزندان خود اطلاعات موثر و معتبر در این زمینه ارائه دهند. هدف اصلی این کارگاه افزایش آگاهی والدین و فرزندان از بهداشت جنسی، مسائل جنسی و هویت جنسیتی است تا به رشد و توسعه سالم جنسی و روابط صمیمی و متقابل در خانواده کمک کند. این کارگاه به والدین و فرزندان اجازه میدهد تا با اطلاعات موثر و مناسب از منابع معتبر آگاهی کسب کنند و به صورت باز و صمیمی در مورد مسائل جنسی صحبت کنند. از محتوای این کارگاه میتوان به موضوعاتی مانند ارتقاء هویت جنسی، بهداشت جنسی، بلوغ و تغییرات بدنی، بحثهای با فرزندان درباره مسائل جنسی با احترام و بدون ترس، احترام به حریم خصوصی و موضوعات مشابه پرداخت. از کارگاه آموزش جنسی ویژه والدین و فرزندان میتواند به عنوان یک ابزار موثر در ارتقاء ارتباط خانوادگی و آگاهی صحیح از مسائل جنسی و هویت جنسیتی خود و دیگران محسوب شود که به فرزندان کمک میکند تا به طور سالم و مسئولانه به رشد جنسی خود بپردازند و از منابع مناسب و معتبر اطلاعات استفاده کنند.
0 notes
Text
2 مرداد / دوشنبه
درحالی که شیفت ویزامتریک دادم و تمام مدت داشتم با خودم کلنجار میرفتم که حال داری ورزش کنی یا نه، تصمیم گرفتم بیام تامبلر و از ناامیدیم بنویسم. خیلی بی حسم. یعنی حتی ناراحت هم نیستم 99 درصد مواقع. اخبارو میخونم کماکان لرزه به تنم میفته و به ناامیدی و بی حسیم اضافه میشه. بعضی وقتا به خودم میگم مثلا اگر بابا بود الان چه نوع واکنشی به اطراف نشون میداد؟ حتی فکرمیکنم ممکن بود یکی از کشته شده ها یا زندانی ها باشه!
امروز فهمیدم که میتونستم مدارکم رو بدم یه دارالترجمه دیگه که زودتر بهم تحویل بده و میتونستم به ددلاینای این ترم برسم، چون قبلش فکرمیکردم همه دانشگاه به لگال مدارک نیاز دارن که فهمیدم اینطور نیست. تو این مسیر آدم خیلی اشتباه میکنه. چون همه کارا رو خودمون انجام میدیم و پولی نداریم که بدیم وکیل یا اداره مهاجرتی، خیلی دور خودمون میپیچیم.
ورزش نکنم، ولی کششی برم فکرکنم. نمیدونم بازم. به خودم میگم ورزش که نکنم تا آخر روز میخوام خودخوری کنم که خاک تو سرت همین یه کارم نکردی. یا مثلا دیشب واسه چی شیرقهوه با کورن فلکس خوردی؟ کارد به شکمت بخوره :))
از یه طرف دیگه میگم خفه شو بشین سرجات ورزش نکن کششی انجام بده و نهار هم لازانیا بخور. نمیدونم به کدوم فکرِ پدرسگم گوش کنم. از دندونپزشکی که استرس داشتم بعد از اون اتفاق کیری، دیگه چیل کردم و ومنتظرم هفته بعد نوبتم شه برم اون یکی دندونپزشکیه.
با این که سر مامان همش غر میزنم که یورو نگرفتی بعد از دو سال، میبینم که هر سری داره با یکی پشت گوشی بحث میکنه که زمینو بفروش لازم دارم، میبینم که تو تنشه. ولی کاش تو یه برهه از زندگیم حدقال میتونست استرسم رو کم بکنه. خیلی وقتا دلیل عصبانیت و خشم های یهوییم رو تنش های تلنبار شده توی وجودم میدونم. انگار هنوز از مامان به خاطر 24 سال قبل حرص دارم.
و این که باورم نمیشه 24 سالم شد. از 20 سالگی به بعد همش سرازیری بود. همشم که نه ولی به طور کل بهتر از 20 سال قبلش بود. باورم نمیشه که من همونم که سال کنکور از اضطرابِ به تخمم بودن، از استیصال زیادی از حد داشتم میترکیدم. باورم نمیشه که من همونم که نمیدونستم پارسال چجوری خرج خودم رو درآرم. باورم نمیشه که وقتی به پروسه مهاجرت فکرمیکردم، رعشه به ��نم میفتاد و به خودم میگفتم یعنی توهم میتونی مثل بقیه؟
بعضی وقتا در مواجهه با یه مشکلی که در لحظه بنظرم وحشتناکه و طاقت فرساس، به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم علی رغم اضطراب همیشگیم و پشتوانه نداشتن، هرطوری بود از پسشون براومدم، این که چیزی نیست. همین از استرسم کم میکنه. به خودم میگم 2 ماه بعد اصلا یادت نمیمونه که الان واسه این استرس داشتی، چون یه چیز دیگه هست که غصه اشو بخوری.
1 note
·
View note
Video
#ایران_بریفینگ / #گفتارروز/ محمود ترفع، مدیر عامل #شرکت_واحد_اتوبوسرانی_تهران روز پنجشنبه ۱۸ شهریور در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا، از «شایع» شدت سرقت در ایستگاههای اتوبوس خبر داده است. او با اشاره به افزایش سرقت دستگاههای کارتخوان در ایستگاههای بی.آر.تی اضافه کرده که «هرچیزی که به دست برسد از پیچ و مهره گاردریل گرفته تا تابلو و در داخل اتوبوس، پشت سری صندلیها و قطعات فلزی درون اتوبوس به سرقت میرود.» انتشار خبر افزایش سرقت اموال عمومی از جمله سرقتها میلیاردها ریال تجهیزات راهداری، صندلی فلزی پارکها و حتی بخشهایی از پلهای بزرگ فلزی عابر پیاده شهرهای ایران، پیش از این و پس از افزایش میزان فقر و مشکلات اقتصادی در ایران، مطرح شده بود. گفتنی است سرقت اموال دولتی همچون وسائل اتوبوسها و یا تابلوهای #راهنمایی_و_رانندگی و #تلفنهای_عمومی بیش از آنکه نشانه #فقر_عمومی و #استیصال شهروندان باشد نشانه مخالفت با حکومت است و در بسیاری موارد پس از سرقت در گوشهای رها میشوند، در این موارد بخشی از شهروندان بر این باورند این حرکت یک #مبارزه_مدنی وشیوهای آرام برای ضربه زدن وبیان تنفرشان از حکومت است. #نه_به_جمهوری_اسلامی #جمهوری_اسلامی_دشمن_هر_ایرانی #Farsi🏳️ @Irbriefing @iran.briefing https://www.instagram.com/p/CTmdEgBqq0R/?utm_medium=tumblr
#ایران_بریفینگ#گفتارروز#شرکت_واحد_اتوبوسرانی_تهران#راهنمایی_و_رانندگی#تلفنهای_عمومی#فقر_عمومی#استیصال#مبارزه_مدنی#نه_به_جمهوری_اسلامی#جمهوری_اسلامی_دشمن_هر_ایرانی#farsi🏳️
0 notes
Photo
همانطور که به هنگام خرید، قیمت یکی از فاکتورهای تاثیرگذار بر تصمیم گیری شما است، قیمت تخلیه چاه و لوله بازکنی نیز باید یک استانداردی داشته باشد که کلیه شرکت های خدماتی تابع آن باشند. ولی متاسفانه برخی افراد سودجو از استیصال مردم به هنگام نیاز به خدماتی از قبیل رفع گرفتگی لوله ها، بالازدن آب چاه سو استفاده می کنند و برای خدمات متعارف دستمزدهای نامتعارف درخواست می کنند.
روش های رفع گرفتگی لوله در پیروزی و حومه
برای رفع گرفتگی لوله ها و لوله بازکنی در پیروزی و حومه، روش های مختلفی وجود دارد. در شرکت خدمات فنی بهمن، با استفاده از کلیه تجهیزات پیشرفته لوله بازکنی، از جمله فنر لوله بازکنی برقی، پمپ تراکم هوا، فنر لوله بازکنی دستی در متراژهای مختلف، دستگاه نشت یاب دیجیتالی، چنگگ و تجهیزات دیگر، استفاده می شود تا مشکل برطرف شود.
4 notes
·
View notes
Text
ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین… قال اﷲ تعالی: ’’ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین‘‘
: ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین… قال اﷲ تعالی: ’’ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین‘‘اس آیت کی توضیح و تشریح ایسے طور سے کریں کہ مسئلہ ختم نبوت نکھرکر سامنے آجائے اور اس موضوع پر لکھی جانے والی کتابوں میں سے پانچ کتابوں کے نام تحریر کریں؟۔جواب…آیت خاتم النبیین کی تفسیر’’ماکان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین وکان اﷲ بکل شئی علیما (احزاب:۴۰)‘‘ترجمہ: ’’محمدؐ باپ نہیں کسی کا تمہارے مردوں میں سے۔ لیکن رسول ہے اﷲ کا اور مہر سب نبیوں پر اور ہے اﷲ سب چیزوں کو جاننے والا۔‘‘شان نزول اس آیت شریفہ کا شان نزول یہ ہے کہ آفتاب نبوتﷺ کے طلوع ہونے سے پہلے تمام عرب جن رسومات میں مبتلا تھے۔ ان میں سے ایک رسم یہ بھی تھی کہ متبنیٰ یعنی لے پالک بیٹے کو تمام احکام واحوال میں حقیقی اور نسبی بیٹا سمجھتے تھے۔ اس کو بیٹا کہہ کر پکارتے تھے اور مرنے کے بعد شریک وراثت ہونے میں اور رشتے ناتے اور حلت و حرمت کے تمام احکام میں حقیقی بیٹا قرار دیتے تھے۔ جس طرح نسبی بیٹے کے مرجانے یا طلاق دینے کے بعد باپ کے لئے بیٹے کی بیوی سے نکاح حرام ہے۔ اسی طرح وہ لے پالک کی بیوی سے بھی اس کے مرنے اور طلاق دینے کے بعد نکاح کو حرام سمجھتے تھے۔یہ رسم بہت سے مفاسد پر مشتمل تھی۔ اختلاط نسب، غیر وارث شرعی کو اپنی طرف سے وارث بنانا۔ ایک شرعی حلال کو اپنی طرف سے حرام قرار دینا وغیرہ وغیرہ۔اسلام جو کہ دنیا میں اسی لئے آیا ہے کہ کفر و ضلالت کی بے ہودہ رسوم سے عالم کو پاک کردے۔ اس کا فرض تھا کہ وہ اس رسم کے استیصال (جڑ سے اکھاڑنے) کی فکر کرتا۔ چنانچہ اس نے اس کے لئے دو طریق اختیار کئے۔ ایک قولی اور دوسرا عملی۔ ایک طرف تو یہ اعلان فرمادیا:’’و ما جعل ادعیاء کم ابناء کم ذلکم قولکم بافواھکم و اﷲ یقول الحق و ھو یھدی السبیل ادعوھم لاباء ھم ھو اقسط عند اﷲ(احزاب:۴،۵)‘‘ترجمہ: ’’اور نہیں کیا تمہارے ��ے پالکوں کو تمہارے بیٹے۔ یہ تمہاری بات ہے اپنے منہ کی اور اﷲ کہتا ہے ٹھیک بات اور وہی سمجھاتا ہے راہ۔ پکارولے پالکوں کو ان کے باپ کی طرف نسبت کرکے۔ یہی پورا انصاف ہے اﷲ کے یہاں۔‘‘اصل مدعا تو یہ تھا کہ شرکت نسب اور شرکت وراثت اور احکام حلت و حرمت وغیرہ میں اس کو بیٹا نہ سمجھا جائے۔ لیکن اس خیال کو بالکل باطل کرنے کے لئے یہ حکم دیا کہ متبنیٰ یعنی لے پالک بنانے کی رسم ہی توڑ دی جائے۔ چنانچہ اس آیت میں ارشاد ہوگیا کہ لے پالک کو اس کے باپ کے نام سے پکارو۔ نزول وحی سے پہلے آنحضرتﷺ نے حضرت زید بن حارثہؓ کو (جو کہ آپﷺ کے غلام تھے) آزاد فرماکر متبنیٰ (لے پالک بیٹا) بنالیا تھا اور تمام لوگ یہاں تک کہ صحابہ کرامؓ بھی عرب کی قدیم رسم کے مطابق ان کو ’’زید بن محمدؐ ‘‘ کہہ کر پکارتے تھے۔ حضرت عبداﷲ بن عمرؓ فرماتے ہیں کہ جب آیت مذکورہ نازل ہوئی۔ اس وقت سے ہم نے اس طریق کو چھوڑ کر ان کو ’’زید بن حارثہ ؓ‘‘ کہنا شروع کیا۔ صحابہ کرامؓ اس آیت کے نازل ہوتے ہی اس رسم قدیم کو خیرباد کہہ چکے تھے۔ لیکن چونکہ کسی رائج شدہ رسم کے خلاف کرنے میں اعزہ و اقارب اور اپنی قوم و قبیلہ کے ہزاروں طعن و تشنیع کا نشانہ بننا پڑتا ہے۔ جس کا تحمل ہر شخص کو دشوار ہے۔ اس لئے خداوند عالم نے چاہا کہ اس عقیدہ کو اپنے رسول ہی کے ہاتھوں عملاً توڑا جائے۔ چنانچہ جب حضرت زیدؓ نے اپنی بی بی زینبؓ کو باہمی ناچاقی کی وجہ سے طلاق دے دی تو خداوند عالم نے اپنے رسولﷺ کا نکاح ان سے کردیا۔ زوجنکھا۔تاکہ اس رسم و عقیدہ کا کلیتاً استیصال ہوجائے۔ چنانچہ ارشاد ہوا:’’فلما قضیٰ زید منھا وطراً زوجنکھا لکی لا یکون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیاء ھم … (احزاب :۳۷)‘‘ترجمہ: ’’پس جبکہ زیدؓ زینبؓ سے طلاق دے کر فارغ ہوگئے تو ہم نے ان کا نکاح آپﷺ سے کردیا۔ تاکہ مسلمانوں پر اپنے لے پالک کی بیبیوں کے بارے میں کوئی تنگی واقع نہ ہو۔‘‘ادھر آپﷺ کا نکاح حضرت زینبؓ سے ہوا۔ ادھر جیسا کہ پہلے ہی خیال تھا۔ تمام کفار عرب میں شور مچاکہ لو۔ اس نبی کو دیکھو کہ اپنے بیٹے کی بیوی سے نکاح کربیٹھے۔ ان لوگوں کے طعنوں اور اعتراضات کے جواب میں آسمان سے یہ آیت نازل ہوئی۔ یعنی:’’ماکان محمد ابا احدمن رجالکم ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین (احزاب: ۴۰)‘‘ترجمہ: ’’محمد ؐ باپ نہیں کسی کا تمہارے مردوں میں سے لیکن رسول ہے اﷲ کا اور مہر سب نبیوں پر۔‘‘اس آیت میں یہ بتلادیا گیا کہ آنحضرتﷺ کسی مرد کے نسبی باپ نہیں تو حضرت زیدؓ کے نسبی باپ بھی نہ ہوئے۔ لہٰذا آپﷺ کا ان کی سابقہ بی بی سے نکاح کرلینا بلاشبہ جائز اور مستحسن ہے، اور اس بارے میں آپﷺ کو مطعون کرنا سراسر نادانی اور حماقت ہے۔ ان کے دعوے کے رد کے لئے اتنا کہہ دینا کافی تھا کہ آپﷺ حضرت زیدؓ کے باپ نہیں۔ لیکن خداوند عالم نے ان کے مطاعن کو مبال��ہ کے ساتھ رد کرنے اور بے اصل ثابت کرنے کے لئے اس مضمون کو اس طرح بیان فرمایا۔ یہی نہیں کہ آپﷺ زیدؓ کے باپ نہیں بلکہ آپﷺ تو کسی مرد کے بھی باپ نہیں۔ پس ایک ایسی ذات پر جس کا کوئی بیٹا ہی موجود نہیں۔ یہ الزام لگانا کہ اس نے اپنے بیٹے کی بی بی سے نکاح کرلیا کس قدر ظلم اور کجروی ہے۔ آپﷺ کے تمام فرزند بچپن ہی میں وفات پاگئے تھے۔ ان کو مرد کہے جانے کی نوبت ہی نہیں آئی۔ آیت میں ’’رجالکم‘‘ کی قید اسی لئے بڑھائی گئی ہے۔ بالجملہ اس آیت کے نزول کی غرض آنحضرتﷺ سے کفار و منافقین کے اعتراضات کا جواب دینا اور آپﷺ کی برأت اور عظمت شان بیان فرمانا ہے اور یہی آیت کا شان نزول ہے۔اس کے بعد ارشاد ہوتا ہے: ’’ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین‘‘ (لیکن رسول ہے اﷲ کا اور مہر سب نبیوں پر)خاتم النبیین کی قرآنی تفسیراب سب سے پہلے قرآن مجید کی رو سے اس کا ترجمہ و تفسیر کیا جانا چاہئے۔ چنانچہ ہم دیکھتے ہیں کہ لفظ ’’ختم‘‘ کے مادہ کا قرآن مجید میں سات مقامات پر استعمال ہوا ہے:’’ختم اﷲ علی قلوبھم‘‘(بقرہ:۷) (مہر کردی اﷲ نے ان کے دلوں پر)’’ختم علی قلوبکم ‘‘ (انعام:۴۶) (مہر کردی تمہارے دلوں پر)’’ختم علی سمعہ وقلبہ ‘‘ (جاثیہ:۲۳) (مہر کردی ان کے کان پر اور دل پر)’’الیوم نختم علی افواہہم‘‘ (یٰسین:۶۵) (آج ہم مہر لگادیں گے ان کے منہ پر)’’فان یشاء اﷲ یختم علی قلبک‘‘ (شوریٰ:۲۴) (سو اگر اﷲ چاہے مہر کردے تیرے دل پر)’’رحیق مختوم ‘‘ ( مطففین:۲۵) (مہر لگی ہوئی خالص شراب)’’ختامہ مسک‘‘ ( مطففین:۲۶) (جس کی مہر جمتی ہے مشک پر)ان ساتوں مقامات کے اول و آخر، سیاق و سباق کو دیکھ لیں ’’ختم‘‘ کے مادہ کا لفظ جہاں کہیں استعمال ہوا ہے۔ ان تمام مقامات پر قدر مشترک یہ ہے کہ کسی چیز کو ایسے طور پر بند کرنا۔ اس کی ایسی بندش کرنا کہ باہر سے کوئی چیز اس میں داخل نہ ہوسکے، اور اندر سے کوئی چیز اس سے باہر نہ نکالی جاسکے۔ وہاں پر ’’ختم‘‘ کا لفظ استعمال ہوا ہے۔ مثلاً پہلی آیت کو دیکھیں کہ اﷲ تعالیٰ نے ان کافروں کے دلوں پر مہر کردی۔ کیا معنی؟ کہ کفر ان کے دلوں سے باہر نہیں نکل سکتا اور باہر سے ایمان ان کے دلوں کے اندر داخل نہیں ہوسکتا۔ فرمایا: ’’ختم اﷲ علی قلوبھم‘‘ اب زیر بحث آیت خاتم النبیین کا اس قرآنی تفسیر کے اعتبار سے ترجمہ کریں۔ تو اس کا معنی ہوگا کہ رحمت دوعالمa کی آمد پر حق تعالیٰ نے انبیاء علیہم السلام کے سلسلہ پر ایسے طور پر بندش کردی۔ بند کردیا۔ مہر لگادی۔ اب کسی نبی کو نہ اس سلسلہ سے نکالا جاسکتا ہے اور نہ کسی نئے شخص کو سلسلہ نبوت میں داخل کیا جاسکتا ہے۔ فھو المقصود۔ لیکن قادیانی اس ترجمہ کو نہیں مانتے۔خاتم النبیین کی نبوی تفسیر’’عن ثوبانؓ قال : قال رسول اﷲﷺ انہ سیکون فی امتی کذابون ثلاثون کلھم یزعم انہ نبی و انا خاتم النبیین لا نبی بعدی‘‘(ابو دائود ص ۱۲۷ ج ۲ کتاب الفتن واللفظ لہ، ترمذی ص ۴۵ ج ۲)ترجمہ: ’’حضرت ثوبانؓ سے روایت ہے کہ حضورﷺ نے فرمایا کہ میری امت میں تیس جھوٹے پیدا ہوں گے۔ ہر ایک یہی کہے گا کہ میں نبی ہوں۔ ح��لانکہ میں خاتم النبیین ہوں۔ میرے بعد کوئی کسی قسم کا نبی نہیں۔‘‘اس حدیث شریف میں آنحضرتﷺ نے لفظ ’’خاتم النبیین‘‘ کی تفسیر ’’لانبی بعدی‘‘ کے ساتھ خود فرمادی ہے۔اسی لئے حافظ ابن کثیرؒ اپنی تفسیر میں اس آیت کے تحت چند احادیث نقل کرنے کے بعد آٹھ سطر پر مشتمل ایک نہایت ایمان افروز ارشاد فرماتے ہیں۔ چند جملے آپ بھی پڑھ لیجئے:’’و قد اخبر اﷲ تبارک و تعالیٰ فی کتابہ و رسولہﷺ فی السنۃ المتواترۃ عنہ انہ لا نبی بعدہ‘ لیعلموا ان کل من ادعیٰ ھذا المقام بعدہ فھو کذاب افاک دجال ضال مضل‘ و لو تخرق و شعبذ واتٰی بانواع السحر و الطلا سم ‘‘(تفسیر ابن کثیرؒ ج ۳ ص ۴۹۴)ترجمہ: ’’ اﷲ تبارک و تعالیٰ نے اپنی کتاب میں اور رسول اکرمﷺ نے حدیث متواتر کے ذریعہ خبر دی کہ آپﷺ کے بعد کوئی نبی نہیں آئے گا۔ تاکہ لوگوں کو معلوم رہے کہ آپﷺ کے بعد جس نے بھی اس مقام (یعنی نبوت) کا دعویٰ کیا۔ وہ بہت جھوٹا۔ بہت بڑا افترا پرداز۔ بڑا ہی مکار اور فریبی۔ خود گمراہ اور دوسروں کو گمراہ کرنے والا ہوگا۔ اگرچہ وہ خوارق عادات اور شعبدہ بازی دکھائے اور مختلف قسم کے جادو اور طلسماتی کرشموں کا مظاہرہ کرے۔‘‘خاتم النبیین کی تفسیر صحابہ کرامؓ سےحضرات صحابہ کرامؓ و تابعینؒ کا مسئلہ ختم نبوت سے متعلق کیا مؤقف تھا۔ خاتم النبیین کا ان کے نزدیک کیا ترجمہ تھا؟۔ اس کے لئے حضرت مفتی محمد شفیع صاحبؒ کی کتاب ’’ختم نبوت کامل ‘‘کے تیسرے حصہ کا مطالعہ فرمائیں۔ یہاں پر صرف دو تابعین کرامؒ کی آرأ مبارکہ درج کی جاتی ہیں۔ امام ابو جعفر ابن جریر طبریؒ اپنی عظیم الشان تفسیر میں حضرت قتادہؒ سے خاتم النبیین کی تفسیر میں روایت فرماتے ہیں:’’عن قتادۃ ولکن رسول اﷲ وخاتم النبیین ای آخرھم‘‘(ابن جریر ص ۱۶ ج ۲۲)ترجمہ: ’’حضرت قتادہؒ سے روایت ہے کہ انہوں نے آیت کی تفسیر میں فرمایا۔ اور لیکن آپﷺ اﷲ کے رسول اور خاتم النبیین یعنی آخرالنبیین ہیں۔‘‘حضرت قتادہؒ کا یہ قول شیخ جلال الدین سیوطیؒ نے تفسیر درمنثور میں عبدالرزاق اور عبدبن حمید اور ابن منذر اور ابن ابی حاتم سے بھی نقل کیا ہے۔(در منثور ص ۲۰۴ ج ۵)اس قول نے بھی صاف وہی بتلادیا جو ہم اوپر قرآن عزیز اور احادیث سے نقل کرچکے ہیں کہ خاتم النبیین کے معنی آخر النبیین ہیں۔ کیا اس میں کہیں تشریعی غیر تشریعی اور بروزی و ظلی وغیرہ کی کوئی تفصیل ہے؟ نیز حضرت عبداﷲ بن مسعودؓ کی قرأت ہی آیت مذکور میں : ’’ولکن نبینا خاتم النبیین‘‘ ہے۔ جو خود اسی معنی کی طرف ہدایت کرتی ہے جو بیان کئے گئے، اور سیوطیؒ نے درمنثور میں بحوالہ عبدبن حمید حضرت حسنؒ سے نقل کیا ہے:’’عن الحسن فی قولہ و خاتم النبیین قال ختم اﷲ النبیین بمحمدﷺ و کان آخر من بعث‘‘(درمنثور ص ۲۰۴ ج ۵)ترجمہ: ’’حضرت حسنؒ سے آیت خاتم النبیین کے بارہ میں یہ تفسیر نقل کی گئی ہے کہ اﷲ تعالیٰ نے تمام انبیاء کو محمدﷺ پر ختم کردیا اور آپﷺ ان رسولوں میں سے جو اﷲ کی طرف سے مبعوث ہوئے آخری ٹھہرے۔‘‘کیا اس جیسی صراحتوں کے بعد بھی کسی شک یا تاویل کی گنجائش ہے؟ اور بروزی یا ظلی کی تاویل چل سکتی ہے؟۔خاتم النبیین اور اصحاب لغتخاتم النبیین ’’ت‘‘ کی زبریازیر سے ہو۔ قرآن و حدیث کی تصریحات اور صحابہؓ وتابعینؒ کی تفاسیر اور ائمہ سلفؒ کی شہادتوں سے بھی قطع نظر کرلی جائے اور فیصلہ صرف لغت عرب پر رکھ دیا جائے۔ تب بھی لغت عرب یہ فیصلہ دیتی ہے کہ آیت مذکورہ کی پہلی قرأت پر دو معنی ہوسکتے ہیں۔ آخرالنبیین اور نبیوں کے ختم کرنے والے۔ اور دوسری قرأت پر ایک معنی ہوسکتے ہیں۔ یعنی آخر النبیین۔ لیکن اگر حاصل معنی پر غور کیا جائے تو دونوں کا خلاصہ صرف ایک ہی نکلتا ہے اور بہ لحاظ مراد کہا جاسکتا ہے کہ دونوں قرأتوں پر آیت کے معنی لغتاً یہی ہیں کہ آپﷺ سب انبیاء علیہم السلام کے آخر ہیں۔ آپﷺ کے بعدکوئی نبی پیدا نہیں ہوسکتا۔ جیسا کہ تفسیر ’’روح المعانی‘‘ میں تبصریح موجود ہے:’’و الخاتم اسم آلۃ لما یختم بہ کالطابع لما یطبع بہ فمعنی خاتم النبیین الذی ختم النبیّون بہ و مآ لہ آخرالنبیین‘‘(روح المعانی ص ۳۲ ج ۲۲)ترجمہ: ’’اور خاتم بالفتح اس آلہ کا نام ہے جس سے مہر لگائی جائے۔ پس خاتم النبیین کے معنی یہ ہوں گے: ’’وہ شخص جس پر انبیاء ختم کئے گئے‘‘ اور اس معنی کا نتیجہ بھی یہی آخرالنبیین ہے۔‘‘اور علامہ احمد معروف بہ ملاجیون صاحبؒ نے اپنی تفسیر احمدی میں اسی لفظ کے معنی کی تفسیر کرتے ہوئے فرمایا ہے:’’و المآل علیٰ کل توجیہ ھو المعنی الآخر و لذلک فسر صاحب المدارک قرأۃ عاصم بالآخر و صاحب البیضاوی کل القرأتین بالآخر‘‘ترجمہ: ’’اور نتیجہ دونوں صورتوں (بالفتح وبالکسر) میں وہ صرف معنی آخر ہی ہیں اور اسی لئے صاحب تفسیر مدارک نے قرأت عاصم یعنی بالفتح کی تفسیر آخر کے ساتھ کی ہے اور بیضاویؒ نے دونوں قرأتوں کی یہی تفسیر کی ہے۔‘‘روح المعانی اور تفسیر احمدی کی ان عبارتوں سے یہ بات بالکل روشن ہوگئی کہ لفظ خاتم کے دو معنی آیت میں بن سکتے ہیں۔ اور ان دونوں کا خلاصہ اور نتیجہ صرف ایک ہی ہے۔ یعنی آخرالنبیین اور اسی بناء پر بیضاویؒ نے دونوں قرأتوں کے ترجمہ میں کوئی فرق نہیں کیا۔ بلکہ دونوں صورتوں میں آخرالنبیین تفسیر کی ہے۔ خداوند عالم ائمہ لغت کو جزائے خیر عطا فرمائے کہ انہوں نے صرف اسی پر بس نہیں کی کہ لفظ خاتم کے معنی کو جمع کردیا۔ بلکہ تصریحاً اس آیت شریفہ کے متعلق جس سے اس وقت ہماری بحث ہے۔ صاف طور پر بتلادیا کہ تمام معانی میں سے جو لفظ خاتم میں لغتاً محتمل ہیں۔ اس آیت میں صرف یہی معنی ہوسکتے ہیں کہ آپﷺ سب انبیاء کے ختم کرنے والے اور آخری نبی ہیں۔خدائے علیم و خبیر ہی کو معلوم ہے کہ لغت عرب پر آج تک کتنی کتابیں چھوٹی بڑی اور معتبر وغیر معتبر لکھی گئیں۔ اور کہاں کہاں اور کس کس صورت میں موجود ہیں۔ ہمیں نہ ان سب کے جمع کرنے کی ضرورت ہے اور نہ یہ کسی بشر کی طاقت ہے۔ بلکہ صرف ان چند کتابوں سے جو عرب وعجم میں مسلم الثبوت اور قابل استدلال سمجھی جاتی ہیں ’’مشتے نمونہ از خروارے‘‘ ہدیہ ناظرین کرکے یہ دکھلانا چاہتے ہیں کہ لفظ خاتم بالفتح اور بالکسر کے معنی ائمہ لغت نے آیت مذکورہ میں کون سے معنی تحریر کئے ہیں۔۱…مفردات القرآنیہ کتاب امام راغب اصفہانیؒ کی وہ عجیب تصنیف ہے کہ اپنی نظیر نہیں رکھتی۔ خاص قرآن کے لغات کو نہایت عجیب انداز سے بیان فرمایا ہے۔ شیخ جلال الدین سیوطیؒ نے اتقان میں فرمایا ہے کہ لغات قرآن میں اس سے بہتر کتاب آج تک تصنیف نہیں ہوئی۔ آیت مذکورہ کے متعلق اس کے الفاظ یہ ہیں:’’وخاتم النبیین لانہ ختم النبوۃ ای تممھا بمجیئہ‘‘(مفردات راغب ص ۱۴۲)ترجمہ: ’’آنحضرتﷺ کو خاتم النبیین اس لئے کہا جاتا ہے کہ آپﷺ نے نبوت کو ختم کردیا۔ یعنی آپﷺ نے تشریف لاکر نبوت کو تمام فرمادیا۔‘‘۲… المحکم لابن السیدہلغت عرب کی وہ معتمد علیہ کتاب ہے۔ جس کو علامہ سیوطیؒ نے ان معتبرات میں سے شمار کیا ہے کہ جن پر قرآن کے بارے میں اعتماد کیا جاسکے۔ اس میں لکھا ہے:’’وخاتم کل شئی وخاتمتہ عاقبتہ وآخرہ از لسان العرب‘‘ترجمہ: ’’اور خاتم اور خاتمہ ہر شے کے انجام اور آخر کو کہا جاتا ہے۔‘‘۳… لسان العربلغت کی مقبول کتاب ہے۔ عرب و عجم میں مستند مانی جاتی ہے۔ اس کی عبارت یہ ہے:’’خاتمھم و خاتمھم : آخرھم عن اللحیانی و محمدﷺ خاتم الانبیاء علیہ و علیھم الصلوٰۃ و السلام‘‘(لسان العرب ص ۲۵ ج ۴ طبع بیروت)ترجمہ: ’’خاتم القوم بالکسر اور خاتم القوم بالفتح کے معنی آخرالقوم ہیں اورانہی معانی پر لحیانی سے نقل کیا جاتا ہے۔ محمدﷺ خاتم الانبیاء (یعنی آخر الانبیائ)ہیں۔‘‘اس میں بھی بوضاحت بتلایا گیا کہ بالکسر کی قرأت پڑھی جائے یا بالفتح کی صورت میں خاتم النبیین اور خاتم الانبیاء کے معنی آخر النبیین اور آخر الانبیاء ہوں گے۔ لسان العرب کی اس عبارت سے ایک قاعدہ بھی مستفاد (دال) ہوتا ہے کہ اگرچہ لفظ خاتم بالفتح اور بالکسر دونوں کے بحیثیت نفس لغت بہت سے معانی ہوسکتے ہیں۔ لیکن جب قوم یا جماعت کی طرف سے اس کی اضافت کی جاتی ہے تو اس کے معنی صرف آخر اور ختم کرنے والے کے ہوتے ہیں۔ غالباً اسی قاعدہ کی طرف اشارہ کرنے کے لئے لفظ خاتم تنہا ذکر نہیں کیا۔ بلکہ قوم اور جماعت کی ضمیر کی طرف اضافت کے ساتھ بیان کیا ہے۔لغت عرب کے تتبع (تلاش کرنے) سے بھی یہی ثابت ہوتا ہے کہ لفظ خاتم بالکسر یا بالفتح جب کسی قوم یا جماعت کی طرف مضاف ہوتا ہے تو اس کے معنی آخر ہی کے ہوتے ہیں۔ آیت مذکورہ میں بھی خاتم کی اضافت جماعت ’’نبیین‘‘کی طرف ہے۔ اس لئے اس کے معنی آخرالنبیین اور نبیوں کے ختم کرنے والے کے علاوہ اور کچھ نہیں ہوسکتے۔ اس قاعدہ کی تائید تاج العروس شرح قاموس سے بھی ہوتی ہے۔ وہوہذا:۴…تاج العروسشرح قاموس للعلامۃ الزبیدی میں لحیانی سے نقل کیا ہے:’’ومن اسمائہ علیہ السلام الخاتم والخاتم وھوالذی ختم النبوۃ بمجیئہ‘‘ترجمہ: ’’اور آنحضرتﷺ کے اسماء مبارکہ میں سے خاتم بالکسراور خاتم بالفتح بھی ہے اور خاتم وہ شخص ہے جس نے اپنے تشریف لانے سے نبوت کو ختم کردیا۔ ‘‘۵…قاموس’’والخاتم آخر القوم کالخاتم ومنہ قولہ تعالیٰ وخاتم النبیین ای آخرھم‘‘ترجمہ: ’’اور خاتم بالکسر اور بالفتح، قوم میں سب سے آخر کو کہا جاتا ہے اور اسی معنی میں ہے اﷲ تعالیٰ کا ارشاد خاتم النبیین۔ یعنی آخر النبیین۔‘‘اس میں بھی لفظ ’’قوم‘‘ بڑھا کر قاعدہ مذکورہ کی طرف اشارہ کیا گیا ہے۔ نیز مسئلہ زیر بحث کا بھی نہایت وضاحت کے ساتھ فیصلہ کردیا ہے۔لغت عرب کے غیر محدود دفتر میں سے یہ چند اقوال ائمہ لغت بطور ’’مشتے نمونہ از خروارے ‘‘پیش کئے گئے ہیں۔ جن سے انشاء اﷲ تعالیٰ ناظرین کو یقین ہوگیا ہوگا کہ ازروئے لغت عرب۔ آیت مذکورہ میں خاتم النبیین کے معنی آخرالنبیین کے سوا اور کچھ نہیں ہوسکتے۔ اور لفظ خاتم کے معنی آیت میں آخر اور ختم کرنے والے کے علاوہ ہرگز مراد نہیں بن سکتے۔خلاصہاس آیت مبارکہ میں آپﷺ کے لئے خاتم النبیین کا لفظ استعمال کیا گیا ہے۔ قرآن وسنت، صحابہ کرامؓ، تابعینؒ کی تفسیرا�� کی رو سے اس کا معنی آخری نبی کا ہے۔ اور اصحاب لغت کی تصنیفات نے ثابت کردیا ہے کہ خاتم کا لفظ جب جمع کی طرف مضاف ہے تو اس کا معنی سوائے آخری کے ��ور کوئی ہو ہی نہیں سکتے۔ چنانچہ مرزا قادیانی نے بھی خاتم کو جمع کی طرف مضاف کیا ہے۔ وہاں بھی اس کے معنی آخری کے ہی ہیں۔ ملاحظہ فرمایئے:’’میرے بعد میرے والدین کے گھرمیں اور کوئی لڑکی یا لڑکا نہیں ہوا، اور میں ان کے لئے خاتم الاولاد تھا۔ ‘‘(تریاق القلوب ص ۱۵۷ خزائن ص ۴۷۹ ج۱۵)ختم نبوت کے موضوع پر کتابوں کے ناماس مقدس موضوع پر اکابرین امت نے بیسیوں کتابیں لکھی ہیں۔ ان میں سے دس کتابوں کے نام یہ ہیں:’’ختم نبوت کامل‘‘ …(مؤلفہ :مفتی محمد شفیع صاحبؒ)’’مسک الختام فی ختم نبوت سید الانامﷺ مشمولہ احتساب قادیانیت جلد دوم…(مؤلفہ: مولانا محمد ادریس کاندھلویؒ)’’عقیدۃ الامۃ فی معنی ختم نبوۃ‘‘ …(مؤلفہ: علامہ خالد محمود)’’ختم نبوت قرآن و سنت کی روشنی میں‘‘ …(مؤلفہ: مولانا سرفراز خان صفدر)’’فلسفہ ختم نبوت ‘‘ …(مؤلفہ: مولانا حفظ الرحمن سیوہارویؒ)’’مسئلہ ختم نبوت علم و عقل کی روشنی میں‘‘ …(مؤلفہ: مولانا محمد اسحق سندیلوی)’’ختم نبوت ‘‘ …(مؤلفہ: پروفیسر یوسف سلیم چشتیؒ)’’خاتم النبیین‘‘ …(مؤلفہ: مولانا محمد انور شاہ کشمیریؒ ترجمہ: مولانا محمد یوسف لدھیانویؒ)’’عالمگیر نبوت ‘‘ …(مؤلفہ: مولانا شمس الحق افغانی ؒ)’’عقیدئہ ختم نبوت‘‘ …(مؤلفہ: مولانا محمد یوسف لدھیانویؒ ، مندرجہ تحفہ قادیانیت جلد اول)۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
2 notes
·
View notes
Photo
آیا ترامپ میتواند اقتصاد چین را نابود کند؟ترامپ از اقدامات اقتصادی چین عصبانی است و موضوع هنگ کنگ را بهانه ای برای رفع این عصبانیت قرار داده است.رویداد۲۴ ترامپ وعده داده که اقتصاد چین را نابود می کند. او می گوید شرایط ویژه اقتصادی هنگ کنگ، تحریم سیاستمداران چینی و دشوار کردن شرایط تحصیلی دانشجویان چینی را لغو خواهد کرد و در این تهدیدها جدی به نظر می رسد. اما ناظران می گویند او بیشتر از آنکه بتواند دست به اقداماتی انتحاری علیه چین بزند، عصبانی است. بحران اقتصادی در ایالات متحده رئیس جمهور این کشور را سخت آشفته کرده و به اختلافات میان چین و آمریکا دامن زده است. در این خصوص با فریدون مجلسی کارشناس روابط بین الملل به گفتگو نشستیم: ترامپ از تحریم های اقتصادی علیه پکن حرف می زند و مدام آنها را تهدید می کند و خط و نشان می کشد. اما این تهدید به تحریم اقتصادی تا چه اندازه می تواند تاثیرگذار باشد؟ تهدیدهای ترامپ، تهدیدی است که از روی استیصال انجام می شود. در شرایطی که کارهای غیرعقلانی زیادی از رئیس جمهور آمریکا سر زده ، این تهدیدها را هم می توان ادامه همان راه ها تصور کرد. چیزی که باید توجه کنیم این است که تحریم های اقتصادی برای کشورهایی که اقتصاد ضعیف تری از چین دارند ممکن است موثر واقع شود. این تحریم ها به شکلی هستند که یک دولت به خاطر رفتار دولت دیگر در واقع قهر میکند و جلوی روابط تجاری و بانکی را می گیرد. آمریکا به دلیل نفوذ خود کشورهای دیگر را هم تهدید می کند که از تحریم ها پیروی کنند و آنها هم این کار را می کنند. اما مساله چین متفاوت است. برخی معتقدند این تهدید های ترامپ ثبات اقتصاد جهانی را تهدید می کند و باعث می شود تا هم ایالات متحده و هم دیگر کشورها وارد دردسرهای بی پایان شوند. شما این موضوع را چطور میبینید؟ آمریکا به عنوان بزرگ ترین اقتصاد دنیا نمی تواند دومین اقتصاد جهان را تحریم کند. اگر چنین تصمیمی بگیرد از او خواهند پرسید که چنین تصویری دلار را به مخاطره نمی اندازد؟ ترامپ و مشاورانش می دانند که اگر چنین اتفاقی بیفتد، کشورها مجبور خواهند شد که دلار را رد کنند و دست به تبادلات تجاری با دیگر ارزهای مورد درخواست چین بزنند. این اتفاقی نیست که آمریکایی ها بخواهند بیفتد. رئیس جمهور آمریکا تلاش دارد تا با بیان این تهدیدات به اهدافش در مورد هنگ کنگ دست پیدا کند و همزمان اقتصاد چین را تضعیف کرده یا با مشکل مواجه کند. اما آیا واقعا تضعیف اقتصادی مانند چین به چنین مساله ای بستگی دارد؟ یک سوال دیگر اینجا مطرح می شود که آیا ترامپ می خواهد هنگ کنگ را تحت حمایت خود بگیرد و الگویی که در مورد اسراییل در خاورمیانه پیاده کرد را پیگیری کند؟ جواب این است که چنین چیزی برای آمریکا ممکن نیست و نمی شود با چین چنین شوخی کرد و اقدام آمریکا به ضرر خود مردم هنگ کنگ خواهد شد. ایالات متحده وقتی خودش ارتش را به خیابان می کشاند تا مردم را سرکوب کند، باید بداند که چین هم به راحتی می تواند چنین کاری را بکند. اصلا یکی از اشتباهات ترامپ این بود که همزمان که خودش با معترضان رفتار خشنی نشان داده، کارت سفیدی را به دست پکن داد تا رفتار مشابهی با هر نوع اعتراض انجام دهد. بیشتر بخوانید: آیا در صورت وقوع جنگ میان آمریکا و چین، جنگ جهانی سوم آغاز خواهد شد؟آمریکا نمی تواند چین را تحریم کند. اگر دست به چنین اقدامی بزند، چین هم می تواند مقابله به مثل کند و اوضاع را به نفع خود تغییر دهد. چنین نمونه ای در مورد روسیه هم رخ داد که به خاطر شبه جزیره کریمه مورد تحریم قرار گرفت اما به خاطر قدرت اقتصادی که دارد عملا این تحریم ها تاثیرگزار نبود و پوتین را هم از تصمیمش بر نگرداند. چطور می شود کشورهایی که خود قدرت اقتصادی بزرگی هستند را تحریم کرد؟ آینده روابط چین و آمریکا بعد از این اتفاقات و وقتی فضا بین دو کشور آرام تر شد به کدام سمت پیش می رود؟ پکن دارای استقلال اقتصادی و صنعتی است و با هر کشوری که بخواهد معامله می کند. از قضا خود امریکا هم نیازمند مبادلات تجاری با چین است. از طرف دیگر چین به دنبال سود خود است و حتی بانک هایش را به خاطر ایران هم وادار به مبادله با ما نمی کند. بنابراین به سود آمریکا نیست که چین را تحریم کند، چون خودش زیان می بیند. چین تولیدات ارزان دارد که می تواند جایگزین کالاهای امریکایی شود. میلیاردها دلار سرمایه ایالات متحده در چین است که در صورت تحریم تکلیف آنها مشخص نیست. آینده روابط را عقلانیت مشخص می کند که از ترامپ نمی شود چنین انتظاری را داشت. باید صبر کرد تا تکلیف دولت بعدی مشخص شود. اگر دولت بعدی دموکرات باشد که وضعیت به حالت قبل بر می گردد. اگر نه ترامپ بالاخره مجبور می شود رفتارش را اصلاح کند. چون در آمریکا سیستم حکومت می کند و فرد تصمیم گیرنده تمام و کمال نیست. به نظر می رسد که آمریکا به دلیل مشکلاتی که کرونا ایجاد کرده دچار بحران است و از این که می بیند چین از این موضوع تا حد خوبی عبور کرده، ناراضی است. می شود این تهدیدهای ترامپ را به حساب دست پاچگی او از روند رو به رشد اقتصاد چین دانست؟ این درست است که آمریکا ترس دارد تا اقتصادش از چین بر سر کرونا عقب بیفتد. باید توجه داشت که ترامپ در وضعیت بدی گیر افتاده. ترس اینکه با کشته شدن تعداد بیشتری از مردم اعتراض ها علیه او و ناکارآمدی دولت بالا بگیرد وجود دارد و در عین حال او قادر به بستن صنایع و مشاغل نیست. همین الان تعداد بیکاران در آمریکا سر به فلک می کشد و بیمه بیکاری هم قادر به پرداخت هزینه های این تعداد نیست. هرچند آمریکا ثروتمندترین کشورجهان است اما این ثروت به صورت یکسان توزیع نشده و بخش مهمی از مردم به اعتبار حقوق ماهانه خود روزگار می گذرانند. این مسائلی است که ترامپ با آن رو به روست در حالی که می بیند چین به دلیل تک حزبی بودنش توانسته این وضعیت را کنترل کند و از نظر اقتصادی هم خود را نجات دهد. اقتصاد بزرگ آمریکا و ویژگی های این کشور باعث می شود که این کشور سخت تر از چین زمین بخورد. در عین حال نگران آینده هم هست. چرا که می داند چین هزینه های اضافی که آمریکا دارد را ندارد و می تواند رشد اقتصادی سریع تری داشته باشد. این نگرانی ها باعث شده تا تصمیمات غیرعقلایی بگیرد.
2 notes
·
View notes
Text
سفید و سرخ، سرخ و سیاه
چهره اش خود استیصال است. از وقتی پا توی سوپری گذاشته ام یکبند دارد با دلی پردرد از بی پولی و بی کاری درازمدتش می نالد. از این که مدام باید شرمندة زن و بچه اش باشد. کمتر از یک دقیقه بعد مجددأ روی این شرمندگی تأکید می کند، ولی ذهن من یکی دیگر از جمله هایش را خودبه خود از فضای بین مان می قاپد و پرت می کند، در واقع می کوبد، پیش رویم: «باورت می شه 35 سالم تموم نشده؟» متحیر می شوم. محض اطمینان باز هم نگاهش می کنم. وحشتناک است. می توانستم قسم بخورم که دست کم 45 سال دارد. غصه ام می شود و حالا اوست که نگاه من و تأثر و رقت قلب جاری در آن را مثل غنیمت ارزشمندی می قاپد. نگاهی که سعی می کنم تمام حس همدلی ام را در آن بگنجانم. به نظرم موفق می شوم. نگاهش روی نگاه من می ماسد؛ حرفهایش هم �� یکی دو ثانیه ای. اول بهم لبخند می زند و بعد انگار بی اختیار سلام می کند. سلامش را دوستانه جواب می دهم.
دقیقه ای بعد برای برداشتن جنسی از روی قفسه به او نزدیکتر می شوم. حالا خوب می توانم ببینم که تکیده به نظر رسیدنش ربطی به کار سنگین و غصه خوردن و این چیزها ندارد – مگر این که دست گرفتن "پایپ" را هم جزو عوامل سختی کار به حساب بیاوریم. غصه خوردن بابت گرانی یا کمیاب شدن یا نامرغوب بودن جنس هم که البته جای خودش را دارد و برابری می کند با سنگینی بار هشت نه سر عایله؛ بلکه هم بیشتر. رستم باشد کمرش خم می شود یا چه بسا خدای ناکرده می شکند کلأ! همان موقع دخترکی از در مغازه وارد می شود. نگاه مشتاقش البته پیش از خودش وارد مغازه شده و رفته چسبیده به بسته های خوش آب و رنگ چیپس و پفک و از این قبیل که الان مشغول نوازش کردنشان است. صورت گرد و بامزه اش را که نباید پنج شش سال بیشتر داشته باشد چنان مقنعه پیچ کردهاند که شک می کنی دور از جان عده ای دزد ناموس شب و روز در کمینش نشسته اند! و حالا جوری به «جناب شرمنده» چسبیده که قاعدتأ باید فرزندش باشد. غصه ام می شود. طفلکی حتی از چند سال حقی که برای حس کردن وزش باد در موهایش به او "مرحمت" شده هم محروم است. این ته ماندة "حق"اش را قاعدتأ بابا و مامان عزیز غارت کرده اند. به هر حال والدین هم حقی دارند! (عجیب نیست که در همان لحظه یکهو به یاد "باد در موهایش"، سرخ پوستی باشکوه در یکی از محبوبترین فیلمهایم با گرگها می رقصد می افتم؟ از عوارض افراط در مصرف فیلم و سریال است؟ ممکن است کار آدم به اوردوز هم بکشد؟!). به دخترک لبخند می زنم – تنها چیزی که عجالتأ میتوانم نثارش کنم. شیرین است و مثل اغلب همتایانش خجالتی، واقعأ خجالتی. سرش را پایین می اندازد در حالی که انگشتش را بر لب گذاشته ولی حتم دارم که در لحظه های آخر هم که شده نگاه دزدکی شیطنت آمیزی بهم هدیه خواهد داد (بچه ها را خوب می شناسم!) و همین کار را هم می کند. پدرش متوجه می شود. اولین واکنش "طبیعی"اش مرتب کردن مقنعة "لب شتری" دخترک است و بعد جمله ای آمرانه:
«برو بیرون پیش مادرت، برو.»
همین جوری هم می گوید. نمی گوید «مامان»، یا «مامانی» یا حتی «ننه». می گوید «مادرت». با لحنی هم می گوید که بی اختیار انتظار شنیدن فحشی بعد از آن را ایجاد می کند! دخترک دست دست میکند. نگاه غمگین و ناباور�� بین آمرانگی چهرة پدر و بسته های خوش آب و رنگ پفک و چیپس می لغزد. و لب ورمی چیند. تنها واکنش پدر در برابر این همه، جمله ای است آمرانه تر، حتی خشمگینانه:
- دِ برو دیگه "مهدیه".
"مهدیه"؟ من می دانم چرا "مهدیه" دست دست می کند. ممکن است پدرش نداند؟ اگر به وجود «روابطی پنهانی» بین ما بدگمان نمی شد برای دخترک چند بسته پفک و چیپس و پاستیل و هر چیز دیگری که دلش می خواست می خریدم؛ هر کدام از نوعی. آن قدر که در همه عمرش ندیده باشد. آن قدر که لااقل چند روزی را کیف کند. ولی مهدیه رفته است. احتمالأ اولین کاری که مادرش بیرون از مغازه انجام خواهد داد مرتب کردن مقنعة اوست؛ چه بسا با غرولندی بابت بی توجهی او. نگاهی به بیرون مغازه می اندازم. مادرش را نمی بینم ولی دو بچة دیگر با دیدن او به طرفش می دوند؛ هر دو پسر. عجب! پس این رشته سر دراز دارد. شرمندگی عظیم جناب باید خیلی شرمندگی باشد و خیلی عظیم. با این حال خللی در امر تولید فرزند ایجاد نکرده. بزرگترین بچه اش نباید بیشتر از ده سال داشته باشد. نالة غمبار چند دقیقه پیش جناب شرمنده را در حافظه ام "ریوایند" می کنم: «تو ده یازده سال اخیر حتی شش ماه هم جایی کار ثابت نداشتم.» کم لطفی کرد. کار داشته؛ ثابتش را هم داشته: کار تولید بچه. آشکارا "بازده" خیلی خوبی هم داشته، آدم ناشکر!
بی اختیار با خودم می گویم شاید دلیل غیرواقعی به نظر رسیدن آمارهای داخلی در زمینة بی کاری همین باشد! شاید اشتغال در کار تولید بچه را هم شغل به حساب می آورند. درگیر گفت و گویی درونی با خودم می شوم در مورد آمار داخلی بی کاری و اعتیاد:
احساسم اینه که در تهیة این آمارها ماهی نیم ساعت مشغول کاری بودن را هم به معنای شاغل بودن قلمداد کرده اند و از آن طرف روزی یک بار مواد مصرف کردن اعتیاد به حساب نیامده! روزی یک بار که چیزی نیست خب. روال عادی زندگی روزمره است. چی می گفتند؟ آهان، "روتین" است. البته قاعدتأ به آن مصرف کنندگان هر روزی غیرمعتاد تذکر داده اند که مثلأ «فقط حواستون باشه رفقا که بیشتر از روزی یه بار نشه ها چون اون وقت شاید مجبور شیم اسمتون رو بین بچه های بد بیاریم احتمالأ به عنوان معتاد دور از جون.» یحتمل طرف مقابل هم هر بار حسابی از کوره درمی رفته که «خدا رو شکر همه می دونن این انگها به من نمی چسبه؛ حتی خود این انگها.» شاید بعدش هم اضافه کرده باشند که «به کوری چشم بدخواهان و ترامپ، خوشبختانه نه اعتیاد دارم نه بی کارم. صبحانه رو که زدم به بدن، می شینم پاش تا سر شب یعنی حدودأ ده یازده، فوقش دوازده شب. اوقات دیگه محاله ناموسأ. مثلأ یه بار هم نشده ساعت 3 صبح پاشم مصرف کنم. آدم باید حد بشناسه. ماه به ماه هم ماشین همسایه رو می شورم بهم دستمزد می ده – خشکه حساب می کنه با مواد. فروشنده است، "کاسب"ه...»
و راستی، "کاسب" باید روزی حداقل چند مشتری داشته باشد تا "کاسب" به حساب بیاید؟ حد نصاب خاصی در کار است یعنی؟ نباید سخت گرفت. کیست که نداند کاسب حبیب خداست؟ و کیست که بخواهد یا جرأت کند با حبیب خدا سخت بگیرد - جز خود خدا؟
و چه بسا با شنیدن ساعات مشغولیت روتین طرف، لحظه ای این فکر بکر به سر مأمور آمارگیری زده باشد که با این حساب آیا بهتر نیست شغل طرف را مثلأ «مصرف تفریحی/روتین مواد» ثبت کند یعنی همان تکلیفی که بعد از زدن صبحانه به بدن، تا حدود سر نیمه شب مشغول آن است؟: «فقط اگه دستمزد هم بابتش می گرفت تموم بود ها. موضوع رو باید پی گیری کنن دیگه مسئولان. این جوری بی کاری هم تقریبأ ریشه کن می شه. به رییسم بگم حتمأ کلی تشویقم می کنه. شاید این دفعه بیشتر هم بهم مواد بده...»
"مهدیه" بالاخره از مغازه خارج شده؛ با لبهای ورچیده. بزرگترین برادرش که آشکارا تخس است بیرون مغازه با خشم و کف دستی با انگشتان گشوده از هم منتظر اوست و با یک پس گردنی بی دلیل از مهدیه استقبال می کند. او پس گردنی را می خورد، من دردم می گیرد. پس گردنی بی دلیل؟ نه، برای خودش دلیل دارد. چه دلیلی هم. با آن چه از آمرانگی توخالی نگاه پدرش کش رفته سر مهدیه فریاد می زند:
- مقنعه ات رو چرا درست نمی کنی؟
خودشیرینی محض. نگاهی مغرورانه به جایی بیرون "قاب" پیش روی من می اندازد؛ قاعدتأ به طرف مادرش. ولی "افتخار" واقعی را از جای دیگری انتظار می کشد. پدر اما بین چک نقدنشدة آخرین صاحب کارش و جواب منفی یکی از اقوامشان در سیر است و کوچکترین اعتنایی به پسرش نمی کند. شرمندگی چندانی در او نمی بینم. پسر اما از پا نمی نشیند. این دفعه بلندتر فریاد می زند و خشمگینانه تر:
- همه جا باید دنبالت باشم مقنعه ات رو درست کنم؟
باز هم بی فایده است. کم مانده عاجزانه بروم از پدر محترم تقاضا کنم تا نیم نگاهی به پسر کاملأ خلفش بیندازد. می ترسم کار او با مهدیه به جاهای باریک بکشد. یکهو با تمام وجودم احساس خستگی می کنم، و در تمام وجودم. ممکن است آدم زیر بار خودش از پا در بیاید؟ چرا که نه؟
خب امروز دیگر چیپس نمی چسبد؛ حتی سرکه نمکی. کلأ هله هوله های همیشگی نمی چسبند. تصمیم میگیرم بروم. راه می افتم. تا آخرین لحظه ها چسناله های مرد را می شنوم و هم زمان انتظارش برای وداعی محترمانه را نیز احساس می کنم. دیگر حوصلة او را ندارم. نگاهم را از انتظاری که در نگاهش موج می زند می دزدم ولی حتی وقتی پشت به او خارج می شوم هم نگاهش و انتظارش بر وجودم سنگینی می کند. دم در صدای صاحب مغازه را می شنوم. مرد خوبی است و مرا می شناسد و نگران شده که مبادا به خاطر معطل ماندن قهر کرده ام.
- آخ آقای رحمتی شرمنده معطل شدین. بفرمایید هر چی می خواهین.
- عزیز کجا معطل شدم؟ مشکلی نیست. یکهو چیز مهمی یادم اومد. برمی گردم.
محض محکم کاری لبخند کاملأ دوستانه ای هم چاشنی حرفهایم می کنم.
نگران پسرک خودشیرین و مهدیه هستم. نگاه پسرک به خواهرش هنوز تهدیدگر است و نگاهش به پدر که هنوز توی مغازه مشغول نالیدن است از انتظار تحسینی اقناع نشده حکایت دارد. فکر می کنم اگر ششلولی چیزی داشت الان خیلی راحت می توانست توجه بابا جان را جلب کند. تازه متوجه می شوم که قیافه اش هم نسخة برابر با اصل پدر است. حتمأ پدر بابت این زیراکس درجه یکی که از خودش گرفته حسابی مفتخر است. آن هم زیراکس از نه فقط ظاهر خودش بلکه در ضمن از آن چه درونش می گذرد. حتمأ احساس غرور و افتخارش از این بابت را همه جا جار هم می زند: «پسر بزرگم قیافه اش و ناموس پرستی اش با پدرش مو نمی زنه. الان این قدر ناموس پرسته نمی دونم بزرگ شه چه کولاکی می کنه. یحتمل ناموس کل ولایت رو بپرسته... یعنی پاسبانی بکنه.»
بیرون مغازه که می رسم فکری به ذهنم خظور می کند. وقتی متوجه می شوم که فاصلة مادر با ما بیشتر از آن است که تصور می کردم زیر لب با نهایت جدیت به پسرک خودشیرین می گویم:
- بابات خیلی تشکر کردن بابت توجهت به حجاب خواهرت، رسمأ.
فکر می کنم اولین باری باشد که دلم می خواهد بچه ای را کتک بزنم؛ لااقل یک پس گردنی ملیح، یک سیلی مختصر، یک اردنگی ناز و دوستانه. به خصوص بابت آن نیشش که تا بناگوش باز شده: بله، پدر جان چنان به او افتخار می کند که فرستادة رسمی خودش را برای ابلاغ تشکر راهی کرده؛ برای تشکر از این محصول بی بدیل فروافتاده ازماتحت نوازشگر پدر. سعی می کنم این احساس نیاز بی سابقه و نامیمون به زدن او را با احساس رضایت بابت این که لااقل عجالتأ دست از سر دخترک معصوم برمی دارد تاخت بزنم. معاملة قطعی وقتی سر می گیرد که خوشبختانه سر راه فرصت مناسبی پیدا می کنم تا به دخترک که با نگاهی که نیمی کنجکاوی است و نیمی شرمندگی به من می نگرد مهربان ترین لبخند و نگاهی را که بلدم نثار بکنم. حتی می توانم موقع رد شدن از کنارش با شکلک خنده داری آهسته «قربون دختر خوب و خوشگلم»ی هم به او بگویم. گل از گلش می شکفد. بابت نگاهم یا ستایشم یا شکلکم؟ فرقی نمی کند. مهم فقط همان حس خوبی است که الان دارد از چهرة گرد و معصومش می بارد. باز هم خجولانه انگشتش را به لبهایش می چسباند و سر به زیر می اندازد. و البته آن نگاه دزدکی شیطنت آمیز لحظههای آخر را دریغ نمی کند.
تازه متوجه مادر بچه ها می شوم که چند متر آن ورتر، درست در مرز سنگریزه هایی که برای جلوگیری از تشکیل گل و لای در روزهای بارانی پرشمار اینجا دم مغازه ریخته شده، بر ترک موتور درب و داغانی نشسته و قاعدتآ منتظر شوهرش است. البته در این انتظار تنها نیست: علاوه بر سه بچة دیگر که همان دوروبر مشغول پرسه زدن اند دخترک دو سه ساله ای هم جلوی مادرش تقریبأ روی باک موتور نشسته! دارد از فرصت استفاده می کند چون با آمدن پدرش قاعدتأ باید برود توی بغل مادرش. بله، این رشته جدی جدی خیلی سر درازی دارد. به کابوس می ماند. و پدر البته حتمأ از بچه هایش انتظار دارد که بابت تولدشان تا ابد قدردان او باشند. کار کوچکی نکرده. به هر حال همخوابگی هم سختی های خودش را دارد. همین جوری که نمی شود زرتی کسی را حامله کرد که. پدر البته هرگز به بچه هایش لو نخواهد داد که بیشتر از هر چیز "تولید" شده اند تا بلکه تاوان عمری توسریخور بودن پدر را پرداخت کنند. حتی توسریخورترین مردان هم می توانند برای زن و فرزندشان چنگیزخانی باشند، سرشار از جذبه. فقط در برابر زن و بچه شان.
مادر بچه ها که در مسیرم باید از جلویش رد شوم به طرزی باورنکردنی جوان مینماید. دست بالا بیست و سه چهار ساله. پس قاعدتأ اولین بچه اش را حداکثر در چهارده سالگی زاییده. چند لحظة کشدار چادرش را باز می کند. این را با دویدن رنگ قرمز تند جیغی به گوشة نگاهم متوجه می شوم: از بلوزی است که زیر چادر پوشیده. خواه ناخواه نگاهم و همراه با آن، توجهم را جلب می کند. به آژیر چشمک زن می ماند اما بی صدا! وقتی نگاهش می کنم نگاهش به من است ولی حالا لبخندی هم می زند. جواب لبخندش را می دهم طبیعتأ. عشوه می آید، بدون هیچ ظرافتی. باز هم همان لبخند ماشینی را تحویلش می دهم. باز هم چادرش را برایم باز می کند و تا حد امکان با تأنی؛ کمابیش اسلوموشن. نیازی هم نبود البته. سفیدی خیره کنندة سینة کمی بیش از حد بازش در زیر چادر با رنگ قرمز جیغ بلوزش چنان ترکیب رنگی چشم نوازی را ساخته که فارغ از حرکت او به هر حال جلب توجه می کرد. حکمتش هم البته در همین است قاعدتأ. مثل طاوسی که پرهایش را می گشاید؟ ولی نه، آن کار را طاوس نر انجام نمی دهد؟ طاوس مجرد به هر حال - معمولأ. زن نه تنها بسیار جوان است بلکه زیباست؛ حتی بسیار زیبا، از نوع شهرستانی اش البته، و بیشتر از آن لوند، آن هم باز از نوع شهرستانی اش البته.
دخترک از جلوی مادرش، از روی باک موتور، با فرزی و راحتی خاصی که از مهارت او در این کار خبر می دهد کمابیش قِل می خورد و تقریبأ به راحتی پایین می آید. موقع انجام این کار از لباس مادرش به عنوان گونه ای ابزار کمکی استفاده می کند. به بلوز قرمز مادرش چنگ می زند و با پایین رفتنش آن را هم پایین می کشد که طبعأ به معنای پدیدار شدن بخشهای ناپیدای دیگری است. حالا یکی از پستانها تقریبأ به طور کامل در معرض دید من قرار می گیرد؛ درشت و پروپیمان. زن که توجهش بیشتر به من و کمتر به دخترک است بفهمی نفهمی فریادی معترضانه بر سر بچه می کشد، و البته کوچکترین تلاشی برای پوشاندن آن چه در این فرایند پدیدار شده نمی کند. حتی نگاهم می کند تا مطمئن شود که از چشمانم دور نمانده. و مطمئن می شود، کاملأ مطمئن! اطمینانش آشکارا رضایت بخش است. برای هر دوی ما. بچه پایش به زمین می رسد و آب سردی بر سر من ریخته می شود؛ بر روح و جسمم توأمان. زن اما باز هم عشوه می آید، باز هم بی ظرافت، اما این بار بی فایده.
باز هم باردار است.
2 notes
·
View notes
Video
#Shiraz Iran 🇮🇷 Massive 100 year floods in Shiraz and surrounded regions in Iran, devastating vast areas, displacing thousands. Response to these horrific floods hampered perhaps by the oppressive authoritarian fascist regime of pseudo “cleric” @khamenei_ir and tinpot despot @hrouhani by IMPRISONING environmental engineers and climate specialists on trumped up charges of espionage. The people are suffering because of this regime, and they deserve better. Democracy is fragile and must be fought for and protected. #ShirazFlood #ClimateChange #FreedomForIran #Repost @masih.alinejad ・・・ لحظاتی تکاندهنده از فاجعه #سیل_شیراز قلب آدم مچاله میشه از این استیصال و بیپناهی. صحنهی دردناک گرفتار شدن مردم در سیل. امید که نجات پیدا کرده باشند. https://www.instagram.com/p/BvcgnkEDr9G/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=1851wwayje7yy
2 notes
·
View notes
Photo
پیشتر هم گفته ام که تمام این بازداشت ها و در بند کشیدن شهروندان تنها از ترس و استیصال است که همهٔ وجود رژیم ناکارآمد را فراگرفته است. https://www.instagram.com/p/Cf0RhCdOAEv/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
Text
سامبره فانتزی : این هوش او را سرحال کرد[صفحه 31]نیرومند: او در گذاشتن خود عجله کرد به ترتیب اسناد و مدارک و ارائه آنها به طرف های مربوطه. اما با در آنتورپرز، او مانند هموطنان مسافرتی اش با مغازه داران رفتار کرد در شهرهای آلمان: آنها در همه جا با استقبال دوستانه روبرو می شوند برای اولین بار ظاهر شدند. رنگ مو : اما هیچ کجا با نشاط به آنها نگاه نمی شود آنها برای جمع آوری بدهی ها می آیند. برخی با اینها کاری ندارند گناهان سابق؛ و نظر داشتند که با مناقصه قانونی ترکیب پنج درصدی آنها به طور کامل لغو شده بودند: این بود تقصیر طلبکار است اگر به موقع پرداخت را قبول نکرده باشد. سامبره فانتزی سامبره فا��تزی : دیگران می توانستند هیچ ملکیور برمن را به خاطر نمی آورم. کتابهای معصوم خود را باز کردند. هیچ ورودی بدهکار علامت گذاری شده برای این نام ناشناخته پیدا نکرد. دیگران، دوباره، یک ضد حساب قوی انجام داد. و سه روز نگذشته بود تا زمانی که فرانتس در نشسته بود' وارد، برای پاسخگویی به جای پدرش اعتبار، تا زمانی که او حداکثر پول را پرداخت نکرده است. لینک مفید : سامبره مو ترک نکند. اینها بهترین چشم اندازها برای مرد جوانی نبود که او را تعیین کرده بود امید و اعتماد به حامیان آنتورپ از ثروت خود، و در حال حاضر دیدم حباب صابون منصفانه کاملاً ناپدید می شود. در بند تنگش احساس کرد خود را در وضعیت روح در برزخ، در حال حاضر که اسکیف او بود. سامبره فانتزی : به خشکی بدو و تکه تکه شده، در وسط پناهگاهی که او در آن قرار دارد فکر کرد که امنیت پیدا کند. هر فکری به متا مثل خاری در او بود قلب؛ در حال حاضر هیچ سایه ای از احتمال وجود دارد، که از گرداب که او را غرق کرده بود، او همیشه می توانست بلند شود و دستش را به سوی او دراز کند. لینک مفید : سامبره در رنگ مو و نه، فرض کنید او باید سرش را بالای آب بگذارد، در متای بیچاره نبود قدرت کشیدن او در خشکی او در یک استیصال عبوس افتاد. نداشت آرزو کن که بسرعت بمیرد و بلای خود را فوراً لغزش دهد. و در در واقع، او تلاش کرد با گرسنگی خود را بکشد. اما این یک نوع است مرگی که به خواست هر کس نیست. سامبره فانتزی : آنقدر آماده است که کوچک شده است پومپونیوس آتیکوس آن را در حالی پیدا کرد که دستگاه گوارشش قبلاً پیدا کرده بود زده به کار معده معده سالم به این راحتی تسلیم نمی شود دستورات سر یا قلب پس از اینکه بدهکار در حال مرگ از رای خودداری کرد دو روز بعد از غذا، یک گرسنگی شدید. لینک مفید : سامبره تیره ناگهان دولت را غصب کرد به میل خود، و به اختیار خود، تمام عملیاتی را که در موارد دیگر، توسط ذهن هدایت می شوند. دستور گرفت دستش را بگیرد قاشق، دهان او برای دریافت غذا، فک پایین فک بالا به حرکت در آمد، و خود عملکردهای معمول را انجام داد. سامبره فانتزی : هضم، نامرتب بنابراین این تصمیم آخر باعث شد که کشتی غرق شود پوسته نان سخت؛ زیرا در سال هفتم و بیستم زندگی دارد آ[صفحه 32]قهرمانی مرتبط با آن، که در دهه هفتاد و هفتاد است به طور کامل از بین رفته است در پایین، هدف آنتورپرهای وحشی برای فشار دادن نبود. لینک مفید : سامبره شرابی پولی از بدهکار وانمود شده، اما فقط به او پرداخت نمی کند، به عنوان او تقاضاها پذیرفته نشد که نقد شوند. خواه آن را، پس، که دعای عمومی در برمن در حقیقت کمی فضیلت داشت یا اینکه طلبکاران فرضی مایل به حمایت از یک مرز اضافی نبودند برای زندگی، درست است. سامبره فانتزی : که پس از گذشت سه ماه فرانتس بود به شرط ترک شهر از زندان آزاد شد در عرض چهار و بیست ساعت، و دیگر هرگز پا روی خاک نگذار و قلمرو آنتورپ در همان زمان، او پنج تاج برای مخارج سفر از دستان وفادار عدالت که گرفته بود اسب و چمدان خود را شارژ کرد و وجداناً تعادل را برقرار کرد. لینک مفید : فرق سامبره و آمبره همان را در مقابل هزینه های قضایی و سرپرستی تولید کند. با قلبی سنگین، با فروتن ترین حالت، با عصایش در او او شهر ثروتمندی را که مدتی پیش با آن سوار شده بود ترک کرد امیدهای سر به فلک کشیده شکسته، و نامشخص چه کاری باید انجام شود، یا بهتر است بگوییم. سامبره فانتزی : در مجموع بدون فکر، از طریق خیابان ها به سمت خیابان رفت نزدیکترین دروازه، بی توجه به جاده ای که شانس به کجا می رود او ممکن است رهبری کند به هیچ مسافری سلام نکرد، هیچ مسافرخانه ای خواست، جز وقتی خستگی یا گرسنگی او را مجبور کرد چشمانش را بلند. لینک مفید : مدل سامبره روشن کند و به اطراف نگاه کند برای برخی از مناره کلیسا، یا نشانه ای از سکونت انسان، زمانی که او به انسان نیاز داشت کمک. روزهای زیادی را که گویی ناخودآگاه سرگردان بود. و یک راز غریزه هنوز با پاهای دیوانه نشده اش او را به سمت جلو هدایت می کرد در راه خانه؛ زمانی که به یکباره مانند یک ستمگر از خواب بیدار شد.
سامبره فانتزی : خواب دید و فهمید که در چه جاده ای سفر می کند. او فوراً ایستاد تا به این فکر کند که آیا باید ادامه دهد یا به عقب برگردد. شرم و سرگشتگی روحش را فرا گرفت، وقتی به فکر افتاد در شهر زادگاهش بهعنوان یک گدا در حال غرق شدن است که نشان آن را نشان میدهد. لینک مفید : سامبره با کلاه مش تحقیر، و ادعای کمک های خیرخواهانه از اهالی شهر خود، که از قدیم ثروت و شکوه خود را تحت الشعاع قرار داده بود. و چگونه در این فرم آیا او می تواند خود را در برابر متای عادلانه اش معرفی کند، بدون اینکه او را رسوا کند انتخاب قلبش؟ او زمان جالب خود را برای به پایان رساندن این کار ترک نکرد. سامبره فانتزی : عکس کسالت بار؛ اما با عجله میخواست راه دیگری را طی کند اگر او حتی آن زمان در دروازه برمن ایستاده بود و ژنده پوشان شاگردها جمع شده بودند تا با جيب ها و او را همراهي كنند[صفحه 33]تمسخر از طریق خیابان ها هدف او شکل گرفت: او را برای نزدیکترین بندر هلند؛ به ع��وان ملوان در یک کشتی اسپانیایی شرکت کنید. لینک مفید : مدل سامبره روشن برای عبور خود به دنیای جدید. و به کشورش برنگردد تا زمانی که در سرزمین طلای پرو باید ثروت را دوباره به دست می آورد، که قبل از اینکه قدر آن را بداند. سامبره فانتزی : آنقدر هدر داده بود پول در شکل گیری این طرح جدید، درست است که متای عادلانه سقوط کرد آنقدر در پس زمینه، که حتی به تیزبین ترین چشم پیامبر او فقط میتوانست.
0 notes
Video
instagram
🎥 کدوم بدبخت مادر مردهای، وقتی جون بچش گروئه، میتونه تصمیم درست بگیره؟! #بی_مادر روایتی از استیصال در جستجوی هویت #تیزر #فیلم_سینمایی «بیمادر» به نویسندگی و کارگردانی سید مرتضی فاطمی رونمایی شد در خلاصه د��ستان این فیلم آمده است: "زندگی آرام امیرعلی و همسرش با پا فشاری یکی از آنها روی یک تصمیم، ناخواسته وارد آزمایشها، دو راهیها و مخاطرات اخلاقی پیچیدهای میشود..." #امیر_آقایی ، #میترا_حجار، #پژمان_جمشیدی و پردیس پورعابدینی بازیگران اصلی «بیمادر» هستند. نویسنده و کارگردان: سیدمرتضی فاطمی تهیهکننده: محمدرضا مصباح، علی اوجی #جشنواره_فجر_۱۴۰۰ @hymvz_co https://www.instagram.com/p/CZaxlT6JgaT/?utm_medium=tumblr
0 notes
Text
پیرامون نزاع «نامه مردم» با «راه توده»
ناشران «نامه مردم» در ادامه معرکهای که در هفتههای قبل از برگزاری «کنگره ششم» با نامهای مستعار یکبار مصرف در برخی سایتها وبلاگها علیه تودهایهای «غیرخودی» برپا شد١، با انتشار مطلب «خشم و استیصال دشمنان از برگزاری پیروزمند ششمین کنگره حزب توده ایران»٢، جبهه جنگ «خودی» علیه تودهایهای «غیرخودی» را با دستاویز قراردادن «راه توده»، رسماً و بهگستردگی که تاکنون بیسابقه بوده است، شعلهور ساختند و ضمن آن ارتباط خود را با جوسازی پیش از کنگره برملا نمودند.
0 notes
Photo
. هوشنگ فرزان یعنی همچنان مرا دوست خواهیداشت؟ اگر اندوههای گاهگاهِ مرا از نزدیک ببینی؟ و خشمی که گاهی از فنجان طاقتم سرریز میشود؟ یعنی همچنان مرا دوست خواهیداشت اگر بدانی گاهی چه شرارت عظیمی مرا تسخیر میکند؟ اگر ببینی در دریای اضطراب شناورم وقتی به بنبست میرسم؟ اگر بدانی چه ساده لج میکنم، کم میآورم، یا مشت میکوبم به دیوار استیصال؟ یعنی همچنان مرا دوست خواهیداشت؟ #نرگس_صرافیان_طوفان . 🎙#گوگوش 🎵 #نقطهی_پایان . #googoosh @moefarzan . #مغرور#باران #عشق#قلب#دلسوز#دریا#خوشبختی#تنهایی#جدایی#فراموشی#غم#دوری (at Livermore, California) https://www.instagram.com/p/CVa8JeIPvwS/?utm_medium=tumblr
#نرگس_صرافیان_طوفان#گوگوش#نقطه#googoosh#مغرور#باران#عشق#قلب#دلسوز#دریا#خوشبختی#تنهایی#جدایی#فراموشی#غم#دوری
1 note
·
View note