Text
حروف تعریف اسم (Articles)
کلمه ی the در کنار a و an سه حروف تعریف اسم (یا همان Article) انگلیسی را تشکیل م�� دهند. حروف تعریف اسم برای ما فارسی زبانان کمی نامانوس است، به این دلیل که در فارسی به جز برای نشان دادن «نکره» بودن یک کلمه، جای دیگری حرف تعریف به کار نمی بریم. برای خواندن مقالات متنوع درباره ی آموزش زبان انگلیسی، به صفحه ی اصلی سایت دلینگلیش مراجعه کنید.
حروف تعریف اسم (Articles)
بیایید با تعریفی از کلمه ی Article شروع کنیم. “Article → Grammar: any of a small set of words or affixes (such as a, an, and the) used with nouns to limit or give definiteness to the application” تعریف فوق که نقل قول از دیکشنری آنلاین وبستر است. کلمه ی Article را در دستور زبان به این شکل تعریف می کند: کلمات یا علائم کوچکی (شامل a، an، the) که با اسم ها استفاده می شوند تا شمار یا قطعیت آن ها را مشخص کنند.
به عبارت دیگر a، an، و the نکره یا معرفه بودن یک کلمه را تعیین می کنند.
حرف تعریف نکره: A و An
در فارسی می گوییم: سینا کتابی به محمد داد. در جمله ی فوق حرف «ی» علامت نکرگی است_ یعنی یک کتاب؛ حالا هر کتابی که باشد. در انگلیسی حروف a و an معادل حرف «ی» نکره در فارسی هستند، و به آن ها «Indefinite Article» می گویند. مثلن جمله ی فوق را به انگلیسی به این شکل می گوییم: • Sina gave a book to Mohammad.
حرف تعریف معرفه: The
کاربرد حروف تعریف نکره برای ما ایرانی ها چندان نامانوس نبود؛ اما مشکل از آن جا شروع می شود که در فارسی علامت اسم معرفه نداریم. به مثال ذیل دقت کنید: محمد کتاب را دوست نداشت. اگر فرض کنیم جمله ی فوق ادامه ی جمله ی مثال قبل است، پس می دانیم که موضوع صحبت راجع به کتابی است که سینا به محمد هدیه داده. در جمله ی «محمد کتاب را دوست نداشت»، کلمه ی «کتاب» به آن کتاب خاصی که سینا به محمد هدیه داده اشاره دارد. اما در هر حال هیچ علامتی وجود ندارد که معرفه بودن این کلمه را نشان بدهد. این در حالی است در انگلیسی علامت معرفه داریم _خوبش هم داریم! ترجمه ی این جمله به انگلیسی می شود: • Mohammad didn’t like the book. پس «the» در انگلیسی علامت معرفه است، و به آن ��Definite Article» می گویند.
اسم های بی نیاز از حروف تعریف نکره و معرفه: Zero Article
حال می رسیم به وجه مشترک انگلیسی و فارسی؛ یعنی جایی که در هر دو زبان هیچ علامت نکره یا معرفه یی وجود ندارد. که در انگلیسی به این حالت می گویند «Zero Article». به مثال ذیل دقت کنید: محمد اصلن علاقه یی به کتاب ندارد. در جمله ی «محمد اصلن علاقه یی به کتاب ندارد»، کلمه ی «کتاب» به کلیت همه ی کتاب های جهان اشاره دارد. در فارسی مجددن هیچ علامتی برای این مورد وجود ندارد. در انگلیسی هم گاهی (ولی نه همیشه) علامتی برای آن وجود ندارد. به طور مثال، ترجمه ی جمله ی فوق می شود: • Mohammad doesn’t like books at all. وقتی چنین شرایطی به وجود می آید، به آن Zero Article یا No Article می گویند.
جمع بندی حروف تعریف اسم
پس بیایید یک بار جمع بندی کنیم. در انگلیسی سه حالت برای حرف تعریف اسم وجود دارد: Indefinite Article – حرف تعریف اسم نکره: A و An Definite Article – حرف تعریف اسم معرفه: The Zero Article / No Article – اسم های بدون حرف تعریف به علت گستردگی استفاده ی این حروف تعریف در موارد گوناگون، این مبحث از دستور زبان انگلیسی تبدیل به موضوعی دشوار برای یادگیرندگان زبان انگلیسی شده؛ خصوصن برای ما فارسی زبان ها که در برخی موارد در زبان مادری مان اصلن معادلی برای آن ها نداریم. با توجه به سابقه ی تدریسمان با قطعیت می گوییم این مبحث از آن هایی است که زبان آموزان همیشه در آن مشکل دارند. حتا زبان آموزان سطح پیشرفته (و خود مدرسین) در استفاده ی درست از حروف تعریف اسم بعضن دچار اشتباه می شوند. اما ما در مقاله هایی مفصل به صورت جز به جز تمام موارد استفاده ی این حروف را توضیح داده ایم. روی لینک های بالا کلیک کنید تا هر مبحث را به طور مجزا و کامل مطالعه کنید. Read the full article
0 notes
Link
0 notes
Text
«کار» به انگلیسی چه می شود؟
احتمالن اولین کلمه هایی که ذهنتان می رسد work و Job باشد. اما آیا می دانستید گزینه های بسیار بیشتری هم وجود دارد که شاید برای بیان نوع کار مورد نظرتان مناسب تر باشند؟ در این مقاله به معرفی و بررسی این کلمات پرداخته ایم. ما فهرستی از کلمات متداولی درست کرده ایم که به معنای کار، شغل، و حرفه هستند. هر یک از این کلمات دارای معنی و کاربرد اندکی متفاوت است.
چه کلمه هایی به معنای «کار» وجود دارد؟
در ذیل فهرستی از این کلمات مشاهده می کنید: • Job • Occupation • Work • Task • Profession • Métier • Career • Vocation • Business • Trade • Line • Field • Position • Post • Place • Employment در ادامه معنای متفاوت تک تک این کلمات را توضیح می دهیم و برای هر یک مثال می زنیم. دیگر مقالات ما در رابطه با آموزش زبان انگلیسی را نیز در سایتمان بخوانید.
Job
ابتدا به بررسی متداول ترین کلمه می پردازیم. Job به معنای هر نوع کاری است که در ازای آن پول می گیریم. به عبارتی معادل دقیق «کار» در فارسی است. مثال: The government is trying to create new jobs. یعنی: دولت در تلاش برای ایجاد شغل های تازه است. البته کلمه ی Job داری معانی دیگری هم هست؛ مثلن می تواند به معنای «عمل» یا «عملکرد» هم باشد. مثلن: The students did a good job in fulfilling their assignments. یعنی: دانشجویان عملکردی خوبی در قبال انجام تکالیفشان نشان دادند.
Occupation
کلمه ی Occupation هم دقیقن به معنای «کار و شغل» است، ولی قدری رسمی تر از Job. به تعبی��ی حتا می توان گفت بهترین معادل برای کلمه ی «شغل» در فارسی است، چرا که هر دو دقیقن از یک ریشه هستند. در واقع Occupation را می توان به معنای «اشغال کردن» هم استفاده کرد. اگر فیلم Jimmy Vestvood را دیده باشید حتمن مرور این صحنه از فیلم برایتان جالب است. در این صحنه جمشید مورد بازجویی مأمور اداره ی مهاجرت قرار می گیرد که از او می پرسد «What’s your occupation?»، ولی جمشید که انگلیسی را درست بلد نیست به اشتباه فکر می کند منظور مأمور این است که «برای چه آمده اید اینجا را اشغال کنید؟» :D
Work
مورد متداول بعدی Work می باشد. Work به معنای کار یا هر عمل فیزیکی یا ذهنی برای حصول یک نتیجه ی مشخص است؛ یعنی لزومن به منظور کسب درآمد نیست. کلمه ی Work را هم می توان به صورت فعل به کار برد و هم به صورت اسم. مثال: I’m looking for some work to do. معنی: دنبال کاری برای انجام دادن می گردم. She works in the hospital. معنی: او در بیمارستان کار می کند. اما باید دقت داشته باشیم که در انگلیسی استاندارد از کلمه ی Work معمولن به معنای «شغل» یا «حرفه» استفاده نمی شود. به علاوه Work به صورت اسم و به معنای «کار» غیر قابل شمارش است مگر آن که به معنای «اثر» استفاده بشود. مثال: The famous writer gave his works to his publisher to have them published. معنی: نویسنده ی مشهور آثار اش را به ناشرش تا چاپشان کند.
Task
کلمه ی دیگری که می تواند کاربرد مشابه Work را داشته باشد کلمه ی Task است. این کلمه هم به معنای کار یا عمل یا وظیفه یی است که می بایست انجام بدهیم. مثال: Your task is to wash the floor twice a day. معنی: کار (یا وظیقه) تو شستن زمین دوبار در روز است.
Profession
Profession به معنای «حرفه» است. یعنی کار یا مسئولیتی که برای انجام دادنش نیاز به آموزش یا گذراندن دوره یا تجربه یی خاص باشد، و در قبال انجام دادن آن کار درآمد کسب کنیم. مثال: I chose the profession of teaching as means of income. معنی: من حرفه ی تدریس را به عنوان محل کسب درآمد انتخاب کردم. It’s difficult to survive with writing as a profession. معنی: دوام آوردن به وسیله ی نویسندگی به عنوان حرفه دشوار است.
Métier
Métier در اصل کلمه یی فرانسوی است که وارد انگلیسی شده، و تلفظش هم از قواعد زبان فرانسه پیروی می کند. Métier به معنای «حرفه» و «تخصص» است. مثال: Besides my day job, I have another métier. معنی: در کنار شغل روزانه ام، حرفه ی دیگری هم دارم.
Career
Career به شغل یا حرفه یی گفته می شود که شخصی به عنوان هدف اصلی زندگی اش قرار می دهد و سعی دارد تا در طولانی مدت در آن زمینه کار کند. به عبارت دیگر Career به شغل دائمی خطاب می شود. مثال: Some believe that one should pick a career as soon as they graduate from the university. معنی: برخی معتقدند که کسی که از دانشگاه فارغ التحصیل می شود بلافاصله می بایست شغلی دائمی انتخاب کند.
Vocation
کلمه ی Vocation اگر چه به طور کلی به معنای «کار» و «حرفه» است، اما معنای آن تعبیری خاص و کاربردی محدودی دارد. Vocation در واقع به نوعی احساس مسئولیت برای انجام کاری خاص گفته می شود که نیاز به فداکاری و ایثار و یا خدمت به مردم است. شاید بهترین معادل برای آن در ترجمه نه کار و حرفه، بلکه «رسالت» باشد. مثال: Medicine is not simply a job, it is a vocation. پزشکی فقط یک شغل نیست، بلکه یک رسالت است. بدیهی است که این کلمه کاربرد روزمره ی زیادی نداشته باشد. خصوصن که در دوران ما رسالت اغلب افراد تنها خدمت به خودشان است!
Business
Business به معنای «تجارت» و «کار و کاسبی» است. مثال: I want to advertise my business in the newspaper. معنی: می خواهم کار و کاسبی ام را در روزنامه تبلیغ کنم. البته باید در نظر داشته باشیم کلمه ی Business با معنای دیگر و بی ربط موضوع کار و شغل هم به کار می رود. مثال: You have no business being here. معنی: شما کاری اینجا ندارید (این جا نباید باشید ).
Trade
کلمه ی Trade هم معنایی شبیه با Business دارد. Trade هم به معنای «تجارت» و «خرید و فروش» است، هم به معنای «حرفه» و «کار و کاسبی»؛ البته بیشتر به حرفه ی «یدی و عملی» اشاره دارد. مثال: What’s your trade? معنی: کار و بارت چیست؟
Line
Line به طور کلی به معنای خط و محور است، اما می توان آن را به معنای «محور کاری» یا «زمینه ی کاری» هم استفاده کرد. در جمله می توان آن را به تنهایی استفاده کرد، و یا به شکل عبارت Line of Work. مثلن: In my line you need to be able to persuade people. معنی: در زمینه ی کاری من لازم است که بتوانی مردم را مجاب کنی.
Field
Field هم معنایی مشابه Line دارد. البته معنای اصلی Field زمین (سرزمین) است، اما می توان از آن به معنای «زمینه ی درسی، کاری، و حرفه یی» هم استفاده کرد. مثال: She is a professional in her own field. معنی: او در زمینه ی خودش یک فرد حرفه یی است.
Place / Position / Post
Position، Post، و Place هر سه با وجود داشتن معانی بسیار متفاوت و مختلف که ارتباطی با موضوع کار و اشتغال ندارند، در یک معنی با هم شریک هستند، و می توان هر یک از آن ها را برای رساندن این معنی استفاده کرد. معنای مشترک این کلمات «موقعیت، جایگاه، یا کرسی» در یک شرکت یا سازمان است. I was given a position/place/post in this company as the HR specialist. معنی: در این شرکت جایگاه کارشناس منابع انسانی به من داده شد.
Employment
آخرین کلمه ی فهرست ما Employment است. Employment البته قدری متفاوت از کلمات دیگر این فهرست است، چرا که به معنای «اشتغال» و «استخدام» است. این کلمه را با پسوند و پیشوند های مختلف می توان با معانی متفاوت و در جاهای مختلف جمله استفاده کرد. به طور مثال: • Employ یک فعل به معنای استخدام کردن و به کار گیری نیرو است. • Unemployed یک صفت به معنای فرد بیک��ر یا فاقد شغل است. • Unemployment یک اسم به معنای بیکاری است. • Employee یک اسم به معنای کارمند. • Employer یک اسم به معنای کارفرما. بی شک تمام کلماتی که می توان از آن برای صحبت پیرامون مسائل کاری و اشتغال استفاده کرد بسیار بیشتر از فهرست فوق است. اما قصد ما فقط تهیه ی فهرستی از کلماتی بود که معنای مشخص کار، شغل، و حرفه داشته باشند. سعی کردیم تمام کلمات متداول را در این فهرست قرار بدهیم، با این حال امکان دارد کلمات دیگری هم وجود داشته باشند که ما از قلم انداخته باشیم. اگر چنین کلماتی را می شناسید لطفن در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید تا آن ها را هم به فهرست اضافه کنیم. Read the full article
1 note
·
View note
Text
فیلم به انگلیسی چه می شود؟
در حالی که در فارسی فقط یک کلمه برای اشاره به فیلم داریم، در انگلیسی کلمات بسیاری وجود دارد. در این مقاله قصد داریم این کلمات را معرفی کنیم و راجع بشان توضیح بدهیم. مخاطب این مقاله کلیه ی علاقه مندان به سینما است؛ به خصوص دانشجویان رشته ی سینما که احتمالن در حین مطالعه و تحقیقاتشان با عبارت های مختلفی در مورد فیلم و انواع آن مواجه می شوند. پس اگر مثل ما خوره ی فیلم هستید و دوست دارید بدانید فیلم به انگلیسی چه می شوند، به خواندن ادامه بدهید! دیگر مقالات ما درباره ی آموزش زبان انگلیسی را در سایت دلینگلیش بخوانید.
Movie یا Film؟
Movie و Film دو کلمه یی هستند که بیشتر از بقیه ی کلمات مشابه برای گفتن فیلم به انگلیسی به کار برده می شوند. Movie بیشتر در گویش آمریکایی متداول است، در حالی که Film در گویش بریتانیایی. ولی فرقی نمی کند کدام یک را انتخاب کنید، چرا که هر دوی آن ها در همه ی گویش های انگلیسی قابل فهم هستند. اما علاوه بر این دو کلمه، کلمه های دیگری هم برای اشاره به فیلم استفاده می شود، نظیر: • Motion picture • Moving picture • Picture • Flick • Talkie • Feature اما داستان این همه کلمه چیست؟ و بالاخره کدام یک را استفاده کنیم بهتر است؟
ابداع کلمه ی Film
اگر چه برای مخاطب های امروز سینما و حتا فیلم سازان، که تقریبن همه شان با فیلم دیجیتال سر و کار دارند، دیدن فیلم عکاسی برای ضبط و بخش فیلم چیز غریبی است، اما از آغاز سینما تا چندی پیش همه ی فیلم ها روی این نوار های منع��ف پلاستیک-مانند که در اصل مخصوص عکاسی بود چاپ می شد. به نوار، یا لایه در انگلیسی (علاوه بر بسیاری زبان های دیگر) Film گفته می شود. به این ترتیب از ابزاری که برای ضبط کردن تصاویر متحرک استفاده می شد، برای خطاب به محصول به عمل آماده به کار رفته شد؛ و تا امروز هم رواج دارد.
ابداع کلمات Motion Picture / Moving Picture / Picture
اما گفتیم «تصاویر متحرک» و همچنین اینکه برای ضبط تصاویر از نوار های مخصوص عکاسی استفاده می شد. در واقع، سینما وامدار هنر و صنعت عکاسی است، و عده یی تا مدت ها آن را شاخه یی از عکاسی به شما می آوردند. به همین خاطر است که در ابتدا برخی از اهل فن، به فیلم Motion Picture یا Moving Picture خطاب می کردند که به معنای «تصویر متحرک» است. اما کم کم خود را راحت کردند و بین خودشان به سادگی می گفتند Picture (یعنی تصویر) اما منظورشان فیلم بود. این اصطلاح هنوز هم بین اهل فن رایج است. به همین خاطر است که احتمالن بین صحبت های ستاره های سینما چیزی شبیه به این را می شنوید: I’ve worked with this actor in many pictures. همچنین بینندگان جوایر اسکار می دانند که عنوان مهمترین جایزه ی اسکار چیزی نیست جز: The Best Picture!
همچنین نام کامل یکی از بزرگترین شرکت های فیلم سازی Paramount Pictures است.
ابداع کلمه ی Movie
حالا مخاطبان عادی سینما که سختشان بود بگویند Motion/Moving Picture، به مرور عادت کردند بگویند Movie. درست همانطور که نسل ما کلمه ی Selfie را ابداع کرد!
ابداع کلمه ی Flick
اگر با دستگاه آپارات قدیمی فیلم دیده باشید یا (مثل ما) فقط در فیلم ها دیده باشید، حتمن متوجه شده اید حین چرخیدن نوار فیلم در دستگاه آپارات، تصاویر روی پرده دائم خاموش و روشن می شوند، یا به تعبیری چشمک می زنند. این بخاطر وقفه ی کوتاهیست که بین هر فریم از فیلم که جلوی درچه ی نور آپارت قرار می گیرد وجود دارد. در قدیم که همه ی سینما ها از دستگاه آپارت استفاده می کردند، این چشمک زدن های فیلم چیز طبیعی یی بود، به همین خاطر بعضی ها روی فیلم اسم خودمانی Flick یا «چشمک-زن» را گذاشتند. حالا دیگر می دانید چرا پایگذاران شرکت پخش فیلم آنلاین NetFlix چنین نام روی سایتشان گذاشته اند: Flix=Flicks
ابداع کلمه ی Talkie
کلمه ی Talkie که حالا دیگر مدت هاست منسوخ شده، در مدت کوتاهی بعد از رواج فیلم های باکلام (یا ناطق) استفاده شد. در زمانی که هنوز بعضی از سینما ها فیلم های صامت پخش می کردند، مردم برای اینکه تفاوتی بین فیلم های باکلام و صامت قائل شوند، به فیلم های باکلام، Talkie می گفتند (که از کلمه ی Talk به معنای «حرف زدن» گرفته شده). طبیعی است که بعد از تبدیل شدن فیلم های ناطق به عرف سینما، دیگر استفاده از کلمه ی Talkie بی مسما بشود و به تاریخ بپیوندد.
ابداع کلمات Feature / Feature Film
نهایتن می رسیم به کلمه ی Feature یا Feature Film. در آینده، در مقاله یی مجزا در باره ی انواع فیلم بر اساس نحوه، ساختار، یا متد تولیدشان (با ژانر اشتباه نشود) مجددن به عبارت Feature Film اشاره خواهیم کرد؛ اما در این جا همین قدر را بگوییم که در گذشته سینما ها با هدف جذب مخاطب بیشتر اجازه ی دیدن چند فیلم را با یک بلیط به مخاطبانشان می دادند. یعنی یک بلیت می خریدید و بعد چند فیلم کوتاه و بلند، به همراه یک فیلم بلند اصلی (که اصل قضیه و وعده ی اصلی به حساب می آمد) را یکجا می دیدید. استفاده از کلمه ی Feature هم به همین زمان بر می گردد. معنای لغوی Feature، «همراه»، «همراهی کردن»، «در بر داشتن» و همچنین «جنبه/ویژگی اصلی» است. سینما داران در بیلبورد هایشان می نوشتند که مثلن در فلان سانس، تعدادی فیلم همراه با جدیدترین فیلم فلان ستاره ی مشهور را می توانید ببینید. پس در واقع یک Feature Film فیلمی به اندازه ی کافی طولانی مدت و با اندازه ی کافی جذاب بود که مخاطبان را به سینما می کشاند و همراهش فیلم های ریز و درشت دیگری هم بخش می شد. اگرچه امروزه چنین روشی برای پخش فیلم در سالن سینما تقریبن منسوخ شده است، اما کلمه ی Feature Film هنوز کاربرد دارد، اما در جای دیگری و به معنای دیگری. امروزه از کلمه ی Feature Film به معنای فیلم سینمایی بلند، به منظور متمایز کردن آن با فیلم کوتاه، سریال، مستند، انیمشن، و غیره استفاده می شود. یعنی فقط یک عبارت تخصصی است که برای نوعی خاص از فیلم استفاده می شود.
پس فیلم به انگلیسی چه می شود؟
حالا لابد برایتان سوال است که از بین این همه انتخاب، به فیلم چه بگوییم تا خیال همه راحت شود؟ جواب ما این است که بین Movie و Film هر کدام را که دوست دارید انتخاب کنید، و بیخیال بقیه شوید؛ چرا که بقیه یا کلماتی منسوخ و کم کاربرد هستند، و یا به صورت تخصصی استفاده می شوند. آمریکایی ها ترجیح می دهند بگویند Movie؛ در حالی که بریتانیایی ها، در کنار خیلی از ملت های دیگر، از کلمه ی Film استفاده می کنند. فقط به یاد داشته باشید که Movie، همانطور که توضیح دادیم، از گفت و گوی عامیانه گرفته شده است. پس نتیجه می گیریم اگر قصد دارید مقاله یی رسمی بنویسید، و یا در گفت و گو رسمی تر به نظر بیایید، بهتر است به جای Movie از کلمه ی Film استفاده کنید. حالا شما کدام کلمه را بیشتر استفاده می کنید (چرا)؟ آیا کلمات دیگری هم برای اشاره به فیلم در انگلیسی می شناسید؟ به نظرتان در فارسی کلمه یی جر فیلم برای صحبت راجع به این پدید�� وجود دارد؟ جوابتان را در قسمت نظرات بنوسید. همچنین اگر سوالی دارید، و یا در مورد اطلاعات بررسی شده در مقاله نظر متفاوتی دارید، در بخش نظرات حتمن مطرح کنید. Read the full article
0 notes
Text
4 کلمه ی شبیه به هم: Suit Suite Sweet Sweat
چهار کلمه ی Suit Suite Sweet Sweat املا و تلفظ تقریبن مشابه یی دارند، در حالی که معنای هر کدام از آن ها کاملن بی ربط به دیگری است. این چهار کلمه ی از مواردی هستند که زبان آموزان تا سطح متوسط معمولن با هم اشتباه می کنند. در ادامه، معنا، تلفظ، و کاربرد این کلمات را همراه با مثال و تصویر توضیح می دهیم تا به خوبی در ذهنتان بمانند و دیگر هرگز آن ها را اشتباه نکنید.
Suit Suite Sweet Sweat
پیش از بررسی مورد به مورد این 4 کلمه، ابتدا توضیحات صوتی ذیل را گوش کنید: دیگر مقالات ما درباره ی آموزش زبان انگلیسی را در سایت دلینگلیش بخوانید.
Suit Suite
دوکلمه ی Suit و Suite تنها در املا تنها در یک حرف «e» با هم متفاوت هستند؛ اما تلفظ و معنایشان با هم به کلی فرق می کنند. در ادامه توضیحات هر مورد را بخوانید، به تلفظ ها مجددن گوش بدهید، و به مثال ها و تصاویر دقت کنید. Suit کلمه ی Suit به معنای «کت و شلوار» است. به فونتیک و تلفظ این کلمه دقت کنید: Suit: /suːt/ http://delinglish.com/wp-content/uploads/2018/08/Suit.m4a مثال: I bought a red suit for my sister's wedding ceremony. کت و شلواری قرمز برای جشن عروسی خواهرم خریدم.
Suite کلمه ی Suite معنایی دقیقن همانند «سوئیت» در فارسی دارد. تلفظ این کلمه در انگلیسی هم دقیقن مانند تلفظ فارسی ما است؛ با این به فونتیک و تلفظ Suite یک بار دیگر گوش بدهید، و به مثال دقت کنید: Suite: /swiːt/ http://delinglish.com/wp-content/uploads/2018/08/Suite-Sweet.m4a مثال: We're going to rent a floating suite in French Polynesia next summer. تابستان آینده می خواهیم در پولینزی فرانسوی یک سوئیت شناور اجاره کنیم.
Sweet Sweat
کلمه های Sweet و Sweat هم مانند دو مورد قبلی که بررسی کردیم در نوشتار تنها در یک حرف «e» با همدیگر تفاوت دارند. این در حالی است که تلفظ آن ها قدری با هم متفاوت، و معنای آن ها به طور کلی متفاوت هستند. Sweat و Sweet به خاطر املا و تلفظ بسیار شبیه به همشان معمولن باعث سردرگمی بسیاری برای زبان آموزان می شود. Sweet کلمه ی Sweet دقیقن همانند کلمه ی Suite تلفظ می شود، اما معنای آن می شود «شیرین». جهت خاطر جمع شدن به فونتیک این کلمه و تلفظ آن دقت کنید: Sweet: /swiːt/ http://delinglish.com/wp-content/uploads/2018/08/Suite-Sweet.m4a مثال: I have a sweet tooth; I especially love eating honey. من اهل چیز های شیرینم؛ خصوصن عاشق عسل ام.
Sweat آخرین کلمه Sweat است. این کلمه که بسیار شبیه به Sweet نوشته می شود، تلفظ متفاوتی دارد. معنای آن هم می شود «عرق بدن». به فونتیک، تلفظ، و مثال ذیل دقت کنید: Sweat: /swɛt/ http://delinglish.com/wp-content/uploads/2018/08/Sweat.m4a مثال: You really need to put on some deodorant; you stink with sweat. واقعن لازمه کمی دئودورانت بزنی؛ بو گند غرق می دی.
Read the full article
0 notes
Text
فعل های Non-Action (غیر استمراری) چه هستند؟
تقریباً همه ی فعل های انگلیسی را می توان به صورت استمراری، با زمان های استمراری به کار برد. منظور ما از زمان های استمراری، زمان هایی نظیر Present Continuous (حال استمراری)، Past Continuous (گذشته ی استمراری)، و نظیر این هاست. البته تعداد محدودی از از افعال هستند که این قابلیت را یا به طور کامل ندارند، و یا ��نها در شرایطی خاص و با معنایی خاص دارند. به این افعال غیر استمراری یا Non-Action Verb خطاب می شود. در این شرایط حتا اگر نیاز باشد از زمان استمراری استفاده کنیم تا منظورمان را به مخاطب برسانیم، ناچاریم از زمان های غیر استمراری استفاده کنیم. به فعل های از این دست، فعل ایستا (Static) نیز خطاب می شود، در حالی که به فعل هایی که خاصیت استفاده به صورت استمراری را دارند، علاوه بر Action Verb (فعل های استمراری)، فعل پویا (Dynamic) هم گفته می شود. اگر تا پایان این مقاله همراه ما باشید کاملن متوجه معنا و کاربرد این فعل ها خواهید شد. دیگر مقالات ما در زمینه ی دستور زبان (گرامر)، و آموزش زبان انگلیسی را نیز بخوانید.
فعل های غیر استمراری (Non-Action) شامل چه فعل هایی می شوند؟
به طور کلی افعال مودال (Modal Verbs) و فعل های کمکی ذیل به صورت استمراری استفاده نمی شوند: Should / Could / Would / Can / Shall / Will / Might / May / Must فعل های کمکی و Modal ذیل فقط در شرایط و معنای خاصی می توانند به صورت استمراری استفاده شوند: Have / Be فعل های ذیل اگر به صورت جایگزین برای فعل «بودن» (Be) به کار بروند غیر استمراری هستند: Taste / Look / Sound / Feel / Smell فعل های ذیل تنها در شرایط و معنای خاص می توانند به صورت استمراری استفاده شوند: Think / Want / Mean فعل های ذیل اصولن به صورت استمراری استفاده نمی شوند: Like / Love / Hate / Need / Prefer / Know / Realize / Suppose / Understand / Believe / Remember / Belong / Fit / Contain / Consist / Seem / See / Hear
منظور از غیر استمراری (Non-Action) چیست؟
اجازه بدهید منظورمان را با مثال توضیح بدهیم: I am talking right now. مثال فوق یک جمله در زمان حال استمراری است. فعل Talk با استفاده از فعل کمکی Be و اضافه کردن –ing به صورت استمراری استفاده شده. معنای جمله «همین الان دارم حرف می زنم» است. حالا فرض کنید می خواهیم بگویم «دوست دارم همین الان حرف بزنم.» به نظرتان این جمله درست است؟: I am liking to talk right now. خیر! این جمله غلط است. اگرچه منظور ما این است که «دوست دارم همین الان حرف بزنم» اما استفاده از فعل Like به صورت استمراری امکان پذیر نیست. اما در این شرایط چه کار باید کرد؟ در این شرایط تنها می توان فعل مذکور را به صورت غیر استمراری به کار برد. در مورد مثال فوق: I like to talk right now. اگرچه جمله ی فوق در زمان حال ساده است، اما مخاطب ما کاملن متوجه می شود که منظورمان همین حالا است. چطور؟ نخست اینکه به طور کلی موقعیتی که در آن این جمله را استفاده می کنیم می تواند نشانگر منظورمان باشد؛ دوم، از قید زمان «right now» استفاده کرده ایم؛ و سوم، گفته ایم «like to talk» و نه «like talking». یعنی اگر جمله ی فوق را به شکل ذیل می نوشیم معنایش می شد « حرف زدن را دوست دارم»: I like talking now. به طور کلی فعل هایی که خاصیتی پویا یا در حال تغییر (Dynamic) داشته باشند _مانند یک فعالیت فیزیکی یا ذهنی_ را می توان به صورت استمراری به کار برد؛ اما فعل هایی که خاصیتی ثایت یا غیر متغییر (Static) داشته باشند _مانند یک وضعیت ذهنی و جسمی_ را نمی توان به صورت استمراری به کار برد. در مثال های بالا، فعل Like (دوست داشتن) یک وضعیت ذهنی است، در حالی که فعل Talk (حرف زدن) یک عمل فیزیکی است.
مروری بر فهرست افعال غیر استمراری (Non-Action):
Modal Verbs فعل های Modal قطعیت و عدم قطعیت، و یا شدت و ضعف فعل اصلی جمله را مشخص می کنند. ما در مقاله یی جدا به انواع این فعل ها و معنایشان پرداخته ایم که خواندنش را به شما پیشنهاد می کنیم (برای خواندن این مقاله اینجا را کلیک کنید). فعل های Modal همیشه به صورت غیر استمراری استفاده می شوند. مثال: She is shoulding go home. She should go home. Verb Be اگر از فعل Be به معانی «نحوه ی رفتار» استفاده شود می توان آن را به صورت استمراری به کار برد. مثال: Please excuse our child, he is being so playful today. معنی: شرمنده، بچه ی ما امروز خیلی بازیگوش شده. جمله ی فوق رفتار بچه را نشان می دهد، پس صحیح است. اما از فعل Be همچنین برای بیان «شرایط یا حالت روحی و جسمی»، و همچنین به معنای «وجود داشتن»، و یا «اعلام وضعیت آب و هوا، دما، مسافت، سن و غیره» هم استفاده می شود. اگر چنین باشد، نمی توان آن را به صورت استمراری استفاده کرد. مثال: He is being hungry. He is hungry. He is being tired. He is tired. It is being hot today. It is very hot today. It is being 25 degrees today. It is 25 degrees today. It is being 35 kilometers from Karaj to Tehran. It is 35 kilometers from Karaj to Tehran. She is being 20 years old this year. She is 20 years old this year. Have فعل Have اگر به معنای «مالکیت»، و یا به عنوان «فعل کمکی» به کار برود قابل استفاده به صورت استمراری نیست. مثال: I am having a present. I have a present. We are having a big house. We have a big house. در بقیه ی موارد می توان از فعل Have به صورت استمراری استفاده کرد. مثال: We are having a good time. They are having a party. You are having dinner together. She is having a drink. I am having a headache. Verbs of Sense فعل هایی که بیان گر «حس» باشند و بتوانیم آن ها را با «فعل Be» جایگزین کنیم قابل استفاده به صورت استمراری نیستند. این فعل ها به فارسی «به نظر رسیدن» ترجمه می شوند. مثال: The food is tasting good. The food tastes good. She is looking depressed. She looks depressed. The music is sounding nice. The music sounds nice. I am feeling sick. I feel sick. The flower is smelling pleasant. The flower smell pleasant. اگر این فعل ها به معنای اصلی شان استفاده شوند، می توانیم آن ها را به صورت استمراری بنویسیم. مثال: I am tasting the food. I am looking at the picture. We are sounding the alarm because the enemy is near here! I am feeling better today. She is smelling the flower. Think اگر Think به معنای «عقیده داشتن» یا «نظری داشتن» به کار برود نمی توان آن را به صورت استمراری به کار برد. مثال: I am thinking everyone should choose the way they dress. I think everyone should choose the way they dress. I am thinking she is not from here. I think she is not from her. اگر Think به معنای «فکر کردن» به کار برود می شود آن را به صورت استمراری به کار برد. مثال: What are you thinking about? I am thinking about taking a trip to Europe. Want و Mean فعل Want در شرایط عادی به صورت استمراری استفاده نمی شود، مگر در جمله یی با محتوایی نظیر مثال ذیل: You are always wanting something. معنی: تو دائم در حال خواستن چیزی هستی. (منظور اینکه دائم در حال بهانه گرفتن هستی.) فعل Mean هم به معنای «معنی داشتن» به صورت استمراری به کار نمی رود. اما ا��ر آن را به معنای «قصد داشتن» به کار ببریم می توان از آن به صورت استمراری استفاده کرد. مثال: I have been meaning to contact you, but the phone lines were disconnected. معنی: دائم قصد داشتم با تو تماس بگیرم، اما خط های تلفن قطع بودند. باقی فهرست باقی فعل هایی که در فهرست آمده اند را نمی توان به صورت استمراری به کار برد. فهرست فوق شامل همه ی افعال Non-Action نمی شود، امکان دارد فعل های دیگری هم وجود داشته باشد که ما از قلم انداخته باشیم. آیا شما فعل دیگری را می شناسید که نتوان به صورت استمراری استفاده کرد؟ در قسمت نظرات این فعل ها را به ما معرفی کنید تا در فهرست فعل های Non-Action قرار بدهیم. و آیا استفاده ی استمراری برای فعل هایی که ما در فهرست فعل های Non-Action قرار داده ایم می شناسید؟ آن ها را هم به ما معرفی کنید تا در این مقاله قرار بدهیم.
Read the full article
#ActionVerbs#DynamicVerbs#English#Grammar#Non-ActionVerbs#StaticVerbs#انگلیسی#دستورزبان#زبان#فعالهایپویا#فعلهایاستمراری#فعلهایایستا#فعلهایغیراستمراری#گرامر
0 notes
Text
فلسفه & امپرسند – معنا تاریخچه و کاربرد علامت &
در انگلیسی به علامت «&» امپرسند (Ampersand) می گویند. امپرسند به جای And، یا همان «و» به کار می رود. امروزه علامت & عمدتن در خلاصه نویسی و علایم تجاری استفاده می شود؛ اما چیزی که کمتر کسی می داند این است که این علامت زمانی جز حروف الفبای انگلیسی بوده و کاربرد گسترده یی داشته. امروزه متخصصان زبان انگلیسی استفاده از علامت & را فقط برای موارد خاصی پیشنهاد می کنند. اگر می خواهید بیشتر راجع به معنا، تاریخچه، و کاربرد امپرسند در انگلیسی بدانید این مقاله را حتمن تا انتها بخوانید. مقالات ما درباره ی آموزش زبان انگلیسی را در سایت دلینگلیش بخوانید.
معنای علامت & (امپرسند)
علامت & ریشه در زبان لاتین دارد. نویسنده های عصر امپراطوری روم برای اینکه سریع تر بنویسند حروف لاتین را به هم می چسباندند (یا به تعبیری شکسته نویسی می کردند). در زبان لاتین کلمه ی ربط «و» می شود «et». کلمه ی et همچنان در زبان های رمانس (از ریشه لاتین) از جمله فرانسوی به معنای «و» است. حتا همچنان در انگلیسی هم از عبارت های «et cetera» یا «.etc» به معنای «و غیره»، و «et al» به معنای «و دیگران» استفاده می شود. وقتی نویسندگان رومی شکسته نویسی می کردند دو حرف e و t را به هم می چسباندند که در نتیجه علامتی شبیه به علامت امروزی & به وجود می آمد. به عبارت دیگر علامت & حالت شکسته و تغییر شکل یافته ی کلمه ی et به معنای «و» در زبان لاتین است.
در تصویر ذیل می توانید سیر تبدیل et به & و تغییر شکل یافتن آن در طول زمان را ببینید:
امروزه طراحان فونت آن قدر در مورد شکل امپرسند خلاقیت به خرج می دهند که دیگر غیر ممکن است تشخیص بدهیم علامت & زمانی دو حرف et بوده!
تاریخچه امپرسند (علامت &)
حال که معنای علامت & را می دانیم، و فهمیدیم که چطور به وجود آمده، احتمالن برایتان سوال است که چطور نام «امپرسند» (Ampersand) را به خود گرفته. برای این منظور باید برگردیم به قرن 19 ام، زمانی که علامت & 27 امین حرف از الفبای انگلیسی (و برخی دیگر زبان های اروپایی) بوده.
برگی از یک کتاب قرن 18 امی آموزش زبان انگلیسی برای کودکان که حروف الفبا را با علامت & نشان می دهد در قرن 19 ام، وقتی دانش آموزان تمرین هجی کلمات می کردند، وقتی به حروف A I O که به تنهایی و به طور مجزا یک کلمه هم به حساب می آمدند می رسیدند، جهت تاکید روی این مسئلهT از عبارت لاتین «per se» استفده می کردند. Per se یک عبارت لاتین به معنای «به خودی خود» یا «به تنهایی» (به انگلیسی: By itself) است، که همچنان به در انگلیسی کاربرد دارد. دانش آموزان مثلن وقتی می خواستند عبارت «I am» را صرف کنند می گفتند: I per se, A, M حال اگر یادتان باشد گفتیم که علامت & 27 امین حرف از الفبای انگلیسی بود، و بعد از حرف Z نوشته می شد. بنابراین وقتی دانش آموزان می خواستند حروف الفبا را با آواز یا به صورت آهنگین بخوانند، چند حرف آخر الفبا را این طور می خواندند: X, Y, Z, and per se & به این ترتیب عبارت « and per se &» که تلفظ می شد «اند پر سی اند»، در اثر کثرت استفاده تبدیل شد به «Ampersand» (یا امپرسند)! این نام از آن زمان تا به حال به عنوان نام علامت & به کار می رود.
کاربرد علامت & (َAmpersand)
بدیهی است در زمانی که علامت & ابداع شد، آن را برای استفاده در همه ی متون به کار می بردند. حتا تا قرن 19 ام که این علامت جز حروف الفبای انگلیسی بود، وجهه یی رسمی داشت و در همه ی انواع متون به کار می رفت. اما استفاده از علامت & در قرن 20 ام رفته رفته کاهش یافت، تا جایی که امروزه استفاده از این علامت برای تقریبن همه ی انواع متون نامناسب قلمداد می شود. بدیهی است که در متون غیر رسمی و دوستانه، و گفت و گو های اینترنتی، استفاده از علامت امپرسند هیچ اشکالی ندارد _شاید به دلیل پر کاربرد بودن این علامت در دنیای مجازی باشد که آن را بالای کلید 7 در همه ی کیبورد ها قرار می دهند. اما متخصصان زبان انگلیسی استفاده از & را در همه ی متون رسمی و دانشگاهی، نامه ها، و غیره نامناسب می دانند. آن ها پیشنهاد می کنند که به جای علامت &، حالت کامل آن یعنی «And» را بنویسیم. از مواردی که استفاده از امپرسند در آن مجاز است، علایم اختصاری است. برخی شرکت ها از & در حروف اختصاری نامشان استفاده می کنند؛ نظیر: H&M / AT&T / D&G مورد مجاز دیگر در عناوین روزنامه ها، کتاب ها، فیلم ها و دیگر مواردی است که مشکل کمبود فضا وجود دارد؛ نظیر: Beyond Good & Evil / Written by Sina Ghasemi & Mohammad Ali Hashemi شما چه موارد استفاده ی دیگری برای علامت & (امپرسند) می شناسید؟ آن ها را در کامنت ها ذکر کنید تا به این مقاله اضافه کنیم. Read the full article
0 notes
Text
Already و Yet - از کدام در کجا باید استفاده کرد؟
از دو کلمه ی Already و Yet در همه ی زمان ها (Tense) های انگلیسی استفاده می شوند؛ اما بیشترین استفاده از آن ها با زمان حال کامل (Present Perfect) است. معنای کلمه ی Yet در اکثر جمله ها «هنوز» است؛ اما کلمه ی Already معانی مختلفی دارد از جمله «از همین حالا»، «به این زودی»، «تا به حال»، و «از قبل / قبلن». همانطور که می بینید معنای Already کمی گنگ است؛ کاربرد Already و Yet هم درست به همین شکل کمی گنگ است. پس اگر برایتان سوال است که از Already و Yet در کجا باید استفاده کنید؛ ادامه ی این مقاله را بخوانید. برای خواندن دیگر مقالات راجع به آموزش زبان انگلیسی، به صفحه ی نخست سایت مراجعه کنید.
معنای Already و Yet
در حالی که کلمه ی Yet معمولن تنها معادل «هنوز» در جملات منفی فارسی است، کلمه ی Already را می بایست بر حسب جمله یی که در آن قرار دارد تعریف کرد؛ چراکه Already در انگلیسی معنای شناوری دارد، و این معانی معادل تک کلمه یی در فارسی ندارند. اما در هر صورت معنای Already معمولن یکی از این چهار مورد است: «از همین حالا»، «به این زودی»، «تا به حال»، و «از قبل / قبلن». خواندن چند مثال به ما بیشتر کمک می کند. I've already eaten lunch. قبلن (از قبل) غذا خورده ام. It's fall already. از همین حالا (به این زودی) پاییز آمده. Summer is over already. به این زودی (هنوز هیچی نشده) تابستان تمام شده. I have seen this film 3 times already. این فیلم را تا به حال (از قبل / قبلن) سه بار دیده ام. Are we there already? به این زودی رسیدیم؟ حالا چند مثال برای Yet بخوانید: I haven't eaten lunch yet. هنوز ناهار نخورده ام. It's not fall yet. هنوز پاییز نیامده. Summer isn't over yet. تابستان هنوز تمام نشده. I haven't seen this film yet. این فیلم را هنوز ندیده ام. Are we there yet? هنوز نرسیده ایم؟
کاربرد Already و Yet
از Already در جملات مثبت و سوالی؛ و از Yet در جملات منفی و سوالی استفاده می کنیم. در واقع نشانه ی اصلی برای اینکه بدانیم از Already باید استفاده کنیم یا Yet در درجه ی اول منفی و مثبت بودن، و سوالی یا خبری بودن آن جمله است. اما برای این انتخاب ریزه کاری هایی هم داریم که در ادامه با مثال توضیح خواهیم داد. تصور کنید در کلاس زبان نشسته ایم. من به شما تمرینی می دهم و می گویم 5 دقیقه زمان دارید که حلش کنید. یک دقیقه می گذرد، شما دست بلند می کنید و می گوید: I'm finished! تمام کرده ام! بعد من که تعجب کرده ام و انتظار نداشتم به این زودی تمرین را حل کنید، می پرسم: You're finished already? به این زودی تمام کرده ای؟ بعد شما جواب می دهید: Yes, already. بله به همین زودی. من یک باریکلا به شما می گویم صبر می کنم بقیه ی همکلاسی هایتان جواب تمرین را بدهند. چهار دقیقه می گذرد و خطاب که کل کلاس که در حال جواب دادن به تمرین هستند می گویم: Are you finished? تمام کرده اید؟ همه یک صدا جواب می دهند: Not yet. هنوز نه. پنج دقیقه می گذرد و عده یی دیگر می گویند که تمرین را جواب داده اند. ولی هنوز عده یی مانده اند. از آن ها می پرسم: Are you finished yet? هنوز تمام نکرده اید؟ شاگرد ها جواب می دهند: Not yet. هنوز نه. به آن ها یک دقیقه ی دیگر وقت می دهم. همه جواب می دهند جز یک نفر. من که کلافه شده ام از او می پرسم: Aren't you finished yet? هنوز هم تمام نکرده ای؟ او با خجالت جواب می دهد: Sorry, professor; I'm just finished. شرمنده استاد. تازه تموم کردم.
مرور استفاده از Already و Yet
در داستان بالا سعی کردم تمام حالت هایی که در آن Already و Yet به کار می رود را فهرست کنم. بیایید یک بار دیگر مرور کنیم. در حالت عادی و خنثا اصلن از Already و Yet استفاده نکردم: Are you finished? اما وقتی با موقعیتی مواجه شدم که زودتر از انتظارم اتفاق افتاده بود (جواب تمرین را زودتر از موعد داده بودید) من از Already در سوالم استفاده کردم. و شما هم با Already جواب مثبت دادید: _ Are you finished already? _ Yes, Already. وقتی من انتظار وقوع اتفاقی را داشتم (پنج دقیقه زمان عادی تمام شده بود شاگردان باید جواب می دادند)، از Yet در سوالم استفاده کردم. شاگردان هم چون جواب منفی می خواستند بدهند از Yet استفاده کردند: _ Are you finished yet? _ Not yet! اما در شرایط آخر، وقتی زمان وقوع اتفاقی از انتظار من فراتر رفته بود (مدت زمان عادی جواب دادن به سوال های گذشته بود)، هم از Yet استفاده کردم، و هم جمله ام ساختار منفی داشت: _ Aren't you finished yet? وقتی از Yet در سوال منفی استفاده می کنیم، اوج کلافگی ما را نشان می دهد. این در حالی است که وقتی از Already در سوالمان استفاده می کنیم، اوج جاخوردن و سورپریز شدن ما را نشان می دهد. دو حالت دیگر جایی در بین این دو مورد قرار می گیرند. Read the full article
0 notes
Text
چرا در انگلیسی «dr» و «tr» را «ج» و «چ» تلفظ می کنند؟
اگر به مکالمه های انگل��سی توجه کرده باشید، حرف «D» که در حالت عادی صدای «د» می دهد، وقتی بلافاصله قبل از حرف «R» می آید صدای «ج» می دهد. همچنین حرف «T» که در حالت عادی صدای «ت» می دهد، وقتی بلافاصله قبل از حرف «R» می آید صدای «چ» می دهد. در این مقاله می خواهیم دلیل این نحوه ی تلفظ انگلیسی Dr Tr را توضیح بدهیم. قبل از خواندن مقاله ی تلفظ انگلیسی dr tr، ابتدا فایل صوتی ذیل را گوش بدهید: دیگر مقالات آموزش زبان انگلیسی ما را در سایت دلینگلیش بخوانید.
در چه مواقعی حروف «D» و «T»، صدای «ج» و «چ» می دهند؟
اجازه بدهید ابتدا دو کلمه را مثال بزنیم که در آن ها حروف D و T همراه با حرف R استفاده نشده اند: Tick: /tɪk/ Dink: /dɪŋk/ تلفظ کلمه ی اول با حروف فارسی می شود «تیک»، و تلفظ دومی «دینک». در این کلمات تلفظ دور حرف T و D به طور عادی «ت» و «د» می باشد. اما گاهی اوقات حروف Tو D می توانند جور دیگری تلفظ شوند. مثال: Picture: /ˈpɪktʃə/ Schedule: /ˈskɛdjuːl/ در مثال های بالا، همانطور که در فوتیک استانداردی که در مقابلبشان نوشته شده می بینید، تلفظ حروف T و D دیگر «ت» و «د» نیست. بلکه اگر تلفظ کلمه ی Picture را با حروف فارسی بنویسیم می شود «پیکچر»، و کلمه ی Schedule می شود «سکجول». تلفظ حروف T و D یه این صورت معمولن با کلمات لاتینی که در آن ها حرف U بلافاصله بعد از حروف D و T آمده باشد پیش می آید. تلفظ این کلمات به این شکل تبدیل به استانداردی برا تلفظ انگلیسی شده، و کلمه های مشابه دیگر بسیاری در انگلیسی پیدا می شود. مثال: Module / Graduate / Fraudulence / Education Lecture / Portuguese / Future / Signature
تلفظ انگلیسی Dr Tr
حال برای اینکه بگوییم چرا در انگلیسی DR و TR به ترتیب «ج» و «چ» تلفظ می شوند، خوب است ابتدا مثالی برای هر کدام بزنیم: Drink: /drɪŋk/ Trick: /trɪk/ همانطور که در فونتیک استاندارد جلوی هر یک از این کلمات می بینید، هیچ علامتی وجود ندارد که نشان بدهد حروف D و T می بایست «ج» و «چ» تلفط شوند. با این حال چرا وقتی به تلفظ انلیسی گوش می دهیم کلمه ی Drink را چیزی شبیه به «جرینک» و Trick را چیزی شبیه به «چریک» می شنویم؟ دلیل این امر فقط و فقط بخاطر نحوه ی خاص تلفظ حرف R در انگلیسی است.
تلفظ حرف «R» در انگلیسی
انگلیسی وقتی صدای «ر» را تلفظ می کنند زبانشان را بالای ردیف دندان های بالا ثابت نگه می دارد. این در حالی است که در فارسی، در کنار بسیاری از دیگر زبان ها، هنگام تلفظ صدای «ر» زبان بالای دندان ها ثابت نمی ماند، بلکه زبان به بالای ردیف دندان های بالایی چندبار خیلی سریع ضریه می زند. البته در همه ی گویش های انگلیسی تلفظ صدای «ر» به این شکل نیست. به گویش هایی که در آن ها در هنگام تلفظ صدای زبان به دندان ها ضربه می زند «rhotic» گفته می شود (نظیر گویش اسکاتلندی)، و به گویش هایی که در آن زبان ثابت می ماند و ضربه نمی زند «non-rhotic» می گویند (از جمله گویش استاندارد انگلیسی و آمریکایی هم می شود).
چرا در انگلیسی «dr» و «tr» را «ج» و «چ» تلفظ می کنند؟
در واقع تلفظ حروف D و T به صورت «ج» و «چ»، تمامن بخاطر تلفظ non-rhotic حرف R در کلمات انگلیسی است. اگر صدای «ر» را به صورت rhotic تلفظ کنید در آن صورت تلفظ حروف «د» و «ت» به صورت مجزا قبل از آن شدنی است؛ در حالی که غیر ممکن است بتوانید صدای «ر» را به صورت non-rhotic تلفظ کنید و بتوانید قبل از آن صدا های «د» و «ت» را به طور مجزا تلفظ کنید. در هنگام تلفظ کلماتی که در آن DR یا TR در کنار هم می آیند، انگلیسی زبان ها ناخواسته مجبور به تلفظ حروف D و T به صورت «ج» و «چ» هستند. اگر باورتان نمی شود سعی کنید کلمات «مدرسه» و «مطرح» را مثل انگلیسی non-rhotic تلفظ کنید! احتمالن چیزی شبیه به این تلفظ کردید: «مجرسه» و «مچرح»!!! :) پس از آن جا که تلفظ حروف TR و DR به شکلی که توضیح داده شد ربطی به ساختار آواشناسی زبان انگلیسی ندارد، و ��نها پدیده یی است که بخاطر نحوه ی خاص ادای صدا های «ت»، «د»، و «ر» در کنار هم به وجود آید، دلیلی هم ندارد آن را به عنوان یک قاعده ی تلفظ در فونتیک کلمات در دیکشنری نشان بدهند. Read the full article
1 note
·
View note
Text
اسم های بدون حرف تعریف - Zero Article / No Article
در مقاله ی حروف تعریف اسم (Articles) به تعریف معانی این حروف در انگلیسی پرداختم. در مقاله های حرف تعریف اسم نکره (A و An) و حرف تعریف اسم معرفه (The) به تشریح بیشتر و آوردن مثال برای انواع مواردی که این دو حروف تعریف در انگلیسی استفاده می شود پرداختم. حالا می خواهیم مواردی را توضیح بدهیم که هیح تعریفی برای اسم (Noun) در انگلیسی به کار نمی رود. به چنین مواردی اسم های بدون حرف تعریف ( یا به انگلیسی Zero Article / No Article) می گویند. برای خواندن مقالات بیشتر راجع به آموزش زبان انگلیسی به صفحه ی اصلی سایت دلینگلیش مراجعه کنید.
اسم های بدون حرف تعریف - Zero Article / No Article
منظور اسم یا اسامی آن چیزی است که در انگلیسی Noun خطاب می شود؛ بنابراین کلمه ی «اسم» را با اسم خاص (مانند اسم افراد یا مکان ها» اشتباه نکنید. برخی از مواردی که همراه اسم هیچ حرف تعریفی نمی آید را در مقالات قبلی به طور مختصر در قالب موارد استثنا یا تبصره برای حروف تعریف نکره و معرفه توضیح دادیم. اما در ادامه همه ی مواردی که در آن حرف تعریف اسم به کار نمی رود را فهرست کرده ایم. در انگلیسی به مواردی که حرف تعریف به نمی رود «Zero Article» یا «No Article» می گویند. این مواقع هیچ کدام از حروف تعریف A، An، و The همراه اسم های به کار نمی رود.
اسم های همراه با اعداد شمارشی، Determiner ها، و ضمیر ها
قبلن گفته بودیم که همراه با اسم های مفرد قابل شمارش از حرف تعریف نکره (A یا An) استفاده می کنیم؛ مثلن: A book. و گفتیم می توان به جای «A» از عدد شمارشی «One» هم استفاده کرد؛ مثلن: One book. حالا می خواهیم این تعریف را گسترش بدهیم و بگوییم می توانید برای اسامی قابل شمارش بیشتر از یک (یا جمع) از اعداد شمارشی استفاده کنید. مثال: I want to buy two books. می خواهم سه کتاب بخرم. وقتی از اعداد شمارشی (1، 2، 3، و غیره) در کنار کلمات استفاده می کنید، نیاز به استفاده از هیچ حرف تعریف اسمی نیست. همچنین اگر از Determiner هایی مثل few، some، و many؛ و یا ضمیر های ملکی یی نظیر my، your، his در کنار یک اسم استفاده کنید دیگر نیاز به به کار بردن هیچ حرف تعریف اسمی نیست. مثال: I need some money. مقداری پول نیاز دارم. I smoke a lot of cigarettes every day. هر روز کلی سیگار می کشم. This weekend we will clean our rooms. این آخر هفته اتاق هایمان را تمیز خواهیم کرد.
ملیت ها (و دیگر صفت ها)
در انگلیسی، ملیت ها نوعی صفت به حساب می آیند، و بدیهی است که حروع تعریف اسم همراه با صفت ها به کار نمی روند. مثال: She is Japanese. او ژاپنی است. He is happy. او خوشحال است. اما اگر بعد از یک صفت یک اسم به کار برود، در آن صورت از حروف تعریف استفاده می کنیم. مثال: She is the Japanese athlete. او (آن) ورزشکارِ ژاپنی است. He is a happy person. او آدم شادی است.
روز های هفته و ماه
به طور کلی همراه با روز های هفته و نام ماه ها حرف تعریف اسم نمی آید. مثال: Today is Sunday. امروز یکشنبه است. He comes on Fridays. او جمعه ها می آید. August is the eight month is Gregorian calendars. اوت هشمتین ما در تقویم میلادی است.
همراه با کلمه Pain برای بیماری ها و درد ها
از کلمات مختلفی برای بیان درد ها و بیماری ها می توان استفاده کرد. اگر از کلمه ی Pain برای این منظور استفاده کنید، نیاز نیست از حرف تعریف اسم استفاده کنید. مثال: I have pain all over my body. همه جای بدنم درد می کنه. I'm in pain. درد دارم.
اسامی اشخاص
اسامی اشخاص و حیوانات چون اسم خاص (Proper Noun) هستند نیازی به حرف تعریف اسم ندارند. Mohammad is a playful boy. محمد پسر بازیگوشی است. My hamster's name is Joseph. اسم همسترم جوزف است.
همراه با اعداد ترتیبی در شرایط خاص
اگر قبل از اعداد ترتیبی ضمیر بیاید، یا بعدشان اسم نیاید، در این صورت حرف تعریف نمی گیرند. مثال: It's her second time playing the guitar. دومین بارش است که گیتار می نوازد. First, walk straight ahead, then, turn left. اول مستیقیم برو، بعد بپیچ سمت چپ.
اشاره به یک گونه
برای اشاره ی به یک گونه یا دسته به طور کلی نیازی به استفاده از حرف تعریف نیست. البته با ساختاری متفاوت که در مقاله ی حرف تعریف معرفه توضیح دادیم می توان از The هم استفاده کرد. مثال: Hens can't fly. مرغ ها پرواز نمی کنند. Men don't cry. مرد ها گریه نمی کنند.
اشاره به موارد کلی
برای گفتن حرفی کلی راجع به یک سوژه نیاز به استفاده از حرف تعریف نیست. مثال: Two things that Iranians can't live without: tea and sugar cubes! دو چیز که ایرانی ها نمی توانند بدون شان زندگی کنند: چای و قند! مثال ذیل هم به افتخار طرفداران گاسپار نوئه: Birth and death are extraordinary experiences. Life is a fleeting pleasure. تولد و مرگ تجربه هایی حیرت انگیزند. زندگی لذتی کوتاه است.
نام کشور ها و زبان ها
نام کشور ها و زبان ها به طور کلی بدون حرف تعریف می آیند. اگرچه موارد خاصی هم وجود دارد که نام کشور ها ��یاز به حرف تعریف معرفه (The) دارد، که در مقاله ی حرف تعریف اسم معرفه آن را توضیح دادیم. مثال: Iran / France / Germany Persian / French / German
برخی اجزای جغرافیایی
این مبحث را نیز در مقاله ی حرف تعریف اسم معرفه به طور مفصل توضیح دادیم. برخی از اجزای جغرافیایی نظیر کوه (نه رشته کوه)، جزیره (نه مجمع الجزایر)، و قاره، بدون حرف تعریف نوشته می شوند، در حالی بسیاری موارد دیگر لزومن با حرف تعریف معرفه نوشته می شوند. مثال: Mount Damavand is a very high mountain. کوه دماوند، کوه بسیار مرتفعی است. Qeshm is the second largest island in the Persian Gulf. قشم دومین بزرگترین جزیره در خلیج فارس است. Iran is a large country located in Asia. ایران کشور بزرگی واقع در آسیا است.
اسامی انتزاعی
منظور اسامی انتزاعی کلماتی است که بیانگر ایده هایی غیر ملموس باشند؛ کلماتی نظیر غم، شادی، موفقیت، تحصیل، شعر، ادبیات، و غیره. این کلمات نیاز به حرف تعریف اسم ندارند. موضوعات درسی هم از این قاعده تبعیت می کنند. مثال: Education and success matter a lot to families. تحصیل و موفقیت اهمیت زیادی برای خانواده ها دارد. Literature was my favorite subject in school. I used to write poems back then. ادبیات درس مورد علاقه ی من در مدرسه بود. آن زمان شعر می نوشتم.
مکان ها و خیابان ها
نام مکان ها و خیابان ها نیاز به حرف تعریف ندارد. مثال: We live on Aghaghia Blvd. در بلوار اقاقیا زندگی می کنیم. Mehrabad Airport is an international airport. فرودگاه مهرآباد، فرودگاهی بین المللی است. نکته مهم حتا اگر در نام خیابانی عدد استفاده شده باشد، معمولن (اما نه همیشه) از حرف تعریف استفاده نمی شود. We live on 22nd street. ما در خیابان 22ام زندگی می کنیم. نکته مهم دوم با مکان هایی نظیر گالری ها، موزه ها، سالن های تئاتر و سینما، هتل ها، و رستوران ها حرف تعریف The استفاده می شود، مگر اینکه نام یک شخص در عنوان آن ها استفاده شده باشد. البته همه ی این موارد دارای استثنا های زیادی هستند. We stayd at Sina Palace for a week. ما یک هفته در سینا پالاس اقامت داشتیم. The Atlantic is a five star hotel. هتل آتلانتیک، هتلی پنج ستاره است.
تیتر های روزنامه و مجلات
بخاطر کوتاه شدن طول نوشته ها در عنوان های روزنامه، مجلات، اعلانات، و مواردی از این دست، معمولن حرف تعریف اسم را نمی نویسند. این سبک نوشتار تبدیل به عرفی برای روزنامه نگار ها شده. مثال: Obama Leaves White House. اوباما کاخ سفید را ترک می کند. این جمله با سبک نوشتاری عادی می شود: Obama leaves the White House.
دیگر موارد استفاده
با نام بازی ها و ورزش ها حرف تعریف استفاده نمی شود: I played soccer when I was a kid. بچه که بودم فوتبال بازی می کردم. Let's play chess. بیا شطرنج بازی کنیم. با وعده های غذایی حرف تعریف به کار نمی رود: We've just had dinner. تازه ��ام خورده ایم. He never eats breakfast. او هیچ وقت صبحانه نمی خورد.
جمع بندی درباره ی اسم های بدون حرف تعریف
فرض کنید می خواهید بگویید «این فایل را از طریق تلگرام برایت می فرستم»؛ کدام یک از جملات ذیل درست است؟ I'll send this file over on Telegram. I'll send this file over on the Telegram. هدف از ذکر این مثال خاطر نشان کردن گنگ بودن استفاده یا عدم استفاده از حرف تعریف اسم علی رقم بررسی موشکافانه ی تمام موارد استفاده از آن ها بود. مثلن در موارد بالا اگر «تلگرام» را یک نوع خدمات حساب کنیم در آن صورت می بایست حرف تعریف The بگیرد. اما اگر آن را از دید نوعی اسم خاص نگاه کنیم، در آن صورت نیاز به حرف تعریف ندارد. در مقاله های قبلی هم گفتیم که استفاده های دو گانه یی از حروف تعریف وجود دارد. مثلن برخی می گویند «The Internet» در حالی که برخی دیگر می گویند «Internet». به کار بردن یا نبردن حرف تعریف اسم معرفه (The) در موارد جزئی یی از این قبیل معمولن از گویشی به گویش دیگر فرق می کند. اما یک طرح کلی وجود دارد. به نظر می رسد وقتی یک پدیده ی جدید به وجود می آید ابتلا با حرف تعریف معرفه (The) به آن اشاره می کنند تا به نوعی آن را مجزا از بقیه کنند؛ اما وقتی آن پدیده به اندازه ی کافی شناخته می شود آن وقت تبدیل به چنان چیز بدیهی و معروفی می شود که دیگر نیاز به حرف تعریف معرفه ندارد. این اتفاق در مورد Facebook هم افتاد. کلمه ی facebook در اصل نوعی آلبوم عکس یادگاری در مدارس است، برای همین وقتی مارک زاکربرگ فیسبوک را بنیانگذاری کرد ابتدا آن را «The Facebook» خطاب می کردند تا از یک آلبوم عکس عادی مجزا بشود؛ اما بعد از شهرت فیسبوک دیگر از حرف تعریف The استفاده نشد. بنابراین اگر بخواهیم جواب سوال ابتدای این مبحث را بدهیم، می گوییم که مورد اولی درست است، و لزومی ندارد Telegram با The نوشته شود. نظراتتان را با ما در میان بگذارید. Read the full article
0 notes
Text
Definite Article - حرف تعریف اسم معرفه: The
اگر مقاله ی حروف تعریف اسم (Articles) ما را خوانده باشید، در آن جا گفتیم در حالی که در فارسی چیزی به عنوان حرف تعریف اسم معرفه نداریم، در انگلیسی کلمه ی The برای این منظور وجود دارد (که به آن Definite Article می گویند). درک معنا و کاربرد کلی The ساده است، اما این کلمه در موقعیت های مختلفی به کار می رود که برای ما فارسی زبانان که معادلی برای این علامت در زبانمان نداریم پیچیده می شود. بنابراین قصد داریم در مقاله یی که پیش رو دارید حرف تعریف معرفه (The) را در انگلیسی بیشتر توضیح بدهیم و همه ی کاربرد های آن در شرایط مختلف را معرفی کنیم.
Definite Article - حرف تعریف اسم معرفه: The
در زبان انگلیسی، وقتی می خواهیم راجع به چیزی صحبت کنیم که مخاطب ما آن را می شناسد و یا فقط یک نسخه از آن وجود دارد، از کلمه ی The استفاده می کنیم. به جمله های ذیل دقت کنید: I want to buy a book. می خواهم کتابی (یک کتاب) بخرم. I want to buy the book. می خواهم کتاب را بخرم. وقتی می گوییم a book، منظورمان یک کتاب به طور کلی است، و نه یک عنوان مشخص از کتاب. ولی وقتی می گوییم the book، داریم راجع به یک کتاب مشخص صحبت می کنیم؛ در این حالت گوینده و مخاطب، هر دو، می دانند کدام کتاب است. در دستور زبان انگلیسی به کلمه ی «The»، «Definite Article» می گویند، که معادل «حرف تعریف اسم» است. اگرچه در فارسی عبارت «حرف تعریف اسم» را داریم، اما در حقیقت چنین پدیده یی در زبان ما وجود ندارد. در فارسی علامت نکره وجود دارد («ی» نکره)، اما یک کلمه ی معرفه (یعنی شناخته شده) فاقد علامت است. این یعنی در حالی که در انگلیسی می گوییم «the book»، در فارسی فقط می گوییم «کتاب»! برخی شاید فکر کنند کلمه ی «را» معادل حرف تعریف معرفه ی «The» است؛ اما اینطور نیست. «را» علامت مفعول در زبان فارسی است. در مثال بالا همین کلمه ی «کتاب» که با «را» آمده اگر در ابتدای جمله و به صورت فاعل می آمد دیگر «را» نمی گرفت. مثال: کتاب پاره شد.
کاربرد های حرف تعریف اسم معرفه: The
اما آموزش زبان فارسی دیگر کافی ست! بیایید ببینیم حرف تعریف اسم معرفه The (Definite Article) در چه شرایطی به کار می رود. به نظرتان متداول ترین کلمه ی انگلیسی کدام کلمه است؟ حدستان چیست؟ شاید تعجب کنید، اما طبق آمار Cambridge Corpus متداول ترین کلمه ی انگلیسی چه در گفتار و چه در نوشتار، کلمه ی «the» است. هر پاراگراف عادی یی که دلتان می خواهد را انتخاب کنید و دفعات تکرار هر کلمه را بشمارید، ببینید چند بار کلمه ی the در آن تکرار می شود. برای نمونه این جملات معروف از کلیسی / خلیسی (Khaleesi) در سریال Game of Thrones را برایتان انتخاب کرده ایم. خودتان بشمارید ببینید چندبار از حرف تعریف The در این چند جمله استفاده شده: “I am Daenerys Stormborn of the House Targaryen, the first of my name; the rightful heir to the Iron Throne, the queen of the Seven Kingdoms of Westeros, the Rhoynar, and the First Men. I am the Mother of Dragons, the Khaleesi of the Great Grass Sea, the Unburnt, and the Breaker of Chains.” «من دنریس استورمبورن از خاندان تارگارین، اولین در نام خودم؛ وارث به حق تخت آهنین، ملکه ی هفت پادشاهی وستروس، روینار، و مردمان نخستین ام. من مادر اژدهایان، خلیسی دریای علوفه ی پهناور، ناسوختنی، و شکننده ی زنجیرها ام.»
در همین چند جمله بسیاری از کاربرد ها و موارد استفاده از حرف تعریف اسم معرفه ی The را مشاهده کردید. اما بیایید همه ی موارد را جز به جز بررسی کنیم. پس همراه ما باشید.
فقط یک نمونه از یک چیزی در جایی که هستیم باشد
همانطور که از نام حرف تعریف اسم «معرفه» بارز است، از این علامت برای اشاره به چیزی شناخته شده، مشخص، و دقیق استفاده می کنیم. به جمله های ذیل دقت کنید: Turn the TV on. تلویزیون را روشن کن. Open the window. پنجره را باز کن. وقتی می گوییم «تلویزیون را روشن کن»، مخاطب ما می داند داریم راجع به تلویزیونی که در اتاقی که هستیم وجود دارد اشاره می کنیم، و نه مثلن تلویزیون همسایه! بنابراین هر گاه فقط یک نمونه از یک چیز در محلی باشد، از The برای اشاره به آن استفاده می کنیم.
فقط یک نمونه از چیزی در دنیا وجود داشته باد
توضیحات مورد قبلی را می توانیم برای پدیده هایی که فقط یک نمونه از آن ها در دنیا وجود دارد تعمیم دهیم. مثال: The Earth goes around the Sun. زمین دور خورشید می گردد. فقط یک زمین و فقط یک خورشید در دنیا وجود دارد، پس می گویم «the Earth» و «the Sun». بنابراین بی خود نبود که کلیسی می گفت «the Iron Throne»، چرا که فقط یک «تخت آهنین» در دنیا وجود دارد! اما قضیه به این سادگی تمام نمی شود؛ چراکه در دنیا فقط یک سیاره ی مشتری وجود دارد، اما همراه با سیاره مشتری که به انگلیسی می شود «Jupiter»، حرف تعریف The استفاده نمی کنیم! مثال: Jupiter is a planet in our solar system. مشتری یک سیاره در منظومه ی شمسی ما است. این کاربرد دوگانه از The را می توانیم این طور توجیح کنیم: Jupiter یک اسم خاص است و فقط برای نامیدن این سیاره به کار می رود (اگر چه در اصل نام خدایی رومی بوده، اما امروزه فقط برای نامیدن این سیاره به کار می رود)، در حالی که Earth و Sun به معانی دیگری هم در زندگی روزمره به کار می روند. در انگلیسی کلمه ی Erath به معنی «خاک» هم هست، ضمن این که از کلمه ی Sun به وفور در شعر و ادبیات استفاده می شود _مثلن می گوییم «There are a thousand suns in your hair» (هزاران خورشید در گیسوان توست)!
صفت های عالی
این کاربرد حرف تعریف معرفه هم در ادامه ی مبحث قبلی است. گفتیم وقتی فقط یک نمونه از چیزی وجود داشته باشد، از The استفاده می کنیم. حالا مثال ذیل را بخوانید: Jupiter is the biggest planet in our solar system. مشتری بزرگتین سیاره در منظومه ی شمسی ما است. ما همراه با صفت عالی «Biggest» از حرف تعریف اسم معرفه (The) استفاده کردیم. می توانیم کاربرد The در این مورد را این طور توجیح کنیم که ما از صفت های عالی فقط موقعی استفاده می کنیم که در یک کیفیت یا صفت مشخص فقط یک چیز بهتر یا برتر از بقیه باشد. وقتی می گوییم مشتری بزرگرترین سیاره است، در واقع سیاره ی مشتری را از نظر بزرگی مجزا از بقیه کردیم.
اعداد ترتیبی
با اعداد ترتیبی مثل «اول، دوم، سوم، و غیره» هم حرف تعریف معرفه (The) به کار می رود _البته فقط در صورتی که بعد از اعداد ترتیبی یک اسم بیاید (و یا اسم به قرینه ی لفظی حذف شده باشد). مثال: I am Daenerys Stormborn of the House Targaryen, the first of my name. من دنریس استورمبورن از خاندان تارگارین، اولین در نام خودم هستم. I am the first person to win this competition; the second is unknown. من اولین نفری هستم که این مسایقه را می برد؛ دومی معلوم نیست کی ست. در جمله ی اول، عبارت «the first of my name» حتمن می بایست همراه The نوشته شود، چرا که بعد از آن کلمه ی Name آمده. در جمله ی دوم، کلمه ی Person در عبارت « the second is unknown» به قرینه ی لفظی حذف شده (یعنی گوینده یا نویسنده آن را جهت عدم تکرار نگفته) اما می دانیم اصولن جایش آن جاست. در مواردی که یک ضمیر ملکی قبل از اعداد ترتیبی بیاید، و یا اعداد ترتیبی برای نشان دادن مراحل یک پروسه به کار بروند، نیاز به The نیست. مثال: It’s my first time. بار اول ام است. To make omelet; first, you need to cut some tomatoes. Second, fry the tomatoes until they’re soft. برای دست کردن امت؛ اول، می بایست تعدادی گوجه خرد کرنید. دوم، گوجه ها را تا زمانی که نرم شوند سرخ کنید. (آشپزی با دلینگلیش!)
چیز هایی که قبلن ذکر شده اند
هنگام توضیح حرف تعریف نکره، گفتیم که اگر چیزی را برای با اول است که می خواهید نام ببرید، می بایست از حروف تعریف نکره (A و An) استفاده کنید. حالا این توضیح را کامل می کنیم و می گوییم، اگر برای دوم و یا بیشتر یک چیز را می خواهید نام ببرید می بایست از حرف تعریف معرفه (The) استفاده کنید. مثال: I saw a weird man yesterday. The man was shabby and dirty. دیروز مردی را دیدم. مرد (یا مرده) ژولیده و کثیف بود.
برای اشاره به یک «گونه» / همه ی نمونه های موجود از چیزی
در انگلیسی می توانیم حرف تعریف معرفه (The) را برخی اشیا، حیوانات، یا افراد استفاده کنیم تا نظری کلی راجع به همه ی نمونه های موجود از آن شی، حیوان، یا افراد بدهیم. به عبارت دیگر کل گونه یا نژاد یا دسته را مخاطب قرار می دهیم. از این ساختار در فارسی هم استفاده می کنیم. مثال: The duck cannot fly. اردک پرواز نمی کند. The man is a greedy species. انسان گونه ی طماعی است. وقتی از چنین ساختاری استفاده می کنیم، اسم حتمن باید به صورت مفرد بیاید، و قبل از آن از The به کار برود. این جملات را با ساختار دیگری هم می توان نوشت: Ducks cannot fly. Humans are greedy.
اشاره به گروهی از افراد
این کاربرد از حرف تعریف The دقیقن مشابه مورد قبلی است. می توان از ساختاری شبیه مورد قبلی برای صحبت کردن راجع به افرادی که در ویژگی خاصی با هم شریک هستند استفاده کرد. اما تفاوتی هم وجود دارد. در مورد قبلی ما The را قبل از یک «اسم» به کار می بردیم؛ اما اینجا کلمه یی که بعد از The می آید یک «صفت» است. علاوه بر این فعل جمله هم به صورت جمع می آید و نه مفرد. مثال: The rich exploit the poor. ثروتمندان فقرا را استثمار می کنند. The old depend on the young. سالمندان متکی به جوانان هستند. جملات بالا را می توان به شکل ذیل هم نوشت: Rich people exploit the poor people. Old people depend on the young people.
اشاره به موارد خاص از بین موارد کلی
در دو سر فصل قبل تر گفتیم که چطور از حرف تعریف معرفه می توانیم برای اشاره یک گونه یا یک کلیت استفاده کنیم، اما حالا می خواهیم بگوییم چطور از The برای اشاره به برعکس آن، یعنی موارد خاص از بین یک کلیت، استفاده کنیم. مثال: I love reading books. I have read all the books in my father’s library. First, I started with the novels. من عاشق کتاب خواندن هستم. همه ی کتاب های کتابخانه ی پدرم را ��وانده ام. اول با رمان ها شروع کردم. در این مثال ابتدا راجع به همه ی کتاب ها به طور کلی صحبت کردم. سپس گفتم که همه ی کتاب های کتابخانه ی پدرم را خوانده ام. یه عبارت دیگر کلیت کتاب ها را محدود کردم به کتاب های کتابخانه ی پدرم. سپس دوباره این کلیت کتاب ها را محدود تر کردم و گفتم اول با رمان ها شروع کردم. در این مثال دو بار کلیت را محدود کردم، و هر دوبار از حرف تعریف اسم معرفه (The) استفاده کردم.
اشاره به سیستم ها، ارگان ها، خدمات، و موسسات
برای اشاره به سیستم ها، ارگان ها، خدمات، و موسسات معمولن از حرف تعریف اسم معرفه (The) استفاده می شود. اگرچه استثنا های زیادی هم برای این موارد وجود دارد. در ادامه برخی از این استثنا ها را نام خواهیم برد، اما این استثنا ها به طور کلی حفظی هستند و محدود به مثال های ما نیست. مثال: The government does not support free health insurance for everyone. دولت از بیمه ی سلامت رایگان برای همه پشتیبانی نمی کند. The police are coming. پلیس دارد می آید. The Internet is provided. خدمات اینترنت موجود است. He works in the prison. او در زندان کار می کند. She works in the hospital. او در بیمارستان کار می کند. The UN / The North Atlantic Treaty Organization / The IAEA / The Trump Organization در همه ی مثال های بالا از حرف تعریف The استفاده شد. اما گاهی در روزنامه ها می بینم که عبارت « The North Atlantic Treaty Organization » را وقتی به صورت مخفف «NATO» می نویسند، از The استفاده نمی کنند. همچنین گاهی کلمه ی Internet بدون The می آید. و یا در حالی که وقتی می خواهیم بگوییم کسی محل کارش در زندان یا بیمارستان است از The همراه با کلمات Prison و Hospital استفاده می کنیم، در عین حال وقتی می خواهیم بگوییم کسی در زندان حبس است، و یا در بیمارستان بستری است، از The استفاده نمی کنیم. مثال: He is in prison. She is in hospital. این استفاده ی دوگانه توجیه خاصی ندارد. در برخی گویش های انگلیسی برای برخی اسامی از The استفاده می شود، در حالی که شاید در گویشی دیگر The برای آن کلمه استفاده نشود. ولی روزنامه ها و نشریات برای پرهیز از تکرار زیاد حرف تعریف معرفه (The)، سعی می کنند تا جایی که می شود آن را ننویسند. این امر خصوصن در تیترهای روزنامه ها خیلی متداول است.
اسم کشور ها
اسم اکثر کشور های نیازی به هیچ گونه حرف تعریف اسم ندارد. به این حالت اصطلاحن می گوییم Zero Article یا No Article _که در مبحثی جدا گانه به آن خواهیم پرداخت. اما معمولن کشور هایی که از چند ایالت، جمهوری فدران، پادشاهی، و یا چند جزیره (مجمع الجزایر هستند) تشکیل شده اند، حرف تعریف The می گیرند. مثال: The Netherlands / The USA / The United Kingdom همچنین کشور هایی که در نامشان کلمه های Republic (جمهوری) یا Kingdom (پادشاهی) استفاده می شود هم The می گیرند. مثال: The People’s Republic of China The Kingdom of Saudi Arabia این به معنای آن است که کشور ایران اگر فقط به صورت Iran نوشته شود نیاز به The ندارد، اما اگر به صورت جمهوری اسلامی ایران نوشته شود باید همراه با The بیاید: The Islamic Republic of Iran البته در موارد انگشت شماری حرف تعریف معرفه (The) بی هیچ دلیلی در نام بعضی از کشور ها استفاده می شود. مثلن: The Gambia
اجزای جغرافیایی
استفاده از حرف تعریف The در برخی اجزای جغرافیایی نظیر رشته کوه ها، مجمع الجزایر، رودخانه ها، دریا ها، اقیانوس ها، کانال ها، دشت ها و فلات ها به کار می رود. البته همراه با کوه (نه رشته کوه)، جزیره (نه مجمع الجزایر)، و قاره به کار نمی رود. مثال: The Hawaiian Islands / The Alborz / The Persian Gulf / The Caspian Sea / The Iranian Plateau / The Nile / The Suez Canal / The Lut Desert در همه ی موارد بالا از The استفاده شد. اما در دو مثال ذیل برای کوه دماوند و جزیره ی کیش حرف تعریف The به کار نمی رود: Mount Damavand is the highest mountain in Iran and the Middle East and the highest volcano in Eurasia. (From Wikitravel) کوه دماوند مرتفع ترین کوه در ایران و خاورمیانه، و مرتفع ترین آتشفشان در اوراسیا است. (ویکیپدیا) Kish is a 91.5-square-kilometre (35.3 sq mi) resort island in the Persian Gulf. (From Wikipedia) کیش یک جزیره ی تفریحی 5/91 کیلومتر مربعی در خلیج فارس است. (ویکیپدیا) موارد بالا همگی شامل استثنا هم هستند؛ مثلن اگر دقت کرده باشد در مثال یکی مانده به آخری که ذکر کردیم، گفته شد «the Middle East». در ابتدا گفتیم حرف تعریف The با قاره ها به کار نمی رود (مثل Eurasia) اما دیدیم که در مورد خاورمیانه استثنا وجود داشت. البته این استثنا را شاید بشود اینطور توجیه کرد که خاورمیانه ماهیت جغرافیایی ندارد، و صرفن یک تعریف سیاسی از این منطقه در آسیا است. اما مثالی هم از کلیسی بزنیم: The queen of the Seven Kingdoms of Westeros. The Khaleesi of the Great Grass Sea. کسانی که سریال Game of Thrones را دیده اند می دانند که Westeros یک قاره است. در اینجا هم می بینید که نام قاره ی وستروس بدون حرف تعریف معرفه (The) آمده. ولی در جمله ی دوم «the Great Grass Sea» (که در واقع یک دریا نیست، و صرفن حسن تعبیری برای دشت های سرسبز قوم Dothraki است) با The آمده. «Great Grass Sea» را دریا حساب کنیم و یا دشت فرقی نمی کند، در هر دو حالت The می گیرد.
ساختمان ها، مکان های مشهور، آثار هنری، مکان های شهری
در انگلیسی معمولن از حرف تعریف اسم معرفه (The) همراه با مکان هایی نظیر گالری ها، موزه ها، سالن های تئاتر و سینما، هتل ها، و رستوران ها استفاده می شود. مثال: The British Museum of Arts is open only on the weekends. موزه ی هنر بریتانیا فقط آخر هفته ها باز است. The Cloisters is a part of the Metropolitan Museum of Art. کلویسترز جزئی از موزه ی متروپالیتن (شهری) هنر است. The Hog's Head Inn is located in Hogsmeade village. مهمانسرای هاگز هد (کله ی گراز) واقع در دهکده ی هازمید است. (به افتخار طرفدارای هری پاتر!) اما اگر اسم شخصی در نام یک هتل یا رستوران به کار برود از The استفاده نمی کنیم. مثال: We go to McDonalds’s every weekend. ما هر روز به مک دونالز می رویم. Welcome to Sina’s Hotel. به هتل سینا خوش آمدید. Trump Tower is a 58-story, 664-foot-high tower. برج ترامپ، برجی 58 طبقه، با ارتفاع 664 پا است. ساختمان ها و مکان های مشهور، و یا آثار هنری مشهور حرف تعریف معرفه (The) می گیرند. مثال: The Mona Lisa is visited by millions every year. مونا لیزا هر سال توسط میلیون ها نفر بازدید می شود. The Statue of Liberty is the symbol of New York. برج آزادی نماد نیویورک است. The Azadi Tower formerly known as the Shahyad Tower is a monument located at Azadi Square, in Tehran, Iran. (From Wikipedia) برج آزادی، که قبلن به نام برج شهیاد شناخته می شد، واقع در میدان آزادی در تهران، ایران، است. (ویکیپدیا) Shakespeare established the Globe Theater. شکسپیر بنیانگذار تئاتر گلوب است. If you're going to San Francisco, be sure to wear some flowers in your hair, and visit the Golden Gate Bridge. اگر به سان فرانسیسکو می روید یادتان باشد گلی لای موهایتان بگذارید و سری به پل گولدن گیت بزنید. با وجود همه ی مثال هایی که ذکر شد، اما همیشه احتمال دیدن استثنا هم وجود دارد. به خدا ما بی تقصیریم! مثال: You can see Central Park in distance. می توانید سنترال پارک را در دور دست ببینید. Yankee Stadium is crowded today. استادیوم یانکی امروز شلوغ است. Mild Tower, located in Tehran, is the sixth tallest tower in the world. برج میلاد، واقع در تهران، ششمین مرتفع ترین برج جهان است.
استفاده های دیگر از حرف تعریف اسم معرفه: The
از The در کنار اسم ساز های موسیقی استفاده می شود: I can play the guitar, the piano, and the violin. من بلدم گیتار، پیانو، و ویلون بنوازم. برای نام بردن اعضای یک خانواده با نام خانوادگی شان از The استفاده می کنیم: The Obamas are on vacation. اوباما ها (خانواده ی اوباما) تعطیلات هستند. از The همراه با کلمه ی Movie به معنای سالن سینما (The movie theater) استفاده می شود: Let’s go to the movies this weekend. بیا این آخر هفته برویم سینما. گاهی The همراه با نام روزنامه ها و مجلات، بزرگراه ها، و جاده هایی که با عدد نامگذاری شده اند به کار می رود. (البته نه همیشه!): The New Yorker The 66 The Trans-Atlantic Tunnel Highway مثال های ذیل از موارد نقض مورد بالا هستند: Playboy Route 66 Tehran-Karaj Highway در مقاله یی که خواندید سعی کردیم تمام موارد استفاده از حرف تعریف اسم معرفه (The) را فهرست کنیم و توضیح بدهیم، اما طبیعتن موارد جزئی و کوچک دیگری هم وجود دارد که ممکن است از قلم افتاده باشند. هر زمان متوجه مورد جدیدی از کاربرد حرف تعریف The شدیم حتمن آن را به این مقاله اضافه می کنیم. برای جمع بندی مبحث حرف تعریف The می بایست تاکید کنیم که خود متکلمان بومی (Native) انگلیسی، حرف تعریف The را به صورت حسی و غریزی در جملاتشان به کار می برند؛ و نه بر اساس اصول و قواعدی خاص. بنابراین آموزش و یادگیری همه ی موارد استفاده ی حرف تعریف معرفه کار دشوار و زمانبری است. بهترین رویکرد برای زبان آموز خواندن متن های فراوان است، به طوری که درست مثل یک انگلیسی زبان بومی بتواند موارد استفاده از حرف تعریف The را به طور حسی تشخیص بدهد. ما را از نظرات ارزشمندتان بهره مند کنید. همچنین دیگر مقالات ما درباره ی آموزش زبان انگلیسی را نیز بخوانید. Read the full article
#Articles#DefiniteArticle#English#Grammar#The#انگلیسی#حرفتعریفاسم#حرفتعریفاسممعرفه#حرفتعریفمعرفه#دستورزبان#گرامر
0 notes
Text
Indefinite Article - حرف تعریف اسم نکره: A و An
اگر مقاله ی حروف تعریف اسم (Articles) ما را خوانده باشید، در آنجا گفتیم که Indefinite Article یا به فارسی حرف تعریف اسم نکره (که در انگلیسی شامل A و An می شود) معادل «ی» نکره در فارسی است. در این مقاله می خواهیم این مبحث را بیشتر گسترش بدهیم، و کاربرد های حروف تعریف اسم نکره را توضیح بدهیم.
حرف تعریف اسم نکره: A و An
حروف تعریف اسم به انگلیسی می شود Article؛ و حرف تعریف اسم نکره می شود Indefinite Article. حرف تعریف اسم نکره در انگلیسی شامل دو مورد است: A و An. مثال: It's Mohammad's birthday. I want to get him a book. تولد محمد است. می خواهم برایش کتابی (یک کتاب) بخرم. یه حرف «ی» در جمله ی بالا دقت کنید؛ این «ی» دقیقن معادل حرف a در جمله ی انگلیسی است. وقتی می گوییم a book منظورمان صرفن یک کتاب است؛ و نه یک عنوان مشخص از کتاب. همان طور که در مثال هم بازر است، وقتی حرف تعریف نکره ی a را به کار می بریم، خود به خود داریم به فقط یک کتاب اشاره می کنیم. بنابراین در برخی موارد می توان به جای حرف a، از one هم استفاده کرد. مثلن می توانیم بگوییم: I want to get him one book. استفاده از one به جای a صرفن جهت تاکید بر تعداد و شمار کلمه ی به کار برده شده است، وگرنه در حالت متعارف، از همان a و an استفاده می شود. نکته ی دیگری هم راجع به حروف تعریف نکره وجود دارد؛ آن هم این است که ما فقط می توانیم آن ها را با اسامی قابل شمارش استفاده کنیم. کتاب قابل شمارش است، پس می توانیم بگوییم a book. اما مثلن آب قابل شمارش نیست پس نمی توانیم بگوییم a water. در عین حال اگر بیشتر از یک مورد از چیزی وجود داشته باشد، در آن صورت می توان از اعداد شمارشی و یا determiner هایی نظیر few، some، و many استفاده کرد. مثال: two books / three apples / some pens / a few notebooks / many friends
چه موقع از An به جای A استفاده کنیم؟
از حرف تعریف اسم An تنها در مواردی استفاده می شود که اسم با حرف صدا دار شروع شده باشد. این امر به دلیل آن است که به کار بردن دو حرف صدا دار پشت سر هم تلفظ را دشوار می کند. مثلن سخت بگویم a apple، پس می گوییم an apple. مثال: Sina downloaded an e-book. سینا یک ایبوک دانلود کرد. نکته ی مهم صرف دیدن حروف مصوت (صدا دار)، که شامل حروف aeiou می شوند، ما را ملزم به استفاده از An نمی کند. گاهی یک کلمه با حرف صدا دار شروع می شود، در حالی که آن حرف در تلفظ مصوت نیست. این اتفاق معمولن با حرف U می افتد. مثال: A university / A European country / A unit
نکته ی مهم دوم
گاهی یک کلمه با حرفی صامت (بی صدا) شروع می شود، اما آن حرف اصلن تلفظ نمی شود. در این صورت اگر حرف بعدی یک مصوت باشد، می بایست از An استفاده کرد. این مورد معمولن با حرف H پیش می آید. مثال: An hour / An honest person / An honor در یک کلام، فقط تلفظ کلمات در تعیین A و An کاربرد دارد، نه شکل ظاهری شان.
استفاده های مختلف از Indefinite Article - حرف تعریف اسم نکره: A و An
همانطور که گفته شد، حروف تعریف اسم A و An همیشه با اسامی قابل شمارش به کار می رود و معادل یک (one) هستند. اما این حروف تعریف می تواند در موارد و شرایط مختلفی به کار برود، که بعضن شباهتی به کاربردشان در ��ارسی ندارد. پس با توضیح کاربرد های حرف تعریف اسم نکره همراه ما باشید.
ذکر کردن چیزی برای بار اول
در انگلیسی وقتی یک چیز را برای بار اول نام می بریم از حرف تعریف اسم نکره استفاده می کنیم، اما وقتی دوباره به آن اشاره می کنیم از حرف تعریف اسم معرفه (the) استفاده می کنیم. مثال: I saw a weird man yesterday. The man (he) was shabby and dirty. دیروز مردی عجیب و غریب دیدم. آن مرد (او) ژولیده و کثیف بود.
گفتن شغل افراد
ما در فارسی می گوییم «او معلم است»؛ در واقع هیچ حرف تعریف اسمی به کار نمی بریم. اما در انگلیسی برای گفتن شغل و حرفه ی افراد از حرف تعریف نکره (A یا An) استفاده می شود. مثال: My father is an engineer. پدرم مهندس است. She is a nurse. او پرستار است.
گفتن مذهب یک شخص
برای اینکه دین و مذهب شخصی را بگوییم از حرف تعریف اسم نکره (A و An) استفاده می کنیم. در واقع به طور کلی برای اینکه بگوییم کسی به یک گروه، حزب، یا انجمن تعلق دارد هم از A و An استفاده می کنیم. مثال: I'm a Muslim. من مسلمانم. He is a Shiite. او شیعه است. Picasso was a cubist. پیکاسو کوبیست بود. نکته ی مهم ملیت ها نیاز به هیچ نوع اسم تعریفی ندارند. مثلن می گوییم: I am Iranian. / She is French. / He is Chinese. اما جور دیگری هم می توان بعضی از ملیت ها را گفت. مثلن: You are a Frenchman. / He is an Englishman. / She is an Aussie. دلیل این کاربرد دوگانه به این دلیل است که ملیت ها در انگلیسی صفت به حساب می آیند، و صفت ها قابل شمارش نیستند؛ اما القابی مثل Englishman و Aussie اسم به حساب می آیند.
روز های هفته
روز های هفته در حالت عادی نیاز به حرف تعریف اسم ندارند. اما وقتی به یک روز نامشخص اشاره می کنیم، آن وقت باید از حرف تعریف A استفاده کنیم. مثال: He comes a Friday. او یک جمعه یی می آید. Can you come to my house a Thursday? می توانی یک پنجشنبه یی بیایی خانه ی من؟
استفاده با What و Such
در جملات معترضه که با What و Such ساخته می شوند، از حروف تعریف اسم نکره (A و An) استفاده می کنیم. مثال: What a beautiful picture! چه عکس زیبایی! Mohammad is such a naughty boy! محمد عجب پسر شیطونیه!
گفتن بیماری ها
برای گفتن برخی از بیماری ها، و یا درد هایی که از آن ها رنج می بریم از حرف تعریف اسم نکره (A و An) استفاده می کنیم. مثال: I've caught a cold. سرما خورده ام. He has a sore throat. (او) گلو درد دارد.
برای گفتن چیزی کلی راجع به کسی یا چیزی
این استفاده از از حروف تعریف اسم نکره از آن موارد خاص است؛ اما جهت کامل کردن این مبحث آن را نیز توضیح می دهیم. ابتدا به مثال های ذیل دقت کنید: A man needs money. هر فردی نیاز به پول دارد. A pet needs to be fed. هر حیوان خانگی یی نیاز با غذا دادن دارد. جملاتی که در بالا خواندید را به ترتیب به شکل ذیل هم می توانیم بنویسیم: Every man needs money. Every pet needs to be fed. در صورتی که بخواهیم از ساختاری که در ابتدا به کار بردیم استفاده کنیم، در آن صورت از حروع تعریف A و An در ابتدای جمله بهره می بریم. شما چه کاربرد های دیگری برای Indefinite Article - حرف تعریف اسم نکره: A و An می شناسید؟ آن ها را در کامنت ها معرفی کنید. همچنین برای خواندن دیگر مقالات آموزش زبان انگلیسی، به صفحه ی اصلی سایتمان مراجعه کنید. Read the full article
0 notes
Text
سه کلمه که ایرانی ها اشتباه تلفظ می کنند: There Their They're
سه کلمه ی انگلیسی وجود دارند که ما ایرانی تقریبن همیشه آن ها را اشتباه تلفظ می کنیم. این سه کلمه There Their They're هستند. زبان آموزان ایرانی در هر سطحی که باشند معمولن این کلمات را اشتباه تلفظ می کنند. این اشتباه به این دلیل است که زبان آموزان از ابتدا تلفظ غلط را یاد گرفته اند، و مدرسان زبان تلاشی برای اصلاح تلفظ اشتباه آن ها صورت نداده اند. در ادامه این سه کلمه، که جز کلمات با تلفط مشابه (یا هم آوا) هستند و به انگلیسی به آن ها Homonym گفته می شود، را بررسی می کنیم. برای خواندن مقالات متنوع درباره ی آموزش زبان انگلیسی به صفحه ی اصلی سایت دلینگلیش مراجعه کنید. پیش از خواندن مقاله، فایل صوتی ذیل را گوش کنید تا تلفظ درست این کلمات را بشنوید:
تلفظ درست There
از بین سه کلمه ی There Their They're، این کلمه تنها موردی است که زبان آموزان ایرانی درست تلفظ می کنند. کلمه ی There، یک ضمیر اشاره است، به معنای «آنجا». حرف e که بین h و r قرار می گیرد صدای «اِ» کشیده دارد. اگر کلمه ی There را با فونتیک استاندارد انگلیسی بنویسیم می شود /ðɛr/. و اگر تلفظ آن را با الفبای فارسی بنویسیم می شود «ذِر». تلفظ این کلمه را یک بار دیگر در فایل صوتی ذیل بشنوید. http://delinglish.com/wp-content/uploads/2018/08/There.m4a مثال: Hang your coat there. کتت را آنجا آویزان کن.
تلفظ درست Their
از بین سه کلمه ی There Their They're، کلمه ی Their معمولن اشتباه تلفظ می شود. کلمه ی Their یک ضمیر ملکی است به معنای «مال آن ها». ما ایرانی ها فکر می کنیم چون دو حرف ei کنار هم می آیند پس باید «اِی» تلفظ بشوند؛ اما این اشتباه است. متاسفانه در تلفظ کلمات انگلیسی استثنا زیاد وجود دارد. حقیقت این است که کلمه ی Their دقیقن مثل There تلفظ می شود. یعنی حروف ei صدای «اِ» کشیده می دهد. اگر کلمه ی Their را با فونتیک استاندارد انگلیسی بنویسیم می شود /ðɛr/. و اگر آن را با الفبای فارسی بنویسیم می شود «ذِر». تلفظ این کلمه را یک بار دیگر در فایل صوتی ذیل بشنوید. http://delinglish.com/wp-content/uploads/2018/08/Their.m4a مثال: Their names are Sina and Mohammad. اسمشان (اسم آن ها) سینا و محمد است.
تلفظ درست They're
They're در واقع دو کلمه است که به صورت مخفف نوشته شده. حالت عادی و غیر مخفف آن می شود «They are»، به معنای « هستند». ما ایران ها فکر می کنیم چون حروف ey در کلمه ی They، صدای «اِی» می دهند، پس در حالت مخفف هم They're می بایست صدای «اِی» بدهد. از نظر منطقی هم حق با ماست، اما همانطور که گفته شد تلفظ کلمات انگلیسی گاهی شامل استثنا می شود. تلفظ درست They're درست مثل There است؛ یعنی حروف ey صدای «اِ» کشیده می دهد. اگر کلمه ی They're را با فونتیک استاندارد انگلیسی بنویسیم می شود /ðɛr/. و اگر آن را با الفبای فارسی بنویسیم می شود «ذِر». تلفظ این کلمه را یک بار دیگر در فایل صوتی ذیل بشنوید. http://delinglish.com/wp-content/uploads/2018/08/Theyre.m4a مثال: They're writers. آن ها نویسنده اند. در تلفظ چه کلمات دیگری مشکل دارد؟ آن ها را در قسمت کامنت ها برای ما بنویسید تا در مقاله های بعدی راجع به شان توضیح بدهیم. Read the full article
2 notes
·
View notes
Text
complete guide to simple present
Simple Present
simple present video Added After learning Greetings, Pronouns ( I, You He…) and To be verbs (am, is , are), English learners must practice Simple present Simple present I think is the first tense which you must learn, because using simple present is very common in English language. Also, Simple present is the basic grammar, by learning it completely, you will pave the way to learn other Tenses
How to make simple present sentences
Subject + Verb It is very simple to make simple present tense. The only thing which you need is a subject and a verb
?What is subject
Every sentence usually needs a subject Subjects pronouns: I, You, He, She, It, We, You, They Nouns: book, dog, place Names: Jamshid, Asghar, Shamsi
?What is verb
Every simple present tense has a verb for example Work, Study, Sleep, Read, Write
I Go You Go We Go You Go They Go
He, She, It simple present
He Goes She Goes It Goes Note: for He, She, It we add S or ES to the verbs Note: if the subject is a name it is like the pronouns. For Example, Ali, Ghazal, Asghar or The dog or the Cat like pronouns Ali Goes Ghazal Goes Asghar Goes The dog Goes The cat Goes
I go to school every day We go to school every day You go to school every day You go to school every day He goes to school every day They go to school every day She goes to school every day It goes to school every day
How to make negative simple present sentences
Subject + Don’t / Doesn’t + Verb
I don’t go to school every day We don’t go to school every day You don’t go to school every day You don’t go to school every day He doesn’t go to school every day They don’t go to school every day She doesn’t go to school every day It doesn’t go to school every day
?How to make Questions with simple present
?Do/Does+ Subject + Verb ?Do I go to school every day ?Do we go to school every day ?Do you go to school every day ?Do you go to school every day ?Does he go to school every day ?Do they go to school every day ?Does she go to school every day ?Does it go to school every day Note: when we use Does or doesn’t we must not use S or Es at the end of the verbs He Doesn’t goes to school everyday He doesn’t go to school every day
'Spelling of the words ‘S’, ‘ES’ or 'IES
verbs ending in ‘SS’, ‘SH’, ‘CH’, ‘X’ and ‘O’ we should add ES to form the third person singular he, she it I rush He rushes She rushes It rushes We rush They rush I watch He watches She watches It watches We watch They watch 'when before ‘Y’ there is a consonant we change the ‘Y’ into ‘I’ and add ‘es Carry Copy Try I carry They copy We try She carries He copies She tries 'verbs ending in ‘Y’ following a ‘Vowel’ we add just ‘S I stay He stays We obey She obeys
?When do we use simple present
grammar simple present when to use simple present by Delinglish.com repeated events: we use adverbs of frequency like always, usually I always get up early in the morning Note: also it is habitual action in some grammatical books He smokes cigarettes General facts I live in Tehran Ice melts at 0 degree . simple present can be used in newspaper headlines MASS MURDERER ESCAPES PEACE TALKS FAIL dramatic narrative: describing the action of a play, opera. Commentators use simple present to describe the sports events state verbs Existence Be, exist Mental states Believe, doubt, know, realize, recognize, suppose, think, understand Wants and likes Want, like, love, hate, need, prefer Possession Belong, have/has, possess, own Senses Feel, smell, taste appearance Appear, look, seem She has a house I do not believe in god I think you are tired in zero conditional and in first conditional Zero: if you heat ice, it melts First: if you give me 100$, I will but a DVD player Read the full article
#do/does#sesiesforsimplepresent#simplepresent#simplepresentaffirmative#simplepresentinterrogative#حالساده#سوالیکردنحالساده#منفیکردنحالساده
0 notes