Tumgik
zoshachan47 · 3 hours
Text
*^*
Tumblr media Tumblr media
c:
18 notes · View notes
zoshachan47 · 3 hours
Text
Tumblr media
خیلییی ممنونم از همتون که پستام رو لایک کردین و به ۵۰ لایک رسیدیم
جاتون وسط اینجاست : ❤
Everyone, thank you so much for getting me to 50 likes, luv y'all😭😭🤍
Tumblr media
0 notes
zoshachan47 · 3 hours
Text
Tumblr media
یه جوجه که سردش شده درحال بغل کردن یه جوجه دیگه😭😭
والا بنده جای اینکه راجب شو توضیح بدم یا بگم داستانش چیه فقط نقاشیشو میکشم، بخوام بنویسم یه طومار کامل میشه..
اگه توکیو ریونجرز دیدی نظرت راجب انیمشو برام کامنت کن، یا اگه مانگا رو خوندی D:
ترجمه متناشون :
هانما : هوف.. سرده.. بذا یه لحظه بغلت کنم.. میشه؟
شو : هوم؟ آ-آره.. *خواهر پشماش ریخته*
فقط رفیقن باهم فکرای عجیب غریب به سرتون نزنه😔🤍
واسه کیفیت بهتر کلیک کنید
Two chicks cuddling😭😭
I just draw shu instead of explaining about her-
Did you watched tokyo revengers / read its manga? Did you liked it?
Click for better quality
1 note · View note
zoshachan47 · 4 hours
Text
Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media
یک سری شتوت از کنسرت ۲۰۲۳ وانتونز تو دبی (بونگ ایونت) ببینید و لذت ببرید چون درحال حاضر محتوایی واسه پست کردن ندارم-
علاوه بر آرتایی میکشم یه سری شات و خبر از افراد موردعلاقمم میزارم کنار هم لذت ببریم
Pictures from wantons concert, Dubai, Bong Event.
Credits to the original photographer.
1 note · View note
zoshachan47 · 5 days
Text
امروزم بدک نگذشت.
ساعت چهار صبح خاله‌م با بچه هاش رسیدن اینجا.. من نمیدونم چطوری خسته نمیشن واقعا.
یه خاله دیگه م هم با همه بچه هاش اومد. (جز یه دخترخالم که کلاس داشت..) جالبه هیچکدوم نمیدونستن اون یکی قراره بیاد.
سر میز از نوه خالم پرسیدم اومدیم کجا، مامانش زیرلبی گفت بگه طالقان. چی گفت؟ اومدیم طالبان👍🏻
بخاری رو هم که دید گفت : این چی چیه؟
+ بخاریه.
- توش جیش میکنیم؟
+ نه.
- چرا.
بعد صبحونه رفتم در پشتی رو باز کردم، جلوش یه جوی خوب داره. بچه ها نشستن لبش و بازی کردن. بماند آب پاش پلاستیکی یکیشون افتاد و آب بردش کلی دویدیم پیداش کنیم که گریه ش رو تموم کنه.. خوشحال شد.
کلی سنگ پرت کردیم تو آب، گل گذاشتم روی موهاشون، بهشون خوش گذشت. خوشحالم.
(باید مشکلات خش��مو با پرت کردن سنگ تو آب از بین ببرم)
نهارو همه کنار هم خوردیم. (کل سینی گوجه ها قبل پخت چپه شد رو زمین، برشون گردوندیم یه گوجه دیگم بعدش افتاد عالیه)
از نوه خالم پرسیدم به کی رای میدی؟ گفت : من به تو رای میدم. به (اشاره به دخترخاله هام) شما هم میدم به همه رای میدم.
کاش تو زندگیم همین شکلی ساده باشم.
بعدم همه یکم استراحت کردن و به اجبار یک دوست عزیز فرستادنمون جهت رای دادن. تو این گرمای سگ پز سگ میره بیرون آخه؟ از بینمون ۴ نفر رای دادن کلا. منم فقط کاغذشو انداختم تو صندوق، خودم رای ندادم.
حالا تو ماشین :
مادر : حالا تو به کی رای دادی؟
(پدرجان موقع رای دادن کاغذشو قایم کرد گفت نمیخوام رای منو ببینین)
پدر : دزد بزرگ.
به این ترتیب وقتی مادرجان منظورشو فهمید دعوا شد.
برگشتیم خونه یکم میوه خوردیم و استراحت از اونجایی که همه خسته راه بودن..
به باغ مادربزرگم هم سر زدیم و چندتا آلبالو چیدیم، یه گل جدید دیدم. خیلی جزئیات داشت و انگار وسط برگای ریزش یه مرکز کاج شکل کوچیک داشت . اکثر فامیل برگشتن خونه هاشون و امیدوارم سالم رسیده باشن چون چند دقیقه پیش چنان رعد و برقی شد که کرک و پرام ریخت..
رفتیم لب یه رودخونه که پشت باغ بود، خیلی پر آب بود و یه خانواده نزدیکش نشسته بودن. سنگ پرت کردم تو آب که البته تو کفشام کلی آب رفت..
وقتی بقیه رفتن ما هم با یه خاله و داییم رفتیم سه تا روستا رو دیدیم، مرجان، نساء اولیا و جوستان.
برگشتیم خونه. دوباره در پشتی رو باز کردم یکم نشستم تو لب آب پاهام خنک شد کلی هم آرامش گرفتم.
واکنش صادقانه یه بنده خدایی که ته جوی وایساده درحال خوردن آب :
اون بنده خدا تا ابد :
یکم از آسمون آبی فیض بردیم و برگشتیم تو.
امروز صفحه جدیدی از بولت ژورنالم درست نکردم.. فردا هم برمیگردیم تهران.
بدرود.
Tumblr media
جوجه رو نگاه آخه، پسرخالمه :>>
5 notes · View notes
zoshachan47 · 6 days
Text
امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم تازه یه سریا هم قراره بیان بازم-)
آرامش خوبی داره، فقط باید بشینی رو چمنا، باد موهات رو تکون بده و مدیتیشن کنی
جاده ی خوبی داره نسبتا، ولی بهتره شب نری، خیلی تاریک و پیچ در پیچه. اگه تهران باشی دو ساعته میرسی.
عنکبوتای نازی هم داره، یه بار یکیشو دیدم که پاهاش قرمز بود.
هنوز کلی برف روی قله ها مونده بود!
وسط راه نزدیک یه پرتگاه توقف کردیم استراحت کنیم. تمرین سنگ پرتاب کردن کردم. اولش دستم ضعیف بود، کج هم میزدم که بابام اومد گفت چرا مثل دخترا پرتاب میکنی. (خب دخترم دیگه-)
دیگه زوشا قاطی کرد، آستینو بالا زد چنان سنگارو پرت کرد که پشماتون بریزه. دو سه تاش از یک سانتی متری صورت مامانم و داییم رد شد-
به شهرک که رسیدیم چون خیلی فاصله داره تا خونمون همون جا خریدامونو کردیم. تخم مرغ بومی و یه تخم غاز هم گرفتیم. اندازه دوتا تخم مرغه که خب طبیعیه.. غاز خودش اندازه دوتا اردکه.
تو ویترین یه مغازه الکتریکی یه گربه خوابیده بود، انگار از کل جهان جدا بود اهمیتی به اطرافش نمیداد. فقط محکم پلک هاشو بسته بود.
یکم سبزیجات و جوجه گرفتیم و رفتیم سمت خونه..
صبحونه رو کنار هم خوردیم، نون سبوس دارش به قرمزی میزد.
بعدم به کارای خودمون مشغول شدیم..
ظهر وسط آفتاب سگ پز رفتم بدمینتون بازی کردم، برگشتم داخل نفس نداشتم فقط ولو شدم، سقفو صورتی میدیدم XD
با پسرخاله کوچولوم وقت گذروندم یه گلم گذاشتم رو کله‌ش. جوجه درست کردیم. زغالش خراب بود مجبور شدیم عوضش کنیم. زیاد چیزی نخوردم.
نزدیکای عصر به باغ یه عزیزی (اجازه داد بهمون) دستبرد زدیم و نزدیک یه کیلو آلبالو چیدم، یه سریاشون خیلی درست بودن اندازه ی گیلاس، احتمالا چون بذرشون مجارستانی بوده. کلی آلوچه چیدیم (گوجه سبز میگید بهشون؟) کلی گل چیدم که بیشترشون خشک شدن.. یه سریاشون شبیه شیپور بودن، میخوام بچسبونمشون توی دفترم.
(بماند که کلی شته از داخلشون کشیدم بیرون-)
بیشتر اون آلبالو ها رو میخوام بدم به چندتا از دوستام. چند وقته باهام حرفی نزدن، پس از راه دوستی وارد میشم.
از لا به لای کلی گندم و علف هرز رد شدم که تا یکم پایین تر از شونه هام رشد کرده بودن، داشتم خفه میشدم
از کنار یه مرکز ثبت رای هم رد شدیم.. شربت نذری میدادن.
پسرخاله گرامی هم کلا علاقه خاصی به شب راه افتادن داره شب اومده میگه دو ساعته با خانوادم میرسم.
خوبه بزرگوار تو ماشینش محسن لرستانی پلی نمیکنه وگرنه ده دقیقه بعد از پیامش رسیده بود. با سر و کله شکسته البته-
احتمالا شنبه صبح برگردیم..
راستی، کلی صفحه جدید به بولت ژورنالم اضافه کردم، عکسشونو میزارم
بدرود.
Tumblr media Tumblr media Tumblr media
5 notes · View notes
zoshachan47 · 7 days
Text
بیاید براتون داستان تعریف کنم :
Tumblr media
از دریا پیداش کرد و آوردش خونه..
Tumblr media
بزرگتر شد🥲
Tumblr media
حتی بزرگتر😭
حدس میزنم اگه شو (ocم که پست اولم هم از اونه) با یه کاراکتر دیگه بزرگ میشد حداقل موهای به این خوشگلی رو رنگ نمیکرد
البته این فقط یه au عه، شو در واقع پری دریایی نیستا.. انسان عادیه. (الکی)
حوصلم بکشه داستان زندگیشم مینویسم براتون😃
جزو اولین کارای داستانیم محسوب میشه، آخرین عکس پنج دقیقه پیش تموم شد، قبلیا هم یکم قبل تر، نزدیک یه هفته..
دیگه میزنم تو کار کشیدن oc هام با کاراکترای خود انیمه (گند میزنم بهشون😑)
جهت کیفیت بهتر کلیک کنید
7 notes · View notes
zoshachan47 · 8 days
Text
₊˚ ☆.  yo! My nickname is Zosha. You can also call me Mia or Kim.
Nice to meet you!
(Ngl some people call me kim-chi)
18 ↑ // Dec.7 // isxp // 4w5 // 💚🦁❤// stray persian artist .
A simp for cats, bts, skz, wantons, tokrev characters, toji, shuji hanma.
Tumblr media
✧ mostly oc artist // characters are also loved ! ~
multi-fandom & multi-ship, so please be respectful if you follow me .
My other social medias :
Instagram : zosha._.chann
T.me : zoshadai
Don't hesitate to talk to me, I love finding new friends!
Tumblr media
5 notes · View notes
zoshachan47 · 8 days
Text
Tumblr media
Hii
Here you go, another old drawing..
Click for better quality
*posts the drawing and runs away*
درود بر بروبچه های فارسی زبانی که اینجان
اینم یه نقاشی قدیمی دیگه، عین بقیه پستام..
جهت کیفیت بهتر عکس کلیک کنید روش داداشیا
*وی بعد از پست کردن در میرود*
4 notes · View notes
zoshachan47 · 8 days
Text
Tumblr media
I've spent 12 freaking hours on this🥰🔪
There's lot of genderswapped characters that I drew, from jjk, tokrev & some others I'm gonna draw later
Click for better quality
Slayed of failed?😃
۱۲ ساعت کوفتی سر این لعنتی وقت گذاشتم مشیلنلیشلیشنباشمابش
کلی کاراکتر از کلی انیمه مختلف آوردم جنسیتشونو برعکس کردم کشیدمشون🥰
زیادی حوصله دارم-
تازه بازم از این جزئیات دارا میخوام بکشم و خودمو شکنجه کنم👍🏻😐
جهت کیفیت بهتر کلیک کنید رو عکس
چطور شده؟
19 notes · View notes
zoshachan47 · 20 days
Text
Tumblr media
First post :>
OK guys here's my oc, her name is Shuhan Kakami, AKA Shu *^*
Refrence : kazutora
Am I doing good yet? :>>🤍
اوکی اولین پستم اینه، خودم کشیدمش و به شخصه خیلی دوستش دارم
رفرنسش کازوتورا بود از توکیو ریونجرز
نظرتون راجبش چیه؟ ^-^
5 notes · View notes