#نشیمن
Explore tagged Tumblr posts
Note
do you recommend any verses that show hopes, newfound love and affection?
Yes, this is one of my favourite ghazals by Allama Iqbal and describes it perfectly.
ستاروں سے آگے جہاں اور بھی ہیں
ابھی عشق کے امتحاں اور بھی ہیں
Beyond the stars are even more worlds
There are still even more tests of passion
تہی زندگی سے نہیں یہ فضائیں
یہاں سیکڑوں کارواں اور بھی ہیں
These expanses are not devoid of life
Here there are hundreds of other caravans too
قناعت نہ کر عالم رنگ و بو پر
چمن اور بھی آشیاں اور بھی ہیں
Don't be contented with the world of color and scent
There are other gardens, other nests (resting places), too
اگر کھو گیا اک نشیمن تو کیا غم
مقامات آہ و فغاں اور بھی ہیں
If a nest (home) was lost, what's the [cause of] grief?
There are other places for sighing and lamenting
تو شاہیں ہے پرواز ہے کام تیرا
ترے سامنے آسماں اور بھی ہیں
You are a falcon, your task is to fly
Before you there are other skies as well to cover
اسی روز و شب میں الجھ کر نہ رہ جا
کہ تیرے زمان و مکاں اور بھی ہیں
Don't remain entangled, in this day-and-night
For you have other times-and-places too
گئے دن کہ تنہا تھا میں انجمن میں
یہاں اب مرے رازداں اور بھی ہی
The days are gone when I was alone in the gathering
Here, now, I have other secret-sharers too
#lit#urdu#urdu literature#urdu lines#urdu shayari#urdu poetry#be wajhah#allama iqbal#love#poetry#be-wajhah#ask
25 notes
·
View notes
Text
وصال
وُہ نہیں تھی تو دل اِک شہرِ وفا تھا جس میں
اُس کے ہونٹوں کے تصور سے تپش آتی تھی
اُس کے اِنکار پہ بھی پُھول کِھلے رہتے تھے
اُس کے انفاس سے بھی شمع جلی جاتی تھی
دن اِس اُمید پہ کٹتا تھا کہ دِن ڈھلتے ہی
اُس نے کچھ دیر کو مل لینے کی مُہلت دی ہے
اُنگلیاں برق زدہ رہتی تھیں جیسے اُس نے
اپنے رُخساروں کو چُھونے کی اِجازت دی ہے
اُس سے اِک لمحہ الگ رہ کے جُنوں ہوتا تھا
جی میں تھی اُس کو نہ پائیں گے تو مر جائیں گے
وہ نہ ہوگی تو دَرک جائے گا پیمانہِ ماہ
تیرگی میں کسے ڈھونڈیں گے کِدھر جائیں گے
پھر ہُوا یہ کہ لپکتے ہوئے انگاروں میں
ہم تو جلتے تھے مگر اُس کا نشیمن بھی جلا
بجلیاں جس کی کِنیزوں میں رہا کرتی تھیں
دیکھنے والوں نے دیکھا کہ وُہ خِرمن بھی جلا
اُس میں اِک یوسفِ گم گشتہ کے ہاتھوں کے سِوا
اِک زلیخائے خُود آگاہ کا دامن بھی جلا
- مصطفیٰ زیدی
12 notes
·
View notes
Text
سلوا، باهام کاری کرد که دیگه تا آخر عمرم، این کار رو نکنم!... چه کاری؟؟؟؟
رشوه جنسی از دانشجو های دختر، در ازای نمره!
فکر میکردم مثل دفعات قبل یه کص کلوچهای جوون میکنم. سلوا دختر لوند و نازی بود. اتفاقاً همیشه طنازی و دلبری میکرد از من و باعث شده بود که پیش خودم خیال کنم که اون خودش میخواد بهم بده. یه دختر قد بلند، حدودا ۱۸۰ با پوست روشن و موهای روشن. ولی آتشین مزاج! آخه سلوا لر بود. بچه خرم آباد! بعدا فهمیدم که ��ین چهار تا داداش تک دختر هستش. تو کلاس خیلی بی پروا و شجاع بود. عاشق کل انداختن و جر و بحث با پسرا و خیلی مغرور. توی خواب هم نمیدیدم که سلوا یه آلفای عضلانی باشه.
نمره اش ۸/۵ شده بود. کلی التماس کرد و چند روز همش توی تلگرام پیام و التماس و جلز ولز کرد. منم که بدجوری توی طول ترم تو کفش بودم حوالی ساعت ۱۲ شبی که فرداش آخرین مهلت ثبت نمرات بود باهاش وعده گذاشتم. کجا؟... خونه مجردی خودم! البته همون شب که باهاش وعده گذاشتم یکی دیگه از دخترا رفت زیر کیرم. اما چیزی که عجیب بود این بود که سلوا هیچ مقاومتی نکرد و سریع قبول کرد. به هر حال براش لوک فرستادم. قرار شد ساعت ۱۰ صبح بیاد و تا ساعت ۶ عصر بهم سرویس بده تا بعدش نمره رو براش رد کنم.
وارد خونه که شد توی پوست خودم نمیگنجیدم. آخه خیلی خوشگل و ناز شده بود. لبشو بوسیدم و با مهربونی دعوتش کردم تو سالن اونم با لبخند نازی چشم گفت و رفت تو سالن. در رو قفل کردم و کلیدش رو گذاشتم تو جیبم. ازش پرسیدم چای میخوری یا قهوه و طبق خواستش قهوه گذاشتم. اما اون مشغول تعویض لباسهاش شد. مثل دخترای دیگه نبود که هاج و واج باشن. انگار تجربه داشت!... با خودم گفتم انگار همکارای دیگه هم ازش کام گرفتن. تو همین فکرا بودم که سینی به دست رفتم تو سالن و با دیدنش خشکم زد. سلوا با یه بیکینی صورتی نشسته بود روی مبل راحتی و عجب بدنی 😨😰😱🤯 بدنش ورزیده و عضلانی بود!... رنگم پرید! با لبخند پرسید:« چی شد استاد؟...» من به تته پته افتاده بودم... سلوا لبخند کنایه آمیزی زد و با اشاره به کنارش گفت:« بیا بشین استاد... بیا بشین اینجا... نترس!... کاریت ندارم...» من با ترس گفتم:« متوجه نمیشم... واااای چه بدنی داری تو دختر؟ 🤯» سلوا جوری بهم نگاه کرد و خندید که تنم لرزید 😈 و گفت:« مگه نمیخواستی یه شب باهام باشی؟... خب منم در اختیارتم دیگه... بیا بشین!» من آب دهنمو به سختی قورت دادم. سلوا چشمکی بهم زد و روی مبل لم داد و با لحن لوس گفت:« چرا معطلی استااااااد؟... بیا تو بغلم استاد خوشگلم... میخوام بخورمت 😜» من داشتم تمام راههای ممکن رو بررسی میکرد. یدفه یه فکری به ذهنم رسید و سریع عملیش کردم. سریع دویدم به سمت در واحد... صدای خنده های تحقیرآمیز سلوا میومد که گفت:« عه... پس چی شد استاااااد؟» بدنم از استرس میلرزید. سریع کلید رو از تو جیبم در آوردم و قفل در رو باز کردم. دستگیره رو فشار دادم و در رو کشیدم. لای در ۱۰-۲۰ سانتی باز شد که یهو محکم به هم کوبیده شد و از صداش جا خوردم. دست رگدار سلوا روی در بود. هرچی زور زدم در رو باز کنم نشد. نفس نفس میزدم. سلوا که پشت سرم بود اون یکی دستشو گذاشت اونطرفم و از پشت بدنشو چسبوند بهم و هلم داد و منو چسبوند به در! بدنش عین سنگ بود. شروع کردم به التماس:« سلوا... سلوا... ولم کن... تو رو خدا... اصلا نظرم عوض شد...» سلوا صورتشو آورد دم گوشم و گفت:« ششششششیییییییی... تو که نمیخوای همسایه هات بفهمن چه گهی میخوردی توی این خونه!... میخوای؟» من تا اینو گفت ساکت شدم. سلوا که بازدم نفس کشیدنش به لاله گوشم میخورد، گفت:« آفرین مموش قشنگم!... استاد عاقلم... بیا که امشب کارت دارم...» گردنمو گرفت و چنان فشار داد که کل ستون فقراتم تیر کشید. تا اومدم بگم آخ با دست دیگه اش دهنمو سفت گرفت. منو چرخوند و با یه لگد از پشت، پرتم کرد وسط نشیمن. پشت سرم خورد به زمین و دنیا دور سرم میچرخید. نمیتونستم از روی زمین بلند شم. فقط متوجه شدم که سلوا در رو قفل کرد. اومد به سمتم در حالی که قلنج انگشتاش رو میشکست. من با همون حالت سر گیجه کشون کشون میرفتم عقب تا رسیدم به دیوار. بدنم میلرزید و گریه و التماس میکردم. سلوا به یه قدمیم رسید. خم شد. دستشو آورد جلو و من پریدم بالا. نیشخندی زد و در حالی که نصف کلید که توی قفل شکسته بود رو بهم نشون داد و چشمکی زد و گفت:« درم قفل کردم که امشب تا صبح در اختیارم... نه! در اختیارت باشم جوجو... 😈 دهنتو باز کن ببینم...» من فقط میلرزیدم. یدفه جوری داد زد که یهو از ترس ادرارم ول شد و خودمو خیس کردم:« میگم دهنتو باز کن کونی!... » دهنمو باز کردم و سلوا کلید رو گذاشت دهنمو وادارم کرد که قورتش بدم. یدفه متوجه خیس شدن شلوار و زمین شد و جوری بهم نگاه کرد که آب شدم از خجالت. با تحقیر گفت:« استااااااد... خودتو خیس کردی؟؟؟... 😏 الهی... » چندتا چک به صورتم زد و همزمان گفت:« استااااااد شاشوی کی بودی تو... کوووووونی!!!... تو که خایه نداری گوه میخوری هوس کص کردن بکنی... حرومزاده...» یه دفعه گردنمو گرفت و چنان فشاری داد که نفسم برید. ساعدهای قطور و عضلانیش رو گرفتم ولی شانسم از صفر هم کمتر بود. منو از زمین کند و گفت:« کاری باهات میکنم استاد شاشو... که دیگه هوس کص کردن نکنی... امشب میشی کونی من... کونی کردنیِ سلوا...»
سلوا اون روز تا صبح فرداش منو به اشکال مختلف و بی رحمانه گایید! لهم کرد. اون هر کاری دلش خواست باهام کرد! مثل اسباب بازی بودم توی مشتش... نه! مثل خمیر بودم...
21 notes
·
View notes
Text
تیری صورت نگاہوں میں پھرتی رہے، عشق تیرا ستائے تو میں کیا کروں
تابش کانپوری
تیری صورت نگاہوں میں پھرتی رہے، عشق تیرا ستائے تو میں کیا کروں
کوئی اتنا تو آکر بتا دے مجھے جب تری یاد آئے تو میں کیا کروں
میں نے خاک نشیمن کو بوسے دیے اوریہ کہہ کے بھی دل کو سمجھا لیا
آشیانہ بنانا مرا کام تھا کوئی بجلی گرائے تو میں کیا کروں
میں نے مانگی تھی یہ مسجدوں میں دعا، میں جسے چاہتا ہوں وہ مجھ کو ملے
جو مرا فرض تھا میں نے پورا کیا، اب خدا ہی نہ چاہے تو میں کیا کروں
شوق پینے کا مجھ کو زیادہ نہ تھا،ترک توبہ کا کوئی ارادہ نہ تھا
میں شرابی نہیں مجھ کو تہمت نہ دو، وہ نظر سے پلائے تو میں کیا کروں
حسن اور عشق دونوں میں تفریق ہے، پر انہیں دونوں پہ میرا ایمان ہے
گر خدا روٹھ جائے تو سجدے کروں، اور صنم روٹھ جائے تو میں کیا کروں
چشم ساقی سے پینے کو میں جو گیا، پارسائی کا میری بھرم کھل گیا
بن رہا ہے جہاں میں تماشا مرا، ہوش مجھ کو نہ آئے تو میں کیا کروں
7 notes
·
View notes
Text
هوای خانه دم کردهاست... همه آرام اتاقها را تا نشیمن و آشپزخانه طی میکنند اما تنها جرقهای لازم است برای اینکه طوفانی به پا شود. مامان میگوید: گریه کن، گریه نکنی غمباد میشه اونوخت بیا و حوض خالی پر کن. اینجا هرکسی راهی برای گریه کردن پیدا کرده، گوشه روسری عمه همیشه خیس است و خوب اگر حواست را جمع کنی میبینی در حیاط ایستاده و دستمال کاغذی خیسش را در سطل میاندازد. عمو هم گریه میکند. عمو همیشه گریه میکرد بیشتر از عمه، انگار که تمام شکم بزرگش دل باشد و کوچکترین چیزی دلش را بشکند. بابا و عموی دیگری اما جلوی بقیه گریه نمیکنند، دیشب بهانه گرفتند و رفتند روضه... تا بهحال مراسمات مردانه را ندیدهام اما شاید آنجا پر از مردانیست که غم ماههایشان را جمع میکنند تا بالاخره جایی بتوانند خالیاش کنند بدون اینکه کسی بپرسد برای چه گریه میکنند. من اما نمیخواهم گریه کنم. تا وقتی هنوز زنده است چرا گریه کنم؟ بغضم را میخورم و به این فکر میکنم که او هنوز همان بوی عطر رانگلر میدهد و کتاب نو. میخواهد برایمان تیر و کمان درست کند و قرار است پاییز برویم انارها را بپچینیم و رب درست کنیم، قبلش اما خرما پاک میکنیم و او سرمان غر میزند که چقدر کند هستیم، کلی کار داریم... بعد از آن نوبت پرتقالهاست، بعد بادامها و ازگیلها... کلی کار داریم باید بلند شود... میخواهد سیزدهبدر ما را کوه ببرد، باید بلند شود. کلی کار داریم.
اما واقعیت چیز دیگریست. واقعیت مشت میکوبد به صورتم و میدانم دیگر نه باغی هست نه درختان انار، نه خرما؛ هیچکدام از پرتقالها نیستند و ازگیلها تنها تنههای خشک درختند که کلاغها رویشان خانه ساختند.
آخرین بار داشته «بخارای من، ایل من» میخوانده... خودم دیدمش. گفت تمام جلدهای کتب محمد بهمنبیگی را خریده و حالا احتمالا این آخرین کتاب آن مجموعه بوده که ورق گوشهاش را تا زده و گذاشته لب طاقچه. خودش اما چند قدم آنطرفتر است کنار کتابخانهاش. در این حال هم نمیگذارد کسی به کتابهایش دست بزند. اتاقش پر است که قابهای کوچک و بزرگ، عکس سیاه و سفیدی از مادربزرگ است با موهای کوتاه و صاف و بلیز دامن، کنارش قاب دیگری از خودش با کت و شلوار و کراوات و کلاه شاپویی کنار برادرش، پشت اینها لوح تقدیری است که گوشه سمت راستش دو شیر هستند که با شمشیر در دست دو طرف یک خورشید ایستادهاند و سمت چپش او با صورت جدی ارتشی با مدالهایی که از سینهاش آویزان است به دوربین نگاه میکند. عکسی هم هست از خودش با لباس سرهمی و موهای فرفری ژولیده با ته رنگی از زرد و خاکی کنار درختان باغش، و به دیوار قاب عکس پسر عمه است کنارش، با یک لبخند بزرگ. و آخری اوست با دیگر برادرش کلاشینکف به دست کنار یک جیپ در میدان جنگ.
خیلیهایی که در عکسها هستند دیگر نیستند، برادرانش، پسر عمه، باغ، حتی مادربزرگ که هست دیگر موهایش سیاه نیست و ریشههای درختی گوشهی چشمانش را تصاحب کرده.
بخارای من، ایل من در طاقچه است و احتمالا آخرین کتابیست که میخوانده. نمیدانم بخارای او کجا ست، شاید توی همان عکسها کنار آنها که نیستند و نبودنشان عذابش میدهد. شاید میخواهد برود به بخارای خودش، هرچند ما نخواهیم.
p.s: میشود شما هم دعا کنید او بخارایش را پیدا کند؟ دعا کنید بخارایش ما باشیم که در اتاق نشستهایم؟ نمیخواهم بخارایش آن قاب عکسها باشند، صاحبان عکسها دیگر زنده نیستند.
p.s: امروز اول مرداد است. همیشه اصرار داشتم بگوییم اَمرداد، که این ماه ماه جاودانگی ست که پدرانمان برای ما به ارث گذاشتهاند. اما حالا مینویسم مرداد که دقیقا بر عکس است معنایش.
او بخارایش را پیدا کرد، در جایی فراسوی قابهای عکس. /
1 Mordad 03
2 notes
·
View notes
Text
جو ہو نہ سکی بات وہ چہروں سے عیاں تھی
حبیب جالب کی بیگم ایک دن اُن سے ملاقات کیلئے جیل گئیں اور جالب سے کہنے لگیں۔ آپ تو جیل میں آگئے ہو یہ بھی سوچا ہے کہ بچوں کی فیس کا کیا بنے گا اور گھر میں آٹا بھی ختم ہونے والا ہے۔ حبیب جالب نے اس ملاقات کے بارے میں ایک نظم لکھی۔ جس کا عنوان ”ملاقات“ رکھا۔
ملاقات جو ہو نہ سکی بات وہ چہروں سے عیاں تھی حالات کا ماتم تھا ملاقات کہاں تھی
اس نے نہ ٹھہرنے دیا پہروں مرے دل کو جو تیری نگاہوں میں شکایت مری جاں تھی
گھر میں بھی کہاں چین سے سوئے تھے کبھی ہم جو رات ہے زنداں میں وہی رات وہاں تھی
یکساں ہیں مری جان قفس اور نشیمن انسان کی توقیر یہاں ہے نہ وہاں تھی
شاہوں سے جو کچھ ربط نہ قائم ہوا اپنا عادت کا بھی کچھ جبر تھا کچھ اپنی زباں تھی
صیاد نے یونہی تو قفس میں نہیں ڈالا مشہور گلستاں میں بہت میری فغاں تھی
تو ایک حقیقت ہے مری جاں مری ہم دم جو تھی مری غزلوں میں وہ اک وہم و گماں تھی
محسوس کیا میں نے ترے غم سے غم دہر ورنہ مرے اشعار میں یہ بات کہاں تھی
حبیب جالب
8 notes
·
View notes
Text
امروز فردای هیچروزی نیست که من زیستهام. ما همه مردهایم. این صبحی که امروز آمد، نیامده است. من نمیدانم این چطور دنبالهی زندگی ماست و اگر هست، ما چطور آن را زندگی نام نهادیم. نه، ما مردهایم. همهی ما دیشب حوالی ساعت نه یکجا مردهایم.
در متروی پتسدامرپلاتز پیاده میشود. نقشه میگوید یک دستگاه اتوماتیک عکس پرسنلی اینجا هست. پیداش میکنم، فقط چند قدم از پلتفرم دورتر. دستگاه درواقع یک اتاقک کوچک است. روی یک دیوار این اتاق یک صفحه نمایش هست و پشت آن دوربین، و در برابر این صفحه یک نشیمن فلزی قرار دارد. دیوار چهارم اتاقک یک پرده نیمقد است که باید وقت گرفتن عکس کاملن کشیده باشد. جلوی در اتاقک بیخانمانی خوابیده. از رویش جوری که به او نخورم رد میشم و در اتاقک روی نشیمن فلزی مینشینم. کثیف است. انگار کسی چیزی به دیوارههاش مالیده. صفحه کارتخوان دستگاه کار نمیکند چون روی آن سیگار خاموش کردهاند. اسکناسی توی دستگاه میگذارم. صدایی ساز و کار دستگاه را مرحله به مرحله توضیح میدهد. صدا. بلند است و در هر مرحله چرت شخص بیخانمان جلوی کیوسک را میبرد و او ناله میکند. پرده را با دست گرفتهام. چون مدام باد پسش میزند. هر بار که مترویی وارد پلتفرم میشود پرده میآید توی صورتم و عکس را خراب میکند. کلافه میشوم. اما چارهای ندارم ۱۰ یورو توی دستگاه دارم. به هرتیب عکس را میگیرم: قیافهای سرشار از استیصال. یک شانه بالاتر. روحیه خراب. از یک مرده توقع بیشتری نیست.
5 notes
·
View notes
Photo
#ایران و #ققنوس ========= در افسانه ها آمده است که ((قُقنوس )) مرغی است خوش رنگ و خوش آواز، که منقار او سیصد سوراخ دارد و بر کوه بلندی در مقابل باد نشیند، صداهای عجیب از منقار او بر آید.گفته اند که هزار سال عمر کند و چون سال هزارم به سر آید و عمرش به آخر رسد، هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن نشیمن گیرد و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند، بدان گونه که آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی پدید آید که از آن((قُقنُسی)) دیگر زاده شود.گفته اند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافته اند. بین افسانه((قُقنوس)) و سرگذشت ایران تشابهی می توان دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفت بی همتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این سالها، من همواره این احساس را داشته ام که ایران بار دیگر یکی از دورانهای (( زایندگی در مرگ)) را می گذراند و در میان درد می شکفد. #محمد_علی_اسلامی_ندوشن (ایران را از یاد نبریم) (at Yazd, Iran) https://www.instagram.com/p/Clt2zxXOF_0/?igshid=NGJjMDIxMWI=
5 notes
·
View notes
Text
تاثیر تاج گل منبت در دکوراسیون داخلی
تاج گل منبت یکی از اجزای زیبای هنرهای تزئینی است که با استفاده از هنر منبتکاری بر روی چوب ساخته میشود. این تاج گلها نه تنها از نظر زیباییشناسی جذاب هستند، بلکه با طراحی خاص خود، حس عمق و غنای فرهنگی را به فضا منتقل میکنند. تاثیر تاج گل منبت در دکوراسیون داخلی در حال حاضر بسیار چشمگیر است، چرا که این نوع تزئینات قادرند هویت و ویژگیهای خاص یک فضا را ارتقا دهند. در این مقاله، به بررسی تاثیرات تاج گل منبت در دکوراسیون داخلی و کاربردهای مختلف آن خواهیم پرداخت.
1. افزایش جذابیت بصری فضا
یکی از اصلیترین تاثیرات تاج گل منبت در دکوراسیون داخلی، افزایش جذابیت بصری فضا است. تاج گلهای منبتکاری شده معمولاً دارای جزئیات بسیار دقیق و هنرمندانهای هستند که با دقت و ظرافت خاص خود، میتوانند جلوهای زیبا و شکیل به هر فضایی ببخشند. طراحیهای پیچیده و دقیق تاج گل منبت که غالباً از نمادها و اشکال سنتی ایرانی الهام گرفتهاند، میتوانند بهطور چشمگیری فضای داخلی را ارتقا دهند و به آن ویژگی خاص و منحصر بهفردی بدهند.
2. ایجاد حس هماهنگی و تعادل در دکوراسیون
تاج گل منبت با طراحیهایی که معمولاً از تقارن و تعادل برخوردارند، قادر است در دکوراسیون داخلی حس هماهنگی و توازن را ایجاد کند. این نوع تزئینات معمولاً در بالای دربها، پنجرهها و حتی در سقفها نصب میشوند و موجب ایجاد یک خط دید هماهنگ و متوازن در فضای داخلی میگردند. برای مثال، نصب تاج گل منبت روی درب ورودی منزل میتواند حس خوشآمدگویی و هماهنگی را به فضای داخلی منتقل کند. همچنین، در اتاقهای نشیمن یا سالنهای پذیرایی، تاج گلهای منبت بهعنوان یک عنصر تزیینی مهم میتوانند به تقویت زیبایی و هماهنگی دکوراسیون کمک کنند.
3. تاثیر در انتقال هویت فرهنگی و سنتی
تاج گلهای منبتکاری شده از جمله عناصر دکوراتیو سنتی هستند که بهطور خاص در معماری ایرانی استفاده میشوند. طراحیهای پیچیده و جزئیات هنری که در ساخت این تاج گلها به کار میرود، نشاندهنده تاریخ، فرهنگ و هنر غنی ایران است. استفاده از این تاج گلها در دکوراسیون داخلی میتواند هویت فرهنگی خاصی را به فضا اضافه کند. برای کسانی که به دنبال ایجاد فضایی با ویژگیهای ایرانی و سنتی هستند، تاج گل منبت یک انتخاب ایدهآل است. این نوع طراحیها میتوانند بهعنوان نمادهایی از هنر اسلامی و ایرانی در دکوراسیون مدرن به کار روند و بینشی از تاریخ و فرهنگ را در فضا ایجاد کنند.
4. افزایش احساس لوکس بودن فضا
تاج گلهای منبت بهطور کلی حس لوکس و مجلل بودن را به فضای داخلی منتقل میکنند. استفاده از چوبهای مرغوب و منبتکاریهای دقیق و پیچیده، به دکوراسیون یک محیط خاصیت فاخر و اصیل میبخشد. این ویژگی بهویژه در فضاهای رسمی مانند سالنهای پذیرایی، هتلها، کاخها یا حتی دفاتر مدیریت مهم است. در چنین فضاهایی، تاج گل منبت میتواند بهعنوان یک عنصر لوکس و خاص شناخته شود که به طور مؤثری از سایر اجزای دکوراسیون تمایز میسازد.
5. ترکیب با سبکهای مختلف دکوراسیون
یکی از جذابترین ویژگیهای تاج گل منبت، قابلیت ترکیب آن با سبکهای مختلف دکوراسیون داخلی است. این تاج گلها با طراحیهای کلاسیک خود میتوانند به راحتی در کنار مبلمان مدرن، مینیمالیستی یا حتی سبکهای معاصر قرار گیرند. بهعنوان مثال، در دکوراسیونهای مدرن، استفاده از تاج گل منبت بهعنوان یک عنصر تزئینی میتواند حس گرما و سنتی بودن را در کنار سادگی و مینیمالیسم ایجاد کند. در دکوراسیون کلاسیک نیز تاج گلهای منبت بهعنوان یک جزء طبیعی و تاریخی میتوانند با دیگر اجزای چوبی و تزئینی هماهنگ شوند.
6. ایجاد فضایی آرامشبخش و دلپذیر
در بسیاری از فرهنگها، منبتکاری بهعنوان یک هنر آرامشبخش و زیبا شناخته میشود. طراحیهای پیچیده و دقیق تاج گل منبت میتواند به ایجاد فضایی آرام و دلپذیر در منزل یا محل کار کمک کند. خطوط منحنی و اشکال گلها و برگهای منبتکاری شده، اغلب احساس آرامش و سکون را در فضا ایجاد میکنند. بهویژه در اتاقهای نشیمن و اتاقهای خواب، این نوع تزئینات میتواند به ایجاد محیطی شاداب و راحت کمک کند که افراد بتوانند در آن استراحت کنند و از فضای خود لذت ببرند.
7. افزایش ارزش ملک
استفاده از تاج گل منبت در دکوراسیون داخلی میتواند بهعنوان یک عنصر خاص و منحصر بهفرد در ارزشگذاری ملک تأثیرگذار باشد. این تاج گلها به دلیل زیبایی و اصالتشان، میتوانند بهعنوان یک ویژگی برجسته در خانه یا محل کار مورد توجه قرار گیرند. بنابراین، نصب تاج گل منبت در نقاط استراتژیک خانه یا دفتر میتواند ارزش بصری و مالی آن را افزایش دهد.
نتیجهگیری
تاج گل منبت با طراحیهای هنری و ویژگیهای خاص خود میتواند تاثیرات زیادی در دکوراسیون داخلی ایجاد کند. این نوع تزئینات نه تنها به زیبایی و جذابیت فضای داخلی میافزاید، بلکه با انتقال هویت فرهنگی و تاریخی، فضایی خاص و منحصر بهفرد ایجاد میکند. همچنین، این تاج گلها قادرند حس لوکس بودن و هماهنگی را در دکوراسیون فضا بهوجود آورند. در مجموع، تاج گل منبت یکی از انتخابهای مناسب برای تزئینات داخلی است که میتواند زیبایی و ارزش هر فضا را بهطور چشمگیری ارتقا دهد.
منبع : تاج گل منبت چوبی
0 notes
Text
طرح دور استخر و استخر باغی
استخر باغی یکی از عناصر محبوب برای ایجاد فضایی خاص و آرامشبخش در باغهاست. اما برای اینکه این استخر جلوهای زیبا و حرفهای داشته باشد، نیاز به طرح دور استخر متناسب با محیط و سبک کلی باغ دارید. طراحی فضای اطراف استخر اهمیت زیادی در ایجاد هارمونی و هماهنگی با طبیعت دارد و همچنین استفاده از استخر را برای شما و مهمانانتان راحتتر و دلنشینتر میکند. به همین دلیل، برنامهریزی و انتخاب طرح دور استخر به اندازهی انتخاب خود استخر باغی مهم است.
در انتخاب طرح دور استخر، باید به عواملی مانند نوع متریالها، امنیت و زیبایی توجه کرد. استفاده از چوب یا سنگهای طبیعی در اطراف استخر باغی، فضایی طبیعی و شیک را به وجود میآورد و به هماهنگی بیشتر استخر با طبیعت اطراف کمک میکند. همچنین انتخاب کفپوشهای مقاوم در برابر لغزش و رطوبت میتواند خطرات ناشی از لغزش و آسیبها را کاهش دهد و به امنیت شما و خانوادهتان کمک کند. یک طرح دور استخر که به خوبی با باغ هماهنگ باشد، میتواند حس هماهنگی و آرامش بیشتری به فضا ببخشد و استفاده از استخر باغی را به تجربهای دلپذیر تبدیل کند.
افزودن جزئیات مانند چراغهای مخصوص فضای باز یا استفاده از گیاهان زینتی اطراف استخر باغی، میتواند جلوهی بیشتری به فضا دهد و استخر را در شب نیز زیبا و جذاب کند. همچنین طراحی ناحیههای نشیمن در اطراف استخر، مانند نیمکتهای سنگی یا محوطههای چوبی، به شما امکان میدهد که زمانی را در کنار استخر بگذرانید و از آرامش محیط باغ لذت ببرید. به این ترتیب، طرح دور استخر به شما کمک میکند تا فضای باغ خود را به یک محیط ویژه و خاص تبدیل کنید.
در نهایت، یک استخر باغی با طرح دور استخر مناسب میتواند ارزش و جذابیت ملک شما را افزایش دهد و فضایی بینظیر برای تفریح و آرامش در اختیار شما بگذارد. انتخابهای هوشمندانه در طراحی اطراف استخر نه تنها به زیبایی فضا میافزاید، بلکه باعث افزایش ماندگاری و کاهش هزینههای نگهداری نیز میشود. با یک طرح دور استخر هماهنگ و زیبا، میتوانید استخر باغی خود را به نقطه کانونی باغ تبدیل کنید و از هر لحظه حضور در این فضا لذت ببرید.
جهت مطالعه کامل و مشورت با کارشناسان ما می توانید از لینک زیر اقدام کنید
/https://abginpool.ir/
0 notes
Text
بہار آئی ہے عالم میں عجب وحشت کا ساماں ہے
بیاباں میں کبھی گھر ہے کبھی گھر میں بیاباں ہے
مری پابندیاں ہی جب مری آزادیاں ٹھہریں
تو گلشن ہو کہ صحرا سب مری نظروں میں زنداں ہے
ہر اک سرمست عرفاں ہے مگر ہے فرق بس اتنا
کہیں دریا میں قطرہ ہے کہیں قطرے میں طوفاں ہے
چمن میں پھول ہیں پھولوں پہ کچھ بکھرے ہوئے تنکے
مرا اجڑا نشیمن بھی گلستاں در گلستاں ہے
سمجھ میں کچھ نہیں آتا دعا کس چیز کی مانگوں
کبھی جینے کی خواہش ہے کبھی مرنے کا ارماں ہے
کہاں کا قصہ ہے آخر یہ دل میں کیا سمائی ہے
پلٹ جاؤ پلٹ جاؤ ادھر گورِ غریباں ہے
نہ چھوڑا فرق کچھ وحشت نے میرے جیب و داماں میں
گریباں ہے جو دامن ہے جو دامن ہے گریباں ہے
رکی ہے لب پہ جاں آکر پہ اب تو موت بھی عالیؔ
عجب کچھ کشمکش میں ہے نہ مشکل ہے نہ آساں ہے
- عالی گوپالپوری
4 notes
·
View notes
Text
سلوا (۲)
سلوا منو با یه دست از زمین کند و گفت:« کاری باهات میکنم استاد شاشو... که دیگه هوس کص کردن نکنی... امشب میشی کونی من... کونی کردنیِ سلوا...» صورتم رو کوبید به زمین که از ادرارم خیس شده بود... پاش رو گذاشت روی سرم و صورتم رو فشار داد روی سرامیک و گفت:« تا قطره آخر شاشت رو باید لیس بزنی و زمینو تمیز کنی... کونی بدبخت... یالاااااا 😠 یالا حرومزاده نفله 😡 تا قطره آخرو باید بلیسی تخم سگ 🤬» من بدنم مثل بید میلرزید و راهی جز انجام کاری که سلوا میخواست نداشتم. سلوا مدام تو سر و مغزم میزد... چند دقیقه گذشت و دیگه داشت لیسیدن ادرارم تموم میشد که یدفه سلوا دست زد به کمر شلوارم و پارش کرد و چنان اسپانکی به کونم زد که از شدت درد سِر شد کونم. باهام مثل یه بزغاله رفتار میکرد... انقدر قدرتمند و ورزیده بود بدنش که من با وزن ۹۶ کیلو براش مثل بزغاله سبک بودم... یدفه با دست چپش زیر گلوم رو گرفت و چنان فشار داد که دادم در اومد و با دست راستش شلوار خیسم رو فرو کرد توی حلقم و چنان چکی بهم زد که سرم مثل توپ پینگ پونگ چند بار زمین خورد. دنیا دور سرم تاپ میخورد... اومد نزدیک و کیر و خایه هامو گرفت و بلندم کرد... از درد میخواستم نعره بزن�� ولی شلوار توی دهنم چپانده شده بود و نمیتونستم. منو مثل عروسک پرت کرد وسط نشیمن و اومد سراغم... خواستم فرار کنم که گردنم رو مثل یه بزغاله گرفت و مشتی به صورتم زد که پرت شدم و دماغم شکست! خون از دماغم فواره میزد بیرون... هنوز سرم رو بلند نکرده بودم که اومد دوباره... امونم نمیداد... حتی یه لحظه! دستامو از پشت سر گرفت و مچ هام رو به هم چسبوند و نشست روی کمرم... با فشار پاهاش دنده هام رو فشار میداد و سرم رو به زمین میکوبید... گریه میکردم... اما سلوا رحم نمیکرد. مدام با دست دیگه اش کونم رو اسپانک میکرد... کونم میسوخت فقط!
بعد از چند دقیقه منو برگردوند... شلوار رو از دهنم در آورد و چند تا مشت به صورت و پوزم کوبید که دندون هام رو لق کرد و خون از دهنم راه افتاد... دهنم مزه خون گرفته بود!... هرچی التماسش میکردم بدتر میکرد... مدام میگفت:« کص میخوای آره؟... کص میخواستی دیگه...» یدفه نشست روی صورتم و شروع کرد به چلوندن سرم بین کشاله های عضلانیش... هم داشتم خفه میشدم؛ هم سرم داشت از فشار له میشد... هرچی دست و پا میزدم فایده نداشت...
یکساعت تمام فقط منو کتک زد و له کرد بدنم رو... سیاه و کبود شده بودم... فرش نشیمن پر از خون خشک شده دهن و دماغم شده بود... لباس و بدن عضلانی سلوا هم پر از خون شده بود... خایه هام رو انقدر کشیده بود که تمام کمر و زیر شکمم درد میکرد و نمیتونستم تکون بخورم... رفت توی آشپزخونه... با یه شیشه آب برگشت و نشست روی کاناپه و آب نوشید... یه چیز دیگه هم دستش بود انگار... از توی کیفش فک کنم برداشت... یه قلاده و شلاق انگار! 😱😰 با اشک ریختن التماسش میکردم... نمیتونستم از روی زمین تکون بخورم... لبخند تحقیرآمیزی روی لب های سلوا بود... بلند شد از روی کاناپه و اومد 😰😰 قلاده رو به گردنم بستم و گرفتش... منو با یه دست میکشید... انقدر قدرت داشت که کل بدن منو نیم خیز بلند کرد بود و با خودش میبرد؛ ولی من داشتم خفه میشدم!منو برد توی حمام و پرتم کرد ��یر دوش... لباسهام رو پاره کرد... لباسهای خودش رو درآورد...
واااااااااوووو چه بدنی 😱😰🤯 حجم عضلاتش خارج از تصور من بود... سرم رو گرفت زیر دوس آب سرد... صورت و دهنم رو شست... بعدش صورتم رو چسبوند به کص تپل و گوشتی خودش و گفت:« بخورش ضعیفه کونی!... بخورش!» نزدیک به نیم ساعت تمام زیر دوش آب سرد، کص سلوا رو میخوردم... اب از روی سینه های بزرگ و عضلانی این دختر و سیکس پکش میلغزید و توب دهن من جاری میشد... واااای که چقدر این کص خوشمزه بود... بعد از نیم ساعت با ناله های بلند شروع به لرزش کرد و به اورگاسم طولانی رسید... تمام مدت سر منو به کصش فشار میداد.
اما بعد از اورگاسم بازم سر منو ول نکرد... هی میگفت:« بلیسش... بخورش کونی!... بخورش استاد کونده من... بخورش استاد ضعیفه من... بخوررررش!» اومد جلو تر و لای پاهاش رو باز تر کرد جوری که من کاملا بین پاهاش قرار گرفتم... صورتم کاملا رو به بالا بود و کردنم داشت درد میگرفت... یدفه سلوا پاهاش رو بیشتر بست و من بین کاله های عضلانی و قدرتمندش گیر کردم... خواستم چیزی بگم که دست زد زیر مخچه ی من و دهنم رو با کصش مماس کرد... خدا خدا میکردم که اون چیزی که به ذهنم رسید درست نباشه... اما وقتی ادرار داغش توی دهنم جاری شد دیگه کار از کار گذشته بود... دنده هام داشت لای پاهاش خرد میشد... و سلوا داشت توی دهن و معده من تخلیه میشد!
بعد از تموم شدن ادرار سر من رو کوبید به دیوار... درد از مغز سرم تا نوک انگشتان پام کشیده شد... بی جون و بی خرکت افتادم زیر دوش... دست و پاهام حس نداشت...
بعد از چند دقیقه!!!!
ادامه دارد
7 notes
·
View notes
Text
اِس موڑ سے جاتے ہیں
کچھ سُست قدم رستے
کچھ تیز قدم راہیں
پتھر کی حویلی کو
شیشے کے گھروندوں میں
تنکوں کے نشیمن تک
آندھی کی طرح اُڑکر
اک راہ گزرتی ہے
شرماتی ہوئی کوئی
قدموں سے اُترتی ہے
ان ریشمی راہوں میں
اک راہ تو وہ ہوگی
تم تک جو پہنچتی ہے
اک دُور سے آتی ہے
پاس آکہ پلٹتی ہے
اک راہ اکیلی سی
رکتی ہے نہ چلتی ہے
یہ سوچ کہ بیٹھا ہوں
اک راہ تو وہ ہوگی
تم تک جو پہنچتی ہے
گلزار
4 notes
·
View notes
Text
چوب لمبه چیست؟
چوب لمبه یکی از متریالهای پرکاربرد در صنعت دکوراسیون داخلی است که برای پوشش دیوارها، سقفها و حتی کف برخی از فضاها استفاده میشود. این نوع چوب به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد خود، از جمله زیبایی طبیعی، قابلیت نصب آسان و دوام بالا، به یکی از انتخابهای محبوب در طراحی داخلی تبدیل شده است. در این مقاله به بررسی چوب لمبه، ویژگیها، کاربردها و مزایای آن پرداخته و نحوه استفاده از آن در فضاهای مختلف را توضیح خواهیم داد.
۱. تعریف چوب لمبه
چوب لمبه به قطعات چوبی گفته میشود که بهصورت نوارهای باریک و عمودی برش خوردهاند و معمولاً برای پوشش دیوارها و سقفها بهکار میروند. این نوارها معمولاً بهطور متقارن و بهصورت دندانهدار طراحی شدهاند تا بتوانند بهراحتی در کنار هم قرار بگیرند و یک سطح یکنواخت و یکپارچه ایجاد کنند. لمبهها معمولاً از چوبهای مختلفی همچون چوب کاج، گردو، بلوط، چنار و سایر انواع چوبها ساخته میشوند که بسته به نوع چوب و ف��آیند تولید، ویژگیهای متفاوتی دارند.
۲. ویژگیهای چوب لمبه
چوب لمبه بهخاطر ویژگیهایی که دارد، انتخابی مناسب برای طراحی داخلی بهشمار میرود. برخی از ویژگیهای بارز آن عبارتند از:
۲.۱. ظاهر طبیعی و زیبایی منحصر به فرد
چوب لمبه دارای ظاهری زیبا و طبیعی است که میتواند به هر فضایی گرما و راحتی خاصی بدهد. خطوط و بافت چوب در هر قطعه لمبه منحصر به فرد است و این تنوع در بافت و رنگ چوب میتواند جلوهای ویژه به محیط ببخشد. از این رو، چوب لمبه یکی از انتخابهای محبوب برای فضاهای مدرن و کلاسیک است.
۲.۲. مقاومت و دوام بالا
چوب لمبه بهطور معمول مقاومت بالایی در برابر رطوبت و آسیبهای فیزیکی دارد، بهویژه اگر از چوبهای باکیفیت ساخته شده باشد. علاوه بر این، این نوع چوب نسبت به سایر پوششهای دیوار و سقف، دوام بالایی دارد و میتواند سالها بدون تغییر شکل و رنگ باقی بماند.
۲.۳. عایقبندی صوتی و حرارتی
چوب بهطور طبیعی خاصیت عایقبندی صوتی و حرارتی دارد. این ویژگیها باعث میشود که استفاده از چوب لمبه در فضاهایی مانند اتاقهای خواب یا دفاتر کار، به ایجاد محیطی آرام و راحت کمک کند. همچنین این نوع چوب میتواند به بهبود عایقبندی حرارتی فضا نیز کمک کند، بهویژه در مناطقی که دمای هوا تغییرات زیادی دارد.
۲.۴. نصب آسان
چوب لمبه بهراحتی نصب میشود. بهطور کلی این نوع چوب بهصورت لایههای متصل به یکدیگر عرضه میشود که بهراحتی میتوان آنها را در کنار هم قرار داد. نصب آن نسبتاً سریع و ساده است و نیازی به ابزار پیچیده ندارد.
۳. کاربردهای چوب لمبه
چوب لمبه کاربردهای متنوعی دارد و در بخشهای مختلف دکوراسیون داخلی استفاده میشود. در زیر به برخی از این کاربردها اشاره میکنیم:
۳.۱. پوشش دیوارها
یکی از رایجترین کاربردهای چوب لمبه، پوشش دیوارها است. این پوشش میتواند بهطور کامل یا جزئی انجام شود. در بسیاری از طراحیهای داخلی مدرن، از چوب لمبه برای پوشش دیوارهای اتاق نشیمن، اتاق خواب، و حتی راهروها استفاده میشود. لمبهها بهدلیل ظاهر زیبا و طبیعی خود میتوانند به دیوارها جلوهای شیک و خاص ببخشند.
۳.۲. پوشش سقفها
چوب لمبه در پوشش سقفها نیز کاربرد دارد. استفاده از چوب لمبه برای سقفها میتواند به ایجاد فضایی گرم و دلنشین کمک کند. این نوع سقفها در طراحیهای داخلی کلاسیک و مدرن بسیار محبوب هستند و میتوانند به زیبایی و تعادل در طراحی کمک کنند.
۳.۳. کفپوش
چوب لمبه همچنین در برخی از موارد برای کفپوشها نیز استفاده میشود. این کاربرد بیشتر در فضاهایی مانند ویلاها، منازل مسکونی و دفاتر کار مدرن رایج است. این نوع کفپوشها بهدلیل دوام بالا و زیبایی طبیعی چوب، انتخا��ی ایدهآل برای این فضاها به شمار میروند.
۳.۴. مبلمان و دکوراسیون داخلی
چوب لمبه بهعنوان متریالی زیبا و مقاوم، در تولید مبلمان و دکوراسیون داخلی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. برخی از طراحان داخلی برای ایجاد هارمونی در فضا، از قطعات چوب لمبه برای تولید مبلمان، میزها، و دیگر عناصر دکوراتیو استفاده میکنند.
۴. مزایای استفاده از چوب لمبه
چوب لمبه بهدلیل ویژگیهای خاصی که دارد، مزایای زیادی برای استفاده در طراحی داخلی به همراه دارد. از جمله این مزایا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۴.۱. افزایش زیبایی و جذابیت فضا
چوب لمبه به هر فضایی زیبایی خاصی میبخشد. این متریال طبیعی باعث میشود فضا گرمتر و دلپذیرتر به نظر برسد. از آنجا که هر قطعه چوب دارای الگوهای منحصر به فردی است، استفاده از آن در دکوراسیون داخلی میتواند حس طبیعت و آرامش را به فضا منتقل کند.
۴.۲. کاهش هزینههای تع��یر و نگهداری
چوب لمبه بهدلیل مقاومت بالای خود، نیاز به نگهداری کمتری دارد. برخلاف برخی از متریالهای دیگر که با گذشت زمان ممکن است دچار آسیب شوند، چوب لمبه میتواند سالها بدون تغییر و با حداقل مراقبت باقی بماند. این ویژگی باعث میشود هزینههای نگهداری و تعمیرات کاهش یابد.
۴.۳. سازگاری با انواع سبکها
چوب لمبه بهراحتی با انواع سبکهای دکوراسیون داخلی (مدرن، کلاسیک، روستیک، و غیره) سازگاری دارد. بنابراین استفاده از آن در طراحی دکوراسیون داخلی میتواند متناسب با سلیقه و نیازهای مختلف فضا انجام شود.
نتیجهگیری
چوب لمبه یکی از بهترین گزینهها برای افرادی است که به دنبال متریالی زیبا، مقاوم و با کارایی بالا برای پوشش دیوارها، سقفها و حتی کفپوشها هستند. این نوع چوب به دلیل ظاهر طبیعی، نصب آسان، و ویژگیهای عایقبندی صوتی و حرارتی میتواند به افزایش زیبایی و راحتی فضای داخلی کمک کند. علاوه بر این، چوب لمبه بهدلیل دوام بالا و نیاز کمتر به نگهداری، گزینهای اقتصادی و طولانیمدت برای دکوراسیون داخلی به شمار میرود.
منبع : ترمو وود
0 notes
Text
خرید میز بار تجربهای متفاوت برای دکوراسیون خانههای مدرن
خرید میز بار تجربهای متفاوت برای دکوراسیون خانههای مدرن
تصور کنید یک شب آرام در خانه خود هستید، نور ملایمی فضا را روشن کرده و دوستانتان دور یک میز بار چوبی مدرن و شیک جمع شدهاند. صدای خنده و گفتوگوها فضا را پر کرده، لیوانها به آرامی بر روی میز قرار میگیرند و در آن لحظه حس میکنید که این میز، چیزی بیشتر از یک وسیله دکوری ساده است. میز بار، روح خانه را به یک مرکز گرم و دوستانه تبدیل میکند که آماده است تا هر مهمانی را به یک تجربه بینظیر تبدیل کند.
در این مقاله، با هم نگاهی میاندازیم به مزایای خرید میز بار و دلیل این که چرا چنین میزهایی برای هر خانهای، به ویژه خانههای مدرن و کوچک، یک انتخاب ایدهآل به حساب میآیند.
1. زیباییشناسی مدرن و مینیمال
امروزه بسیاری از افراد به دنبال دکوراسیونی هستند که هم مدرن باشد و هم کمجا، و میز بار چوبی این نیاز را به بهترین نحو برآورده میکند. ظاهر ساده و در عین حال شیک این میزها به گونهای طراحی شده که هم در خانههای بزرگ و هم در آپارتمانهای کوچک جایگاه خاص خود را دارد.
طبق گزارش مجله دکوراسیون داخلی ایران، بیش از 75 درصد از علاقهمندان به دکوراسیون مدرن، میز بار را به عنوان یکی از اجزای ضروری و جذاب برای خانههای خود میدانند.
2. کاربرد چندگانه و امکان استفاده در فضاهای کوچک
یکی از چالشهای بزرگ در دکوراسیون خانههای کوچک، استفاده بهینه از فضاست. میز بار چوبی، با طراحی کمجا و قابلیت استفاده چندمنظوره، میتواند به عنوان یک جایگاه نوشیدنی، میز کار کوچک، و حتی محلی برای سرو غذا مورد استفاده قرار گیرد. این میزها به راحتی میتوانند در گوشهای از آشپزخانه یا اتاق نشیمن قرار گیرند، بدون اینکه فضای زیادی اشغال کنند.
به گفته انجمن طراحان داخلی اروپا، استفاده از میزهای بار در فضاهای کوچک میتواند تا 30 درصد از فضای قابل استفاده خانه را بهینه کند. این میزها نه تنها زیبایی میآفرینند، بلکه کمک میکنند خانهتان را کاربردیتر و سازمانیافتهتر نگه دارید.
3. ایجاد فضایی گرم و صمیمی برای مهمانیها
تصور کنید دوستانتان در خانه شما جمع شدهاند و همه دور میز باری که با نوشیدنیها و ظروف زیبا تزیین شده، دور هم جمع میشوند. میز بار نه تنها به عنوان یک قطعه دکوری بلکه به عنوان یک مرکز تجمع برای مهمانان عمل میکند. این میزها، فضایی دوستانه و صمیمی ایجاد میکنند که برای دورهمیهای کوچک و حتی مهمانیهای خانوادگی بسیار مناسب است.
4. افزودن جلوهای لوکس و طبیعی با استفاده از چوب طبیعی
چوب، به عنوان یک ماده طبیعی، همواره در دکوراسیون داخلی جایگاه ویژهای داشته است. میزهای بار چوبی با استفاده از چوبهای باکیفیت و پرداختهای حرفهای، به هر خانهای جلوهای خاص و کلاسیک میبخشند. ترکیب رنگهای طبیعی چوب با طراحی مدرن، این میزها را به انتخابی لوکس برای کسانی که به دنبال زیبایی طبیعی هستند، تبدیل کرده است.
5. گزینههای متنوع برای سلیقههای مختلف
یکی از جذابیتهای میزهای بار چوبی، تنوع آنهاست. از میزهای بار با طراحی مدرن و ساده گرفته تا مدلهای کلاسیک با جزئیات کار شده، شما میتوانید بر اساس سلیقه خود و دکوراسیون خانهتان، بهترین گزینه را انتخاب کنید. علاوه بر این، بسیاری از تولیدکنندگان امکان سفارش مدلهای سفارشی را نیز فراهم کردهاند، بنابراین میتوانید یک میز بار با طراحی منحصر به فرد برای خانه خود داشته باشید.
بر اساس آمار انجمن صنعت چوب ایران، بیش از 60 درصد از مشتریان میزهای بار، مدلهایی را انتخاب میکنند که با سلیقه و دکوراسیون خاص خانهشان همخوانی داشته باشد.
6. افزایش ارزش دکوراسیون داخلی
یکی از مزایای خرید میز بار چوبی این است که به دکوراسیون خانه شما ارزش افزوده میبخشد. این میزها به دلیل طراحی زیبا و استفاده از چوب طبیعی، به خانه شما جلوهای لوکس و شیک میدهند. به ویژه اگر قصد فروش خانه خود را دارید، داشتن یک میز بار مدرن و شیک میتواند نظر خریداران را جلب کند و ارزش خانه را افزایش دهد.
راهکاری برای افزودن زندگی ��ه خانهتان
در نهایت، خرید میز بار چوبی تنها یک انتخاب دکوری نیست، بلکه راهی است برای ایجاد فضایی دلنشین و صمیمی در خانه. شما با خرید یک میز بار، هم تجربهای جدید در مهمانیها و دورهمیهای خانوادگی خواهید داشت و هم به دکوراسیون خانهتان روح و زیبایی خواهید بخشید.
1 note
·
View note
Text
5 راهکار موثر در طراحی فضای آکوستیک
طراحی آکوستیک یک فضای داخلی، چه یک سالن کنسرت باشد، یک استودیو ضبط، یا حتی یک اتاق نشیمن، یکی از مهمترین عوامل در ایجاد یک تجربه شنیداری لذتبخش و کارآمد است. آکوستیک خوب نه تنها باعث بهبود کیفیت صدا میشود، بلکه بر روی تمرکز، بهرهوری و ��تی سلامت روان افراد نیز تأثیرگذار است. در این مقاله، به بررسی 5 راهکار موثر در طراحی فضای آکوستیک میپردازیم.
1. شناخت اصول آکوستیک
قبل از هر اقدامی، درک اصول اولیه آکوستیک ضروری است. مفاهیمی مانند جذب صدا، انعکاس صدا، پراکنش صدا و زمان طنین از جمله مباحثی هستند که باید به خوبی شناخته شوند. هر فضایی ویژگیهای آکوستیکی خاص خود را دارد و هدف طراحی آکوستیک، ایجاد تعادل مناسب بین این ویژگیها است.
2. استفاده از مواد جاذب صدا
مواد جاذب صدا، موادی هستند که انرژی صوتی را به گرما تبدیل میکنند و از بازتاب صدا جلوگیری میکنند. این مواد میتوانند به صورت پانلهای آکوستیکی، فومهای آکوستیکی، پردههای سنگین و یا حتی مبلمان نرم استفاده شوند. محل قرارگیری این مواد در فضا بسیار مهم است و باید بر اساس نقاطی که بیشترین بازتاب صدا را دارند، انتخاب شود.
3. کنترل انعکاس صدا
انعکاس صدا یکی از مهمترین عوامل ایجاد پژواک و کاهش کیفیت صدا است. برای کنترل انعکاس صدا، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد:
استفاده از دیفیوزر: دیفیوزرها صدا را در جهات مختلف پخش میکنند و از ایجاد نقاط کانونی صدا جلوگیری میکنند.
ایجاد سطوح ناهموار: ایجاد سطوح ناهموار بر روی دیوارها و سقف میتواند به پراکندگی صدا کمک کند.
استفاده از مبلمان نرم: مبلمان نرم مانند مبلها و کاناپهها میتوانند به جذب صدا کمک کنند.
4. تنظیم زمان طنین
زمان طنین، مدت زمانی است که صدا پس از تولید در یک فضا باقی میماند. زمان طنین بیش از حد طولانی باعث ایجاد پژواک و کاهش وضوح صدا میشود. برای تنظیم زمان طنین، میتوان از مواد جاذب صدا، دیفیوزرها و همچنین تغییر حجم فضا استفاده کرد.
5. عایقبندی صوتی
عایقبندی صوتی به معنای جلوگیری از ورود صدا از خارج به داخل فضا و یا خروج صدا از داخل فضا به خارج است. این کار با استفاده از مواد عایق صوتی مانند پشم سنگ، پشم شیشه و فومهای عایق انجام میشود. عایقبندی صوتی به ویژه در فضاهایی که نیاز به سکوت مطلق دارند، مانند استودیوهای ضبط، بسیار مهم است.
نتیجهگیری
طراحی فضای آکوستیک یک فرآیند پیچیده و تخصصی است که نیازمند دانش و تجربه کافی است. با رعایت اصول آکوستیک و استفاده از راهکارهای مناسب، میتوان فضاهایی با کیفیت صدای مطلوب و محیطی آرام و دلنشین ایجاد کرد.
نکات مهم:
مشاوره با متخصص: برای طراحی آکوستیک حرفهای، بهتر است از مشاوره یک متخصص آکوستیک استفاده کنید.
توجه به ویژگیهای فضا: هر فضایی ویژگیهای آکوستیکی خاص خود را دارد و باید بر اساس این ویژگیها، راهکارهای مناسب انتخاب شود.
توجه به بودجه: هزینههای طراحی آکوستیک بسته به نوع فضا و مواد مورد استفاده متفاوت است.
توجه به زیبایی شناسی: طراحی آکوستیک نباید به زیبایی فضای شما لطمه بزند.
منبع : https://katibehisatis.ir
0 notes