#من عاشق همسرم هستم
Explore tagged Tumblr posts
Text
لیا (۸)
روز آخری که بعد از دو هفته در اختیار لیا بودن، با احساس خیسی گوشم بیدار شدم. لیا داشت گوش هامو میخورد و با دست راستش که از تتو های خفن پوشیده بود سینه منو نوازش میکرد. چشمامو باز کردم و به معبودم سلام کردم. لیا با لحن عشوه آلودی گفت:« اوووووم... سلام کونی قشنگم!» آخه اون شب، لیا سه بار منو گایید. یک بار از کیر، یک بار از کون و یکبار هم به کونم مالید و ارضا شد. ادامه داد:« اوووووم... خیلی دوستت دارم عسلم...» منم گفتم:« منم خیلی دوستت دارم سرورم... خدای من!... ملکه من!» با شنیدن این جمله: لیا صورت منو به سمت خودش چرخوند و در حالی که لبش رو گاز گرفت گفت:« اووووف... تو مموشی من خوب میدونی چطوری با من حرف بزنیا... شیطون!... میخوای یه بار دیگه کونتو بگااااام؟» من آب دهنمو از ترس قورت دادم و گفت:« نه تو رو خدا... هنوز درد میکنه!» لیا هم لبخندی زد و ازم لب گرفت و گفت:« نگران نباش کوچولوی ضعیف من...» خیز گرفت و بلند شد، روی من قرار گرفت و در حالی که دو تا بازوی قطور و عضلانیش رو دو طرف سرم گذاشته بود با چشمای قشنگ میشی رنگش تو چشمام خیره شد و گفت:«میلااااد؟»
- جان دلم؟
+ خیلی دوستت دارم... خیلی...
- من عاشقتم ملکه ی قشنگم...
چشماش برقی زد و لبخند شیرینی به لبش نشست و ازم لب گرفت و گفت:« ازت ممنونم میلاد... تو خیلی خوب و نازی...»
- من کاری نکردم لیا...
+ چرا... اتفاقا تو همه کاره ای... تو... تو میتونستی منو محدود کنی یا میتونستی ازم بخوای برم سرکار و تو مخارج زندگی شریک بشم... یا میتونستی منعم کنی از خیلی کارا... مرد خیلی توی زندگی مهمه... کارهاش... عقایدش... دیدش... خیلی از مردا بخاطر رفتارشون باعث کاهش اعتماد بنفس زن میشن... اما تو... تو برعکس، منو تقویت کردی!...
من که شوکه شده بودم از این حرفای لیا گفتم: «عزیزم من کاری نکردم... من وظیفه ام رو انجام دادم...» لبمو بوسید و گفت: « نه... تو خیلی خوب بودی که به من اجازه دادی بدنسازی رو ادامه بدم... تو همه هزینه های باشگاه و مکمل و تغذیه منو میدی...»
- عسلم!... تو همسر منی!... ما شریک زندگی هم هستیم... این وظیفه منه!... بعلاوه من عاشقم... عاشق زیبا ترین دختر دنیا... عاشقم مهربون ترین و بی نظیر ترین دختر دنیا... من عاشقتم ملکه مقتدر و خوشگلم.
لیا که تمام مدت مشتاقانه و با لبخند منو نگاه میکرد جوری که انگار میخواد لبمو شکار کنه به سرعت ازم لب طولانی و آبداری گرفت و گفت: « میلادم... منو ببخش که اذیتت میکنم انقدر... میدونم که درد زیادی رو تحمل میکنی موقع کون دادن به من...»
- نه این چه حرفیه... من متعلق به تو هستم ملکه مطلق من... هر لذتی که دلت بخواد میتونی ازم ببری! بعلاوه من دیگه دردم نمیاد لیا... تازه حالم میکنم... حتی آبمم میاد! راستش...
+راستش چی؟
- راستش من از اول هم عاشق ورزشکار بودن تو شدم... یعنی خیلی دوست داشتم همسرم ازم قوی تر و عضلانی تر باشه... این فانتزی من بود که واقعی شد... من نه تنها عاشق زیبایی و متانت و وقار و مهربونیت شدم، وقتی هم که توی جلسات اخر آشناییمون بهم گفتی که سابقه ورزشی زیادی داری عاشق تر شدم... بخاطر همین نمیخواستم و نمیتونستم از دستت بدم...
+ یعنی تو از قصد منو تشویق به بدنسازی کردی؟
-اوهوم
+ پس چرا با عضلانی شدنم مخالفت کردی؟
-مخالفتی نکردم!... یادت نیست؟... من تازه تشویقت کردم ولی مهالف این بودم که از اول استرویید بزنی... و نظرم این بود که اول به صورت نچرال عضلانی بشی... همین!
+ پس الان با استرویید زدنم مشکل نداری؟
- نه عشقم... تو الان یه بدنساز حرفه ای و قدرتمندی... و من از اینکه انقدر حقیر و ضعیفم در برابرت لذت میبرم... تو قادر مطلق این زندگی هستی... تو خدای منی... میپرستمت لیای عضلانی زیبا!
لیا طاقت نیاورد و شروع کرد به معاشقه کردن با من. همه چیز در اراده مطلق اون بود. بعد از معاشقه طولانی و ارضا شدن دوباره لیا ما صبحانه خوردیم. لیا رفت باشگاه و من مثل مرده ها روی تختواب بخواب رفتم. باید استراحت میکردم چون شب پرواز داشتم.
Nathalie Nichols

844 notes
·
View notes
Photo

دانستنیهای جنسی زناشویی ( این معلومات برای عزیزان زیر سن ۱۸ سال نمیباشد ) چندین مساله اساسی در یک رابطه جنسی معمولا سوالات زیادی در رابطه جنسی برای زوجین پیش می آید درست جواب دادن به این سوالات خیلی مهمه چرا که نداستن اصول درست روابط جنسی میتونه مشکلات زیادی رو ایجاد کنه در ادامه داشتن یه رابطه زناشویی خوب رو توضیح دادیم میتونید استفاده کنید. لذت بخش ترین قسمت های بدن زن و مرد در روابط جنسی قسمتهایی از بدن است که لمس آنها نقش مهمی در رابطه جنسی همسر شما و لذت بیشتر دارد. در بیشتر مردها و زنها توجه همسر به قسمتهای دیگری از بدن غیر از اندام های جنسی موجب بوجود آمدن لذت و میل جنسی و بهبود رابطه جنسی میشود. این صحبت ، صحبتهای ابتدایی هست ولی در ساختن و تغییر پیش زمینه ذهن شما در مورد رابطه جنسی خیلی مهمه ، در ادامه نکاتی که شما حتما باید بدونید رو براتون جمع کردیم یک نکته مهم قبل از تمامی موارد ، خواهش میکنم دوستانی که زیر 18 سال سن دارند در مورد رابطه جنسی زیاد تحقیق نکنند چون فقط و فقط باعث میشه درگیری ذهنی شون پیرامون روابط جنسی زیادتر بشه و نتونن در موقعیت سنی که قرار دارند از قدرت جوانی و همینطور توان هوشی خودشون کامل استفاده کنن ودر گیر مسائلی بشند که زمان رو به رو شدن با اون ها در این سن نیست ، پیشنهاد ما به این نوجوانان و جوانان این هستش که در مورد ورزش تحقیق کنید چرا که ساختار فکری و روحی قوی تری برای خودتون ایجاد می کنید و می تونید توی روابط جنسی خودتون در آینده خیلی خیلی موفق تر باشید (این صحبتم رو پای نصحیت نذارید لطفا ، خیلی ممنون و تشکر ، ما همیشه به هوش و توانایی های شما و همچینین حس مسئولیت پذیری در مورد پرورش روح و روان جوانان و نوجوانان کشورمون افتخار می کنیم و میخواهیم شما در بهترین وضعیت باشید چرا که شمائید که به زودی آینده این کشور رو خواهید ساخت ، موفق و سربلند باشید ) 1 – روابط جنسی یكی از ابعاد ارتباطی بین زن و مرد می باشد (بعد اقتصادی،بعد عاطفی ، بعد فكری، بعدجنسی) و رابطه جنسی مساله عجیب و غریب و چندش آوری نیست كه خانواده ها نسبت به آن بی توجه باشند. متاسفانه بسیاری از خانواده ها در آموزش مسئله روابط جنسی و مسائل زناشویی به فرزندان خود كوتاهی می كنند، که در آینده نزدیک فرزندان خودشون میتونن نتیجه این سهل انگاری رو ببینن . 2- رابطه جنسی یك نوع رفتار است ولی پانتومیم یا حرکت نمایشی نیست و ما باید در رابطه جنسی هم ، از كلام و بیان استفاده كنیم و به طرف مقابلمان بگوییم و از او بشنویم كه ما برای یك رابطه جنسی لذت بخش به چه چیزی نیاز داریم و همینطور انقدر شنونده خوبی باشیم که بفهمیم مسائل زناشویی شوخی نیست و به صحبت ها و خواسته هی طرف مقابلمون هم با گوش شنوا بتونیم پذیرا باشیم. 3- باورهای غلط را در مورد رابطه جنسی كه از بچگی در ذهن ما نقش بسته با مطالب جدید علمی عوض كرده و رابطه جنسی لذت بخش را به رابطه جنسی خرافاتی تبدیل نكنیم. 4- برعكس آقایان كه معمولاً فقط از طریق نزدیكی به اوج لذت جنسی می رسند خانمها از طرق دیگر مثل لمس و غیره هم می توانند به این امر برسند این را از بابت این گفتم كه آقایان همیشه در استرس این نباشند كه آیا خانم هم مثل من لذت می برد و چكار كنیم كه با هم به اوج برسیم (خصوصاً در اول ازدواج معمولاً این امر شدنی نیست) و به تدریج شاید عملی شود. 5- هیچوقت از رابطه جنسی به عنوان سلاح استفاده نكنیم (گاهی مردها رفتاری از خود بروز می دهند كه بعضی از زنها فكر می كنند كه رابطه جنسی یك اسلحه در دست آنهاست.و از رابطه جنسی برای رسیدن به بعضی از خواسته های خود استفاده می كنند) البته شاید این كار در ابتدا مفید به نظر برسد ولی اثرات تخریبی آن در آینده نزدیك تمام ابعاد زندگی را در بر خواهد گرفت. 6- رابطه جنسی تنوع زیادی دارد و هیچ ارتباطی به شرط رعایت بهداشت آن، از نظر علمی و حتی شرعی مضر نمی باشد.پس زن و مرد با مشورت هم همه ارتباطها را می توانند امتحان كنند و آنها را كه لذت بخش تر است ادامه و بعضی ها را متوقف كنند. فهمیدن اینكه طرف مقابل از چه چیزی لذت می برد یك هنر است و زن و مرد هر چه هنرمندتر باشند زندگی خوب و لذت بخش تری خواهند داشت. نوازش سینه ها ، لمس با زبان ، نوازش رانها ، لمس كلیتوریس، لمس نقطه g ، ارتباط دهانی وبسیاری مسائل دیگر … پس خانمها و آقایان سعی كنند سفرهای اكتشافی در طرف مقابل خود داشته باشند. 7- در روابط جنسی موفق باید اضطرابها و ترسها كنار گذاشته شوند: مهمترین آنها ترس از بچه دار شدن در طی رابطه جنسی است این ترس می تواند به صورت كاهش لذت جنسی، عدم لذت جنسی در زن، انزال زودرس و بسیاری مشكلات دیگر بروز نماید . 8- خانمها توجه كنند رابطه جنسی یك قسمت از رابطه زن و مرد هست و قسمت شروع هم می باشد پس راجع به آن واقع بین باشیم.آقایان هم توجه كنند كه رابطه جنسی تنها رابطه بین زن و مرد نیست. توجه شود كه بر خلاف عقیده عوامانه با بچه، هیچ مردی را نمی شود به زندگی پایبند كرد اینكه می گویند تا ازدواج كردی بچه دار شو كاملاً تحریف شده است . باید اجازه داد وجوه مختلف ارتباطی بین زن و مرد (با چاشنی رابطه جنسی لذت بخش) آرام آرام مستحكم شود . 9- خانمها معمولاً نگران رابطه جنسی در شب زفاف هستند. مسائلی از قبیل : آیا درد دارد؟ آیا خون دارد؟ و غیره.پس آقایان بدون توجه به خرافات شب زفاف و شب اول زندگی مشترك را به رضایت همسر خود اختصاص دهند و سعی نكنند با زور و فشار و اذیت اهداف از پیش تعیین شده خود را دنبال كنند چه بسا همین مسئله عواقب وخیمی را در زندگی آینده آنها پیش می آورد(پس لذت برای شبهای دیگر و رضایت برای شب زفاف ) 10- كانال واژن،حفره ای روی هم خوابیده می باشد كه بعد از ازدواج طول و قطر آن با آلت تناسلی همسر تطابق پیدا میكند پس آقایان وخانمها استرس كوچكی و بزرگی آلت را از خود دور كنند و به نكات دیگر و مهمتر ارتباط جنسی توجه كنند.ولی آقایان می توانند حتی بعد از اینكه خود به اوج لذت رسیدند با ادامه دادن مطالب پیش گفته راه رسیدن خانم به نقطه اوج را فراهم نمایند.و دست آخر اینكه رابطه جنسی زیاد و مكرر با همسر هیچ عارضه ای ندارد و روی قوای جسمانی و سلامتی فرد نه تنها مضر نیست بلكه بسیار هم مفید می باشد به شرط اینكه به رابطه جنسی به عنوان یكی از ابعاد بسیار مهم زندگی نگاه شود.استفاده از تریاك، مواد نیروزا و غیره هیچ اثر مثبتی بر روی رابطه جنسی ندارد و در آینده صدمات برگشت ناپذیری را سبب خواهد شد ، پس بهتر است هر مشكلی در معاشقه پیدا كردید سریعاً به پزشك خود اطلاع داده و درمان متناسب را بگیرید. و هیچوقت رابطه جنسی را مسئله بی اهمیت تلقی نكنید. ====================================== محمد 2013/08/31 at 14:15 سلام خیلی موضوعات خوب و قابل قبول را ارائیه کردید من خیلی خوش اومد من این عمل را باخانم قبلا عملی کردم بسیار لذت بردم و حالا هم این کار را میکنم خیلی لذت بخش واقعا که حال میکنید من از خانم ها خواهش میکنم که این کار را باشوهر ان شون انجام بدهند تا موجب آرامش همسران شون بشن ممنون از شمام پاسخ saeed 2015/03/06 at 02:51 راه های کنترل و روش های کم کردن و از بین بردن قوای شهوت و تمایلات جنسی زناشویی برای جوانان مجرد: باید دانست زمانی که شهوت و تمایلات زناشویی را برای بقای نسل در وجود انسان قرار داد و برای کنترل و ارضای آن ازدواج دائم را قرار داد و به آن سفارش بسیار نمود اما اگر در کل شرایط برای ازدواج فراهم نبود باید چه کار کرد؟! چگونه باید از ایمان و پاکدامنی خود مراقبت نمود؟! باید دانست اگر کسی حقیقتا و از سر اخلاص بخواهد خود را حفظ کند خداوند نیز او را یاری خواهد کرد. البته برای این کار ما دستورات عملی هم در دین داریم که در اینجا با استفاده از بعضی روایات و دستورات بزرگان دین به برخی از شیوه های کنترل شهوت اشاره می نماییم: – روزه گرفتن و در صورت عدم امکان آن، کم غذا خوردن بطوری که روزی بیشتر از دو وعده غذایی نخوردن. – نخوردن غذا های تحریک کننده مانند: پیاز، خرما، تخم مرغ،غذاهای چرب یا پروتیینی با کالری بالا و… – خوردن موادی که شهوت را کم می کنند، مانند: آبلیمو، کافور، سرکه(که مالیدن آن به بدن هم موثر است) و… – کنترل چشم و نگاه نکردن به نامحرم و ندیدن صحنه های حرام یا تحریک کننده، مانند: فیلم ، عکس و… پورنو این مورد بسیار مهم است زیرا انسان اگر ورودی های خود را یعنی چشم و گوش را کنترل کند و اجازه ندهد بدی ها و گناهان وارد وجودش شوند، آنگاه خروجی هایش یعنی اعمال ، رفتار و… هم خوب و درست می شوند. و از گناهان فرسنگ ها فاصله می گیریم. زدست دیده و دل هر دو فریاد — که هرچه دیده بیند دل کند یاد. – از بین نبردن و نتراشیدن موهای زائد بدن چون باعث تضعیف قوای جنسی می شود. – دوری کردن از خوردن غذاها و لقمه های حرام و استفاده از غذای حلال و پاک. – در حالت جنب نبودن و داشتن وضو و با وضو بودن که باعث ایمن و دور شدن از وسوسه شیاطین می شود. – ورزش کردن و تحرک بدنی برای سوزاندن کالری های انباشته شده و اضافه بدن و دوری از تنبلی و تن پروری. – مشغول کردن فکر و اندیشه خود به کار و فعالیت و دوری از بیکاری و آزاد گذاشتن و رها کردن فکر و اندیشه به سمت افکار و تخیلات نادرست. – تنها و دمر(به شکم) نخوابیدن. – زیاد استغفار کردن. پاسخ بهنام 2016/06/17 at 02:55 اینجا بحث علمی دارن میکنن پاسخ مجید 2013/11/07 at 10:30 واقعا حرفاشون جالبه پاسخ الی جون 2015/04/04 at 01:37 مطالبتون عالیه پاسخ دکتر دادخواه 2013/06/23 at 18:26 با سلام دکتر دادخواه هستم دبیر کانون مشاوران ایران وب سایت اصفهان پاتوق را دیدم و اطلاعات بسیار مفیدی در زمینه های روانشناسی و مشاوره در آن مشاهده کردم در صورت نیاز به مشاوره رابطه جنسی یا مشاوره زناشویی به وبسایت رسمی کانون مشاوران ایران مراجعه فرمایید. متشکرم بابت سایت خوب شما پاسخ حمید 2013/07/31 at 22:02 سلام من رابطم با همسرم هروروز رو به سردی میره بعد از 7 سال لطفان را هنمایم کنید پاسخ انصاریان 2014/08/05 at 18:19 سلام وقت بخیر برای مطلب فوق چند نکته لازمه عنوان بشه 1 دلایل سردی روابط را صادقانه بنویسید 2 انتظارات همدیگه رو بشناسید3به احساسات همدیگه احترام بذارید 3 درکنارهم باشید اماهمدیگه رو اسیر نکنید,سخت گیری وپلیس بازی نکنید 4 درنوع ارتباطتان تغییر ایجاد کنید 5 برای خودتان زندگی کنید 6 ازکلمات مثبت مثل دوستت دارم استفاده کنید 7 دنبال مقصرکردن هم نباشید 8 اجازه ندید کسی وارد زنگیتون بشه 9 هروز صبح به هم لبخند بزنید وبه زیباییهای هم توجه کنید نه تکرار نیش زبون وانتقام گیری ولج کردن پاسخ نورا 2014/10/05 at 13:57 خونه خراب کونه آهن که نیست هروز هروز معلومه که رو به سردی میره بپا یخ نزنه پاسخ زهره طالبیان 2013/11/26 at 17:13 باسلام و عرض ادب سوالاتی داشتم در رابطه با روابط جنسی دختری هستم 35 ساله تا به جال با کسی نبودم و صبر کردم تا برنامه ازدواجم حل شود این اواخر نیاز های جنسی فشار میاورد علاوه بر تنهایی چه کار کنم مرتکب گناه نشم خودارضایی هم نداشتم خدار�� شکر مممنون میشم راهنماییم کنید پاسخ admin 2013/11/27 at 13:15 با عرض سلام شما تو مرحله اول باید ببینی این مشکل از کجا ناشی میشه یه سری ناهنجاری وجود داره که اختلالتی در سیستم جنسی هم ایجاد می کنه این ک شما در حال حاضر چه اخطلاطی دارید باید به دکتر مراجعه کنید و با رژیم درمانی و ورزش های خاص میتونن شما رو همیاری کنند تا بتونید کنترل بهتری روی شرایط جنسی خودتون داشته باشید پاسخ اميد 2014/09/01 at 10:13 با سلام.مسائل جنسي تو مملكت ما با يك استاندارد و شرايط خاصي دنبال ميشه.آموزشها اصلا وجود ندارند.چون مسائل جنسي هنوز بصورت يك سوال باقي موندند.به هر حال شهوت از ريشه خشم و ترس بلند ميشه .پس از ارضاء جنسي آدمها راحت ميشن.و اين دليل بر فروكش كردن خشمه.خشم ،خشونت،مهرباني،بخشايش همه و همه از انرژي هاي موجود عاطفي و جسمي هستند.از بين رفتني نيستند بلكه از نوعي به نوع ديگري اگر آزاد نشوند تبديل خواهند شد. خود ارضايي گناه است یا خیر .به هر حال بهتر زودتر ازدواج كني.و در مقابل احساسات جنسي نميتوني مقاومت كني چون مقامت باعث از بين بردن غريضه جنسي اون هم تو اون سن و سال ميشه. پاسخ خانم 2015/03/10 at 17:29 سلام وقت بخیرخسته نباشید چیکارکنم که همسرم سراغ فیلم وعکسای مبتذل نره ممنون میشم راهنماییم کنید؟ پاسخ admin 2015/03/10 at 20:57 با سلام ببینید یه سری موارد هست که باید به صورت که حتما باید ریشه یابی بشهه یعنی اینجوری نیست که یه الگوی خاص داشته باشه و بشه طبق اون درمان کد باید حتما پیش رواندرمان مراجعه کنید اما نکات کلی که وجود داره اینه که گاها دیده میشه زوج ها یه سری بحث جدید مبنی بر تکراری شدن رو مطرح می کنند که این خودش یه نوع چالش هستش و باید بر مبنای درک درست راه های جدید رو امتحان کرد ، اصولا فهم تازگی میاره یعنی چی یعنی زمانی که شما و همسرتون سعی کنید تو یک راه با هم همکاری داشته باشید میتونید به هم زدیک باشید که متعاقبا باید توی این راه یه سری رفتار هار ور انجام بدید مثلا چی مثلا بیاید هم رو تشویق کنید باید جاهایی که احیای میکنید شریکتون ضعیف عمل میکنه باید روحیه بهش بدید هدایتش کنید به بهتر شدن متاسفانه این جریان یه کم دیر دیر اتفاق میافته و توی سن های بالا متوجه میشن و دیدن عینن که رابطه عتطفی پدر مادر تو سن 50-60 سالگی یه دفعه به اوج خودش میرسه این به خاطر همون درک متقابل و یاد گرفتن حل کردن مشکلات با هم هستش سرزنش کردن ، ایراد گرفتن های مکرر و نادرست ، تحقیر کردن ، مقایسه کردن های نا بجا و به جا نه بهصد همکاری و همفکری بلکه برای داغون کردن طرف مقابل و………… باعث میشه متلاشی بشه این زندگی ولی برای همه نمی شه یه نسخه رو پیچید و باید هر کس برای درمان خودش شروع کنه به کنکاش در درون خودش و بعد برای پیدا کردن راه درمان به متخصص مربوطه مراجعه کنه صابر 2016/05/29 at 22:51 با سلام برادر عزیز تو باید خودت رابطه خود را باهمسر خود لذت بخش تر کنی طوری که از فیلم سکس بهتر باشه وهیچ نیازی به استفاده از ابزار فیزیکی نیست برادر تو خودتو درست کن همسرت خودش درست میشه مهرداد 2013/12/13 at 17:12 انشالله که هر چه زودتر مشکلتون حل شه پاسخ محمد 2014/01/19 at 21:18 سلام:دختر عزیز اگه بخوایم وارد بحث چرا ازدواج نکردید؟بشیم خوب حتما دلایلی دارید اما سعی کنید ابتدا واسه ازدواج سخت نگیرید در ثانی با روزه،زیارت عاشورا ،حمام سرد کردن، وبطور کلی ذکر به آرامش برسیدو. ازدواج رو سخت نگیریر پاسخ جلیل 2014/02/24 at 11:39 سلام بهتره ازدواج کنید. پاسخ الهه 2014/07/18 at 11:34 من ازدواج رو خیلی دوست دارم ، چون مادر بودن رو و همسر بودن و عشق رو دوست دارم ، ولی وقتی با آقایون نسل جدید برخورد می کنم ، کاملا ناامید میشم و پا پس می کشم . پاسخ کوروش 2014/10/12 at 10:10 من یه همدم می خوام مردم از بی کسی ، خدایا زودتر بذارش تو کاسمون بخدا مردیم اکبرغیاثی 2014/06/02 at 11:45 سلام پیشنهادمی کنم به مدت 40روززیارت عاشورا بخوانی حتما حاجت شما برآورده می شود100% پاسخ ثریا 2014/06/15 at 00:40 ورززززززززززززززززززززززش ورزش وووووووووووووووووووووووووووووووورزشششششششششششششششششششششششششششششش ورزش ورزش شادابی نشاط همی چی تو ورزشه اللللللللللللللللو باید روزی 3-4 ساعت ورزش کنی منم هم سنتم رفتم دکتر یه کم غذا های چرب گفت نخور و بعدم رفتم پیلاتس الان خوبم البته جریان ماله 2 سال پیشه ماله من ولی دیگه ورزش کردن روم موند تنها چیزیم که باهاش حال کردم همین ورزشه بود( یه عالمه انرژی ممثثثثثثبت برات میفرسنم ) پاسخ مصطفا 2014/06/16 at 23:47 سلام منم خودم 32سالمه هنوزم ازدواج نکردم.واقعن زن مایه ی آرامشه؛ ان شاء الله تمام جوونا بتونن ازدواج کنن. آمین مصطفا بهبهانی پاسخ مهناز 2014/07/27 at 00:47 سلام ببخشید اهل کجایی پاسخ سمانه 2014/07/30 at 11:51 به تو چه منصوره 2015/02/19 at 22:16 مهنازجون شور کردی ، عجله نکن بعد از 6 ماه میخوای ازشون پرار کنی مهشید 2015/03/18 at 23:46 مشغول ضمه هستی اگ فکر کنی فوضولی sadegh 2014/10/19 at 10:20 سلام داداش منم مجردم هنوز کیسم رو پیدا نکردم انشالله شما هم به زودی متاهل بشی منم همینجور هههههه پاسخ سحر 2014/12/30 at 10:46 سلام خوبید؟شما ازدواج کردید؟ پاسخ نغمه 2015/02/19 at 02:53 چطور سحر جون ؟ mohamad 2014/06/17 at 05:15 سلام به نظرم از دوستات بخواه یه شوهر خوب پیدا کنن برات زیاده والا الان مشکل اینه که نمی تونن آدم ها با هم رابطه برقرار کنن اگه کسی تو فامیل یکی رو داشته باشه که بزرگ فامیل باشه و فامیل براش مهم باشه این مشکلات پیش ننمی یاد به نظر من با یه ��زرگترت یه مشورتی بزن و بگو برات یه شوهر خوب پیدا کنن پاسخ fattah 2014/06/20 at 17:14 والا خیلی از مرد ها هم الان هستن که تو این سن و سال می خوان ازدواج کنن من خودم یکیش اما چون جایی نیست با هم آشنا بشیم همه باید به این بسپاریم به اون بسپاریم خوب میشد جایی بود که بشه با هم آشنا بشیم پاسخ نیوشا 2014/06/28 at 21:04 منم 32 سالمه اگه راهی پیدا کردی بیا اینجا بنویس من میام سر میزنم پاسخ milad 2014/07/20 at 12:58 از دوستاتون بخواهید اگه کیس مناسب ازدواج میشناسن بهتون معرفی کنند والا خودت باید به فکر خودت باشی ، بلاخره یجوری باید رابطه شکل بگیره دیگه ، به دوستی به عمه ایی عمویی خاله ایی فک و فامیل شما رو معرفی کنند برا ازدواج خیلی سریع ایشالله کاردون را بیافتد پاسخ ناهید،ت 2014/07/29 at 20:16 سلام،من۳۱سالمه ،شما اینهمه پیشنهاد میدین چه فایده،اول باید مشکل دخترای سالمی مثل من رو که نتونستن ازدواج کنن و مشکل اینه که سن ازدواج رفته بالا و یکی دیگه این که انتخاب به دلیل سلیقه ها ی مختلف سخت شده،میترسی قبول کنی بعد منجر به طلاق بشه.
#روابط زنا شویی#مشکلات زنا شویی#ارتباط برقرار کردن خوب با همسر#چرا ازدواج ها منجربه جدایی میشوند؟#سکس#سکس سالمبا هامسر#همبستری سالم با همسر#عوامل ناسالم بودن روابط همسران#مشکلات شب زفاف#با همسرم چطور همبستر شوم#چرا همسرم از من متنفر است#عشق های خیابانی و عواقب آن#زندگی سالم و با عشق#من عاشق همسرم هستم
2 notes
·
View notes
Text
راه حل مشکلات زناشویی زنان در ازدواج
دکتر هلن جی. برنر، نویسنده کتاب ” من میدانم جایی در همانجا هستم ” میگوید: خشم مزمن در بسیاری از ازدواج ها رایج است؛ مخصوصا زمانی که زوج صاحب بچه کوچک نیز هستند. انتظارات و مسئولیت کودکان در حال رشد حتی در بهترین روابط زناشویی نیز میتواند مشکلاتی ایجاد کند و هنگامی زوج زمان و انرژی لازم برای حل مشکلات زناشویی خود نداشته باشند،بحث و دعوا با همسر به وجود میآید. نتیجه؟ به جملات یک زن عصبانی توجه کنید:” من عادت داشتم دیوانهوار عاشق همسر و زندگی خود باشم، اما الآن فقط یک دیوانه ام”.
ریشههای خشم به خاطر اختلافات زناشویی
یکی از رایجترین شکایاتی که در مرکز مشاوره از زبان مادران جوان خشمگین شنیده میشود، این است که همسر آنها از زیر مسئولیت کارهای خانه شانه خالی میکند. این فقط کار عملی نیست که زنان از آن شکایت دارند، بلکه آنها باید نسبت به مشغله های فکری زندگی مثل داشتن سایز کفش فرزندان، وقت ویزیت دکتر، برنامه ریزی جشن تولد فرزند و غیره نیز احساس مسئولیت کنند.
خانوم لیزا لئود، مادر دو بچه از آتلانتا و نویسنده کتاب “کمال گرایی را فراموش کن” میگوید: وقتی بچه های من کوچک بودند، من به تنهایی وظیفه تهیه فهرستی از کارهای روزمره خانواده و بچه ها را بر عهده داشتم. همیشه به همسر خود میگفتم: هیچ میدانی جلسه اولیا و مربیان ��رزندان چه روزی است؟ اصلاً میدانی که بچه های ما چه نیازها و مشکلاتی دارند؟
یکی دیگر از مشکلات زناشویی زنان این است که همسر شان به آنها توجه نمیکند یا نسبت به نگرانیها و نیازهای عاطفی زنان اهمیتی نمیدهند. یک مادر خانه دار و صاحب ۳ فرزند زیر ۵ سال میگوید” شوهر من تمامروز را کار میکند و وقتی در خانه است با بچه ها سرگرم است، بعدازاینکه فرزندان ما به خواب میروند، او خود را تلپی روی مبل میاندازد و تلوزیون نگاه میکند.
او حتی تمایلی به گفتگو با همسر خود ندارد و این موضوع واقعاً من را خشمگین و عصبانی میکند. من تمامروز را به تربیت بچه ها میگذرانم، از آنها مراقبت میکنم. آیا این حق را ندارم که گاهی همسرم به من توجه و محبت کند؟
او هنوز هم در گفتن مشکلات زناشویی به شوهر خود شک دارد. او میگوید” نمیخواهم زن غرغرویی باشم، میدانم که همسرم سخت کار میکند و خسته است. او حق دارد زمانی را برای استراحت و امور شخصی خود اختصاص دهد”. اگرچه، هرازگاهی، خشم مزمن من تبدیل به خشم واقعی خواهد شد. او اعتراف میکند که” چیزهای کوچکی مرا خشمگین میکند و مرا نسبت به رفتار شوهرم عصبانی میکند”.
به نظر مشاوران خانواده ، ابراز خشم در چنین مواقعی از طرف زن امری طبیعی است اما گاهی زنان در ابراز و بیان خشم خود به همسر راحت نیستند.
فیونا تراویس، دکترای روانپزشکی کولومبوس از اوهایو میگوید: زنان معمولاً به حفظ سکوت و غم خوردن در درون خود تمایل دارد اما وقتی که این احساسات در درون انباشته شد و به نقطه غیر قابل تحملی رسید، آنگاه همه دردها، آسیب ها و ناامیدی ها فوران می کند و منفجر می شود.
طغیان خشم زن به خاطر مشکلات زناشویی
روانشناسان میگویند زنان مایلاند تسکین موقت پس از عصبانیت شدید را تجربه کنند. تخلیه احساسات و هیجانات درونی همیشه حس خوبی به زنان میدهد و این کار به زن برای مقابله با استرس کمک میکند. گرچه به عقیده این مشاور خانواده رسیدن احساسات به نقطه انفجار برای سلامت ما زیانبار است. دکتر برنر میگوید:” آنچه اتفاق میافتد این است که مرد احساسات زن را نادیده میگیرد زیرا از نظر او زن مانند دیوانه ها جیغ میکشد و منطقی نیست. در نتیجه احساسات او را جدی نمیگیرد”.
بدتر اینکه، تکرار بحران میتواند موجب شود که مرد رفتار ناپسندی در مقابل همسر خود انتخاب کند. دکتر دافنه استیون، مشاور خانواده و زوج درمانگر در ماکون جورجیا، میگوید:” عصبانیت زن برای مرد میتواند ترسناک باشد”.
مردها در مقابله با استرس واکنش نشان میدهند: فشارخون آنها بالا میرود و ضربان قلب آنها زیاد میشود. پس یک مرد، برای جلوگیری از ن��راحتی در چنین شرایطی ممکن است بااحتیاط با همسر خود رفتار کند یا بهطور مقطعی از همسر خود دوری کند.
وقتی زوج از هم فاصله میگیرند، معمولاً اولین صدمه به رابطه زناشویی و رابطه جنسی آنها وارد میشود. ریک هنسون، دکتر روانشناس و نویسنده کتاب ذات مادری (راهنمای مادر در سلامت جسمی، ذهن، و روابط عاطفی) میگوید:” زنان معمولاً علاقه کمی به برقراری رابطه جنسی با همسر بی عاطفه از خود نشان میدهند”. شوهر علی رغم شهرت شان در شهوت رانی، از نزدیکی با زنی که از دست آنها عصبانی است اجتناب میکنند.
باگذشت زمان، عدم رابطه جنسی در ازدواج موجب بیگانگی عمیق میگردد و نقش مشکلات جنسی در اختلافات زن و شوهر پدیدار می شود. این دکتر روانشناس معتقد است، عصبانیت شدید برای سلامت کودکان نیز مضر است. وقتیکه زن احساس عصبانیت میکند، احتمال از دست دادن آستانه تحملش در تربیت کودک و فرزندان بیشتر است.
اگرچه زنان سعی میکنند غم و ناراحتی و مشکلات زناشویی را در درون خود نگه دارند اما احساس خشم مداوم، ناسزا گفتن در حین دعوا با همسر و نگاههای سرد بین زن و شوهر ، به کودک تعریف اشتباهی از ازدواج نشان میدهد.
مشکلات زناشویی خود را به طور چشمگیری بهبود بخشید
این موقعیت ناامید کننده نیست. جاشوا کلمن، دکتر زوج درمانی در سانفرانسیسکو و نویسنده کتاب “تغییر ازدواج” میگوید:” اگر زوج تلاش کنند تا بر روی تفاوت ها و اختلافات زناشویی خود کار کنند، بیشتر روابط زناشویی بعد ازدواج بهطور چشمگیری بهبود مییابد”. در اینجا چند پیشنهاد این مشاور خانواده برای مقابله با “سندروم مادر دیوانه” ارائه شده است:
اجازه ندهید به خاطر مشکلات زناشویی احساس رنجش ایجاد شود
داشتن احساس بدبینی به همسر نقطه شروع شکست در رابطه زناشویی است، مگر اینکه تلاشی آگاهانه در حل مشکلات زناشویی انجام دهید. همینکه همسر خود را با لنز بدبینی نگاه کنید، همه کارهای همسر تان غلط میشود.
برای تغییر دیدگاه خود، مهم است که هرلحظه به عقب برگردید و با خود دلایل و معیارهای ازدواج با همسر خود در گذشته را مرور کنید. فهرستی از خصوصیات رفتاری خوب همسر خود که باید به خاطر آنها از او تشکر کنید را یادداشت کنید و سعی کنید بیشتر بر روی آنها تمرکز کنید.
از گفتن این جملات خودداری کنید:” همسرم همیشه این کار را میکند” یا هیچوقت این کار را انجام نمیدهد”. به اعتقاد این دکتر روانشناس بیان چنین اظهار نظرات کلی نسبت به همسر احتمالاً درست نباشند و درعینحال میتوانند احساس خشم و عصبانیت را در شما تشدید کنند.
عوامل ایجاد مشکلات زناشویی در زندگی را شناسایی کنید
آگاه باشید چه زمانهایی بیشتر از همسر خود عصبانی هستید. آیا شما از اینکه فرصتی برای پرداختن به امور شخصی خود ( مثل ورزش صبحگاهی) ندارید از همسر و زندگی خود عصبانی هستید؟ آیا زمانهایی که بهخصوص خسته هستید بیشتر عصبانی میشوید؟ اگر این موارد درست است، شما نیاز دارید تا راه حلی برای تفریح یا استراحت برای رفع خستگی در بعدازظهر خود پیدا کنید.
دکتر استیون میگوید:” مهم است زنان زمانی را برای تغذیه روحی خود اختصاص دهند”. بازیابی انرژی روحی و روانی ممکن است رفتار آزاردهندهی همسر تان را تغییر ندهد، اما بر روش واکنش شما در برخورد با مشکلات زناشویی و رفتارهای نامطلوب همسر تأثیر میگذارد.
گام بعدی شناسایی رفتارهای اشتباه همسر شما است که بیشتر از همه شما را خشمگین و آزرده میسازد. سپس، یافتن نقش خود در ایجاد چنین رفتار هایی است. دکتر کلمن میگوید:” مقصر دانستن یکدیگر در حین اختلاف زن و شوهر آسان است”. اما به عقیده روانشناسان، در یک رابطه زناشویی ناسالم معمولاً زن و مرد هر دو مقصر هستند. مثلاً، اگر شما شخصیت کنترل کننده ای دارید ، آیا میتوانید از همسر خود انتظار داشته باشید تا برای تصمیم گیری در زندگی پیشگام باشد؟
همچنین باید درباره آنچه شما را در زندگی زناشویی عصبانی میسازد پیش از اینکه خشمگین شوید با همسر خود به گفتگو بپردازید. دکتر برنر میگوید:” اجازه ندهید موضوع حل اختلافات زناشویی شما بلاتکیف بماند”. از طرفی، سعی نکنید زمانی که عصبانی و ناراحت هستید مشکلات زناشویی با همسر خود را حلوفصل کند. بلکه، وقتیکه آرامش خود را به دست آوردید، زمانی را برای گفتگو با همسر خود تعیین کنید.
برای حل مشکلات زناشویی راهحلهای عملی پیدا کنید
آیا شما مانند بسیاری از مادران پر مشغله از اینکه همسر تان در منزل کار نمیکند عصبانی هستید؟ اگر شما به کمک نیاز دارید، احتمالاً باید آن را کلمه به کلمه به همسر خود بگویید. آلین زولدبراد، متخصص رابطه زناشویی در دانشگاه لزینگتون، ماساچوست، پیشنهاد میدهد:” فهرستی از ناراحتکنندهترین وظایف خانه را تهیه کنید و از همسر خود بخواهید تا برخی از آنها را او انجام دهد”. اگر شما از او میخواهید تا کارهای خاصی انجام دهد، ازجمله لباسشویی یا آماده کردن وعدههای غذایی و مطمئن نیستید که چگونه آن را انجام دهد، به او آموزش دهید.
در بیان مشکلات زناشویی از لحن مؤدبانه استفاده کنید
به عقیده این مشاور خانواده نحوه بیان شما به همان اندازه آنچه میخواهید بگویید اهمیت دارد. بنابراین، پیش از هرچیز برای بیان خواسته ها و انتطارات از همسر خود برنامه داشته باشید. بهجای جیغ کشیدن و گفتن این جمله به همسر که : ” دراز کشیدن روی مبل مثل یک نهنگ توی ساحل را کنار بگذار و یکبار هم شده کمک کن”، سعی کنید بگویید” من به کمکت احتیاج دارم، ممکن است امشب ظرفها را شما بشویید تا بتوانم برای فرزندان قصه ت��ریف کنم؟”
به یاد داشته باشید وقتی شوهر در کارهای خانه به شما کمک میکند و آنها را دقیقاً به همان نحوی که شما انجام میدهید انجام نمیدهد، زبان خود را گاز بگیرید. اصلاً از او انتقاد نکنید، زیرا در صورت انتقاد از همسر ، دفعه بعد به شما در انجام کارهای منزل کمک نخواهد کرد.
برای حل مشکلات زناشویی زمانی را برای بودن در کنار همسر اختصاص دهید
بر اساس توصیه روانشناسان ، زوج باید سعی کنند زمانی را (حداقل هفتهای یکبار) به خود اختصاص دهند. بهطور مطلوب، باید قراری بیرون از خانه با هم بگذارید تا از فضای کاری داخل خانه مدتی به دور باشید. اما اگر نمیتوانید این موضوع را مدیریت کنید، حداقل زمان مشخصی را (مثلا پسازاینکه شبها کودکان خوابیدند یا بعدازظهر آخر هفتهها که بچه ها نزد مادربزرگشان هستند) در کنار همسر خود باشید.
زمانی که در کنار همسر خود مینشینید، یک لیوان چای یا یک فنجان قهوه با هممیل کنید. بهجای صحبت درباره کودکان، این تمرین را انجام دهید: درباره چیزی که واقعاً دوست دارید با همسر خود صحبت کنید یا اینکه از او بابت زحماتی که برای زندگی مشترک می کشد تشکر کنید. سپس، از او بخواهید او نیز جملات مثبتی را راجع به شما بگوید. شروع گفتگو با همسر با همین حرفهای ساده بهسرعت موجب مکالمه عمیقتری میشود. اگر چیز دیگری نباشید، حداقل موجب خنده شما میشود و همیشه راهی خوب برای برقراری ارتباط دوباره وجود دارد.
درنهایت، والدین جوان باید بدانند، همیشه یک مرحله پر استرس در هر زندگی زناشویی وجود دارد. معمولاً بحث و دعوای زن و شوهر امری طبیعی است و در بیشتر ازدواج ها دعوا آسیبی به رابطه زناشویی نمیزند. در حقیقت، یادگیری و تمرین بر روی شناخت تفاوت ها و حل مشکلات زناشویی به ایجاد یک ازدواج موفق کمک میکند.
لینک این مطلب در وبسایت گپچه
http://www.gapche.ir/value.aspx?id=17
0 notes
Photo

چگونه راحت و سریع به خواب برویم؟ 7 توصیه کارشناسان خوابhttps://khoonevadeh.ir/?p=227196
زمانی که صحبت از خواب بیشتر می شود، شما می دانید که باید چکار کنید، حذف کردن کافئین آخر شب تبدیل اتاق خواب به یک محل آرام و خاموش کردن وسایل الکترونیکی یک ساعت قبل از خواب. با این حال به جای خوابیدن، شما یک بار دیگر دارید کاشی های سقف تان را می شمارید. بی خوابی، یک total drag (نیروی مقاومت کلی) است اما خوشبختانه ترفندهای دیگر بسیاری وجود دارند که شما می توانید برای جلوگیری از بی خوابی، آنها را امتحان کنید. اقدامات مفید زیر از طرف کارشناسان خوابی که دچار بی خوابی شده اند را امتحان کنید:
عضلات تان را آرام کنید
دکتر ساندرا بلاک، متخصص مغز و اعصاب و نویسنده The Girl Without a Name می گوید از آرام سازی پیشرفته عضلانی برای از بین بردن تنش فیزیکی که مانع به خواب رفتن شما می شود، استفاده کنید. هر گروه عضلانی را در فواصل ۵ ثانیه ای، به آرامی سفت و سپس شل کنید. از انگشتان پایتان شروع کرده و به تدریج به سمت سرتان بیایید. با مجسم کردن خودتان در یک صحنه آرامش بخش، کارتان را به پایان برسانید. بلاک می گوید: من همیشه خودم را در یک ساحل آفتابی با خورشید زیبایی که روی امواج می تابد، گرمای حوله و بوی لوسیون برنزه نارگیل ، تجسم می کنم. من فقط با فکر کردن به آن، احساس خواب آلودگی می کنم.
در مورد بیدار ماندن، فکر کنید
دکتر سونجای، مدیر برنامه پزشکی عصب شناسی خواب کودکان در دانشگاه دوک و نویسنده My Child Won’t Sleep می گوید: دور از عقل به نظر می رسد اما وقتی متوجه می شوم که چون نگران به خواب رفتن هستم، خوابیدن برایم دشوار است، بر عکس آن را انجام می دهم. به جای نگرانی در مورد به خواب رفتن، در مورد بیدار ماندن فکر کنید. این کار، اغلب اضطراب را کاهش داده و به ذهن شما فرصتی برای تمدد اعصاب برای به خواب رفتن می دهد. این، تکنیکی است که به « قصد متناقض » معروف است.
یک اسموتی برای زمان خواب درست کنید
رابرت روزنبرگ، متخصص طب خواب و نویسنده Sleep Soundly Every Night, Feel Fantastic Every Day پیشنهاد می کند که میان وعده معمول قبل از خوابتان را با یک اسموتی جایگزین کنید. او می گوید: من از مقدار کمی ماست یونانی بدون چربی و شیر بادام کم کالری استفاده می کنم. هر دوی آنها حاوی مواد مغذی خواب آوری مانند تریپتوفان، کلسیم و منیزیم هستند. سپس گیلاس ترش یخ زده که به تازگی مشخص شده مدت خواب را به اندازه یک ساعت افزایش می دهد اضافه می کنم. در آخر، کمی دارچین برای طعم آن می افزایم، شما آماده خوابیدن هستید.
زمانی را به خودتان اختصاص دهید
با تنها شدن، ذهن تان را از هرگونه وقایع استرس زای قبل از خواب، خالی کنید. لیزا مدالی، متخصص طب خواب رفتاری در دانشگاه شیکاگو می گوید: من سعی می کنم در طول ساعت آخر قبل از خواب، زمانی را به خودم اختصاص دهم. این کار باعث به حداقل رساندن پتانسیل برای افکار مضطرب کننده در هنگامی که سعی دارم به خواب روم، می شود. فعالیت های آرامش بخش انفرادی به پاک کردن ذهنم از مشکلات بین فردی کمک کرده و مرا به وضعیت غیر برانگیخته برای انتقال خواب می برد.
یک دفترچه، دم دستتان داشته باشید
تشویش های ذهنی که به احتمال زیاد شما را بیدار نگه می دارند را با نوشتن کاهش دهید. روزنبرگ می گوید: این، تکنیکی به نام « نگرانی سازنده » است. حداقل سه ساعت قبل از خواب، نگرانی ها و راه حل هایتان را بنویسید. سپس آنها را در کشوی میز قرار دهید و اجازه دهید در تمام شب، آنجا بمانند. من و همسرم، این کار را با هم انجام می دهیم. کنار گذاشتن افکارتان به صورت فیزیکی، به احتمال زیاد نا آرامی در رختخواب را به حداقل خواهد رساند.
یک تمرین تنفسی انجام دهید
دکتر خوزه کولون، نویسنده رژیم خواب می گوید: کاری که من برای خواب بهتر انجام می دهم، تمرکز کردن بر روی تنفس است. من سعی می کنم که کمی بی صداتر و کمی آرام تر نفس بکشم و نفسهایم را از ۱۰۰ به صورت برعکس شمارش کنم. هنگامی که شمارش از دستم در رفت، یعنی در حال از دست دادن هوشیاری ام هستم، سپس دوباره شروع به شمردن از ۱۰۰ می کنم. همان طور که بر عکس می شمارید، سعی کنید تنفس شمرده انجام دهید، با توجه به مایوکلینیک، ما حدود ۱۲ تا ۱۴ تنفس در دقیقه انجام می دهیم. با تنفس آهسته، تعداد نفس های شما نصف می شود و می گویند که تنفس ملایم و طولانی به کاهش استرس و تحریک پاسخ آرامش کمک می کند.
حیوانات خانگی تان را از اتاقتان بیرون کنید
شاید آنها همراهان راحتی در رختخواب باشند اما گربه یا سگ شما می توانند به خواب رفتن و خواب ماندن را دشوار سازند. رابرت اوکسمن، مدیر موسسه sleep ti live در کارولینای شمالی می گوید: من اجازه نمی دهم حیوانات خانگی ام با من بخوابند. آنها ریتم شبانه روزی متفاوتی دارند و هنگامی که جابه جا می شوند، خواب فردی که در کنارشان است را بهم می زنند.
خنک بمانید
روزنبرگ می گوید: من با یک پنکه روشن که هوا را در اتاق خوابم به گردش در می آورد، می خوابم و مراقب درجه حرارت هستم. اکثر مطالعات نشان می دهند که درجه حرارت های اتاق بین ۱۷ تا ۲۱ درجه سانتی گراد، بهترین دماها برای خوابیدن هستند. دلیلش این است که درجه حرارت مرکز بدن ما در شب افت می کند و این به مغز علامت می دهد تا بخوابد. یک اتاق گرم می تواند جلوی این فرایند را بگیرد.
روشنایی را تنظیم کنید
برای تحت کنترل نگه داشتن ریتم شبانه روزی تان، روشنایی را با خورشید هماهنگ کنید. به عنوان مثال: در طول روز، در یک دفتر تاریک کار نکنید و چراغ ها را در نصفه شب، روشن نکنید. کتی گلدشتاین، متخصص مغز و اعصاب در مرکز اختلالات خواب در دانشگاه میشیگان می گوید: پس از شام، م�� چراغ بالای سر را در خانه به تقلید از غروب آفتاب بیرون، کم نور می کنم. نور دارای یک اثر هوشیار کننده است و می تواند ریتم شبانه روزی را تغییر دهد. حتی اگر مجبور شوم در شب از دستشویی استفاده کنم، چراغ ها را کم نور نگه می دارم.
چرا در یک جای جدید نمیتوانید بخوابید؟
چه در تعطیلات بسر میبرید و در تخت یک هتل هستید، چه شب را در خانه یکی از دوستانتان صبح کنید، چیزی در مورد خوابیدن دور از تخت خودتان در خانه وجود دارد که باعث میشود خواب شبانه راحتی نداشته باشید. یک تحقیق جدید دلیل این اتفاق را توضیح میدهد.
محققان دانشگاه براون، به تازگی خواب ۳۵ فرد سالم را تحت نظر گرفتند و کشف کردند که چرا خوابیدن در یک تخت نا آشنا باعث میشود که تمام شب در جایتان وول بخورید! (دقیقا به همین دلیل است که دانشمندان خواب، اغلب، دادههای مربوط به شب اول شرکت کنندگان مطالعه خواب در آزمایشگاه را نادیده میگیرند).
در این مطالعه که در مجله Current Biology منتشر شد، محققان، امواج مغزی شرکت کنندگانشان را مشاهده کردند. دو نیمکرهی مغز، تفاوتهای فاحشی را نشان داد. نیمکرهی چپ، نشانههایی از بیداری را نشان داد، در حالیکه نیمکرهی راست، نشانههایی از خواب را. این نیمکره چپ است (همان نیمکرهای که هوشیار باقی میماند) که در طول خواب مانند یک نگهبان شبانه عمل میکند، و منجر میشود خواب رضایت بخشی نداشته باشید.
ماساکو توماکی، یکی از نویسندگان این مطالعه میگوید: محیط اطراف برای ما آنقدر جدید است که ممکن است به یک سیستم مراقبت نیاز داشته باشیم تا بتوانیم محیط اطرافمان را نظاره کنیم و قادر باشیم هر چیز غیر عادی را پیدا کنیم.
دانشمندان میگویند: این، عادتی است که اغلب در حیوانات، بزرگتر بروز میکند. سمت چپ مغز، هوشیار و مراقب محیط جدید باقی میماند، در حالیکه سمت راست به خواب میرود. اما عدم تعادل بین این دو، دلیل آن است که چرا شما گیجتر و خستهتر از شبی که در خانهتان خوابیده اید، از خواب بیدار میشوید.
خبر خوب برای کسانی که عاشق ماندن در خانه شان هستند: حالا شما یک بهانه برای برگشتن به خانه دارید!
منبع : مجله تناسب اندام
0 notes
Text
تصادف ماشین عروس و داماد تهرانی در شب عروسی
شبکه طلا و ارز - رکنا : داماد جوان گفت: همه چیز از شب عروسی شروع شد. وقتی تصادف کردم پدرزنم زندگیام را به هم ریخت. سانحه رانندگی پس از جشن عروسی، برای داماد دردسرساز شد و زندگی مشترکش را تحتتاثیر قرار داد. وقتی افشین به خاطر سرعت زیاد ماشین عروس، تصادف کرد و خودش و همسرش مصدوم شدند، پدرزنش دیگر اجازه شروع زندگی مشترک را به آنها نداد. همین مساله زوج جوان را برای درخواست جدایی راهی دادگاه خانواده تهران کرد.مرد جوان وقتی روبه روی قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: همه چیز از شب عروسی شروع شد. وقتی تصادف کردم پدرزنم زندگیام را به هم ریخت. ماجرا از این قرار بود که شب عروسی بعد از جشن در تالار، به سمت خانه حرکت کردیم. مهمانها هم همراهمان میآمدند و همه شاد بودیم.اما در راه من تصادف سختی کردم. سرعتم کمی بالا بود، اما از روی عمد اینکار را نکردم. این تصادف باعث شد من و همسرم راهی بیمارستان شویم. همسرم دستش شکست و من هم سرم آسیب دید. خودم دو روز در بیمارستان بستری بودم، اما وقتی مرخص شدم پدرزنم اجازه نداد همسرم به خانهمان بیاید. او زندگیمان را به هم ریخت و گفت که من مسبب تصادف بودم و حالا که تصادف کردم دیگر اجازه نمیدهد همسرم با من زندگی کند. هرچه خواهش کردم فایدهای نداشت.از طرفی همسرم هم حرف پدرش را گوش داد و گفت، نمیتواند با پدرش مخالفت کند. خیلی تعجب کردم. زندگی ما تا این اندازه برای همسرم و خانوادهاش بیاهمیت بود که به خاطر یک تصادف خواستار جدایی شدند. خیلی فکر کردم. اول تصمیم گرفتم هر طور شده همسرم را به خانه برگردانم، ولی وقتی اصرارهایم بینتیجه ماند من هم دلسرد شدم. وقتی من و زندگی مشترکمان تا این اندازه برای همسرم بیاهمیت است برای من هم مهم نیست. به همین خاطر قبول کردم از هم جدا شویم.در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی آن شب افشین خیلی با سرعت میرفت. هرچه از او خواستم کمی آرامتر رانندگی کند فایدهای نداشت. پدرم هم خیلی سفارش کرده بود، با این حال کار خودش را کرد و ما تصادف کردیم. پدر و مادرم خیلی ترسیدند. از طرفی بهترین شب زندگیمان هم خراب شد و راهی بیمارستان شدیم. پدرم هم گفت چرا افشین با جان هردویمان بازی کرد. برای همین دیگر به او اعتمادی نداشت و اجازه نداد سر خانه و زندگیام بروم.کلی با او صحبت کردم ولی قبول نکرد. من عاشق پدرم هستم و هیچ وقت روی حرفش حرفی نزدهام. برای همین نمیخواستم با نارضایتی او به خانهام بروم. میخواستم کمی زمان بگذرد تا شاید راضی شود، اما افشین آمد و گفت باید از هم جدا شویم. من هم قبول کردم. او خودش زندگی ما را به هم ریخت و حتی حاضر نشد اشتباهش را قبول کند. یک بار هم از پدرم عذرخواهی نکرد.اگر افشین بابت اشتباهش عذرخواهی میکرد شاید پدرم او را میبخشید. ولی او با لجبازی اختلاف و کینه را بیشتر کرد و من هم این وسط قربانی شدم. با این حال دیگر نمیخواهم در کنار این مرد بیمسؤولیت زندگی کنم.در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند. او رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این فرصت با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکل و اختلافشان حل شود. این مطلب برایم مفید است بلی 1 نفر این پست را پسندیده اند کپی شد http://social.tgju.org/RLf3Yw
0 notes
Text
آیا جذاب هستید آیا شما جذاب هستید عد از 21 سال زندگی مشترک،...

آیا جذاب هستید آیا شما جذاب هستید عد از 21 سال زندگی مشترک، همسرم از من خواست با زن دیگری به سینما بروم و او را برای شام به رستوران دعوت کنم. او گفت: من عاشق تو هستم، اما می دانم او هم عاشق توست و عاشق آن لحظه ای است که تو در کنارش باشی!
زن ایا جذاب هستید دیگری که همسرم از من می خواست وقت بیشتری را با او بگذرانم مادرم بود که 19 سال بود که بیوه شده بود، اما فشار کاری بالا و سه بچه که تمام وقتم را پر می کرد جذاب باشید باعث می شد خیلی کم بتوانم به او سر بزنم. آن شب من به او تلفن زدم که پیشنهاد رستوران یا سینما را مطرح کنم. اما پاسخ او این بود چه شده؟ مشکلی پیش اومده؟
مادرم از آن نوع خانم هایی بود که وقتی خبری غیر منتظره می شنید یا وقتی او را غافل گیر می کردی مشکوک جذاب شدن می شد و حدس می زد که احتمالا خبر بدی را می خواهم به او بدهم. من در جواب گفتم فقط می خواهم از گذراندن وقت با شما کمی لذت ببرم. فقط ما دوتا. او بعد از مکث کوتاهی گفت من ه https://ift.tt/2HIelz4
from 30 network 3 https://ift.tt/2HNUy1n
1 note
·
View note
Photo

روشهای موفقیت در کار موفقیت در کارما به رستورانی رفتیم که شیک و گرانقیمت نبود اما دنج و گرم بود. مادرم بازوی مرا گرفته بود گویی او تنها زن زندگی من است. بعد از نشستن باید منوی رستوران را نگاه می کردیم. چشمانش فقط می توانست کلمات درشت را ببیند. همینطور که داشتم منو را ورانداز می کردم متوجه شدم مادرم به من خیره شده است. لبخند غریبی بر لب داشت و گفت: وقتی که تو پسر موفقیت کاری بچه کوچکی بودی من برای تو منو را می خواندم. و من در جواب گفتم: خوب حالا نوبت توی که راحت بشینی و اجازه بدی من اینکارو برات انجام بدم. در طول زمانی که شام می خوردیم ما مصاحبت قابل قبولی داشتیم هیچ چیز فوق العاده ای وجود نداشت اما از اتفاقات اخیر زندگی هم با خبر شدیم. ما آنقدر صحبت کردیم که فرصتی برای سینما رفتن نبود. وقتی که به خانه مادرم رسیدیم گفت: من باز هم با تو میام بیرون اما به این شرط که تو مهمون من باشی. و من قبول کردم. وقتی به خانه رسیدم همسرم از من پرسید شام با مادرت چطور بود؟ و من پاسخ دادم خیلی خوب و خیلی بهتر از آنچه که تصورش را می کردم. و از او بخاطر این پیشنهاد تشکر کردم. چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی فوت کرد. این اتفاق چنان ناگهانی بود که من فرصتی نداشتم در آخرین لحظات زندگی اش برایش کار انجام دهم. چند وقت بعد پاکتی دریافت کردم که در آن رسید پرداخت یک وعده شام برای دو نفر وجود داشت از همان رستورانی که ما با هم شام خورده بودیم. در نامه این طور نوشته بود: من مطمئن نبودم که خودم می توانم بیایم اما برای دو نفر پرداخت شده است. یکی برای تو و یکی برای همسرت. تو هیچ گاه نخواهی فهمید که آن شب برای من چه معنایی داشت. من عاشق تو هستم پسرم. https://ift.tt/2JmK0D8
0 notes
Text
بعد از ۳۰ سال همدیگر را درک نمی کنیم! – فوج
http://fovj.ir/عاشق همسرم هستم اما او هیچ احساسی به من ندارد. صحبت های ما همیشه به مشاجره و دعوا ختم می شود، در ضمن ۳۰ سال است که با هم زندگی می کنیم. چه کار کنیم تا همدیگر را بهتر درک کنیم؟ لطفا راهنمایی ام کنید. مخاطب گرامی، هرچند اطلاعات زیادی از جمله سن، جنسیت، شغل ... http://fovj.ir/%d8%a8%d8%b9%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%db%b3%db%b0-%d8%b3%d8%a7%d9%84-%d9%87%d9%85%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1-%d8%b1%d8%a7-%d8%af%d8%b1%da%a9-%d9%86%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%86%db%8c%d9%85-%d9%81%d9%88/?utm_source=dlvr.it&utm_medium=tumblr
0 notes
Text
13لحظهای که بعد از کوتاه کردن موهایم با آنها مقابل شدم
New Post has been published on http://vestamag.ir/13%d9%84%d8%ad%d8%b8%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%b9%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86-%d9%85%d9%88%d9%87%d8%a7%db%8c%d9%85-%d8%a8%d8%a7/
13لحظهای که بعد از کوتاه کردن موهایم با آنها مقابل شدم
من بعد از عروسی، کل موهایم را کاملا کوتاه کردم! و این چیزهایی است که یاد گرفتم:
مد و زیبایی – وستا ایران
تابستان ماضی، من ازدواج کردم. و مثل اینکه یک کلیشه باشم، مدت اختصار بعد از عرو��ی، موهایی را که دو سال موعد غلام بود تا بلند شوند، کوتاه کردم! من عاشق مدل موی کوتاه جدیدم هستم. در واقع، حتی از الان هم موهایم کوتاهتر بود.
این تغییر راحت فقدان. از آیت دادن موهای جدیدم به شوهر از کل جا بی خبرم، تا اینکه وقتی کلاه بسر میگذاشتم شبیه جاستین بیبر میشدم، با لحظات متعددی مقابل شدم. اگر شما هم به کوتاه کردن موهایتان فکر میکنید، بنظر من این لحظات چیزهاییست که با آنها مقابل میشوید، و بد نیست که از آنها با خبر باشید.
۱. وقتی که آرایشگرم اولین برش را زد
رزق که میخواستم موهایم را کوتاه کنم، شروع به حدس زدن مجدد درارتباطبا خودم کردم. آیا واقعا شبیه به یک والده بنظر خواهم قبض؟ آیا شوهرم کماکان فکر خواهد کرد که جذابم؟ صورتم ممکن است چاق بنظر برسد؟ من به هر شخصی که با موهای کوتاه از جلویم میگذشت توجه کردم و سعی کردم یک موجودی ذهنی از آنچه بنظر خواهم قبض یا نه، بهوسیله بیاورم. سپس، تصمیمم را گرفتم.
من به سالن رفتم، روی صندلی نشستم و گفتم «بیا انجامش بدیم». نمیتوانستم صبر کنم تا آرایشگرم اولین برش را بزند. وقتی این شغل را کرد، سایر نمیتوانستیم به عقب برگردیم! بعد از اولین صدای تیک تیک قیچی، یک نفس عمیق کشیدم. من کاملا آرام شدم. حتی دو ماساژ پوست سر گرفتم و یک فنجان چای بابونه و نعنا نوشیدم!
۲. وقتی دستههای عمده مو را روی زمین دیدم
من هیچ وقت فکر نمیکردم که موهای زیادی داشته باشم، اما دستههای موی روی زمین، حرفی خلاف این را به من میگفت!
۳. هنگامیکه همسرم بهمنظور اولین بار موهایم را دید
من مطلقا به همسرم نگفته بودم که میخواهم موهایم را کوتاه کنم. بهرحال من میخواستم این شغل را انجام دهم، و انتظار نداشتم که او در جواب بگوید «عزیزم، برو موهایت را کوتاه کن!». بهمنظور اینکه او یک مرد است، و هیچ ایدهای درارتباطبای مو ندارد. وقتی از سالن برگشتم، ��ز جلوی در به عقب کشیده میشدم! بعد از شوک اولیه، مرد من متوجه شد که چقدر موهای کوتاهم را رفیق دارد! و من اصلا فکر نمیکنم که او این حرف را غیر واقعی گفته باشد. ذکور واقعا موهای کوتاه را رفیق دارند.
۴. وقتی من آنرا خودم مدل دادم
کسانی که میگویند داشتن موهای کوتاه راحت است، الف) یا هیچوقت موی کوتاه نداشتهاند ب) یا وقت زیادی را صرف موهای بلندشان میکنند، کارهایی الکی مثل خشک کردن موها با سشوار و استفاده از برس حلقوی و اسپری زدنهای بی مورد. من، وقتی موهایم بلند بود ۲۰ ثانیه صرف خشک کردن چتریهایم میکردم، سپس اجازه میدادم موهای مجعد و فرم بطور طبیعی خشک شوند. اما این ایام، بهمنظور بهترین نتیجه کلی موهایم را خشک میکنم، اتوی مو میکشم، و سپس کمی کرم حالت دهنده استفاده میکنم!
۵. زمانی که متوجه شدم سر قراردادنیا روی بالش میتواند سخت باشد
در استمراری اینکه داشتن موهای کوتاه راحت نیست، وقتی که میخواهید شیطان باشید، نمیتوانید بر چیزهایی مثل دمب اسبیهایتان تکیه کنید. مگر در مواردی که مدل موی کاملا کوتاه انتخاب کنید (عدد ۲ ریش تراش)، هر روز صبح مثل یک ابلیس از خواب بیدار میشوید! سایر نمیطاقت از دوش گرفتن صرف نظر کرد: سایر نمیتوانید از تخت خواب خارج بپرید و روزتان را بدو کنید. باید حداقل هرروز صبح موهایتان را خیس کنید. مگر اینکه بخواهید مثل ابلیس بنظر برسید که زیاد جذاب است، اما نه بهمنظور من!
۶. وقتی که با کلاه خداحافظی کردم
من شخصی هستم که دائم کلاه دارم. من عاشق کلاههای عمده و لبه دار هستم. آنهایی که وقتی به سر میگذارید کل عاشقش هستند؟ یکی میخواهم! خب، تا قبل از اینکه موهایم را کوتاه کنم، کلاههای متنوعی عوض میکردم. مثلا، بهمنظور صبحانه خارج از منزل در تعطیلات اخر هفته. حالا، وقتی کلاهم را سر میکنم، احساس میکنم خیلی عجیب و غریب بنظر میرسم، چون کلی موهایم پوشیده میشود. درضمن کلاههای چسبان زنانه را هم فراموش کنید. من سعی کردم کمی از چتریهایم را از جلوی کلاه خارج بیاورم، اما شبیه افراد طاس شدم!
۷. وقتی متوجه شدم آرایشگر موهایم، مرا بهتر از قدیمیترین دوستانم میشناسد
من قبلا هر ده هفته یک بار به آرایشگرم مراجعه میکردم. حالا هر شش هفته یک بار با یک چتری نامرتب همدیگر را ملاقات میکنیم! سایر آرایشگر من از کلی اتفاقات اخیر زندگیم خبر دارد. اگر قرار بود این تابستان ازدواج کنم، مطمئنا یکی از ساقدوشهایم بود!
۸. زمانی که به حساب بانکیام نگاه کردم و متوجه شدم داشتن موهای کوتاه خرج بردار است
ببینید کوتاه کردن موهایم تقریبا همان خرجی قبل را دارد، اما این بار من دوبرابر قبل به اصلاح احتیاج دارم. آخ!
۹. وقتی شروع به مراقب اکثریت درارتباطبا ظاهرم کردم
موی کوتاه باعث شد حس کنم که صورتم اغلب در معرض نمایش است، به اضافه اینکه نمیخواستم بیش از حد م��دانه بنظر بیایم. من دائم خط چشم میکشم و سعی میکنم هر روز رژ بزنم، بعلاوه دائم دائم دائم در ابروهایم مداد میکشم! عاقلانه لباس میپوشیدم. تمایل من اغلب به سمت لباسهای ساده بود. بسیاری از طرحهای شطرنجی، تی شرت، جین و چکمه. خیلی زنانه نبودند. حدس میزنم که میتوانید مرا مردی با تیپ شهری تصور کنید، منهای ریش!
حالا که موهایم کوتاه است، احساس میکنم که مجبورم طرحهای رنگی، گلدار و بعضی جواهرات را به استایلم اضافه کنم. بجز گوشواره البته! واقعا چرا گوشوارههای بلند با موی کوتاه عجیب بنظر میرسند؟ نمیدانم! میرسند سایر!
۱۰. وقتی متوجه شدم مدل مویی حقیقی و ذاتی دارم
قبل از اینکه موهایم را کامل کوتاه کنم، موهای من مدلی سه گوش و بلند و خسته کننده داشت. اما به آهستگی متوجه شدم که سایر لازم نیست بدنبال مدل مو باشم. حالا موهای من چه با سشوار، و چه با هوای عادی خشک شود، چه به سمت راست، چپ، یا عقب شانه شود، مدل خودش را دارد!
۱۱. وقتی سایر کسی برایم سوت نزد
احتمالاً این چیزیست که در سرم باشد، اما وقتی کاملا مورد توجه همسرم قرار میگیرم، سایر حس نمیکنم که نگاههای تصادفی در خیابان توجهم را جلب میکنند. من اینرا قبلا گفتم و مفتوح هم میگویم: شما به معنای واقعی شش زوج چشم را دارید که سرتاپایتان را برانداز میکنند و مردهایی که به شما توجه میکنند تا بتوانند یک نگاه شما را چه بلوند چه مو قرمز و چه مو قهوهای، جلب کنند. موهای زیبا و بلند، آهنربای ذکور هستند! دلم بهمنظور این یکی تنگ نمیشود!
جالب توجه است که، هر تعریفی که من از جانب آقایان اخذ میکردم خوب و مثبت بود! مثل وقتی که شخصی کاملا نا آشنا با حدود سنی ۴۰ سال جلو آمد و به من گفت: «مرا ببخشید، اما میخواستم به شما بگویم که مدل موی فوق العادهای دارید.» اوه خدای من!
۱۲. وقتی که سوالهایی راجع به ظاهر جدیدم شنیدم
من قصد دارم شخصیتت را حفظ کنم، چون ما اساسا فامیل محسوب میشویم، اما وقتی شنیدم که از یکی از اعضای اخیر کاندیدا شدهی خانواده پرسیدی «تو هم میخواهی موهایت را بعد ازدواج مثل مالی کوتاه کنی؟» تعجب کردم! من کل چیز را مطمئن نیستم، اما مطمئنم این حرف را هیچوقت فراموش نخواهم کردم. کارت اصلا خوب فقدان خانم!
۱۳. وقتی احساس کردم اغلب خودم هستم
با اینکه داشتن موهای کوتاه دردسرهای زیادی دارد، اما وقتی در سالن ۲۵ سانت از موهایم را از دست دادم، احساس خوشحالی اکثریت کردم. من موهای بلندم را رفیق داشتم، اما هیچ وقت اینطور که عاشق موهای کوتاهم هستم عاشقشان نبودم. موهای کوتاه جالب است، متفاوت است، و خود خود واقعیم است!
0 notes
Text
فوج نیوز – 7 راز یک خوابِ خوش
خواب یک فعالیت اختیاری است که به شدت برای بدن لازم است و اختیاری بودن آن بدین معنی نیست که همه افراد مقدار کافی و مناسبی خواب شبانه دارند.
برای ارائه راهکارهای موثر برای بهتر خوابیدن به سراغ “پاتریک فولر” استاد دانشکده علوم اعصاب در دانشکده پزشکی “هاروارد” رفتیم. وی در مورد خواب تحقیق و مطالعه میکند.
“فولر” به ما کمک کرد تا بدانیم که چه چیزهایی یک خواب شبانه خوب را تضمین میکند.
در این جا هفت توصیه این پژوهشگر خواب را برای دستیابی به یک خواب بهتر را ذکر میکنیم. گرچه که این عوامل برای خود “پاتریک فولر” موثر بوده است و لزوما تاثیر مثبت آن را برای همه افراد تضمین نمیکند، چرا که شیوه زندگی و برنامههای روزانه افراد متفاوت است.
بیدار شد�� از خواب راس ساعت مشخص
مشکلی که بسیاری از مردم به آن دچارند این است که هنگام سعی برای به خواب رفتن دچار مشکل میشوند. زیرا برنامه خواب منظمی ندارند و راس ساعتهای مشخصی به خواب نرفته و برنمیخیزند.
برای مثال اگ�� شما روز یکشنبه ساعت 11 ظهر بیدار شده باشید و همان شب برای اینکه ساعت 7 صبح بیدار شوید، زود بخوابید، روز دوشنبه میلی به زود خوابیدن نخواهید داشت و بنابر این برنامه خواب شما به هم میریزد.
هرچه فرد صبحها دیرتر برخیزد، خواب مفید کمتری خواهد داشت و در روزهای بعد به علت اینکه نمیتواند زود و راحت بخوابد، تصور میکند دچار بیخوابی شده است.
“فولر” میگوید: بیدار شدن روزانه در یک ساعت مشخص یکی از مهمترین کارهایی است که میتوان برای رسیدن به یک خواب شبانه خوب انجام داد.
عدم استفاده از محرکها در اواسط روز
نوشیدن یک فنجان قهوه بعد از یک روز کاری طولانی و خسته کننده برای رفع خستگی وسوسه انگیز است. اما برای یک خواب خوب شبانه باید از همه این محرکها دوری کنید.
کافئین دارای تاثیری طولانی در بدن است، به این معنی که شش ساعت طول میکشد تا اثر آن از بدن زدوده شود.
بنابراین اگر میخواهید شب را خوب بخوابید، پس از گذر از نیمه روز، در برابر مصرف نوشیدنیها و مواد دارای کافئین و محرک مقاومت کنید.
“فولر” استفاده از قهوه را تقریبا قطع کرده و حتی صبحها را هم با نوشیدن چای سبز آغاز میکند، چرا که نصف قهوه کافئین دارد.
وی میگوید: من تنها چای را ترجیح میدهم. عاشق بوی قهوه هستم اما برای من کافئین زیادی دارد و از نوشیدنش اجتناب میکنم.
او تنها مقدار کمی قهوه بین صبح و ظهر مینوشد و هرگز بعد از ظهر قهوه نمینوشد.
حداقل 20 تا 30 دقیقه ورزش روزانه
ورزش مانند یک معجزه است که میتواند از ابتلا به عوارض مختلفی نظیر استرس، بیماریهای قلبی و عروقی، سکته مغزی، دیابت، انواع مشخصی از سرطان، زوال عقل و غیره جلوگیری کند.
ورزش کردن روزانه علاوه بر تمام این مزایا، برای خواب نیز مفید واقع میشود. مطالعات نشان دادهاند که تمرینات و نرمشهای صبحگاهی و بعد از ظهر، میتواند کیفیت و میزان خواب مفید فرد را افزایش دهد.
اما باید توجه داشته باشید که نباید پیش از رفتن به رختخواب ورزش کرد. زیرا این کار دمای بدن را افزایش داده و ماهیچهها را فعال و منقبض کرده و به خواب رفتن را به تعویق انداخته و سخت مینماید.
“فولر” عنوان میکند که هر روز سعی میکند تا هر طور که شده کمی ورزش کند، حتی اگر با سرعت بالا و پایین رفتن از پلهها یا یک پیادهروی سریع به مدت 20 تا 30 دقیقه باشد.
وی میگوید: حفظ سطح فعالیت بدنی زیاد مهم است.
عدم مصرف الکل
بر خلاف تصور غالب مردم، نوشیدن الکل به دستیابی به یک خواب خوب کمک نمیکند. شاید مصرف این ماده به سریعتر به خواب رفتن کمک کند اما باید مراقب بود، چرا که اثرات خوابآوری آن دوام زیادی ندارد و در طول شب فرد را دچار مشکل میکند.
“فولر” میگوید: برخی برای به خواب رفتن الکل مصرف میکنند اما مشکل اینجاست که اثر آن خیلی زود از بین رفته و فرد را نیمههای شب بیدار میکند و موجب بیخوابی میشود.
در واقع طبق تحقیقات موسسه ملی سلامت آمریکا، نوشیدن الکل پیش از خواب، مدت زمان خواب عمیق و ترمیمی فرد را کاهش میدهد.
مناسبسازی محیط خواب
“فولر” برای تنظیم ساعت داخلی بدن خود برای آماده شدن آن برای زمان خواب، از ساعتی پیش از خواب نور محیط را کم میکند.
وی میگوید: همسرم فکر میکند من آدم عجیبی هستم، چرا که از ساعتی پیش از خواب، نور اتاق را کم میکنم. اما من واقعا با این کار احساس آرامش میکنم و بدنم را برای خوابیدن در ساعت مقرر تنظیم میکنم.
نور کم کمک میکند تا تولید طبیعی ملاتونین –هورمونی که موجب به خواب رفتن و در خواب ماندن میشود- افزایش یابد.
دوری از وسایل الکترونیکی دارای صفحه نمایش یک ساعت پیش از خواب
به همان دلیلی که چراغهای کم نور میتوانند موجب افزایش تولید ملاتونین شوند تا به شما کمک کنند خوب بخوابید و زودتر به خواب بروید، نور آبی روشنی که از صفحه نمایش گوشیهای هوشمند و دیگر دستگاههای الکترونیکی ساطع میشود، میتواند به طور کامل با این اثر مقابله کند.
نور صفحههای چنین دستگاههایی میتواند مغز شما را وادار به فکر کردن به مسائل روزمرهتان کرده و باعث کاهش تولید ملاتونین میشود.
بنابراین با گذشت زمان برنامه خواب شما به هم ریخته و سبب آسیب به حافظه میشود. این موضوع ایضا خطر ابتلا به افسردگی، چاقی و حتی برخی از سرطانها را در میان سایر موارد افزایش میدهد.
“فولر” سعی میکند حداقل یک ساعت پیش از خواب، گوشی خود را کنار گذاشته و یا استفاده از آن را تا زمان خوابیدن زیاد محدود نماید. او معمولا نهایتا ساعت 9:30 شب میخوابد.
رفتن به رختخواب راس ساعت مشخص
همانطور که حتما تاکنون متوجه شدهاید، راز دستیابی به یک خواب خوب شبانه، تنظیم یک روال منظم برای به خواب رفتن و از خواب بیدار شدن در ساعاتی مشخص است.
برای آنکه وقتی هر روز صبح ساعتتان زنگ میزند سر حال و بدون مشکل از خواب برخیزید، ناچار به خوابیدن راس یک ساعت مقرر هستید.
کمتر یا بیشتر خوابیدن از حد مقرر و روال منظم خودتان، میتواند کل روال را به هم بریزد و خواب شما و به تبع آن فعالیتهای روزمره شما را دچار مشکل کند.
“فولر” هر شب ساعت 9:30 میخوابد و 5:30 صبح به راحتی بیدار میشود. او میگوید همسرم من را دست میاندازد و مرا پدربزرگ خطاب میکند.
مهمترین عامل؛ عدم داشتن وسواس در مورد خواب
در حالی که “فولر” برای عدول نکردن از این روال همه سعی خود را به کار میگیرد، اما در این مورد واقعگرا نیز هست. چرا که زندگی اقتضا نمیکند که بتوان همیشه یک رویه را بدون تغییر نگه داشت. بنابراین “فولر” سعی میکند خودش را با تغییرات به گونهای وفق دهد که برنامه منظم خوابش دستخوش کمترین تغییر شود.
وی میافزاید: من سعی میکنم نسبت به برنامه خوابم بیش از حد حساسیت نداشته باشم. در کل تلاشم این است که در مورد هیچ چیزی افراط نکنم. همانطوری که برنامه زندگی و خواب من خسته کننده و حوصله سر بر به نظر میآید، ��ن به شخصه با انجام آن احساس خوبی دارم. هنگامی که بیدار میشوم خوشحال و سر حال هستم. اگر روزی بر اثر اتفاقات غیر مترقبه برنامه ام به هم بریزد، ناامید نشده و با انگیزه سعی میکنم برنامهام را به حالت عادی بازگردانم.
0 notes
Photo

⚜ داستانک... از مردی پرسیدم بچه ت را بیشتر دوست داری یا همسرت رو؟ پاسخ جالبی داد: گفت بچم رو عاشقانه دوست دارم ولی زنم رو عاقلانه! گفتم یعنی چی؟ گفت من عاشق بچم هستم! همه کارهاش رو دوست دارم، همه افکارش رو و همه حرکاتش رو! همه چیزش برام زیباست حتی اگر برای دیگران بد باشه... ولی همسرم را عاقلانه دوست دارم! دختر زیبای رویاهای من وقتی با من ازدواج کرد زیباترین موها رو داشت، بنابرین الان که بین موهای زیبایش موهای سفید میبینم من اون موهای سفید رو میپرستم. وقتی با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود حالا که چروکهای صورتش را میبینم من اون خطهای صورتش رو سجده میکنم. وقتی از دست من عصبانی میشه و سکوت میکنه من اون سکوت رو دوست دارم. وقتی به خاطر من چندین سال با ناملایمات ساخته من اون ساختنش را دیوانه وار دوست دارم پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم. زن هر چقدر هم که بزرگ شود، همسر شود، مادر شود، مادر بزرگ شود، درون�� هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است، انتظار میکشد برای لوس شدن، محبت دیدن، دستی میخواهد برای نوازش، و چشمی برای ستایش، مهم نیست چند ساله شدی، زن که باشی، دنیای درونت همیشه صورتی است.... کلیک کن تا عضو بشی👇 @psabericom👌
0 notes
Text
قانون جذب چیست و مراحل قانون جذب برای ازدواج و عشق ، پول و ثروت چگونه است
قانون جذب بک قانون پایدار در جهان هستی است که بر اساس قدرت ذهن عمل مینماید.
این در حقیقت اصل دائمی در گیتی بوده است که بر زندگی انسانها نقش تأثیرگذاری داشته است. در چند دهه اخیر که دانشمندان و روانشناسان متعدد درباره روند اثرگذاری ذهنی انسان بر پدیدهها و اتفاقات روزمره مطالعات زیادی داشتهاند؛ بیشتر به این نتیجه رسیدهاند که قانون جذب دررسیدن به خواستههای بشری نقش اساسی را ایفا میکند.
به این نکته مهم توجه داشته باشید، قانون جذب یک قانون جدید ساخته بشر امروزی نیست بلکه از دیرباز در محافل علمی مطرح بوده و آثار قدیمی هم دراینباره یافت شده است اما آنچه مسلم است با پیشرفت تحقیقات و دانش، درستی این قانون بیشتر و بیشتر مورد تائید قرارگرفته است.
قانون جذب یک اصل ساده ولی اساسی را بیان میکند: هر آنچه انسان در ذهن خود آن را تصور نماید، بیشتر به آن دست پیدا خواهد کرد.
این اصل هم در موارد مثبت اعم از خوشبختی، ثروت و سلامت اجرایی است و هم در حالتهای منفی مانند بدبختی، بیپولی، بیماری و رنج.
بیشتر ما در موارد منفی تجربه داشتهایم و همیشه بافکر کردن به مواردی که دوست نداریم، زمینهساز تحقق آنها خواهیم شد.
بهجای آنکه به فقر و بیپولی فکر کنیم باید ذهن خود را به پولدار شدن و ثروتمندی مشغول نماییم. توجه بیشازحد به موارد منفی و موردتنفر ما عاملی برای دریافت آنها از کائنات خواهد شد.
قانون جذب باید الگوی ذهنی ما شود و همیشه ��قتی به چیزی فکری میکنیم و تخیل خود را زودتر و جلوتر از آن اتفاق به پرواز درمیآوریم، همواره باید به این نکته توجه داشته باشیم که بهطور ناخودآگاه داریم آن تصویر ذهنی را برای خودمان اجراییم یکتیم.
بنابراین همیشه و در تمام رویدادهای روزمره با تفکر مثبت به قضایا نگاه کنیم و بهقولمعروف نیمهپر لیوان را نگاه کنیم. این امر بهظاهر ساده تأثیرات شگفتانگیزی در زندگی و موفقیت شما خواهد داشت.
ذهن ناخودآگاه انسان قادر به تشخیص درست یا نادرست بودن یک تفکر نیست. نمیتواند تشخیص دهد این ذهنیت که دارم جذب میکنم به نفعم هست یا خیر؟
کائنات و تمام موجودات هستی منتظرند تا آنچه بیشتر به آن فکر میکنی و تصویرسازی ذهنی مینمایی را برایت محقق سازند؛ حال میخواهد خوشبختی باشد یا بدبختی، سلامت باشد یا بیماری، هیچ فرقی ندارد هر چه بیشتر به آن فکر کنی و برایش نقشه ذهنی بکشی زودتر برائت در دنیای واقعی اتفاق میافتد.
قانون جذب ازنظر دانشمندان فیزیک هم واقعیتی انکارناپذیر است. به اعتقاد آنها همه جهان از انرژی ساختهشدهاند و انرژی دارند، حتی اجسام مادی موجود. وقتی ما به موضوعی یا اتفاقی یا آرزویی مادی فکر میکنیم در حقیقت داریم ارتعاش فرکانس ذهنی خود را با آن خواسته یکی میکنیم درواقع خود را با آن موضوع هم فرکانس مینماییم و هنگامیکه هم فرکانس شدیم بهسرعت و زودتر از آنچه که فکر کنیم به سویمان میآید.
در این زمان تمام موجودات و تمام کائنات دستبهدست هم میدهند تا آن خواسته و تصویر ذهنی را به ما برسانند و برایمان محقق سازند.
پس بهترین کار برای جاری ساختن قانون جذب در زندگی این است همیشه نقشههای خوب بکشیم، به وقایع با دید مثبت نگاه کنیم، در ذهن خود از حوادثی که هنوز رخ نداده تصویرسازی مثبت داشته باشیم و از منفی گرایی و بدبینی پرهیز کنیم. البته این اولین گام قانون جذب است.
راز قانون جذب و درستی کاربرد آن بر کسی پوشیده نیست. اینکه چگونه از قانون جذب استفاده کنیم نیز مسئله مهمی است که در ادامه این مقاله با بررسی قوانین جذب برایتان روشن تر می گردد.
[box type="note" align="aligncenter" class="" width=""]این مقاله را از دست ندهید:
چگونه پولدار شویم (راههای پولدار شدن سریع چیست)
[/box]
قانون جذب چیست ( قانون راز )
قانون جذب به بیانی ساده، توانایی جلب توجه ما در زندگی ما است. اعتقاد بر این است که صرف نظر از سن، ملیت یا اعتقاد مذهبی، همه ما مستعد قوانینی است که بر جهان نظارت دارند، ��ز جمله قانون جذب . این قانون جذب است که از قدرت ذهن برای ترجمه هرچیزی که در اندیشه ماست استفاده می کند و آن را به واقعیت تبدیل می کند. به لحاظ اساسی، تمام افکار در نهایت تبدیل به اتفاقات می شوند. اگر شما بر عذاب منفی و غم و اندوه تمرکز می کنید، زیر آوار آن باقی می مانید. اگر بر افکار مثبت تمرکز کنید و اهدافی را که برای رسیدن به اهداف شما هدف قرار می دهید، راهی برای رسیدن به آنها با اقدامات عظیم پیدا خواهید کرد.
به همین دلیل است که جهان چنین مکان بی نهایت زیبایی است. قانون جذب حاکی از آن است که هرچیزی که در ذهن شما تصور می شود و در ذهن شما نگهداری می شود، قابل دستیابی است اگر شما اقدام به انجام یک برنامه برای رسیدن به جایی که می خواهید باشد.
قانون جذب یکی از بزرگترین اسرار زندگی ما است. تعداد بسیار کمی از مردم کاملا از میزان تاثیر قانون جذب در زندگی روزمره شان مطلع هستند. اینکه آیا ما آن را آگاهانه یا ناخودآگاه انجام می دهیم، هر ثانیه از وجود ما به عنوان آهنرباهای انسانی عمل می کنیم و افکار و احساساتمان را به اشتراک می گذاریم و بیشتر آنچه را که به آن اندیشیده ایم، جذب می کنیم.
متأسفانه، بسیاری از ما هنوز به پتانسیلی که عمیق درون ما نهفته است، نابینا هستیم. در نتیجه، همه چیز خیلی راحت است که افکار و احساساتتان را بدون علامت بگذارد. یعنی اگر افکار اشتباهی را ارسال کنید احساسات و رویدادهای ناخواسته منفی را به زندگی شما جذب می کند.
پس از این گفتن، کشف اینکه قانون راز در محل کار شما در زندگی شماست، باید یک دلیل عالی برای جشن گرفتن باشد! هنگامی که قدرت جذب توسط شما درک شده است، دیگر راز نیست. به علاوه، شما آموخته اید که چگونه به طور موثر آن را به زندگی روزمره خود اعمال کنید، تمام آینده خود را برای ایجاد کنید.
قانون جذب در 68 ثانیه
با تنها چند ثانیه تمرکز توجه خود را بر یک موضوع، ارتعاش آن موضوع را درون خود فعال می کنید و بلافاصله قانون جذب در 68 ثانیه شروع به پاسخ به آن فعال می کند. هرچه بیشتر توجه خود را به چیزی متمرکز می کنید، ساده تر آن است که شما همچنان به تمرکز بر روی آن بپردازید زیرا شما از طریق راز قانون جذب ، افکار دیگر یا ارتعاشاتی که ماهیت اندیشه ای را که شروع کرده اید جذب می کنید. در طی 17 ثانیه تمرکز بر روی چیزی، ارتعاش مطابق با آن فعال می شود. و اکنون، همانطور که این تمرکز قوی تر می شود و ارتعاش روشن تر می گردد، قانون جذب ، افکار بیشتری را مطرح می کند. در این مرحله، ارتعاش قدرت جذب زیادی نخواهد داشت، اما اگر تمرکز بیشتری را حفظ کنید، قدرت ارتعاش بیشتر می شود.
چنانچه شما موفق به صرف نظر از هر گونه فکر به اندازه 68 ثانیه شوید، ارتعاش به اندازه کافی قدرتمند خواهد بود که ظهور آن آغاز می شود. هنگامی که شما به طور مکرر به تفکر خالص بازگردید، آن را برای حداقل 68 ثانیه، در یک دوره کوتاه مدت (ساع�� ها در بعضی موارد یا چند روز) نگه دارید، این فکر یک فکر غالب می شود و این دقیقا زمانی است که قانون جذب در 68 ثانیه اجرایی و کارآمد می شود.
[box type="note" align="aligncenter" class="" width=""]در ادامه بخوانید :
تست روانشناسی ازدواج و عشق
[/box]
قانون جذب برای ازدواج
اگر شما فقط شروع به یادگیری در مورد قانون جذب کرده اید، احتمالا تمرکز بر این که چگونه می توان آن را برای بهبود بخشیدن به مهم ترین بخش از زندگی خود یعنی قانون جذب برای ازدواج را داشته باشید. در نتیجه، شما به طور طبیعی می توانید شروع کنید که آیا قانون جذب می تواند به تقویت ارتقا ازدواج شما کمک کند. آیا شما علاقه مند به بهبود ارتباطات، ایجاد صمیمیت و یا مقابله با مناطق درگیری هستید؟ در اینجا برخی از تمرین های مفیدی که می توانند به شما کمک کنند تا از قانون جذب برای ایجاد یک تفاوت مثبت در رابطه خود کمک بگیرید. اعتقادات به تغییر ذهنیت خود، ایجاد اعتقادات و احساسات مثبت کمک می کنند و شما می توانید آنها را طراحی کنید تا منافع خود را نشان دهند. یک بار دیگر، این تمرین تنها می تواند انجام شود یا شما می توانید همسر خود را تشویق کنید تا تأییدات خود را ایجاد کنید. به عنوان مثال، اگر شما و همسرتان در تلاش برای جلوگیری از نزاع هستید، می توانید بگویید "من امروز همسرم و مهربان باشم". همچنین ممکن است قبل از رفتن به تاریخ، خودتان را در آینه نگاه کنید و جملات تاکیدی مثبت مانند: "من یک فرد دوست داشتنی و آزاد هستم و من امشب به یک دیدار شگفت انگیز می روم". را بگویید. این تصورات می توانند عادت های شما را تغییر دهند و به تمرکز بر پرورش خوب در رابطه شما کمک کنند. حداقل یک ساعت در هفته فرصت پیدا کنید و فقط با همسر خود آرام باشید و ایده های جذاب در مورد چگونگی بهبود زندگی خود را با هم داشته باشید. به عنوان مثال، ممکن است درباره گذشته یادآوری کنید و در مورد چگونگی تجدید تجربیاتی که در روزهای نخستین رابطه خود با آن روبرو شدید صحبت کنید، یا می توانید لیستی از اهداف مورد نظر خود را در سال آینده ببینید. با این حال، سعی کنید از انتقاد از یکدیگر و یا صرف زمان زیادی را به افکار افسردگی در مورد اینکه چرا رابطه با مشکلات مواجه شده است، پرهیز کنید. نکته اصلی این نوع تمرین قانون جذب برای ازدواج این است که توجه مشترک خود را به احساسات شاد، مهربانی برای یکدیگر و اعتقاد بر این که رابطه بتواند موفق شود.
قانون جذب عشق ( رسیدن به عشق با قانون جذب )
رالف والدو امرسون، متفکر بزرگ بود که کلمات را اعلام کرد، "عشق و شما باید عاشق همدیگر باشید." هنگامی که صحبت از قانون جذب عشق می آید، این یکی از فلسفه های کلیدی در قلب آموزه های ماست. ما باید عشق را در بسیاری از جنبه های زندگی مان، بدون در نظر گرفتن اینکه آیا ما تصمیم گیرنده برای ظهور عشق هستیم یا نه، پیدا کنیم. این به خاطر این است که هرگز نباید عشق را در اهمیت آن برای خوشبختی و رفاه ما در نظر گرفت. همه شادی از نوعی از عشق است. هنگامی که ما ذهنمان را به تعالیم قانون جذب عشق و بخش بزرگی از آن در زندگی ما تبدیل کرده ایم، می توان ساده تر به شناسایی راه های مختلفی که ممکن است ما ناخودآگاه خود را بسته به هر گونه فرصت پیدا کردن عشق که ما طلب می کنیم
ما قبلا می دانیم که قانون جذب می تواند به طور موثر استفاده شود و تاثیر مثبتی که راز قانون جذب را در بر می گیرد و جایگزین کردن همه احساسات منفی با تصدیق های مثبت ذهنی می تواند بر آنچه که در زندگی شما می بینید تاثیر داشته باشد. با این حال، بسیاری از تله های معمولی وجود دارد که مردم می توانند در هنگام تلاش برای اعمال قوانین جذابیت در زندگی عاشقانه خود سقوط کنند. هنگامی که شما به امکانات بی حد و حصر قانون جذب عشق بیدار شده اید و آنها را به زندگی عاشقانه خود اعمال می کنید، عشق بی نظیر زندگی شما می تواند به سمت معجزه آسا تبدیل شود. مهم ترین چیزی که باید انجام دهید وقتی احساس می کنید که برای عشق بیشتر در زندگی شما وجود دارد این است که افکار و اعمال خود را با چیزی جز عشق مطلق نگذارید. ذهن شما با گسیل کردن احساسات مثبت و عشق به خود و اطرافیانتان، توانایی شما برای عشق ورزیدن و دوست داشتن دوباره می تواند از طریق دیگران بدرخشد.
[box type="download" align="aligncenter" class="" width=""]
راز شاگرد اول ها
را دانلود کنید[/box]
متافیزیک و قانون جذب ( فیزیک کوانتوم و قانون جذب )
از طریق متافیزیک و قانون جذب تمام ذهن ها از طریق یک ذهن به نام ذهن جهانی متصل می شوند. بنابراین، انرژی موجی فکر ما در سراسر جهان می رسد. قانون جذب و متافیزیک گاهی اوقات قانون راز سازگاری نامیده می شود، زیرا جاذبه بر اساس خواسته ها و نیازهای سازگار است. هنگامی که ما یک شکل تفکر تجسم ایجاد می کنیم که به ذهنیت جهانی می رسد، دیگران نیز شکل های متفاوتی را تشکیل می دهند که برای ما سازگار است. از طریق اصل مغناطیسی جذب ذهن ناخودآگاه، این خواسته ها و نیازهای سازگار با آن ملاقات می کنند. ما از طریق سازگاری خواسته ها و نیازها، به خلاقیت های یکدیگر کشیده می شویم. این عمل در واقع بیان جذابیت اجرایی در قانون جذب است.
انرژی درمانی در قانون جذب کائنات
انرژی درمانی قانون جذب کائنات به عنوان درمان مکمل شامل استفاده از انواع مختلف زمینه های انرژی است. به طور کلی، هدف انرژی درمانی این است که انرژی را به بیمار منتقل کند یا انرژی را در یک بیمار تعادل دهد.
انواع مختلفی از انرژی درمانی وجود دارد، برخی از آنها از درمان هایی مانند نور، صدا و آهن استفاده می کنند. این درمان ها برای اندازه گیری نسبتا آسان است. سایر انواع درمان های انرژی مانند ریکی، چیگون و لمس درمانی در نظر گرفته شده اند تا زمینه های انرژی را تحت تاثیر قرار دهند که به نظر می رسد در بدن انسان نفوذ کرده و نفوذ کنند. این درمان ها نمی توانند به راحتی اندازه گیری یا تحقیق شوند.
با وجودی که نتایج این روش ها به صورت کمی قابل اندازه گیری نیست، برخی از ابزارهای جدید مانند دستگاه تداخل کوانتمی ابررسانا (SQUID) نشان می دهد که وظیفه تحقیق در انرژی درمانی است.
علاوه بر این، و مهمتر از همه، بسیاری از تکنیک های استفاده شده در انرژی درمانی از شیوه های سنتی آسیایی با هزاران سال سابقه استفاده می شود. به عنوان مثال، بیش از 2000 سال پیش، شفا دهنده های آسیا معتقد بودند که انرژی جریان و تراز زندگی برای حفظ سلامتی مهم است و بیماری ها ناشی از عدم تعادل انرژی است. آنها درمان ها و شیوه هایی مانند طب سوزنی، یوگا و چیگونگ را ب��ای اصلاح این عدم تعادل ایجاد کردند.
قانون جذب ثروت و پول ( راز جذب ثروت )
برای استفاده از قانون جذب ثروت و یافتن راز جذب ثروت لازم است تا به نکته های زیر توجه کنید:
جذب پول با تمرکز بر فراوانی
اگر بیشتر وقت خود را صرف تمرکز بر فراوانی می کنید، بیشتر می تواند راه شما باشد. خیلی راه ها برای انجام دادن این وجود دارد. مثلا: چشم های خود را برای 3-5 دقایق ببندید، تمام وقت خود را صرف آرامش عمیق ترین احساسات از قدردانی شما برای فراوانی در زندگی تان کنید . رهایی از ترس بی پولی بسیاری از مردم به طور تصادفی خود خرابکاری می کنند. بنابراین، شما ممکن است در برخی از سطوح می ترسند از آنچه اتفاق می افتد. همه دلایلی را که ممکن است ترس از فراوانی داشته باشید بنویسید. به عنوان مثال، شما ممکن است بنویسید «اگر مردم فقط از ثروت من استفاده کنند» یا «اگر من خوشحال نیستم، حتی وقتی که من ثروتمند هستم». برای هر ترس، فکر کنید که از آن چه می آید. آیا کسی از گذشته شما این پیام را به شما داد؟ آیا از محیط اجتماعی شما می آید؟ توجه داشته باشید منبع آن چه چیزی بوده است.
شکرگزاری راه تقویت قانون جذب پول
اگر شما به خاطر آن مقدار پولی که اکنون دارید و به دست آورده اید شکرگزار باشید، به تمام کائنات این پیام را می دهید که آمادگی برای دریافت پول های بیشتر را دارید. دنیا و کائنات شما را فرد ارزشمند و لایقی برای جذب ثروت می داند و هر آنچه را که می خواهید از راه هایی که فکرش را هم نمی کنید برایتان می فرستد.
سخاوتمندانه ببخشید
بزرگترین راز مراحل جذب ثروت این است که خود را به عنوان یک ثروتمند درک کنید و مانند آن ها بخشنده باشید. در این راستا لازم نیست که مبلغ بسیار بالایی را بخشش کنید و به تعداد افراد زیادی کمک نمایید، فقط کافی است که در حد توان خود و بخشی از درآمد و دارایی خود را به افراد نیازمند کمک نمایید.
به نظر شما قانون جذب چیست؟ و مراحل قانون جذب برای ازدواج و عشق ، پول و ثروت چگونه است؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
[newsletter_signup_form id=3]
0 notes
Photo

گفتگو با گزارشگر نورابادی ” رادیو دنا “/قاری قرآن و مداحی که گزارشگر شد + تصاویر / رادیو ممسنی + عنوان رادیو ممسنی: یکی از گزارشگران مردمی رادیو در صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد که با گزارش های پرشور و نشاط خود هیجان خاصی را برای مخاطبان رادیو به ارمغان می آورد ایوب رستمی است. "خبر نورآباد" _ سرویس اجتماعی:به نقل از صبح زاگرس،رادیو در کشور از ساعت ۱۰ با مداد روز ۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ افتتاح شد و هم اینک ۷۷ سال از تاسیس رادیو در ایران می گذرد. رادیو در کهگیلویه و بویراحمد در سال ۶۵ با شش برنامه آغاز به کار کرد و در سال ۸۲ شبکه استانی و افتتاح شد و از سال ۹۳ تاکنون به صورت ۲۴ ساعته برنامه پخش می کند. عوامل و دست اندرکاران زیادی در حوزه رادیو دنا مرکز کهگیلویه و بویراحمد تلاش می کنند تا برنامه های رادیویی به گوش مخاطبان برسد. یکی از گزارشگران مردمی رادیو در صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد که با گزارش های پرشور و نشاط خود هیجان خاصی را برای مخاطبان رادیو به ارمغان می آورد ایوب رستمی است. در زیر گفت و گوی مفصلی که به مناسبت چهارم اردیبهشت روز رادیو با این گزارشگر مردمی رادیو ترتیب داده شده است را دنبال کنید. ضمن معرفی بفرمائید چند سال است که در رادیو دنا فعالیت می کنید؟ ایوب رستمی متولد ۱۳۵۳ اهل نورآباد ممسنی و حدود ۱۶ سال است که به طور مستمر در صدا و سیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد و در رادیو دنا فعالیت دارم. متاهل و یک دختر به نام فاطمه دارم. ماجرای حضور شما در رادیو از چه سالی و چگونه اغاز شد؟ قبل از هر چیز قاری قرآن و مداح اهل بیت بودم و همیشه وقتی رادیو و تلویزیون را رصد می کردم پیش خودم فکر می کردم آیا امکان دارد در یکی از رسانه ها فعالیت کنم تا اینکه در سال ۷۹ برای فراگیری دوره های تخصصی وارد صدا و سیمای مرکز کهگیلویه و و بویراحمد شدم و دوره های گزارشگری، خبرنگاری وگویندگی را در کنار بزرگان رادیو و خبر آقایان جهانبخش صابری جو، فاضل فرهی، و خانم ها مریم نیک دست، شعله رستگار، و بسیاری از اساتید این حوزه سپری کردم.این کلاس های آموزشی به مدت سه تا شش ماه برگزار می شد و پس از پایان دوره ها در سال ۸۰ - ۸۱ وارد رسانه رادیو شدم. کدام گزارش ها برای شما جذابیت خاصی دارند؟ اکثر گزارش ها به دلیل داشتن موضوعات اجتماعی و حضور مستقیم بین مردم است به نحوی که باعث می شود احساس کنم تمام گزارش ها از زیبایی و جذابیت خاصی برخوردار هستند. چه چیزی هنگام مصاحبه ذهن شما را درگیر می کند؟ وقتی احساس می کنم افرادی که می خواهم با آنها گفت و گو کنم دچار مشغله فکری و مشکلات زیادی باشند.یک گزارشگر در اصل یک محقق و پژوهشگر اجتماعی است. رادیو چه رسالتی بر عهده دارد؟ رادیو همزمان که به توسعه، آبادانی و پیشرفت، آموزش و علم توجه می کند باید محبت بین مخاطبان بوجود بیاورد و مردم زمانی که مشکلات خود را بیان می کنند سعی می کنیم با تهیه و پخش گزارش ها باری را از دوش آنها کم کنیم. اگر به آن دوران برگردید و یک شغل دیگر به شما پیشنهاد شود بازهم گزارشگر رادیو را انتخاب می کنید؟ اگر به ۱۶ سال پیش برگردم بین تمام مشاغلی که به من پیشنهاد می شود باز هم گزارشگری رادیو را انتخاب می کنم. حقوق و مزایای کاری شما به چه نحوی است؟ از ابتدا با حقوق ماهیانه ۲۰ هزار تومان شروع به کار کردم و هم اینک حدود دو سال است که به صورت پیمانی ماهیانه حدود یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان دریافت می کنم.متاسفانه هر کس به ما میرسد می گوید حقوق شما چقدر است؟ خوش به حالتان، هیچ غمی ندارید و بی غم آقا هستید و من در پاسخ این عزیزان می گویم " ما سنگ صبوریم". در زندگی احساس خوشبختی می کنید و زندگی خوبی دارید؟ بله. زندگی خیلی خوبی دارم و این زندگی را در وهله نخست مرهون تلاش های همسرم و بعد خودم هستم. درحالی که از خانواده دور هستم ولی به طور عجیبی پای بند به کانون خانواده و تعهداتی زندگی مشترک هستم. تنها مشکلی که وجود دارد دخترم به من خیلی وابسته است و از لحاظ عاطفی خیلی رنج می برد و این امر بر روی درس و تحصیلش اثر می گذارد. چه چیز برای یک گزارشگر رادیو خاص است؟ برای یک گزارشگر رادیو یک چیز خاص وجود ندارد و تمام موضوعاتی که برای مردم و مسئولان درباره آنها گزارش تهیه و تولید می شود خاص هستند. عکس و یا تصویری که شما را ناراحت می دهد؟ عکس یک بچه آفریقایی که از قحطی و گرسنگی در حال مرگ است و یک لاشخور از پشت سر در انتظار مردن کودک است تا از جسد به عنوان تغذیه خود استفاده کند به شدت برایم زجر آور است و فکر می کنم تمام جامعه انسانی را تحت تاثیر قرار داد. یک رسانه ای چه چیزی را باید مدنظر داشته باشد؟ تا نگاه به رسانه چه باشد، یک رسانه ای چقدر باید درک بالایی داشته باشد که با نکته بینی همه را به یک چشم نگاه کند و حقیقت مدنظرش باشد. لذت بخش ترین گزارش رادیویی که تاکنون تهیه کردید چی بوده؟ لذت بخش ترین گزارشی که در عرصه رادیو تهیه کردم اولین گزارشم بود که گفت و گو با یک شهروند یاسوجی درباره همدلی است و از اینکه برای اولین بار از همدلی صحبت می کردم برایم جالب بود. تلخ ترین گزارش رادیویی زنده را از کجا تهیه کردید؟ تلخ ترین گزارش رادیویی ام نیز درباره زلزله بم در سال ۸۲ بود که آن روزها در یک هوای بارانی و سرد در کنار ایستگاه های جمع آوری کمک های مردمی که برای زلزله زدگان بم مستقر شده بودند به صورت مستقیم و زنده با مردم گفت و گو می کردم و برای پخش ارسال می شد.با توجه به اتفاقی که افتاد و شهروندان کمک می کردند محبت و نوعدوستی مردم را به شدت احساس کردم و اینکه در هیچ شرایطی حاضر نیستند در سختی ها و مشکلات هموطنان خود را تنها بگذارند و با دیدن این صحنه ها به لر و ایرانی بودن خود افتخار می کردم. رفتار شما در محل کار با همکاران چگونه است؟ (با خنده) این را باید از همکاران پرسید اما همیشه در محل کار سعی می کنم که فضایی صمیمی و پراز نشاط و محبت حکمفرما باشد. خاطره جالبی از گزارش های رادیویی دارید؟ در یک روز بهاری حوالی بلوار کاشانی یاسوج مشغول تهیه گزارشی بودم که به صورت مستقم از رادیو پخش می شد از قضا در این منطقه همزمان باران بهاری می بارید و من در گزارش نیز حال و هوای باران را توصیف می کردم که پس از آن تماس های زیادی از سوی شهروندان برقرار شد و عنوان می کردند الان ما در شهر هستیم و خبری از باران نیست و از سوی دیگر برخی شهروندان تماس می گرفتند که در منطقه محل سکونت ما باران می بارد و بعدا متوجه شدم که باران بهاری در برخی نقاط می بارد و در برخی نقاط نیست. صدای کدام هنرمندان عرصه موسیقی را می پسندید و گوش می دهید؟ صدای زنده یاد ایرج بسطامی را دوست دارم و موسیقی های سنتی کهگیلویه و بویراحمد، ممسنی و بختیاری را گوش میدهم. اهل مطالعه کتاب هستید؟ به دلیل مشغله کاری فرصت مطالعه مستقیم کتاب برایم مقدور نیست اما از طریق اینترنت به مطالعه می پردازم و آخرین کتابی که مطالعه کردم نیز " بامداد خمار " نوشتهٔ فتانه حاج سید جوادی است و موضوع آن داستان عبرتانگیز سیاه بختی محبوبه در زندگی با عشقش رحیم است که از همان برگهای نخست داستان ��غاز میشود و همه کتاب را دربرمیگیرد. مردم بادیدن یک گزارشگر رادیو چه واکنشی نشان می دهند؟ یک روز صبح جلوی درب ورودی یکی از دبیرستان های شهر یاسوج گزارشی به صورت زنده برای برنامه سلام بامدادی تهیه می کردم و با یکی از معلمان این مدرسه که جلوی مدرسه ایستاده بود و به دانش آموزان خودش آمد می گفت مصاحبه می کردم، پس از اتمام گزارش راننده ای که ما را زیر نظر گرفته بود دست تکان داد و انگشت اشاره اش را به سمت رادیو خودرو برد و مرا صدا زد و گفت: آقای رستمی از شما تشکر می کنم که اول صبح با انگیزه و شادابی خاصی گزارش تهیه می کنید و من امروز به واقعیت زنده بودن برنامه پی بردم. تاکنون به انتظارات معقول و غیرمعقول چگونه برخورد کرده اید؟ کاش انتظارات و توقعاتمان را بنویسیم و معقول ها را انتخاب کنیم و برای رسیدن به انتظارات معقول تلاش کنیم و اگر فقط اینگونه فکر کنیم که پول و درآمد داشته باشیم و نگاه ما به همه مسائل مادی باشد چه اتفاقی رخ خواهد داد. حرف های یک گزارشگر؟ یادمان نرود اول از همه انسان هستیم و یادمان نرود مرگ پشت سرماست و عالم محضر خداست و در محضر خدا حق خوری نکنیم و تنها با دشمن اسلام و وطن عداوت بورزیم، غیبت نکینم و قدر همدیگر را بدانیم. در کار گزارشگری تا چه اندازه در انتخابات گرایش های سیاسی خود را دخیل می کنید؟ به عنوان یک گزارشگر در کارمان هیچ جریان سیاسی و حزبی مطرح نیست و همه را به یک چشم نگاه می کنیم و تلاش ما انعکاس حضور چشمگیر مردم در انتخابات است. تاکنون گزارشی از سایت های خبری درباره رادیو رصد کرده اید که سوژه گزارش شما باشد؟ بله. پایگاه خبری صبح زاگرس گزارشی از یک کفاش یاسوجی به نام فریدونی را که گفته می شود ۵۶ سال دارد و از ۱۷ سالگی رادیو گوش می کند را منتشر کرد و این گزارش نشان داد این فرد حدود ۳۹ سال است که با رادیو همدم است و به شخصه با دیدن این گزارش به کار در رادیو و اهمیت آن پی بردم.قصد دارم در اولین فرصت با کفاش یاسوجی عاشق رادیو گفت و گو کنم. حرفی با همکاران در روز رادیو؟ چهارم اردیبهشت روز تاسیس رادیو را به تمامی همکاران و مخاطبان رادیو در سراسر کشور تبریک می گویم و امیدوارم هر روز گزارش های شاد و سرشار از امید را به گوش مخاطبان برسانند. سخن آخر از پایگاه اطلاع رسانی صبح زاگرس به خاطر انتشار سریع اخبار و رویدادها و توجه به حوزه فرهنگ و رسانه تقدیر و تشکر می کنم. گفت و گو و عکس: ابراهیم عزیزی منبع: خبرنورآباد
#اجتماعی#انگشت#ایران#ایوب رستمی#ایوب رستمی گزارشگر#پول#دست#رادیو دنا#روز رادیو#زیبایی#سال#سیاسی#عکس#کلاس#گزارشگر رادیو#مالی#مدرسه#ممسنی#نورآباد
0 notes
Photo

از مردی پرسیدند بچه ت را بیشتر دوست داری یا همسرت را ؟! پاسخ جالبی داد:گفت بچم رو عاشقانه دوست دارم ولی زنم رو عاقلانه ! گفتم یعنی چی؟ گفت من عاشق بچم هستم همه کارهاش رو دوست دارم همه افکارش رو و همه حرکاتش رو همه چیزش برام زیباست حتی اگر برای دیگران بد باشه... ولی همسرم را عاقلانه دوست دارم! دختر زیبای رویاهای من وقتی با من ازدواج کرد زیباترین موها رو داشت بنابرین الان که بین موهای زیبایش موهای سفید میبینم من اون موهای سفید رو میپرستم. وقتی با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود حالا که چروکهای صورتش را میبینم من اون خطهای صورتش رو سجده میکنم.وقتی از دست من عصبانی میشه و سکوت میکنه من اون سکوت رو دوست دارم. وقتی به خاطر من چندین سال باناملایمات ساخته من اون ساختنش را دیوانه وار دوست دارم پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم زن هر چقدر هم که بزرگ شود، همسر شود، مادر شود، مادر بزرگ شود، درونش هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است، انتظار میکشد برای لوس شدن، محبت دیدن، دستی میخواهد برای نوازش، و چشمی برای ستایش، مهم نیست چند ساله شدی، زن که باشی،دنیای درونت همیشه صورتی است . زادروزت مبارك فرشته من 😇 ☄ 💑 هميشه دوستت دارم 💑 🕵همسرت امیر🕵 🎉🎊 💝⚘🎁😘❤🎀🕯️😍🌹🎁🎈⚘💝🎊🎉
0 notes
Text
از دوستی در بیتاک تا جنایت در پارک وی
از دوستی در بیتاک تا جنایت در پارک وی
اجتماع > اجتماعی – مردی که در شبکه اجتماعی بیتاک با زن جوانی آشنا شده بود و تصمیم داشت با وی ازدواج کند، پس از آنکه فهمید او متاهل است، نقشه قتلش را کشید.
وي كه ديروز در برابر قضات دادگاه قرار گرفته بود، درحاليكه اشك ميريخت گفت از كاري كه كرده پشيمان است و از اولياي دم مقتول خواست او را ببخشند.ساعت 2بامداد 18خردادماه سال95 صداي چند شليك پياپي در منطقه پاركوي از حادثهاي هولناك خبر ميداد. مردي نقابدار درحاليكه يك كلت كمري در دست داشت، از خانهاي بيرون آمد. هنوز معلوم نبود چه اتفاقي افتاده است اما مرد نقابدار سعی ميكرد به سرعت فرار كند. دقايقي بعد معلوم شد كه جنايت هولناكي رخ داده است. مرد غريبه با انگيزهاي نامعلوم به سوي زن و شوهر جواني كه سرايدار خانهاي بودند شليك كرده بود. در اين حادثه زن جوان به قتل رسيده اما شوهرش هنوز زنده بود. با اعلام اين خبر به بازپرس دادسراي امور جنايي تحقيقات در اينباره آغاز شد.
افسران جنايي نخست به تحقيق از مرد مجروح پرداختند. او گفت وقتي همراه همسرش از مهماني به خانه برميگشت، توسط مردي غريبه غافلگير شده است. هرچند اول هيچ سرنخي در اين پرونده جنايي وجود نداشت اما در ادامه همسر مقتول گفت قاتل شبيه به مردي است كه در همسايگيشان زندگي ميكند. وقتي مأموران سراغ اين مرد رفتند معلوم شد كه او بعد از اين جنايت فراري شده است. اين نشان ميداد كه او در اين قتل دست دارد. به اين ترتيب وي تحت تعقيب قرار گرفت و چند روز بعد در يكي از شهرهاي غربي كشور دستگير شد. او با اعتراف به قتل زن جوان گفت كه به زن جوان علاقهمند بود اما وقتي فهميد او شوهر دارد دست به قتل وي زد. متهم در ادامه صحنه جنايت را نيز بازسازي كرد و در نهايت پروندهاش به دادگاه فرستاده شد.
در برابر قضات دادگاه
در جلسه محاكمه كه ديروز در شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي حشمتالله توكلي و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد اول نماينده دادستان به دفاع از كيفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. در ادامه پدر و مادر مقتول شكايتشان را مطرح كردند و گفتند خواستهشان قصاص قاتل است. پدر مقتول گفت: اين مرد بدون هيچ دليلي دخترم را به قتل رسانده و بايد قصاص شود.
در ادامه همسر مقتول كه در اين حادثه مجروح شده بود، شكايتش را مطرح كرد. او گفت: من و همسرم 5سال بود كه با يكديگر زندگي ميكرديم و عاشق يكديگر بوديم و همسرم زن پاكي بود. وي ادامه داد: شب حادثه وقتي به خانه برگشتيم متهم در تاريكي غافلگيرمان كرد. همسرم حتي يك مشت به او زد اما متهم 4گلوله به همسرم و يك گلوله به من شليك كرد. همه حرفهاي او درمورد رابطه با همسرم دروغ است.
سپس متهم در جايگاه ايستاد و گفت همه اتهاماتش را قبول دارد. او كه اشك ميريخت، گفت: از كاري كه كردهام پشيمانم اما دست خودم نبود و نميدانم چرا دست به اين كار زدم. وي ادامه داد: من و زن جوان در شبكه اجتماعي بيتاك با يكديگر آشنا شديم و حدود 7ماه با يكديگر در ارتباط بوديم. در اين مدت چند مرتبه به او هديه دادم. ما حتي يك دفتر خاطرات مشترك داشتيم كه در آن عكس ميچسبانديم. اما بعد از 5ماه فهميدم كه او متاهل است.
پيش از اين واقعا نميدانستم كه زن جوان شوهر دارد. فكر ميكردم با دختري مجرد در تماس هستم. او گفت ميخواهد از شوهرش طلاق بگيرد. ميگفت شوهرش اذيتش ميكند و اجازه نميدهد از خانه بيرون برود. حتي وقتي براي ديدن پدر و مادرش به شهرستان رفته بود از من خواست بروم با آنها صحبت كنم. من هم همين كار را كردم اما پدرش گفت در اين ماجرا دخالت نكن و به فكر زندگي خودت باشد.
متهم به قتل ادامه داد: اين ماجرا ادامه داشت تا اينكه او گفت شوهرش از اين رابطه با خبر شده است. او گفت بهتر است رابطه مان را تمام كنيم. زن جوان از من خواست دفتر خاطرات را به او بدهم و همهچيز را تمام كنيم. او گفت اگر از شوهرش طلاق گرفت آن موقع شايد بتوانيم با يكديگر ازدواج كنيم.
اما من نميتوانستم از او جدا شوم و اين جدايي برايم سخت بود. به همين دليل نقشه قتلش را كشيدم و ميخواستم خودم را هم بكشم. وي درمورد شب حادثه گفت: من مدتي در سفارت چين بهعنوان نيروي خدماتي كار كرده بودم. بعد از آن هم مدتي در يك شركت كار ميكردم اما مدير شركت نتوانست حقوقم را بدهد و يك اسلحه بهعنوان دستمزد به من داد و گفت ميتوانم آن را بفروشم.
اما من اسلحه را پيش خودم نگه داشتم. تا اينكه شب حادثه تصميم گرفتم از آن براي قتل زن مورد علاقهام استفاده كنم. آن شب منتظر شدم تا زن و شوهر به خانه برگردند. در تاريكي شب غافلگيرشان كردم و چند گلوله به زن جوان زدم. نميخواستم به شوهرش آسيبي بزنم اما مجبور شدم براي فرار به او هم شليك كنم. اما نميدانم چرا نتوانستم دست بهخودكشي بزنم. متهم در آخرين دفاع از خودش گفت: با اينكه اين خانواده را عزادار كردهام اما از اولياي دم ميخواهم كه من را ببخشند. در پايان اين جلسه هيأت قضايي وارد شور شدند.
The post از دوستی در بیتاک تا جنایت در پارک وی appeared first on فوج نیوز.
0 notes
Text
با محمود دولتآبادی در ۷۷ سالگی
با محمود دولتآبادی در ۷۷ سالگی
فرهنگ > هنر – همشهری آنلاین: شبها مینویسد. میگوید، شبها انسان خودش هست و خدا. موهایش را خودش کوتاه میکند و از جوانی که در سلمانی کار میکرده ۵۰ سال است دیگر آرایشگاه نرفته.
رانندگی هم میکند، البته با یک ماشین کهنه که بیشتر از آنکه سوارش شود، در مکانیکی است. عشق است دیگر… . و شاید برای خیلیها عجیب باشد که همین را بهانهای میداند برای معاشرت با مکانیکها.
شاید کسی فکرش را نمیکرد کودکی که به خاطر فقر از مدرسه رفتن بازماند و به کار پرداخت؛ از کار روی زمین و چوپانی گرفته تا پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج و بعد وردستی پدر و برادرها در کارگاه تخت گیوهکشی و …، روزی از مطرحترین نویسندههای ایران شود و خالق بلندترین رمان فارسی.
محمود دولتآبادی پس از گذر از فراز و نشیبهای زیاد حالا به تولد هفتادوهفتسالگی رسیده و به همین مناسبت با فوج نیوز گفتوگو کرده. در این گفتوگو سعی شد بیشتر از گوشههایی از زندگی او پرسیده شود که کمتر درمورد آنها سخن گفته و احتمالا برای مخاطبان جذابتر است.
آقای نویسنده در این گفتوگو از عشقش به مادر و پدرش، زن پشت پنجره با موهای از وسط زلفشده و چارقد سفید، علاقهاش به نظامیگری، تاثیر مرگ برادر در نویسنده شدنش، تاثیر کار در زندگیاش، نوشتن در شب، استفاده از تکنولوژیهای جدید، رانندگی کردن، علاقهاش به رنگ، شیفتگیاش نسبت به ون گوگ و آرزوهایش سخن میگوید.
گفتوگوی فوج نیوز با این نویسنده پیشکسوت در ادامه میآید.
محمود دولتآبادی، متولد ۱۳۱۹، فرزند فاطمه و عبدالرسول، اهل دولتآباد سبزوار از بلاد خراسان. این یک معرفی کوتاه و جالب است که در ابتدای «کلیدر» آمده؛ معروفترین اثر شما و بلندترین رمان فارسی. جالب از این لحاظ که مینویسید «پسر فاطمه و عبدالرسول». این میزان دلبستگی و قدرشناسی شما از مادر و پدر از کجا میآید، منظورم مکتوب شدن و تبلور پیدا کردنش است.
وقتی میخواستم خودم را معرفی کنم، زمانی بود که آقایی رفته بود به یک خانواده گفته بود من دولتآبادی هستم و با اینها سفری رفته بود. من این را در داروخانهای در شرق تهران فهمیدم که رفته بودم برای برادرزادههایم که یتیم بودند و پدرشان قبلا مرده بود، دارو بگیرم. وقتی نسخه رفت پهلوی آقایی، من را صدا زد گفت شما از خانواده دولتآبادی هستید؟ گفتم بله. گفت محمود دولتآبادی را میشناسی؟ گفتم بفهمی نفهمی. گفت خیلی آقاست. تا گفت خیلی آقاست، من فورا�� متوجه شدم. گفتم چطور؟ گفت با خانواده ما رفت و آمد دارد و خواهرهای من عاشقش هستند و ۱۵ روز هم با هم سفر بودیم و خیلی هم خوش گذشت. من حیفم آمد این هوشمندی آن جوان را فوراً افشا کنم و توی ذوقش بخورد. من زندان بودم وقتی او به عنوان دولتآبادی میآید و این حرفها را میزند. این داستان به اواخر ۵۵ و اوایل ۵۶ مربوط است که من از زندان آمده بودم بیرون. بعد از آن اتفاقا یارتا یاران گفت که بیا عکسی از تو روی کتابهایت بگذاریم. گفتم دوست ندارم و معمولا یک عکس از من توی مطبوعات بود. آن هم عکسی بود که نقش یک افسر آلمانی را بازی میکردم در «حادثه در ویشی». یک روز صبح آمد من را برد یک عکاسی و آن عکس را که روی اولین دوره «کلیدر» هست از من گرفت و چاپ کردند.
عاشق رنجها و عشقهای پدر و مادرم بودم
برای شناختنامه خودم به نظرم رسید که بهتر از آنی که فرزند که هستم، اهل کجا هستم، نیست. این هیچ نشان خاصی ندارد الا اینکه من عاشق رنجها و عشقهای پدر و مادرم بودم نسبت به فرزندانشان از جمله نسبت به خودم. مادر من خیلی کم فرصت پیدا کرد که من با او باشم، با او زندگی کنم، ولی پدرم گاهی این فرصت را به من میداد. مادرم یکی از چیزهایی که میگفت، گفت شما سر خاک من نمیآیید، من میدانم، و پیشاپیش گلهمند بود. ولی من جلد سیم «روزگار سپریشده مردم سالخورده» یعنی «پایان جغد» را تمامش را سر خاک مادر و پدرم نوشتم. نه که بروم آنجا، بلکه در ذهنم فضایی که پدید آمد گورستان است و من یا سایه من که سامون است میرود و با آنها گفتوگو میکند. خواستم به او گفته باشم که من همیشه به یاد شما هستم و به واقع تصویر آنها یک لحظه از ذهنم دور نشده یعنی انگار که آنها هستند و من بهشان فکر میکنم زیرا وقتی هم که بودند بیشتر در ذهن من بودند، چون یا کار بودم یا شب دیر میرفتم خانه. شما فکر کن من در دورهای که ریاضت دوساله را شروع کرده بودم همیشه چهار و نیم صبح هر سه ماه یک بار میرسیدم خانه. اگر پنج صبح یا چهار صبح میرسیدم، هر ساعتی میرسیدم خانه، زنی پشت شیشه پنجره رو به کوچه بود با موهای از وسط زلفشده و چارقد سفید. آن زن حتما مادر من بود که منتظر بود تا من بروم و بعد او برود بخوابد. عشق به مادر و پدر یک حس متفاوت است و این کمترین احساس دینی بود که من به آنها ادا کردم. ضمن اینکه یک کتاب روی محور مرگ آنها نوشتم به نام «پایان جغد» و آن دردناکترین کتابی است که من نوشتم.
شما در سیر کاریتان، هم حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کردهاید و هم حضور در سینما را و خب چیزی که ادامه دادید و به آن عنوان شناخته میشوید، نویسندگی است. تجربه شغلهای متعددی را هم در جوانی دارید. کمی از این تجربهها بگویید و تاثیرشان. و اینکه اگر نویسندگی را ادامه نمیدادید، چه کار میکردید؟
اولا که من رفتم گروهبان بشوم در مشهد، درس بخوانم افسر بشوم، باز درس بخوانم و برسم به مراحل بالای نظامی. من نظامیگری را خیلی دوست داشتم. بعد که آنجا قبول نشدم خب رفتم دنبال کار قبلیام که آرایشگری بود. در آرایشگری من شاگرد اول بودم و همه میخواستند که من بروم پهلوی آنها کار کنم. ولی من اوستایی داشتم به نام «آ تقی» که به من میگفت «داداش». من این عهد را نگه داشتم تا وقتی بیایم تهران، و بعد از آن به فکر تئاتر افتادم. آمدم تئاتر و جستوجوی من یک سال طول کشید اینور و آنور تا برسم به کلاس آموزش تئاتر آناهیتا که آنجا به زحمت من را قبول کردند. قبول نمیکردند برای اینکه آنها میگفتند شما باید دیپلم داشته باشید. من هم میگفتم آقا حالا دیپلم چه اهمیتی دارد؟ من میخواهم بیایم سر کلاس یاد بگیرم. یک مهاجه یکساعته با زندهیاد آقای اسکویی داشتم تا قبول کرد بروم سر کلاس. در آنجا هم در پایان ترم در دو رشته شاگرد اول شدم؛ یکی نویسندگی، یکی بازیگری.
درد مرگ برادر و آغاز نوشتن
بعد از آن ضمن روندی که داشتم ��ر زندگی، مقوله تفکر برایم پیش آمد. ذهن من ذهن فلسفی بود. خیلی به فلسفه و فکر علاقه داشتم. منتها برادر جوان من در ۲۲ سالگی افتاد روی دستم و ظرف کمتر از صد روز – همانطور که پزشکش بهم گفته بود – از بین رفت. این آسیب عاطفی باعث شد که من بیشتر بروم به سمت ادبیات. خیلی آسیب شدیدی بود. برادر کوچکم بود؛ منتها چون اهل خانواده بود و مادرم بهش خیلی علاقهمند بود، تنها پسر و فرزندی که با مادرمان روابط انسانی عمیقی داشت، او بود، در نتیجه طبق خواست مادرم و روحیه او برایش رفتم خواستگاری با اینکه از من چهار سال کوچکتر بود. برایش نامزد گرفتم. تا وقتی که دکتر بردمش، گفت صد روز بیشتر زنده نمیماند. من به هر دری زدم و نشد… تا اینکه آن آسیب عاطفی اول اینکه سبب شد من «باباسبحان» را بنویسم و بعد افتادم در مسیر نوشتن، و مساله تفکر شد بعد از خلاقیت ادبی.
هنر را از کار کردن یاد گرفتم نه از تئوریها
ولی نکتهای که شاید خوب باشد بگویم آن است که کار خیلی چیزها به من یاد داد. کار، هر نوع کاری که انجام دادم، همه کارهایی که انجام دادم به من هنر را یاد داد. من هنر را از کار کردن یاد گرفتم نه از تئوریهای ادبی. حتی از نویسندگان بزرگ، اگر بخواهم قیاس کنم بین آنها و کار، کدامشان به من بیشتر چیز یاد دادند، کار بوده. حتی در ویراستاری، ویراستاری اثر، باز هم کار به من چیز یاد داده. فرض کن اگر روی زمین کار میکردم، اگر در آرایشگاه کار میکردم، اگر در صحرا کار میکردم، اگر در دکان کفاشی در ششسالگی کار میکردم و همه اینها، ساختن به من هنر را یاد داد.
چقدر خوشحال شدم از اخراج
اینکه بچههای ما میروند دنبال نظریات ادبی به گمانم راه را گم کردهاند. راه یادگیری کار است، هر کاری. در کارهای موفق یا ناموفق. من در کارهایی زیاد ناموفق بودم ولی به هر حال خودش یادگیری بوده است. میدانی چرا من را از روزنامه «کیهان» بیرون انداختند؟ من در بخش تجاری کار میکردم. از بس خسته شده بودم به جای اینکه بنویسم «تجار»، نوشتم «تجارین». گفتند شما باید بروید بیرون. چقدر خوشحال بودم آن لحظهای که آمدم بیرون. احساس کردم از گچ آمدم بیرون. بنابراین از آنجایی هم که ناموفق بودم یاد گرفتم. کار آموزندهترین کتاب برای زندگی و هنر من بوده، برای روابط من، انسانشناسی، من آدمها را در کار شناختم.
تهران، نوستالژی، «کلیدر»
بعد از اینکه نشد افسر بشوم، و بعد در تئاتر به نقطهای رسیدم که حس کردم تئاتر ما این بار را ندارد که من باهاش کار کنم، افتادم توی ادبیات. ادبیات را داشتم، آن را تقویت کردم. باید متفکر میشدم. یادم هست یک وقت ذهنم شروع کرده بود به باریدن. خود انسان متوجه است. ولی ضربهای که از لحاظ عاطفی به من خورد فکر کردم ادبیات و فقط ادبیات میتواند جواب بدهد. شاید به نظر بعضیها باورپذیر نباشد؛ احساس نوستالژی در خلق اثری مثل «کلیدر» نقش زیاد موثری داشت. من در تهران ناگهان احساس کردم من خانواده را آوردم تهران ولی تهران دارد همه را از من میگیرد و گرفت. و این حس نوستالژیک خیلی در من بود وقتی که رفتم به سمت کاری که حدود ۲۰ سالی بهش فکر کرده بودم، شاید هم کمتر یا بیشتر.
۵۰ سال است سلمانی نرفتهام
حالا که درمورد کارهایتان گفتید و به کار در سلمانی اشاره کردید، یک چیزی که ممکن است برای خیلیها جالب باشد، این است که شما موهایتان را خودتان کوتاه میکنید و آرایشگاه یا سلمانی نمیروید.
خیلی وقت است. وقتی در آرایشگاه کار میکردم یک لحظه فکر کردم ببینم میتوانم سر خودم را اصلاح کنم. شروع کردم دیدم میتوانم. در آرایشگاه آینه پشت سر هم وجود دارد ولی در خانه دیگر با دستم این کار را میکنم. دستم مثل چشم کار میکند. با دست لمس میکنم و قسمتهای زائد را میفهمم. الان دیگر ۵۰ سالی میشود. البته متاسفانه؛ چون سلمانی رفتن خیلی خوب است. محل معاشرت است. ولی این باعث شده که من دیگر سلمانی نروم.
شما انسان شببیداری هستید. چه شد که شب را برای نوشتن و برای آن تفکرات انتخاب کردید و از کی؟
از اول. برای اینکه من همیشه روزها کار میکردم و طبعا شب بایستی مینوشتم. دیگر اینکه فضیلت شب این است که انسان خودش هست و خدا. و هیچکس دیگری جز شما نیست و صفحه سفید کاغذ و احساس آزادی تمام. به همین جهت بعضی وقتها در «کلیدر» وقتی سه – چهار صبح بخشی را به پایان میرساندم، شروع میکردم به سماع، در خلوت خودم و با خودم. برای اینکه حس خوبی داشتم از اینکه خلاقیت به یک جایی رسیده و این تنهایی خیلی عالی بوده. شب خیلی خوب است. بعدا که با مولوی بیشتر آشنا شدم متوجه شدم که او هم شب را خوب میشناخته.
فقط اینکه آن ایام انقدر صدا در خیابانها نبود و من غالبا در زیرزمینها زندگی میکردم. خیلی هم دوست میداشتم. خانههایی که پله میخورَد میآید پایین. آنجا سکوت بیشتر است. جالب است که بعد از نوشتن «کلنل» – کتابی که دو سال تمام مینوشتم – کتاب را دادم همسرم آذر خواند. گفت خیلی عجیب است، این را کی نوشتی؟! گفتم شب، بعد از اینکه همه شما به خواب میرفتید. آن ایام در خیابان وزرا در یک آپارتمان کوچک طبقه سوم زندگی میکردیم. گفتم شب، وقتی همه خوابند.
چطور ممکن است به تکنولوژیهای جدید بیاعتنا باشم؟
شما جزو نویسندههایی هستید که تقریبا زود موبایل دستتان گرفتید و با ایمیل کار میکنید. با این تکنولوژیهای مدرن بیگانه نبودهاید. البته وارد فضای مجازی نشدید، تا این اواخر که به مقاومتتان دستکم درمورد تلگرام پایان دادید و آنجا یک حضور شخصی دارید. چه چیزی باعث میشود برخلاف خیلی از همنسلانتان بسته عمل نکنید و پذیرای این مسائل باشید؟
من همیشه نوابغ را ستایش کردهام، چه در گذشته، چه در زمان حال. نبوغ ستودنی است و این سیستمهای جدید نشانه بلوغ و نبوغ مغز بشر است. چطور ممکن است من بیاعتنا بمانم و فکر کنم چون من نمیتوانم بفهممشان، پس حداقلش را هم استفاده نکنم؟ من درمورد این چیزها تعصب ندارم. میگویم معجزه ذهن بشر. حیرت میکنم. هنوز وقتی سوار طیاره میشوم و بعد از چهار ساعت در یک منزل دیگر هستم، میگویم معجزه است. مگر نیست واقعا؟ ما برای اینکه از ده دولتآباد بیاییم سبزوار، شش هفت کیلومتر بود، از صبح راه میافتادیم، دو ساعت و نیم تو راه دنبال آن چهارپا میآمدیم و بعد دوباره دو ساعت و نیم برمیگشتیم. مثلا الان من میخواهم به قوم و خویشم در سبزوار – که البته الان دیگر ندارم – بگویم حالم بد نیست، از طریق این میگویم. مارکس یک حرف درخشان میزند؛ بهرغم اینکه الان مهدورالدم اعلام شده. میگوید «تاریخ خارج از اراده من و شما حرکت میکند.» و این تکنولوژی یک بخش از تاریخ علم و فناوری بشر است. پس من که آن عبارت در ذهنم مانده، چطور میتوانم به آنچه خارج از اراده من و شما انجام میگیرد بگویم نه، چون من دوست ندارم. گاهی هم اشتباه میکنم، میخواهم بزنمش زمین ولی در لحظه میگویم تو نسبت به این موضوع نادانی، آنکه اشکالی ندارد.
شما رانندگی هم میکنید و یک ماشین کهنه هم دارید. نکته جالبش این است که بیشتر از آنکه سوارش شوید، در مکانیکی است.
عشق است دیگر… در داستانی که دارم، «سفر»، علی عاشق دوچرخهاش هست. هر وقت این سوال از من میشود یاد علی میافتم و دوچرخهاش. دیگر از آن، من رانندگی را دوست دارم. برای اینکه اوایل دوست داشتم اسبسواری کنم، خب امکانش نبود. بعضیها فکر میکنند با توجه به اسبهایی که در «کلیدر» وجود دارد، من یک اسبشناسم در حالیکه اینطور نیست. من یک بار سوار اسب شدم و چون جراحی پهلو کرده بودم، دایی من که جنگلبان بود گفت چیه؟ گفتم هیچی. گفت بیا پایین، جواب بابای کولی تو را نمیتوانم بدهم. من را پیاده کرد. اسبسواری من همین بود که آن هم زیاد اسب نبود بیشتر قاطر بود. حالا رانندگی را دوست دارم، با این ماشین دوست دارم، با بیوک. داماد ما میگفت یک ماشین جدید بخر، هی میروی مکانیکی. گفتم نمیدانی وقتی آدم میرود با مکانیکها صحبت میکند چه حظی میبرد. برای اینکه بالاخره دو تا فحش به هم میدهند، چهار تا متلک میگویند. تو گاراژ هست، فضای زندگی هست. ولی به واقع من سه برابر قیمت این ماشین خرجش کردهام. ولی خب چه کنم که مکانیکهای ما هم بیمعرفت شدهاند. ماشینهای جدید را هم معدودی را سوار شدهام ولی نتوانستم.
یکی از چیزهایی هم که سالهاست همراه شماست، تسبیح است.
معمولا آبی هم هست. من رنگ را خیلی دوست دارم. دو تا از رنگهایی که خیلی دوست دارم یکی آبی است، یکی نارنجی، متمایل به تیره یا روشن، فرقی نمیکند. به این موضوع فکر کردم. به این نتیجه رسیدم یکی رنگ زمین است، یکی رنگ آسمان. یعنی اولین رنگهایی که من چشم باز کردم و دیدم، کویر است و آسمان کویر. به این ترتیب این دوتا رنگ همیشه با من هست.
علاقه شدید آقای نویسنده به ون گوگ
ضمن اینکه آشنایی با آن نابغهای که من خیلی دوستش میدارم، ون گوگ، در تشدید این امر خیلی موثر بوده. در بین نقاشها فکر میکنم بتوانم بگویم ون گوگ را از همه بیشتر دوست دارم. و در تمام مدت عمرم همیشه تصویری از ون گوگ جلو من بوده. بیش از هنرمندان ادبیات که به هر حال شیفته هستم، مثل کافکا، داستایوفسکی و کامو، ون گوگ همیشه بوده. از وقتی با پدر و مادرم زندگی میکردم این بوده با من. یا دکتر گاشه بوده ازش، یا تصویر خودش بوده.
شما درمورد مرگ ون گوگ به چه نتیجهای رسیدید؟
فکر میکنم این آدمها به طور کلی عمر زیادی ندارند. در جستوجوی مرگش نبودم هرگز. نامههایش را خواندهام، آثاری را که درمورداش نوشته شده خواندهام، در هلند نمایشگاهش را دیدهام، بارها آلبومش را ورق زدهام. و همیشه به آن شکفتگی فکر کردهام، به آن درخشندگی ناگهانی. خودش عین امپرسیونیزم است، خود زندگی ون گوگ یک درخشش ناگهانی است. و من دیگر کنجکاو نشدم که ببینم پایانش چطور بوده. فرقی نمیکند. شاملو حرف جالبی میزند؛ ازش یادی بکنم برای اینکه مردادماه درگذشت. شاملو به من گفت «زندگی ما یک حادثه است و مرگ ما یک قطعیت». آنچه در ون گوگ مهم است آن اتفاقی است که افتاده؛ آن قطعیت دیگر قطعیت است.
در هنر، فوران مهم است
در یک دوره خیلی کوتاه تعداد زیاد عجیبی کار خلق میکند.
این فوران است دیگر. همانچه که در هنر من همیشه مهم میدانم؛ فوران. مثل آتشفشان.
این فوران برای شما کی حادثه افتاد؟
من به خودم اجازه نمیدهم همچین تعبیری درمورد خودم به کار ببرم. برای اینکه من مثل دهقان کار کردهام و دهقان زمین را نرم نرم بار میآورد. در یک جاهایی این محصول خیلی درخشان به نظر میآید که آن را هم بیننده میبیند و کسی که مصرف می کند. آن لحظاتی که سماع میکردم بعد از کار.
مثلا گفتید در دوره «کلیدر».
در مورد «کلیدر». یا دچار مرگ میشدم در «روزگار سپریشده…» یا دچار فرسایش مرگبار میشدم در آثار دیگر مثل «سلوک»، یا دچار خرسندی از پیروزی بر کار میشدم مثل «جای خالی سلوچ».
۷۷ خیلی زیباست
و حالا سال ۱۳۹۶ و تولد ۷۷ سالگی. درمورد این ۷۷ جایی چیزی نوشتهاید. آرزویتان برای تولد امسال چیست؛ یک آرزوی شخصی و یک آرزوی جمعی.
اولا از این دو تا هفت کنار هم خیلی خوشم میآید. به دو علت سال پیش نخواستم تولد برگزار شود؛ یکی مرگ کیارستمی بود، یکی هم اینکه ۷۶ چیز جالبی نیست. ۷۷ خیلی زیباست. آنکه میگویی من یاد کردم قلاب دو هفت است. در یکی از آثارم هست. عبور کردن از آن قلاب دو هفت و رسیدن به آشتی بین دو هفت برای من حالت نمادین و جالبی دارد. خیلی خوشحالم که این دو تا هفت کنار هم قرار گرفته. زیباست.
با آرزوهای اجتماعی کار کردهام
آرزوی من توامان است بین آرزوهای کلی و شخصی. لازم نیست بگویم که من با آرزوهای اجتماعی کار کردهام؛ همیشه. و هر وقت نتوانستم کار کنم بدانید که انگیزه اجتماعی در من کم شده. در مورد این کتاب (بنیآدم) انگیزه اجتماعی من کم شد، یعنی عشق من نسبت به بسیاری چیزها و این کتابِ زیاد تیره درآمد. «روزگار سپریشده…» هم تیره است ولی در آنجا یک عشق قربانیشده وجود دارد، عشقهای قربانیشده وجود دارند که برایم خیلی عزیزند.
آرزوهای محمود دولتآبادی
آرزوهای شخصی من همیشه توامان هستند با آرزوهای جمعی. صلح هست، قانون هست، حقوق انسان هست؛ حقوق فردی و اجتماعی انسان. و سرجمع همه اینها استقلال و تمامیت ارضی. اقلا هیچی که نداریم این را داشته باشیم برای اینکه این یکی اگر مخدوش بشود واقعا من سکته میکنم.
آرزوی شخصی من هم این است که مردم خودشان را به جا بیاورند. انقدر دوپولی نباید باشیم. آدمها خیلی با نسبت حسابی که در بانک دارند سنجیده میشوند. این حال من را به هم میزند. سوال اصلی من این است: آدم کجا رفت؟ دی شیخ گرد شهر همی گشت با چراغ / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتا که یافت مینشود گشتهایم ما / گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
متشکرم.
سپاسگزارم. تولدتان مبارک. امیدوارم نشستن این دو هفت کنار هم سال زیاد خوب و خوش و پرخیر و برکتی را برای شما رقم بزند.
خرسندم از حضور شما و دوستان و این بعدازظهر.
0 notes