Travelogue of SHIRAZ
درست شیرازی که دست بالا دوساعت با شهرمان فاصلهدارد را نمیتوان با اصفهان که سفر رسیدن به آن نیم روز طول کشید مقایسه کرد اما همین که برای بار اول مستقل کولهام را جمع کردم و با هماتاقیها رفتیم تا اولین سفر واقعا مجردی را تجربه کنیم خودش باعث میشود وقتی بهش فکر میکنم به اندازه اصفهان رفتن برایم بکر و جذاب شود.
~ گوش دهید | پرواز تهران - شیراز: گروه دال ~
چطور شد که به شیراز رسیدیم
اول فقط یک پیشنهاد بود آن هم نه به شیراز، پیشنهاد سفری به بوشهر. بوشهر به شهر دانشگاهمان نزدیک است؛ دریا دارد و آنقدر از آخرین باری که در کودکی دربایش را دیدهام میگذرد که میتوانم بگویم اصلا تا به حال نرفتهام. پیشنهاد آنقدر جدی گرفتهشد که حتی هماتاقیها نه تنها از والدینشان اجازهاش را گرفتند بلکه زنگ زدیم به چند مهمانخانه و هتل و خانه معلم و قیمت پرسیدیم و حتی دنگ اتاقها را هم حساب کردهبودیم. البته از آنجا که هیچعقل سلیمی در چنین وقتی از سال هوای بوشهر رفتن به سرش نمیخورد ما هم عقلمان را به کار انداختیم و فهمیدیم درست است دیوانهایم اما نه اینقدر که در این گرما واقعا بخواهیم برویم.
همه چیز تمامشد. برگشتیم خانه و بعد هم دوباره دانشگاه. تا همین چند روز پیش که دوباره داشتیم برای خانه برگشتن حساب غیبتها و واحدها را میکردیم که پیشنهاد شیراز رفتن مطرح شد. شیراز همانقدر دور است که بوشهر؛ هوایش بهتر است و برای خانه رفتن هم باید یک بار بلیط اتوبوس به شیراز و یک بار از شیراز به خانه بگیریم. حالا اگر میان این دو بلیط را یک فاصله بگذاریم آنقدر که بتوانیم چندجا را بگردیم و به اصطلاح سفری برویم چه؟
برنامه چیده شد. جدی حرف میزدیم اما ته دلم کسی میگفت همه اینها خواب و خیال است و آخرش هم یک راست میرویم ترمینال عوض میکنیم و برمیگردیم خانه، مثل همیشه.
مکانهایی که خواستیم برویم را بر حسب دوری و نزدیکی از مترو و ترمینال و اینکه تا به حال تقریبا هیچکداممان نرفتهباشیم چیدیم. اولی مجموعه آبی بود. از آنجا با مترو قصرودشت میرویم زندیه و عمارت شاپوری را میبینیم. بعد دوباره با مترو میرویم ایستگاه وکیلالرعایا تا برویم مسجد نصیرالملک و همانجا هم نماز بخوانیم هم نهاری بخوریم. بعد هم میرویم پاساژ مشیر تا وقت بلیط خانهمان برسد؛ چیزی حدود ساعت چهار و نیم عصر.
برنامه از دور عالی بهنظر میرسید، هم جای فرهنگی میرویم هم تاریخی و هم تفریحی. سوار مترو میشویم و تازه تمام این مدت مثل چند جوان رها از بند که بار اول است بدون پدر و مادرشان میروند سفر هستیم، نه چند دانشجوی خسته که فقط از شیراز مسیر این ترمینال تا ترمینال بعدی را از پشت شیشهی یک اسنپ میبیند.
همه اما قرار نبود برگردیم خانه؛ دو نفر برمیگشتند دانشگاه. حسابمان پنج نفره بود و من بلیط پنج نفر را برای ساعت 6:15 صبح به مقصد شیراز گرفتم. دو نفر از هم اتاقیها _ که آنها هم برمیگشتند دانشگاه_ در ثانیههای آخر شب قبلش به سفرمان اضافه شدند و حالا هفت نفر بودیم.
از بیداری ساعت 4:30 صبح و صبحانه خوردن ساعت 8:30 در کافهی تورنتو شیراز
ساعت چهار و نیم از خواب ییدار شدم، بچهها را صدا کردم تا بلند شوند نماز صبح بخوانند و بعد هم حاضر شوند برای رفتن. شب قبلش گفتند صبح که صدایمان میزنی فیلم بگیر تا از همان اول فیلم داشتهباشیم! خب... از آنجا که خودم شخصا دوست ندارم کسی از قیافه خوابآلودم فیلمی داشتهباشد آنچه برای خود میپسندم برای آنها هم پسندیدم و بدون تشریفات مثل هر روز صبح صدایشان کردم.
نماز خواندیم، لباس پوشیدیم و کیفهایمان را برداشتیم تا بریم ترمینال، حدود ساعت 5:45 اسنپ گرفتیم، رسیدیم ترمینال و بلیطمان را تحویل گرفتیم؛ بلیط برای ساعت 6:15 بود که البته اتوبوس با تاخیر فراوان حرکت کرد.
حدود ساعت 8:30 رسیدیم شیراز، از آنجا اسنپ گرفتیم برای مجموعه آبی و وقتی رسیدیم هنوز باز نشده بود و تصمیمگرفتیم کمی خیابان را بالا و پایین کنیم تا ساعت 9:00. یکی از بچهها اصرار داشت که وقتی رفتیم شیراز همانجا صبحانه بخوریم اما ما که به فکر نبودیم همان ساعت پنج نان و پنیرهایمان را خورده بودیم و او را هم منصرف کردیم. اما در همین حین خیابان گردی از جلوی کافهای رد شدیم و با هر تصمیمی که بود همانجا نشستیم تا چیزی بخوریم. من چیز کیک لوتوس سفارش دادم که واقعا خوشمزه بود.
ماجراهای مجموعهی فرهنگی آبی تا مترو
حدود ساعت 9:15 دوباره حرکت کردیم تا برویم مجموعه آبی. نه تنها باز بود بلکه در همین چند دقیقه کلی هم شلوغ شده بود و چند زوج هم آمدهبودند در کافهاش صبحانه بخورند.
هرچه از زیباییاش بگویم کم است. رنگ آبیاش تو را یاد طرح و نقشهای سنتی ایرانی میاندازد، کوچک بودن و زیبایی در عین سادگیاش مینیمال است و به دیوارهایش نقاشیهای غربی آویزان بودو زیر شیشهی میزها کتابهایی با نقاشیهای ونگوک باز بود.
یکی از بچهها گفت فکر کنم ما را آوردهای دنیای خودت. شاید راست میگفت. دنیای من جاییست شبیه به آنجا، ساده و در نوسان میان شرق و غرب، کتاب و هنر.
آبی را گشتیم، کلی عکس گرفتیم و آخر سر با ناامیدی ترکش کردیم، کتابهایش بینهایت گران بودند که البته نمیتوان بر آنها خرده گرفت. کتاب گران است و خود آدم باید بفهمد که نباید از هرجایی کتاب خرید. فقط یکی از هم اتاقیها جلد اول مانگای هایکیو را برای برادرش خرید.
بعد باید میرفتیم قصرودشت که مترو سوار شویم. بین راه یک گلفروشی خیلی قشنگ را دیدیم که نمیگنجد اینجا تعریف کنم که اتفاقی افتاد و همین بس که بدانید دیوانهتر از آنیم که فکرش را بکنیدxD.
دو چیز را اعتراف میکنم: اول. مترو دورتر از چیزی بود که حسابش را کرده بودم، دوم. بچهها هم تنبلتر از چیزی که انتظار داشتم.
اگر به خودم بود پیاده میرفتم، خیابان قشنگ بود و پیادهروی را هم دوست دارم اما بچهها مجبورمان کردند اسنپ بگیریم تا مقصد.
رسیدیم، بلیط گرفتیم و منتظر ماندیم تا مترو برسد و در همین حین از روی نقشه برای بچهها توضیح دادم که کجا و چطور باید پیاده بشویم و حالا که تقریبا ظهر است باید دور یکی از مکانهای تاریخیمان را خط بکشیم. یا میرویم مسجد نصیرالملک یا عمارت شاپوری. تصمیم بر نصیرالملک شد. رفتیم تا ایستگاه وکیلالرعایا پیاده شویم.
مسجد نصیرالملک و نورهای از دست رفته
خب... دور از انتظار نبود که بعد مجبورمان کردند که فاصلهی ده دقیقهای از ایستگاه تا مسجد را باز هم اسنپ بگیریم؟ من که زورم بهشان نمیرسید و هر دری زدم که راه نزدیک است و لازم نیست اینقدر لیلی به لالای خودتان بگذارید حرف به گوششان نرفت.
وقتی رسیدیم خانم مسئول گفت در این موقع سال باید ساعت هشت و نه صبح بیاید تا نور از شیشهها به داخل تابیده باشد برای عکس گرفتن. هیجانمان فروکش کرد. از آن سر شهر کوبیدهبودیم تا این سر برای نور و شیشهها که حالا از دستمان رفتهبودند. بالاخره مهم نبود... بلیط را گرفتیم و چادر گلگل برداشتیم و وارد شبستان شدیم. عکس گرفتیم و بعد هم در امامزادهی مسجد نماز خواندیم.
برای بچهها از معماری و چیزهایی که درمورد مسجد میدانستم گفتم. حالا که ناخواسته تور لیدر شدهبودم بهترین وقت بود که چند جفت گوش مفت و مجانی را با اطلاعاتی که نمیدانستم باید به چه کسی بگویم پر کنم.
دردسرهای عظیم: نبودن اسنپ تا نهار
ظهر شدهبود و وقت نهار، در همان کوچهی مسجد رستوران سنتیای را دیدیم و تصمیمگرفتیم همانجا غذا بخوریم اما بعد از اینکه عکس گرفتنمان تمام شد -چون واقعا جای قشنگی بود- و منو را با دقت نگاه کردیم دیدم نه تنها قیمت در آنجا مساوی خون پدرشان است بلکه شخصا هیچکدام از غذاها را دوست هم نداشتم پس تا وقتی خانم پیشخدمت را دک کرده بودیم برود زود وسایلمان را جمع کردیم و با هر چه سرعت داشتیم از آنجا بیرون رفتیم.
نشستیم روی صندلیهای پلاستیکی چند مغازه آنطرفتر و به این که نهار را کجا بخوریم و کجا برویم فکر میکردیم. تصمیم بر آن شد برویم همان پاساژ که از اول برنامهاش را داشتیم. حالا یا مثل بقیهی پاساژهای متمدن رستوران و کافهای داشت یا همانجا بالاخره فکری به حال خود و شکممان میکردیم.
تعدادمان زیاد بود، چندتا از بچهها با اسنپ رفتند و من دوتای دیگر ماندیم و رانندههایی که درخواست قبول نمیکردند و یک آقای تاکسی که هر دو دقیقه یک بار میآمد در گوشمان داد میزد میبردمان تختجمشید و پاسارگاد.
ما که نتوانستیم کاری کنیم، یکی از بچهها از همانجا یک ماشین دیگر برای ما هم گرفت و بالاخره رسیدیم به آخرین مقصد.
پاساژ متروکه و کنگر خوردن و لنگر انداختن در رستوران
تک و توک مغازهها باز بودند. طبقه بالا یک رستوران بود که البته در آن زمان باز بودنش به تنهایی به همهی دیگر مغازهها میارزید.
نمیخواهم بگویم که اشتباهی چه چیزی سفارش دادم و قرار نیست تا آخر عمر یادم برود. فقط نکته اخلاقی این است که دو��تان، وقتی گرسنه هستید هم منو را با دقت بخوانید.
من که چیزی برای خرید لازم نداشتم، یکی از بچهها در اینستاگرام دیده بود یک تولیدی مانتو که در همین پاساژ است جشنواره تخفیف راهانداخته و اصلا دلیل اینکه آنجا بودیم هم همان بود.
تولیدی که بسته بود، ما هم چند گروه شدیم، وسایل را گذاشتیم توی رستوران، یک گروه مراقب وسایل یکی هم میرفت اطراف را بگردد. در یکی از طبقهها خانمی را دیدم که کتابهایش را با پنجاه درصد تخفیف میفروخت و یک کتاب ازش خریدم. تلافی اینکه نتوانستم در آبی چیزی به عنوان سوغات این سفر بخرم
سوال: چه حسی داری الان؟
به جز همهی فیلمهای چندثانیهای و ویدیوهای مسخرهبازیهامان یک ویدیوی حدودا پنج دقیقهی در دقایق آخر ضبط کردم و از بچهها همین سوال را پرسیدم. بعضیها یک کلمهای جواب دادند و بعضی هم دوربین را ول نمیکردند.
کسی از خودم نپرسید چه حسی دارم، در تمام این مدت مثل کارگردان بودم که حالا دارد پشتصحنهی فیلمش را ضبط میکند.
حالا جواب سوالم را خودم میدهم: خوشحالم. قفل مرحلهی بعدی مستقل شدن را شکستهام و فکر میکنم یک بند انگشت بزرگتر شدهام. خوشحالم که بقیه را خوشحال کردهام و باعث و بانی تجربهی جدیدی برایشان بودهام.
و تازه فهمیدم که چرا معلم و مدیرها از زیر اینکه دانشآموزان را به اردو ببرند در میروند. درست که همراهان من هماتاقیهایم بودند و هر کدام هم بزرگتر نه، همسن خودم هستند اما همین که فکر کنی چند نفر دنبال تو راه افتادهاند، ناخواسته حس مسئولیت یقهات را میگیرد و میخواهد خفهات کند. شاید البته ارزش زحمتش را داشته باشد. وقتی بدانی در آخر چقدر خوشحال شدهاند.
11 Khordad 03
2 notes
·
View notes
وقت عمل است، جنبش پدافندی، دفاعی
وقت عمل است
جنبش پدافندی، دفاعی
..
حالا وضع به جائی رسیده است که مردم ایران بایستی هر کدام، به هر وسیله ای
که بتوانند، یکی از دشمنان ایران را حذف کنند.
دیگر گفتگو کردن از مروت و جوانمردی و رحم کردن به دشمن های ایران،
جائی از صحبت ندارد.
در جائی که حکومت با شلیک تیر مستقیم بین مردمی بدون اسلحه، بار ها و
بار ها دیده شده است، دیگر سخن از رحم و مروت به دشمن بی فایده است
و مسخره و خنده دار به نظر می آید.
وقتی حکومت به گفته های خودشان، بیگانه های غیر ایرانی را با پول زیادی
که می دهد، در لباس ماموران حکومتی برای کشتن مردمی که به این سیستم
اعتراض دارند، در خدمت دارد، دیگر رحم کردن به این اجیران و مزدوران،
مانند رحم کردن به پلنگ تیز دندان است که ستم و ظلم بر گوسفندان است.
.
آیا نباید ماموران تیرانداز را درجا حذف کرد؟ و یا مقامات دولت را هرجور
که شده حذف کرد؟ راه بسیار است.
حالا خبر رسیده است که ماموران حکومت، با پوشیدن لباس اورژانس ۱۱۵
به جمع آوری کردن زخمی های اعتراض کننده ها پرداخته اند که آن ها را
به هر کجا که می خواهند به برند و شاید سر به نیست کنند.
قبل از این، فیلم هائی آمده بود که با ماشین های اورژانس، ماموران سرکوب
و دستگیر شده ها را جا به جا می کنند.
.
حالا کار به جائی رسیده است که در مجلس جمهوری اسلامی که بایستی
نمایندگان مردم باشد، با صدای بلند می گویند که اعتراض کننده ها را
اعدام کنید!
در زمان درخواست این نماینده ها، اعتراض کننده های زندانی بر اساس
آمار حکومت، در حدود ۱۴۰۰۰ – چهارده هزار انسان بودند.
.
این ها نماینده های مردم نیستند، این ها نماینده های حکومت و دولتی
غاصب و چپاولگر هستند که به اسم نماینده بودن مردم، صورت قانونی
به کار های خلاف حکومت می دهند.
آیا نماینده گانی که رای به اعدام اعتراض کننده ها داده اند، نباید حذف شوند؟
.
دختر فلان سردار، آنقدر پول از مال مردم ایران را در اختیار دارد که
میلیون ها دلار در لبنان برای جهیزیه، به لبنانی ها می دهد، در حالی که
بسیاری از دختر های ایرانی، نان برای خوردن ندارند و به فاحشه گی
کشانده می شوند. کفش برای پوشیدن ندارند، مدرسه برای درس خواندن
ندارند، یک اتاق ساده هم ندارند و در زیر سایه درخت روی سنگ ریزه
ها و خاک نشسته اند و درس می خوانند.
.
این ها که در جمهوری اسلامی، اختیار پول ایران را در دست دارند،
دشمنان مردم ایران هستند و پول های مردم ایران را در جاهای دیگر
جهان خرج می کنند، و نه برای مردم ایران.
به مردم ایران چه مربوط است که در ونزوئلا هزارن خانه بسازند،
حالا هر که مسئولش بوده است، بدون موافقت بالاترین مقام نبوده است.
.
به دختر های افریقائی هم، از ایران پول جهیزیه می دهند و دختران
ایران را می فرستند به شیخ نشین ها برای فاحشه گی.
این ها ایران برباد ده هستند.
هرچه زودتر بایستی یکا یک شان حذف شوند.
امروز بهتر از فردا هست.
..
سوز
۱۹ آبان ۱۴۰۱ - 10.11.2022
.............
مدرسه ای در بلوچستان ایران – آبان ۱۳۹۸
.
0 notes
سلام خوبین
شما هم انگار توییتری هستین😀
من تامبلر نصب کردم ولی بلد نیستم زیاد 🙊
چجوری فعالیت کنیم؟
چند نکته راجع به تامبلر
سلام، خوبم مرسی، قربان شما🙏
آره، منم اکانت توییتر دارم، البته توییتر رو تازه اومدم و روی تامبلر یه مقدار قدیمی ترم😅 {اسکیپ سلام و احوالپرسی}
خب تا اینجا که من فهمیدم، تامبلر فضاش یه ترکیبی از وبلاگ، فیسبوک و اینستاگرام و توییتره، خوبیش اینه که تو تامبلر میشه پیامهای متنی بلند رو به اشتراک گذاشت، برعکس توییتر که فقط پیامهای چند خطی میشه اشتراک گذاری کرد و من از اینش بیشتر خوشم اومد. جدای اینکه نمای خفنی داره، عکسای باکیفیت تری داره و...
حالا من با توجه به تجربیاتی که کسب کردم تو این چند ماه حضورم توی تامبلر و دیدن پستهای خارجی ها و ایرانی ها، میتونم چنتا نکته بهتون بگم که راه بیفتین:
اینکه این پلتفرم، به نظرم بیشتر باید بعنوان یه وبلاگ شخصی بهش نگاه کرد. من خودم البته هیچوقت وبلاگ نداشتم، ولی طبق چیزایی که دیدم، تامبلر نمای خوشگل تری نسبت به بلاگفا داره، سریعتره و امکانات بیشتری در اختیار وبلاگ نویس میذاره، البته اینو بیشتر باید وبلاگ نویسا نظر بدن. بعضی وقتا حس می کنم تامبلر یه فضای احساسی شاعرانه ای داره، انگار که یه حلقه ای از شاعران و عاشقان دور هم جمع شدن، شمع روشن کردن دارن شعر و متن میخونن دور هم. وایبی که من از تامبلر می گیرم اینطوریه. یا مثلا میان از زبان های مختلف، ادبیات کشور های مختلف رو با هم تبادل می کنن و زبون همدیگه رو به همدیگه یاد میدن. از این نظر، یجورایی شبیه یه کلاس زبان جهانی هم هست. :)
اگه نمیخواین وبلاگ داشته باشین، میشه اینجا توییت و پیام های کوتاه هم اشتراک گذاری کرد. این یعنی اینکه تامبلر، فضای انعطاف پذیریه که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توش قابل پسته.
میشه آهنگ یا پادکست هم به اشتراک گذاشت. بعضی اکانت ها تو تامبلر یه آهنگ کنار یه متن پست می کنن، به نظرم خیلی پستهای خوبین. من خودم برنامه دارم در آینده ی نزدیک، اگه تونستم یکم مخاطب بیشتری پیدا کنم، بعدا حتما این کارو بکنم.(شیر مرغ تا جان آدمیزاد :) )
عکس و فیلم هم که دیگه مشخصه، از این نظر تامبلر یه مقدار شبیه پینترست میمونه، یعنی عکسهایی اینجا پست میشه که خیلی ایده ها و طرح های جدیدی دارن، عکاسی حرفه ای دارن، خودتون حتما دیدین، چون اولین چیزیه که موقع ورود به تامبلر جلب توجه می کنه. شاید بشه گفت هدف اصلی خیلی از تامبلریستا پست کردن عکسهای نایاب و دیده نشده ست.
در کل هر پستی از هر نوعی میخواین بزارین، یادتون نره، هشتگ زیاد نزارین، عکسهای جلف و بی معنی، متن های جلف( مثل: روزتان را با یک فنجان چای پرانرژی شروع کنید🌹🌹انگار تو گروه فامیلی پیام گذاشتن :) ) پست نکنید، چون زشته! بخصوص از اینستاگرام پست نزارین اینجا، نمی دونم چرا پست های اینستاگرام اینجا خوب درنمیان. یا مثلا از یوتیوب، پستاش خیلی خوب در نمیان.
هشتگ ها رو حتما دنبال کنین. به هر موضوعی که علاقه دارین، اول هشتگش رو پیدا کنین، بعد پستهای زیر هر هشتگ رو بخونین. اینجوری هم میشه پستهای مورد علاقه تون رو پیدا کنین، هم با آدمای جدید آشنا شین. هشتگ جدید درست کنین، هشتگ خیلی کمک می کنه که آدما توی یک شبکه ی اجتماعی همدیگه رو پیدا کنن. حالا چیزی که هست اینه که بالاتر گفتم زیاد هشتگ نزارین، این درسته، ولی جمله ی درست تر اینه که بگیم هشتگ کم بزاریم، ولی هشتگای مفید بزاریم.
اگه میخواین توی این فضا فعالیت کنین، از کم بودن لایک ها، کامنت ها و ری پست ها ناامید نشین و از کم بودن فالوئرا، شاکی نباشین. بالاخره تامبلر شبکه ی اجتماعی ای هست که حتی بین کشورهای خارجی هم کمتر شناخته شده و کاربراش کمتره، مثلا یه پست از یه آدم معروف توی اینستاگرام ممکنه که صد میلیون بار لایک بشه، ولی اینجا، دیگه محبوب ترین پستش نهایت ۵۰ یا ۶۰ هزارتا لایک می گیره. اینطوری فکر کنین که مثلا هر ۱۰ تا لایک تامبلر خودش معادل ۱۰۰ تا لایک اینستاگرامه، اینجوری کمتر توی ذوقتون میخوره. راجع به فالوئر هم، خب، هر چی بیشتر به زبون فارسی فعالیت کنیم، هر چی بیشتر همدیگه رو پیدا کنیم و از هم حمایت کنیم، بیشتر هم میتونیم فالوئر جمع کنیم و خودمونو به اصطلاح بکشیم بالا، و در طول زمان قابل حله.
در کل اگه من بخوام جمع بندی بکنم، فضای خوبیه که جای ایرانیا توش خالیه. اینو یادتون باشه که هر شبکه ی اجتماعی کارکرد خودشو داره، مثلا توییتر برای راه اندازی جریان های اجتماعی خوبه، واتساپ واسه کار و بیزنس، اینستاگرام واسه به اشتراک گذاشتن زندگی شخصی و تامبلر هم واسه این خوبه که بیای توش پستا رو ببینی عشق کنی و لذت ببری، وبلاگ شخصی خودتو بسازی و توش بنویسی و از نوشته های دیگران لذت ببری، عکس ها و ایده های نو ببینی و ایده های نو اضافه کنی...
29 notes
·
View notes
نگاهی به فیلم خجالت نکش ساختهی رضا مقصودی؛ یک داستان بی سر و ته
نگاهی به فیلم خجالت نکش ساختهی رضا مقصودی؛ یک داستان بی سر و ته
خجالت نکش ساختهی رضا مقصودی یکی از فیلمهای شرکت کننده در بخش سودای سیمرغ دو سی و ششمین جشنواره ی فیلم فجر است. قنبر با بازی احمد مهران فر و صنم با بازی شبنم مقدمی زوجی هستند که سه فرزند پسر دارند. بچههایشان بزرگ شدهاند، ازدواج کردهاند و به تهران مهاجرت کردهاند. حالا در سن میانسالی زن باردار است. و از ترس قضاوت ها و حرف های مردم بارداریاش را از همه، حتی فرزندانش پنهان کرده است. فیلم با صدای…
View On WordPress
0 notes
نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی │ صد نویسنده برتر جهان
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” نادر ابراهیمی ” ، نویسنده ی ایرانی و خالق کتاب” یک عاشقانه ی آرام ” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه
نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران چشم به دنیا گشود. در باب خاندان وی چنین باید گفت که وی پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضور و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد که اهالی آن منطقه آن را (قلمستان عطا) می نامند و هنوز فامیل او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند.
مادرِ نادر ابراهیمی هم از لاریجانیهای مقیم تهران بهشمار میآمد. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهٔ حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد ، چرا که میل و اشتیاق قلبی او به ادبیات بود و سپس در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به درجهٔ لیسانس رسید. او از ۱۳ سالگی به یک سازمان سیاسی پیوست که بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش در پی داشت. ارایهٔ فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب “ابن مشغله” و “ابوالمشاغل” ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداختهاست. از جملهٔ شغلهای او بودهاست: کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجرهٔ فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها و… .نادر ابراهیمی در راه رسیدن به آنچه مطلوبش بود از هیچ کاری دریغ نکرد. گمان او بر این بود که روزگاری دوارن غم سر خواهد آمد و روزگاری نیک برای او و نوشته هایش رقم خواهد خورد.
در تمام سالهای پرکار و بیکار یا وقتهایی که در زندان بهسر میبرد، نوشتن را ـ که از ۱۵ سالگی آغاز کرده بود ـ کنار نگذاشت. در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان “خانهای برای شب” را در نشر روزبهان به چاپ رسانید که داستان “دشنام” در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شدهاست که دربرگیرندهٔ داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شدهاست.
نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهٔ تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساختهاست. او همچنین توانستهاست نخستین مؤسسهٔ غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیهٔ فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد؛ ولی چنانکه باید، شناخته و بهکار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.او فعالیت حرفهای خود را در زمینهٔ ادبیات کودکان، با تأسیس “مؤسسهٔ همگام با کودکان و نوجوانان” با همکاری همسرش ، در آن مؤسسه متمرکز کرد. این مؤسسه، بهمنظور مطالعه در زمینهٔ مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهٔ نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دربارهٔ خلقوخو، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی شیوههای یادگیری آنان دنبال کرد. آنچه هدف اصلی ابراهیمی و همسرش بود ، ذکر این نکته بود که وی تمام عمر خود را صرف تربیت فرزندانی کند که برای این آب و خاک مفید باشند . “همگام” عنوان “ناشر برگزیدهٔ آسیا” و “ناشر برگزیدهٔ نخست جهان” را از جشنوارههای آسیایی و جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کرد.
قانون جذب
هدف چیست
3 notes
·
View notes
بابک نوری (متولد ۱۶ اسفند ۱۳۵۲، تهران) بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر است.
زمینه فعالیت : بازیگر سینما، تلویزیون، تئاتر – کارگردان
ملیت : ایرانی
تولد : ۱۶ اسفند ۱۳۵۲
والدین : محمدرضا نوری
سالهای فعالیت : ۱۳۶۶ تاکنون
بابک نوری (متولد ۱۶ اسفند ۱۳۵۲، تهران) بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر است. وی فارغالتحصیل رشته بازیگری از دانشکده هنر و معماری و دوره دوم کارگاه آزاد بازیگری میباشد. بابک نوری فعالیت هنری خود را با بازی در فیلم سینمائی «باد سرخ» به کارگردانی ایرج ملک پور در سال ۱۳۶۶ آغاز کرد. او فرزند اولین نویسنده و خبرنگار مطبوعات شهر رفسنجان (محمدرضا نوری) است.
سوابق آموزشی
گذراندن دوره عکاسی و فیلم برداری در انجمن سینمای جوانان ایران – طی دوره اول بازیگری و کارگردانی موسسه دانشگاهی هنر
طی دوره بازیگری زیر نظرهادی مرزبان
ط�� دوره دوم کارگاه آزاد بازیگری (به مدیریت امین تارخ)۱۳۷۵
تحصیل در رشته بازیگری دانشکده هنر ۱۳۷۶
بازیگری سینما و تلویزیون
فیلمهای سینمایی
«باد سرخ»، ایرج ملک پور، ۱۳۶۶
«تلفن»، شفیع آقا محمدیان، ۱۳۷۷
«معصوم»، داوود توحیدپرست، ۱۳۷۷
«شور عشق،نادر مقدس، ۱۳۷۹
«دلاوران»، اکبر حر، ۱۳۷۹
«گامهای لرزان»، افسانه منادی، ۱۳۸۰
«خداحافظ رفیق»، بهزاد بهزادپور، ۱۳۸۱
«رویای جوانی»، نادر مقدس، ۱۳۸۱
«جوان ایرانی»، داریوش بابائیان،۱۳۸۲
«گل یخ»، کیومرث پور احمد، ۱۳۸۴
«نسکافه داغ داغ»، علی قوی تن، ۱۳۸۴
«آوای سکوت»، حسین بلنده، ۱۳۸۹
مجموعههای تلویزیونی
«مرحمت عشق»، صدرالدین حجازی، ۱۳۷۵
«میعاددر سپیده دم» سعید سلطانی ۱۳۷۶
«گوهرکمال» عباس رنجبر۱۳۷۷
«سالهای خاکستری»محمدرضا ورزی ۱۳۷۸
«روایت محرم» شاهرخ حمیدی مقدم ۱۳۷۸
«دلبندم»رضا عطاران ۱۳۷۸
مجموعه « دادگاه نیست» اصغر توسلی ۱۳۷۸
«بازی پنهان»شاپور قریب۱۳۷۹
«هم پیمان» فرزین مهدی پور ۱۳۷۹
«خندان»قاسم جعفری۱۳۷۹
«هم سفر» قاسم جعفری ۱۳۷۹
«دختران» اصغر توسلی ۱۳۸۰
«راز سکوت» حسین حکمت جو ۱۳۸۰
«رستوران خانوادگی» سعید سهیلی ۱۳۸۰
«روزهای آخر» محسن محسنی نسب ۱۳۸۰
«کلانتر» محسن شاه محمدی ۱۳۸۱
«مهمانخانه طوبی» منوچهر پور احمد ۱۳۸۱
«سوخته دل» سید مرتضی فتاحی ۱۳۸۱
«مسافر پردردسر» شاهرخ حمیدی ۱۳۸۲
«پای پیاده» اصغر توسلی ۱۳۸۵
«خانه مهر» مهدی نور بخش ۱۳۸۷
فیلمهای تلویزیونی
«بزرگترین دنیا»، مهرداد غفار زاده، ۱۳۷۷
«پول سیاه»، مهرداد پور احمد، ۱۳۸۰
«آسمان آبی»، امیر حسین ترابی، ۱۳۸۰
شاهد و «اعتراف»، مهدی صباغ زاده، ۱۳۸۱
«سمفونی خاموش»،حمید میر حسینی، ۱۳۸۲
«ترافیک»، اصغر عبدالهیان، ۱۳۸۲
«ستیز بادرون»، اصغر نصیری، ۱۳۸۳
«توراندخت»، رضا کرم رضایی، ۱۳۷۵
«سبقت از بی نهایت»، علی نیاکان، ۱۳۸۳
«پنجمین نفر»، نصرت مقدم، ۱۳۸۴
«راز نیاز»، نصرت مقدم، ۱۳۸۴
«آسفالت سرخ»، امیر شیبات خاقانی، ۱۳۸۶
«راز»، علی رضا کلانتری، ۱۳۸۸
کارگردانی
نوری علاوه بر چند فیلم کوتاه و مستند و نماهنگ، دو فیلم بلند داستانی را نیز کارگردانی کردهاست:
«بدشانس» ۱۳۸۵
«کوچولوی خوش شانس» ۱۳۸۳
0 notes
معرفی اجزای آسانسور 1400
برای انتخاب آسانسور لازم است که شما با انواع موجود آسانسور و کاربردهای آنها آشنایی داشته باشید. سپس از لحاظ قیمتی نیز برآوردی از قیمت انواع آسانسور داشته باشید و در نهایت با توجه به نوع کاربرد و شرایط خود یکی از انواع آسانسور را انتخاب کنید. در این نوشته سعی کردیم ابتدا تعریفی از آسانسور و قطعات آنها ارائه دهیم. انواع آسانسور را از لحاظ مکانیسم چاله به آسانسور کششی ،آسانسور هیدرولیکی ، آسانسور مغناطیسی ، آسانسور وینچی ، تقسیم بندی میکنیم و در مورد مزایا و معایب آنها بحث خواهیم کرد. تست آسانسور در نظر داشته باشید که بیشتر بحث انتخاب مربوط به این دسته است. در ادامه نوع دیگری از دسته بندی را شرح دادهایم. همچنین ما برآورد قیمتی از آسانسورها ارائه خواهیم داد. اطلاعات شرکت های مورد تایید سازمان نظارت بر امور آسانسور در تهران را معرفی نمودهایم و شما را با برترین برندهای آسانسور در جهان و تعدادی از شرکتهای فعال ایرانی آشنا خواهیم کرد.
راهنمای خرید آسانسور
آسانسور چیست؟
همانطور که می دانید آسانسور یا بالابر وسیله ای برای انتقال از طبقه ای به طبقه دیگر در ساختمانهای مختلف می باشد و در واقع اتاقک متحرکی است که می توان توسط آن به طبقات بالا یا رفت. در تعریفی مشابه ، آسانسور به مجموعه تجهیزات حمل و نقل گفته می شود که انتقال عمودی مردم و یا وسایل بین طبقات ساختمان را فراهم می نماید. یک آسانسور توسط موتور آسانسور نیروی لازم برای حرکت عمودی کابین را فراهم می کند. همچنین فرمانهای لازم برای توقف های خودکار و کنترل آسانسور توسط تابلو فرمان آسانسور انجام می شود.
معرفی اجزای اسانسور
اجزای آسانسور عبارتند از تابلو فرمان ، یوک کابین ، شالتر،تابلو برق سه فاز ،جعبه رویزیون ، پاراشوت،فلکه، هرزگرد، تراولینگ کابل، وزنه تعادل ،گاورنر، پشت بند، کفشک. حال هر کدام از قطعات را به تفصیل شرح میدهیم.
تابلو فرمان
محل قرار گیری تابلوفرمان معمولا در موتورخانه است . در زیر به تعدادی از وظایف اصلی این تابلو اشاره می شود:
۱- پذیرش درخواستها از کابین و طبقات
۲- تشخیص موقعیت کابین در هر لحظه
۳- پاسخگویی به درخواستها با توجه به نوع سرویس دهی
۴- حفاظت الکتریکی از تجهیزات
۵- کنترل جهت حرکت و سرعت موتور اصلی
۶- کنترل تجهیزات الکتریکی مانند : درب کابین ، ترمز و …
۷- نظارت بر حرکت بدون خطر کابین
تابلو برق سه فاز
راهنمای خرید آسانسور
در موتورخانه آسانسور برای انتقال برق سه فاز و تک فاز به تابلو فرمان و دیگر تجهیزات از یک تابلوی توزیع استفاده می شود به نام تابلو سه فاز ، در این تابلوی توزیع تجهیزات زیر وجود دارد :
۱- فیوز سه فاز
۲- لامپ سیگنال
۳- پریز تک فاز
۴- فیوز تک فاز
۵- پایه ارت
فلکه هرزگرد
راهنمای خرید آسانسور
در مواقعی که فاصله بین کابین و کادر وزنه و یا سیم بکسل های متصل به آنها بیشتر از طول فلکه کشش موتور باشد و فلکه کشش موتور نتواند زاویه مناسبی برای سیم بکسل ها ایجاد کند از فلکه هرزگرد برای به وجود آوردن اصطحکاک بیشتر میان سیم بکسل و فلکه ها و همچنین مناسب کردن زاویه سیم بکسل ها ( آلفا) استفاده می شود .
گاورنر
گاونر آسانسور
متداول ترین نوع فعال سازی ترمز ایمنی (پاراشوت) روش فعال سازی توسط گاورنر است . به هنگام افزایش سرعت کابین از سرعت تعیین شده ( %۱۱۵ سرعت نامی کابین ) گاورنر سیم بکسل متصل به پاراشوت را متوقف کرده وباعث فعال شدن ترمز ایمنی می گردد.
تراولینگ کابل (Traveling Cable)
تراویلینگ کابل آسانسور
چون کابین یک قسمت متحرک در سیستم آسانسور است ، برق توسط کابل های ویژه ای به آن متصل می گردد که به آن تراول کابل گویند .
نام این کابل هم برگرفته از ویژگی آن یعنی حرکت کردن با کابین گرفته شده است .
این کابل تشکیل شده از یک رشته کابلهای بهم چسبیده که جریان برق از آنها عبور کرده و به مقصد می رسد. برای آسانسورهای با سرعت بالا یا نصب شده در ساختمانهای مرتفع، پوشش تراول کابل ضخیم تر بوده و در بافت آن از رشته های مقاوم در برابر کشش و تنش استفاده می شود. این گونه کابلها معمولا با رشته هایی از سیم بکسل مسلح می شوند.
یوک کابین (Car Frame)
یوک کابین
چهار چوبی است شامل دو بخش( یوک پایین و یوک بالا )که کابین را در بر گرفته است .ساختار یوک نه تنها از نظر قدرت تحمل بار مهم است بلکه تنظیم آن نیز باید به گونه ای باشد که از انحراف ، به ویژه در هنگام استفاده از کفشکهای غلطکی مصون بماند.
تمام بار کابین اعم از وزن کابین و مسافرین، توسط یوک به سیم بکسلها وارد می شود.
جعبه رویزیون (Revision Box)
جعبه رویزوین
جعبه ای برای کنترل دستی حرکت کابین است که بر روی سقف کابین نصب و برای استفاده تعمیرکار یا سرویس کار آسانسور تعبیه شده است .
پشت بند
ریل پلیتی است که در محل اتصال دو ریل و در پشت ریل ها قرار گرفته و با پیچ و مهره ریل ها را به یکدیگر متصل می کند.
شالتر (shulter)
سنسوری است برای شناسایی پایین ترین و بالا ترین طبقه . معمولا برای دور اندازی در نزدیکی طبقه، و یا جلوگیری از عبور کابین از حد بالا و پائین و ممانعت از برخورد کابین به کف چاه یا سقف آن از شالتر استفاده می شود.
پاراشوت (parachut)
پاراشوت همان ترمز اضطراری مکانیکی آسانسور می باشد. فرض کنید که همه سیم بکسلهای متصل به کابین پاره شده باشد. در این حالت کابین شروع به سقوط آزاد می نماید. با افزایش سرعت حرکت کابین از حد مجاز، سیستم پاراشوت با دستور گرفتن از گاورنر سرعت، فعال شده و با انجام عمل ترمز، کابین را بر روی ریلها قفل می کند.
پاراشوت ها از سه نوع عمده لحظه ای ( که استفاده از آن منسوخ شده)، تدریجی و غلتکی تشکیل می شوند .
برای کابین تا سرعت ۰٫۶۳ متر بر ثانیه از ترمز ایمنی لحظه ای استفاده می شود .
برای کابین با سرعت بیش از ۱ متر بر ثانیه از ترمز ایمنی تدریجی یا غلتکی استفاده می شود .
وزنه تعادل (Counter Weight)
وزنه تعادل آسانسور
وزنه تعادل ضمن متعادل نمودن وزن کابین و بخشی از باری که حمل می کند باعث ایجاد کششی بین سیم بکسل و فلکه ها شده و نیروی اصطکاک مورد نیاز جهت حرکت سیم بکسل بر روی فلکه محرک را تامین می کند. وزنه تعادل از یک قاب یا شاسی فولادی و وزنه های داخل آن (که معمولا از جنس چدن ، بتن و سرب هستند) تشکیل می شود .
کفشک
این قطعات در هر دو طرف و در بالا و پایین بر روی کادر وزنه تعادل و یوک کابین نصب می گردد ، با ریل ها در تماس هستند و با حرکت در امتداد آنها کابین و وزنه تعادل را هدایت می کنند . عمده ترین انواع کفشک ها عبارتند از کفشک های غلطکی و کفشک های لغزشی.
انواع آسانسور با توجه به مکانیسم چاله
آسانسور کششی
آسانسور کششی قدیمیترین و تطبیقپذیرترین نوع آسانسور است. اینگونه یکی از پر استفادهترین گونهها چه برای کاربرد خانگی چه برای کاربرد تجاری است. آنها از سیم بکسل، فلکه و وزنه برای حرکت استفاده میکنند.
به صورت خلاصه اینگونه از آسانسورها از کابین، وزنهای متصل به دو سر سیم بکسل که روی قرقرهای بزرگ به نام فلکه (Sheave) حرکت میکند، تشکیل شده است. وزنه و کابین آسانسور تمایل به دستیابی تعادل دارند که در نهایت باعث میشود که برای به حرکت در آوردن کابین آسانسور نیاز به انرژی کمی باشد. زمانی که کابین آسانسور به سمت بالا حرکت میکند، وزنه به سمت پایین حرکت میکند و همچنین زمانی که کابین به سمت پایین حرکت میکند، وزنه به سمت بالا حرکت میکند.
کابین آسانسور و وزنه معمولاً روی ریلهای عمودی جهت اطمینان از عدم خروج آنها از مسیر نصب میشوند. این موضوع اهمیت بسیاری در تأمین امنیت آسانسور در مقابل اتفاقات ناخوشایند و غیرمنتظره دارد. اگرچه در بسیاری از فیلمها ممکن است که ببینیم سیم بکسل آسانسور دچار از هم گسیختگی میشود و فاجعهای را میآفریند اما باید بدانیم که در حقیقت این موضوع بسیار غیر محتمل است؛ زیرا این سیمهای بکسل از جنس فولاد هستند و به گونهای ساخته شدهاند که توانایی تحمل وزنی چندین برابر چیزی را که واقعاً نیاز است را نیز دارند. اگر آسانسور به صورت منظم بازرسی شود، هرگونه مشکل در سیم بکسل میتواند تشخیص داده شود و در نتیجه اصلاح شود. حتی در صورت حادثه نیز سیستمهایی هستند که میتوانند سرعت آسانسور را کنترل و از وقوع اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کنند.
آسانسور با استفاده از موتور الکتریکی بزرگی که به فلکه متصل است حرکت میکند. ویژگیهای آنها نسبت به کاربرد آسانسور میتواند متفاوت باشد. شیوهی سنتی آن استفاده از موتورهای جریان مستقیم متصل به گیربکس حلزونی (Worm gear) است. موتور بسیار سریعتر از چیزی که نیاز است عمل میکند بنابراین گیربکس حلزونی سرعت آن را پیش از انتقال حرکت به فلکه کاهش میدهد.
یکی از محبوبترین انتخابهای دیگر برای این سیستم بجز مورد بالا که Geared نامیده میشود استفاده از شیوهی گیرلس Gearless است که در آن از گیربکس حلزونی استفاده نمیشود.
کاربرد آسانسور کششی چیست؟
سرعت آسانسورهای کششی بسیار بالاتر از همتایان هیدرولیکی آنهاست. به این دلیل اینگونه از آسانسورها برای ساختمانهای مرتفع و مدرن بسیار مناسب است. آنها همچنین حرکتی نرمتر و راحتتر به نسبت سیستم هیدرولیکی دارند. کاربرد آسانسور کششی جهت کاهش مصرف انرژی نیز مؤثر است. این موضوع به دلیل استفاده از وزنه برای برقراری تعادل کابین است. اما آسانسورهای هیدرولیکی نیاز به وارد کردن فشار و هل دادن کابین برای حرکت آن دارند که در نتیجه انرژی بیشتری را میطلبند.
موضوع مهم دربارهی آسانسور کششی توجه به چک کردن سیم بکسل و فلکه به صورت منظم است. زمانی که آنها دچار پوسیدگی میشوند، کشش میان سیم بکسل و فلکه کاهش مییابد و دچار لغزش میشود که میتواند کارایی آسانسور کششی را کاهش دهد و در صورت نادیده گرفتن، افراد را با خطراتی مواجه کند.
آسانسور کششی محدودیتهای ارتفاعی دارد که در این اواخر با استفاده از مواد جدید قویتر و بهتر همچون فیبر کربن به آنها این امکان را میدهد که ارتفاعات بیشتری را نیز پوشش دهد. بنابراین کاربرد آسانسور کششی در ساختمانهای بسیار بلند نیز کاملاً ممکن است.
انواع آسانسور کششی کدامها هستند؟
همانگونه که در قبل نیز اشارهای کوتاه شد، دو گونهی اصلی در آسانسور های کششی به نامهای Geared و Gearless وجود دارد. در این قسمت به شرح هر کدام به صورت مختصر میپردازیم.
آسانسور کششی Geared:
اینگونه از آسانسورها دارای گیربکسی هستند که به موتور متصل است و چرخی را که سیم بکسل را به حرکت در آورد را میراند. اینگونه از آسانسورها قادر هستند که به سرعتی بین ۱.۷ تا ۲.۵ متر بر ثانیه دست یابند. حداکثر مسافتی که آسانسورهای کششی Geared میتوانند طی کنند حدود ۷۶ متر است. بنابراین اینگونه از آسانسورها برای ساختمانهای کوتاه تا نیمه مرتفع مناسب است. حداکثر وزنی که آسانسورهای Geared میتوانند تحمل کنند حدود ۱۳۶۰۰ کیلوگرم است و هزینهی نصب اینگونه از آسانسورها به نسبت نوع Gearless کمتر است.
آسانسور کششی Gearless:
در اینگونه از آسانسورها از گیربکس استفاده نمیشود و سرعت آنها میتواند به ۲.۵۳ متر بر ثانیه نیز برسد. سیم بکسل در این مدل از آسانسورهای کششی به بالای کابین آسانسور متصل است و به دور فلکه برای به حرکت در آوردن آسانسور پیچیده شده است. سر دیگر سیم بکسل نیز به وزنه برای به دست آوردن تعادل و ثبات سیستم مکانیکی وصل شده است. اینگونه از آسانسورهای کششی میتوانند برای ساختمانهای مرتفع مورد استفاده قرار گیرند.
مزایا و معایب آسانسور کششی چیست؟
آسانسورهای کششی در کنار مزایای بیشمار، همچون امکان استفاده در ساختمانهای مرتفع و سرعت بالا، معایبی نیز دارند. یکی از مهمترین معایب آنها نگهداری سخت است. این موضوع به دلیل آن است که سیستمهای درونی آسانسورهای کششی به سختی قابل دسترس هستند. موضوع دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که قیمت اینگونه از آسانسورها معمولاً از آسانسورهای هیدرولیکی همتا بیشتر است. اگرچه آسانسورهای کششی گرانتر هستند اما در مصرف انرژی از میزان بهرهوری بالاتری برخوردار هستند. این اختلاف به دلیل تفاوت در شیوههای کارکرد آنها است. در آسانسورهای هیدرولیکی زمانی که پمپ روغن قدرت کافی را در مقابل گرانش برای به حرکت در آوردن کابین به سمت بالا تولید میکند، زمان پایین آمدن آسانسور قدرت تولید شده از بین میرود. اما در آسانسورهای کششی، استفاده از وزنه این امکان را میدهد که به قدرت کمتری نیاز باشد. همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، آسانسورهای کششی سرعتی بسیار بیشتر از آسانسورهای هیدرولیکی دارند. آنها میتوانند ۲.۵ متر در ثانیه دست یابند و این درحالی است که حداکثر سرعت برای آسانسورهای هیدرولیکی ۱ متر بر ثانیه است. این دلیل اصلی استفادهی وسیع اینگونه از آسانسورها در ساختمانهای مرتفع است. فضای مورد نیاز برای نصب آسانسورهای کششی معمولاً بیشتر و بزرگتر از همتای هیدرولیکی آن است. توجه به تمام این معایب و مزایا برای انتخاب مناسبترین نوع آسانسور بسیار اهمیت دارد.
همانگونه که پیشتر نیز خواندید، انتخاب مناسب آسانسور با توجه به مزایا و معایب هر نوع از آسانسورها میتواند صورت بگیرد. آسانسورهای کششی در کنار مزایای خود همچون سرعت بالاتر و دسترسی به ارتفاع بیشتر معایبی را نیز همچون نگهداری سخت و هزینهی نصب بالا دارند. کاربرد آسانسور کششی برای برخی از ساختمانها بهترین انتخاب و برای برخی از معایبی برخوردار است. بنابراین با توجه محل مورد استفادهی آن و بررسی مناسب بودن آسانسور کششی برای آن محل جهت نصب اینگونه از آسانسورها اقدام کنید.
آسانسور هیدرولیکی
آسانسور هیدرولیکی حدود ۶۰ سال پیش در صنعت آسانسورسازی به محبوبیت دست یافت. پیش از شروع قرن ۲۱، با ورود آسانسورهای بدون موتورخانه (MRL) آسانسور هیدرولیکی با رقابتهای روز افزونی روبرو شد. با وجود این، امتیازاتی همچون هزینهی نگهداری کم، انعطافپذیری بالا در طراحی اتاقک، امنیت بالا و نصب آسان و مقرون به صرفهی آن، باعث متمایز شدن این نوع آسانسور شده است. اگر چه همه روزه شاهد افزایش کاربرد آسانسورهای بدون موتورخانه (MRL) هستیم اما اینها دلیلی بر کاهش کاربرد آسانسور هیدرولیکی نیست و استفاده از آسانسور هیدرولیکی در کشورهای در حال توسعه با افزایش چشمگیری همراه است.
از قرن ۱۹ میلادی، آسانسورهای کابلی و آسانسور هیدرولیکی آبی برای جابهجایی عمودی مورد استفاده بود. در سالهای ۱۹۵۰ آسانسور هیدرولیکی روغنی تقریباً همزمان در آلمان و ایالات متحدهی آمریکا به صنعت آسانسورسازی راه پیدا کردد و بلافاصله توانست به محبوبیت دست یابد. در ابتدا کاربرد آسانسور هیدرولیکی اغلب برای بار بود اما با بهبود عملکرد آن و به دلایلی اقتصادی، اینگونه آسانسورها برای جابهجایی افراد نیز مورد استفاده قرار گرفت. دلایل اقتصادی که باعث شد از آسانسور هیدرولیکی جایگاه بهتری را برای استفادههای عمومیتر پیدا کند مربوط به هزینه، ابزار و کار کم برای نصب میشد.
بر اساس گزارش سازمان ملی صنعت آسانسور در ایالات متحده (NEII) شرکتها در دههی هفتاد میلادی آسانسور هیدرولیکی بیشتری را نسبت به انواع آسانسورهای کششی ساختند و در سالهای ۱۹۸۰ تولید آنها بیش از دو برابر آسانسورهای ��ششی بود. نزدیک به ۷۰ درصد آسانسورهای ساخته شده در ایالات متحده آمریکا تا سال ۲۰۰۰، آسانسور هیدرولیکی بود.
از سال ۱۹۹۵، شرکتهای بزرگ صنعت آسانسورسازی توجه خود را معطوف به نوع جدید آسانسورها یعنی نوع بدون موتورخانه (MRL) کردند. با وجود امتیازات بالای اینگونه از آسانسورها از جمله فضای اشغالی کم برای ساخت و راهاندازی، هزینهی اینگونه آسانسورها همچنان از آسانسورهای هیدرولیکی بیشتر است. اما مهمتر از هرچیز، آسانسورهای هیدرولیکی بازاری پایدار را به دلیل سطح بالای امنیت و نصب آسان در اختیار دارند. در عرصهی رقابت، شرکتهای سازنده آسانسورهای بدون موتورخانه (MRL) همواره سعی داشتهاند با استفاده از دو برهان مصرف انرژی بالا و مشکلات زیستمحیطی با محبوبیت پایدار آسانسورهای هیدرولیکی مقابله کنند. این دو برهان در اصل از شرکتهای سازندهی آسانسورهای کششی گرفته شده است. اما این موضوع در حالی است که در این مورد شکایتی از مصرفکنندگان نهایی دریافت نشده است.
بخش بزرگی از کاربرد آسانسور هیدرولیکی مربوط به کشورهای در حال توسعه است. بسیاری از اینگونه کشورها بجز موارد خاص پر جمعیت و کم مساحت، مقدار قابل توجهی از ساختمانهای نه چندان بلند دارند. در برخی از این کشورها صنعت آسانسورهای هیدرولیکی با پیشرفت قابل ملاحضهای همراه بوده است که باعث کاهش قیمت و بهبود عملکرد اینگونه آسانسورها شده است. امتیازات برجستهی اینگونه از آسانسورها مخصوصاً امنیت و راحتی آن باعث متقاعد شدن شرکتها و افراد به استفاده از آن شده است. در نتیجه، میزان کاربرد آسانسور هیدرولیکی ۶۰ درصد بیش از آسانسورهای کششی در سراسر دنیا است. البته این میزان با ورود آسانسورهای بدون موتورخانه کمی دچار کاهش شده است اما همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است.
0 notes
مستند نیمه بلند «گنج دره» که همکاری مشترک باستانشناسان ایرانی و دانمارکی در کاوش یکی از کهنترین خاستگاههای پیدایش کشاورزی و اهلیسازی دام در خاورمیانه است هم در این رویداد حضور خواهد داشت. طباطبایی صمیمی پیشتر درباره این پروژه توضیح داده بود: «گنج دره» یکی از کلیدیترین محوطههای باستانشناسی ایران در نزدیکی شهر هرسین کرمانشاه است. پیش از انقلاب اسلامی برخی کاوشهای باستانشناسی توسط هیاتهای خارجی در این تپه انجام شده بود اما برای نخستین بار گروهی از باستانشناسان ایران به سرپرستی دکتر حجت دارابی از دانشگاه رازی کرمانشاه با همکاری دانشگاه کپنهاگ دانمارک به وسیله فنآوریهای نوین کاوشهای گذشته را مورد بازنگری قرار دادند و به یافتههای جالب و مهمی از روند نوسنگی شدن در زاگرس دست یافتند؛ در فیلم تلاش شده است تا این فرایند یا به تعبیری چگونگی شکلگیری انقلاب کشاورزی از حدود یازده هزار سال پیش در کوهستان زاگرس برای مخاطب عام و خاص نمایش داده شود.
0 notes
به مناسبت ۱۴ تیرماه سالروز درگذشت #عباس #کیارستمی برگزاری یادمان #عباس_کیارستمی در #انستیتو_لومیر_لیون همزمان با پنجمین سالگرد درگذشت عباس کیارستمی، کارگردان نامدار و صاحبسبک ایرانی، انستیتو لومیر لیون در کنار مرکز فرهنگی هنری #ژرژ_پمپیدوی #پاریس با نمایش مجموعهای از آثار این فیلمساز برجسته به وی ادای دین میکند. در جریان این رویداد هنری در مجموع ۴۶ فیلم که برخی از آنها ترمیم شدهاند و نیز مجموعهای از عکسهای دیدهنشده این هنرمند برجسته، از ۱۹ می تا ۲۶ ژوئیه، در پاریس و #لیون به نمایش درآمده است. برنامه مرکز #ژرژ_پمپیدو «#کیارستمی ؛ راههای رهایی» نام دارد. همزمان شماری از آثار وی در شماری از شهرهای #فرانسه برای علاقمندان نمایش داده میشود. همچنین در برنامه انستیتو لومیر لیون، مجموعه کتابهایی که دربارهٔ زندگی و آثار این کارگران جریانساز در فرانسه منتشر شده است نیز در کتابفروشی این مؤسسه معتبر سینمایی به علاقمندان عرضه میشود. عباس کیارستمی فعالیت سینمایی خود را با کار در #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان از سال ۱۹۷۰ میلادی آغاز کرد و در طول حیات حرفهای خود بیش از ۴۰ فیلم کوتا��، بلند و مستند ساخت که شماری از آنها در معتبرترین جشنوارههای جهانی مورد تقدیر قرار گرفت. این هنرمند ممتاز همچنین در زمینهٔ عکاسی، نقاشی، طراحی و گرافیک و نیز شعر فعالیت داشت و آثاری آفرید. این کارگردان برجسته ایرانی پنج بار نامزد دریافت #نخل_طلا و ۴ دوره نیز داور جشنوارهٔ #فیلم_کن شد. وی در سال ۱۹۹۷ این جایزه را برای کارگردانی فیلم «#طعم_گیلاس» دریافت کرد. عباس کیارستمی پس از چند ماه بیماری، بستریشدن و عمل جراحی در #تهران، سرانجام برای ادامه درمان راهی پاریس شد، اما اندکی بعد و در روز ۱۴ تیرماه ۱۳۹۵ در آنجا درگذشت. مرگ این فیلمساز سبب شد موضوع قصور پزشکی در جامعه ایران از نو مطرح شود. آخرین ساختهٔ کیارستمی با عنوان «۲۴ فریم، پیش و پس از لومیر» که ادای دینی به نام #برادران_لومیر نیز به شمار میرود، پس از مرگ وی، در هفتادمین جشنوارهٔ فیلم کن، و در سالن لومیر این جشنواره به نمایش درآمد. این فیلم مورد ستایش بسیار منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. عباس کیارستمی با کسب ۳۲ جایزه و دستاورد هنری پرافتخارترین هنرمند ایرانی بهشمار میرود. نام وی در سال ۲۰۰۲ بر دیوار سینماگران نامدار #مؤسسهٔ_لومیر نقش بست. https://www.instagram.com/p/CQ9bB-PHdsW/?utm_medium=tumblr
0 notes
📺بخش بیست و پنجم: فیلمهایی که باید ببینیم 🎬فیلم "اولین برف" به لاتین (Any Day Now) و یا با عنوان اصلی "Ensilumi" اولین ساخته بلند حامی رمضان، کارگردان ایرانی- فنلاندی است که با سرمایه گذاری یک کمپانی فنلاندی ساخته شده. 🎞این فیلم تا حدودی الهام گرفته از تجارب شخصی حامی رمضان در زمان ورود به کشور فنلاند در سال ۱۹۹۰ میلادی است. داستان فیلم درباره زندگی پسربچهای ۱۳ ساله در یکی از روستاهای فنلاند است که زندگیاش با عدم پذیرش درخواست پناهندگی خانوادهاش دگرگون میشود. 🎞این فیلم با بازی شهاب حسینی و شبنم قربانی، در شش بخش بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین صدا و بهترین بازیگر نقش اصلی مرد (شهاب حسینی)، نامزد جوایز اکادمی فنلاند شده است. 🎞پوریا حیدری اوره، تهیهکننده همکار و مسول انتخاب بازیگران ایرانی این فیلم، اعلام کرده در تلاش است با کسب مجوزهای لازم، بهزودی این فیلم را در ایران در سینماها و پلتفرمهای آنلاین اکران نماید. . . . #اینما #اشتراک_ویدیو #فیلم_اولین_برف #شهاب_حسینی #تماشای_آنلاین #فیلم_درام #ویدئو #دانلود_فیلم #فیلمهایی_که_حتما_باید_دید #فیلم_سینمایی #enama #ensilumi #shahabhosseini #cinemamovie #imdb #downloadmovies (at Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/CLjldtIAWrC/?igshid=ntbwbhkarngm
0 notes
شهاب حسینی نامزد دریافت جایزه سینمایی کشور فنلاند شد
شهاب حسینی نامزد دریافت جایزه سینمایی کشور فنلاند شد
فیلم سینمایی «هر روزی اکنون» در شش شاخه از جوایز سینمایی یوسی فنلاند نامزد کسب جایزه شده است. این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرگ نیز شده است.
به گزارش رسانه هدهد کانادا، فیلم سینمایی «هر روزی اکنون» اولین فیلم بلند کارگردان ایرانی – فنلاندی به نام حامی رمضان است. در این فیلم شهاب حسینی و شبنم قربانی به ایفای نقش پرداختهاند. علاوه بر نامزدی بهترین بازیگر مرد، این فیلم در…
View On WordPress
0 notes
به گزارش ایسنا، مستند نیمه بلند «گنج دره» همکاری مشترک باستانشناسان ایرانی و دانمارکی در کاوش یکی از کهنترین خاستگاههای پیدایش کشاورزی و اهلیسازی دام در خاورمیانه را به تصویر میکشد. طباطبایی صمیمی درباره این پروژه توضیح داد: «گنج دره» یکی از کلیدیترین محوطههای باستانشناسی ایران در نزدیکی شهر هرسین کرمانشاه است. پیش از انقلاب اسلامی برخی کاوشهای باستانشناسی توسط هیاتهای خارجی در این تپه انجام شده بود اما برای نخستین بار گروهی از باستانشناسان ایران به سرپرستی دکتر حجت دارابی از دانشگاه رازی کرمانشاه با همکاری دانشگاه کپنهاگ دانمارک به وسیله فنآوریهای نوین کاوشهای گذشته را مورد بازنگری قرار دادند و به یافتههای جالب و مهمی از روند نوسنگی شدن در زاگرس دست یافتند؛ در فیلم تلاش شده است تا این فرایند یا به تعبیری چگونگی شکلگیری انقلاب کشاورزی از حدود یازده هزار سال پیش در کوهستان زاگرس برای مخاطب عام و خاص نمایش داده شود.
0 notes
قوانین سختگیرانهی ایران در مورد اینکه چه فیلمهایی میتوانند روی پرده بروند در سالهای اخیر با اعتراض فیلمسازانی چون «محمد رسولاف» کارگردان «شیطان وجود ندارد» (There Is No Evil) برندهی شیر طلایی برلین، «اصغر فرهادی» کارگردان «جدایی نادر از سیمین»، «رخشان بنی اعتماد» و بسیاری دیگر مواجه شده است. در ایران فیلمها جدا از پروانهی نمایش باید پروانهی ساخت نیز برای فیلمنامهها را دریافت کنند. فیلم «آن شب» محصول مشترک ایران و آمریکا است و این مجوزها را پیش از پیش از تحریمهای ترامپ علیه ایران در اواخر سال ۲۰۱۸ دریافت کرد. . «آن شب» اولین فیلم بلند اهری در مقام کارگردان است و «شهاب حسینی» برندهی جایزهی بهترین بازیگری کن در سال ۲۰۱۶ با فیلم «فروشنده» (The Salesman) و «نیوشا جعفریان» در آن نقش زوجی ایرانی را بازی میکنند که به همراه دختر یک سالهشان در یک هتل قدیمی زندانی میشوند. آنها در حالی که میکوشند خود را از این هتل مرموز برهانند، متوجه نیرویی بیرونی میشوند که اسرارشان را فاش میسازد. این زوج برای خروج از هتل باید هر چیز و هر کسی که سر راهشان قرار میگیرد را زیر سؤال ببرند. . فیلم «آن شب» برای اولین بار در جشنوارهی فیلم سانتا باربارا اکران شد و مانند بسیاری از عناوین سینمایی پخش آن تحت تأثیر کووید-۱۹ قرار گرفت. این فیلم علاوه بر تبدیل شدن به اولین عنوان سینمایی تولید شده در آمریکا که در ایران روی پرده میرود، تنوع نژادی را در نظر داشت و عوامل و بازیگرانی را استخدام شدند که اغلب مهاجرین ایرانی ساکن آمریکا و یا ایرانیتباران متولد آمریکا بودند. مدیران تمامی بخشها از پیشتولید تا پس از تولید نیز ایرانی یا ایرانیتبار بودهاند. . ��ر فیلم «آن شب» بازیگران دیگری چون «جورج مگوایر»، «مایکل گراهام»، «الستر لاثام»، «آرمین مهر»، «گلبرگ خاوری»، «علی کوششی»، «لیلی وی.کی.»، «جیا مورا»، و «امیر علی حسینی» فرزند «شهاب حسینی» به ایفای نقش پرداختهاند. «کورش اهری»، «الکس برتو»، «جفری الارد»، «شریل استارولاکیس»، «آرمین امیری»، «جورج راش»، «رایان کلارکسون»، «کریس جانز»، «رابرت اسپرز»، «چارلز فرایبرگ» و «محمد دورمنش» از جمله تهیهکنندگان این فیلم بودهاند. پخشکنندهی فیلم «آن شب» در خارج از مرزهای ایران هنوز مشخص نیست. .
posted on Instagram - https://instagr.am/p/CCqdoctsSgl/
0 notes
احیابز #احیابز_مد تاریخ_مد_ایران _جمهوری اسلامی مد و لباس پس از پیروزی انقلاب در قالبی به وجود آمد که می توان به روشنی در نوع پوشش پیش از انقلاب رهبرانِ انقلاب اسلامی دید. مد ساده و بی آلایش. موی بلند، عینک های فریم کائوچویی، شلوارهای پاچه گشاد، پیراهن های یقه باز و کت هایی که یقه آنها روی پیراهن پخش می شد، مهم ترین المان مدل های دهۀ ۵۰ بود. اگر به فیلم های دوران انقلاب نگاه کنیم، بسیاری از جوانان چنین ظاهری داشتند. در دهه ۷۰ و ۸۰ نیز با پایان جنگ و از میان رفتن الزامات خاص اقتصادی و سیاسی آن از یک سو و آغاز دوره تاثیر همه جانبه رسانه هایی چون ویدئو و ماهواره، دوباره موج مدگرایی در جامعه آغازشد. کاهش سختگیریها و افزایش واردات البسۀ خارجی هم در تشدید این فضا مؤثر بود. به هر روی فرهنگ غنی و چندهزارساله ایرانی قابلیت گرانبهایی برای طراحان مد و لباس است که میتوان به وسیله آن برچالش "بحران هویت" و "هویتیابی" جوانان فائق آمد. گرچه گسترش رسانهای و فنآوری اطلاعات فرهنگ ملی و بومی را تهدید میکند امّا استخراج و معرفی هزینه هنرمندانه ظرفیتها و توانمندیهای زیبای فرهنگ اقوام کهن ایرانی در زمینه البسه و پوشاک و تلفیق طرح ها و رنگ ها در تولید پوشاک میتواند این تهدید را به فرصت مبدل سازد. امروزه مهندسی فرهنگ در لباس براساس زندگی به سبک ایرانی اسلامی یک ضرورت اجتناب ناپذیر بوده و متولیان امر باید برای تثبیت هویت ایرانی از مبانی روانشناختی طیفهای مختلف جامعه بهرهبرداری کنند و با اتخاذ روشهای مناسب و رعایت اصول فنی در جهت برند سازی لباس ایرانی اسلامی گام بردارند. . ❌لطفا پیج ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.❌ . #پوشاک #فرهنگ #اسلام #تاریخ #هنرمند #ویدیو #بومی #البسه #لباس #مد #لباس #ایران #چالش #طرح #طراح #رسانه #احیابز #گرانبها #زیبا #روسری #مقنعه #مانتو #چادر #culture #hijab #scarf #clothes #dress #coat (at گاندی) https://www.instagram.com/p/CCVRCpWAFL3/?igshid=h3uqqutx31ze
1 note
·
View note
دانلود کتاب صوتی دشت های سوزان نوشته صادق کرمیار گوینده فرشته صفدریان
دانلود کتاب صوتی دشت های سوزان نوشته صادق کرمیار گوینده فرشته صفدریان
کتاب صوتی " دشت های سوزان " نوشته صادق کرمیار ، این کتاب درباره دوران پیدایش نفت و مبارزه و به قدرت رسیدن قبایل مختلف در خوزستان است .
روایتگر داستانی وقایع خوزستان از دوره ناصری تا به قدرت رسیدن رضاخان است. از تأثیر جنگهای جهانی اول و دوم تا پیدایش نفت در خوزستان و ماجراهای کاخ فیلیه که متعلق به شیخ الشیوخ خوزستان است تا به قدرت رسیدن شیخ خزعل در خوزستان و مبارزات قبایل گوناگون جنوب علیه استعمار و استبداد را روایت میکند.
داستان با مرگ شیخ جابر آغاز میشود و جنگ قدرت برای جایگزینی شیخ الشیوخ ادامه دارد. تا اینکه شیخ خزعل قدرت در کاخ فیلیه را در دست میگیرد و مخالفان خود را یکییکی از سر راه برمیدارد. عشق بدران و وریده و مبارزات بدران علیه شیخ خزعل و استعمارگران جذابیت مضاعفی به داستان بخشیده است.
«دشتهای سوزان» برگزیده کتاب سال دوازدهمین دوره جایزه شهید حبیب غنی پور در بخش رمان با موضوع آزاد میباشد.
دانلود کتاب صوتی دشت های سوزان نوشته صادق کرمیار
______________________________________________________
مشخصات کتاب صوتی " دشت های سوزان " نوشته صادق کرمیار :
کتاب : دشت های سوزان
نوشته : صادق کرمیار
محل نشر : تهران
ناشر : کتاب نیستان
سال انتشار : 1390
گوینده : فرشته صفدریان
تاریخ ضبط : 1394
کتاب در 12 فصل و 362 صفحه به چاپ رسیده است
______________________________________________________
زندگینامه صادق کرمیار :
صادق کرمیار نویسنده و کارگردان ایرانی است. ۲۶ آذر ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ ایران به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات مشغول به کار شد. وی در رشته الهیات تحصیل کرده است.
در سال ۱۳۶۹ مجموعه داستان او به نام «فریاد در خاکستر» منتشر شد و بعد از یک سال مجموعه داستان نوجوانان با عنوان «انتقام در اردوگاه». اولین فیلمنامه سینمایی کرمیار که درباره جنگ و محاصره آبادان بود، در سال ۱۳۷۵ با نام «کوسهها» ساخته شد.
فیلم «سجده بر آب» و «جان سخت» و چند مجموعه تلویزیونی، از دیگر آثار او در زمینه فیلمسازی است. کرمیار در جشنوارههای مختلف رتبههایی را کسب کرده است. رُمان نامیرا یکی از آثار او است.
______________________________________________________
کتاب ها و آثار صادق کرمیار :
کتابها
«فریاد در خاکستر» (۱۳۶۹) مجموعه داستانهای جنگ.
«انتقام در اردوگاه» (۱۳۷۰) مجموعه داستان نوجوانان.
نامیرا (۱۳۸۸) رمان انتشارات نیستان.
انتشار کتاب «غنیمت» (۱۳۸۹) رمان انتشارات نیستان.
انتشار کتاب «دشتهای سوزان» (۱۳۹۰) رمان انتشارات نیستان.
انتشار کتاب «درد» (۱۳۹۲) رمان انتشارات عصر داستان
انتشار کتاب «حریم» (۱۳۹۵) رمان انتشارات نیستان
فعالیتهای سینمایی
نگارش فیلمنامه «اشک کوسه» (جنگی) ساخت ۱۳۷۳
نگارش فیلمنامه «سجده برآب» (جنگی) ساخت ۱۳۷۵
نگارش فیلمنامه «جانسخت» (اجتماعی) ساخت ۱۳۷۶
فعالیتهای رادیویی و تلویزیونی
نویسنده و سردبیر برنامه ادبی شبانه رادیو سراسری تحت عنوان «در انتهای شب».
نگارش فیلمنامه سریال داستانی «دریا در غربت» پخش از شبکه اول سیما.
نگارش فیلمنامه سریال داستانی «گارد ساحلی» پخش از مرکز خلیج فارس.
نگارش فیلمنامه سریال داستانی «ویروس ۲۰۰۰» پخش از شبکه دوم سیما در زمینه طنز اجتماعی.
کارگردانی
نویسنده و کارگردان فیلمهای کوتاه «نشاط» «تولد»
نویسنده و کارگردان فیلمهای بلند سینمایی تلویزیونی همانند «زیارت»،«کرانههای کبود»، «رؤیا»
«خانه ساحلی»،«سیم آخر»،«بهانههای عاشقی» «وقت طلایی»
نویسنده و کارگردان سریال «یک روز قبل»
کارگردان سریال تلویزیونی «خاطرات مرد ناتمام» ۲۶ قسمت شبکه یک سیما
مدیریت فرهنگی
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸
مدیر باشگاه نویسندگان و هنرمندان شهرداری تهران از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹
طراح و مدیر جشنوارههای ادبی و هنری همچون «جشنواره سراسری شعر ایران ما» «جشنواره طنز طهران» «جایزه نقد ادب و هنر»
عضو هیئت علمی هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد.
Read the full article
0 notes
روش های مورد استفاده کاشت مو در افراد مشهور خارجی
روش های مورد استفاده کاشت مو در افراد مشهور خارجی
روش های کاشت مو در افراد مشهور خارجی
کاشت مو یکی از مفیدترین و محبوب ترین عمل های زیبایی در جهان محسوب می شود. در کاشت مو، پزشک با استفاده از یک روشی که معین می کند، فولیکول های مو در ناحیه پشت گردن را برداشته و آن ها را در به نواحی بدون مو منتقل می کند. این موها پس از گذشت شش ماه تازه کم کم رشد می کنند و در عرض 12 تا 18 ماه، کاملا به نتیجه می رسند.
از آنجا که عواملی مانند استرس و اضطراب هم می تواند باعث ریزش مو شود، سلبریتی ها هم مانند شهروندان عادی، به کاشت مو نیاز پیدا می کنند و در واقع می توان گفت در این مورد، هیچ فرقی میان مردم عادی و سلبریتی ها وجود ندارد و حتی شهرت، محبوبیت و ثروت هم نمی تواند مانع از ریزش مو شود.
سلبریتی ها از کدام روش کاشت مو استفاده می کنند؟
معمولا چون بهترین روش های کاشت مو در خدمت اکثر جامعه قرار می گیرد، تفاوت چندانی میان روش های کاشت موی سلبریتی ها و بقیه وجود ندارد و این نکته مهم ترین بخش این مقاله است اما شاید برخی علاقه مند باشند تا بدانند سلبریتی ها از چه روش کاشت مویی برای خود استفاده می کنند! از روش های پیوند مو می توان به موارد ذیل اشاره کرد که هر کدام بنا بر وضعیت عمومی مراجعه کننده، قابل انجام گیری هستند.
کاشت مو به روش FUE
کاشت مو به روش FIT
کاشت مو به روش FUT
کاشت مو به روش SUT
کاشت مو به روش DHI
کاشت مو به روش BHT
دو روش FUE و SUT معمولا در میان سلبریتی ها محبوبیت بیشتری دارد و بیشتر ترجیح داده می شود زیرا با توجه به کیفیت و تراکم بالای گرافت های کاشته شده در این روش قطعا می توان از آن ها به عنوان روش های محبوب کاشت مو نام برد.
روش کار در متد FUE اینگونه است که تمام واحدهای فولیکولی را به صورت جداگانه برداشت می کنند و سپس با بالاترین کیفیت، در ناحیه جدید می کارند. این روش هیچگونه زخمی باقی نمی گذارد و زمان ریکاوری فوق العاده سریعتر است. کاشت مو روش SUT هم که کم و بیش به روش FIT شباهت دارد اما شکل پیشرفته تر آن محسوب خواهد شد، با استفاده از دستگاه های فوق پیشرفته، فولیکول های مو و گرافت ها را برداشت می کنند که در این متد، میزان آسیب به بافت ها و گرافت ها بسیار پایین خواهد بود و فرد هیچگونه احساس دردی نمی کند و جای زخمی هم پس از جراحی وجود نخواهد داشت. همچنین باید گفت تراکم مو در این روش، نسبت به سایر روش ها سه برابر بیشتر است که بسیار فوق العاده به حساب می آید.
کدام سلبریتی ها کاشت مو را انجام داده اند؟
شاید این سوالی باشد که شما تنها برای سرگرمی و دانستن این موضوع از خود پرسیده باشید اما با کمی تفکر خواهید یافت که این سوال ارزش های بسیار زیادی دارد. شما اگر بدانید که یک سلبریتی یا فرد مشهور چگونه و چرا کاشت مو انجام داده و از چه روش هایی برای کاشت موی خود استفاده کرده است می توانید انتخاب های درست تری را داشته باشید. چرا که چنین فردی در چنین جایگاهی هیچگاه به دنبال روش های غیر مطمئن نخواهد رفت و سعی خواهد کرد تا با کاهش ریسک بهترین نتایج را از کاشت مو دریافت کند و ظاهری بی نظیر را برای خود رقم بزند! پس حتما به نوع کاشت مو و روش و تکنیک استفاده شده برای این دسته از افراد دقت کنید.
دیوید بکهام
جالب است بدانید دیوید بکهام فوتبالیست افسانه ای با خوشتیپی و چهره زیبای همیشگیش که معمولا در صدر اخبار مد و فشن روز دنیا قرار دارد کاشت مو انجام داده، کاشت موی دیوید بکهام اما به دلیل طاسی سر و یا ریزش شدید نبود، بلکه دیوید بکهام تنها برای پرپشت شدن مو از عمل زیبایی پیوند مو بهره برد. پرپشت کردن مو با استفاده از ترمیم مو و پیوند مو نیز یکی از روش ها و متد های متداولی است که حتی پیش از طاسی سر می توان انجام داد. کاشت مو دیوید بکهام به روش SUT و با استفاده از بروز ترین تکنولوژی های روز دنیا انجام شده است.
وین رونی
وین رونی، یکی از مشهورترین بازیکنان دنیای فوتبال و کاپیتان سابق تیم ملی انگلیس، همواره به خاطر کم پشت بودن موهایش معروف بود. این وضعیت تا جایی پیش رفت که هم تیمی هایش به او لقب بابی چارلتون داده بودند زیرا رفته رفته این شباهت بیشتر می شد. رونی در سال 2011 تصمیم گرفت کاشت مو را انجام دهد و در کلینیک هارلی استریت با روش و متد های FUE به هدف خود رسید. او سپس در توییتر با انتشار عکس هایی از خود، با افتخار اعلام کرد پیوند مو و ترمیم مو انجام داده و از این پس منتظر موهایی پرپشت است.
سسک فابرگاس
فوتبالیست و ستاره ملی پوش تیم ملی اسپانیا از محبوب ترین بازیکنان جهان فوتبال است. او که بارها در تیم هایی مانند بارسلونا و آرسنال و اسپانیا به قهرمانی های بزرگی رسیده، طی سال های اخیر از یکی از افرادی بوده که به کاشت مو روی آورده است. او از روش FUE برای به دست آوردن موهایی پر تراکم و پرپشت استفاده کرد که جواب بسیار خوبی هم گرفت و الان یکی از بازیکنان اسپانیایی خوش تیپ به حساب می آید. این روش درمانی بسیار جوابگو و موثر است.
التون جان
کسی وجود دارد که التون جان را نشناسد؟ او در دهه 70 با موسیقی راک به شهرت رسید. او که تاکنون بیش از 250 میلیون نسخه از آلبوم هایش را فروخته است و همین امر، التون جان را به یکی از بزرگترین نوازندگان تاریخ موسیقی تبدیل کرده است. التون جان که بعدها اعتراف کرد در دهه 80 کاشت مو انجام داده، 73 سال دارد اما چنان ظاهر جوان و سرحالی دارد که همه در مورد سنش تردید دارند. التون جان مجبور بود به خاطر تجهیزات کم در آن سال ها از روش های سنتی تری استفاده نماید، وی از روش FUT استفاده کرد اما این روش هم تاثیرات فوق العاده ای دارد که در تصاویر مربوط به التون جان کامل مشهود است.
داوید سیلوا
داوید سیلوا، ستاره اسپانیایی منچسترسیتی، از دیگر بازیکنانی است که موهایی فوق العاده پرپشت دارد. مشخصا داوید سیلوا از روش FUE برای کاشت مو استفاده کرد. او این روش را در بریتانیا انجام داد و یک شروع تازه را آغاز کرد. این روش کاشت مو برای خانم ها نیز انجام پذیر بوده و راحت تر است زیرا می توان از ناحیه پشت گردن، فولیکول های مو را به راحتی برداشت کرد اما در مردان، احتمالا نیاز به تراشیدن مو خواهد بود.
رافائل نادال
یکی از بزرگترین و محبوب ترین تنیسورهای تاریخ جهان مردی که به قهرمانی های بسیاری دست یافته، در سال 2016 کاشت مو انجام داد تا نواقص ظاهرش را بپوشاند. گفته می شود نادال در یک مرکز تخصصی در شهر مادرید، ده ساعت تحت جراحی قرار گرفته و ظاهر جدیدش را در رقابت های تنیس آزاد استرالیا رونمایی کرده است. این بازیکن مشهور از روش کاشت مو SUT در کنار متد های بروز FUE برای کاشت موی خود استفاده کرد.
آنتونیو کونته
این سرمربی ایتالیایی که در کشورهای ایتالیا و انگلیس به قهرمانی رسیده و سرمربیگری تیم های بزرگ اروپایی را برعهده داشته، یکی از افرادی است که کاشت مو انجام داده است. ظاهر کنونی او با ظاهر وی در زمان فوتبال بازی کردن، کاملا متفاوت است. اکنون موهای او کاملا لخت و بلند شده و یکی از افراد مشهور و خوشتیپ ایتالیا محسوب می شود. همین موضوع باعث می شود که مطمئن باشید پس از کاشت مو رشد موها تا چه حدی کیفیت و سرعت خواهند داشت و حتی می توانید موهایی بلند و زیبا داشته باشید. کونته برای کاشت مو روش SUT را انتخاب کرده بود.
گوردون رمزی
سرآشپز معروف برنامه های تلویزیونی که 45 سال دارد و از چهره های خوش نام تلویزیون محسوب می شود. این مرد 45 ساله که در محله بورلی هیلز، یکی از لوکس ترین محله های لس آنجلس زندگی می کند، با استفاده از روش FUE و در یک جراحی 12 ساعته، توانسته توسط دکتر آرمانی به ظاهر مورد نظرش دست پیدا کند. این نکته به سادگی مشخص خواهد کرد که همواره پزشکان ایرانی می توانند مورد اعتماد ترین فرد برای کاشت مو و کسب نتایج طبیعی باشند.
مل گیبسون
ستاره هالیوود که او را با فیلم هایی مانند شجاع دل می شناسیم، از افراد معروفی است که به کاشت مو روی آورده است. مل گیبسون اخیرا از روش FUE استفاده کرده تا با داشتن موهایی پرپشت و متراکم، به سال های جوانی و درخششاش در هالیوود برگردد. او در فیلم شجاعدل، موهایی بلند داشت اما به مرور زمان دچار ریزش مو شد که تکنولوژی و علم پزشکی به کمک او آمد و حال دوباره به همان موهای بلند رسیده است.
متیو مک کانهی
شاید نیازی به معرفی این ستاره بزرگ نباشد. متیو مک کانهی، بازیگر بزرگ دنیای هالیوود که در فیلم های فوق العاده ای ایفای نقش کرده و حتی موفق به کسب اسکار نیز شده است، کاشت مو انجام داده است! شاید باور این موضوع سخت باشد اما او هم با ریزش مو روبرو بوده که توانسته با استفاده از روش ها و تکنیک های ترمیم مو، الگویی برای کاشت موی سلبریتی های جهانی باشد. مک کانهی نشان داد برای پیوند مو نیازی نیست شرایط حاد باشد و کوچکترین نقص کافی است تا از موهبت بزرگی به نام کاشت مو استفاده کرد. شما پیش از حاد شدن وضعیت ریزش مو و طاسی خود می توانید با تکنیک های ترمیم مو به راحتی پرپشتی موهای زیبای خود را بازگردانید.
کریستیانو رونالدو
همه او را می شناسند. یکی از برترین بازیکنان تاریخ فوتبال که بارها و بارها به قهرمانی های بزرگی در فوتبال رسیده و از مشهورترین افراد جهان محسوب می شود. کریستیانو رونالدو در شهر مادرید یک مرکز کاشت مو دارد که به گفته خودش، به یکی از تفریحات مورد علاقهاش تبدیل شده است. او نه تنها مدیریت این مرکز و کلینیک را برعهده دارد، بلکه خودش نیز این ترمیم مو را انجام داده است. کریستیانو رونالدو مصداق بارز این موضوع است که نیازی نیست دچار ریزش موی شدید شوید تا به این مراکز مراجعه کنید. اگر شما هم به ظاهرتان اهمیت می دهید، همین الان برای مشاوره اقدام کنید.
0 notes