#فرش آبی
Explore tagged Tumblr posts
farsh-safabakhsh · 14 days ago
Text
فرش ابریشم ماشینی درخت زندگی آبی - محصولی خیره‌کننده و شگفت‌انگیز
از محبوب‌ترین انواع رنگ‌بندی‌ها در فرش درخت زندگی که جلوه‌ای باشکوه و بی‌نظیر را دارا است می‌توان به فرش ابریشم ماشینی طرح 5016 درخت زندگی آبی اشاره کرد. این محصول از چنان طرح زیبایی برخوردار است که گویی در حال تماشای یک باغ پر از درخت هنگام شب هستید. رنگ آبی در پس‌زمینه این محصول با کمی ایجاد کمی تیرگی و روشنی در برخی از قسمت‌ها، یک سطح عالی را برای طرح درخت‌ها، پرندگان و گیاهان، آماده کرده است. الگوهای مختلف روی این فرش هم هرکدام از رنگ متفاوتی برخوردار هستند که کاربر را مجاب می‌کند تا هر قسمت را به طور جداگانه مورد بررسی و ستایش قرار دهد. محصولی که هم‌اکنون در حال مشاهده آن هستید، از طرحی اصیل و خاص برخوردار است که با رنگ آبی خود، آرامشی وصف‌ناپذیر را به محیط هدیه می‌دهد.
2 notes · View notes
hidadecor-ir · 4 months ago
Text
تابلو فرش ماشینی کشتی بادبانی در اقیانوس آرام با آسمان آبی زیبا که دارای رنگ بندی بی نظیر و شفاف بوده و با کیفیت تضمینی به تمام نقاط کشور ارسال می‌شود.
0 notes
ghalipirozi · 7 months ago
Text
چه فرش هایی در معرض آفتاب آسیب میبینند؟
آفتاب می تواند به مرور زمان به فرش ها آسیب برساند و باعث رنگ پریدگی، پوسیدگی و شکنندگی آنها شود. این امر به خصوص برای فرش هایی که در معرض نور مستقیم خورشید قرار دارند، صدق می کند.
عوامل موثر در آسیب دیدن فرش ها در برابر آفتاب:
جنس فرش: فرش هایی که از الیاف طبیعی مانند پشم و ابریشم ساخته شده اند، به نسبت فرش های مصنوعی در برابر آفتاب آسیب پذیرتر هستند. این الیاف به مرور زمان در برابر نور خورشید ضعیف شده و رنگ خود را از دست می دهند.
رنگ فرش: فرش های با رنگ های تیره مانند قرمز، قهوه ای و آبی بیشتر از فرش های با رنگ های روشن در معرض آسیب آفتاب قرار دارند. این امر به دلیل جذب بیشتر نور خورشید توسط رنگ های تیره است.
مکان قرارگیری فرش: فرش هایی که در معرض نور مستقیم خورشید قرار دارند، به نسبت فرش هایی که در سایه قرار دارند، بیشتر در معرض آسیب هستند.
نشانه های آسیب دیدن فرش در برابر آفتاب:
رنگ پریدگی: اولین نشانه ی آسیب دیدن فرش در برابر آفتاب، رنگ پریدگی آن است. این امر به خصوص در فرش های با رنگ های تیره قابل مشاهده است.
پوسیدگی: با گذشت زمان، نور خورشید می تواند باعث پوسیدگی الیاف فرش شود. این امر باعث می شود فرش شکننده شده و به راحتی پاره شود.
شکنندگی: نور خورشید می تواند باعث شکنندگی الیاف فرش شود. این امر باعث می شود فرش زبر و خشن شده و به راحتی خم شود.
راهکارهای جلوگیری از آسیب دیدن فرش در برابر آفتاب:
فرش را از نور مستقیم خورشید دور نگه دارید: تا حد امکان، فرش را از پنجره هایی که نور مستقیم خورشید را دریافت می کنند، دور نگه دارید.
از پرده ها یا سایبان استفاده کنید: استفاده از پرده ها یا سایبان می تواند به جلوگیری از تابش مستقیم نور خورشید به فرش کمک کند.
از فرش های مقاوم در برابر آفتاب استفاده کنید: هنگام خرید فرش، به دنبال فرش هایی باشید که در برابر آفتاب مقاوم باشند. این فرش ها معمولا از الیاف مصنوعی یا الیاف طبیعی با روکش محافظ ساخته شده اند.
فرش را به طور مرتب بچرخانید: چرخاندن فرش به طور مرتب می تواند به جلوگیری از رنگ پریدگی و آسیب دیدن یک قسمت خاص از فرش کمک کند.
فرش را به طور مرتب تمیز کنید: تمیز کردن فرش به طور مرتب می تواند به از بین بردن گرد و غبار و آلودگی از روی آن کمک کند. این امر می تواند به نوبه خود به محافظت از فرش در برابر آسیب آفتاب کمک کند.
در نهایت، اگر فرش شما در اثر آفتاب آسیب دیده است، می توانید آن را به یک قالیشویی معتبر بسپارید.
منبع : بهترین قالیشویی در یزد
0 notes
deconews-blog · 11 months ago
Text
مبل سبز یشمی با چه رنگی ست میشه؟
برای پاسخ دادن به این سوال که مبل سبز یشمی با چه رنگی ست میشه، ابتدا باید بررسی کنید که این مبل در کجا استفاده میشود؟ متراژ اتاق چقدر است و آیا نورپردازی استانداردی دارد یا خیر؟ چون رنگ ها تاثیرات متفاوتی بر محیط اطراف دارند و با دقت زیادی باید آنها را انتخاب کرد. در حالت کلی مبل سبز یشمی را با رنگ های متنوعی از قبیل مرجانی، طوسی، خاکستری، قهوه ای، زرد خردلی و طلایی، کرم و سفید می توان به کار برد.
کوسن مناسب مبل سبز یشمی
در مطالب قبل به طور کامل تمام طیف های رنگی کوسن برای مبل سبز را معرفی و بررسی کرده ایم. با توجه به سبک مبلمان و متراژ اتاق می توانید کوسن های ساده یا طرح دار را برای این مبل انتخاب کنید. دقت داشته باشید که بیش از اندازه نباید روی مبل را با رنگ های متنوع شلوغ کنید، در غیر این صورت زیبایی مبل پنهان خواهد شد. برای این مبلمان پیشنهاد می کنیم کوسن های رنگ صورتی، سفید، بژ، آبی، سیاه و سفید، نارنجی، زرد، طلایی و طوسی و خاکستری را انتخاب کنید. همچنین می توانید ترکیبی از این رنگ ها را در کنار هم به کار ببرید.
یکی از نکات بسیار مهم در انتخاب مبل، تناسب آن با فرش و کفپوش است. با توجه به اینکه فرش به اندازه سایر وسایل منزل تنوع رنگ ندارد و نمی توان در خرید آن ریسک کرد، در نتیجه به تناسب آن با رنگ مبل دقت کنید. از انتخاب های ایده آل در کنار مبل سبز یشمی می توان به کفپوش پارکت تیره اشاره کرد. چون قهوه ای تیره در کنار سبز هر دو نمادی از طبیعت هستند و فضا را بسیار آرامش بخش می کنند. اگر از سایر کفپوش ها مانند کفپوش پی وی سی، لمینت، سرامیک و غیره استفاده می کنید، بهتر است تا حد امکان رنگ قهوه ای تیره داشته باشند.
0 notes
agahione · 1 year ago
Text
قالیشویی ارزان در فردیس
🔴قالیشویی موج آبی
( ارزان ترین قالیشویی مکانیزه و بهترین مبل شویی محدوده فردیس )
( عضو رسمی اتحادیه قالیشویان استان البرز و حومه )
✅قالیشویی مجاز موج ابی با سابقه چندین دهه ای یکی از بهترین و معتبرترین کارخانه های قالیشویی در فردیس کرج میباشد که مجهز به دستگاه های تمام اتوماتیک ( بدون چروک و تاخوردگی )  شست و شو و خشک کردن فرش بدون آسیب رساندن به بافت فرش میباشد. ✅قالیشویی موج آبی انواع فرش شامل : فرش های ماشینی، دست باف،گل ابریشم،چرم و فانتزی و هم چنین انواع
0 notes
tebmahani · 1 year ago
Text
Tumblr media
آنه از گرین گیبلز
اثر لوسی مود مونت‌‌گومری
ترجمه بیگانه
🌹🌹 🌹🌹
فصل چهارم
صبح د�� گرین گیبلز
🌹🌹 🌹🌹
زمانی‌‌که آنه چشم گشود و درون تخت‌‌خوابش نشست؛ خورشید کاملا بالا آمده بود و نور درخشانش را بر همه‌‌جا گسترده بود. آنه از پنجره‌‌‌‌ی اتاقش با گیجی و سرگشتگی به بیرون خیره شد. پنجره‌‌ای که سیلی از آفتاب لذت‌‌بخش و سرمست کننده را به اتاقش می‌‌پاشید و بیرون آن چیزی سفید و پر مانند، با موج‌‌های زیبایش، اجازه نمی‌‌داد که آنه به درستی، آسمان آبی ورای پنجره را ببیند. برای لحظاتی، گیج بود و به خاطر نمی‌‌آورد که کجاست. زمانی‌‌که شروع به به یاد آوردن اتفاقات روز گذشته کرد؛ در ابتدا از شدت شادی و هیجان به خود لرزید اما بعد یادآوری انتهای ماجرا، حس وحشتناکی را به وجودش تزریق کرد: اینجا گرین گیبلز بود و کسی او را آنجا نمی‌‌خواست فقط به این دلیل که پسر نبود. اما به هرحال، صبح شده بود و ... بله! یک درخت گیلاس پوشیده شده در شکوفه‌‌های زیبا، بیرون پنجره‌‌ی اتاقش، نشسته بود. آنه با یک پرش بلند، از تختش بیرون پرید و به طرف دیگر اتاق رفت. قاب پنجره را بالا کشید و از آنجا که مدت زمان طولانی‌‌ای از آخرین بار که آن را گشوده بودند می‌‌گذشت به‌‌سختی �� با سر و صدا باز شد؛ همین دلیل آن بود که بدون آنکه به چیزی نیاز داشته باشد تا آن را بالا نگه دارد؛ خودش محکم، سر جایش ایستاد و باز ماند.
آنه، کنار پنجره، خودش را بر روی زانوهایش رها کرد و به صبح زیبای ماه ژوئن، که بیرون از پنجره‌‌‌ی اتاق، می‌‌‌درخشید؛ خیره شد. چشم‌‌‌هایش از شدت شادی، می‌‌‌درخشید. اوه! چقدر اینجا زیبا بود! چقدر این مکان، دوست‌‌‌داشتنی بود! بر فرض که او باید آنجا را ترک می‌‌‌کرد؛ اما او می‌‌‌توانست در رویاهایش، تصور کند که می‌‌‌تواند آنجا بماند. چیزهای زیادی برای خیال‌‌‌پردازی در این مکان وجود داشت.
یک درخت گیلاس عظیم‌‌الجثه، آنقدر نزدیک به دیوارهای ساختمان، رشد کرده بود که شاخه‌‌های بزرگ آن به ساختمان برخورد می‌‌کردند و چنان شکوفه‌‌ها، پیکر عظیم آن را پوشانده بودند که به ندرت برگی بر روی شاخه‌‌های باشکوهش، قابل مشاهده بود. در یک طرف خانه، باغ بزرگی از درختان سیب، وجود داشت و در طرف دیگر، باغی بزرگ از درختان گیلاس. درختان هر دو باغ، غرق در شکوفه‌‌های زیبای خود بودند و زیر سایه‌‌ی شاخه‌‌های باشکوه آن‌‌ها، گل‌‌های قاصدک و علف‌‌های سبز، زمین را فرش کرده بودند. در باغ روبه‌‌رو درختان یاس بنفش، به همراه گل‌‌هایشان، دلربائی می‌‌کردند و عطر شیرین گیج کننده‌‌ی آن‌‌ها، سوار بر نسیم صبح‌‌گاهی به آرامی بالا می‌‌آمد و از پنجره خودش را به درون اتاق آنه می‌‌کشاند. منظره‌‌ی گل‌‌های شبدر فراوان، بر فرش سبز زمین باغ، به آرامی از شیب ملایم باغ، پائین می‌‌رفت و به گودالی می‌‌رسید که در آنجا نهر آب، آزادانه در مسیر خود، می‌‌دوید و درختان بی‌‌شمار غان سفید، در آنجا رشد کرده بودند و در زیر سایه‌‌سار آن‌‌ها، سرخس‌‌ها و خزه‌‌ها، با فراغ بال و شادی، از دل زمین به بیرون جهیده بودند. بعد از این منظره‌‌ی زیبا، تپه‌‌ای بر پهنه‌‌ی زمین، لم داده بود که درختان صنوبر و کاج، از آن فاصله، چهره‌‌ی آن را سبز و نرم چون پر، به تصویر می‌‌کشیدند. در اینجا، انتهای یک زیرشیروانی خاکستری که آنه آن را آن‌‌طرف «دریاچه‌‌ی آب‌‌های درخشان» دیده بود، وقفه‌‌ای در این نقاشی زیبا از طبیعت، ایجاد می‌‌کرد. در سمت چپ، اسطبل‌‌های بزرگ وجود داشت و آ‌‌ن‌‌سوی آن‌‌ها، ورای زمین سرسبز با شیب ملایم، درخشش آبی دریا، چشم را نوازش می‌‌کرد. چشم‌‌های زیبائی-پسند آنه، بر روی هر کدام از این زیبائی‌‌ها مکث می‌‌کرد تا با ولع، ذره ذره‌‌ی شکوه آن‌‌ها را ببیند و به‌‌خاطر بسپارد. دخترک بیچاره! او مکان‌‌های زیادی را دیده بود که قابل دوست داشتن نبودند. اما این‌‌جا به اندازه‌‌ی رویاهای او دوست‌‌داشتنی بود. او آنجا زانو زده بود و آنقدر غرق زیبائی‌‌های اطرافش شده بود که متوجه هیچ چیز دیگری نمی‌‌شد تا این‌‌که تماس دستی بر روی شانه‌‌اش او را از جا پراند. ماریلا به کنار او آمده بود درحالی‌‌که او آنقدر در رویاهای خود غوطه‌‌ور بود که نزدیک شدن ماریلا را متوجه نشده بود. ماریلا مختصر و مفید با لحنی گست��خانه گفت: «وقتشه که لباسات رو عوض کنی.» ماریلا واقعا نمی‌‌دانست که چگونه باید با یک بچه، سخن بگوید و بی‌‌توجهی‌‌های ناراحت‌‌کننده‌‌اش، او را گستاخ و سرد و خشک و رسمی، جلوه‌‌گر می‌‌کرد؛ درحالی‌‌که او اصلا قصد ناراحت کردن آنه را نداشت. آنه برخاست و نفس عمیقی کشید و درحالی‌‌که با حرکت دستش به تمام دنیای بیرون از پنجره‌‌اش اشاره می‌‌کرد گفت:« اوه! به نظرت این فوق‌‌العاده نیس؟» ماریلا به سادگی جواب داد: «این یه درخت بزرگه که یه عالمه شکوفه می‌‌ده ولی معمولا خیلیاشون تبدیل به میوه نمی‌‌شن ... تازه اونائی هم که میوه می‌‌شن کوچیک و کرم‌‌زده‌‌ن.»
- اوه! منظورم فقط درخت نبود. معلومه که این درخت خیلی دوست داشتنیه ... این درخت اینقد دوست‌‌داشتنیه که انگار می‌‌درخشه ... همینطور شکوفه‌‌های باارزش و باشکوهش ... ولی من منظورم همه‌‌چیز بود : باغ‌‌ها، نهر آب، جنگل‌‌ها ... همه‌‌ی این دنیای بزرگ دوست‌‌داشتنی.
- توی یه صبح عالی مثل امروز، حس نمی‌‌کنی که عاشق کل دنیایی؟ من می‌‌تونم صدای خنده‌‌ی نهر رو از دوردست‌‌ها بشنوم. هیچ‌‌وقت توجه کردی که نهرهای آب، چه موجودات شاد و سرخوشی هستن؟ اونا همیشه درحال خندیدنن. من حتی می‌‌تونم زمستونا صدای خنده‌‌شون رو از زیر لایه‌‌های یخ بشنوم.
من واقعا خوشحالم که یه نهر آب نزدیک گرین گیبلز، جاریه. شاید فکر کنی که این نباید به حال من فرق چندانی داشته باشه وقتی که شما قرار نیس من رو نگه دارین؛ ولی این برای من فرق می‌‌کنه. من دوست دارم که همیشه گرین گیبلز رو جوری به‌‌خاطر بیارم که یه نهر آب، نزدیکش روانه؛ هرچند من نمی‌‌تونم دوباره اون رو ببینم. اگه یه نهر آب اینجا نبود یه احساس ناراحت‌‌کننده همیشه دنبالم می‌‌کرد و آزارم می‌‌داد برای اینکه همه‌‌ش فکر می‌‌کردم باید یه نهر آب اینجا می‌‌بود و نبود. من امروز صبح، دیگه با همه‌‌ی وجودم ناامید نیستم. هیچ‌‌وقت صبح‌‌ها نمی‌‌تونم ناامید باشم. به نظرت این باشکوه نیس که چیزی مثل «صبح» وجود داره؟ اما با این‌‌حال حس می‌‌کنم غمگینم. درهرحال من درباره‌‌ی اینکه شما، من رو می‌‌خواین خیال‌‌پردازی کرده بودم و تو رویاهام دیده بودم که قراره تا انتهای ابدیت رو اینجا با شما زندگی کنم. تا زمانی‌‌که این رویا ادامه داشت احساس آرامش و خوشبختی می‌‌کردم ولی بدترین قسمت خیال‌‌پردازی اون زمانیه که مجبوری دست از خیال‌‌‌‌پردازی برداری و با واقعیت روبه‌‌رو بشی و این خیلی دردناکه.
ماریلا همین‌‌که مهلت حرف زدن پیدا کرد گفت: «بهتره که لباس بپوشی و بیای طبقه‌‌ی پائین. به رویاها و خیال‌‌پردازیهات هم اهمیتی نده. صبحانه آماده س. صورتت رو بشور و موهات رو شونه کن. بذار پنجره باز بمونه. روتختیت رو هم مرتب کن. تا جائی هم که می‌‌تونی باهوش و تیز باش.» آنه از جهاتی کاملا باهوش بود چرا که توانست ظرف مدت ده دقیقه خودش را به طبقه‌‌ی پائین برساند درحالیکه لباس مرتبی پوشیده ��ود؛ موهایش را شانه زده و بافته بود؛ صورتش را شسته بود و خیالش راحت بود که تمام اوامر ماریلا را مو به مو اجرا کرده است؛ اگرچه که فراموش کرده بود که تختش را مرتب کند. همین‌‌طور که بر روی صندلی‌‌ای که ماریلا برایش درنظر گرفته بود به آرامی می‌‌خزید تا بنشیند؛ گفت: «امروز صبح، حسابی گشنمه. دنیا اونقدرا که دیشب، وحشی و خشن به‌‌نظر می‌‌رسید، امروز صبح دیگه وحشتناک به نظر نمی‌‌رسه. خیلی خوشحالم که امروز آفتابیه؛ هرچند من صبح‌‌های بارونی رو هم دوست دارم. مهم نیس صبح‌‌ها چه آب و هوایی داشته باشن؛ همه‌‌شون جالبن؛ قبول داری؟ هیچ‌‌وقت نمی‌‌دونی که در طول روز ممکنه چه اتفاقاتی بیفته؛ و چیزای زیادی برای خیال‌‌پردازی وجود داره. ولی خوشحالم که امروز هوا بارونی نیس؛ آخه روزای آفتابی، شاد موندن و تحمل کردن مشکلات ساده‌‌تره.
حس می‌‌کنم که آستانه‌‌ی تحملم خیلی بالاس. خیلی خوبه که یه داستان غم‌‌انگیز بخونی و تصور کنی که داری جای قهرمانای داستان زندگی می‌‌کنی و از پس مشکلاتشون برمیای؛ اما وقتی پای زندگی واقعی وسط می‌‌آد؛ اصلا جالب نیس اون مشکلات رو واقعا تو زندگیت تجربه کنی. قبول داری؟» ماریلا جوابش داد: «به‌‌خاطر خدا هم که شده، زبون به دهن بگیر بچه! تو به عنوان یه دختربچه، بیش از اندازه حرف می‌‌زنی.» آنه بلافاصله اطاعت کرد و سکوت اختیار کرد و این‌‌کارش چنان ماریلا را عصبی کرد انگار که چیزی غیرعادی، در آنجا حضور داشت. متیو نیز، سکوت کرده بود اما این برای متیو، رفتاری طبیعی و عادی بود. بنابراین آن‌‌ها غذایشان را در سکوت کامل، صرف کردند. هرچه زمان می‌‌‌‌گذشت آنه بیشتر و بیشتر در خیالات خودش فرومی‌‌رفت و از محیط اطرافش، جدا می‌‌شد: او بدون آنکه متوجه باشد و کاملا ناخودآگاه، غذایش را می‌‌خورد؛ و چشمان درشتش، بی‌‌حرکت و خیره، به آسمان آبی بیرون از پنجره، خیره شده بودند بدون آن‌‌که واقعا چیزی ببیند. این مسئله، ماریلا را عصبی‌‌تر نیز کرد: ماریلا حس می‌‌کرد فقط جسم این بچه‌‌ی عجیب، آنجا کنار آن‌‌ها دور میز وجود دارد و روحش، جائی دور در سرزمینی برفراز ابرها، آسوده و رها، سوار بر بال‌‌های خیال، درحال پرواز است. آخر چه کسی دلش می‌‌خواست؛ بچه‌‌ای چون او در اطراف او، پرسه بزند؟ بااین‌‌حال متیو تمایل داشت که او را نگه دارد؛ از بین همه‌‌ی مسائل باورنکردنی و نامعقول، این مسئله، از همه عجیب‌‌تر بود! ماریلا امروز صبح نیز حس می‌‌کرد احساس متیو هنوز هم نسبت به این مسئله، تغییری نکرده است و او به همان اندازه که شب گذشته، دلش می‌‌خواسته دخترک را نزد خودشان نگه دارد هنوز هم آرزوی ماندن دخترک در آنجا را در دل می‌‌پروراند؛ و بدتر از همه این بود که ماریلا حس می‌‌کرد احساس متیو عوض نخواهد شد و همواره آرزوی ماندن دخترک را در دل خواهد داشت. این یکی از کارهای عجیب و غریب متیو بود: ناگهان هوس انجام کاری یا داشتن چیزی به سرش می‌‌زد و بعد دو دستی به خواسته‌‌اش می‌‌چسبید و دیگر آن را رها نمی‌‌کرد؛  اما اص��ار نیز نمی‌‌کرد؛ فقط با سکوتی شگفت‌‌انگیز، نشان می‌‌داد که به شدت خواستار بدست آوردن آن هوس ناگهانی است.
هنگامی‌‌که غذا به پایان رسید آنه از سرزمین خواب و خیالش بیرون آمد و پیشنهاد داد که او ظرف‌‌ها را می‌‌شوید. ماریلا با بدگمانی پرسید: «می‌‌تونی درست ظرف بشوری؟»
- بله. من خیلی خوب ظرف می‌‌شورم هرچند توی مواظبت کردن از بچه‌‌ها، کارم بهتره. توی اینکار تجربه‌‌ی زیادی دارم. خیلی حیفه که شما اینجا بچه‌‌ای ندارین که من بتونم ازش مراقبت کنم.
- حس می‌‌کنم به اندازه‌‌ی کافی، الان، بچه اینجا هست که من مجبور باشم مراقبشون باشم. راستش، تو به اندازه‌‌ی کافی مایه‌‌ی دردسر هستی. من نمی‌‌دونم باید با تو چکار کرد؟ متیو، خنده‌‌دارترین و مضحک‌‌ترین مرد روی زمینه.
آنه با لحن سرزنش‌‌کننده‌‌ای جواب ماریلا را داد: «به‌‌نظر من، متیو دوست ‌‌داشتنیه. متیو، خیلی دل‌‌سوزه. به نظر نمی‌‌رسید که اصلا پرحرفیای من، آزارش می‌‌دن؛ اتفاقا به‌‌نظر می‌‌رسید که از حرفام خوشش اومده. من به محض این‌‌که دیدمش، حس کردم که متیو یکی از اعضای خانواده‌‌مه.» لحن ماریلا نشان میداد که طرز فکر آنه به نظرش، عجیب و غریب است و آن را تائید نمیکند: «شما دوتا به اندازه‌‌ی کافی عجیب و غریب رفتار کردین اگه منظورت از عضو یه خانواده بودن، همینه. بله! تو می‌‌تونی ظرفا رو بشوری. حسابی با آب داغ بشورشون و حواست باشه که کاملا خشکشون کنی. من امروز صبح، به اندازه‌‌ی کافی کار دارم که باید تمومشون کنم. عصر هم که باید برم تا شن‌‌های سفید و خانم اسپنسر رو ببینم. تو هم همرام میای تا ببینیم باید باهات چکار کنیم. بعد از این‌‌که ظرفا رو شستی، برو به اتاقت و تختت رو مرتب کن.»
ماریلا تمام مراحل ظرف شستن آنه را با دقت زیر نظر داشت اگرچه سعی می‌‌‌کرد این‌‌‌کارش آنقدرها واضح نباشد؛ اما آنه این را فهمیده بود و به همین دلیل با مهارت کافی ظرف‌‌‌ها را شست.  اما بعد که برای مرتب کردن تختش رفت، مهارت چندانی از خودش نشان نداد و در مرتب کردن تخت، موفق نبود چراکه او هرگز پیش از این، تختی که تشک و بالشت آن از پر، پر شده باشد نداشت و کلنجار رفتن با آن و مرتب کردنش را یاد نگرفته بود. اما به هر زحمتی که بود تخت را صاف و مرتب کرد. بعد از آن‌‌‌که این‌‌‌کار نیز به سرانجام رسید ماریلا برای این‌‌‌که از دست او خلاص شود به او گفت که می‌‌‌تواند به بیرون از خانه برود و تا وقت شام، خودش را سرگرم کند. آنه درحالی‌‌‌که صورت و چشمانش از شادی می‌‌‌درخشید و به سمت در پرواز کرد. درست در آستانه‌‌‌ی در، متوقف شد؛ دور خودش چرخید و برگشت و بر روی صندلی‌‌‌ای کنار میز نشست. نور و درخشش شادی چنان در چهره‌‌‌اش خاموش شد گوئی که کسی عمدا با کپسول آتش‌‌‌نشانی، آتش شادی وجود او را خاموش کرده بود.
ماریلا پرسید: «دیگه چی شده؟» آنه با لحنی که انگار تمام لذت‌‌‌‌های دنیوی را از دست داده است و اکنون از این فقدان زجر می‌‌‌کشد؛ جواب داد: «جرأت نمی‌‌‌‌کنم برم بیرون. من که نمی‌‌‌‌تونم اینجا بمونم؛ چه فایده‌‌‌‌ای داره که عاشق گرین گیبلز بشم؟ و اگه برم بیرون و با همه‌‌‌‌ی اون درختای زیبا و گل‌‌‌‌ها و باغ‌‌‌‌های میوه و نهر آب آشنا شم؛ نمی‌‌‌تونم جلوی خودم رو بگیرم و عاشقشون نشم. همین الانش هم همه‌‌‌‌چیز به اندازه‌‌‌‌ی کافی سخت هست؛ از این سخت‌‌‌‌ترش نمی‌‌‌‌کنم. خیلی دلم می‌‌‌خواد برم بیرون: انگار همه‌‌‌‌چیز از اون بیرون داره من رو صدا می‌‌‌‌زنه: «آنه! آنه! بیا بیرون پیش ما. آنه! آنه! ما یه هم‌‌‌‌بازی می‌‌‌‌خوایم.» اما بهتره که نرم بیرون. هیچ ‌‌‌‌فایده‌‌‌‌ای نداره که عاشق چیزائی بشم که باید خیلی زود ازشون جدا شم؛ مگه نه؟ خیلی سخته که از چیزائی جدا شم که عاشقشون شدم، تو این‌‌‌‌طور فکر نمی‌‌‌‌کنی؟ دقیقا به همین دلیل بود که خیلی خوشحال بودم که فکر می‌‌‌‌کردم قراره اینجا زندگی کنم. فکر می‌‌‌‌کردم اینجا چیزای زیادی برای دوست داشتن وجود داره و هیچ‌‌‌‌چیز نمی‌‌‌تونه جلوی دوست داشتن من رو بگیره. اما اون رویای کوتاه، به پایان رسیده. من سرنوشتم رو قبول می‌‌‌‌کنم؛ برای همینم فکر نمی‌‌‌‌کنم که برم بیرون، آخه می‌‌‌‌ترسم دوباره نتونم این سرنوشت رو بپذیرم.  اوه! اسم اون شمعدونی روی طاقچه‌‌‌‌ی کنار پنجره چیه؟»
- اون یه شمعدونی با عطر سیبه.
- اوه! نه! منظورم اون‌‌‌‌جور اسما نیس. منظورم اسمیه که خودت روش گذاشتی. خودت هیچ اسمی روش نذاشتی؟ پس می‌‌‌‌شه من یه اسم براش انتخاب کنم؟ می‌‌‌‌شه بهش بگیم ... صبر کن ببینم ... بُنی، یعنی جذاب و زیبا. می‌‌‌‌شه تا وقتی‌‌‌‌که اینجام بهش بگم بُنی؟ اوه! لطفا اجازه بده بُنی صداش کنم!
- اوه! خدای من! برام مهم نیس. ولی کجای دنیا، برای یه شمعدونی اسم انتخاب می‌‌‌کنن؟
- اوه! من دوست دارم احساسات بقیه‌‌‌ی موجودات رو درک کنم؛ حتی اگه اون موجود، یه شمعدونی کوچولو باشه. این‌‌‌کار کمکم می‌‌‌کنه تا اونا رو بیشتر شبیه آدما تصور کنم. از کجا می‌‌‌دونی که اگه به یه شمعدونی فقط بگی «شمعدونی» بهش برنمیخوره؟ مسلما خود تو هم خوشت نمی‌‌‌آد که همیشه فقط صدات کنن: «زن»! آره! من بهش می‌‌‌گم بُنی. امروز صبح، روی اون درخت گیلاس بیرون اتاق خوابم هم اسم گذاشتم: بهش میگم «ملکه‌‌‌ی برفی» آخه خیلی سفیده. مسلما این درخت همیشه پر از شکوفه نمی‌‌‌مونه ولی خودمون می‌‌‌تونیم این‌‌‌جوری تصورش کنیم؛ نمیتونیم؟
زمانی‌‌‌که ماریلا با شتاب به زیرزمین می‌‌‌رفت تا سیب‌‌‌زمینی بیاورد زیرلب با خودش حرف می‌‌‌زد: «در تمام عمرم، نه چیزی رو دیدم نه درباره‌‌‌ش شنیدم که شبیه این دخترک باشه. حق با متیوئه: این دختره یه جورائی جالبه. همین الانم حس می‌‌‌کنم که کنجکاوم که بعدش چی می‌‌‌خواد بگه. این فسقلی من رو جادو کرده؛ همون‌‌‌جور که متیو رو جادو کرده. متیو امروز صبح هم که می‌‌خواست از خونه بره بیرون، همون‌‌جوری به من نگاه کرد که دیشب بهم نگاه می‌‌کرد. قشنگ از نگاهش معلوم بود که از دیشب تا الان نظرش ذره‌‌ای تغییر نکرده. ای کاش متیو هم مثل بقیه‌‌ی مردا بود و حرف دلش رو می‌‌زد. اگه حرف می‌‌زد می‌‌شد باهاش بحث کرد و قانعش کرد؛ اما با مردی که یه کلام حرف نمی‌‌زنه و فقط نگات می‌‌کنه چکار می‌‌شه کرد؟»
آنه درحالی‌‌که چانه‌‌اش را به دستش تکیه داده بود و به آسمان بیرون پنجره، خیره شده بود؛ به سرزمین خیال و رویا بازگشت. زمانی‌‌که ماریلا از زیرزمین برگشت؛ آنه را در این حالت یافت و ترجیح داد که او را به همین حال رها کند و بگذارد او تا زمانی‌‌که تقریبا شام بر روی میز آماده شده بود در همین وضعیت بماند. ماریلا گفت: «متیو! به‌‌نظرم من امروز عصر می‌‌تونم مادیان و درشکه رو با خودم ببرم؛ نه؟» متیو با سر جواب مثبت داد و با حسرت به آنه نگاه کرد. ماریلا، سد نگاه متیو شد و با لحنی خشک و جدی گفت: «دارم می‌‌رم تا شن‌‌های سفید، تا تکلیف این قضیه رو روشن کنم. آنه رو با خودم می‌‌برم و احتمالا خانم اسپنسر، بلافاصله ترتیب برگشتنش به نوا اسکواشه رو می‌‌ده. من برات عصرونه رو آماده می‌‌کنم و قبل از زمان دوشیدن گاوها برمی‌‌گردم.» باز هم متیو جوابی نداد و ماریلا حس کرد که دارد نفس و وقتش را هدر می‌‌دهد. هیچ‌‌چیز آزار دهنده‌‌تر از مردی نیست که جوابت را نمی‌‌دهد ... البته، مسلما زنی که جوابت را نمی‌‌دهد بدتر از آن است.
زمانش که رسید؛ متیو مادیان کهربائی را به درشکه بست و آنه و ماریلا راهی شدند. متیو در حیاط را برای آن‌‌ها باز کرد و آن‌‌ها به آرامی از آن گذشتند. متیو، انگار که با خودش حرف می‌‌زد گفت: « جری بوته‌‌ کوچیکه، امروز صبح اینجا بود و بهش گفتم که احتمالا برای تابستون، استخدامش می‌‌کنم.» ماریلا جوابی نداد اما چنان مادیان کهربائی بیچاره را با خشونت و بی‌‌رحمی شلاق زد که مادیان چاق، که به چنین رفتار خشونت‌‌آمیزی عادت نداشت، شیهه‌‌ای کشید و با عصبانیت از جا پرید و به سمت پائین جاده‌‌ی روستائی با قدم‌‌های مضطرب و وحشت‌‌زده پیش رفت. هنگامی‌‌که درشکه با یک حرکت به سمت بالا پرید؛ ماریلا سر چرخاند و متیو را دید که به در حیاط تکیه داده است و با حسرت، دور شدن آن‌‌ها را تماشا می‌‌کند و این بیشتر اعصاب ماریلا را خراب کرد.
0 notes
704carpet · 1 year ago
Text
Tumblr media
1 note · View note
farshplus · 2 years ago
Text
Tumblr media
0 notes
froshgahto · 2 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎ظرف فریزری گرد فریگور فریگوری ۳ سه تایی مدل ایتالیایی شیشه ای مناسب برای قرار دادن در فریزر و ماکروفر عالی برای قراردادن غذا و مواد در یخچال درب محکم شو جنس شیشه ای ضخیم فقط رنگ آبی و صورتی پاستیلی قابل استفاده در همه جا هم منازل و محل های کار و هم در فروشگاهها و رستوران و کافی شاپ ها و .... وارداتی مناسب برای همه خانم ها و آقایان قیمت : ۶۷ هزار تومن از محصولات مون لذت ببرید بهترین کادویی فروشگاه اینترنتی " فروشگاه تو- گالری آرلین " برای ثبت سفارش دایرکت یا تلگرام به آیدی @rahmanhoboby پیام بدید تلفن های سفارش کالا ها : 09141559851 - 09214983276 - 09011697574 - 04533426804 از خرید شما متشکریم . آدرس فروشگاه ما در اردبیل : ما بین باغمیشه و خاتم النبین - روبروی مسجد معجز به طرف باغمیشه - جنب قهوه خانه رفیع و ایران فرش - روبروی آی پارا - <<< گالری آرلین >>> - امکان ارسال کالا به تمام نقاط ایران از طریق پست با پرداخت هزینه پست توسط شما وجود دارد . تحویل کالا در اردبیل با پیک درب منزل شما . #ظرف #ظرف_فریزری #ظرف_ماکروفری #ظرف_غذا #آشپزخانه #فریگور #فریگوری‎‏ (در ‏‎اردبيل ardabil‎‏) https://www.instagram.com/p/CpxrL0eOJ7N/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
farsh-safabakhsh · 9 days ago
Text
Tumblr media Tumblr media Tumblr media
فرش آبی کهکشانی 201715 رو دیدید؟ از اون فرشای خاصه که به خونه رنگ و بوی تازه میده!
0 notes
hidadecor-ir · 11 months ago
Text
تابلو فرش ماشینی اسب قهوه ای زیبا و آسمان آبی که دارای رنگ بندی فوق العاده و جذاب بوده و با کیفیت تضمینی و ضمانت بازگشت وجه، در سایزهای مختلف ارائه میشود.
0 notes
bfarsh · 3 years ago
Text
مبل طوسی با چه فرشی هماهنگ میشه؟
مبل طوسی یکی از مبل های پر فروش و پر تقاضا در این روزها هست همانطور که میدانید رنگ طوسی به انتخاب شرکت پنتون رنگ سال و مد ۲۰۲۱ و سال ۱۴۰۰ شده بهمین خاطر طرفداران زیادی به این رنگ رو آوردن و انتخاب مبل هم بخاطر رنگ سال طوسی زیاد شده است
در مقاله سعی داریم کسانی که قصد ست کردن مبل طوسی با فرش جدید دارند رو راهنمایی کوچکی بکنیم و جواب این سوال را کمی داده باشیم مبل طوسی با چه فرشی ست میشه
مبل طوسی به دلیل رنگ خنثی و آرامی که دارد با دکوراسیون های زیادی قابل ست شدن است و فرش های متنوع زیادی رو میتوان با این سبک کار ست کرد بهمین خاطر انتخاب فرش کار سخت و زمان گیری نیست در این مقاله تعدادی از رنگ های فرش ماشینی که قابل ست کردن با این مبل هست و باعث زیبا تر شدن منزل شما میشود را معرفی میکنیم
مبل طوسی و فرش کرم
یکی از زیباترین و در این حال راحت ترین انتخاب برای مبل طوسی فرش کرم رنگ است این رنگ زیبا علاوه بر حس آرامش باعث روشن تر شون فضای شما میشود این‌نوع دکوراسیون یکی از سبک های مدرن در چیدمان منزل میباشد
در این نوع دکوراسیون شما فرش انتخابی رو باید از میان فرش طوسی ، فرش سیلور انتخاب کنید که به انتخاب همرنگ و یکنواخت معروف هست در این سبک دکوراسیون یکنواخت سعی کنید از رنگ های مثل نارنجی . سبز و زرشکی در دیگر رنگ های دکوراسیون استفاده کنید تا سردی رنگ ها گرفته شود
مبل طوسی فرش هم رنگ
مبل طوسی فرش ابی
رنگ آبی یکی از رنگ های زیبا در کنار مبل طوسی هست که محفلی شاد و دل انگیز برای شما بوجود می آورد
Tumblr media Tumblr media
1 note · View note
brandfarsh · 3 years ago
Photo
Tumblr media
فرش 1500 شانه  گل برجسته کاشان
1500 شانه -  تراکم 4500
نخ 100% آکریلیک هیت ست شده
ابعاد ۱۲ متری ، ۹ متری ، ۶ متری ، 4 متری
در رنگ های نقره ای ، کرم ، آبی و ذغالی
فرش 1500 شانه کاشان
Instagram of BrandFarsh
3 notes · View notes
farshplus · 2 years ago
Text
Tumblr media
0 notes
froshgahto · 2 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎عایق رطوبتی نانو پلیمر اصل خمیر درزگیر و ضد آب کننده سرویس بهداشتی برای درز گیری و آب بندی سرویس بهداشتی و حمام و ....وارداتی و اصلی ظرف آبی استفاده راحت و سریع و آسان در عرض چند دقیقه امکان استفاده در همه جا سرویس بهداشتی - حمام - آشپزخانه - پشت بام و .... بدون نفوذ آب و مایعات مقاوم در برابر گرما و سرما - فشار - باد - حرارت - رطوبت و آب قابلیت استفاده از روی همه نوع مواد استفاده شده قبلی بدون نیاز به کنده کاری و تغییرات فقط کافیست در عرض چند دقیقه کل یک سرویس را عایق کاری و از نفوذ رطوبت و نشتی به سقف طبقات پایین تر جلوگیری کنید امکان استفاده برای همه خانم ها و آقایان به راحتی و بدون دردسر فیلم آموزشی نحوه عملکرد و استفاده و کاربرد و کیفیت خمیر در کانال و پیج ما قیمت : ۳۵ هزار تومن از محصولات مون لذت ببرید فروشگاه اینترنتی " فروشگاه تو- گالری آرلین " برای ثبت سفارش دایرکت یا تلگرام به آیدی @rahmanhoboby پیام بدید تلفن های سفارش کالا ها : 09141559851 - 09214983276 - 09011697574 - 04533426804 از خرید شما متشکریم . آدرس فروشگاه ما در اردبیل : ما بین باغمیشه و خاتم النبین - روبروی مسجد معجز به طرف باغمیشه - جنب قهوه خانه رفیع و ایران فرش - روبروی آی پارا - <<< گالری آرلین >>> - امکان ارسال کالا به تمام نقاط ایران از طریق پست با پرداخت هزینه پست توسط شما وجود دارد . تحویل کالا در اردبیل با پیک درب منزل شما . #نانو_پلیمر #نانو #عایق_رطوبتی #آب_بندی #ساختمان #خمیر_درزگیر‎‏ (در ‏‎اردبيل ardabil‎‏) https://www.instagram.com/p/CokTIZouWqs/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
hefazsamen · 3 years ago
Text
چندین ایده خلاقانه نرده راه پله برای زیباسازی منزل
نرده راه پله یکی از مهم ترین اجزای هر خانه ای است که طراحی و ظرافت آنها تاثیر شگرفی بر زیبایی و جذابیت راه پله ها می گذارد. در طراحی دکوراسیون منزل می توان  حتی با یک تغییر کوچک در جزئیات کلی زیبایی خلق کرد، هر گوشه ای از خانه می تواند طوری طراحی شود که با کل دکوراسیون داخلی آن هماهنگ با��د. پس بهتر است از هر فرصتی برای تکمیل زیبایی منزل تان استفاده کنید.  زیباسازی نرده راه پله یکی از این فرصت ها برای طراحی است. در نگاه اول معمولا این سازه ها فقط به عنوان محافظ دیده می شوند، اما شما می توانید آن را از منظر زیبایی شناسی نیز ببینید، با انتخاب صحیح مدل نرده ها برای راه پله شما می توانید به دکوراسیون داخلی ایده آل منزل خود نزدیک شوید.
معمولا نرده راه پله بیشتر به منظور حفظ ایمنی در زمان بالا یا پایین رفتن از پله‌ ها طراحی می‌ شوند و در عین حال از آسیب رسیدن به افراد و یا پرت شدن کودکان به پایین جلوگیری می کنند. پس کار اصلی این حفاظ ها محافظت از افراد در مقابل خطراتی است که ممکن است در زمان عبور از پله‌ ها پیش آید. با این حال نرده‌ ها فقط برای حفاظت نیستند، بلکه همان طور که گفته شد در زیبایی فضا نیز موثر هستند و می توان با به کار گیری خلاقیت، از آن ها یک اثر هنری ساخت و جذابیت فضا را چند برابر کرد.
ایده های طراحی نرده راه پله
به روش های متنوعی که مربوط به ساخت این سازه ها می شود می توان فضای جذاب و چشم گیری را در محل های مختلف ایجاد نمود. علاوه بر خلق یک اثر در طراحی نرده های راه پله تنها با یک متربال مثل چوب، فلز، شیشه یا استیل، یکی دیگر از انواع روش های زیباسازی نرده راه پله ها استفاده از متریال های ترکیبی مثل ترکیب چوب و فلز یا استیل با شیشه در ساخت انواع نرده های راه پله هاست. به عنوان مثال با یک تغییر شکل ساده در ساخت پروفیل های نرده های فلزی ساده در اشکال و طرح های هندسی متنوع می توان به زیبایی نرده ها دوچندان افزود، معمولا نرده های فلزی ساده برای فضاهای مدرن و ساده گزینه مناسبی می باشند، یا انواع دیگر نرده های فلزی مثل فرفورژه که به دلیل تنوع طرح و سبک امروزه به یکی از پر طرفدارترین سازه ها تبدیل شده اند، که به دلیل طرح های نامنظم و خلاقانه مختلفی که می توان روی آنها پیاده سازی نمود انواع و اقسام مدل ها را می توان در این نوع نرده ها مشاهده نمود، که با رنگ آمیزی آنها به صورت ترکیبی با چند رنگ متنوع و انجام پتینه کاری می توان خانه ای شیک و مجلل را برای خود ساخت.
نرده راه پله CNC نیز از دیگر انواع نرده های زیبا و خاص می باشد که به دلیل وجود دستگاه های خاص برای ایجاد طرح های متنوع روی نرده ها، هیچ محدودیتی در ایجاد مدل های دلخواه وجود ندارد. استفاده از نرده راه پله CNC هم جنبه زیبایی دارد و هم باعث امنیت بیشتر در ساختمان میشود .
از دیگر روش های زیباسازی نرده راه پله می توان به انواع زیر اشاره کرد:
نرده های توری
در این نوع از راه پله ها  سازه فلزی اطراف پله ها به شکل یک شبکه توری که دورتا دور پله ها را فرا گرفته است طراحی شده است که یک شکل خاص به ساختمان بخشیده و نور را به راحتی از خود عبور داده و فضای راه پله را نیز  روشن می کنند می توان گفت این طرح یکی از خلاقانه ترین روش ها و المان ها برای ساخت نرده می باشد.
استیل سفارشی
با طراحی یک راه پله منحنی با به کار بردن نرده های استیل می توان یک جذابیت ب��ری به سبک روستیک صنعتی را رقم می زند. این نوع طراحی در عین حال که زیبایی خاص و  جلوه ای متفاوت و زیبا را به ارمغان می آورد، بسیار ایمن نیز می باشد.
طراحی مینیمالیست نرده
این اثر با ترکیب قطعات چوب و فلز بصورت صاف و ظریف حاصل می گردد که می تواند یک راه پله معاصر به سبک مینیمالیستی را خلق کند.
نرده فلزی آبی
شما می توانید با روکش دار کردن نرده های آهنی راه پله که به صورت ترکیبی از  میله های آهنی و ورق های فلزی سوراخ دار تولید شده اند، به رنگ آبی یک نقطه ای کانونی در فضا ایجاد کنید. این سازه ها به راحتی نور را ازمیان طبقات و راه پله ها عبور داده و زیبایی خاصی به فضا می بخشند.
استفاده از اشکال هندسی
شما با زیباسازی نرده راه پله خود به اشکال هندسی متنوعی چون مربع که جذابیت خاصی نیز به منزل شما خواهد بخشید، از طرفی دیگر می توانید نرده ای متفاوت خلق کنید که از این فضاها برای قرار دادن کتاب ها و یا لوازم دکوری دیگر استفاده نمود و جلوه بصری ویژه ای را به وجود آورد.
نرده های شیشه ای
با استفاده از ورقه های ضخیم شیشه به جای نرده می توان از نصب نرده های معمولی راه پله چشم پوشی کرد. این طرح جلوه ای مدرن و شیک را رقم زده و نور را نیز به راحتی عبور می دهد.
طراحی روستیک مدرن
راه پله های چوبی به شکل معلق و شناور ایده ای روستیک و مدرن هستند که در بسیاری از منازل به کار گرفته می شوند. در اینگونه راه پله ها می توانید با استفاده از نرده های میله ای سازه ای فلزی و زیبا ایجاد نمایید.
طراحی کلاسیک نرده
در صورتی که منزل شما یک راه پله اصلی دارد، بهتر است جزئیات و ظرافت زیاد از جمله ترکیب رنگ های مختلف یا ترکیب متریال های مختلف را در طراحی نرده ها به کار ببرید به عنوان مثال رنگ سفید و چوب کاری های ظریف سبک کلاسیک زیبایی رقم زده که با رنگ مشکی کنتراست زیبایی را ایجاد می نماید.
چندین ایده جالب برای تزئین راه پله ها
روش های متنوع دیگری نیز وجود دارند که می توان با استفاده از آنها راه پله ها را به بهترین روش ممکن جذاب و زیبا نشان داد. یکی از انواع روش های زیباسازی  نرده راه پله منزل استفاده از گیاهان طبیعی که به دور نرده ها پیچیده می شوند است،  با این کار شما می توانید فضایی متفاوت و ایده آل را در فضای راه پله های خود بوجود آورید.
رنگ آمیزی پله ها با رنگ های متفاوت و متناسب با دکوراسیون داخلی منزل یکی دیگر از راه های تزئین راه پله هاست. با نورپردازی راه پله ها نیز می توان سادگی چهره آنها را حسابی عوض کرده و با بخشیدن جذابیت خاص به راه پله ها از راه رفتن روی آنها نیز لذت برد. استفاده از فرش های ایرانی خاص برای پاگردها، پهن کردن فرش در پله ها یا آویزان کردن تابلوهای خاص در دیوارهای اطراف راه پله و یا استفاده از جاگلدانی های زیبا روی نرده های فلزی نیز ایده های جالبی برای زیباسازی نرده راه پله می باشد.
شما می توانید برای سفارش انواع نرده های فلزی از جمله نرده های فرفورژه یا ساده به کارخانه های تولید صنایع فلزی حفاظ ثامن مراجعه نموده و درخواست خود را سفارش دهید.
Tumblr media
https://hefazsamen.com/?p=2485
1 note · View note