#عکاسی ژورنالیستی
Explore tagged Tumblr posts
Link
عکاسی از مدیر عامل و تیم رسانه ویرگول آقای علی آجودانیان مجموعه تصاویر بالا به درخواست کارفرما جهت رپورتاژ در هفته نامه کارنگ گرفته شده است.از مشکلات عکاسی ژورنالیستی در فضای باز، نبود نور مناسب محیط و فضای مناسب است که عکاس باید با استفاده از تجهیزات
0 notes
Text
عکاسی در سفر - مقدمه
نویسنده : وان در السكن مترجم : ثمره هدایت اولین چیزی كه در عكسهای وان در السكن به بیننده ضربه وارد میكند موضوع عكسهای اوست در كارهای اولیه وی، اغلب موضوعها از https://www.digikala.com/Search/Category-digital-camera روبرگردانده، غمگین و اندیشناكاند و یا به جای دیگری خیره شدهاند.http://sevilstudio.com/%D8%B3%D9%88%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%88/%D8%B9%DA%A9%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF
عكاس جوان، مردان، زنان و كودكانی را مشاهده میكند كه عمیقاً در دنیای خودشان غوطهورند، در تنهایی و رویایشان.https://www.aparat.com/v/iaDhQ
در كارهای متأخر آنها به طور گمراهكننده، سرسخت و با اعتماد به نفس به عقب نگاه میكنند. آنها به بازیگری تبدیل شدهاند تحت (زیر) فرمان كارگران ماهری كه تنها آرمان (شعار) دارد. نشان بده چه كسی هستی؟ (یا خودت را نشان بده) ـ با این جملات او كارهای خودش را تمام میكند. فیلم تأثیر گذار او Bye كه در آن او پیشرفت بیماری خودش را به سادگی ضبط كرده است؛ به صورت متوالی و زنجیروار و تهی از شرم بیجا.
چیزی كه چشمان مدلها باید بگیرند در زبان اندامشان منعكس شده. عكاس زیبایی و هالهی اروتیك بدنهای آنها را دوست دارد. ضعف و آسیبپذیری و در عین حال توانایی و قدرت آنها را. او بازی وسوسه و ژست را میبیند. كشف پیوسته (ثابت) شكل دیگری از افسون زنانه، از سختی (یا شدت) مردانه یا آرزوی كودكانه.
همانند مجسمهای كه او میخواست تبدیل به آن شود. او با حجم و توده سرو كار دارد. با تاریكی و روشنی با فرم و تأثیر آن در فضا.
او به طور پیاپی عكسهای رنگی میگرفت ولی ابزار صحیح او چاپ سیاه و سفید است یا (in Colour).
قدرت (یا نبرد، یا پتانسیل) پر معنی و بیانگر، هر سایه (تفاوت ظریف) از سیاهی ملایم (تیرگی ملایم) تا سفید (روشنی) بیرنگ از دگرگونی (تغییر) ظریف تنها تا كنتراست (تفاوت) چشمگیر آنها را به طور كامل مورد استفاده قرار داد.
او بر حرف خودش اصرار داشت، مردی با چشمان خدمتگزار به دنبال كسی كه به آن كمك كند. با این وجود (ولی) اصلیترین دلیل برای او در به وجود آوردن عكسهایش بازشناسی (شناخت) خودش است.
فضاهای منحصر به فرد (ویژه) و موقعیتها در عكسهای او (تصاویر او)همیشه چیزی از احساسات را منعكس میكند. این خودشیفتگی نیست و به طور آشكار (واضح) مخالف افاده و تكبر است. وان در السكن اصالت را جستجو میكرد و برای او معنای «خالص و دستنخورده» ضروری نیست. ولی بیشتر تسلیم شدن كامل شخصی با بیمیلی در نقش یك زن و یا مرد در زندگی است. تفاوتی ندارد چه اندازه رقتانگیز (اسفناك) یا چشمنواز باشد.
این همان دلیلی است كه به موجب آن او اغلب از مردم در گوشه هایی از جامعه عكاسی كرد كه برای آنها نفعی در تظاهر در موقعیتشان وجود ندارد.
وی غرور و مقاومت آنها را برای زنده ماندن تشخیص داد. خصیصهای كه خودش آن را دارا بود. وان در السكن شخصیتی فروتن (بی تكلف) نبود. او جذابیتی خاص داشت اثری كه از او بهجا میماند. مستقیماً با خود او و شرایط محیط اطراف او ارتباط مستقیم داشت. این خصیصه غیرقابل انعطاف دربارهی او است. به نظر او این تكلیف و قضاوتی كه دیگران در مورد او ابراز می كردند اغلب سخت (مشكل) میآمد.
او تصویری قابل توجه از عكاسی قرن بیستم آلمان از خودش به جا گذاشت و تأثیری قابل توجه بر عكاسان نسل بعد به جای گذاشت.
خصوصیت كار او خیلی زود به وسیله مردم درك و شناخته شد. او برای دو سال عكاسی كرد و آثارش را در طول سفرش به پاریس در سال ۱۹۴۹ به عنوان عضوی از GKF (اتحادیه عكاسان معتبر هلند) عرضه كرد. انتخابات اتحادیه به طور سرسختانه ای انجام شد. السكن در این انتخابات پیروز نشد ولی بدون بحث و مجادله یك سال دیگر در آنجا با عكاسان Adwinding آمستردام كه گروهی چپگرا و آوانگارد بودند و بیشتر افراد اتحادیه GKF را تشكیل میدادند و به صورت مخفیانه در سالهای آخر جنگ جهانی دوم بر علیه آلمانها صحنه هایی را ضبط میكردند فعالیت كرد. در طول جنگ در آكادمی هنر آمستردام شركت كرد زیرا میخواست از فشار گروه كارگری آلمان فرار كند. بعد از جنگ به عنوان فردی كه جنگ را نفی میكند برای زمانی در معدن كار میكرد.
از لحاظ عاطفی و روانی بازگشت به مطالعه و درس خواندن دراین شرایط برای او غیرممكن مینمود و بدین دلیل واحدهای درسی خود را به صورت نیمهتمام رها كرد.
هیچكس دربارهی این سردر گمی و گیجی بعد از جنگ نمیتوانست اظها نظر كند. سؤالاتی كه برای نسل وان در السكن نسلی كه در طول سالهای افسردگی و ناامیدی جنگ جهانی رشد كرده و به بلوغ رسیده بودند بیجواب ماند.
حقیقت داستان جنگ كه شامل اخراج یهودیان بیگناه هلند شد در این وضعیت پاریس را كه همچنان مركز فرهنگی اروپا بود و در طول جنگ نسبتاً ویران شده بود ترك كردند.
وان در السكن نیز در تابستان ۱۹۵۰ ـ شهر نورانی ـ پاریس را ترك كرد.
Kryntaconis عكاس مگنوم و عضوی از GKF در ابتدا طی نامهای از Pictorial Service او را به انجمن عكاسان مگنوم در پاریس معرفی كردند. اینجا او برای نامهای مشهوری همچون: هنری كارتیه برسون، رابرت كاپا، دیوید سیمور، جرج راجرساند، ارنست هاوس كسانی كه او كار آنان را صمیمانه میستود به چاپ عكس میپرداخت و از این جا بود كه رابطهی خود را با آتاكاندو پناهندهی زیبا و مستعد مجاری آغاز كرد كسی كه سه فرزندش را در خودش جستجو میكرد.
او كارش را در Pictorial Service تنها برای شش ماه ادامه داد. در آن زمان در سورس زندگی می كرد و هرزگاهی كارهایی در زمینه عكاسی انجام میداد ولی اغلب اوقات را به پرسه زدن و نگاه كردن در خیابانها سپری می كرد.
سوای از هنرمندان كشورش كه در میان آنها نقاشانی چون كارل ایل و نویسندگانی نظیر سیمون و نیكنوگ وجود داشت او با كسی آشنایی نداشت.
ملاقات او در یك كافه با شخصی روسی باعث ورود او به بوهیا از سنت ـ جرمین ـ دس ـ پرس ـ گروهی كه شامل مردم جوانی از ملیتهای مختلف بود گردید. همهی آن ها نشانی از جنگ داشتند. افراد بی هدفی بودند كه روزهای خود را دربارها و كافهها و رستورانهای كوچك با الكل و مواد مخدر سپری می كردند. السكن شروع به عكاسی از آنها نمود. آن چه برای او جذاب مینمود نگرش آن ها به زندگی بود كه اغلب مخالف آرزوهایشان بود.
او روش خود را با استفاده از نور مصنوعی، دود و عكسالعملهایی كه باعث كشف محیط اطرافش میگردید آغاز نمود.
از مشاجرات، وعدههای غذا و همچنین از ��دنهای آنها كه در خواب آرامش یافته، گم شدن در آغوش غرور و ناامیدیها عكاسی كرد.
یكی از آنها «ولی مایرس» هنرمند جذاب استرالیایی بود كه السكن پرترهای خارقالعاده از او گرفت كه تصوراتی از زیبایی، خیال و تنهایی در پی داشت.
زمانی كه السكن با مدید مسئول بخش عكاسی موزهی هنر مدرن نیویورك در سال ۱۹۵۳ ملاقات كرد استایكن بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و كیفیتی داستانگونه در كارهای السكن یافت و از او خواست تا كتابی سوای این عكسها منتشر سازد.
استایكن نمایشگاه «خانواده بشر» را در سال ۱۹۵۵ ترتیب داد. این نمابشگاه به لحاظ نمایش ایدئولوژی بعد از جنگ مورد توجه و تشویق قرار گرفت و شامل یكی از تصورات السكن بود و كار او را به طور گسترده از عكاسی اروپاییان بعد از جنگ نشان میداد.
موفقیت این نمایشگاه موفقیتهای دیگری را در مؤسسه هنر شیكاگو و مركز هنری واكر در میناپولیس در پی داشت. در ضمن، وان در السكن عكسهایی پیرامون یك داستان عشقی خیالی كه توسط خود او نگاشته شده بود چیدمان كرد.
در سال ۱۹۵۶ كتابی موسوم به( عشق در كرانه چپ) به طور همزمان در هلند، آلمان و انگلستان بعد از هیاهوی فراوان منتشر گردید. این كتاب واكنشهای متفاوتی را در پی داشت. صحت مستند گونهی این كتاب به ویژه طبقهی متوسط هلند را شوكه كرده بود.
مانند بقیهی عمر خود، این بار نیز وان در السكن در برابر سانسور بیپرده و علنی ایستادگی كرد.
در بررسیهای مربوط به نمایشگاه موزهی هنرهای مدرن او، وان در السكن با ویگی مقایسه شد. اثر ویگی موسوم به شهر عیان ۱۹۴۵ یه شكلی حیرتآور اولین كتابی است كه وان در السكن از آن به عنوان منبع الهام مستقیم خود نام میبرد.
اما تصاویر ویگی از زندگی در عمق جامعهی شهری تصاویر یك گزارشگر نگران هستند همان افراد همچنان در عكسهای وان در السكن ظاهر میشوند و این نشان از یك داستان جاری دارد. در این مفهوم وان در السكن جایی بین «ویگی» و «نانگلدین» قرار دارد. عكاس اثر موسوم به ترانه وابستگی جنسی نان گلوین خود نیز یكی از طرفداران وان در السكن است.هر دوی آنها اعضای نسلی هستند كه به تصویر میكشند. اگر چه درگیری و ایفای نقش نان در آن شخصیتر است. یك دلیل دیگر ربط دادن كار وان در السكن با كار نان گولوین وجود دارد: آرایش كتاب او دارای كیفیات یك فیلم است. در كار هر دو عكاس ایده اكتشاف و تحقیق در مورد حدود و پتانسیل عكاسی، فیلم و نمایش اسلاید نقشی مهم ایفاء میكند.
تا هنگامی كه عشق در كرانه چپ سر از كتابفروشیها درآورد، او بار دیگر در آمستردام زندگی می كرد. در این هنگام او با آتاكاندو بود. در سال ۱۹۵۴ با او ازدواج كرد. در پاریس او عكسهای زیادی از كاندو و بچه هایش گرفته بود و میخواست كتابی از زندگی خانوادگی آنها بسازد.
در این میان عكسهای زیبایی از بچههای او نیز در فیلمهای وان در السكن مانند: به زندگی خوش آمدی كوچولو ۱۹۶۳ این شكل از صمیمیت، سحر روزمره زندگی، همچنان به شیوهای مشابه بیان می شود.
آمستردام از زمان سفر او به پاریس تغییر زیادی كرده بود. دوران سركوبگر بازسازی بعد از جنگ دیگر به سر رسیده و بی بندباری جنسی و مصرف الكل رایج شده بود. بعد از طلاق، او مدتی با یكی از دوستان ژورنالیست خود به نام وان و ریجمان كار مشتركی را تجربه مینمود.
در حالی كه جاز كرانه شرقی آمریكا با شدت هر چه تمامتر و فزایندهای شنیده میشد.
به لطف یان و ریجمان وان در السكن به اولین كنسرت جاز خود رفت. این كنسرت در محل اجرای كنسرتها در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۵۵ برگزار می شد. او كه از همان ابتدا طرفدار این موسیقی بود تا سال ۱۹۵۹ به كنسرتهای بیشماری در آمستردام و لاهه رفت و در این كنسرتها از همه نوازندگان بزرگ عكس گرفت، از مایلز دیویس گرفته تا فیتز جرالد. در سال ۱۹۵۹ این عكسها در كتاب كوچكی تحت عنوان جاز چاپ شد: چاپهای دانههای پر از كنتراست، تصاویر موزییسنها و تمركز شدید با ریتمی دینامیك و قدری فیلمگونه.
با وریجمن، وان در السكن در طی این سالهامشغول به انجام كارهای مربوط به روزنامهنكاری شد كه یكی از آنها مربوط به اوباش بود كه در مجله وریج ندرلند در سال ۱۹۵۵ چاپ شد. عكس های او در روزنامههای عمده هلند به چاپ میرسیدند، مانند دی ولكسكرانت و هت پارول. دوربین رولیكورد او كم كم جای خود را به دوربین ایكا با لنزهای تله فوتو داد و این منجر به تغییر در سبك و دینامیك تصاویر او شد تا عكسهایش ژورنالیستیتر شود. بعد از یك دوره سر در گمی در روابط، او عاشق گردا وان در وین شد كه در آن هنگام دانشجوی مجسمهسازی شد و در سال ۱۹۵۷ با او ازدواج كرد.
در همان سال به دعوت برادر همسرش كه یك مردمشناس بود عازم آفریقا شد. این شخص برای موسسهای كار میكرد كه اولین بار دو كتاب او را منتشر كرد و پول بلیط هواپیمای او را داد و قصد داشت تا سفر او را در قالب یك كتاب منتشر سازد: كتابها همواره دارای چارچوب معروف وان در السكن بودند و او بیش از ۲۰ عدد از این كتابها را منتشر ساخت. همه این كتابها دارای نشان او هستند. وی با طراحان برجسته هلندی كار كرد اما اثر كار خود او همیشه نمایان بود. كولاژهای چاپ شده او همواره از دیوارهای خانهاش آویزان بودند. او دائماً روشهای تقویت تصاویر به وسیله خود آن ها و نیز كنتراست آنها با یكدیگر یا نمایش یك خط فكری را آزمایش میكرد.
باگارا كه روایت سفر وان در السكن به افریقاست در سال ۱۹۵۸ چاپ شد. این كتاب زیبا واكنش كتبی را ایجاد نمود. همانطور كه انتظار میرود،این كتاب فاقد آثار انسانشناسی است. او از پستی بلندیهای دراماتیك روستای باندا با شور و شعری عكس گرفته كه مختص خود اوست.
كتاب بعدی او به نام «زندگی شیرین» سند مهارت او است. عكسها و نیز روایت با زیبایی و پویایی خود اثرگذار مینمایند. این كتاب در سال ۱۹۶۶ تقریباً شش سال بعد از سفر ۱۴ ماهه او با گردا به آفریقای غربی و جنوبی، مالزی، سنگاپور، هنگ كنگ، ژاپن، مكزیك و امریكای شمالی منتشر شد. در طی این سفرها، به ویژه در ژاپن، او روش مشاهده خود را كامل كرد. در این جا او صرفاً مشاهده گر نیست بلكه كارگردان نیز هست. تفاوت كاملی میان عكسهای گرفته شده در دوربان و اوزاكا مشاهده میشود.
اولی تصویری روشن از تبعیض نژادی در افریقای جنوبی است و نقطه اوج آن كلك چاپی است كه به عابر سفیدپوست هالهای نور میدهد. این نوع چاپ در هلند رایج بود. به ویژه در دهه ۱۹۷۰. تصویر دوم رویارویی مستقیمی را نشان می دهد كه تقریباً نمایشی تهدیدآمیز از جذابیت ژاپنی است، گروهی از تصاویر كه میتواند برای عكاس مرگآفرین باشد: تصویری مبتنی بر تقابل.
سالها بعد در یك مصاحبه رادیویی در سال ۱۹۸۷، وان در السكن كه روشش شبیه به شكاری بوده كه طی آن او از دور دست طعمه خود را كه زوجهای زیبا، شگفتانگیز و پر رمز و راز بودند میدیده و سپس روی آنها زوم میكرده(و سر انجام به موقع آنها را با یك لنز زاویه باز می گرفته است.) شرح این روش، شامل تغییر لنز دارای كیفیتی فیلمگونه است. این تصادفی نیست. در طی همین سفر به دور دنیا، فیلم كه تا آن موقع او به طور آزمایشی مورد استفاده قرار میداد به تدریج تبدیل به مدیوم ثانویه او شد. با یك فیلم برای انجمن كشتیرانی هلند او توانست مخارج سفر خود و گردا با قایق را تأمین نماید. منبع دوم پول به وسیله فیلمهای مسافرتی تأمین شد كه او با گردا تولید كرد: این فیلمها به صورت ماهانه توسط تلویزیون هلند پخش شد.
وان در السكن به سختی توانست ناشری را برای اثر خود موسوم به «دنیای دیوانه» پیدا كند. این كتاب مربوط به سفر او به دور دنیا بود. تا حدی به دلیل استیصال، او در دهه ۱۹۶۰ شروع به فیلمبرداری با دفعات بیشتری كرد و فیلمهای مستند و مصاحبههای تلویزیونی زیادی ساخت كه به دلیل تكنیك نسبتاً ساده و قابل مانور آن با سینما واریته شباهت زیادی داشت. مانند رابرت فرانك كه شروع به فیلمبرداری در همان زمان كرد وان در السكن موضوعات خام و یا زندگینامه خود را ترجیح میداد. برای هلند، رویكرد وان در السكن خروج كامل از تلویزیون فعلی را نشان داد، كه به صورت رسمی كارگردانی شد. در بسیاری از فیلمهایش او نقش یك شخص و یك عكاس و یك فیلمبردار را بازی میكرد. یكی از نمونههادوربین محبوب ۱۹۷۱ است كه تصویر خود اوست كه تا حدی به وسیله گردا گرفته شده است و وان در السكن به خاطر آن جایزه سینماتو گرافی را دریافت نمود.
در ارتباط با انتشار «زندگی شیرین» در سال ۱۹۸۶ موزه استدلیك در آمستردام یك نمایشگاه از آثار قبلی او تحت عنوان «هی، اونو دیدی؟» ترتیب داد. این وداع وان در السكن با عكاسی بود. این آثار كه كاملاً با سبك دهه ۱۹۶۰ هماهنگ بود به عنوان یك رویداد بزرگ ظاهر شد. ورودی كه شامل یك راهروی كوچك بود كه دیوارهای آن با عكسها پوشیده شده بود. در اولین اتاق صدای یك روزنامهنگار معروف كه از یك خیمه كاغذ طلایی میآمد شنیده می شد كه یك كتابچه كلاسیك را میخواند. این كتابچه مربوط به عكاسی با موضوع تجهیز یك تاریكخانه بود. در داخل خیمه مذكور تاریكخانه قرار داشت: یك هرج و مرج بیسابقه. این نمایشگاه مركب از تعداد زیادی عكس، صفحههای كنتاكت، اسلاید و اظهارات عكاس بود. كتاب همراه با آن كه در ۷ چاپ خارجی منتشر گردید به همان اندازه موفق بود و بدین ترتیب این نه تنها یك وداع نبود بلكه شروعی جدید بود.
به دنبال این رویداد، او با مجله با كیفیت «خیابان» قرارداد بست و تا سال ۱۹۷۹ با این مجله كار كرد و با نویسندگان مشهور در سفرها همراه شد. از روی این اثر كه اغلب به صورت اسلایدهای رنگی بود او گلچینی برداشت نمود و به صورت كتاب دوستت دارم ۱۹۷۷ درآورد. او گفت كه این كتاب مردم، كتاب زنان و مردان، لیبیدو، سكس، عشق و دوستی است. شرح شادی، غم، رنج، مرگ،جنگ، شجاعت و زندگی است. Joie de vivre و درگیری كه در این شرح ظاهر می شوند ویژگی وان در السكن هستند.
عكسها از جمله دوستت دارم نه فقط از اشكال مختلف عشق و شهوت بلكه از نفرت، هماهنگی و ستایش شیوه ادامه راه توسط اشخاص تحت شرایط باورنكردنی بهره میبرد. بنابراین كتاب فوق در یك مفهوم پاسخ دهه ۱۹۷۰ به خانواده نوع بشر است. تركیبی پویا از تحولات شدید اجتماعی و پدیدههای آن سالها، از فرهنگ آزادی جنسی گرفته تا عواقب سریع قحطی در بنگلادش. بر خلاف خانواده نوع بشر، این مبتنی بر ایدئولوژی برابری نیست بلكه بر اساس احترام به فردیت است. اد فردی خوش سلیقه بود اما همچنین فردی بود كه دارای وجدان اجتماعی نیرومندی بود. او كه یك فردگرا هرج و مرج طلب یا آنارشیست بود به هیچ دستهبندی و جناح سیاسی وابسته نبود، اگر چه دو برنامه تلویزیونی درباره جهان سوم تولید كرد كه منجر به جمعآوری پول به صورت گسترده شد. معروفترین اینها یك برنامه درباره قحطی سال ۱۹۷۴ در بنگلادش بود. این اثر نتیجه مستقیم قرارداد عكاسی با یك هفتهنامه بود. (دوستت دارم) نیز در موزه استدلیك ��ه نمایش درآمد. در طی این دوره وان در السكن همچنان با این شكل از نمایش كار میكرد. یك اجبار مشابه در آزمایش در سال ۱۹۷۸ منجر به ایجاد كتاب بیتكلف و شاد بهنام «سلام» شد كه در آن او تصاویری رنگی از زوجهایی كه در گذشته عكاسی كرده بود در كنار هم قرار داد. این سه مضمون به دهههای آخر زندگی اد شكل می دهند: خانهای جدید و عشقی جدید در روستای آن سوی آمستردام، علاقه روبه رشد به ژاپن كه در خلال سفرها كتابها و نمایشها نشان داده شده و سرانجام بیماری نهایی كه منجر به ایجاد شاهكار آخر او یعنی فیلم خداحافظی شد. ازدواج او با گردا كه از او دو بچه داشت در آغاز دهه ۱۹۷۰ متلاشی شد. وان در السكن كه ساكن شهر بود به یك مزرعه در ایسلمیر در نزدیكی ادام نقل مكان كرد و برای مدتی عكاسی و فیلمبرداری را كنار گذاشت. بعد از مدتی تنها زندگی كردن او شروع به برقراری ارتباط با زنی جوانتر به نام آنك هیل هورست نمود. الهام او بازگشت. آنها صاحب یك پسر بچه شدند و در سال ۱۹۸۰ وی كتاب خود موسوم به ماجراهای ییلاق را منتشر كرد. این كتاب كه به صورت فیلم هم درآمد به تمجید از زندگی روستا میپردازد و زندگی خانوادگی در تصاویر شخصی و بسیار رمانتیك را تحسین مینماید.
بعد از سفر به دور دنیا، ژاپن و ساكنان آن برای وان در السكن معنای خاصی پیدا كردند. تصاویر اولیه او از ژاپن نشانگر جامعهای است كه هنوز سنتی و بومی خالص است. البته این موضوع به سرعت تغیر كرد و در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ دیگر ژاپن با گذشته فرق داشت. برای خود ژاپن، عكسهای اد ارزش تاریخی زیادی داشتند، چون هیچ عكاس دیگری در آن زمان با چنین شیوهی مستندی كار نمیكرد. یك كتاب از این عكسهای زیبا در سال ۱۹۸۷ در ژاپن چاپ شد. مثل همیسیشه، اشخاص غیر عادی بودند كه توجه او را به خود جلب میكردند: همراه با زندگی خیابانی، او بقدرت مردانگی یاكوزاها ـ جنایتكاران ژاپنی ـ و مناسك كشتیگیران سامو و گیشاها را به تصویر كشید.
به ویژه در دهه ۱۹۸۰، وان در السكن مكرراً به ژاپن سفر كرد و هدفش نگارش كتابی فراگیر بود كه سرانجام در سال ۱۹۸۸ تحت عنوان «كشف ژاپن» منتشر شد. در این اثر وان در السكن خود را مجذوب تمایز مشخص میان كهن و روشهای فعالی زندگی كه متأثر از غرب است و در میان جوانان بیان میشود نشان میدهد، مضمونی كه او در دهه ۱۹۸۰ در آمستردام كشف نمود. تحسین خود ژاپنیها نیز موجب ایجاد نمایشگاههایی در این كشور شد و كارهای قبلی نیز به زبان ژاپنی مجدداً منتشر گردید و كار او بارها و بارها نمایش داده شد. نمایشگاه آثار قبلی او بلافاصله بعد از مرگ وی در سال ۱۹۹۳ در توكیو و اوزاكا برگزار گردید.
منبع:
Visser Hripsime _ Van Der Elsken. Phaidon.۲۰۰۲
منبع:
http://www.akkasee.com/
0 notes