#صحنه
Explore tagged Tumblr posts
Text
آزیتا (۱۳) - رزیتا (۵)
من زیر کوهی از عضله که اسم قشنگش رزیتا بود دفن شدم. بدن رزیتا به قدری عضلانی و پهن پیکر بود که منو کاملا در بر گرفت. دستشو برد زیر کمر من و در حالی که کیرم هنوز توی کص کلوچه اش بود و کصش رو به بدن من فشار میداد منو بغل گرفت و به عضلات ورزیده و سفت خودش فشار میداد. من که به سختی نفس میکشیدم فقط میتونستم کول های عضلانی رزیتا رو لیس بزنم. بوی عرق سکسی رزیتا توی مشامم میپیچید و منو مست تر میکرد. عرقش اصلا تند نبود. به نظر من خوشبو ترین عطر دنیا بود. رزیتا منو توی آغوشش شل کرد و چند دقیقه ای به همون حال توی آغوش رزیتا بودم. کیرم توی کص رزیتا پژمرده شده بود. سرش رو بلند کرد و توی چشمام خیره شد. صورتش توی نور بنفش شب خواب اتاق مثل بلور میدرخشید. من یدفه یادم اومد و گفتم:« رزیتا... راستی آبم... آبمو ریختم توش! 😱»
رزیتا لبخند خوشگلی زد و گفت:« نگران نباش عزیزم... از دیروز PMS بودم و احتمال بارداریم الان صفره 😏...» من که گمونم شکل علامت سوال شده بودم پرسیدم:« PMS یعنی چی؟؟؟...» رزیتا خندید و واسم ذوق کرد. منو توی بغلش چلوند و لبمو بوسید و گفت:« جوجه رنگی خوشگل کردنی من!... یه دوره یا نمیدونم همچین چیزیه که قبل از پریودی دخترا دچارش میشن... یه سری علائم داره...» زدم وسط حرفش و گفتم:« چه علائمی...» رزیتا گفت:« علائمش توی همه یکسان نیست مهرداد قشنگم... من یکم بداخلاق میشم و افسرده و سینه هامم سفت میشه و درد دار میشه!... 😏 راستش علت اینکه امشب هم اینطوری ازت استقبال کردم همین بود... ببخشید... خیلی زشت بود حرفا و رفتارم 🫣» من تا اومدم بگم:« نه این چه حرفیه؟!» رزیتا با ذوق گفت:« ولی تو انگار اکسیر بودی جوجه خوشگلم... کلا حالمو عوض کردی با اومدنت... 🥰... و خب این پسر خوب و ناز باید جایزه میگرفت دیگه!...» من همینجور ماتم برده بود. منظور رزیتا از جایزه چی بود؟... سکس عایا؟... که خود رزیتا صورتش رو آورد جلو و بینی قشنگ خوشگلش رو به بینی من مالید و آروم گفت:« جایزه ات همینه که آبتو بریزی تو کصم! 😈🫦»
اینو که گفت یهو کصش خیس شد و کیر منم دوباره شروع به بزرگ شدن کرد و ساقه کیرم خیس شد... رونهای عضلانیش رو به هم نزدیک کرد و پاهای نحیف من بین اون رونهای عضلانی و قطور داشت له میشد. اما چنان در خال لذت بردن بودم که اصلا درد برام معنی نداشت. رزیتا لبشو گذاشت روی لبم و شروع کرد به بوسیدن فرانسوی. عاشق این بوسه هستم. طعم بی نظیر زبون و لبهای رزیتا منو مست کرده بود. بزاقش طعم عسل داشت. کیرم دوباره داشت راست میشد، اما اینبار توی کص گرم و تنگ و خیس رزیتا. وقتی به خودم اومدم که رزیتا داشت دوباره روی کیر من تلمبه میزد. با چنان قدرتی تلمبه میزد که تخت میپربد بالا و پایین و صدای قیژ قیژ تختخواب مثل ریتم زیر صدای ناله و آه رزیتا گوش منو نوازش میکرد. اصلا توی حال خودمون نبودیم. یدفه چشمای رزیتا باز شد و به من خیره شد... زبونش دور لبش میچرخید و چشماش خمار شد... انگار بدنش روی جثه نحیف من سنگین تر شد... یدفه از منظره کول و گردن رزیتا چهره ی زیبای یه ملکه عضلانی توی نور بنفش و سکسی اتاق نمایان شد و من شوکه شدم 😱😱😱 آزیتااااااا!!!! 😳😳😳 آزیتا که کاملا روی کمر رزیتا جا خوش کرده بود، در حالی که توی چشمای من زل زده بود، صورتش رو آورد کنار گوش رزی و گفت:« شما دوتا کفتر عاشق... آب منو آوردین سکسیااااا... مگه میزارین آدم بخوابه؟!!!😉🤤🤤🤤» و شروع کرد به خوردن گوش و پشت گوش رزیتا. چشمای رزیتا بسته شد و لبش رو گاز گرفت و گفت:« جوووووووون... مامان کص خوشگلم... زودتر میومدی خب!... » من که پشمام درجا ریخت. انگار آزیتا داشت کصش رو میمالید به کون رزیتا و کیر منم توی کص رزیتا به حد انفجار رسیده بود. آزیتا روی کون دخترش تلمبه میزد و رزیتا روی کیر من!... صدای ناله و آه این مادر و دختر منو داشت دیوونه میکرد. چون یه بار ارضا شده بودم ارضا دوم مدت بیشتری زمان میبرد. صحنه واسه من، سکسی تر از اینم شد. وقتی که رزیتا گردنش رو به طرف راست چرخوند و این دو تا ماده شیر عضلانی شروع کردن به لب گرفتن فرانسوی از هم 😱😱😱 پشماااااااااااااااامممم!
یجوری لبهای همدیگه رو میخوردن که حتی قابل وصف هم نیست. یدفه رزیتا که معلوم بود خیلی خیلی حشری و برانگیخته شده لب مامانش رو ول کرد و شروع کرد به خوردن گردن من از اون طرف آزیتا هم افتاد روی صورت منو شروع کرد ازم لب بگیره. دیگه میتونم بگم من انگار توی دنیای دیگه ای بودم. نمیدونم چند دقیقه طول کشید چون من داشتم از ثانیه ثانیه اش لذت میبردم. یادمه که یدفه مادر و دختر با هم اورگاسم شدن... اونم چه اورگاسمی... برای ۳۰ ثانیه بدن های عضلانی و ورزیده شون میلرزید و من زیر اون توده ی عضله له شدم. اما این پایان ماجرا نبود... من ارضا نشده بودم و کیرم هنوز بزرگ بود.
آزیتا در حالی که کمر و کول های رزیتا رو میلیسید گفت:« اووووووم... باز میخوام... بازم میخواااااام... من کیر میخوام...» یدفه رزیتا از روی کیر من بلند شد... کیرم که در حال انفجار بود مثل ��نگشتی که از توی دهن با فشار به داخل لپ میاد بیرون « لاپی» کرد و در اومد. من یه لحظه بدن این دو تا مادر و دختر رو دیدم و ماتم برد!... اووووو مااااااای گاااااااااد 😱🤯 مگه میشه اینقدر عضله روی بدن یه زن و دختر!!!! آزیتا که کصش مثل همیشه باد کرده بود سریع نشست روی کیر من و کیرم یه باره تا اعماق کصش رو در نوردید... یه جوری آزیتا گفت:« آآآاااااخخخخششش» که کمرم لرزید. رزیتا برگشت و با کص مبارک خودش که بوی بهشت میداد یدفه نشست روی صورت من... من که نمیدیدم اونا با هم چیکار میکردم ولی صدای بوسه های فرانسوی و آه و ناله همزمان شون بلند شد. و من خوردنی ترین خوردنی دنیا توی دهنم بود. به کص کلوچه ای ۱۸ ساله که مزه ی عسل میداد... 😋😋😋 فقط یکم مشکل تنفس داشتم که اونم رزیتا با کمی تکون خوردن روی صورت من حلش کرد.
شاید باورش براتون سخت باشه ولی ارضا شدن من نیم ساعت طول کشید... واسه خودمم باور کردنی نبود!... توی این مدت آزیتا و رزیتا هر دو اورگاسم شدم و سر انجام هم آب من این بار توی کص تپل آزیتا پمپ شد.
20 notes
·
View notes
Note
واکنش منم مثل هموطن دیگمون بود که پیام داده بود وقتی پیجت رو پیدا کردم😭✨
finding other Persians with passion and interest in historical stuff brings me unfathomable joy 🥲
(also as someone who was blowing her friends’ minds by talking nonstop about KOH for a whole month!)
btw it isn’t weird if we use English to talk in tumblr, is it?…
ما همیشه تو هر صحنه ای حاضریم نگران نباشین😂🙌🏻 فندوم خودتونه تعارف اینا نکنین،درخواست بدین ،خلاصه کاملااا راحت باشین🦥
هر جور خودتون دوست دارین ولی اولویت من، فارسیه🤍🔥
Fanart by: me
#fiction#kingdom of heaven#baldwin iv#fandom#king baldwin iv#kingdom of heaven 2005#the leper king#art#artists on tumblr#imagine#kingdom of heaven fandom#koh fandom#koh#digital artist#illustration#dancers#aethestic#love
50 notes
·
View notes
Text
Drawing 🏃♂️➡️
The initial design is finished. I just don't know what they're going through, at first I wanted it to be a side-swipe pregnancy scene but I think it's too early and illogical, I also have doubts about what they'll say to each other, so....what do you think? How about a little survey?! If you have an idea about this, please share it with me!🙏🏼
Also, I thank @andrudibuja very much for this idea🫶
ترجمه :در حال کشیدن🏃♂️➡️ طرح اولیه تموم شده. من فقط نمیدونم که اونا در چه شرایطی هستند، اول میخواستم این صحنه ای از بارداری سایدسوایپ باشه اما فکرمیکنم این خیلی زود و غیر منطقیه ، همچنین در مورد حرف هایی هم که به هم قراره بزنن هم تردید دارم، پس....نظرتان در مورد یک نظر سنجی ک��چک چیه؟ اگر ایده ای در این مورد دارید ممنون میشم با من به اشتراک بگذارید!🙏🏼 (الل خصوص از توی که میتونی اینو میخونی) همچینین من از @andrudibuja برای این ایده بسیار سپاس گذارم🫶
12 notes
·
View notes
Text
🍃به نام او 🍃
تنها کسی که بطور مداوم در هر صحنه از زندگی ما حضور دارد کیست؟
بطور قطع و یقین این فرد کسی جز "خود" ما نمیتواند باشد. این "خود" در هر لحظه از زندگی به ما یاداوری میکند که برای ساختن یک زندگی معنادار است که در روی این سیاره حلول و تجسم یافته ایم.
در این هفته این "خود" با انرژی مارس در اتش ثابت لئو، برای بیان این خواسته قدرت می یابد و مرکوری مستقیم میشود تا ما با ذهن و نگرشی جدید، قدرت درونی خود را درک کنیم. مشتری نیز پس از ۱۲ سال به نشان خاک ثابت تارس وارد میشود بما در رشد و توسعه این قدرت و منابع درونی برای ساختن یک زندگی معنادار یاری رساند.
من، ایدا فرد، راهنمای انرژیهای اینهفته را برای شما نوشته ام که در صورت علاقه میتوانید آن را در وبلاگ فارسی آسترولوژی مطالعه نمایید
و امیدوارم انها بتوانند راهی را برای حرکت رو به رشد در زندگیتان نشانتان دهند.
🍃🌾🌙
https://farsiastrology.com/blog/
31 notes
·
View notes
Text
"ضریب جمهور"
Made with Powered by DALL·E 3. For @30ahchaleh
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
نشانه
بسیار فیلم های خلافکارانه بر اساس واقعیت ساخته شده است که در آن مجرم وقتی به قدرت خودش ایمان دارد پلیس را با گذاشتن نشانههایی عمدی از خودش به چالش میکشد
اما وقتی مجرم بشود مجرمین یعنی سازمانی با تعداد افرادی مرتکب جرم شوند دیگر بر جای گذاشتن نشانه به عمد آن معنای قبل را ندارد
.
دار و دسته ها Gangs
در این حالت فرای خط و نشان کشیدن و گوشزد کردن ، یک نوع قدرت نمایی علنی برای آحاد مردم جامعه مخاطب هم هست تا بجز رقیب آنها نیز حساب کار دستشان بیاید
این نشانه ها میتواند در صحنه جرم یا بعدها به صورت های مختلف گذاشته یا داده شود
برای "نشانه" دادن بهترین روش در این وادی "وانمود" کردن به درز اطلاعاتی هست
که مُد این روزهای دنیا "هک" میباشد و البته مسخره تربن شکل آن که در ایران باب شده درز "فایل صوتی" میباشد
.
ضریب جمهور
اما یک روش قدیمی هم هست که بر پایهی درز اطلاعاتی میباشد و به آن شبهه و شایعه سازی میگویند
کمتر ریاضی دوست و ریاضی دانی هست که درست بعد از اعلام نتایج بنشیند و با عددهای کاندیدا ها ور برود
اما میبینیم ثانیهای از انتشار نتایج نگذشته که در شبکه های اجتماعی به طور وسیع موضوع "ضریب سه" پخش میشود
.
داستان چیست ؟
دار و دسته خامنهای با آن نمایش راهپیمایی روز غدیرخم چنان وهمی به خامنهای از انتخابات باشکوه داده بودند که خامنهای در سخنرانی خود برای روز انتخابات رای در این انتخابات را با رای به نظام گره زد
در ساعات انتخابات هم صداوسیمای خامنهای ، خبر از حضور پرشور و پرتعداد مردم در پای صندوق های رای میداد
.
وقتی ورق بر میگردد
دار و دسته خامنهای از کدام رقیب رو دست خورد آنچنانکه خامنهای را به سکوتی بیسابقه در فردای اعلام نتایج فرو برد
در سال۸۴ وقتی در رقابت های ریاست جمهوری احمدی نژاد و رفسنجانی به دور دوم رفتند ، خامنهای پس از تبریک به ملت باز از آنها خواست که در دور دوم هم همینطور باشکوه شرکت کنند چراکه کار تمام نشده است
اما این بار 🤐و🤐و🤐…ـ
.
خط و نشان
مسئول برگذاری انتخابات بر عهده دار و دسته رئیسی بود
در دروغگویی هم کم از بقیه دار و دسته ها نیستند
میتوانستند بجای 3 ضربدر 6 کنند یا طوری عددسازی کنند که تابلو نباشد (البته در صورت داشتن ضریب هوشـی😅) و بعد منتخب خود "جلیلی" را هم از صندوق بیرون بکشند
آب از آب هم تکان نمیخورد
اصلاح طلب ها کمی غر میزدند و
مردم هم سکوت کرده به دعوای آنها نگاه میکردند
اما آن موقع آن کارشان ، خط و نشان کشیدن و تودهنی به خامنهای و دار و دستهاش و آنچه در مقدمه گفتم تلقی نمیشد با چاشنی علنی🌶ـ
.
دور دوم
در این مدت تا دور دوم انتخابات گفتگوهای پشت پرده بین دار و دسته ها انجام خواهد شد
شما را به تماشای پرده دوم این نمایش نامه در جمعه پیش رو دعوت میکنم
تا بعدا به شما بگویم چرا بر خلاف تمام دوره های انتخاباتی چنین کردند و چنین شد
END
.
.
.
2 notes
·
View notes
Text
عندما انتهت إجازته وركب الطائرة عائداً إلى بلده ..
كان بجانبه إمرأة مسنة من الفلاحات.. في الطائرة قاموا بتقديم وجبات الطعام ومع كل وجبة قطعة حلوى بيضاء.. المرأة المسنة فتحت قطعة الحلوى وبدأت تأكلها بقطعة خبز ظناً منها أنها ��طعة جبنة بسبب اللون الأبيض.. وعندما اكتشفت أنها حلوى شعرت بإحراج شديد ونظرت إلى الرجل الذي بجانبها ، فتظاهر بأنه لم يرَ ما حصل..
ثوان قليلة ، قام بفتح قطعة الحلوى من صحنه وقام بما قامت به المرأة المسنة تماماً فضحكتْ المرأة.. فقال لها : سيدتي لماذا لم تخبريني أنها حلوى وليست جبنة.. فقالت المرأة : وأنا كذلك كنت أظنها جبنة مثلك !
- هناك مثل سويدي يقول:
“جبر الخواطر.. أرخص أنواع السعادة وأغلاها في نفس الوقت." 💗
#خانات_الذكريات
3 notes
·
View notes
Text
پاتریس لکونت، کارگردان، فیلمنامهنویس، بازیگر و نویسندهی کمیک استریپ فرانسوی، فیلم سینمایی جواهرات کاستافیوره را میسازد
او در اینباره میگوید
ساخت جواهرات کاستافیوره بهصورت لایو-اکشن. سپردن تمام نقشها، حتی فرعیترین نقشها به بازیگران سرشناس. تا در اطراف تنتن، درخشانترین بازیگران موجود را تشکیل دهم. وقتی اینها را مینویسم (در ژوئن 2022 هستیم)، هنوز هیچ کاری انجام نشدهاست. مذاکره با پارامونت پیکچرز پیچیده است، اما من تسلیم نمیشوم. بهتر! هر شب با تصور لباسها و صحنههایی بهخواب میروم که نسخهای دقیق از نقاشیهای هرژه باشد. بازیگرانی واقعیتر از زندگی، سکوتی که اتفاق میافتد، و منشی صحنه که اعلام میکند: جواهرات کاستافیوره، سکانس 24، برداشت پنجم! پس چشمانم را میبندم. مطمئنم که روزی این اتفاق خواهد افتاد
2 notes
·
View notes
Text
شنبه ۱۴ مرداد ۴۰۲
سکانسی آشنا و انگار تکرار یک صحنه با آدمها، دیالوگها، اتفاقات و حتی احساسات کاملا مشابه!
این اتفاق زمانی رخ میده که تو، این سکانس رو سری قبل در رویا تجربه کرده و شاید ساختی. #دژاوو
2 notes
·
View notes
Text
عکاسی حرفه ای از زیورآلات
عکاسان ما برای داشتن بهترین نورپردازی به منظور عکاسی از زیورآلات و سایر اجسام تزیینی و ظریف، ابتدا منبع نور مناسب و جهت درست آن را تعیین می کنند و در چیدمان صحنه قبل از هر چیز به تامین نور و تنظیم شدت و زاویه آن دقت میکنند.
با اینکه بهترین گزینه برای این کار، استفاده از نور طبیعی است اما در بسیاری از موارد نورهای موضعی و دیمر دار و همچنین زوایای مختلف باعث خلق تصاویر هنری خارق العاده می شود. نورپردازی به معنی روشن شدن سوژه و اطراف آن نیست. اتفاقا در بسیار از موارد بهترین نورپردازی ها با تغییر در میزان نور وزودی و همچنین جهت دهی درست به آم میسر می شود.
دقت کنید که شدت نور باید متناسب با نوع عکس هایی باشد که در خروجی کار می خواهید داشته باشید. ما برای جلوگیری از نورپردازی اضافی، با استفاده از پردهها و فیلترهای مخصوص، شدت نور را کنترل کرده و به این ترتیب، بهترین نورپردازی برای عکاسی از زیورآلات را طراحی می کنیم. این کار در هر پروژه متفاوت است و باید دقیقا متناسب با شرایط محیطی و نوع محصولات تنظیم شود.
از چه دوربین و لنز هایی برای عکاسی از زیورآلات می شود؟
ما برای اینکه بهترین خروجی را در عکاسی از زیورآلات ��اشته باشیم از به روزترین تجهیزات استفاده می کنیم. مثلا دوربین های DSLR یا Mirrorless با لنز های ماکرو و لنزهای مکمل بهره می بریم. همچنین، دوربین هایی با سنسور بزرگ و با کیفیت تصویر بالا نیز برای عکاسی از زیورآلات خروجی متفاوت و جذابی را به ما می دهند که در این نوع عکاسی ها استفاده می کنیم. لنز های ماکرو، قابلیت فوکوس کردن در فاصله نزدیک را دارند و به صورت خاص برای عکاسی از جزئیات کوچک و نزدیک به کار می روند. معمولا لنز های 60 میلیمتر و 100 میلیمتر ماکرو برای اینکار بسیار مناسب هستند و عکاسان حرفه ای ما هم از همین ابزارها استفاده می کنند.
2 notes
·
View notes
Text
عادات بدی که دیگران را از ما دور میکند
همه ما عادتهای بدی داریم، اما برخی از عادتها هستند که موجب آزار اطرافیان مان میشوند. عاداتی، چون با صدا آدامس جویدن، تکان دادن پاها یا قطع کردن صحبتهای دیگران... این عادات رایج موجب میشود که دیگران پس از مدتی ارتباط شان را به شما کم کنند یا ترجیح دهند که در کنار شما ننشینند. اگر دوست دارید که این اتفاق برایتان نیفتد، این عادات آزاردهنده را از خود دور کنید.
آدامس جویدن
شاید شما از جویدن یا باد کردن آدامسی که در دهان تان است، به وجد آیید، اما اطرافیان تان چطور؟ بدون شک افرادی که در اطراف شما هستند، علاقهای به شنیدن صدای آدامس جویدن شما ندارد. این موضوع برای افرادی که به بیماری صدابیزاری مبتلا هستند، عذاب آورتر است؛ بنابراین این بار که میخواهید در کنار دیگران آدامس بجوید، حواس تان باشد که با دهان بسته بجوید، در غیر این صورت دیگران را از اطراف تان فراری خواهید داد.
تکان دادن پاها
اگر شما پهلوی کسی بنشینید که مدام پاهایش را تکان میدهد، اعصابت تان بهم نمیریزد؟ آیا تمرکزتان بهم نمیخورد؟ تحقیقات نشان داده که تکان دادن پا یکی از نشانههای عصبانیت است. در واقع زمانی که شما در جمعی نشسته اید و پاهایتان را تکان میدهید، این پیغام را به دیگران منتقل میکنید که عصبانی و ناآرام هستید. از آنجا که پاها بزرگترین اعضای بدن شما هستند، در واقع با تکان دادن آنها توجه همه را به خود جلب میکنید.
اگر چه بسیاری افراد میتوانند این عادت را کنار بگذارند، اما طبق تحقیقات، ترک این عادت برای ۷ تا ۱۰ درصد افراد غیر ممکن است. به عنوان مثال افرادی که به بیماری سندروم پای بی قرار مبتلا هستند، به دلیل احساس ناخوشایندی که در پاهایشان دارند، مجبورند برای رهایی این حس، پاهای خود را تکان دهند.
با صدا غذا خوردن
غذا خوردن یکی از لذت بخشترین کارهای جهان است، به شرط این که موجب آزار دیگران نشود. آیا شما دوست دارید کنار کسی بنشینید که با دهان باز غذا میخورد؟ آیا شنیدن صدای دهان دیگری برای شما ناخوشایند نیست؟ مسلما هیچکس دوست ندارد که صدای غذا خوردن دیگران را بشنود. جدا از آن، یک نوع بیماری به نام صدابیزاری نیز وجود دارد که یک نوع اختلال عصبی ست و فرد مبتلا به آن با شنیدن بعضی صداهای خاص دچار احساسات منفی شدیدی مانند عصبانیت، گریختن، تنفر و انزجار میشود؛ بنابراین باید هنگام غذا خوردن یا جویدن آدامس، حواسمان بیشتر به دهان مان باشد تا موجب آزار دیگران نشویم.
تکیه کلام
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به یک سخنرانی گوش دهید و ناگهان متوجه شوید که سخنران یک کلمه را بیش از حد تکرار میکند؟ مطمئنا شنیدن یک کلمه به طور مدام، احساس خوشایندی را به شما منتقل نخواهد کرد. برخیها عادت دارند که هنگام صحبت کردند مدام از کلمه «ام» یا «در واقع» یا حتی «مثلا» ... استفاده کنند. تکرار این کلمات هنگام صحبت کردن میتواند آنقدر آزاردهنده باشد که حتی تمرکز شنونده را بهم بزند؛ بنابراین بهتر است که این عادات آزاردهنده را با تمرین از خو�� دور کنید.
تف کردن
بارها پیش آمده که ما در کوچه و خیابان افرادی را میبینیم که روی زمین تف میکنند. در این شرایط چهره مان در هم میرود و از این که چگونه آنها به خودشان اجازه این کار را میدهند، عصبانی میشویم. واقعا چه کسی از تماشای آب دهان دیگری که روی زمین افتاده، خوشش میآید؟ تحقیقات نشان داده که برخی از آقایان فکر میکنند که این کار بسیار هم جذاب است! اما سوال اینجاست، آیا آنها خودشان هم از دیدن این صحنه لذت میبرند؟ اصلا چرا تنها آقایان این کار را انجام میدهند؟ مطالعات نشان داده که آب دهان آقایانی که بدن سالمی دارند از آب دهان خانمها بیشتر است، از این رو حجم زیاد این مایع را در دهان شان احساس میکنند. اما بهتر است که به جای تف کردن آن در خیابان، آن را بی صدا در دستمالی بیاندازیم.
ناخن جویدن
شاید باورش برایتان سخت باشد، اما میلیونها نفر در جهان به جویدن ناخن هایشان مبتلا هستند. مطالعات نشان داده که این کار ضررهای زیادی دارد، به عنوان مثال ناخن هایتان پس از مدتی رشد خود را از دست میدهند یا بدتر از آن، میکروبها از زیر ناخنها و از راه دهان به بدن تان منتقل میشوند. اما چرا با وجود این که این حقیقت را میدانیم، باز هم نمیتوانیم از این عادت دست بکشیم؟ طبق تحقیقات انجام شده، ناخن جویدن مانند نیکوتین عمل میکند. یعنی زمانی که افراد دچار استرس یا بی قراری میشوند، با جویدن ناخن به آرامش میرسند. اما از آنجا که این عادت ظاهر زیبایی ندارد، بهتر است که به جای آن به روشهای دیگری برای رسیدن به آرامش پناه ببرید.
شکستن قلنج
شکستن قلنج انگشتان دست، گردن، کمر و... شاید خستگی شما را در کند و به شما حس خوبی دهد، اما برای اطرافیانتان چندش آور است. احتمالا زمانی که شما استخوانهای بدن تان را به صدا در میآورید، این جمله را از دیگران شنیده اید که «این کار را نکن، در آینده دچار آرتریت یا الهتاب مفاصل میشوی». اگر چه این جملهای که ما از بچگی شنیده ایم، صحت ندارد، اما بهتر است که برای آزار ندادن دیگران، این کار را انجام ندهیم.
بازی با اتود
حتما در جلسات کاری دیده اید که برخی از افراد مدام با اتودی که در دست دارند، بازی میکنند و صدای تلق تلق در میآورند. این صدا نیز روی مخ است و تمرکز اطرافیان را بهم میزند. شاید شما حواس تان نباشد و به طور ناخودآگاه با اتودتان بازی کنید و مدام نوک آن را به داخل و خارج ببرید، اما این صدا به قدری آزاردهنده است که میتواند دیگران را از اطرافتان بلند کند. بنابراین، اگر شما عادت به بازی با اتودتان را دارید، بهتر است که در جلسات آن را به دست نگیرید یا به جای آن از خودکارهای معمولی استفاده کنید.
قطع کردن صحبت دیگران
صحبت کردن با افرادی که مدام حرفهای ما را قطع میکنند، آزاردهنده است. شاید ما گاهی به طور ناخودآگاه این کار را انجام دهیم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، بسیار آزاردهنده و به اصلاح روی مخ خواهد بود. شاید خودمان هیچگاه نفهمیم که این رفتار زشت است، اما زمانی که فرد دیگری این رفتار را با میکند، تازه به اشتباه مان پی میبریم. شاید هم اینطور فکر کنیم که با قطع کردن حرفهای طرف مقابل و کامل کردن جملات او، داریم به او لطف میکنیم و به مکالمه سرعت میبخشیم، اما این هم آزاردهنده است و از نظر طرف مقابل، بی ادبی تلقی میشود؛ بنابراین بهتر است که همیشه صبر کنیم و منتظر باشیم تا صحبتهای طرف مقابل مان تمام شود، آنوقت آنچه را که میخواهیم به زبان آوریم.
قرض کردن
تا به حال چند بار وسایل دیگران را قرض کرده اید؟ بدون شک همه ما گاهی مجبور به این کار شده ایم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، واقعا آزاردهنده ست؛ به خصوص اگر بدقول هم باشیم و یادمان برود که آن وسیله را به موقع پس بدهیم. برای این که این حس بد را به دیگران منتقل نکنیم، بهتر است که تا جای ممکن از وسایل خودمان استفاده کنیم. بلند صحبت کردن با تلفن
آیا شما هم از این که بغل دستی تان با صدای بلند با تلفن صحبت میکند، عصبی میشوید؟ این عادت یکی دیگر از عادات آزاردهندهای ست که باید ترکش کنیم. اما چرا؟ از آنجا که بلند صحبت کردن شما تمام توجهات را به سمت خود جلب میکند، باعث عدم تمرکز اطرافیان میشود. فکر کنید که شما در حال خواندن متنی هستید و فردی در نزدیکی شما با صدای بلند با تلفن اش حرف میزند، آیا تمرکز شما در این حالت بهم نمیریزد؟ آیا این کار او را بی ادبی نمیپندارید؟ در این شرایط، حتی اگر سعی کنید که تمرکزتان را حفظ کنید و به مکالمه یک طرفه او گوش ندهید، باز هم نمیشود، زیرا ذهن شما به طور ناخودآگاه میخواهد که پیغامهای طرف مقابل را حدس بزند، از این رو قادر به تمرکز روی کار دیگری نمیباشد.
منبع : برترینها
2 notes
·
View notes
Video
youtube
آموزش خانه هوشمند، معرفی زیپاتایل سری جدید هاب مرکزی Zipato Zipatile
معرفی هاب مرکزی خانه هوشمند زیپاتایل از شرکت زیپاتو - Zipato Zipatile Z-wave hub دفتر فروش تهران: 09120331553 دفتر فروش اصفهان: 09130222025 وب سایت ما : https://kashanehgroup.com/ *** Zipatile سیستم کنترل کامل خانه در قالب یک دستگاه واحد است. به راحتی می توان آن را بر روی هر دیواری، در هر خانه ای نصب کرد. ZipaTile با تعداد زیادی سنسور داخلی و ماژولهای سختافزاری جایگزین بسیاری از دستگاههای خانگی مانند سیستم امنیتی، ترموستات، کنترلکننده خودکار، دوربین IP، آژیر هشدار یا اینترکام خواهد شد و آنها را در یک دستگاه هوشمند و زیبا گرد هم میآورد. اتوماسیون خانگی کنترل از راه دور با گوشی هوشمند ایجاد کننده قوانین آنلاین مدیر صحنه مدیر اتاق Z-Wave، ZigBee، Nest، Philips Hue، Sonos، بلوتوث APPLICATIONS Security System Thermostat Elderly Care System Home Automation Video Monitoring Intercom Room Controller SYSTEM ARM Cortex-A9, Quad-core 1.6GHz CPU 1024MB RAM 8192MB FLASH Android 5 Lollipop NETWORK Wi-Fi 802.11 b/g/n Ethernet (with optional adapter) Bluetooth 4.0 Philips Hue Sonos Nest Z-Wave+ (500 series) ZigBee HA SENSORS Noise Light Humidity Temperature Motion Shock POWER Power input: 5VDC Power supply input: 100-240VAC, 50/60Hz Power usage:
#youtube#خانه هوشمند#خانه_هوشمند#هوشمندسازی#هوشمندسازی_ساختمان#هوشمندسازی_برق#برق_هوشمند#روشنایی_هوشمند#درب_برقی#درب_اتوماتیک
0 notes
Text
تفاوت سالن همایش با سالن آمفی تئاتر
سالنهای همایش و سالنهای آمفی تئاتر دو نوع فضای عمومی هستند که برای برگزاری رویدادهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. هر یک از این فضاها ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند و بهطور معمول در مکانهای مختلف مانند دانشگاهها، مراکز فرهنگی، هتلها و سایر اماکن عمومی طراحی و ساخته میشوند. با وجود اینکه این دو سالن ممکن است در برخی ویژگیها شبیه به هم باشند، تفاوتهای مهمی از نظر طراحی، کاربرد و قابلیتهای خاص دارند. در این مقاله، به مقایسه و بررسی تفاوتهای اصلی بین سالن همایش و سالن آمفی تئاتر میپردازیم.
۱. هدف و کاربرد اصلی
۱.۱. سالن همایش
سالن همایش بهطور معمول برای برگزاری رویدادهای بزرگتر و تخصصیتر مانند همایشها، کنفرانسها، سمینارها، نمایشگاهها و جلسات کاری استفاده میشود. این سالنها اغلب بهگونهای طراحی میشوند که امکان برگزاری انواع برنامههای آموزشی، تجاری و علمی را فراهم کنند. در سالن همایش، هدف اصلی تسهیل برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات بین سخنرانان و حضار است. بنابراین، سالنهای همایش معمولاً بهگونهای طراحی میشوند که از تجهیزات صوتی و تصویری پیشرفته برای برقراری ارتباط مؤثر استفاده کنند.
۱.۲. سالن آمفی تئاتر
سالن آمفی تئاتر، همانطور که از نامش پیداست، بیشتر برای نمایشهای تئاتری، کنسرتها، نمایشهای هنری و سایر برنامههای هنری و سرگرمکننده مورد استفاده قرار میگیرد. طراحی این سالنها بهگونهای است که تمام تماشاگران بتوانند بهراحتی از صحنه نمایش یا سخنرانی دیدن کنند. سالنهای آمفی تئاتر معمولاً با ظرفیت بیشتر و طراحی خاصی برای ارائه نمایشهای زنده ساخته میشوند. در این سالنها، توجه به نورپردازی، صدا و دیگر جنبههای نمایشی اهمیت ویژهای دارد.
۲. طراحی و ساختار فضا
۲.۱. ساختار سالن همایش
سالنهای همایش بهطور معمول طراحی سادهتری دارند. صندلیها بهطور ردیفی و موازی با یکدیگر در سالن قرار میگیرند تا حضار بهراحتی بتوانند به سخنران یا پنلهای گفتگو توجه کنند. در این سالنها، میزهایی برای سخنرانان یا ارائهدهندگان اطلاعات قرار میگیرد که ممکن است بهصورت پلتفرم یا استیجهای کوتاه باشد. فضای سالن همایش برای برگزاری نشستهای مختلف و تعامل حضار با سخنرانان و سایر افراد طراحی میشود. سیستمهای صوتی و تصویری بهطور کامل تجهیز شدهاند تا انتقال صدای سخنران یا تصاویر از راه دور بهراحتی انجام شود.
۲.۲. ساختار سالن آمفی تئاتر
در سالنهای آمفی تئاتر، طراحی بهگونهای است که صندلیها بهصورت نیمدایره و در سطوح مختلف قرار میگیرند تا تماشاگران دید بهتری به صحنه داشته باشند. ساختار سالنهای آمفی تئاتر معمولاً بهصورت شیبدار است که از هر نقطه از سالن، تماشاگران بتوانند بدون مانع به صحنه نمایش نگاه کنند. این سالنها معمولاً برای نمایشهای هنری و نمایشی مانند تئاتر، کنسرت و اپرا طراحی شدهاند و فضای آنها بهطور ویژه بهگونهای است که توجه به جلو و استفاده از نورپردازی و صدا در آنها بسیار مهم است.
۳. تجهیزات و امکانات
۳.۱. تجهیزات سالن همایش
در سالنهای همایش، تجهیزات صوتی و تصویری پیشرفته برای ارائه مطالب علمی و تجاری مورد استفاده قرار میگیرند. این سالنها معمولاً دارای پروژکتورها، سیستمهای صوتی با وضوح بالا، و نمایشگرهای بزرگ برای نمایش اسلایدها، ویدئوها و سایر محتواهای بصری هستند. بهعلاوه، سالنهای همایش ممکن است بهصورت کاملاً انعطافپذیر طراحی شوند تا برای برگزاری کارگاهها، میزگردها یا نمایشگاهها نیز مناسب باشند. فضای سالن همایش ممکن است دارای بخشهای مختلفی مانند استیج، میزهای سخنرانی، و مکانهایی برای استراحت و تعامل بین شرکتکنندگان باشد.
۳.۲. تجهیزات سالن آمفی تئاتر
سالنهای آمفی تئاتر نیز بهطور خاص از سیستمهای صوتی و نوری پیشرفته برای پشتیبانی از نمایشهای زنده استفاده میکنند. تجهیزات این سالنها بهگونهای طراحی شدهاند که کیفیت صدا و تصویر در هر نقطه از سالن به بهترین شکل ممکن حفظ شود. در این سالنها، صحنه نمایش معمولاً بزرگ و دارای ویژگیهایی مانند پرده، نورپردازی متنوع و سیستمهای ویژه صدا است. نورپردازی حرفهای و سیستمهای صوتی و تصویری در این سالنها بهطور خاص برای ایجاد تجربهای جذاب و زنده برای تماشاگران طراحی میشود.
۴. انعطافپذیری فضا
۴.۱. انعطافپذیری سالن همایش
سالنهای همایش اغلب بهگونهای طراحی میشوند که قابل تغییر و تنظیم باشند. این ویژگی به این معنی است که برای رویدادهای مختلف، سالن میتواند ظرفیت و چیدمان متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال، برای یک همایش، صندلیها میتوانند بهصورت ردیفی چیده شوند، در حالی که برای برگزاری یک کارگاه یا نمایشگاه، چیدمان فضا میتواند بهطور متفاوتی انجام شود. این انعطافپذیری سالنهای همایش به سازماندهندگان این امکان را میدهد که فضای مناسب برای هر نوع رویداد را بهراحتی ایجاد کنند.
۴.۲. انعطافپذیری سالن آمفی تئاتر
در حالی که سالنهای آمفی تئاتر از نظر طراحی برای نمایشهای هنری خاص ساخته میشوند، اما انعطافپذیری آنها نسبت به سالنهای همایش کمتر است. ساختار صندلیها و طراحی صحنه معمولاً ثابت است و برای برگزاری انواع خاصی از نمایشها و رویدادها مناسب است. این نوع سالنها معمولاً برای رویدادهای خاص که نیاز به طراحی یکپارچه و ثابت دارند، بهترین گزینه هستند.
نتیجهگیری
سالن همایش و سالن آمفی تئاتر هر یک ویژگیها و مزایای خاص خود را دارند که آنها را برای رویدادهای خاص مناسب میسازد. سالن همایش بهدلیل انعطافپذیری بیشتر و تجهیزات مدرن برای برگزاری همایشها و رویدادهای علمی و تجاری مناسب است، در حالی که سالن آمفی تئاتر برای نمایشهای هنری و تئاتری طراحی شده است و توجه بیشتری به جزئیات نمایشی و صدا دارد. در نهایت، انتخاب بین این دو سالن بستگی به نوع رویداد، نیازها و انتظارات برگزارکنندگان دارد.
منبع : طراحی و تجهیز سالن همایش
0 notes
Text
میتونید این ترانه را در📀بالا گوش کنید
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
به قول فیلم "اتاق دنج" تحلیل این ترانه یک پرونده
دورقمیسـ😅💪ـت
تا یادم نرفته بگم این ترانه در صحنه پایانی فیلم
Corner office
خونده میشه که میتونید تحلیل این فیلم را در پست قبلی بخونید
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
قبل از تحلیل شعر اول باید بریم سراغ ترجمه و فهم شعر
A heart that's full up like a landfill
قلبی که مثل زباله دان پر است
ـ[فضای قلب مخصوص عشق و اینجور چیزهاست که اگر پر شد با نفرت و اینجور چیزها میشود زبالهدان]ـ
A job that slowly kills you
شغلی که به آرومی میکشتت
ـ[هرشغلی که مجبور به انجامش هستیم آروم آروم میکشه]ـ
Bruises that won't heal
کبودی هایی که خوب نمیشن
ـ[کبودی=هر چیزی که در گذشته ، به روان و جسم آسیب زده و اثرش تا حال "ادامه دار" مانده]ـ
You look so tired, unhappy
به نظر خیلی خسته و ناراحتی
ـ[نتیجه سه خط بالا چنین آدمی درست میکنه]ـ
Bring down the government
حکومت رو سر نگون کن
ـ[حکومت = هر مفهوم اقتداری که تصمیم گیریهاش بروی زندگی شما تاثیر مستقیم دارد (که اگر منفیست باید سرنگون شه)]ـ
They don't, they don't speak for us
اونا نمیکنن ، اونا به جای ما حرف نمیزنن
ـ[کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من(پس خودمون باید یه کاری برای خودمون بکنیم اون اقتدار منفی به فکر ما نیست)]ـ
I'll take a quiet life
من یک زندگی آرام خواهم داشت
ـ[انتخاب یک زندگی آرام ، اما چه مدلی هست را باید در کل ترانه متوجه شویم]ـ
A handshake of carbon monoxide
دست دادن با منوکسیدک��بن
ـ[قبول یک مدل خودکشی که]ـ
And no alarms and no surprises
No alarms and no surprises
No alarms and no surprises
بدون آلارم و بدون غافلگیری[ ـه]
Silent, silent
ـ[ این تیکه مفهوم جالب و ظربفی داره یعنی نه یکدفعه رخ میده و نه از قبل خبر میده بلکه آروم آروم عمل میکنه (البته میشه اینطوری هر چیز ناخوشایندی را هم تحمیل کرد مثل هوا و زندگی آلوده)]ـ
ساکت ، ساکت
ـ[با توجه به بیت پیشین یه نوع واکنش برای ایجاد فضای آرام برای خواب]ـ
.
This is my final fit
این آخرین تناسب منه
ـ[نهایت ژست مناسبی که میتونه با این وضعیت بد بگیره]ـ
My final bellyache with
آخرین شکایت منه با
ـ[تناسب ژستی که در بالا میگفت ، شکایتی هست که با …]ـ
No alarms and no surprises
No alarms and no surprises
No alarms and no surprises, "please"
بدون آلارم و بدون غافلگیری
"لطفا"
ـ[اینجا "لطفا" اضافه شده]ـ
ـ[این پلیزش دیگه آخر خندهاست یعنی حالا که قرار فرو کنی ، آروم آروم باشه "لطفا" تا پاره نشمـ😂ــ]ـ
.
Such a pretty house
چه خونهی قشنگی
And such a pretty garden
و چه باغچهی قشنگی
ـ[اینا و هر سودایی که نمیزارد از این وضعیت ناجور خلاص شیم که حتی بعد داشتنشون هم خلاصی رخ نمیده]ـ
No alarms and no surprises
(Let me out of here)
No alarms and no surprises
(Let me out of here)
No alarms and no surprises, please
(Let me out of here)
بدون آلارم و بدون غافلگیری
لطفا
اجازه دهید من از اینجا خارج شوم
ـ[این هم "ناله التماس ِ" آخرش که میخواد از "کل" این نکبت
دانــ🗑ـــی دنیا خارج شـ😢ـه]ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
حال تحلیل
ـ1️⃣ـ
Music Box
چندتا ترانه میشناسید که آهنگ آن فرای زیبایی ، معنا دار و مرتبط با شعر باشد
مطمعنن انگشت شمار
موزیک این ترانه آن آهنگ های عروسک های گردان مخصوص خواب کودکان را تداعی میکند که آنها را آرام آرام خمار(هیپنوتیزم) و خواب میکند
کل شعر بر همین پاشنه میچرخد
.
مقدمه شعر اینگونه است که
برایند زندگیتان به اینجا رسیده است که قلبتان پر از آشغا�� شده است ، شغلتان دارد دمار از روزگارتان در میآورد زخم های گذشتهتان دست بردار نیست در نتیجه خسته و درمانده شدهاید
ـ2️⃣ـ
واژه حکومت را همه تحلیلگران به معنای خاص "سیاسی" آن برداشت کردن که در عین درستی بسیار ناقص هست
حکومت که "بستر" این وضع ناگوار است میتواند هر اقتداری باشد
به قول غیرمستقیم کافکا از پدر گرفته تا رئیس و سرنوشت و خدای مذهبی و تا هرآنچه که نمیدانیم چیست اما زورش زیاد است
.
حکومت چه به معنای خاص آن و چه عام آن وقتی طرف ما نیست قاعدتا باید سرنگون شود
حال "ذهن او به خودشو دیگران" یا از "طرف دیگران به خودشو ما" این راه براندازی ، برای خلاصی ، پیشنهاد میشود
اما چون ذهنی و عملی تجربه شده که گیرم پدرسالاری سرنگون شد با انواع رئیس های سرمایه داری ، مذهبی ، کمونیستی و غیر چه کند گیرم آنها نیز سرنگون شدن با کبودی های گذشته مثل فرهنگ و تربیت و [دیانای] و غیر چه کند و الیآخر
پس نتیجتن چنین آدم های به بن بست رسیده به یک زندگی "آرام" کنایه داری رو میکنند که توضیحش را در بیت های بعدی میدهد
ـ3️⃣ـ
در این بیت ترکیب جالبی از استفاده واژه ها رخ میدهد
"دست دادن" ، بجز خوش آمدگویی عملی هست که پس از قبول شرایط بین دو نفر رخ میدهد
شگفتا که
راوی ما با قاتل خودش دست میدهد
.
این بیت ، بیت قبلی و بعدی را قابل فهمتر و توجیحپذیر تر میکند
ـ4️⃣ـ
سراینده اینجا از یک ترکیب متصل بهم بهره میبرد که اکثر تحلیلگرها دقت نمیکنند
و "نه آلارم و نه سوپرایز" باهم آمده که اگر جدا میبود چنین مفهومی که خواهم گفت را القا نمیکرد
نه هشداریو خبر از قبلی
و نه یکدفعهو درجایی
ــ⬅️ بلکه آرام آرامو تدریجی ➡️ــ
.
وقتی انسان تن به چنین شرایطی داد در اصل تسلیم آرام مردن است نه آرام زندگی کردن
ـ5️⃣ـ
این خودکشی تدریجی و آرام آرام نمیتواند با گلوله یا طناب باشد
بلکه سرایند در "ذهن" به خودکشی با دود اگزوز در پارکینگ که به وسیله شیلنگ به داخل ماشین هدایت شده فکر میکند که مرگی آرام آرام خواهد بود و ساکت ساکت گویان به پیشواز آن خواب عمیق میرود
Silent, silent
اما در "عمل" هم فرقی ندارد میتواند به وسیله انواع آرام آرام کشتن ها مثل شغل و . . . یا انواع آلودگی ها مثل منواکسیدکربن و . . .
که آدم را بالاخره تدریجن خواهد کشت بیانجامد که به عبارت درست تر همان روش زندگی که بشر در پیش گرفته و نتیجهاش شده آن سه بیت اول
ـ6️⃣ـ
در این دو بیت اوج ذوق و هنر و تبحر شاعر در استفاده از واژه نشان داده میشود
بیت اول fit
چون موضوع شعر مشخص هست این مناسب بودن ، تناسب ظاهری نیست بلکه عملکردی و اعتقادی میباشد
بیت دوم bellyache
شاعر از یک اصطلاح عامیانه که به قار و قور شکم هم ربط میدهند که همگام با دل درد هم هست استفاده کرده که به اصطلاح ، این سروصدا را "شکایت" شکم میگویند
آن دست دادن با قاتل(تدریجی) به اینجا میرسد که مقتول(تدریجی ما) آخرین کاری که میتواند بکند همین غـُر زدن و نهایت شکایتش ، پلیز ی هست که مرا یاد داستان آن پادشاه و مدل اعتراض مردم به صف طولانی انداخت
ـ7️⃣ـ
اینجا
( please اول )
شکل میگیرد
یک کمدی کافکایی بینظیر
.
تحلیل در اینجا باید ظریف باشه
همانطور که واژه حکومت و منوکسیدکربن ، هم به صورت خاص استعاره ای هم به صورت معنای عام واژهای در شعر آمدهاند این تیکه هم در همان راستا ، دو راه موازی ایجاد میکند
پلیز اول
یعنی راهی برای خلاصی آرام آرام بدون درد ـ[منواکسیدکربن در گاراژ خانه]ـ و
پلیز دوم
التماسی برای خلاصی از کل این وضعیت تحمیل شده که آرام آرام میکـُشد ـ[منواکسیدکربن ها در گاراژ دنیا]ـ
ـ8️⃣ـ
در نهایت
خانه و ماشین یا هرآنچه که برایش "سگ دو" میزنیم چه بیاید و چه نیاید بدست
تا وقتیکه
قلب مان زباله دانی است
شغل مان طاقت فرسا است
روح و روان و جسمان کبود است
این
زندگی نیست که در جریان است
مرگ آرام آرامی ست
که هر افتاده در آنی ، عـ🥺ـاجزانه
( please دوم )
خواهان بیرون رفتن از آن است
END
پ.ن
عنصر آگاهی ، رنج تولید میکند
مثل گاوی که "آگاه" شود این آخور و غذا برای ذبح است
خوشا آنان که آگاه نیستن به استقرار چنین حکومتی در گاراژ دنیا
.
.
.
#30ahchaleh#na_zzanin#ناظنین#no surprises#radiohead#rock band#thom yorke#Joachim Back#ted kupper#Corner office#jon hamm#Christopher Heyerdahl#music box#.mp3#KMP
2 notes
·
View notes
Text
عن جبر الخواطر أتحدث.
أنتهت إجازته وركب الطائرة عائداً إلى بلده .. بجانبه إمرأة مسنة من الفلاحات .. في الطائرة قاموا بتقديم وجبات الطعام ومع كل وجبة قطعة حلوى بيضاء .. المرأة المسنة فتحت قطعة ( الحلوى ) و بدأت تأكلها بقطعة خبز ظناً منها أنها قطعة جبنة بسبب اللون الأبيض .. وعندما اكتشفت أنها شعرت بإحراج شديد ونظرت إلى الرجل الذي بجانبها ، فتظاهر بأنه لم يرَ ما حصل .. ثوان قليلة ، قام بفتح قطعة ( الحلوى ) من صحنه وقام بما قامت به المرأة المسنة تماماً فضحكتْ المرأة .. فقال لها : سيدتي لماذا لم تخبريني أنها حلوى وليست جبنة ... فقالت المرأة : وأنا كذلك كنت أظنها جبنة مثلك ! بالتأكيد كان يعرف أنها ليست جبنة ، ويعرف أنها رحلة وتنتهي ، ويعرف أنها مجرد امرأة بسيطة يقول سفيان الثوري ( ما رأيت عبادة أجمل وأعظم من جبر الخواطر ) إماطة الأذى عن مشاعر وقلوب الناس لايقل درجة عن إماطة الأذى عن طريقهم اجبروا الخواطر وراعوا المشاعر وانتقوا كلماتكم.
تلطفوا بافعالكم ولا تؤلموا أحداً وقولوا للناس قولآ حسن وعيشوا أنقياء أصفياء سن��حل ويبقى الأثر ...
14 notes
·
View notes
Text
نت سنتور چراغ
نت سنتور چراغ
نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور محمد حیدری , notdoni , نت های سنتور محمد حیدری , نت های سنتور , سنتور , محمد حیدری , نت محمد حیدری , نت های محمد حیدری , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
پیش نمایش نت سنتور چراغ
نت سنتور چراغ
دانلود نت سنتور چراغ
خرید نت سنتور چراغ
جهت خرید نت سنتور چراغ روی لینک زیر کلیک کنید
نت سنتور چراغ
نت سنتور چراغ از مهستی
آهنگساز » محمد حیدری
تنظیم برای سنتور : گروه نت دونی
نسخه های دیگر نت آهنگ چراغ از مهستی
نت پیانو آهنگ چراغ
نت کیبورد آهنگ چراغ
نت گیتار آهنگ چراغ
نت ویولن آهنگ چراغ
نت فلوت آهنگ چراغ
متن آهنگ چراغ از مهستی
توی این زندگیه ساکت و سرد یه روزی یه دلقکی اومد و رفت مثل یک پرنده ی غریبه بود از کنار بوم من پر زد و رفت از کنار بوم من پر زد و رفت دلقکی که عشق من برای او مثل اون بازیه روی صحنه بود اون منو برای قلبم نمی خواست او دری تازه به روی من گشود دلقکی که با تمومه گریه ها و خنده هاش گریه های بی غمش ، خنده های پرصداش من یه بازیچه ی شهر عشق اون او تموم زندگیم ، با تموم بازیاش یه بت چینی از اون ، واسه خود ساخته بودم اونجوری که دل میگفت ، ساخته و پرداخته بودم مگه باورم میشد ؛
نت سنتور آهنگ چراغ از مهستی
تمومه زندگیمو واسه اون باخته بودم توی این زندگیه ساکت و سرد یه روزی یه دلقکی اومد و رفت مثل یک پرنده ی غریبه بود از کنار بوم من پر زد و رفت دلقکی که عشق من برای او مثل اون بازیه روی صحنه بود اون منو برای قلبم نمی خواست او دری تازه به روی من گشود دلقکی که با تمومه گریه ها و خنده هاش گریه های بی غمش ، خنده های پرصداش من یه بازیچه ی شهر عشق اون او تموم زندگیم ، با تموم بازیاش یه بت چینی از اون ، واسه خود ساخته بودم اونجوری که دل میگفت ، ساخته و پرداخته بودم مگه باورم میشد ؛ تمومه زندگیمو واسه اون باخته بودم توی این زندگیه ساکت و سرد یه روزی یه دلقکی اومد و رفت مثل یک پرنده ی غریبه بود از کنار بوم من پر زد و رفت از کنار بوم من پر زد و رفت از کنار بوم من پر زد و رفت از کنار بوم من پر زد و رفت
♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪♫♪
کلمات کلید : نت سنتور آهنگ چراغ از مهستی ، نت آهنگ چراغ از مهستی برای سنتور ، نت موسیقی آهنگ های مهستی ، نت آهنگ های مهستی برای سنتور ، نت های سنتور مهستی ، نت موسیقی ، نت سنتور آهنگ های معروف ایرانی ، خرید نت سنتور چراغ از مهستی ، دانلود نت سنتور آهنگ چراغ از مهستی
کلمات کلیدی : نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور محمد حیدری , notdoni , نت های سنتور محمد حیدری , نت های سنتور , سنتور , محمد حیدری , نت محمد حیدری , نت های محمد حیدری , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
#نت دونی#نت سنتور#نت متوسط سنتور#نت سنتور محمد حیدری#notdoni#نت های سنتور محمد حیدری#نت های سنتور#سنتور#محمد حیدری#نت محمد حیدری#نت های محمد حیدری#نت های گروه نت دونی#نت های متوسط سنتور#نت سنتور متوسط
0 notes
Text
لیا (۱۰) - سهیلا (۲)
خیلی محتاط و آروم وارد حیاط خونه شدم و در رو بستم. صدای امواج و آب ضعیفی شنیده میشد. یه بوته بزرگ شمشاد جلوی دید بود. شمشاد رو که دور زدم با دیدن این صحنه خشکم زد. 😳 برگام ریخت! 🫨 سهیلا با موهای بلوند و فر خوشگلش و لخت مادر زاد و بدنی که مالامال از عضلات ورزیده و سنگین بود ایستاده بود و لیا هم لخت مادر زاد جلوی پاش نشسته بود و داشت کص سهیلا رو میخورد! 😱🤯
سهیلا داشت آه میکشید و لذت میبرد. یدفه لیا برگشت و با چشمای قشنگش که از لذت و شهوت مست بود، بهم ��گاه کرد. بدنم یخ کرد!... اونا کنار استخر بودن و من نزدیک ۱۵ متر باهاشون فاصله داشتم ولی بدنشون جوری دم کرده بود که من تک تک رگهاشون رو میدزدم. لیا با دستان قدرتمندش رونهای بزرگ و عضلانی سهیلا رو میمالید. رگ های دست و ساعد و بازوش مثل همیشه بیرون زده بود اما خیلی بیشتر از قبل برآمده بود رگهاش. رگ بزرگی از کص سهیلا تا زیر سینه هاش که مثل دو تا گنبد محکم و بزرگ سربرافراشته بودن امتداد داشت. لیا با چشمای خمارش گفت:« اووووووم... ببین کی اینجاس؟... مموشی کردنی من!... اوووووووههههف 🫦😈💦» سهیلا هم سرش رو آورد پایین و منو دید و گفت:« میلاد کوچولو... اومدی؟... بیا اینجا ببینم!» من بدنم میلرزید... لیا و سهیلا مجموعا از کل مردهایی که توی کیش میشناختم بیشتر عضله داشتن. دو تا ماده شیر عضلانی با بدنهایی که از زیر چونه تا نوک انگشتان پا پوشیده از عضله بود. من که عرق سرد روی صورتم نشسته بود گفتم:« لیا!... عزیزم... داری چیکار میکنی؟!!! 😨» لیا لبخند شیرینی زد و گفت:« دارم حال میکنم عسلِ کصم... قراره تو ام حال کنی... میخوام بمالیمت به کص هامون عسل... عسلِ کصِ لیا... 😈💜💦» این الفاظ رو جوری میگفت که هم وحشت کردم و هم کیرم بلند سد. بی اختیار برگشتم به سمت در ویلا... اما!
اما در بسته بود. هر چه سعی کردم نمیشد بازش کرد. انگار جوری طراحی شده بود که فقط از راه دور باز بشه. ضربان قلبم از وحشت بالا رفته بود و بدنم میلرزید. عرق کرده بود. یدفه احساس کردم یه سایه ای اومد پشت سرم. برگشت و با دیدن لیا ترسیدم و چسبیدم به در!
لیا در حالی که پاهاش رو به اندازه عرض شانه باز کرد بود، دست های قطورش رو به کمرش زد و یه فیگور زیر بغل گرفت. جلال و جبروت بدن عضلانی لیا باعث وحشت بیشتر من شد. تتو های دستش تا روی سرشونه اش رفته لود و بیشتر شده بود و من تازه متوجه شده بودم. گردنش هم پوشیده از تتو بود. دو قلب هم اطراف نوک پستوناش تنو زده بود. لیا پوزخندی زد و گفت:« جایی میخوای بری مموشی من؟ 😏» من با لکنت گفتم:« ن... ن... ن...نه ییییعنی چرا... ببخشید مزاحمت شدم عزیزم!...» لیا شروع کرد به خندیدن و گفت:« اتفاقاً خوب شد اومدی عسلم... هوس کردم بمالمت به کصم 🫦😋» شروع کردم به التماس کردن و لیا بیشتر میخندید. بدنم مثل بید میلرزید. لیا با لبخند شهوت آلودی بهم گفت:« نترس میلاد... کاریت ندارم عشقم... » هی گفتم:« لیا... تو رو خدا... لیا بزار برم بعدا تو بیا... اصلا فردا بیا...» لیا اومد نزدیک تر و خندید و گفت:« فردا چرا عشقم... بیا امشب میخوام باهات حال کنم... یه استراحتی هم میکنی عسلِ کصِ تپل من! 😈 💋💋💋» و مچ دستام گرفت و با قدرتش چسبوند به در و شروع کرد ازم لب بگیره. به محض لمس لب های گرم و مرطوب لیا توسط لب هام ضربان قلبم آرومتر شد و آرامش وجودم رو فراگرفت. لیا همزمان با لب گرفتن بدن عضلانی خودش رو به من میمالید و کصش رو از روی شلوار به کیر راست شده من فشار میداد. بعد از چند لحظه لبم رو رها کرد و با لبخندی گفت:« میلادم... بمون همینجا... خیلی خوش میگذره...» صداش رو اروننر کرد و با چشمکی گفت:« سهیلا هم میخواد بهت کص بده... انقدر تعریف تبحرت توی سکس رو براش کردم که برات خیس خیسه!...» اما لیا تصمیمش رو گرفته بود انگار، چون من هرچی التماس و اصرار بهش کردم گوشش بدهکار نبود. منم که مثل یه فنچ در اختیار داشت. دریای شهوتشم طوفانی بود و در این مواقع هیچ زنی منطق سرش نمیشه. خلاصه همونجا با زور و قدرتش لباسهام رو پاره کرد و منو مثل یه قالی لوله شده انداخت روی کولش و برگشت به سمت سهیلا.
1K notes
·
View notes