#صحنه
Explore tagged Tumblr posts
Video
youtube
مصاحبه با فرد زیباجو حین انجام کاشت مو؛ احساسات و انتظارات
#youtube#مصاحبه با فرد زیباجو حین انجام کاشت مو#انجام کاشت مو#تجربه واقعی کاشت مو#احساسات زیباجو حین کاشت#تجربه زیباجو در کاشت مو#پشت صحنه کاشت مو#مصاحبه حین کاشت مو#روایت واقعی کاشت مو#کاشت مو مردان#فرایند کامل کاشت مو#کلینیک هلیا#کاشت مو
0 notes
Text
آزیتا (۱۳) - رزیتا (۵)
من زیر کوهی از عضله که اسم قشنگش رزیتا بود دفن شدم. بدن رزیتا به قدری عضلانی و پهن پیکر بود که منو کاملا در بر گرفت. دستشو برد زیر کمر من و در حالی که کیرم هنوز توی کص کلوچه اش بود و کصش رو به بدن من فشار میداد منو بغل گرفت و به عضلات ورزیده و سفت خودش فشار میداد. من که به سختی نفس میکشیدم فقط میتونستم کول های عضلانی رزیتا رو لیس بزنم. بوی عرق سکسی رزیتا توی مشامم میپیچید و منو مست تر میکرد. عرقش اصلا تند نبود. به نظر من خوشبو ترین عطر دنیا بود. رزیتا منو توی آغوشش شل کرد و چند دقیقه ای به همون حال توی آغوش رزیتا بودم. کیرم توی کص رزیتا پژمرده شده بود. سرش رو بلند کرد و توی چشمام خیره شد. صورتش توی نور بنفش شب خواب اتاق مثل بلور میدرخشید. من یدفه یادم اومد و گفتم:« رزیتا... راستی آبم... آبمو ریختم توش! 😱»
رزیتا لبخند خوشگلی زد و گفت:« نگران نباش عزیزم... از دیروز PMS بودم و احتمال بارداریم الان صفره 😏...» من که گمونم شکل علامت سوال شده بودم پرسیدم:« PMS یعنی چی؟؟؟...» رزیتا خندید و واسم ذوق کرد. منو توی بغلش چلوند و لبمو بوسید و گفت:« جوجه رنگی خوشگل کردنی من!... یه دوره یا نمیدونم همچین چیزیه که قبل از پریودی دخترا دچارش میشن... یه سری علائم داره...» زدم وسط حرفش و گفتم:« چه علائمی...» رزیتا گفت:« علائمش توی همه یکسان نیست مهرداد قشنگم... من یکم بداخلاق میشم و افسرده و سینه هامم سفت میشه و درد دار میشه!... 😏 راستش علت اینکه امشب هم اینطوری ازت استقبال کردم همین بود... ببخشید... خیلی زشت بود حرفا و رفتارم 🫣» من تا اومدم بگم:« نه این چه حرفیه؟!» رزیتا با ذوق گفت:« ولی تو انگار اکسیر بودی جوجه خوشگلم... کلا حالمو عوض کردی با اومدنت... 🥰... و خب این پسر خوب و ناز باید جایزه میگرفت دیگه!...» من همینجور ماتم برده بود. منظور رزیتا از جایزه چی بود؟... سکس عایا؟... که خود رزیتا صورتش رو آورد جلو و بینی قشنگ خوشگلش رو به بینی من مالید و آروم گفت:« جایزه ات همینه که آبتو بریزی تو کصم! 😈🫦»
اینو که گفت یهو کصش خیس شد و کیر منم دوباره شروع به بزرگ شدن کرد و ساقه کیرم خیس شد... رونهای عضلانیش رو به هم نزدیک کرد و پاهای نحیف من بین اون رونهای عضلانی و قطور داشت له میشد. اما چنان در خال لذت بردن بودم که اصلا درد برام معنی نداشت. رزیتا لبشو گذاشت روی لبم و شروع کرد به بوسیدن فرانسوی. عاشق این بوسه هستم. طعم بی نظیر زبون و لبهای رزیتا منو مست کرده بود. بزاقش طعم عسل داشت. کیرم دوباره داشت راست میشد، اما اینبار توی کص گرم و تنگ و خیس رزیتا. وقتی به خودم اومدم که رزیتا داشت دوباره روی کیر من تلمبه میزد. با چنان قدرتی تلمبه میزد که تخت میپربد بالا و پایین و صدای قیژ قیژ تختخواب مثل ریتم زیر صدای ناله و آه رزیتا گوش منو نوازش میکرد. اصلا توی حال خودمون نبودیم. یدفه چشمای رزیتا باز شد و به من خیره شد... زبونش دور لبش میچرخید و چشماش خمار شد... انگار بدنش روی جثه نحیف من سنگین تر شد... یدفه از منظره کول و گردن رزیتا چهره ی زیبای یه ملکه عضلانی توی نور بنفش و سکسی اتاق نمایان شد و من شوکه شدم 😱😱😱 آزیتااااااا!!!! 😳😳😳 آزیتا که کاملا روی کمر رزیتا جا خوش کرده بود، در حالی که توی چشمای من زل زده بود، صورتش رو آورد کنار گوش رزی و گفت:« شما دوتا کفتر عاشق... آب منو آوردین سکسیااااا... مگه میزارین آدم بخوابه؟!!!😉🤤🤤🤤» و شروع کرد به خوردن گوش و پشت گوش رزیتا. چشمای رزیتا بسته شد و لبش رو گاز گرفت و گفت:« جوووووووون... مامان کص خوشگلم... زودتر میومدی خب!... » من که پشمام درجا ریخت. انگار آزیتا داشت کصش رو میمالید به کون رزیتا و کیر منم توی کص رزیتا به حد انفجار رسیده بود. آزیتا روی کون دخترش تلمبه میزد و رزیتا روی کیر من!... صدای ناله و آه این مادر و دختر منو داشت دیوونه میکرد. چون یه بار ارضا شده بودم ارضا دوم مدت بیشتری زمان میبرد. صحنه واسه من، سکسی تر از اینم شد. وقتی که رزیتا گردنش رو به طرف راست چرخوند و این دو تا ماده شیر عضلانی شروع کردن به لب گرفتن فرانسوی از هم 😱😱😱 پشماااااااااااااااامممم!
یجوری لبهای همدیگه رو میخوردن که حتی قابل وصف هم نیست. یدفه رزیتا که معلوم بود خیلی خیلی حشری و برانگیخته شده لب مامانش رو ول کرد و شروع کرد به خوردن گردن من از اون طرف آزیتا هم افتاد روی صورت منو شروع کرد ازم لب بگیره. دیگه میتونم بگم من انگار توی دنیای دیگه ای بودم. نمیدونم چند دقیقه طول کشید چون من داشتم از ثانیه ثانیه اش لذت میبردم. یادمه که یدفه مادر و دختر با هم اورگاسم شدن... اونم چه اورگاسمی... برای ۳۰ ثانیه بدن های عضلانی و ورزیده شون میلرزید و من زیر اون توده ی عضله له شدم. اما این پایان ماجرا نبود... من ارضا نشده بودم و کیرم هنوز بزرگ بود.
آزیتا در حالی که کمر و کول های رزیتا رو میلیسید گفت:« اووووووم... باز میخوام... بازم میخواااااام... من کیر میخوام...» یدفه رزیتا از روی کیر من بلند شد... کیرم که در حال انفجار بود مثل انگشتی که از توی دهن با فشار به داخل لپ میاد بیرون « لاپی» کرد و در اومد. من یه لحظه بدن این دو تا مادر و دختر رو دیدم و ماتم برد!... اووووو مااااااای گاااااااااد 😱🤯 مگه میشه اینقدر عضله روی بدن یه زن و دختر!!!! آزیتا که کصش مثل همیشه باد کرده بود سریع نشست روی کیر من و کیرم یه باره تا اعماق کصش رو در نوردید... یه جوری آزیتا گفت:« آآآاااااخخخخششش» که کمرم لرزید. رزیتا برگشت و با کص مبارک خودش که بوی بهشت میداد یدفه نشست روی صورت من... من که نمیدیدم اونا با هم چیکار میکردم ولی صدای بوسه های فرانسوی و آه و ناله همزمان شون بلند شد. و من خوردنی ترین خوردنی دنیا توی دهنم بود. به کص کلوچه ای ۱۸ ساله که مزه ی عسل میداد... 😋😋😋 فقط یکم مشکل تنفس داشتم که اونم رزیتا با کمی تکون خوردن روی صورت من حلش کرد.
شاید باورش براتون سخت باشه ولی ارضا شدن من نیم ساعت طول کشید... واسه خودمم باور کردنی نبود!... توی این مدت آزیتا و رزیتا هر دو اورگاسم شدم و سر انجام هم آب من این بار توی کص تپل آزیتا پمپ شد.
26 notes
·
View notes
Note
واکنش منم مثل هموطن دیگمون بود که پیام داده بود وقتی پیجت رو پیدا کردم😭✨
finding other Persians with passion and interest in historical stuff brings me unfathomable joy 🥲
(also as someone who was blowing her friends’ minds by talking nonstop about KOH for a whole month!)
btw it isn’t weird if we use English to talk in tumblr, is it?…
ما همیشه تو هر صحنه ای حاضریم نگران نباشین😂🙌🏻 فندوم خودتونه تعارف اینا نکنین،درخواست بدین ،خلاصه کاملااا راحت باشین🦥
هر جور خودتون دوست دارین ولی اولویت من، فارسیه🤍🔥
Fanart by: me
#fiction#kingdom of heaven#baldwin iv#fandom#king baldwin iv#kingdom of heaven 2005#the leper king#art#artists on tumblr#imagine#kingdom of heaven fandom#koh fandom#koh#digital artist#illustration#dancers#aethestic#love
51 notes
·
View notes
Text
Drawing 🏃♂️➡️
The initial design is finished. I just don't know what they're going through, at first I wanted it to be a side-swipe pregnancy scene but I think it's too early and illogical, I also have doubts about what they'll say to each other, so....what do you think? How about a little survey?! If you have an idea about this, please share it with me!🙏🏼
Also, I thank @andrudibuja very much for this idea🫶
ترجمه :در حال کشیدن🏃♂️➡️ طرح اولیه تموم شده. من فقط نمیدونم که اونا در چه شرایطی هستند، اول میخواستم این صحنه ای از بارداری سایدسوایپ باشه اما فکرمیکنم این خیلی زود و غیر منطقیه ، همچنین در مورد حرف هایی هم که به هم قراره بزنن هم تردید دارم، پس....نظرتان در مورد یک نظر سنجی کوچک چیه؟ اگر ایده ای در این مورد دارید ممنون میشم با من به اشتراک بگذارید!🙏🏼 (الل خصوص از توی که میتونی اینو میخونی) همچینین من از @andrudibuja برای این ایده بسیار سپاس گذارم🫶
12 notes
·
View notes
Text
🍃به نام او 🍃
تنها کسی که بطور مداوم در هر صحنه از زندگی ما حضور دارد کیست؟
بطور قطع و یقین این فرد کسی جز "خود" ما نمیتواند باشد. این "خود" در هر لحظه از زندگی به ما یاداوری میکند که برای ساختن یک زندگی معنادار است که در روی این سیاره حلول و تجسم یافته ایم.
در این هفته این "خود" با انرژی مارس در اتش ثابت لئو، برای بیان این خواسته قدرت می یابد و مرکوری مستقیم میشود تا ما با ذهن و نگرشی جدید، قدرت درونی خود را درک کنیم. مشتری نیز پس از ۱۲ سال به نشان خاک ثابت تارس وارد میشود بما در رشد و توسعه این قدرت و منابع درونی برای ساختن یک زندگی معنادار یاری رساند.
من، ایدا فرد، راهنمای انرژیهای اینهفته را برای شما نوشته ام که در صورت علاقه میتوانید آن را در وبلاگ فارسی آسترولوژی مطالعه نمایید
و امیدوارم انها بتوانند راهی را برای حرکت رو به رشد در زندگیتان نشانتان دهند.
🍃🌾🌙
https://farsiastrology.com/blog/
31 notes
·
View notes
Text
"ضریب جمهور"
Made with Powered by DALL·E 3. For @30ahchaleh
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
نشانه
بسیار فیلم های خلافکارانه بر اساس واقعیت ساخته شده است که در آن مجرم وقتی به قدرت خودش ایمان دارد پلیس را با گذاشتن نشانههایی عمدی از خودش به چالش میکشد
اما وقتی مجرم بشود مجرمین یعنی سازمانی با تعداد افرادی مرتکب جرم شوند دیگر بر جای گذاشتن نشانه به عمد آن معنای قبل را ندارد
.
دار و دسته ها Gangs
در این حالت فرای خط و نشان کشیدن و گوشزد کردن ، یک نوع قدرت نمایی علنی برای آحاد مردم جامعه مخاطب هم هست تا بجز رقیب آنها نیز حساب کار دستشان بیاید
این نشانه ها میتواند در صحنه جرم یا بعدها به صورت های مختلف گذاشته یا داده شود
برای "نشانه" دادن بهترین روش در این وادی "وانمود" کردن به درز اطلاعاتی هست
که مُد این روزهای دنیا "هک" میباشد و البته مسخره تربن شکل آن که در ایران باب شده درز "فایل صوتی" میباشد
.
ضریب جمهور
اما یک روش قدیمی هم هست که بر پایهی درز اطلاعاتی میباشد و به آن شبهه و شایعه سازی میگویند
کمتر ریاضی دوست و ریاضی دانی هست که درست بعد از اعلام نتایج بنشیند و با عددهای کاندیدا ها ور برود
اما میبینیم ثانیهای از انتشار نتایج نگذشته که در شبکه های اجتماعی به طور وسیع موضوع "ضریب سه" پخش میشود
.
داستان چیست ؟
دار و دسته خامنهای با آن نمایش راهپیمایی روز غدیرخم چنان وهمی به خامنهای از انتخابات باشکوه داده بودند که خامنهای در سخنرانی خود برای روز انتخابات رای در این انتخابات را با رای به نظام گره زد
در ساعات انتخابات هم صداوسیمای خامنهای ، خبر از حضور پرشور و پرتعداد مردم در پای صندوق های رای میداد
.
وقتی ورق بر میگردد
دار و دسته خامنهای از کدام رقیب رو دست خورد آنچنانکه خامنهای را به سکوتی بیسابقه در فردای اعلام نتایج فرو برد
در سال۸۴ وقتی در رقابت های ریاست ��مهوری احمدی نژاد و رفسنجانی به دور دوم رفتند ، خامنهای پس از تبریک به ملت باز از آنها خواست که در دور دوم هم همینطور باشکوه شرکت کنند چراکه کار تمام نشده است
اما این بار 🤐و🤐و🤐…ـ
.
خط و نشان
مسئول برگذاری انتخابات بر عهده دار و دسته رئیسی بود
در دروغگویی هم کم از بقیه دار و دسته ها نیستند
میتوانستند بجای 3 ضربدر 6 کنند یا طوری عددسازی کنند که تابلو نباشد (البته در صورت داشتن ضریب هوشـی😅) و بعد منتخب خود "جلیلی" را هم از صندوق بیرون بکشند
آب از آب هم تکان نمیخورد
اصلاح طلب ها کمی غر میزدند و
مردم هم سکوت کرده به دعوای آنها نگاه میکردند
اما آن موقع آن کارشان ، خط و نشان کشیدن و تودهنی به خامنهای و دار و دستهاش و آنچه در مقدمه گفتم تلقی نمیشد با چاشنی علنی🌶ـ
.
دور دوم
در این مدت تا دور دوم انتخابات گفتگوهای پشت پرده بین دار و دسته ها انجام خواهد شد
شما را به تماشای پرده دوم این نمایش نامه در جمعه پیش رو دعوت میکنم
تا بعدا به شما بگویم چرا بر خلاف تمام دوره های انتخاباتی چنین کردند و چنین شد
END
.
.
.
2 notes
·
View notes
Text
عندما انتهت إجازته وركب الطائرة عائداً إلى بلده ..
كان بجانبه إمرأة مسنة من الفلاحات.. في الطائرة قاموا بتقديم وجبات الطعام ومع كل وجبة قطعة حلوى بيضاء.. المرأة المسنة فتحت قطعة الحلوى وبدأت تأكلها بقطعة خبز ظناً منها أنها قطعة جبنة بسبب اللون الأبيض.. وعندما اكتشفت أنها حلوى شعرت بإحراج شديد ونظرت إلى الرجل الذي بجانبها ، فتظاهر بأنه لم يرَ ما حصل..
ثوان قليلة ، قام بفتح قطعة الحلوى من صحنه وقام بما قامت به المرأة المسنة تماماً فضحكتْ المرأة.. فقال لها : سيدتي لماذا لم تخبريني أنها حلوى وليست جبنة.. فقالت المرأة : وأنا كذلك كنت أظنها جبنة مثلك !
- هناك مثل سويدي يقول:
“جبر الخواطر.. أرخص أنواع السعادة وأغلاها في نفس الوقت." 💗
#خانات_الذكريات
3 notes
·
View notes
Text
پاتریس لکونت، کارگردان، فیلمنامهنویس، بازیگر و نویسندهی کمیک استریپ فرانسوی، فیلم سینمایی جواهرات کاستافیوره را میسازد
او در اینباره میگوید
ساخت جواهرات کاستافیوره بهصورت لایو-اکشن. سپردن تمام نقشها، حتی فرعیترین نقشها به بازیگران سرشناس. تا در اطراف تنتن، درخشانترین بازیگران موجود را تشکیل دهم. وقتی اینها را مینویسم (در ژوئن 2022 هستیم)، هنوز هیچ کاری انجام نشدهاست. مذاکره با پارامونت پیکچرز پیچیده است، اما من تسلیم نمیشوم. بهتر! هر شب با تصور لباسها و صحنههایی بهخواب میروم که نسخهای دقیق از نقاشیهای هرژه باشد. بازیگرانی واقعیتر از زندگی، سکوتی که اتفاق میافتد، و منشی صحنه که اعلام میکند: جواهرات کاستافیوره، سکانس 24، برداشت پنجم! پس چشمانم را میبندم. مطمئنم که روزی این اتفاق خواهد افتاد
2 notes
·
View notes
Text
شنبه ۱۴ مرداد ۴۰۲
سکانسی آشنا و انگار تکرار یک صحنه با آدمها، دیالوگها، اتفاقات و حتی احساسات کاملا مشابه!
این اتفاق زمانی رخ میده که تو، این سکانس رو سری قبل در رویا تجربه کرده و شاید ساختی. #دژاوو
2 notes
·
View notes
Text
عکاسی حرفه ای از زیورآلات
عکاسان ما برای داشتن بهترین نورپردازی به منظور عکاسی از زیورآلات و سایر اجسام تزیینی و ظریف، ابتدا منبع نور مناسب و جهت درست آن را تعیین می کنند و در چیدمان صحنه قبل از هر چیز به تامین نور و تنظیم شدت و زاویه آن دقت میکنند.
با اینکه بهترین گزینه برای این کار، استفاده از نور طبیعی است اما در بسیاری از موارد نورهای موضعی و دیمر دار و همچنین زوایای مختلف باعث خلق تصاویر هنری خارق العاده می شود. نورپردازی به معنی روشن شدن سوژه و اطراف آن نیست. اتفاقا در بسیار از موارد بهترین نورپردازی ها با تغییر در میزان نور وزودی و همچنین جهت دهی درست به آم میسر می شود.
دقت کنید که شدت نور باید متناسب با نوع عکس هایی باشد که در خروجی کار می خواهید داشته باشید. ما برای جلوگیری از نورپردازی اضافی، با استفاده از پردهها و فیلترهای مخصوص، شدت نور را کنترل کرده و به این ترتیب، بهترین نورپردازی برای عکاسی از زیورآلات را طراحی می کنیم. این کار در هر پروژه متفاوت است و باید دقیقا متناسب با شرایط محیطی و نوع محصولات تنظیم شود.
از چه دوربین و لنز هایی برای عکاسی از زیورآلات می شود؟
ما برای اینکه بهترین خروجی را در عکاسی از زیورآلات داشته باشیم از به روزترین تجهیزات استفاده می کنیم. مثلا دوربین های DSLR یا Mirrorless با لنز های ماکرو و لنزهای مکمل بهره می بریم. همچنین، دوربین هایی با سنسور بزرگ و با کیفیت تصویر بالا نیز برای عکاسی از زیورآلات خروجی متفاوت و جذابی را به ما می دهند که در این نوع عکاسی ها استفاده می کنیم. لنز های ماکرو، قابلیت فوکوس کردن در فاصله نزدیک را دارند و به صورت خاص برای عکاسی از جزئیات کوچک و نزدیک به کار می روند. معمولا لنز های 60 میلیمتر و 100 میلیمتر ماکرو برای اینکار بسیار مناسب هستند و عکاسان حرفه ای ما هم از همین ابزارها استفاده می کنند.
2 notes
·
View notes
Text
عادات بدی که دیگران را از ما دور میکند
همه ما عادتهای بدی داریم، اما برخی از عادتها هستند که موجب آزار اطرافیان مان میشوند. عاداتی، چون با صدا آدامس جویدن، تکان دادن پاها یا قطع کردن صحبتهای دیگران... این عادات رایج موجب میشود که دیگران پس از مدتی ارتباط شان را به شما کم کنند یا ترجیح دهند که در کنار شما ننشینند. اگر دوست دارید که این اتفاق برایتان نیفتد، این عادات آزاردهنده را از خود دور کنید.
آدامس جویدن
شاید شما از جویدن یا باد کردن آدامسی که در دهان تان است، به وجد آیید، اما اطرافیان تان چطور؟ بدون شک افرادی که در اطراف شما هستند، علاقهای به شنیدن صدای آدامس جویدن شما ندارد. این موضوع برای افرادی که به بیماری صدابیزاری مبتلا هستند، عذاب آورتر است؛ بنابراین این بار که میخواهید در کنار دیگران آدامس بجوید، حواس تان باشد که با دهان بسته بجوید، در غیر این صورت دیگران را از اطراف تان فراری خواهید داد.
تکان دادن پاها
اگر شما پهلوی کسی بنشینید که مدام پاهایش را تکان میدهد، اعصابت تان بهم نمیریزد؟ آیا تمرکزتان بهم نمیخورد؟ تحقیقات نشان داده که تکان دادن پا یکی از نشانههای عصبانیت است. در واقع زمانی که شما در جمعی نشسته اید و پاهایتان را تکان میدهید، این پیغام را به دیگران منتقل میکنید که عصبانی و ناآرام هستید. از آنجا که پاها بزرگترین اعضای بدن شما هستند، در واقع با تکان د��دن آنها توجه همه را به خود جلب میکنید.
اگر چه بسیاری افراد میتوانند این عادت را کنار بگذارند، اما طبق تحقیقات، ترک این عادت برای ۷ تا ۱۰ درصد افراد غیر ممکن است. به عنوان مثال افرادی که به بیماری سندروم پای بی قرار مبتلا هستند، به دلیل احساس ناخوشایندی که در پاهایشان دارند، مجبورند برای رهایی این حس، پاهای خود را تکان دهند.
با صدا غذا خوردن
غذا خوردن یکی از لذت بخشترین کارهای جهان است، به شرط این که موجب آزار دیگران نشود. آیا شما دوست دارید کنار کسی بنشینید که با دهان باز غذا میخورد؟ آیا شنیدن صدای دهان دیگری برای شما ناخوشایند نیست؟ مسلما هیچکس دوست ندارد که صدای غذا خوردن دیگران را بشنود. جدا از آن، یک نوع بیماری به نام صدابیزاری نیز وجود دارد که یک نوع اختلال عصبی ست و فرد مبتلا به آن با شنیدن بعضی صداهای خاص دچار احساسات منفی شدیدی مانند عصبانیت، گریختن، تنفر و انزجار میشود؛ بنابراین باید هنگام غذا خوردن یا جویدن آدامس، حواسمان بیشتر به دهان مان باشد تا موجب آزار دیگران نشویم.
تکیه کلام
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به یک سخنرانی گوش دهید و ناگهان متوجه شوید که سخنران یک کلمه را بیش از حد تکرار میکند؟ مطمئنا شنیدن یک کلمه به طور مدام، احساس خوشایندی را به شما منتقل نخواهد کرد. برخیها عادت دارند که هنگام صحبت کردند مدام از کلمه «ام» یا «در واقع» یا حتی «مثلا» ... استفاده کنند. تکرار این کلمات هنگام صحبت کردن میتواند آنقدر آزاردهنده باشد که حتی تمرکز شنونده را بهم بزند؛ بنابراین بهتر است که این عادات آزاردهنده را با تمرین از خود دور کنید.
تف کردن
بارها پیش آمده که ما در کوچه و خیابان افرادی را میبینیم که روی زمین تف میکنند. در این شرایط چهره مان در هم میرود و از این که چگونه آنها به خودشان اجازه این کار را میدهند، عصبانی میشویم. واقعا چه کسی از تماشای آب دهان دیگری که روی زمین افتاده، خوشش میآید؟ تحقیقات نشان داده که برخی از آقایان فکر میکنند که این کار بسیار هم جذاب است! اما سوال اینجاست، آیا آنها خودشان هم از دیدن این صحنه لذت میبرند؟ اصلا چرا تنها آقایان این کار را انجام میدهند؟ مطالعات نشان داده که آب دهان آقایانی که بدن سالمی دارند از آب دهان خانمها بیشتر است، از این رو حجم زیاد این مایع را در دهان شان احساس میکنند. اما بهتر است که به جای تف کردن آن در خیابان، آن را بی صدا در دستمالی بیاندازیم.
ناخن جویدن
شاید باورش برایتان سخت باشد، اما میلیونها نفر در جهان به جویدن ناخن هایشان مبتلا هستند. مطالعات نشان داده که این کار ضررهای زیادی دارد، به عنوان مثال ناخن هایتان پس از مدتی رشد خود را از دست میدهند یا بدتر از آن، میکروبها از زیر ناخنها و از راه دهان به بدن تان منتقل میشوند. اما چرا با وجود این که این حقیقت را میدانیم، باز هم نمیتوانیم از این عادت دست بکشیم؟ طبق تحقیقات انجام شده، ناخن جویدن مانند نیکوتین عمل میکند. یعنی زمانی که افراد دچار استرس یا بی قراری میشوند، با جویدن ناخن به آرامش میرسند. اما از آنجا که این عادت ظاهر زیبایی ندارد، بهتر است که به جای آن به روشهای دیگری برای رسیدن به آرامش پناه ببرید.
شکستن قلنج
شکستن قلنج انگشتان دست، گردن، کمر و... شاید خستگی شما را در کند و به شما حس خوبی دهد، اما برای اطرافیانتان چندش آور است. احتمالا زمانی که شما استخوانهای بدن تان را به صدا در میآورید، این جمله را از دیگران شنیده اید که «این کار را نکن، در آینده دچار آرتریت یا الهتاب مفاصل میشوی». اگر چه این جملهای که ما از بچگی شنیده ایم، صحت ندارد، اما بهتر است که برای آزار ندادن دیگران، این کار را انجام ندهیم.
بازی با اتود
حتما در جلسات کاری دیده اید که برخی از افراد مدام با اتودی که در دست دارند، بازی میکنند و صدای تلق تلق در میآورند. این صدا نیز روی مخ است و تمرکز اطرافیان را بهم میزند. شاید شما حواس تان نباشد و به طور ناخودآگاه با اتودتان بازی کنید و مدام نوک آن را به داخل و خارج ببرید، اما این صدا به قدری آزاردهنده است که میتواند دیگران را از اطرافتان بلند کند. بنابراین، اگر شما عادت به بازی با اتودتان را دارید، بهتر است که در جلسات آن را به دست نگیرید یا به جای آن از خودکارهای معمولی استفاده کنید.
قطع کردن صحبت دیگران
صحبت کردن با افرادی که مدام حرفهای ما را قطع میکنند، آزاردهنده است. شاید ما گاهی به طور ناخودآگاه این کار را انجام دهیم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، بسیار آزاردهنده و به اصلاح روی مخ خواهد بود. شاید خودمان هیچگاه نفهمیم که این رفتار زشت است، اما زمانی که فرد دیگری این رفتار را با میکند، تازه به اشتباه مان پی میبریم. شاید هم اینطور فکر کنیم که با قطع کردن حرفهای طرف مقابل و کامل کردن جملات او، داریم به او لطف میکنیم و به مکالمه سرعت میبخشیم، اما این هم آزاردهنده است و از نظر طرف مقابل، بی ادبی تلقی میشود؛ بنابراین بهتر است که همیشه صبر کنیم و منتظر باشیم تا صحبتهای طرف مقابل مان تمام شود، آنوقت آنچه را که میخواهیم به زبان آوریم.
قرض کردن
تا به حال چند بار وسایل دیگران را قرض کرده اید؟ بدون شک همه ما گاهی مجبور به این کار شده ایم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، واقعا آزاردهنده ست؛ به خصوص اگر بدقول هم باشیم و یادمان برود که آن وسیله را به موقع پس بدهیم. برای این که این حس بد را به دیگران منتقل نکنیم، بهتر است که تا جای ممکن از وسایل خودمان استفاده کنیم. بلند صحبت کردن با تلفن
آیا شما هم از این که بغل دستی تان با صدای بلند با تلفن صحبت میکند، عصبی میشوید؟ این عادت یکی دیگر از عادات آزاردهندهای ست که باید ترکش کنیم. اما چرا؟ از آنجا که بلند صحبت کردن شما تمام توجهات را به سمت خود جلب میکند، باعث عدم تمرکز اطرافیان میشود. فکر کنید که شما در حال خواندن متنی هستید و فردی در نزدیکی شما با صدای بلند با تلفن اش حرف میزند، آیا تمرکز شما در این حالت بهم نمیریزد؟ آیا این کار او را بی ادبی نمیپندارید؟ در این شرایط، حتی اگر سعی کنید که تمرکزتان را حفظ کنید و به مکالمه یک طرفه او گوش ندهید، باز هم نمیشود، زیرا ذهن شما به طور ناخودآگاه میخواهد که پیغامهای طرف مقابل را حدس بزند، از این رو قادر به تمرکز روی کار دیگری نمیباشد.
منبع : برترینها
2 notes
·
View notes
Text
ندا (۶) - آرمینا (۱)
ندا در حالی که لخت و بدون سوتین و فقط با شورت یاسی رنگش روی مبل نشسته بود منو صدا زد و گفتم:« متییین؟!!!... کون قشنگم... بیا ببینم... بیا پیش ارباب... بدو ببینم!...» من که تمام مدت مهمونی قلبم تند تند میزد عرق سرد به چهره ام نشست... جرات تاخیر در دستور ندا رو نداشتم... تا اومدم چهار دست و پا بشم خودم رو توی آینه قدی اتاق دیدم... رنگ به چهره ام نبود!... بدن نحیف و لاغرم رو به دستور ندا لیزر کرده بودم و مو به تنم دیده نمیشد... ندا تمام شورت های منو دور ریخته بود و برام شورت لامبادای مردونه خریده بود... شورتی که کونی هم میپوشن!!!... در واقع شورت لامبادای مردونه اصلا پشت نداره و فقط سه تا حلقه داره که یکی دور کمر و دوتای دیگه هم دور رونها میوفته و یه پارچه هم کیر و خایه ها رو میپوشنه و دسترسی به سوراخ مقعد خیلی راحته.
بدون معطلی چهار دست و پا شدم و در اتاق رو باز کردم و واااااااااااوووو 😯🫨 همه مهمونای ندا دخترای بدنساز و عضلانی بودن... واقعاً ترسناک بود صحنه... ۱۰-۱۲ تا دختر که بدنشون پوشیده از عضله بود... گیلاس های مشروب توی دستشون و به سمت من نگاه کردن... چشم چندتاشون برق زد و لبهاشون رو گزیدن...
خداااا و سرور من، ندا با پوست سفید و بدن ورزیده اش بینشون میدرخشید... لبخندی بهم زد و گفت:« بدو بیا اینجا ببینم... بدو کون قشنگم!... 😌» من با ترس و لرز و چهاردست و پا رفتم به سمت ندا، از لابلای پاهای عضلانی و عضلات دوقلوی پ��ت ساق پاهایی که هر کدوم قادر بودن به راحتی جون منو بگیرن. حرفای مختلفی رو شنیدم و خیلیا به کونم دست کشیدن و گفتن: « اووووف چه کونی داره🤤» « اووووووم چه کون کردنی ای» « آخی... کوچولوی نحیف 🥺😏» « آوووخی طفلی!... مرد ضعیف و بیچاره! 🥺😆» « نداااا... چه کونی میکنی کص تپل!...» صدای ناز و نوجوان یه دختر رو شنیدم که گفت:« اووووووم من اینو امشب میکنم... اوووووووووووف 🤤😈»
رسیدم به پاهای عضلانی ندا و شروع کردم به بوسیدن انگشتان زیبای ندا... ندا دستی به سرم کشید و گفت:« اوووووم توله کوچیک و کردنی من چطوره؟!!!... یدفه همون دختر نوجوانی که صداش رو شنیدم و میخواست منو بکنه اومد جلو و گفت:« اوووووم ندا جون... چقدر توله ات کیوت و کردنیه... دهنت سرویس...» ندا گفت:« قربونت آرمینا جااان... شیطون تو هم که با سه تا پسر اومدی...» من چشمام گرد شد... چون اصلا پسرا رو ندیدم... یهو سرمو چرخوندم و لایه های بعدی رو نگاه کردم و اوووووو فاااااااک🤯 اوین چیزی که دیدم تلمبه زدن دیلدوی یه دختر عضلانی کوچولو، توی کون یه پسر بدنساز و گنده بود... دختره ملکه ی عضله و تتو بود... مچهای پسره رو از پشت گرفته بود و میتپوند توی کونش... انگار یه خرگوش ماده عضلانی داره کون یه خرس میزاره 😱🤯 یدفه جمله بعدی آرمینا مو به تنم راست کرد:« ندااا جووون... میشه امشب متین ات رو بدی به من و به جاش سه تا پسرای منو بگیری؟... من واسش خیس کردم اساسی... » من برگشتم و آرمینا رو از پایین نگاه کردم... اوووووو ماااااااای گاااااااااد 😱 😵
باورم نمیشد... آرمینا یه دختر نوجوان محصل بود... اما بدنش 😱 بدنش انباشت عضلاتی بود که واسه اکثر پسرا دست نیافتنیه دست نیافتنی!... با دستهای پر شده از تتو... نگاهی به من کرد و چشمکی بهم زد... ندا خندید و گفت:« پیشنهاد خوبیه 😏 منتها سه تا پسرت رو باید بپسندم 😉 کجان؟...» اولین کسی که آرمینا نشون داد همون پسری بود که اون دختر عضلانی پر از تتو داشت ترتیبش رو میداد؛ آبتین!... پشمااااااام 😱 من کص ندا رو داشتم از روی شورت میبوسیدم و متوجه خیس شدنش موقع دیدن آبتین شدم. ندا گفت:« اووووووم... خوبه... دیگه!» دو تا پسر دیگه ای آرمینا معرفی کرد در واقع دپ تا داداش دوقلوی بور بودن که پایین پاهاش در حال لیسیدن پاهاش بودن... دو تا پسر سفید مفید گوشتی!... آب از دهن ندا راه افتاد و گفت:« اوووووووم... به نظر معامله خوبی میاااد... ولی من از همین الان اونا رو میخوااام... میدی؟...»
.
.
باورم نمیشه... وقتی آرمینا منو برای یه ۲۴ ساعت با ندا معامله کرد با یه دست مثل یه بچه گربه منو از گردن گرفت و بلندم کرد... به سبکی و راحتی یه گنجشک... بعدا فهمیدم آرمینا فقط ۱۶ سالشه... از ۷ سالگی بدنسازی، کشتی، وزنه برداری و شنا کار کرده... قدرت بدنیش در وصف نمیگنجید... برخلاف ظاهر خفن و با ابهتش خیلی خیلی مهربون بود... همونجا توی سالن و روی کاناپه دو نفره ترتیبم رو از کصش داد و خیلی حااااال کرد باهام... از کیرم خوشش اومده بود. اما من گاهی به ندا که یه زمانی همسرم بود نگاه میکردم... با خودم گفتم این زن الان به چشم یه وسیله به من نگاه میکنن... حتی بی ارزشتر از یه سگم براش!... ندا داشت کون یکی از پسرا رو فتح میکرد... یکی دیگه سوراخ کون ندا رو میخورد و سومی هم کصش رو... عجب صحنه ای بود 😱
و اما شب بیاد موندنی من با دختر عضلانی ۱۶ ساله ای که فانتزیش گاییدن همه مردهای هم سن باباش بود! آرمینا...
ادامه دارد
6 notes
·
View notes
Text
میتونید این ترانه را در📀بالا گوش کنید
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
به قول فیلم "اتاق دنج" تحلیل این ترانه یک پرونده
دورقمیسـ😅💪ـت
تا یادم نرفته بگم این ترانه در صحنه پایانی فیلم
Corner office
خونده میشه که میتونید تحلیل این فیلم را در پست قبلی بخونید
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
قبل از تحلیل شعر اول باید بریم سراغ ترجمه و فهم شعر
A heart that's full up like a landfill
قلبی که مثل زباله دان پر است
ـ[فضای قلب مخصوص عشق و اینجور چیزهاست که اگر پر شد با نفرت و اینجور چیزها میشود زبالهدان]ـ
A job that slowly kills you
شغلی که به آرومی میکشتت
ـ[هرشغلی که مجبور به انجامش هستیم آروم آروم میکشه]ـ
Bruises that won't heal
کبودی هایی که خوب نمیشن
ـ[کبودی=هر چیزی که در گذشته ، به روان و جسم آسیب زده و اثرش تا حال "ادامه دار" مانده]ـ
You look so tired, unhappy
به نظر خیلی خسته و ناراحتی
ـ[نتیجه سه خط بالا چنین آدمی درست میکنه]ـ
Bring down the government
حکومت رو سر نگون کن
ـ[حکومت = هر مفهوم اقتداری که تصمیم گیریهاش بروی زندگی شما تاثیر مستقیم دارد (که اگر منفیست باید سرنگون شه)]ـ
They don't, they don't speak for us
اونا نمیکنن ، اونا به جای ما حرف نمیزنن
ـ[کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من(پس خودمون باید یه کاری برای خودمون بکنیم اون اقتدار منفی به فکر ما نیست)]ـ
I'll take a quiet life
من یک زندگی آرام خواهم داشت
ـ[انتخاب یک زندگی آرام ، اما چه مدلی هست را باید در کل ترانه متوجه شویم]ـ
A handshake of carbon monoxide
دست دادن با منوکسیدکربن
ـ[قبول یک مدل خودکشی که]ـ
And no alarms and no surprises
No alarms and no surprises
No alarms and no surprises
بدون آلارم و بدون غافلگیری[ ـه]
ـ[ این تیکه مفهوم جالب و ظربفی داره یعنی نه یکدفعه رخ میده و نه از قبل خبر میده بلکه آروم آروم عمل میکنه (البته میشه اینطوری هر چیز ناخوشایندی را هم تحمیل کرد مثل هوا و زندگی آلوده)]ـ
Silent, silent
ساکت ، ساکت
ـ[با توجه به بیت پیشین یه نوع واکنش برای ایجاد فضای آرام برای خواب]ـ
.
This is my final fit
این آخرین تناسب منه
ـ[نهایت ژست مناسبی که میتونه با این وضعیت بد بگیره]ـ
My final bellyache with
آخرین شکایت منه با
ـ[تناسب ژستی که در بالا میگفت ، شکایتی هست که با …]ـ
No alarms and no surprises
No alarms and no surprises
No alarms and no surprises, "please"
بدون آلارم و بدون غافلگیری
"لطفا"
ـ[اینجا "لطفا" اضافه شده]ـ
ـ[این پلیزش دیگه آخر خندهاست یعنی حالا که قرار فرو کنی ، آروم آروم باشه "لطفا" تا پاره نشمـ😂ــ]ـ
.
Such a pretty house
چه خونهی قشنگی
And such a pretty garden
و چه باغچهی قشنگی
ـ[اینا و هر سودایی که نمیزارد از این وضعیت ناجور خلاص شیم که حتی بعد داشتنشون هم خلاصی رخ نمیده]ـ
No alarms and no surprises
(Let me out of here)
No alarms and no surprises
(Let me out of here)
No alarms and no surprises, please
(Let me out of here)
بدون آلارم و بدون غافلگیری
لطفا
اجازه دهید من از اینجا خارج شوم
ـ[این هم "ناله التماس ِ" آخرش که میخواد از "کل" این نکبت
دانــ🗑ـــی دنیا خارج شـ😢ـه]ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
حال تحلیل
ـ1️⃣ـ
Music Box
چندتا ترانه میشناسید که آهنگ آن فرای زیبایی ، معنا دار و مرتبط با شعر باشد
مطمعنن انگشت شمار
موزیک این ترانه آن آهنگ های عروسک های گردان مخصوص خواب کودکان را تداعی میکند که آنها را آرام آرام خمار(هیپنوتیزم) و خواب میکند
کل شعر بر همین پاشنه میچرخد
.
مقدمه شعر اینگونه است که
برایند زندگیتان به اینجا رسیده است که قلبتان پر از آشغال شده است ، شغلت��ن دارد دمار از روزگارتان در میآورد زخم های گذشتهتان دست بردار نیست در نتیجه خسته و درمانده شدهاید
ـ2️⃣ـ
واژه حکومت را همه تحلیلگران به معنای خاص "سیاسی" آن برداشت کردن که در عین درستی بسیار ناقص هست
حکومت که "بستر" این وضع ناگوار است میتواند هر اقتداری باشد
به قول غیرمستقیم کافکا از پدر گرفته تا رئیس و سرنوشت و خدای مذهبی و تا هرآنچه که نمیدانیم چیست اما زورش زیاد است
.
حکومت چه به معنای خاص آن و چه عام آن وقتی طرف ما نیست قاعدتا باید سرنگون شود
حال "ذهن او به خودشو دیگران" یا از "طرف دیگران به خودشو ما" این راه براندازی ، برای خلاصی ، پیشنهاد میشود
اما چون ذهنی و عملی تجربه شده که گیرم پدرسالاری سرنگون شد با انواع رئیس های سرمایه داری ، مذهبی ، کمونیستی و غیر چه کند گیرم آنها نیز سرنگون شدن با کبودی های گذشته مثل فرهنگ و تربیت و [دیانای] و غیر چه کند و الیآخر
پس نتیجتن چنین آدم های به بن بست رسیده به یک زندگی "آرام" کنایه داری رو میکنند که توضیحش را در بیت های بعدی میدهد
ـ3️⃣ـ
در این بیت ترکیب جالبی از استفاده واژه ها رخ میدهد
"دست دادن" ، بجز خوش آمدگویی عملی هست که پس از قبول شرایط بین دو نفر رخ میدهد
شگفتا که
راوی ما با قاتل خودش دست میدهد
.
این بیت ، بیت قبلی و بعدی را قابل فهمتر و توجیحپذیر تر میکند
ـ4️⃣ـ
سراینده اینجا از یک ترکیب متصل بهم بهره میبرد که اکثر تحلیلگرها دقت نمیکنند
و "نه آلارم و نه سوپرایز" باهم آمده که اگر جدا میبود چنین مفهومی که خواهم گفت را القا نمیکرد
نه هشداریو خبر از قبلی
و نه یکدفعهو درجایی
ــ⬅️ بلکه آرام آرامو تدریجی ➡️ــ
.
وقتی انسان تن به چنین شرایطی داد در اصل تسلیم آرام مردن است نه آرام زندگی کردن
ـ5️⃣ـ
این خودکشی تدریجی و آرام آرام نمیتواند با گلوله یا طناب باشد
بلکه سرایند در "ذهن" به خودکشی با دود اگزوز در پارکینگ که به وسیله شیلنگ به داخل ماشین هدایت شده فکر میکند که مرگی آرام آرام خواهد بود و ساکت ساکت گویان به پیشواز آن خواب عمیق میرود
Silent, silent
اما در "عمل" هم فرقی ندارد میتواند به وسیله انواع آرام آرام کشتن ها مثل شغل و . . . یا انواع آلودگی ها مثل منواکسیدکربن و . . .
که آدم را بالاخره تدریجن خواهد کشت بیانجامد که به عبارت درست تر همان روش زندگی که بشر در پیش گرفته و نتیجهاش شده آن سه بیت اول
ـ6️⃣ـ
در این دو بیت اوج ذوق و هنر و تبحر شاعر در استفاده از واژه نشان داده میشود
بیت اول fit
چون موضوع شعر مشخص هست این مناسب بودن ، تناسب ظاهری نیست بلکه عملکردی و اعتقادی میباشد
بیت دوم bellyache
شاعر از یک اصطلاح عامیانه که به قار و قور شکم هم ربط میدهند که همگام با دل درد هم هست استفاده کرده که به اصطلاح ، این سروصدا را "شکایت" شکم میگویند
آن دست دادن با قاتل(تدریجی) به اینجا میرسد که مقتول(تدریجی ما) آخرین کاری که میتواند بکند همین غـُر زدن و نهایت شکایتش ، پلیز ی هست که مرا یاد داستان آن پادشاه و مدل اعتراض مردم به صف طولانی انداخت
ـ7️⃣ـ
اینجا
( please اول )
شکل میگیرد
یک کمدی کافکایی بینظیر
.
تحلیل در اینجا باید ظریف باشه
همانطور که واژه حکومت و منوکسیدکربن ، هم به صورت خاص استعاره ای هم به صورت معنای عام واژهای در شعر آمدهاند این تیکه هم در همان راستا ، دو راه موازی ایجاد میکند
پلیز اول
یعنی راهی برای خلاصی آرام آرام بدون درد ـ[منواکسیدکربن در گاراژ خانه]ـ و
پلیز دوم
التماسی برای خلاصی از کل این وضعیت تحمیل شده که آرام آرام میکـُشد ـ[منواکسیدکربن ها در گاراژ دنیا]ـ
ـ8️⃣ـ
در نهایت
خانه و ماشین یا هرآنچه که برایش "سگ دو" میزنیم چه بیاید و چه نیاید بدست
تا وقتیکه
قلب مان زباله دانی است
شغل مان طاقت فرسا است
روح و روان و جسمان کبود است
این
زندگی نیست که در جریان است
مرگ آرام آرامی ست
که هر افتاده در آنی ، عـ🥺ـاجزانه
( please دوم )
خواهان بیرون رفتن از آن است
END
پ.ن
عنصر آگاهی ، رنج تولید میکند
مثل گاوی که "آگاه" شود این آخور و غذا برای ذبح است
خوشا آنان که آگاه نیستن به استقرار چنین حکومتی در گاراژ دنیا
.
.
.
#30ahchaleh#na_zzanin#ناظنین#no surprises#radiohead#rock band#thom yorke#Joachim Back#ted kupper#Corner office#jon hamm#Christopher Heyerdahl#music box#.mp3#jetAudio
2 notes
·
View notes
Text
عن جبر الخواطر أتحدث.
أنتهت إجازته وركب الطائرة عائداً إلى بلده .. بجانبه إمرأة مسنة من الفلاحات .. في الطائرة قاموا بتقديم وجبات الطعام ومع كل وجبة قطعة حلوى بيضاء .. المرأة المسنة فتحت قطعة ( الحلوى ) و بدأت تأكلها بقطعة خبز ظناً منها أنها قطعة جبنة بسبب اللون الأبيض .. وعندما اكتشفت أنها شعرت بإحراج شديد ونظرت إلى الرجل الذي بجانبها ، فتظاهر بأنه لم يرَ ما حصل .. ثوان قليلة ، قام بفتح قطعة ( الحلوى ) من صحنه وقام بما قامت به المرأة المسنة تماماً فضحكتْ المرأة .. فقال لها : سيدتي لماذا لم تخبريني أنها حلوى وليست جبنة ... فقالت المرأة : وأنا كذلك كنت أظنها جبنة مثلك ! بالتأكيد كان يعرف أنها ليست جبنة ، ويعرف أنها رحلة وتنتهي ، ويعرف أنها مجرد امرأة بسيطة يقول سفيان الثوري ( ما رأيت عبادة أجمل وأعظم من جبر الخواطر ) إماطة الأذى عن مشاعر وقلوب الناس لايقل درجة عن إماطة الأذى عن طريقهم اجبروا الخواطر وراعوا المشاعر وانتقوا كلماتكم.
تلطفوا بافعالكم ولا تؤلموا أحداً وقولوا للناس قولآ حسن وعيشوا أنقياء أصفياء سنرحل ويبقى الأثر ...
14 notes
·
View notes
Text
اعضای تیم فروش چه کسانی هستند؟
تیم فروش یکی از اجزای حیاتی هر سازمانی است که در فرآیند جذب و نگهداری مشتریان، رشد و توسعه بازار، و تحقق اهداف مالی شرکت نقش بسزایی دارد. اعضای تیم فروش با مسئولیتها و وظایف مختلف خود، این فرآیند را تسهیل کرده و تضمین میکنند که محصولات یا خدمات شرکت به درستی به دست مشتریان هدف برسد. اما اعضای این تیم چه کسانی هستند و هرکدام چه نقشی در موفقیت تیم دارند؟ در این ��قاله به معرفی و بررسی اعضای تیم فروش و وظایف آنها پرداخته خواهد شد.
1. مدیر فروش (Sales Manager)
مدیر فروش مسئول نظارت بر کلیه فعالیتهای تیم فروش است. این فرد وظیفه برنامهریزی استراتژیک، تعیین اهداف فروش، و ارزیابی عملکرد تیم را بر عهده دارد. مدیر فروش باید توانایی رهبری، برنامهریزی و مدیریت منابع انسانی را داشته باشد. او به طور مرتب با سایر بخشهای سازمان ارتباط برقرار میکند تا اطمینان حاصل کند که فرآیندهای فروش با اهداف کلی شرکت همراستا هستند.
2. مشاور یا نماینده فروش (Sales Representative)
نماینده فروش یکی از اصلیترین اعضای تیم است که به طور مستقیم با مشتریان در ارتباط است. وظیفه این فرد شناسایی و جذب مشتریان جدید، مذاکره و نهایی کردن قراردادها، و حفظ ارتباط با مشتریان فعلی است. نمایندگان فروش باید مهارتهای ارتباطی عالی، توانایی تشخیص نیازهای مشتری و ارائه راهحلهای متناسب با آنها را داشته باشند.
نمایندگان فروش ممکن است به دو دسته تقسیم شوند:
نمایندگان فروش داخلی که بیشتر با مشتریان از طریق تلفن یا ایمیل ارتباط برقرار میکنند.
نمایندگان فروش خارجی که به صورت حضوری با مشتریان ملاقات کرده و فرآیند فروش را به جلو میبرند.
3. کارشناس فروش (Sales Specialist)
کارشناس فروش معمولاً در بخشهای خاصی از فرآیند فروش تخصص دارد. این فرد معمولاً برای فروش محصولات یا خدمات پیچیده و فنی تر آموزش دیده است و وظیفه دارد به مشتریان توضیحات دقیق و فنی بدهد. کارشناسان فروش باید اطلاعات عمیقتری در مورد ویژگیها و مزایای محصولات یا خدمات داشته باشند تا بتوانند به مشتریان کمک کنند تا تصمیمات خرید خود را بر اساس اطلاعات دقیق اتخاذ کنند.
4. دستیار فروش (Sales Assistant)
دستیار فروش معمولاً در پشت صحنه فعالیتهای تیم فروش مشغول به کار است و وظیفه پشتیبانی از نمایندگان فروش و مدیر فروش را بر عهده دارد. این فرد ممکن است کارهای اداری نظیر ورود اطلاعات مشتری، تهیه گزارشها، و هماهنگی جلسات را انجام دهد. دستیار فروش نقش مهمی در تسهیل فعالیتهای روزانه تیم دارد و اجازه میدهد تا سایر اعضای تیم بیشتر بر فروش و جذب مشتریان تمرکز کنند.
5. مدیر حساب کلیدی (Key Account Manager)
مدیر حساب کلیدی مسئول مدیریت روابط با مشتریان کلیدی و استراتژیک شرکت است. این مشتریان معمولاً بزرگترین و ارزشمندترین مشتریان شرکت هستند. مدیر حساب کلیدی باید قادر به شناسایی نیازهای خاص این مشتریان و ایجاد استراتژیهای فروش متناسب با آنها باشد. این فرد به طور مداوم در ارتباط با مشتریان کلیدی است و سعی میکند به آنها ارزش بیشتری ارائه دهد تا وفاداری آنها حفظ شود.
6. بازاریاب دیجیتال (Digital Marketer)
بازاریاب دیجیتال به عنوان یکی از اعضای تیم فروش، مسئول جذب مشتریان از طریق کانالهای آنلاین است. این فرد باید با استفاده از استراتژیهای بازاریابی دیجیتال مانند SEO، تبلیغات آنلاین، بازاریابی از طریق شبکههای اجتماعی، و ایمیل مارکتینگ، مشتریان جدیدی برای تیم فروش جذب کند. بازاریاب دیجیتال میتواند با ایجاد سرنخهای فروش (Leads) و معرفی مشتریان بالقوه به تیم فروش، ��ر فرآیند فروش کمک کند.
7. تحلیلگر فروش (Sales Analyst)
تحلیلگر فروش مسئول تجزیه و تحلیل دادههای فروش است تا روندهای موجود در بازار، رفتار مشتریان، و عملکرد تیم فروش را شناسایی کند. این فرد باید از دادهها و ابزارهای تحلیلی برای تهیه گزارشهایی استفاده کند که به تصمیمگیریهای استراتژیک تیم فروش کمک کند. تحلیلگر فروش به مدیران تیم کمک میکند تا تصمیمات مبتنی بر داده بگیرند و عملکرد خود را بهبود بخشند.
8. نماینده خدمات مشتری (Customer Service Representative)
نمایندگان خدمات مشتری معمولاً پس از فروش به مشتریان کمک میکنند. این اعضای تیم، مسئول رسیدگی به سوالات و مشکلات مشتریان پس از خرید هستند و نقش حیاتی در حفظ رضایت مشتریان دارند. خدمات پس از فروش موثر میتواند به افزایش وفاداری مشتری و تکرار خرید کمک کند.
9. هماهنگکننده فروش (Sales Coordinator)
هماهنگکننده فروش مسئول برنامهریزی و هماهنگی فعالیتهای تیم فروش است. این فرد از نظر اداری و سازمانی به تیم کمک میکند تا روندهای فروش بدون مشکل پیش بروند. هماهنگکننده فروش باید مهارتهای مدیریت زمان، ارتباطات و حل مسئله داشته باشد تا فرآیند فروش به طور روان و مؤثر انجام شود.
نتیجهگیری
تیم فروش مجموعهای از افراد با مهارتها و تخصصهای متفاوت است که هرکدام نقش خاص خود را در فرآیند فروش ایفا میکنند. از مدیر فروش که مسئول استراتژی کلی است تا نمایندگان فروش و دستیارانی که در تعامل مستقیم با مشتریان هستند، هر کدام از اعضای تیم به گونهای در موفقیت شرکت نقش دارند. با همکاری مؤثر و هماهنگی میان اعضای تیم، میتوان به نتایج مطلوب و رشد پایدار در بازار دست یافت.
منبع : باشگاه مشتریان
0 notes
Text
تأثیر معماری سالنهای آمفیتئاتر بر تجربه مخاطبان
معماری سالنهای آمفیتئاتر بهعنوان یک بخش حیاتی از طراحی فضاهای فرهنگی و هنری، تأثیر بسزایی بر تجربه مخاطبان دارد. این تأثیر نهتنها در جنبههای بصری و زیباییشناختی بلکه در جنبههای احساسی و روانشناختی نیز قابل مشاهده است. از آنجا که سالنهای آمفیتئاتر فضاهایی برای نمایش هنرهای نمایشی مانند تئاتر، موسیقی و کنسرتها هستند، معماری این فضاها میتواند تجربه حضور در یک رویداد هنری را بهطور قابل توجهی تغییر دهد. در این مقاله، به بررسی تأثیرات مختلف معماری سالنهای آمفیتئاتر بر تجربه مخاطبان پرداخته خواهد شد.
1. چیدمان فضایی و طراحی صندلیها
چیدمان فضایی سالنهای آمفیتئاتر یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر تجربه مخاطبان است. در این نوع فضاها، نحوه چیدمان صندلیها و فاصله آنها از صحنه نقش کلیدی در تجربه بصری و شنیداری دارد. معمولاً در سالنهای آمفیتئاتر طراحی صندلیها بهگونهای انجام میشود که همه افراد، صرفنظر از محل نشستن، بتوانند دید خوبی از صحنه داشته باشند. این موضوع بهویژه در سالنهایی که طراحی آنها بهصورت نیمدایره یا دایرهای است، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
یکی از نکات مهم در این زمینه، طراحی صندلیها و فضای بین آنهاست که باید راحتی و آزادی حرکت را برای مخاطب فراهم کند. وقتی چیدمان بهطور هوشمندانهای طراحی شود، مخاطب احساس راحتی بیشتری میکند و تمرکز بیشتری بر روی عملکرد هنری خواهد داشت.
2. آکوستیک و تأثیر آن بر تجربه شنیداری
آکوستیک یکی دیگر از جنبههای مهم معماری سالنهای آمفیتئاتر است که تأثیر زیادی بر تجربه مخاطب دارد. کیفیت صدای تولیدشده در سالن تأثیر زیادی بر درک اثر هنری دارد. در صورتی که طراحی آکوستیکی صحیح باشد، صدای اجرا بهطور یکنواخت و با وضوح بالا در تمام سالن پخش میشود. این امر بهویژه برای تئاترهای زنده یا کنسرتها که موسیقی و دیالوگها در مرکز توجه هستند، اهمیت دارد.
معماران با استفاده از مواد خاص مانند چوب یا پارچههای خاص برای بهبود انعکاس و جذب صدا، میتوانند تأثیر چشمگیری بر کیفیت صوتی سالن داشته باشند. این ویژگی باعث میشود تا مخاطب نه تنها از لحاظ بصری، بلکه از لحاظ شنیداری نیز یک تجربه کامل و لذتبخش را داشته باشد.
3. نورپردازی و تأثیر آن بر جو سالن
نورپردازی در سالنهای آمفیتئاتر علاوه بر کاربردی بودن برای روشن کردن صحنه، تأثیر زیادی بر جو کلی فضا و تأثیرگذاری نمایش دارد. نور میتواند احساسات و حالات مختلفی را در مخاطب ایجاد کند. برای مثال، استفاده از نورهای ملایم و گرم در ابتدای نمایش، میتواند حس راحتی و آرامش را در مخاطب ایجاد کند، در حالی که استفاده از نورهای سرد و شدید در صحنههای هیجانی، میتواند هیجان و تنش را افزایش دهد.
نورپردازی نهتنها بر روی صحنه، بلکه بر طراحی داخلی سالن نیز تأثیر میگذارد. از این رو، معماران با در نظر گرفتن تأثیرات روانشناختی نور، بهطور مؤثری بر تجربه مخاطبان افزودهاند.
4. اهمیت ارتباط بین طراحی داخلی و صحنه
طراحی داخلی سالنهای آمفیتئاتر باید بهگونهای باشد که با فضای صحنه هماهنگ شود. این هماهنگی میتواند تأثیر زیادی بر درک هنری مخاطب داشته باشد. بهعنوان مثال، استفاده از رنگها، متریالها و الگوهای خاص در طراحی داخلی میتواند به تقویت داستانگویی کمک کند. همچنین، فضای داخلی باید برای حرکت آسان تماشاگران و دسترسی راحت به صندلیها طراحی شود تا مخاطب هیچگونه احساس ناخوشایندی نداشته باشد.
این هماهنگی همچنین بر تعامل مخاطبان با هنرمندان و اجرای هنری تأثیرگذار است. یک سالن طراحیشده بهطور صحیح میتواند فضای دلنشینی برای تماشاگران فراهم کرده و آنها را به شکلی غوطهور در تجربه هنری کند.
5. طراحی باز و دسترسی
یکی از جنبههای دیگری که بر تجربه مخاطب تأثیر میگذارد، دسترسی آسان به سالن و طراحی فضای باز است. زمانی که مخاطبان وارد سالن میشوند، طراحی ورودیها، راهروها و فضاهای انتظار باید بهگونهای باشد که باعث ایجاد احساس راحتی و عدم استرس شود. سالنهایی با طراحی باز و ورودیهای وسیع معمولاً احساس راحتی و پذیرایی بیشتری به تماشاگر میدهند.
همچنین، طراحی باید به گونهای باشد که تماشاگران بتوانند بدون هیچ مشکلی به محلهای خود دسترسی پیدا کنند. این امر نهتنها تجربه فردی را بهبود میبخشد بلکه از لحاظ اجتماعی نیز احساس راحتی و امنیت را در مخاطب تقویت میکند.
6. تأثیر طراحی بر مخاطبهای مختلف
مهمترین جنبه در طراحی معماری سالنهای آمفیتئاتر، در نظر گرفتن نیازها و ترجیحات مخاطبان مختلف است. افراد با ویژگیها و سلایق متفاوت، واکنشهای مختلفی به طراحی یک سالن دارند. برای مثال، مخاطبانی که از نظر فیزیکی محدودیت دارند، به طراحیهایی نیاز دارند که شامل امکانات دسترسی ویژه باشد. همچنین، برخی مخاطبان ممکن است تجربه بهتری در سالنهایی داشته باشند که طراحیشان برای بهینهسازی تعامل با صحنه و هنرمندان باشد.
در نتیجه، طراحی معماری سالنهای آمفیتئاتر باید انعطافپذیر و متناسب با نیازهای مختلف مخاطبان باشد تا تجربهای مثبت و همهجانبه برای همه افراد ایجاد کند.
نتیجهگیری
در نهایت، معماری سالنهای آمفیتئاتر تأثیر قابلتوجهی بر تجربه مخاطبان دارد. چیدمان فضایی، طراحی صندلیها، آکوستیک، نورپردازی، هماهنگی داخلی با صحنه و دسترسی به فضا از جمله عواملی هستند که میتوانند تأثیرات عمیقی بر احساسات، درک هنری و راحتی مخاطب داشته باشند. یک سالن آمفیتئاتر که بهدقت طراحی شده باشد، میتواند تجربهای بینظیر و فراموشنشدنی برای تماشاگران ایجاد کند، بهویژه زمانی که این طراحی با هدف ایجاد تعامل بهتر میان مخاطب و هنرمند انجام گیرد.
منبع : https://katibeisatis.com/
0 notes