#سرمایه گذاری در بلاروس
Explore tagged Tumblr posts
Text
بلاروس: مقصدی عالی برای بازنشستگی
این کشور زیبا در اروپای شرقی مقصدی عالی برای کسانی است که به دنبال مکانی آرام و مقرون به صرفه برای زندگی هستند. با اقتصاد رو به رشد و هزینه زندگی پایین، بلاروس به سرعت به مقصدی محبوب برای خریداران خانه تبدیل می شود. پیشنهاد می کنیم برای خرید خانه در بلاروس با متخصصان تماس بگیرید.
#خرید ملک در بلاروس#املاک بلاروس#سرمایه گذاری در بلاروس#زندگی در بلاروس#مهاجرت به بلاروس#بازنشستگی در بلاروس#اروپا#اروپای شرقی#سفر#خانه#خانه رویایی#آپارتمان#ویلا#زمین#مشاور املاک
0 notes
Photo

خرید ملک در بلاروس و اقامت بلاروس اقامت دائم در بلاروس همانند دیگر کشورها از طریق ازدواج با اتباع این کشور، ورود افراد به بازار کار این کشور و همچنین سرمایه گذاری در بلاروس می تواند راهی برای رسیدن به اقامت دائم برای اتباع خارجی به حساب آید. یکی از راه های اخذ اقامت دائم بلاروس که در غالب سرمایه گذاری به حساب می آید خرید ملک می باشد. افراد متقاضی اخذ اقامت دائم بلاروس باید در نظر داشته باشند که خرید ملک در بلاروس می تواند راه بسیار جذابی برای افراد متقاضی اخذ اقامت دائم به حساب آید. به عنوان مثال فرد می تواند با خرید ملکی به ارزش حداقل 150 هزار یورو اقامت دائم این کشور را پس از 7 سال دریافت نمایند. اقامتی که در ابتدا برای فرد متقاضی صادر می شود 2 ساله می باشد و پس از گذشت 5 سال در صورت رعایت پروسه اقامتی فرد می تواند اقامت دائم این کشور را اخذ نماید. پروسه اقامت در بلاروس برای کسب اقامت دائم در این کشور به مدت 90 روز در سال می باشد. خرید ملک در بلاروس بر اساس قوانین و مقررات خرید املاک و مستغلات کشور بلاروس که در مارچ ۲۰۱۴ به تصویب رسیده است به افراد متقاضی این امکان را می دهد که بتوانند به راحتی ملک مورد نظر خود را در این کشور خریداری کرده و بتوانند به واسطه خرید ملک اقامت دائم این کشور را اخذ نمایند. البته افراد متقاضی باید در نظر داشته باشند که برای خرید ملک در بلاروس در ابتدا باید از وزارت دادگستری بلاروس برای خرید ملک مجوز رسمی دریافت نمایند. و همچنین افراد باید اثبات کنند زمانی که ملک را خریداری کردند از آن ملک نیز استفاده می کنند و در ملک مورد نظر اقامت دارند و این موضوع را دادگستری این کشور نیز باید تایید کنند. پروسه خرید ملک در بلاروس ممکن است چندین ماه به طول انجامد که این امر در صورت عدم آگاهی از شرایط این کشور ممکن است بیشتر به طول انجامد. . #خرید_ملک_در_بلاروس #اخذ_پاسپورت_اروپا #konutunuz (at Belarus, Беларусь) https://www.instagram.com/p/CAsxvALAH-_lzApPyQXuW56RhwSv0FkIDyJ7CI0/?igshid=uhhj7j8de7ig
0 notes
Text
تشکیل کمیته ارتقای کیفیت و سلامت آرد و نان با مشارکت بخش خصوصی
New Post has been published on https://www.fastfoodstartup.com/%d8%aa%d8%b4%da%a9%db%8c%d9%84-%da%a9%d9%85%db%8c%d8%aa%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d9%82%d8%a7%db%8c-%da%a9%db%8c%d9%81%db%8c%d8%aa-%d9%88-%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%d8%aa-%d8%a2%d8%b1%d8%af-%d9%88-%d9%86/
تشکیل کمیته ارتقای کیفیت و سلامت آرد و نان با مشارکت بخش خصوصی
علی قنبری در حاشیه بازدید از این نمایشگاه در جمع خبرنگاران در مورد ضایعات نان درکشور گفت: رقم مربوط به ضایعات نان کشور سالانه ۲ هزار میلیارد تومان است که برای کاهش ضایعات باید در زمینه ارتقای ماشین آلات پخت نان، ارتقای کیفیت مواداولیه مورد استفاده در نان و بالا بردن سطح آموزشی نانوایان اقدام کنیم. وی درعین حال از تشکیل کمیته ارتقای کیفیت و سلامت آرد و نان توسط شرکت بازرگانی دولتی ایران با مشارکت بخش خصوصی در سال جاری خبر داد. وی اظهار داشت: برنامه اصلی ما در این کمیته، سرمایه گذاری برای ارتقای سطح آموزش نیروهای انسانی به منظور افزایش کیفیت آرد و نان کشور است. قنبری در پاسخ به پرسشی در مورد آزادسازی قیمت آرد نیز اعلام کرد: آزادسازی قیمت آرد، موضوع مهم و اساسی است و دولت باید درباره آن تصمیمگیری کند و ما نیز معتقدیم برای جلوگیری از مفاسد اقتصادی، رانتخواری و دوگانگی قیمت، باید به این سمت حرکت کرد. وی افزود: آزادسازی قیمت آرد نانوایی، عوارضی به دنبال دارد که برای کاهش آن، حمایت از اقشار آسیب پذیر ضروری است. معاون وزیر ادامه داد: تلاش میکنیم از محل یارانه ها، نزدیک به ۵ هزار میلیارد تومان در راستای آموزش، بهداشت و کمک به افزاد نیازمند و آسیبپذیر استفاده کنیم. وی در باره کیفیت نانهای کشور نیز گفت: تلاش میکنیم از طریق آموزش نیروهای انسانی، بالابردن کیفیت گندم و ماشینهای آردسازی و آسیابانی، کیفیت نان ها را افزایش دهیم. قنبری در عین حال از تشکیل دانشگاه مربوط به نان توسط بخش خصوصی خبر داد و اذعان داشت: این دانشگاه به بالا بردن کیفیت نان کمک میکند و در آینده نزدیک، شاهد پیشرفت و بهبود کیفیت آرد و نان خواهیم بود. قنبری در مورد گندم نیز اظهار داشت: با خرید ۸ میلیون و ۸۰ هزار تن گندم داخلی، نیاز خبازان سراسر کشور به آرد تأمین شده و امسال گندم وارد نمیکنیم. وی در همین ��ال برآورد کرد: بخش خصوصی امسال برای مصرف صنعت ۲ میلیون تن گندم وارد کشور کند. گفتنی است، نهمین نمایشگاه بینالمللی صنعت آرد و نان از ۱۵ تا ۱۸ آذرماه در نمایشگاه بینالمللی تهران با حضور ۱۰۵ شرکت داخلی و ۳۱ شرکت خارجی از ۱۵ کشور به کار خود ادامه میدهد. ماشین سازان، تولیدکنندگان نان، صنایع مرتبط با نان، انجمن ها و تشکل ها از غرفه داران این نمایشگاه هستند. امسال کشورهایی همچون آلمان، ایتالیا، بلاروس، سویس، سوئد، بلاروس، فنلاند و ترکیه در این نمایشگاه شرکت کردند و آخرین دستاوردها و صنایع مرتبط با آردسازی و پخت نان را در معرض دید علاقه مندان قرار دادهاند.
0 notes
Photo

۱۷ فرودگاه متروکه جهان را بشناسیدhttps://khoonevadeh.ir/?p=17696
برترین ها - امین نقیزاده: زمانی که هواپیماها آسمان جهان را فتح کردند؛ بشر با حرارت و شور فراوانی به دنبال گسترش و ساخت فرودگاههای بزرگ و راهبردی بود. به این ترتیب امروزه فرودگاهها نقش مهمی در صنعت حملونقل جهان داشته و شرکتهایی مانند قطرایرلاین، امارات ایرلاین و خطوط هوایی سنگاپور از چندین فرودگاه مختلف برای اتصال نقاط گوناگون کره زمین استفاده میکنند.
اتصال چندین شهر و کشور به واسطه فرودگاهها امکانپذیر شده و مردم در نقاط مختلف جهان با مراجعه به فرودگاهها میتوانند به نقاط گوناگون زمین سفر کنند. ولی همه فرودگاه موفق نبوده و نقش چندانی در اتصال شهرها و کشورهای مختلف نداشتند؛ بنابراین فرودگاههای مذکور به دلایل گوناگون رها شده و تمام ساختمانها و... آنها اکنون متروکه وبلااستفاده شدند.
حالا ما میخواهیم که شما را با ۱۷ فرودگاه متروکه جهان آشنا کنیم و برای شما از داستان به پایان رسیدن حیات برخی از فرودگاههای مهم و کاربردی جهان بگوییم. پس با برترینها همراه باشید!
فرودگاه بین المللی دونتسک اوکراین
در ۱۰ کیلومتری شمال غربی شهر دونتسک؛ خرابههای فرودگاه بینالمللی دونتسک اوکراین قرار دارد. این فرودگاه در سال ۲۰۱۴ بمباران شد و اوکراین یکی از مهمترین فرودگاههای خود را از دست داد.
هنوز میتوان برج مراقبت هوایی فرودگاه دونتسک را با زخمهای جنگی دید و اشک ریخت! به نظر میرسد که هیچگاه فرودگاه بینالمللی دونتسک به روزهای اوج خود باز نگشته و بهتر است که دولت اوکراین به فکر ساخت یک فرودگاه جدید باشد.
فرودگاه RAF Binbrook انگلستان
نیروی هوایی سلطنتی انگلستان در جنگ جهانی دوم، از فرودگاههای غیرقانونی برای انجام حملات خود به نیروهای آلمان نازی استفاده میکرد. اما اکنون این فرودگاهها فراموش شده و کمتر کسی به سراغ آنها میرود. یکی از فرودگاههای مذکور RAF Binbrook نام داشت که تا پایان دهه ۱۹۸۰ از آن استفاده شد. ولی دیگر فرودگاه RAF Binbrook کاربردی برای انگلستانیها نداشت و در نهایت این فرودگاه را تعطیل کردند.
مدتی گذشت و عوامل ساخت فیلمسینمایی Memphis Belle از فرودگاه RAF Binbrook برای ضبط صحنههای فیلم خود استفاده کرده و برای دقایقی خاطرات روزهای اوج فرودگاه متروکه را زنده شد!
فرودگاه گویان فیلیپین
یک منطقه ویژه روستایی در منطقه سامار شرقی فیلیپین برای مدتی میزبان هواپیماهای آمریکایی بود. در این منطقه فرودگاه گویان با پوشش گیاهی سبز و در ساحل شرقی اقیانوس آرام قرار داشت.
این فرودگاه نقش ویژهای در عملیات امدادرسانی بینالمللی به قربانیان یکی از بدترین طوفانهای تاریخ فیلیپین داشت؛ ولی پس از پایان طوفان دیگر کسی از فرودگاه گویان یاد نکرد و این فرودگاه هم فراموش شد!
فرودگاه بینالمللی Stapleton، دنور ایالاتمتحده آمریکا
فرودگاه بینالمللی Stapleton از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۹۵ فعال بود و قارههای مختلف را به یکدیگر متصل میکرد. ولی گسترش پروازهای فرودگاه بینالمللی Stapleton برای ساکنان دنو خوب نبود و آنها از سر و صدای فراوان هواپیماها شکایت داشتند!
شکایت و نارضایتی اهالی دنو و ساکنان نزدیک فرودگاه بسیار فراوان بود و در نهایت مسئولان دنو تصمیم به تعطیلی فرودگاه بینالمللی Stapleton گرفتند. اما اکنون ساختمان و برج مراقبت ۱۲ طبقهای آن پابرجا بوده و تبدیل به یک رستوران جالب شده است!
فرودگاه فلوید بنت فیلد، نیویورک ایالاتمتحده آمریکا
فرودگاه فلوید بنت فیلد در جنوب شرقی بروکلین و در امتداد ساحل خلیج جامائیکا قرار گرفته است. این فرودگاه در سال ۱۹۷۱ تعطیل شد و مسئولان نیویورکی تصمیم گرفتند که آن را به یک پارک و موزه ملی تبدیل کنند.
نکته قابل توجه درباره فرودگاه فلوید بنت فیلد این است که آملیا ارهارت به عنوان یکی از مشهورترین خلبانان زن تاریخ هوایی جهان، از این فرودگاه برای سفر به دور دنیا استفاده کرده بود.
فرودگاه بین المللی کای تاک هنگ کنگ
هنگ کنگ را باید دروازه قاره آسیا دانست و امروزه تعداد قابل توجهی از هواپیماهای جهان از طریق آسمان هنگ کنگ و فرودگاه بزرگ آن به مقاصد مختلف خود سفر میکنند. صدها هواپیما از کشورهای گوناگون در هنگ کنگ حضور داشته و این موضوع باعث شده است که امروزه فرودگاه این شهر در حومه آن ساخته شود؛ بنابراین به آسانی مسئولان هنگ کنگ فرودگاه کای تاک را رها کردند؛ زیرا این فرودگاه در وسط شهر شلوغ هنگ کنگ قرار داشت و آنها مجبور شدند از جزیره دیگری برای ساخت فرودگاه جدید استفاده کنند!
فرودگاه رابرت مولر، تگزاس ایالات متحده آمریکا
فرودگاه رابرت مولر یکی از قدیمیترین فرودگاه تگزاس آمریکا بود. این فرودگاه در سال ۱۹۲۸ تاسیس شد و تا سال ۱۹۹۹ به فعالیت خود ادامه داد. در سال ۱۹۹۹ رابرت مولر دیگر درآمد زیادی برای شهر تگزاس نداشت و مسئولان آن را تعطیل کرد.
فرودگاه بینالمللی آستین برگسترم جایگزین فرودگاه رابرت مولر شده و اکنون از آن برای ارتباط تگزاس با سایر نقاط جهان استفاده میشود! بنابراین از رابرت مولر فقط یک برج مراقب به یادگار ماند و این فرودگاه قدیمی متروکه شد.
فرودگاه گالیلو شانگنگ ایالات متحده آمریکا
این فرودگاه کوچک در ایالت نیویورک آمریکا قرار داشته و از آن برای آموزش خلبانان در دوران جنگ جهانی دوم استفاده میشد. فرودگاه گالیلو دو باند برای فرود و پرواز داشته و خلبانان میتوانستند به راحتی بر فراز آن مانورهای هوایی متنوعی را انجام دهند.
در حال حاضر فرودگاه گالیلو بخشی از پناهگاه حیات وحش کوهستان شانگنگ بوده و هنوز هم باندهای آن قابل تشخیص است.
فرودگاه منستون انگلستان
فرودگاه منستون یک فرودگاه خصوصی بود و مالک آن ۱۳۹ میلیون دلار بدهی داشت؛ بنابراین او فرودگاه منستون را برای فروش آماده کرد و چندین شرکت برای خریداری آن اعلام آمادگی کردند.
یکی از شرکتهای مذکور اعلام کرد که میخواهد دوباره فرودگاه منستون را که ۱۶ سال پیش تعطیل شده و دیگر غیرقابل استفاده شده بود؛ دوباره راهاندازی کند و امیدوار است که با این کار سود زیادی به دست آورد!
فرودگاه مونترال میرابل کانادا
مردم تصور میکردند که فرودگاه مونترال میرابل به دلیل انجام پروازهای تجاری، سودآوری بالایی داشته و این تصور غلط باعث شد که مردم محلی نسبت به وجود این فرودگاه در نزدیکی منازل و مزارع خود اعتراض داشته باشند!
بنابراین آنها دست به کار شده و فرودگاه را تعطیل کردند. اکنون نزدیک به یک دهه است که از فرودگاه مونترال میرابل پروازی صورت نگرفته و مردم در تلاش هستند که این فرودگاه بزرگ را تخریب کنند. این فرودگاه میزبان المپیک تابستانی ۱۹۷۶ بود و شهرتی جهانی داشت!
فرودگاه بین المللی نیکوزیا قبرس
این فرودگاه در سال ۱۹۶۸ و توسط طراحان خارجی ساخته شد. هدف از ساخت فرودگاه بینالمللی نیکوزیا برقراری پروازهای بینالمللی داخلی و خارجی بود و قبرس به یک فرودگاه ویژه و خاص احتیاج داشت.
ولی در سال ۱۹۷۴ با حمله ترکیه به قبرس فعالیت تجاری فرودگاه نیکوزیا متقوف شد و صلحبانان سازمان ملل برای جلوگیری از درگیریهای مجدد؛ دفتر مرکزی خود در قبرس را به فرودگاه نیکوزیا منتقل کردهاند!
فرودگاه جیزلمر هندوستان
فرودگاه جیزلمر یک نمونه شکست خورده از سرمایهگذاری میلیون دلاری هندیها، به منظور توسعه بخش اقتصادی نقاط دور افتاده هندوستان بود.
این فرودگاه در جیزلمر قرار داشت و کسی حاضر به سفر و سرمایهگذاری در آنجا نبود! در واقع ۱۷ میلیون دلارِ ناقابل خرج شد و اکنون یک فرودگاه متروکه و بلااستفاده روی دست دولت هندوستان باقی مانده است!
فرودگاه Minsk-۱ بلاروس
این فرودگاه دو روز قبل از روز کریسمس سال ۲۰۱۵ به طور رسمی تعطیل شد و با بسته شدن آن تعداد پروازهای فرودگاه ملی مینسک به شدت افزایش یافت. این اقدام به دنبال قرارداد تاسیس یک کارگاه تعمیر هواپیما در خارج از شهر مینسک انجام شد و مسئولان با تعطیلی Minsk-۱ توانستند کارگاه تعمیر هواپیماهای خود را با کمترین هزینه ممکن راهاندازی کنند!
اکنون فرودگاه مینسک ۲ یا فرودگاه ملی مینسک با بسته شدن مینسک یک؛ در هر سال بیش از یک میلیون مسافر دارد.
فرودگاه دبلیو. اچ. برامبل منتسرات
طبیعت به چیزی رحم نمیکند. گاهی طوفان، زلزله، سیل و فوران آتشفشان میتواند تمام داشتهها و ساختههای بشر را از بین ببرد. فرودگاه دبلیو. اچ. برامبل در کشور منتسرات به خوبی معنای جملات ما را درک میکند؛ زیرا این فرودگاه عمر زیادی نداشت و تمام تلاشهای بریتانیا با فوران آتشفشان به هدر رفته و فرودگاه دبلیو. اچ. برامبل نابود شد!
البته هنوز هم تکههایی از فرودگاه دبلیو. اچ. برامبل مشخص بوده و خلبانان باید با مهارتی کامل هواپیماها را روی زمین فرود بیاورند؛ اما این کاره خطرناکی بوده و کمتر کسی به سراغ فرودگاه متروکه دبلیو. اچ. برامبل میرود.
فرودگاه سیوداد ریل سنترال اسپانیا
این فرودگاه بینالمللی در جنوب سیوداد اسپانیا قرار داشت. برای ساخت ریل سنترال نزدیک به ۱.۱ میلیارد یورو هزینه شد و در سال ۲۰۰۹ به عنوان اولین فرودگاه بینالمللی خصوصی اسپانیا افتتاح شد. این فرودگاه به مدت سه سال فعال بود و در سال ۲۰۱۲ به دلیل عدم بازگشت سرمایه اولیه و... تعطیل گشت.
فرودگاه ریل سنترال حدود ۵۰ دقیقه با شهر مادرید فاصله داشته و کمتر کسی حاضر بود که از این فرودگاه دور افتاده استفاده کند!
فرودگاه کستلون-کوستا ازاهار در اسپانیا
این فرودگاه هنوز کاملا تعطیل نشده و یک شرکت هواپیمایی ایرلندی برای انجام پروازهای خود از آن استفاده میکند. در واقع به نظر میرسد که این فرودگاه به شکل انحصاری در اختیار ایرلندیها بوده و به غیر از آنها هیچکس سمت فرودگاه کستلون-کوستا ازاهار نمیرود!
البته در سال ۲۰۱۸ یک شرکت رومانیایی تعدادی از پروازهای خود را به فرودگاه کستلون-کوستا ازاهار منتقل کرده است؛ اما این اقدامات تغییری در شرایط فرودگاه مذکور ایجاد نکرده و از آن به عنوان یک فرودگاه متروکه یاد میشود!
فرودگاه بینالمللی الینیکو یونان
فرودگاه الینیکو تقریبا هم زمان با جنگ جهانی دوم افتتاح شد. اما نیروهای ایالاتمتحده آمریکا آنجا را تصاحب کرده و از الینیکو به عنوان پایگاهی برای حمایت از متحدان اروپایی خود استفاده کرد. پس از جنگ الینیکو تا سال ۲۰۰۱ فعال بود و با تاسیس فرودگاه جدید آتن دیگر از آن استفاده نشد.
معمار معروفی همانند ارو سارینن در ساخت فرودگاه الینیکو مشارکت داشته و ترمینالهای آن را طراحی کرده بود.
منبع : برترینها
0 notes
Text
معروفترین برندهای پوشاک ترکیه
معروفترین برندهای پوشاک ترکیه و پیشرفتی که این کشور در صنعت پوشاک داشته است، امروزه در سراسر جهان شناخته شده و این برندها در بسیاری از کشورهای دنیا شعبه دارند. صنعت پوشاک رفته رفته به یکی از قطب های مهم در اقتصاد ترکیه تبدیل شده است.
ترکیه همواره در تجارت بین شرق و غرب نقش مهمی ایفا کرده است و در حال حاضر نیز در صنعت مد و پوشاک به یکی از برترین کشورهای منطقه تبدیل شده است. معروفترین برندهای پوشاک ترکیه، مردم جهان را به خیابان ها�� استانبول میکشاند و استایل روز ترکیه را به سراسر دنیا صادر میکند.
معروفترین برندهای پوشاک ترکیه
محبوبترین و معروفترین برندهای پوشاک ترکیه اکنون میتوانند در مراکز شیک و لاکچری در سراسر جهان، از لاس وگاس و دبی گرفته تا برلین، توکیو و مسکو دیده شوند. آنها به رقابت با غول های بزرگ پوشاک مانند Zara، H & M، Mango و غیره میپردازند.
این برندها معمولا با ترکیبی از استانداردهای بین المللی و سبک بومی فرهنگ ترکیه ارائه میشوند. نام طراحان برجستهای مانند Erdem Moralioğlu ،Bora Aksu و Hussein Chalayan سبب جلب توجه بسیاری از طراحان و سرمایه گذاران این صنعت به پوشاک ترک شده است.
برند MAVI
Mavi یکی از معروفترین برندهای پوشاک ترکیه و نام تجاری شلوار جین است که در سال 1991 در استانبول، ترکیه تاسیس شده است.
این برند، پوشاک جین را برای زنان و مردان تولید میکند و عمدتا گروه سنی ��وانتر را هدف قرار میدهد. دفتر اصلی ماوی در ترکیه و شعبه های آن در ایالات متحده آمریکا، کانادا، آلمان، هلند، روسیه و استرالیا مستقر هستند.
این برند دارای 425 شعبه در ترکیه و خارج از کشور است که حدود 62 شعبه آن خارج از ترکیه واقع شده و 3605 نفر کارمند دارد. طبق آمار بدست آمده، بیش از 8.9 میلیون تکه از پوشاک ماوی در سال 2017 در جهان فروخته شد. کیفیت بالا و قیمتهای مقرون به صرفه نقش مهمی در توسعه فعالیت شرکت داشته است.
بزرگترین فروشگاه های ماوی در نیویورک، ونکوور، مونترال، استانبول، برلین، فرانکفورت، دوسلدورف، هامبورگ و مسکو هستند. نام این شرکت از کلمه ترکی "Mavi" به معنای آبی گرفته شده است. بزرگترین کارخانه آن در شهر چرکوزی واقع در استان تکریزد است.
برند IPEKYOL
هنگامی که زنان در جوامع بشری فعالیت خود را در اجتماع و در زمینههای تجاری آغاز کردند، طراحان مد با چالش جدیدی مواجه شدند؛ آنها مجبور بودند سبک جدیدی از مد و پوشاک را که مطابق با زندگی پرمشغلهی زنان شاغل باشد، ایجاد کنند.
بر همین اساس، ایپک یول (IPEKYOL) برای ارائه خدمات به زنان فعال اجتماع و شهری بیش از 25 سال پیش، شروع به طراحی لباس برای بانوانی کرد که اکثر روزهای خود را در دفتر کار میگذرانند.
براساس ایدهی اولیه که در سال 1986 ساخته شد؛ اولین فروشگاه Ipekyol در سال 1989 در استانبول تاسیس شد و این برند به صورت رسمی تاسیس شرکت در ترکیه را انجام داد.
ایپک یول امروزه یکی از معروفترین برندهای پوشاک ترکیه در زمینه پوشاک بانوان است.
این برند، در حال حاضر محصولات خود را در 7 کشور دنیا از قبیل قبرس، شمال عراق، آذربایجان، بحرین، کویت، قطر و عربستان سعودی میفروشد.
فروشگاه های Ipekyol معمولا در ورودی مراکز خرید قرار دارند، درست در کنار مغازه های اصلی رقبا. در مجموع 142 فروشگاه از این برند در ترکیه وجود دارد.
ایپک یول در حال توسعهی مجموعهای برای بازارهای محلی و جهانی برای برآورده ساختن نیازهای زنان شهری مدرن است که میخواهند کیفیت زندگی خود را در تمام جنبه های زندگی افزایش دهند.
این برند که یکی از پیشروان مد و طرح های خلاقانه در صنعت پوشاک ترکیه است، در سال 2015 با طراح موفق ترکیه Zeynep Tosun همکاری کرد. این همکاری تا فصل پاییز و زمستان سال 2017-2016 سبب موفقیت چشمگیر این برند در ترکیه شد.
برند Koton
در سال 1988 یک زوج جوان در ترکیه تصمیمی مهم برای ایجاد تغییر در زندگی خود گرفتند؛ "آقای ییلماز" افسر دریایی و همسرش گولدن که یک معلم بود، تصمیم گرفتند در صنعتی که برای آنها کاملا ناشناخته بود، سرمایه گذاری کنند: صنعت نساجی!
این زوج در حدود سی سال پیش در فصل تابستان یک فروشگاه در محلهی Kuzguncuk که در بخش آسیایی استانبول قرار داشت را افتتاح کردند. این فروشگاه که تنها 25 متر مربع بود، نخستین فروشگاه کوتون بود.
امروزه نام تجاری Koton جزو معروفترین برندهای پوشاک ترکیه است؛ کوتون دارای 370،000 متر مربع فضای تجاری در بیش از 300 فروشگاه در ترکیه، 205,000 متر مربع فضای تجاری در بیش از 210 فروشگاه در 28 کشور جهان و در مجموع حدود 10,000 کارمند در سراسر دنیاست.
یکی از اساسیترین دلایل موفقیت کوتون ارائه طرح های بسیار متنوع در محصولات خود است. در برنامه های بلند مدت این برند گفته شده که تا سال 2025 در تمام 5 قاره جهان شعبه خواهد داشت؛ خطوط تولید در زمینههای مختلف نیز هر ساله با لباس های مردانه، لباس های زنانه، لباس های کودکان و مجموعه های زینتی گسترش مییابند.
برند Sarar
سارار که یکی از رهبران صنعت پوشاک ترکیه است، فعالیت تجاری خود را در Eskisehir در سال 1944 آغاز کرد.
امروزه شرکتی که عبدالرحمان سارار پایه ابتدایی آن را در یک فروشگاه پوشاک 12 متر مربعی پایه گذاری کرد، تولید خود را در بخش نساجی و پوشاک با سه کارخانهی تولیدی در مساحت 120.000 متر مربع، کارخانه منسوجات خانگی و پیراهن در مساحت 185.000 متر مربع و در نهایت، واحد تولید پوشاک زنانه در Bomonti استانبول دنبال میکند.
Sarar که با مارک های جهانی در بخش پوشاک با کمک بیش از 5000 کارمند و با کیفیت بالا رقابت میکند، خدمات خود را در بیش از 180 فروشگاه در 80 شهر خارج از کشور و 75 شهر در ترکیه ارائه میدهد. در واقع امروزه سارار در 5 قاره و 55 کشوردر تمام دنیا مشغول فعالیت است.
برند LC Waikiki
LC Waikiki در سال 1988 توسط طراح فرانسوی جرجس امویال و شریک زندگی اش در فرانسه تاسیس شد.
نام این برند از LC Waikiki را با اضافه کردن کلمه "Waikiki" (با اشاره به Waikiki Beach معروف) به "LC" که اول حروف کلمه ی "Les Copains" به معنی "دوستان" در فرانسه است، به دست آمده است.
در سال 1997 و در طی تحقیقات انجام شده در مورد چگونگی گسترش کار، شرکت تصمیم گرفت که LC Waikiki را که تا آن زمان یک نام تجاری فرانسوی بود، در ترکیه پرورش دهد و در همین راستا ثبت شرکت در ترکیه را انجام داد.
ال سی که از آن تاریخ یک نام تجاری ترک محسوب میشود، در ابتدا با تاسیس 21 فروشگاه در ترکیه فعالیت خود را آغاز کرد.
LC Waikiki به عنوان یکی از معروفترین برندهای پوشاک ترکیه امروزه دارای بیش از 16 درصد سهم بازار است. این برند 407 فروشگاه در سراسر ترکیه و 106 فروشگاه دیگر در سراسر جهان در سال 2013 داشت و با شعار «هر کس سزاوار پوشیدن لباس خوب است» به گسترش فعالیتهای خود ادامه میدهد.
برند Defacto
از نخستین روزهای تاسیس اولین فروشگاه Defacto در سال 2005، این برند در میان مارک های پیشرو در بخش پوشاک و مد در ترکیه جایگاه خود را مشخص کرد. با 324 فروشگاه داخلی و 123 فروشگاه در خارج از کشور، دی فکتو خود را به عنوان یکی از شرکت های برتر صنعت پوشاک در ترکیه تا پایان سال 2017 مطرح کرد.
میتوان گفت Defacto تجربه ای گرانبها را در زمان کوتاه به دست آورد و همین موضوع سبب رشد سریع آن و ورود به بازارهای خارجی شد. اولین شعبهی خارج از کشور این برند در قزاقستان در فوریه 2012 افتتاح شد.
پس از آن Defacto در 27 کشور از جمله قزاقستان، عراق، مصر، بلاروس، مراکش، تونس، کوزوو، آلبانی، صربستان، گرجستان، روسیه، بوسنی و هرزگوین، ال��زایر، آذربایجان، اردن، قرقیزستان، لبنان، فلسطین، عربستان سعودی، پاکستان، مالزی، مولداوی، افغانستان، اوکراین، عمان و قبرس شمالی شعبه های خود را افتتاح کرد.
0 notes
Link
شیوههای گوناگونی برای مهاجرت و آغاز یک زندگی جدید در شرایطی جدید وجود دارد و متقاضیان مهاجرت نیز همواره در پی یافتن بهترین گزینههای لازم برای جامه عمل پوشاندن به تصمیم خود هستند. در این مقاله بهصورت خلاصه در خصوص اعتبار و ارزش پاسپورت ترکیه و همچنین کشورهایی که با داشتن پاسپورت ترکیه میتوان بدون ویزا به آن سفر کرد اشارهشده است. روشهای کسب پاسپورت ترکیه و مبلغ آن اگر ۲۵۰ هزار دلار آمریکا دارید، همین حالا میتوانید برای دریافت شهروندی و پاسپورت ترکیه اقدام کنید. دولت ترکیه امروز چهارشنبه ۲۸ شه��یور رسماً اعلام کرد که از این پس قوانین اعطای شهروندی را به اتباع خارجی تسهیل میکند. طبق اصلاحات جدید اتباع خارجی میتوانند با خرید ملکی به ارزش ۲۵۰ هزار دلار آمریکا یا معادل آن به لیر ترکیه، برای دریافت تابعیت این کشور اقدام کنند. در گذشته این عدد ۱ میلیون دلار بود. این در حالی است که در مهر و مومهای گذشته ایرانیان زیادی سرمایه خود را به ترکیه منتقل کردهاند و در این کشور خانه خریدهاند. طبق اعلام مرکز آمار ترکیه، ایرانیان در سال ۲۰۱۷ در لیست شهروندان کشورهای مختلفی که در این کشور ملک خریدهاند در میان ده کشور قرار دارند. این در حالی است که در ماه اوت ۲۰۱۸، تعداد ایرانیانی که در ترکیه ملک خریداری کردهاند افزایش چشمگیری یافته و بعد از عراقیها که ۹۴۴ مورد خرید ملک داشتهاند در رده دوم قرار دارند. ایرانیها در ماه اوت، ۳۹۴ خانه در ترکیه خریداری کردهاند. بعد از ایران، عربستان سعودی با ۲۷۵، کویت و روسیه با ۱۹۲ مورد خرید خانه در جایگاههای بعدی قرار دارند. اما این تنها راه کسب شهروندی ترکیه نیست. چرا که اگر فردی خارجی ۵۰۰ هزار دلار آمریکا در ترکیه بهصورت مستقیم سرمایهگذاری کند، هم میتواند حق شهروندی ترکیه را دریافت کند. این در حالی است که پیشتر حداقل سرمایهگذاری ۲ میلیون دلار بود. همچنین با تغییراتی که قانون اعطای تابعیت ترکیه داشته است، اتباع خارجی با ایجاد اشتغال برای ۵۰ شهروند ترک میتوانند شهروندی ترکیه را دریافت کنند. این در حالی است که پیشتر این عدد ۱۰۰ بود. به نظر میرسد با تغییرات جدید در قانون اعطای شهروندی ترکیه، اتباع خارجی از کشورهای منطقه تمایل بیشتری برای سرمایهگذاری و خرید ملک در این کشور داشته باشند. اتفاقی که میتواند در وضعیت بحران اقتصادی ترکیه، التیامی برای نابسامانیهای اقتصادی اخیر این کشور به شمار رود. با پاسپورت ترکیه به کدام کشورها میتوان بدون ویزا سفر کرد با پاسپورت ترکیه میتوان به ۱۰۷ کشور جهان بدون ویزا سفر کرد. لیست برخی از کشورهایی که بدون نیاز به ویزا با پاسپورت ترکیه میتوان به آنها سفر کرد در ادامه ذکرشده است: آلبانی _ ۹۰ روز آنتیگوا و باربودا _ ۳۰ روز الی ۶ ماه آرژانتین _ ۹۰ روز باهاماس _ ۸ ماهباربادوس_ ۶ ماه کشور روسیه سفید (بلاروس)_ ۳۰ روز بوسنی و هرزوگوین _ ۶ ماه بوتسوانا _ ۹۰ روز برزیل_ ۹۰ روز جزایر ویرجین بریتانیا_ ۱ ماه شیلی_ ۹۰ روز کلمبیا _ ۱۸۰ روز جزایر کوک_ ۳۱ روز کاستاریکا _۳۰ روز و تا ۹۰ روز قابل تمدید است. دومنیکا_ ۶ ماه اکوادور _ ۹۰ روز السالوادور_ ۹۰ روز فیجی _ تا ۴ ماه تابعیت دوگانه یا مضاعف در ترکیه خبر خوب این است که ترکیه مفهوم تابعیت دوگانه را می پذیرد _ یعنی همان زمان میتوان شهروند بیش از یک کشور بود. تابعیت دوگانه در ترکیه امکان پذیر ��ست، زیرا هیچ قانون بین المللی مربوط به عدم کسب ملیت خارجی برای ترکیه وجود ندارد. هر کشوری قوانین مربوط به خود را در مورد ملیت دارد و ملیت بر اساس سیاست داخلی به افراد نسبت داده می شود. افراد ممکن است با انتخاب خود و یا به طور اتوماتیک طبق قوانین مختلف تابعیت دوگانه را کسب کنند. اکتساب اتوماتیک یا حفظ ملیت خارجی بر شهروندی ترکیه تاثیر نمی گذارد. در قوانین ترکیه هیچ شرایطی برای شهروندانی که دو تابعیتی متولد می شوند، وجود ندارد که آنها را مجبور کند در زمان رسیدن به سن قانونی یکی از دو ملیت را انتخاب کنند. دولت ترکیه وجود دو تابعتی افراد را به رسمیت شناخته است و به شهروندان ترکیه این امکان را می دهد تا تابعیت کشوری دیگر را در صورت تمایل کسب کنند و شهروندان باید مقامات ترکی را برای کسب تابعیت کشور دیگری مطلع سازند. برای این کار باید به نزدیک ترین سفارت یا کنسول گری ترکیه در خارج از کشور مراجه کنند و مدارکی از جمله: گواهی شهروندی حقیقی، گواهی تولد در ترکیه، کارت پایان خدمت برای آقایان، گواهی ازدواج (در صورت وجود) و چهار قطعه عکس را ارائه دهند. شهروندان دو تابعتی لازم نیست برای ورود و یا خروج از ترکیه از پاسپورت ترکیه استفاده کنند، بلکه میتوانند با پاسپورت معتبر خارجی و کارت شناسایی ترکیه سفر کنند.
0 notes
Text
یورو و پوند افزایشی شد
شبکه طلا و ارز - بانک مرکزی نرخ ۴۷ ارز را برای امروز اعلام کرد که بر اساس آن نرخ ۱۷ ارز مانند یورو و پوند افزایش و قیمت ۱۸ واحد پولی دیگر کاهش یافت؛ نرخ دلار و ۱۱ ارز دیگر نیز ثابت ماند.به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، بر اساس اعلام بانک مرکزی هر دلار آمریکا برای امروز «چهارشنبه هفتم اسفند ماه ۹۸» بدون تغییر نسبت به روز گذشته ۴۲ هزار ریال قیمت خورد. همچنین در روز جاری هر پوند انگلیس با ۲۰۶ ریال افزایش به قیمت ۵۴ هزار و ۵۴۴ ریال و هر یورو نیز با ۲۳ ریال رشد به نرخ ۴۵ هزار و ۶۴۴ ریال ارزشگذاری شد.افزون بر این، هر فرانک سوئیس ۴۲ هزار و ۹۷۱ ریال، کرون سوئد ۴ هزار و ۳۱۸ ریال، کرون نروژ ۴ هزار و ۴۸۵ ریال، کرون دانمارک ۶ هزار و ۱۱۰ ریال، روپیه هند ۵۸۶ ریال، درهم امارات متحده عربی ۱۱ هزار و ۹۷۵ ریال، دینار کویت ۱۳۷ هزار و ۸ ریال، یکصد روپیه پاکستان ۲۷ هزار و ۲۳۵ ریال، یکصد ین ژاپن ۳۸ هزار و ۲۰۰ ریال، دلار هنگ کنگ ۵ هزار و ۳۹۲ ریال، ریال عمان ۱۰۹ هزار و ۲۳۳ ریال و دلار کانادا ۳۱ هزار ۶۲۹ ریال قیمت خورد.از سوی دیگر، نرخ دلار نیوزیلند ۲۶ هزار و ۵۲۵ ریال، راند آفریقای جنوبی ۲ هزار و ۷۶۹ ریال، لیر ترکیه ۶ هزار و ۸۲۹ ریال، روبل روسیه ۶۴۴ ریال، ریال قطر ۱۱ هزار و ۵۳۹ ریال، یکصد دینار عراق ۳ هزار و ۵۳۰ ریال، لیر سوریه ۸۲ ریال، دلار استرالیا ۲۷ هزار و ۶۹۴ ریال، ریال سعودی ۱۱ هزار و ۲۰۰ ریال، دینار بحرین ۱۱۱ هزار و ۷۰۳ ریال، دلار سنگاپور ۳۰ هزار و ۴۲ ریال، یکصد تاکای بنگلادش ۴۹ هزار و ۵۴۴ ریال، ده روپیه سریلانکا ۲ هزار و ۳۱۲ ریال، کیات میانمار ۳۰ ریال و یکصد روپیه نپال ۳۶ هزار و ۴۰۱ ریال تعیین شد.همچنین، نرخ یکصد درام ارمنستان ۸ هزار و ۸۱۲ ریال، دینار لیبی ۲۹ هزار و ۷۴۱ ریال، یوان چین ۵ هزار و ۹۷۳ ریال، یکصد بات تایلند ۱۳۱ هزار و ۸۷۷ ریال، رینگیت مالزی ۹هزار ۹۰۶ ریال، یک هزار وون کره جنوبی ۳۴ هزار و ۵۷۳ ریال، دینار اردن ۵۹ هزار و ۲۳۹ ریال، یکصد تنگه قزاقستان ۱۱ هزار و ۱۱۶ ریال، لاری گرجستان ۱۵ هزار و ۶۶ ریال، یک هزار روپیه اندونزی ۳ هزار و ۱۵ ریال، افغانی افغانستان ۵۴۶ ریال، روبل جدید بلاروس ۱۸ هزار و ۸۴۱ ریال، منات آذربایجان ۲۴ هزار و ۷۵۸ ریال، یکصد پزوی فیلیپین ۸۲ هزار و ۳۲۶ ریال، سومونی تاجیکستان ۴ هزار و ۳۳۳ ریال، بولیوار جدید ونزوئلا ۴ هزار و ۲۰۶ ریال و منات جدید ترکمنستان ۱۲ هزار ریال ارزشگذاری شد. http://social.tgju.org/RQmYD0
0 notes
Link
بازتاب حضور شرکت پتروشیمی خلیجفارس و گفتگو با برگزارکنندگان غرفه هلدینگ؛ در نمایشگاه نفت سوریه در رسانههای کشور میزبان
مشارکت فعال هلدینگ خلیج فارس در نمایشگاه بین المللی نفت سوریه
نمایشگاه نفت سوریه (SyrPetro) با مشارکت برجسته هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس توسط وزیر نفت و منابع معدنی سوریه افتتاح شد.
این نمایشگاه برای نخستین بار پس از آرامش سیاسی سوریه در شهر نمایشگاهی دمشق با حضور بیش از ۵۰ شرکت از کشورهای سوریه، ایران، روسیه، بلاروس، کویت و چین در زمینه نفت، گاز، پتروشیمی، و منابع معدنی برگزار میشود و دارای اهمیت فراوان اقتصادی و نشانگر عزم دولت سوریه برای بازسازی صنایع و اقتصاد این کشور در شرایط ثبات نسبی پس از فروکش کردن شعلههای جنگ است.
مهندس علی غانم، وزیر نفت و منابع زیرزمینی سوریه در بازدید از غرفه باشکوه هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس، ضمن تشکر از قبول دعوت این هلدینگ برای حضور در این نمایشگاه، با اظهار خوشحالی از توان بالای تولیدی و صادراتی این هلدینگ، خواستار مشارکت این هلدینگ در پروژههای بازسازی و ساخت پالایشگاههای کشور سوریه شد و در این راستا به معاونان خود دستور مذاکره با این هلدینگ را صادر کرد.
گفتنی است وزیر اقتصاد سوریه نیز در بازدید خود از غرفه این شرکت در نمایشگاه بازسازی سوریه که در مهرماه در دمشق برگزار شده بود، خواستار صادرات بیشتر محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی و گازی پتروشیمی خلیج فارس به بازار سوریه برای تامین نیاز صنایع در حال بازسازی سوریه شد.
مهندس علی غانم وزیر نفت سوریه افزود: این نمایشگاه همزمان با ایجاد سیاست و رویکرد اجرایی وزارت نفت برای بازسازی توان و ظرفیت تولید صنایع تخریب شده و بازسازی چاههای نفت و گاز و نیز افزایش عملیات حفاری و اکتشاف و سرمایهگذاری توسط شرکتهای سوری و شرکتهایی از کشورهای دوست است.
گفتنی است هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس با دارا بودن سهم نزدیک به ۴۰٪ در تولید، صادرات و ارزآوری در حوزه پتروشیمی، در غرفهای به مساحت ۱۰۰ متر تنها نماینده کشور در نمایشگاه نفت Syr Petro سوریه است. این نمایشگاه تا روز سهشنبه این هفته ادامه دارد.
نوشته حضور فعال هلدینگ خلیج فارس در بازار سوریه – اختصاصی اولین بار در تلویزیون نفت. پدیدار شد.
0 notes
Text
افغانستان خواهان گشایش سفارت بلاروس در کابل شد
افغانستان خواهان گشایش سفارت بلاروس در کابل شد
افغانستان خواهان گشایش سفارت بلاروس در کابل شد
وزارت خارجه کشور خواهان گشایش سفارت بلاروس در کابل و سرمایه گذاری آن کشور در بخش های زراعت، تولید برق، بلند بردن ظرفیت جوانان و آموزش شد.
وزارت خارجه با نشر یک خبرنامه امروز سه شنبه (۱۳حمل) گفته که صلاحالدین ربانی وزیر امور خارجه افغانستان این درخواست را در دیدار با با اولیگ ایوانف سفیر غیر مقیم جمهوری بلاروس در افغانستان مطرح کرده است.
در این…
View On WordPress
0 notes
Text
روش های مهاجرت به اتریش
روش های مهاجرت به اتریش
روش های مهاجرت به اتریش ۲۰۱۸ چه روشهایی هستند ، ایا قصد مهاجرت به اتریش را دارید ؟ مهاجرت به اتریش در سال های اخیر بسیار بسیار با استقبال خوبی رو به رو شده است . این روش ها را میتوانیم به صورت خلاصه به تحصیل در اتریش , کار در اتریش , سرمایه گذاری در اتریش و ... تقسیم بندی کرد . پیشنهاد میکنیم که ابتدا ویدیو ها و ویس های موجود در این مقاله را به صورت کامل و رایگان که توسط آقای ملک پور تهیه و تنظیم شده است را مشاهده نمایید تا اطلاعات بیشتری را در باب روش های مهاجرت به اتریش به دست آورید . فایل تصویری آقای ملک پور در باب مهاجرت به اتریش کشور اتریش جزو کشورهای ثروتمند جهان می باشد که به دلیل امنیت بالا ، شرایط تحصیل رایگان ، موقعیت های شغلی مناسب ، نرخ بیکاری پایین و بسیاری از امکانات دیگر هر ساله تعداد زیادی از مهاجران را به این کشور جذب می نماید . بسیاری از افراد خواهان اقامت و اخذ تابعیت در کشور اتریش می باشند که ما در این مقاله به روش های متعدد مهاجرت به کشور اتریش می پردازیم. فایل تصویری آقای ملک پور در باب دلایل انتخاب کشور اتریش تولد یکی از راه های اخذ تابعیت در کشور اتریش از طریق تولد است . نظام کشورها به طور معمول بر اساس خون و خاک می باشد ، در نظام خون تابعیت فرد به تابعیت والدین وی مبتنی است اما در نظام خاک تابعیت فرد به محلی که فرد در ان متولد شده است بازمی گردد . قانون اساسی کشور اتریش بر مبنای نظام خون است و طفلی که از پدر و مادر اتریشی متولد گردد تابعیت کشور اتریش را اخذ می کند ، لازم به ذکر است که تابعیت کشور اتریش هم از پدر و هم از مادر به طفل می رسد و اگر کودکی در خارج از اتریش از پدر و مادر اتریشی متولد گردد باز هم اتریشی محسوب می شود ، کشور اتریش به طور فرع نیز اصل خاک را می پذیرد . برای اخذ تابعیت کشور اتریش حتما باید درخواست تابعیت داد و بدون درخواست ، هیچ گونه تابعیتی به فرد اعطا نمی شود . ازدواج از راه های دیگر اخذ تابعیت در کشور اتریش ازدواج می باشد ، سن ازدواج در کشور اتریش ۱۸ سال است و افرادی که سن کمتر از ۱۸ دارند با اجازه قیم خود می توانند برای این امر اقدام نمایند . اگر فردی غیر اتریشی با فردی اتریشی ازدواج نماید پس از ۶ سال زندگی مشترک که از این مدت ۵ سال باید در کشور اتریش اقامت نمایند با داشتن شرایطی مانند تسلط به زبان المانی ، قبولی در ازمون تابعیت اتریش ، عدم سوء پیشینه کیفری ، تمکن مالی و .... می تواند برای اخذ تابعیت کشور اتریش درخواست نماید هم چنین اگر یکسال از زمان ازدواجشان بگذرد پس از طی کردن ۴ سال دیگر می تواند تابعیت دریافت نماید یا اگر دو سال یا بیشتر از ازدواج انها گذشته باشد پس از ۳ سال اقامت در کشور اتریش می تواند برای دریافت تابعیت کشور اتریش درخواست دهد . فایل صوتی آقای دکتر ملک پور در باب مهاجرت پناهندگی پناهنده فردی است که به دلایل مذهبی ، نژادی ، سیاسی و ... در کشورش مورد اسیب قرار گرفته و کشورش را ترک می نماید. حقوقی که به پناهندگان اعطا می شود شامل حق مسکن ، حق خوراک ، پوشاک ، بیمه درمانی و .... است هم چنین به طور هفتگی حدود ۱۰ هزار یورو به پناهندگان پول تو جیبی داده می شود . درخواست پناهندگی پناهجویان پس از طی شدن مراحل پناهندگی در دفاتر پلیس کشور اتریش و انجام مصاحبه با انها تایید یا رد می شود که مدت زمان ان تا دو سال مشخص می گردد . با توجه به شرایط نامناسب زندگی در کمپ های پناهندگان ، بیماری های فراوان و خطرات و اسیب های مالی ، جسمی و روحی این روش به هیچ عنوان به شما عزیزان توصیه نمی گردد . توضیحات آقای دکتر ملک پور در باب روش های مهاجرت به اتریش بخش اول توضیحات آقای دکتر ملک پور در باب روش های مهاجرت به اتریش بخش دوم توضیحات آقای دکتر ملک پور در باب روش های مهاجرت به اتریش بخش سوم توضیحات آقای دکتر ملک پور در باب روش های مهاجرت به اتریش بخش چهارم توضیحات آقای دکتر ملک پور در باب روش های مهاجرت به اتریش بخش پنجم توضیحات آقای دکتر ملک پور در باب روش های مهاجرت به اتریش بخش ششم ویزای کاری از چند روش در کشور اتریش می توان برای ویزای کار اقدام کرد : در نوع اول فردی که تخصص داشته باشد می تواند اجازه کار و اقامت به مدت کمتر از یکسال را در کشور اتریش اخذ نماید ، شرایط این نوع ویزا داشتن پیشنهاد شغلی ، دعوتنامه از یک کارفرما در کشور اتریش و حداقل مدرک تحصیلی لیسانس می باشد . برای این نوع ویزا نیاز است که کارفرما برای این شغل ۳ ماه در کشور اتریش و ۳ ماه در اتحادیه اروپا اگهی نماید و اگر فردی برای این شغل پیدا نشد برای جذب این فرد متخصص اقدام نماید که با توجه به این موارد شرایط اخذ این نوع ویزا بسیار دشوار است. نوع دوم اخذ ویزای کاری به این طریق است که شما می توانید با ویزای تحصیلی وارد کشور اتریش شده و پس از ان به دنبال کار بوده و برای اخذ ویزای کار کشور اتریش اقدام کنید . لازم به ذکر است که دانشجویان در کشور اتریش به طور تمام وقت نمی توانند کار بکنند و با توجه به مقطع تحصیلی انها مدت زمان مشخصی در هفته به طور پاره وقت اجازه کار دارند . نوع دیگر اخذ ویزای کاری اتریش ویزای جستجوی کار در کشور اتریش می باشد که زمان ان ۶ ماهه است و فرد باید برای اخذ این نوع ویزا به امتیاز مطلوب برسد . از ۱۰۰ امتیاز متقاضی باید ۷۰ امتیاز را کسب نموده و پس از موافقت اداره کار اتریش با این نوع ویزا می تواند در کشور اتریش اقامت نماید . : نحوه امتیاز بندی در این نوع ویزا به این شکل است وضعیت تحصیلی فرد ( حداکثر ۴۰ امتیاز) : مدرک لیسانس و فوق لیسانس ۲۰ امتیاز ـ مدرک دکتری ۴۰ امتیاز مدرک زبان انگلیسی یا المانی ( حداکثر ۱۰ امتیاز ) وضعیت سنی ( حداکثر ۲۰ امتیاز ) : تا ۳۵ سال ۲۰ امتیاز ـ تا ۴۰ سال ۱۵ امتیاز ـ تا ۴۵ سال ۱۰ امتیاز وضعیت شغلی ( حداکثر ۲۰ امتیاز ) : به ازای هر سال کار ۲ امتیاز در صورت داشتن حداقل ۶ ماه سابقه کاری در کشور اتریش ۱۰ امتیاز به فرد اعطا می شود . در صورت تحصیل فرد در کشور اتریش و داشتن مدرک لیسانس یا فوق لیسانس از این کشور ۱۰ امتیاز به فرد اعطا می شود . فارغ التحصیلان رشته های فنی و کامپیوتر و علوم طبیعی ۳۰ امتیاز کسب می نمایند . انجام کارهای تحقیقاتی و ثبت اختراع ۲۰ امتیاز به فرد می دهد . حقوق سالانه بالا حداکثر ۲۰ امتیاز افرادی که توانایی خاص یا تخصص ویژه دارند بدون داشتن پشنهاد شغلی از کشور اتریش می توانند با کسب امتیاز مطلوب به مدت ۶ ماه برای ویزای کار به کشور اتریش سفر کنند. افرادی که مشغول به تحصیل در اروپا می باشند و یا مدرک تحصیلی از دانشگاه های اروپایی داشته باشند موقعیت بهتری برای کاریابی نسبت به افراد دیگر دارند ، فارغ التحصیلان دانشگاه های کشور اتریش می توانند به راحتی کارت قرمز ـ سفید ـ قرمز اخذ نمایند و به کار مشغول شوند . فرد پس از مدت ۴ سال کار در کشور اتریش و پرداخت مالیات خود می تواند اقامت دائم کشور اتریش را اخذ نماید . سرمایه گذاری و ثبت شرکت با سرمایه گذاری در کشور اتریش می توان به اخذ تابعیت در این کشور دست یافت ، با کم شدن درصد مالیات در کشور اتریش ( از ۳۴ درصد به ۲۵ درصد ) سرمایه گذاری در کشور اتریش مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفت . از شرایط سرمایه گذاری در کشور اتریش پرداخت نقدی در پروژه های دولتی و منبع قانونی پولی که قرار است سرمایه گذاری گردد می باشد . برای کسب اقامت در کشور اتریش حداقل باید مبلغ ۳ میلیون یورو سرمایه گذاری انجام شود . پول واریزی فرد در حساب دولت اتریش مسدود شده و حق برداشت ان تا اتمام پرونده وجود ندارد . سرمایه گذاری در کشور اتریش در شرایط عادی مدت ۴ تا ۱۲ ماه زمان می برد. پس از دریافت تابعیت کشور اتریش فرد حق کار و تحصیل در این کشور را دارا می باشد . اعطای تابعیت از طریق سرمایه گذاری در کشور اتریش باطل نمی شود و فرد یک شهروند اتریشی به حساب می اید . برای ثبت شرکت در کشور اتریش فرد باید طرحی توجیهی به دولت ارائه داده و در صورت قبولی توسط دولت اتریش سرمایه خود را وارد کشور اتریش نماید و کسب و کار خود را راه اندازی کند که پس از ۵ سال پرداخت حقوق ، بیمه و مالیات کارکنان می تواند اقامت دائم کسب نماید . ویزای تحصیلی از دیگر راه های اخذ تابعیت در کشور اتریش ، تحصیل در کشور اتریش می باشد . اگر فردی در کشور خود مشغول به تحصیل در دانشگاه های ازاد یا سراسری باشد و هنوز فارغ التحصیل نشده باشد می تواند از دانشگاه خود به یکی از دانشگاه های کشور اتریش منتقل گردد و با معادل سازی واحدها به ادامه تحصیل بپردازد . از شروط پذیرش در دانشگاه های کشور اتریش قبولی در کنکور سراسری یا ازاد در رشته و مقطع مورد نظر است و معدل و نمرات فرد مورد ارزیابی قرار می گیرد . پذیرش دانشجویان در دو ترم سپتامبر و فوریه انجام می شود . برای ورود به رشته های پزشکی و هنر در دانشگاه های کشور اتریش نیاز به گذراندن ازمون ورودی می باشد . مدت زمان گرفتن پذیرش در کشور اتریش ۸ تا ۱۶ هفته و اعلام نتیجه پذیرش دانشگاه در این کشور ۴ تا ۶ هفته زمان می برد. اکثر رشته ها در کشور اتریش به زبان المانی ارائه می شود و نیاز است متقاضیان به زبان المانی تسلط داشته باشند اما نیازی به گرفتن مدرک زبان المانی نمی باشد هم چنین این امکان برای متقاضیان وجود دارد که در صورت لزوم دوره های زبان را در کشور اتریش طی کنند ، دانشجویان در هفته متناسب با مقطع تحصیلی خود اجازه کار را دارا می باشند . در این مقاله سعی بر ان شد که راه ها و روش های مهاجرت به اتریش را شرح داده و هر کدام از روش های مهاجرت به اتریش را بررسی نماییم ، به طور کلی از روش های تولد ، ازدواج ، تحصیلی ، سرمایه گذاری و ... می توان در کشور اتریش اقامت نموده و با توجه به شرایط برای اخذ اقامت اتریش و اخذ تابعیت اتریش تصمیم و اقدام نمایید که لازمه آن دانایی در زمینه های اخذ تابعیت کشور اتریش می باشد . شما عزیزان در صورت داشتن هرگونه سوال در زمینه انواع راه های مهاجرت به اتریش می توانید با موسسات وکالتی معتبر تماس حاصل نموده و اطلاعات لازم را کسب نمایید و در صورت تمایل به مشاوره با مشاورین برتر موسسه حقوقی ملک پور میتوانید با دفتر وین ما یا دفاتر همکار ما در ایران و بلاروس تماس بگیرید . از همراهی شما سپاسگذاریم . Read the full article
0 notes
Text
مردمسالاری اصل بیبدیل در ایران است
علي لاريجاني:
مردمسالاری اصل بیبدیل در ایران است | دولت آینده در اسرع وقت معرفی شود
ایران > قوای سهگانه – همشهری آنلاین: رییس مجلس شورای اسلامی گفت: انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری با حضور چشمگیر بیش از ۴۲ میلیون نفر از ملت ایران و با حدود ۷۳ درصد واجدین شرکت در انتخابات نمایانگر آن است که در نظام جمهوری اسلامی ایران مردمسالاری اصل بیبدیل در حکمرانی است.
به گزارش ايرنا، علی لاریجانی عصر شنبه در مراسم تحلیف دکتر حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران با قدردانی از حضور مهمانان داخلی و خارجی در این مراسم، با بیان اینکه امروز سالروز قیام مردم ایران برای استقرار نظام مشروطه در بیش از 110 سال پیش است، افزود: در این مدت ملت ایران با همه دشمنیهایی که قدرتهای بزرگ اعمال کردند و نظام مشروطه نتوانست به معنای واقعی پیاده شود اما از پای ننشست تا با برپایی انقلاب اسلامی به هدف خود نایل آمد.
وی تصریح کرد: دوازدهمین دوره ریاست جمهوری با حضور چشمگیر ملت ایران بیش از 42 میلیون نفر با حدود 73 درصد واجدین شرکت در انتخابات نمایانگر آن است که در نظام جمهوری اسلامی ایران مردمسالاری اصل بیبدیل در حکمرانی است.
رییس مجلس شورای اسلامی یادآور شد: ملت ایران از ابتدای پیروزی انقلاب ملت ایران در 36 انتخابات شرکت کردند که اولین انتخابات مربوط به انتخاب نظام جمهوری اسلامی بود که در آن 98 درصد رأی به نظام جمهوری اسلامی دادند و پس از آن انتخابات مجلس موسسان یا خبرگان اول و بعد انتخابات مربوط به تایید قانون اساسی و پس از 10 سال حضور ملت در انتخابات بازنگری قانون اساسی در پای صندوقهای رأی بود.
لاریجانی خاطرنشان کرد: برگزاری 12 انتخابات ریاست جمهوری، 10 انتخابات مجلس شورای اسلامی و پنج انتخابات مجلس خبرگان رهبری و پنج انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نشانگر عمق نظام مردمسالاری دینی در ایران است.
وی تاکید کرد: از سوی دیگر شرکت بیش از 72 درصدی مردم در انتخابات اخیر تعلق خاطر جدی ملت به نظام اسلامی و دخالت در سرنوشت خویش را نشان میدهد که از دوراندیشی پیشوای بزرگ ملت ایران حضرت امام خمینی(ره) حکایت دارد که با این تدبیر از استبداد در کشور جلوگیری و راه را برای چرخش نیروها فراهم میکند.
وی ادامه داد: در فضای آشفته منطقه خوشبختانه ایران از امنیت زیاد خوبی برخوردار است و سعیهای ارزشمند ملت در مبارزه با تروریسم، امنیت بهتری را برای منطقه در سالهای آتی نوید میدهد.
رییس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: اینک در مرحله آغاز دولت دوم آقای روحانی قرار داریم که هم تجارب چهار سال گذشته و هم شرایط مسایل منطقهای و بینالمللی سعی مضاعفی را برای حل مشکلات ایجاب میکند.
لاریجانی خاطرنشان کرد: هم اینک ایران در وضعیت منطقهای و بینالمللی در شرایط بهتری قرار دارد و سعیهای نظام جمهوری اسلامی برای ایجاد رفاه و ثبات نوید شرایط بهتری را برای منطقه نوید میدهد و رهنمودهای داهیانه رهبر معظم انقلاب در رویارویی اقتصادی و ایضا همکاری سه قوه عرصههای مساعد برای سرمایهگذاری داخلی و خارجی را فراهم کرده است.
وی ایضا گفت: مجلس شورای اسلامی از هر گونه اهتمام دولت در این جهت و رفع موانع تولید و توسعه سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و توسعه صادرات حمایت خواهد کرد و امیدوار است دولت آینده در مواجهه با چالشهای اصلی کشور با نگاه واقعبینانه به حل آنها بپردازد و رویکرد توسعهای در همه بخشها حتی در سیاست خارجی تبلور عینی یابد.
وی ادامه داد: مجلس شورای اسلامی در چارچوب وظایف قانونی خود هم در این امور مساعدت لازم را میکند و هم نظارت میکند که اقدامات دولت در چارچوب قوانین به خصوص قانون برنامه ششم سامان یابد.
لاریجانی در ابتدای سخنان خود نیز در این مراسم از حضور روسای جمهوری و نمایندگان کشورهای ارمنستان، عراق، زیمبابوه، افغانستان، پادشاه لسوتو، نماینده ویژه کره شمالی و روسای مجالس قانونگذاری کشورهای بلاروس، کره جنوبی، مالزی، لبنان، ماداگاسکار، مالی، قبرس،اسپانیا، تانزانیا، زنگبار، پاکستان، صربستان، جمهوری آذربایجان، کامرون، ازبکستان، و معاونان رییس جمهوری و نخست وزیران کشورهای غنا، کوبا، سوریه، سوازیلند، عمان، روسیه، گرجستان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رییس کمیسیون اطلاعات و توسعه چین، و نواب مجالس کشورهای چک، تریش، مجارستان،ساحل عاج، بوسنی و هرز گوین، غنا، گامبیا، گینه، تونس و نیجر قدردانی کرد.
وی ایضا از حضور وزرای امور خارجه کشورهای قرقیزستان، ونزوئلا، ارمنستان، سائوتومه و پرنسیپ، قزاقستان، عمان، زیمباوه، توگو، لسوتو و سوازیلند تشکر کرد.
رییس مجلس در ادامه از شرکت وزرا و فرستادگان ویژه کشورهای ایرلند، واتیکان، نامیبیا، لوکزامبورگ، گابن، تونس، دماغه سبز، اکوادر، سورینام، گویان، مغولستان، فرانسه، دانمارک، نروژ، اندونزی، ترکیه، زنگبار، ویتنام، تاجیکستان، بولیوی، ترکیه، هلند، تایلند، افریقای جنوبی، هند، اروگوئه، آلمان، سیرالئون، اسلواکی، گامبیا، لتونی، مونته نگرو، قطر، کویت، عمان، سنگال، شیلی، نیجریه و مالت قدردانی کرد.
لاریجانی ادامه داد: از حضور روسای سازمانهای بینالمللی و منطقهای دبیرکل «دی 8»، دبیرکل انکتاد، دبیرکل اتحادیه آلبا، رییس شورای کمیسیون اقتصادی اوراسیا، رئیس و دبیرکل اتحادیه بینالمجالس «آی پی یو»، دبیرکل سازمان اکو، دبیرکل بینالمجالس آسیایی ، معاون اتحادیه بینالمجالس اسلامی، رییس تحالف شیعه عراق، نمایندگان جنبش حماس و جهاد اسلامی، رییس جبهه مردمی آزادی برای فلسطین، معاون دبیرکل حزب الله لبنان و معاونان محترم وزیر امور خارجه لهستان، انگلیس، چک، ایتالیا، یونان، بلغارستان، مجارستان، اکوادور، دانمارک، رومانی، آذربایجان، غنا، ونزوئلا، نامیبیا و کره شمالی و روسای کمیسیون سیاست خارجی سنگال، ازبکستان تشکر میکنم.
رییس مجلس شورای اسلامی ایضا ضمن گرامیداشت مقدم دکتر حسن روحانی رییس جمهوری اظهار کرد: حضور روسای قوه قضاییه، مجلس خبرگان رهبری، دفتر مقام معظم رهبری، اعضای شورای نگهبان و یادگار امام و بیت امام راحل، علمای اعلام، پیشوایان اقلیتهای دینی، رییس ستاد کل و فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)، ارتش، سپاه و نیروی انتظامی، استادان دانشگاه، هنرمندان، نخبگان و خانواده معظم شهدا، رزمندگان، آزادگان، ایثارگران، جانبازان و ورزشکاران، وزرا استانداران و سیاستمداران و مقامات لشکری و کشوری و مدیران مسوول رسانهها را گرامی میداریم.
علی لاریجانی همچنين پس از پایان سخنان رییس جمهوری و قرائت سوگند توسط دکتر روحانی افزود: حضور قریب به حادثه نمایندگان مجلس در مراسم تحلیف دال بر اهمیت این جلسه و اهتمامی است که نمایندگان برای سوگند و پایبندی رییس جمهوری دارند.
وی با تشکر از میهمانان داخلی و خارجی شرکتکننده در مراسم تحلیف اظهار کرد: امروز روزی است که آغاز راهی جدید برای پویایی در فعالیتهای اقتصادی کشور است و حضور کشورهای مختلف در مراسم تحلیف نشانگر این است که علاقمندند با ایران در ابعاد مختلف همکاری داشته باشند.
رییس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: همانطور که رییس جمهوری بیان کرد ما در سالهای آینده به این همکاری افتخار میکنیم و آن را موجب ایجاد صلح در منطقه و جهان میدانیم.
لاریجانی اظهار امیدواری کرد که دولت آینده از توانمندی لازم برای به دوش کشیدن این راه برخوردار باشد و آمادگی این کار را داشته باشد.
وی ایضا برای حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی آرزوی توفیق کرد و از او خواست در اسرع وقت دولت آینده را معرفی کند تا کابینه جدید با نفس جدید کارها را به پیش ببرد.
رییس قوه مقننه یادآور شد: جلسه آینده مجلس شورای اسلامی روز سه شنبه هفته جاری ساعت هشت صبح خواهد بود.
The post مردمسالاری اصل بیبدیل در ایران است appeared first on فوج نیوز.
0 notes
Text
با حضور ۳۱ شرکت خارجی؛ نهمین نمایشگاه بین المللی صنعت آرد و نان ۱۵آذرماه در تهران برگزار می شود
New Post has been published on https://www.fastfoodstartup.com/%d8%a8%d8%a7-%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%db%b3%db%b1-%d8%b4%d8%b1%da%a9%d8%aa-%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac%db%8c%d8%9b-%d9%86%d9%87%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%a8/
با حضور ۳۱ شرکت خارجی؛ نهمین نمایشگاه بین المللی صنعت آرد و نان ۱۵آذرماه در تهران برگزار می شود
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایرنا، مهدی خان محمدی افزود: این نمایشگاه با هدف فرهنگسازی، اصلاح الگوی تولید و مصرف آرد و نان، افزایش سطح فعالیت های تجاری و سرمایه گذاری در صنعت آرد و نان، حمایت از احداث و توسعه واحدهای تولیدی نان صنعتی در کشور برگزار می شود. وی، حرکت سازمان یافته بخش خصوصی در زنجیره تولید و تامین مواد اولیه تولید نان، بسترسازی برای ارائه حداکثر ظرفیت ها و توانمندی های شرکت های داخلی در عرصه ماشین آلات صنایع مرتبط با صنعت آرد و نان را از دیگر اهداف این نمایشگاه برشمرد. به گفته وی، این نمایشگاه در فضایی به وسعت ۱۱ هزار متر مربع با حضور ۱۳۶ شرکت داخلی و خارجی برپا می شود. خان محمدی افزود: حضور شرکت های خارجی در این نمایشگاه ۱۲۰ درصد و شرکت های داخلی حدود ۳۰ درصد نسبت به سال گذشته رشد داشته است. وی اظهار داشت: ۳۱ شرکت خارجی از کشورهای آلمان، ترکیه، یونان، ایتالیا، بلاروس، فنلاند و کره جنوبی در این نمایشگاه شرکت می کنند.
** رشد کیفیت و فروش نان در گر�� آزاد سازی قیمت ها رئیس انجمن نان های صنعتی استان تهران گفت: در ۹ ماه گذشته قیمت آرد نانوایی های صنعتی، حجیم و نیمه حجیم، آزاد شد که همین امر رشد قابل توجهی در کیفیت و فروش این محصولات داشته است به طوری که فروش برخی نانوایی های صنعتی بین ۲۰ تا ۳۸ درصد رشد را نشان می دهد. به گفته وی، در صورت آزادسازی نرخ آرد نانوایی های سنتی، به طور حتم با کیفیت بیشتر نان مواجه خواهیم شد. خان محمدی درباره تعیین تکلیف اراضی واگذار شده به واحدهای تولیدی نان صنعتی در سال های گذشته نیز گفت: در یک زمانی برای واحدهای تولیدی پنج تنی نان صنعتی، دولت کمک و تسهیلاتی ارائه داد به طوری که متقاضیان زمین رایگان و تسهیلاتی برای ساخت و ساز دریافت کردند و در همین زمینه، زمین شهری نیز همکاری های خوبی در این بخش داشت. وی ادامه داد: همچنین متقاضیانی که دارای زمین بودند نیز توانستند بدون پرداخت عوارض به شهرداری، تسهیلاتی را برای ساخت و ساز واحدهای تولید پنج تنی نان صنعتی دریافت کنند اما متاسفانه تسهیلات دریافت شده در اراضی تعیین شده هزینه نشد و یا تغییر کاربری داده و به مکان های دیگری واگذار شد. خان محمدی ادامه داد: ممکن است در هر طرحی تقلب هایی صورت گیرد تا طرح به شکل مناسبی اجرا نشود؛ براین اساس مکاتباتی با وزارت صنعت، معدن و تجارت داشتیم تا در نهایت دولت در این زمینه پاسخگو باشد. رئیس انجمن نان های صنعتی استان تهران افزود: اتحادیه نانوایان نیز در این زمینه خواهان پیگیری و تعیین تکلیف وضعیت زمین های واگذار شده پنج تنی است. وی در خصوص احداث واحدهای ۲۰ تنی نان صنعتی نیز گفت: در این طرح نیز قرار بود ۱۰ واحد نان سنتی تجمیع و به یک واحد ۲۰ تنی تبدیل شود. خان محمدی گفت: معتقدیم این امر سبب افزایش تجدید نظارت ها و ارتقای کیفیت نان می شد اما متاسفانه این طرح نیز با مشکلاتی مواجه شد. رئیس انجمن نان های صنعتی استان تهران درباره سرطان زا بودن نان هایی که به شکل مستقیم حرارت می بینند نیز گفت: در حال حاضر نان های سنتی با حرارت مستقیم پخته می شوند اما با تبدیل سیستم حرارتی نانوایی های سنتی از گازوئیلی به گازسوز، بخشی از این مشکلات برطرف شده است. وی ادامه داد: در صورتی که ماشین آلات حرارت غیرمستقیم در نانوایی های سنتی به کار گرفته شود بخش دیگری از این مشکلات نیز برطرف می شود. وی در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره ضایعات ۳۰ درصدی نان نیز گفت: تاکنون ضایعات ۳۰ درصد نان اثبات نشده است اما می توانیم بگوئیم که نان صنعتی برش شده دارای ضایعات صفر است. وی اضافه کرد: بیشترین ضایعات نان مربوط به نان های سنتی از جمله نان لواش می شود. خان محمدی درباره مصرف مواد نگهدارنده در نان های صنعتی نیز گفت: مصرف مواد نگهدارنده در نان های صنعتی منعی ندارد اما به دلیل عدم اندازه گیری مناسب آن در پخت نان، تاکید داریم که از مواد نگهدارنده در نان های صنعتی استفاده نکنند، بلکه باید نان صنعتی با مهارت نانوایی، ماشین آلات مدرن و آنزیم های خوراکی عمر طولانی تری داشته باشند. قاسم زراعتکار رئیس اتحادیه نانوایان سنتی نیز در این مراسم درباره مصرف جوش شیرین گفت: جوش شیرین در ۸۴ کالای مصرفی مردم استفاده می شود اما باید به اندازه لازم در پخت نان به کار گرفته شود. وی تاکید کرد: همه نانوایی های تهران از جوش شیرین در پخت نان استفاده می کنند.
0 notes
Text
تاریخچه کشور روسیه
تاریخ روسیه از گروه نژادی اسلاوهای شرقی آغاز میشود که نهایتاً به روسیها، اوکراینیها، و بلاروسها تقسیم میشوند. نخستین ایالت اسلاویک شرقی، روس کیف، دین مسیحیت را درسال ۹۸۸ از امپراتوری بیزانس پذیرفت، که با شروع تجزیه بیزانس فرهنگهای اسلاویک فرهنگ روسیه را برای هفت قرن بعدی تعریف نمودند. روسیه کییف درنهایت به عنوان یک استان به چند ایالت تجزیه گردید که برای کسب مطالبات خود به عنوان وارثان تمدن و جایگاه ��الب آن با یکدیگر رقابت مینمودند.
پس از قرن سیزدهم، حکومت مسکو تدریجاً بر مرکز فرهنگی سابق غلبه نمود. تا قرن هجدهم، دستگاه حکومت مسکو تبدیل به امپراتوری روسیه گردید که از لهستان در شرق تا اقیانوس کبیر امتداد مییافت. توسعه در جهت غرب موجب آگاه شدن روسیه نسبت به پیشرفت کند آن کشور و نیز ایجاد انزوایی برای آن کشور گردید که مراحل اولیه گسترش درآن واقع شده بود. رژیمهای جانشین در قرن نوزدهم به یک چنین فشارهایی با ترکیبی از اصلاحات ناخواسته و سرکوب بیگاری روسی پاسخ دادند که لغو رعیتداری درسال ۱۸۶۱ از آن جمله بود اما این الغاء به قیمت ناخوشایندی برای رعیتها تمام شد و فشارهای انقلابی را افزایش داد. بین لغو رعیتداری و آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، اصلاحات استولیپین، قانون اساسی سال ۱۹۰۶ و مجلس کشور تغییرات چشمگیری را در اقتصاد و سیاست روسیه ارائه نمود، اما تزارها هنوز مایل به واگذاری حکومت استبدادی خود نبودند.
شکست نظامی و کمبود آذوقه سبب انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ شد، و بلشویکها و حزب کمونیست شوروی را به قدرت رساند. بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۹۱، تاریخ روسیه که اساساً تاریخ شوروی میباشد، به شکلی مؤثر به عنوان امپراتوری مبتنی بر ایدئولوژی تقریباً هم ارز با امپراتوری روسیه گردید. از همان سالهای ابتدا، دولت روسیه بر مبنای یک حکومت تک حزبی از کمونیستها پایهگذاری شد، که با آغاز آن در مارس ۱۹۱۸، آنها خود را بلشویک نام نهادند. اما تا اواخر دهه ۱۹۸۰، با ضعف ساختارهای اقتصادی و سیاسی که شرایطی حاد پیدا کرده بودند، در پایان دوره حکومت اتحاد شوروی، تغییرات چشمگیری در رهبریهای اقتصادی و حزبی آنها رخ داد.
از این رو تاریخ فدراسیون جدید روسیه کوتاه میباشد و تنها به فروپاشی اتحاد شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱ برمی گردد. از زمان دستیابی به استقلال روسیه خود را در صحنه بینالمللی جانشین قانونی اتحاد شوروی سابق میداند. اما روسیه جایگاه خود را به عنوان ابرقدرت از دست داده چرا که مواجه با چالشهای جدی در تلاشهای خود برای ایجاد یک نظام جدید سیاسی و اقتصادی پس از شوروری سابق میباشد. در جدال بر سر مالکیت سوسیالیستی برنامه ریزی متمرکز دولتی اموال در حوزه شوروی (سابق)، روسیه در تلاش برای ایجاد اقتصادی مبتنی بر عناصر سرمایه داری بازار با پیامدهایی مشقتبار بودهاست. حتی امروز هم روسیه در اموری یکسان همچون فرهنگ سیاسی و ساختار اجتماعی با تزارها و اتحاد شوروی سابق سهیم میباشد.
محتویات
۱ تاریخچه اولیه ۱.۱ ساکنان اولیه اسلاو ۱.۲ اسلاوهای شرقی نخستین ۲ روس کییفی(Kievan Rus’) ۲.۱ روس کییفی در قرن یازدهم ۲.۲ حمله مغول ۲.۳ روابط روسیه- تاتارها ۳ شهر مسکو ۴ پیدایش مسکو ۴.۱ ایوان سوم، کبیر ۴.۲ ایوان چهارم (ملقب به) ایوان مخوف ۴.۳ دوره گرفتاریها ۴.۴ رومانفها ۴.۵ امپراتوری روسیه ۴.۶ پتر کبیر ۴.۷ حکومت امپراتوری (۱۸۲۵-۱۷۲۵) ۴.۸ روسیه امپراتوری از زمان شورش دسامبریست به بعد (۱۹۱۷-۱۸۲۵) ۴.۹ اختلافات ایدئولوژیک و واکنش ۴.۱۰ الکساندر دوم ۵ نهیلیسم ۵.۱ استبداد و واکنش نسبت به حکومت الکساندر سوم ۵.۱.۱ نیکلای دوم و یک نهضت انقلابی جدید ۶ انقلاب ۱۹۰۵ روسیه ۷ روسیه در جنگ جهانی اول ۸ تزارهای روس ۹ انقلاب ۱۹۱۷ روسیه ۱۰ انقلاب فوریه۱۹۱۷ روسیه ۱۱ انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه ۱۲ جنگ داخلی روسیه ۱۲.۱ مآخذ ۱۳ دوران پس از شوروی ۱۴ جستارهای وابسته ۱۵ مراجع
تاریخچه اولیه فرضیه کورگان
جنوب روسیه به عنوان موطن اصلی مردم هندو اروپایی ساکنان اولیه اسلاو
موضوعات اصلی: نیاهندواروپاییان، سکاها، قلمرو بوسفور، ناحیههای دریای خزر
پیش از دوره مسیحیت، نواحی گسترده استپ محل سکونت قبیلههایی همچون نیاهندواروپاییان و سکاها بود. بازمانده تمدنهای قدیمی نواحی استپ که در دوره قرن بیستم کشف شدند در نواحی همچون ایپاتووو کورگان، سینتاشتا، آرکائیم و پازیریک قرار داشتند. در قرن ۷ پیش از میلاد، تجار یونانی تمدن کلاسیک را به مراکز تجاری تانائیس و فاناگوریا آوردند. بین سدههای سوم و ششم پس از میلاد، در قلمرو بوسفر به عنوان یک حکومت یونانی جانشین مستعمرات یونان گردید از طریق امواج پیاپی حملات چادر نشینان سرکوب گردید که توسط قبایل جنگجویی هدایت میشد که اغلب به سوی اروپا حرکت میکردند، و از جمله آنها هونها و آوارها بودند.
در طی قرن هشتم، گروهی از مردم ترک خزرها بر حوزه آبگیر ولگا در نواحی استپ بین خزر و دریای سیاه حکومت میکردند. خزریها با توجه به قوانین، و روحیه آزادی و جهان وطنی خود، اتصال اصلی بازرگانی بین ناحیه بالتیک و امپراتوری مسلمان عباسیان بودند که مرکز حکومتش در بغداد واقع بود. آنها متحدین مهمی برای امپراتوری بیزانس بودند، و جنگهای موفقیت آمیزی را علیه خلیفههای عرب به راه انداختند. آنها در قرن هشتم، دین یهودیت را پذیرفتند. نقشه تخمینی فرهنگها دربخش اروپایی روسیه به هنگام ورود وارانجیان اسلاوهای شرقی نخستین
موضوع اصلی: اسلاوهای شرقی نخستین اجداد روسیها قبایل اسلاو بودند که براساس تصور کارشناسان موطن اولیه آنها نواحی جنگلی تالابهای رود پریپت بودهاست. اسلاوهای شرقی نخستین کمکم با مهاجرت به سوی نواحی تخلیه شده از سوی قبایل ژرمنی، به صورت دو موج در غرب روسیه ساکن شدند: یکی از کیف به سوی سوزدال و نوروم، و دیگری از پولوتسک به سوی نوفگرود و روستوف حرکت نمود. از قرن هفتم به بعد اسلاوهای شرقی توده جمعیتی غرب روسیه را تشکیل دادند، و کمکم اما به شکلی صلح آمیز با قبایل فنلاندی-مجاری همچون مریا، مورومها و ماشچرا درآمیختند.
موضوع اصلی: روس کییفی
روس کییفی در قرن یازدهم
وایکی��گها، مردان شمال اسکاندیناوی، در غرب اروپا و وارانجیانها در شرق، در ترکیبی از دزدی دریایی و تجارت به بیشتر نواحی شمال اروپا کوچ میکردند. در اواسط قرن نهم، آنها به ماجراجوئی در آبراهههای شرق دریای بالتیک تا سیاه و دریای خزر پرداختند. ساکنان اسلاوی ساکن دراین نقاط، وارانجیانها را به عنوان محا��ظان خود اجیر نمودند. بر طبق تاریخ اولیه روسیه کییفی، یک شخص وارانجیانی به نام روریک که حاکم منتخب Konung یا Knyaz در نوگورود حدود سال ۸۶۰ بود پیش از جانشینان خود به سوی جنوب حرکت نمود و قلمرو خود را تا کییف گسترش داد که پیشتر تحت سیطره خزریها قرار داشت؛ بنابراین، اولین حکومت اسلاوی شرقی، روسی کییفی، در امتداد دره رود دنیپر در قرن نهم پدید آمد. گروهی هماهنگ از حکومتهای شاهزادگان با منافع مشترک در حفظ تجارت در طول مسیرهای این رودخانه در روسیه کییفی مسیر بازرگانی خز، موم، و بردگان را بین اسکاندیناوی و امپراتوری بیزانس در امتداد ولخف و دنیپر کنترل میکرد. نام روسیه به همراه کلمات Ruotsi درفنلاندی و Rootsi در استونی که از سوی برخی از دانشمندان یافت شده به کلمه Roslagen نسبت داده میشود. مفهوم کلمه Rus مورد بحث است، و دیگر مکاتب فکری آن را به ریشههای اسلاویک یا ایرانی ارتباط میدهند. (نگاه کنید به ریشهشناسی Rus و مشتقات آن) تا پایان قرن دهم، اقلیت Old Norse در میان مردم اسلاوی به وجود آمده بود که همچنین در راستای حملات مکرر برای غارت تزارگراد یا قسطنطنیه، تحت تأثیرات زبان یونانی ومسیحی قرار میگرفت. یکی از چنین مبارزاتی در طول حیات دروژینا رهبر برجسته اسلاوی اسویاتوسلاو اول رخ داد که او به جهت سرکوب کردن قدرت خزریها بر رود ولگا مشهور است. درحالی که ثروتهای امپراتوری بیزانس درحال نزول بود، فرهنگ آن پیوسته تحت تأثیر توسعه روسیه در قرون سرنوشت ساز خود قرار داشت. درمیان دستاوردهای پابرجای روسی- کییفی، فرقه مذهبی اسلاوی ارتودوکس شرقی است که به شدت تحت تأثیر تجزیه فرهنگهای بیزانسی و اسلاوی قرار داشته و فرهنگ روسیه را برای هزاره بعدی تعریف نمود. براساس دستور رسمی تعمید از سوی ولادیمیر اول به اهالی کییف، این ناحیه در سال ۹۸۸ دین مسیحیت را پذیرفتند. چندسال بعد، اولین مجموعه قوانین Russkaya Pravdaارائه گردید. از همان ابتدا، حاکمان کییفی از الگوی بیزانسی تبعیت کردند و کلیسا را حتی در مورد درآمدهایش به خود وابسته نمودند به نحوی که کلیسا و حکومت روسیه همواره با هم ارتباط تنگاتنگ داشتند.
تأثیر بیزانس و حجیا صوفیا بر معماری روسی در کییف آشکار میباشد که در قرن ۱۱از سوی یاروسلاو خردمند ساخته شدهاست. تا قرن یازدهم، خصوصاً در دوره حکومت یاروسلاو خردمند، روسیه- کییفی توانست به شکوفائی اقتصادی و دستاوردهای معماری و ادبیات برسد که نسبت به آنچه که در بخشهای دیگر این سرزمین وجود داشته، برتری داشت. در قیاس با زبانهای تحت نفوذ مسیحیت اروپایی، زبان روسی کمتر تحت نفوذ نوشتههای نخستین مسیحیت در یونانی و لاتین قرار گرفت. این به آن خاطر بود که زبان اسلاونیک کلیسا بطور مستقیم به جای نیایش مذهبی استفاده میشد. مردم بیابانگرد ترک Kpchacks در اواخر قرن ۱۱، به عنوان نیروی غالب جایگزین پچنگها شدند که در همسایگی روسیه در نواحی استپ جنوبی قرار داشتند، و یک حکومت بیابانگرد را در امتداد دریای سیاه دشت کیپچک پایهگذاری نمودند. طی حملات منظم خود، خصوصاً به ناحیه کییف، آنها فقط در طول یکروز حمله برای بیرون راندن آنها از ناحیه استپ، خسارات سنگینی را به نواحی جنوبی روسیه وارد ساختند. تاخت و تازهای بیابانگردان سبب سرازیر شدن جمعیت اسلاوها به سوی نواحی امنتر و جنگلی انبوه در شمال و علی الخصوص منطقه معروف Zalesye شد. نهایتاً در اثر مبارزات مسلحانه بین اعضای خانواده سلطنتی که به اتفاق هم حکومت را در اختیار داشند، روسیه- کییفی به عنوان یک سرزمین متلاشی شد. سیطره کییف به نفع ولادیمیر-سوزدال در شمال- شرق، و نوگورود در شمال، و Halych-Volhynia در غرب- جنوب رو به افول نهاد. ضربه نهایی در قرن سیزدهم فتوحات مغولها و اردوی زرین بود. کییف ویران شد. Halych-Volhynia در نهایت جذب همسود لهستان و لیتوانی شد درحالی که نواحی ولادیمیر-سوزدال که تحت سیطره مغولها قرار داشت و نیز جمهوری نوگورود مبنایی برای تأسیس کشور جدید روسیه گردید. حمله مغول
موضوع اصلی: حمله مغولها به روسیه
مغولهای مهاجم به فروپاشی روسیه قدیم شتاب دادند. درسال ۱۲۲۳، سلاطین متفرق روسی با یک گروه مهاجم مغول در رود کالکا مواجه شدند و بطور کامل از آنها شکست خوردند. درسال ۱۲۳۷، مغولها شهر ولادیمیر را غارت کردند، آنها روسها را دردر کنار رود سیت به عقب راندند و سپس به سوی لهستان و مجارستان رهسپار شدند؛ و به این وسیله آنها بیشتر قلمرو روسها را فتح نمودند. تنها جمهوری نوگورود از این اشغال رهایی یافت و به شکوفایی خود در چرخه شبکه تجاری هانزا دست یافت.
تأثیر حمله مغول بر قلمروهای روسیه-کییف ناهنجار بود. فرهنگ این شهر پیشرفته تقریباً بطور کامل تخریب گردید. همچنان که شهرهای قدیمی تر همچون کییف و ولادیمیر هرگز از تخریب ناشی از حمله اولیه مغولها بازسازی نشدند، شهرهای جدید مانند مسکو، توور و نیژنی نوگورود شروع به رقابت بر سر استیلا بر روسیه تحت سلطه مغولها نمودند. اگرچه درسال ۱۳۸۰، یک ارتش روسی اردوی زرین را در کولیکوفو شکست دادند، اما تا حدود سال ۱۴۸۰، استیلای تاتارها با گرفتن باج و خراج از سلاطین روسی ادامه یافت. روابط روسیه- تاتارها
پس از سقوط خزریها در قرن دهم میلادی، ولگای میانه تحت سیطره سرزمین تجاری ولگا بلغاریا قرار گرفت، که آخرین بازمانده بلغارستان بزرگتر در مرکز ناحیه Phanagoria قرار داشتهاست. در قرن دهم جمعیت ترک ولگا بلغاریا به اسلام گرویدند، که این موجب تسهیل تجارت آنها با خاورمیانه و آسیای مرکزی گردید. درآستانه حملات مغول دردهه۱۲۳۰، ولگا بلغاریا از سوی ارتش طلائی تسخیر شد و جمعیت ��ن در جمهوریهای جدید چوواش و تاتارغازان منتشر شدند.
مغولها روسیه و ولگا بلغاریا را از پایتخت غربی خود سارای که یکی از بزرگترین شهرهای دنیای قرون وسطا بود، تحت کنترل داشتند. سلاطین شرق و جنوب روسیه، به مغولهای ارتش طلائی که عموماً تاتار نامیده میشدند، باج میدادند؛ درعوض این به آنها این امتیاز را میداد که به عنوان نماینده مغولها تحت عنوان خوانین حکومت کنند. کلاً، حاکمان آزادی قابل توجهی داشتند تا مطابق میل خود حکم نمایند، درحالی که کلیسای ارتودوکس روسیه حتی (مراسم) احیای معنوی خود را تحت نظارت سلطان تزارالکسیس (حاکم) پایتخت و سرژیوس از رادونژ برگزار میکرد. برای کلیسای ارتودوکس و بیشتر سلاطین روسی، جنگجویان صلیبی متعصب، به نظر میرسید تهدید بزرگتری برای روال زندگی روسها باشد تا برای مغولها. دراواسط قرن سیزدهم، حاکم منتخب نوگورود، الکساندر نوسکی در نتیجه فتوحات بزرگ خود علیه سرداران تیوتونی و سوئدیها به مقام قهرمانی دست یافت. الکساندر حمایت و مساعدت مغولها را در مبارزه با مهاجمان غربی به دست آورد، که امیدوار بودند طی حملات مغولها از فروپاشی روسی سود ببرند، و میکوشیدند تا این قلمرو را به چنگ آورده و روسیه را به کیش کاتولیک رمی متمایل سازند.
مغولها به عنوان تاکتیکهای نظامی و (مسائل) جا به جایی نفوذ خود را بر این نواحی از روسیه محدود کردند. روسیه مسکویت تحت اشغال مغولها، شبکه پست جادهای، آمار، نظام مالی، و سازمان نظامی خود را نیز توسعه دادند. نفوذ (مغولها) را دربخش شرقی روسیه تا قرن هفدهم به قوت خود باقی ماند، زمانی که حکام روسی تلاش محسوسی را برای غربی کردن کشور خود انجام میدادند. شهر مسکو
موضوع اصلی: شهر مسکو پیدایش مسکو
دانیل الکساندروویچ، کوچکترین پسر الکساندر نوسکی، که حکومت در مسکو را پایهگذاری نمود (که طبق رسم غربی Muscovy نامیده میشود)، در نهایت از سوی تاتارها از روسیه تبعید گردید. به دلیل جایگاه مناسب این شهر در کنار سیستم مرکزی رودخانه روسیه و احاطه شدن توسط جنگلها و تالابهای محافظت شده، در ابتدا تنها تیول ولادیمیر بود اما به زودی موقعیت مرکزی خود را پیدا کرد. عامل اصلی ارتقاء مسکو، همکاری حکام آن با مافوقهای مغولی خود بود، که به آنها عنوان سلطان بزرگ اعطا میگردید و به عنوان نمایندگان مغولها به جمعآوری باج و خراج از قلمروهای تحت نفوذ روسیه میپرداختند. موقعیت اجتماعی این قلمرو زمانی بیشتر تقویت گردید که آن تبدیل به مرکز کلیسای ارتودوکس شد. رئیس آن مرکز، در سال ۱۲۹۹ از کییف به ولادیمیر گریخت، و چند سال بعد مراکز دائمی کلیسا را در مسکو تأسیس نمود.
تا اواسط قرن ۱۴، قدرت مغولها رو به تنزل نهاد، و سلاطین بزرگ (روسی) احساس کردند میتوانند علناً مخالفت خود را نسبت به سیطره (یوغ) مغولها نشان دهند. در سال ۱۳۸۰، کولیکوفو در کنار رود دن، خان مغول را شکست داد، و اگرچه این پیروزی حاصل از یک مبارزه سخت به حکومت تاتارها در روسیه پایان نداد، اما اعتبار و وجهه بزرگی برای سلطان بزرگ به همراه داشت. پایه قدرت روسیه هم اکنون محکم شده بود، و تا اواسط قرن چهاردهم، قلمرو آن ت�� حدود زیادی دراثر خرید و فروش (تجارت)، جنگ، و ازدواج گسترش یافت. ایوان سوم، کبیر
در قرن ۱۵، سلاطین بزرگ روسیه در سرزمینهای آن گردآمدند تا جمعیت و ثروت تحت نفوذ خود را افزایش دهند. موفقترین عامل این فرایند، ایوان سوم، ملقب به کبیر ۱۴۶۲- ۱۵۰۵ بود که وی کشور ملی روسیه را پایهگذاری نمود. هنگامی که او به سلطنت رسید، کشورش از ایالت آمریکایی ویرجینیای غربی امروز کوچکتر بود. ایوان با رقیب قدرتمند خود دوک بزرگ لیتوانی رقابت کرد، تا کنترل برخی از نواحی نیمه مستقل قلمرو علیا و حوزههای آبگیر رود دنیپر و رود اوکا را به دست آورد. از طریق نقض پیمانهای برخی از سلاطین، کشمکشهای مرزی، و جنگ طولانی با جمهوری نوگورود، ایوان توانست نوگورود و تیور را به همدیگر الحاق نماید. در نتیجه در دوران حکومت وی، وسعت مسکو سه برابر شد. طی درگیری وی با پسکف، راهبی به نام Filofei به ایوان سوم نامهای نوشت، و در آن پیشبینی نمود که قلمرو بعدی وی Third Rome خواهد بود.
ایوان به عنوان (حاکم) معاصر با تئودور و دیگر سلاطین جدید دیگر در غرب اروپا، اقتدار خود را نسبت به تمامی سلاطین و بزرگان روسیه اعلام نمود، و با خودداری از پرداخت باج به تاتارها، او با دست زدن به حملات مکرر راه را برای شکست کامل مغولان اردوی زرین رو به زوال هموار ساخت، که هم اینک به خانها و ارتشهای متعددی تقسیم شده بودند. ایوان و جانشینان وی در پی حفاظت از مرزهای جنوبی تحت سیطره خود دربرابر حملات تاتارهای کریمه و لشکرهای دیگر بودند. جهت دستیابی به این هدف، آنها احداث ساختاری از یک سد بزرگ کمربندی را برعهده گرفتند و آن را به اربابان و بزرگان اعطا نمودند که خود را متعهد به خدمت به نظام (لشکر دولتی) میدانستند. این سیستم اربابی مبنایی برای تشکیل ارتش سواره نظام گردید.
به این طریق، انسجام داخلی با گسترش خارجی سرزمین (روسیه) همراه شد. تا قرن شانزدهم، حکام روسی کل سرزمین روسیه را یک دارایی اشتراکی برای خود محسوب مینمودند. شماری از سلاطین نیمه مستقل هنوز نسبت به برخی از سرزمینهای خاص داعیه (مالکیت) داشتند، اما ایوان سوم این حکام فرعی را وادار نمود تا حکومت سلطان بزرگ روسیه را به رسمیت شناسند و فرزندان او را به عنوان حاکمان بی چون و چرا برای کنترل امور نظامی، قانونی و خارجی بدانند. تدریجاً، سلطان شهر مسکو به یک حاکم قدرتمند و خودکامه به نام تزار تبدیل شد. اولین حاکم مسکو تحت عنوان تزار ، ایوان چهارم بود. ایوان چهارم (ملقب به) ایوان مخوف تصویر ایوان مخوف
توسعه قدرتهای خودکامه استبدادی درطی دوره زمامداری ایوان چهارم، ۱۵۴۷-۱۵۸۴ به اوج خود رسید، وی که به نام «Ivan Grozny» به معنای ایوان جدی یا ایوان مخوف معروف بود، وی جایگاه سلطنت را تا درجه بی سابقهای تقویت نمود، چراکه او بطور بیرحمانهای نجیبزادگان را به انقیاد کشید و با جزئیترین انگیزهها، آنها را تبعید یا اعدام مینمود. با این وجود، ایوان یک دولتمرد آینده نگر بود که دستورالعملهای قانونی جدیدی را رواج داد، و اصول اخلاقی (خاصی) روحانیون کلیسا را اصلاح نمود، و روابط سیاسی و تجاری با کشورهای پایین دستی و انگلستان برقرار نمود. اگرچه نبرد لیونیا ی او برای کنترل سواحل بالتیک در نهایت به شکستی گزاف منجر شد، اما ایوان توانست خان نشینان کازان، آستراخان، و سیبری را با همدیگر یکپارچه سازد. از طریق این فتوحات، جمعیت قابل توجهی از تاتارهای مسلمان به وجود آمدند و این سرزمین تبدیل به یک کشور چند نژادی و چند مذهبی شد. همچنین، در حدود همین دوره بود که خانواده تجاری استروگانف شرکتی را تأسیس نمود که مقر آن در نواحی اورال قرار داشت، و کازاکهایی را اجیر نمود تا منطقه سیبری را استعمار نمایند. دوره گرفتاریها
مرگ پسر بدون فرزند ایوان فئودور اول در پی جنگهای داخلی و مداخله بیگانگان، به عنوان دوره گرفتاریها (۱۳-۱۶۰۶) شناخته شدهاست. خودکامگی موجب تداوم دوره گرفتاریها و حکومت تزارهای ضعیف یا فاسد به دلیل تقویت دیوان سالاری در حکومت مرکزی گردید. بدون توجه به مشروعیت حکومت یا به دلیل دودستگی در کنترل (تخت) حکومت، ماموران دولتی به کارخود ادامه دادند. مشاجرات پیرامون جانشینی (حکومت) در دوره گرفتاریها سبب از دست رفتن بیشتر حوزه قلمرو روسیه در نواحی همسود لهستانی-لیتوانی و سوئد درطی درگیریهایی همچون دیمیتریادز و جنگ اینگری گردید. رومانفها نقاشی از خیابان هالیدی مسکو توسط آندره رایبوشکین
دوره گرفتاریها در سال ۱۶۱۲ به سر رسید، زمانی که یک ارتش داوطلب وطندوست، لهستانیها را از کاخ کرملین روسیه و Zemsky Sobor اخراج نمودند که مرکب از نمایندگان ۵۰شهر و حتی برخی از رعایا بودند تا میخائیل رومانف پسر جوان پدر روحانی فیلارت را برای حکومت انتخاب نمایند. سلسله رومانف تا سال ۱۹۱۷ بر روسیه حکومت نمودند. وظیفه فوری سلسله جدید حفظ آرامش و صلح بود. خوشبختانه بخت با روسیه یار بود، چراکه دشمنان اصلی آن یعنی همسود لهستان-لیتوانی و سوئد گرفتار درگیری تلخی با یکدیگر بودند، که این فرصت را برای مسکو فراهم ساخت تا درسال ۱۶۱۷ با سوئد پیمان صلح منعقد سازد و در سال ۱۶۱۹ با همسود لهستان-لیتوانی پیمان آتشبس امضا نماید. بازیابی سرزمینهای از دست رفته از اواسط قرن ۱۷ آغاز شد، زمانی که قیام خملنیتسکی از قزاقان اوکراینی با هدف جنگ لهستان- روسیه برپاشد. پیمان (حاصله) آندروسوفو در سال (۱۶۶۷) دستاوردهای عمدهای را به دنبال داشت، از جمله اسمولنسک,، کییف و بخش شرقی اوکراین. علاوه بر خطری که بیشتر در جنگ داخلی متوجه املاک میشود، نجیبزادگان و اشراف بزرگ با حکام اولیه رومانف همکاری مینمودند تا بتوانند به امر تمرکز دیوانسالارانه خاتمه دهند. از اینرو، اصولاً دولت در امور نظامی نیازمند خدمت از سوی دو گروه بزرگان قدیم و جدید بود. درعوض تزارها به اشراف اجازه میدادند تا به امر به خدمت گیری رعایا بپردازند.
در قرن پیشین، حکومت حقوق رعایا را به جابجایی از نزد یک ارباب (ملاک) به ارباب (ملاک) دیگری محدود ساخت. به این ترتیب هم اکنون حکومت رعایای فراری را طبق ق��نون ارباب و رعیت بطور کامل به آواره شدن محکوم میکرد. اربابان زمین اختیار تام داشتند تا رعایا را بدون دادن زمین به آنها اخراج نموده و یا به ملاکان دیگر انتقال دهند. بار طاقت فرسای دادن مالیات هردو گروه حکومت و بزرگان بر دوش رعایای بود که میزان پرداخت آن ۱۰۰برابر از نرخ مالیات دراواسط قرن ۱۷ که یک قرن پیش از آن بوده، بیشتر بود. علاوه براین، ارزیابی مالیات تجار و صنعتگران طبقه متوسط همچون رعایا بود، و جابجائی محل اقامت برای آنها ممنوع شده بود. کلیه قشرها مردم مجبور بودند تا عوارض نظامی و مالیات خاص دیگری را بپردازند.[۱] تحت چنین شرایطی، آشوبهای رعیتی فراگیر شد و حتی شهروندان مسکو علیه رومانفها در طی شورش مس، شورش نمک، قیام ۱۶۸۲ در مسکو به پا خواستند. تا این زمان بزرگترین قیام رعیتی در قاره اروپا در قرن هفدهم در سال ۱۶۶۷ درگرفت. قزاقها به عنوان ساکنان آزاد جنوب روسیه نسبت به تمرکز فزاینده حکومت واکنش نشان دادند، و رعایا نیز با گریختن از نزد اربابان خود به شورشیان ملحق شدند. رهبر قزاقها، استنکا رازین، هواداران خود را از رود ولگا گذراند، و رعایا را به قیام تحریک نمود، و حکومت قزاقها را جایگزین دولتهای محلی نمود. بالاخره ارتش تزاری نیروهای وی را در سال ۱۶۷۰سرکوب نمود، و یکسال بعد او دستگیر و گردن زده شد. اما در کمتر از نیم قرن بعد، نهایتاً آشوبهای گروههای نظامی در غائله آستراخان نیز فرونشانده شدند. امپراتوری روسیه پتر بزرگ در حال رهبری ارتش روس به سوی جنگ پولتاوا.
موضوع اصلی: امپراتوری روسیه ایوان چهارم سرزمینهای تاتاری کازان (۸۴-۱۵۳۳) و آستراخان (۱۵۶۶) را فتح نمود، و کنترل رود ولگا تا دریای خزر را به دست آورد. علاوه براین، از دهه ۱۵۸۰، روسها را به دلیل تجارت خز عمیقاً از طریق ناحیه اورال به سوی صربستان کشاند. پتر کبیر برای دستیابی به دریچهای به سوی غرب متمرکز شد، و در سال ۱۷۲۱ ناحیه بالتیک را از سوئد غصب نمود. کاترین کبیر خان نشین تاتار کریمه را به بخشهای به دست آمده از همسود لهستان- لیتوانی الحاق کرد. نیروهای روسی در (۵۴-۱۸۱۶) کازاکها را مطیع خود ساختند، و کنترل روسیه را بر قفقاز کامل نمودند و خان نشینهای آسیای مرکزی (۷۶-۱۸۶۵) را به آن الصاق کردند. چین حوزه آبگیر رود آمور و بخشهایی از سواحل اقیانوس آرام (در مکانی که ولادیووستوک در سال ۱۸۶۰در آن بنا نهاده شد) و نیز اجاره Lüshunkou را در سال ۱۸۹۸ به روسیه واگذار نمود. پتر کبیر
نوشتار اصلی: پتر یکم
پتر اول کبیر (۱۷۲۵-۱۶۷۲)، خودگردانی را در روسیه انسجام بخشید و نقش عمدهای را در وارد نمودن روسیه به سیستم حکومتی اروپایی ایفاء نمود. دراثر اقدامات متعادل در حکومت مسکو در قرن ۱۴، تا زمان پتر روسیه به بزرگترین کشور جهان تبدیل شده بود. با وسعتی حدود سه برابر قاره اروپا، این کشور از سرزمینهای انبوه بالتیک تا اقیانوس آرام امتداد مییافت. با استقرار در اولین مقر روسیه در اقیانوس آرام در اواسط قرن ۱۷، تسخیر مجدد کییف، و آرام سازی قبایل سیبری، بیشترین میزان توسعه روسیه در قرن هفدهم واقع شد. اما این سرزمین وسیع تنها ۱۴ میلیون نفر جمعیت داشت. زمینهای کشت غلات که در پشت زمینهای کشاورزی در غرب امتداد داشتند، تقریباً همه مردم را وادار به کشاورزی در آنها نمود. تنها کسر اندکی از این جمعیت دراین شهرها زندگی مینمودند. پتر عمیقاً تحت تأثیر فناوری، تولید تسلیحات و سیاستگذاریهای پیشرفته غرب قرار گرفته بود. او به مطالعه تاکتیکها و استحکامات غربی پرداخت، و ارتشی به استعداد ۳۰۰۰۰۰نفر براساس اهداف خود تشکیل داد که به صورت مادام العمر آنها را به خدمت فراخواند. او در سال ۹۸-۱۶۹۷ اولین حاکم روسی بود که تاکنون از غرب دیدار نموده بود که درآنجا او و ملازمینش عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتند. در جشن بزرگداشت فتوحاتش، او علاوه بر تزار خود را امپراتور خواند و روسیه مسکوی در سال ۱۷۲۱ رسماً به امپراتوری روسیه تبدیل شد.
اولین اقدامات نظامی پتر بطور مستقیم علیه ترکان عثمانی صورت گرفت. سپس توجهش به سوی شمال معطوف گردید. پتر هنوز بندر دریایی ایمنی در شمال نداشت به استثنای آرچنگل در دریای سفید که اسکله در آن به مدت ۹ ماه از سال منجمد بود. (راه) دستیابی به بالتیک ازسوی سوئد مسدود شده بود که از سه طرف این ناحیه را در برمی گرفت. اشتیاق پتر به پنجرهای به سوی دریا وی را در سال ۱۶۹۹ برآن داشت تا اتحادی پنهانی با همسود لهستان-لیتوانی و دانمارک علیه سوئد برقرار نماید، که منجر به جنگ بزرگ شمال شد. در سال ۱۷۲۱ جنگ پایان یافت، زمانی که سوئد خسته از جنگ مجبور به صلح با روسیه شد. پتر به چهار ایالت در جنوب و شرق خلیج فنلاند دست یافت، و به این وسیله او به آرزوی دلخواه خود دراین دریا رسید. در آنجا او پایتخت جدید روسیه سن پترزبورگ را بنا کرد، تا به عنوان پنجرهای باز به سوی اروپا جایگزین روسیه، مرکز قدیمی فرهنگی روسیه شود.
پتر حکومت را مجدداً با آخرین الگوهای غربی سازماندهی نمود، و روسیه را به شکل حکومت مطلقه درآورد. او مجلس دوما ی سابق اشراف (شورای اعیان) را جهت ایجاد شورای عالی کشوری، با نه عضو سنا جایگزین نمود. نواحی حومه نیز به ایالتها و بخشهای جدید تقسیم شدند. پیتر به مجلس سنا گفت که ماموریتشان جمعآوری عواید مالیات میباشد. درعوض در دوره زمامداری او عواید مالیاتی سه برابر شد. به عنوان بخشی از اصلاحات وی، کلیسای ارتودوکس تاحدودی با ساختار اداری کشور همراه شد و عملاً به عنوان یک ابزار حکومتی درآمد. پتر مقام سراسقفی را منسوخ نمود و به جای آن یک مرجع اشتراکی تحت عنوان شورای کلیسا قرارداد که ریاست آن بر عهده یک مقام عادی دولتی بود. پتر کلیه آثار حکومتهای خودگردان محلی را از بین برد، و بر لزوم تداوم و تشدید ارائه خدمات دولتی برای تمامی اعیان به جانشینان خود تأکید نمود.
پتر درسال ۱۷۲۵ درگذشت، درحالی که جانشینی نامشخص و یک قلمرو تهی از خود برجای گذارد. زمامداری او پرسشهایی را درباره اکراه روسیه درقبال رابطه با غرب، و تناسب اصلاحات یادشده مطرح نمود، و نیز مشکلات اساسی دیگری که پیش روی بسیاری از حاکمان جانشین وی قرار گرفتهاست. با این وجود، او مبانی ایجاد یک کشور ��وین را در روسیه پایهگذاری نموده بود. حکومت امپراتوری (۱۸۲۵-۱۷۲۵)
تقریباً ۴۰سال باید میگذشت پیش از آنکه یک حاکم نسبتاً جاه طلب و بیرحم بر تخت حکومت روسیه ظاهر شود. کاترین دوم کبیر، اولین شاهزاده ژرمنی بود که از نسل ژرمنها با یک پادشاه روسی ازدواج نموده بود. کاترین که او را فردی سبکمغز بی کفایت میدانست، به طوری ماهرانه اجازه داد تا وی به قتل برسد. اعلام شد که او از سکته مغزی مردهاست، بنابراین وی در سال ۱۷۶۲ به حکومت رسید.
کاترین به قیام اعیان روسی که پس از مرگ پتر کبیر آغاز شده بود، کمک نمود. کاترین خدمت نظامی را برای اشراف ممنوع کرد، و با واگذار کردن امور حکومتی در ایالات، آنها را بیشتر شادمان ساخت. کاترین نظارتهای سیاسی روسیه را بر همسود لهستان-لیتوانی گسترش داد و اقداماتی را انجام داد از جمله حمایت از فدراسیون تارگویکا، اگرچه هزینه اقدامات وی، و در راس آنها نظام اجتماعی ظالمانهای بود که رعایای ملاکان را ملزم مینمود تقریباً تمام وقت خود را برای کار برروی املاک اربابان خود سپری نمایند، سبب قیام عمده رعایا در سال ۱۷۷۳ شد، پس از آنکه وی فروش رعایا را مجزا از زمین قانونی نمود. شورشیان با الهام از یک فرد قزاق دیگر به نام پوگاچف که قاطعانه فریاد زده بود اربابان را دار بزنید! پیش از آنکه به شکلی بیرحمانه سرکوب شوند، تهدید کرده بودند که مسکو را تصرف خواهند نمود. کاترین دستور داد تا پوگاچف را اعدام نموده و بدنش را در میدان سرخ شقه کردند، اما تفکر انقلاب با تعقیب او و جانشینانش تداوم یافت.
به هنگام سرکوب رعایای روسی، کاترین به شکلی موفقیت آمیز جنگی را علیه امپراتوری روبه زوال عثمانی به راه انداخت مرزهای جنوبی روسیه را تا دریای سیاه گسترش داد. سپس با اتحاد با حکام اتریش و پروسیا، طی دوره تجزیه لهستان، او با سرزمینهای اوکراین و بلاروس در همسود لهستان–لیتوانی همکاری نمود، که با این عمل سرزمین روسیه از سمت غرب تا مرکز اروپا پیش میرفت. تا زمان مرگش در سال ۱۷۹۶، سیاست توسعه طلبی وی، روسیه را به قدرت اصلی اروپا مبدل ساخته بود. این امر توسط الکساندر اول با غصب فنلاند از پادشاهی ضعیف شده سوئد در سال ۱۸۰۹ وبیسارابیا از عثمانیها در سال ۱۸۱۲ ادامه یافت.
ناپلئون گام اشتباهی را برداشت زمانی که پس از گفتگو با تزار الکساندر اول، حمله به قلمرو تزاری را در سال ۱۸۱۲ ترتیب داد. این مبارزه یک فاجعه بود. با وجود آن که ارتش عظیم ناپلئون به سوی روسیه عزیمت نمود، اما راهبرد زمین سوخته روسها نگذاشت تا مهاجمان از این کشور جان سالم به در برند. در هوای به شدت سرد روسیه، هزاران نفر از سربازان فرانسوی توسط مبارزان چریک روستایی غافلگیر و کشته شدند. زمانی که نیروهای فرانسوی عقبنشینی کردند، روسها آنها را تا مرکز و غرب اروپا و دروازههای شهر پاریس تعقیب نمودند. پس از آنکه نیروهای روسی و متحدینشان فرانسه را شکست دادند، الکساندر به عنوان منجی اروپا شناخته شد و بر ترسیم دوباره نقشه اروپا در سال ۱۸۱۵ در کنگره وین نظارت نمود، که وی را پادشاه کنگره لهستان میساخت.
اگرچه امپراتوری روسیه در قرن بعدی نقش برجسته سیاسی را ایفا نمود، و با شکست نیروهای فرانسه استحکام یافته بود، اما حفظ نظام رعیت داری جلوی پیشرفت اقتصادی را تا میزان قابل توجهی میگرفت. همچنان که رشد اقتصادی اروپای غربی در انقلاب صنعتی که در نیمه دوم قرن ۱۸ آغاز شده بود، شتاب میگرفت، روسیه با پدید آمدن مشکلات جدید برای امپراتوری به عنوان یک قدرت بزرگ، حتی از آنها هم بیشتر عقب مانده بود. روسیه امپراتوری از زمان شورش دسامبریست به بعد (۱۹۱۷-۱۸۲۵)
موقعیت اجتماعی روسیه به عنوان قدرتی بزرگ در اثر ناکارآمدی حکومت، انزوای مردم، و عقب ماندگی اقتصادی آن در هالهای از ابهام قرار داشت. در پی شکست ناپلئون، الکساندر اول آماده شده بود تا راجع به اصلاحات در قانون اساسی بحث کند، اما با وجود آنکه شماری از این اصلاحات ارائه شد، اما تلاشی برای انجام تغییرات تمام عیار در آن انجام نگرفت. این تزار بالنسبه آزادیخواه با برادر جوانترش نیکلای اول (۱۸۵۵-۱۸۲۵) جایگزین شد، که در آغاز زمامداری خود با یک قیام مواجه شد. پیشینه این شورش در جنگهای ناپلئونی نهفته بود زمانی که شماری از افسران کارآزموده روسی در راستای مبارزات نظامی به اروپا سفر میکردند که درآنجا در مواجهه با لیبرالیسم اروپای غربی، درطی بازگشت آنها به دنبال تغییر روسیه با حکومت خودکامه بودند. این امر موجب بروز شورش دسامبریست در (دسامبر۱۸۲۵) شد، که هدف این تشکیلات کوچک اشراف آزادیخواه و افسران نظامی این بود که میخواستند برادر نیکلای را به عنوان پادشاه مشروطه در روسیه نصب کنند. این شورش به سادگی سرکوب شد، و سبب شد که نیکلای از برنامه غربی سازی پتر کبیر و قهرمان با این اصل فاصله بگیرد. خودگردانی درستی، و احترام به مردم پس از آنکه در سال ۱۸۰۲، لشکرهای روسی گرجستان متحد را تصرف نمودند، با کشور ایران بر سر کنترل آذربایجان درگیر شدند و مشغول جنگ قفقاز با ساکنان کوهستان شدند که به مدت بیش از نیم قرن به آنها تحمیل شد. تزارهای روسی همچنین مجبور شدند به ناآرامی ایجاد شده در نواحی تازه تسخیر شده از همسود لهستان–لیتوانی بپردازند که مردم آن نقاط به دلیل نارضایتی از عدم استقلال خود، دو شورش مسلحانه را برپا نموده بودند. درنتیجه سیاستهای ابتدایی میانه روی روسیه موجب خودکامگی فزایندهای در آنجا شده بود. اختلافات ایدئولوژیک و واکنش
میخائیل باکونین
تلافی جویی خشونتباری که در برابر شورش چهاردهم دسامبر صورت گرفت، این روز را درخاطره نهضتهای انقلابی پس از آن برای مدتی طولانی حفظ نمود. به منظور سرکوب بیشتر این شورشها، مدارس و دانشگاهها تحت نظارت مستمر قرار گرفتند و مطالب (خاص) رسمی درسی برای دانشجویان تدوین گردید. پلیسهای مخفی در تمام نقاط مستقر شدند. نیروهای به اصطلاح انقلابی به سیبری تبعید شدند و در زمان حکومت نیکلای اول، صدها هزار نفر از این افراد به ناحیه کاتورگا در سیبری اعزام شدند. در این جایگاه میخائیل باکونین به عنوان پدر هرج و مرج شناخته میشد. او در سال ۱۸۴۲، روسیه را به مقصد اروپای غربی ترک نمود، که در آنجا او در جنبشی سوسیالیستی فعال گردید. پس از شرکت در قیام (ماه) میشهر درسدن (آلمان) در سال ۱۸۴۹، به زندان افتاد و به سیبری منتقل شد، و سرانجام از آنجا فرار کرد و رهسپار اروپا شد. با وجود اختلافات عمده ایدئولوژیکی و تاکتیکی، او عملاً به نیروهای کارل مارکس پیوست. نظریات مختلف اجتماعی از سوی افراد روسی افراطی (رادیکال) همچون الکساندر هرتسن و پطر کروپوتکین مطرح میگردید. پرسش راجع به جهتگیری روسیه، نیروی محرکه خود را از زمانی که برنامه غربی سازی پتر کبیر مطرح شد، به دست آورده بود. برخی از این تقلیدهای اروپایی خوشایند بودند درحالی که برخی دیگر در غرب هم مردود شناخته شده بودند و آنها میخواستند به سنتهای قدیمی در گذشته بازگردند. طرفداران نژاد اسلاو، با رویه اخیر سرستیز و جنگ داشتند و (عادات) روبه زوال غربی را تحقیر مینمودند. طرفداران اسلاوها مخالف با دیوانسالاری بودند، و اشتراک گرایی قرون وسطائی روسی را در آرامش یا اوبشچینا را بر فردگرایی غرب ترجیح میدادند. الکساندر دوم
نوشتار اصلی: الکساندر دوم روسیه
نهیلیسم
دردهه ۱۸۶۰، جنبشی تحت عنوان نهیلیسم در روسیه گسترش یافت. مدت زمانی بود که بسیاری از آزادیخواهان روسی به دلیل بحثهای پوچ خود با روشنفکران ناخشنود بودند. نهیلیستها تمامی ملاکهای قدیمی را زیر سؤال بردند، و با استقلال فردی مبارزه نموده، و دستگاه حکومت روسیه را شگفتزده ساختند. نهیلیستها درابتدا تلاش نمودند تا اشرافی گرائی را به عاملی برای اصلاحات تبدیل نمایند. زمانی که در آن نقطه ناکام ماندند، به طبقه رعایا رونمودند. مبارزه آنها در حرکت به سوی مردم تحت عنوان نهضت ناردونیک شناخته میشود.
در حالی که نهضت ناردونیک در حال شتابگیری بود، دولت روسیه به سوی ریشه کنی آن حرکت مینمود. در پاسخ به واکنش فزاینده دولت، شاخه رادیکال ناردونیکها، از تروریسم حمایت کرده و آن را پیاده میساخت. مسئولین برجسته (دولتی) یکی پس از دیگری یا مورد سوء قصد قرار گرفته و یا طی بمبگذاری کشته میشدند. نهایتاً پس از تلاشهای مکرر، الکساندر دوم در سال ۱۸۸۱ ترور شد، و این در اوایل روزهایی بود که او پیشنهادی را مبنی برایجاد یک مجمع از نمایندگانی را میپذیرفت که به طراحی اصلاحاتی جدید علاوه بر لغو قانون رعیتداری میپرداختند تا چارهای برای تقاضاهای انقلابی بیابند. استبداد و واکنش نسبت به حکومت الکساندر سوم تصویر تزار الکساندر سوم در سال ۱۸۸۶
تزار جدید الکساندر سوم (۱۸۹۱-۱۸۸۱) بر خلاف پدرش، سراسر حکومت وی نوعی ارتجاع پایدار نسبت به اصل نیکلای اول تحت عنوان خودگردانی، درستی، و احترام به مردم بود. الکساندر سوم به عنوان یک طرفدار متعهد اسلاوها، معتقد بود که روسیه تنها در صورتی میتواند خود را از آشوب نجات دهد که جلوی اثرات مخرب اروپای غربی را بگیرد. در دوره زمامداری او، روسیه پیمان اتحاد با جمهوری فرانسه را منعقد ساخت تا قدرت فزاینده آلمان را مهار نماید، فتوحات خود را در آسیای میانه تکمیل نموده و امتیازات مهم ارضی و بازرگانی خود را از چین بگیرد.
نافذترین مشاور تزار کنستانتین پتروویچ پوبدونوتسف، معلم سرخانه الکساندر سوم و پسرش نیکلای، و مأمور شورای کلیسا از سال ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵ بود. او به شاگردان سلطنتی خود آموخت که از آزادی بیان و مطبوعات بهراسند و از مردم سالاری، قانون اساسی، و نظام پارلمانی متنفر باشند. تحت تعالیم پوبدونوتسف، انقلابیون سرکوب شدند و سیاست روسی کردن کشور در سراسر روسیه اجرا گردید. نیکلای دوم و یک نهضت انقلابی جدید
نیکلای دوم (۱۹۱۷-۱۸۹۴) پسر الکساندر جانشین وی شد. انقلاب صنعتی که آغاز شد تأثیر به سزایی بر روسیه گذاشت، و نیروهای اجتماعی را پدید آورد که بعدها به براندازی تزاریسم منجر گردید.
عناصر آزادیخواه در میان سرمایه داران صنعتی و اشراف، به اصلاحات اجتماعی صلح آمیز و سلطنت مشروطه مایل بودند که دموکراتهای مشروطه خواه یا) کادتها (را تشکیل میداد. انقلابیون جامعه گرا (سوسیال رولوسیونرها) سنت ناردونیک را باهم ادغام کرده بودند و از توزیع زمین بین افرادی که واقعاً بر روی آن کار میکردند- رعایا- حمایت میکردند. گروه رادیکال دیگر سوسیال دموکراتها بودند که در واقع نمایندگان مارکسیسم در روسیه محسوب میشدند. با جمع کردن پشتیبانی از سوی روشنفکران رادیکال و طبقه کارگر شهرنشین، آنها از انقلاب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حمایت مینمودند.
در سال ۱۹۰۳ حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه به دو جناح تقسیم شد: بلشویکها ی رادیکال به رهبری لنین، و منشویکهای میانه رو به ریاست یولی مارتف، دوست سابق لنین. منشویکها براین عقیده بودند که سوسیالیسم روسیه تدریجاً و با آرامش رشد خواهد نمود. بلشویکه��ی تحت ریاست ولادیمیر لنین، از تشکیل یک گروه منتخب از انقلابیون حرفهای حمایت مینمودند که مقید به یک نظام حزبی قوی بود تا به عنوان گروه پیشگامان طبقه کارگر برای کسب قدرت عمل کند و یک جمهوری دموکراتیک کارگری جایگزین رژیم تزاریسم شود. انقلاب ۱۹۰۵ روسیه نوشتار اصلی: انقلاب ۱۹۰۵ روسیه
عملکرد فاجعه بار نیروهای مسلح روسی در جنگ روسیه- ژاپن در سالهای (۱۹۰۵-۱۹۰۴) ضربهای عمده به رژیم تزاری وارد نمود و ناآرامی را در آن کشور افزایش داد. در ژانویه ۱۹۰۵، واقعهای تحت عنوان یکشنبه خونین زمانی رخ داد که کشیشی) پدر گاپون (جمعیت کثیری را به سوی کاخ زمستانی در سن پترزبورگ هدایت نمود تا عریضهای را به تزار نیکلای روما نف دوم ارائه نماید. زمانی که جمعیت به قصر رسیدند، سربازان به سوی آنها آتش گشودند و صدها نفر را به قتل رساندند. تودههای مردم چنان از این کشتار به خشم آمدند که با برقرار کردن اعتصابی عمومی خواستار جمهوری شدند. این نشانگر آغاز) انقلاب روسیه سال ۱۹۰۵(بود. شوراهای کارگران در بیشتر شهرها به وجود آمدند تا فعالیتهای انقلابی را هدایت نمایند. روسیه فلج شد و حکومت نیز ناکام ماند. در اکتبر ۱۹۰۵، تزار نیکلای روما نف با بی میلی) بیانیه اکتبر (معروف را صادر نمود که ایجاد دومای ملی (مجلس قانونگذاری) را بدون هیچگونه تغییری تأیید مینمود. حق رای درآن توسعه مییافت، و هیچ قانونی بدون تصویب از سوی دوما نمیتوانست به مرحله اجرا درآید. میانه روها راضی شدند، اما سوسیال دموکراتها این امتیازات را ناکافی میدانستند و به همین دلیل اعتصابات جدیدی را سازماندهی نمودند. تا سال ۱۹۰۵، بین اصلاح طلبان تفرقه وجود داشت، و تنها برای مدتی کوتاه موقعیت تزار نیکلای رومانف تقویت شد. روسیه در جنگ جهانی اول
در اوت ۱۹۱۴ روسیه وارد جنگ جهانی اول میشود. نخست فقط بلشویکها مخالف جنگ هستند اما شکستهای روسیه حامیان سلطنت تزار را به حداقل میرساند.
تزار نیکلای رومانف دوم و هوادارانش با اشتیاق و „حس میهن پرستی“ وارد جنگ جهانی اول شدند، تا به دفاع از رفقای ��سلاوی ارتودوکس روسیه، “ صربها“، در میدان اصلی مبارزه بپردازند. در اوت ۱۹۱۴، ارتش روسیه وارد آلمان شد تا از نیروهای فرانسوی پشتیبانی کند. اما ضعف در اقتصاد روسیه و بی کفایتی و فساد دولت آن تنها برای مدت زمان کوتاهی در زیر پوستین ملی گرایی دوآتشه پنهان ماند. اما عقبنشینیهای نظامی و بی کفایتی حکومت، به زودی بیشتر مردم را در روسیه ناراحت نمود و کنترل آلمان بر دریای بالتیک و نظارت آلمان- عثمانی بر دریای سیاه دست روسیه را از بیشتر منابع خارجی و بازارهای بالقوه قطع نمود.
از اواسط سال ۱۹۱۵، تأثیر جنگ و „حس میهن پرستی“ در حال تحلیل رفتن بود. کمبود منبع غذا و سوخت وجود داشت، تعداد مجروحان سرسام آور بود و تورم در حال فزونی بود. اعتصابات در میان کارگران کم درآمد کارخانهها و رعایا افزایش یافته بود که بی وقفه خواستار اصلاحات ارضی بودند. ضمناً، بیاعتمادی عامه به رژیم از طریق یک منبع کم سواد پنهانی، (گریگوری راسپوتین) منتشر میشد که نفوذ سیاسی فراوانی درمیان حکومت (وقت) داشت. ترور او در اواخر سال ۱۹۱۶ به این رسوائی پایان داد اما نتوانست وجهه از دست رفته حکومت استبدادی را حفظ کند. تزارهای روس
۱. ایوان سوم (۱۴۶۲ – ۱۵۰۵)
۲. واسیلی سوم(۱۵۰۵ – ۱۵۳۳)
۳. ایوان چهارم (۱۵۴۷ – ۱۵۸۴)
۴. فیودور اول (۱۵۸۴ – ۱۵۹۸)
۵. بوریس گودونوف (۱۵۹۸ – ۱۶۰۵)
۶. فیودور دوم
۷. دیمیتری دروغین اول
۸. واسیلی چهارم
۹. دیمیتری دروغین دوم
۱۰. ولادییسلاو
۱۱. میخاییل اول (۱۶۱۲ – ۱۶۴۵)
۱۲. آلکسی (۱۶۴۵ – ۱۶۷۶)
۱۳. فیودور سوم (۱۶۷۶ – ۱۶۸۲)
۱۴. پتر اول (کبیر) (۱۶۹۴ – ۱۷۲۵)
۱۵. کاترین اول
۱۶. پتر دوم
۱۷. ملکه آنا
۱۸. ایوان ششم
۱۹. ملکه الیزابت
۲۰. پتر سوم
۲۱. کاترین دوم (کبیر) (۱۷۶۲ – ۱۷۹۶)
۲۲. پل (۱۷۹۶ – ۱۸۰۱)
۲۳. الکساندر اول (۱۸۰۱ – ۱۸۲۵)
۲۴. کنستانتین
۲۵. نیکلای اول (۱۸۲۵ – ۱۸۵۵)
۲۶. الکساندر دوم (۱۸۵۵ – ۱۸۸۱)
۲۷. الکساندر سوم (۱۸۸۱ – ۱۸۹۴)
۲۸. نیکلای دوم (۱۸۹۴ – ۱۹۱۷)
۲۹. میخائیل دوم (۱۹۱۷) انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نوشتار اصلی: انقلاب ۱۹۱۷ روسیه پتر اول ارتش قدیمی استرلتزی را منحل کرد؛ هزاران استرلتژی اعدام شدند.
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت: ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد. این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند. دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است.
در سوم مارس۱۹۱۷ اعتصابی در یک کارخانه در پتروگراد (نام سابق سن پترزبورگ) رخ داد. تقریباً طی یک هفته تمام کارگران در خیابانها سرگردان شدند و جنگ خیابانی درگرفت. زمانی که تزار دوما را منحل نمود و به اعتصابگران دستور داد که به کار خود بازگردند، دستورهای وی موجب انقلاب فوریه ۱۹۱۷شد. انقلاب فوریه۱۹۱۷ روسیه
دوما دستور انحلال را نپذیرفت، و اعتصابگران بدون اعتنا به رژیم جلسات دسته جمعی خود را برگزار کردند، و ارتش نیز علناً در کنار کارگران قرار گرفت. چند روز بعد) دولت موقت (به ریاست شاهزاده لفوف) لووف (و با تأیید دوما تشکیل شد. روز بعد تزار از حکومت کناره گیری نمود. ضمناً، سوسیالیستها در پتروگراد یک شورای کارگران و نمایندگان از سربازان تشکیل دادند تا قدرتی را که از دوما سلب شده بود به آن بازگردانند.
درماه جولای رئیس دولت موقت استعفاء داد و) الکساندر کرنسکی (جایگزین وی گردید که از او پیشروتر بود اما به حد کافی رادیکال نبود. در زمان حکومت کرنسکی، شوراها، سازمان خود را از طریق تأسیس شوراهای محلی در سراسر کشور گسترش دادند. کرنسکی مرتکب اشتباه مهلک ادامه درگیری روسیه در جنگ جهانی شد که برای تودههای مردمی خوشایند و مطلوب نبود.
لنین، از تبعید سوئیس وارد روسیه شد و امیدوار بود با تلاش بتواند روسیه را از گردونه جنگ خارج سازد. ترن لنین که وارد ایستگاه شد، مورد استقبال هزاران رعیت، کارگر و سرباز قرار گرفت. انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است. پس از وقایعی تاریخی، شوراهای کارگران و سربازان کنترل دولت را در اکتبر ۱۹۱۷ به دست گرفتند و کرنسکی و دولت موقت او را به تبعید فرستادند، این وقایع به عنوان“ انقلاب اکتبر۱۹۱۷ روسیه “ مشهور گردید.
انقلاب اکتبر تحت نظارت حزب بلشویک و به رهبری لنین به پیش میرفت، قدرت را طی یک یورش نظامی همهجانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم از دولت موقت گرفت. در این انقلاب افراد بسیار کمی کشته شدند. در طول این انقلاب در شهرهای اصلی روسیه همانند مسکو و سن پترزبورگ رویدادهای تاریخی برجستهای رخ دادند. انقلاب در مناطق روستایی و رعیتی نیز پابهپای مناطق شهری در حال پیشروی بود و دهقانان زمینها را تصرف کرده و در حال توزیع مجدد آن در میان خود بودند.
بلشویکها شورای کمیسرهای خلق را بوجود میآورند و لنین صدر شورا و تروتسکی کمیسر امور خارجه میشود. مسکو به تصرف بلشویکها در میآید و دومین کنگره شوراها برگزار میشود. مالکیت خصوصی لغو و کلیه امور به شوراهای روستایی واگذار میشود. تمام زمینها میان مردم تقسیم میشود. در ۱۹۱۸ بلشویکها رسماً نامشان را به حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر میدهند.
لنین توانست دولت بلشویکها را از مشکل جنگ جهانی با انعقاد عهدنامه برست-لیتوفسک با آلمان در سال ۱۹۱۸، برهاند که در آن بلشویکها از هرگونه ادعایی نسبت به اراضی فنلاند، سرزمینهای بالتیک، لهستان، بلاروس، اوکراین، و نیز قلمرو امپراتوری عثمانی چشم پوشی مینمودند. جنگ داخلی روسیه
موضوع اصلی: جنگ داخلی روسیه
از اواخر ۱۹۱۸ تا اواخر ۱۹۲۰ شوروی درگیر جنگ داخلی است. ارتش سرخ به رهبری تروتسکی با گاردهای سفید ضد انقلابی میجنگند. گروه قدرتمند ضدانقلابیون تحت عنوان جنبش سفیدها، شروع به سازماندهی جهت براندازی شوراهای نمودند. درعین حال کشورهای متحدین و متفقین) ۲۲ کشور (لشکرهای اعزامی متعددی را به روسیه فرستادند تا از نیروهای ضد بلشویک حمایت نمایند. متفقین میترسیدند که روسها با آلمان به خاطر پیمان برست- لیتوفسک ساخت و پاخت نمایند؛ آنها همچنین امیدوار بودند که روسهای سفید بتوانند سلسله مبارزات خود را علیه آلمان تداوم بخشند.
در پائیز ۱۹۱۸ رژیم بلشویکها در موقعیت خطرناکی قرار گرفت، و از سوی متحدین سابق روسیه و دشمنان داخلی مورد دشمنی قرار گرفت، و وارد درگیری پراکنده با جمهوریخواهان ملیگرا در بلاروس و اوکراین و نیروهای هرج و مرج طلب گردید.
در مقابله با این وضعیت اضطراری، دوره ارعاب در روسیه از طریق ارتش سرخ و (چکا) آغاز شد که همه دشمنان انقلاب را نابود ساخت. اما به دلیل اهداف متعالی، بلشویکها نمیتوانستند رضایت تمامی عناصر اجتماعی را کسب نمایند. آنها در کنار دیگر موسسات تزاری، پلیس مخفی تزارها را نابود کردند، چراکه مورد نفرت تمامی دستههای سیاسی بود، و برای تضمین بقای حکومت خود آن را با یک پلیس سیاسی دیگر جایگزین نمودند.
تا سال ۱۹۲۰ هرگونه مقاومت گاردهای سفید سرکوب گردید، سربازان خارجی این کشور را تخلیه نمودند، و دولتهای بلشویک در بلاروس، اوکراین و قفقاز تأسیس شد. در ۱۹۲۰ شوروی عملاً مسلط میشود.
همچنان که روسیه در باتلاق جنگ داخلی فرو رفته بود، مرزهای لهستان و روسیه در جنگ و پیمان ورسای تعریف نشده بود و بیشتر در اثر جنگ داخلی دچار آشوب میگردید. جنگ لهستان- شوروی (۱۹۲۱-۱۹۱۹) با شکست ارتش سرخ پایان یافت، و نیز مرزهای بین شوروی و لهستان معلوم گردید.
تاریخ روسیه (ازقرن ۹ تا پوتین)
گرچه روسیه تاریخی طولانی دارد اما آنچه به عنوان یک حکومت و تشکیلات حکومتی در این کشور به ثبت رسیده از حدود قرن نهم میلادی است. قبل از این تاریخ، قبایل مختلف در اراضی میان دنیپر و ولگا، جلگه و علفزارهای این منطقه به گلهداری، شکار حیوانات و یا ��ید ماهی، روزگار میگذراندند و اتحاد و ارتباطی بین آنها وجود نداشت.
از قرن نهم میلادی «وارگ»ها که تیرهای از وایکینگها بودند به این سرزمین سرازیر شدند و شهر «نووگراد» توسط «یرودیک» یکی از فرماندهان وایکینگ ساخته شد. برادر رودیک، «الگ» شهر «کیف» را بنا نهاد و به عنوان پایتخت در آن فرمانروایی خود را آغاز کرد.
مناطقی که تحت سلطه «وارگ»ها قرار گرفت «رس» یا «روس» خوانده میشد)کلمه روسیه مشتق از این کلمه است). این عنوان بتدریج به مردم ناحیه نیز اطلاق شد. جانشینان الگ بعداً در روسیه به حکومت رسیدند و همان کسانی بودند که آیین مسیحیت را بر این کشور حاکم کردند. از جمله این جانشینان یاروسلاو بود که در تاریخ روسیه به او لقب خردمند داده اند. او در سال ۱۰۱۹ به حکومت رسید.
روس کییف در دوران حکومت یاروسلاول خردمند در قرن یازدهم به اوج عظمت خود رسید. یاروسلاول برای توسعه فرهنگ و تحصیلات در روس تلاش بسیار کرد. وی اولین کتاب قانون روسی را تألیف کرد که نام آن «روسکایا پراودا» (حقیقت روسی) بود. بعد از مرگ یاروسلاول در سال ۱۰۵۴، روس کییف فروپاشید. موقعیت کشور بشدت به کنترل بر راههای تجاری بین اروپای شرقی و بیزانس بستگی داشت و در نتیجه بسته شدن این راهها بعد از حملات اقوام ترکی به نام «پولوفتسی» اوضاع کشور رو به وخامت رفت و با تهاجم جنگاوران صلیبی به قسطنطنیه در سال ۱۲۰۴ وضعیت بدترشد.انتقال حکومت به وارثین متعدد باعث تجزیه قدرت شد. نوه یاروسلاول به نام ولادیمیر دوم (مونوماخ) برای آخرین بار سعی کرد روس کییف را متحد کند ولی بعد از مرگ وی در سال ۱۱۲۵ تجزیه قدرت ��دامه یافت.
در این شرایط برخی مناطق از روس کییف جدا شدند. بین آنها نووگورود بیش از همه شهرت یافت و قدرتمند شد. این شهر به عنوان یک قدرت تجاری بر دیگران برتری داشت. در قرن سیزدهم نووگورود به یکی از حکومتهای شهری اروپا تبدیل شد. کی یف در این بین اهمیت خود را از دست داد و مراکزی مانند سوزدال، ولادیمیر و بالاخص مسکو جانشین آن شدند.هرچند رهبری این مناطق به عهده اعقاب خاندان ریوریک بود ولیکن آنها اغلب در حال جنگ با یکدیگر بودند.
در بهار ۱۲۲۳ میلادی ارتش ۳۰ هزار نفره مغول ها سرزمین هایی که در کنار دریای خزر قرار داشت و همچنین منطقه قفقاز را تحت کنترل خود درآورد. با شکست ارتش ارمنی ها و گرجی ها، آنها وارد شهر دربند داغستان شدند. آلان ها ( آستیایی ها) از شاهان روس کمک خواستند و روس ها هم به درخواست آنان جواب مثبت دادند. ۳۱ مه ۱۲۲۳ در نزدیکی رود کلکا نبردی میان مغول ها و روس ها صورت گرفت که در نتیجه روس ها شکست خوردند. در سال ۱۲۳۶ ارتش مغول ها با رهبری باتی خان به منطقه کناره های رود ولگا حمله کردند و آن را به کنترل خود درآوردند. در ۱۲۳۷ مغول ها به شمال- شرق روسیه واردشدند. در زمستان همین سال شهر ریازان را کاملا تصرف و خراب کردند و سپس حرکتشان را به سوی مسکو ادامه دادند، در این حمله شاه ولادیمیر و تمام اهل خانواده اش توسط مغول ها کشته شدند.
بدین ترتیب حکومت مغول ها در روسیه آغاز شد. طی حکومت۸۰ ساله مغول ها،بار ها مردم روسیه به رهبری شاهزادگان روس با آنان به نبرد پرداختندکه بیشترشان با شکست روس ها به پایان می رسید. بالاخره در سال ۱۴۶۰ میلادی شاه واسیلی دوم حملاتش را از شهر نووگورود آغاز کرد و در نبرد سنگینی که با مغول ها داشت، موفق به شکست آنها شدند.
در سال ۱۴۶۰ «ایوان کبیر» به قدرت رسید. او توانست حکومتی مرکزی بوجود بیاورد و شاهزادگانی را که در گوشه و کنار سرزمین حکومتهای کوچک و ضعیفی برای خود درست کرده بودند،وادار به اطاعت کند. به این ترتیب مسکو پایتخت سرزمین روسیه شد.
ایوان پس از تثبیت موقعیت خود، از دادن باج به مغولان خودداری کرد. مغولها خشمگین از قضیه، به مسکو لشکر کشیدند اما با مقاومت و سرسختی لشکریان ایوان، شکست خورده و بازگشتند. به این ترتیب روسیه در سال ۱۴۸۰ استقلال خود را به دست آورد. ایوان همچنین توانست در جنگ دیگری، لهستانیها را شکست داده و روسیه را به کشورهای اروپایی مرتبط کند.
پس از ایوان، پسرش واسیلی به حکومت رسید که نقشههای پدر را در قدرت بخشیدن به روسیه دنبال کرد. بعد از او، چون پسرش تنها ۳ سال داشت، همسرش و گروه شاهزادگان ودرباریان زمام امور را به دست گرفتند. و تا زمان به بلوغ رسیدن ایوان، روسیه را حفظ کردند.
ایوان چهارم معروف به ایوان مخوف، پادشاهی مستبد بود که رعب و وحشت زیادی را در مردم ایجاد کرد. شکست تزار برای کنترل لیوونیا و ساحل دریای بالتیک در نتیجه مقاومت لهستان و سوئد باعث شد ایوان دچار بیماری روانی شود. سیاست جنون آمیز داخلی وی به قتل بخشی از نخبگان و تهی شدن برخی مناطق مسکونی کشور انجامید. تمام این امور باعث بروز بحران شدید اقتصادی در کشور شد که ایوان مخوف در سال ۱۵۸۴ بعد از مرگش بار آن را به دوش وارثین خود گذاشت.
فیودور اول، فرزند ایوان فردی بیمار و ضعیف بود، برادر زنش بوریس گودونوف در دوران حکومت وی برتری داشت. فیودور بدون وارث در سال ۱۵۹۸ از دنیا رفت. پس از وی شورای اشراف،بوریس گودونوف برادر زنش را تزار اعلام کردند، اما اونیز نتوانست امور را با موفقیت ادامه دهد. در سال ۱۶۱۲ نجبا و شاهزادگان از بین خود «میخاییل رومانف» را به عنوان شاه برگزیدند و قدرت را بطور کامل در اختیار وی گذاشتند. میخاییل فرزند روحانی بزرگ مسکو و نوه برادر زن ایوان چهارم بود. او سلسله رومانف را بنا نهاد که تا انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ استقرار داشت.
اوضاع روسیه در این زمان بشدت وخیم بود.
پس از رومانف چند نفر دیگر به قدرت رسیدند که نقش عمدهای در تاریخ روسیه از خود بجا نگذاشتند. در سال ۱۶۸۲ پتر اول به تخت نشست. او تحولات بزرگی را در روسیه بوجود آورد. در نتیجه برنامههای او، اصلاحاتی در ارتش و نظام اجتماعی این کشور انجام گرفت. وی تمایل داشت روسیه به اروپا نزدیکتر شود و شیوههای زندگی اروپایی به این کشور راه یابد.
پتر کبیر نه تنها از نظر حکومتی، بلکه به لحاظ مذهبی در روسیه تحولاتی را بوجود آورد و نظام قدیمی کلیسا را بر هم زد. او حتی پایتخت جدیدی به نام سنپترزبورگ ساخت.
پتر کبیر در سال ۱۷۲۵ فوت کرد. پس از او تا به قدرت رسیدن کاترین دوم، روسیه در بحران فرو رفت زیرا خلاء قدرت منجر به روی کار آمدن افراد مختلف در زمانهای نه چندان طولانی شد. در دوران کاترین کبیر، روسیه ۴۶۸ هزار کیلومتر مربع از لهستان و بخش بزرگی از اوکراین را به تصرف درآورد. کاترین اصلاحاتی را در سیستم اداری، قضایی و آموزشی روسیه بوجود آورد.
بعد از کاترین دوم، پاول اول به قدرت رسید. حکومت او مصادف با شورشهای مختلف در میان کشاورزان بود که پس از وی نیز ادامه یافت. سیاستهای مستبدانه وی باعث شد اشرافیان علیه وی توطئه کرده و او را بقتل رسانند.
بعد از پاول، الکساندر اول به سلطنت دست یافت. در این زمان ناپلئون در فرانسه حاکم بود. ناپلئون تصمیم گرفت روسیه را تحت نفوذ خود در آورد و با این فکر به روسیه لشکر کشید. سرما و زمستان طولانی به کمک الکساندر آمد و لشکر ناپلئون پس از ماهها سرگردانی، با تلفات زیاد، شکست خورده به فرانسه بازگشت. در دوران آلکساندر اعتبار و شکوه روسیه در نتیجه پیروزی بر ناپلئون در سال ۱۸۱۲ بشدت افزایش یافت. روسیه بر بخش اعظم ماورای قفقاز، فنلاند و باقیمانده لهستان حاکم شد.
پس از الکساندر، برادرش نیکلای اول به قدرت رسید وپس از وی پسرش الکساندر دوم به جای پدر بر تخت نشست. او مجبور شد اصلاحاتی در وضعیت اجتماعی روسیه بوجود آورد که از جمله میتوان به لغو نظام ارباب و رعیتی در سال ۱۸۶۱ اشاره کرد. اما این اصلاحات خیلی دیر شروع شد زیرا در این زمان هستههای مقاومت مسلحانه در بین روشنفکران تشکیل شده بود و آنان برای انجام عملیات آماده میشدند. یکی از نتایج تشکیل اینگونه گروهها، ترور الکساندر دوم در ۱۸۸۱ بود.
جانشینان وی بدون اندیشه به آینده، راه استبداد را پیش گرفتند. این روش اوضاع روسیه را وخیمتر ساخت.
امپراطوری در آغاز نسبت به فرهنگهای غیر روس بردبار بود. لکن در نیمه دوم قرن نوزدهم و بالاخص در دوران الکساندر سوم تأکید بر روسی بودن رژیم آغاز شد وزبان ها و فرهنگهای غیر روس مورد محدودیتهای فزاینده قرار گرفتند.
در ۹ ژانویه ۱۹۰۵ بیش از ۱۵۰ هزار نفر از کارگران سنپتربورگی در حالی که عکسهایی از تزار و شمایلهای حضرت مسیح(ع) و مریم(ع) را در دست داشتند برای دادن عریضهای به شاه به طرف کاخ زمستانی او حرکت کردند. نیکلای دوم تزار وقت، پس از اطلاع از این راهپیمایی، دستور سرکوب مردم که قصد حرکتی صلحآمیز را داشتند، صادر کرد. در نتیجه تیراندازی گارد شاهنشاهی، بیش از چند هزار نفر کشته و زخمی شدند.
مردم عامی روسیه که تا آن زمان تحت تاثیر تبلیغات کلیسا، تزار را به عنوان پدر خود میپنداشتند، با این کشتار، چهره واقعی او را شناختند و این تغییر نظر، زمینه مناسب تبلیغات علیه حکومت را به مخالفین داد. این کشتار که یکشنبه خونین نام گرفت باعث آغاز انقلاب سال ۱۹۰۵ روسیه شد.
در اکتبر ۱۹۰۵ یک اعتصاب سیاسی آغاز شد که میلیونها نفر از جمله کارگران در آن شرکت داشتند. گرچه ارتش توانست این عملیات را سرکوب کند اما آتش در زیر خاکستر باقی ماند.
پس از این حادثه، تزار دست به اصلاحاتی زد و دستور ایجاد مجالس قانونگذاری را صادر کرد. اما این نوشدارو پس از مرگ سهراب بود.
بروز جنگ جهانی اول، ناتوانی تزار را به اوج رساند. در سال ۱۹۱۵ قوای اتریش و مجارستان، تلفات زیادی را به لشکر روسیه وارد کردند. به دلیل تمام شدن ذخایر مورد نیاز در جنگ و اختصاص تمام امکانات برای رفع نیازهای جنگی، کالاهای مورد نیاز مردم، کاهش و اعتصاب و تظاهرات سراسری افزایش یافت. وجود ۲ میلیون کشته و در همین حدود اسیر و بیش از ۴ میلیون مجروح و معلول، کشور را بکلی فلج کرد و وضعیتی را پیش آورد که تزار در مارس ۱۹۱۷ مجبور به استعفا شد.
اعضای مجلس دوما که نمایندگان طبقه متوسط جامعه بودند، یک دولت موقت را روی کار آوردند. در همین زمان شوراهای کارگری در نقاط مختلف تشکیل شد. این شوراها در ابتدا با دولت همکاری میکردند اما از آنجا که با آن در موارد مختلفی از جمله خاتمه دادن به جنگ و تغییر در وضعیت کشاورزان اختلاف پیدا کردند و دولت نتوانست با آنها همراه شود بتدریج از هم دور شدند. مردم به شوراها بیشتر توجه داشتند و حمایت مردم از شوراهای کارگری منجر به انتقال تدریجی قدرت به آنها شد.
لنین بر سر قدرت
کمونیستها که کنترل ��رئی و نامرئی شوراها را به دست داشتند،به دو گروه اکثریت (بلشویک) و اقلیت (منشویک) تقسیم شدند. در آوریل ۱۹۱۷، لنین رهبر بلشویکها از تبعید به روسیه بازگشت و با شعار «صلح، نان،زمین» که بیانگر خواستهای مردم بود علیه دولت موقت به مقابله پرداخت، مبارزهای که در ۷ نوامبر با پیروزی لنین پایان یافت. بلشویکها نام «حزب کمونیست اتحاد شوروی» را بر خود نهادند و قدرت را به دست گرفتند. مردم از جنگ و نتایج آن به تنگ آمده بودند. لنین معتقد بود بدون صلح، انقلاب روسیه نابود میشود. به همین دلیل زیر بار امضای قراردادی با آلمان رفت که منجر به از دست دادن بخشی از خاک روسیه آن زمان از جمله فنلاند، لیتوانی، لتونی و استونی شد. پس از به قدرت رسیدن بلشویکها، دیکتاتوری وحشتناکتری نسبت به دوره تزاری برقرار شد. ترور و اعدامهای دسته جمعی رواج یافت. همه احزاب و گروههای سیاسی از جمله منشویکها از صحنه حذف شدند. سلطنتطلبان، لیبرالها و دیگر گروههای مخالف دست به تحریکاتی زدند که منجر به جنگهای داخلی گردید. از سوی دیگر، انگلیسیها در مورمانسک، فرانسویها در ادسا و آمریکا و ژاپنیها در ولادیوستک وارد خاک روسیه شدند. انتقام جوییهای وحشیانه و دیگر اقدامهای غیرمعقول گروههای مخالف داخلی، باعث ایجاد نفرت مردم از آنها و سرکوبشان توسط همین مردم گردید. شکست متجاوزین خارجی توسط ارتش سرخ -که تروتسکی توانسته بود آنرا به شکل مناسبی در کوتاهترین مدت سروسامان دهد- موفقیت بزرگی برای انقلابیون بود. به این ترتیب تا سال ۱۹۲۲ کمونیستها موفق شدند نه تنها شورشهای داخلی را سرکوب کنند بلکه به استثناء قسمت اروپایی، روسیه را به مرزهای دوره تزاری برسانند. لنین با بررسی اوضاع، دستور داد تغییراتی در نظام اقتصادی ایجاد شود و از سختگیریهای انقلابی کاست. در دسامبر ۱۹۲۲ وحدت جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل دولت «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» رسماً اعلام شد.
آغاز دوران وحشت
دو سال بعد یعنی در ۱۹۲۴ لنین در گذشت و نبردی بر سر قدرت در گرفت که برنده آن استالین بود. لنین بخاطر نبوغ او در زمینه برنامه ریزى، او را به کمیته مرکزى بلشویک ها فراخواند و استالین در سال ۱۹۲۲ به سمت دبیر کل حزب انتخاب شد. بعد از مرگ لنین در سال ۱۹۲۴، با وجود اینکه او در وصیت نامه اش توصیه کرده بود که استالین بر مسند قدرت ننشیند، باز توانست قدرت را بدست بگیرد. در همین سال قانون اساسی جدید تصویب شد. حکومت نوین ابتدا از جمهوری های سوسیالیستی روسیه، اوکراین، ماورای قفقاز و بلاروس تشکیل شده بود. بعد جمهوری ماورای قفقاز به سه جمهوری ارمنستان، گرجستان و آذربایجان تقسیم شد. قزاقستان و آسیای مرکزی از جمهوری فدرال روسیه جدا شدند و آسیای مرکزی از ۱۹۲۴تا ۱۹۳۰به جمهوریهای ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان تقسیم شد. تا سال ۱۹۲۴ کشور های مهم دنیا با شوروی روابط دیپلماتیک برقرار کردند. آمریکا پس از همه در سال ۱۹۳۳ شوروی را به رسمیت شناخت. استالین تا سال ۱۹۲۹ میلادى توانست قدرت را تماما قبضه کند. و در این سال بود که اولین برنامه پنج ساله اتحاد شورورى با فرمان او آغاز شد.در پایان، این طرح پنج ساله توسعه توانست روسیه عقب مانده را به یکى از کشورهاى بزرگ صنعتى دنیا تبدیل کند. استالین برای پیشبرد برنامه های خود و از میان برداشتن مخالفان تصفیه رهبران، انقلاب بلشویکی را با شدت هر چه تمامتر دنبال می کرد.تروتسکی رقیب اصلی استالین در سال ۱۹۲۷ از حزب کمونیست اخراج و به آلماآتا تبعید گردید و در سال ۱۹۲۹ محکوم به اخراج از شوروی شد. در سال ۱۹۳۹ هیتلر و استالین قراردادی سری بستند که دست هیتلر را در حمله به اروپای شرقی و استالین را در باز پس گرفتن قسمتهای از دست رفته روسیه در قرارداد صلح ۱۹۱۸ باز کرد. اما این قرارداد، دو سال بعد توسط آلمان زیر پا گذاشته شد. لشکر هیتلر در سال ۱۹۴۱ به شوروی حمله کرد. استالین دستور مقابله داد. وی در تلاش برای حفظ امکانات صنعتی، دستور داد کارخانهها به آن سوی کوه های اورال برده شود. هرچه قابل انتقال نبود منفجر میشد تا بدست دشمن نیفتد. آلمانیها در بلاروس و اوکراین ابتدا با استقبال کسانی مواجه شدند که از ماشین سرکوبی شوروی رنج برده بودند ولی رفتار وحشیانه آنها باعث تغییر این موقعیت شد. محاصره لنینیگراد درسپتامبر ۱۹۴۱ آغاز شد ولی آلمانها طی سه سال نتوانستند آن را تصرف کنند. این محاصره یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر قربانی داشت. محاصره مسکو در اکتبر ۱۹۴۱ متوقف شد. در جهت جنوبی آلمانیها موفقیت بیشتری داشتند. آنها توانستند تمام اوکراین را تصرف کنند و به سوی ولگا به حرکت درآمدند تا مسکو و لنینگراد را از میادین نفتی قفقاز جدا کنند. آنها در نهایت متوقف و در جنگ حماسی استالینگراد (ولگاگراد کنونی) در هم کوبیده شدند. این نقطه عطف جنگ روسیه و آلمان و امری سرنوشت ساز در تاریخ جهانی بود. پس از آن بیرون راندن آلمانیها بتدریج آغاز شد. در بهار و تابستان ۱۹۴۴ اوکراین و کشورهای بالتیک از نیروهای دشمن پاک شدند. ۲۲ آوریل ۱۹۴۵ نیروهای شوروی وارد حومه برلین شدند و سه روز بعد نیروهای شوروی و آمریکایی در نزد رودخانه الب به هم رسیدند. جنگ در اروپا ۸ ماه می به پایان رسید. سه ماه بعد مطابق با توافق سری متحدین، شوروی به ژاپن اعلام جنگ کرد. ارتش شوروی در جنگ با ژاپن توانست کره شمالی، جزایر کوریل و بخش جنوبی ساخالین را تصرف کند. بر اساس این اقدامات شوروی اعلام کرد در پیروزی بر ژاپن سهیم است. اتحاد شوروى در جنگ دوم جهانى به پیروزى بزرگى رسید. با این پیروزى، اتحاد شوروی توسعه یافت و حیطه قدرتش تا اروپاى میانى رسید و اروپا منطقه اصلى جنگ سرد میان شرق و غرب گشت. پیروزى اتحاد شوروى در این جنگ وموفقیت در تولید نیروى اتمى سبب آن شد که این کشور به قدرت دوم برترجهان تبدیل شود.
خروشچف افشاگر
پس از استالین،مالنکوف نخست وزیر و دبیر کل حزب کمونیست شد، اما چون به تنهایی از عهده این کار بر نیامد سپس از ده روز این پست را به خروشچف واگذار کرد. با بسط قدرت خروشچف بر حزب کمونیست، انتقاد وی از سیاستهای استالین آغاز گردید.وی آزادیهای نسبی در جامعه برقرار کرد و نقش پلیس مخفی کاهش یافت و در عوض دبیران حزبی از اقتدار بیشتری برخوردار شدند.در روابط خارجی، وی سیاست مسالمت آمیزی را با کشورهای غربی در پیش گرفت.
دوران رکود و سقوط
بهرحال خروشچف در سال ۱۹۶۴ از سمت رهبری حزب در دفتر سیاسی برکنار شد و برژنف که رهبری این کودتای بدون خونریزی را بر عهده داشت، به عنوان جانشین او، قدرت را در دست گرفت. در دوره برژنف، از یک سو شوروی توانست به قدرتی کامل در برابر آمریکابدل شود، ارتش سرخ در چکسلواکی و افغانستان مداخله کرد و قرارداد های مهم سالت-۱ و سالت-۲ بین آمریکا و شوروی بسته شد، اما از سوی دیگر اعضای خانواده و دوستانش یک الیگارشی فسادآلود را در حکومت درست کردند. رشوهخواری و فساد اداری در دستگاه حکومتی بوجود آمد. با مرگ برژنف، یوری آندروپف پس از یک دوره کوتاه دبیر کلی ۱۵ ماهه که ۵ ماه آن نیز در بستر بیماری طی شد در فوریه ۱۹۸۴ در گذشت. جای آندروپوف را کنستانتین چرننکو گرفت که از او به عنوان سیاستمداری همسو با برژنف نام برده میشد او نیز دچار بیماری مهلکی بود و حکومتش تنها سیزده ماه دوام داشت. روز ۱۰ مارس ۱۹۸۵ عمر چرننکوی بیمار نیز به پایان رسید بدون آن که هیچ نشانه ای از ثمره وجود وی در شوروی باقی مانده باشد. پس از چرننکو، میخاییل گورباچف در راس رهبری شوروی قرار گرفت. وی جوانترین رهبر شوروی بشمار میرفت. او با انجام دو برنامه «پرسترویکا» و «گلاسنوست» تغییراتی را در نظام اقتصادی و سیاسی بوجود آورد. افول اقتصادی شوروی در پایان دهه ۱۹۸۰ علی رغم تلاشهای گورباچف برای اجرای اصلاحات ادامه داشت.افزایش تورم به دنبال چاپ اسکناس برای تامین کسر بودجه که سال به سال بر میزان آن افزوده می شد، بر دشواری شرایط افزود.کاهش قیمت نفت در نیمه دوم دهه هشتاد برای شوروی که حدود ۷۵ درصد درآمد ارزی خود را از صدور نفت به دست می آورد ضربه سنگینی بود. در طول بهار و تابستان ۱۹۹۱ شایعات زیادی درباره کودتا علیه گورباچف در مسکو پخش شد. ارتش کا.گ.ب و کمونیست های محافظه کار تمایل داشتند که یک رهبر قوی برای حفظ تمامیت اتحاد جماهیر شوروی و ایدئولوژی آن بر سر کار آید.عاقبت نیز کودتایی برای جلوگیری از امضای پیمان اتحاد جدید میان جمهوریها شکل گرفت، زیرا این پیمان به تقویت نقش جمهوری ها و تضعیف مرکزیت کشور منجر می شد. در ۱۸ اوت ۱۹۹۱ هیاتی در ویلای تابستانی گورباچف واقع در کریمه، به دیدار وی رفت. این هیات از گورباچف خواست که وی استتعفا داده و گنادی یانایف را به جانشینی خود تعیین نماید. با امتناع گورباچف، وی در منزل تحت نظر قرار گرفت و کمیسیون فوق العاده أی به رهبری ولادیمیر کریوچکوف، رئیس کا.گ.ب تشکیل شد.ساعت ۶ صبح روز بعد، رادیو مسکو و خبر گزاری تاس اعلام نمودند که میخائیل گورباچف به دلیل بیماری قادر به انجام وظایف خود نبوده و مطابق قانون اساسی،معاون رئیس جمهور به جای وی اداره امور را به دست گرفته است. در پی آن حالت فوق العاده اعلام شد و به غیر از ۹ روزنامه، بقیه روزنامه ها تعطیل شدند. تانکها خیابانهای مسکو را به کنترل خود درآوردند.یلتسین به عنوان رئیس جمهور روسیه با این کودتا مخالفت کرد و آن را عامل ویرانی روسیه خواند و خواهان بازگشت گورباچف و حمایت مردم در جهت سرکوبی کودتا شد.تزلزل برخی عوامل کودتا، موجب شد تا حمایت از یلتسین بیشتر شود و حتی برخی از سربازها و واحدهای تانک به حمایت از پارلمان روسیه پرداختند.بالاخره این کودتا در ۲۱ اوت شکست خورد و در جریان آن فقط ۳ نفر کشته شدند. نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ همزمان با اجرای سیاست پروسترویکا و گلاسنوست، گورباچف در شوروی با چهره جدیدی در صحنه سیاسی روسیه ظاهر گردید: «وریس یلتسین» دبیر کل سابق حزب کمونیست مسکو.او که در سالهای ۱۹۷۶ دبیر کل حزب کمونیست منطقه سوردلوفسک بود، در آوریل ۱۹۸۵ به مسکو فراخوانده شد و به زودی دبیر اولی حزب کمونیست شهر مسکو را به عهده گرفت.به علت مخالفت با روند کند اصلاحات،گورباچف در سال ۱۹۷۸ از ریاست حزب کمونیست مسکو و عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی کنار گذاشته شد.اما بوریس یلتسین در انتخابات کنگره نمایندگان خلق که در مارس ۱۹۸۹ برگزار شد،با آرای بالایی به پیروزی رسید و بر خلاف تمایل گورباچف در سال ۱۹۹۰ به ریاست پارلمان برگزیده شد.در اولین انتخابات عمومی و آزاد ریاست جمهوری در تاریخ روسیه، که ۱۲ ژوئن ۱۹۹۱ برگزار شد،بوریس یلتسین با کسب ۵۷/۳ درصد آرا در مقابل ۵ رقیب انتخاباتی خود به پیروزی رسید. درست یک ماه بعد وی از عضویت حزب کمونیست کناره گیری کرد و بر محبوبیت خویش در میان مردم افزود.در جریان کودتای ماه اوت مسکو و در غی��ب گورباچف، وی رهبری عملیات ضد کودتا را به عهده گرفت و به رهبر بلا منازع روسیه تبدیل شد. پس از کودتایی که عامل فروپاشی شوروی شده بود،جمهوری ها عملا راه استقلال را در پیش گرفتند و یلتسین با حمایت از این جریان موضع خود را محکمتر کرد.در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ گورباچف با استعفا از ریاست جمهوری اتحاد شوروی و اعلام انحلال آن، کاخ کرملین و ادارات دولتی مربوطه را به بوریس یلتسین و دولت روسیه واگذار کرد. دو دوره ریاست جمهوری بوریس یلتسین،فراز و نشیبهای فراوانی را برای مردم روسیه در بر داشه است.ایجاد روند دموکراتیزه کردن کشور،تلاش برای عضویت در خانه واحد اروپایی و همکاری با ناتو،فقر معیشتی مردم، بحران اقتصادی سال ۱۹۹۷،بیماری مدام رییس جمهور، چند نوبت انحلال هیات دولت و نهایتا سپردن امور به نخست وزیر در دسامبر ۱۹۹۹ و ترک قدرت از وبژگیهای دوران حکومت بوریس یلتسین است. «ولادیمیر پوتین» از این تاریخ تا ماه مارس سال ۲۰۰۰ همزمان نخست وزیر و رهبری دولت را به عهده داشت و از آن پس رسما به عنوان رییس جمهور کشور کار خود را آغاز کرد.وی اقدامات گسترده ای را برای تجدید ساختار حکومت،جلوگیری از روند واگرایی مناطق و مرکز و همچنین تحکیم ساختار سیاسی دولت آغاز کرده است.
0 notes
Text
شرایط و هزینه زندگی در اوکراین
شرایط و هزینه زندگی در اوکراین در مقایسه با دیگر کشورهایی که قصد مهاجرت به آن ها را دارید، خالی از لطف نخواهد بود.
افرادی که متقاضی مهاجرت تحصیلی، زندگی و یا کار به اوکراین میباشند، با این سوال مواجهاند که شرایط و هزینه زندگی در اوکراین چگونه است؟
هر یک از کشورهای اروپایی جذابیت ها و البته مشکلات خود را برای مهاجرت به آنها خواهند داشت.
لذا بررسی موردی و دقیق این شرایط، گام مهمی در تصمیم گیری درست افراد خواهد داشت؛ در ادامه، این مطلب شما را با شرایط و هزینه زندگی در اوکراین بیشتر آشنا مینماییم.
آشنایی با کشور اوکراین
مردم در اوکراین عموما به زبان اوکراینی و روسی صحبت میکنند.
اوکراین از نظر جغرافیایی در میان روسیه و بلاروس قرار گرفته است و دومین کشور پهناور اروپایی میباشد.
با توجه به شرایط این کشور، بسیاری از متقاضیانی که موفق به مهاجرت به روسیه نشدهاند، به اوکراین مهاجرت میکنند.
برای سرمایه گذاری و گرفتن اقامت میبایست تحقیق کاملی در این خصوص انجام دهید؛
زیرا به طور نمونه، اجاره ملک در ترکیه مجوز ویزای توریستی را به شما میدهد؛ این در حالیست که اقامت ترکیه با خرید خانه به صورت 5 ساله خواهد بود و در نهایت دائمی میشود.
بنابراین، برای هر کشور از جمله اوکراین، میبایست این مورد به صورت دقیق بررسی شود.
شرایط زندگی در اوکراین
واحد پول در اوکراین گریونا است؛ هر 1 گریونا، قابل تقسیم به 100 کوپک خواهد بود.
اوکراین به عنوان یکی از اصلی ترین تولید کنندگان صنایع کشاورزی در اروپا به شمار میرود و علت آن هم حجم قابل توجهی از خاک سیاهی است که به عنوان مرغوب ترین خاک برای کشاورزی تلقی میشود.
صنعت گردشگری در اوکراین یکی از صنایع اصلی بهشمار میرود؛ وجود عجایب هفتگانه و همچنین موزه های منحصر به فرد از علل استقبال گردشگران از این کشور است.
با توجه به میانگین پایین دستمزد در اوکراین، این کشور به عنوان یکی از فقیرترین کشور در میان کشورهای اروپایی شناخته میشود.
هزینه زندگی در اوکراین
براساس آمار بدست آمده از هزینه های زندگی در کشور اوکراین، میتوان موارد زیر را به عنوان ملاک های مهمی در خصوص هزینه های زندگی در این کشور در نظر گرفت:
هزینه یک وعده غذا در یک رستوران ارزان: حدود 4 الی 5 دلار
هزینه خرید میوه هایی نظیر سیب، پرتقال یا موز به ازای هر کیلو: ما بین 0.8 تا 1.3 دلار
هزینه ۰.۳۳ لیتر نوشابه: ۰٫۴۲ دلار
هزینه ۰.۳۳ لیتر آب معدنی: ۰٫۳۱ دلار
هزینه یک لیتر شیر: ۰٫۵۵ دلار
هزینه یک قرص نان فرانسوی: ۰٫۳۳ دلار
هزینه یک کیلو برنج: ۱٫۰۱ دلار
هزینه یک شانه تخم مرغ: ۱دلار
هزینه یک کیلو پنیر محلی: ۴٫۱۶ دلار
هزینه یکی کیلو گوشت سینه: ۲٫۴۲ دلار
هزینه یک کیلو گوشت ران: ۳٫۸۱ دلار
هزینه یک بسته سیگار: ۰٫۹۶ دلار
هزینه یک کیلو گوجه: ۱٫۳۵ دلار
هزینه یک کیلو سیب زمینی: ۰٫۳۰ دلار
هزینه یک کیلو پیاز: ۰٫۳۷ دلار
هزینه یک باشگاه بدنسازی در اوکراین: حدود 16 دلار
هزینه بلیط مترو: 0.17 دلار
هزینه اجاره یک آپارتمان 1 خوابه در مرکز شهر: حدود 285 دلار
هزینه اجاره یک آپارتمان 1 خوابه در حومه شهر: 172 دلار
شامپو: ۰٫۱۵ – ۰٫۶۶ دلار
صابون: ۰٫۰۲ – ۰٫۰۶ دلار
دستمال کاغذی: ۰٫۰۲ – ۰٫۱۳ دلار
مایع ظرفشویی: ۰٫۰۷ – ۰٫۱۵ دلار
مسواک: ۰٫۱۵ – ۰٫۳۳ دلار
خمیر دندان: ۰٫۱۵ دلار
اگر به صورت دانشجویی در اوکراین زندگی کرده و در خوابگاه استقرار داشته باشید، هزینه ماهانه در حدود 300 الی 350 دلار خواهد بود.
میانگین حقوق در اوکراین در حدود 300 الی 400 دلار است که نسبت به سایر کشورهای اروپایی در سطح بسیار پایینی قرار دارد.
اطلاعات بیشتر در کشور اوکراین و نحوهی مهاجرت به این کشور را میتوانید از وب سایت سفارت اوکراین در جمهوری اسلامی ایراندریافت نمایید یا از طریق ایمیل [email protected] با این سفارت در ارتباط باشید.
0 notes
Text
تاریخچه روسیه
تاریخ روسیه از گروه نژادی اسلاوهای شرقی آغاز میشود که نهایتاً به روسیها، اوکراینیها، و بلاروسها تقسیم میشوند. نخستین ایالت اسلاویک شرقی، روس کیف، دین مسیحیت را درسال ۹۸۸ از امپراتوری بیزانس پذیرفت، که با شروع تجزیه بیزانس فرهنگهای اسلاویک فرهنگ روسیه را برای هفت قرن بعدی تعریف نمودند. روسیه کییف درنهایت به عنوان یک استان به چند ایالت تجزیه گردید که برای کسب مطالبات خود به عنوان وارثان تمدن و جایگاه غالب آن با یکدیگر رقابت مینمودند.
پس از قرن سیزدهم، حکومت مسکو تدریجاً بر مرکز فرهنگی سابق غلبه نمود. تا قرن هجدهم، دستگاه حکومت مسکو تبدیل به امپراتوری روسیه گردید که از لهستان در شرق تا اقیانوس کبیر امتداد مییافت. توسعه در جهت غرب موجب آگاه شدن روسیه نسبت به پیشرفت کند آن کشور و نیز ایجاد انزوایی برای آن کشور گردید که مراحل اولیه گسترش درآن واقع شده بود. رژیمهای جانشین در قرن نوزدهم به یک چنین فشارهایی با ترکیبی از اصلاحات ناخواسته و سرکوب بیگاری روسی پاسخ دادند که لغو رعیتداری درسال ۱۸۶۱ از آن جمله بود اما این الغاء به قیمت ناخوشایندی برای رعیتها تمام شد و فشارهای انقلابی را افزایش داد. بین لغو رعیتداری و آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، اصلاحات استولیپین، قانون اساسی سال ۱۹۰۶ و مجلس کشور تغییرات چشمگیری را در اقتصاد و سیاست روسیه ارائه نمود، اما تزارها هنوز مایل به واگذاری حکومت استبدادی خود نبودند.
شکست نظامی و کمبود آذوقه سبب انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ شد، و بلشویکها و حزب کمونیست شوروی را به قدرت رساند. بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۹۱، تاریخ روسیه که اساساً تاریخ شوروی میباشد، به شکلی مؤثر به عنوان امپراتوری مبتنی بر ایدئولوژی تقریباً هم ارز با امپراتوری روسیه گردید. از همان سالهای ابتدا، دولت روسیه بر مبنای یک حکومت تک حزبی از کمونیستها پایهگذاری شد، که با آغاز آن در مارس ۱۹۱۸، آنها خود را بلشویک نام نهادند. اما تا اواخر دهه ۱۹۸۰، با ضعف ساختارهای اقتصادی و سیاسی که شرایطی حاد پیدا کرده بودند، در پایان دوره حکومت اتحاد شوروی، تغییرات چشمگیری در رهبریهای اقتصادی و حزبی آنها رخ داد.
از این رو تاریخ فدراسیون جدید روسیه کوتاه میباشد و تنها به فروپاشی اتحاد شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱ برمی گردد. از زمان دستیابی به استقلال روسیه خود را در صحنه بینالمللی جانشین قانونی اتحاد شوروی سابق میداند. اما روسیه جایگاه خود را به عنوان ابرقدرت از دست داده چرا که مواجه با چالشهای جدی در تلاشهای خود برای ایجاد یک نظام جدید سیاسی و اقتصادی پس از شوروری سابق میباشد. در جدال بر سر مالکیت سوسیالیستی برنامه ریزی متمرکز دولتی اموال در حوزه شوروی (سابق)، روسیه در تلاش برای ایجاد اقتصادی مبتنی بر عناصر سرمایه داری بازار با پیامدهایی مشقتبار بودهاست. حتی امروز هم روسیه در اموری یکسان همچون فرهنگ سیاسی و ساختار اجتماعی با تزارها و اتحاد شوروی سابق سهیم میباشد.
محتویات
۱ تاریخچه اولیه ۱.۱ ساکنان اولیه اسلاو ۱.۲ اسلاوهای شرقی نخستین ۲ روس کییفی(Kievan Rus’) ۲.۱ روس کییفی در قرن یازدهم ۲.۲ حمله مغول ۲.۳ روابط روسیه- تاتارها ۳ شهر مسکو ۴ پیدایش مسکو ۴.۱ ایوان سوم، کبیر ۴.۲ ایوان چهارم (ملقب به) ایوان مخوف ۴.۳ دوره گرفتاریها ۴.۴ رومانفها ۴.۵ امپراتوری روسیه ۴.۶ پتر کبیر ۴.۷ حکومت امپراتوری (۱۸۲۵-۱۷۲۵) ۴.۸ روسیه امپراتوری از زمان شورش دسامبریست به بعد (۱۹۱۷-۱۸۲۵) ۴.۹ اختلافات ایدئولوژیک و واکنش ۴.۱۰ الکساندر دوم ۵ نهیلیسم ۵.۱ استبداد و واکنش نسبت به حکومت الکساندر سوم ۵.۱.۱ نیکلای دوم و یک نهضت انقلابی جدید ۶ انقلاب ۱۹۰۵ روسیه ۷ روسیه در جنگ جهانی اول ۸ تزارهای روس ۹ انقلاب ۱۹۱۷ روسیه ۱۰ انقلاب فوریه۱۹۱۷ روسیه ۱۱ انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه ۱۲ جنگ داخلی روسیه ۱۲.۱ مآخذ ۱۳ دوران پس از شوروی ۱۴ جستارهای وابسته ۱۵ مراجع
تاریخچه اولیه فرضیه کورگان
جنوب روسیه به عنوان موطن اصلی مردم هندو اروپایی ساکنان اولیه اسلاو
موضوعات اصلی: نیاهندواروپاییان، سکاها، قلمرو بوسفور، ناحیههای دریای خزر
پیش از دوره مسیحیت، نواحی گسترده استپ محل سکونت قبیلههایی همچون نیاهندواروپاییان و سکاها بود. بازمانده تمدنهای قدیمی نواحی استپ که در دوره قرن بیستم کشف شدند در نواحی همچون ایپاتووو کورگان، سینتاشتا، آرکائیم و پازیریک قرار داشتند. در قرن ۷ پیش از میلاد، تجار یونانی تمدن کلاسیک را به مراکز تجاری تانائیس و فاناگوریا آوردند. بین سدههای سوم و ششم پس از میلاد، در قلمرو بوسفر به عنوان یک حکومت یونانی جانشین مستعمرات یونان گردید از طریق امواج پیاپی حملات چادر نشینان سرکوب گردید که توسط قبایل جنگجویی هدایت میشد که اغلب به سوی اروپا حرکت میکردند، و از جمله آنها هونها و آوارها بودند.
در طی قرن هشتم، گروهی از مردم ترک خزرها بر حوزه آبگیر ولگا در نواحی استپ بین خزر و دریای سیاه حکومت میکردند. خزریها با توجه به قوانین، و روحیه آزادی و جهان وطنی خود، اتصال اصلی بازرگانی بین ناحیه بالتیک و امپراتوری مسلمان عباسیان بودند که مرکز حکومتش در بغداد واقع بود. آنها متحدین مهمی برای امپراتوری بیزانس بودند، و جنگهای موفقیت آمیزی را علیه خلیفههای عرب به راه انداختند. آنها در قرن هشتم، دین یهودیت را پذیرفتند. نقشه تخمینی فرهنگها دربخش اروپایی روسیه به هنگام ورود وارانجیان اسلاوهای شرقی نخستین
موضوع اصلی: اسلاوهای شرقی نخستین اجداد روسیها قبایل اسلاو بودند که براساس تصور کارشناسان موطن اولیه آنها نواحی جنگلی تالابهای رود پریپت بودهاست. اسلاوهای شرقی نخستین کمکم با مهاجرت به سوی نواحی تخلیه شده از سوی قبایل ژرمنی، به صورت دو موج در غرب روسیه ساکن شدند: یکی از کیف به سوی سوزدال و نوروم، و دیگری از پولوتسک به سوی نوفگرود و روستوف حرکت نمود. از قرن هفتم به بعد اسلاوهای شرقی توده جمعیتی غرب روسیه را تشکیل دادند، و کمکم اما به شکلی صلح آمیز با قبایل فنلاندی-مجاری همچون مریا، مورومها و ماشچرا درآمیختند.
موضوع اصلی: روس کییفی
روس کییفی در قرن یازدهم
وایکینگها، مردان شمال اسکاندیناوی، در غرب اروپا و وارانجیانها در شرق، در ترکیبی از دزدی دریایی و تجارت به بیشتر نواحی شمال اروپا کوچ میکردند. در اواسط قرن نهم، آنها به ماجراجوئی در آبراهههای شرق دریای بالتیک تا سیاه و دریای خزر پرداختند. ساکنان اسلاوی ساکن دراین نقاط، وارانجیانها را به عنوان محافظان خود اجیر نمودند. بر طبق تاریخ اولیه روسیه کییفی، یک شخص وارانجیانی به نام روریک که حاکم منتخب Konung یا Knyaz در نوگورود حدود سال ۸۶۰ بود پیش از جانشینان خود به سوی جنوب حرکت نمود و قلمرو خود را تا کییف گسترش داد که پیشتر تحت سیطره خزریها قرار داشت؛ بنابراین، اولین حکومت اسلاوی شرقی، روسی کییفی، در امتداد دره رود دنیپر در قرن نهم پدید آمد. گروهی هماهنگ از حکومتهای شاهزادگان با منافع مشترک در حفظ تجارت در طول مسیرهای این رودخانه در روسیه کییفی مسیر بازرگانی خز، موم، و بردگان را بین اسکاندیناوی و امپراتوری بیزانس در امتداد ولخف و دنیپر کنترل میکرد. نام روسیه به همراه کلمات Ruotsi درفنلاندی و Rootsi در استونی که از سوی برخی از دانشمندان یافت شده به کلمه Roslagen نسبت داده میشود. مفهوم کلمه Rus مورد بحث است، و دیگر مکاتب فکری آن را به ریشههای اسلاویک یا ایرانی ارتباط میدهند. (نگاه کنید به ریشهشناسی Rus و مشتقات آن) تا پایان قرن دهم، اقلیت Old Norse در میان مردم اسلاوی به وجود آمده بود که همچنین در راستای حملات مکرر برای غارت تزارگراد یا قسطنطنیه، تحت تأثیرات زبان یونانی ومسیحی قرار میگرفت. یکی از چنین مبارزاتی در طول حیات دروژینا رهبر برجسته اسلاوی اسویاتوسلاو اول رخ داد که او به جهت سرکوب کردن قدرت خزریها بر رود ولگا مشهور است. درحالی که ثروتهای امپراتوری بیزانس درحال نزول بود، فرهنگ آن پیوسته تحت تأثیر توسعه روسیه در قرون سرنوشت ساز خود قرار داشت. درمیان دستاوردهای پابرجای روسی- کییفی، فرقه مذهبی اسلاوی ارتودوکس شرقی است که به شدت تحت تأثیر تجزیه فرهنگهای بیزانسی و اسلاوی قرار داشته و فرهنگ روسیه را برای هزاره بعدی تعریف نمود. براساس دستور رسمی تعمید از سوی ولادیمیر اول به اهالی کییف، این ناحیه در سال ۹۸۸ دین مسیحیت را پذیرفتند. چندسال بعد، اولین مجموعه قوانین Russkaya Pravdaارائه گردید. از همان ابتدا، حاکمان کییفی از الگوی بیزانسی تبعیت کردند و کلیسا را حتی در مورد درآمدهایش به خود وابسته نمودند به نحوی که کلیسا و حکومت روسیه همواره با هم ارتباط تنگاتنگ داشتند.
تأثیر بیزانس و حجیا صوفیا بر معماری روسی در کییف آشکار میباشد که در قرن ۱۱از سوی یاروسلاو خردمند ساخته شدهاست. تا قرن یازدهم، خصوصاً در دوره حکومت یاروسلاو خردمند، روسیه- کییفی توانست به شکوفائی اقتصادی و دستاوردهای معماری و ادبیات برسد که نسبت به آنچه که در بخشهای دیگر این سرزمین وجود داشته، برتری داشت. در قیاس با زبانهای تحت نفوذ مسیحیت اروپایی، زبان روسی کمتر تحت نفوذ نوشتههای نخستین مسیحیت در یونانی و لاتین قرار گرفت. این به آن خاطر بود که زبان اسلاونیک کلیسا بطور مستقیم به جای نیایش مذهبی استفاده میشد. مردم بیابانگرد ترک Kpchacks در اواخر قرن ۱۱، به عنوان نیروی غالب جایگزین پچنگها شدند که در همسایگی روسیه در نواحی استپ جنوبی قرار داشتند، و یک حکومت بیابانگرد را در امتداد دریای سیاه دشت کیپچک پایهگذاری نمودند. طی حملات منظم خود، خصوصاً به ناحیه کییف، آنها فقط در طول یکروز حمله برای بیرون راندن آنها از ناحیه استپ، خسارات سنگینی را به نواحی جنوبی روسیه وارد ساختند. تاخت و تازهای بیابانگردان سبب سرازیر شدن جمعیت اسلاوها به سوی نواحی امنتر و جنگلی انبوه در شمال و علی الخصوص منطقه معروف Zalesye شد. نهایتاً در اثر مبارزات مسلحانه بین اعضای خانواده سلطنتی که به اتفاق هم حکومت را در اختیار داشند، روسیه- کییفی به عنوان یک سرزمین متلاشی شد. سیطره کییف به نفع ولادیمیر-سوزدال در شمال- شرق، و نوگورود در شمال، و Halych-Volhynia در غرب- جنوب رو به افول نهاد. ضربه نهایی در قرن سیزدهم فتوحات مغولها و اردوی زرین بود. کییف ویران شد. Halych-Volhynia در نهایت جذب همسود لهستان و لیتوانی شد درحالی که نواحی ولادیمیر-سوزدال که تحت سیطره مغولها قرار داشت و نیز جمهوری نوگورود مبنایی برای تأسیس کشور جدید روسیه گردید. حمله مغول
موضوع اصلی: حمله مغولها به روسیه
مغولهای مهاجم به فروپاشی روسیه قدیم شتاب دادند. درسال ۱۲۲۳، سلاطین متفرق روسی با یک گروه مهاجم مغول در رود کالکا مواجه شدند و بطور کامل از آنها شکست خوردند. درسال ۱۲۳۷، مغولها شهر ولادیمیر را غارت کردند، آنها روسها را دردر کنار رود سیت به عقب راندند و سپس به سوی لهستان و مجارستان رهسپار شدند؛ و به این وسیله آنها بیشتر قلمرو روسها را فتح نمودند. تنها جمهوری نوگورود از این اشغال رهایی یافت و به شکوفایی خود در چرخه شبکه تجاری هانزا دست یافت.
تأثیر حمله مغول بر قلمروهای روسیه-کییف ناهنجار بود. فرهنگ این شهر پیشرفته تقریباً بطور کامل تخریب گردید. همچنان که شهرهای قدیمی تر همچون کییف و ولادیمیر هرگز از تخریب ناشی از حمله اولیه مغولها بازسازی نشدند، شهرهای جدید مانند مسکو، توور و نیژنی نوگورود شروع به رقابت بر سر استیلا بر روسیه تحت سلطه مغولها نمودند. اگرچه درسال ۱۳۸۰، یک ارتش روسی اردوی زرین را در کولیکوفو شکست دادند، اما تا حدود سال ۱۴۸۰، استیلای تاتارها با گرفتن باج و خراج از سلاطین روسی ادامه یافت. روابط روسیه- تاتارها
پس از سقوط خزریها در قرن دهم میلادی، ولگای میانه تحت سیطره سرزمین تجاری ولگا بلغاریا قرار گرفت، که آخرین بازمانده بلغارستان بزرگتر در مرکز ناحیه Phanagoria قرار داشتهاست. در قرن دهم جمعیت ترک ولگا بلغاریا به اسلام گرویدند، که این موجب تسهیل تجارت آنها با خاورمیانه و آسیای مرکزی گردید. درآستانه حملات مغول دردهه۱۲۳۰، ولگا بلغاریا از سوی ارتش طلائی تسخیر شد و جمعیت آن در جمهوریهای جدید چوواش و تاتارغازان منتشر شدند.
مغولها روسیه و ولگا بلغاریا را از پایتخت غربی خود سارای که یکی از بزرگترین شهرهای دنیای قرون وسطا بود، تحت کنترل داشتند. سلاطین شرق و جنوب روسیه، به مغولهای ارتش طلائی که عموماً تاتار نامیده میشدند، باج میدادند؛ درعوض این به آنها این امتیاز را میداد که به عنوان نماینده مغولها تحت عنوان خوانین حکومت کنند. کلاً، حاکمان آزادی قابل توجهی داشتند تا مطابق میل خود حکم نمایند، درحالی که کلیسای ارتودوکس روسیه حتی (مراسم) احیای معنوی خود را تحت نظارت سلطان تزارالکسیس (حاکم) پایتخت و سرژیوس از رادونژ برگزار میکرد. برای کلیسای ارتودوکس و بیشتر سلاطین روسی، جنگجویان صلیبی متعصب، به نظر میرسید تهدید بزرگتری برای روال زندگی روسها باشد تا برای مغولها. دراواسط قرن سیزدهم، حاکم منتخب نوگورود، الکساندر نوسکی در نتیجه فتوحات بزرگ خود علیه سرداران تیوتونی و سوئدیها به مقام قهرمانی دست یافت. الکساندر حمایت و مساعدت مغولها را در مبارزه با مهاجمان غربی به دست آورد، که امیدوار بودند طی حملات مغولها از فروپاشی روسی سود ببرند، و میکوشیدند تا این قلمرو را به چنگ آورده و روسیه را به کیش کاتولیک رمی متمایل سازند.
مغولها به عنوان تاکتیکهای نظامی و (مسائل) جا به جایی نفوذ خود را بر این نواحی از روسیه محدود کردند. روسیه مسکویت تحت اشغال مغولها، شبکه پست جادهای، آمار، نظام مالی، و سازمان نظامی خود را نیز توسعه دادند. نفوذ (مغولها) را دربخش شرقی روسیه تا قرن هفدهم به قوت خود باقی ماند، زمانی که حکام روسی تلاش محسوسی را برای غربی کردن کشور خود انجام میدادند. شهر مسکو
موضوع اصلی: شهر مسکو پیدایش مسکو
دانیل الکساندروویچ، کوچکترین پسر الکساندر نوسکی، که حکومت در مسکو را پایهگذاری نمود (که طبق رسم غربی Muscovy نامیده میشود)، در نهایت از سوی تاتارها از روسیه تبعید گردید. به دلیل جایگاه مناسب این شهر در کنار سیستم مرکزی رودخانه روسیه و احاطه شدن توسط جنگلها و تالابهای محافظت شده، در ابتدا تنها تیول ولادیمیر بود اما به زودی موقعیت مرکزی خود را پیدا کرد. عامل اصلی ارتقاء مسکو، همکاری حکام آن با مافوقهای مغولی خود بود، که به آنها عنوان سلطان بزرگ اعطا میگردید و به عنوان نمایندگان مغولها به جمعآوری باج و خراج از قلمروهای تحت نفوذ روسیه میپرداختند. موقعیت اجتماعی این قلمرو زمانی بیشتر تقویت گردید که آن تبدیل به مرکز کلیسای ارتودوکس شد. رئیس آن مرکز، در سال ۱۲۹۹ از کییف به ولادیمیر گریخت، و چند سال بعد مراکز دائمی کلیسا را در مسکو تأسیس نمود.
تا اواسط قرن ۱۴، قدرت مغولها رو به تنزل نهاد، و سلاطین بزرگ (روسی) احساس کردند میتوانند علناً مخالفت خود را نسبت به سیطره (یوغ) مغولها نشان دهند. در سال ۱۳۸۰، کولیکوفو در کنار رود دن، خان مغول را شکست داد، و اگرچه این پیروزی حاصل از یک مبارزه سخت به حکومت تاتارها در روسیه پایان نداد، اما اعتبار و وجهه بزرگی برای سلطان بزرگ به همراه داشت. پایه قدرت روسیه هم اکنون محکم شده بود، و تا اواسط قرن چهاردهم، قلمرو آن تا حدود زیادی دراثر خرید و فروش (تجارت)، جنگ، و ازدواج گسترش یافت. ایوان سوم، کبیر
در قرن ۱۵، سلاطین بزرگ روسیه در سرزمینهای آن گردآمدند تا جمعیت و ثروت تحت نفوذ خود را افزایش دهند. موفقترین عامل این فرایند، ایوان سوم، ملقب به کبیر ۱۴۶۲- ۱۵۰۵ بود که وی کشور ملی روسیه را پایهگذاری نمود. هنگامی که او به سلطنت رسید، کشورش از ایالت آمریکایی ویرجینیای غربی امروز کوچکتر بود. ایوان با رقیب قدرتمند خود دوک بزرگ لیتوانی رقابت کرد، تا کنترل برخی از نواحی نیمه مستقل قلمرو علیا و حوزههای آبگیر رود دنیپر و رود اوکا را به دست آورد. از طریق نقض پیمانهای برخی از سلاطین، کشمکشهای مرزی، و جنگ طولانی با جمهوری نوگورود، ایوان توانست نوگورود و تیور را به همدیگر الحاق نماید. در نتیجه در دوران حکومت وی، وسعت مسکو سه برابر شد. طی درگیری وی با پسکف، راهبی به نام Filofei به ایوان سوم نامهای نوشت، و در آن پیشبینی نمود که قلمرو بعدی وی Third Rome خواهد بود.
ایوان به عنوان (حاکم) معاصر با تئودور و دیگر سلاطین جدید دیگر در غرب اروپا، اقتدار خود را نسبت به تمامی سلاطین و بزرگان روسیه اعلام نمود، و با خودداری از پرداخت باج به تاتارها، او با دست زدن به حملات مکرر راه را برای شکست کامل مغولان اردوی زرین رو به زوال هموار ساخت، که هم اینک به خانها و ارتشهای متعددی تقسیم شده بودند. ایوان و جانشینان وی در پی حفاظت از مرزهای جنوبی تحت سیطره خود دربرابر حملات تاتارهای کریمه و لشکرهای دیگر بودند. جهت دستیابی به این هدف، آنها احداث ساختاری از یک سد بزرگ کمربندی را برعهده گرفتند و آن را به اربابان و بزرگان اعطا نمودند که خود را متعهد به خدمت به نظام (لشکر دولتی) میدانستند. این سیستم اربابی مبنایی برای تشکیل ارتش سواره نظام گردید.
به این طریق، انسجام داخلی با گسترش خارجی سرزمین (روسیه) همراه شد. تا قرن شانزدهم، حکام روسی کل سرزمین روسیه را یک دارایی اشتراکی برای خود محسوب مینمودند. شماری از سلاطین نیمه مستقل هنوز نسبت به برخی از سرزمینهای خاص داعیه (مالکیت) داشتند، اما ایوان سوم این حکام فرعی را وادار نمود تا حکومت سلطان بزرگ روسیه را به رسمیت شناسند و فرزندان او را به عنوان حاکمان بی چون و چرا برای کنترل امور نظامی، قانونی و خارجی بدانند. تدریجاً، سلطان شهر مسکو به یک حاکم قدرتمند و خودکامه به نام تزار تبدیل شد. اولین حاکم مسکو تحت عنوان تزار ، ایوان چهارم بود. ایوان چهارم (ملقب به) ایوان مخوف تصویر ایوان مخوف
توسعه قدرتهای خودکامه استبدادی درطی دوره زمامداری ایوان چهارم، ۱۵۴۷-۱۵۸۴ به اوج خود رسید، وی که به نام «Ivan Grozny» به معنای ایوان جدی یا ایوان مخوف معروف بود، وی جایگاه سلطنت را تا درجه بی سابقهای تقویت نمود، چراکه او بطور بیرحمانهای نجیبزادگان را به انقیاد کشید و با جزئیترین انگیزهها، آنها را تبعید یا اعدام مینمود. با این وجود، ایوان یک دولتمرد آینده نگر بود که دستورالعملهای قانونی جدیدی را رواج داد، و اصول اخلاقی (خاصی) روحانیون کلیسا را اصلاح نمود، و روابط سیاسی و تجاری با کشورهای پایین دستی و انگلستان برقرار نمود. اگرچه نبرد لیونیا ی او برای کنترل سواحل بالتیک در نهایت به شکستی گزاف منجر شد، اما ایوان توانست خان نشینان کازان، آستراخان، و سیبری را با همدیگر یکپارچه سازد. از طریق این فتوحات، جمعیت قابل توجهی از تاتارهای مسلمان به وجود آمدند و این سرزمین تبدیل به یک کشور چند نژادی و چند مذهبی شد. همچنین، در حدود همین دوره بود که خانواده تجاری استروگانف شرکتی را تأسیس نمود که مقر آن در نواحی اورال قرار داشت، و کازاکهایی را اجیر نمود تا منطقه سیبری را استعمار نمایند. دوره گرفتاریها
مرگ پسر بدون فرزند ایوان فئودور اول در پی جنگهای داخلی و مداخله بیگانگان، به عنوان دوره گرفتاریها (۱۳-۱۶۰۶) شناخته شدهاست. خودکامگی موجب تداوم دوره گرفتاریها و حکومت تزارهای ضعیف یا فاسد به دلیل تقویت دیوان سالاری در حکومت مرکزی گردید. بدون توجه به مشروعیت حکومت یا به دلیل دودستگی در کنترل (تخت) حکومت، ماموران دولتی به کارخود ادامه دادند. مشاجرات پیرامون جانشینی (حکومت) در دوره گرفتاریها سبب از دست رفتن بیشتر حوزه قلمرو روسیه در نواحی همسود لهستانی-لیتوانی و سوئد درطی درگیریهایی همچون دیمیتریادز و جنگ اینگری گردید. رومانفها نقاشی از خیابان هالیدی مسکو توسط آندره رایبوشکین
دوره گرفتاریها در سال ۱۶۱۲ به سر رسید، زمانی که یک ارتش داوطلب وطندوست، لهستانیها را از کاخ کرملین روسیه و Zemsky Sobor اخراج نمودند که مرکب از نمایندگان ۵۰شهر و حتی برخی از رعایا بودند تا میخائیل رومانف پسر جوان پدر روحانی فیلارت را ��رای حکومت انتخاب نمایند. سلسله رومانف تا سال ۱۹۱۷ بر روسیه حکومت نمودند. وظیفه فوری سلسله جدید حفظ آرامش و صلح بود. خوشبختانه بخت با روسیه یار بود، چراکه دشمنان اصلی آن یعنی همسود لهستان-لیتوانی و سوئد گرفتار درگیری تلخی با یکدیگر بودند، که این فرصت را برای مسکو فراهم ساخت تا درسال ۱۶۱۷ با سوئد پیمان صلح منعقد سازد و در سال ۱۶۱۹ با همسود لهستان-لیتوانی پیمان آتشبس امضا نماید. بازیابی سرزمینهای از دست رفته از اواسط قرن ۱۷ آغاز شد، زمانی که قیام خملنیتسکی از قزاقان اوکراینی با هدف جنگ لهستان- روسیه برپاشد. پیمان (حاصله) آندروسوفو در سال (۱۶۶۷) دستاوردهای عمدهای را به دنبال داشت، از جمله اسمولنسک,، کییف و بخش شرقی اوکراین. علاوه بر خطری که بیشتر در جنگ داخلی متوجه املاک میشود، نجیبزادگان و اشراف بزرگ با حکام اولیه رومانف همکاری مینمودند تا بتوانند به امر تمرکز دیوانسالارانه خاتمه دهند. از اینرو، اصولاً دولت در امور نظامی نیازمند خدمت از سوی دو گروه بزرگان قدیم و جدید بود. درعوض تزارها به اشراف اجازه میدادند تا به امر به خدمت گیری رعایا بپردازند.
در قرن پیشین، حکومت حقوق رعایا را به جابجایی از نزد یک ارباب (ملاک) به ارباب (ملاک) دیگری محدود ساخت. به این ترتیب هم اکنون حکومت رعایای فراری را طبق قانون ارباب و رعیت بطور کامل به آواره شدن محکوم میکرد. اربابان زمین اختیار تام داشتند تا رعایا را بدون دادن زمین به آنها اخراج نموده و یا به ملاکان دیگر انتقال دهند. بار طاقت فرسای دادن مالیات هردو گروه حکومت و بزرگان بر دوش رعایای بود که میزان پرداخت آن ۱۰۰برابر از نرخ مالیات دراواسط قرن ۱۷ که یک قرن پیش از آن بوده، بیشتر بود. علاوه براین، ارزیابی مالیات تجار و صنعتگران طبقه متوسط همچون رعایا بود، و جابجائی محل اقامت برای آنها ممنوع شده بود. کلیه قشرها مردم مجبور بودند تا عوارض نظامی و مالیات خاص دیگری را بپردازند.[۱] تحت چنین شرایطی، آشوبهای رعیتی فراگیر شد و حتی شهروندان مسکو علیه رومانفها در طی شورش مس، شورش نمک، قیام ۱۶۸۲ در مسکو به پا خواستند. تا این زمان بزرگترین قیام رعیتی در قاره اروپا در قرن هفدهم در سال ۱۶۶۷ درگرفت. قزاقها به عنوان ساکنان آزاد جنوب روسیه نسبت به تمرکز فزاینده حکومت واکنش نشان دادند، و رعایا نیز با گریختن از نزد اربابان خود به شورشیان ملحق شدند. رهبر قزاقها، استنکا رازین، هواداران خود را از رود ولگا گذراند، و رعایا را به قیام تحریک نمود، و حکومت قزاقها را جایگزین دولتهای محلی نمود. بالاخره ارتش تزاری نیروهای وی را در سال ۱۶۷۰سرکوب نمود، و یکسال بعد او دستگیر و گردن زده شد. اما در کمتر از نیم قرن بعد، نهایتاً آشوبهای گروههای نظامی در غائله آستراخان نیز فرونشانده شدند. امپراتوری روسیه پتر بزرگ در حال رهبری ارتش روس به سوی جنگ پولتاوا.
موضوع اصلی: امپراتوری روسیه ایوان چهارم سرزمینهای تاتاری کازان (۸۴-۱۵۳۳) و آستراخان (۱۵۶۶) را فتح نمود، و کنترل رود ولگا تا دریای خزر را به دست آورد. علاوه براین، از دهه ۱۵۸۰، روسها را به دلیل تجارت خز عمیقاً از طریق ناحیه اورال به سوی صربستان کشاند. پتر کبیر برای دستیابی به دریچهای به سوی غرب متمرکز شد، و در سال ۱۷۲۱ ناحیه بالتیک را از سوئد غصب نمود. کاترین کبیر خان نشین تاتار کریمه را به بخشهای به دست آمده از همسود لهستان- لیتوانی الحاق کرد. نیروهای روسی در (۵۴-۱۸۱۶) کازاکها را مطیع خود ساختند، و کنترل روسیه را بر قفقاز کامل نمودند و خان نشینهای آسیای مرکزی (۷۶-۱۸۶۵) را به آن الصاق کردند. چین حوزه آبگیر رود آمور و بخشهایی از سواحل اقیانوس آرام (در مکانی که ولادیووستوک در سال ۱۸۶۰در آن بنا نهاده شد) و نیز اجاره Lüshunkou را در سال ۱۸۹۸ به روسیه واگذار نمود. پتر کبیر
نوشتار اصلی: پتر یکم
پتر اول کبیر (۱۷۲۵-۱۶۷۲)، خودگردانی را در روسیه انسجام بخشید و نقش عمدهای را در وارد نمودن روسیه به سیستم حکومتی اروپایی ایفاء نمود. دراثر اقدامات متعادل در حکومت مسکو در قرن ۱۴، تا زمان پتر روسیه به بزرگترین کشور جهان تبدیل شده بود. با وسعتی حدود سه برابر قاره اروپا، این کشور از سرزمینهای انبوه بالتیک تا اقیانوس آرام امتداد مییافت. با استقرار در اولین مقر روسیه در اقیانوس آرام در اواسط قرن ۱۷، تسخیر مجدد کییف، و آرام سازی قبایل سیبری، بیشترین میزان توسعه روسیه در قرن هفدهم واقع شد. اما این سرزمین وسیع تنها ۱۴ میلیون نفر جمعیت داشت. زمینهای کشت غلات که در پشت زمینهای کشاورزی در غرب امتداد داشتند، تقریباً همه مردم را وادار به کشاورزی در آنها نمود. تنها کسر اندکی از این جمعیت دراین شهرها زندگی مینمودند. پتر عمیقاً تحت تأثیر فناوری، تولید تسلیحات و سیاستگذاریهای پیشرفته غرب قرار گرفته بود. او به مطالعه تاکتیکها و استحکامات غربی پرداخت، و ارتشی به استعداد ۳۰۰۰۰۰نفر براساس اهداف خود تشکیل داد که به صورت مادام العمر آنها را به خدمت فراخواند. او در سال ۹۸-۱۶۹۷ اولین حاکم روسی بود که تاکنون از غرب دیدار نموده بود که درآنجا او و ملازمینش عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتند. در جشن بزرگداشت فتوحاتش، او علاوه بر تزار خود را امپراتور خواند و روسیه مسکوی در سال ۱۷۲۱ رسماً به امپراتوری روسیه تبدیل شد.
اولین اقدامات نظامی پتر بطور مستقیم علیه ترکان عثمانی صورت گرفت. سپس توجهش به سوی شمال معطوف گردید. پتر هنوز بندر دریایی ایمنی در شمال نداشت به استثنای آرچنگل در دریای سفید که اسکله در آن به مدت ۹ ماه از سال منجمد بود. (راه) دستیابی به بالتیک ازسوی سوئد مسدود شده بود که از سه طرف این ناحیه را در برمی گرفت. اشتیاق پتر به پنجرهای به سوی دریا وی را در سال ۱۶۹۹ برآن داشت تا اتحادی پنهانی با همسود لهستان-لیتوانی و دانمارک علیه سوئد برقرار نماید، که منجر به جنگ بزرگ شمال شد. در سال ۱۷۲۱ جنگ پایان یافت، زمانی که سوئد خسته از جنگ مجبور به صلح با روسیه شد. پتر به چهار ایالت در جنوب و شرق خلیج فنلاند دست یافت، و به این وسیله او به آرزوی دلخواه خود دراین دریا رسید. در آنجا او پایتخت جدید روسیه سن پترزبورگ را بنا کرد، تا به عنوان پنجرهای باز به سوی اروپا جایگزین روسیه، مرکز قدیمی فرهنگی روسیه شود.
پتر حکومت را مجدداً با آخرین الگوهای غربی سازماندهی نمود، و روسیه را به شکل حکومت مطلقه درآورد. او مجلس دوما ی سابق اشراف (شورای اعیان) را جهت ایجاد شورای عالی کشوری، با نه عضو سنا جایگزین نمود. نواحی حومه نیز به ایالتها و بخشهای جدید تقسیم شدند. پیتر به مجلس سنا گفت که ماموریتشان جمعآوری عواید مالیات میباشد. درعوض در دوره زمامداری او عواید مالیاتی سه برابر شد. به عنوان بخشی از اصلاحات وی، کلیسای ارتودوکس تاحدودی با ساختار اداری کشور همراه شد و عملاً به عنوان یک ابزار حکومتی درآمد. پتر مقام سراسقفی را منسوخ نمود و به جای آن یک مرجع اشتراکی تحت عنوان شورای کلیسا قرارداد که ریاست آن بر عهده یک مقام عادی دولتی بود. پتر کلیه آثار حکومتهای خودگردان محلی را از بین برد، و بر لزوم تداوم و تشدید ارائه خدمات دولتی برای تمامی اعیان به جانشینان خود تأکید نمود.
پتر درسال ۱۷۲۵ درگذشت، درحالی که جانشینی نامشخص و یک قلمرو تهی از خود برجای گذارد. زمامداری او پرسشهایی را درباره اکراه روسیه درقبال رابطه با غرب، و تناسب اصلاحات یادشده مطرح نمود، و نیز مشکلات اساسی دیگری که پیش روی بسیاری از حاکمان جانشین وی قرار گرفتهاست. با این وجود، او مبانی ایجاد یک کشور نوین را در روسیه پایهگذاری نموده بود. حکومت امپراتوری (۱۸۲۵-۱۷۲۵)
تقریباً ۴۰سال باید میگذشت پیش از آنکه یک حاکم نسبتاً جاه طلب و بیرحم بر تخت حکومت روسیه ظاهر شود. کاترین دوم کبیر، اولین شاهزاده ژرمنی بود که از نسل ژرمنها با یک پادشاه روسی ازدواج نموده بود. کاترین که او را فردی سبکمغز بی کفایت میدانست، به طوری ماهرانه اجازه داد تا وی به قتل برسد. اعلام شد که او از سکته مغزی مردهاست، بنابراین وی در سال ۱۷۶۲ به حکومت رسید.
کاترین به قیام اعیان روسی که پس از مرگ پتر کبیر آغاز شده بود، کمک نمود. کاترین خدمت نظامی را برای اشراف ممنوع کرد، و با واگذار کردن امور حکومتی در ایالات، آنها را بیشتر شادمان ساخت. کاترین نظارتهای سیاسی روسیه را بر همسود لهستان-لیتوانی گسترش داد و اقداماتی را انجام داد از جمله حمایت از فدراسیون تارگویکا، اگرچه هزینه اقدامات وی، و در راس آنها نظام اجتماعی ظالمانهای بود که رعایای ملاکان را ملزم مینمود تقریباً تمام وقت خود را برای کار برروی املاک اربابان خود سپری نمایند، سبب قیام عمده رعایا در سال ۱۷۷۳ شد، پس از آنکه وی فروش رعایا را مجزا از زمین قانونی نمود. شورشیان با الهام از یک فرد قزاق دیگر به نام پوگاچف که قاطعانه فریاد زده بود اربابان را دار بزنید! پیش از آنکه به شکلی بیرحمانه سرکوب شوند، تهدید کرده بودند که مسکو را تصرف خواهند نمود. کاترین دستور داد تا پوگاچف را اعدام نموده و بدنش را در میدان سرخ شقه کردند، اما تفکر انقلاب با تعقیب او و جانشینانش تداوم یافت.
به هنگام سرکوب رعایای روسی، کاترین به شکلی موفقیت آمیز جنگی را علیه امپراتوری روبه زوال عثمانی به راه انداخت مرزهای جنوبی روسیه را تا دریای سیاه گسترش داد. سپس با اتحاد با حکام اتریش و پروسیا، طی دوره تجزیه لهستان، او با سرزمینهای اوکراین و بلاروس در همسود لهستان–لیتوانی همکاری نمود، که با این عمل سرزمین روسیه از سمت غرب تا مرکز اروپا پیش میرفت. تا زمان مرگش در سال ۱۷۹۶، سیاست توسعه طلبی وی، روسیه را به قدرت اصلی اروپا مبدل ساخته بود. این امر توسط الکساندر اول با غصب فنلاند از پادشاهی ضعیف شده سوئد در سال ۱۸۰۹ وبیسارابیا از عثمانیها در سال ۱۸۱۲ ادامه یافت.
ناپلئون گام اشتباهی را برداشت زمانی که پس از گفتگو با تزار الکساندر اول، حمله به قلمرو تزاری را در سال ۱۸۱۲ ترتیب داد. این مبارزه یک فاجعه بود. با وجود آن که ارتش عظیم ناپلئون به سوی روسیه عزیمت نمود، اما راهبرد زمین سوخته روسها نگذاشت تا مهاجمان از این کشور جان سالم به در برند. در هوای به شدت سرد روسیه، هزاران نفر از سربازان فرانسوی توسط مبارزان چریک روستایی غافلگیر و کشته شدند. زمانی که نیروهای فرانسوی عقبنشینی کردند، روسها آنها را تا مرکز و غرب اروپا و دروازههای شهر پاریس تعقیب نمودند. پس از آنکه نیروهای روسی و متحدینشان فرانسه را شکست دادند، الکساندر به عنوان منجی اروپا شناخته شد و بر ترسیم دوباره نقشه اروپا در سال ۱۸۱۵ در کنگره وین نظارت نمود، که وی را پادشاه کنگره لهستان میساخت.
اگرچه امپراتوری روسیه در قرن بعدی نقش برجسته سیاسی را ایفا نمود، و با شکست نیروهای فرانسه استحکام یافته بود، اما حفظ نظام رعیت داری جلوی پیشرفت اقتصادی را تا میزان قابل توجهی میگرفت. همچنان که رشد اقتصادی اروپای غربی در انقلاب صنعتی که در نیمه دوم قرن ۱۸ آغاز شده بود، شتاب میگرفت، روسیه با پدید آمدن مشکلات جدید برای امپراتوری به عنوان یک قدرت بزرگ، حتی از آنها هم بیشتر عقب مانده بود. روسیه امپراتوری از زمان شورش دسامبریست به بعد (۱۹۱۷-۱۸۲۵)
موقعیت اجتماعی روسیه به عنوان قدرتی بزرگ در اثر ناکارآمدی حکومت، انزوای مردم، و عقب ماندگی اقتصادی آن در هالهای از ابهام قرار داشت. در پی شکست ناپلئون، الکساندر اول آماده شده بود تا راجع به اصلاحات در قانون اساسی بحث کند، اما با وجود آنکه شماری از این اصلاحات ارائه شد، اما تلاشی برای انجام تغییرات تمام عیار در آن انجام نگرفت. این تزار بالنسبه آزادیخواه با برادر جوانترش نیکلای اول (۱۸۵۵-۱۸۲۵) جایگزین شد، که در آغاز زمامداری خود با یک قیام مواجه شد. پیشینه این شورش در جنگهای ناپلئونی نهفته بود زمانی که شماری از افسران کارآزموده روسی در راستای مبارزات نظامی به اروپا سفر میکردند که درآنجا در مواجهه با لیبرالیسم اروپای غربی، درطی بازگشت آنها به دنبال تغییر روسیه با حکومت خودکامه بودند. این امر موجب بروز شورش دسامبریست در (دسامبر۱۸۲۵) شد، که هدف این تشکیلات کوچک اشراف آزادیخواه و افسران نظامی این بود که میخواستند برادر نیکلای را به عنوان پادشاه مشروطه در روسیه نصب کنند. این شورش به سادگی سرکوب شد، و سبب شد که نیکلای از برنامه غربی سازی پتر کبیر و قهرمان با این اصل فاصله بگیرد. خودگردانی درستی، و احترام به مردم پس از آنکه در سال ۱۸۰۲، لشکرهای روسی گرجستان متحد را تصرف نمودند، با کشور ایران بر سر کنترل آذربایجان درگیر شدند و مشغول جنگ قفقاز با ساکنان کوهستان شدند که به مدت بیش از نیم قرن به آنها تحمیل شد. تزارهای روسی همچنین مجبور شدند به ناآرامی ایجاد شده در نواحی تازه تسخیر شده از همسود لهستان–لیتوانی بپردازند که مردم آن نقاط به دلیل نارضایتی از عدم استقلال خود، دو شورش مسلحانه را برپا نموده بودند. درنتیجه سیاستهای ابتدایی میانه روی روسیه موجب خودکامگی فزایندهای در آنجا شده بود. اختلافات ایدئولوژیک و واکنش
میخائیل باکونین
تلافی جویی خشونتباری که در برابر شورش چهاردهم دسامبر صورت گرفت، این روز را درخاطره نهضتهای انقلابی پس از آن برای مدتی طولانی حفظ نمود. به منظور سرکوب بیشتر این شورشها، مدارس و دانشگاهها تحت نظارت مستمر قرار گرفتند و مطالب (خاص) رسمی درسی برای دانشجویان تدوین گردید. پلیسهای مخفی در تمام نقاط مستقر شدند. نیروهای به اصطلاح انقلابی به سیبری تبعید شدند و در زمان حکومت نیکلای اول، صدها هزار نفر از این افراد به ناحیه کاتورگا در سیبری اعزام شدند. در این جایگاه میخائیل باکونین به عنوان پدر هرج و مرج شناخته میشد. او در سال ۱۸۴۲، روسیه را به مقصد اروپای غربی ترک نمود، که در آنجا او در جنبشی سوسیالیستی فعال گردید. پس از شرکت در قیام (ماه) میشهر درسدن (آلمان) در سال ۱۸۴۹، به زندان افتاد و به سیبری منتقل شد، و سرانجام از آنجا فرار کرد و رهسپار اروپا شد. با وجود اختلافات عمده ایدئولوژیکی و تاکتیکی، او عملاً به نیروهای کارل مارکس پیوست. نظریات مختلف اجتماعی از سوی افراد روسی افراطی (رادیکال) همچون الکساندر هرتسن و پطر کروپوتکین مطرح میگردید. پرسش راجع به جهتگیری روسیه، نیروی محرکه خود را از زمانی که برنامه غربی سازی پتر کبیر مطرح شد، به دست آورده بود. برخی از این تقلیدهای اروپایی خوشایند بودند درحالی که برخی دیگر در غرب هم مردود شناخته شده بودند و آنها میخواستند به سنتهای قدیمی در گذشته بازگردند. طرفداران نژاد اسلاو، با رویه اخیر سرستیز و جنگ داشتند و (عادات) روبه زوال غربی را تحقیر مینمودند. طرفداران اسلاوها مخالف با دیوانسالاری بودند، و اشتراک گرایی قرون وسطائی روسی را در آرامش یا اوبشچینا را بر فردگرایی غرب ترجیح میدادند. الکساندر دوم
نوشتار اصلی: الکساندر دوم روسیه
نهیلیسم
دردهه ۱۸۶۰، جنبشی تحت عنوان نهیلیسم در روسیه گسترش یافت. مدت زمانی بود که بسیاری از آزادیخواهان روسی به دلیل بحثهای پوچ خود با روشنفکران ناخشنود بودند. نهیلیستها تمامی ملاکهای قدیمی را زیر سؤال بردند، و با استقلال فردی مبارزه نموده، و دستگاه حکومت روسیه را شگفتزده ساختند. نهیلیستها درابتدا تلاش نمودند تا اشرافی گرائی را به عاملی برای اصلاحات تبدیل نمایند. زمانی که در آن نقطه ناکام ماندند، به طبقه رعایا رونمودند. مبارزه آنها در حرکت به سوی مردم تحت عنوان نهضت ناردونیک شناخته میشود.
در حالی که نهضت ناردونیک در حال شتابگیری بود، دولت روسیه به سوی ریشه کنی آن حرکت مینمود. در پاسخ به واکنش فزاینده دولت، شاخه رادیکال ناردونیکها، از تروریسم حمایت کرده و آن را پیاده میساخت. مسئولین برجسته (دولتی) یکی پس از دیگری یا مورد سوء قصد قرار گرفته و یا طی بمبگذاری کشته میشدند. نهایتاً پس از تلاشهای مکرر، الکساندر دوم در سال ۱۸۸۱ ترور شد، و این در اوایل روزهایی بود که او پیشنهادی را مبنی برایجاد یک مجمع از نمایندگانی را میپذیرفت که به طراحی اصلاحاتی جدید علاوه بر لغو قانون رعیتداری میپرداختند تا چارهای برای تقاضاهای انقلابی بیابند. استبداد و واکنش نسبت به حکومت الکساندر سوم تصویر تزار الکساندر سوم در سال ۱۸۸۶
تزار جدید الکساندر سوم (۱۸۹۱-۱۸۸۱) بر خلاف پدرش، سراسر حکومت وی نوعی ارتجاع پایدار نسبت به اصل نیکلای اول تحت عنوان خودگردانی، درستی، و احترام به مردم بود. الکساندر سوم به عنوان یک طرفدار متعهد اسلاوها، معتقد بود که روسیه تنها در صورتی میتواند خود را از آشوب نجات دهد که جلوی اثرات مخرب اروپای غربی را بگیرد. در دوره زمامداری او، روسیه پیمان اتحاد با جمهوری فرانسه را منعقد ساخت تا قدرت فزاینده آلمان را مهار نماید، فتوحات خود را در آسیای میانه تکمیل نموده و امتیازات مهم ارضی و بازرگانی خود را از چین بگیرد.
نافذترین مشاور تزار کنستانتین پتروویچ پوبدونوتسف، معلم سرخانه الکساندر سوم و پسرش نیکلای، و مأمور شورای کلیسا از سال ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵ بود. او به شاگردان سلطنتی خود آموخت که از آزادی بیان و مطبوعات بهراسند و از مردم سالاری، قانون اساسی، و نظام پارلمانی متنفر باشند. تحت تعالیم پوبدونوتسف، انقلابیون سرکوب شدند و سیاست روسی کردن کشور در سراسر روسیه اجرا گردید. نیکلای دوم و یک نهضت انقلابی جدید
نیکلای دوم (۱۹۱۷-۱۸۹۴) پسر الکساندر جانشین وی شد. انقلاب صنعتی که آغاز شد تأثیر به سزایی بر روسیه گذاشت، و نیروهای اجتماعی را پدید آورد که بعدها به براندازی تزاریسم منجر گردید.
عناصر آزادیخواه در میان سرمایه داران صنعتی و اشراف، به اصلاحات اجتماعی صلح آمیز و سلطنت مشروطه مایل بودند که دموکراتهای مشروطه خواه یا) کادتها (را تشکیل میداد. انقلابیون جامعه گرا (سوسیال رولوسیونرها) سنت ناردونیک را باهم ادغام کرده بودند و از توزیع زمین بین افرادی که واقعاً بر روی آن کار میکردند- رعایا- حمایت میکردند. گروه رادیکال دیگر سوسیال دموکراتها بودند که در واقع نمایندگان مارکسیسم در روسیه محسوب میشدند. با جمع کردن پشتیبانی از سوی روشنفکران رادیکال و طبقه کارگر شهرنشین، آنها از انقلاب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حمایت مینمودند.
در سال ۱۹۰۳ حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه به دو جناح تقسیم شد: بلشویکها ی رادیکال به رهبری لنین، و منشویکهای میانه رو به ریاست یولی مارتف، دوست سابق لنین. منشویکها براین عقیده بودند که سوسیالیسم روسیه تدریجاً و با آرامش رشد خواهد نمود. بلشویکهای تحت ریاست ولادیمیر لنین، از تشکیل یک گروه منتخب از انقلابیون حرفهای حمایت مینمودند که مقید به یک نظام حزبی قوی بود تا به عنوان گروه پیشگامان طبقه کارگر برای کسب قدرت عمل کند و یک جمهوری دموکراتیک کارگری جایگزین رژیم تزاریسم شود. انقلاب ۱۹۰۵ روسیه نوشتار اصلی: انقلاب ۱۹۰۵ روسیه
عملکرد فاجعه بار نیروهای مسلح روسی در جنگ روسیه- ژاپن در سالهای (۱۹۰۵-۱۹۰۴) ضربهای عمده به رژیم تزاری وارد نمود و ناآرامی را در آن کشور افزایش داد. در ژانویه ۱۹۰۵، واقعهای تحت عنوان یکشنبه خونین زمانی رخ داد که کشیشی) پدر گاپون (جمعیت کثیری را به سوی کاخ زمستانی در سن پترزبورگ هدایت نمود تا عریضهای را به تزار نیکلای روما نف دوم ارائه نماید. زمانی که جمعیت به قصر رسیدند، سربازان به سوی آنها آتش گشودند و صدها نفر را به قتل رساندند. تودههای مردم چنان از این کشتار به خشم آمدند که با برقرار کردن اعتصابی عمومی خواستار جمهوری شدند. این نشانگر آغاز) انقلاب روسیه سال ۱۹۰۵(بود. شوراهای کارگران در بیشتر شهرها به وجود آمدند تا فعالیتهای انقلابی را هدایت نمایند. روسیه فلج شد و حکومت نیز ناکام ماند. در اکتبر ۱۹۰۵، تزار نیکلای روما نف با بی میلی) بیانیه اکتبر (معروف را صادر نمود که ایجاد دومای ملی (مجلس قانونگذاری) را بدون هیچگونه تغییری تأیید مینمود. حق رای درآن توسعه مییافت، و هیچ قانونی بدون تصویب از سوی دوما نمیتوانست به مرحله اجرا درآید. میانه روها راضی شدند، اما سوسیال دموکراتها این امتیازات را ناکافی میدانستند و به همین دلیل اعتصابات جدیدی را سازماندهی نمودند. تا سال ۱۹۰۵، بین اصلاح طلبان تفرقه وجود داشت، و تنها برای مدتی کوتاه موقعیت تزار نیکلای رومانف تقویت شد. روسیه در جنگ جهانی اول
در اوت ۱۹۱۴ روسیه وارد جنگ جهانی اول میشود. نخست فقط بلشویکها مخالف جنگ هستند اما شکستهای روسیه حامیان سلطنت تزار را به حداقل میرساند.
تزار نیکلای رومانف دوم و هوادارانش با اشتیاق و „حس میهن پرستی“ وارد جنگ جهانی اول شدند، تا به دفاع از رفقای اسلاوی ارتودوکس روسیه، “ صربها“، در میدان اصلی مبارزه بپردازند. در اوت ۱۹۱۴، ارتش روسیه وارد آلمان شد تا از نیروهای فرانسوی پشتیبانی کند. اما ضعف در اقتصاد روسیه و بی کفایتی و فساد دولت آن تنها برای مدت زمان کوتاهی در زیر پوستین ملی گرایی دوآتشه پنهان ماند. اما عقبنشینیهای نظامی و بی کفایتی حکومت، به زودی بیشتر مردم را در روسیه ناراحت نمود و کنترل آلمان بر دریای بالتیک و نظارت آلمان- عثمانی بر دریای سیاه دست روسیه را از بیشتر منابع خارجی و بازارهای بالقوه قطع نمود.
از اواسط سال ۱۹۱۵، تأثیر جنگ و „حس میهن پرستی“ در حال تحلیل رفتن بود. کمبود منبع غذا و سوخت وجود داشت، تعداد مجروحان سرسام آور بود و تور�� در حال فزونی بود. اعتصابات در میان کارگران کم درآمد کارخانهها و رعایا افزایش یافته بود که بی وقفه خواستار اصلاحات ارضی بودند. ضمناً، بیاعتمادی عامه به رژیم از طریق یک منبع کم سواد پنهانی، (گریگوری راسپوتین) منتشر میشد که نفوذ سیاسی فراوانی درمیان حکومت (وقت) داشت. ترور او در اواخر سال ۱۹۱۶ به این رسوائی پایان داد اما نتوانست وجهه از دست رفته حکومت استبدادی را حفظ کند. تزارهای روس
۱. ایوان سوم (۱۴۶۲ – ۱۵۰۵)
۲. واسیلی سوم(۱۵۰۵ – ۱۵۳۳)
۳. ایوان چهارم (۱۵۴۷ – ۱۵۸۴)
۴. فیودور اول (۱۵۸۴ – ۱۵۹۸)
۵. بوریس گودونوف (۱۵۹۸ – ۱۶۰۵)
۶. فیودور دوم
۷. دیمیتری دروغین اول
۸. واسیلی چهارم
۹. دیمیتری دروغین دوم
۱۰. ولادییسلاو
۱۱. میخاییل اول (۱۶۱۲ – ۱۶۴۵)
۱۲. آلکسی (۱۶۴۵ – ۱۶۷۶)
۱۳. فیودور سوم (۱۶۷۶ – ۱۶۸۲)
۱۴. پتر اول (کبیر) (۱۶۹۴ – ۱۷۲۵)
۱۵. کاترین اول
۱۶. پتر دوم
۱۷. ملکه آنا
۱۸. ایوان ششم
۱۹. ملکه الیزابت
۲۰. پتر سوم
۲۱. کاترین دوم (کبیر) (۱۷۶۲ – ۱۷۹۶)
۲۲. پل (۱۷۹۶ – ۱۸۰۱)
۲۳. الکساندر اول (۱۸۰۱ – ۱۸۲۵)
۲۴. کنستانتین
۲۵. نیکلای اول (۱۸۲۵ – ۱۸۵۵)
۲۶. الکساندر دوم (۱۸۵۵ – ۱۸۸۱)
۲۷. الکساندر سوم (۱۸۸۱ – ۱۸۹۴)
۲۸. نیکلای دوم (۱۸۹۴ – ۱۹۱۷)
۲۹. میخائیل دوم (۱۹۱۷) انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نوشتار اصلی: انقلاب ۱۹۱۷ روسیه پتر اول ارتش قدیمی استرلتزی را منحل کرد؛ هزاران استرلتژی اعدام شدند.
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت: ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد. این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند. دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است.
در سوم مارس۱۹۱۷ اعتصابی در یک کارخانه در پتروگراد (نام سابق سن پترزبورگ) رخ داد. تقریباً طی یک هفته تمام کارگران در خیابانها سرگردان شدند و جنگ خیابانی درگرفت. زمانی که تزار دوما را منحل نمود و به اعتصابگران دستور داد که به کار خود بازگردند، دستورهای وی موجب انقلاب فوریه ۱۹۱۷شد. انقلاب فوریه۱۹۱۷ روسیه
دوما دستور انحلال را نپذیرفت، و اعتصابگران بدون اعتنا به رژیم جلسات دسته جمعی خود را برگزار کردند، و ارتش نیز علناً در کنار کارگران قرار گرفت. چند روز بعد) دولت موقت (به ریاست شاهزاده لفوف) لووف (و با تأیید دوما تشکیل شد. روز بعد تزار از حکومت کناره گیری نمود. ضمناً، سوسیالیستها در پتروگراد یک شورای کارگران و نمایندگان از سربازان تشکیل دادند تا قدرتی را که از دوما سلب شده بود به آن بازگردانند.
درماه جولای رئیس دولت موقت استعفاء داد و) الکساندر کرنسکی (جایگزین وی گردید که از او پیشروتر بود اما به حد کافی رادیکال نبود. در زمان حکومت کرنسکی، شوراها، سازمان خود را از طریق تأسیس شوراهای محلی در سراسر کشور گسترش دادند. کرنسکی مرتکب اشتباه مهلک ادامه درگیری روسیه در جنگ جهانی شد که برای تودههای مردمی خوشایند و مطلوب نبود.
لنین، از تبعید سوئیس وارد روسیه شد و امیدوار بود با تلاش بتواند روسیه را از گردونه جنگ خارج سازد. ترن لنین که وارد ایستگاه شد، مورد استقبال هزاران رعیت، کارگر و سرباز قرار گرفت. انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است. پس از وقایعی تاریخی، شوراهای کارگران و سربازان کنترل دولت را در اکتبر ۱۹۱۷ به دست گرفتند و کرنسکی و دولت موقت او را به تبعید فرستادند، این وقایع به عنوان“ انقلاب اکتبر۱۹۱۷ روسیه “ مشهور گردید.
انقلاب اکتبر تحت نظارت حزب بلشویک و به رهبری لنین به پیش میرفت، قدرت را طی یک یورش نظامی همهجانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم از دولت موقت گرفت. در این انقلاب افراد بسیار کمی کشته شدند. در طول این انقلاب در شهرهای اصلی روسیه همانند مسکو و سن پترزبورگ رویدادهای تاریخی برجستهای رخ دادند. انقلاب در مناطق روستایی و رعیتی نیز پابهپای مناطق شهری در حال پیشروی بود و دهقانان زمینها را تصرف کرده و در حال توزیع مجدد آن در میان خود بودند.
بلشویکها شورای کمیسرهای خلق را بوجود میآورند و لنین صدر شورا و تروتسکی کمیسر امور خارجه میشود. مسکو به تصرف بلشویکها در میآید و دومین کنگره شوراها برگزار میشود. مالکیت خصوصی لغو و کلیه امور به شوراهای روستایی واگذار میشود. تمام زمینها میان مردم تقسیم میشود. در ۱۹۱۸ بلشویکها رسماً نامشان را به حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر میدهند.
لنین توانست دولت بلشویکها را از مشکل جنگ جهانی با انعقاد عهدنامه برست-لیتوفسک با آلمان در سال ۱۹۱۸، برهاند که در آن بلشویکها از هرگونه ادعایی نسبت به اراضی فنلاند، سرزمینهای بالتیک، لهستان، بلاروس، اوکراین، و نیز قلمرو امپراتوری عثمانی چشم پوشی مینمودند. جنگ داخلی روسیه
موضوع اصلی: جنگ داخلی روسیه
از اواخر ۱۹۱۸ تا اواخر ۱۹۲۰ شوروی درگیر جنگ داخلی است. ارتش سرخ به رهبری تروتسکی با گاردهای سفید ضد انقلابی میجنگند. گروه قدرتمند ضدانقلابیون تحت عنوان جنبش سفیدها، شروع به سازماندهی جهت براندازی شوراهای نمودند. درعین حال کشورهای متحدین و متفقین) ۲۲ کشور (لشکرهای اعزامی متعددی را به روسیه فرستادند تا از نیروهای ضد بلشویک حمایت نمایند. متفقین میترسیدند که روسها با آلمان به خاطر پیمان برست- لیتوفسک ساخت و پاخت نمایند؛ آنها همچنین امیدوار بودند که روسهای سفید بتوانند سلسله مبارزات خود را علیه آلمان تداوم بخشند.
در پائیز ۱۹۱۸ رژیم بلشویکها در موقعیت خطرناکی قرار گرفت، و از سوی متحدین سابق روسیه و دشمنان داخلی مورد دشمنی قرار گرفت، و وارد درگیری پراکنده با جمهوریخواهان ملیگرا در بلاروس و اوکراین و نیروهای هرج و مرج طلب گردید.
در مقابله با این وضعیت اضطراری، دوره ارعاب در روسیه از طریق ارتش سرخ و (چکا) آغاز شد که همه دشمنان انقلاب را نابود ساخت. اما به دلیل اهداف متعالی، بلشویکها نمیتوانستند رضایت تمامی عناصر اجتماعی را کسب نمایند. آنها در کنار دیگر موسسات تزاری، پلیس مخفی تزارها را نابود کردند، چراکه مورد نفرت تمامی دستههای سیاسی بود، و برای تضمین بقای حکومت خود آن را با یک پلیس سیاسی دیگر جایگزین نمودند.
تا سال ۱۹۲۰ هرگونه مقاومت گاردهای سفید سرکوب گردید، سربازان خارجی این کشور را تخلیه نمودند، و دولتهای بلشویک در بلاروس، اوکراین و قفقاز تأسیس شد. در ۱۹۲۰ شوروی عملاً مسلط میشود.
همچنان که روسیه در باتلاق جنگ داخلی فرو رفته بود، مرزهای لهستان و روسیه در جنگ و پیمان ورسای تعریف نشده بود و بیشتر در اثر جنگ داخلی دچار آشوب میگردید. جنگ لهستان- شوروی (۱۹۲۱-۱۹۱۹) با شکست ارتش سرخ پایان یافت، و نیز مرزهای بین شوروی و لهستان معلوم گردید.
تاریخ روسیه (ازقرن ۹ تا پوتین)
گرچه روسیه تاریخی طولانی دارد اما آنچه به عنوان یک حکومت و تشکیلات حکومتی در این کشور به ثبت رسیده از حدود قرن نهم میلادی است. قبل از این تاریخ، قبایل مختلف در اراضی میان دنیپر و ولگا، جلگه و علفزارهای این منطقه به گلهداری، شکار حیوانات و یا صید ماهی، روزگار میگذراندند و اتحاد و ارتباطی بین آنها وجود نداشت.
از قرن نهم میلادی «وارگ»ها که تیرهای از وایکینگها بودند به این سرزمین سرازیر شدند و شهر «نووگراد» توسط «یرودیک» یکی از فرماندهان وایکینگ ساخته شد. برادر رودیک، «الگ» شهر «کیف» را بنا نهاد و به عنوان پایتخت در آن فرمانروایی خود را آغاز کرد.
مناطقی که تحت سلطه «وارگ»ها قرار گرفت «رس» یا «روس» خوانده میشد)کلمه روسیه مشتق از این کلمه است). این عنوان بتدریج به مردم ناحیه نیز اطلاق شد. جانشینان الگ بعداً در روسیه به حکومت رسیدند و همان کسانی بودند که آیین مسیحیت را بر این کشور حاکم کردند. از جمله این جانشینان یاروسلاو بود که در تاریخ روسیه به او لقب خردمند داده اند. او در سال ۱۰۱۹ به حکومت رسید.
روس کییف در دوران حکومت یاروسلاول خردمند در قرن یازدهم به اوج عظمت خود رسید. یاروسلاول برای توسعه فرهنگ و تحصیلات در روس تلاش بسیار کرد. وی اولین کتاب قانون روسی را تألیف کرد که نام آن «روسکایا پراودا» (حقیقت روسی) بود. بعد از مرگ یاروسلاول در سال ۱۰۵۴، روس کییف فروپاشید. موقعیت کشور بشدت به کنترل بر راههای تجاری بین اروپای شرقی و بیزانس بستگی داشت و در نتیجه بسته شدن این راهها بعد از حملات اقوام ترکی به نام «پولوفتسی» اوضاع کشور رو به وخامت رفت و با تهاجم جنگاوران صلیبی به قسطنطنیه در سال ۱۲۰۴ وضعیت بدترشد.انتقال حکومت به وارثین متعدد باعث تجزیه قدرت شد. نوه یاروسلاول به نام ولادیمیر دوم (مونوماخ) برای آخرین بار سعی کرد روس کییف را متحد کند ولی بعد از مرگ وی در سال ۱۱۲۵ تجزیه قدرت ادامه یافت.
در این شرایط برخی مناطق از روس کییف جدا شدند. بین آنها نووگورود بیش از همه شهرت یافت و قدرتمند شد. این شهر به عنوان یک قدرت تجاری بر دیگران برتری داشت. در قرن سیزدهم نووگورود به یکی از حکومتهای شهری اروپا تبدیل شد. کی یف در این بین اهمیت خود را از دست داد و مراکزی مانند سوزدال، ولادیمیر و بالاخص مسکو جانشین آن شدند.هرچند رهبری این مناطق به عهده اعقاب خاندان ریوریک بود ولیکن آنها اغلب در حال جنگ با یکدیگر بودند.
در بهار ۱۲۲۳ میلادی ارتش ۳۰ هزار نفره مغول ها سرزمین هایی که در کنار دریای خزر قرار داشت و همچنین منطقه قفقاز را تحت کنترل خود درآورد. با شکست ارتش ارمنی ها و گرجی ها، آنها وارد شهر دربند داغستان شدند. آلان ها ( آستیایی ها) از شاهان روس کمک خواستند و روس ها هم به درخواست آنان جواب مثبت دادند. ۳۱ مه ۱۲۲۳ در نزدیکی رود کلکا نبردی میان مغول ها و روس ها صورت گرفت که در نتیجه روس ها شکست خوردند. در سال ۱۲۳۶ ارتش مغول ها با رهبری باتی خان به منطقه کناره های رود ولگا حمله کردند و آن را به کنترل خود درآوردند. در ۱۲۳۷ مغول ها به شمال- شرق روسیه واردشدند. در زمستان همین سال شهر ریازان را کاملا تصرف و خراب کردند و سپس حرکتشان را به سوی مسکو ادامه دادند، در این حمله شاه ولادیمیر و تمام اهل خانواده اش توسط مغول ها کشته شدند.
بدین ترتیب حکومت مغول ها در روسیه آغاز شد. طی حکومت۸۰ ساله مغول ها،بار ها مردم روسیه به رهبری شاهزادگان روس با آنان به نبرد پرداختندکه بیشترشان با شکست روس ها به پایان می رسید. بالاخره در سال ۱۴۶۰ میلادی شاه واسیلی دوم حملاتش را از شهر نووگورود آغاز کرد و در نبرد سنگینی که با مغول ها داشت، موفق به شکست آنها شدند.
در سال ۱۴۶۰ «ایوان کبیر» به قدرت رسید. او توانست حکومتی مرکزی بوجود بیاورد و شاهزادگانی را که در گوشه و کنار سرزمین حکومتهای کوچک و ضعیفی برای خود درست کرده بودند،وادار به اطاعت کند. به این ترتیب مسکو پایتخت سرزمین روسیه شد.
ایوان پس از تثبیت موقعیت خود، از دادن باج به مغولان خودداری کرد. مغولها خشمگین از قضیه، به مسکو لشکر کشیدند اما با مقاومت و سرسختی لشکریان ایوان، شکست خورده و بازگشتند. به این ترتیب روسیه در سال ۱۴۸۰ استقلال خود را به دست آورد. ایوان همچنین توانست در جنگ دیگری، لهستانیها را شکست داده و روسیه را به کشورهای اروپایی مرتبط کند.
پس از ایوان، پسرش واسیلی به حکومت رسید که نقشههای پدر را در قدرت بخشیدن به روسیه دنبال کرد. بعد از او، چون پسرش تنها ۳ سال داشت، همسرش و گروه شاهزادگان ودرباریان زمام امور را به دست گرفتند. و تا زمان به بلوغ رسیدن ایوان، روسیه را حفظ کردند.
ایوان چهارم معروف به ایوان مخوف، پادشاهی مستبد بود که رعب و وحشت زیادی را در مردم ایجاد کرد. شکست تزار برای کنترل لیوونیا و ساحل دریای بالتیک در نتیجه مقاومت لهستان و سوئد باعث شد ایوان دچار بیماری روانی شود. سیاست جنون آمیز داخلی وی به قتل بخشی از نخبگان و تهی شدن برخی مناطق مسکونی کشور انجامید. تمام این امور باعث بروز بحران شدید اقتصادی در کشور شد که ایوان مخوف در سال ۱۵۸۴ بعد از مرگش بار آن را به دوش وارثین خود گذاشت.
فیودور اول، فرزند ایوان فردی بیمار و ضعیف بود، برادر زنش بوریس گودونوف در دوران حکومت وی برتری داشت. فیودور بدون وارث در سال ۱۵۹۸ از دنیا رفت. پس از وی شورای اشراف،بوریس گودونوف برادر زنش را تزار اعلام کردند، اما اونیز نتوانست امور را با موفقیت ادامه دهد. در سال ۱۶۱۲ نجبا و شاهزادگان از بین خود «میخاییل رومانف» را به عنوان شاه برگزیدند و قدرت را بطور کامل در اختیار وی گذاشتند. میخاییل فرزند روحانی بزرگ مسکو و نوه برادر زن ایوان چهارم بود. او سلسله رومانف را بنا نهاد که تا انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ استقرار داشت.
اوضاع روسیه در این زمان بشدت وخیم بود.
پس از رومانف چند نفر دیگر به قدرت رسیدند که نقش عمدهای در تاریخ روسیه از خود بجا نگذاشتند. در سال ۱۶۸۲ پتر اول به تخت نشست. او تحولات بزرگی را در روسیه بوجود آورد. در نتیجه برنامههای او، اصلاحاتی در ارتش و نظام اجتماعی این کشور انجام گرفت. وی تمایل داشت روسیه به اروپا نزدیکتر شود و شیوههای زندگی اروپایی به این کشور راه یابد.
پتر کبیر نه تنها از نظر حکومتی، بلکه به لحاظ مذهبی در روسیه تحولاتی را بوجود آورد و نظام قدیمی کلیسا را بر هم زد. او حتی پایتخت جدیدی به نام سنپترزبورگ ساخت.
پتر کبیر در سال ۱۷۲۵ فوت کرد. پس از او تا به قدرت رسیدن کاترین دوم، روسیه در بحران فرو رفت زیرا خلاء قدرت منجر به روی کار آمدن افراد مختلف در زمانهای نه چندان طولانی شد. در دوران کاترین کبیر، روسیه ۴۶۸ هزار کیلومتر مربع از لهستان و بخش بزرگی از اوکراین را به تصرف درآورد. کاترین اصلاحاتی را در سیستم اداری، قضایی و آموزشی روسیه بوجود آورد.
بعد از کاترین دوم، پاول اول به قدرت رسید. حکومت او مصادف با شورشهای مختلف در میان کشاورزان بود که پس از وی نیز ادامه یافت. سیاستهای مستبدانه وی باعث شد اشرافیان علیه وی توطئه کرده و او را بقتل رسانند.
بعد از پاول، الکساندر اول به سلطنت دست یافت. در این زمان ناپلئون در فرانسه حاکم بود. ناپلئون تصمیم گرفت روسیه را تحت نفوذ خود در آورد و با این فکر به روسیه لشکر کشید. سرما و زمستان طولانی به کمک الکساندر آمد و لشکر ناپلئون پس از ماهها سرگردانی، با تلفات زیاد، شکست خورده به فرانسه بازگشت. در دوران آلکساندر اعتبار و شکوه روسیه در نتیجه پیروزی بر ناپلئون در سال ۱۸۱۲ بشدت افزایش یافت. روسیه بر بخش اعظم ماورای قفقاز، فنلاند و باقیمانده لهستان حاکم شد.
پس از الکساندر، برادرش نیکلای اول به قدرت رسید وپس از وی پسرش الکساندر دوم به جای پدر بر تخت نشست. او مجبور شد اصلاحاتی در وضعیت اجتماعی روسیه بوجود آورد که از جمله میتوان به لغو نظام ارباب و رعیتی در سال ۱۸۶۱ اشاره کرد. اما این اصلاحات خیلی دیر شروع شد زیرا در این زمان هستههای مقاومت مسلحانه در بین روشنفکران تشکیل شده بود و آنان برای انجام عملیات آماده میشدند. یکی از نتایج تشکیل اینگونه گروهها، ترور الکساندر دوم در ۱۸۸۱ بود.
جانشینان وی بدون اندیشه به آینده، راه استبداد را پیش گرفتند. این روش اوضاع روسیه را وخیمتر ساخت.
امپراطوری در آغاز نسبت به فرهنگهای غیر روس بردبار بود. لکن در نیمه دوم قرن نوزدهم و بالاخص در دوران الکساندر سوم تأکید بر روسی بودن رژیم آغاز شد وزبان ها و فرهنگهای غیر روس مورد محدودیتهای فزاینده قرار گرفتند.
در ۹ ژانویه ۱۹۰۵ بیش از ۱۵۰ هزار نفر از کارگران سنپتربورگی در حالی که عکسهایی از تزار و شمایلهای حضرت مسیح(ع) و مریم(ع) را در دست داشتند برای دادن عریضهای به شاه به طرف کاخ زمستانی او حرکت کردند. نیکلای دوم تزار وقت، پس از اطلاع از این راهپیمایی، دستور سرکوب مردم که قصد حرکتی صلحآمیز را داشتند، صادر کرد. در نتیجه تیراندازی گارد شاهنشاهی، بیش از چند هزار نفر کشته و زخمی شدند.
مردم عامی روسیه که تا آن زمان تحت تاثیر تبلیغات کلیسا، تزار را به عنوان پدر خود میپنداشتند، با این کشتار، چهره واقعی او را شناختند و این تغییر نظر، زمینه مناسب تبلیغات علیه حکومت را به مخالفین داد. این کشتار که یکشنبه خونین نام گرفت باعث آغاز انقلاب سال ۱۹۰۵ روسیه شد.
در اکتبر ۱۹۰۵ یک اعتصاب سیاسی آغاز شد که میلیونها نفر از جمله کارگران در آن شرکت داشتند. گرچه ارتش توانست این عملیات را سرکوب کند اما آتش در زیر خاکستر باقی ماند.
پس از این حادثه، تزار دست به اصلاحاتی زد و دستور ایجاد مجالس قانونگذاری را صادر کرد. اما این نوشدارو پس از مرگ سهراب بود.
بروز جنگ جهانی اول، ناتوانی تزار را به اوج رساند. در سال ۱۹۱۵ قوای اتریش و مجارستان، تلفات زیادی را به لشکر روسیه وارد کردند. به دلیل تمام شدن ذخایر مورد نیاز در جنگ و اختصاص تمام امکانات برای رفع نیازهای جنگی، کالاهای مورد نیاز مردم، کاهش و اعتصاب و تظاهرات سراسری افزایش یافت. وجود ۲ میلیون کشته و در همین حدود اسیر و بیش از ۴ میلیون مجروح و معلول، کشور را بکلی فلج کرد و وضعیتی را پیش آورد که تزار در مارس ۱۹۱۷ مجبور به استعفا شد.
اعضای مجلس دوما که نمایندگان طبقه متوسط جامعه بودند، یک دولت موقت را روی کار آوردند. در همین زمان شوراهای کارگری در نقاط مختلف تشکیل شد. این شوراها در ابتدا با دولت همکاری میکردند اما از آنجا که با آن در موارد مختلفی از جمله خاتمه دادن به جنگ و تغییر در وضعیت کشاورزان اختلاف پیدا کردند و دولت نتوانست با آنها همراه شود بتدریج از هم دور شدند. مردم به شوراها بیشتر توجه داشتند و حمایت مردم از شوراهای کارگری منجر به انتقال تدریجی قدرت به آنها شد.
لنین بر سر قدرت
کمونیستها که کنترل مرئی و نامرئی شوراها را به دست داشتند،به دو گروه اکثریت (بلشویک) و اقلیت (منشویک) تقسیم شدند. در آوریل ۱۹۱۷، لنین رهبر بلشویکها از تبعید به روسیه بازگشت و با شعار «صلح، نان،زمین» که بیانگر خواستهای مردم بود علیه دولت موقت به مقابله پرداخت، مبارزهای که در ۷ نوامبر با پیروزی لنین پایان یافت. بلشویکها نام «حزب کمونیست اتحاد شوروی» را بر خود نهادند و قدرت را به دست گرفتند. مردم از جنگ و نتایج آن به تنگ آمده بودند. لنین معتقد بود بدون صلح، انقلاب روسیه نابود میشود. به همین دلیل زیر بار امضای قراردادی با آلمان رفت که منجر به از دست دادن بخشی از خاک روسیه آن زمان از جمله فنلاند، لیتوانی، لتونی و استونی شد. پس از به قدرت رسیدن بلشویکها، دیکتاتوری وحشتناکتری نسبت به دوره تزاری برقرار شد. ترور و اعدامهای دسته جمعی رواج یافت. همه احزاب و گروههای سیاسی از جمله منشویکها از صحنه حذف شدند. سلطنتطلبان، لیبرالها و دیگر گروههای مخالف دست به تحریکاتی زدند که منجر به جنگهای داخلی گردید. از سوی دیگر، انگلیسیها در مورمانسک، فرانسویها در ادسا و آمریکا و ژاپنیها در ولادیوستک وارد خاک روسیه شدند. انتقام جوییهای وحشیانه و دیگر اقدامهای غیرمعقول گروههای مخالف داخلی، باعث ایجاد نفرت مردم از آنها و سرکوبشان توسط همین مردم گردید. شکست متجاوزین خارجی توسط ارتش سرخ -که تروتسکی توانسته بود آنرا به شکل مناسبی در کوتاهترین مدت سروسامان دهد- موفقیت بزرگی برای انقلابیون بود. به این ترتیب تا سال ۱۹۲۲ کمونیستها موفق شدند نه تنها شورشهای داخلی را سرکوب کنند بلکه به استثناء قسمت اروپایی، روسیه را به مرزهای دوره تزاری برسانند. لنین با بررسی اوضاع، دستور داد تغییراتی در نظام اقتصادی ایجاد شود و از سختگیریهای انقلابی کاست. در دسامبر ۱۹۲۲ وحدت جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل دولت «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» رسماً اعلام شد.
آغاز دوران وحشت
دو سال بعد یعنی در ۱۹۲۴ لنین در گذشت و نبردی بر سر قدرت در گرفت که برنده آن استالین بود. لنین بخاطر نبوغ او در زمینه برنامه ریزى، او را به کمیته مرکزى بلشویک ها فراخواند و استالین در سال ۱۹۲۲ به سمت دبیر کل حزب انتخاب شد. بعد از مرگ لنین در سال ۱۹۲۴، با وجود اینکه او در وصیت نامه اش توصیه کرده بود که استالین بر مسند قدرت ننشیند، باز توانست قدرت را بدست بگیرد. در همین سال قانون اساسی جدید تصویب شد. حکومت نوین ابتدا از جمهوری های سوسیالیستی روسیه، اوکراین، ماورای قفقاز و بلاروس تشکیل شده بود. بعد جمهوری ماورای قفقاز به سه جمهوری ارمنستان، گرجستان و آذربایجان تقسیم شد. قزاقستان و آسیای مرکزی از جمهوری فدرال روسیه جدا شدند و آسیای مرکزی از ۱۹۲۴تا ۱۹۳۰به جمهوریهای ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان �� قرقیزستان تقسیم شد. تا سال ۱۹۲۴ کشور های مهم دنیا با شوروی روابط دیپلماتیک برقرار کردند. آمریکا پس از همه در سال ۱۹۳۳ شوروی را به رسمیت شناخت. استالین تا سال ۱۹۲۹ میلادى توانست قدرت را تماما قبضه کند. و در این سال بود که اولین برنامه پنج ساله اتحاد شورورى با فرمان او آغاز شد.در پایان، این طرح پنج ساله توسعه توانست روسیه عقب مانده را به یکى از کشورهاى بزرگ صنعتى دنیا تبدیل کند. استالین برای پیشبرد برنامه های خود و از میان برداشتن مخالفان تصفیه رهبران، انقلاب بلشویکی را با شدت هر چه تمامتر دنبال می کرد.تروتسکی رقیب اصلی استالین در سال ۱۹۲۷ از حزب کمونیست اخراج و به آلماآتا تبعید گردید و در سال ۱۹۲۹ محکوم به اخراج از شوروی شد. در سال ۱۹۳۹ هیتلر و استالین قراردادی سری بستند که دست هیتلر را در حمله به اروپای شرقی و استالین را در باز پس گرفتن قسمتهای از دست رفته روسیه در قرارداد صلح ۱۹۱۸ باز کرد. اما این قرارداد، دو سال بعد توسط آلمان زیر پا گذاشته شد. لشکر هیتلر در سال ۱۹۴۱ به شوروی حمله کرد. استالین دستور مقابله داد. وی در تلاش برای حفظ امکانات صنعتی، دستور داد کارخانهها به آن سوی کوه های اورال برده شود. هرچه قابل انتقال نبود منفجر میشد تا بدست دشمن نیفتد. آلمانیها در بلاروس و اوکراین ابتدا با استقبال کسانی مواجه شدند که از ماشین سرکوبی شوروی رنج برده بودند ولی رفتار وحشیانه آنها باعث تغییر این موقعیت شد. محاصره لنینیگراد درسپتامبر ۱۹۴۱ آغاز شد ولی آلمانها طی سه سال نتوانستند آن را تصرف کنند. این محاصره یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر قربانی داشت. محاصره مسکو در اکتبر ۱۹۴۱ متوقف شد. در جهت جنوبی آلمانیها موفقیت بیشتری داشتند. آنها توانستند تمام اوکراین را تصرف کنند و به سوی ولگا به حرکت درآمدند تا مسکو و لنینگراد را از میادین نفتی قفقاز جدا کنند. آنها در نهایت متوقف و در جنگ حماسی استالینگراد (ولگاگراد کنونی) در هم کوبیده شدند. این نقطه عطف جنگ روسیه و آلمان و امری سرنوشت ساز در تاریخ جهانی بود. پس از آن بیرون راندن آلمانیها بتدریج آغاز شد. در بهار و تابستان ۱۹۴۴ اوکراین و کشورهای بالتیک از نیروهای دشمن پاک شدند. ۲۲ آوریل ۱۹۴۵ نیروهای شوروی وارد حومه برلین شدند و سه روز بعد نیروهای شوروی و آمریکایی در نزد رودخانه الب به هم رسیدند. جنگ در اروپا ۸ ماه می به پایان رسید. سه ماه بعد مطابق با توافق سری متحدین، شوروی به ژاپن اعلام جنگ کرد. ارتش شوروی در جنگ با ژاپن توانست کره شمالی، جزایر کوریل و بخش جنوبی ساخالین را تصرف کند. بر اساس این اقدامات شوروی اعلام کرد در پیروزی بر ژاپن سهیم است. اتحاد شوروى در جنگ دوم جهانى به پیروزى بزرگى رسید. با این پیروزى، اتحاد شوروی توسعه یافت و حیطه قدرتش تا اروپاى میانى رسید و اروپا منطقه اصلى جنگ سرد میان شرق و غرب گشت. پیروزى اتحاد شوروى در این جنگ وموفقیت در تولید نیروى اتمى سبب آن شد که این کشور به قدرت دوم برترجهان تبدیل شود.
خروشچف افشاگر
پس از استالین،مالنکوف نخست وزیر و دبیر کل حزب کمونیست شد، اما چون به تنهایی از عهده این کار بر نیامد سپس از ده روز این پست را به خروشچف واگذار کرد. با بسط قدرت خروشچف بر حزب کمونیست، انتقاد وی از سیاستهای استالین آغاز گردید.وی آزادیهای نسبی در جامعه برقرار کرد و نقش پلیس مخفی کاهش یافت و در عوض دبیران حزبی از اقتدار بیشتری برخوردار شدند.در روابط خارجی، وی سیاست مسالمت آمیزی را با کشورهای غربی در پیش گرفت.
دوران رکود و سقوط
بهرحال خروشچف در سال ۱۹۶۴ از سمت رهبری حزب در دفتر سیاسی برکنار شد و برژنف که رهبری این کودتای بدون خونریزی را بر عهده داشت، به عنوان جانشین او، قدرت را در دست گرفت. در دوره برژنف، از یک سو شوروی توانست به قدرتی کامل در برابر آمریکابدل شود، ارتش سرخ در چکسلواکی و افغانستان مداخله کرد و قرارداد های مهم سالت-۱ و سالت-۲ بین آمریکا و شوروی بسته شد، اما از سوی دیگر اعضای خانواده و دوستانش یک الیگارشی فسادآلود را در حکومت درست کردند. رشوهخواری و فساد اداری در دستگاه حکومتی بوجود آمد. با مرگ برژنف، یوری آندروپف پس از یک دوره کوتاه دبیر کلی ۱۵ ماهه که ۵ ماه آن نیز در بستر بیماری طی شد در فوریه ۱۹۸۴ در گذشت. جای آندروپوف را کنستانتین چرننکو گرفت که از او به عنوان سیاستمداری همسو با برژنف نام برده میشد او نیز دچار بیماری مهلکی بود و حکومتش تنها سیزده ماه دوام داشت. روز ۱۰ مارس ۱۹۸۵ عمر چرننکوی بیمار نیز به پایان رسید بدون آن که هیچ نشانه ای از ثمره وجود وی در شوروی باقی مانده باشد. پس از چرننکو، میخاییل گورباچف در راس رهبری شوروی قرار گرفت. وی جوانترین رهبر شوروی بشمار میرفت. او با انجام دو برنامه «پرسترویکا» و «گلاسنوست» تغییراتی را در نظام اقتصادی و سیاسی بوجود آورد. افول اقتصادی شوروی در پایان دهه ۱۹۸۰ علی رغم تلاشهای گورباچف برای اجرای اصلاحات ادامه داشت.افزایش تورم به دنبال چاپ اسکناس برای تامین کسر بودجه که سال به سال بر میزان آن افزوده می شد، بر دشواری شرایط افزود.کاهش قیمت نفت در نیمه دوم دهه هشتاد برای شوروی که حدود ۷۵ درصد درآمد ارزی خود را از صدور نفت به دست می آورد ضربه سنگینی بود. در طول بهار و تابستان ۱۹۹۱ شایعات زیادی درباره کودتا علیه گورباچف در مسکو پخش شد. ارتش کا.گ.ب و کمونیست های محافظه کار تمایل داشتند که یک رهبر قوی برای حفظ تمامیت اتحاد جماهیر شوروی و ایدئولوژی آن بر سر کار آید.عاقبت نیز کودتایی برای جلوگیری از امضای پیمان اتحاد جدید میان جمهوریها شکل گرفت، زیرا این پیمان به تقویت نقش جمهوری ها و تضعیف مرکزیت کشور منجر می شد. در ۱۸ اوت ۱۹۹۱ هیاتی در ویلای تابستانی گورباچف واقع در کریمه، به دیدار وی رفت. این هیات از گورباچف خواست که وی استتعفا داده و گنادی یانایف را به جانشینی خود تعیین نماید. با امتناع گورباچف، وی در منزل تحت نظر قرار گرفت و کمیسیون فوق العاده أی به رهبری ولادیمیر کریوچکوف، رئیس کا.گ.ب تشکیل شد.ساعت ۶ صبح روز بعد، رادیو مسکو و خبر گزاری تاس اعلام نمودند که میخائیل گورباچف به دلیل بیماری قادر به انجام وظایف خود نبوده و مطابق قانون اساسی،معاون رئیس جمهور به جای وی اداره امور را به دست گرفته است. در پی آن حالت فوق العاده اعلام شد و به غیر از ۹ روزنامه، بقیه روزنامه ها تعطیل شدند. تانکها خیابانهای مسکو را به کنترل خود درآوردند.یلتسین به عنوان رئیس جمهور روسیه با این کودتا مخالفت کرد و آن را عامل ویرانی روسیه خواند و خواهان بازگشت گورباچف و حمایت مردم در جهت سرکوبی کودتا شد.تزلزل برخی عوامل کودتا، موجب شد تا حمایت از یلتسین بیشتر شود و حتی برخی از سربازها و واحدهای تانک به حمایت از پارلمان روسیه پرداختند.بالاخره این کودتا در ۲۱ اوت شکست خورد و در جریان آن فقط ۳ نفر کشته شدند. نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ همزمان با اجرای سیاست پروسترویکا و گلاسنوست، گورباچف در شوروی با چهره جدیدی در صحنه سیاسی روسیه ظاهر گردید: «وریس یلتسین» دبیر کل سابق حزب کمونیست مسکو.او که در سالهای ۱۹۷۶ دبیر کل حزب کمونیست منطقه سوردلوفسک بود، در آوریل ۱۹۸۵ به مسکو فراخوانده شد و به زودی دبیر اولی حزب کمونیست شهر مسکو را به عهده گرفت.به علت مخالفت با روند کند اصلاحات،گورباچف در سال ۱۹۷۸ از ریاست حزب کمونیست مسکو و عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی کنار گذاشته شد.اما بوریس یلتسین در انتخابات کنگره نمایندگان خلق که در مارس ۱۹۸۹ برگزار شد،با آرای بالایی به پیروزی رسید و بر خلاف تمایل گورباچف در سال ۱۹۹۰ به ریاست پارلمان برگزیده شد.در اولین انتخابات عمومی و آزاد ریاست جمهوری در تاریخ روسیه، که ۱۲ ژوئن ۱۹۹۱ برگزار شد،بوریس یلتسین با کسب ۵۷/۳ درصد آرا در مقابل ۵ رقیب انتخاباتی خود به پیروزی رسید. درست یک ماه بعد وی از عضویت حزب کمونیست کناره گیری کرد و بر محبوبیت خویش در میان مردم افزود.در جریان کودتای ماه اوت مسکو و در غیاب گورباچف، وی رهبری عملیات ضد کودتا را به عهده گرفت و به رهبر بلا منازع روسیه تبدیل شد. پس از کودتایی که عامل فروپاشی شوروی شده بود،جمهوری ها عملا راه استقلال را در پیش گرفتند و یلتسین با حمایت از این جریان موضع خود را محکمتر کرد.در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ گورباچف با استعفا از ریاست جمهوری اتحاد شوروی و اعلام انحلال آن، کاخ کرملین و ادارات دولتی مربوطه را به بوریس یلتسین و دولت روسیه واگذار کرد. دو دوره ریاست جمهوری بوریس یلتسین،فراز و نشیبهای فراوانی را برای مردم روسیه در بر داشه است.ایجاد روند دموکراتیزه کردن کشور،تلاش برای عضویت در خانه واحد اروپایی و همکاری با ناتو،فقر معیشتی مردم، بحران اقتصادی سال ۱۹۹۷،بیماری مدام رییس جمهور، چند نوبت انحلال هیات دولت و نهایتا سپردن امور به نخست وزیر در دسامبر ۱۹۹۹ و ترک قدرت از وبژگیهای دوران حکومت بوریس یلتسین است. «ولادیمیر پوتین» از این تاریخ تا ماه مارس سال ۲۰۰۰ همزمان نخست وزیر و رهبری دولت را به عهده داشت و از آن پس رسما به عنوان رییس جمهور کشور کار خود را آغاز کرد.وی اقدامات گسترده ای را برای تجدید ساختار حکومت،جلوگیری از روند واگرایی مناطق و مرکز و همچنین تحکیم ساختار سیاسی دولت آغاز کرده است.
0 notes
Photo

پروژههای “کیسون” ایرانی در بلاروس سرعت گرفت به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری بلتا، این مسائل در دیدار آناتولی کالینین، معاون نخست وزیر بلاروس و محمد رضا انصاری رئیس هیئت مدیره شرکت کیسون مطرح شد. کیسون یک شرکت مطرح ایرانی فعال در زمینه مهندسی عمران است. این شرکت پروژه های مهمی را در ایران و خارج از کشور اجرا کرده است. این شرکت ایرانی در بلاروس مشغول اجرای تعدادی از پروژه های مهم سرمایه گذاری است. این پروژه ها شامل ساخت یک مجتمع چند منظوره شامل هتل و مراکز تجاری به نام مگنت مینسک است که در نزدیکی کتابخانه ملی بلاروس واقع است. همچنین شرکت کیسون در حال ساخت قطب تدارکات و حمل و نقل پریلسی در منطقه آزاد اقتصادی مینسک است. در این دیدار طرفین بر سطح بالای روابط سیاسی و اقتصادی بین ایران و بلاروس و علاقمندی متقابل برای ادامه و گسترش همکاری های جامع میان دو کشور تاکید کردند. رئیس شرکت ایرانی کیسون گزارشی در مورد وضعیت اجرای این پروژه ها و دیگر اقدامات به منظور کمک به تکمیل این پروژه ها به معاون نخست وزیر بلاروس ارائه داد. طرفین توافق کردند که تلاش های شرکت کیسون برای اجرای پروژه های سرمایه گذاری در بلاروس سرعت بگیرد. این شرکت ایرانی یک طرح کاری مفصل را تهیه و آن را به شورای وزرای دولت بلاروس ارائه خواهد کرد. قرار است اجرای این طرح کاری مفصل در ماه جولای آغاز شود. دو طرف همچنین آمادگی خود برای همکاری های سودمند دوجانبه بیشتر و پیشبرد روابط دو جانبه را اعلام کردند. یک منبع آگاه گفت، دولت بلاروس به دقت این موضوعات را زیر نظر دارد. انتهای پیام/184 Let's block ads! (Why?)
0 notes