افزایش حافظه با میوه
افزایش حافظه با میوه
افزایش حافظه با میوه زردآلو:
زردآلو بهترین خوراک اعصاب است. توصیه میشود کسانی که اهل مطالعه و تفکر هستند از این میوه استفاده کنند
این میوه بیشتر از سایر میوهها حاوی ویتامین A است و همین امر باعث تقویت بینایی چشم ها میشود
طول عمر سلولها را زیاد کرده و توانایی فعالیت را افزایش میدهد؛ در نتیجه موجب افزایش طول عمر میگرد
زردآلو برای ورزشکاران، اشخاص کمخون، افراد خسته و کسانی که از شدت کار…
View On WordPress
0 notes
انشا درمورد پاییز (موضوع پاییز) ✍️
انشا درمورد پاییز (موضوع پاییز) ✍️
پاییز، فصل هزار رنگ
فصل پاییز از دیر باز برای ایرانیان اهمیت ویژه ای داشته است و نیاکان ما شروع این فصل را جشن می گرفته اند. میتراکانا یا مهرگان جشنی است که با شروع پاییز برپا می شده و آغاز سال نو در زمان هخامنشیان بوده است.
امروزه نیز در مناطقی از ایران از این سنت کهن به نام “نوروز وِرز” یاد می کنند. همچنین در تقویم محلی پامیر نخستین روز پاییز با نام نوروز ” تیرَهماه ” می گویند.
آغاز پاییز به عنوان آغاز سال نو زراعی همچنان در میان کشاورزان رایج است.
علت نام گذاری ماه اول پاییز به نام مهر هم به این علت بوده که شروع پاییز، شروع سال نو در ایران باستان بوده است.
پاییز یکی از زیباترین فصل های سال است که شیفتگان زیادی دارد. قدم زدن در خیابان های پر از برگ های رنگارنگ پاییزی و دیدن مناظر زیبای شهر برای اکثر ما لذت بخش و خاطره ساز است.
شاعران، نقاشان و عکاسان نهایت استفاده و لذت را از این فصل می برند. عکاسان با دوربین هایشان و نقاشان با بوم هایشان مناظر بی نظیر پاییزی شهر و روستاها را بر روی کاغذ و بوم ثبت می کنند و شاعران شعرهای عاشقانه در این فصل می سرایند.
جاده ای زیبا در فصل پاییز
پاییز چه زیباست
مهتاب زده تاج سر کاج
پاشویه پر از برگ خزان دیده ی زرد است
بر زیر لب هره کشیدند خدایان
یک سایه باریک
هشتی شده تاریک
رنگ از رخ مهتاب پریده
بر گونه ی ماه، ابر اگر پنجه کشیده
دامان خودش نیز دریده
آرام دود باد درون رگ نودان
با شور زند نی لبک آرام
تا سرو دلاران برقصد (قسمتی از یک شعر بلند – نصرت رحمانی)
******
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانی ست.
ور جز، اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هر چه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.
پادشاه فصل ها ، پائیز ..(مهدی اخوان ثالث)
animal-in-fall
******
آن بلوط کهن آنجا بنگر
نیم پاییزی و نیمیش بهار
مثل این است که جادوی خزان
تا کمر گاهش
با زحمت
رفته
ست و از آنجا دیگر
نتوانسته بالا برود ( شفیعی کدکنی)
پاییز همیشه یاد آور روزهای اول مدرسه است.
دلهره ی نشستن در کلاس جدید و پیدا کردن دوستان جدید.
این رویداد برای کودکانی که سال اول تحصیلی خود را پیش رو دارند تجربه ی کاملا نویی است، از همین رو تلاش می شود تا یک روز خوب و خاطره انگیز را تجربه کنند.
نوستالژی این فصل شال گردن ها، دستکش ها و کلاه های بافته شده ی مادر بزرگ ها برای نوه هاست. رسم نانوشته ای که سال ها در میان خانواده های ایرانی مرسوم بوده اما متاسفانه امروزه کم رنگ تر شده است.
ensha-dar-morede-paeiz
انشا درباره توصیف زیبایی ها، میوه ها و طبیعت پاییزی در روستا
پاییز با باران، برگ های رنگارنگ و میوه های بی نظیرش می آید. انگار پاییز لباس رنگارنگی به روستاها می بخشد که آن را زیباتر از قبل نشان می دهد.
در روزهای پاییزی تک تک برگ ها آرام آرام با وزش هر نسیم پاییزی روی زمین می افتد و زمین باغ ها و روستاها را به فرشی تبدیل می کند که نظیرش را جای دیگر نمی توان دید، فرشی بافته شده از برگ های رنگارنگ پاییزی.
روستائیان روزهای سرد پاییزی را با گرمای لذت بخش پیچیده در خانه های شان به لحظه های دلپذیری تبدیل می کنند، و از پنجره هایشان به مناظر بکری خیره می شوند که در شهرها نمی توان یافت.
پاییز فصل استراحتی است برای روستائیان کشاورز، آن ها شب ها دور هم جمع می شوند و برای شب نشینی به خانه ی یکدیگر می روند زیرا این فصل فرصتی است برای کارهایی که در بهار و تابستان نمی توان انجام داد.
روزهای بارانی، جاده های خاکی روستاها را به جاده های گِلی تبدیل می کند که رفت و آمد در آن را مشکل می کند اما مردمان روستاها به آن عادت دارند و باران برکتی است از سوی خداوند برای مزارع شان تا در بهار سرسبزتر و باغ هایشان که پر بارتر باشند.
انار، پرتقال، کیوی، نارنگی، سیب، گلابی و خرمالوی خوش طعم زیبایی پاییز را چند برابر کرده است. انار با دانه های سرخش که نشانه ی عشق و میوه ی بهشتی است در این فصل زیبا می رسد.
درخت خرمالو با برگ های رنگانگ و خرمالوهای نارنجی رنگش در این فصل بسیار دیدنی است و درمانی است برای بیماری های فصل پاییز.
سبدهای پر از میوه های پاییزی که در میوه فروشی هاست بسیار وسوسه انگیز است تا حتی مقدار کمی از آن را بخریم و به خانه ببریم و کنار عزیزانمان لذت خوردن آن ها را تجربه کنیم.
منبع : سایت www.coca.ir
عکس-پروفایل-پاییزی-دخنر غمگین
موضوع انشاء : درباره پاییز و زیبایی هایش....
پاییز فصل زیبایی است که سه ماه مهر، آبان و آذر دارد
در پاییز ما به مدرسه می رویم و مدرسه ها باز می شود، همه بچه ها شاد و خوشحال هستند و در حیاط مدرسه بازی می کنند
در پاییز برگ درختان می ریزد و باد و باران زیاد است.
من فصل پاییز را خیلی دوست دارم چون با شروع مدرسه دوباره دوستانم رو می بینم و خیلی خوشحال می شوم.
در پاییز رنگ برگ های درختان قرمز، زرد و نارنجی است که کم کم باد آنها را از شاخه ها می کند.
در پاییز دوباره کتاب و لباس های نو می پوشیم و این خیلی خوب است اما من امسال کیف نخریدم چون کیفم نو بود، به جای آن پولش را به جشن عاطفه ها دادم تا دانش اموزانی که کیف ندارند بتوانند برای خودشان کیف بخرند و خوشحال شوند.
بیشتر میوه های پاییزی سیب و انار است که من خیلی انار دوست دارم مامانم می گوید این میوه ها میوه های بهشتی هستند و خواص زیادی دارند.
پدرم هم می گوید پاییز زیبا ترین فصل هاست و در پاییز درختان آماده خواب زمستانی می شوند تا برای بهار نیرومند شوند و دوباره گل و میوه بدهند.
روزهای پاییز کمی سرد است که باید مواظب خودمان باشیم تا سرما نخوریم.
معلممان می گوید که در پاییز پرنده ها به جاهای گرم تر مهاجرت می کنند تا برای بهار دوباره برگردند
امسال مدرسه ما نو شده بود و دیوارهای آن رارنگ کرده بودند و تخته سیاه و نیمکت ها تازه بودند و ما خیلی خوشحال شدیم.
انشا درباره فصل پاییز برای پایه سوم و چهارم |
منبع : سایت فتوکده
aks-paiz-8 عکس پاییزی برگهای زرد
یک انشای دیگر درباره پاییز
به نام خداوند رنگین کمان
تمام فصل های خدا زیبا هستند و هر کدام زیباییهای مخصوص خود را دارند؛ اما پاییز بسیار زیبا و دوستداشتنی است. آری پاییز حال و هوای دیگری دارد .و این تغییر فصلها چه رازهای پنهانی دارند که باید کلاس نقاشی طبیعت پرشورتر از ، سالها به آن اندیشید .پاییز فصل هزار رنگ است .در پاییز ، ساعتها که نه همیشه برگزارمیشود و میتوانی برگهای رنگارنگ و زیبای درختان را ببینی، رنگهای زرد، قهوه ای و سرخ و نارنجی .. برگهایی که در روی درختان زیر نور خورشید مانند رنگین کمان زیبایی میدرخشند و با نسیم ملایمی از درختان جدا می شوند و چرخ زنان و آرام روی زمین میافتند .و چه لذتی دارد هنگامی که روی این برگها راه می روی و صدای خش خش آنها که نه، صدای آواز دلنشین آنها را میشنوی. آن وقت دوست داری با پاهای برهنه روی آنها راه بروی تا پاییز را بهتر حس کنی و لذت ببری و به خدا بابت آفریدن این همه زیبایی آفرین بگویی! . تَر کند ، پاییز ماه نم نم باران است تا زمین تشنهای که سه ماه منتظر آب بوده، لبهای ترک خوردهاش را با باران : بجز زیباییهایی که میبینیم شاهد تغییر طبیعت هم هستیم مثلاً ، در پاییز، این فصلِ شگفت انگیز *در این فصل زاویهی نور خورشید هم تغییر میکند و بیشتر وارد خانهها میشود تا دل اهل خانه را به زندگی گرمتر کند. *در پاییز روزها هر روز کوتاهتر از دیروز میشوند و به جای آن شبها بلندتر می شوند و همه تلاش میکنند زودتر به خانه برسند تا به تاریکی بر نخورند .خانوادهها مدت بیشتری با هم هستند، دورهمی های فامیلی و رفت وآمدها رونق میگیرند و دلها به هم بیشتر نزدیک میشود. *در این فصل پرندگان به هوای گرمسیری مهاجرت میکنند و میتوانی پرواز دسته جمعی آنها را در آسمان نظاره کنی!
*در پاییز میوه های جدیدی می رسند که مانند خود پاییز رنگارنگ و دوست داشتنی هستند، میوه هایی مانند انار صد دانه یاقوت، خرمالو، نارنگی و پرتقال و... *در فصل پاییز هرچند درختان برگهایشان میریزد و منتظر میمانند تا در بهار لباس نو بپوشند، اما آدمها مجبورند کم کم لباسهای گرم و نرم خود را از کمدها و بقچهها بیرون بیاورند و بپوشند تا سرما نخورند. *در پاییز کشاورزها زمینهای خود را شخم میزنند تا دوباره کشت و کار خود را با توکل بر خدا آغاز میکنند تا باز هم بوی نان تازه گندم در سر سفره های مردم به مشام برسد .آنها هر روز نگاهشان به آسمان است و منتظر باران رحمت الهی هستند. ماه شکوفایی دانایی است .ماه ، اما پاییز فصل مهر و مهربانی هم هست .اولین ماه پاییز، ماه مهر نام دارد .ماه مهر شادی و شکفتن مدرسههایی است که باز هم هیاهوی دانش آموزان در آن طنین انداز میشود .ماه از خواب بیدار شدن تابستانی میز و نیمکت و تخته های سیاه و سفید مدرسه است .ماهی که شکوفه های کوچک و دوست داشتنی برای اولین بار پا به مدرسه میگذراند تا درس مهر و مهربانی و درس زندگانی بیاموزند. . بهار دانش و علم آموزی است .ماه زندگی دوباره است .ماه نظم و انظباط و منظم شدن خواب بچههاست ، ماه مهر ماه صف های منظم صبحگاه و گوش دادن به صدای دلنشین قرآن صبحگاهی است. مهر ماه مداد و دفتر و کتاب تازه است که قرار است با دانش آموزان تا رسیدن به قله های دانش همراه شوند. ماه دیدن دوباره دوستان همکلاسیها بعد از سه ماه تعطیلی است .ماه تلاش و علم و آموزی است . وقتی که مهر می آید باز هم معلمهای دلسوز و صبور را راهی مدرسه ها میکند تا دوباره با مهربانی گلهای ایران زمین را به باغ دانایی ببرند و آنها را از چشمه های علم و دانش سیراب سازند. مهرتان بهاری باد!
***********************************
برگ های متنوع رنگی رنگی در پاییز
***********************************
انشاء دوم در موضوع فصل پاییز
وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم٬ و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم٬ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.
هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد٬وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ٬ اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند٬مناظر زیبایی به وجود می آید.
پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ٬ فصل لیمو شیرین و نارنگی٬
وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است٬توی خیابان خیلی ها را میبینیم که لوله بخاری خریده اند و به طرف خانه در حال حرکت اند.
من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم٬دوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم ٬ و با هم صحبت کنیم و لبوی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است ٬ اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است٬که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ٬ فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.
در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد٬آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند٬ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپري کنند و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد.
در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر نتیجه انشاء را مینویسم٬
فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.
***********************************
عروس و داماد خوشبخت بر روی برگ های پاییزی
***********************************
انشاء سوم در موضوع فصل پاییز
پاییز فصلی است که در آن برگ های درختان به زردی می گرایند ؛ اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای می شوند. پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان می ریزند و در زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش می کنند.
پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی می کند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را می کند. به دقت و حوصله دست به کار آراستن می شود؛ آراستن درخت ها ، شهر ها ، باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها ؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.
پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش می خوانند
همان فصلی که می توانی در آن ساعت ها از پنجره ی اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی. پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس می کنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ی تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می بارند، و تو سریع تر می روی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد.
پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست _همان برگ های خرامان_ که این بار هوس می کنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ ها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه می دارد.
همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند ، خبر های خوش ، خبر هایی که هیچ وقت نمی رسند وتو باز هم آنها را بر می داری و فوت می کنی و با نگاهت تعقیبشان می کنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.
آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش می نشیند در چشم و خیال من ... ومن از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه را ، همه را خوب خوب می دانم؛ دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام .
***********************************
رنگ های زرشکی عجیب برگ پاییزی
***********************************
انشاء چهارم در موضوع فصل پاییز
پاییزی دیگر از راه رسید
پاییزی با همه ابرهای تیره اش که کشیده می شود روی آبی آسمان در بیشتر روزها شاید
پاییزی پر از باران هایی که یادت می آورند هزاران خاطره ایی را که نباید یا شاید هم می بارند که یادت بیاورند تمامشان را ...
من اما نمی دانم چرا این فصل بی نظیر دلم را با خودش نمی برد
چرا انتظارش را نمی کشم هیچ وقت
چرا آمدنش دلم را تیره می کند
چرا این فصل پر از تحول حتی با تمام رنگ های برگ هایش هم نمی تواند دلم را با خودش ببرد
نمی دانم چرا دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم
نمی دانم ...
نمی دانم چرا صدای خش خش برگ ها زیباترین موسیقی این روزهای من نمی شود
آری پاییز که می آید خورشید از من رو برمی گرداند
گرمایش دیگر نوازشگر صورتم نیست
چشم هایم سبزی برگ های درختان را هر روز بهانه می گیرند
آغوشم درختان خفته را نمی خواهد
پاییز انگار می آید تا بسراید دلتنگی را
پاییز انگار می آید تا تمام شادمانی ها و آرزوهای لحظه سال تحویلت را با باران هایش بشوید و تحویل بادهای پاییزیش دهد
پاییز انگار می آید تا ...
پاییز که می آمد اما یک چیز مسلم بود
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات ...
پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و ...
پاییز که بر زبانت جاری می شود دل مخاطبت ضعف می رود برای حال و هوایش
اصلا بدون آن که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییزی خیس خواهد شد
و غم غریبی بر دلش خواهد نشست.
برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو می توانی صدای خش خش برگ ها را به وضوح بشنوی
شاید نام پاییز را که بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه می زند بر بی رنگی شیشه، بر چتر هایی که دو عاشق زیر آن ها پناه گرفته اند.
بر موهای شاعری که می خواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد.
نام پاییز را که بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف می کشند.
نام پاییز را که بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سال ها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند .
فصلی دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه می زند.
و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد.
آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش می کنیم.
که آن چه را که باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود.
اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند
پاییز را باید نفس کشید
پاییز را باید لمس کرد
پاییز ...
آه......
پاییز که می آمد یک چیز مسلم بود
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات ...
***********************************
beautiful-autumn-scenery جاده استثنایی پاییزی
***********************************
انشاء پنجم در موضوع فصل پاییز
گر تو بيني پاييز زيبا سرسري غم بخور،زيرا كه خيري نبري آيينه جمال است اين فصل خزان
بي تامل از فصل ثالث مگذري فصل خزان در نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتي شاعران نيز براي نمايش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاييز ياد مي نمايند.ليكن اين فصل،فصل زيبايي است.فصل ريزش نعمت هاي آسماني مي باشد و همان قطرات ريز باران است كه به تهذيب زمين مي پردازد.نمايان شدن قوس قزح پس از باران نيز جلوه اي از جمال اين فصل مي باشد. كلمه برگ ريزان تنها مختص پاييز است.بدين معنا كه در اين سه ماه درختان خود را مي تكانند و برگ هاي زرد و سرخ خود را رها كرده و بر دامان زمين به امانت مي گذارند وشاخه هاي خشك شان نيز برهنه وار منتظر مي مانند تا در فصل ديگر الماس هاي آسماني در ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخه هاي آنان قرار گيرند. اين فصل را بانام خش خش نيز مي شناسيم. همان گونه كه پا بر روي خاك هاي ترك برداشته قدم مي گذارد و آهنگ زيبا مي سازد صداي خش خش برگ ها نيز همين احساس را در دل ما مي نهد.اين صدا پس از شني��ن به ماوراي درون ما مي رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا مي كشاند. پاييز را مي توان فصل مهاجرت قلم داد كرد .بدين معنا كه پرندگان در اين فصل از كاشانه خود رهايي جسته و در كرانه هاي آسمان به جست و خيز مي پردازند تا لانه مناسب پيدا كنند. نظاره بر حركات پرندگان در آسمان پاييز احساسي وصف ناشدني در دل ايجاد مي نمايد.نكته اصلي اين است كه پاييز در مقابل اين همه زيبايي كه در اختيار ما مي گذارد از ما چيزي نمي خواهد جز اين كه به تفكر بنشينيم و به خدا نزديك شويم.
منبع : سایت www.ncee2013.ir
انشا در مورد پاییز
انشایی جدید درمورد پاییز
پاییز همیشه به خش خش برگ های خشک شده اش در پیاده رو در زیر پای عاشقان و غروب دل انگیزش با ان خورشید قرمز که سرخی اش فلک را پوشانده معروف است.همان فصلی که دران درختان هرکدام به یک رنگ و نگار زینت داده شده که گویی خداوند اینبار رنگین کمانش را لابه لای درختان نگارده واینگونه عظمت و نقاشی بی نظیر و بی مانندش را به رخ همگان می کشد.پاییز فصل رسیدن میوه های بهشتی یعنی سیب سرخ که حتی حضرت حوا هم نتوانست از لذت شیرین و نفس گیرش چشم پوشی کند و انار شیرین و یاقوتی که روح ادمی را جلا می دهد.
پاییز است و باران های گاه و بی گاهش و غرش ابرها ونورانی شدن اسمان و زوزه و هوهوی باد در میان درختان سربه فلک کشیده که برگ ها را به رقصی زیبا و چشم گیر وا می دارد.
پاییز با شروع مدارس همراه است که باخود صدای خنده و بازی کودکان در کوچه ها و خیابان و شور حال عجیبی را به دنبال دارد درفصل پاییز روزها کوتاه و شب ها طولانی تراست که و به همین علت اول مهر هرسال ساعت را یک ساعت به عقب میبرند و این فرصت مناسبی است که ما از طولانی بودن شب استفاده کنیم و ساعت بیشتری را در کنار خانواده باشیم و لحظات به یادماندنی بیشتری را ثبت کنیم و حتی می توانیم به درس و مطالعه ی بیشتری بپردازیم.
در ایران باستان در شانزده مهر جشن مهرگان برگزار می شد که جشنی اسطوره ای و باستانی است که به شادی و پایکوبی برای برداشت محصولات خود به انجام می رسید و چه خوب می شد که ما به فرهنگ و اسطوره ی باستان خود همیشه افتخار کنیم .
همیشه گفته اند پاییز و غروب غم انگیزش . اما من می گویم پاییز و اوج زیباییش
سایت خبرمی و برگ های خوشگل پاییزی
بک انشا درمورد فصل پاییز
پاییز اوج جلوهی زیبایی خداست. پاییز فصل رنگهای زرد و نارنجی و قرمز و سبز و… است. این فصل، رنگین کمان فصلهاست. پاییز با همهی شکوه و ابهتش برای ما یادآور شروع مدرسه است. مدرسه همیشه برایم اوج عشق دوستانم است.
مدرسهای که بسیاری از لحضات آن هرگز تکرارنشدنی است. گاهی در پاییز در حیاط مدرسه قدم میزدم و برگهای زیبای آن در زیر پایم خش خش صدا میداد، چقدر این صدا برایم دلانگیز و آرامش بخش بود.
گاهی هم در بارانهای نمنم پاییز به حیاط خانه میرفتم و از بوی خاک لذّت میبردم. پاییز فصلایی است که شبها در آن طولانیتر و روزها کوتاهتر است. شبها همیشه از پنجره خانه نظارگر ماه و ستارگان در شبهای طولانی پاییز میشدم. این فصل همیشه با بارانهای نمناکش برایم زیباییاش دوچندان میشود. پاییز فصل میوههای خشمزهایی چون نارنگی و انگور است، من میوههای پاییزی را دوست دارم و از خوردن آنها نهایت لذّت را میبرم. یکی دیگر از این میوهها سیب است میوهای که آن را بهشتی میدانند.
پاییز شامل سه ماه به نامهای مهر، آبان و آذراست. مهر ما را به یاد محبت و عشق میاندازد. آبان یادآور شکوه وتقدس آب است، آب مایه حیات که زندگی آدمیان وابسته به آن است و آذر که معنی آتش را میدهد. آتش یکی دیگر از عناصر مهم و نجات بخش بشر است.
پاییز یکی دیگر از فصلهای پروردگار جهانیان است و اهمیت آن همیشه باید در اولویت باشد. در اول پاییز ساعتها را یک ساعت به عقب میبرند و شبها طولانیتر میشود. پاییز فصل بارانهای زیبایی است که آدمی را پر از احساس لطیف میکند، احساسی که تکرار شدنی نیست.
منبع :
وب سایت www.tahghighestan.ir
مه غلیط در پاییز عکس زیبا
www.khabarme.ir
وب سایت خبرمی
انشا شماره یک درمورد پاییز
بیچاره پاییز ... دستش نمک ندارد...
این همه باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم ...
تقصیر خودش است ؛
بلد نیست مثل " بهار" خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد ...
سیاست " تابستان " را هم ندارد
که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند
بیچاره .....
بخت و اقبال " زمستان " هم نصیبش نشده
که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد !
او " پاییز " است
رو راست و بخشنده ...
ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای
آدم ها بریزد،
روزی ؛
جایی ؛
لحظه ای ؛ از خوبی هایش یاد میکنند ...
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند ... یکی به این پاییز بگویید
آدم ها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ...
دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی
برگ هایت میگذارند و میگذرند .
تنها یادگاری که برایت میماند " صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست " ..
انشا-در-مورد-پاییز-www.khabarme.ir وب سایت خبرمی
انشا شماره دو درمورد پاییز
وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم.
ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده است.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.
هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد، وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ، اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند، مناظر زیبایی به وجود می آید.
پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ، فصل لیمو شیرین و نارنگی، وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است.
من در فصل پاییزدوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم و با هم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است ، اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ، فصل گردو و شیره انگور نیز هست . در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد، آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپری کنند و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد.
در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر نتیجه انشاء را مینویسم فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.
منبع : وب سایت tahghighestan.ir
پاییز fall autumn خبرمی khabarme.ir
انشای احساسی در مورد پاییز عاشقانه (متن پاییزی ناب)
پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان میریزند و در زیر پای رهگذران بیتفاوت خش خش میکنند. پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی میکند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را میکند. به دقت و حوصله دست به کار آراستن میشود؛ آراستن درختها، شهرها، باغها و زمین به زرد و سرخ و قهوهای برگها؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شرشر باران و به باد که میوزد.
متن پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویاییاش میخوانند همان فصلی که میتوانی در آن ساعتها از پنجره اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی.
پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس میکنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگهاست که به ناز و عشوه تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت میبارند، و تو سریع تر میروی تا زیر برگهایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد. پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگهاست. همان برگهای خرامان که این بار هوس میکنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه میدارد.
همان فصل قاصدکهای شیطون که برایت خبر میآورند، خبرهای خوش، خبرهایی که هیچ وقت نمیرسند وتو باز هم آنها را بر میداری و فوت میکنی و با نگاهت تعقیبشان میکنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند. آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش مینشیند در چشم و خیال من …
و من از ورای سفیدی دیوارهای اتاقم همه را، همه را خوب خوب میدانم؛ دیگر جادههای پاییز را از حفظ شدهام.
autumn_forest_trees همه عکس ها از سایت گوگل
انشای توصیفی در مورد پادشاه فصل ها
فصل پاییز چو آغاز شود
همه جا مدرسهها باز شود
چون که پاییز به پایان آید
فصل زیبای زمستان آید
چون زمستان گذرد عید شود
فصل تابیدن خورشید شود
پاییز فصل قشنگی است. در پاییز برگ درختان زرد میشود. در روز اول پاییز كه اول مهر ماه است ما به مدرسه میرویم و همکلاسیهای خود را میبینیم. پاییز فصل تلاش بیشتر دانشآموزان است. در پاییز روزها کوتاهتر و شبها بلندتر میشود. از میوههای پاییز انار و نارنگی است. در پاییز برگ درختان میریزد و هنگامی که ما بر روی آنها راه میرویم صدای خشخش میدهند.
در پاییز هوا سرد میشود و اگر مراقب نباشیم سرما میخوریم. در پاییز باد میوزد و باران میبارد. ماههای پاییز مهر، آبان و آذر هستند.
پاییز فصلی است که در آن برگهای درختان به زردی میگرایند اما بعضی از برگها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوهای میشوند.
بسیاری از میوهها در فصل پاییز میرسند. اناره ساوه، خربزه، سیب، پرتقال، به، سنجد و... در فصل پاییز بسیاری از پرندگان به مناطق گرمسیر مهاجرت میکنند.
در فصل پاییز کشاورزان زمینها را شخم زده و در آن محصولاتی مانند گندم و جو میکارند. در فصل پاییز روزها کوتاهتر میشود و شبها طولانی میگردد.
by google images khabarme.ir
انشای داستانی در مورد فصل پاییز
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
خداوندا امروز نیز همانند دوران دبستانم پاییزت زیباست، آسمانش صاف و خورشیدش خندان است، هوایش لطیف و شبهایش دلپذیر است. در آن دوران شبهای پاییز مینشستم و قصه خواندم و با ذهن خیال پرداز خود صحنههای داستان را در جلو چشم خود مجسم میساختم و دنیای درونم را پر از شیرینی و زیبایی میساختم.
خداوندا خداوندا ای خداوند پیامبران و برگزیدگان و ای خداوند ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب! رویم از خجلت زرد است اما هرگز این زردی رویم را با زردی پاییز تشبیه نمیکنم که پاییز زیباست و آن فصل خداست و زردی آن از فضل خداست که زردی پاییز پختگی و کمال است و زردی پاییز جلوه دیگری از جمال است. راستی در پاییز بود غروب سرد یکی از روزهای سرد پاییز که دهقان فداکار همان ریزعلی خواجوی لباسش را کند و آتش زد و جان مسافران را نجات داد ریزعلی هنوز زنده است خداوند نگهدارش باشد ریزعلی لباسش را دوست داشت اما کند چون خطر بزرگی در پیش بود راستی وقت آن نرسیده که من و تو نیز لباسها را بکنیم و آتش بزنیم و رهاگردیم؟ لباسهای تعلق را میگویم و تعلق غیر از داشتن است و میتوان دارا بود اما تعلق نداشت و میشود ندار بود اما تعلق داشت. لباسهای اسارت را میگویم زمین قیطریه و اختیاریه و بطلانیه و ظلمانیه و پوچلانیه و… را میگویم. برجهای دوقلو و سه قلو وچهارقلو و… راستی زاییدن چندقلوها چقدر سخت است پس چگونه میشود از آنها دل کند!
تازه گرم نوشتن شده بودم دوستم از راه رسید و نگاهی به نوشته ام انداخت و قاه قاه خندید و گفت دوره قطار و ریزعلی گذشته است و دوره چاق و چلههاست و دوره فضاپیماهاست و آن جنابان را که میگویی هرگز نه وقت این را دارند که این چرندیات را بخوانند و بالفرض هم بخوانند وقعی به آن نخواهند گذاشت.
گفتم نمیدانم شاید حق با تو باشد اما ذهن خیالباف من میگوید جوجه را آخر پاییز میشمارند و بعدش چله سختی در راه است. اما عزیزم تازه گرم نوشتن بودم سردم کردی من نیز به تلافی چای داغی برات میریزم تا لبت بسوزد تا درگرماگرم نوشتنم لبت را بدوزی و از اسب اندیشه پایینم نکشی.
راستی پاییز زیبا فصل قشنگم شاید دوباره با تو حرف بزنم چون سینه ام هنوز خیلی پر است و تا آن روز به صاحبت میسپارم.
a girl with a leaf in orange autumn fall
انشای ادبی در مورد فصل زیبای پاییز
گر تو بینی پاییز زیبا سرسری
غم بخور، زیرا كه خیری نبری
آیینه جمال است این فصل خزان
بی تامل از فصل ثالث مگذری
فصل خزان در نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتی شاعران نیز برای نمایش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاییز یاد مینمایند. لیكن این فصل،فصل زیبایی است. فصل ریزش نعمتهای آسمانی میباشد و همان قطرات ریز باران است كه به تهذیب زمین میپردازد. نمایان شدن قوس قزح پس از باران نیز جلوه ای از جمال این فصل میباشد. كلمه برگ ریزان تنها مختص پاییز است. بدین معنا كه در این سه ماه درختان خود را میتكانند و برگهای زرد و سرخ خود را رها كرده و بر دامان زمین به امانت میگذارند و شاخههای خشك شان نیز برهنهوار منتظر میمانند تا در فصل دیگر الماسهای آسمانی در ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخههای آنان قرار گیرند.
این فصل را با نام خشخش نیز میشناسیم. همان گونه كه پا بر روی خاكهای ترك برداشته قدم میگذارد و آهنگ زیبا میسازد صدای خش خش برگها نیز همین احساس را در دل ما مینهد. این صدا پس از شنیدن به ماورای درون ما میرود و روح ما را تا آسمانها به بالا میكشاند. پاییز را میتوان فصل مهاجرت قلم داد كرد. بدین معنا كه پرندگان در این فصل از كاشانه خود رهایی جسته و در كرانههای آسمان به جست و خیز میپردازند تا لانه مناسب پیدا كنند. نظاره بر حركات پرندگان در آسمان پاییز احساسی وصف ناشدنی در دل ایجاد مینماید.
نكته اصلی این است كه پاییز در مقابل این همه زیبایی كه در اختیار ما میگذارد از ما چیزی نمیخواهد جز این كه به تفكر بنشینیم و به خدا نزدیك شویم.
سلام پاییز انشایی زیبا در مورد فصل زیبای پاییز
10 انشا در مورد زیبایی های پاییز از سایت talab.org
بنام خدا
موضوع انشاء اول: درباره پاییز
پاییز فصل زیبایی است که سه ماه مهر، آبان و آذر دارد ؛ در پاییز ما به مدرسه میرویم و مدرسه ها باز میشود، همه ی بچه ها شاد و خوشحال هستند ودر حیاط مدرسه بازی میکنند.
در پاییز برگ درختان می ریزد و باد و باران زیاد است. من فصل پاییز را خیلی دوست دارم چون با شروع مدرسه دوباره دوستانم رو میبینم و خیلی خوشحال میشوم.
در پاییز رنگ برگ های درختان قرمز، زرد و نارنجی است که کم کم باد آن ها را از شاخه ها میکند. در پاییز دوباره کتاب و ��باس های نو میپوشیم و این خیلی خوب است اما من امسال کیف نخریدم چون کیفم نو بود، بجای ان پولش رابه جشن عاطفه ها دادم تا دانش اموزانی که کیف ندارند بتوانند برای خودشان کیف بخرند و خوشحال شوند.
بیشتر میوه های پاییزی سیب و انار است که من خیلی انار دوست دارم مامانم میگوید این میوه ها میوه های بهشتی هستند و خواص زیادی دارند. پدرم هم میگوید پاییز زیبا ترین فصل هاست ودر پاییز درختان آماده خواب زمستانی میشوند تا برای بهار قدرتمند شوند و دوباره گل و میوه بدهند.
روزهای پاییز کمی سرد است که باید مواظب خودمان باشیم تا سرما نخوریم. معلممان میگوید که در پاییز پرنده ها به جاهای گرم تر مهاجرت میکنند تا برای بهار دوباره برگردند
امسال مدرسه ما نو شده بودو دیوارهای ان رارنگ کرده بودند و تخته سیاه و نیمکت ها تازه بودند و ما خیلی خوشحال شدیم.
پاییز فصل عشاق است برگ های پاییزی میمیرند
انشا دوم با موضوع پاییز
بنام خدا
موضوع : انشاء درباره پاییز
وقتی دست نوازش باد بر لابه لای گیسوان دشت و شاخه های درختان جاریست، یعنی پاییز در راه است
وقتی صدای خش خش برگ های رنگارنگ زیر پای عابران به گوش میرسد. یعنی پاییز در راه است
وقتی چک چک باران پاییزی به شیشه های پنجره مینوازد. یعنی پاییز در راه است، فصل آغاز مهر و مهربانی که با حال و هوای درس و کتاب شروع میشود
انشای سوم در مورد پاییز
پاییز پادشاه فصل هاست
این فصل، اعجاز رنگ ها و جادوی باد و بارانی دلنواز میباشد. ما دانش آموزان با شنیدن نام پاییز نخستین چیزی که به ذهنمان خطور میکند مدرسه و بوی مهر، کتاب و درس خواهد بودو این موجب میشود که از زیبایی های دیگر پاییز غافل شوییم
اما انچه مسلم است این است که پاییز فصل اصلی ما دانش آموزان است که با مهر آغاز و با 13 آبان به اوج میرسد و با آذر ختم میگردد. آری آبان ماه روز دانش آموز و روز غرش کوچک مردان بزرگی چون فهمیده. و فهمیده هایي است که با نثار جان خویش عشق آفریدند
پاییز فصل به اوج رسیدن و فصل غروب ذلت است فصل با امید، روییدنی دوباره …گاه پاییز را فصل عشاق میدانند و از غروبش شعرها مینویسند و گاه به نادرست پاییز را فصلی دلتنگی میدانند، در حالیکه واقعیت به اینگونه نیست حتی غروب پاییز هم بسیار زیبا است
غروبی دیدنی که پهنه آسمان نیلی، زیبایی خورشیدش رابه تماشا مینشیند و با رنگ های خود رنگ های موزون خورشید را درهم می آمیزد و زیبایی بی مانندی رابه نمایش میگذارد.
اوج زیبایی فصلی هزار رنگ که باران با صدای باد ترانه ای شکیل سمفونی را برپا میکند وبا یاقوت های انار سرخش قصه رابه شور وا می دارد ودر جامی بلورین دان میکند تا پذیرای تک تک مهمانهایش باشد.
ودر پایان باید گفت پاییز شاهکار خداوندی است که هنرمندی زیبا آفرین است و توانایی اش بی حریف است و بی مثال.
زرد زرد قناری در جاده پاییزی زیباترین جاده جهان
انشا چهارم مقدمه انشا پاییز
انشای خودرا شروع می کنم بانام خدای زیباییها
فصل پاییز یعنی مهر، آبان و آذر، فصلی رنگارنگ و زیبا، فصلی باحال و هوای درس و مدرسه همراه است.
در پاییز هوا کمکم سرد و با تغییر ساعت روزها کوتاه تر میشود. در پاییز برگ درختان کم کم میریزند و مدارس باز میشود. در پاییز کار رفتگرها سخت میشود باید برگ هایي که روی زمین ریخته است را جمع کنند. در پاییز هیچکس منتظر آمدن فصل زمستان نیست و وقتی که فصل زمستان میآید همه ی منتظر هستند که زود تر عید نوروز شود.
در پاییز جهت تابش آفتاب تغییر میکند و نور وارد خانه میشود. در فصل پاییز، هوای سوزان تابستان کول و بار سفر را بسته و جای خود رابه نسیم خنک پاییزی میدهد.
فصل زیبا پاییز یک حال و هوای تازه ای دارد از طرفی بادی های خنک پاییزی دسته دسته برگ های رنگارنگ را حرکت داده و از طرف دیگر صدای ریزش برگها یک حس و حال تازه ای به ما میدهد. دراین فصل سال میوه های پاییزی خوشمزه؛ انار و پرتقال و خرمالو و سیب سرخ طعم جدید به زندگی ما میدهد.
فصل پاییز همانند دیگر فصل های سال از خلقت زیبایی های پروردگار ماست. پس بکوشیم دراین فصل زیبا و دل انگیز برای رسیدن به اهداف خود تلاش و همت کنیم و با کمک کردن به یک دیگر سریع به اهداف خود برسیم.
سگ خندان خوشحال با زبان آویزان در پاییز
انشا پنجم در مورد پاییز و نتیجه گیری
انشای توصیف فصل پاییز
عاشق فصل پاییزم. از میوه های فصل پاییز، انار و پرتقال و نارنگی گرفته تا ریزش برگهای زرد و راه رفتن روی آن ها و گوش كردن به سمفونی خرش خرش كردن برگها زیر پاهایم. چه لذتی میبرم.
همیشه از اول مهر خوشم می آمد. بوی كتاب نو، روپوش جدید و كلاس جدید، حس رشد و شكوفایی را برایم زنده می كند. بیشتر ذوق و شوق شروع سال تحصیلی جدید و خرید لوازم التحریر و كیف و كتاب مدرسه را دارم .
وقتی بوی پاییز را از اواخر شهریورماه حس می كنم شروع می كنم به تغییر دكوراسیون خانه و آماده شدن برای پذیرایی از یک فصل پرفعالیت. فصلی كه باید قدر روزهای كوتاهش را دانست .
آخ چه حالی میدهد در شب های بلندش كناری بخاری یا کرسی بنشینی ودر حالیكه به صدای شرشر باران گوش می دهي یه كاسه پر از دانه های انار رابا نمك میل کنی.
انشا درباره پاییز | 10 انشا ادبی و تحقیقی زیبا درمورد فصل پاییز
سگ خوشکل حرف گوش کن با برگی در دهان
انشا ششم در مورد پاییز
انشا ادبی جدید در مورد فصل پاییز
برگ های زرین و رقصان درخت، کم کم خودرا بر دامن دنباله دار بادهای پاییزی می سپارند. گاهی هم زیر باران عاشقانه ي این فصل، خیس میشوند. پاییز، رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگ و بویی از جنس قدم زدن با صمیمی ترین دوستت، خوردن چای داغ در سرمای تازه از راه رسیده و خیس شدن زیر باران.
فصل پاییز برای هر شخصی شکل خاص خودش را دارد؛عده ای بوی ماه مدرسه را استشمام میکنند و آماده ي رفتن به مدرسه میشوند، عده ای هم سرشار از ذوق تدریس و علم آموزی، عده ای هم دلتنگ میشوند و عده ای دلشاد ؛ و عده ای دیگر هم مشغول تسبیح آفریدگار هنرمند و توانا.
برگ های ریزان پاییز برای عده ای درس زندگی میشود و برای عده ای هم اسباب شادی و فرح. پاییز درس های بزرگی به انسان میدهد؛ درس هایي از گذر زمان و ایام گرانبهای عمر . گویی یادآور بهار سبزی میشود که زمستانی سپید در پیش دارد.
از پاییز باید درس گرفت؛ از تک تک لحظاتش. از صدای رعد و برقی که انگار میخواهد از خواب غفلت بیدارت کند، تا صدای شرشر قطره هایي که از دلِ تنگِ آسمان بر زمین می ریزد، تا بدانی زندگی جریان دارد…
صدای خش خش برگی که از درخت افتاده و جانش را زیر قدم هایمان تسلیم کرده، صدای بی رمَقیست که با زبان بی زبانی میـــخواهد بگوید که روزی بهترین جایگاه را داشته است.
پاییز را حس کنیم نه این که از ان عبور کنیم …
عطسه های پاییزی نوشته عاشقانه پاییزی
انشا هفتم در مورد خاطرات پاییز
انشا ادبی و توصیفی در مورد پاییز
وقتی پاییز میشود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم٬ و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم٬ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم نخستین درس را میدهد و نخستین تکلیف رابه ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شب ها یک ساعت بلند تر میشوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند دراین موقع روز غار غار کنند.
هیچکس فصل پاییز را جدی نمیگیرد٬وقتی پاییز میشود هیچکس انتظار زمستان را نمیکشد ٬ اما وقتی زمستان میآید همه ی منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند٬مناظر زیبایی به وجود میآید. پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر میکند و وارد خانه میشود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ٬ فصل لیمو شیرین و نارنگی٬ وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباس های زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است٬توی خیابان خیلی ها را می بینیم که لوله بخاری خریده اند و بطرف خانه در حال حرکت اند.
من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم٬دوست دارم درکنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم ٬ و باهم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شبنشینی خیلی خوب است ٬ اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم آسان از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا طبق معمول ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است٬که بارانهای پاییزی ان را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ٬ فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.
دراین فصل گندم ها جوانه می زنند و زمین های کشاورزی که در ان گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد٬آدم فکر میکند انها از سرما یخ میزنند٬ولی این اتفاق نمی افتد و آن ها سالم میمانند ودر سال بعد خوشه های گندم می دهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده ودر دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید مینشینند و همراه باد پاییزی تکان می خورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید دراین فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا انها آسان تر بتوانند فصل سرما را سپري کنند و با فرا رسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباس های گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد. در این جا انشایم را به اتمام می رسانم ودر آخر نتیجه انشاء را می نویسم٬ فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده میکند.
انشا درباره پاییز | 10 انشا ادبی و تحقیقی زیبا درمورد فصل پاییز
زیباترین جاده پاییزی جهان با انبوه برگ ها
انشا هشتم در مورد پاییز و برگ ریزان زیبا پاییزی
انشاء در موضوع فصل پاییز
پاییز فصلی است که در ان برگ های درختان به زردی می گرایند ؛ اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای میشوند. پاییز همان فصلی است که در ان برگ درختان می ریزند ودر زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش میکنند.
پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی میکند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم ان است که پاییز کار خودش را میکند. به دقت و حوصله دست بکار آراستن میشود؛ آراستن درخت ها ؛ شهر ها ؛ باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها ؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.
پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش میخوانند همان فصلی که میتوانی در ان ساعت ها از پنجره ي اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی. پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس میکنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ي تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می ��ارند، و تو سریعتر میروی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد.
پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست _همان برگ های خرامان_ که اینبار هوس میکنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ ها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه ی عرضه می دارد. همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند ؛ خبر های خوش ؛ خبر هایي که هیچوقت نمیرسند وتو بازهم انها را بر می داری و فوت میکنی و با نگاهت تعقیبشان می کني تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.
آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش مینشیند در چشم و خیال من … ومن از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه ی را ؛ همه ی را خوب خوب میدانم؛ دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام .
خودرویی در جاده پاییزی پربرگ زیبا و آرامش مطلق
انشا نهم در مورد تحقیق در مورد پاییز
انشاء فصل پاییز
پاییزی دیگر از راه رسید پاییزی با همه ی ابرهای تیره اش که کشیده میشود روی آبی آسمان در بیشتر روزها شاید پاییزی پر از باران هایي که یادت می آورند هزاران خاطره ایی راکه نباید یا شاید هم می بارند که یادت بیاورند تمامشان را …
من اما نمیدانم چرا این فصل بی نظیر دلم رابا خودش نمیبرد ؛ چرا انتظارش را نمیکشم هیچوقت ؛ چرا آمدنش دلم را تیره میکند؛ چرا این فصل پر از تحول حتی با تمام رنگ های برگ هایش هم نمیتواند دلم رابا خودش ببرد ؛ نمیدانم چرا دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم
نمیدانم …
نمیدانم چرا صدای خش خش برگ ها زیباترین موسیقی این روزهای من نمیشود ؛ آری پاییز که میآید خورشید از من رو برمی گرداند ؛ گرمایش دیگر نوازشگر صورتم نیست ؛ چشم هایم سبزی برگ های درختان را هرروز بهانه میگیرند ؛ آغوشم درختان خفته را نمیخواهد ؛ پاییز انگار میآید تا بسراید دلتنگی را ؛ پاییز انگار میآید تا تمام شادمانی ها و آرزوهای لحظه سال تحویلت رابا باران هایش بشوید و تحویل بادهای پاییزیش دهد
پاییز انگار میآید تا …پاییز که می آمد اما یک چیز مسلم بود ؛ و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات …
پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و …پاییز که بر زبانت جاری میشود دل مخاطبت ضعف میرود برای حال و هوایش ؛ اصلا بدون ان که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییزی خیس خواهد شد و غم غریبی بر دلش خواهد نشست ؛ برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو میتوانی صدای خش خش برگ ها رابه وضوح بشنوی ؛ شاید نام پاییز راکه بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه میزند بر بی رنگی شیشه، بر چتر هایي که دو عاشق زیر ان ها پناه گرفته اند
بر مو های شاعری که میـــخواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد ؛ نام پاییز راکه بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف میکشند ؛ نام پاییز راکه بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سالها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند ؛ فصلی دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه میزند و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد.
آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش میکنیم که ان چه راکه باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند
پاییز را باید نفس کشید؛ پاییز را باید لمس کرد
پاییز …
آه
پاییز که می آمد یک چیز مسلم بودو من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات …
عشاق در پاییز عشق را قسمت می کنند
انشا دهم در مورد پاییز عاشقانه و احساسی
انشاء خاص فصل پاییز
گر تو بيني پاييز زيبا سرسري غم بخور،زيرا كه خيري نبري آيينه جمال است اين فصل خزان بي تامل از فصل ثالث مگذري فصل خزان در نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتي شاعران نيز براي نمايش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاييز ياد مي نمايند.ليكن اين فصل،فصل زيبايي است.
فصل ريزش نعمت های آسماني مي باشد و همان قطرات ريز باران است كه به تهذيب زمين مي پردازد.
نمايان شدن قوس قزح پس از باران نيز جلوه ای از جمال اين فصل مي باشد. كلمه برگ ريزان تنها مختص پاييز است.
بدين معنا كه دراين سه ماه درختان خودرا مي تكانند و برگ های زرد و سرخ خودرا رها كرده و بر دامان زمين به امانت مي گذارند وشاخه های خشك شان نيز لخت وار منتظر مي مانند تا در فصل ديگر الماس های آسماني در ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخه های آنان قرار گيرند.
اين فصل را بانام خش خش نيز مي شناسيم. همان گونه كه پا بر روي خاك های ترك برداشته قدم مي گذارد و موزیک زيبا مي سازد صداي خش خش برگ ها نيز همين احساس را در دل ما مي نهد.اين صدا پس از شنيدن به ماوراي درون ما مي رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا مي كشاند.
پاييز را مي توان فصل مهاجرت قلم داد كرد .بدين معنا كه پرندگان دراين فصل از كاشانه خود رهايي جسته ودر كرانه های آسمان به جست و خيز مي پردازند تا لانه مناسب پيدا كنند.
نظاره بر حركات پرندگان در آسمان پاييز احساسي وصف ناشدني در دل ايجاد مي نمايد.نكته اصلي اين است كه پاييز در مقابل اين همه ی زيبايي كه در اختيار ما مي گذارد از ما چيزي نمي خواهد جز اين كه به تفكر بنشينيم و به خدا نزديك شويم
منبع این 10 انشا پاییزی : سایت talab.org
مه و ابر بر سر درختان کوه در فصل زیبای پاییز والپیپر خبرمی
۱۲ انشا ادبی و توصیفی در مورد فصل پاییز برای پایه های مختلف
انشا در مورد پاییز شماره یک
موضوع انشا : من فصل پاییز را دوست دارم ( متن ادبی کودگانه در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :کودکان
مقدمه :
به نام خداوند مهربانی که این ه��ه زیبایی برای آفریده است ، انشای خود را آغاز میکنم .
متن انشا:
من خیلی فصل پاییز را دوست دارم .
هم چون مدرسه ها در پاییز شروع میشوند و دوباره دوستانم را میبینم و با آنها بازی میکنم و شروع به درس خواندن و تلاش برای ساختن آینده خود میکنم . البته شاید بعضی ها از شروع شدن مدرسه خوشحال نشوند و دلشان بخواند همیشه بازی کنند و در خانه استراحت کنند. ولی بعد از مدتی حوصله شان سر میرود و دوست دارند دوباره به مدرسه بیایند و دوستان و معلمان مهربان را ببینند.
متن ادبی پاییز به زبان کودکانه
یک دلیل دیگر هم که من پاییز را خیلی دوست داریم این است که فصل پاییز خیلی زبیا است . همه برگ ها که در بهار و تابستان سبز بوده اند به رنگ های زرد و نارنجی و قرمز و قهوه ای در میایند و انگار همه جا رنگارنگ و زیبا و چشم نواز میشود. وقتی به پارک میرویم هر درختی به یک رنگ در آمده است و همه جا بخصوص جنگل ها و پارک ها خیلی قشنگ شده است .
انشا در مورد پاییز به زبان کودکان
در پاییز خرمالو ها میرسد و لیمو شیرین و پرتقال و انار به بازار می آید . بعضی وقتی ها مادرم انار ها را دان میکند و به آنها گلپر و نمک میزند و در کاسه های کوچک میریزد و به ما میدهد که من خیلی خوشم می آید. در پاییز لبو فروش ها در روی گاری های قدیمی لبو های شیرین و قرمز میپزند و به ما می فروشند من گاهی با دوست هایم از آنها لبو داغ میرخر مو در راه رفتن به خانه با هم میخوریم که خیلی کیف دارد .
انشا پاییزی به زبان ساده
من به خاطر باران هم خیلی پاییز را دوست دارم ، چون عاشق باران هستم و روزهای بارانی دوست دارم زیر باران بروم و بازی کنم . البته باید مراقتب باشیم در زیر باران سرما نخوریم . ولی حتی اگر سرما بخوریم ماردمان برای ما سوپ خوشمزه و شلغمی میپزد . ما کنار بخاری می خوابیم تا خوب شویم . تازه پاییز خیلی هوا خوب است نه خیلی گرم است نه خیلی سرد به خاطر همین میتوانیم به راحتی در خیابان و حیات و پارک بازی کنیم و تا خسته شویم .
نتیجه گیری
پاییز خیلی خوبی ها و قشنگی ها و خوراکی های خوشمزه دارد ، که من آنها را خیلی دوست دارم و همیشه دوست دارم زودتر پاییز شود .
من در فصل پاییز خدا را به خاطر این همه قشنگ و زیبایی که برای ما آفریده است شکر میکنم . این بود انشای من .
انشا در مورد پاییز با مقدمه بدنه و نتیجه
اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان عاشق شده است و گریه کرده
انشا در مورد پاییز شماره دو
موضوع انشا : پاییز زیبا و دوست داشتنی ( متن ادبی در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
با نام خداوند هستی بخش زیبایی آفرین انشایم را در مورد پاییز آغاز میکنم .
متن انشا:
چطور میتوان پاییز را دوست نداشت ؟؟
با این این همه مهر و زیبایی و زلالی که این فصل مظلوم و مهربان دارد.
انگار خود پاییز هم عاشق است . ، عاشق ما !
مگر نه چه دلیلی داشت در برابر سرما مقاومت کند و برای ما بهشتی از رنگ های شگفت انگیز بسازد.
که هر چه نگاه کنی سر نشوی از دیدن زیبایی هایش !
انشا و متن ادبی درباره پاییز
پاییز فصل سرد و گرمی در کنار هم است ،
سردی هوا در کنار گرمی رنگ های برگ ها ( زرد و نارنجی و قرمز.. )
مگر میتوان پاییز را دوست نداشت ،
فصل قدم زدن روی برگی های خشک با آن نغمه دل انگیز خش خسش کردن زیر برگ ها .
مگر میتوان پاییز را دوست نداشت ن، تنها به این گناه که سرد است ؟!!سرما که علاجش یک بسته قرص سرماخورگی است و سوپ های پر مهر مادرم که انگار تک تک اجزایش طعم عشق میدهند.
اصلا من پاییز را دوست دارک که سرما بخورم !!!
بعد مادرم بیاید دست بگذارد روی پیشانی ام
و برایم شلغم درست کند و با غرغر تکه تکه در دهانم بگذارد .
اصلا من پایی را دوست دارم که برویم زیر بارن بستنی بخورم !!
که شال گردن های رنگی ام را از چمدان بیرون بیاورن و آن رو دور گردنم ببندازم و همه پارک های شهر را با قدم بزنم ، یخ کنم و لی خسته نشوم !
بعد برگردم خانه و دستانم را با چای گرمی که مادرم دم کرده گرم کنم .
پاییز سرد است اما به مهربانی های ما گرم میشود.
و من عاشق مهربانی پاییزم .
سگ خسته تنبل خوابیده بر روی برگ های پاییزی
انشا در مورد پاییز شماره سه
موضوع انشا : پاییز را دوست دارم ( متن ادبی در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
عشق بی دلیل است … محتاج استدلال نیست … دل دلیل و برهان وجود عشق است و من بی هیچ بهانه ای عاشق پاییزم
متن انشا:
پاییز را دوست دارم…
بخاطر غریب و بی صدا آمدنش
بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش
بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش
بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش
بخاطر رفتن و رفتن… و خیس شدن زیر باران های پاییزی
بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها
بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش
بخاطر شب های سرد و طولانی اش
بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام
بخاطر بغض های سنگین انتظار
بخاطر اشک های بی صدایم
بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام
بخاطر غریبانه و بی صدا رفتنش
پاییز را دوست دارم، بخاطر خود پاییز
نتیجه گیری :
بدون دلیل دوست داشته باش ، عاشق شو وچون پاییز رنگارنگ و رها زندگی کن .
حس و حال فوق العاده هوای روستایی گاو ها و روستاییان در پاییز زونوزاق_باغلاریب
انشا در مورد پاییز شماره چهار
موضوع انشا : چرا پاییز ار دوست دارم
برای پایه تحصیلی :پنجم – ششم – هفتم – هشتم – نهم
مقدمه :
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها . راستش را بخواهید از زمانی که یادم می آید پاییز فصل مورد علاقه من بوده است شاید یه این خاطر که خودم در فصل پاییز به دنیا آمده ام . اما این موضوع دلایل دیگری هم دارد . امروز میخوام در این انشا به شما بگویم چرا عاشق فصل پاییز هستم.
متن انشا :
فصل پاییز برای من یک فصل جادویی است . همه چیز از آب و هوا گرفته تا رنگ ها برای من زیبا و خیره کننده هستند . با این که همه مناظر و زیبایی ها هر سال و هر سال تکرار میشوند ولی برای من تازگی دارند و انگار هر سال با دیدن زیبایی ها و رنگارنگی فصل پاییز دوباره جادو میشوم .
اما قبل از هر چیز پاییز برای من حسی از بندگی خداوند دارد خداوندی که در بهار همه جا را سبز و تازه و درخشان میکند در تابستان پر از گرما و نور و انواع میوه ها می نماید و در پاییز درختان را خشک میکند . اما نه یک خشک شدن ترسناک و سرد و زشت. برعکس خداوند زیبایی آفرین حتی فصل خشک شدن و خواب زمستانی زمین را نیز به بهترین و قشنگ ترین صورت رنگ آمیزی میکند و در نهایت در زمستان با پوشاندن زمین با برف پاک و سفید هنر نمایی اش را به اتمام میرساند.
به این خاطر است که پاییز حس میکنم به خدا نزدیک ترم و دیدن برگ های رنگارنگ و باران حسی از سپاس گذاری و شکر نعمت را گاهی در هیاهوی زمانه فراموش میکنم در من زنده میکند.
همه چیز فصل پاییز برای من زیبا و دوست داشتنی است از جمله میوه های خاص و شگفت انگیزش … چه کسی باور میکند وقتی همه درخت ها کم کم به خواب زمستانی میروند و درختان خشک شده و برگ هایشان را زمین هدیه میکنند . طبیعت بتوانید این میوه های درخشان و خوشمزه را به ما هدیه کند. میوه هایی مثل انار، خرمالو ، پرتغال ، لیمو شیرین و نارنگی های آبدار… من عاشق انار و خرمالو های رسیده هستم. انقدر که دوست دارم همه سال خرمال بخورم و پرتغال ها را با آن رنگ نارنجی زیبایشان در دست بگیرم و از ته دل بو کنم و به خودم بگویم چه کسی گفته میوه های خوشمزه فقط متعلق به بهار و تابستان هستند؟
نتیجه گیری :
همه این موارد از زیبایی های طبیعت هوای خنک و لطیف ، باران دوست داشتنی و میوه های خوشمزه باعث میشود من عاشق فصل پاییز باشم و خداوند را بابت این زیبایی شگفت انگیز شکر کنم. خداوند مهربان دوستت دارم.
سگ خوشحال دیوانه در برگ های پاییزی غلط می زند
انشا در مورد پاییز شماره پنج
موضوع انشا : پاییز فصل نزدیک شدن به خدا (متن توصیفی- ادبی و اعتقادی در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
دلم چون برگهای زرد پاییزی پر از درد است
صدای خش خش برگها…
به همراه تپیدنهای قلبم می شود آغاز و…
متن انشا:
فصل خزان در نزد کائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتی شاعران نیز برای نمایش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاییز یاد می نمایند.
لیکن این فصل،فصل زیبایی است.
فصل ریزش نعمت های آسمانی می باشد و همان قطرات ریز باران است که به تهذیب زمین می پردازد.
نمایان شدن قوس قزح پس از باران نیز جلوه ای از جمال این فصل می باشد. کلمه برگ ریزان تنها مختص پاییز است.
بدین معنا که در این سه ماه درختان خود را می تکانند و برگ های زرد و سرخ خود را رها کرده
و بر دامان زمین به امانت می گذارند وشاخه های خشک شان نیز برهنه وار منتظر می مانند
تا در فصل دیگر الماس های آسمانی در ماتم کمبود مکان نمانند و بر شاخه های آنان قرار گیرند.
این فصل را بانام خش خش نیز می شناسیم. همان گونه که پا بر روی خاک های ترک برداشته قدم می گذارد
و آهنگ زیبا می سازد صدای خش خش برگ ها نیز همین احساس را در دل ما می نهد.
این صدا پس از شنیدن به ماورای درون ما می رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا می کشاند.
پاییز را می توان فصل مهاجرت قلم داد کرد .
بدین معنا که پرندگان در این فصل از کاشانه خود رهایی جسته و در کرانه های آسمان به جست و خیز می پردازند تا لانه مناسب پیدا کنند.
نظاره بر حرکات پرندگان در آسمان پاییز احساسی وصف ناشدنی در دل ایجاد می نماید.
نتیجه گیری :
نکته اصلی در مورد پاییز این است که پاییز در مقابل این همه زیبایی که در اختیار ما می گذارد از ما چیزی نمی خواهد جز این که به تفکر بنشینیم و به خدا نزدیک شویم . به تعبیر زیبای حافظ
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن.
انشا در مورد پاییز کلاس هفتم
جوانان خوشحال در حال بازی با برگ های رنگی
انشا در مورد پاییز شماره شش
موضوع انشا : فصل پاییز را توصیف کنید (متن توصیفی- توضیحی در مورد پاییز و ویژگی هایش به زبان ساده)
برای پایه تحصیلی :کودکان
مقدمه :
انشای خود را به جای مقدمه با این شعر زیبا در مورد پاییز زیبا آغاز میکنم .
شاخه هایت پر از کلاغ شدند*ای چنار قشنگ پاییزی
عکس خود را ببین در آیینه*واقعا که شگفت انگیزی
وقت تاریک و روشنای غروب*از کلاغان خسته سرشاری
توی فصلی که فصل بی برگیست*برگ دادی دوباره انگاری
می نشینم دوباره در ایوان*خسته و سرد و خواب آلودم
خوب می شد کلاغ من هم از*برگ های کلاغی ات بودم
متن انشا:
پاییز فصل قشنگی است. در پاییز برگ درختان زرد میشود.
در روز اول پاییز که اول مهر ماه است ما به مدرسه میرویم و همکلاسیهای خود را میبینیم.
پاییز فصل تلاش بیشتر دانشآموزان است. در پاییز روزها کوتاهتر و شبها بلندتر میشود. از میوههای پاییز انار و نارنگی است.
در پاییز برگ درختان میریزد و هنگامی که ما بر روی آنها راه میرویم صدای خشخش میدهند.
در پاییز هوا سرد میشود و اگر مراقب نباشیم سرما میخوریم. در پاییز باد میوزد و باران میبارد. ماههای پاییز مهر، آبان و آذر هستند.
انشا در مورد پاییز
پاییز فصلی است که در آن برگهای درختان به زردی میگرایند اما بعضی از برگها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوهای میشوند.
بسیاری از میوهها در فصل پاییز میرسند. اناره ساوه، خربزه، سیب، پرتقال، به، سنجد و…
در فصل پاییز بسیاری از پرندگان به مناطق گرمسیر مهاجرت میکنند.
در فصل پاییز کشاورزان زمینها را شخم زده و در آن محصولاتی مانند گندم و جو میکارند.
در فصل پاییز روزها کوتاهتر میشود و شبها طولانی میگردد.
نتیجه گیری :
همه فصل های خدا زیبا هستند و هر کدام زیبایی های خود را دارند پاییز هم فصل بسیار زیبایی و دوست داشتنی است .
انشا در مورد پاییز به زبان ساده برای بچه ها
زیباترین منظره پاییز در جهان | صنئلی کنار دریاچه و آب زیبا با منظره پاییزShafer-in-Fall
انشا در مورد پاییز شماره هفت
موضوع انشا : فصل پاییز چه خوب های و بدی هایی دارد ؟
(متن توصیفی- توضیحی در مورد پاییز خوبی ها و بدی های آن/ در فصل پاییز ما باید چه کار هایی انجام دهیم ؟)
برای پایه تحصیلی :کودکان
مقدمه :
به نام آنکه هست کننده و نیست کننده ماست! انشا کوتاه خود در مورد فصل پاییز را آغاز میکنم .
متن انشا:
فصل فصل پاییز است
و هوا دارن سرد میشوند گویا فصل سرد زمستان نزدیک شده است.
برگها رو به زردی شده و مانند گلهای که در فصل بهار از درختان به زمین پروازکنان حرکت میکند،
به سوی زمین میپرد و این بار این درختان دیگر جز شاخه خشک و ساقه چیزی دیگری در آن نخواهد ماند.
درختانیکه قبلا ً دارای برگهای سبز بودند، شاخچه های گل که دارای شگوفه های زیبا بودند و طبیعت را با خود آراسته نموده بودند.
ماه قبل طبیعت را همه سبزه پوشانیده بودند و هر طرف را که چشم می انداختیم، لذت خاصی داشت؛
اما اکنون دیگر آن لذت ها باقی نمانده،
بل زردی علفها، گیاهان، درختان، سردی هوا، کم شدن زمان نورانی طبیعت
و افزایش مدت زمان تاریکی ( کوتاه شدن روز ) همه جاگزین آن خوبیهای فصل بهاری شده
که همه آن خوبی ها را از طبیعت گرفته اند.
این فصل پاییزی برای ما درس میدهد که لباسهای گرم خودرا بدوزیم و یا آنرا از بازار خریداری نماییم
تا در فصل سردتر از این ( زمستان ) که به دنبال پاییز آمدنی است بتوانیم خودرا از سرما حفاظت نماییم.
این فصل مارا وا میدارد که هیزم های زمستانی را آماده سازیم که در روزهای برفباری با سوختاندن آن خانه مارا گرم سازد.
نتیجه گیری :
بیایید ای هموطنان که درسهای این فصل را بیاموزیم
و به سخنان آن گوش دهیم و مواد لازمه که برای فصل زمستان نیاز است آماده سازیم
تا بتوانیم از سرمای بیش از حد آن خودرا حفاظت کنیم.
انشا در مورد پاییز پایه هفتم
قدم زنان در پاییز برگی به کف کفشش پسبیده
انشا در مورد پاییز شماره هشت
موضوع انشا : مقایسه پاییز با دیگر فصل ها (متن ادبی با کنایه و استعاره در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
متن انشا:
این همه ی باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان رابه او میزنند.
خودمانیم …
تقصیر خودش است ؛
بلد نیست مثل ” بهار” خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد …
سیاست ” تابستان ” را هم ندارد
که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند
بیچاره …..
بخت و اقبال ” زمستان ” هم نصیبش نشده
که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه ی خواهان داشته باشد !
او ” پاییز ” است
رو راست و بخشنده …
ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای
آدم ها بریزد،
روزی ؛
جایی ؛
لحظه ای ؛ از خوبی هایش یاد میکنند …
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش رابه پای محبتش نمیگذارند … یکی به این پاییز بگویید
آدم ها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای …
دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی
برگ هایت می گذراند و میگذرند .
تنها یادگاری که برایت میماند ” صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست ” ..
انشا جدید در مورد پاییز
پیشنهاد-سفر-در-پاییز گاهی برگها قرمز می شوند و خون گریه می کنند در مه
انشا در مورد پاییز شماره نه
موضوع انشا : مقایسه پاییز با دیگر فصل ها (متن ادبی با کنایه و استعاره در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
پاییز سرد و غمگین را با همه زیبایی های اسرار آمیزش انتظار نمیکشم ، من عاشق نورم و گرما …
ای پاییز زیبا پر از خاطرات دلتنگی من انتظار آمدنت را نخواهم کشید….
متن انشا:
پاییز بار دیگر از راه رسید
پاییز با همه ابرهای تیره اش که کشیده می شود روی آبی آسمان در بیشتر روزها شاید
پاییز پر از باران هایی که یادت می آورند هزاران خاطره ایی را که نباید یا شاید هم می بارند که یادت بیاورند تمامشان را …
من اما نمی دانم چرا این فصل بی نظیر دلم را با خودش نمی برد
چرا انتظارش را نمی کشم هیچ وقت
چرا آمدنش دلم را تیره می کند
چرا این فصل پاییز پر از تحول حتی با تمام رنگ های برگ هایش هم نمی تواند دلم را با خودش ببرد
نمی دانم چرا دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم
نمی دانم …
انشا در مورد پاییز
نمی دانم چرا صدای خش خش برگ ها زیباترین موسیقی این روزهای من نمی شود
آری پاییز که می آید خورشید از من رو بر می گرداند
گرمایش دیگر نوازشگر صورتم نیست
چشم هایم سبزی برگ های درختان را هر روز بهانه می گیرند
آغوشم درختان خفته را نمی خواهد
پاییز انگار می آید تا بسراید دلتنگی را
پاییز انگار می آید تا تمام شادمانی ها و آرزوهای لحظه سال تحویلت را با باران هایش بشوید
و تحویل بادهای پاییزیش دهد
پاییز انگار می آید تا …
پاییز که می آمد اما یک چیز مسلم بود
نوشتن انشایی درباره پاییز
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات …
پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و …
پاییز که بر زبانت جاری می شود دل مخاطبت ضعف می رود برای حال و هوایش
اصلا بدون آن که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییز خیس خواهد شد
و غم غریبی بر دلش خواهد نشست
برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو می توانی صدای خش خش برگ ها را به وضوح بشنوی
شاید نام پاییز را که بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه می زند بر بی رنگی شیشه،
بر چتر هایی که دو عاشق زیر آن ها پناه گرفته اند
بر موهای شاعری که می خواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد
نام پاییز را که بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف می کشند
نام پاییز را که بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سال ها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند
فصل پاییز فصل دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه می زند
و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد
آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش می کنیم
که آن چه را که باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود
اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند
پاییز را باید نفس کشید
پاییز را باید لمس کرد
پاییز …
آه.....
پاییز که می آمد یک چیز مسلم بود
نوشتن انشا در مورد پاییز
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات…
که می آمد یک چیز مسلم بود
نوشتن انشا در مورد پاییز
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات…
انشا در مورد پاییز هفتم صفحه ۲۰
بچخ خردسالی خوشحال و سرمست در میان برگ ها
انشا در مورد پاییز شماره ده
موضوع انشا : شما در فصل پاییز چه کار هایی انجام میدهید ؟
(متن توصیفی در مورد پاییز/فصل پاییز چه ویژگی هایی دارد ؟ / در مورد میوه ها و خوراکی های فصل پاییز بگویید .)
برای پایه تحصیلی :کودکان -به زبان ساده
مقدمه :
این شعر پاییزی را به جای مقدمه به شما تقدیم میکنم
تو کوچههای سرد پاییز *** قدمزدن چه حالی میده
حال و هوای سردِ غم رو ***بههمزدن چه حالی میده
تو کوچههای سرد پاییز *** با برگ و باد، میآم و میرم
دیگه بهم گیر میده کوچه *** دلم میخواد! میآم و میرم
تو کوچههای سرد پاییز *** کنار آتیشِ تو گرمم
تو قوم و خویش آفتابی! *** چهقد خوشم، پیش تو گرمم
تو کوچهها سری به اشک و*** به غم زدن چه حالی میده
تو کوچههای سرد پاییز *** قدمزدن چه حالی میده
انشا زیبا در مورد پاییز
وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم٬
و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم٬ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم
وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند
و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.
هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد٬وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ٬
اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
انشا در مورد پاییز
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند٬مناظر زیبایی به وجود می آید.
پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود
و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ٬ فصل لیمو شیرین و نارنگی٬
وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود.
سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است٬توی خیابان خیلی ها را میبینیم که لوله بخاری خریده اند و به طرف خانه در حال حرکت اند.
من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم٬
دوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم ٬
و با هم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است ٬
اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است
و آلودگی تابستان هنوز در هوا است٬که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ٬ فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم
چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.
انشا در مورد پاییز
در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد٬آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند٬
ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند
و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپری کنند
و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و
اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد.
نتیجه گیری:
در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر اینطور نتیجه گیری میکنم :
فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.
انشا درباره پاییز قشنگ
و کسی که تو را دیده باشد پاییزها سختی خواهد داشت
انشا در مورد پاییز شماره یازده
موضوع انشا : پاییز را توصیف کنید ؟ ( متن توصیفی- ادبی زیبا روان و با احساس در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان-ساده
مقدمه :
پاییز ، فرش راهت میکند، دستهای نارنجیاش را ، سرخ و زرد میشود، از شوق ، و اشک میریزد، وقت دیدار ،اگر در دنیایش گام برداری
متن انشا:
پاییز فصلی است که در آن برگ های درختان به زردی می گرایند ؛
اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای می شوند.
پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان می ریزند و در زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش می کنند.
پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛
چه فرقی می کند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را می کند.
به دقت و حوصله دست به کار آراستن می شود؛ آراستن درخت ها ، شهر ها ، باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها ؛
به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.
پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش می خوانند
همان فصلی که می توانی در آن ساعت ها از پنجره ی اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی.
پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس می کنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ی تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می بارند،
و تو سریع تر می روی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد
پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست _همان برگ های خرامان_ که این بار هوس می کنی
کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ ها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه می دارد.
همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند ، خبر های خوش ،
خبر هایی که هیچ وقت نمی رسند وتو باز هم آنها را بر می داری و فوت می کنی
و با نگاهت تعقیبشان می کنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.
آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش می نشیند در چشم و خیال من …
ومن از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه را ، همه را خوب خوب می دانم؛
دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام .
انشا در مورد فصل پاییز با مقدمه و نتیجه گیری
پاییز+چالوس khabarme.ir خبرمی
انشا در مورد پاییز شماره دوازده
موضوع انشا : انشا کوتاه در مورد پاییز
برای پایه تحصیلی :نوجوانان-ساده
گوش کن …
صدای نفس های پاییز را میشنوی ؟
و این زیباترین فصل خدا می آید تا به هزاران حرف و سخن بیاموزد.
بیاموزد که حتی اگر بی نهایت غمگینی میتوانی غم و اندوهت را به برگ درختان آویزان کن که چند روز دیگر میریزند.
حتی اگر دلت پر از خشم و کینه و عصبانیت نسبت به آدم های اطرافت است میتوانی دلت را به باران پاییزی بسپار تا برایت بشوید و پاک و زلال تحویلت دهد.
اگر کسی یا چیزی که دوست داشته ای را از دست داده ای و امیدت برای شروع دوباره زندگی از دست رفته است به پاییز نگاه کن. نگاه کن که چگونه برگ های زیبا و عزیزش را دانه ، دانه به زمین میبخشد و سبک میشود و دوباره در بهار زندگی را با امید از سر میگیرد.
اگر فکر خیلی خسته ای و فکر میکنی دیگر هیچ کار مفیدی از تو ساخته نیست به درختان خرمالوی پاییزی نگاه کن که چگونه حتی وقتی برگ هایش در حال ریختن هستند دست از میوه دادن آن هم میوه های شیرین و آبدار و سرخ و خوشمزه برنمیدارد.
صدای نفس های پاییز می آید.
این فصل زیبا و شگفت انگیز می آید که به ما چیزهایی یاد بدهد.
آری پاییز می آید که بگوید حتی میتوان در سرد ترین روزهای زندگی زیبا و شکوهمند بود . میتوانی همه چیزت را از دست بدهی ولی باز هم شاد و مفید باشی و این که هیچ وقت برای شروع دوباره دیر نیست . و مهم تر این که خداوند را بابت همه نعمت هایی که به تو داده آنقدر که گاهی فراموششان میکنی شکر گزار باش.
چتری در پاییز www.khabarme.ir
Read the full article
0 notes
درکه، طبیعت زیبای شمال پایتخت
معرفی
درکه یکی از مناطق قدیمی شمال شهر تهران، پایتخت ایران است. پناهگاه پلنگچال در کوههای درکه و در مسیر صعود به قله توچال قرار دارد. درکه در نزدیکی محلههای اوین و ولنجک قرار دارد. این محله به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوههای شمالی تهران، ار محلهای مناسب برای پیادهگردی و کوهپیمایی در تهران بهشمار میرود. محله سادات درکه یکی از قدیمیترین محلههای شمیران است. منطقه درکه در شمال غرب شمیران واقع شده . بیشتر اهالی بومی درکه از نسل امامزاده سید محمد والی (ع) میباشد . و تمامی اهالی بومی محل سادات هستند. و معمولاً اسامی خانوادگی مردمان بومی درکه با میر ویا سید شروع میشود. مانند میرعمادی و سیدمفیدی.
محله درکه دارای مسجد جامع، حسینیه، امام زاده، بازارچه است. درکه یک منطقه توریستی و تفریحی است. دارای کوه ،رودخانه، باغ و در مناطق شمالی بیشزار وجود دارد.
درکه از شمال به رشتهکوه توچال، از شرق به اراضی دانشگاه و اوین، از غرب به بازوهای کوه توچال و سعادتآباد و از جنوب به اوین محدود است. قدمت درکه به حدود قرن پنجم هجری (حدود ۸۰۰ سال) برمیگردد و سادات ساکن در آن از نسل «امامزاده سیدمحمد والی» از «علی بن حسین» هستند. کشف سنگهای قبور، تنورهای قدیمی، هاونهای سنگی تراشخورده هنگام خاکبرداری و احداث بنای امامزاده، همچنین جاریبودن چشمۀ آب در شمال بقعۀ متبرکه، مؤید سکنای اولیۀ اهالی درکه در اطراف همین امامزاده است.
دلیل نامگذاری این محل به کلمۀ درچه برمیگردد که بهمعنای درۀ کوچک است. اگرچه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست، برخی آن را مرتبط به نوعی کفش میدانند که برای حرکت در برف در این منظقه استفاده میشده و به زبان اصلی «درگ» نامیده میشده و بعدها در گویش مردم از درگ به درک تغییر یافته است. درکه یکی از محلات ییلاقی قدیمی و زیبای شمیرانات است که در امتداد درۀ مصفایی به همین نام، بهصورت شمالی-جنوبی و در دو طرف مسیر رودخانۀ درکه واقع شده است. درکه در بین طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۲۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۸ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۵۴ دقیقه واقع شده است. همچنین محلۀ ۳۱ منطقۀ دو شهرداری تهران، درکه است که مساحت تقریبی آن ۵۱۲۴۸۰ کیلومتر مربع است.
کوه درکه
محل و مسیر کوهستانی درکه در شمال غرب تهران قرار دارد و آغاز یکی از مسیرهای محبوب کوهپیمایی در تهران است. اینجا یکی از تفریحگاههای مهم و قدیمی تهران است که نباید هیچوقت آن را از نظر دور کنید. درکه درواقع ییلاقی است که در امتداد رودخانۀ درکه ایجاد شده است. آبوهوای خوب و جریانداشتن رودخانۀ درکه در آن باعث شده که این منطقه همیشه طراوت و تازگی خاصی داشته باشد. محلۀ درکه هماکنون شامل خانههای ییلاقی و ویلاهایی است که باعث ایجاد کوچهباغهایی در میان آنها شده است و کوهنوردان باید از این کوچهباغها راه را طی کرده و به مسیر کوهنوردی برسند. حالا اگر علاقه دارید که کوهپیمایی شما کمی با شلوغی همراه باشد، میتوانید در روزهای آخر هفته (پنجشنبه و جمعه) به آن بپردازید. در غیر این صورت روزهای دیگر هفته نیز میتواند مناسب باشد.
وارد خیابان درکه که میشوید، قبل از میدان درکه، از کنار خانۀ معلم، یک مسیر برای کوهپیمایی وجود دارد که کل مسیر تا پای کوه آسفالت است. بعد در بالای میدان نیز راهی برای رسیدن به پای کوه وجود دارد که از میان ده درکه میگذرد. حال اگر به رودخانه علاقه دارید، میتوانید مسیر خود را از کنار رودخانه ادامه دهید و در غیر این صورت مسیر جایگزین در بالای رودخانه است. بعد از پیمودن این مسیرها به یک مسیر واحد خواهید رسید که از آن به بعد راه اصلی کوهپیمایی شروع میشود.
اگر از درکه حدود دو کیلومتر در میان راه پرپیچوخم و زیبای کنار رودخانه بهسمت شمال حرکت کنیم، به یک دوراهی میرسیم. مسیر سمت چپ به جنگل زیبای کارا میرسد و از جنگل میتوانید به قلۀ چینکلاغ، دوشاخ و سیاهسنگها صعود کنید و چنانچه مسیر مستقیم را ادامه دهید، پس از چهار کیلومتر، بعد از گذر از بند گلارنگ آبشار زیبای جوزک، اذغالچال و بند سیاه کرک به پناهگاه پلنگچال میرسید. بعد از پناهگاه میتوانید بهسمت ایستگاه پنج تلهکابین، هفتچشمه، یوردکاظم و… حرکت کنید که آمادگی و تجربۀ شما درخصوص منطقه را میطلبد. مسیر کوهپیمایی درکه در مقایسه با سایر مسیرهای کوهپیمایی شمال تهران سختی کمتری دارد. در مسیر کوهپیمایی، صدای رودخانۀ درکه که در فاصلۀ کمی از مسیر قرار دارد، همراه گوشنواز کوهنوردان است و این خصوصیت را دارد که در هر کجای مسیر، قابلیت اطراق و رفع خستگی در منظرهای زیبا را فراهم کند.
هفتحوض، جنگل و آبشار کارا، آبشار بند ع��دالله، آبشار جوزک، پلنگ جوزک، پلنگچال، اسپیو (آب سپید)، هفتچشمه (هفت طیغانی) و کفو (آب کفدار) معروفترین جلوههای طبیعت زیبا و مترنم درۀ درکه هستند که بر جذابیتهای گردشگری و کوهپیمایی آن افزودهاند. همچنین ارتفاع بلند رشتهکوههای دو طرف درۀ درکه باعث شده که در بیشتر طول روز مسیر اطراف رودخانه سایه باشد که برای تابستان خیلی مناسب است.
در طول مسیر افراد محلی آن منطقه به عرضۀ محصولات آنجا میپردازند که این خود یکی از شاخصههای درکه است. بهعنوان مثال در فصل تابستان گیلاس محلی در آنجا به فروش میرسد و در فصل پاییز شاتوت، ازگیل و خرمالو که خریدن و خوردن آنها خالی از لطف نیست.
در ضمن کافهها نیز آمادۀ پذیرایی از شما کوهپیمایان در وعدههای صبحانه، نهار، عصرانه و شام هستند. البته در این کافهها نباید توقع غذاهای آنچنانی داشته باشید. اساساً مسیر کوهپیمایی درکه، مسیری تفریحی است تا ورزشی و بیشتر مردم با هدف رفتن و رسیدن به یک کافه در دل کوه پا به این دامنه میگذارند؛ اما در طول میتوانید مسیر افرادی را مشاهده کنید که به دور از هیاهوی درون کافهها در کنار آبشارها و چشمهها نشستهاند و از خورد و خوراک شخصی خود استفاده میکنند یا گروه دوستانی را مشاهده میکنید که این روش را انتخاب کردهاند. تقریباً بعد از یک ساعت کوهپیمایی به چشمهای میرسید که دارای آبی گواراست. این چشمه بعد از کافهجویبار قرار دارد و کوهپیمایان برای رفع خستگی و نوشیدن آب به کنار آن میروند. البته در طول مسیر هم کافههایی وجود دارد که میتوانید برای استراحت به آنها هم بروید. در این بین یک کافۀ کوچک مخصوص آبمیوههای طبیعی هم میتوانید مشاهده کنید که نوشیدن آبمیوۀ طبیعی در آن به رفع خستگی شما کمک بسیاری میکند.
پناهگاه پلنگچال
یکی از پناهگاههای کوهنوردی در مسیر صعود به قلۀ توچال واقع در کوهستان البرز در قسمت مشرف بر شهر تهران است. این پناهگاه در ارتفاع ۲۵۵۰متری از سطح دریا قرار دارد و مسیر آن از درکه است. این پناهگاه دارای خوابگاهی به ظرفیت ۷۰ نفر است. مدتزمان حرکت از میدان درکه تا رسیدن به پناهگاه پلنگچال در تابستان، دو تا دو ساعت و نیم است. از میدان درکه تا پناهگاه حدود شش کیلومتر فاصله است.
سرتاسر مسیر تا پناهگاه از داخل درۀ زیبای پلنگچال و از کنار رودخانه میگذرد و یکی از مسیرهای زیبای صعود به ارتفاعات شمال تهران است. از پناهگاه پلنگچال مسیری در جهت شمالشرقی با ۳تا۴ ساعت کوهپیمایی به قلۀ توچال میرسد. از پلنگچال علاوهبر توچال، مسیرهایی به امامزاده داوود، قلۀ شاهنشین و ایستگاه پنجم تلهکابین توچال وجود دارد.
رودخانۀ درکه
در قسمت مشرق درکه رودخانهای است که وسیلۀ آبیاری باغهای درکه است. این رود از دامنههای قلۀ شاهنشین و توچال سرچشمه میگیرد. منشأ اصلی آن هفتچشمه است که درست از پای قلۀ شاهنشین سرچشمه میگیرد و اهالی به آن هفت دقونی میگویند (اصطلاح دقونی شاید بهعلت جوشش آب باشد؛ درهرحال وجه تسمیۀ آن درست معلوم نیست). البته در بین راه چشمهسارهای زیادی وجود دارد که اغلب در تابستان خیلی کمآب یا خشک میشوند. آب این رود در بهار بسیار زیاد است. شیب این نهر خیلی تند است و به همین دلیل در این نهر ماهی و موجودات دیگری دیده نمیشود. طول این رودخانه که از وسط ده درکه گذشته و سپس به اوین میرسد، حدود ۱۵ کیلومتر است. در مسیر آن آبشارهای زیبا و حوضهای طبیعی وجود دارد؛ مانند آبشار بند عبدالله، آبشار کارا و هفتحوض (که هفت حوض طبیعی سنگی است و بسیار جالب و زیباست). از چشمههای معروف که در منشأ این نهر دخالت دارد، چشمۀ کفو است که آب خارجشده از آن به طول یک کیلومتر در اثر کفکردن مانند شیر، سفید است.
جنگل کارا
برخی از کسانی که در مسیر درۀ درکه بهسمت پلنگچال کوهپیمایی میکنند، به جنگل کارا میروند. جنگل کارا بهویژه در روزهای پاییزی زیباست؛ زیرا برگهای درختان آن فرش زیبایی به رنگ زرد و نارنجی و قهوهای پهن کردهاند که قطر آن چند سانتیمتر است. درختان ازگیل وحشی، چشماندازی تماشایی دارند. شاید خیلی از تهرانیها این جنگل کوچک اما زیبا را ندیده باشند. با تدارک یک برنامۀ کوهپیمایی ساده برای روز تعطیل میتوانید خیلی راحت به جنگل کارا بروید.
اگر دوست دارید زیبایی پاییز را ببینید و در تهران زندگی میکنید، با رفتن به درکه نخستین گام را برای دیدار جنگل کارا برداشتهاید.
از میدان درکه حدود ۴۰ دقیقه مسیر پلنگچال را در امتداد رودخانه بالا بروید و از کلبۀ کارا که کاملاً مشخص است، بهسمت چپ تغییر مسیر دهید. در جایی که کلبۀ کارا واقع شده، سمت چپ خود شیب تندی را میبینید که کنارش راه باریکی کوهپیمایان را به گردنهای سنگی میرساند. از آنجا وقتی بهسمت چپ خود نگاه کنید، درهای پردرخت را میبینید. مسیر را در سرازیری که ادامه دهید، به جنگ�� کارا میرسید.
از کلبۀ کارا تا جنگل کارا ۴۰ دقیقه راه است. این درختستان که به جنگل کارا معروف شده، گرداگرد خود کوه دارد و احساس میکنید وارد جنگلی واقعی شدهاید. اواخر بهار و سراسر تابستان شماری از علاقهمندان طبیعت در اینجا چادر میزنند و یکی دو روزی را دور از هیاهوی شهر میگذرانند. اگر در امتداد جویی که در جنگل است بهسمت بالا بروید، به دربند، قلۀ چینکلاغ میرسید. از آنجا تا چینکلاغ راهی نیست. البته در روزهای پاییزی قله خیلی سرد است و اگر قصد دارید پس از توقفی در جنگل کارا به چینکلاغ بروید، باید بدنتان آماده باشد، لباس گرم و کفش مناسب داشته باشید و گروهی صعود کنید.
قلۀ چین کلاغ
چینکلاغ از قلههای جنوبی البرز جنوبی در نزدیکی تهران است. این کوه از شمال به یونجهزار و از غرب به کوههای امامزاده داوود و از شرق به کوههای درکه و از جنوب به منطقۀ سعادتآباد و فرحزاد محدود میشود.
از جاهای دیدنی مسیر صعود به این کوه آبشار دره دیوانه و غار دو سنگ (اگر از طرف درکه صعود کنیم)، سنگنشین و درۀ بهشت و عدن سنگ سعادتآباد (اگر از طرف سعادتآباد صعود کنیم) و رودخانۀ فرحزاد و قهوهخانۀ جادۀ یونجهزار (اگر از طرف یونجهزار صعود کنیم) است. صعود به این قله از طرف یونجهزار برای کوهنوردان تازهکار مشکل است. همچنین در مسیر صعود از سعادتآباد سنگچینی با طرف قلب وجود دارد.
پنج مسیر کوهپیمایی اصلی شمال تهران
دارآباد: این مسیر از دارآباد (انتهای اتوبان امامعلی) آغاز شده و نهایتاً به قلۀ دارآباد میرسد؛
کلکچال: این مسیر از پارک جمشیدیه شروع شده و نهایتاً به قلۀ کلکچال میرسد؛
دربند: این مسیر از میدان دربند شروع شده و نهایتاً به قلۀ توچال ختم میشود؛
توچال: این مسیر از انتهای خیابان ولنجک شروع شده و نهایتاً به قلۀ توچال ختم میشود؛
درکه: این مسیر هم از درکه شروع شده و به ایستگاه پلنگچال میرسد.
جغرافیا
موقعیت دره کوهستانی درکه در شمال غربی تهران و بر روی مخروط افکنه رودخانه درکه مشرف به حصارک و از جنوب به اوین و سعادت آباد و از شمال به ارتفاعات توچال و شاهنشین محدود میباشد. از نظر ارتفاعی بین حداقل ۱۵۹۰ متر در جنوبیترین نقطه و حداکثر ۳۹۴۴ متر توچال و طول دره قریب ۶ کیلومتر است.
با ارتفاع گرفتن در طول مسیر دره، تغییرات محسوس آب و هوایی حاصل میشود. قریب ۵ ماه از سال آب و هوا سرد و یخبندان است و میانگین درجه حرارت در گرمترین ماههای سال از ۲۰ تا ۲۷ درجه تجاوز نمیکند. میانگین نزولات جوی نزدیک به ۵۰۰ میلیمتر در سال میباشد و در ارتفاعات به صورت برف میبارد.
درکه، یک دره شمالی- جنوبی است که از دو طرف با ارتفاعات محصور میباشد . ارتفاعات شرقی مرتفعترین در طول مسیر رودخانه درکه که از ارتفاعات توچال و چشمههای مسیر درکه سرچشمه گرفته از شمال به جنوب در حرکت است. در حاشیه رودخانه در بسیاری از محدودهها پوشش درختان جنگلی وجود دارد. یک جاده باریک کوهستانی، تنها مسیر ارتباطی به ارتفاعات پلنگ چال و سایر قلههای مسیر با توجه به شرایط طبیعی و عوارض، با پلهای باریک در عرض رودخانه جا به جا میشود. در حاشیه رودخانه محدودههایی به صورت تراس پوشیده از درختان است. جهت ارتفاعات شرقی- غربی و امکان آفتابگیری و نورگیری دارای محدودیت است.
منطقه از دو ستیغ موازی با امتداد تقریبی شمالی-جنوبی تشکیل شده که در فاصله بین مابین دو ستیغ، دره طویلی با مشخصات توپوگرافی بسیار متنوع دیده میشود و شامل چشماندازهای متفاوت به محدودههایی با پوشش گباهی و یا عاری از آن میباشد . دو ستیغ موازی مذکور در انتهای شمالی خود به ستیغ اصلی و طویل تری با امتداد غرب به شمال غرب-شرق، جنوب شرق ختم میشود که دامنه شمالی این قله توچال (۳۹۴۴ متر) را شامل شدهاست و اکثر اوقات سال پوشیده از برف است.
از نقطه نظر چینهشناسی منطقه در دامنه جنوبی آنتی کلینال البرز واقع شدهاست. وجود تودههای آذرین بیرونی (Volcanic) و لایههای آذرین نفوذی (Siss) با بیرون زدگی خاص خود، کاملاً مشهود میباشد . لیتولوژی منطقه طیف وسیعی از رسوبی تا آذرین را شامل میشود، در جنوب پوشش کنگلومرایی مربوط به تشکیلات کهریزک بافت خود را به صورت شکاف روبازی نشان میدهد.
منابع
مدیری، مهدی. اشاره ای به اصول و مبانی دورکاوی. تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۷۵. ۷۶ تا۷۹
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Darakeh». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۸.
نوشته درکه، طبیعت زیبای شمال پایتخت اولین بار در تاریخ ما. پدیدار شد.
source https://tarikhema.org/travel/33276/%d8%af%d8%b1%da%a9%d9%87%d8%8c-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%d8%aa-%d8%b2%db%8c%d8%a8%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%aa%d8%ae%d8%aa/
0 notes
خرمالو میوه مخصوص روزهای سرد
خرمالو میوه مخصوص روزهای سرد
خرمالو میوه مخصوص روزهای سرد
خرمالو از جمله میوه هایی است که اگر چه در حالت نارس گس و سفت است
ولی اگر آن را در دمای معمولی اتاق قرار دهید، به مرور خواهد رسید و نرم و شیرین می شود.
این میوه دقیقاً مناسب روزهای سرد پاییزی است که بیشتر مردم کمی احساس خستگی و بی حالی می کنند. خرمالو به اندازه ی انگور انرژی زا است.
در غرب به خرمالو زردآلوی ژاپنی یا سیب آسیایی هم گفته می شود
این میوه شبیه یک گوجه…
View On WordPress
0 notes
انشا درمورد پاییز (موضوع پاییز) ✍️
انشا درمورد پاییز (موضوع پاییز) ✍️
پاییز، فصل هزار رنگ
فصل پاییز از دیر باز برای ایرانیان اهمیت ویژه ای داشته است و نیاکان ما شروع این فصل را جشن می گرفته اند. میتراکانا یا مهرگان جشنی است که با شروع پاییز برپا می شده و آغاز سال نو در زمان هخامنشیان بوده است.
امروزه نیز در مناطقی از ایران از این سنت کهن به نام “نوروز وِرز” یاد می کنند. همچنین در تقویم محلی پامیر نخستین روز پاییز با نام نوروز ” تیرَهماه ” می گویند.
آغاز پاییز به عنوان آغاز سال نو زراعی همچنان در میان کشاورزان رایج است.
علت نام گذاری ماه اول پاییز به نام مهر هم به این علت بوده که شروع پاییز، شروع سال نو در ایران باستان بوده است.
پاییز یکی از زیباترین فصل های سال است که شیفتگان زیادی دارد. قدم زدن در خیابان های پر از برگ های رنگارنگ پاییزی و دیدن مناظر زیبای شهر برای اکثر ما لذت بخش و خاطره ساز است.
شاعران، نقاشان و عکاسان نهایت استفاده و لذت را از این فصل می برند. عکاسان با دوربین هایشان و نقاشان با بوم هایشان مناظر بی نظیر پاییزی شهر و روستاها را بر روی کاغذ و بوم ثبت می کنند و شاعران شعرهای عاشقانه در این فصل می سرایند.
جاده ای زیبا در فصل پاییز
پاییز چه زیباست
مهتاب زده تاج سر کاج
پاشویه پر از برگ خزان دیده ی زرد است
بر زیر لب هره کشیدند خدایان
یک سایه باریک
هشتی شده تاریک
رنگ از رخ مهتاب پریده
بر گونه ی ماه، ابر اگر پنجه کشیده
دامان خودش نیز دریده
آرام دود باد درون رگ نودان
با شور زند نی لبک آرام
تا سرو دلاران برقصد (قسمتی از یک شعر بلند – نصرت رحمانی)
******
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانی ست.
ور جز، اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هر چه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.
پادشاه فصل ها ، پائیز ..(مهدی اخوان ثالث)
animal-in-fall
******
آن بلوط کهن آنجا بنگر
نیم پاییزی و نیمیش بهار
مثل این است که جادوی خزان
تا کمر گاهش
با زحمت
رفته
ست و از آنجا دیگر
نتوانسته بالا برود ( شفیعی کدکنی)
پاییز همیشه یاد آور روزهای اول مدرسه است.
دلهره ی نشستن در کلاس جدید و پیدا کردن دوستان جدید.
این رویداد برای کودکانی که سال اول تحصیلی خود را پیش رو دارند تجربه ی کاملا نویی است، از همین رو تلاش می شود تا یک روز خوب و خاطره انگیز را تجربه کنند.
نوستالژی این فصل شال گردن ها، دستکش ها و کلاه های بافته شده ی مادر بزرگ ها برای نوه هاست. رسم نانوشته ای که سال ها در میان خانواده های ایرانی مرسوم بوده اما متاسفانه امروزه کم رنگ تر شده است.
ensha-dar-morede-paeiz
انشا درباره توصیف زیبایی ها، میوه ها و طبیعت پاییزی در روستا
پاییز با باران، برگ های رنگارنگ و میوه های بی نظیرش می آید. انگار پاییز لباس رنگارنگی به روستاها می بخشد که آن را زیباتر از قبل نشان می دهد.
در روزهای پاییزی تک تک برگ ها آرام آرام با وزش هر نسیم پاییزی روی زمین می افتد و زمین باغ ها و روستاها را به فرشی تبدیل می کند که نظیرش را جای دیگر نمی توان دید، فرشی بافته شده از برگ های رنگارنگ پاییزی.
روستائیان روزهای سرد پاییزی را با گرمای لذت بخش پیچیده در خانه های شان به لحظه های دلپذیری تبدیل می کنند، و از پنجره هایشان به مناظر بکری خیره می شوند که در شهرها نمی توان یافت.
پاییز فصل استراحتی است برای روستائیان کشاورز، آن ها شب ها دور هم جمع می شو��د و برای شب نشینی به خانه ی یکدیگر می روند زیرا این فصل فرصتی است برای کارهایی که در بهار و تابستان نمی توان انجام داد.
روزهای بارانی، جاده های خاکی روستاها را به جاده های گِلی تبدیل می کند که رفت و آمد در آن را مشکل می کند اما مردمان روستاها به آن عادت دارند و باران برکتی است از سوی خداوند برای مزارع شان تا در بهار سرسبزتر و باغ هایشان که پر بارتر باشند.
انار، پرتقال، کیوی، نارنگی، سیب، گلابی و خرمالوی خوش طعم زیبایی پاییز را چند برابر کرده است. انار با دانه های سرخش که نشانه ی عشق و میوه ی بهشتی است در این فصل زیبا می رسد.
درخت خرمالو با برگ های رنگانگ و خرمالوهای نارنجی رنگش در این فصل بسیار دیدنی است و درمانی است برای بیماری های فصل پاییز.
سبدهای پر از میوه های پاییزی که در میوه فروشی هاست بسیار وسوسه انگیز است تا حتی مقدار کمی از آن را بخریم و به خانه ببریم و کنار عزیزانمان لذت خوردن آن ها را تجربه کنیم.
منبع : سایت www.coca.ir
عکس-پروفایل-پاییزی-دخنر غمگین
موضوع انشاء : درباره پاییز و زیبایی هایش....
پاییز فصل زیبایی است که سه ماه مهر، آبان و آذر دارد
در پاییز ما به مدرسه می رویم و مدرسه ها باز می شود، همه بچه ها شاد و خوشحال هستند و در حیاط مدرسه بازی می کنند
در پاییز برگ درختان می ریزد و باد و باران زیاد است.
من فصل پاییز را خیلی دوست دارم چون با شروع مدرسه دوباره دوستانم رو می بینم و خیلی خوشحال می شوم.
در پاییز رنگ برگ های درختان قرمز، زرد و نارنجی است که کم کم باد آنها را از شاخه ها می کند.
در پاییز دوباره کتاب و لباس های نو می پوشیم و این خیلی خوب است اما من امسال کیف نخریدم چون کیفم نو بود، به جای آن پولش را به جشن عاطفه ها دادم تا دانش اموزانی که کیف ندارند بتوانند برای خودشان کیف بخرند و خوشحال شوند.
بیشتر میوه های پاییزی سیب و انار است که من خیلی انار دوست دارم مامانم می گوید این میوه ها میوه های بهشتی هستند و خواص زیادی دارند.
پدرم هم می گوید پاییز زیبا ترین فصل هاست و در پاییز درختان آماده خواب زمستانی می شوند تا برای بهار نیرومند شوند و دوباره گل و میوه بدهند.
روزهای پاییز کمی سرد است که باید مواظب خودمان باشیم تا سرما نخوریم.
معلممان می گوید که در پاییز پرنده ها به جاهای گرم تر مهاجرت می کنند تا برای بهار دوباره برگردند
امسال مدرسه ما نو شده بود و دیوارهای آن رارنگ کرده بودند و تخته سیاه و نیمکت ها تازه بودند و ما خیلی خوشحال شدیم.
انشا درباره فصل پاییز برای پایه سوم و چهارم |
منبع : سایت فتوکده
aks-paiz-8 عکس پاییزی برگهای زرد
یک انشای دیگر درباره پاییز
به نام خداوند رنگین کمان
تمام فصل های خدا زیبا هستند و هر کدام زیباییهای مخصوص خود را دارند؛ اما پاییز بسیار زیبا و دوستداشتنی است. آری پاییز حال و هوای دیگری دارد .و این تغییر فصلها چه رازهای پنهانی دارند که باید کلاس نقاشی طبیعت پرشورتر از ، سالها به آن اندیشید .پاییز فصل هزار رنگ است .در پاییز ، ساعتها که نه همیشه برگزارمیشود و میتوانی برگهای رنگارنگ و زیبای درختان را ببینی، رنگهای زرد، قهوه ای و سرخ و نارنجی .. برگهایی که در روی درختان زیر نور خورشید مانند رنگین کمان زیبایی میدرخشند و با نسیم ملایمی از درختان جدا می شوند و چرخ زنان و آرام روی زمین میافتند .و چه لذتی دارد هنگامی که روی این برگها راه می روی و صدای خش خش آنها که نه، صدای آواز دلنشین آنها را میشنوی. آن وقت دوست داری با پاهای برهنه روی آنها راه بروی تا پاییز را بهتر حس کنی و لذت ببری و به خدا بابت آفریدن این همه زیبایی آفرین بگویی! . تَر کند ، پاییز ماه نم نم باران است تا زمین تشنهای که سه ماه منتظر آب بوده، لبهای ترک خوردهاش را با باران : بجز زیباییهایی که میبینیم شاهد تغییر طبیعت هم هستیم مثلاً ، در پاییز، این فصلِ شگفت انگیز *در این فصل زاویهی نور خورشید هم تغییر میکند و بیشتر وارد خانهها میشود تا دل اهل خانه را به زندگی گرمتر کند. *در پاییز روزها هر روز کوتاهتر از دیروز میشوند و به جای آن شبها بلندتر می شوند و همه تلاش میکنند زودتر به خانه برسند تا به تاریکی بر نخورند .خانوادهها مدت بیشتری با هم هستند، دورهمی های فامیلی و رفت وآمدها رونق میگیرند و دلها به هم بیشتر نزدیک میشود. *در این فصل پرندگان به هوای گرمسیری مهاجرت میکنند و میتوانی پرواز دسته جمعی آنها را در آسمان نظاره کنی!
*در پاییز میوه های جدیدی می رسند که مانند خود پاییز رنگارنگ و دوست داشتنی هستند، میوه هایی مانند انار صد دانه یاقوت، خرمالو، نارنگی و پرتقال و... *در فصل پاییز هرچند درختان برگهایشان میریزد و منتظر میمانند تا در بهار لباس نو بپوشند، اما آدمها مجبورند کم کم لباسهای گرم و نرم خود را از کمدها و بقچهها بیرون بیاورند و بپوشند تا سرما نخورند. *در پاییز کشاورزها زمینهای خود را شخم میزنند تا دوباره کشت و کار خود را با توکل بر خدا آغاز میکنند تا باز هم بوی نان تازه گندم در سر سفره های مردم به مشام برسد .آنها هر روز نگاهشان به آسمان است و منتظر باران رحمت الهی هستند. ماه شکوفایی دانایی است .ماه ، اما پاییز فصل مهر و مهربانی هم هست .اولین ماه پاییز، ماه مهر نام دارد .ماه مهر شادی و شکفتن مدرسههایی است که باز هم هیاهوی دانش آموزان در آن طنین انداز میشود .ماه از خواب بیدار شدن تابستانی میز و نیمکت و تخته های سیاه و سفید مدرسه است .ماهی که شکوفه های کوچک و دوست داشتنی برای اولین بار پا به مدرسه میگذراند تا درس مهر و مهربانی و درس زندگانی بیاموزند. . بهار دانش و علم آموزی است .ماه زندگی دوباره است .ماه نظم و انظباط و منظم شدن خواب بچههاست ، ماه مهر ماه صف های منظم صبحگاه و گوش دادن به صدای دلنشین قرآن صبحگاهی است. مهر ماه مداد و دفتر و کتاب تازه است که قرار است با دانش آموزان تا رسیدن به قله های دانش همراه شوند. ماه دیدن دوباره دوستان همکلاسیها بعد از سه ماه تعطیلی است .ماه تلاش و علم و آموزی است . وقتی که مهر می آید باز هم معلمهای دلسوز و صبور را راهی مدرسه ها میکند تا دوباره با مهربانی گلهای ایران زمین را به باغ دانایی ببرند و آنها را از چشمه های علم و دانش سیراب سازند. مهرتان بهاری باد!
***********************************
برگ های متنوع رنگی رنگی در پاییز
***********************************
انشاء دوم در موضوع فصل پاییز
وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم٬ و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم٬ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.
هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد٬وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ٬ اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند٬مناظر زیبایی به وجود می آید.
پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ٬ فصل لیمو شیرین و نارنگی٬
وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است٬توی خیابان خیلی ها را میبینیم که لوله بخاری خریده اند و به طرف خانه در حال حرکت اند.
من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم٬دوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم ٬ و با هم صحبت کنیم و لبوی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است ٬ اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است٬که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ٬ فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.
در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد٬آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند٬ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپري کنند و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد.
در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر نتیجه انشاء را مینویسم٬
فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.
***********************************
عروس و داماد خوشبخت بر روی برگ های پاییزی
***********************************
انشاء سوم در موضوع فصل پاییز
پاییز فصلی است که در آن برگ های درختان به زردی می گرایند ؛ اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای می شوند. پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان می ریزند و در زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش می کنند.
پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی می کند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را می کند. به دقت و حوصله دست به کار آراستن می شود؛ آراستن درخت ها ، شهر ها ، باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها ؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.
پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش می خوانند
همان فصلی که می توانی در آن ساعت ها از پنجره ی اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی. پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس می کنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ی تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می بارند، و تو سریع تر می روی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد.
پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست _همان برگ های خرامان_ که این بار هوس می کنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ ها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه می دارد.
همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند ، خبر های خوش ، خبر هایی که هیچ وقت نمی رسند وتو باز هم آنها را بر می داری و فوت می کنی و با نگاهت تعقیبشان می کنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.
آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش می نشیند در چشم و خیال من ... ومن از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه را ، همه را خوب خوب می دانم؛ دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام .
***********************************
رنگ های زرشکی عجیب برگ پاییزی
***********************************
انشاء چهارم در موضوع فصل پاییز
پاییزی دیگر از راه رسید
پاییزی با همه ابرهای تیره اش که کشیده می شود روی آبی آسمان در بیشتر روزها شاید
پاییزی پر از باران هایی که یادت می آورند هزاران خاطره ایی را که نباید یا شاید هم می بارند که یادت بیاورند تمامشان را ...
من اما نمی دانم چرا این فصل بی نظیر دلم را با خودش نمی برد
چرا انتظارش را نمی کشم هیچ وقت
چرا آمدنش دلم را تیره می کند
چرا این فصل پر از تحول حتی با تمام رنگ های برگ هایش هم نمی تواند دلم را با خودش ببرد
نمی دانم چرا دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم
نمی دانم ...
نمی دانم چرا صدای خش خش برگ ها زیباترین موسیقی این روزهای من نمی شود
آری پاییز که می آید خورشید از من رو برمی گرداند
گرمایش دیگر نوازشگر صورتم نیست
چشم هایم سبزی برگ های درختان را هر روز بهانه می گیرند
آغوشم درختان خفته را نمی خواهد
پاییز انگار می آید تا بسراید دلتنگی را
پاییز انگار می آید تا تمام شادمانی ها و آرزوهای لحظه سال تحویلت را با باران هایش بشوید و تحویل بادهای پاییزیش دهد
پاییز انگار می آید تا ...
پاییز که می آمد اما یک چیز مسلم بود
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات ...
پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و ...
پاییز که بر زبانت جاری می شود دل مخاطبت ضعف می رود برای حال و هوایش
اصلا بدون آن که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییزی خیس خواهد شد
و غم غریبی بر دلش خواهد نشست.
برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو می توانی صدای خش خش برگ ها را به وضوح بشنوی
شاید نام پاییز را که بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه می زند بر بی رنگی شیشه، بر چتر هایی که دو عاشق زیر آن ها پناه گرفته اند.
بر موهای شاعری که می خواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد.
نام پاییز را که بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف می کشند.
نام پاییز را که بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سال ها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند .
فصلی دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه می زند.
و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد.
آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش می کنیم.
که آن چه را که باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود.
اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند
پاییز را باید نفس کشید
پاییز را باید لمس کرد
پاییز ...
آه......
پاییز که می آمد یک چیز مسلم بود
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات ...
***********************************
beautiful-autumn-scenery جاده استثنایی پاییزی
***********************************
انشاء پنجم در موضوع فصل پاییز
گر تو بيني پاييز زيبا سرسري غم بخور،زيرا كه خيري نبري آيينه جمال است اين فصل خزان
بي تامل از فصل ثالث مگذري فصل خزان در نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتي شاعران نيز براي نمايش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاييز ياد مي نمايند.ليكن اين فصل،فصل زيبايي است.فصل ريزش نعمت هاي آسماني مي باشد و همان قطرات ريز باران است كه به تهذيب زمين مي پردازد.نمايان شدن قوس قزح پس از باران نيز جلوه اي از جمال اين فصل مي باشد. كلمه برگ ريزان تنها مختص پاييز است.بدين معنا كه در اين سه ماه درختان خود را مي تكانند و برگ هاي زرد و سرخ خود را رها كرده و بر دامان زمين به امانت مي گذارند وشاخه هاي خشك شان نيز برهنه وار منتظر مي مانند تا در فصل ديگر الماس هاي آسماني در ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخه هاي آنان قرار گيرند. اين فصل را بانام خش خش نيز مي شناسيم. همان گونه كه پا بر روي خاك هاي ترك برداشته قدم مي گذارد و آهنگ زيبا مي سازد صداي خش خش برگ ها نيز همين احساس را در دل ما مي نهد.اين صدا پس از شنيدن به ماوراي درون ما مي رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا مي كشاند. پاييز را مي توان فصل مهاجرت قلم داد كرد .بدين معنا كه پرندگان در اين فصل از كاشانه خود رهايي جسته و در كرانه هاي آسمان به جست و خيز مي پردازند تا لانه مناسب پيدا كنند. نظاره بر حركات پرندگان در آسمان پاييز احساسي وصف ناشدني در دل ايجاد مي نمايد.نكته اصلي اين است كه پاييز در مقابل اين همه زيبايي كه در اختيار ما مي گذارد از ما چيزي نمي خواهد جز اين كه به تفكر بنشينيم و به خدا نزديك شويم.
منبع : سایت www.ncee2013.ir
انشا در مورد پاییز
انشایی جدید درمورد پاییز
پاییز همیشه به خش خش برگ های خشک شده اش در پیاده رو در زیر پای عاشقان و غروب دل انگیزش با ان خورشید قرمز که سرخی اش فلک را پوشانده معروف است.همان فصلی که دران درختان هرکدام به یک رنگ و نگار زینت داده شده که گویی خداوند اینبار رنگین کمانش را لابه لای درختان نگارده واینگونه عظمت و نقاشی بی نظیر و بی مانندش را به رخ همگان می کشد.پاییز فصل رسیدن میوه های بهشتی یعنی سیب سرخ که حتی حضرت حوا هم نتوانست از لذت شیرین و نفس گیرش چشم پوشی کند و انار شیرین و یاقوتی که روح ادمی را جلا می دهد.
پاییز است و باران های گاه و بی گاهش و غرش ابرها ونورانی شدن اسمان و زوزه و هوهوی باد در میان درختان سربه فلک کشیده که برگ ها را به رقصی زیبا و چشم گیر وا می دارد.
پاییز با شروع مدارس همراه است که باخود صدای خنده و بازی کودکان در کوچه ها و خیابان و شور حال عجیبی را به دنبال دارد درفصل پاییز روزها کوتاه و شب ها طولانی تراست که و به همین علت اول مهر هرسال ساعت را یک ساعت به عقب میبرند و این فرصت مناسبی است که ما از طولانی بودن شب استفاده کنیم و ساعت بیشتری را در کنار خانواده باشیم و لحظات به یادماندنی بیشتری را ثبت کنیم و حتی می توانیم به درس و مطالعه ی بیشتری بپردازیم.
در ایران باستان در شانزده مهر جشن مهرگان برگزار می شد که جشنی اسطوره ای و باستانی است که به شادی و پایکوبی برای برداشت محصولات خود به انجام می رسید و چه خوب می شد که ما به فرهنگ و اسطوره ی باستان خود همیشه افتخار کنیم .
همیشه گفته اند پاییز و غروب غم انگیزش . اما من می گویم پاییز و اوج زیباییش
سایت خبرمی و برگ های خوشگل پاییزی
بک انشا درمورد فصل پاییز
پاییز اوج جلوهی زیبایی خداست. پاییز فصل رنگهای زرد و نارنجی و قرمز و سبز و… است. این فصل، رنگین کمان فصلهاست. پاییز با همهی شکوه و ابهتش برای ما یادآور شروع مدرسه است. مدرسه همیشه برایم اوج عشق دوستانم است.
مدرسهای که بسیاری از لحضات آن هرگز تکرارنشدنی است. گاهی در پاییز در حیاط مدرسه قدم میزدم و برگهای زیبای آن در زیر پایم خش خش صدا میداد، چقدر این صدا برایم دلانگیز و آرامش بخش بود.
گاهی هم در بارانهای نمنم پاییز به حیاط خانه میرفتم و از بوی خاک لذّت میبردم. پاییز فصلایی است که شبها در آن طولانیتر و روزها کوتاهتر است. شبها همیشه از پنجره خانه نظارگر ماه و ستارگان در شبهای طولانی پاییز میشدم. این فصل همیشه با بارانهای نمناکش برایم زیباییاش دوچندان میشود. پاییز فصل میوههای خشمزهایی چون نارنگی و انگور است، من میوههای پاییزی را دوست دارم و از خوردن آنها نهایت لذّت را میبرم. یکی دیگر از این میوهها سیب است میوهای که آن را بهشتی میدانند.
پاییز شامل سه ماه به نامهای مهر، آبان و آذراست. مهر ما را به یاد محبت و عشق میاندازد. آبان یادآور شکوه وتقدس آب است، آب مایه حیات که زندگی آدمیان وابسته به آن است و آذر که معنی آتش را میدهد. آتش یکی دیگر از عناصر مهم و نجات بخش بشر است.
پاییز یکی دیگر از فصلهای پروردگار جهانیان است و اهمیت آن همیشه باید در اولویت باشد. در اول پاییز ساعتها را یک ساعت به عقب میبرند و شبها طولانیتر میشود. پاییز فصل بارانهای زیبایی است که آدمی را پر از احساس لطیف میکند، احساسی که تکرار شدنی نیست.
منبع :
وب سایت www.tahghighestan.ir
مه غلیط در پاییز عکس زیبا
www.khabarme.ir
وب سایت خبرمی
انشا شماره یک درمورد پاییز
بیچاره پاییز ... دستش نمک ندارد...
این همه باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم ...
تقصیر خودش است ؛
بلد نیست مثل " بهار" خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد ...
سیاست " تابستان " را هم ندارد
که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند
بیچاره .....
بخت و اقبال " زمستان " هم نصیبش نشده
که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد !
او " پاییز " است
رو راست و بخشنده ...
ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای
آدم ها بریزد،
روزی ؛
جایی ؛
لحظه ای ؛ از خوبی هایش یاد میکنند ...
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند ... یکی به این پاییز بگویید
آدم ها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ...
دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی
برگ هایت میگذارند و میگذرند .
تنها یادگاری که برایت میماند " صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست " ..
انشا-در-مورد-پاییز-www.khabarme.ir وب سایت خبرمی
انشا شماره دو درمورد پاییز
وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم.
ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده است.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.
هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد، وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ، اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند، مناظر زیبایی به وجود می آید.
پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ، فصل لیمو شیرین و نارنگی، وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است.
من در فصل پاییزدوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم و با هم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است ، اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ، فصل گردو و شیره انگور نیز هست . در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ��ا میبارد، آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپری کنند و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد.
در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر نتیجه انشاء را مینویسم فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.
منبع : وب سایت tahghighestan.ir
پاییز fall autumn خبرمی khabarme.ir
انشای احساسی در مورد پاییز عاشقانه (متن پاییزی ناب)
پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان میریزند و در زیر پای رهگذران بیتفاوت خش خش میکنند. پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی میکند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را میکند. به دقت و حوصله دست به کار آراستن میشود؛ آراستن درختها، شهرها، باغها و زمین به زرد و سرخ و قهوهای برگها؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شرشر باران و به باد که میوزد.
متن پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویاییاش میخوانند همان فصلی که میتوانی در آن ساعتها از پنجره اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی.
پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس میکنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگهاست که به ناز و عشوه تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت میبارند، و تو سریع تر میروی تا زیر برگهایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد. پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگهاست. همان برگهای خرامان که این بار هوس میکنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه میدارد.
همان فصل قاصدکهای شیطون که برایت خبر میآورند، خبرهای خوش، خبرهایی که هیچ وقت نمیرسند وتو باز هم آنها را بر میداری و فوت میکنی و با نگاهت تعقیبشان میکنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند. آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش مینشیند در چشم و خیال من …
و من از ورای سفیدی دیوارهای اتاقم همه را، همه را خوب خوب میدانم؛ دیگر جادههای پاییز را از حفظ شدهام.
autumn_forest_trees همه عکس ها از سایت گوگل
انشای توصیفی در مورد پادشاه فصل ها
فصل پاییز چو آغاز شود
همه جا مدرسهها باز شود
چون که پاییز به پایان آید
فصل زیبای زمستان آید
چون زمستان گذرد عید شود
فصل تابیدن خورشید شود
پاییز فصل قشنگی است. در پاییز برگ درختان زرد میشود. در روز اول پاییز كه اول مهر ماه است ما به مدرسه میرویم و همکلاسیهای خود را میبینیم. پاییز فصل تلاش بیشتر دانشآموزان است. در پاییز روزها کوتاهتر و شبها بلندتر میشود. از میوههای پاییز انار و نارنگی است. در پاییز برگ درختان میریزد و هنگامی که ما بر روی آنها راه میرویم صدای خشخش میدهند.
در پاییز هوا سرد میشود و اگر مراقب نباشیم سرما میخوریم. در پاییز باد میوزد و باران میبارد. ماههای پاییز مهر، آبان و آذر هستند.
پاییز فصلی است که در آن برگهای درختان به زردی میگرایند اما بعضی از برگها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوهای میشوند.
بسیاری از میوهها در فصل پاییز میرسند. اناره ساوه، خربزه، سیب، پرتقال، به، سنجد و... در فصل پاییز بسیاری از پرندگان به مناطق گرمسیر مهاجرت میکنند.
در فصل پاییز کشاورزان زمینها را شخم زده و در آن محصولاتی مانند گندم و جو میکارند. در فصل پاییز روزها کوتاهتر میشود و شبها طولانی میگردد.
by google images khabarme.ir
انشای داستانی در مورد فصل پاییز
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
خداوندا امروز نیز همانند دوران دبستانم پاییزت زیباست، آسمانش صاف و خورشیدش خندان است، هوایش لطیف و شبهایش دلپذیر است. در آن دوران شبهای پاییز مینشستم و قصه خواندم و با ذهن خیال پرداز خود صحنههای داستان را در جلو چشم خود مجسم میساختم و دنیای درونم را پر از شیرینی و زیبایی میساختم.
خداوندا خداوندا ای خداوند پیامبران و برگزیدگان و ای خداوند ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب! رویم از خجلت زرد است اما هرگز این زردی رویم را با زردی پاییز تشبیه نمیکنم که پاییز زیباست و آن فصل خداست و زردی آن از فضل خداست که زردی پاییز پختگی و کمال است و زردی پاییز جلوه دیگری از جمال است. راستی در پاییز بود غروب سرد یکی از روزهای سرد پاییز که دهقان فداکار همان ر��زعلی خواجوی لباسش را کند و آتش زد و جان مسافران را نجات داد ریزعلی هنوز زنده است خداوند نگهدارش باشد ریزعلی لباسش را دوست داشت اما کند چون خطر بزرگی در پیش بود راستی وقت آن نرسیده که من و تو نیز لباسها را بکنیم و آتش بزنیم و رهاگردیم؟ لباسهای تعلق را میگویم و تعلق غیر از داشتن است و میتوان دارا بود اما تعلق نداشت و میشود ندار بود اما تعلق داشت. لباسهای اسارت را میگویم زمین قیطریه و اختیاریه و بطلانیه و ظلمانیه و پوچلانیه و… را میگویم. برجهای دوقلو و سه قلو وچهارقلو و… راستی زاییدن چندقلوها چقدر سخت است پس چگونه میشود از آنها دل کند!
تازه گرم نوشتن شده بودم دوستم از راه رسید و نگاهی به نوشته ام انداخت و قاه قاه خندید و گفت دوره قطار و ریزعلی گذشته است و دوره چاق و چلههاست و دوره فضاپیماهاست و آن جنابان را که میگویی هرگز نه وقت این را دارند که این چرندیات را بخوانند و بالفرض هم بخوانند وقعی به آن نخواهند گذاشت.
گفتم نمیدانم شاید حق با تو باشد اما ذهن خیالباف من میگوید جوجه را آخر پاییز میشمارند و بعدش چله سختی در راه است. اما عزیزم تازه گرم نوشتن بودم سردم کردی من نیز به تلافی چای داغی برات میریزم تا لبت بسوزد تا درگرماگرم نوشتنم لبت را بدوزی و از اسب اندیشه پایینم نکشی.
راستی پاییز زیبا فصل قشنگم شاید دوباره با تو حرف بزنم چون سینه ام هنوز خیلی پر است و تا آن روز به صاحبت میسپارم.
a girl with a leaf in orange autumn fall
انشای ادبی در مورد فصل زیبای پاییز
گر تو بینی پاییز زیبا سرسری
غم بخور، زیرا كه خیری نبری
آیینه جمال است این فصل خزان
بی تامل از فصل ثالث مگذری
فصل خزان در نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتی شاعران نیز برای نمایش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاییز یاد مینمایند. لیكن این فصل،فصل زیبایی است. فصل ریزش نعمتهای آسمانی میباشد و همان قطرات ریز باران است كه به تهذیب زمین میپردازد. نمایان شدن قوس قزح پس از باران نیز جلوه ای از جمال این فصل میباشد. كلمه برگ ریزان تنها مختص پاییز است. بدین معنا كه در این سه ماه درختان خود را میتكانند و برگهای زرد و سرخ خود را رها كرده و بر دامان زمین به امانت میگذارند و شاخههای خشك شان نیز برهنهوار منتظر میمانند تا در فصل دیگر الماسهای آسمانی در ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخههای آنان قرار گیرند.
این فصل را با نام خشخش نیز میشناسیم. همان گونه كه پا بر روی خاكهای ترك برداشته قدم میگذارد و آهنگ زیبا میسازد صدای خش خش برگها نیز همین احساس را در دل ما مینهد. این صدا پس از شنیدن به ماورای درون ما میرود و روح ما را تا آسمانها به بالا میكشاند. پاییز را میتوان فصل مهاجرت قلم داد كرد. بدین معنا كه پرندگان در این فصل از كاشانه خود رهایی جسته و در كرانههای آسمان به جست و خیز میپردازند تا لانه مناسب پیدا كنند. نظاره بر حركات پرندگان در آسمان پاییز احساسی وصف ناشدنی در دل ایجاد مینماید.
نكته اصلی این است كه پاییز در مقابل این همه زیبایی كه در اختیار ما میگذارد از ما چیزی نمیخواهد جز این كه به تفكر بنشینیم و به خدا نزدیك شویم.
سلام پاییز انشایی زیبا در مورد فصل زیبای پاییز
10 انشا در مورد زیبایی های پاییز از سایت talab.org
بنام خدا
موضوع انشاء اول: درباره پاییز
پاییز فصل زیبایی است که سه ماه مهر، آبان و آذر دارد ؛ در پاییز ما به مدرسه میرویم و مدرسه ها باز میشود، همه ی بچه ها شاد و خوشحال هستند ودر حیاط مدرسه بازی میکنند.
در پاییز برگ درختان می ریزد و باد و باران زیاد است. من فصل پاییز را خیلی دوست دارم چون با شروع مدرسه دوباره دوستانم رو میبینم و خیلی خوشحال میشوم.
در پاییز رنگ برگ های درختان قرمز، زرد و نارنجی است که کم کم باد آن ها را از شاخه ها میکند. در پاییز دوباره کتاب و لباس های نو میپوشیم و این خیلی خوب است اما من امسال کیف نخریدم چون کیفم نو بود، بجای ان پولش رابه جشن عاطفه ها دادم تا دانش اموزانی که کیف ندارند بتوانند برای خودشان کیف بخرند و خوشحال شوند.
بیشتر میوه های پاییزی سیب و انار است که من خیلی انار دوست دارم مامانم میگوید این میوه ها میوه های بهشتی هستند و خواص زیادی دارند. پدرم هم میگوید پاییز زیبا ترین فصل هاست ودر پاییز درختان آماده خواب زمستانی میشوند تا برای بهار قدرتمند شوند و دوباره گل و میوه بدهند.
روزهای پاییز کمی سرد است که باید مواظب خودمان باشیم تا سرما نخوریم. معلممان میگوید که در پاییز پرنده ها به جاهای گرم تر مهاجرت میکنند تا برای بهار دوباره برگردند
امسال مدرسه ما نو شده بودو دیوارهای ان رارنگ کرده بودند و تخته سیاه و نیمکت ها تازه بودند و ما خیلی خوشحال شدیم.
پاییز فصل عشاق است برگ های پاییزی میمیرند
انشا دوم با موضوع پاییز
بنام خدا
موضوع : انشاء درباره پاییز
وقتی دست نوازش باد بر لابه لای گیسوان دشت و شاخه های درختان جاریست، یعنی پاییز در راه است
وقتی صدای خش خش برگ های رنگارنگ زیر پای عابران به گوش میرسد. یعنی پاییز در راه است
وقتی چک چک باران پاییزی به شیشه های پنجره مینوازد. یعنی پاییز در راه است، فصل آغاز مهر و مهربانی که با حال و هوای درس و کتاب شروع میشود
انشای سوم در مورد پاییز
پاییز پادشاه فصل هاست
این فصل، اعجاز رنگ ها و جادوی باد و بارانی دلنواز میباشد. ما دانش آموزان با شنیدن نام پاییز نخستین چیزی که به ذهنمان خطور میکند مدرسه و بوی مهر، کتاب و درس خواهد بودو این موجب میشود که از زیبایی های دیگر پاییز غافل شوییم
اما انچه مسلم است این است که پاییز فصل اصلی ما دانش آموزان است که با مهر آغاز و با 13 آبان به اوج میرسد و با آذر ختم میگردد. آری آبان ماه روز دانش آموز و روز غرش کوچک مردان بزرگی چون فهمیده. و فهمیده هایي است که با نثار جان خویش عشق آفریدند
پاییز فصل به اوج رسیدن و فصل غروب ذلت است فصل با امید، روییدنی دوباره …گاه پاییز را فصل عشاق میدانند و از غروبش شعرها مینویسند و گاه به نادرست پاییز را فصلی دلتنگی میدانند، در حالیکه واقعیت به اینگونه نیست حتی غروب پاییز هم بسیار زیبا است
غروبی دیدنی که پهنه آسمان نیلی، زیبایی خورشیدش رابه تماشا مینشیند و با رنگ های خود رنگ های موزون خورشید را درهم می آمیزد و زیبایی بی مانندی رابه نمایش میگذارد.
اوج زیبایی فصلی هزار رنگ که باران با صدای باد ترانه ای شکیل سمفونی را برپا میکند وبا یاقوت های انار سرخش قصه رابه شور وا می دارد ودر جامی بلورین دان میکند تا پذیرای تک تک مهمانهایش باشد.
ودر پایان باید گفت پاییز شاهکار خداوندی است که هنرمندی زیبا آفرین است و توانایی اش بی حریف است و بی مثال.
زرد زرد قناری در جاده پاییزی زیباترین جاده جهان
انشا چهارم مقدمه انشا پاییز
انشای خودرا شروع می کنم بانام خدای زیباییها
فصل پاییز یعنی مهر، آبان و آذر، فصلی رنگارنگ و زیبا، فصلی باحال و هوای درس و مدرسه همراه است.
در پاییز هوا کمکم سرد و با تغییر ساعت روزها کوتاه تر میشود. در پاییز برگ درختان کم کم میریزند و مدارس باز میشود. در پاییز کار رفتگرها سخت میشود باید برگ هایي که روی زمین ریخته است را جمع کنند. در پاییز هیچکس منتظر آمدن فصل زمستان نیست و وقتی که فصل زمستان میآید همه ی منتظر هستند که زود تر عید نوروز شود.
در پاییز جهت تابش آفتاب تغییر میکند و نور وارد خانه میشود. در فصل پاییز، هوای سوزان تابستان کول و بار سفر را بسته و جای خود رابه نسیم خنک پاییزی میدهد.
فصل زیبا پاییز یک حال و هوای تازه ای دارد از طرفی بادی های خنک پاییزی دسته دسته برگ های رنگارنگ را حرکت داده و از طرف دیگر صدای ریزش برگها یک حس و حال تازه ای به ما میدهد. دراین فصل سال میوه های پاییزی خوشمزه؛ انار و پرتقال و خرمالو و سیب سرخ طعم جدید به زندگی ما میدهد.
فصل پاییز همانند دیگر فصل های سال از خلقت زیبایی های پروردگار ماست. پس بکوشیم دراین فصل زیبا و دل انگیز برای رسیدن به اهداف خود تلاش و همت کنیم و با کمک کردن به یک دیگر سریع به اهداف خود برسیم.
سگ خندان خوشحال با زبان آویزان در پاییز
انشا پنجم در مورد پاییز و نتیجه گیری
انشای توصیف فصل پاییز
عاشق فصل پاییزم. از میوه های فصل پاییز، انار و پرتقال و نارنگی گرفته تا ریزش برگهای زرد و راه رفتن روی آن ها و گوش كردن به سمفونی خرش خرش كردن برگها زیر پاهایم. چه لذتی میبرم.
همیشه از اول مهر خوشم می آمد. بوی كتاب نو، روپوش جدید و كلاس جدید، حس رشد و شكوفایی را برایم زنده می كند. بیشتر ذوق و شوق شروع سال تحصیلی جدید و خرید لوازم التحریر و كیف و كتاب مدرسه را دارم .
وقتی بوی پاییز را از اواخر شهریورماه حس می كنم شروع می كنم به تغییر دكوراسیون خانه و آماده شدن برای پذیرایی از یک فصل پرفعالیت. فصلی كه باید قدر روزهای كوتاهش را دانست .
آخ چه حالی میدهد در شب های بلندش كناری بخاری یا کرسی بنشینی ودر حالیكه به صدای شرشر باران گوش می دهي یه كاسه پر از دانه های انار رابا نمك میل کنی.
انشا درباره پاییز | 10 انشا ادبی و تحقیقی زیبا درمورد فصل پاییز
سگ خوشکل حرف گوش کن با برگی در دهان
انشا ششم در مورد پاییز
انشا ادبی جدید در مورد فصل پاییز
برگ های زرین و رقصان درخت، کم کم خودرا بر دامن دنباله دار بادهای پاییزی می سپارند. گاهی هم زیر باران عاشقانه ي این فصل، خیس میشوند. پاییز، رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگ و بویی از جنس قدم زدن با صمیمی ترین دوستت، خوردن چای داغ در سرمای تازه از راه رسیده و خیس شدن زیر باران.
فصل پاییز برای هر شخصی شکل خاص خودش را دارد؛عده ای بوی ماه مدرسه را استشمام میکنند و آماده ي رفتن به مدرسه میشوند، عده ای هم سرشار از ذوق تدریس و علم آموزی، عده ای هم دلتنگ میشوند و عده ای دلشاد ؛ و عده ای دیگر هم مشغول تسبیح آفریدگار هنرمند و توانا.
برگ های ریزان پاییز برای عده ای درس زندگی میشود و برای عده ای هم اسباب شادی و فرح. پاییز درس های بزرگی به انسان میدهد؛ درس هایي از گذر زمان و ایام گرانبهای عمر . گویی یادآور بهار سبزی میشود که زمستانی سپید در پیش دارد.
از پاییز باید درس گرفت؛ از تک تک لحظاتش. از صدای رعد و برقی که انگار میخواهد از خواب غفلت بیدارت کند، تا صدای شرشر قطره هایي که از دلِ تنگِ آسمان بر زمین می ریزد، تا بدانی زندگی جریان دارد…
صدای خش خش برگی که از درخت افتاده و جانش را زیر قدم هایمان تسلیم کرده، صدای بی رمَقیست که با زبان بی زبانی میـــخواهد بگوید که روزی بهترین جایگاه را داشته است.
پاییز را حس کنیم نه این که از ان عبور کنیم …
عطسه های پاییزی نوشته عاشقانه پاییزی
انشا هفتم در مورد خاطرات پاییز
انشا ادبی و توصیفی در مورد پاییز
وقتی پاییز میشود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم٬ و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم٬ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم نخستین درس را میدهد و نخستین تکلیف رابه ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شب ها یک ساعت بلند تر میشوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند دراین موقع روز غار غار کنند.
هیچکس فصل پاییز را جدی نمیگیرد٬وقتی پاییز میشود هیچکس انتظار زمستان را نمیکشد ٬ اما وقتی زمستان میآید همه ی منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند٬مناظر زیبایی به وجود میآید. پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر میکند و وارد خانه میشود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ٬ فصل لیمو شیرین و نارنگی٬ وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباس های زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است٬توی خیابان خیلی ها را می بینیم که لوله بخاری خریده اند و بطرف خانه در حال حرکت اند.
من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم٬دوست دارم درکنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم ٬ و باهم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شبنشینی خیلی خوب است ٬ اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم آسان از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا طبق معمول ابری است و آلودگی تابستان هنوز در هوا است٬که بارانهای پاییزی ان را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ٬ فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.
دراین فصل گندم ها جوانه می زنند و زمین های کشاورزی که در ان گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد٬آدم فکر میکند انها از سرما یخ میزنند٬ولی این اتفاق نمی افتد و آن ها سالم میمانند ودر سال بعد خوشه های گندم می دهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده ودر دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید مینشینند و همراه باد پاییزی تکان می خورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید دراین فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا انها آسان تر بتوانند فصل سرما را سپري کنند و با فرا رسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباس های گرم استفاده کنیم و اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد. در این جا انشایم را به اتمام می رسانم ودر آخر نتیجه انشاء را می نویسم٬ فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده میکند.
انشا درباره پاییز | 10 انشا ادبی و تحقیقی زیبا درمورد فصل پاییز
زیباترین جاده پاییزی جهان با انبوه برگ ها
انشا هشتم در مورد پاییز و برگ ریزان زیبا پاییزی
انشاء در موضوع فصل پاییز
پاییز فصلی است که در ان برگ های درختان به زردی می گرایند ؛ اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای میشوند. پاییز همان فصلی است که در ان برگ درختان می ریزند ودر زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش میکنند.
پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛ چه فرقی میکند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم ان است که پاییز کار خودش را میکند. به دقت و حوصله دست بکار آراستن میشود؛ آراستن درخت ها ؛ شهر ها ؛ باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها ؛ به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.
پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش میخوانند همان فصلی که میتوانی در ان ساعت ها از پنجره ي اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی. پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس میکنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ي تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می بارند، و تو سریعتر میروی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد.
پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست _همان برگ های خرامان_ که اینبار هوس میکنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ ها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه ی عرضه می دارد. همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند ؛ خبر های خوش ؛ خبر هایي که هیچوقت نمیرسند وتو بازهم انها را بر می داری و فوت میکنی و با نگاهت تعقیبشان می کني تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.
آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش مینشیند در چشم و خیال من … ومن از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه ی را ؛ همه ی را خوب خوب میدانم؛ دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام .
خودرویی در جاده پاییزی پربرگ زیبا و آرامش مطلق
انشا نهم در مورد تحقیق در مورد پاییز
انشاء فصل پاییز
پاییزی دیگر از راه رسید پاییزی با همه ی ابرهای تیره اش که کشیده میشود روی آبی آسمان در بیشتر روزها شاید پاییزی پر از باران هایي که یادت می آورند هزاران خاطره ایی راکه نباید یا شاید هم می بارند که یادت بیاورند تمامشان را …
من اما نمیدانم چرا این فصل بی نظیر دلم رابا خودش نمیبرد ؛ چرا انتظارش را نمیکشم هیچوقت ؛ چرا آمدنش دلم را تیره میکند؛ چرا این فصل پر از تحول حتی با تمام رنگ های برگ هایش هم نمیتواند دلم رابا خودش ببرد ؛ نمیدانم چرا دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم
نمیدانم …
نمیدانم چرا صدای خش خش برگ ها زیباترین موسیقی این روزهای من نمیشود ؛ آری پاییز که میآید خورشید از من رو برمی گرداند ؛ گرمایش دیگر نوازشگر صورتم نیست ؛ چشم هایم سبزی برگ های درختان را هرروز بهانه میگیرند ؛ آغوشم درختان خفته را نمیخواهد ؛ پاییز انگار میآید تا بسراید دلتنگی را ؛ پاییز انگار میآید تا تمام شادمانی ها و آرزوهای لحظه سال تحویلت رابا باران هایش ب��وید و تحویل بادهای پاییزیش دهد
پاییز انگار میآید تا …پاییز که می آمد اما یک چیز مسلم بود ؛ و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات …
پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و …پاییز که بر زبانت جاری میشود دل مخاطبت ضعف میرود برای حال و هوایش ؛ اصلا بدون ان که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییزی خیس خواهد شد و غم غریبی بر دلش خواهد نشست ؛ برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو میتوانی صدای خش خش برگ ها رابه وضوح بشنوی ؛ شاید نام پاییز راکه بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه میزند بر بی رنگی شیشه، بر چتر هایي که دو عاشق زیر ان ها پناه گرفته اند
بر مو های شاعری که میـــخواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد ؛ نام پاییز راکه بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف میکشند ؛ نام پاییز راکه بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سالها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند ؛ فصلی دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه میزند و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد.
آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش میکنیم که ان چه راکه باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند
پاییز را باید نفس کشید؛ پاییز را باید لمس کرد
پاییز …
آه
پاییز که می آمد یک چیز مسلم بودو من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات …
عشاق در پاییز عشق را قسمت می کنند
انشا دهم در مورد پاییز عاشقانه و احساسی
انشاء خاص فصل پاییز
گر تو بيني پاييز زيبا سرسري غم بخور،زيرا كه خيري نبري آيينه جمال است اين فصل خزان بي تامل از فصل ثالث مگذري فصل خزان در نزد كائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتي شاعران نيز براي نمايش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاييز ياد مي نمايند.ليكن اين فصل،فصل زيبايي است.
فصل ريزش نعمت های آسماني مي باشد و همان قطرات ريز باران است كه به تهذيب زمين مي پردازد.
نمايان شدن قوس قزح پس از باران نيز جلوه ای از جمال اين فصل مي باشد. كلمه برگ ريزان تنها مختص پاييز است.
بدين معنا كه دراين سه ماه درختان خودرا مي تكانند و برگ های زرد و سرخ خودرا رها كرده و بر دامان زمين به امانت مي گذارند وشاخه های خشك شان نيز لخت وار منتظر مي مانند تا در فصل ديگر الماس های آسماني در ماتم كمبود مكان نمانند و بر شاخه های آنان قرار گيرند.
اين فصل را بانام خش خش نيز مي شناسيم. همان گونه كه پا بر روي خاك های ترك برداشته قدم مي گذارد و موزیک زيبا مي سازد صداي خش خش برگ ها نيز همين احساس را در دل ما مي نهد.اين صدا پس از شنيدن به ماوراي درون ما مي رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا مي كشاند.
پاييز را مي توان فصل مهاجرت قلم داد كرد .بدين معنا كه پرندگان دراين فصل از كاشانه خود رهايي جسته ودر كرانه های آسمان به جست و خيز مي پردازند تا لانه مناسب پيدا كنند.
نظاره بر حركات پرندگان در آسمان پاييز احساسي وصف ناشدني در دل ايجاد مي نمايد.نكته اصلي اين است كه پاييز در مقابل اين همه ی زيبايي كه در اختيار ما مي گذارد از ما چيزي نمي خواهد جز اين كه به تفكر بنشينيم و به خدا نزديك شويم
منبع این 10 انشا پاییزی : سایت talab.org
مه و ابر بر سر درختان کوه در فصل زیبای پاییز والپیپر خبرمی
۱۲ انشا ادبی و توصیفی در مورد فصل پاییز برای پایه های مختلف
انشا در مورد پاییز شماره یک
موضوع انشا : من فصل پاییز را دوست دارم ( متن ادبی کودگانه در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :کودکان
مقدمه :
به نام خداوند مهربانی که این همه زیبایی برای آفریده است ، انشای خود را آغاز میکنم .
متن انشا:
من خیلی فصل پاییز را دوست دارم .
هم چون مدرسه ها در پاییز شروع میشوند و دوباره دوستانم را میبینم و با آنها بازی میکنم و شروع به درس خواندن و تلاش برای ساختن آینده خود میکنم . البته شاید بعضی ها از شروع شدن مدرسه خوشحال نشوند و دلشان بخواند همیشه بازی کنند و در خانه استراحت کنند. ولی بعد از مدتی حوصله شان سر میرود و دوست دارند دوباره به مدرسه بیایند و دوستان و معلمان مهربان را ببینند.
متن ادبی پاییز به زبان کودکانه
یک دلیل دیگر هم که من پاییز را خیلی دوست داریم این است که فصل پاییز خیلی زبیا است . همه برگ ها که در بهار و تابستان سبز بوده اند به رنگ های زرد و نارنجی و قرمز و قهوه ای در میایند و انگار همه جا رنگارنگ و زیبا و چشم نواز میشود. وقتی به پارک میرویم هر درختی به یک رنگ در آمده است و همه جا بخصوص جنگل ها و پارک ها خیلی قشنگ شده است .
انشا در مورد پاییز به زبان کودکان
در پاییز خرمالو ها میرسد و لیمو شیرین و پرتقال و انار به بازار می آید . بعضی وقتی ها مادرم انار ها را دان میکند و به آنها گلپر و نمک میزند و در کاسه های کوچک میریزد و به ما میدهد که من خیلی خوشم می آید. در پاییز لبو فروش ها در روی گاری های قدیمی لبو های شیرین و قرمز میپزند و به ما می فروشند من گاهی با دوست هایم از آنها لبو داغ میرخر مو در راه رفتن به خانه با هم میخوریم که خیلی کیف دارد .
انشا پاییزی به زبان ساده
من به خاطر باران هم خیلی پاییز را دوست دارم ، چون عاشق باران هستم و روزهای بارانی دوست دارم زیر باران بروم و بازی کنم . البته باید مراقتب باشیم در زیر باران سرما نخوریم . ولی حتی اگر سرما بخوریم ماردمان برای ما سوپ خوشمزه و شلغمی میپزد . ما کنار بخاری می خوابیم تا خوب شویم . تازه پاییز خیلی هوا خوب است نه خیلی گرم است نه خیلی سرد به خاطر همین میتوانیم به راحتی در خیابان و حیات و پارک بازی کنیم و تا خسته شویم .
نتیجه گیری
پاییز خیلی خوبی ها و قشنگی ها و خوراکی های خوشمزه دارد ، که من آنها را خیلی دوست دارم و همیشه دوست دارم زودتر پاییز شود .
من در فصل پاییز خدا را به خاطر این همه قشنگ و زیبایی که برای ما آفریده است شکر میکنم . این بود انشای من .
انشا در مورد پاییز با مقدمه بدنه و نتیجه
اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان عاشق شده است و گریه کرده
انشا در مورد پاییز شماره دو
موضوع انشا : پاییز زیبا و دوست داشتنی ( متن ادبی در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
با نام خداوند هستی بخش زیبایی آفرین انشایم را در مورد پاییز آغاز میکنم .
متن انشا:
چطور میتوان پاییز را دوست نداشت ؟؟
با این این همه مهر و زیبایی و زلالی که این فصل مظلوم و مهربان دارد.
انگار خود پاییز هم عاشق است . ، عاشق ما !
مگر نه چه دلیلی داشت در برابر سرما مقاومت کند و برای ما بهشتی از رنگ های شگفت انگیز بسازد.
که هر چه نگاه کنی سر نشوی از دیدن زیبایی هایش !
انشا و متن ادبی درباره پاییز
پاییز فصل سرد و گرمی در کنار هم است ،
سردی هوا در کنار گرمی رنگ های برگ ها ( زرد و نارنجی و قرمز.. )
مگر میتوان پاییز را دوست نداشت ،
فصل قدم زدن روی برگی های خشک با آن نغمه دل انگیز خش خسش کردن زیر برگ ها .
مگر میتوان پاییز را دوست نداشت ن، تنها به این گناه که سرد است ؟!!سرما که علاجش یک بسته قرص سرماخورگی است و سوپ های پر مهر مادرم که انگار تک تک اجزایش طعم عشق میدهند.
اصلا من پاییز را دوست دارک که سرما بخورم !!!
بعد مادرم بیاید دست بگذارد روی پیشانی ام
و برایم شلغم درست کند و با غرغر تکه تکه در دهانم بگذارد .
اصلا من پایی را دوست دارم که برویم زیر بارن بستنی بخورم !!
که شال گردن های رنگی ام را از چمدان بیرون بیاورن و آن رو دور گردنم ببندازم و همه پارک های شهر را با قدم بزنم ، یخ کنم و لی خسته نشوم !
بعد برگردم خانه و دستانم را با چای گرمی که مادرم دم کرده گرم کنم .
پاییز سرد است اما به مهربانی های ما گرم میشود.
و من عاشق مهربانی پاییزم .
سگ خسته تنبل خوابیده بر روی برگ های پاییزی
انشا در مورد پاییز شماره سه
موضوع انشا : پاییز را دوست دارم ( متن ادبی در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
عشق بی دلیل است … محتاج استدلال نیست … دل دلیل و برهان وجود عشق است و من بی هیچ بهانه ای عاشق پاییزم
متن انشا:
پاییز را دوست دارم…
بخاطر غریب و بی صدا آمدنش
بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش
بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش
بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش
بخاطر رفتن و رفتن… و خیس شدن زیر باران های پاییزی
بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها
بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش
بخاطر شب های سرد و طولانی اش
بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام
بخاطر بغض های سنگین انتظار
بخاطر اشک های بی صدایم
بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام
بخاطر غریبانه و بی صدا رفتنش
پاییز را دوست دارم، بخاطر خود پاییز
نتیجه گیری :
بدون دلیل دوست داشته باش ، عاشق شو وچون پاییز رنگارنگ و رها زندگی کن .
حس و حال فوق العاده هوای روستایی گاو ها و روستاییان در پاییز زونوزاق_باغلاریب
انشا در مورد پاییز شماره چهار
موضوع انشا : چرا پاییز ار دوست دارم
برای پایه تحصیلی :پنجم – ششم – هفتم – هشتم – نهم
مقدمه :
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها . راستش را بخواهید از زمانی که یادم می آید پاییز فصل مورد علاقه من بوده است شاید یه این خاطر که خودم در فصل پاییز به دنیا آمده ام . اما این موضوع دلایل دیگری هم دارد . امروز میخوام در این انشا به شما بگویم چرا عاشق فصل پاییز هستم.
متن انشا :
فصل پاییز برای من یک فصل جادویی است . همه چیز از آب و هوا گرفته تا رنگ ها برای من زیبا و خیره کننده هستند . با این که همه مناظر و زیبایی ها هر سال و هر سال تکرار میشوند ولی برای من تازگی دارند و انگار هر سال با دیدن زیبایی ها و رنگارنگی فصل پاییز دوباره جادو میشوم .
اما قبل از هر چیز پاییز برای من حسی از بندگی خداوند دارد خداوندی که در بهار همه جا را سبز و تازه و درخشان میکند در تابستان پر از گرما و نور و انواع میوه ها می نماید و در پاییز درختان را خشک میکند . اما نه یک خشک شدن ترسناک و سرد و زشت. برعکس خداوند زیبایی آفرین حتی فصل خشک شدن و خواب زمستانی زمین را نیز به بهترین و قشنگ ترین صورت رنگ آمیزی میکند و در نهایت در زمستان با پوشاندن زمین با برف پاک و سفید هنر نمایی اش را به اتمام میرساند.
به این خاطر است که پاییز حس میکنم به خدا نزدیک ترم و دیدن برگ های رنگارنگ و باران حسی از سپاس گذاری و شکر نعمت را گاهی در هیاهوی زمانه فراموش میکنم در من زنده میکند.
همه چیز فصل پاییز برای من زیبا و دوست داشتنی است از جمله میوه های خاص و شگفت انگیزش … چه کسی باور میکند وقتی همه درخت ها کم کم به خواب زمستانی میروند و درختان خشک شده و برگ هایشان را زمین هدیه میکنند . طبیعت بتوانید این میوه های درخشان و خوشمزه را به ما هدیه کند. میوه هایی مثل انار، خرمالو ، پرتغال ، لیمو شیرین و نارنگی های آبدار… من عاشق انار و خرمالو های رسیده هستم. انقدر که دوست دارم همه سال خرمال بخورم و پرتغال ها را با آن رنگ نارنجی زیبایشان در دست بگیرم و از ته دل بو کنم و به خودم بگویم چه کسی گفته میوه های خوشمزه فقط متعلق به بهار و تابستان هستند؟
نتیجه گیری :
همه این موارد از زیبایی های طبیعت هوای خنک و لطیف ، باران دوست داشتنی و میوه های خوشمزه باعث میشود من عاشق فصل پاییز باشم و خداوند را بابت این زیبایی شگفت انگیز شکر کنم. خداوند مهربان دوستت دارم.
سگ خوشحال دیوانه در برگ های پاییزی غلط می زند
انشا در مورد پاییز شماره پنج
موضوع انشا : پاییز فصل نزدیک شدن به خدا (متن توصیفی- ادبی و اعتقادی در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
دلم چون برگهای زرد پاییزی پر از درد است
صدای خش خش برگها…
به همراه تپیدنهای قلبم می شود آغاز و…
متن انشا:
فصل خزان در نزد کائنات مظهر غم و اندوه بوده و حتی شاعران نیز برای نمایش دادن اندوه در اشعار خود از نام پاییز یاد می نمایند.
لیکن این فصل،فصل زیبایی است.
فصل ریزش نعمت های آسمانی می باشد و همان قطرات ریز باران است که به تهذیب زمین می پردازد.
نمایان شدن قوس قزح پس از باران نیز جلوه ای از جمال این فصل می باشد. کلمه برگ ریزان تنها مختص پاییز است.
بدین معنا که در این سه ماه درختان خود را می تکانند و برگ های زرد و سرخ خود را رها کرده
و بر دامان زمین به امانت می گذارند وشاخه های خشک شان نیز برهنه وار منتظر می مانند
تا در فصل دیگر الماس های آسمانی در ماتم کمبود مکان نمانند و بر شاخه های آنان قرار گیرند.
این فصل را بانام خش خش نیز می شناسیم. همان گونه که پا بر روی خاک های ترک برداشته قدم می گذارد
و آهنگ زیبا می سازد صدای خش خش برگ ها نیز همین احساس را در دل ما می نهد.
این صدا پس از شنیدن به ماورای درون ما می رود و روح ما را تا آسمان ها به بالا می کشاند.
پاییز را می توان فصل مهاجرت قلم داد کرد .
بدین معنا که پرندگان در این فصل از کاشانه خود رهایی جسته و در کرانه های آسمان به جست و خیز می پردازند تا لانه مناسب پیدا کنند.
نظاره بر حرکات پرندگان در آسمان پاییز احساسی وصف ناشدنی در دل ایجاد می نماید.
نتیجه گیری :
نکته اصلی در مورد پاییز این است که پاییز در مقابل این همه زیبایی که در اختیار ما می گذارد از ما چیزی نمی خواهد جز این که به تفکر بنشینیم و به خدا نزدیک شویم . به تعبیر زیبای حافظ
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن.
انشا در مورد پاییز کلاس ��فتم
جوانان خوشحال در حال بازی با برگ های رنگی
انشا در مورد پاییز شماره شش
موضوع انشا : فصل پاییز را توصیف کنید (متن توصیفی- توضیحی در مورد پاییز و ویژگی هایش به زبان ساده)
برای پایه تحصیلی :کودکان
مقدمه :
انشای خود را به جای مقدمه با این شعر زیبا در مورد پاییز زیبا آغاز میکنم .
شاخه هایت پر از کلاغ شدند*ای چنار قشنگ پاییزی
عکس خود را ببین در آیینه*واقعا که شگفت انگیزی
وقت تاریک و روشنای غروب*از کلاغان خسته سرشاری
توی فصلی که فصل بی برگیست*برگ دادی دوباره انگاری
می نشینم دوباره در ایوان*خسته و سرد و خواب آلودم
خوب می شد کلاغ من هم از*برگ های کلاغی ات بودم
متن انشا:
پاییز فصل قشنگی است. در پاییز برگ درختان زرد میشود.
در روز اول پاییز که اول مهر ماه است ما به مدرسه میرویم و همکلاسیهای خود را میبینیم.
پاییز فصل تلاش بیشتر دانشآموزان است. در پاییز روزها کوتاهتر و شبها بلندتر میشود. از میوههای پاییز انار و نارنگی است.
در پاییز برگ درختان میریزد و هنگامی که ما بر روی آنها راه میرویم صدای خشخش میدهند.
در پاییز هوا سرد میشود و اگر مراقب نباشیم سرما میخوریم. در پاییز باد میوزد و باران میبارد. ماههای پاییز مهر، آبان و آذر هستند.
انشا در مورد پاییز
پاییز فصلی است که در آن برگهای درختان به زردی میگرایند اما بعضی از برگها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوهای میشوند.
بسیاری از میوهها در فصل پاییز میرسند. اناره ساوه، خربزه، سیب، پرتقال، به، سنجد و…
در فصل پاییز بسیاری از پرندگان به مناطق گرمسیر مهاجرت میکنند.
در فصل پاییز کشاورزان زمینها را شخم زده و در آن محصولاتی مانند گندم و جو میکارند.
در فصل پاییز روزها کوتاهتر میشود و شبها طولانی میگردد.
نتیجه گیری :
همه فصل های خدا زیبا هستند و هر کدام زیبایی های خود را دارند پاییز هم فصل بسیار زیبایی و دوست داشتنی است .
انشا در مورد پاییز به زبان ساده برای بچه ها
زیباترین منظره پاییز در جهان | صنئلی کنار دریاچه و آب زیبا با منظره پاییزShafer-in-Fall
انشا در مورد پاییز شماره هفت
موضوع انشا : فصل پاییز چه خوب های و بدی هایی دارد ؟
(متن توصیفی- توضیحی در مورد پاییز خوبی ها و بدی های آن/ در فصل پاییز ما باید چه کار هایی انجام دهیم ؟)
برای پایه تحصیلی :کودکان
مقدمه :
به نام آنکه هست کننده و نیست کننده ماست! انشا کوتاه خود در مورد فصل پاییز را آغاز میکنم .
متن انشا:
فصل فصل پاییز است
و هوا دارن سرد میشوند گویا فصل سرد زمستان نزدیک شده است.
برگها رو به زردی شده و مانند گلهای که در فصل بهار از درختان به زمین پروازکنان حرکت میکند،
به سوی زمین میپرد و این بار این درختان دیگر جز شاخه خشک و ساقه چیزی دیگری در آن نخواهد ماند.
درختانیکه قبلا ً دارای برگهای سبز بودند، شاخچه های گل که دارای شگوفه های زیبا بودند و طبیعت را با خود آراسته نموده بودند.
ماه قبل طبیعت را همه سبزه پوشانیده بودند و هر طرف را که چشم می انداختیم، لذت خاصی داشت؛
اما اکنون دیگر آن لذت ها باقی نمانده،
بل زردی علفها، گیاهان، درختان، سردی هوا، کم شدن زمان نورانی طبیعت
و افزایش مدت زمان تاریکی ( کوتاه شدن روز ) همه جاگزین آن خوبیهای فصل بهاری شده
که همه آن خوبی ها را از طبیعت گرفته اند.
این فصل پاییزی برای ما درس میدهد که لباسهای گرم خودرا بدوزیم و یا آنرا از بازار خریداری نماییم
تا در فصل سردتر از این ( زمستان ) که به دنبال پاییز آمدنی است بتوانیم خودرا از سرما حفاظت نماییم.
این فصل مارا وا میدارد که هیزم های زمستانی را آماده سازیم که در روزهای برفباری با سوختاندن آن خانه مارا گرم سازد.
نتیجه گیری :
بیایید ای هموطنان که درسهای این فصل را بیاموزیم
و به سخنان آن گوش دهیم و مواد لازمه که برای فصل زمستان نیاز است آماده سازیم
تا بتوانیم از سرمای بیش از حد آن خودرا حفاظت کنیم.
انشا در مورد پاییز پایه هفتم
قدم زنان در پاییز برگی به کف کفشش پسبیده
انشا در مورد پاییز شماره هشت
موضوع انشا : مقایسه پاییز با دیگر فصل ها (متن ادبی با کنایه و استعاره در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
متن انشا:
این همه ی باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان رابه او میزنند.
خودمانیم …
تقصیر خودش است ؛
بلد نیست مثل ” بهار” خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد …
سیاست ” تابستان ” را هم ندارد
که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند
بیچاره …..
بخت و اقبال ” زمستان ” هم نصیبش نشده
که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه ی خواهان داشته باشد !
او ” پاییز ” است
رو راست و بخشنده …
ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای
آدم ها بریزد،
روزی ؛
جایی ؛
لحظه ای ؛ از خوبی هایش یاد میکنند …
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش رابه پای محبتش نمیگذارند … یکی به این پاییز بگویید
آدم ها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای …
دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی
برگ هایت می گذراند و میگذرند .
تنها یادگاری که برایت میماند ” صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست ” ..
انشا جدید در مورد پاییز
پیشنهاد-سفر-در-پاییز گاهی برگها قرمز می شوند و خون گریه می کنند در مه
انشا در مورد پاییز شماره نه
موضوع انشا : مقایسه پاییز با دیگر فصل ها (متن ادبی با کنایه و استعاره در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان
مقدمه :
پاییز سرد و غمگین را با همه زیبایی های اسرار آمیزش انتظار نمیکشم ، من عاشق نورم و گرما …
ای پاییز زیبا پر از خاطرات دلتنگی من انتظار آمدنت را نخواهم کشید….
متن انشا:
پاییز بار دیگر از راه رسید
پاییز با همه ابرهای تیره اش که کشیده می شود روی آبی آسمان در بیشتر روزها شاید
پاییز پر از باران هایی که یادت می آورند هزاران خاطره ایی را که نباید یا شاید هم می بارند که یادت بیاورند تمامشان را …
من اما نمی دانم چرا این فصل بی نظیر دلم را با خودش نمی برد
چرا انتظارش را نمی کشم هیچ وقت
چرا آمدنش دلم را تیره می کند
چرا این فصل پاییز پر از تحول حتی با تمام رنگ های برگ هایش هم نمی تواند دلم را با خودش ببرد
نمی دانم چرا دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم
نمی دانم …
انشا در مورد پاییز
نمی دانم چرا صدای خش خش برگ ها زیباترین موسیقی این روزهای من نمی شود
آری پاییز که می آید خورشید از من رو بر می گرداند
گرمایش دیگر نوازشگر صورتم نیست
چشم هایم سبزی برگ های درختان را هر روز بهانه می گیرند
آغوشم درختان خفته را نمی خواهد
پاییز انگار می آید تا بسراید دلتنگی را
پاییز انگار می آید تا تمام شادمانی ها و آرزوهای لحظه سال تحویلت را با باران هایش بشوید
و تحویل بادهای پاییزیش دهد
پاییز انگار می آید تا …
پاییز که می آمد اما یک چیز مسلم بود
نوشتن انشایی درباره پاییز
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات …
پاییز خود انبوهی است از حرف ها، حس ها و …
پاییز که بر زبانت جاری می شود دل مخاطبت ضعف می رود برای حال و هوایش
اصلا بدون آن که حرفی زده باشی او زیر باران های پاییز خیس خواهد شد
و غم غریبی بر دلش خواهد نشست
برگ های ریخته بر زمین زیر پاهایش خرد خواهد شد جوری که تو می توانی صدای خش خش برگ ها را به وضوح بشنوی
شاید نام پاییز را که بیاوری او دیگر هیچ، هیچ چیز نشنود جز صدای نم نم باران که بوسه می زند بر بی رنگی شیشه،
بر چتر هایی که دو عاشق زیر آن ها پناه گرفته اند
بر موهای شاعری که می خواهد زیر باران بدون چتر قدم بردارد
نام پاییز را که بیاوری نا خود آگاه کیف های رنگارنگ مدرسه که بر دوش دانش آموزان سوار شده اند، مقابل دیدگانت صف می کشند
نام پاییز را که بیاوری چشم های پر از اشتیاق دانش آموزانی را تصور خواهی کرد که سال ها به انتظار چنین روزی روز شماری کرده بودند
فصل پاییز فصل دل انگیز که با آغازش درخت یادگیری جوانه می زند
و عطر کتاب های جلد شده، مداد و پاک کن های نو فضا را پر خواهد کرد
آری پاییز خود انبوهی است از واژه ها و من همیشه می ترسیدم به او بر بخورد که توصیفش می کنیم
که آن چه را که باید با گوشت و پوست و احساس خود حس کنیم دیگر گفتنی نخواهد بود
اصلا رسمش نیست که تو بگویی و دیگران بشنوند
پاییز را باید نفس کشید
پاییز را باید لمس کرد
پاییز …
آه.....
پاییز که می آمد یک چیز مسلم بود
نوشتن انشا در مورد پاییز
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات…
که می آمد یک چیز مسلم بود
نوشتن انشا در مورد پاییز
و من همیشه مبهوت بودم چرا برای دبیران من تعداد صفحات مهم تر بود تا کلمات…
انشا در مورد پاییز هفتم صفحه ۲۰
بچخ خردسالی خوشحال و سرمست در میان برگ ها
انشا در مورد پاییز شماره ده
موضوع انشا : شما در فصل پاییز چه کار هایی انجام میدهید ؟
(متن توصیفی در مورد پاییز/فصل پاییز چه ویژگی هایی دارد ؟ / در مورد میوه ها و خوراکی های فصل پاییز بگویید .)
برای پایه تحصیلی :کودکان -به زبان ساده
مقدمه :
این شعر پاییزی را به جای مقدمه به شما تقدیم میکنم
تو کوچههای سرد پاییز *** قدمزدن چه حالی میده
حال و هوای سردِ غم رو ***بههمزدن چه حالی میده
تو کوچههای سرد پاییز *** با برگ و باد، میآم و میرم
دیگه بهم گیر میده کوچه *** دلم میخواد! میآم و میرم
تو کوچههای سرد پاییز *** کنار آتیشِ تو گرمم
تو قوم و خویش آفتابی! *** چهقد خوشم، پیش تو گرمم
تو کوچهها سری به اشک و*** به غم زدن چه حالی میده
تو کوچههای سرد پاییز *** قدمزدن چه حالی میده
انشا زیبا در مورد پاییز
وقتی پاییز می شود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه میرویم٬
و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم٬ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم
وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف را به ما میدهد کم کم باور میکنیم سال تحصیلی شروع شده.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر می شوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند
و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.
هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد٬وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ٬
اما وقتی زمستان می آید همه منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
انشا در مورد پاییز
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند٬مناظر زیبایی به وجود می آید.
پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر می کند و وارد خانه می شود
و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ٬ فصل لیمو شیرین و نارنگی٬
وقتی در پاییز به هندوانه نگاه میکنیم سردمان میشود.
سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباسهای زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
پاییز فصل برف پاک کن و بخاری است٬توی خیابان خیلی ها را میبینیم که لوله بخاری خریده اند و به طرف خانه در حال حرکت اند.
من دوست ندارم در فصل پاییز زیاد از خانه بیرون بروم٬
دوست دارم در کنار خانواده تلویزیون تماشا کنم و تخمه گل آفتابگردان بشکنم ٬
و با هم صحبت کنیم و لبووی داغ بخوریم تا از دلگیر بودن پاییز کم کنیم.
شبهای پاییز برای شب نشینی خیلی خوب است ٬
اما باید زود به خانه برگردیم تا فردایش بتوانیم راحت از خواب بیدار شویم.
در شبهای پاییز ستاره ها کمتر در آسمان دیده میشوند چون هوا معمولا ابری است
و آلودگی تابستان هنوز در هوا است٬که بارانهای پاییزی آن را تمیز میکند.
پاییز فصل انار است ٬ فصل گردو و شیره انگور نیز هست در پاییز میتوانیم برای صبحانه ارده شیره بخوریم
چون خیلی مقوی است و ما را گرم میکند.
انشا در مورد پاییز
در این فصل گندم ها جوانه میزنند و زمین های کشاورزی که در آن گندم کاشته اند سبز هستند.
وقتی که باران پاییزی و برف زمستانی روی گندم زار ها میبارد٬آدم فکر میکند آنها از سرما یخ میزنند٬
ولی این اتفاق نمی افتد و آنها سالم می مانند و در سال بعد خوشه های گندم میدهند.
در پاییز گنجشک ها با پر های پف کرده و در دسته های سه تا پنج تایی روی شاخه های بید می نشینند
و همراه باد پاییزی تکان میخورند و سرشان توی لاک خودشان است.
ما باید در این فصل و مخصوصا فصل زمستان برای پرندگان دانه بریزیم تا آنها راحت تر بتوانند فصل سرما را سپری کنند
و با فرارسیدن بهار جوجه های زیادی بیاورند.
در پاییز باید مواظب باشیم که سرما نخوریم و از لباسهای گرم استفاده کنیم و
اگر بیمار شدیم در خانه بمانیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم.
آرزو میکنم در چهار فصل سال زندگی شما بهاری باشد و همیشه آفتاب گرم امید در وجودتان تابستانی باشد.
نتیجه گیری:
در اینجا انشایم را به پایان میرسانم و در آخر اینطور نتیجه گیری میکنم :
فصل پاییز زمین را برای بهاری دیگر آماده می کند.
انشا درباره پاییز قشنگ
و کسی که تو را دیده باشد پاییزها سختی خواهد داشت
انشا در مورد پاییز شماره یازده
موضوع انشا : پاییز را توصیف کنید ؟ ( متن توصیفی- ادبی زیبا روان و با احساس در مورد پاییز)
برای پایه تحصیلی :نوجوانان-ساده
مقدمه :
پاییز ، فرش راهت میکند، دستهای نارن��یاش را ، سرخ و زرد میشود، از شوق ، و اشک میریزد، وقت دیدار ،اگر در دنیایش گام برداری
متن انشا:
پاییز فصلی است که در آن برگ های درختان به زردی می گرایند ؛
اما بعضی از برگ ها هم در راه زرد شدن گاه قرمز و قهوه ای می شوند.
پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان می ریزند و در زیر پای رهگذران بی تفاوت خش خش می کنند.
پاییز شاید همان فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است؛
چه فرقی می کند که در پاییز خواب باشی یا بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را می کند.
به دقت و حوصله دست به کار آراستن می شود؛ آراستن درخت ها ، شهر ها ، باغ ها و زمین به زرد و سرخ و قهوه ای برگ ها ؛
به قطرات گاه نم نم و گاه شر شر باران و به باد که می وزد.
پاییز همان فصل دل انگیزی است که گاه رویایی اش می خوانند
همان فصلی که می توانی در آن ساعت ها از پنجره ی اتاق به درخت روبروی خانه نگاه کنی و خسته نشوی.
پاییز همان دل انگیزانه ایست که گاه هوس می کنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند.
پاییز همان مادر رقص خرامان برگ هاست که به ناز و عشوه ی تمام چرخ زنان از آسمان بر سرت می بارند،
و تو سریع تر می روی تا زیر برگ هایش برسی و با خودت بگویی این یکی به افتخار من افتاد
پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست _همان برگ های خرامان_ که این بار هوس می کنی
کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ ها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز همان فصل درختان لخت خرمالو است که سرخی خرمالوهایش ر ا به همه عرضه می دارد.
همان فصل قاصدک های شیطون که برایت خبر می آورند ، خبر های خوش ،
خبر هایی که هیچ وقت نمی رسند وتو باز هم آنها را بر می داری و فوت می کنی
و با نگاهت تعقیبشان می کنی تا در آبی ابری آسمان پاییز گم شوند.
آه عجب این پاییز برگ زیر هزار رنگ خوش می نشیند در چشم و خیال من …
ومن از ورای سفیدی دیوار های اتاقم همه را ، همه را خوب خوب می دانم؛
دیگر جاده های پاییز را از حفظ شده ام .
انشا در مورد فصل پاییز با مقدمه و نتیجه گیری
پاییز+چالوس khabarme.ir خبرمی
انشا در مورد پاییز شماره دوازده
موضوع انشا : انشا کوتاه در مورد پاییز
برای پایه تحصیلی :نوجوانان-ساده
گوش کن …
صدای نفس های پاییز را میشنوی ؟
و این زیباترین فصل خدا می آید تا به هزاران حرف و سخن بیاموزد.
بیاموزد که حتی اگر بی نهایت غمگینی میتوانی غم و اندوهت را به برگ درختان آویزان کن که چند روز دیگر میریزند.
حتی اگر دلت پر از خشم و کینه و عصبانیت نسبت به آدم های اطرافت است میتوانی دلت را به باران پاییزی بسپار تا برایت بشوید و پاک و زلال تحویلت دهد.
اگر کسی یا چیزی که دوست داشته ای را از دست داده ای و امیدت برای شروع دوباره زندگی از دست رفته است به پاییز نگاه کن. نگاه کن که چگونه برگ های زیبا و عزیزش را دانه ، دانه به زمین میبخشد و سبک میشود و دوباره در بهار زندگی را با امید از سر میگیرد.
اگر فکر خیلی خسته ای و فکر میکنی دیگر هیچ کار مفیدی از تو ساخته نیست به درختان خرمالوی پاییزی نگاه کن که چگونه حتی وقتی برگ هایش در حال ریختن هستند دست از میوه دادن آن هم میوه های شیرین و آبدار و سرخ و خوشمزه برنمیدارد.
صدای نفس های پاییز می آید.
این فصل زیبا و شگفت انگیز می آید که به ما چیزهایی یاد بدهد.
آری پاییز می آید که بگوید حتی میتوان در سرد ترین روزهای زندگی زیبا و شکوهمند بود . میتوانی همه چیزت را از دست بدهی ولی باز هم شاد و مفید باشی و این که هیچ وقت برای شروع دوباره دیر نیست . و مهم تر این که خداوند را بابت همه نعمت هایی که به تو داده آنقدر که گاهی فراموششان میکنی شکر گزار باش.
چتری در پاییز www.khabarme.ir
Read the full article
0 notes