#آخرین خبر ترکیه
Explore tagged Tumblr posts
Text
that is the question
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
سرچ کن های حرفهای در اینترنت یکی از شرگردهاشون استفاده درست از کلید واژه هاست
درنتیجه آنها که محتوا تولید میکنند با علم به این موضوع باید کلیدواژه های مناسبی درست کنند
متوجه شدید باز بحث سر "نشانه" هاست
.
خیلی خیلی خلاصه میگویم
برای فهم چرایی انتخاب جلیلی برای آنکه دولت در سایه را رئیس جمهوری کند🤦♂️😅کلید واژه های ، وحید اشتری ، جواد محرابی ، محسن منصوری کافیست
کاری به کارنامه کلی این اسامی ندارم فقط به آنچه برای این فهم مهم هست میپردازم
.
هر دار و دسته ای برای ترور شخصیتیِ اعضای رقیب احتیاج به یک "اطلاعات درز گو" دارد که میتواند یک شخص یا یک خبرگزاری باشد لزومی هم ندارد آنها خودی باشند یا غیرخودی
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
وحید اشتری
او یک "اطلاعات درز گو" ست ، کسی هست که تمام رسوایی های قالیباف را در صفحه شخصی خود فاش کرد
از خریدهای هنگفت دختر او در ترکیه تا حساب بانکی تــُپـُـل دلا��ی پسر او برای سعی چند باره در راستای اقامت کانادا و…ـ
اما قالیباف که خودش جزو دار و دسته قدری هست پس از پیگیری های اطلاعاتی توسط "طائب"های اطلاعاتی متوجه میشود این اطلاعات را میثم نیلی ، برادر داماد ابراهیم رئیسی به وحید اشتری دادهاند
درگیری لو دادن ها که بالا میگیرد طائب پس از عذرخواهی از دارودسته رئیسی ، به خاطر چندین موضوع آشکار شده بجز این موضوع بالاخره از سمت رئیس سازمان اطلاعات سپاه کنار میرود
اما او که یارغار مجتبی خامنهای هست و سالها در پشت پرده با او کار کرده زخم خورده همراه با قالیباف منتظر فرصت هستند
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
جواد محرابی
جانپاس و به قول انگلیسیها بادیگارد شخصی(اول)ابراهیم رئیسی میباشد او که سایه به سایه در طول آخرین سفر ابراهیم رئیسی همراه اوست یکدفعه با کمال تعجب سوار هلیکوپتر حامل ابراهیم رئیسی برای آخرین پرواز نمیشود و با دیگران عازم مقصد میشود
.
بادیگارد ها اشخاصی هستند با هیکل درشت و قد بلند و کارکشته تا در مواقع لزوم حتی شده خود را همچون دیوار انسانی ما بین مهاجم و شخصی که باید حفظ شود قرار بدهند
پس اینکه بعضی میگویند او سوار نشد در عوض مهدی موسوی رییس یگان حفاظت سوار شد نمیدانند بادیگارد چیست و کارش چیست و مرگش از بابت درجه کادری چندان مهم نیست
رییس یگان حفاظت کار اجرایی کل بادیگاردها و حفاظت را بر عهده دارد نه عملیاتی و مرگش از بابت درجه کادری بسیار مهم است او نه تنها وظیفه ندارد خودش را سپر بکند بلکه اگر بکند یک اشتباه حرفه ای مرتکب شده است
پس بودن بادیگارد شخصی در کنار یک فردی به این مهمی از نان شب هم واجب تر است
این امر چنان در دروس ابتدای بادیگاردی بدیهی هست که وقتی گفتن بالگرد رئیسی سقوط کرده و همه کشته شدن اسم او را در میان کشته شدگان نوشتن اما بعد معلوم شد او درکنار رئیسی نبوده
.
اینکه چهکسی در کدام هلیکوپتر بنشیند هم دلبخواهی نیست
مشخصات فنی هلیکوپتر نشان میدهد که جا برای بودن او بوده چه از بابت صندلی چه از بابت قدرت حمل
مگر آنکه بهانهای با دستور بالادستی تر از رییس یگان حفاظت او را از سوار شدن برحذر داشته
و چون احتمال ترور داده نمیشد رییس یگان حفاظت با عدم حضور او کنار رئیس جمهور موافقت کرده
چنان مضحک میگویند حضور او در کنار رییس جمهور نیاز نبوده انگار در هلیکوپتر دیگر نیاز بوده😄ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
محسن منصوری
معاون اجرایی رئیس جمهور بود او بعد از خبر حادثه بالگرد بلافاصله مسئول کل عملیات میدان امداد و نجات میشود و به محل حادثه میرود
اما جریان به گونه ای جلو میرود که در نهایت با اعلام مرگ رئیسی و تمام همراهان او خاتمه میابد
از صحبت ها و چهره او در ویدیوی اولی که گذاشتم کاملا مشخص است که
فرود آنطور که میگفتند سخت بوده سخت نبوده
منصوری حال که بخوبی میداند چه شده ، میشود رئیس ستاد انتخاباتی جلیلی ، وزارت کشور هم که از دولت رئیسی مانده و طبق قانون مسئول برگزاری انتخابات هست
خودتان دو دو تا کنید فهمش سخت نیست مخصوصا وقتی که بدانید قالیباف بعد از ��ور اول لفظی(نه عملی) از جلیلی برای دور دوم همایت میکند اما جلیلی حتی از او تشکر لفظی هم نمیکند طرفداران بیخبر از همه جای این دو نامزد هم چنان به جان هم افتاده بودن و هستن که انگار نه انگار پدرخوانده ای وجود دارد در این میان🤦♂️ـ
END
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
To be, or not to be, that is the question:
پ،ن:
Whether 'tis nobler in the mind to suffer
The slings and arrows of outrageous fortune,
Or to take Arms against a Sea of troubles,
And by opposing end them
.
بودن یا نبودن، حرف در همین است. آیا بزرگواری آدمی بیشتر در آن است که زخم فلاخن و تیر بخت ستمپیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریائی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟
.
از ویلیام شکسپیر ، ترجمه از
mostafa.76
https://talk.zabanshenas.com/
.
.
#30ahchaleh#na_zzanin#ناظنین#bodyguard#to be or not to be#بادیگارد#وحید اشتری#جان پاس#جواد محرابی#محسن منصوری#مهدی طائب#حسین طائب#میثم نیلی#محمدباقر قالیباف#ابراهیم رئیسی#فرود سخت
1 note
·
View note
Text
سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : او با ضربه ای وحشتناک روی زمین سنگی پایین آمد، اما در یک لحظه دوباره بالا آمد، و قبل از اینکه پیاده حیرت زده آرامش خود را به دست آورد، هم او و هم مامی آنا در یک سوراخ همسایه ناپدید شده بودند. "آیا غرقش کردی؟" آشپز را صدا زد و جیمز که زنان را می شناخت، خود را جمع کرد و گفت: «بله». در طبقه بالا، در خلوتگاه کوچک مامی آنا، آخرین و ناراحت کننده مراسم جشن برگزار شد. رنگ مو : در گوشه ای در انتظار سرنوشت خود خمیده بود. برای مدتی مامی آنا در سکوتی سخت به او نگاه می کرد. سپس دمش را تکان داد و اسکوارکی وو لرزید. او گفت: "بیا اینجا." هیچ حرکتی نکرد. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : جیغ جیغی زد: «بیا اینجا، تو-تو- اوی، لطیف، خفه کننده، هیولای ترسو!» اسکوارکی وو که از زبان او وحشت زده بود، برای فرار برگشت، اما دیگر دیر شده بود. لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه در حالی که مامی آنا یک بسته بر روی او بود، و با دندان هایش گوش او را گرفت، دم او را بلند کرد و با دم خود او را کتک زد. با فاتح ترکیه من تازه صبحانه را تمام کرده بودم و کم کم داشتم از یک پیپ معطر لذت می بردم که زنگ جلوی در خانه ام با خشونت به صدا درآمد. با خود گفتم: "این بدون شک پیتمن است." بود. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : او وارد شد و برف چکمه هایش را روی فرش جدید من کوبی کرد. با تندی گفتم: بشین. او با فرمانبرداری روی صندلی نشست و صفحه اول خبر و لیدر را که به اشتباه در خانه من مانده بود، پاره کردم و به او دادم. گفتم: «پاهایت را روی آن بگذار، اگر ادامه میدهند، و تا زمانی که بهدرستی یخ زدند، حرکت نکن، و هر کاری میکنی. لینک مفید : سالن زیبایی طراحان فا توجه نکن که هوا فصلی است.» او دستورات من را متواضعانه دنبال کرد. پیتمن دوست بزرگ من است. ما در یک روستا زندگی می کنیم و او یک معمار محلی است. حداقل این چیزی است که او خودش را می نامد. برخی از مشتریانش او را با چیزهای دیگری صدا می زنند. او هم متاهل است. من نسبتاً از خانم پیتمن می ترسم. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : زیرا او این تصور را دارد که من بر شوهرش تأثیر بدی دارم. او با خیال راحت به خانم دیگری گفت که این را برای من تکرار کرد که "هیچ مردی به تنهایی در روستایی زندگی نمی کند مگر اینکه چیزی برای پنهان کردن داشته باشد." کیسه تنباکوی ام را روی میز پرت کردم. گفتم: «یک لوله روشن کن و برای خودت توضیح بده. لینک مفید : سالن زیبایی آرایش دائم او شروع کرد: «فکر میکردم تو در رختخواب باشی و بخوابی». "شما عادت های بدی دارید که تنها زندگی می کنید. وقتی یک مرد مجرد ساعت نه صبحانه می خورد، این نشانه بدی است - نشان می دهد که نمی تواند بخوابد." با ناراحتی گفتم: «پیتمن»، «تو نیم مایل در یک صبح برفی بیرون نیامده ای که تلاش کنی و بامزه شوی. "آیا ویسکی داری؟" او پرسید. "من فکر کردم دلیل خوبی وجود دارد. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : آنجا پشت سر شماست. آیا اجازه ندارید آن را در خانه داشته باشید؟" "نه قبل از ناهار، و کاملاً درست است، اما این دلیل واقعی آمدن من نیست." "سیگار داری؟" من پیشنهاد دادم. او پاسخ داد: «نه. آمدم تا اطلاعاتی به شما بدهم، شما با قطار ساعت چهار با من به شهر می آیید. "برای چه می رویم؟" پرس و جو کردم او آرام گفت: «ما میخواهیم یک بوقلمون بخریم». با تعجب بهش نگاه کردم. لینک مفید : سالن زیبایی پروشات تهران میروم یک بوقلمون بخرم! او لبخند زد. "بسیار بهتر است، اما همسرم غیر از این فکر می کند. ببینید، او در ��ندن بزرگ شده است، و هنوز تحت این تصور است که شما نمی توانید چیزی برای خوردن بیرون پیدا کنید. او مدت ها پیش تصمیم خود را برای خرید بوقلمون کریسمس در این کشور گرفت. شهر، و او امروز میرفت تا یکی را انتخاب کند. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : با این حال، امروز صبح نوزاد ناگهان دچار درد در شکمش شد و تصمیم گرفت که نمیتواند آن را ترک کند. بنابراین من داوطلب شدم و پذیرفته شدم.» "و شما یک نظر کارشناسی می خواهید؟" "به هیچ وجه. من یک بوقلمون را وقتی می بینم خوب می شناسم. لینک مفید : سالن زیبایی جنت آباد شمالی من جامعه شما را می خواهم. ما یک جایی شام می خوریم و یک سالن موسیقی می سازیم و با آخرین قطار برمی گردیم." من مخالفت کردم: «اما من هرگز چنین مزخرفاتی نشنیده بودم. "چرتیدن در سراسر لندن برای خرید یک بوقلمون! این مسخره است." پیتمن با خونسردی گفت: «طبیعاً، وگرنه همسرم آن را پیشنهاد نمی کرد.» گفتم: «درباره آن فکر خواهم کرد. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : پیتمن ساعتش را بیرون آورد. "ساعت سه و نیم به شما زنگ می زنم. این به شما شش ساعت فرصت می دهد تا آماده شوید." با عصبانیت گفتم: «از عجله بودن بدم می آید.
او ادامه داد: «ما در شام میخوریم، و من هزینه شام را خواهم پرداخت.» "این حل می شود. اگر زودتر گفته بودید باید از این همه گفتگوی اضافی نجات می یافتیم." پیتمن به آرامی بلند شد و به سمت در رفت. لینک مفید : سالن زیبایی جمیلا در فردیس او گفت: "شما توجه خاصی خواهید کرد که من شام را گفتم . خبری از نوشیدنی نبود." "امیدوار بودم که این یک سهل انگاری باشد." او سرش را تکان داد. من شما را دوست دارم، ویکتور، اما نسبت به خانواده ام احساس وظیفه دارم. سپس، همانطور که آقای هال کین می گفت، او به داخل برف رفت. او دوباره ساعت یک ربع به چهار با یک کت خز آمد و یک سبد بزرگ در دست داشت. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : با نارضایتی شدید به او نگاه کردم. گفتم: "من با شما نمی آیم، مگر اینکه لباس مناسبی بپوشید و سبد را رها کنید. از راه رفتن با افرادی که سبد حمل می کنند متنفرم." او گفت: «من نمیکنم، پس تو آن را حمل کن.» «میتوانم بپرسم آیا میخواهید بوقلمون را به لندن بکشید؟» پرس و جو کردم او پاسخ داد: "من نمی خواهم، اما همسر ..." کوتاهش کردم "در این صورت شما چاره ای ندارید. لینک مفید : سالن آرایش و زیبایی نورژا آیا او هم روی کت خز اصرار داشت؟" او با افتخار پاسخ داد: «این ایده خودم بود. "من دو سال است که آن را دارم و فقط یک بار آن را پوشیده ام." "چی شد؟" "هیچی. در اتاق من روبروی شیشه بود." مخالفت کردم: «مردم فکر خواهند کرد که من کمد تو هستم. سالن زیبایی سالومه تهرانپارس : او پاسخ داد: "آنها به شما به عنوان یک هنرمند احترام خواهند گذاشت." من گفتم: "ما در مورد موضوع بحث نمی کنیم." تا وقت شام صبر کن. بعد از اینکه به من توهین کردی پشیمان خواهی شد.
0 notes
Text
انفجار بمب انتحاری در رودی وزارت داخله ترکیه در انقره
یرلیکایا وزیر امور داخله ترکیه از وقوع یک حمله تروریستی در #انقره خبر داد. حوالی ساعت 09.30 دو #تروریست که با یک خودروی تجاری سبک به جلوی درب ورودی ریاست عمومی امنیت وزارت امور داخله #ترکیه آمده بودند، اقدام به #حمله بمبی کردند. یکی از #تروریستها خود را #منفجر کرد و تروریست دیگر خنثی شد، در جریان این #آتشسوزی 2 نفر از افسران #پلیس ما مجروح شدند." وزیر امور داخله #ترکیه علی یرلیکایا گزارش داد که 2 تروریست که حوالی ساعت 09:30 با یک خودروی تجاری سبک به مقابل دروازه ورودی اداره کل امنیت وزارت امور داخله آمده بودند، بمب گذاری و 2 پلیس انجام دادند. ماموران کمی مجروح شدند. یرلیکایا در بیانیه خود در صفحه اجتماعی خود در مورد این حمله چنین گفت: «حوالی ساعت 09.30 دو تروریست که با یک خودروی تجاری سبک به مقابل دروازه ورودی ریاست عمومی امنیت وزارت امور داخله آمده بودند، اقدام به #بمبگذاری کردند که یکی از تروریست ها خود را منفجر کرد و دیگری خود را منفجر کرد. تروریست خنثی شد در جریان این آتش سوزی ۲ نفر از ماموران نیروی انتظامی ما به صورت جزئی مجروح شدند. برای قهرمانانمان آرزوی شفای عاجل دارم. مبارزه ما تا خنثی شدن آخرین تروریست بی امان ادامه خواهد داشت.» #انفجار #آنکارا #انتحاری
وزیر امور داخله #ترکیه علی یرلیکایا گزارش داد که 2 تروریست که حوالی ساعت 09:30 با یک خودروی تجاری سبک به مقابل دروازه ورودی اداره کل امنیت وزارت امور داخله آمده بودند، بمب گذاری و 2 پلیس انجام دادند. ماموران کمی مجروح شدند. یرلیکایا در بیانیه خود در صفحه اجتماعی خود در مورد این حمله چنین گفت: «حوالی ساعت 09.30 دو تروریست که با یک خودروی تجاری سبک به مقابل دروازه ورودی ریاست عمومی امنیت وزارت امور…
View On WordPress
0 notes
Text
افزایش قیمت ورق گرم ترکیه
بازار ورق ترکیه در هفته پایانی اکتبر سال جاری روند رو به رشدی را طی کرده، که این مسئله به دلیل بهبود بازار مواد اولیه و تاثیر آن بر بازار مقاطع فولادی بودهاست. کارخانهها تصمیم گرفتند قیمت محصولات خود را در بازار داخلی افزایش دهند و میتوان گفت به طور کلی هم اکنون میزان تقاضا در سطحی متوسط است. قیمتها بین 430 تا 435 دلار اعلام شدهاست، اما برخی تا حدود 440 دلار نیز پیشنهاد دادهاند. به دلیل کاهش تقاضا در بازار داخلی، بعید است که پیشنهاد قیمت 440 دلار از طرف خریدار��ن پذیرفته شود. طبق گزارش واحد خبر آهن ملل اصفهان، هم اکنون در ترکیه قیمت ورق گرم صادراتی از 410 به 415 دلار هر تن فوب رسیدهاست.
بر اساس گزارش آهن ملل اصفهان، در ماههای ژانویه تا سپتامبر سال جاری حدود 21.53 میلیون تن آهن اسفنجی در داخل کشور تولید شده که این میزان نسبت به سال گذشته ارتقا یافتهاست. در خاورمیانه و شمال آفریقا نیز در این 9 ماه میزان تولید آهن اسفنجی افزایش داشتهاست که این مسئله به دلیل رشد افزایش صنایع فولادی ایران بودهاست. میزان تولید آهن اسفنجی در خاورمیانه و شمال آفریقا حدود 33.81 میلیون اعلام شده که رشدی 6.8 درصدی داشتهاست.
طبق بررسی واحد خبر آهن ملل اصفهان، شرکت معدنی واله برزیل در سال جاری حدود 85.11 میلیون تن سنگ آهن را به فروش رساندهاست. این حجم از سنگ آهن نسبت به سال قبل در حدود 13 درصد کاهش داشتهاست. از این حجم فروش حدود 73.61 میلیون تن سنگ آهن فاین بوده که 13 درصد نسبت به قبل کاهش یافتهاست. آخرین مقدار فروش گندله 11.07 اعلام شده که با توجه به گزارشها نزدیک به 22 درصد نسبت به روزهای اخیر کاهش پیدا کردهاست.
منبع: آهن ملل اصفهان (ahanmelal)
1 note
·
View note
Text
خرید خانه در بشیکتاش استانبول
خرید خانه در بشیکتاش استانبول
منطقه بشیکتاش یکی از مناطق شهری استانبول و یکی از قدیمی ترین محله های شهر محسوب می شود. جالب است بدانید که بشیکتاش در زبان ترکی به معنای «گهواره سنگی» است و از شمال با منطقه ساریر و شیشلی و از جنوب با بی اوغلو و از شرق با بسفر همسایه است. بشیکتاش یکی از مناطق مهم و توریستی استانبول است و بسیاری از جاذبه های گردشگری شهر در این منطقه قرار گرفته اند. اگر به استانبول سفر کردید پیشنهاد می کنیم حتما به این محله هم سری بزنید و از فضای اصیل و سنتی منطقه لذت ببرید.
تاریخچه بشیکتاش استانبول
محله بشیکتاش قدمتی 1000 ساله دارد و دارای تاریخی پر فراز و نشیب می باشد. این منطقه در زمانی که شهر استانبول را قسطنطنیه می نامند متعلق به امپراطوری بیزانس بود و به طور کلی جزء استانبول نبود و بسیار خارج از شهر قرار داشت و توسط دیوارهایی از شهر جدا شده بود. این منطقه متروکه بود و از لحاظ امنیت چندان مناسب زندگی نبود به همین خاطر کسی چندان آن رانمی شناخت. زمانی که روم شرقی روی کار آمد بشیکتاش تبدیل به یک روستای کوچک شد و رفته رفته جمعیت آن افزایش یافت تا اینکه امپراطوری عثمانی روی کار آمد و این منطقه را به تصرف خود در آورد و نام بشیکتاش را بر روی آن گذاشت. این محله موقعیت مکانی مناسبی داشت و به دلیل اینکه شهر استانبول را تا امتداد بشیکتاش توسعه داده بودند دیگر دور از شهر نبود! بشیکتاش در کنار آب قرار گرفته بود و اطراف آن را قایق های مختلف احاطه کرده بودند و به دلیل رفت و آمد ها با این قایق ها بسیار مورد توجه مردم قرار گرفته بود. منطقه بشیکتاش خود یک منطقه مستقل با چندین محله و نام های متفاوت بوده و قسمت های مختلفی را در بر می گرفته است اما از گذشته تا اکنون همه آن را با همین نام می شناسند.
خرید خانه در بشیکتاش استانبول
منطقه بشیکتاش به عنوان یکی از مهم ترین مناطق استانبول به شمار می رود زیرا دومین مرکز مهم و پویای استانبول است. چیز�� که باعث افزایش اهمیت این منطقه می شود این است که این منطقه مشرف به یکی از مهمترین تنگه های آب در سطح جهان و زیباترین آنها ، تنگه بسفر است. این منطقه همچنین شامل چندین بنای تاریخی مهم مانند کاخ معروف دلماباغچه که یکی از مهمترین ویژگی های منطقه بشیکتاش استانبول است. علاوه بر موزه دریایی ، این منطقه همچنین دارای بازارهای متنوعی است که تامین کننده تمامی نیاز مردم است.
بشیکتاش یکی از مناطق پرطرفدار برای خرید ملک در استانبول می باشد که البته می توان گفت یکی از گرانترین منطقه های استانبول هم به شمار می رود. حداقل قیمت برای خرید خانه در بشیکتاش به متری 10000 لیر می رسد. ناگفته نماند خود این منطقه محله ای به اسم ببک دارد که متوسط قیمت خرید ملک در آن به بالای 40000 لیر می رسد. در نظر داشته باشید که محله ببک گرانترین منطقه ترکیه می باشد که در منطقه ی اروپایی استانبول و در کنار تنگه ی بسفر قرار گرفته است. جهت خرید ملک یا دریافت مشاوره رایگان می توانید با کارشناسان ناب هاوس تماس بگیرید.
جاذبه های گردشگری بشیکتاش استانبول
کاخ دلمه باغچه
کاخ دلمه باغچه یکی از با شکوه ترین کاخ های زیبای استانبول است که سالانه گردشگران بسیاری از آن دیدن می کنند. همانطور که می دانید این کاخ با شکوه در منطقه بشیکتاش قرار دارد و در زمان حکومت عثمانی ها از آن به عنوان مرکز اداری استفاده می کردند. دکوراسیون داخلی این کاخ در نوع خود منحصر به فرد و کم نظیر است و سبک معماری ان هم تا حدودی الهام گرفته شده از سبک نئو کلاسیک و باروک می باشد.
موزه نقاشی
پس از اینکه از کاخ مجلل و با شکوه دلمه باغچه دیدن کردید پیشنهاد می کنیم که بلافاصله به سوی موزه نقاشی و مجسمه بشیکتاش بروید، زیرا با تهیه بلیط برای بازدید از کاخ می توانید بدون هیچ هزینه ای از موزه هم بازدید نمایید. در موزه نقاشی و مجسمه همانطور که از نامش پیداست، مجموعه از آتار نفیس هنرمندان برجسته ترکیه گردآوری شده و در قالب نقاشی و مجسمه به نمایش در آمده است. می توانید در این موزه چند ساعتی را در آرامش به تماشای آثار هنری سپری کرده و قهوه بنوشید.
موزه نیروی دریایی
یکی دیگر از جاذبه های منطقه بشیکتاش استانبول موزه نیروی دریایی است. این موزه در ترکی موزه دنیز نامیده می شود و بیش از یک قرن پیش تاسیس شده است. در این موزه بزرگ ترین مجموعه اشیاء و وسایل مربوط به نیروی دریایی در معرض نمایش عموم مردم قرار گرفته است. موزه نیروی دریایی که اخیرا مورد بازسازی قرار گرفته است فرصتی بی نظیر برای آشنا شدن با قایق های جنگی سلطان های عثمانی، نمایشگاه مبارزات و نبردهای دریایی، توپ های جنگی، تجهیزات و ابزارآلات دریانوردی و ماکت های مختلف کشتی ها و اسناد و مدارک در اختیار بازدیدکنندگان قرار می دهد.
قدم زدن در پارک ییلدیز
پارک ییلدیز یکی از پارک های زیبای منطقه بشیکتاش استانبول است که بین قصرهای چراغان و ییلدیز قرار گرفته است. این پارک یکی از بزرگ ترین مناطق فضای سبز در کل شهر است و زمانی بخشی از باغ سلطنتی بوده است. در این پارک زیبا و بزرگ انواع گل و گیاهان زیبا، درختان قدیمی و کهنسال و مجموعه ای کمیاب از درختانی را ببینید که از نقاط مختلف دنیا در این پارک گردآوری شده اند. این پارک مکانی ایده آل برای استراحت، قدم زدن و تماشای تنگه بسفر است. اگر در ماه آوریل به این پارک بروید که غرق در شکوفه خواهید شد و می توانید از قدم زدن لابلای شکوفه های بهاری لذت ببرید.
در یک سوئیت سلطنتی اقامت کنید
کاخ چراغان یکی از آخرین شاهکارهای دوران امپراتوری عثمانی است و بین سال های ۱۸۶۱ و ۱۸۷۲ ساخته شده است. این کاخ در منطقه بشیکتاش استانبول قرار گرفته و روزگاری یکی از اقامتگاه های باشکوه سلطنتی بوده است و به سبک باروک ساخته شده است. خبر خوشحال کننده این که این قصر زیبا امروزه به یک هتل ۵ ستاره لوکس به نام هتل چراغان پالاس کمپینسکی تبدیل شده است. اگر اهل سفرهای لاکچری هستید و دوست دارید در یکی از باشکوه ترین قصرهای استانبول اقامت کنید، می توانید یکی از سوئیت های این هتل را رزرو کنید.
1 note
·
View note
Text
بارانی قهوه ای زنانه : سپس، اگر پنج سال دیگر سالم برگردد، سپس او به نامگذاری روز فکر خواهد کرد. جذابیت های این طرح را برای جولیا جناب مرتون به راحتی خواهید دید. هیچ ایده آلی از بین نرفت، جوان ها از شرایط بی خبر بودند. آنها ممکن است او را فراموش کنند—’ مرتون فریاد زد: «غیرممکن است. رنگ مو : آنها ممکن است او را فراموش کنند، یا، شاید آنها - خانم کرافتون تردید کرد. مرتون پرسید: "شاید آنها هرگز نتوانند..." خانم کرافتون گفت: «بله». شاید آنها نکنند. این همه به نفع کلیسا خواهد بود. هیچ ایده آلی از بین نخواهد رفت معکوس—و جولیای عزیز این کار را خواهد کرد. بارانی قهوه ای زنانه بارانی قهوه ای زنانه : مرتون گفت: «خاطرات پرهیزگارانه آنها را گرامی بدارید. خانم کرافتون گفت: "می بینم که شما مرا درک می کنید." مرتون متوجه شد و به یاد آن خانم شرور افتاد که وقتی از عاشقانش خسته شد، آنها را در گونی گذاشت و در آن انداخت رود سن او پرسید: «اما آیا این سیستم هوشمندانه شکست خورده است؟» پ. 78برای کار؟ من باید فرض کنید. لینک مفید : بالیاژ مو هر مرد جوانی، در سواحل دوردست و مرگبار، دور بود از ایجاد ناراحتی. خانم کرافتون گفت: «عیب سیستم این است که هیچ یک از آنها نرفته اند، یا به نظر می رسد عجله دارند که بروند. اولین - آن آقای باث، جولیا بود؟ جولیا سری تکان داد. "آقای باته قرار بود در جریان جنایات ارامنه به ترکیه رفته باشد. بارانی قهوه ای زنانه : و انگلیس را مجبور به مداخله با گرفتن ارمنی کرد. طرف و قتل عام شدن. جولیا به شدت به آن علاقه مند بود ارمنی ها اما آقای باته ابتدا گفت که او باید جولیا را رهبری کند قبل از رفتن به قربانگاه. و سپس قتل عام سقوط کرد، و او در چلتنهام باقی می ماند و بسیار خسته کننده است. لینک مفید : بالیاژ نسکافه ای و سپس وجود دارد آقای کلنسی، او قرار بود به چین برود و خدایان را محکوم کند. چینی های بت پرست در خیابان های عمومی اما او اصرار کرد که جولیا ابتدا باید او باشد، و او در لیمینگتون است، نه یک قدم آیا او برای تبدیل باکسرها اقدام کرده است.’ مرتون نام کلنسی را می دانست. بارانی قهوه ای زنانه : کلنسی در او نقش آفرینی کرده بود مدرسه، و مرتون آن را بسیار بعید میدانست که شهید تاج همیشه پیشانی او را زینت می داد. سپس - و این آخرین آنها، از روحانیون است، در حداقل - آقای بروک: او قرار بود از نیوهبریدها بازدید کند، جایی که بومیان آدمخوار هستند و کاملاً بیدار هستند. لینک مفید : بالیاژ شکلاتی دودی او به همان اندازه بد است دیگران. او تنها نخواهد رفت حالا جولیا موظف است برای مکاتبه با همه آنها به صورت محبت آمیز (او خوب نگه می دارد از سر راه خود خارج می شوند)، و این مسیر از آنچه او احساس می کند دوگانگی است به طرز وحشتناکی وجدان او را طعمه می کند. بارانی قهوه ای زنانه : جولیا گریه کرد هیستریک او همچنین می ترسد که تصادفاً اتفاق بیفتد، اما هیچ کدام آنها یکدیگر را می شناسند، ممکن است از اوضاع آگاه شوند، یا کاپیتان لسترنج، که به شدت به او وابسته است، ممکن است پیدا کند آن را از بین ببرند، و پس از آن، نه تنها ممکن است آرمان های آنها از بین برود. لینک مفید : بالیاژ کاراملی نسکافه ای بلکه - مرتون گفت: بله، می بینم. "این ناجور است، بسیار." این مصاحبه که اولین مصاحبه بود مدتی به طول انجامید. مرتون احساس کرد که ساعت ناهار فرا رسیده است و بعد از ناهار، ساعت ناهار فرا رسیده است قصد او برای رفتن به مسابقه دانشگاه بود. بارانی قهوه ای زنانه : اونم همینطور از صداهای مختلف میدانستند که مشتریان در حوضچه منتظر هستند. در این لحظه در باز شد و پسر دفتر که وارد شد، سه نفر را دراز کشید کارت های قبل از او آقایان پرسیدند چه زمانی می توانید آنها را ببینید، قربان. آنها مدتی منتظر بوده اند. لینک مفید : فرق بین بالیاژ و هایلایت می گویند قرارشان بوده است در ساعت یک بعد از ظهر، و آنها می خواهند به پروردگار برگردند. مرتون با ناراحتی فکر کرد: «من هم همینطور. او نگاه کرد کارتها را سرکوب کرد، سوتی را سرکوب کرد و بیصدا به خانم کرافتون داد، به پسر دستور داد برود و سه دقیقه دیگر برگردد. بارانی قهوه ای زنانه : دوشیزه کرافتون کمی فریاد زد و کارت ها را روی جولیا فشار داد توجه جولیا در حالی که حجاب خود را بالا میبرد، آنها را اسکن کرد، دستانش را به هم فشار داد، و علائم تمایل به غش را نشان داد. لینک مفید : بالیاژ لولایت کارت ها حوصله داشتند نام کشیش آقای باث، کشیش آقای بروک و کشیش آقای. کلنسی. خانم کرافتون با زمزمه پرسید: «چه باید کرد؟» "نمیتونی بفرستیشون؟" مرتون با قاطعیت گفت: غیرممکن است. اگر بیرون برویم، مرا خواهند شناخت و به جولیا مشکوک خواهند شد. بارانی قهوه ای زنانه : دوشیزه کرافتون با چشمانی ناامیدکننده به اتاق نگاه کرد.
آنها فوراً روی یک صفحه بزرگ قدیمی که با حکاکی پوشانده شده بود افتادند. که مرتون به خاطر دو یا سه مزوتنت قدیمی برداشته بود، به طرز وحشیانه ای توسط برخی نادان به این مبل الصاق شده است. لینک مفید : بالیاژ دودی نسکافه ای مالک 'ذخیره! ما نجات یافته ایم! هیست، جولیا، اینجا!» گفت خانم کرافتون در یک زمزمه صحنه ای. و در حالی که مرتون زمزمه کرد: «به شدت غیرحرفه ای، دامن دو خانم از پشت ناپدید شد صفحه نمایش دوشیزه کرافتون بیهوده نقش لیدی تیزل را بازی نکرده بود. بارانی قهوه ای زنانه : مرتون وقتی گفت: «از آقایان بخواهید وارد شوند پسر برگشت آنها وارد شدند: سه سرپرست جوان عادل، عصبی و متمایل به خندیدن. اختلاف نظرهای کلیسایی خود را در آن اعلام کردند. لینک مفید : بالیاژ رنگ های سرد کلاه، لباس و جواهرات آنها. مرتون گفت: «بنشینید، آقایان،» و آنها نشستند روی سه صندلی، در نگرش های یکسان. مرد سمت چپ گفت: «امیدواریم که هستیم اینجا ناخوشایند نیست ما باید صبر می کردیم، اما، می بینید. بارانی قهوه ای زنانه : ما همه برای مسابقه آمده اند.» مرتون با نگرانی پرسید: "حالت چطوره؟" "کمبریج چهار ویکت پایین برای 115، اما-" و مرد جوان خیره شد، "لابد، این پوسی مرتون است!" و تو، کلنسی مینور، چرا بتها را تغییر نمی دهی. لینک مفید : بالیاژ اسلایس چینی؟ شما مستحق مرگ در اثر شکنجه هستید.» پ. 81'خوبی! کلنسی پرسید از کجا این را می دانید؟ مرتون پاسخ داد: من چیزهای زیادی می دانم. 'من من مطمئن نیستم که کدام یک از شما آقای باث است. کلنسی به آقای باث، یک بشارت دهنده جوان پرشور، که سرخ شده بود، تقدیم کرد. بارانی قهوه ای زنانه : ارمنستان هنوز در رنج است، آقای باته. و آقای بروک، مرتون گفت، او را با روش باقیماندهها، «فر» تشخیص داد هنوز در نیوهبریدها داغ است. برای چه حرفی داری خودت؟ متصدیان با عصبانیت روی صندلی هایشان جابجا شدند.
0 notes