👨💻 Developer / Geek 🎵 Country, Pop, Alternative 🎬 Sitcom, Adventure, Romance ⚽ Cycling, Climbing 🎮 Video Games ✈️ Traveling, Hiking, Camping
Don't wanna be here? Send us removal request.
Text
صعود به قله کماچال
۲۱ بهمن ۱۴۰۱ - February 2023
1 note
·
View note
Text
جزیره هرمز - تکهای از بهشت با تم مریخ
به جرئت یکی از بهترین تجربه های سفر به جنوب جزیره هرمزه، کلا با مساحت ۴۲ کیلومتر و یه جاده ۲۰ کیلومتری محیط جزیره ولی پر از جاهای خوشگل
با خاک سرخش که انگار یه تیکه از مریخه ولی هوای خوبش این موقع سال و جاهای زیباش که واقعا یه تیکه از بهشته با حس و حال آدمایی شنگول که همه پشت موتور سه چرخ دارن یا هرجا که آدم جمع شده دارن میزنن و میرقصن.
یه چیز فوقالعادش ترکیب طبیعت گردی به شکل یه جا جمع شدست، انگار تجربه سفر به شکل فشرده شدست توی ۳ ساعت! یعنی لنج سواری، دره سکوت، الهه های نکم و کوهپیمایی کوچیک، غار کریستال، و غار نمک، دره رنگینکمان که رسما یه تیکه از مریخه، دره مجسمه ها و صدای ��نگدرام، ساحل سرخ، ساحل نقرهای، ساحل لاکپشت، جنگل حرا و قلعه پرتغالیها، تجربه دریا، کوه، غار و صحرا و با هوای فوقالعادش :)
۱۱ آذر ۱۴۰۱ - December 2022
1 note
·
View note
Text
سفر تنهایی به قشم
امسال سال خیلی سختی بود، با فشار کاری بیش از حد و اینکه نمیدونم زندگی چرا اینطوریه ولی وقتی خادم یکم سنش میره بالاتر (من ۲۳ سالم شده) یه سری چیزا شروع میکنه به بیشتر فشار آوردن.. آدم دوست داره توی همیشه چیز موفق باشه و وقت داشته باشه برای تفریح و هابی و...
کم کم دیگه دغدغه های اول جوانی میرن کنار و جا باز میشه برای احساس مستقل شدن، پیشرفت شغلی، یادگرفتن یه حرفه، ساز یا هرچیزی و در کنارش داشتن ورزش و تفریح که عملا میشه یه احساس برای گذاشتن انرژی و در کنارش نداشتن وقت.
این میشه که هر روز میشه پر از استرس، مخصوصا برای ماهایی که بیشتر عمرمونو پشت یه کیبرد و مانیتور میگذرونیم، یکی از این استرس ها هم طبیعتا میشه ارتباط داتشتن بیشتر با آدما و ترس اینکه عمرمون داره میگذره و اگه بعدا وقتش نبود چی؟
خلاصه کنم بعضی وقتا لازمه که آدم خودشو پیدا کنه و چیزای جدید رو امتحان کنه، این شد که یه روز یکدفع تصمیم گرفتم که مرخصی بگیرم و دلو بزنم به دریا به مقصد قشم و تنهایی، سفر سختی ولی در عین حال جذابی بود خوبیش اینه که کلی وقت هست هم برای دیدن خیلی جاها و هم برای فکر کردن :)
۹ آذر ۱۴۰۱ - November/December 2022
1 note
·
View note
Text
اسالم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱ - September 2022
0 notes
Text
محمودآباد
۲۸ تیر ۱۴۰۱ - July 2022
0 notes
Text
دوچرخه، باغستان، دریاچه چیتگر
قبلا نوشته بودم که دوچرخه برام یه راه فراری بوده از روزمرگی و اعصاب خوردی های زندگی.. برای خیلیا انگار کلا ورزش همین حکم رو داره و معمولا اطرافیان پیشنهادشون به کسی که یکم حال خوبی نداره و دپرس طوریه میگن که ورزش کن..
خواستم بگم که کم کم دیگه این رفتار به یه بلوغی میرسه و دیگه صرفا فرار از چیزا نیست.. تبدیل میشه به یک سبک زندگی و یاد میگیریم که ازش لذت ببریم..
البته برای من چیزایی دیگه ای هم این فراره بوده مثلا دیدن بیش از حد سریال (که میدونم خیلیا بدون اینکه بدونن درگیرشن) یا بازی های کامپیوتری آنلاین که وقتی از یه حدی بیشتر باشه و شما به شکل حرفه بهش نگاه نکنین (در حدی که زندگیتونو بچرخونه و شما احساس رضایت داشته باشین ازش) و خوب منم تقریبا همهی اینارو تجربه کردم،دیدم که اونا یعنی چیزای فانتزی و بازی بعد از یه مدت فرار که هیچی خودشون باعث اضطرب و حال بد میشه..
اما چیزایی که حس واقعی تری دارن مثل دوچرخه سواری و کوهنوردی و ... اوایل احتمالا به خاطر دور شدن از سبک زندگی دیگهای شروع میشه ولی به هر حال به یه بلوغی میرسه و حس خوبی بهتون میده...
۲۷ اسفند ۱۴۰۰ - March 2022
0 notes
Text
دوباره...
یادمه آبان ۹۶ وقتی اولین حقوقمو گرفتم بدو بدو رفتم گوشی خریدم و چقدر ذوق داشتم.. راستش بعد از اون شاید لذت خرید به اون شدت رو چند سالی تجربه نکردم.. کلا دوران دانشجویی در کنار اینکه خوش میگذشت ولی سختی های خودشو داشت.. کار پاره وقت و درآمد کمی که چیزی ازش باقی نمیموند.. یه سالی کار کردم و بعدش به خاطر سختی های زندگی اومدم بیرون.. بعدش هم بیماری دیگه اجازه نداد وقتی بمونه و هزینه ها و کارایی که توی زندگیم اونماقه توی زندگیم دوست داشتم.. مثلا گیم زدن با بچه های دانشگاه که اونم با سیستم خستم خیلی شدنی نبود.. کم کم هم شروع شد هزینه هایی که به خاطر غرور نوجوانی به خانوادم نگفتم و کم کم چیزامو فروختم.. لپتاپ.. تغییر موبایل و شرایط مسخره زندگی توی این گرونی که فقط باعث چنگ زدن به چیزایی بود که به قول خارجیا نمیتونستم Afford کنم.. در نتیجه فقط با تغییر موبایل و خرید چیزای کم ارزش فقط حس اینکه از شر همین یه ذره پولی که بدست میاوردم میشد..
اما اینطوری نموند، این اولین تصاویریه که با موبایلی گرفته شد که از شغل دومم خریدم.. شاید دیگه مثلا اونماقع ذوق نداشته باشم ولی یه سری هدف گذاشتم که باید بهشون برسم و اون واسم کافیه برای ادامه دادن..
پل طبیعت - ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ - March 2022
0 notes
Text
تحصیل، حرفه، شغل، زندگی!
توی این دوره به عنوان کارآموز یکی از شرکت های همراه درگیر هستم با اینکه آینده چهشکلیه؟ نکنه اینهمه یادگرفتن و کدنوشتن و سرچ کردن و چرخیدن روز و شب توی stackoverflow ارزشش رو نداشته باشه؟
البته که با دیدن سطح خودم به آینده امیدوارم ولی یه مشکلی رو همیشه داشتم اینکه با اینکه میدونستم که علاقم کامپیوتر و برنامه نویسیه ولی توی دوره امروزه دیگه برنامه نویس بودن کافی نیست و باید بازم یکی از شاخه هارو انتخاب کرد،حالا من موندم و علاقه برای هوش مصنوعی، بکاند دولوپر، فرانتاند، Machine Learning, Deep Learning, Reinforcement Learning, Computer Science و هر روزم که یه چیز جدید میاد!
پس با اینا چیکار کنم؟ من ۹۹ کنکور ارشد دادم برای روزانه و دولتی تهران (هوش، نرمافزار و ..) و خوب از اونجایی که کلا دانشجویی و یادگرفتن رو دوست دارم و خوب توی این بازه از پس هزینه آزاد و پردیس و ... بر نمیام و ترجیحهم برای ارشد اینه که یه جای تاپ بخونم ولی خوب درس نخوندم براش و با رتبه ۱۲۰۰ هیچکدوم از این دانشگاه ها نتونستم برم.. حالا با یه سابقه کاری ضعیف و اعتماد به نفس پایین روی آوردم به کارآموزی..
و خوب اینکه آینده اینقدر گنگه چقدر اذیت کنندس و رویای یه Software Engineer خفن بودن..
میدونم عکس ربطی بهش نداشت ولی حس پشت این عکسا دقیقا همینه (بوستان کوهسار ۰ ۱۱ آذر ۱۴۰۰ December 2021)
1 note
·
View note
Text
شبمانی - روستای توآباد
(۱ مهر ۱۴۰۰ - September 2021)
0 notes
Text
دوچرخه - مسیر باغستان دریاچه چیتگر
(۱۱ تیر ۱۴۰۰ - July 2021)
1 note
·
View note
Text
بدون شرح! برای خودم
(۲۴ خرداد ۱۴۰۰ - June 2021)
1 note
·
View note
Text
مشهد - اردیبهشت ۱۴۰۰
همیشه از بچگیم خیلی دوست و رفیق نداشتم ولی با اونایی که دوست بودم بیش از حد صمیمی و روراست بودم... این دوره از زندگیم هم مربوط میشه به یکی از دوستی های خوب زندگیم که تایمی از شبانه روز که خیلی دوستش دارم یعنی شب هارو باهاشون گذروندم.. خوب من شغل ثابتی نداشتم و فریلنسری کارمیکردم و اونا هم دانشجو، ترکیب خوبی بود و اینقدر که باهم صحبت کردیم و خیابون متر کردیم که واقعا پر از خاطره خوبه همش..
حتی من خیلی دور از خانواده زندگی نکردم ولی کنار این عزیزان شب های زیادی رو گذروندیم و این عکس هم مربوط به س��ر یک هفتهای به مشهد هستش که یهویی اتفاق افتاد و رفتیم.. واقعا آدم وقتی با دوستاش خیلی صمیمی میشه که دیگه با هم زندگی کرده باشن و به قول خودمون با هم ندار باشن.. جدا از اینا وقتی چیزاش خیلی شخصی مهمی از همدیگه میدونیم و کنار همدیگه هستیم اونوقت این دوستیا معنا پیدا میکنه.. دم همتون گرم و دلم براتون تنگ شده و چقدر حیف که شرایط و زندگی اجازه نداد این دوستی ها طولانی تر باشن
توی این بازه برام تولد هم گرفتین که خاص بودنش و خاطرش همیشه برام میمونه...
(۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ - May 2021)
1 note
·
View note
Text
🎵 "World, I want to leave you better I want my life to matter I am afraid I have no purpose here I watch the news on TV Abandon myself daily I am afraid to let you see the real me Rain it falls, rain it falls Pouring on me And the rain it falls, rain it falls Sowing the seeds of love and hope, love and hope We don't have to stay here, stuck in the weeds Have I the courage to change?"🎵
Sia - Courage to Change
#CommingBack
بام کرج
(شهریور ۱۳۹۹ - September 2022)
1 note
·
View note
Text
حس عجیبیه، وقتی که دیگه باهاش کنار اومدی و جزئی از زندگیت شده و داری کاراتو دیگه مشابه گذشته انجام میدی.. ولی در عین حال انگار یهویی بدنت تصمیم میگیره و میگه برو بابا حال و حوصله داری کی گفته که الان خرداد ماهه؟ الان آخرای پاییزه و سوز میاد...
یا مثلا پاشو برو یه کاری کن تا کی میخوای استراحت کنی ولی وقتی یه کاری میکنی میگه مگه حالیت نیست وضعیتو چرا داری خودتو اذیت میکنی!
توی مدرسه میگفتن مجموعه اعضایی که برای یه هدف مشترک کار میکنن رو میگن یه سیستم.. حالا این سیستمه شده شبیه یه سیستمی که اعضا ساز خودشونو میزنن.. چقدرم این سیستم ناکارآمد آشنا به نظر میاد :D
شاید باید به این سلول ها بگیم که وقتشه که گورشونو گم کنن
.
(خرداد ۹۹ - May 2022)
1 note
·
View note