#QahariAsi
Explore tagged Tumblr posts
aftaabmagazine · 1 year ago
Text
کوچه های طرف کهنه شهر The Alleys in the Old City
Tumblr media
کوچه های طرف کهنه شهر
The Alleys in the Old City
قهار عاصی
By Qahar Asi
Translated from Farsi by Farhad Azad
کوچه ها خاموش اند
the silent alleys   
کوچه ها دلگیر اند 
the somber alleys 
کوچه ها مثل گلوهای شریف 
the alleys like noble steep gorges 
التهابی و خشونت بار اند 
ardent and boisterous 
کوچه های طرف کهنه شهر
the alleys in the old part of town 
کوچه های طرف کهنه شهر
the alleys in the old part of town 
قصه های خونین 
blood-stained stories   
از چکشهای بلند
from forces above
جانب جاده میوند روایت میکنند 
his excellency, Maiwand Boulevard, narrates 
خاطر قیریی جاده 
about the pavement 
از زمزمه ی کاهگل خواجه صفا در حول است 
Khawaja Safa's mud clay murmurs surround 
کاسه برج آیتی از سالاریست  
Kabul's metal tower is from an aristocracy 
عشق را 
love 
از خرابات به چوک 
from Kharabat to the Chowk 
پوست می اندازد 
they shed their skin 
کوچه ها خاموش اند 
the silent alleys 
کهنه دیوار بلند کابل 
the old high walls of Kabul 
نبض پغمان شهید خود را
the pulse of Paghman, her own martyrs
ترجما نیست — سخن خون 
there is no translation— the language of blood
و صدا�� آزادی 
and the sound, freedom 
:ارغوان زا ر بهار کابل: 
judas trees in the spring of Kabul: 
آه! صبر کن 
ah! wait
عشقری میاید 
Ashqari arrives 
 بگذار، تا که این برکه نیاشفته
let's go before he leaves
تماشا کنمش
let's watch him
پهلوان از سفر حج مزار آمد 
 است 
the hero has returned from his pilgrimage  
کوچه های طرف کهنه شهر 
the alleys in the old part of town 
بستر مردم آواره و سرگردان اند 
are the beds of homeless and adrift people 
که نه می میرند و نه به امید دلی 
they neither die nor have hope 
كوچه‌هاي طرف كهنه‌ي شهر
the alleys in the old part of town 
كودكاني كوهي،
the children of the mountains 
كودكاني همه فرياد به بازار تولد مي‌كنند
in the market, all the babies cry
چقدر سخت سر اند
how difficult it is for them 
مادران طرف كهنه‌ي شهر
the mothers in the old party of town 
وقتي از بابت ويراني ده
when it comes to devastation
و شهيدان به خون خفته‌ي شان
and the martyrs drenched in blood
حرف‌هاي خود را
with their words 
مي‌زنند آتش و شهري مي‌كنند
set fire and ravage the city 
چقدر شيرين اند
how sweet they are 
دختران طرف كهنه‌ي شهر
the girls in the old party in town 
و قتي از عشق سخن مي‌گويند
when they speak about love 
نازنينان همه با اشك قتغ مي‌سازند
with tears, the sweethearts wail 
گفتيني‌ها شان ‌را
what they say 
از لب رود و كنار چشمه
by the riverbank and brook
چقدر بومي و آزا ده سر اند
how native and free 
طفلكان طرف كهنه‌ي شهر
the little ones in the old party of town 
وقتي از غرش توپ
when the cannon thunders
جانب كوچه فرو مي‌ريزند
they descend into the allies 
۱۳۶۵, حوت ۸ ,کابل
February 27, 1987
0 notes