#کتایون_اسماعیلی
Explore tagged Tumblr posts
ketabism · 8 years ago
Video
instagram
گاهی یک نامه عاشقانه زندگی شما را تغییر می دهد. (منبع الهام جوجو مویز برای نوشتن کتاب آخرین نامه‌ی معشوق) لینک خرید در کانال تلگرام ارسال رایگان کتاب در بخش پیشنهاد ویژه کتابیسم www.ketabism.ir #کتاب #کتابیست #کتابیسم #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #book#ketab#ketabist#ketabism #آخرین_نامه_معشوق #جوجو_مویز #کتایون_اسماعیلی #انتشارات_میلکان (at Tehran Pars, Tehran, Iran)
0 notes
professorbooks-blog1 · 5 years ago
Photo
Tumblr media
. می‌ دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشت می‌ سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌‌‌گه.دیگه نه دردی هست،نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ،امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌ اومد. به‌ زودی می‌ توانستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌ رسیدیم،چون مطمئن بودم .... #جوجو_مویز 💚 #کتاب #کتابگردی #کتاب_خوانی #کتاب_آوران #کتاب_و_زندگی #کتابخوانی #کتاب_عالی #کتاب_خوب #کتابخوانی_باهم #کتابفروشی #پیشنهاد_کتاب #مطالعه_کتاب #کتاب_بخونیم #کتاب_باز #کتاب_بخوانیم #کتابخانه #کتاب_دوست #کتاب_جالب #کتاب_خوب_بخوانیم #کتابخوان #کتاب_خواندن #بیشتر_بخوانیم #ادبیات #ادبیات_انگلیس #کتایون_اسماعیلی #رمان #professor_books #book #bookstagram https://www.instagram.com/p/B0K3sKiBED_/?igshid=87qq8p7405ou
0 notes
ketabism · 8 years ago
Photo
Tumblr media
به نظر می‌رسید جنیفر اولین زنی بود که آن مرد واقعا عاشقش شده بود. وقتی دوباره کلماتش را می‌خواند، جنیفر به این فکر فرو می رفت که آیا او هم اولین مردی بود که واقعا عاشقش شده بود یا نه. «وقتی با اون چشمهای بی‌انتها بهم نگاه می کنی، به این فکر می کنم که از درونم چی می‌تونی ببینی. الان دیگه می‌دونم که این احمقانه ترین نوع عشقه. عشق من و تو همون قدر غیرقابل باور و نشدنیه که انگار خورشید بخواد دور زمین بچرخه.» لینک خرید در کانال تلگرام www.ketabism.ir #کتاب #کتابیست #کتابیسم #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #book#ketab#ketabist#ketabism #آخرین_نامه_معشوق #جوجو_مویز #کتایون_اسماعیلی #انتشارات_میلکان (at Tehran, Iran)
0 notes
ketabism · 8 years ago
Photo
Tumblr media
📖بخشی از کتاب “می‌دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشت می‌سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌اومد.به‌زودی می‌توانستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنی�� به هم می‌رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اون‌قدری بی‌رحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.” عکس و متن از @azadebab #جوجو_مویز www.ketabism.ir #کتاب #کتابیست #کتابیسم #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #book#ketab#ketabist#ketabism #باکتاب #دختری_که_رهایش_کردی #انتشارات_میلکان #کتایون_اسماعیلی (at Tehran, Iran)
0 notes
ketabism · 8 years ago
Photo
Tumblr media
ترس از سرنوشت مادر این بچه با ترس از سرنوشت شوهرم، یکی شده بود. انگار تو گردابی از نگرانی و خستگی گیر افتاده بودم. خبرهای کمی به شهر می‌رسید. تقریبا هیچ خبری از شهرمون به جایی نمی‌رفت. جایی خیلی دورتر از اینجا ممکن بود شوهرم سخت بیمار باشه، گرسنه مونده باشه و یا سخت کتک خورده باشه. www.ketabism.ir #کتاب#کتابیسم#معرفی کتاب#پیشنهاد_کتاب#ketab#book#ketabism#با_کتاب#دختری_که_رهایش_کردی#جوجو_مویز#کتایون_اسماعیلی#انتشارات_میلکان#پیشنهاد_ویژه (به بیو مراجعه کنید) (at پارک ملت Mellat Park)
0 notes
ketabism · 8 years ago
Photo
Tumblr media
ترس از سرنوشت مادر این بچه با ترس از سرنوشت شوهرم، یکی شده بود. انگار تو گردابی از نگرانی و خستگی گیر افتاده بودم. خبرهای کمی به شهر می‌رسید. تقریبا هیچ خبری از شهرمون به جایی نمی‌رفت. جایی خیلی دورتر از اینجا ممکن بود شوهرم سخت بیمار باشه، گرسنه مونده باشه و یا سخت کتک خورده باشه. www.ketabism.ir #کتاب#کتابیسم#معرفی کتاب#پیشنهاد_کتاب#ketab#book#ketabism#با_کتاب#دختری_که_رهایش_کردی#جوجو_مویز#کتایون_اسماعیلی#انتشارات_میلکان#پیشنهاد_ویژه (به بیو مراجعه کنید) (at Ab-o-Atash (آب و آتش))
0 notes