#کازوئو_ایشی_گورو
Explore tagged Tumblr posts
Photo
📚نام کتاب :#تمام_آن_یکشنبه_ها_کجا_رفته_اند 📑مترجم:#مژگان_رنجبر 📝ناشر:#نشر_نون -------- برشی از کتاب ادبیات ژاپن، کهن و معاصر، از دیرباز مورد توجه مخاطبان ادبیات در سراسر جهان قرار داشته است، ادبیاتی برخاسته از دل فرهنگ متمایز و غنی این کشور که بهویژه طی یکی دو قرن اخیر ــ بهدلیل دگرگونیهای پرشمار ناشی از برقراری ارتباط با سایر کشورها، مدرن شدن، جنگهای گوناگون، و رشد و شکوفایی اقتصادی بهخصوص در نیمه دوم قرن بیستم ــ بستری پویا و مناسب برای نویسندگان و ادیبان فراهم آورده تا هر یک به شیوه خاص خود جهان ذهنی و فردیاش را در آثارش منعکس کند. داستانهای گردآوریشده در این مجموعه از میان آثار شانزده نویسنده معاصر و نامدار ژاپنی انتخاب شدهاند و نمونههایی هستند از سبک غالب داستانپردازی و دغدغههای فکری این نویسندگان، نمونههایی که نشان میدهد ادبیات ژاپن پیشرفت خارقالعادهای داشته است و پابهپای ادبیات غرب پیش میرود. ----------------------------- #معرفی_کتاب #تازه_های_نشر #گلچین_ادبی #ادبیات_ژاپن #بنانا_یوشیموتو #هاروکی_موراکامی #کازوئو_ایشی_گورو #کنزابورو_اوئه #هیرومی_کاواکامی #یوکو_تاوادا #میه_کو_کاواکامی #پیشنهاد_کتاب #کتابیسم #بوی_کتاب #کتاب_باز #کتاب_بخوانیم📚 #داستان_کوتاه #کتاب_خوب_بخوانید #پاتوق_کتاب_سمنان #فروشگاه_کتاب_اشراق https://www.instagram.com/p/CDODAdsHJzp/?igshid=wzd25enmcukz
#تمام_آن_یکشنبه_ها_کجا_رفته_اند#مژگان_رنجبر#نشر_��ون#معرفی_کتاب#تازه_های_نشر#گلچین_ادبی#ادبیات_ژاپن#بنانا_یوشیموتو#هاروکی_موراکامی#کازوئو_ایشی_گورو#کنزابورو_اوئه#هیرومی_کاواکامی#یوکو_تاوادا#میه_کو_کاواکامی#پیشنهاد_کتاب#کتابیسم#بوی_کتاب#کتاب_باز#کتاب_بخوانیم📚#داستان_کوتاه#کتاب_خوب_بخوانید#پاتوق_کتاب_سمنان#فروشگاه_کتاب_اشراق
0 notes
Photo
• سال اول، امیلی در کالج زندگی میکرد و توی اتاقش یک گرامافون دستی داشت، از آن نوعی که همه جا رایج بود. شبیه یک جعبه بزرگ کلاه بود با روکش چرمنمای آبی کمرنگ؛ بلندگو سرخود بود. فقط موقعی می توانستی صفحه گرامافون توش را ببینی که درش را باز میکردی. با معیارهای امروزی صدایی ابتدایی داشت، اما یادم هست دورش جمع میشدیم و ساعتها حال میکردیم، با دقت صفحهای ��ا در میآوردیم و صفحه دیگری جایش میگذاشتیم. ما اجراهای متفاوت یک آهنگ را دوست داشتیم و بعد درباره شعر یا اجرای خوانندهاش با هم بحث میکردیم. www.ketabism.com #کتاب #کتابیسم #کازوئو_ایشی_گورو #شبانه_ها #علی_رضا_کیوانی_نژاد #نشر_چشمه (at Mellat Park)
0 notes
Photo
• وقتی دیدم بوریس وارد اتاق شده و به سمت من میآید، رشته افکارم پاره شد. این کار را مرحله به مرحله انجام می داد، بیاعتنا به من، از میزی به میز دیگر می رفت، پنداری فقط از سر اتفاق به من نزدیک می شد. از نگاهم طفره می رفت، و حتی وقتی به میز کناری من رسید، این پا و آن پا کرد و کمی با رومیزی ور رفت. تمام مدت پشتش را به من کرده بود. www.ketabism.com #کتاب #کتابیسم #کازوئو_ایشی_گورو #تسلی_ناپذیر #سهیل_سمی #نشر_ققنوس (at Tehran, Iran)
0 notes
Photo
...گوش كن،هميشه وقتى اتفاق بدى مى افته،همون لحظه به نظر خيلى تلخ مى آد.اما هـمه اش مى گذره.هـيچى نيست كه به قدر ظاهرش بد باشه.خوشحال باش. عکس و متن از: @__l___a_ch_i___n__ www.ketabism.ir #کتاب #کتابیست #کتابیسم #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #book#ketab#ketabism #تسلی_ناپذیر #کازوئو_ایشی_گورو #سهیل_سمی #انتشارات_ققنوس (at Tehran, Iran)
#ketabism#ketab#book#کتاب#سهیل_سمی#کازوئو_ایشی_گورو#تسلی_ناپذیر#پیشنهاد_کتاب#کتابیسم#کتابیست#انتشارات_ققنوس#معرفی_کتاب
0 notes
Photo
ولی فايده اش چيست که انسان هی از خو دش بپرسد که اگر فلان لحظه يا بهمان لحظه جور ديگری برگزار شده بود, کار به کجا ميکشيد؟ بايد برای خودت خوش باشی. بهترين قسمت روز شب است. تو کار روزت را انجام داده ای. حالا پاهات را بگذار بالا و خوش باش. من اينجوری ميبينم. از هرکس ميخواهی بپرس. بهترين قسمت روز شب است...! عکس و متن از: @mina.rezaee0_0 www.ketabism.ir #کتاب#کتابیست#کتابیسم#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#book#ketab#ketabist#ketabism#باکتاب#بازمانده_روز#کازوئو_ایشی_گورو#نجف_دریابندری#انتشارات_کاروان (at Tehran, Iran)
#پیشنهاد_کتاب#باکتاب#کازوئو_ایشی_گورو#ketabist#کتابیست#بازمانده_روز#کتابیسم#کتاب#انتشارات_کاروان#book#نجف_دریابندری#معرفی_کتاب#ketabism#ketab
0 notes
Photo
هنوز از آن گذرهای پیچ در پیچ یا مرغزارهای ساکت و آرامی که بعدها مایه شهرت انگلستان شدند چندان نشانی نبود. در عوض، از هر سو، مایلها مایل اراضی متروک بود و بایر؛ و این گوشه و آن گوشه، کوره راههایی بر سینه تپههای پر فراز و نشیب، یا خلنگزارهایی بیروح و غمبار. بیشتر جادههای بجا مانده از دوره رومیها در آن زمان بریده، یا زیر تودههای خسوخاشاک گم شده بود، و بسیاری از آنها در کام پهنههای بیابان فرو میرفت. رودها و باتلاقها در پس پردههای ضخیم مه پنهان میماندند، بستری بسیار مناسب برای دیوهایی که هنوز بومیِ این سرزمین بودند. مردم آن حوالی، که خدا میداند از سر چه یأس و استیصالی به سکنا در آن نقاط آکنده از خون و غم تن میدادند، به حتم از آن موجودات وحشت داشتند، موجوداتی که صدای نفس نفس زدنهایشان مدتها پیش از برآمدن پیکرهای زشت و کریهشان از دل مه به گوش میرسید. اما این هیولاها مایه بهت و حیرت نبودند. این موجودات از نظر مردمان آن زمان بخشی از خطرهای روزمره زندگی بودند؛ نگرانیهای اصلی چیزهای دیگری بودند. به دست آوردن قوت لایموت از دل زمین سخت؛ حفظ کردن ذخیره هیمه؛ جلوگیری از بیماری که ممکن بود یک روزه دوازده خوک را تلف کند و صورت بچهها را از کهیر سبز بپوشاند. www.ketabism.ir #کتاب#کتابیست#کتابیسم#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#book#ketab#ketabist#ketabism#غول_مدفون#کازوئو_ایشی_گورو#سهیل_سُمّی#انتشارات_ققنوس (at Tehran, Iran)
#پیشنهاد_کتاب#ketabist#کتابیست#کازوئو_ایشی_گورو#کتابیسم#انتشارات_ققنوس#غول_مدفون#کتاب#سهیل_س#book#معرفی_کتاب#ketabism#ketab
0 notes