#هدف خائنانه
Explore tagged Tumblr posts
Text
هدف خائنانه
هدف خائنانه نماهنگ | هدف خائنانه حضرت آیتالله خامنهای: «آیا مشکل اقتصادی با آتش زدن سطل آشغال حل میشود؟ با آمدن و اغتشاش کردن در خیابان حل میشود؟ اینها نمیخواستند نقاط ضعف را از بین ببرند؛ اینها میخواستند نقاط قوّت را از بین ببرند. خب، بلاشک اینها خیانت بود و دستگاههای مسئول هم با خیانت برخورد جدّی و عادلانه میکنند، و باید هم بکنند.» ۱۴۰۱/۱۰/۱۹رسانه JAHADTABYIN.IR براساس این بخش از بیانات…
View On WordPress
#نقاط قوّت#هدف خائنانه#آتش زدن سطل آشغال#آتش زدن سطل زباله#اغتشاش#اغتشاشات#اغتشاشات امروز#اغتشاشات امروز مشهد#اغتشاشات امروز تهران#اغتشاشات امروز شیراز#اغتشاشات ایران#اغتشاشات اخیر#اغتشاشات اخیر ایران#اغتشاشات تهران#اغتشاشات دیشب#رهبر انقلاب#رهبر انقلاب اسلامی#رهبر انقلاب در دیدار با مداحان#عکس آتش زدن سطل زباله
0 notes
Text
رنگ مو آمبره سبز : بنابراین به محض اینکه هیرندورپ جدید برای اشغال آماده شد، ژاکوب یک چاقوی بزرگ برداشت و هفده بریدگی در تیرک در را برید. "این برای چیست، یعقوب؟" از همسرش پرسید. آنها یادآور انگلیسیهایی هستند که من تیراندازی کردهام.» او گفت: "خب، اگر بیشتر از این روینکس را نکشته بودم، از خودم خجالت می کشیدم." بوئر گفت: "اوه، من در مبارزات باز بیشتر شلیک کردم. رنگ مو : آنها را حساب نکردم، فقط فکر می کنم به اندازه ای لاغر شده ام که بتوانم پرچم سفید را گول بزنم." اکنون ستوانی که یاکوب ون هیرن هنگام آوردن فنجان آب سرد برای او کشته بود، آنئورین جونز بود و او تنها پسر مادرش بود و او یک بیوه در شمال ولز بود. قلبش روی آنورین جا افتاده بود، تمام غرورش در او بود. رنگ مو آمبره سبز رنگ مو آمبره سبز : فراتر از او، او هیچ جاه طلبی نداشت. در مورد او تمام رشته های قلب او در هم تنیده بود. زندگی برای او هیچ جذابیتی جدا از او نداشت. هنگامی که خبر مرگ او به او رسید، بدون جزئیات، غم و اندوهی که تقریباً به ناامیدی می رسید گرفتار شد. شادی از زندگی اش ناپدید شد، نور از آسمان او. چشم انداز قبل از او خالی بود. لینک مفید : آمبره او در ناامیدی عمیق فرو رفت و از مرگ به عنوان پایانی بر یک زندگی بی هدف و ناامید استقبال می کرد. اما هنگامی که صلح به پایان رسید و برخی از رفقای آنئورین به خانه بازگشتند، داستان چگونگی مرگ او برای او فاش شد. سپس قلب مادر پرشور ولزی مانند یک ذغال زنده در سینه او شد. خشم ناتوانی علیه قاتلش او را درگیر کرد. رنگ مو آمبره سبز : او نام مردی را که او را به قتل رسانده بود نمی دانست، اما بد فهمیده بود پسرش کجا افتاده است. اگر میدانست، اگر میتوانست، به آفریقای جنوبی میرفت و از اینکه میتوانست به قلب مردی که آنورین او را خائنانه به قتل رسانده بود، افتخار میکرد. لینک مفید : رنگ مو امبره مشکی اما چگونه قرار بود او را شناسایی کنند؟ این واقعیت که او در انتقام مرگ او ناتوان بود برای او یک شکنجه بود. او نمیتوانست بخوابد، نمیتوانست غذا بخورد، میپیچید، ناله میکرد، انگشتانش را گاز میگرفت، از ناتوانی خود در اجرای عدالت در مورد قاتل میلرزید. شعله تب در گونه های توخالی اش روشن شد. رنگ مو آمبره سبز : لبهایش خشک شد، زبانش خشک شد، چشمهای تیرهاش میدرخشیدند انگار جرقههایی از آتش خاموش نشدنی در آنها شعلهور شده بود. او با دستهای گره کرده نشسته بود و دندانها را جلوی رنده مردهاش میگذاشت و رگهای بنفش در شقیقههایش متورم و ضربان میشد. لینک مفید : مدل رنگ امبره روی موی مشکی اوه! اگر فقط نام مردی را می دانست که به آنورین او شلیک کرده بود! اوه! فقط اگر می توانست راهی برای جبران اشتباهی که انجام داده بود پیدا کند! اینها تنها افکار او بودند. و تنها قسمتی که در کتاب مقدس او می توانست بخواند. رنگ مو آمبره سبز : و بارها و بارها آن را خواند، داستان بیوه بزرگ بود که به قاضی فریاد زد: "انتقام من را از دشمنم بگیر!" و چه کسی به دلیل درخواست مداوم او شنیده شد. به این ترتیب یک دو هفته گذشت. او به وضوح در حال تلف شدن بود، اما آتشی که در درون او بود، تنها بدنش را سوزاند زیرا قدرت بدنش از بین رفت. لینک مفید : رنگ مو آمبره کاراملی سپس، به یکباره، ایده ای مانند یک شهاب در مغز او شلیک شد. او به یاد آورد که از چاه نفرین کننده سنت الیان در نزدیکی کولوین شنیده است. او این واقعیت را به یاد آورد که آخرین "کشیش چاه"، پیرمردی که به سختی زندگی کرده بود، و افرادی را به اسرار چاه سوق داده بود. رنگ مو آمبره سبز : به دلیل به دست آوردن پول به بهانه های واهی نزد قضات آورده شده بود. به دروازه چستر فرستاده شد. و اینکه کشیش للانلیان یک لنگ را گرفته بود و دیواری را که چشمه را محصور کرده بود پاره کرده بود و آنچه در توانش بود انجام داده بود تا آن را خراب کند و یادآوری قدرت چاه را محو کند یا کارایی آن را خراب کند. لینک مفید : رنگ موی امبره روی موی کوتاه اما بهار همچنان جاری بود. آیا فضایل خود را از دست داده بود؟ آیا یک کشیش میتوانست آن چیزی را که برای قرنها بوده است، از بین ببرد؟ علاوه بر این، او به یاد آورد که نوه دختری "کشیش چاه" در آن زمان زندانی کارگاه در دنبیگ بود. آیا این امکان وجود نداشت که او آیین بهار سنت الیان را بداند؟ - آیا باید بتواند او را در آرزوی دلش یاری کند؟ رنگ مو آمبره سبز : خانم وینیفرد جونز در تلاش مصمم شد. او به کارگاه رفت و به دنبال زن، موجودی پیر و ناتوان، رفت و با او کنفرانسی داشت. زن را یافت، موجودی فقیر و ضعیف، که از صحبت کردن در مورد چاه بسیار خجالتی بود، بسیار تمایلی به اعتراف به وسعت دانش خود نداشت، بسیار می ترسید که اگر قضات و ارباب کارگاه او را مجازات کنند.
لینک مفید : چند نمونه آمبره ربطی به چاه داشت. اما شدت خانم جونز، سرسختی او در پیگیری تحقیقاتش، و مهمتر از همه، هدیه نصف یک حاکم بر کف دستش، با وعده دیگری که اگر خانم وینیفرد را در پیگیری هدفش یاری کند، سرانجام بر ظلم هایش غلبه کرد و هر چه می دانست گفت. خانم گفت: «باید به سنت الیان سر بزنید. رنگ مو آمبره سبز : خانم، وقتی ماه رو به زوال است، باید نام کسی را که آرزوی مرگش را دارید روی سنگریزه بنویسید و آن را در آب بیندازید و شصت را بخوانید. مزمور نهم." بیوه اعتراض کرد: "اما من نام او را نمی دانم و هیچ وسیله ای برای کشف آن ندارم. می خواهم مردی را که پسرم را به قتل رساند." پيرزن فكر كرد و بعد گفت: در اين مورد فرق ميكند. لینک مفید : رنگ مو دودی نقره ای امبره در اين شرايط راهي هست، قتل، پسرت بود؟ بله، او به طرز خائنانه ای مورد اصابت گلوله قرار گرفت. "پس باید پسرت را به نام بخوانی، همانطور که سنگریزه را رها کردی، و بگو: "بگذار از کتاب زندگان محو شود. رنگ مو آمبره سبز : خدای من از دشمن من انتقام مرا بگیر." و باید به ریختن سنگریزه ها ادامه دهی و همان دعا را بخوانی تا ببینی که آب چشمه مثل جوهر سیاه می جوشد، آنگاه می دانی که دعای تو مستجاب شده و نفرین شده است. وینیفرد جونز با خوشحالی رفت. او منتظر ماند تا ماه تغییر کند و سپس به سمت چشمه رفت. نزدیک پرچین بود. لینک مفید : رنگ مو آمبره صورتی درختانی در کنار آن وجود داشت. ظاهراً سالها ناخواسته بود. اما همچنان جریان داشت. در اطراف آن چند سنگ پراکنده بود که زمانی مرزها را تشکیل داده بودند. رنگ مو آمبره سبز : او به او نگاه کرد. کسی کنارش نبود خورشید در حال کاهش بود و به زودی غروب می کرد. او روی آب خم شد - کاملاً شفاف بود. او یک لپه سنگ گرد جمع کرده بود.
0 notes
Photo
اوج میهندوستی ایرانی و یک نماد آن؛ سرهنگ فضل الله خان که خودرا کشت تا قرارداد وثوق الدوله به اجرا درنیاید 21 مارس 1920 (نوروز 1299) سرهنگ فضل الله آق اولي فرمانده ژاندارمري مركز که ماهها بو نسبت به فعالیت های وثوق الدوله (نخست وزیر وقت) دچار سوء ظن و تردید شده بود پس از نوشتن شرح مخالفت خود با کارهای وثوق الدوله (به عبارت دیگر؛ «فعالیت های خائنانه») بویژه امضای قرارداد نهم اوت 1919 با دولت انگلستان، در دفتر كار خود (تشکیلات ژاندارمری) با شليك گلوله خودكشي کرد. وثوق الدوله متن یادداشت سرهنگ را پنهان کرد تا سند برای «قاضی تاریخ» قرارنگیرد. سرهنگ فضل الله خان قبلا به آجودان خود ـ یک افسر جوانتر ـ گفته بود که با خون خود مانع اجرای این نقشه خائنانه خواهد شد و این فرد بعدا گفته بود که تصور می کرد سرهنگ با ژاندارم های خود دست به شورش مسلحانه بزند و بیم داشت که در این میان، صدها بیگناه تهرانی کشته شوند. سرهنگ فضل الله خان ساعتی پیش از انجام قصد خود افراد کشیک سرگرم بکار در دفترش را به بهانه اینکه لازم است بروند و نوروز را با خانواده خود بگذرانند مرخص کرده بود. در آن روز، سرهنگ لباس رسمی با همه نشان های نظامی اش را پوشیده بود. روزنامه های تهران اواخر نیمه دوم دهه چهارم قرن بیستم و گرایش رضاشاه به سوی آلمان دست به انتشار مفاد این نامه (نه متن آن و آنچه را که از یابندگان آن در دفتر فرمانده ژاندارمری مرکز و درکنار جسد و نیز خانواده و نزدیکان سرهنگ شنیده بودند) زدند و سرهنگ آق اولی را یک نماد میهندوستی ایرانی معرفی کردند. در دوران حکومت مصدق کار به آنجا رسیده بود که شرح حال و مفاد یادداشت و عکس سرهنگ آق اولی به صورت جداگانه چاپ می شد و در خیابانها بفروش می رسید. در آوریل 1952 لطف الله ترقی (وکیل قضایی، ناشر مجله ترقّی و صاحب یک چاپخانه) گفته بود که در مارس آن سال (ایام نوروز 1331) فروش عکس و اوراق شرح احوال سرهنگ فضل الله خان بیش از مجموع تیراژ مطبوعات ایران بوده است. در چند ماه نخست پس از انقلاب فوریه 1979 ملیّون ایرانی باردیگر میهندوستی سرهنگ فضل الله خان را پیش کشیدند و اورا مثالی از میهندوستی پایان ناپذیر ایرانی آوردند و دست به تبلیغ میهندوستی زدند. هدف از این تبلیغ دورساختن جوانان وقت از پیرامون حزب توده و چپگرایان دیگر بود. سرهنگ فضل الله خان پیش از خودكشي، بارها خشم خود را از قرارداد وثوق الدوله و انگلستان با همكاران و دوستانش از جمله چند نماینده وقت مجلس در ميان گذارده بود و گفته بود كه تحت سرپرستي انگلستان قرارگرفتن ايران را با اين تاريخ (ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/B_aowKrHUTu/?igshid=1g6kwbybnx5vn
0 notes
Text
واکنش مقامات دولت ترکیه به حمله خائنانه نیروهای رژیم سوریه در ادلب در پی شهادت 6 سرباز ترک
واکنش مقامات دولت ترکیه به حمله خائنانه نیروهای رژیم سوریه در ادلب در پی شهادت 6 سرباز ترک
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، اعلام کرد که در برابر حمله ای که منجر به شهادت 6 سرباز ترک در ادلب گردیده مقابله به مثل شده و خواهد شد.
اردوغان طی سخنانی قبل از سفر رسمی به اوکراین اعلام کرد: “به عملیات هایی که با هدف تامین امنیت کشورمان، ملتمان و برادران مان در ادلب به مورد اجرا در می آوریم، قاطعانه ادامه خواهیم داد. کسانی که با ترتیب این نوع حملات خائنانه درصدد آزمودن قاطعیت ترکیه هستند، به…
View On WordPress
0 notes
Photo
سرمایهداری، قاتل روسیه حوادث ۲۴ سال قبل در اوایل اکتبر سال ۱۹۹٣ فاجعهبارترین و دهشتناکترین صفحه تاریخ روسیه بعد از تخریب خائنانه اتحاد شوروی و نظام شوراییمیباشد. این صفحه، در عین حال، بعنوان رذیلانهترین و شرمآورترین صفحه در تاریخ حاکمیت جنایی- الیگارشی نیز ثبت شده است. شلیک به شورایعالی که طبق قانون انتخاب شده بود، در واقعیت امر، شلیک به قانون اساسی بمثابه مانع «اربابان» جدید، شلیک به مردم به پا خاسته برای دفاع حق قانونی خود بود. همه این جنایات کراهت چهره نحس فاشیسم لیبزالی را که در سالهای «نوسازی» با وعده دموکراسی، علنیت و شکوفایی، بسوی قدرت خیز برداشت، در معرض نمایش قرار داد. و پس از رسیدن به قدرت، چنگال خونین خود را نشان داد و اعلام آمادگی نمود که بخاطر تأمین منافع نوکیسهگان و حاکمان خادم این منافع از هیچ خشونتی، از هیچ جنایتی فروگذاری نکند. جنایات ارتکابی در روسیه در پائیز سال ۹٣ گواه آشکار ماهیت جنایی سرمایهداری الیگارشی بود. خصومت با خلق، نفرت به معیارهای قانونی و خشونت قلدرمآبانه نسبت به هر کسی که سر سازش با بیقانونی و بیعدالتی نداشت، جزء لاینفک ویژگیهای این ساختار است. لیبرالهای ضد شوروی آزادی و دموکراسی وعده دادند. اما دو سال پس از آن که رئیس جمهور بیسواد و دائمالخمر خود را به تخت سلطنت نشاندند، در جامعه ستم و سرکوب بیسابقه در پیش گرفتند. این «بازاریان» ایجاد دولت خقوقی را وعده کردتد. اما همینکه اداره امور کشور به دستان تبهکارشان افتاد، آنها حقوق و قوانین اصلی را لگدکوب نموده، تیرباران کردند. لوله تانکها را بسوی مجلس قانونگزاری برگرداندند، به طرف مردم و نمایندگان منتخب آنها آتش گشودند. این منادیان حقوق بشر، عدالت اجتماعی وعده دادند. اما هنگامی که وقت اجرا فرارسید، آنها «شوک درمانی» گایدار- چوبایس را (نخست وزیر و معاون نخست وزیر در دوره یلتسین. م.) به روسیه تحمیل کردند، به تاراج مردم و نابودی اقتصاد ملی دست زدند. و سپس به قانون اساسی شلیک کردند، که با اقدامات جنایی آنها در تضاد بود. نظام ریاستی خودکامه، عملا با اختیارات نامحدود رئیس جمهور را به کشور تحمیل نمودند. افسانههای آزادیهای لیبرالی در شکل استبداد اوباشان و خائنان نمود یافت. همه اینها باید درسی برای ما باشد. بویژه، امروز که وارثان سیاسی آنهایی که در اوایل دهه ۹٠ همه موزین قانونی را لگدمال نمودند و به جامعه اعلان جنگ دادند، با امیدواری به «انقلاب نارنجی» و «خیابان» روسیه به سوی حاکمیت خیز برداشتهاند. سایر وارثان لیبرالها با سیاستهای اجتماعی- اقتصادی خود جمعیت را به سوی پرتگاه فقر جمعی، به ایجاد اغتشاشات و شورشهای تودهای سوق میدهند. اتفاقا آنها سال به سال بودجه تخریبی به روسیه تحمیل میکنند، به کشور ما نقشی بعنوان منبع تأمین مواد خام، محروم از حق توسعه کامل و آینده شایسته قائل میشوند. آنها امروز، هنگامی که شاخکهای ناتو هر چه بیشتر به گردن کشور فشار میآورد، طرح کاهش ۱۵ درصدی هزینههای دفاعی را در پیشنویس بودجه گتجاندهاند... بسیاری از جزئیان جنایات سال ۱۹۹۳ تا کنون در پشت پرده اسرار مانده است. گروه تحقیق مشغول به تحقیقات پیرامون کودتای ضد قانون اساسی در آغاز سال ۱۹۹۴ منحل گردید. تحلیل و بررسی صادقانه آن حوادث به سود حاکمیت امروزی بعنوان وارث جانیان دهه ۹٠ نیست. افشای کامل به سود آنهایی هم نیست که مشخص شود مسئولیت کشتار به راه انداخته شده توسط یلتسین و دار و دسته او بر عهده کیست. اما اصل جرم ارتکابی آنها کاملا آشکار است. جرم اصلی آنها تخریب دولت اجتماعی و حاکمیت خلق، تأکید بر اصول نسلکشی اجتماعی اقلیت مطلق برعلیه اکثریت مطلق بود. و همه اینها را همان تانکهایی برای ما به «ارمغان» آوردند، که شورایعالی را زیر آتش گرفتند، خود روسیه را، امنیت و استقلال، آینده و مقدسترین ارزشهای آن را هدف قرار دادند. پژواک این تیربارانها در بحران ساختاری امروزی، در فقر عمومی و بیعدالتیهای اجتماعی امروزی شنیده میشود. آنچه که در پائیز سال ۹۳ اتفاق افتاد، دوگانگی بیشرمانه معیارهای حاکمان غربی را یادآوری میکند که از سرمایه جهانی پاسداری میکنند و همواره در رؤیای دیدن کشور ما در نقش منبع مطیع مواد خام به سر میبرند. آنها آمادهاند فریاد نقض حقوقبشر در کشورهایی سر دهند، که تمایلی برای خدمت به سرمایه جهانی ندارند. حاضرند آن رهبران سیاسی را دیکتاتور بنامند، که برای اطاعت از دستورات آنها علاقهمند نیستند. پس از این، شعارهای دمکراسی و آزادی به جریان میافتد و متعاقب آن، تحریمها یا مداخلات نظامی مستقیم آمریکا و متحدانش شروع میشود. ما امروز بچشم خویش میبینیم، که آنها در تلاش برای تنبیه «یاغیها»، حاضرند کل جهان را در آتش جنگ جدید بسوزانند. اما زمانی که یلتسین فرمان جنایتکارانه شماره ۱۴٠٠ مبنی بر لغو قانون اساسی را امضاء کرد... نه ایالات متحده مریکا، نه اتحادیه اروپا حتی آن را محکوم ننموده و اعلام نکردند، که کشورهای «متمدن» نمیتوانند با رئیس جمهوری جنایتکار و دیکتاتور خونین سر و کار داشته باشند. چنین دیکتاتور برای نخبگان سیاسی و مالی غرب به این سبب لازم بود که اجازه داد آنها روسیه را به زیر کنترل کامل خود دربیاورند. آنگاه غرب بار دیگر ثابت کرد که آماده است هر نوع خشونت را و جنایتکارترین رژیم را که فقط به ساز آنها برقصد، تحمل نماید. چنین بود پایان قرن بیستم و امروز هم چنین است. سرمایهداری جنایتکار، الیگارشی و خدمتگرار آن تقریبا ربع قرن پیش به کشور شوروی و عدالت اجتماعی شلیک نمود که خلق خواستار حفظ آنها در آن هنگام بود و امروز نیز خواستار بازسازی آنها میباشد. اما مبارزه برای حقوق اجتماعی و آرمانها ادامه دارد. و در همین حال که سرمایهداری جنایتکار به شلیک به روسیه و شهروندان آن ادامه میدهد، نیروی مبارزه افزایش مییابد. حزب کمونیست فدراسیون روسیه در خط مقدم این مبارزه قرار دارد. در برنامه ما تحت عنوان «ده گام بسوی زندگی شایسته»، ملی کردن مالکیت الیگارشی و طرد کامل الیگارشها از حاکمیت، احیای اقتصاد ملی، علوم، تحصیل و فرهنگ مورد تأکید قرار گرفته است. این فقط یک برنامه اجتماعی- اقتصادی ساده نیست، بلکه، برنامه نوزایی آن کشور و آن اصولی است، که سازماندهان حمله ضد قانونی سال ۹۳ سعی کردند آنها را لگدکوب نمایند. ما اطمینان داریم که نیروهای ضد ملی آن وقت توانستند فقط به غلبه موقت دست یابند. آنها بخاطر نتایج ویرانگر این غلبه در مقابل دادگاه تاریخ و همچنین، در مقابل دادگاه کشور بازسازی شده عدالت اجتماعی و حاکمیت خلق پاسخ خواهند داد. گنادی زیوگانوف صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه منبع: تلخیص و ترجمه: ا. م. شیری ۱۶/ ۷/ ۱٣۹۶
0 notes