#نیرومند
Explore tagged Tumblr posts
whileiamdying · 1 year ago
Text
The Runner
Childhood takes on mythic dimensions in one of the defining works of postrevolutionary Iranian cinema. Inspired by director Amir Naderi’s own boyhood, The Runner is lit from within by Madjid Niroumand’s electrifying performance as a young orphan fending for himself on the streets of a port city, determined to rise above his circumstances—working odd jobs, passing time with friends, learning to read—and running, always running, toward the future. Water, fire, the human body in motion: in hypnotic images of lyrical power, Naderi finds unexpected glory in the world of a boy suspended between modernity and elemental natural forces as he chases his own path forward.
1 note · View note
humansofnewyork · 1 year ago
Photo
Tumblr media
(4/54) “My father named me Parviz, after one of Iran’s ancient kings. His story comes at the end of Shahnameh, in the historical section. Parviz was a good king. Not a great king, but a good king. His reign was a golden age of music. But he made many mistakes. His grandson Yazdegerd would be the last king of the Persian Empire. Every day on the way home from school I’d pass by the ruins of an ancient castle, where he made his final stand against the armies of Islam in 642 AD. The Battle of Nahavand was the bloodiest defeat in the history of our country. Most days when I got home I’d go straight to my room and read Shahnameh. The book opens in myth: our oldest stories, from before the written word. But the poets say our myths are even truer than our history. They emerge from the collective psyche. They hold our dreams. They hold our ideals. When Ferdowsi writes about our mythic heroes, he writes about all of us. And in Shahnameh there is no greater hero than Rostam. The Heart of Iran. A knight with the height of a cypress. And a voice to make, the hardened hearts of warriors quake. At one point in Shahnameh Iran is on the brink of defeat. Three enemy kings have joined their forces. Our armies are almost beaten. Rostam arrives at the battlefield on foot: no horse, no armor, carrying nothing but a bow and arrow. And with a single shot he slays the greatest champion of the other side. I wanted to be Rostam. My brother and I built a gym behind our garden. We took the heads off of shovels and made parallel bars. We made barbells out of clumps of dirt. We’d wrestle sixty times a day. And while we wrestled my brother’s friend would beat a drum and chant our favorite verses about Rostam: his defeat of the demon king, his battle with the dragon. There were no dragons in Nahavand, but there were ibex. They only lived at the highest elevations. And they were beautiful with their horns. I’d climb all night. I’d make my way by moonlight. The cliffs were covered in ice, a single slip could mean death. But I’d reach the summit by dawn, and watch the sun come up on herds of ibex grazing on the peaks.”
 پدرم مرا «پرویز» نام نهاد - به نام یکی از پادشاهان ساسانی. داستان خسرو پرویز در بخش تاریخی شاهنامه می‌آید. او شاه بدی نبود ولی در کار فرمانروایی لغزش‌هایی بدفرجام داشت. پادشاهی او دوران طلایی موسیقی بود. نوه‌اش یزدگرد سوم پادشاه سال‌های پایانی شاهنشاهی ساسانی بود. روزانه، در راه مدرسه به خانه، از نزدیک ویرانه‌ی کاخی باستانی می‌گذشتم که جایگاه شکست یزدگرد سوم از سپاه اسلام در سال ۶۴۲ میلادی بود. نبرد نهاوند بدفرجام‌ترین شکست تاریخ ماست. همینکه به خانه می‌رسیدم، بی‌درنگ به اتاقم می‌رفتم و شاهنامه می‌خواندم. کتاب با اسطوره‌ها آغاز می‌شود: کهن‌ترین داستان‌های ما، از دوران پیش از نوشتار. برخی می‌گویند که افسانه‌های ما از تاریخ‌مان هم راستین‌ترند. آنها از روان گروهی‌مان برخاسته‌اند. دربرگیرنده‌ی آرزوها و آرمان‌های ‌ما هستند. هنگامی که فردوسی از پهلوانان افسانه‌ای ایران می‌سراید، درباره‌ی همه‌ی ما می‌نویسد. و در شاهنامه پهلوانی والاتر از رستم نیست. قلب تپنده‌ی ایران. پهلوانی بالابلندتر و نیرومندتر از همه. به بالای او در جهان مرد نیست / به گیتی کس او را همآورد نیست. با صدایی که دل‌‌های استوار جنگجویان را به لرزه می‌انداخت. در بخشی از شاهنامه، ایران در آستانه‌ی شکست است. سپاه سه کشور به هم پیوسته‌اند. رستم پیاده به آوردگاه می‌رسد: بی اسب، بی جنگ‌افزار، تنها با دو تیر و کمانش. اسب و سردار نیرومند سپاه دشمن را از پای در می‌آورد. می‌خواستم رستم باشم. من و برادرم زورخانه‌ای پشت باغچه‌مان ساخته بودیم. دسته‌بیل‌ها را جدا کرده و با دسته‌ها میله‌های موازی (پارالِل) برپا کردیم. هالتر را از دسته بیل و گِل رُس تهیه کردیم. ما هر روز تا شصت بار کُشتی می‌گرفتیم. هنگام کشتی، دوست برادرم طبل می‌نواخت و شعرهای مورد‌علاقه‌مان را درباره‌ی رستم می‌خواند: شکست دادن دیوان، نبرد او با اژدهای پیدا و پنهان. در نهاوند اژدهایی نبود، ولی کَل و بزهای کوهی بودند. شاخ‌هایشان چه زیبا و شکوهمند بود. بر بلندترین قله‌ها می‌زیستند. تمام شب را از کوه بالا می‌رفتم. مسیرم را با روشنایی مهتاب می‌یافتم. گاه تخته‌سنگ‌ها از یخ پوشیده بودند، اندک لغزشی می‌توانست مرگبار باشد. ولی پیش از سپیده‌دم خود را به قله می‌رساندم، و به تماشای تابش آفتاب بر گله‌ی بزهای کوهی که سرگرم جست و خیز و چرا بودند، می‌نشستم
294 notes · View notes
armin2432 · 1 year ago
Text
هزینه حمل یخچال ساید هر طبقه
حمل یخچال ساید بای ساید برای اسباب کشی
نحوه حمل یخچال ساید بای ساید و جابجایی ساید بای ساید در تهران در زمان اسباب کشی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا با کوچکترین ضربه ای به آن ممکن است باعث خرابی یخچال های ساید شود به همین دلیل ما در این مقاله با هدف آموزش حمل یخچال  به نکاتی در خصوص وضعیت یخچال ساید در اسباب کشی مانند روش حمل یخچال، جابجایی یخچال ساید بای ساید، نحوه حمل یخچال از پله و... پرداخته شده است با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید. هزینه حمل یخچال ساید توسط کارگر حمل ساید به عوامل مختلفی بستگی دارد. شما میتوانید برای حمل یخچال ساید بای ساید برای اسباب کشی با شرکت تهران کالا بر تماس بگیرید.
در هنگام حمل و جابه جایی یخچال ساید بای ساید به چه نکاتی باید رعایت کرد؟
یخچال  ساید بای ساید باید در کلیه مراحل حمل  به صورت کاملا عمودی حمل شود زیرا در موتور کمپرسور یخچال، روغن های خاصی جهت روانکاری  موتور وجود دارند که در صورتی که شما یخچال را به سمت پایین یا زاویه دار حمل کنید روغن موجود به داخل گاز مبرد یخچال میشود و به همین دلیل باعث خرابی موتور یخچال میشود.
هنگام انتقال یخچال ساید باید درب های یخچال دمونتاژ شود و بعد از جابجایی دوباره مونتاژ شود. زیرا درب های یخچال ساید بای ساید  جزو حساس ترین بخش یخچال  می باشند. پس باید در هنگام جابه جایی حواستان به درب های یخچال باشد تا کوچکترین آسیبی وارد نشود.
پس از جابه جایی یخچال شما تا چند ساعت نباید یخچال را روشن کنید.
حتما فراموش نکنید که سیم برق یخچال را حتما به محافظ وصل کنید تا در صورتی قطعی برق آسیبی به یخچال شما وارد نشود.
چند ساعت بعد از جابه جایی یخچال میتوانید آن را روشن کنیم؟
برای بسیاری از افراد این سوال پیش می آید که بعد از حمل یخچال ساید میتوانید آن را روشن کنیم؟
بستگی به میزان جابه جایی یخچال ساید بوده است اما در حالت کلی بهتر است یخچال به طول 4 تا 24 ساعت خاموش باشد و بعد از این مدت روشن کنید. پس این نکته مهم را در نظر بگیرید که بعد از جابه جایی به طور کلی 24 ساعت یخچالتان خاموش باشد و بعد از آن میتوانید روشن و از آن استفاده کنید.
چند ساعت قبل از حمل یخچال ساید باید آن را خاموش کنیم؟
در حالت کلی بهتر است 24 ساعت قبل از جابه جایی یخچال ساید خاموش کنید تا آسیب کم تری به یخچال وارد شود.
هزینه حمل یخچال ساید هر طبقه
 یکی از عوامل تاثیر گذار بر روی هزینه جابه جایی یخچال ساید، تعداد طبقات است. هر چه تعداد طبقات بیشتر باشد هزینه آن بیشتر میشود. عوامل دیگری بر روی هزینه حمل بخچال ساید وجود دارد که شامل:
وزن و اندازه یخچال
تعداد طبقات
شرایط راه پله و آسانسور
فاصله مبدا تا مقصد
هزینه کارگران
هزینه بسته بندی یخچال
هزینه جابه جایی
حمل یخچال ساید از راه پله
برای حمل یخچال از راه پله میتوان به صورت دنده عقب پایین یا بالا برد اما به دلیل خطرات احتمالی از جمله گرفتگی کمر، آسیب دیدن به یخچال و... این کار توصیه نمیشود پیشنهاد ما به شما برای حمل یخچال ساید از راه پله این است که کارگران مخصوصی را استخدام کنید تا بتوانند با تکنیک های خاص بدون کوچک ترین آسیب یخچال شما را بالا یا پایین ببرند. شما میتوانید برای استخدام کارگر یخچال ساید بای ساید با شرکت تهران کالا بر تماس بگیرید.
مراحل جابه جایی یخچال ساید بای ساید
قبل از هر چیزی نکاتی که در ارتباط با جابجایی بخچال ساید بای ساید شد را رعایت کنید.
انتقال یخچال از طریق راه پله افرادی نیرومند و قوی را میخواهد پس بهتر است از افراد متخصص استفاده کنید.
شما بعد از تماس با شرکت تهران کالا بر و دادن اطلاعات اولیه کارشناسان ما برای بسته بندی و انتقال یخچال شما به منزلتان می آیند.
بعد از بسته بندی یخچال ساید به وسیله ابزار های مخصوص یخچال را به پایین یا بالا انتقال میدهند
افراد ما در هنگام جابه جایی تمام تلاش خود را میکنند تا یخچال کوچکترین تکونی نخورد.
بعد از جابه جایی یخچال را به طور سالم تحویل شما میدهند.
ابزار های جابه جایی یخچال ساید بای ساید
برای حمل و جابه جایی یخچال ساید بای ساید دو ابزار وجود دارد که شامل:
چرخ دستی
دوش بند
این دو ابزار بستگی به نوع راه پله و جابه جایی یخچال دارد.
0 notes
lhoomanl · 2 years ago
Photo
Tumblr media
‏‎ایرانیان بر این باور بودند که انسان در پانزده‌سالگی بالغ می‌شود و گویا زرتشت نیز در همین سن به جَرگه روحانیان پیوست. وی سال‌ها در طلب حقیقت بود و سروده‌هایش نشان می‌دهند که شاهد آن بوده است که چگونه دسته‌های جنگجویان یا همان دیوپرستان با اَعمال خشونت‌بار به جوامع صلح‌جو می‌تاختند تا چپاول و کشتار کنند و گلّه‌های آنان را به یغما برند. زرتشت که از ناتوانی مادی خود آگاهی داشت سخت آرزومند عدالت شده بود و آرزومند قانون اخلاقی اهوره‌ها که برای نیرومند و ناتوان به یکسان حکمفرما باشد به طوری که با آن، نظم و آسایش برقرار شود و همگان بتوانند در آشتی و آرامش زندگانی خوشی را پی گیرند. ‌ بر پایه سنت، زرتشت در سی سالگی یعنی در هنگام کمال خردمندی بود که وحی را دریافت کرد. او که در اجتماع مردمان برای برگزاری جشنی بهاری حاضر شده بود، بامدادان به سوی رودخانه‌ای رفت تا برای مراسم تهیهٔ «هوم» [=گونه‌ای گیاه مقدس برای زرتشتیان] آب بیاورد. وی به درون رود رفت تا از وسط آن آب بردارد و آنگاه که به کنار آب بازگشت – زمانی که در طراوت بامداد بهاری در حال بیرون آمدن از عنصری تطهیرکننده بود و خود نیز در حالتِ تطهیری آیینی قرار داشت – به شهود نائل آمد. وی در کرانه رود، موجودی نورانی دید که خود را «وُهومَنه» (اندیشهٔ نیک) معرفی کرد. وهومنه وی را به پیشگاه اهوره‌مزدا و پنج شخصیت نورانی دیگر برد که در نزد آنان وی به سبب بسیاری نور ایشان سایه خویش را بر زمین ندید؛ و آنگاه از این هفتگانه، رسالتش را دریافت کرد... ‌ برای روحانی ایرانی، زناشویی امری لازم بود تا بتواند وظیفه‌اش را کامل انجام دهد. زرتشت نیز سه بار ازدواج کرد. دو زن نخست وی که نامشان جایی ذکر نشده است برایش سه پسر و سه دختر زادند. زناشویی کوچکترین دخترش، پوروچیستا در گاهان (اوستا، یسنا، ۵۳) وصف شده است. شوی پوروچیستا – جاماسپ – که به سبب دانایی‌اش نزد زردشتیان زبانزد است، مشاور اعظم ویشتاسپ بود. در گاهان وی همراه خویشاوندش موسوم به فرَشُوشتره، تصویر می‌شود. خود زرتشت هم دختر فرشوشتره به نام هووی را به عنوان زن سومش اختیار کرد ولی این زناشویی فرزندی به بار نیاورد. ‌ #زردشتیان_باورها_و_آداب_دینی_آنها #مری_بویس #انتشارات_ققنوس چاپ ۱۶، ۱۴۰۰، ص۴۳ و ۵۶. ‌‌ 📸 نگاره: آتشکده آدریان تهران (ساختهٔ ۱۲۹۶ ه‍.ش) و ما در خیابان سی تیر. در این خیابان کلیسا و کنیسه و مسجد نیز قرار دارد. این آتشکده به کوشش ارباب کیخسرو نماینده وقت مجلس شورای ملی و به‌ویژه با مساعدت پارسیان هندوستان در زمان احمدشاه قاجار ساخته شده است. ‌ ۸ / #فروردین / ۱۴۰۲‎‏ (در ‏‎آتشکده آدریان‎‏) https://www.instagram.com/p/CqTs8Whj_HA/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
poria69 · 3 years ago
Photo
Tumblr media
نیرومندترین مردم کسی است که خشم خود را نگه دارد. #خشم#نیرومند#مرد#پسر#پسرونه #خاص#مردانه #جذاب#ایران#کیش#کافه#مدل_عکاسی #ژست_عکاسی #عکس_هنری (at جزيره كيش kish island) https://www.instagram.com/p/CeEMz-ENWQX/?igshid=NGJjMDIxMWI=
1 note · View note
cosmeticssadaf-blog · 2 years ago
Text
قرص ایمونتامین Immunetamin
سیستم ایمنی بدن انسان سیستمی پیچیده است که در ارتباط با سیستم های تنظیم کننده مختلف بدن می باشد. همه ما این پیچیدگی را در بدن خود تجربه کرده ایم. بیماری معمولا با عطسه ای عادی شروع می شود که چند ساعت بعد سردرد به دنبال آن می آید و قبل از شروع بیماری فرد احساس ضعف و ناراحتی می کند. کودکان، افراد مسن و افراد مضطرب در معرض بیشترین تهدید در برابر سیستم ایمنی تضعیف شده می باشندو بنابراین نیاز به مراقبت ویژه دارند. یک سیستم ایمنی قوی عاملی نیرومند جهت محافظت بدن در برابر باکتری ها ، قارچ ها و ویروس های خطرناک می باشد. از لحاظ علوم تغذیه ای لازمه داشتن یک سیستم ایمنی سالم و بکر، دریافت مقادیر کافی از ویتامین ها، مواد معدنی و عناصر کمیاب وآنتی اکسیدان ها می باشد.
کپسول‌ تقویت سیستم ایمنی ایمونتامین، دارای فرمولی از ترکیب 18 ماده موثر از قبیل مولتی ویتامین های قوی، مواد معدنی ضروری، پروبیوتیک و پری بیوتیک ها، آداپتوژن ها و آنتی اکسیدان های قوی جهت تقویت سیستم ایمنی بدن می باشد.
Tumblr media
5 notes · View notes
wordsinpersian · 4 years ago
Text
نیرومند
Transcription: nirumand
Meaning: strong, powerful
Note: from نیرو (niru), “force, power, strength”, and ـمند (-mand), an adjective-building suffix
32 notes · View notes
voaustralia-blog · 6 years ago
Photo
Tumblr media
بسته شدن ویزاهای دائم 187/تعویق آغاز اجرای قرارداد دامای استرالیای جنوبی/تغییرات ویزای همسر صدای استرالیا - حامی نیرومند از دفتر مهاجرتی اوستا در این پادکست مهاجرتی در خصوص موارد زیر اطلاعات جدید و مفیدی را ارائه می‌کند:
0 notes
humansofnewyork · 1 year ago
Photo
Tumblr media
(11/54) Before our wedding Mitra’s father gave her one final piece of advice: ‘Never let a man enforce his opinions on you.’ And she took it to heart. She was my opposite. My antithesis. The hardest for me to convince. She would tell me I was too optimistic. She’d say that I only saw the best in things, whether that be people, Iran, or Shahnameh. After our marriage I finally convinced her to read it with me. We’d just moved to Germany so that I could attend university. Each night when I came home from class, she’d lay her head in my lap and I’d read her a chapter. It was my second time reading the book all the way through. My first time as an adult. As a boy I’d always been drawn to Rostam’s feats of strength: his taming of Rakhsh, his defeat of the demon king, his slaying of the dragon. But now I noticed something else. Rostam lived by a code. He would not serve an evil king. He would only serve his ideals. 𝘋𝘢𝘢𝘥. Justice. 𝘙𝘢𝘴𝘵𝘪. Truth. And most of all, 𝘈𝘻𝘢𝘥𝘪. Freedom. Rostam would never sacrifice his freedom. The great champions of Shahnameh were more than warriors, they were vessels for our ideals. Even in the darkest times, even in the times of greatest danger, they lived by their code. I did my best to interest Mitra in certain parts. When I came to the story of the female knight Gordafarid, I quickened my pace. I filled my words with excitement: ‘The battle was nearly lost. Gordafarid’s commander had been captured on the battlefield. Her castle was completely surrounded by the enemy. Gordafarid tried to rally the men to fight, but none would join her. They wanted to stay behind the castle walls. They wanted to surrender. Gordafarid’s cheeks turned black with rage. She grabbed her bow and arrow, tied her hair beneath her helmet, and rode out to face the enemy alone. She stopped just short of the enemy lines, and like a lion she roared: 𝘞𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘢𝘳𝘦 𝘺𝘰𝘶𝘳 𝘤𝘩𝘢𝘮𝘱𝘪𝘰𝘯𝘴?’ In the heat of the story, I peeked down at Mitra to see if she was scared. But she’d fallen asleep.”
 پیش از ازدواجمان پدر میترا آخرین اندرز را به او داد: «هرگز اجازه نده مردی به تو زور بگوید.» و او آن درس را جانانه پذیرفته بود. و ما در تمام زندگی‌مان چنین بوده‌ایم. او همواره آنتی‌تِز من بوده است. نقطه‌ی مقابل من. سرسخت‌ترین کس برای متقاعد شدن. می‌گفت بیش از اندازه آرمانخواهم، بیش از اندازه ناآزموده و بیش از اندازه باورمند. می‌گفت که من همیشه بهترین‌ را در هر چیزی می‌بینم، چه مردم باشد، چه ایران و چه شاهنامه. پس از ازدواجمان سرانجام توانستم او را راضی کنم ک�� همراه من شاهنامه بخواند. دوران دانشجویی را در آلمان زندگی می‌کردیم. و هر شب که از دانشگاه به خانه برمی‌گشتم، سرش را روی پاهایم می‌گذاشت و من بخشی از شاهنامه را برایش می‌خواندم. این دومین بار بود که شاهنامه را از آغاز تا پایان ‌خواندم. نخستین بار در بزرگسالی. در کودکی همواره شیفته‌ی نبردهای رستم بوده‌ام: رام کردن رخش، شکست دیوان، کشتن اژدهای پیدا و پنهان. ولی آن روز به نکته‌ی دیگری پی برده بودم. رستم برپایه‌ی یک قانون زندگی می‌کرد. او به پادشاه ستمگر خدمت نمی‌کرد. او‌ تنها به راه آرمان‌هایش می‌کوشید: داد، راستی و بالاتر از همه، آزادی برایش ارجمندترین بود. رستم هرگز از آزادی‌اش نمی‌گذشت. پهلوانان بزرگ شاهنامه فراتر از جنگجویانی نیرومند بودند. آنها نگهدارنده‌ی آرمان‌های‌مان بودند. حتا در تاریک‌ترین زمانها، حتا در بزرگترین خطرها، پیرو قانون پهلوانی خود بودند. من بیشترین تلاش خود را می‌کردم که میترا را دلبسته‌ی بخش‌های ویژه‌ای از شاهنامه کنم. هنگامی که به داستان گردآفرید رسیدم، شتابم را بیشتر کردم. واژ‌گان را با شور بیشتری خواندم. دژ سپید به محاصره‌ی دشمن درآمده بود، هجیر نگهبان دژ بود. به جنگ سهراب رفت و به کمند او گرفتار شد. هنگامی که گردآفرید آگاه شد، گونه‌هایش از شدت خشم به سیاهی گرایید: چنان ننگش آمد ز کار هجیر / که شد لاله‌رنگش به کردار قیر. پس تیر و کمان خود را برداشت. گیسوانش را به زیر کلاه خود گرد آورد، و یکه و تنها بر دشمن تاخت. به نزدیکی سپاه دشمن ایستاد و چون شیر غرید: به پیش سپاه اندر آمد چو گرد / چو رعد خروشان یکی ویله کرد / که گردان کدامند و جنگ‌آوران / دلیران و کارآزموده سران. در اوج داستان نگاهی زیرچشمی به میترا انداختم تا ببینم که آیا ترسیده است. او به خواب رفته بود
219 notes · View notes
nikregister · 4 years ago
Text
پیشنهاد انتخاب اسم و نام مناسب برای شرکت
Tumblr media
اسم شرکت
انتخاب اسم شرکت یکی از مهمترین مراحل در تاسیس یک کسب و کار است، نام انتخابی نقش بسیار مهمی در تجارت خواهد داشت. مخصوصا که امروزه به دلیل زیاد شدن شرکت ها انتخاب اسم شرکت مناسب برای آنها بیش از پیش سخت شده  و پر از نکات ریز و درشتی است که می تواند در انتخابمان، تأثیر گذار باشد. یک نام خوب باید منحصر بفرد بوده و به آسانی به خاطر سپرده شود و موجب سودآوری در آینده شود.
نمونه نام های مناسب جهت ثبت اسم شرکت
• در انتخاب نام برای شرکت موارد ذیل را در نظر داشته باشید : - دارای ریشه فارسی باشد. - لاتین نباشد. - با شئونات انقلاب اسلامی ایران  منافات نداشته باشد. - تکراری نباشد. - اسم شرکت باید دارای نام خاص باشد. - از اعداد به صورت ریاضی در آن استفاده نشود، بلکه به صورت حروف نوشته شود. - از عناوین ایثارگران و شاهد و امثالهم که انحصاراً تحت نظارت سازمان محترم بنیاد شهید و امورایثارگران می باشد، استفاده نشود. - ازعنوان های شعرا، دانشمندان و کاشفان درعصر حاضر استفاده نشود. - عدم استفاده ازحروف اول چند کلمه به عنوان اسم مخفف و یا ترکیبی از چند حرف. - عدم استفاده از حرف اول بعضی از کلمات مثل : پی وی سی و... در اسم شرکت   • در ادامه راهمای انتخاب اسم شرکت به برخی از نام های اصیل ایرانی جهت انتخاب برای ثبت شرکت، اشاره ای خواهیم داشت : پیشنهاد انتخاب نام مناسب و اسم شرکت - اسم شرکت با حرف الف - اسم شرکت با حرف ب - اسم شرکت با حرف پ - اسم شرکت با حرف ت - اسم شرکت با حرف ج ، چ ، خ - اسم شرکت با حرف د - اسم شرکت با حرف ر - اسم شرکت با حرف ز - اسم شرکت با حرف س اسم شرکت با حرف ( الف ) ناممفهومناممفهوم آبادانخرم و باصفاآذرمهرنام موبدی است در زمان کواد آبتیننام پدر فریدون پادشاه پیشدادیآذرنوشدر اوستا به دوستدار فرهنگ آبدوسنام یکی از درباریان ادوان سوم اشکانیآذینزیور،نام فرمانده لشکر بابک خرمدین آبستااوستاآراستینام عموی اشو زرتشت و پدر میدیوماه آتروپاتنام والی آتروپاتن ( آذر آبادگان)آرتمیسنام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه آتریننام پسر اوپدرم در زمان داریوش یزرگآرتیننام هفتمین پادشاه ماد آتشفروغ و روشناییآرشپهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی آخیشجنماد،عنصرآرمانآرزو، خواسته آدُرآذر، آتشآرمینآرمش،آسودگی آدُربادنام موبد موبدان دوران شاپور * موبد : روحانی دین زرتشتی. دانشمند. مشاور. روایت کنندهآریااصیل و آزاد، فرمانده ارتش ایران در روزگار کورش آذر بُرزیننام موبدی بودهآریامننام فرمانده ناوگان خشایار شاه آذر آییننام پسر آذر ساسانآریامنشنام پسر داریوش آذز افروزنام پسر مهرنوش پسر اسفندیارآریامهردارنده مهر ایران آذر بادنام موبد موبدان روزگار شاپور دومآرتابازاز نام های برگزیده آذربُدنام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساندآریوبَرزَندلاور و پهلوان. سردار داریوش سوم آذربودموبدی در زمان یزدگردآزادنام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده آذرپَژوهپسر آذر آیین پسر گستهم نویسنده کتاب گلستان دانش آزاد منشراد، جوانمرد،دارنده خوی آزادگی آذرپناهنام یکی از ساتراپ آذر آبادگانآزادمهراز نام های برگزیده آذرخشصاعقه،برقآژمانبی زمان آدرفردر اوستا به دارنده فر آذرآسانام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده آذرکیواناز موبدان بزرگ شیراز در روزگار حافظآستیاکنام چهارمین و آخرین پادشاه ماد آونگآویخته، نگهدارندهاَرشَننام برادر کاووس آویزآویختن، نگهداریاروتَدنرفرمان گذار. نام پسر پسرمیانی اشوزرتشت آیریکنام نیای یازدهم اشوزرتشتاروَندشریف_ نجیب. نام پدر لهراسب اُبدَهبی آغازاَزیرنگاه پسین اَببیشبی رنجاسپاددارنده سپاه نیرومند اپرنگنام پسر ساماسپنتماننام خانونادگی و یکی از نیاکان اشوزرتشت اَپروَنددارنده بلندی و شکوه یا فرهمنداسپهبُدنام پدربزرگ خسرو انوشیروان اَپروَیژپیروزمند و شکست ناپذیراسفندیارنام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتن اَپیوهنام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانیاشاراستی، درستی، راه خوشبختی اَترسدلیر، بی ترساشادادداده پاکی و پارسایی اَرتانراستگو. نام پسر ویشتاسباشتادراستی ارجارزنده. نام یکی از نیاکان اشوزرتشتاشکاننام سومین نیای پاکر ارجاسباوستایی آن یعنی دارای اسبان پر ارزشاشهنگاه سپیده دم، آغاز روشنایی ارجمندبا ارزشاَشودادنام برادر هوشنگ پیشدادی اردنام سیزدهمین پادشاه اشکانیاشوفَرَوَهَرپاکروان اردشیرنام پادشاه هخامنشی و ساسانیشومنشپاک منش اردلاناز واژه ارد ایرانی استافروغروشنایی و فروغ. از مفسرات اوستا در زمان ساسانیان اردواندر اوستا، پشتیبان راستی و درستی است.ارژنگنام سالار مازندران افشیننام سردار ایرانیارشاراست و درست اقاقیادرختی با گل های سپیدارشاسبدارنده اسب های نر اَگومانبی گماناَرشامپسر عموی داریوش بزرگ البرزکوه بلند.نام پهلوانی استاَرشاننام نیای داریوش بزرگ الوندتوانا و تیز پاارشکنام نخستین پادشاه اشکانی ایدوناین چنین، اینگونهایران پناهاز نام های برگزیده امیدوارنام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیارایرانشاهنام یکی از بزرگان ایران امیدنام پدر آذرپات، از نویسندگان نامه دینکرداندریمانکسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است ایرانپوراز نام های برگزیدهایرانمهرروشنایی ایران اَنوشبی مرگ. جاویدانایرجیاری دهنده آریایی ها انوشیروانپاکروان، پادشاه ساسانیایزدستایش و ستودن اهنَوَدرهبری و فرمانداری.نخستین بخش از سروده گات هاایزدیاریاور ستودنی ایسَدواستَرخواستار کشتزار و آباد کننده، بزرگترین پسراهوراهستی بخش، خداوند اوتانانام یکی از یاران داریوشاَوَخششیابخشاینده اَوَرداداز سرداران کورش بزرگاَوَرکامنام پسر داریوش هخامنشی اَورمزدیارخدایار، یاور اهورااُورنگتخت پادشاهی. نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن اوژنزننده و شکست دهنده دشمناوسدر اوستا به چم دارنده چشمه ها اوستادانش، کتاب دینیاوستانَهنام سردار سغد در زمان هخامنشی اوشَهبامداد و سپیده در اوشهین گاهاوشیدرپروراننده قانون مقَدس اسم شرکت با حرف ( ب ) ناممفهومناممفهوم بابکنام پسر ساسان در زمان اشکانیانباتیسنام دژبان غزه در هنگام داریوش سوم بادرامکشاورزباربُدنام نوازنده و رامشگر نامهی زمان خسرو پرویز بامدادنام پدر مزدکبامشادنام نوازنده. نامی در روزگار ساسانیان بامگاههنگام بامدادبایگاننگهدارنده بخت آفریننام پدر هیربد شهریاربَختیاراز فرزندان رستم در رزگار خسرو پرویز بَخشااز نام های روزگار هخامنشیانبَدخشانلعل بیژننام پسر گیوبدرهبهره. نام یکی از سرداران خشایار شاه بَرازمانبلند اندیشه بَردیانام پسر کوچک کورش بُرزوبلند بالا. نام پسر سهراببُرزویهنام رئیس پزشکان شاهی در روزگار خسرو بَرسامنام یکی از سرداران یزدگرد ساسانیبَرَسمشاخه های گیاهی بَرِشنومپاک و تمیزبَرمکنام وزیر شیروی ساسانی بُزرگمهرنام مهین دستور انوشیروان دادگربَگادادنام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخامنشی بَگاشنام یکی از سرداران هخامنشیبلاشنام نوزدهمین پادشاه ساسانی بُنداردارنده اصل و بنیادبُنشادشاد بنیاد بَهاونددر اوستا به چم و هوونت دارنده نیکی بِهرادنیکی بخش بهرامفتح و پیروزی است. نام پهلوانی در شاهنامهبَهرامشاهنام یکی از دانشمندان و عارفان زرتشتی بِهروزروزگار نیک و خوشبِهزادنام یکی از پهلوانان ایران پسر پیل زور بِهمرداز نام های برگزیدهبهمننیک منش. نام پسر اسفندیار بهنامنیک نامبوباردارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایار بوجهرهایی یافته. نام یکی از بزرگان هخامنشیبوخشارستگار اسم شرکت با حرف ( پ ) ناممفهومناممفهوم پارساپرهیزکارپرهاماز نام های برگزیده پاکدیندین درست، دین پاکپاکروانپاک باطن،نیک نفس پاکزادپاک نژاد،نجیبپاکمهراز نام های برگزیده پالیزکشتزارپَتَه ماتیدادگستر پدرامنام نبیره سام.درود، شادباشپرچمدرفش پَرَنگنام پسر سامپیمانمهر،عهد پَریبُرزبلند بالا،نام پسرکیکاووسپیروزپادشاه ساسانی پژماناز نام های برگزیدهپیشدادنخستین قانون گذار ،بنیانگذارعدل و دادگری پشوتَنپیشکش کننده تن یا فداکارپوریانام یکی ازپهلوانان ایران پولادنام پسر آزادمرد پسر رستمپویاجوینده پویانپوییدنپیروزگرپیروز،کامیاب پیلتَنپهلوانی بوده از فرزندان رستم زالپاساکنام برادر زاده داریوش بزرگ پوروشسبدارنده اسبان زیاد پدر اشوزرتشتپَشَنگنام برادر زاده فریدون پیشدادی پژدونام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکتمه سرایان نامی زرتشتیپرویزشکسن ناپذیرو پیروزمند.کنیه خسرو دوم ساسانی اسم شرکت با حرف ( ت ) ناممفهومناممفهوم تاژبرادر هوشنگ پیشدادیتخشاکوشنده تَسوواحد زمانتکاپوجستجو تَنسِرنام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکانتَهماسبازبزرگان ملک دارا پادشاه ایران تَهمتَنبزرگ پیکرتهمورسدلیر و پهلوان. نام دومین پادشاه پیشدادی توانانیرومند، زورمندتورنام پسر شاه فریدون تورجدلیر و پهلوانتوسنام پسر نوذر یکی از پهلوانان نامی ایران تیردادبخشنده تیر.نام دومین پادشاه اشکانیانتیسنام درختی است تیگراننام یکی از سرداران خشایار شاه اسم شرکت با حرف ( ج ، چ ، خ ) ناممفهومناممفهوم جان پرورنشاط انگیزجاناندلیر و زیبا جاویدنام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسانجممخفف جمشید جمشیداز پادشاهان پیشدادیجهانگیرنام پسر رستم زال پهلوان نامی ایران چالشبا ناز و غرورچالیکاز بازی های کودکان چلیپاگردونه مهرچوگانابزار بازی قدیمی چینوَدچگونه زیستنخدابخشاز نام های برگزیده خداداداز نام های برگزیدهخدایاراز نام ها برگزیده خدیوبلند جایگاه،سرورخردمندنام یکی از پیروان دستور آذر کیوان خرمشادمان، خوشخسرونیک آواز. نام پادشاه ساسانی خشاشهاز سرداران ایرانی در دوره گشتاسبخشایارشاه دلیر و مردمنش خشنودشاد، شادمان، خوشحالخورسندراضی خوش منشنیک نهادخوشنامدرستکار،نیکنام خُونیرِتنام یکی از هفت کشور زمین اسم شرکت با حرف ( د ) ناممفهومناممفهوم داتَهدادگری،قانوندادمهراز نام های برگزیده داداردادگر،عادلدادناماز نام های برگزیده دادباننگهبان قانوندادوَردادگر،عادل دادبهقانون خوبدارادارنده،نام نهمین پادشاه کیانی دادپویهاز شاگردان موبد کیخسرو پور آذرکیواندارابنام پسر بهمن،هشتمین پادشاه دادجوجوینده عدل و دادداریوشنام سومین شاهنشاه هخامنشی دادخواهخواستار عدل و داددادرسداد رسنده داژوسوخته، داغدادفراز نام های برگزیده داناهوشیار، آگاهداور نام موبدی است دیهیمکلاه پادشاهیدَریز نام داماد داریوش بزرگ دَسَمفرمانده ده تن سربازدلاوردلیر،قهرمان دماوندنام سرداری در زمان ساسانیاندهناداز نام های برگزیده دینشاهیاور و سرور دیندین یاریاری دهنده دین اسم شرکت با حرف ( ر ) ناممفهومناممفهوم راتینبخشنده. یکی از سرداران ادشیر دومرشنننام یکی از مفسران اوستا رادبخشندهرَشنَوایزد دادگری و آزمایش رادمانسخاوتمند. نام سپهدار خسرو پرویزرشنوادنام سپهدار همای بهمن رادمهرمهربخش. نام سردار داریوش سومرَنگوشتَرنام برادر بزرگ اشوزرتشت رادینبخشندگیرهاآزاد رازقیگل سپید، گونه ای انگوررُهامنام یکی از پهلوانان ایرانی، پسر گودرز رامتیننام چنگ نواز نامی خسرو پرویزرهیآزاد، رها رامیارکسی که ایزدرام (شادمانی) یاور اوستروزبِهنام وزیر بهرام گور رامیننام یکی از فرزندان کیخسروروشاکنام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر رپیتونگاه نیمروزیروشنتابان، درخشان رَتوشتَرنام برادر بزرگ اشوزرتشترویین تننام دیگر اسفندیار پسر گشتاسب کیانی رَتوناک دارای بزرگی و سروری یکی از بزرگان هخامنشیریوندهمیوه ریواس رَخشانتابان،از سرداران داریوشرَزینواژه پهلوی به چم زورمند رَسامنام پیکارنگار بهرام گوررستمبالش و روینده. پسر زال پهلوان نامی ایران اسم شرکت با حرف ( ز ) ناممفهومناممفهوم زاداننام پدر شهریار از زرتشتیان کازرونزالسالمند،نام پدر رستم زامیادنگهبان زمینزرواننام خوانسار انوشیروان ساسانی زَریردارنده جوشن زرینزَمنام یکی از پسران غباد ساسانی زنگهاز پهلوانان ایرانی در دوره کاووس شاه کیانیزَهیرنام یکی از سرداران کیخسرو کیانی زَوارهپهلوانی ایرانی. نام پسر زال و برادر رستمزوپیریکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل زیگراه ستاره شناسی اسم شرکت با حرف ( س ) ناممفهومناممفهوم ساساننام پدر بزرگ ادشیرسُرخابنام پنجمین پادشاه باوندی سالارپدر زال، پسر نریمانسُروشگوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار سامبهدینی از خاندان گرشاسبسزاوارشایسته ساماننام بزرگ زاده بلخسَلمنام یکی از سه پسران فریدون پیشدادی سَپرَنگنام پسر سامسهرابتابش سرخ. نام پسر زال سِپنتامقدس، ورجاوندسورندلیر وپهلوان، توانا سپندورجاوند و مقدس. اسفندسوشیانتبرگزیده دینی سِپهرآسمانسیامکنام پسر کیومرث در شاهنامه سپهردادداده یا آفریده آسمانسیاوخشسیاوش، پسر کیکاووس سپیداردرخت بلند و راستسیاوشنام پسر کیکاووس ستایشخوب گفتنسروشنام کورش به پیکره دیگر ستُرگقوی هیکل، نیرومندسینایکی از نخستین پیروان اشوزرتشت سرافرازسربلند، با افتخارسُرایشسرودن مشتریان ثبت نیک میتوانند از پیشنهاد اسم شرکت توسط مشاورین سامانه استفاده نمایند.
Tumblr media
Read the full article
1 note · View note
hforughi · 5 years ago
Video
instagram
🌝!ترول ها فقط می خواهند چه معنایی از این جمله سه کلمه ای برداشت میکنید؟ ‐‐--------------------------------- اول: ترول ها یا کسانی که ترول هستند، فقط می می می می می میخواهند. در این برداشت خیالمان آسوده میشود که ما که ترول نیستیم، معنای جمله هرچه هست به ترولها مربوطست. 🍆🍆🍆🍆🍆🍆🍆🍆🍆🍆 دوم: کسانی که فقط می می می می میخواهند،،،،، --ترول-- هستند. شاید این برداشت به گوشه قبای کسانی بربخورد. مثال دیدید کسانی که در پیک نیک هیچکاری نمیکنند و می نشینند تا دیگران همه کارها را انجام داده و وسایل را از ماشین به محل آورده پهن کنند، چایی را دم و غذا را گرم کنند و.... . 🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒 یا در اشلی بزرگتر بعضی ها هزار جور آرزوی بزرگ و کوچک دارند، سر در سودای اروپای شمالی و آمریکا دارند. در آرزوی یک ماشین خوب، خانه فراخ و همسری باب میل، روزها را به هفته و ماه و سال می پیوندند و --------------------------------------------- 🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🌝 جیبی پرپول و حسابی فربه میخواهند ---------------------------------------------- اما از فرط گیم و نت و فیلم و تباهگردی، فرصتی برای درآغوش کشیدن رویاهایشان باقی نمیگذارند. ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷ بنظر شما این سلاطین وقت کشی، ترول محسوب میشوند یا نه؟ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 نظر شما چیست؟ اظهار نظر کنید تا قوه استدلالتان نیرومند و استوار گردد. 🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉 #ترول #تور_جهانی_ترولها #troll #trolls_just_wanna https://www.instagram.com/p/CANb4VJAcPC/?igshid=u4wj2yl6ms75
1 note · View note
godonlygood-blog · 8 years ago
Photo
Tumblr media
به یقین پروردگار تو #نیرومند و #توانای #شکست_ناپذیر است. 🌹 آیه شصت و شش سوره مبارکه هود(ع)
0 notes
voaustralia-blog · 6 years ago
Photo
Tumblr media
باطل شدن ویزای پناهندگی در صورت خروج از استرالیا/آغاز اجرای قرارداد داما در ایالت ویکتوریا  صدای استرالیا – در این بخش از مجموعه پادکست‌های مهاجرتی با حامی نیرومند از دفتر مهاجرتی اوستا هستیم تا در خصوص موارد زیر توضیحات او را بشنویم:
0 notes
humansofnewyork · 1 year ago
Photo
Tumblr media
(26/54) “Mitra was the oldest in her class, but all the younger students loved her. She knew all the latest in culture: the movies, the magazines, the trends. Every night when I came home she’d always be up listening to tapes. The seventies were a golden age of music in Iran: Googoosh, Delkash, Marzieh, Aslani, Hayedeh, Shajarian. And Mitra had many of their songs memorized. She was a great student. During the second year of her program she was chosen to study under one of Iran’s top Shahnameh professors. It was the closest she ever came to understanding me. One day in class the professor told her that every society needs a few idealists, because they’re the ones who move society forward. Often I would help with her homework, and it helped me view Shahnameh from a more academic perspective. Ferdowsi uses the mythic kings as placeholders for periods in Iran’s history. When he writes that Jamshid ruled for seven hundred years, he means that it was a time of great freedom and culture in Iran. But when Jamshid loses touch with the people, a period of terror and oppression follows. The throne is taken over by the Serpent King Zahak. In Shahnameh Zahak is the embodiment of darkness. He cares only for his own power. Two giant snakes grow out of his shoulders. The devil promises Zahak that he will stay in power, as long as he feeds the snakes with the brains of young Iranians. It had to be the brains of the young. Because young people are the ones with energy. They’re the ones with courage. They’re the ones that can overthrow the regime. One day twenty students at Mitra’s school entered the cafeteria wearing masks, and began to forcibly separate men and women. They physically assaulted any women who were wearing make-up or Western clothing. On the way out they scattered pamphlets on the floor, warning that all women should adhere to Islamic guidelines, or there will be consequences. An atmosphere of fear began to spread across the campus. Mitra began wearing a hijab to school. She chose a beautiful white one, made of silk.” 
میترا از همکلاسی‌هایش مسن‌تر بود، همکلاسی‌های کم‌سن‌وسال‌تر او را دوست داشتند. دایره‌ی دوستانش گسترش یافت. میترا از تازه‌ترین رویدادهای فرهنگی با خبر بود: فیلم‌ها، روزنامه‌ها و گرایش‌ها. شبها که به خانه بر‌می‌گشتم او را در حال شنیدن نوارهای کاست می‌دیدم. دهه‌ی هفتاد دوران طلایی موسیقی بود: گوگوش، دلکش، مرضیه، اصلانی، هایده، شجریان و ... میترا بیشتر ترانه‌های آنها را از بر داشت. در سال دوم دانشگاه، کلاسی را برگزید که استادش یکی از برجسته‌ترین استادان شاهنامه‌شناسی دانشگاه تهران بود. سالی بود که میترا را بیش از همیشه به اندیشه‌هایم نزدیک می‌دیدم. روزی استادش گفته بود که همه‌ی جامعه‌ها نیازمند آرمانخواهان‌اند زیرا آنها هستند که جامعه را پیش می‌رانند. اگر فرصتی دست می‌داد، در درس شاهنامه یاری‌اش می‌دادم. این کار برایم خوشایند بود. کمک کرد تا داستان‌های شاهنامه را از دیدگاه دانشگاهی بکاوم. دریافتم که فردوسی پادشاهان افسانه‌ای را بسان نمایندگان بازه‌های زمانی برگزیده است. هنگامی که می‌نویسد پادشاهی جمشید هفتسد سال به درازا کشید، منظور او دوران آزادی‌های فراوان و گسترش پرشکوه ایران و فرهنگ ایرانی‌ست. ولی پیوند جمشید با مردم گسسته می‌شود. فر او می‌کاهد و تخت پادشاهی به ضحاک می‌رسد. ضحاک نماد تاریکی‌ست. خودکامه‌ای ستمگر است. دو مار بزرگ بر شانه‌های ��و می‌رویند. اهریمن به ضحاک می‌گوید تا زمانی که مارها را با مغز جوانان سیر نگه دارد، آسوده خواهی زیست زیرا جوانان نیرومند، آرزومند و دلیرند! جوانان می‌توانند حاکمان ستمگر را سرنگون کنند. یک روز بیست دانشجو وارد سالن غذاخوری دانشگاه شدند و به زور مردان و زنان را از هم جدا کردند. آنها به زنانی که آرایش‌ کرده و لباس غربی پوشیده بودند، یورش بردند. هنگام بیرون رفتن از سالن غذاخوری، بیانیه‌هایی بر زمین ریختند که به زنان هشدار می‌داد، می‌بایستی به احکام اسلامی پایبند یا در انتظار پی‌آمدهایی ناگوار باشند. ترس در پردیس دانشگاه گسترده شد. میترا حجاب بر سر کرد. او روسری ابریشمین سپیدرنگی را برگزید
135 notes · View notes