#لز
Explore tagged Tumblr posts
90-ghost · 10 months ago
Note
السلام عليكم ورحمة الله تعالى وبركاته،
المعذرة.
المعذرة أن قمة مساعدتنا لكم لا تقدر على التخفيف من آلامكم
المعذرة أن دولنا مطبعة، و والله لأكره التطبيع ، فللأسف نحن لا كلمة لنا في سياسات دولنا و لز كانت مسلمة .
المعذرة .
أتمنى و و أدعوا الله أن تجدوا ، أنت و أهلك ، مكانا آمنا ، تعيشوا فيه سالمين ، و أن ينتهي الحرب و الإحتلال ، و تعود الأرض لأصحابها .
و يوما نلتقي في فلسطين حرة مزدهرة قريبا إنشاء الله .
الشعوب معكم، و انشاء الله ينصرنا الله.
أتمنى أن لغتي لازالت سليمة
عليكم السلام ورحمة الله وبركاته
ان شاء الله عن قريب
7 notes · View notes
hanie1388 · 1 year ago
Text
اولین لز من
سلام من هانیه ام و ۱۴ سالمه و این خاطره اولین لزم با دوستم هست ماجرا برمیگرده به ۴ ماه پیش من و دوستم نرگس. منو اون ۶ ساله دوستیم و خیلی صمیمی هستیم اون جای خواهرم رو برام داره خلاصه ک من یک روز رفتم خونشون ک باهم بازی کنیم و فیلم ببنیم مامانش و داداشش سرکار میرفتن و ساعت ۸ برمی‌گشتند ولی تازه ساعت ۲ بود ی ذره کتاب خوندیم و چیپس خوردیم بعد نشستیم ب حرف زدن. حرف یهو کشیده شد ب سمت سکس و اینا یهو گفت تو باشگاه بچه ها زیاد درباره سکس و رابطه جنسی حرف میزنن منم گفتم عادیه بچه ها تو این سن کنجکاون درباره این چیزا اونم سر تکون داد و گفت میخوای....حرفشو خورد گفتم چیه؟ گفت هیچی ولش کن گفتم بگو دیگه گفت نه مهم نیست گفتم ترو جون من بگو دیگه گفت میخوای ی امتحانی بکنیم؟ من زبونم بند اومد... نمیدونستم چی بگم خودش فهمید و گفت گفتم ولش کن که منم سریع گفتم باشه ولی اول فیلم بزار ببینیم بعد اونم گفت باشه و فیلمو گذاشت اوایل فیلمه زنه از خواب پا میشد و به دوست پسرش پیام میداد و اینا بعد قرار گذاشتن برن خونه پسره. بعد ک گذشت دیدم دختره ک از در اومد تو پسر سلام کرد و یهو شرو کردن لب گرفتن...و اونجا بود ک فهمیدیم بعلهههه این فیلم سینمایی نیست فیلم سوپره نرگس توی اون لحظه نگام کرد و نیش خند زد و دوباره برگشت به نگا کردن بعد پسره دخترو میبره توی اتاق و میخوابن رو تخت و لب میگیرن بعد این وسط پسره دامن دخترو میده بالا و دستشو میزاره رو کون دختره و شرو میکنه مالیدن دختره هم کیر پسرو از رو لباس میگیره بعد یهو نرگس از پایین مبل پا میشه میاد میشینه کنار من . دیگ بقیه فیلم پسره دختره لخت میشن و... دیگ خودتون حفظید دیگه😅😂 توی اون لحظه ای ک پسره کیرشو میندازه بیرون نرگس دستشو میزاره رو کص من نگاش میکنم و منم ک حسابی حشری شدم دستمو میزارم رو سینش حسابی نرم و گندس کنترل برمیدارم و تلویزیون رو خاموش میکنم . لبمو میزارم روی لب نرگس و درحال کیس گرفتن میریم توی اتاقش وسط اتاق وایمیستیم و لب همو میخوریم نرگس دستشو برمی‌داره و میکنه تو شلوارم و انگشت فاکشو میکنه تو کصم من لبمو برمیدارم و مظلومانه نگاش میکنم و ی آههه بلند میگم و چنگش میزنم منو میندازه رو تختش و از روی شلوار برام می‌ماله من فقط آه و اوه میکنم بعد شلوارمو درمیاره و بعد شرتمو و من اونجا کلییی خجالت میکشم ولی نرگس میگه شیو نمیکنی؟! گفتم چرا ولی نه هر روز گفت وایسا الان میام رفت توی آشپز خونه و ی ژیلت آورد من خودمو کشیدم عقب گفت جدیده مال کسی نیست بعد یکم کرم زد و شرو کرد شیو کردنم من داشتم آب میشدم از خجالت (چن اون جای خواهرم رو برام داره و خیلی بده ک بعد این همه صمیمت و دوستی اینکارو کنه)بعد ک کارش تموم میشه ژیلت رو میزاره رو میز و کصمو باز میکنه و میبینه ک بعله...بنده کثیفم اینجوری 😕 نگام میکنه من خجالت میکشم پا میشه از روی میزش الکل و دستمال میاره منم سریع میگم میسوزونه میگه ولی خیلی کیف می‌ده و هی از اون اسرار و از من انکار بالاخره منو خرم میکنه و به دستمال ۲ تا پیس الکل میزنه و میزاره تو کصم و شرو میکنه تمیز کردن ی سوزش خیلیییی شدیدی شرو میشه منم میگم ایییی اونم سریع تمومش میکنه بعد با آب پاش ی ذره میشوره لباس و سوتینم رو درمیاره حسابییی حشری شده و میگ تو هم مال منو درآر درمیارم و شرو میکنم کصشو خوردن بوسه میزنم گاز میگرم و لیس میزنم زبونمو میکنم داخل کصش شرو میکنه ب آه آه. کردن و من حسابی حشری میشم بعد سینه هاشو میخورم و اونم همین کارو واسه من میکنه در آخر هم باهم میریم حموم و لباس میپوشیم و بعد من بعد دو ساعت میرم خونمون شبش همون فیلم سوپری ک نصفه دیدیدم رو برام واتساپ میکنه این خاطره من بود و حتی یک کلمش هم دروغ نبود ببخشید اگر کوتاه بود سعی کردم خلاصه بنویسم❤️
16 notes · View notes
ibrahimshoukri · 4 months ago
Text
لز كنت نويت يوم تنساني
انا هقدر ادوس ع احزاني
6 notes · View notes
sarrah · 2 years ago
Text
هما: سارة لما نروح متقوليش لبابا إننا كلنا من ماك، تمام؟
سارة: تمام عيب عليكم..
*لما روحنا*
بابا: ها يا سارة وعملتوا إيه؟
سارة: مفيش اتمشينا في المول شوية، واتمشينا في الشارع شويتين، لإن طبعًا مفيش مواصلات لإن مفيش بشر كتير في الشارع بحاجة للمواصلات دي، أه وبطة كل ما تشوف طفل تجري عليه وهي بتقول كلمتها المشهورة "بيبي" فكنت باخد بالي منها على ما هما يحاسبوا عالأورد…
بابا: أوردر إيه؟
سارة: إيه؟
بابا: أوردر إيييه؟
سارة [بهمس]: م…كد..لز
بابا: إيه؟
سارة: ماك ماك 🌚
-وهكذا كل مرة تقع سارة في الفخ الذي لا يمكن التراجع عنه واستحالة اللجوء إلى الكذب طلبًا للنجاة! ومش نجاتي كمان!
لما كنا صغار بابا كان مانعنا نتفرج على أفلام ومسلسلات، فكان لما يروح الشغل أنا وأخواتي كعادة العيال نفتح التلفزيون ونقعد نتفرج، وأول ما نعرف من ماما إنه جاي في الطريق نجيب القناة اللي كان جايبها آخر حاجة ونقفل التلفزيون واللي هينصرف لمذاكرته ينصرف واللي هينصرف للنوم ينصرف، وأول ما بابا يجي من الشغل ويقفشنا وأنا أول واحدة كنت بتفضح في حوار النوم دا، ويق��لي بس كنتم بتعملوا إيه قبل ما أجي؟ أنا: كنا بنتفرج على مسلسلات وأفلام.. كلكم؟ كلنا. ونتعاقب ونرجع نعيد نفس السيناريو بحذافيره تاني على أمل منهم إني أقول غير اللي بقوله وعلى تخييب أملهم فيّ كل مرة، مسم صريحة من يومي، بس الحمدلله دا اللي مطلعني عارفة يعني إيه لو غلطت متهربش من أخطائي وأتحمل مسؤليتها، لكن المشكلة بجد في الآخرين، علشان بحملهم مسئولية أخطائهم بدون ما يكونوا -😏- متعودين على دا، يا جماعة مش قد الغلط متغلطوهوش، وبالذات قدامي 🌚
6 notes · View notes
sayron · 1 year ago
Text
دختران سرزمینم
گنگ دختران قیطریه (۳)
کاملا لختمون کرده بودن. وقتی چشممون رو باز کردن توی یه سالن بزرگ کاشی کاری شده، بودیم. ترس وجودم رو فرا گرفته بود. حس استیصال عجیبی داشتم. دخترای لخت عضلانی وارد شدن... اولش ما رو مثل پت های خونگی معاینه میکردن. یدفه یه پسری شروع کرد به اعتراض که چرا ما رو اینجا آوردین و از این حرفا که یکی از دخترا صدای پسره رو توی پنجه هاش خفه کرد. دختره انقدر عضله روی بدنش داشت که برای درک قدرت بدنیش نیاز نبود حرکتی انجام بده. هرچند وقتی گردن پسره رو گرفت و مثل یه بزغاله از روی زمین بلندش کرد ابهتش بیشتر هویدا شد. جلوی چشمای حیرت زده ما، گردن پسره رو با یه فشار کوچیک توی مشتش شکوند و جون طرف رو گرفت. 😱😱😱 هممون از ترس میلرزیدیم...😰😰😰 جلوی چشمای ما پسره رو مثل یه بچه گربه کشت.‌.‌. پسره بیچاره هیکل خوبی داشت، خوش تیپ بود و خوشگل! دیگه کسی جرات جیک زدن نداشت.🤕
اون دخترای ورزیده و قدرتمند که خیلی هم خوشگل بودن بدن ما رو شیو کردن. بدن هاشون کاملا برهنه بود و کیر ما براشون راست شده بود. سینه های عضلانی خودشون هم کاملا سفت شده بود و نوکهاش درشت شده بود. معلوم بود که خودشون هم حشری شدن. بعد از شیو ما رو فرستادن توی یه سالن دیگه که پر بود از دوش حمام. خودمون رو شستیم و بعد از نظر پاکیزگی توسط دخترا چک شدیم. اگر کسی نیاز به نظافت بیشتر داشت دو تا دختر میبردنش و دوباره می شستنش. منم همینطور بودم!... دو تا دختر نوجوان که خیلی هم زیبا و عضلانی بودن همزمان منو می شستن و می‌مالیدن بهم. بعد از این مرحله و خشک کردن بدن ما... نوبت کد گذاری بود. اونا یه بارکد روی گردن هر کدوم از ما تتو کردن. بردنمون به یه سالن دیگه جایی که قرار بود قلاده های قفل دار رو به گردنمون ببندن. و همه ما فهمیده بودیم که قراره بقیه عمرمون برده باشیم. 😨😰 یکی از پسرا طاقت نیاورد و شروع کرد به گریه و التماس که:« تو رو خدا بزارید برم خونه... تو رو خدا!... 😭 بخدا من صاحب دارم... بخدا اشتباه می‌کنید...» اولش واکنش تندی نشون ندادن دخترا. انگار اونا هم میخواستن پسره خودش رو تخلیه کنه. بغض گلوی من رو هم گرفته بود. این فکر که ممکنه دیگه خانواده ام رو نبینم داشت روحم رو میخورد. اما سر و صدای زیاد از حد پسره باعث شد دندون هاشو از دست بده! 😱😱😱 قرار نبود به کسی رحم بشه!...
دست و پاهامون رو بستن و هر دختری دو نفر از ما رو مثل بزغاله از گردن گرفت و به راه افتاد. دقیقاً مثل بزغاله!... پاهای ما به زمین کشیده میشد. دختری که گردن من توی پنجه قدرتمندش بود خیلی جوان و زیبا بود. ما رو از یه تونل زیر زمین عبور دادن. وقتی وارد فضای باز شدیم نور آفتاب چشمامو میزد. انگار محوطه ی یه باغ بزرگ بود. ما رو به صورت ردیفی وسط زمین تنیس روی زمین نشوندن. بعد از چند دقیقه یه دختر خوشگل و خیلی عضلانی وارد شد. مثل بقیه دخترا هیچی تنش نبود و بدن مافوق بشری دختره مثل بلور میدرخشید. با صندل کریستالی پاشنه دار با اقتدار قدم برمیداشت. جوری که زمین زیر پاش میلرزید. سیگار برگی گوشه لبهای قشنگش بود و عینک دودی زیبایی به چشمش. از مقابل ما قدم میزد و انتخاب میکرد. چند نفر رو انتخاب کرد و با اشاره اون دخترا گزینه های انتخابی رو برمی‌داشتن و میبردن... بدنم مثل بید میلرزید... تا رسید به من و چشمم بهم افتاد مکث کرد و جلوم ایستاد... گوشه لبش رو گاز گرفت و اشاره کرد... دختری که منو آورده بود پشت سرم ایستاده بود. یهو گردن منو گرفت و با یه دست از روی زمین بلندم کرد و منو انداخت روی کول های عضلانیش و قدم زنان منو با خودش برد.
حتی یه درصد هم فکر نمیکردم که قراره افتخار حضور در محضر و پرستش معبود های عضلانی همه مردان ایران، یعنی ۴ ملکه ی قدرتمند رو داشته باشم... اما وقتی دختره منو لبه ی استخر و کنار بقیه مردها و پسرها روی زمین گذاشت و چشمم به هیبت های عضلانی و خیره کننده چهار ملکه بزرگ مه توی استخر در حال شنا و معاشقه (لز) بودن افتاد..‌ هوش از سرم پرید. هممون مبهوت تماشای اندام و عضلات دخترهایی بودیم که تا قبل از این تصاویر و پوستر هاشون رو فقط از قاب تلویزیون و روی در دوار شهر و توی مغازه ها دیده بودیم. چهار خداااا و مالک مطلق ما!
بعد از چند دقیقه؛ یدفه ملکه مونا از آب بیرون اومد. بدن عضلانی و تنومندش زیر نور آفتاب برق میزد. عضلاتش در اوج کات و زیبایی بود. قدم زنان از کنار استخر به ما نزدیک میشد. دخترای خوشگل گارد ملکه ها بهش تعظیم میکردن. حدود ده متر با ما فاصله داشت که یکی از دخترا به ما گفت:« در برابر ملکه مونای کبیر و قدرتمند سجده کنید ضعیفه ها... » بی اختیار به سجده رفتم. بدنم میلرزید و وحشت سراسر وجودم رو فرا گرفته بود. جایی رو نمی‌دیدم فقط صدای زیبای ملکه رو می‌شنیدم که سوالاتی از برده ها میپرسه. یدفه یکی گردنم رو گرفت و سرم رو بلند کرد... 😱😱😱😱
ادامه دارد
Tumblr media
966 notes · View notes
maxrrari · 21 days ago
Video
youtube
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
0 notes
chanurandith · 22 days ago
Video
youtube
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
0 notes
nibedita-2002 · 23 days ago
Text
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
youtube
0 notes
azad621 · 23 days ago
Video
youtube
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
0 notes
macutorincon · 23 days ago
Video
youtube
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
0 notes
negociosonline · 23 days ago
Video
youtube
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
0 notes
artviewss · 23 days ago
Video
youtube
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
0 notes
tanushreemaji22 · 23 days ago
Video
youtube
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
0 notes
lovetoeatandlive · 24 days ago
Text
كيفية زيادة متابعين انستقرام حقيقين ومتفاعلين ❤️ الطريقة مضمونة وامنة لز...
youtube
0 notes
translationcenters · 1 month ago
Text
هل تبحث عن مكتب ترجمة معتمد في الإسكندرية يقدم خدمات عالية الجودة ودقيقة؟
هل تحتاج إلى مكتب ترجمة إيطالي معتمد لإنجاز أعمالك؟ أم أنك تخطط لزواج من أجنبي وتبحث عن من يساعدك في إجراءات الشهر العقاري؟ الأسكندرية للترجمة المعتمدة هي الحل الأمثل لجميع احتياجاتك. نحن نقدم مجموعة متكاملة من الخدمات التي تشمل: الترجمة المعتمدة: نقدم خدمات ترجمة معتمدة لجميع اللغات، بما في ذلك الإيطالية، مع ضمان الدقة والسرعة في التنفيذ. تنظيم المؤتمرات: نقدم خدمات متكاملة لتنظيم المؤتمرات والندوات، بدءًا من الترجمة الفورية وحتى الإعداد اللوجستي. زواج الأجانب: نساعدك في إتمام إجراءات زواج الأجانب في الشهر العقاري بكل سهولة ويسر. لماذا تختار الأسكندرية للترجمة المعتمدة؟ خبرة واسعة: فريق عملنا يتمتع بخبرة واسعة في مجال الترجمة والخدمات اللغوية والقانونية. جودة عالية: نضمن لك جودة عالية في جميع خدماتنا، مع الالتزام بالمواعيد المتفق عليها. أسعار تنافسية: نقدم أسعارًا تنافسية تناسب جميع الميزانيات. خدمة عملاء متميزة: نحرص على تقديم خدمة عملاء متميزة لضمان رضا عملائنا. كلمات مفتاحية: مكتب ترجمة معتمد في الإسكندرية، مكتب ترجمة إيطالي معتمد، مراكز الترجمة المعتمدة بالاسكندرية، ترجمة معتمدة، تنظيم مؤتمرات، زواج أجانب، شهر عقاري. اتصل بنا الآن لحجز موعد أو للاستفسار عن أي من خدماتنا.
0 notes
italiantranslationoffice · 1 month ago
Text
هل تبحث عن مكتب ترجمة معتمد في الإسكندرية يقدم خدمات عالية الجودة ودقيقة؟
هل تحتاج إلى مكتب ترجمة إيطالي معتمد لإنجاز أعمالك؟ أم أنك تخطط لزواج من أجنبي وتبحث عن من يساعدك في إجراءات الشهر العقاري؟ الأسكندرية للترجمة المعتمدة هي الحل الأمثل لجميع احتياجاتك. نحن نقدم مجموعة متكاملة من الخدمات التي تشمل: الترجمة المعتمدة: نقدم خدمات ترجمة معتمدة لجميع اللغات، بما في ذلك الإيطالية، مع ضمان الدقة والسرعة في التنفيذ. تنظيم المؤتمرات: نقدم خدمات متكاملة لتنظيم المؤتمرات والندوات، بدءًا من الترجمة الفورية وحتى الإعداد اللوجستي. زواج الأجانب: نساعدك في إتمام إجراءات زواج الأجانب في الشهر العقاري بكل سهولة ويسر. لماذا تختار الأسكندرية للترجمة المعتمدة؟ خبرة واسعة: فريق عملنا يتمتع بخبرة واسعة في مجال الترجمة والخدمات اللغوية والقانونية. جودة عالية: نضمن لك جودة عالية في جميع خدماتنا، مع الالتزام بالمواعيد المتفق عليها. أسعار تنافسية: نقدم أسعارًا تنافسية تناسب جميع الميزانيات. خدمة عملاء متميزة: نحرص على تقديم خدمة عملاء متميزة لضمان رضا عملائنا. كلمات مفتاحية: مكتب ترجمة معتمد في الإسكندرية، مكتب ترجمة إيطالي معتمد، مراكز الترجمة المعتمدة بالاسكندرية، ترجمة معتمدة، تنظيم مؤتمرات، زواج أجانب، شهر عقاري. اتصل بنا الآن لحجز موعد أو للاستفسار عن أي من خدماتنا.
0 notes