Tumgik
#سلیم_جهانگیر
amir1428 · 3 years
Photo
Tumblr media
□#کابل□ #صائب #شاعر_شوریده_اصفهان متولد ۱۰۱۶ (ھ ش) زمانی با گذر از کابل رهسپار #لاهور میگردد که #تیمورشاه_درانی هنوز بدنیا نیامده بود که کابل را #دارالسلطنه_سدوزایی_ها مبدل بسازد. این بدان معناست که صائب در قصیده ی غرای خویش کابل پارینه تری را می ستوده نه کابل #تیمورشاهی را ؛ و اینک داستان صائب و کابل پرجنب وجوش ماقبل از درانیها : <><><><><><><><><><><><><><> ایامی گذشت از روزی که پدر "صائب" از تبریز راه اصفهان در پیش گرفت ،،، پسر جوانش "صائب" که شهرت قصیده و غزلش تا هند و سند پخش گردیده بود روی پل شاعرانه "#مازنده_رود" غزلی را زمزمه میکرد ؛ که نامه ای از #امپراطور_گورگانی "#سلیم_جهانگیر" که خود شاعر و شاعر دوست بود ، به دستش رسید و ویرا برفتن لاهور جایگاه جدید #شهنشاه_مغلی دعوت نموده بود .. صائب جوان بار و بنه اش را بست و راه #هندوستان در پیش گرفت ... او که ناگذیر از طریق کابل و دروازه لاهوری به #هند میرفت، ناخبر ازاینکه #نواب_ظفرخان #نایب_کابل با دل شوریده تر از #جهانگیر به شعر و ادب و قصیده و تغزل پارسی سر و سری داشت و با گذر صائب از کابل ویرا با لطایف الحیل اندرین شهر عشاق و دلباختگان نگه میداشت ، او با شاعر جوان اصفهانی بزم مجالست، مشاعره و تغزل چنان می آراست که صائب را هواخواه کابل زمین گردانید و قصیده غرایی بیاد و یادگار کابل سرودن گرفت . ایامی نگذشت که به تبعیت از فرمان جهانگیر، که به ملک الشعرایی دعوتش نموده بود از دروازه لاهوری کابل با همرهی کاروان هندوستان ،،، #نواب_ظفرخان و کابلیان را با چشم اشکبار وداع نمود... <><><>><><><><><>><><><><><> و اینک قصیده ای که بیاد کابل سروده بود انرا در جیب رداع نواب ظفرخان نهاده راهی دیار هندوستان گردید ... □ خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش که ناخن بر دل گل می زند مژگان هر خارش □خوشا وقتی که چشمم از سوادش سرمه چین گردد https://www.instagram.com/p/CWRORopvnmf/?utm_medium=tumblr
0 notes