#رشک
Explore tagged Tumblr posts
Text
میرے رشک قمر; ˚★⋆。˚ ⋆
✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦ أن تقتليني .. وأن توقفيني عن الموت .. هذا هو الحب you are killing me, and you are keeping me from dying. that is love.
ما أكثرك في قلبي there's so much of you in my heart. زندگی گر ہزار بار بُوَد بارِ دیگر تو، بارِ دیگر تو and if life is repeated a thousand times, still you, you, and again, you.
حتى ينبض قلبي للمرة الأخيرة
فقط عند ذلك ربما أتوقف
ربما until my heart beats for the last time, only then, perhaps, i would stop loving you. perhaps.
✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦
them!!!!!! i'm so normal about these two (i'm not).
there’s so much poetry that perfectly fits brutalia, i’d probably crash the entire website if i tried to compile it all into one post. instead, i’m thinking of making this into a weekly series—maybe including song lyrics next time? :)
also, bruce and talia absolutely exchanged letters filled with poetry during her time at the university of cairo. bruce probably read about majnun and sobbed. ra’s had to step in with literary recommendations, out of secondhand embarrassment.
✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦✦•┈๑⋅⋯ ⋯⋅๑┈•✦
#brucestalia#batshapedthoughts#ramblingsfromthecave#bruce and talia#brutalia#bruce wayne#batman#talia al ghul#ra's al ghul#arabic poems#urdu ghazal#dc comics
26 notes
·
View notes
Text
قابل رشک ہے وہ شخص جو میلوں دور رہ کر بھی آپ کے دل پر راج کرتا ہے۔
the person who rules your heart despite being miles away.
52 notes
·
View notes
Text
ندا (۵) - ساناز (۱)
این عکس منو یاد روزی میندازه که برای اولین بار در حضور خانوادهام بالاجبار ممه های درشت و پر از شیر ندا رو خوردم. این دقیقا یک هفته بعد از ماجرای چوقولی کردن من پیش مامان و بابا ی ندا و عصبانیت ابدی ندا از دست من بود و تغییر زندگی منه!... سیاه شدن روزگارم!... برده شدنم... بنده شدنم... بنده نحیف و ضعیف ندا شدنم!...
اون روز ندا، مامان بابام، داداش معین و ساناز، آبجی ستاره و عمه عفت رو دعوت کرده بود. وحشتناک ترین روز زندگی من! اونروز؛ روز تحقیر شدن مطلق من و کل خانوادم بود. ندا که همیشه جلوی خانواده ما لباس باز میپوشید؛ اما اون روز فقط همین بیکینی قرمز رو به تن کرد و وارد مجلس شد. با همه دست و روبوسی کرد. قیافه بابا و معین با دیدن هیبت خیره کننده ندا، دیدنی بود. رنگ جفتشون پریده بود. ساناز، زن داداشم که چند سالی بود بدنسازی میکرد با وجود اینکه با ندا جاری هستش و طبیعتاً باید چشم دیدن ندا رو نداشته باشه، اما لبخند رشک آمیزی روی لبهاش نشست؛ تنه ای به معین زد و رفت توی آغوش ندا. در واقع اونا بهترین دوستای همدیگه هستن. قضیه وقتی برای بابا و معین دارک تر شد که لبهای ساناز و ندا توی همدیگه فرو رفت و اونا از هم لب فرانسوی گرفتن. برگای همه ریخته بود! همونجا ساناز هم مانتو جلوبازش و شلوارش رو در آورد و با بیکینی نشست کنار معین... اونجا من ��رای اولین بار بدن عضلانی ساناز رو دیدم 😱 البته سطح بدن عضلانی ساناز قابل قیاس با ندا نیست؛ اما به هر حال از من و معین خیلی عضلانی تره و هیکل معین در برابرش نحیف و ضعیفه... ساناز یه دختر ۲۴ ساله تبریزیه که به شدت خوشگل و هاته!... به صورت طبیعی بور و بلونده و چشمای عسلی رنگی داره... رابطه ساناز با داداشم معین خیلی خوبه و اونا رابطه عاطفی محکمی دارن... البته ساناز خیلی پر شر و شوره و به شدت برونگرا ست. برهنه شده بود و روی کاناپه چسبید به بدن معین... بدن معین رو بو میکشید و ریز میبوسید... معین که پشماش ریخته بود اما معلوم بود جرات اعتراض به ساناز رو هم نداره... من که میدونستم معین کلا از اول، از ساناز حساب میبرد.
یک هفته آزگار ندا منو کتک زده بود و شکنجه داده بود... شاش و گوهش رو به خوردم داده بود... شب ها از بارفیکس آویزونم میکرد و کونم میزاشت... یک هفته تمام ندا منو از انسان به حیوان تبدیل کرده بود... حیوان و پت شخصی خودش!... من از ندا مثل سگ که نه! خیلی بدتر میترسیدم... اونروز بهم دستور داد که فقط یه شلوارک کوتاه بپوشم، حتی بدون شورت... من نمیدونستم قراره خانواده ام بیان خونمون... هرچند اگه میدونستم هم جرات اعتراض نداشتم!
ندا منو در حضور خانواده ام جلوی کاناپه ای که روش نشسته بود، دوزانو و روی زمین نشوند و دستور داد که بدن، عضلات و پاهاش رو بخورم!
ساناز هم که معلوم بود بدجوری هورنی شده به بدن معین ور میرفت. از حرفایی که توی گوش معین زمزمه میکرد معلوم بود که ساناز هم میخواد همون بلایی رو سر معین بیاره که ندا سر من آورده. بابا و مامان و عمه و ستاره کلا هنگ کرده بودن.
ندا یدفه سوتینش رو داد زیر پستوناش و وااااااااوووو... پستونهای ۸۵ عضلانیش خودنمایی کرد... صدای اوه از بابا و معین بلند شد... من ملتمسانه به چهره ندا نگاه میکردم ولی ندا جوری نگام کرد که زیر سنگینیش له شدم و گفت:« نوبت لیسیدن سیکس پک و ممه ست کون قشنگم! 😉😏» من با التماس گفتم:« خواهش میکنم نداااا 😰» ندا یدفه جوری بهم سیلی زد که پرتاب شد و گفت:« خفه شو توله سگ... کاری رو که گفتم بکن...» بعدش از روی کاناپه نیم خیز شد و با یه قدمت اومد سمتم... خم شد و گردنمو مثل یه بزغاله گرفت و با فشار استخوان شکنی منو از زمین بلند کرد. عقب عقب برگشت و نشست روی کاناپه و منو دوزانو نشوند بین پاهای عضلانیش و گفت:« تخم سگ آشغال... شروع کن و الا همینجا جلو بابا و مامانت پارت میکنم!...» وقتی گردنمو ول کرد بخاطر حالت خفگی که بهم دست داد شروع کردم به سرفه! ولی جوری ترسیده بودم که بدون وقفه شروع کردم به بوسیدن و لیسیدن سیکس پک ورزیده ندا... پستونای بزرگش مدام به سرم میخورد... من در حال لیسیدن پستونها بودم که ندا شروع کرد به تعریف کردن اتفاق یک هفته پیش برای خانواده من... اونم از موضع بالا و کاملا با اعتماد بنفس و خود برتری که توی لحن و ساختار روحی ندا وجود داشت کسی جرات پاسخ دادن نداشت... ندا گفت که:« از این یه بعد... متین (یعنی من) برده مطلق منه... من صاحبشم... صاحبش!... اختیارش رو دارم... اون مال منه... سگ خونگی من... پت من... جونش تو مشت منه... من مالک جسم و روحش هستم... من!... من خدااااشم... خدااااای قدرتمندش... امروز بهتون گفتم بیاین اینجا تا همتون بفهمید اینو... من از امروز، عروس شما نیستم... صاحب پسرتون و در نتیجه صاحب شمام... میدونید که... خونه مال منه... ماشین مال منه... اون چهارتا تریلی و کامیون هم مال منه... حق طلاق دارم... مهریه ام هم که هست... » بعد انگشت اشاره اش رو به سمت بابا و مامان گرفت و گفت:« اگه بخوام میتونم شما رو مال خودم کنم... پس به نفعتونه که با این قضیه کنار بیاید... کونی های خوبی واسه من باشید...» اگه صدا از دیوار بلند شد، از بابا و مامان و ستاره و عمه هم بلند شد!... ساناز هم که صدای خنده های موزیانه اش به گوش میرسید... من پستونای گرد و بزرگ ندا رو میخوردم... مردم و زنده شدم!
14 notes
·
View notes
Text
A friend of mine recently told me that her special person wrote a poem for her. “It feels so magical, you know?” She said, “I don't know.” I replied. “I wouldn't ever know.” was left unsaid. “Oh, I forgot you are a writer, why would someone write about you.” she said. “Yeah... But I'm happy for you!” I replied, and I really was. But those words pierced my heart in a way that I can't quite describe in words.
Why do people forget? That artists themselves are a work of art too. That the same person who appreciates everything and everyone around them with just using mere words, or a couple of colours, or the way they hold their camera: a little different from others deserves to be appreciated once too.
How many times a poet wished to be the words of someone's poetry? How many times a painter wanted someone to capture him in a canvas? The same way they have been doing; with the same paroxysm of passion and love?
Sometimes I can't help but wish that I could visit the places of all the artists that were never appreciated just for themselves, not for the things they created. I wish I could go and knock upon their doors and ask “I'm working on something, would you like to be my muse?” I wish I could go in and talk to them about their art and see their eyes light up when they talk about the things they create. I wish I could capture them in art. But I can't, so I'm writing this instead.
It sounds beautiful, no? To be someone's muse. To be addressed with your name and all those other affectionate words too. In someone's poem.(Darling. Schatz. Mi Corazón. Nhà tôi. Amoureux. رشک قمر. حبيبة قلبى)
But I guess all the artists have accepted the fact that their name will never be a part of that, but something that is written or signed where the art ends. Maybe the people in this world forced them to do so. Only the credit, never the subject.
All the time I wonder if artists were the people who once waited and waited to be the part of someone's art, but gave up and chose to be the one creating art instead.
It is true I guess because yesterday, when my friend asked me to write the reply to that poem, which I did while sitting alone in a room, I realized something: I can work without a muse, so I guess I can work through my life without ever being one too.
I think maybe at some point in their lives all the artists realized that too. But they didn't let it faze them, and still chose to create things that brought joy to their hearts. I guess I'll do that too. The way artists in the past did. The way all the artists who exist in my time are continuing to do so.
~ms.anonymous (via Instagram)
#a love letter to all the artists who were never admired as a work of art#i know you are you should know that too#also i know it's anything but close to a love letter but lets just pretend it is#scattered pages of my diary#poeticstories
175 notes
·
View notes
Text
چاند نکلے کسی جانب تری زیبائی کا رنگ بدلے کسی صورت شب تنہائی کا دولت لب سے پھر اے خسرو شیریں دہناں آج ارزاں ہو کوئی حرف شناسائی کا گرمئی رشک سے ہر انجمن گل بدناں تذکرہ چھیڑے تری پیرہن آرائی کا صحن گلشن میں کبھی اے شہ شمشاد قداں پھر نظر آئے سلیقہ تری رعنائی کا ایک بار اور مسیحائے دل دل زدگاں کوئی وعدہ کوئی اقرار مسیحائی کا دیدہ و دل کو سنبھالو کہ سر شام فراق ساز و سامان بہم پہنچا ہے رسوائی کا
3 notes
·
View notes
Text
ہر ایک بات پہ کہتے ہو تم کہ تو کیا ہـے
تمہیں کہو کہ یہ انداز گفتگو کیا ہـے
نہ شعلہ میں یہ کرشمہ نہ برق میں یہ ادا
کوئی بتاؤ کہ وہ شوخ تند خو کیا ہـے
یہ رشک ہـے کہ وہ ہوتا ہـے ہم سخن تم سے
وگرنہ خوف بد آموزی عدو کیا ہـے
چپک رہا ہـے بدن پر لہو سے پیراہن
ہمارے جیب کو اب حاجت رفو کیا ہـے
جلا ہـے جسم جہاں دل بھی جل گیا ہوگا
کریدتے ہو جو اب راکھ جستجو کیا ہـے
رگوں میں دوڑتے پھرنے کے ہم نہیں قائل
جب آنکھ ہی سے نہ ٹپکا تو پھر لہو کیا ہـے
وہ چیز جس کے لیـے ہم کو ہو بہشت عزیز
سوائے بادۂ گلفام مشک بو کیا ہـے
پیوں شراب اگر خم بھی دیکھ لوں دو چار
یہ شیشہ و قدح و کوزہ و سبو کیا ہـے
رہی نہ طاقت گفتار اور اگر ہو بھی
تو کس امید پہ کہیـے کہ آرزو کیا ہـے
ہوا ہـے شہہ کا مصاحب پھرے ہـے اتراتا
وگرنہ شہر میں غالبؔ کی آبرو کیا ہـے
مرزا اسد اللہ خان غالبؔ
2 notes
·
View notes
Text
Rashk-e-Qamar (رشک قمر)
Beauty from which even the moon(epitome of beauty) is envious/jealous of.
#rashk is persian#qamar is arabic#arabic#persian#desi tumblr#desiblr#desi aesthetic#urdu lines#desi academia#urdu poetry#urdu literature#urdu shayari#urdu aesthetic#urdu stuff
32 notes
·
View notes
Text
پوچھتے کیا ہو دل کی حالت کا؟؟
درد ہے،، درد بھی قیامت کا،،،
یار،، نشتر تو سب کے ہاتھ میں ہے،،،
کوئی ماہر بھی ہے جراحت کا؟؟
اک نظر کیا اٹھی،، کہ اس دل پر،،،
آج تک بوجھ ہے مروّت کا،،،
دل نے کیا سوچ کر کیا آخر،،،
فیصلہ عقل کی حمایت کا،،،
کوئی مجھ سے مکالمہ بھی کرے،،،
میں بھی کردار ہوں حکایت کا،،،
آپ سے نبھ نہیں رہی اِس کی؟؟
قتل کر دیجیئے روایت کا،،،
نہیں کھُلتا یہ رشتۂِ باہم،،،
گفتگو کا ہے یا وضاحت کا؟؟
تیری ہر بات مان لیتا ہوں،،،
یہ بھی انداز ہے شکایت کا
دیر مت کیجیئے جناب،، کہ وقت،،،
اب زیادہ نہیں عیادت کا،،،
بے سخن ساتھ کیا نباہتے ہم؟؟
شکریہ ہجر کی سہولت کا،،،
کسرِ نفسی سے کام مت لیجیئے،،،
بھائی یہ دور ہے رعونت کا،،،
مسئلہ میری زندگی کا نہیں،،،
مسئلہ ہے مری طبیعت کا،،،
درد اشعار میں ڈھلا ہی نہیں،،،
فائدہ کیا ہوا ریاضت کا؟؟
آپ مجھ کو معاف ہی رکھیئے،،،
میں کھلاڑی نہیں سیاست کا،،،
رات بھی دن کو سوچتے گزری،،،
کیا بنا خواب کی رعایت کا؟؟
رشک جس پر سلیقہ مند کریں،،،
دیکھ احوال میری وحشت کا،،،
صبح سے شام تک دراز ہے اب،،،
سلسلہ رنجِ بے نہایت کا،،،
وہ نہیں قابلِ معافی،، مگر،،،
کیا کروں میں بھی اپنی عادت کا
اہلِ آسودگی کہاں جانیں،،،
مرتبہ درد کی فضیلت کا،،،
اُس کا دامن کہیں سے ہاتھ آئے،،،
آنکھ پر بار ہے امانت کا،،،
اک تماشا ہے دیکھنے والا،،،
آئینے سے مری رقابت کا،،،
دل میں ہر درد کی ہے گنجائش،،،
میں بھی مالک ہوں کیسی دولت کا،،،
ایک تو جبر اختیار کا ہے،،،
اور اک جبر ہے مشیّت کا،،،
پھیلتا جا رہا ہے ابرِ سیاہ،،،
خود نمائی کی اِس نحوست کا،،،
جز تری یاد کوئی کام نہیں،،،
کام ویسے بھی تھا یہ فرصت کا
سانحہ زندگی کا سب سے شدید،،،
واقعہ تھا بس ایک ساعت کا،،،
ایک دھوکہ ہے زندگی عرفان،،،
مت گماں اِس پہ کر حقیقت کا
"- عرفان ستار
8 notes
·
View notes
Text
हर एक बात पे कहते हो तुम कि तू क्या है
तुम्हीं कहो कि ये अंदाज़-ए-गुफ़्तुगू क्या है
ہر ایک بات پہ کہتے ہو تم کہ تو کیا ہے
تمہیں کہو کہ یہ انداز گفتگو کیا ہے
न शो'ले में ये करिश्मा न बर्क़ में ये अदा
कोई बताओ कि वो शोख़-ए-तुंद-ख़ू क्या है
نہ شعلہ میں یہ کرشمہ نہ برق میں یہ ادا
کوئی بتاؤ کہ وہ شوخ تند خو کیا ہے
ये रश्क है कि वो होता है हम-सुख़न तुम से
वगर्ना ख़ौफ़-ए-बद-आमोज़ी-ए-अदू क्या है
یہ رشک ہے کہ وہ ہوتا ہے ہم سخن تم سے
وگرنہ خوف بد آموزی عدو کیا ہے
चिपक रहा है बदन पर लहू से पैराहन
हमारे जैब को अब हाजत-ए-रफ़ू क्या है
چپک رہا ہے بدن پر لہو سے پیراہن
ہمارے جیب کو اب حاجت رفو کیا ہے
जला है जिस्म जहाँ दिल भी जल गया होगा
कुरेदते हो जो अब राख जुस्तुजू क्या है
جلا ہے جسم جہاں دل بھی جل گیا ہوگا
کریدتے ہو جو اب راکھ جستجو کیا ہے
रगों में दौड़ते फिरने के हम नहीं क़ाइल
जब आँख ही से न टपका तो फिर लहू क्या है
رگوں میں دوڑتے پھرنے کے ہم نہیں قائل
جب آنکھ ہی سے نہ ٹپکا تو پھر لہو کیا ہے
वो चीज़ जिस के लिए हम को हो बहिश्त अज़ीज़
सिवाए बादा-ए-गुलफ़ाम-ए-मुश्क-बू क्या है
وہ چیز جس کے لیے ہم کو ہو بہشت عزیز
سوائے بادۂ گلفام مشک بو کیا ہے
पियूँ शराब अगर ख़ुम भी देख लूँ दो-चार
ये शीशा ओ क़दह ओ कूज़ा ओ सुबू क्या है
پیوں شراب اگر خم بھی دیکھ لوں دو چار
یہ شیشہ و قدح و کوزہ و سبو کیا ہے
रही न ताक़त-ए-गुफ़्तार और अगर हो भी
तो किस उमीद पे कहिए कि आरज़ू क��या है
رہی نہ طاقت گفتار اور اگر ہو بھی
تو کس امید پہ کہیے کہ آرزو کیا ہے
हुआ है शह का मुसाहिब फिरे है इतराता
वगर्ना शहर में 'ग़ालिब' की आबरू क्या है
ہوا ہے شہہ کا مصاحب پھرے ہے اتراتا
وگرنہ شہر میں غالبؔ کی آبرو کیا ہے
4 notes
·
View notes
Text
The Lark of Dawn مرغ سحر
مرغ سحر The Lark of Dawn
شاه شجاع درانی
Poem by Shah Shuja Durrani (1785 – 1842)
ظاهر هویدا
Zahir Howaida (1945-2012)
احمد ظاهر
Ahmad Zahir (1946-79)
Zahir Howaida’s composition and recording in the 1970s at Radio Kabul
Ahmad Zahir’s recording in the 1970s at a private event in Kabul
Manuscript painting by Shekhzada, 15th century Herat
Lyrics translated from the Farsi Dari by Farhad Azad, spring 2023
صبح دمید و روز شد یار شبینه خانه رفت The morning breath blew, day arose, for this reason, my evening lover headed home
مرغ سحر تو گم شوی، یار به این بهانه رفت You, the lark of dawn, shoo, owing to you, my lover left
شب که پس از هزار روز آن بت رشک مهر و ماه On a night after a thousand days, that idol, the jealousy of love and the moon
شیشه به دست قدح به جیب آمده بود عذرخواه A glass goblet in hand, a wine vessel in her wrap, penitently arrived
vimeo
“A poem by Shah Shuja who dared to write it, and I too dared to compose it.”
—Zahir Howaida, 1996 United States concert tour
vimeo
vimeo
Shah Shuja Durrani was the ruler of Kabulistan twice: from 1803-1809 and again from 1839-1842. He spent his years of exile from 1809-1839 in India as a pensioner of local rulers, including the British, where he cared for his garden, wrote poetry, relinquished the Koh-i-Noor diamond, and plotted to regain the throne.
He ultimately succeeded with the invasion of the British army in the summer of 1839 as a puppet ruler— he was upset the Kabulis called him a “moli” (radish), a slur used to describe someone as a pawn or lackey.
When the British left Kabul in the fall of 1842, he brought an end to the ruling house of Sadozais, established by his grandfather, Ahmad Shah Durrani (r. 1747–1772)— continuing the curse of “the grandson sovereign” who razes his grandfather’s order. — Farhad Azad
3 notes
·
View notes
Text
آکاشوانی چھتر پتی سنبھا جی نگر علاقائی خبریں تاریخ : 20 ؍ستمبر 2024 ء وقت : صبح 09.00 سے 09.10 بجے
Regional Urdu Text Bulletin, Chatrapati Sambhajinagar Date: 20 September 2024 Time: 09.00 to 09.10 AM آکاشوانی چھترپتی سنبھاجی نگر علاقائی خبریں تاریخ: ۰۲ /ستمبر ۴۲۰۲ء وقت: 09.00 سے 09.10/ بجےسب سے پہلے خاص خبروں کی سرخیاں
٭ صاف ‘ صحت مند اور تر قی یافتہ بھارت بنا نے کی صدر جمہوریہ کی اپیل ٭ وزیر اعظم نریندر مودی آج ور دھا کے دورے پر ٭ ترقی یافتہ بھارت کے ہدف کو پانے کے لیے بینکوں کا اہم کر دار‘ مرکزی وزیر خزانہ کا بیان ٭ وزیر اعظم نریندر مودی کی سر پر ستی میں حکو مت کی تیسری معیاد میں اب تک 15/ لاکھ کروڑ روپیوں کی اسکیموں کی شروعات اور ٭ بانگلہ دیش کے خلاف ٹیسٹ کرکٹ مقابلہ میں بھارت کے پہلے دِن کے اخیر تک 6/ وکٹ پر339/ رناب خبریں تفصیل سے... صدر جمہوریہ درو پدی مُر مو نے اپیل کی ہے کہ صاف سُتھرا بھارت‘ صحت مند اور تر قی یافتہ بھارت بنائیں۔ وہ کل مدھیہ پر دیش کے اُجین میں صفائی مِتر اجلاس سے خطاب کر رہی تھیں۔ انھوں نے کہا کہ سوچھ بھارت مِشن کے ذریعے ملک کے عوام میں صفائی سے متعلق بیداری بڑھی ہے اور اُن کے بر تاؤ میں بھی تبدیلی آئی ہے۔ 2025ء تک چلنے والے سوچھ بھارت مِشن کے دوسرے مر حلے میں ہمیں مکمل صفائی کا عہد کرنا ہے۔ اِس موقعے پر اُنھوں نے عظیم شاعر کالی داس کو یاد کیا اور اُجین کی قابل رشک تاریخ کا جائزہ لیا۔ دریں اثناء صدر جمہوریہ نے اِندور کے مُرگنینی ریاستی آرٹ گیلر ی کا دورہ کیا۔ اِس موقعے پر انھوں نے خریدی کر کے UPI سے بل ادا کیا۔ اِندور کی دیوی اہلیہ یو نیور سٹی کے ڈائمند جُبلی فیسٹیول سے بھی صدر جمہوریہ نے خطاب کیا۔وزیر اعظم نریندر مودی آج ور دھا ضلعے کیا دورہ کر رہے ہیں۔ وہ قو می پر وگرام ” پی ایم وشو کر ما “ میں شر کت کریں گے۔ وشو کر ما اسکیم کے استفا دہ کنندگان کو صداقت نا مے اور قر ض کی تقسیم وزیر اعظم کریں گے۔ اِس اسکیم کے ایک سال مکمل ہونے پر اُن کی طرف سے ایک خصوصی ڈاک ٹکٹ بھی جا ری کیا جائے گا۔ مودی اَمرا وتی میں پی ایم مِترا ایک عظیم مر بوط ٹیکسٹائل کمپلیکس کا سنگِ بنیاد رکھیں گے۔ یہ منصوبہ جو ایک ہزار ایکر ر قبے پر بنا یا جا رہا ہے۔ MIDC تیار کر ے گا۔ مہا راشٹر حکو مت کی ” آ چاریہ چانکیہ اِسکِل ڈیو لپمنٹ مرکز اسکیم کا افتتاح بھی وزیر اعظم کے ہاتھوں ہو گا۔مرکزی وزیر خزا نہ نِر ملا ستیا رمن نے کہا ہے کہ ملک میں بینکنگ شعبہ کو تر قی یافتہ بھارت کے مقصد کو حاصل کرنے کے لیے بہت اہم رول ادا کرنا ہو گا۔ وہ کل پونا میں بینک آف مہاراشٹر کے 90/ ویں یوم ِ تاسیس کی تقریب سے خطاب کر رہی تھیں۔ انھوں نے کہا کہ اپنے فائدے کے لیے ٹیکنا لو جی کا استعمال کرتے ہوئے خطرے کو کم کر نے کے لیے ہمیں ٹیکنا لو جی سے لیس ہونے کی ضرورت ہے۔ آج کل ہونے والی ڈِجیٹل لین دین میں سے تقریباً 45/ فیصد ہندوستان میں ہو تے ہیں۔ سیتا رمن نے بینکوں پر زور دیا کہ وہ اِس تنا سب کو بڑھا نے کی کوشش کریں۔وزیر اعظم نریندر مودی کی قیادت والی حکو مت نے اپنی تیسری میعاد کے ابھی100/ دِن مکمل کیے ہیں۔ حکو مت نے تمام شعبوں جیسے بنیادی ڈھانچے ‘ کس��نوں ‘ متوسط طبقے ‘ خواتین اور نوجوانوں کے لیے15/ لاکھ کروڑ روپئے کی اسکیمیں شروع کی ہیں۔ حکو مت نے ملک میں صحت اور تعلیم کے شعبوں کو مضبوط بنا نے کے لیے نئے نئے اقدامات کیے ہیں۔وزیر اعلیٰ ایکناتھ شندے نے یقین دلا یا ہے کہ حکومت خواتین کے ساتھ ہونے والے مظالم کے مجرموں کو سزائے موت دینے پر کام کر رہی ہے۔ وزیر اعلیٰ نے کل بلڈھا نہ میں وزیر اعلی خواتین خود مختاری مہم کے تحت وزیر اعلیٰ میری لاڈ لی بہن اسکیم کے مستفیدین کے اعزازی اجلا س سے مخاطب تھے۔ اِس موقع پر ریاست کے نائب وزیر اعلیٰ دیویندر پھڑ نویس و اجیت پوار ‘ وزیر تعاون دلیپ ولسے پاٹل‘ مرکزی وزیر مملکت آیوش پر تاپ راؤ جا دھو ‘ رُکن اسمبلی سنجئے گائیکواڑ سمیت دیگر موجود تھے۔سابق رکن پارلیمنٹ سنبھا جی راجے چھتر پتی ‘ سوابھیمانی شیتکری سنگٹھنا کے صدر راجو شیٹی اور پر ہار کے رکن اسمبلی بچو کڑو نے کل پو نا میں پریورتن مہا شکتی کا اعلان کیا۔ اِس میں منسے صدر راج ٹھاکرے‘ مراٹھا ریزر ویشن احتجاجی منوج جرانگے اور وِنچت بہو جن آ گھاری کے پر کاش امبیڈ کر کو ساتھ لے کر بات چیت کی جائے گی۔صفائی ہی خدمت اِس ریاستی سطح کی مہم کا آغاز وزیر اعلیٰ ایکناتھ شندے نے کل ممبئی کے گیر گاؤں چو پاٹی سے کیا۔ ممبئی میں ڈیپ کلین ڈرائیو کے ذریعے سڑ کوں کو صاف کیا جا تا ہے اور پانی سے دھو یا جا تا ہے جس کی وجہ سے ممبئی کی آلو دگی میں کمی آتی ہے۔ اِس پر فخر کر تے ہوئے وزیر اعلیٰ نے کہا کہ صفائی کرنے والا عملہ ہی ممبئی کے اصل ہیرو ہیں۔
یہ خبریں آکاشوانی چھترپتی سنبھا جی نگر سے نشر کی جارہی ہیں صفائی ہی خدمت 2024ء کے تحت کل ناندیڑ ریلوے اسٹیشن پر سنگل یوز پلاسٹِک کے خلاف عوامی بیداری کا اہتمام کیا گیا۔ اِس موقع پر سینئر ڈیویژنل کمر شل منیجر ڈاکٹر وِجئے کرشنا کی رہنمائی میں ایک بیداری راؤنڈ کا انعقاد کیا گیا۔ اِس راؤنڈ میں ریلوے کے افسران اور محکمہ تجارت کے دیگر ملازمین نے شر کت کی۔چھتر پتی شیواجی مہاراج کے قلعوں کو عالمی ثقا فتی ورثے میں شامل کرنے کے سلسلے میں یو نِسکو کی ایک ٹیم6/ اور 7/ اکتوبر کو وِجئے دُرگ اور سندھ درگ قلعوں کا دورہ کرے گی۔ اِسی منا سبت سے کلکٹر انیل پاٹل نے اِن دو نوں قلعوں کے علاقوں میں صفائی مہم چلانے کی اپیل کی ہے۔کل ناندیڑ ضلعے کے بِلو لی تعلقہ کے شنکر نگر میں SBI بینک کے ATM کو توڑ کر 20/ لاکھ 43/ ہزار روپئے لوٹنے کا واقعہ پیش آ یا۔ ATM منیجر کیلاش کامبرے کی شکایت پر رام تیرتھ تھا نے میں مقدمہ درج کیاگیا ہے۔ناندیڑ ضلعے کے قندھار تعلقہ میں ایک گرام سیوک ساڑھے تین ہزار روپئے رشوت لیتے ہوئے رنگے ہاتھوں گرفتار کیاگیا۔ گرام سیوک ایشور ڈفڑے نے شکایت کنند ہ سے نمو نہ 8A کے لیے ساڑھے تین ہزار روپئے کی رشوت طلب کی تھی۔ ڈفڑے کے خلاف قندھار پولس اسٹیشن میں مقد مہ درج کیاگیا ہے۔ساہتیہ رتن لوک شاہیر اننا بھاؤ ساٹے وِکاس مہا منڈل کی جانب سے لاتور ضلعے کے ماتنگ سماج اور اُس جیسی ذاتوں کے طلباء کو مقابلے کے ذریعے خود انحصاری کے لیے 3/ ماہ کی مفت پیشہ وارانہ تر بیت دی جائے گی۔ کارپوریشن کی جانب سے اپیل کی گئی ہے کہ اِس کے لیے صداقت ناموں کی نقل کارپوریشن کے لاتور دفتر میں جمع کر ائیں۔بھارت اور بانگلہ دیش کے ما بین کھیلی جا رہی دو ٹیسٹ کرکٹ میچوں کی سیریز کے چنئی میں کھیلے جار ہے ٹیسٹ میچ کے پہلے دِن کل بھارت نے 6/ وکٹوں کے نقصان پر 339/ رنز بنائے تھے۔ پہلے دِن کا کھیل ختم ہونے پر بلّے باز روی چندرن اشوِن 102/ اور روِندر جڈیجہ86/ رنز بنا کر کریز پر موجود تھے۔ بانگلہ دیش نے ٹاس جیت کر پہلے گیند بازی کرنے کا فیصلہ لیتے ہوئے صرف34/ رنوں پر بھارت کے تین بلّے باز کو آؤٹ کر دیا تھا۔ بلّے باز شُبھمن گِل صفر جبکہ روہت شر ما اور وِراٹ کوہلی فی کس 6/ رن بنا کر آؤٹ ہو گئے۔ بانگلہ دیشی گیند بازحسن محمود نے 4/ اور ناہید رانا اور مہدی حسن معراج نے ایک ایک کھلاڑی کو آؤٹ کیا۔رکن اسمبلی سنجئے شِر ساٹ نے کل نئی ممبئی کے سِڈ کو بھون میں سِڈ کو کا ر ہپوریشن کے چیئر مین عہدے کی ذمہ داریاں سنبھا لی لیں۔ اِس موقعے پر سڈکو کے منیجنگ ڈائریکٹر وِجئے سنگھل سمتی دیگر افسران موجود تھے۔ شہری تر قیات اور تر قیاتی اِدارہ کے طور پر سڈ کو کی شناخت کو باقی رکھنے اور نئی ممبئی میں سڈکو کی معرفت قائم کیے جا رہے ہوائی اڈے سمیت اِدارہ کے مقررہ اہداف معیاد میں مکمل کرنے کا عزم سنجئے شِر ساٹ نے اِس موقع پر ظاہر کیا۔ناندیڑ شہر میں کل عید میلاد النبی ﷺ کے ضمن میں جلوس محمدیﷺ نکا لا گیا۔ شہر کے مختلف علاقوں سے ریلیاں نکال کر مرکزی جلوس میں شامل ہوئیں۔ شہر کے نظام کا لو نی سے نکا لا گیا جلوس حبیب ٹاکیز علاقے میں اختتام پذیر ہوا۔ اِس جلوس میں نو جوانوں سمیت بچے بھی بڑی تعداد میں شریک ہوئے۔ریاستی خواتین کمیشن کی جانب سے کل جلگاؤں میں ”خواتین کمیشن آپ کے دروازے پر “ پہل کے تحت عام خواتین کے مسائل کی سنوائی کی گئی۔ ضلعے میں درج شدہ خواتین سے متعلق 94/ معاملات کی 3/ پینلس نے سماعت کی۔ کمیشن کی چیئر مین روپالی چاکنکر اِس موقع پر موجود تھیں۔کانگریس رہنما راہل گاندھی سے متعلق شیو سینا اور بی جے پی عہدیداران کی جانب سے حال ہی میں دیے گئے متنازعہ بیا نات کے خلاف بی جے پی کی طرف سے کوئی کارروائی نہ کیے جانے کی مذمت میں کل دھا را شیو میں کانگریس پارٹی نے شدید احتجاج کیا۔چھتر پتی سنبھا جی نگر میونسپل کارپوریشن میں طویل عرصے تک خدمات انجام دے کر سبک دوش ہونے والے اِنجینئرس کا استقبال کیاگیا۔ یہ استقبالیہ تقریب میں میونسپل کمشنر و ایڈ مِنس��ریٹر جی شریکانت کی صدارت میں منعقد ہوئی۔ اِس موقعے پر سبک دوش انجینئرس نے اپنے خیا لات کا اظہار کر تے ہوئے نئے رجوع ہونے والے اِنجینئرس کی رہنمائی کی۔ہنگولی ضلعے میں بکر یاں لے کر جانے والا ٹرک پلٹ جانے سے 85/ بکر یاں فوت ہو گئیں۔ ہنگولی کے کنیئر گاؤں نا کے پر کل صبح یہ حادثہ پیش آ یا۔
آخرمیں خبروں کی سر خیاں ایک مرتبہ پھر سُن لیجیے… ٭ صاف ‘ صحت مند اور تر قی یافتہ بھارت بنا نے کی صدر جمہوریہ کی اپیل ٭ وزیر اعظم نریندر مودی آج ور دھا کے دورے پر ٭ ترقی یافتہ بھارت کے ہدف کو پانے کے لیے بینکوں کا اہم کر دار‘ مرکزی وزیر خزانہ کا بیان ٭ وزیر اعظم نریندر مودی کی سر پر ستی میں حکو مت کی تیسری معیاد میں اب تک 15/ لاکھ کروڑ روپیوں کی اسکیموں کی شروعات اور ٭ بانگلہ دیش کے خلاف ٹیسٹ کرکٹ مقابلہ میں بھارت کے پہلے دِن کے اخیر تک 6/ وکٹ پر339/ رن
علاقائی خبریں ختم ہوئیں آپ یہ خبر نامہ ہمارے یو ٹیوب چینل AIR چھتر پتی سنبھا جی نگر پر دوبارہ کسی بھی وقت سُن سکتے ہیں۔ ٭٭٭٭
0 notes
Text
با تسلیمات ڈسٹرکٹ انفارمیشن آفس قصور
محکمہ تعلقات عامہ حکومت پنجاب
٭٭٭٭٭
عید میلاد النبی ﷺ کے موقع پر انجمن تاجران قصور کے زیر اہتمام سپیشل افراد کے اعزاز میں سالانہ پروقار تقریب کا انعقاد
ڈپٹی کمشنر قصور کیپٹن ریٹائرڈ اورنگزیب حیدر خان، ڈی پی او محمد عیٰسی خاں سکھیرا، ایڈیشنل ڈپٹی کمشنر جنرل محمد جعفر چوہدری اور دیگر کی شرکت
قصور(17ستمبر 2024ء)عید میلاد النبی ﷺ کے موقع پر انجمن تاجران قصور کے زیر اہتمام سپیشل افراد کے اعزاز میں سالانہ پروقار تقریب کا انعقادکیا گیا۔ جس میں ڈپٹی کمشنر قصور کیپٹن ریٹائرڈ اورنگزیب حیدر خان، ڈی پی او محمد عیٰسی خاں سکھیرا، ایڈیشنل ڈپٹی کمشنر جنرل محمد جعفر چوہدری، اسسٹنٹ کمشنر قصور عطیہ عنایت مدنی، ڈی ایس پی سٹی سیف اللہ بھٹی، مرکزی صدر انجمن تاجران اکرم مغل، چیئر مین میاں شہزاد ساجد، جنرل سیکرٹری آصف علی کھوکھر، سپیشل افراد کے صدر خادم حسین، سول سوسائٹی، امن کمیٹی کے ممبران، میڈیا کے نمائندگان اور سپیشل افرادکی کثیر تعداد نے شرکت کی۔ قوت گویائی اور سماعت سے محروم افراد نے محفل میلاد مصطفی ﷺ میں آقائے دوجہاں سرکار دو عالم صلی علیہ والیہ وسلم سے محبت کا اظہار اپنے انداز میں کیا۔تقریب میں آنیوالے مہمانوں اور شرکاء کی دستار بندی کی گئی اور انجمن تاجران کی طرف سے تحائف بھی پیش کئے گئے۔ اس موقع پر خطاب کرتے ہوئے ڈپٹی کمشنر کیپٹن ریٹائرڈ اورنگزیب حیدر خان نے کہا کہ آج کے دن قوت گویائی اور سماعت سے محروم افراد کو یاد رکھنا تاجروں کا بڑا کارنامہ ہے۔ نبی آخر الزماں حضرت محمد صلی اللہ علیہ وسلم کی ولادت کے دن ان خصوصی افراد کو عزت دینے سے معاشرے میں انکا مقام بڑھے گا۔ڈی پی او محمد عیسیٰ خاں سکھیرا نے کہا کہ میرے لئے فخر ہے کہ ان خصوصی افراد کے درمیان کھڑا ہوں۔ معاشرے میں ان افراد کو استحصال سے بچانے کیلئے سوسائٹی کا آگے بڑھنا قابل رشک عمل ہے۔ اس موقع پر اس موقع پرقوت سماعت اور گویائی سے محروم افراد کی جانب سے ٹرانسلیٹر نے اپنے انداز سے سپیشل افراد تک شرکاء کا پیغام پہنچایا۔تقریب کے آخر میں ملک و قوم کی سلامتی کے لیے خصوصی دعا مانگی گئی۔
٭٭٭٭٭
ڈپٹی کمشنر کیپٹن ریٹائرڈ اورنگزیب حیدر خان اور ڈی پی او محمد عیسیٰ خاں سکھیرا کا عید میلاد النبی ﷺکے مرکزی جلوس کے روٹ کا دورہ
قصور(17ستمبر 2024ء)ڈپٹی کمشنر قصور کیپٹن ریٹائرڈ اورنگزیب حیدر خان اور ڈی پی او محمد عیسیٰ خاں سکھیرا کا عید میلاد النبی صلی اللہ علیہ وآلہ وسلم کے مرکزی جلوس کے روٹ کا دورہ۔ایڈیشنل ڈپٹی کمشنر جنرل محمد جعفر چوہدری، اسسٹنٹ کمشنر قصور عطیہ عنایت مدنی، ڈی ایس پی سٹی سیف اللہ بھٹی، امن کمیٹی کے ممبران بھی ہمراہ تھے۔ ڈپٹی کمشنر اور ڈی پی او نے ریلوے اسٹیشن، چاندنی چوک، نیشنل بینک چوک، فوڈ سٹریٹ سمیت دیگر علاقوں کا دورہ کر کے عید میلاد النبی ﷺ کے جلوس کے روٹس کا جائزہ لیا۔ اس موقع پر انہوں نے وزیر اعلی پنجاب کے احکامات کی روشنی میں جلوسوں کے روٹس پر لگائی گئی سبیلوں کا بھی معائنہ کیا اور وہاں پر ٹھنڈے مشروبات کی وافر مقدار میں فراہمی، مٹھائی کی تقسیم سمیت دیگر انتظامات کو چیک کیا۔ انہوں نے متعلقہ افسران کو فول پروف سیکورٹی انتظامات کے حوالے سے ہدایات دیں۔ اس موقع پر انکا کہنا تھا کہ عید میلاد النبی صلی اللہ علیہ وآلہ وسلم کے موقعہ پر تمام سہولیات کی فراہمی کو یقینی بنانے کیلئے تمام وسائل بروئے کار لائے جا رہے ہیں۔
٭٭٭٭٭
0 notes
Text
نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین
نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین
نت دونی , نت کیبورد , نت متوسط کیبورد , نت کیبورد مرتضی برجسته , notdoni , نت های کیبورد مرتضی برجسته , نت های کیبورد , کیبورد , مرتضی برجسته , نت مرتضی برجسته , نت های مرتضی برجسته , نت های اعظم یار احمدی , نت های متوسط کیبورد , نت کیبورد متوسط
پیش نمایش نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین
نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین
دانلود نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین
خرید نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین
جهت خرید نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین روی لینک زیر کلیک کنید
نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین
نت کیبورد آهنگ آمده نوروز در ایران زمین با اجرای گروهی از بزرگان موسیقی ایران
جهت مشاهده نسخه پیانو آهنگ آمده نوروز در ایران زمین نیز می توانید اینجا کلیک کنید
متن آهنگ نوروز در ایران زمین
آمد از سر فصل زیبای بهار نوبهاران خنده زد بر سبزه زار
عید نوروزی رسید از آسمان از سفر آمد پرستو نغمه خوان
باز شد چشم بنفشه بر بهار زرد و نیلی در کنار چشمه سار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید عاشقانه باز دیدارش کنید
آمده نوروز در ایران زمین خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید می توان از تربت حافظ شنید
باز شد چشم بهاران بر خزر شد صدف ها خانه در و گهر
دشت ارژن باز هم بیدار شد از شقایق دامنش گلنار شد
قاصدک آمد که مهمان آمده بوی نرگس های ایران آمده
خاک من ای قبله گاه عاشقان نوبهارانت همیشه جاودان
رود هایت پر خروش و بی قرار کوه هایت سر بلند و استوار
بند بند ما همه از خاک توست تار و پود ما ز خاک پاک توست
آمده نوروز در ایران زمین خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید می توان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست ریشه این عشق در ایران ماست
هموطن نوروز تو پیروز باد ای وطن هر روز تو نوروز باد
هموطن آمد دوباره نوبهار شد سراسر خاک ایران لاله زار
شد فلک از باد نوروزی جوان باز کرده چتری از گل ارغوان
آسمان برداشت زیر ابروی عشق پر شده دنیا ز عطر و بوی عشق
بخت اگر خواب است بیدارش کنید عاشقانه باز دیدارش کنید
نو بهاران خنده زد بر کوهسار پونه زاران شد کنار چشمه سار
قطره شبنم به برگ گل چکید شانه زد باد بهاران زلف بید
دامن ایران ز گل سرشار شد ای عزیزان موقع دیدار شد
بعد از این هر روز بهتر روز ما جاودانه تا ابد نوروز ما
آمده نوروز در ایران زمین خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید می توان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست ریشه این عشق در ایران ماست
هموطن نوروز تو پیروز باد ای وطن هر روز تو نوروز باد
کلمات کلیدی : نت دونی , نت کیبورد , نت متوسط کیبورد , نت کیبورد مرتضی برجسته , notdoni , نت های کیبورد مرتضی برجسته , نت های کیبورد , کیبورد , مرتضی برجسته , نت مرتضی برجسته , نت های مرتضی برجسته , نت های اعظم یار احمدی , نت های متوسط کیبورد , نت کیبورد متوسط
#نت دونی#نت کیبورد#نت متوسط کیبورد#نت کیبورد مرتضی برجسته#notdoni#نت های کیبورد مرتضی برجسته#نت های کیبورد#کیبورد#مرتضی برجسته#نت مرتضی برجسته#نت های مرتضی برجسته#نت های اعظم یار احمدی#نت های متوسط کیبورد#نت کیبورد متوسط
0 notes
Text
وسیم احمد علیمی کے افسانہ "مل کل مو" پر اہل نقد و نظر کے تاثرات
شائع کردہ: غامیر(7فروری2024)
پروفیسر خالد جاوید
"The remarkable short story."
۔۔۔۔۔۔۔۔
ڈاکٹر توصیف بریلوی(ساہتیہ اکادمی یووا انعام یافتہ افسانہ نگار)
"افسانہ 'مل کل مو' کے ذریعے آپ نے انسانی زندگی کے اس دور کی عکاسی کی ہے کہ جسے آج کی نئی نسل جانتی بھی نہیں ہے۔ٹیکنالوجی نے کس طرح انسان کی زندگی کو تیز طرار بنا دیا ہے اس کا تو اندازہ بھی لگانا مشکل ہے۔افسانے کا بیانیہ کافی MATURE معلوم ہوتا ہے اور اسی لیے اتنے مختصر افسانے میں بھی بہت کچھ کہہ جاتا ہے۔ ایک اور اہم مسئلہ روٹی کا بھی پیش کیا گیا ہے۔ یہ پیٹ انسان کو آخر کہاں تک پہنچا دیتا ہے افسانے کے اخیر میں دیکھا جا سکتا ہے۔آخری خواہش کو پورا کرنے کی نفسیات کیا ہو سکتی ہے؟راستوں کے درخت بھی پہچان ہوا کرتے تھے لیکن اب تو درختوں کے نشان بھی نہیں رہیں گے۔شناخت کا مسئلہ بھی ٹیکنالوجی کے سبب ہی کھڑا ہوتا ہے یعنی موت کی خبر دینے والوں کا کام ہی ختم ہو جاتا ہے کیوں کہ ٹیلی فون جو آ گیا تھا۔ اسی سے ایک طبقہ اختتام کی طرف بڑھ حاتا ہے کیوں کہ انہوں نے کوئی اور کام کیا ہی نہیں تھا۔
اتنے مختصر افسانے میں اور بھی بہت سے مسائل تلاش کرنے پر مل جائیں گے۔اس اہم افسانے کے لیے دل سے مبارکباد"
۔۔۔۔۔۔۔
ڈاکٹر سلمان عبد الصمد
"قابل قدر افسانہ...! سب سے بڑھ کر وسیم احمد علیمی کا ذہنی ارتقا سمجھنے مین یہ افسانہ معاون ہے. میں نے ان کے ابتدائی افسانے بھی پڑھے، یہ افسانہ پڑھ کر ان کی جدت، بنت اور مہارت پر رشک آتا ہے. مبارک باد!"
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
عاصم بدر
"یہ کہانی پڑھنے کے بعد جیسے ہی مجھے اس بات کا احساس ہوا کہ مجھے یہ کہانی کیوں پسند آئی ۔ اسی لمحے یہ بھی کھلا کہ ایک کہانی گو ایک کہانی نویس سے زیادہ کیوں پسند ہے ۔
مکالماتی فضا قائم کیے بنا اس قدر خوبصورت کہانی صرف ایک کہانی گو ہی لکھ سکتا ہے ۔ بورخیش کے جس جملے سے داستانوی فضا کا حصار قائم کیا گیا وہ آخری جملے تک قائم رہا ۔ صرف مبارک باد دینا زیادتی ہوگی ۔۔۔ ملنے پر چائے پلاؤں گا۔
وسیم احمد علیمی عہد حاضر کے ذہین طالب علموں میں ��مار ہوتے ہیں ۔ تھوڑی دیر پہلے ان کا ایک افسانہ بعنوان "مل کو مو فیس بک پر پڑھا ۔ میری نظر میں کسی کہانی کی اہمیت اس بات سے قطعی نہیں کہ وہ کہاں چھپا بلکہ اس بات سے ہے کہ وہ اپنے پیچھے کتنے ذہن پیدا کرتی ہے ۔ مجھے یہ کہانی پسند آئی اس لئے اس پر چند جملے لکھنے کی کوشش کی ہے ۔ آپ یہ افسانہ پڑھ کر دیکھیں ۔
>>> یہ حقیقت ہے کہ متن اپنے ہر قاری پر مکمل عیاں نہیں ہوتی بلکہ وہ تو اپنے تخلیق کار پر بھی اپنے بدن کے تمام اسرار نہیں کھولتی ۔ وہ بھی اپنی تخلیق کے تمام تر معنی تک نہیں پہنچتا ۔ اسی لئے میرا ماننا ہے کہ مصنف کے ذہن سے نکل جانے کے بعد متن آزاد ہو جاتا ہے ۔ بارتھ ہمارے اسی خیالی سلسلے کا بزرگ تھا ۔
"افسانہ 'مل کل مو' ایک دائرے میں لکھی گئی کہانی ہے ۔ "ایک پتے نے اپنے چھپنے کے لئے بالاخر جنگل چنا "
اس جملے کو لکھتے ہوئے مجھے ارندھتی یاد آ رہی ہیں جنہوں نے کہا تھا "بوڑھی چڑیاں مرنے کے لئے کہاں جاتی ہیں" جواب شاید بورخیس کے اس جملے میں کہیں چھپا ہوا ہے۔ وسیم احمد نے اس مختصر سی کہانی میں کس کس پہلو کو ٹٹولا ہے اس کا اندازہ تو اس بات سے ہوگا کہ قارئین کی لائبریری کس طرح کی کتابوں سے بھری ہے ۔ فی الوقت تومیری نظر میں "شناخت کے بحران" کے مسئلے کو جس طرح سے اس کہانی نے پیش کیا ہے وہ کافی اہم ہے ۔ ابن صفی کا ایک ناول ہے "جڑوں کی تلاش" اس کی کہانی اب دوبارہ سے دیکھنا ہوگی کہ انہوں نے ناول کے عنوان سے کہانی کو کس طرح جوڑا ہے ۔ ابھی تو یہ نکتہ سامنے ہے کہ آج کا انسان جو اپنی جڑوں سے دور / اپنی ثقافت سے دور ایک ایسی دو�� میں شریک ہے جس کی منزل تو وہ خود صدیوں کی مسافت پر پیچھے چھوڑ آیا ہے ۔ اسے آخر اب کس منزل کی تلاش ہے ۔ اگر ہم اس بات پر غور کریں کہ ہم اس دوڑ میں کیوں شریک ہیں تو ہمیں پتہ چلے گا کہ ہم اپنی انفرادی شناخت کے لئے اسے ضروری سمجھتے ہیں ۔ یعنی ہم وہ سڑک جس کی پہچان اس کے کناروں سے تھی ، اپنے کناروں سے لاتعلق ہو کر اپنی جڑوں سے دور ہوکر اپنی ایک نئی شناخت چاہتا ہے ۔ اب یہ بات بھی سمجھ میں آتی ہے کہ اس دور کے انسان میں یہ بے چینی ، بیزاری ، چڑچڑا پن ، تنہائی کیوں کر ہے ۔ جواب ہے ۔۔۔۔۔ اس بات کا احساس ہوجانا کہ ہم جس دوڑ میں شریک ہیں وہ دائرے کی دوڑ ہے ۔۔۔ جس میں راستے تو موجود ہیں منزل نہیں ۔ میری نظر میں یہ افسانہ بنیادی طور پر شناخت کے بحران کے مسئلے کو شدت کے ساتھ اٹھاتا ہے ۔
جدید ٹیکنالوجی نے اس مسئلے کو کس طریقے سے متاثر کیا ہے اس پر مباحث قائم کرنے کی ضرورت ہے ۔ اس کے علاوہ ایک ضمنی موضوع کے طور پر بھوک کی نفسیات پر بھی آپ نے بات کرنے کی کوشش کی ہے مگر یہ بھوک کون سی بھوک ہے اس کا عقدہ کھلنا بھی ابھی باقی ہے ۔ اچھی بات یہ ہے کہ افسانہ نگار نے اس افسانے کا منہ کھلا رکھا ہے جس سے امید ہے کہ اس پر باتیں کی جاتی رہیں گی ۔
شکریہ ۔ "
۔۔۔۔۔۔۔
امتیاز احمد
"افسانہ زبردست ہے. واحد متکلم کون ہے؟(راوی) آپ نے قصۂ پ��رینہ(مٹتی ہوئی تہذیب) بنا دی گئی ایک روایت کو موضوع بنایا ہے اور اس کے پس منظر میں عصر حاضر کے سیٹلائٹ کی خامیوں کو بھی اجاگر کیا ہے. ساتھ ہی ماحولیاتی مسائل جیسے درخت کی ناگزیریت کو بھی زیر بحث لائے ہیں."
۔۔۔۔۔۔۔
#وسیم احمد علیمی#افسانہ مل کل مو#افسانہ#اردو افسانہ#اردو کہانی#خالد جاوید#عاصم بدر#توصیف بریلوی#امتیاز احمد#سلمان عبد الصمد#اردو فکشن
0 notes
Text
ہر ایک بات پہ کہتے ہو تم کہ تو کیا ہے
تمہیں کہو کہ یہ انداز گفتگو کیا ہے
نہ شعلہ میں یہ کرشمہ نہ برق میں یہ ادا
کوئی بتاؤ کہ وہ شوخ تند خو کیا ہے
یہ رشک ہے کہ وہ ہوتا ہے ہم سخن تم سے
وگرنہ خوف بد آموزی عدو کیا ہے
چپک رہا ہے بدن پر لہو سے پیراہن
ہمارے جیب کو اب حاجت رفو کیا ہے
جلا ہے جسم جہاں دل بھی جل گیا ہوگا
کریدتے ہو جو اب راکھ جستجو کیا ہے
رگوں میں دوڑتے پھرنے کے ہم نہیں قائل
جب آنکھ ہی سے نہ ٹپکا تو پھر لہو کیا ہے
وہ چیز جس کے لیے ہم کو ہو بہشت عزیز
سوائے بادۂ گلفام مشک بو کیا ہے
پیوں شراب اگر خم بھی دیکھ لوں دو چار
یہ شیشہ و قدح و کوزہ و سبو کیا ہے
رہی نہ طاقت گفتار اور اگر ہو بھی
تو کس امید پہ کہیے کہ آرزو کیا ہے
ہوا ہے شہہ کا مصاحب پھرے ہے اتراتا
وگرنہ شہر میں غالبؔ کی آبرو کیا ہے
1 note
·
View note
Text
عقل و دانش کو زمانے سے چھپا رکھا ہے
خود کو دانستہ ہی دیوانہ بنا رکھا ہے
گھر کی ویرانیاں لے جائے چرا کر کوئی
اسی امید پہ دروازہ کھلا رکھا ہے
بن گئے اونچے محل ان کی عبادت گاہیں
نام دولت کا جہاں سب نے خدا رکھا ہے
قابل رشک سے وہ دختر مفلس جس نے
تنگ دستی میں بھی عزت کو بچا رکھا ہے
جس کے محلوں میں چراغوں کا نہ تھا کوئی شمار
اس کی تربت پہ فقط ایک دیا رکھا ہے
اس سے بڑھ کر تری یادوں کی کروں کیا تعظیم
تیری یادوں میں زمانے کو بھلا رکھا ہے
سرخ رو ہو گئیں تنہائیاں میری داناؔ
اس نے کاندھے پہ مرے دست ��نا رکھا ہے "
2 notes
·
View notes