. پسر بچه و درخت سیب : در زمان های قدیم یک درخت سیب بزرگی بود و یک پسر کوچک که هر روز به پیش درخت میآمد و کنار او بازی میکرد. او از درخت بالا میرفت، سیباش را میخورد و زیر سایهاش چرت میزد. او درخت را دوست داشت و درخت هم از این که پسر با او بازی میکرد، لذت میبرد. سالها گذشت و پسرک بزرگ شد طوری که دیگر هر روز با درخت بازی نمیکرد. یک روز پسر با ناراحتی به پیش درخت رفت. درخت از پسر پرسید: بیا با من بازی کن. پسر جواب داد: من دیگر کودک نیستم و بیش از این با درخت بازی نمیکنم. من اسباب بازی میخواهم بنابراین به پول احتیاج دارم تا آن را بخرم. درخت گفت:ببخشید من پولی ندارم اما تو میتوانی سیبهای من را بچینی و بفروشی. در این صورت پول به دست میآوری و میتوانی برای خودت اسباب بازی بخری. پسر هیجانزده شد. او تمام سیبها را چید و با خوشحالی درخت را ترک کرد. او تا مدتها به آن جا نرفت و درخت غمگین شد. یک روز پسر در حالی که کاملا بزرگ شده بود، به آن جا بازگشت و ... دانلود نمایید: https://www.kasradoc.com/product/boy-and-apple-tree/ #powerpoint #Document #Kasradoc #ppt #boy_and_apple_tree #پاورپوینت #مقاله #پروژه #پسر_بچه_و_درخت_سیب #پسر #پسر_و_درخت_سیب #داستان #داستان_درخت_سیب #داستان_کوتاه_درخت_سیب #درخت #سیب #قصه_پسر_و_درخت #درخت_سیب #پسر_بچه #داستانک #داستان_کوتاه #انیمیشن_پسربچه_ودرخت_سیب #داستان_کوتاه_سیب #داستان_گل_و_درخت #قصه_درخت_سخنگو #قصه_کودکانه_درخت_سیب #داستان_زیبای_پسرک_و_درخت_سیب #کلیپ_پسربچه_و_درخت_سیب #قصه_های_کودکانه #داستان_های_آموزنده https://www.instagram.com/p/CFgaenig5ng/?igshid=nz4dvsgtysc5
0 notes