#حلیه
Explore tagged Tumblr posts
Photo
خاقانی شروانی (درگذشته به سال ۱۱۹۰ میلادی) شاعر ایرانیاست که گرچه زبان مادریاش فارسی نبود اما جز به پارسی و عربی نسروده و شعری چه به زبان مادریاش و چه به زبان ترکی ندارد. خاقانیمحمدبیگ(درگذشته به سال ۱۶۰۶ میلادی) شاعر اهل عثمانیاست که حلّیه او به زبان ترکی در ترکیه امروزی نامدار است. چندی پیش یک شاعر قومگرا با استناد به کتاب مغلوط مصححی به نام برات زنجانی(خاقانی؛ نکتهها از گفتهها) مدعی شد اشعار ترکی از خاقانی شروانی کشف شده که مصحح مذکور در کتاب خود - که چاپ نخست و آخر آن در ۹۱ سالگی مرحوم زنجانی منتشر شد - آورده است. همانطور که از تصاویر پیداست با کمک گوگلبوکز این جعل به آسانی قابل شناساییاست و با تذکر آگاهان نیز همراه شد. با این حال وقاحت و دروغپراکنی دروغگویانی که تمدن سومر را هم ترک جا میزنند! پایانی ندارد. کتاب حلیه خاقانی محمدبیگ: https://books.google.com/books?id=KTpbAAAAQAAJ&source=gbs_navlinks_s ۱۲ / #مرداد / ۱۴۰۰ #خاقانی #خاقانی_شروانی #خاقانی_محمدبیگ #حلیه _شریف #حلیه_خاقانی #تبریز #آذربایجان #اران #آران #شروان #فارسی #ترکی #ترک #ترکان #ادبیات_فارسی #ادبیات_ترکی #زبان_فارسی #زبان_ترکی #عثمانی #پانترکیسم #پانترک #جعل #تجزیه_طلبی #صالح_سجادی #رحیم_بقال https://www.instagram.com/p/CSHhYWsjirq/?utm_medium=tumblr
#مرداد#خاقانی#خاقانی_شروانی#خاقانی_محمدبیگ#حلیه#حلیه_خاقانی#تبریز#آذربایجان#اران#آران#شروان#فارسی#ترکی#ترک#ترکان#ادبیات_فارسی#ادبیات_ترکی#زبان_فارسی#زبان_ترکی#عثمانی#پانترکیسم#پانترک#جعل#تجزیه_طلبی#صالح_سجادی#رحیم_بقال
0 notes
Text
Ashura
“Don’t you see that the truth is not followed and the falsehood is not discouraged? So that a Believer wishes to meet Allah [to die] and to me, death is nothing but prosperity, and living with tyrants is nothing but disgust and disgrace.”
-Imam Hussain (PBUH)
References: Tohaf Al-Uqoul, P.245 and Hilyatul Awliyaa, V.2, P.39
قال الحسین علیه السلام:
ألا ترون أن الحق لايعمل به وأن الباطل لا يتناهى عنه، ليرغب المؤمن في لقاء الله محقا،
فإني لا أرى الموت إلا سعادة ولا الحياة مع الظالمين إلا برما
تحف العقول، ص 245 و حلیه الاولیاء و طبقات الاوصیاء، ج 2، ص 39
10 notes
·
View notes
Text
زن در حلیه المتقین در باب جماع و زفاف
در بيان آداب زفاف و مجامعت ب��ان كه زفاف كردن در وقتى كه ماه در برج عقرب باشد يا تحت الشعاع باشد مكروه است و جماع كردن در فرج زن در وقتى كه حايض باشد يا با خون نفاس باشد حرام است و از ما بين ناف تا زانو از ايشان تمتع بردن مكروه است و بعد از پاك شدن و پيش از غسل كردن جماع را نيز بعضى حرام مى دانند و احوط اجتنابست مگر آنكه ضرورتى باشد پس امر كند زن را كه فرج را بشويد و با او مقاربت كند و زن مستحاضه اگر غسل و ساير اعماليكه او را ميبايد كرد بجا آورد با او جماع مى توان كرد و در وطى دبر زن خلافست بعضى حرام مى دانند و اكثر علماء مكروه مى دانند و احوط اجتناب است و بهتر آن است با زن خود كه جماع كند و آزاد باشد منى خود را بيرون فرج نريزد و بعضى علماء حرام مى دانند بى رخصت زن و در كنيز باكى نيست. از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است كه نبايد مرد را دخول كردن به زن خود در شب چهارشنبه. حضرت امام موسى (عليه السلام) فرمود كه هر كه جماع كند با زن خود در تحت الشعاع پس با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شكم پيش از آنكه تمام شود. حضرت صادق (عليه السلام) فرمود كه جماع مكن در اول ماه و ميان ماه و آخر ماه كه باعث اين مى شود كه فرزند سقط شود و نزديكست كه اگر فرزندى به هم رسد ديوانه باشد يا صرع داشته باشد نمى بينى كسى را كه صرع مى گيرد اكثر آن است كه يا در اول ماه يا در آخر ماه مى باشد. حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) فرمود كه هر كه جماع كند با زن خود در حيض پس فرزنديكه بهم رسد مبتلا شود بخوره يا پيسى پس ملامت نكند مگر خود را. حضرت صادق (صلى الله عليه وآله) فرمود كه دشمن ما اهلبيت نيست مگر كسى كه ولدالزنا يا مادرش در حيض به او حامله شده باشد. در Read the full article
0 notes
Photo
⭕️مردم ایران دیگر فریب حلیه و حقه های حکومت جمهوری اسلامی را نخواهند خورد 😱😱😱😱😱😱😱😳😳😞😳 🔺هموطن مشهدی از مردم میخواهد فریب نخورند و در انتخابات نمایشی شرکت نکنند تا مسئولین جمهوری اسلامی نتوانند دزدی کنند☹️☹️😳☹️😳☹️😳☹️ @tanaz.mehraban10 ❤️❤️❤️❤️ https://www.instagram.com/p/B8wZkWfpPb4/?igshid=73kqzv2mexza
0 notes
Photo
حکما پارس گفته اند : شرف و بزرگی به فضل و ادب است نه به اصل و نسب بهترین همه چیزها دانش است و آنکس که نفس او به حلیه علوم آراسته نیست از دایره انسانیت بیرون باشد . بن مایه : هدیه الملوک نگارش ؛ امام محمدغزالی حلیه .....زیور و زینت با سپاس https://www.instagram.com/p/B7tvP3lHy-0/?igshid=1nqcw5jvkx4zt
0 notes
Link
via سرخط تازه ترین خبرها - پورتال خبرخوان اِلیم
0 notes
Photo
اعتقاد اسلام به مسخ حالتی است خاص از تناسخ که در قرآن و احادیث مختلفی به آن اشاره شده است. مسخ کردن یکی از عذابهای الهی است که عدم اعتقاد به آن موجب انکار قرآن و دستورات صریح اسلام میگردد، این واژه به معنای تغییر یافتن انسان از حالتی به حالت دیگر و یا از موجودی به موجود دیگر میباشد، مانند تبدیل انسان به میمون و یا دیگر جانوران. یکی از معروفترین مسخهائی که در قرآن بدان اشاره شده، مسخ شدن قوم بنی اسرائیل به دلیل صید ماهی در روز شنبه بود: وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ (بقره/65) و بدون شک دانستید کسانی از شما که روز شنبه زیاده روی کردند، پس به آنها گفتيم میمونهائی رانده شده باشيد. فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ (الاعراف/166) پس هنگامی که (یهودیان) از آنچه از آن نهى شده بودند سرپيچى كردند به آنان گفتيم میمونهائی رانده شده باشيد. و این توهین را نه فقط مخصوص یهودیان که در جای دیگر کل کسانیکه اسلام را قبول نکنند انسانهای لعنت شدهای هستند که به صورت خوک و میمون در آمدند: قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِيلِ (مائده/60) بگو! آيا شما را به بدتر از اين كيفر در نزد الله با خبر سازم؟ آن کسانیکه الله لعنتشان كرده و بر آنان خشمگین شده و از آنان میمونها و خوکها پديد آورده و (کسانیکه) طاغوت را بندگی کردند ایشان هستند كه از جایگاه بدتری برخوردارند و از راه راست گمراهتر هستند! تمام تفسیرهائی که از این آیه شده، گویای این است که منظور ار کسانیکه در اینجا مسخ شدند یهودیان است؛ زیرا از واژهی "کونوا" استفاده شده است؛ هرگاه در قرآن چنین واژهای برای بیان پدیدهای بکار گرفته شده منظور "تکوین" یا به اصطلاح خودمانی" کُن و فیکونی" است؛ زیرا ولایت تکوینی بر جهان از جمله صفاتی است که زیر مجموعهی توحید ربوبیت قرار میگیرد. طبری در تفسیر این آیات میگوید که جوانان یهود به شکل میمون درآمدند و پیرانشان هم مانند خوک (1) قمی (از مفسران معتبر شیعه) در تفسیرش ضمن بیان داستان چگونگی تبدیل یهودیان به میمون، روایتی را هم از علی ابن ابیطالب نقل میکند که گویا ایشان مدعی هستند مخالفین ما چهرهای مانند میمون دارند که من آنها را میبینم(2) محسن قرائتی در تفسیرش که با نام نور چاب شده به گونهای مسئله را عرضه میکند که گویا اسلام به گونهای از تناسخ اعتقاد دارد، وی از جمله معتقد است که شایعه سازان به صورت میمون و یا حرام خوران به صورت خوک مسخ میشوند و همچنین معتقد است که قاضی که بد قضاوت کند ممکن است به صورت کور متناسخ گردد.(3) مجلسی در کتاب حُلیه المتقین از 12 گروه نام میبرد که به صورت حیوانات مختلفی مسخ شدند: از حضرت امام موسی منقول است که حیواناتی که مسخ شدهاند دوازده صنف هستند: فیل، پپش از آن پادشاهی بود که زنا و لواط میکرد. خرس، اعرابی بادیه نشینی بود که دوبیتی میگفت. خرگوش زنی بود که با شوهر خود خیانت میکرد و غسل حیض و جنابت نمیکرد. شب پره (کسی بود که) خرمای مردم را میدزدید. (ستاره) سهیل مردی بود که در یمن عشاری(4) میکرد. (ستاره) زهره زنی بود که مردم میگویند هاروت و ماروت از او فریب خوردند. میمون و خوک جماعتی از بنی اسرائیل بودند که روز شنبه شکار میکردند. سوسمار و چلپاسه(5) گروهی از بنی اسرائیل بودند که در زمان حضرت عیسی(ع) چون مائده از آسمان نازل شد، ایمان نیاوردند و مسخ شدند؛ پس یک گروه ایشان به دریا رفتند و دیگری به بیابان. عقرب مرد سخن چینی بود. زنبور قصابی بود که از ترازو دزدی میکرد. (حلیه المتقین/نویسنده علامه مجلسی/باب در بیان مجمل احوال و اقسام جانوران. اصل این کتاب فارسی است. ================================================= ================================================= (1) حدثني محمد بن سعد قال ، حدثني أبي قال ، حدثني عمي قال ، حدثني أبي ، عن أبيه ، عن ابن عباس ، قوله : " فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئين " ، فجعل الله منهم القردة والخنازير . فزعم أن شباب القوم صاروا قردة ، وأن المشيخة صاروا خنازير . --------------------------------------- (2) در تفسير قمى از پدرش از حسن بن محبوب از ابن ابى عمير از ابى عبيده از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت ��رده كه گفت : در كتاب على بن ابيطالب چنين يافتيم كه : قومى از اهل"ايله" از دودمان "ثمود" در روزهاى شنبه ماهىهايى به امر خداى تعالى به سمتشان مى آمدند تا بدين وسيله اطاعتشان آزمايش شود، ماهى ها تا لب آب آمده و بلكه از دريا راه نهر را گرفته و تا درب منزلهاشان نزديك مى شدند، و ايشان با اينكه ممنوع بودند، ماهيان را گرفته و مى خوردند، و علم��ى ايشان از صيد آنها بازشان نمى داشتند، شيطان هم برايشان كلاه شرعى درست كرد و به عده اى از ايشان الهام كرد كه شما از خوردن آن ممنوع شده ايد نه از صيدش، به همين جهت روز شنبه صيد مى كردند و روزهاى ديگر آن صيد را مى خوردند. طايفه ديگرى از ايشان كه اصحاب يمين بودند به اعتراض برخاسته و گفتند: ما شما را از عقوبت خداوند تحذير مى كنيم، زنهار كه مخالفت امر او مكنيد، طايفه سوم از ايشان كه اصحاب شمال بودند سكوت كرده و از اندرز ايشان لب فرو بستند و تازه طايفه دوم را ملامت كردند كه شما چرا گنهكاران را موعظه مى كنيد، با اينكه مى دانيد ايشان مردمى هستند كه خداوند به عذاب شديدى عذاب و يا هلاكشان خواهد كرد. آن طايفه در جواب گفتند: براى اينكه در نزد پروردگارتان معذور باشيم، و براى اينكه شايد گنهكارى از گناه دست بر دارد، خداى تعالى مى فرمايد: "فلما نسوا ما ذكروا" به يعنى بعد از آنكه آن مواعظ را نديده گرفته و همچنان به گناه خود ادامه دادند طايفه دوم به ايشان گفتند: از اين به بعد با شما زندگى نخواهيم كرد، حتى يك شب هم در شهر نمى مانيم، اين شهرى است كه خدا در آن نافرمانى مى شود، و خوف اين هست كه بلايى بر شما نازل شود و ما را هم بگيرد. على (عليه السلام ) سپس اضافه كردند كه اين طايفه همانطور كه گفته بودند از ترس بلا از شهر بيرون رفته در نزديكى شهر فرود آمدند، و شب را زير آسمان بسر برده صبح رفتند تا سرى به اهل معصيت بزنند، ديدند دروازه شهر بسته شده و هر چه در زدند صداى احدى را نشنيدند، ناگزير نردبانى گذاشته و از ديوار بالا رفتند، و مردى از نفرات خود را به بالاى نقطه اى كه مشرف به اهل شهر بود فرستادند تا خبرى بياورد، آن مرد وقتى نگاه كرد گروهى ميمون دمدار را ديد كه صدا به صداى هم داده بودند، وقتى برگشت و آنچه ديده بود باز گفت همگى دروازه ها را شكسته و وارد شهر شدند، ميمونها همشهريها و بستگان خود را شناختند و ليكن انسانها افراد ميمونها را از يكديگر تشخيص نداده و بستگان خود را نشناختند، وقتى چنين ديدند گفتند: شما را نهى كرديم و از عاقبت شوم گناه زنهار داديم. سپس على (عليه السلام ) اضافه كردند: به آن خدايى كه دانه هاى گياه را در زير خاك مى شكافد و خلايق را مى آفريند من قوم و خويش همان ميمون ها را كه در اين امت اند مى شناسم، مردمى هستند كه از كار زشت نهى ننموده، و در برابر آن اعمال غيرت نمى كنند، بلكه معروفى را هم كه بدان ماءمور شده اند ترك مى كنند، و در نتيجه دچار تفرقه شدند، خداى تعالى هم در حق ايشان فرموده : "فبعدا للقوم الظالمين پس از رحمت خدا دور باشند مردم ستمكار" همچنانكه در حق بنى اسرائيل فرموده : "و انجينا الذين ينهون عن السوء و اخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون". ------------------------------------------------- (3) تفسیر نور نویسنده قرائتی: يكى از احكام تورات، وجوب تعطيل كردن شنبه بود كه حرص و آز، گروهى از بنىاسرائيل را به كار واداشت و با حيلهاى كه بعداً خواهيم گفت، روزهاى شنبه، كار مىكردند. لذا خداوند، افراد حيلهگر را به صورت بوزينه در آورد تا درس عبرتى براى ديگران باشد. اين ماجرا علاوه بر اين آيه در سوره اعراف نيز آمده است. و اصولاً مسخ چهره، يكى از عذابهاى الهى و تحقّق قهر خداوندى است. گروهى از نصارى نيز بعد از نزول مائده آسمانى، كفر ورزيدند كه به شكل بوزينه و خوك در آمدند. «وجعل منهم القردة و الخنازير» كلمهى «سَبت» به معناى قطع و دست كشيدن از كار است. چنانكه در آيهاى ديگر، دربارهى نقش خواب فرموده است: «وجعلنا نومكم سباتاً» و لذا شنبه، روز تعطيلى يهود، «يوم السبّت» ناميده شده است. "خاسئين" از ماده "خسأ" به معنى «طرد نمودن» است. اين واژه ابتدا براى طرد سگ بكار رفته، ولى سپس به طور عام استعمال شده است. در آيه بجاى "قردة خاسئة". "خاسئين" فرموده كه صفت براى جمع مذكّر عاقل است، شايد اين استعمال براى آن است كه جسم آنان تبديل به بوزينه شده، نه روح و عقل انسانى آنان. زيرا در اين صورت، عذابِ بيشترى مىكشند. هر چند كه برخى، همانند مراغى در تفسير خود، مراد از بوزينه شدن را يك تشبيه دانسته و گفتهاند: اين آيه نيز نظير آيهى «كمثل الحمار» و يا «كالاَنعام» است. يعنى مسخ معنوى آنان منظور است، نه مسخ صورى و ظاهرى. ولى در تفسير اطيبالبيان روايتى از پيامبر صلى الله عليه وآله نقل شده است كه فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاريخ به خاطر كفرشان، تغيير چهره داده و به سيزده نوع حيوان، تبديل شدهاند. همانگونه كه در روايات مىخوانيم دامنه مسخ در قيامت با توجّه به خصوصيّات روحى افراد، گستردهتر خواهد بود. در قيامت مردم ده گونه محشور مىشوند: 1- شايعهسازان، به صورت ميمون. 2- حرام خواران، به صورت خوك. 3- رباخواران، واژگونه. 4- قاضى ناحقّ، كور. 5 - خودخواهان مغرور، كر و لال. 6- عالم بىعمل، در حال جويدن زبان خود. 7- همسايه آزار، دست و پا بريده. 8 - خبرچين، آويخته به شاخههاى آتش. 9- عيّاشان، بد بوتر از مردار. 10- مستكبران، در پوششى از آتش. ---------------------------------------------- 5- ظاهرا به معنی رمالی میباشد، ضمنا قلعهای در یمن به همین نام وجود دارد؛ در این قلعه با اسبابی هندسی منجمی میکردند. به معنی ده یک خور هم آمده است. ---------------------------------------------- (4)عکس چلپاسه، مارمولکی که اعراب میخورند و از نظر اسلام حلال است:
0 notes
Text
امام صادق(ع): خواص درمانی سویق عدس از منظر طب اسلامی کدامند؟
امام صادق(ع): خواص درمانی سویق عدس از منظر طب اسلامی کدامند؟
خواص درمانی سویق عدس از منظر طب اسلامی
امام صادق علیه السلام فرمودند: سویق عدس تشنگی رازایل میکند ومعده راپاک میکند صفرا را فرومی نشاند و هفتاد دردرا دواست وهیجان خون وحرارت رابرطرف میکند.
حلیه المتقین ص ۴۴
View On WordPress
#تشنگی#تشنگی در بارداری#تشنگی زیاد#سویق#سویق چیست#سویق چیستسویق#سویق عدس#صفرا#طرز تهیه سویق#طرز تهیه سویق جو#طرز تهیه سویق گندم#عطش#علت تشنگی در خواب#علت تشنگی زیاد در بارداری#معده#نام بیماری عطش زیاد
0 notes
Link
خبرگزاری فارس ـ محمد کلهر: نگارش و ترسیم تابلوهای توصیف پیامبر اعظم(ص) تحت ��نوان «حلیة النبی» یا همان حلیهنویسی از قرن هفدهم میلادی و توسط «حافظ عثمان» (متوفی ۱۶۹۹م) میان ترکهای عثمانی مرسوم شد. «حلیه» جملاتی در وصف پیامبر...
via سرخط تازه ترین خبرها - پورتال خبرخوان اِلیم
0 notes
Photo
اعتقاد اسلام به مسخ حالتی است خاص از تناسخ که در قرآن و احادیث مختلفی به آن اشاره شده است. مسخ کردن یکی از عذابهای الهی است که عدم اعتقاد به آن موجب انکار قرآن و دستورات صریح اسلام میگردد، این واژه به معنای تغییر یافتن انسان از حالتی به حالت دیگر و یا از موجودی به موجود دیگر میباشد، مانند تبدیل انسان به میمون و یا دیگر جانوران. یکی از معروفترین مسخهائی که در قرآن بدان اشاره شده، مسخ شدن قوم بنی اسرائیل به دلیل صید ماهی در روز شنبه بود: وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ (بقره/65) و بدون شک دانستید کسانی از شما که روز شنبه زیاده روی کردند، پس به آنها گفتيم میمونهائی رانده شده باشيد. فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ (الاعراف/166) پس هنگامی که (یهودیان) از آنچه از آن نهى شده بودند سرپيچى كردند به آنان گفتيم میمونهائی رانده شده باشيد. و این توهین را نه فقط مخصوص یهودیان که در جای دیگر کل کسانیکه اسلام را قبول نکنند انسانهای لعنت شدهای هستند که به صورت خوک و میمون در آمدند: قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِيلِ (مائده/60) بگو! آيا شما را به بدتر از اين كيفر در نزد الله با خبر سازم؟ آن کسانیکه الله لعنتشان كرده و بر آنان خشمگین شده و از آنان میمونها و خوکها پديد آورده و (کسانیکه) طاغوت را بندگی کردند ایشان هستند كه از جایگاه بدتری برخوردارند و از راه راست گمراهتر هستند! تمام تفسیرهائی که از این آیه شده، گویای این است که منظور ار کسانیکه در اینجا مسخ شدند یهودیان است؛ زیرا از واژهی "کونوا" استفاده شده است؛ هرگاه در قرآن چنین واژهای برای بیان پدیدهای بکار گرفته شده منظور "تکوین" یا به اصطلاح خودمانی" کُن و فیکونی" است؛ زیرا ولایت تکوینی بر جهان از جمله صفاتی است که زیر مجموعهی توحید ربوبیت قرار میگیرد. طبری در تفسیر این آیات میگوید که جوانان یهود به شکل میمون درآمدند و پیرانشان هم مانند خوک (1) قمی (از مفسران معتبر شیعه) در تفسیرش ضمن بیان داستان چگونگی تبدیل یهودیان به میمون، روایتی را هم از علی ابن ابیطالب نقل میکند که گویا ایشان مدعی هستند مخالفین ما چهرهای مانند میمون دارند که من آنها را میبینم(2) محسن قرائتی در تفسیرش که با نام نور چاب شده به گونهای مسئله را عرضه میکند که گویا اسلام به گونهای از تناسخ اعتقاد دارد، وی از جمله معتقد است که شایعه سازان به صورت میمون و یا حرام خوران به صورت خوک مسخ میشوند و همچنین معتقد است که قاضی که بد قضاوت کند ممکن است به صورت کور متناسخ گردد.(3) مجلسی در کتاب حُلیه المتقین از 12 گروه نام میبرد که به صورت حیوانات مختلفی مسخ شدند: از حضرت امام موسی منقول است که حیواناتی که مسخ شدهاند دوازده صنف هستند: فیل، پپش از آن پادشاهی بود که زنا و لواط میکرد. خرس، اعرابی بادیه نشینی بود که دوبیتی میگفت. خرگوش زنی بود که با شوهر خود خیانت میکرد و غسل حیض و جنابت نمیکرد. شب پره (کسی بود که) خرمای مردم را میدزدید. (ستاره) سهیل مردی بود که در یمن عشاری(4) میکرد. (ستاره) زهره زنی بود که مردم میگویند هاروت و ماروت از او فریب خوردند. میمون و خوک جماعتی از بنی اسرائیل بودند که روز شنبه شکار میکردند. سوسمار و چلپاسه(5) گروهی از بنی اسرائیل بودند که در زمان حضرت عیسی(ع) چون مائده از آسمان نازل شد، ایمان نیاوردند و مسخ شدند؛ پس یک گروه ایشان به دریا رفتند و دیگری به بیابان. عقرب مرد سخن چینی بود. زنبور قصابی بود که از ترازو دزدی میکرد. (حلیه المتقین/نویسنده علامه مجلسی/باب در بیان مجمل احوال و اقسام جانوران. اصل این کتاب فارسی است. ================================================= ================================================= (1) حدثني محمد بن سعد قال ، حدثني أبي قال ، حدثني عمي قال ، حدثني أبي ، عن أبيه ، عن ابن عباس ، قوله : " فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خاسئين " ، فجعل الله منهم القردة والخنازير . فزعم أن شباب القوم صاروا قردة ، وأن المشيخة صاروا خنازير . --------------------------------------- (2) در تفسير قمى از پدرش از حسن بن محبوب از ابن ابى عمير از ابى عبيده از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : در كتاب على بن ابيطالب چنين يافتيم كه : قومى از اهل"ايله" از دودمان "ثمود" در روزهاى شنبه ماهىهايى به امر خداى تعالى به سمتشان مى آمدند تا بدين وسيله اطاعتشان آزمايش شود، ماهى ها تا لب آب آمده و بلكه از دريا راه نهر را گرفته و تا درب منزلهاشان نزديك مى شدند، و ايشان با اينكه ممنوع بودند، ماهيان را گرفته و مى خوردند، و علماى ايشان از صيد آنها بازشان نمى داشتند، شيطان هم برايشان كلاه شرعى درست كرد و به عده اى از ايشان الهام كرد كه شما از خوردن آن ممنوع شده ايد نه از صيدش، به همين جهت روز شنبه صيد مى كردند و روزهاى ديگر آن صيد را مى خوردند. طايفه ديگرى از ايشان كه اصحاب يمين بودند به اعتراض برخاسته و گفتند: ما شما را از عقوبت خداوند تحذير مى كنيم، زنهار كه مخالفت امر او مكنيد، طايفه سوم از ايشان كه اصحاب شمال بودند سكوت كرده و از اندرز ايشان لب فرو بستند و تازه طايفه دوم را ملامت كردند كه شما چرا گنهكاران را موعظه مى كنيد، با اينكه مى دانيد ايشان مردمى هستند كه خداوند به عذاب شديدى عذاب و يا هلاكشان خواهد كرد. آن طايفه در جواب گفتند: براى اينكه در نزد پروردگارتان معذور باشيم، و براى اينكه شايد گنهكارى از گناه دست بر دارد، خداى تعالى مى فرمايد: "فلما نسوا ما ذكروا" به يعنى بعد از آنكه آن مواعظ را نديده گرفته و همچنان به گناه خود ادامه دادند طايفه دوم به ايشان گفتند: از اين به بعد با شما زندگى نخواهيم كرد، حتى يك شب هم در شهر نمى مانيم، اين شهرى است كه خدا در آن نافرمانى مى شود، و خوف اين هست كه بلايى بر شما نازل شود و ما را هم بگيرد. على (عليه السلام ) سپس اضافه كردند كه اين طايفه همانطور كه گفته بودند از ترس بلا از شهر بيرون رفته در نزديكى شهر فرود آمدند، و شب را زير آسمان بسر برده صبح رفتند تا سرى به اهل معصيت بزنند، ديدند دروازه شهر بسته شده و هر چه در زدند صداى احدى را نشنيدند، ناگزير نردبانى گذاشته و از ديوار بالا رفتند، و مردى از نفرات خود را به بالاى نقطه اى كه مشرف به اهل شهر بود فرستادند تا خبرى بياورد، آن مرد وقتى نگاه كرد گروهى ميمون دمدار را ديد كه صدا به صداى هم داده بودند، وقتى برگشت و آنچه ديده بود باز گفت همگى دروازه ها را شكسته و وارد شهر شدند، ميمونها همشهريها و بستگان خود را شناختند و ليكن انسانها افراد ميمونها را از يكديگر تشخيص نداده و بستگان خود را نشناختند، وقتى چنين ديدند گفتند: شما را نهى كرديم و از عاقبت شوم گناه زنهار داديم. سپس على (عليه السلام ) اضافه كردند: به آن خدايى كه دانه هاى گياه را در زير خاك مى شكافد و خلايق را مى آفريند من قوم و خويش همان ميمون ها را كه در اين امت اند مى شناسم، مردمى هستند كه از كار زشت نهى ننموده، و در برابر آن اعمال غيرت نمى كنند، بلكه معروفى را هم كه بدان ماءمور شده اند ترك مى كنند، و در نتيجه دچار تفرقه شدند، خداى تعالى هم در حق ايشان فرموده : "فبعدا للقوم الظالمين پس از رحمت خدا دور باشند مردم ستمكار" همچنانكه در حق بنى اسرائيل فرموده : "و انجينا الذين ينهون عن السوء و اخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون". ------------------------------------------------- (3) تفسیر نور نویسنده قرائتی: يكى از احكام تورات، وجوب تعطيل كردن شنبه بود كه حرص و آز، گروهى از بنىاسرائيل را به كار واداشت و با حيلهاى كه بعداً خواهيم گفت، روزهاى شنبه، كار مىكردند. لذا خداوند، افراد حيلهگر را به صورت بوزينه در آورد تا درس عبرتى براى ديگران باشد. اين ماجرا علاوه بر اين آيه در سوره اعراف نيز آمده است. و اصولاً مسخ چهره، يكى از عذابهاى الهى و تحقّق قهر خداوندى است. گروهى از نصارى نيز بعد از نزول مائده آسمانى، كفر ورزيدند كه به شكل بوزينه و خوك در آمدند. «وجعل منهم القردة و الخنازير» كلمهى «سَبت» به معناى قطع و دست كشيدن از كار است. چنانكه در آيهاى ديگر، دربارهى نقش خواب فرموده است: «وجعلنا نومكم سباتاً» و لذا شنبه، روز تعطيلى يهود، «يوم السبّت» ناميده شده است. "خاسئين" از ماده "خسأ" به معنى «طرد نمودن» است. اين واژه ابتدا براى طرد سگ بكار رفته، ولى سپس به طور عام استعمال شده است. در آيه بجاى "قردة خاسئة". "خاسئين" فرموده كه صفت براى جمع مذكّر عاقل است، شايد اين استعمال براى آن است كه جسم آنان تبديل به بوزينه شده، نه روح و عقل انسانى آنان. زيرا در اين صورت، عذابِ بيشترى مىكشند. هر چند كه برخى، همانند مراغى در تفسير خود، مراد از بوزينه شدن را يك تشبيه دانسته و گفتهاند: اين آيه نيز نظير آيهى «كمثل الحمار» و يا «كالاَنعام» است. يعنى مسخ معنوى آنان منظور است، نه مسخ صورى و ظاهرى. ولى در تفسير اطيبالبيان روايتى از پيامبر صلى الله عليه وآله نقل شده است كه فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاريخ به خاطر كفرشان، تغيير چهره داده و به سيزده نوع حيوان، تبديل شدهاند. همانگونه كه در روايات مىخوانيم دامنه مسخ در قيامت با توجّه به خصوصيّات روحى افراد، گستردهتر خواهد بود. در قيامت مردم ده گونه محشور مىشوند: 1- شايعهسازان، به صورت ميمون. 2- حرام خواران، به صورت خوك. 3- رباخواران، واژگونه. 4- قاضى ناحقّ، كور. 5 - خودخواهان مغرور، كر و لال. 6- عالم بىعمل، در حال جويدن زبان خود. 7- همسايه آزار، دست و پا بريده. 8 - خبرچين، آويخته به شاخههاى آتش. 9- عيّاشان، بد بوتر از مردار. 10- مستكبران، در پوششى از آتش. ---------------------------------------------- 5- ظاهرا به معنی رمالی میباشد، ضمنا قلعهای در یمن به همین نام وجود دارد؛ در این قلعه با اسبابی هندسی منجمی میکردند. به معنی ده یک خور هم آمده است. ---------------------------------------------- (4)عکس چلپاسه، مارمولکی که اعراب میخورند و از نظر اسلام حلال است:
0 notes
Text
احکام سکس و جماع در اسلام به نقل از حلیه المتقین علامه مجلسی!
احکام سکس و جماع در اسلام به نقل از حلیه المتقین علامه مجلسی!
حضرت رسول به حضرت امیرالمؤمنین وصیت نمود: یا علی! چون عروسی داخل خانهی تو شود، کفشهایش را بکن تا بنشیند و پاهایش را بشوی و آن آب را از در خانه تا منتهای خانه بپاش، چون چنین کنی الله هفتاد هزار نوع رحمت بر تو بفرستد که بر سر عروس فرود آید، تا انکه آن برکت بهر گوشهی خانه برسد و ایمن گردد عروس از دیوانگی و خوره و پیسی تا در آن خانه باشد و منع کن عروس را تا هفت روز از خوردن شیر و سرکه و گشنیز و سیب…
View On WordPress
0 notes