#تخت خواب
Explore tagged Tumblr posts
moblerahati-blog · 1 year ago
Text
Tumblr media
انواع مبل کم جا . انواع مبل ویلایی . انواع مبل هتل . مبل کافه رستوران و همه مدل های مبل کم جا و مبل مینیمال در گروه تولیدی مبلمان قرن 21
برای مشاهده جدید ترین مدل های مبل مینیمال و مبل کم جا به وب سایت مبلمان قرن 21 مراجعه نمایید :
021-77803347
09128375797
0 notes
narssisfurniture · 1 year ago
Text
آیا به دنبال راهنمای خرید تخت خواب هستید؟ اتاق خواب نقطه کانونی یک خانه و تخت خواب نقطه کانونی اتاق خواب است. فرد بیشتر از 8 ساعت از روز را در رختخواب می گذراند. برخی از ما حتی از روی تخت خود کار می کنیم. پس ناگفته نماند که تخت خواب یکی از مهم ترین خریدهای خانه است و باید عاقلانه سرمایه گذاری کرد چرا که حداقل یک دهه با شما همراه خواهد بود.
0 notes
sayron · 1 month ago
Text
Tumblr media
آزیتا (۱۳) - رزیتا (۵)
من زیر کوهی از عضله که اسم قشنگش رزیتا بود دفن شدم. بدن رزیتا به قدری عضلانی و پهن پیکر بود که منو کاملا در بر گرفت. دستشو برد زیر کمر من و در حالی که کیرم هنوز توی کص کلوچه اش بود و کصش رو به بدن من فشار میداد منو بغل گرفت و به عضلات ورزیده و سفت خودش فشار میداد. من که به سختی نفس میکشیدم فقط می‌تونستم کول های عضلانی رزیتا رو لیس بزنم. بوی عرق سکسی رزیتا توی مشامم می‌پیچید و منو مست تر میکرد. عرقش اصلا تند نبود. به نظر من خوشبو ترین عطر دنیا بود. رزیتا منو توی آغوشش شل کرد و چند دقیقه ای به همون حال توی آغوش رزیتا بودم. کیرم توی کص رزیتا پژمرده شده بود. سرش رو بلند کرد و توی چشمام خیره شد. صورتش توی نور بنفش شب خواب اتاق مثل بلور میدرخشید. من یدفه یادم اومد و گفتم:« رزیتا... راستی آبم... آبمو ریختم توش! 😱»
رزیتا لبخند خوشگلی زد و گفت:« نگران نباش عزیزم... از دیروز PMS بودم و احتمال بارداریم الان صفره 😏...» من که گمونم شکل علامت سوال شده بودم پرسیدم:« PMS یعنی چی��؟؟...» رزیتا خندید و واسم ذوق کرد. منو توی بغلش چلوند و لبمو بوسید و گفت:« جوجه رنگی خوشگل کردنی من!... یه دوره یا نمیدونم همچین چیزیه که قبل از پریودی دخترا دچارش میشن... یه سری علائم داره...» زدم وسط حرفش و گفتم:« چه علائمی...» رزیتا گفت:« علائمش توی همه یکسان نیست مهرداد قشنگم... من یکم بداخلاق میشم و افسرده و سینه هامم سفت میشه و درد دار میشه!... 😏 راستش علت اینکه امشب هم اینطوری ازت استقبال کردم همین بود... ببخشید... خیلی زشت بود حرفا و رفتارم 🫣» من تا اومدم بگم:« نه این چه حرفیه؟!» رزیتا با ذوق گفت:« ولی تو انگار اکسیر بودی جوجه خوشگلم... کلا حالمو عوض کردی با اومدنت... 🥰... و خب این پسر خوب و ناز باید جایزه میگرفت دیگه!...» من همینجور ماتم برده بود. منظور رزیتا از جایزه چی بود؟... سکس عایا؟... که خود رزیتا صورتش رو آورد جلو و بینی قشنگ خوشگلش رو به بینی من مالید و آروم گفت:« جایزه ات همینه که آبتو بریزی تو کصم! 😈🫦»
اینو که گفت یهو کصش خیس شد و کیر منم دوباره شروع به بزرگ شدن کرد و ساقه کیرم خیس شد... رونهای عضلانیش رو به هم نزدیک کرد و پاهای نحیف من بین اون رونهای عضلانی و قطور داشت له میشد. اما چنان در خال لذت بردن بودم که اصلا درد برام معنی نداشت. رزیتا لبشو گذاشت روی لبم و شروع کرد به بوسیدن فرانسوی. عاشق این بوسه هستم. طعم بی نظیر زبون و لبهای رزیتا منو مست کرده بود. بزاقش طعم عسل داشت. کیرم دوباره داشت راست میشد، اما اینبار توی کص گرم و تنگ و خیس رزیتا. وقتی به خودم اومدم که رزیتا داشت دوباره روی کیر من تلمبه میزد. با چنان قدرتی تلمبه میزد که تخت میپربد بالا و پایین و صدای قیژ قیژ تختخواب مثل ریتم زیر صدای ناله و آه رزیتا گوش منو نوازش میکرد. اصلا توی حال خودمون نبودیم. یدفه چشمای رزیتا باز شد و به من خیره شد... زبونش دور لبش می‌چرخید و چشماش خمار شد... انگار بدنش روی جثه نحیف من سنگین تر شد... یدفه از منظره کول و گردن رزیتا چهره ی زیبای یه ملکه عضلانی توی نور بنفش و سکسی اتاق نمایان شد و من شوکه شدم 😱😱😱 آزیتااااااا!!!! 😳😳😳 آزیتا که کاملا روی کمر رزیتا جا خوش کرده بود، در حالی که توی چشمای من زل زده بود، صورتش رو آورد کنار گوش رزی و گفت:« شما دوتا کفتر عاشق... آب منو آوردین سکسیااااا... مگه میزارین آدم بخوابه؟!!!😉🤤🤤🤤» و شروع کرد به خوردن گوش و پشت گوش رزیتا. چشمای رزیتا بسته شد و لبش رو گاز گرفت و گفت:« جوووووووون... مامان کص خوشگلم... زودتر میومدی خب!... » من که پشمام درجا ریخت. انگار آزیتا داشت کصش رو میمالید به کون رزیتا و کیر منم توی کص رزیتا به حد انفجار رسیده بود. آزیتا روی کون دخترش تلمبه میزد و رزیتا روی کیر من!... صدای ناله و آه این مادر و دختر منو داشت دیوونه میکرد. چون یه بار ارضا شده بودم ارضا دوم مدت بیشتری زمان میبرد. صحنه واسه من، سکسی تر از اینم شد. وقتی که رزیتا گردنش رو به طرف راست چرخوند و این دو تا ماده شیر عضلانی شروع کردن به لب گرفتن فرانسوی از هم 😱😱😱 پشماااااااااااااااامممم!
یجوری لبهای همدیگه رو میخوردن که حتی قابل وصف هم نیست. یدفه رزیتا که معلوم بود خیلی خیلی حشری و برانگیخته شده لب مامانش رو ول کرد و شروع کرد به خوردن گردن من از اون طرف آزیتا هم افتاد روی صورت منو شروع کرد ازم لب بگیره. دیگه میتونم بگم من انگار توی دنیای دیگه ای بودم. نمیدونم چند دقیقه طول کشید چون من داشتم از ثانیه ثانیه اش لذت میبردم. یادمه که یدفه مادر و دختر با هم اورگاسم شدن... اونم چه اورگاسمی... برای ۳۰ ثانیه بدن های عضلانی و ورزیده شون میلرزید و من زیر اون توده ی عضله له شدم. اما این پایان ماجرا نبود... من ارضا نشده بودم و کیرم هنوز بزرگ بود.
آزیتا در حالی که کمر و کول های رزیتا رو میلیسید گفت:« اووووووم... باز میخوام... بازم میخواااااام... من کیر میخوام...» یدفه رزیتا از روی کیر من بلند شد... کیرم که در حال انفجار بود مثل انگشتی که از توی دهن با فشار به داخل لپ میاد بیرون « لاپی» کرد و در اومد. من یه لحظه بدن این دو تا مادر و دختر رو دیدم و ماتم برد!... اووووو مااااااای گاااااااااد 😱🤯 مگه میشه اینقدر عضله روی بدن یه زن و دختر!!!! آزیتا که کصش مثل همیشه باد کرده بود سریع نشست روی کیر من و کیرم یه باره تا اعماق کصش رو در نوردید... یه جوری آزیتا گفت:« آآآاااااخخخخششش» که کمرم لرزید. رزیتا برگشت و با کص مبارک خودش که بوی بهشت میداد یدفه نشست روی صورت من... من که نمیدیدم اونا با هم چیکار میکردم ولی صدای بوسه های فرانسوی و آه و ناله همزمان شون بلند شد. و من خوردنی ترین خوردنی دنیا توی دهنم بود. به کص کلوچه ای ۱۸ ساله که مزه ی عسل میداد... 😋😋😋 فقط یکم مشکل تنفس داشتم که اونم رزیتا با کمی تکون خوردن روی صورت من حلش کرد.
شاید باورش براتون سخت باشه ولی ارضا شدن من نیم ساعت طول کشید... واسه خودمم باور کردنی نبود!... توی این مدت آزیتا و رزیتا هر دو اورگاسم شدم و سر انجام هم آب من این بار توی کص تپل آزیتا پمپ شد.
20 notes · View notes
ayabekharam · 2 months ago
Text
قیمت بهترین تشک طبی برای دیسک کمر
Tumblr media
بررسی قیمت بهترین تشک طبی دیجی کالا برای دیسک کمر
برندهای معتبر ایرانی تشک‌های طبی مناسب برای دیسک کمر
تشک رویا
Tumblr media
تشک رویـا؛ اولین تولید کننده پاکت اسپرینگ، سل پاکت، اسفنج و مموری فوم در ایران.
تشک رویـا با بیش از ۴۰ سال تجربه، بزرگترین تولید کننده تشک‌های مدیکال، اولترا، بونل، تشک‌های اسفنجی، طبی، کودک و نوجوان، تخت و بالش در کشور می باشد.
…لینک محصولات تشک رویال
تشک خوشخواب
Tumblr media
تشک اِم بی اِم پلاس کولر با فن آوری بایوریتمیک خوشخواب. خواص درمانی تشك مربوط به انرژی حاصل از ویژگی سنگ هاي معدني خاصي از طبيعت می باشد كه بخاطر دارا
…لینک محصولات تشک خوشخواب
تشک داتیس
Tumblr media
کالای خواب داتیس پیشرو در تولید و عرضه کالاهای خواب ایرانی با کیفیت با ۵۰ نمایندگی سراسر ایران خرید اینترنتی تشک، روتختی، تخت، بالش
…لینک محصولات تشک داتیس
2 notes · View notes
hanie1388 · 1 year ago
Text
اولین لز من
سلام من هانیه ام و ۱۴ سالمه و این خاطره اولین لزم با دوستم هست ماجرا برمیگرده به ۴ ماه پیش من و دوستم نرگس. منو اون ۶ ساله دوستیم و خیلی صمیمی هستیم اون جای خواهرم رو برام داره خلاصه ک من یک روز رفتم خونشون ک باهم بازی کنیم و فیلم ببنیم مامانش و داداشش سرکار میرفتن و ساعت ۸ برمی‌گشتند ولی تازه ساعت ۲ بود ی ذره کتاب خوندیم و چیپس خوردیم بعد نشستیم ب حرف زدن. حرف یهو کشیده شد ب سمت سکس و اینا یهو گفت تو باشگاه بچه ها زیاد درباره سکس و رابطه جنسی حرف میزنن منم گفتم عادیه بچه ها تو این سن کنجکاون درباره این چیزا اونم سر تکون داد و گفت میخوای....حرفشو خورد گفتم چیه؟ گفت هیچی ولش کن گفتم بگو دیگه گفت نه مهم نیست گفتم ترو جون من بگو دیگه گفت ��یخوای ی امتحانی بکنیم؟ من زبونم بند اومد... نمیدونستم چی بگم خودش فهمید و گفت گفتم ولش کن که منم سریع گفتم باشه ولی اول فیلم بزار ببینیم بعد اونم گفت باشه و فیلمو گذاشت اوایل فیلمه زنه از خواب پا میشد و به دوست پسرش پیام میداد و اینا بعد قرار گذاشتن برن خونه پسره. بعد ک گذشت دیدم دختره ک از در اومد تو پسر سلام کرد و یهو شرو کردن لب گرفتن...و اونجا بود ک فهمیدیم بعلهههه این فیلم سینمایی نیست فیلم سوپره نرگس توی اون لحظه نگام کرد و نیش خند زد و دوباره برگشت به نگا کردن بعد پسره دخترو میبره توی اتاق و میخوابن رو تخت و لب میگیرن بعد این وسط پسره دامن دخترو میده بالا و دستشو میزاره رو کون دختره و شرو میکنه مالیدن دختره هم کیر پسرو از رو لباس میگیره بعد یهو نرگس از پایین مبل پا میشه میاد میشینه کنار من . دیگ بقیه فیلم پسره دختره لخت میشن و... دیگ خودتون حفظید دیگه😅😂 توی اون لحظه ای ک پسره کیرشو میندازه بیرون نرگس دستشو میزاره رو کص من نگاش میکنم و منم ک حسابی حشری شدم دستمو میزارم رو سینش حسابی نرم و گندس کنترل برمیدارم و تلویزیون رو خاموش میکنم . لبمو میزارم روی لب نرگس و درحال کیس گرفتن میریم توی اتاقش وسط اتاق وایمیستیم و لب همو میخوریم نرگس دستشو برمی‌داره و میکنه تو شلوارم و انگشت فاکشو میکنه تو کصم من لبمو برمیدارم و مظلومانه نگاش میکنم و ی آههه بلند میگم و چنگش میزنم منو میندازه رو تختش و از روی شلوار برام می‌ماله من فقط آه و اوه میکنم بعد شلوارمو درمیاره و بعد شرتمو و من اونجا کلییی خجالت میکشم ولی نرگس میگه شیو نمیکنی؟! گفتم چرا ولی نه هر روز گفت وایسا الان میام رفت توی آشپز خونه و ی ژیلت آورد من خودمو کشیدم عقب گفت جدیده مال کسی نیست بعد یکم کرم زد و شرو کرد شیو کردنم من داشتم آب میشدم از خجالت (چن اون جای خواهرم رو برام داره و خیلی بده ک بعد این همه صمیمت و دوستی اینکارو کنه)بعد ک کارش تموم میشه ژیلت رو میزاره رو میز و کصمو باز میکنه و میبینه ک بعله...بنده کثیفم اینجوری 😕 نگام میکنه من خجالت میکشم پا میشه از روی میزش الکل و دستمال میاره منم سریع میگم میسوزونه میگه ولی خیلی کیف می‌ده و هی از اون اسرار و از من انکار بالاخره منو خرم میکنه و به دستمال ۲ تا پیس الکل میزنه و میزاره تو کصم و شرو میکنه تمیز کردن ی سوزش خیلیییی شدیدی شرو میشه منم میگم ایییی اونم سریع تمومش میکنه بعد با آب پاش ی ذره میشوره لباس و سوتینم رو درمیاره حسابییی حشری شده و میگ تو هم مال منو درآر درمیارم و شرو میکنم کصشو خوردن بوسه میزنم گاز میگرم و لیس میزنم زبونمو میکنم داخل کصش شرو میکنه ب آه آه. کردن و من حسابی حشری میشم بعد سینه هاشو میخورم و اونم همین کارو واسه من میکنه در آخر هم باهم میریم حموم و لباس میپوشیم و بعد من بعد دو ساعت میرم خونمون شبش همون فیلم سوپری ک نصفه دیدیدم رو برام واتساپ میکنه این خاطره من بود و حتی یک کلمش هم دروغ نبود ببخشید اگر کوتاه بود سعی کردم خلاصه بنویسم❤️
16 notes · View notes
bellyachhe · 10 months ago
Text
امروز هم 4 نفر زندانی کورد رو اعدام کردن. دستمون میرسه به خرخره اتون بالاخره.
دیگه هرچی از ناامیدی و بدبختی بگم حس میکنم کلیشه ای شده و معنی خودشو ازدست داده، منتظر چی ایم؟
--
درحالت ناامیدی و سرخم همه کارارو انجام میدم، شاید بخوای بدونی تعریفم از همه کارا چیه. مثلا از رووی تخت پامیشم میرم رو صندلی، بعدش رو زمین و بعد رو مبل. این چرخه تا زمانی ادامه داره که باز بخوابم و به زور بخوام همه اتفاقات و اخبار روز رو فراموش کنم با خوابم ببره. بعد از چندساعت غلت خوردن که خوابم برد با استرس چندبار از خواب بپرسم و خواب های آشفته ببنیم. بیدار که میشم اولین چیزی که به ذهنم میرسه اخباره. با بدبختی وی پی انو روشن میکنم و پیج اخبارو باز میکنم و یه سیلی میخوره تو صورتم.
--
همه اینها + بی پولی واقعا زندگی نمیذاره واسه آدم. از در خونه بخوای پاتو بذاری بیرون باید همه اش دستت توی جیبت باشه پول واسه کیرخر و کسشر بدی. چیزی هم بگیری انقدر گرونه که تهش رضایتی نداری ازش. چون همون یه چیز کوچولو جیبتو خالی کرده.
کس پدرت آ.خو.ند که زندگیمون رو سیاه کردی. تازه ماها جزو دسته ای قرار میگیریم که مستقیم توشون کسیو به قتل نرسوندی میتونم بگم خوش شانسیم. ای بر پدرت و وجودت لعنت که مارو به این نقطه رسوندی.
--
مستند خبرنگار وایس رو دیدم و مو به تنم سیخ شد. همه اتفاقات پارسال واسم زنده شد. زمانی که آخو.ند از ترس دنبال سوراخ موش بود و از مردم انتقام میگرفت. میرسه روزی که زنده اتون نمیذاریم که حتی به دادگاه برسید.
3 notes · View notes
shirinitaa · 1 year ago
Text
پنکیک؛ همه چیز درباره این صبحانه خوشمزه
Tumblr media
پنکیک چیست؟ اگر عاشق شیرینی‌جات هستید و هرروز بوی مطبوع دونات داغ سر کوچه مدهوشتان می‌کند، اگر دلواپس کالری بالای انواع کیک و دسر هستید و اگر وقتی از خواب بیدار می‌شوید هیچ چیز جز یک شیرینی داغ سر میز صبحانه حالتان را خوب نمی‌کند، پنکیک بهترین انتخابی است که روزتان را می‌سازد. سریع، راحت و تازه، دیگر چه می‌خواهید؟ پنکیک‌ها در همان نگاه اول با آن ظاهر بالشتی خود احساس خوبی را که از دیدن بالشت نرم و راحت خود داریم به ما القا می‌کنند. کافی است غلتیدن عسل روی لایه‌های پنکیک را هم ببینیم یا جنگ شکلات، خامه و توت‌فرنگی تیرخلاص را بزند. هیچ جای تردیدی نیست که این بهترین چیزی است که هر صبح می‌تواند به جبران تلخی جداشدن از رختخواب گرم و نرمتان، دنیا را شیرین کند.  قطعا برای شما هم اتفاق افتاده است که چیزی دلپذیرتر از پنکیک‌های تازه و داغ سرحالتان نمی‌آورد یا تمام فکر و ذهنتان درگیر مزه‌کردن رویه تردی است که با بوی کره و عطر وانیل در هم می‌پیچد. با این تفاسیر پیشنهاد می‌کنیم که این مقاله را از دست ندهید. ما قصد داریم در این مقاله واقعیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و اسرار مختلفی که از این خوشمزه‌ها نمی‌دانید را با شما به اشتراک بگذاریم. 
پنکیک چیست؟
پنکیک با نام لاتین pancake در واقع نوعی کیک تخت و نازک است که بدون دردسر گذاشتن در فر و خیلی سریع آماده می‌شود. البته نام‌های دیگری مانندhotcake  و griddlecake نیز دارد. معمولا مایه خمیری آن درون تابه و با توجه به ذائقه هر منطقه‌ای در انواع مختلف طبخ می‌شود.  اگرچه مواد اولیه این خوشمزه در روش‌های مختلف تهیه فرق می‌کند؛ اما شیر، تخم‌مرغ و کره از مواد اصلی آن هستند و پس از پخت در تابه آغشته به کره یا روغن بسیار کم تهیه می‌شود. برای پخت این کیک‌های تابه‌ای فقط کافی است که آن‌ها را در ماهی‌تابه پشت‌ورو کنید تا در عرض چند دقیقه پخته شوند.  این خوشمزه‌ها با قرارگرفتن چند لایه روی هم، آن هم در کنار شکلات، مارمالاد، خامه زده‌شده یا انواع دیگر کرم‌ها سرو می‌شوند. در هر مرحله، طعم آن بر اساس ذائقه افراد و دستور پخت تعیین می‌شود و دستتان برای تغییر و انتخاب باز است.  این خوراکی در حدی محبوب است که در برخی کشورها روزی را با نام آن جشن می‌گیرند. این روز که حدودا ۴۰روز قبل از عید پاک است، به «سه‌شنبه فَربه» نیز شهرت دارد و مردم با میل‌کردن آن در یکی از وعده‌ها لذت می‌برند. البته اگر از دوستداران این خوراکی بپرسید به شما خواهند گفت که بهتر است هر روز را به این عنوان نامگذاری کنیم.
3 notes · View notes
the-royal-inkpot · 2 days ago
Text
نیند میں تھے تم ملے،کیا حسین خواب تھا
چاند تھا،عکس تھا،رات تھی آب تھا
یوں شمار ہو گئے زائچے خیال کے
اس کے اعداد تھے میرا کچھ حساب تھا
تو نا ملا تو دیر تک حالتیں عجیب تھیں
میں نے پھر سمجھ لیا وقت ہی خراب تھا
ہم بھی ایک تخت پر کب سے براجمان تھے
لیکن اس کی سلطنت میں ایک ہی نواب تھا
اک صنم تھا،بت کدہ تھا ساتھ تھا اک مے کدہ
اور اس کو پوجنا اک بڑا ثواب تھا
یوسفانہ ذات پہ پابندیاں تھیں عارضی
میں بھی خوبرو تھا تیرا حسن لاجواب تھا
0 notes
gaminosite · 12 days ago
Text
دکوراسیون با آینه دراور: ایجاد فضایی شیک و منحصر به فرد
آینه و دراورها از عناصر مهم در دکوراسیون داخلی هستند که می‌توانند فضایی ساده را به محیطی شیک و گرم تبدیل کنند. ترکیب این دو عنصر در طراحی داخلی، هم زیبایی بصری ایجاد می‌کند و هم کارایی فضا را افزایش می‌دهد. در این مقاله، نکاتی برای دکوراسیون با آینه دراور ارائه شده که به شما کمک می‌کند فضای منزلتان را با استفاده از یک آینه دراور شیک و زیبا ��ذاب‌تر کنید.
۱. آینه‌ها برای ایجاد عمق و روشنایی بیشتر
یکی از ویژگی‌های اصلی آینه‌ها، انعکاس نور و ایجاد احساس عمق در فضاست. اگر اتاق خواب یا فضای کوچکی دارید، نصب آینه بالای دراور می‌تواند این فضا را بزرگ‌تر و روشن‌تر نشان دهد. آینه‌ها با انعکاس نور طبیعی یا مصنوعی باعث می‌شوند که فضاهای کوچک، دلبازتر به نظر برسند.
توصیه: آینه‌های بزرگ و قدی که روی دراور نصب می‌شوند برای ایجاد جلوه‌ای خاص و افزایش روشنایی مناسب‌اند، به خصوص اگر دراور در نزدیکی پنجره باشد.
۲. انتخاب دراور شیک و کاربردی
دراورهایی که به خوبی طراحی شده‌اند، نه تنها برای نگهداری وسایل به کار می‌روند بلکه به دکوراسیون نیز جلوه‌ای شیک می‌بخشند. انتخاب یک آینه دراور شیک می‌تواند نقش مهمی در افزایش زیبایی و کارایی فضا داشته باشد. برای مثال، دراورهایی با کشوهای جادار به شما کمک می‌کنند تا وسایل خود را منظم و سازماندهی شده نگه دارید.
توصیه: در انتخاب دراور، به طرح و رنگ آن دقت کنید. اگر دکوراسیون اتاق شما مدرن است، دراورهای ساده و مینیمال با رنگ‌های خنثی (سفید، طوسی یا مشکی) گزینه‌های خوبی هستند. در مقابل، اگر دکوراسیون شما کلاسیک یا روستیک است، دراورهای چوبی با جزئیات بیشتر مناسب‌ترند.
۳. ست کردن آینه و دراور با دکوراسیون
یکی از نکات مهم در دکوراسیون با آینه دراور این است که این دو عنصر با سایر وسایل خانه هماهنگ باشند. آینه و دراور نباید در فضا به چشم تنها عنصر تزئینی بیایند، بلکه باید به عنوان بخشی از کلیت دکوراسیون خانه دیده شوند.
توصیه: در اتاق‌های مدرن، از آینه‌هایی با فریم‌های ساده و مینیمال استفاده کنید. اگر به سبک‌های کلاسیک یا بوهمی علاقه دارید، آینه‌های با قاب چوبی یا تزئینات خاص انتخاب‌های خوبی هستند. دراور نیز باید از نظر رنگ و جنس با تخت و کمدها هماهنگ باشد.
۴. استفاده از آینه به عنوان نقطه کانونی در فضا
یکی از بهترین راه‌ها برای استفاده از آینه، قرار دادن آن در مکانی است که توجه افراد را به خود جلب کند. با نصب آینه بالای دراور در فضایی مانند ورودی یا اتاق خواب، می‌توانید به آینه نقش یک نقطه کانونی را بدهید. این کار باعث می‌شود که توجه بیشتری به دراور و زیبایی آن جلب شود.
توصیه: اگر آینه را در ورودی خانه قرار می‌دهید، سعی کنید نور کافی در این بخش از فضا فراهم باشد. این کار هم نور را افزایش می‌دهد و هم تاثیر زیبایی آینه و دراور را چند برابر می‌کند.
۵. آینه و دراور چندکاره برای فضاهای کوچک
اگر فضای شما محدود است، به دنبال آینه و دراور چندکاره باشید. این نوع آینه‌ها که فضای ذخیره‌سازی اضافی دارند، برای آپارتمان‌ها و اتاق‌های کوچک بسیار مناسب‌اند.
توصیه: از آینه‌های قدی که فضای پشتی آنها به عنوان کمد یا جا‌لباسی طراحی شده است استفاده کنید. این آینه‌ها نه تنها جلوه زیبایی دارند، بلکه با کمک آنها می‌توانید فضای زیادی را برای نگهداری لباس‌ها و وسایل جانبی صرفه‌جویی کنید.
۶. رنگ‌ها و بافت‌ها در دکوراسیون با آینه دراور
رنگ و بافت آینه و دراور نقش مهمی در ایجاد حس هماهنگی و یکپارچگی در فضا دارد. برای مثال، در فضاهای روشن و خنثی، انتخاب آینه با قاب چوبی یا فلزی می‌تواند حس طبیعی‌تری به فضا بدهد.
توصیه: اگر به دکوراسیون مدرن علاقه‌مندید، آینه‌های بدون قاب یا قاب‌های مشکی و طوسی انتخاب مناسبی هستند. اما در فضاهای کلاسیک و لوکس، آینه‌هایی با قاب طلایی یا نقره‌ای با دراورهای چوبی زیبا جلوه خاصی ایجاد می‌کنند.
جمع‌بندی
دکوراسیون با آینه دراور به شما امکان می‌دهد با کمترین تغییر، بیشترین تاثیر را در فضای منزل خود ایجاد کنید. انتخاب یک آینه دراور شیک و هماهنگ با سایر اجزای دکوراسیون، نه تنها به زیبایی فضا کمک می‌کند بلکه به کارایی آن نیز می‌افزاید. بنابراین، هنگام انتخاب آینه و دراور، به جزئیات طراحی و نیازهای فضایی خود دقت کنید تا خانه‌ای شیک و جذاب داشته باشید.
0 notes
moblerahati-blog · 1 year ago
Text
Tumblr media
جدید ترین مدل های مبل تخت خواب شو فلزی .
دارای کلاف های فلزی مقاوم .
همه تولیدات مبلمان قرن 21 سال هاست که با ضمانت کیفیت به فروش می روید .
برای مشاهده مدل های مبل تختخوابشو به لینک وب سایت وارد شوید .
09128375797
021-77803347
0 notes
lokatisdesign · 18 days ago
Text
دکوراسیون اتاق خواب با مشارکت شرکت لوکاتیس
دکوراسیون اتاق خواب با مشارکت شرکت لوکاتیس
اتاق خواب، یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر خانه است که باید به گونه‌ای طراحی شود که آرامش و راحتی را برای ساکنان فراهم کند. دکوراسیون اتاق خواب با انتخاب مناسب رنگ‌ها، مبلمان و جزئیات تزیینی، می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر کیفیت خواب و روحیه فرد داشته باشد. در ادامه، با مشارکت شرکت لوکاتیس، نکاتی کاربردی برای طراحی یک اتاق خواب ایده‌آل بررسی خواهیم کرد.
انتخاب رنگ‌ها
رنگ‌ها نقش مهمی در ایجاد حس و حال در اتاق خواب دارند. برای ایجاد فضایی آرام و دلنشین، استفاده از رنگ‌های ملایم مانند آبی، سبز روشن یا بژ توصیه می‌شود. شرکت لوکاتیس با توجه به روانشناسی رنگ‌ها و نیازهای مشتریان، بهترین ترکیب رنگی را پیشنهاد می‌دهد تا اتاقی آرام و هماهنگ ایجاد شود.
نورپردازی مناسب
نورپردازی در دکوراسیون اتاق خواب باید به گونه‌ای باشد که نور طبیعی روز و نور مصنوعی شب را متعادل کند. استفاده از نورهای قابل تنظیم و چراغ‌های دیواری یا رومیزی با نور گرم می‌تواند فضایی دلپذیر ایجاد کند. تیم متخصص لوکاتیس با طراحی نورپردازی هوشمندانه، امکان تنظیم فضای اتاق را بر اساس نیازهای کاربر فراهم می‌کند.
انتخاب مبلمان
مبلمان اتاق خواب باید علاوه بر زیبایی، کاربردی و راحت باشد. از جمله موارد مهم در انتخاب مبلمان می‌توان به تخت خواب راحت، میز کنار تخت، کمدهای جادار و صندلی‌های تزیینی اش��ره کرد. لوکاتیس با توجه به سلیقه و فضای موجود، بهترین مبلمان متناسب با اتاق خواب شما را طراحی و پیشنهاد می‌دهد.
جزئیات تزیینی و دکوراتیو
استفاده از جزئیات مانند پرده‌ها، تابلوهای دیواری و فرش‌ها می‌تواند به اتاق خواب شما شخصیت و هویت بیشتری ببخشد. این عناصر باید به گونه‌ای انتخاب شوند که با سایر اجزای دکوراسیون هماهنگ باشند. شرکت لوکاتیس با ارائه پیشنهادات خلاقانه و منحصربه‌فرد، جزئیات دکوراتیوی مناسب برای اتاق خواب شما را فراهم می‌کند.
چرا شرکت لوکاتیس؟
شرکت لوکاتیس با تجربه و تخصص در طراحی و اجرای دکوراسیون داخلی، تضمین می‌کند که اتاق خواب شما با بهره‌گیری از بهترین متریال‌ها و طراحی به‌روز، فضایی دلنشین و راحت خواهد بود. این شرکت با ارائه مشاوره‌های تخصصی و اجرای پروژه‌های بی‌نقص، انتخابی ایده‌آل برای کسانی است که به دنبال دکوراسیون منحصربه‌فرد و با کیفیت هستند.
برای مشاوره و اطلاعات بیشتر با شرکت لوکاتیس تماس بگیرید:
📞 شماره تماس: 09120965523 🌐 وبسایت: lokatisdesign.com
0 notes
sayron · 1 year ago
Text
محصل عضلانی (۲)
نگار در حالی که با چشمای خوشگلش جوری نگاهم میکرد که مشخص بود امشب منو مورد تجاوز کامل قرار میده و لباشم میلیسید و گاز میگرفت فقط چیز بهم گفت که پشمام همه ریخت. اون گفت: میدونی چند ساله بدنسازی میکنم مموشی؟ من با حرکت سر گفتم نه و اون ادامه داد: از ۶ س��لگی گوگولی کوچولوی من! نوک سفت سینه هاش از شدت حشرش از زیر سوتین نخی قابل رویت بود و چوچولش که باد کرده بود هم از زیر شورت اسپورت چنان برجسته بود که کیرمو بلند کرد. هنوز از قدرت نگار در حیرتم که چطوری لباسهای منو پاره کرد؟ حالا تی شرتم هیچی، چطور شلوار جینم رو مثل دستمال کلینکس جر داد و منو لخت کرد. در چند ثانیه بدنم رو لخت کرد. دست راستش رو زد زیر تخمام و منو با یه دست از زمبن بلند کرد و پرتم کرد روی تخت و پرید روم و من اولین معاشقه واقعی زندگیم رو تجربه کردم. اونم در حالی که در اختیار نگار بودم. نگار پرده نداشت و منو چند بار از کصش گایید. تا صبح بارها آبم اومد و نگار یا ابمو میخورد یا می‌ریخت روی تنش. من حسابی داشتم توی مشت نگار کیف میکردم اما حوالی ساعت ۴ صبح اون از کشوی پاتختی چیزی در اورد که من با دیدنش فقط التماس میکردم و خواستم فرار کنم از دستش. یه دیلدوی کلفت ۲۰ سانتی با کمربند!!!! با اون بدن لخت سریع فرار کردم از اتاق و رفتم سمت در ورودی. این فرار کاملا بی اختیار بود چون فهمیده بودم نگار چقدر قدرتمنده و خر زوره و قطعا به راحتی منو با دیلدو جر میده، بدون اینکه بتونم مقاومتی بکنم. اما به در بسته خوردم. در خونه قفل بود و من وحشت کردم. وحشتم وقتی چند برابر شد که صدای خنده های مستانه ی نگار با صدای تق تق کفش پاشنه بلندش به گوشم رسید. با وحشت چسبیده بودم به در و التماس میکردم. عرق سرد به بدنم نشسته بود. نگار در حالی که موهای فر طلاییش رو افشون کرده بود و یه طرف سرش ریخته بود و لخت لخت فقط دیلدو سیاهش رو به کمر بسته بود با کفش پاشنه بلندش بهم نزدیک میشد. سینه هاش که سیخ و برافراشته بود نوک تیز و در حال انفجار با هر قدم میلرزیدن. سیکس پک محکم و تفکیک شده اش از دیشب منقبض تر بود و خیس عرق بود. لای کتاش باز باز بود و رگهای روی دستاش خودنمایی میکرد. نگار با قدمهای اروم و کوتاه و قدم زدن تام کت بهم نزدبک میشد. من فقط التماس میکردم و اون فقط میخندید. نزدیکم که شد در حالی که سایه ی هیبت عضلانیش روی من افتاده بود و من از ترس خزیده بودم به کنج دیوار، لبش رو گاز گرفت و گفت: کجا میخوااای فرار کنی... تازه اولشه نفله... حالا حالا ها باهات کار دارم سوراااااااخ من! اینو گفت و گردنمو گرفت و از زمین بلندم کرد. صورتم برد نزدیک صورت خودش و یه لب پر تف ازم گرفت و در حالی که قدم برمیداشت به سمت اتاق منو مثل یه بزغاله از گردن گرفت و بین زمین و اسمون با خودش برد. جوری کونمو جر داد نگار، که از شدت درد دو بار بیهوش شدم و اون با چک و کتک بیدارم میکرد. کونمو حس نمیکردم. خون ازم جاری شد چون نگار رحمی بهم نکرد و یهو کل دیلدو رو توی کونم جا داد. بعد از اینکه تو کونم ارضا شد منو تو آغوشش گرفت و خوابید و من تا مدتها از زور درد و اشک خوابم نبرد ولی نمیتونستم از بغل عضلانی نگار خارج بشم. هوا روشن شده بود که خوابم برد. حوالی ظهر بود که دوباره با سوزش کونم از خواب بیدار شدم و نگار یه بار دیگه منو کرد. بعدش کلی ازم دلجویی کرد و یه ناهار توپ خوردیم با هم. تا شب نگار منو یه بار دیگه از کون و چندبارم از کص گایید. من فهمیدم که اون وقتی حشری میشه حالیش نیست چیکار می‌کنه و وقتی که ارضا میشه تازه عذاب وجدان میگیره و با بوس و بغل سعی میکنه از دلم در بیاره. به هر حال من تایک هفته به سختی راه میرفتم و مبنشستم ولی دیگه تبدیل شده بودم به یه کونی. کونیِ نگار عضلانی. الان که اینا رو براتون تعریف کردم دوساله که با نگارم. ما ماهی دو تا سه بار شبها با هم هستیم و کون دادنم به نگار برام کاملا عادی شده. اون امسال کنکور داد و من پارسال کنکور دادم. من مهندسی صنایع همین تهران قبول شدم و نگارم میخواد پزشکی ورزشی یا تربیت بدنی بخونه. من با وجودی که توسط نگار کونی شدم از دوستی باهاش خیلی راضی ام. اون یه دختر با احساس، منطقی و پر شر و شور و حرارت شده و خیلی باهام مهربونه و من دیوانه وار عاشقشم. منتها خب هر کسی توی رابطه جنسی یه ��انتزی هایی داره و نکته جالبش اینه که من فهمیدم که چقدر از اینجور رابطه با دختری که الان عضلانی تر از روز اوله لذت میبرم و حتی حین کون دادن به نگار ارضا میشم!
12 notes · View notes
anitexyazd · 24 days ago
Text
تشک ضدرفلاکس چیست؟
رفلاکس معده به مری یا بیماری GERD یکی از مشکلات شایع گوارشی است که در آن اسید معده به سمت مری برمی‌گردد و باعث سوزش سر دل و سایر علائم ناراحت‌کننده می‌شود. این بیماری به ویژه هنگام خواب می‌تواند شدت پیدا کند، چرا که حالت افقی بدن موجب تسهیل برگشت اسید معده به سمت مری می‌شود. یکی از راهکارهای جدید و مؤثر برای کاهش علائم رفلاکس در هنگام خواب، استفاده از تشک ضدرفلاکس است. در این مقاله به تعریف تشک ضدرفلاکس، نحوه عملکرد آن و مزایای استفاده از آن برای افراد مبتلا به رفلاکس معده می‌پردازیم.
1. تعریف تشک ضدرفلاکس
تشک ضدرفلاکس نوعی از تشک است که طراحی آن به گونه‌ای است که قسمت بالای بدن فرد را در وضعیت شیب‌داری قرار می‌دهد. این تشک‌ها معمولاً از مواد نرم و مقاوم ساخته می‌شوند و به گونه‌ای طراحی شده‌اند که بدن را در وضعیت مناسب و راحت نگه دارند تا از برگشت اسید معده به مری جلوگیری شود. برخلاف تشک‌های معمولی که به صورت کاملاً صاف طراحی شده‌اند، تشک ضدرفلاکس دارای شیب ملایمی است که سر، گردن، و بخش بالای بدن را کمی بالاتر از سطح بقیه بدن قرار می‌دهد.
2. نحوه عملکرد تشک ضدرفلاکس
هدف اصلی تشک ضدرفلاکس، جلوگیری از برگشت اسید معده به مری در هنگام خواب است. وقتی فرد در وضعیت خوابیده به پشت یا پهلو قرار می‌گیرد، اسید معده ممکن است به راحتی به سمت مری حرکت کند. با استفاده از تشک ضدرفلاکس که بخش بالایی بدن را بالا می‌آورد، زاویه‌ای ایجاد می‌شود که جاذبه به برگشت اسید معده به سمت مری مقابله کند. این زاویه معمولاً بین 15 تا 30 درجه است که به کاهش علائم رفلاکس و ایجاد شرایط بهتر برای خواب راحت کمک می‌کند.
3. مزایای استفاده از تشک ضدرفلاکس
3.1. کاهش علائم رفلاکس معده
بزرگ‌ترین مزیت تشک ضدرفلاکس، کاهش علائم رفلاکس معده به مری در هنگام خواب است. بسیاری از افراد مبتلا به رفلاکس معده، به ویژه در شب‌ها با مشکلاتی مانند سوزش سر دل و سرفه‌های خشک مواجه می‌شوند که به طور مستقیم بر کیفیت خواب تأثیر می‌گذارد. با استفاده از تشک ضدرفلاکس، این علائم به طور چشمگیری کاهش می‌یابد و فرد می‌تواند خواب راحت‌تری را تجربه کند.
3.2. بهبود کیفیت خواب
استفاده از تشک ضدرفلاکس نه تنها به کاهش رفلاکس کمک می‌کند، بلکه بهبود کیفیت خواب را نیز به همراه دارد. افرادی که به طور مداوم از رفلاکس معده رنج می‌برند، ممکن است دچار اختلالات خواب شوند. تشک ضدرفلاکس با تنظیم وضعیت بدن و کاهش علائم رفلاکس، کمک می‌کند تا افراد سریع‌تر به خواب بروند و خواب عمیق‌تر و مداومتری را تجربه کنند.
3.3. حمایت از سلامت گردن و کمر
بعضی از تشک‌های ضدرفلاکس علاوه بر شیب مناسب برای کاهش رفلاکس، به گونه‌ای طراحی شده‌اند که از ناحیه گردن و کمر نیز حمایت کنند. این طراحی باعث می‌شود تا فشار کمتری بر روی این نواحی از بدن وارد شود و دردهای گردن و کمر کاهش یابد. استفاده از تشک‌هایی با پشتیبانی کامل از بدن، می‌تواند به افرادی که علاوه بر رفلاکس معده به دردهای عضلانی و اسکلتی نیز مبتلا هستند کمک کند.
3.4. کاهش نیاز به دارو
بسیاری از افراد مبتلا به رفلاکس معده برای کاهش علائم خود به داروهای آنتی‌اسید یا مهارکننده‌های پمپ پروتون متکی هستند. استفاده از تشک ضدرفلاکس به عنوان یک روش طبیعی و غیرتهاجمی، می‌تواند به کاهش نیاز به مصرف مداوم این داروها کمک کند. هرچند که تشک ضدرفلاکس نمی‌تواند جایگزین درمان‌های دارویی باشد، اما به عنوان یک مکمل مؤثر در کنار آن‌ها عمل می‌کند.
4. نکات مهم در انتخاب و استفاده از تشک ضدرفلاکس
انتخاب یک تشک ضدرفلاکس مناسب نیازمند توجه به چند نکته کلیدی است:
4.1. زاویه شیب
زاویه شیب تشک ضدرفلاکس یکی از عوامل مهم در کارایی آن است. زاویه مناسب بین 15 تا 30 درجه به عنوان بهترین حالت برای جلوگیری از برگشت اسید معده توصیه می‌شود. اگر زاویه شیب خیلی زیاد باشد، ممکن است بدن در وضعیت ناپایدار قرار بگیرد و به جای راحتی، باعث ناراحتی شود.
4.2. اندازه و جنس تشک
انتخاب تشکی که اندازه مناسب با تخت و بدن شما داشته باشد، بسیار م��م است. همچنین، جنس تشک نیز باید به گونه‌ای باشد که علاوه بر ایجاد راحتی، از حمایت کافی برخوردار باشد. تشک‌های ضدرفلاکس معمولاً از فوم‌های مقاوم و با کیفیت ساخته می‌شوند که با حفظ شکل و فرم خود، از بدن حمایت می‌کنند.
4.3. پشتیبانی از گردن و کمر
تشک ضدرفلاکس باید به گونه‌ای طراحی شده باشد که علاوه بر کاهش رفلاکس، از ناحیه گردن و کمر نیز حمایت کند. انتخاب تشکی با پشتیبانی مناسب می‌تواند به کاهش دردهای عضلانی و ایجاد راحتی بیشتر کمک کند.
5. جمع‌بندی
تشک ضدرفلاکس یکی از ابزارهای مفید و مؤثر برای کاهش علائم رفلاکس معده و بهبود کیفیت خواب است. این تشک‌ها با ایجاد زاویه مناسب برای بدن، از برگشت اسید معده به مری جلوگیری می‌کنند و به افراد مبتلا به رفلاکس کمک می‌کنند تا خواب راحت‌تری داشته باشند. انتخاب تشک مناسب با توجه به نیازهای فردی و نکات مطرح شده می‌تواند به بهبود سلامتی و کیفیت زندگی افراد کمک کند.
منبع : پارچه تشکی
0 notes
decoration2025 · 26 days ago
Text
Tumblr media
تخت دو طبقه نوجوان پسرانه و دخترانه
0 notes
swhitenights · 2 months ago
Text
Travelogue of ISFAHAN
درود~
اردوی اصفهان تمام شد و حالا سه روز است که خانه هستم، می‌خواستم پست بگذارم اما نمی‌دانستم از کجا و چطور شروع کنم پس مثل قبلی به موضوع‌های مختلف تقسیمش کردم تا نوشتن آسان‌تر شود.
~ گوش دهید | به اصفهان رو: سالار عقیلی ~
در طول مسیر: اتفاقات غیرمنتظره!
سوار اتوبوس که شدم ظهر 16 بهمن بود حدود ساعت سه؛ مطلقا هیچ‌ به اصطلاح آدم بزرگی همراهمان نبود و همه دانشجو بودیم از پردیس‌های مختلف استان فارس و ورودی‌های متفاوت.
جای من آخر آخر کنار چند سال آخری و یکی از مسئولین بسیج دانشجویی و درواقع معاون کار‌های اردو بود که او هم سال سومی ست.
میانه‌های مسیر که بودیم تازه معلوم شد چرا مسئول اردو از گفتن اینکه قرار است ما را کجا ببرند طفره می‌رفته؛ چون اصلا قرار بود ما را ببرند اصفهان دیدن چند شرکت دانش‌بنیان! به خاطر همین هم بود که تاکید می‌کردند بار علمی این اردو قرار است از تفریحی‌اش بیشتر باشد و ما چه فکر می‌کردیم و مانده بودیم که چه شد؟! همه فکر می‌کردیم منظور از علمی بودن این است که می‌برندمان جاهای تاریخی و درموردشان برایمان صحبت می‌کنند و به اصطلاح می‌شود علم تاریخ؛ اما قرار بود به زور شرکت‌های زیستی و مهندسی را بهمان نشان بدهند. ناامید شدیم اما دیگر راهی بود که نصفش را رفته‌ بودیم. دل را زده به دریا منتظر بودیم ببینیم ته این قصه به کجا می‌رسد.
اصفهان خاموش؛ چرا و چگونه؟: خاموشی ساعت 10 شب و اسکان در جوار صائب تبریزی
حدود ساعت ده شب بود که به اصفهان رسیدیم؛ محل اسکان کانون فرهنگی مساجد بود و دقیقا کنار آرامگاه صائب تبریزی و یک کتابخانه به همین اسم. جالب‌تر از اینکه صائب تبریزی در اصفهان چه می‌کند و ما از شیراز آمده‌ها هم قرار است دو روز اینقدر نزدیک به آرامگاه یک شاعر باشیم این بود که حتی یک پرنده هم در خیابان‌های این شهر پر نمی‌زد!
انتظار داشتیم حالا که مثلا سر شب است مردم توی خیابان‌ها برو بیایی داشته‌باشند و کلی ماشین این‌طرف و آن‌طرف در حال حرکت باشد، هر چه باشد اصفهان است! اما هیچ... شهر انقدر ساکت بود که آدم را به شک و شبهه می‌انداخت اینجا واقعا اصفهان است؟ اما بعدا فهمیدیم کلا اصفهانی‌ها مثل اینکه شب‌ها زود می‌خوابند و اصلا آدم بیرون از خانه نیستند. البته شاید این چند روز اینطور بود اما هر چه هست به اندازه صد نفر هم آدم در خیابان‌هاش ندیدم. اینقدر ساکت و آرام بودو هرکس در لاین خودش رانندگی می‌کرد که فکر می‌کردی نکند وارد شهر ربات‌ها شده‌ای! در شیراز اگر دو دقیقه سرت را پایین بینداری که تلفنت را نگاهی بیندازی به ده نفر توی پیاده رو برخورد کرده‌ای اما آنجا؟ سر جمع ده نفر هم در پیاده رو ندیدیم.
البته این اصلا باعث نمی‌شود لوکس بودن فروشگاه‌ها و زیبایی شهر (مخصوصا آن میدان سنگ‌فرش که گمانم اسمش میدان شهرداری بود و کتابخانه بزرگش) به چشم نیاید اما از نظر مردمی واقعا شهر ساکت و آرامی‌ست.
محل استراحتمان حدود چهل تخت دو طبقه داشت که بیشترشان کنار هم چسبیده‌بودند و یعنی یکی قرار بود دو شب کنارت بخوابد و اینجا بود که کابوسم شروع شد. حالا بین این همه غریبه که فقط چهارتایشان را فقط در حد اینکه توی خوابگاه یا خط واحد خوابگاه-دانشگاه دیده‌بودم و بقیه عملا غریبه بودند باید کنار کی می‌خوابیدم؟ اینجا بود که سال سومی‌ای مثل فرشته نجات از راه رسید، قبل از حرکت به سمت اصفهان با هم حرف زده بودیم و دوتایی بدون دوستان و فقط به‌خاطر خود خود این شهر اردو را ثبت‌نام کرده‌بودیم. واقعا خدا enfpها را برای نجات دادنم از شرایط سخت آفریده. هر بار و هرکجا، مهم نیست... یک enfp از ناکجا پیدا می‌شود و مرا از تنهایی و حس بی‌مصرف بودن و تعلق‌نداشتن در می‌آورد. همان شب موقع خواب بهم گفت: یک پیشنهاد! از فردا من از تو عکس می‌گیرم تو از من! قبول کردم هرچند اصلا در فکر اینکه از خودم عکس بگیرم یا اینکه یکی را پیدا کنم ازم عکس بگیرد هم نبودم.
هر روز که از خوابگاه بیرون می‌آمدیم سلامی به صائب می‌کردیم و سوار اتوبوس می‌شدیم که بیرون برویم و شب هنگام برگشت خسته و کوفته ازش خداحافظی می‌کردیم. یکی از بچه‌ها پرسید اصلا صائب تبریزی در اصفهان چه می‌کند؟ جواب دادم: همان کاری که خواجوی کرمانی در شیرازxD
روز اول: از مشروطه تا دوغ‌و‌گوشفیل در نقش‌جهان!
هفدهم بهمن؛ ساعت هشت صبح آماده بودیم تا برویم جایی به اسم خانه مشروطیت؛ جایی که زمان قاجار خانه‌ی حاج‌آقا نجفی بوده و محلی که مشروطه‌خواهان دور هم جمع می‌شده‌اند تا درباره اقداماتشان تصمیم بگیرند و حالا تبدیل شده به یک موزه‌ی کوچک که استاد و نامه‌های دستنویس و روزنامه‌های مشروطه‌خواهان دوره قاجار را درش نگهداری ��ی‌کنند.
شبش اصفهانی‌ها کلی سرمان غر زدند که شیرازی-طور رفتار نکنید بگوییم هشت آماده باشید تازه ساعت هشت از خواب بیدار شوید و کلی وقت‌شناسی کاروان اردوی مازندران و همدان را توی سرمان زدند. ما که هشت آماده بودیم خودشان صبحانه را دیر آوردند و مجبور شدیم دیرتر حرکت کنیم.
بعد آن ما را بردند جایی خارج از شهر به اسم آزمایشگاه دانش‌بنیان رویان. یک شرکتی بود که روی دست‌کاری ژنتیکی حیوانات و لقاح مصنوعی کار می‌کردندو اینقدر با شواهد و مدارک این فرایند لقاح مصنوعی را برایمان توضیح دادند که الان  می‌توانم با رسم شکل برایتان توضیحشان بدهم؛ حیف که بد آموزی دارد و بچه اینجا نشسته.
بعدش هم رفتیم و حیواناتشان را دیدیم؛ بزهایی که فقط دوقلو می‌آوردند یا بره‌ای که شیر پرچرب می‌داد برای کره!
حقیقتا اینجا کامل پیدا بود دوستانی که علوم‌تجربی خوانده بودند و به ژنتیک علاقه داشتند چطور با علاقه گوش می‌دادند و از تقسیم میوز و میتوز سوال می‌پرسیدند و ما علوم‌انسانی‌ها جلوی دهنمان را گرفته بودیم فقط بالا نیاوریم توی این حجم از اطلاعات.
عصرش رفتیم نقش جهان! هرچه علوم تجربی به خوردمان داده‌بودند بس بود حالا وقت یک گردش علمی واقعی بود... برایمان بلیط عالی‌قاپو گرفتند و چون دیگر اینجا کسی نبود توضیح علمی بدهد همین‌طور رندم چیزهایی که درموردش می‌دانستم برای غزل (همان سال سومی enfp ) می‌گفتم و او هم گوش می‌داد و سوال می‌پرسید. یک همراه دلپذیر که خدا همین‌طور مفت و مجانی انداخته‌بود توی دامنم.
بعد بهمان گفتند برویم توی بازار و نقش‌جهان برای خودمان گردش کنیم و سر ساعت مشخص برگردیم و غزل همان موقع دستم را کشید و گفت باید برویم من به تو دوغ و گوشفیل بدهم! گوشه نقش‌جهان مغازه کوچکی بود پرسیدیم ببینیم دوغ و گوشفیل دارند یا نه، گفت دارند، غزل پرسید خوشمزه هم هست؟ پسر پشت پیشخوان گفت من که کلا دوست ندارم... گفتیم از لهجه‌تان هم پیداست اصفهانی نیستید وگرنه حتما ازش تعریف می‌کردید. جواب داد: ولک من بچه خوزستانم. دوغ و گوشفیل‌هایمان را داد و رفتیم بیرون روی صندلی‌ها نشستیم و شروع کردیم به خوردن؛ غزل که قبلاً هم خورده‌بود و دوست داشت اما من؟ آخر اولین‌بار به ذهن خلاق کدام اصفهانی رسیده بود که این شیرینی را با دوغ‌ترش تناول کند؟ اصلا از قدیم گفته‌اند ترش و شیرین با هم نخورید حالا اینها آمده‌اند ترش و شیرین را گذاشته‌اند کنار هم کلی هم باهاش حال می‌کنند!
رفتم داخل مغازه و دستمال خواستم، پسر خوزستانی پرسید: شما دوست داشتید؟ گفتم: کاکو مثل اینکه به ذائقه شیرازیام نمی‌سازه. گفت: این فقط برای اصفهانی‌ها خوبه، ما بخوریم رو دل می‌کنیم. و خندید و گفت پول دور ریخته‌ام و دیگر به حرف دوستم گوش نکنم.
بعد هم رفتیم و بازار را گشتیم، همه‌جا پر بود از صنایع دستی که واقعا دوست‌داشتنی بودند اما پول هیچ‌کدام را نداشتیم و از کل بازار فقط دیدن و خیال‌پردازی اینکه این آینه برای خانه‌ی آینده‌ام هست و آن هم سرویس چای‌خوری‌ام بهمان رسید و تماشای دو نوازنده که یکی‌شان واقعا شاهکار می‌خواند... دوبار از کنارش رد شدیم، بار اول سلطان قلب‌ها و بار دوم دریا را می‌خواند که با دومی یاد لوسی‌مِی افتادم و برایش فیلم گرفتم تا بعدا که رفتیم خوابگاه نشانش بدهم.
از مغازه‌ای کنار بازار یک گوشواره و گردنبندی از سنگ شب‌نما خریدم و هرچند بعدش پشیمان شدم اما به عنوان یادگاری دوستشان دارم.
واسونک: برای یه شیرازی همه‌جا می‌شه‌ شعر خوند.
فقط یک شیرازی می‌تواند از صبح تا شب سرپا بایستد و شهر را بگردد بعد هم خسته و کوفته بنشیند گوشه خوابگاه واسونک (شعر محلی با لهجه شیرازی که معمولا در مراسم عقد و عروسی خوانده می‌شود اما به عنوان یک شیرازی می‌توانید هروقت دلتان خواست شادی سر بدهید بخوانیدxD) بخواند و کل بکشد و روی مخ پسر‌های اصفهانی برود که می‌خواهند سر شب بخوابند!
دختر سرایدار مجموعه که حدودا سه ساله بود هم در همین اثنا آمد توی اتاق ما و همراهمان شعر می‌خواند و می‌رقصید. در این دو روز آنقدر بهش خوش‌گذشت که وقت رفتن پشت سرمان به گریه افتاد؛ کم مانده بود برویم و پسرها بگوییم اینقدر گفتید مازندرانی‌ها و همدانی‌ها خوب بودند این طفل معصوم پشت سر کدامشان اینطور به گریه افتاد که پشت سر ما؟ اصلا مگر می‌شود یک شیرازی را دید و عاشقش نشد؟ :دی
روز دوم: از نشستن در کابین خلبان هواپیمای توپولوف تا قدم‌‌زدن روی سی‌وسه‌پل...
هفدهم بهمن؛ شب قبلش کسی از مجموعه‌ای به اسم بهیار آمد و برایمان داد سخن در این باب که به‌صورت دانش‌‌بنیان در شرکتشان چه می‌سازند و چقدر ال و بل هستند داد و حالا قرار بود برویم و از نزدیک این تحفه را تماشا کنیم. این شرکت در شهرک صنعتی اصفهان کنار دانشگاه فنی و مهندسی بود و کلی راه رفتیم تا بالاخره رسیدیم.
در بهیار تخت بیمارستان با قابلیت‌های ویژه، پنل نوری اتاق عمل و دستگاه پرتودرمانی برای سرطان می‌ساختند و اصلا از همه اینها که فقط برای دوستان رشته ریاضی و عاشقان فیزیک جذاب بود بگذریم شرکت خیلی قشنگی بود. همه جا پر از گل و گل��ان، آکواریوم و پرنده‌های مختلفی بود که بین آن همه بوی گریس و آهن و سیم حس زندگی بدهد. فکر می‌کنم زندگی کردن میان آن همه ماشین بدون این‌ها که حس زندگی را منتقل کنند چقدر می‌توانست برای کارمندان سخت و طاقت‌فرسا باشد... مثل آن خانمی که ظرف صبحانه‌اش هنوز روی میز دست نخورده کنارش بود و حالا داشتند برایش نهار می‌آوردند اما او دست‌هایش را کرده بود لای موهاش و با حرص به صفحه کامپیوتر نگاه می‌کرد.
توی راه از این اتاق به آن اتاق که می‌رفتیم تا برایمان توضیح بدهند هرجا چه ساخته می‌شود ما عقب افتادیم و دیدیم یک آقایی پشت دستگاهی نشسته که شیشه‌ی لامپ‌های اتاف عمل را می‌ساخت و برایمان توضیح داد که با لامپ‌های معمولی فرق دارند چون نه تنها باید نورشان قوی باشد تا جراح بتواند خوب همه چیز را ببیند بلکه باید بتوانند با نور مخصوص تغییرات رنگ خون حین جراحی را نشان بدهند و تازه سایه‌ای هم تولید نکند تا سایه‌ی دست جراح مانع خوب دیدنش شود. ما هم دستمان را گرفتیم زیر یکی از لامپ‌ها ببینیم واقعا سایه‌ نمی‌اندازد؟ و در همین حین بود که پیرمرد دیگری از اتاقی بیرون آمد و گفت: این که سایه می‌ندازه. توی هر چراغ نودتا از این لامپ‌ها باید باشه تا سایه نندازه و در حالی که نور لامپ را انداخته بود روی شکم آقای اولی که چاق بود گفت: تازه اصلا ببین این یه دونه فقط ناف این یارو رو نشون می‌ده بعد میخواید جراح بیاد با همین یکی جراحی کنه؟ و خندید. آقا هم کم نیاورده به پیرمرد گفت:‌ پس می‌خوای مثل تو لاغر مردنی باشم تا با یه لامپ سر تا پام روشن بشه؟ 
نهار را توی اتوبوس خوردیم و راهی شدیم برای بازدید از شرکت هسا. آنجا که رسیدیم موبایل و هندزفری و شارژر و خلاصه هرچه تکنولوژی همراه داشتیم به بهانه مشکلات امنیتی که ممکن است برایشان اتفاق بیفتد ازمان گرفتند و مجبورمان کردند فرم‌هایی را پر کنیم که باید از اسم تا شماره شناسنامه را درشان می‌نوشتیم! اصلا یک جای خفن و در عین حال ترسناکی به نظر می‌آمد. بعد بردمان تا اجزای داخل هواپیما را ببینیم و یک مرد خوش صحبت را گذاشتند راهنمای تورمان باشد. داشتیم با آقای راهنما حال می‌کردیم که کسی که مثل رئیسش به‌نظر می‌آمد چشم غره‌ای بهش رفت و دکش کرد تا برود چون مثل اینکه داشت زیر زیرکی چیزهایی بهمان می‌گفت که نباید... بعد همان آقای رئیس خودش راهنمایی را به دست گرفت و بردمان بالگرد و جت جنگی و هواپیمای آتشنشانی دیدیم و گذاشت سوار هواپیمای آتشنشان بشویم و حتی توی کابین خلبان بنشینیم. آن هواپیما درواقع یک هواپیمای روسی بود به اسم توپولوف که ایرانی‌ها خریده و تغییر کاربری‌اش داده بودند از مسافربری به آتشنشانی.
از آنجا که هواپیما‌سازی اصلا اصفهان نبود و باید کلی راه می‌رفتیم تا برگردیم اصفهان و آقای رئیس هم کلی وقت اضافه ازمان گرفته بود و به جای اینکه ساعت سه و نیم از آنجا برویم ساعت پنج به زور خودمان را از دستش خلاص کردیم، دیگر وقت نشد تا به آکواریوم و محله جلفا برویم برای دیدن کلیسای وانک و جایش رفتیم سی و سه پل؛ حدود ساعت شش و ربع بود که پسرها را جمع کردیم و گفتیم برگردیم خوابگاه. گفتند ما که تازه آمده‌ایم اینجا! یکی از بچه‌ها دادش بلند شد که: کاکو می تو نمیدونی امشو فوتباله؟ پاشو بیریم تا شرو نشده! 
فوتبال: پیروزی ثروت و نحسی دقیقه 13:13
اصل این بود که اصفهانی‌ها خواسته بودند تا ساعت هفت خوابگاه را خالی کنیم برای گروه بعدی اما ما هم که مرغمان یک پا داشت گفتیم تا فوتبال نبینیم از جایمان جم نمی‌خوریم. تا خواستیم برسیم خوابگاه فوتبال شروع شده‌بود و همه همانجا توی اتوبوس سایت تلوبیون را باز کرده بودند و داشتیم فوتبال تماشا می‌کردیم گل اولی را که زدیم توی اتوبوس بودیم و جوری فریاد جیغ و شادی از همه بلند شد که پسرها برگشتند با چشم‌های از حدقه در آمده نگاهمان کردند؛ فکر کنم تا به حال اینقدر دختر فوتبالی ندیده بودند. آنها هم که تا آن موقع داشتند بیرون را تماشا می‌کردند موبایل‌هاشان را در آوردند و چشم دوختیم تا بازی را تماشا کنیم.
به خوابگاه که رسیدیم گفتیم شام را بعد از فوتبال می‌خوریم و آن‌ها که دیده بودند اینقدر مشتاقیم طبقه بالا توی اتاقی شبیه به سینما برایمان مسابقه را به پروژکتور وصل کردند؛ سرایدار هم با ظرف تخمه آمد و گفت فوتبال بدون ت��مه نمیشه! بخورید پوستشو هم پرت کنید جلوتون بعدا جارو می‌کنم... البته ما آنقدر بچه‌های خوبی بودیم که پوست تخمه را پرت نکنیم اطرافمان اما بی سر و صدا بودن توی کتمان نرفت که نرفت...
هر بار که کسی جلو می‌آمد برای حمله فریاد جیغ و داد بلند می‌شد و سر پنالتی کم مانده بود آن‌ها که از همه فوتبالی‌تر بودند سکته کنند.
اما سومین گل را که قطر زد دیگر دختر خوب یادشان رفت و یکی از بچه‌ها همچون زد زیر ظرف تخمه‌ها و صندلی و داد زد پول داده‌اند که آفساید نگیره؛ که فکر می‌کنم اگر توی استودیوم بود به‌عنوان پرخاشگر بیرونش می‌کردند xD
توی وقت اضافه وقتی شوتمان به تیرک دروازه خورد دیگر هیچ‌کس سر جاش بند نبود. بد و بیراه بود که از هر طرف روانه قطر می‌شد... خدا همه‌مان را بیامرزد که اکرم عفیف را سر تا پا شستیم و گذاشتیم روی بند...
در باب مذمت غرور: چرا اصفهانی‌ها فکر می‌کنند واقعا صاحب نصف‌جها‌ن‌اند؟
عنوان که محض خنده است و واقعا به جز آن چند پسر که همراهمان بودند و واقعا یک جور حرف می‌زدند انگار صاحب نصف‌جهان اند بقیه کسانی که دیدیم آدم‌های خوب و مهربانی بودند؛ از آقای راهنمای تور هسا تا پیرمردهای شرکت بهیار و سرایدار مجموعه فرهنگی مساجد. 
یکی از پسرها کارش به جایی رسیده بود که می‌گفت: این شیرازی‌های بی‌حال نمی‌دونن پنج دقیقه دیر کنن می‌خوریم به ترافیک اصفهان که مثل شیراز یک وجب راه نیست فقط خیابون زندش ترافیک داشته باشه. حالا اصلا بگذریم این دو روز در اصفهان ترافیک ندیدیم هیچ، خودشان دیر صبحانه را آوردند و باعث شد دیر شود وگرنه ما از نیم ساعت قبل از ساعتی که برایمان مشخص کرده‌بودند آماده بودیم. از اینکه یکی از دوستان هم زحت کشید و کاملا از خجالت آن برادر اصفهانی با چه لفظ و شیوه‌ای هم درآمد بگذریم :دی
به جز سی و سه پل که واقعا معدن فساد به نظر می‌آمد، اصفهان و مردمانش واقعا آرام و ساکت بودند. آرامش و زیبایی‌اش واقعا کم نظیر است واقعا از اینکه بعد از چندین سال باز هم دیدنش را تجربه کردم هرچند سفرمان اصلا آنجه توقع داشتم نبود پشیمان نیستم.
جستار پایانی: اگرچه زنده‌رود آب حیات است *** ولی شیراز ما از اصفهان به
این بیت از چندین سال پیش جواب من است به زینب هربار که از زیبایی اصفهان می‌گوید. حالا؟ درست که اصفهان بزرگ بود و باشکوه و زیبا و آرام... اما هنوز هم یکی از درونم می‌گوید: ولی شیراز ما از اصفهان به :دی
گفتم در بازار صنایع دستی را می‌دیدیم و حسرت می‌خوردیم که پول خریدشان را نداریم... اصفهانی‌ها یکی به‌عنوان یادگاری بهمان دادند و به قول غزل: سعدی شیرازی می‌گه 
خدای ار به حکمت ببندد دری***گشاید به فضل و کرم دیگری
21 Bahman 02
1 note · View note
kalaykhab · 4 months ago
Text
روتختی یک نفره دخترانه اسپرت
انتخاب روتختی برای اتاق خواب، به ویژه برای دختران نوجوان، اهمیت زیادی دارد. روتختی نه تنها به عنوان یک کالای خواب کاربردی، بلکه به عنوان عنصری تاثیرگذار در دکوراسیون اتاق نیز عمل می‌کند. در میان انواع مختلف روتختی، مدل‌های اسپرت به دلیل طراحی شاد و پر انرژی، طرفداران زیادی پیدا کرده‌اند. در این مقاله، به بررسی ویژگی‌ها، مزایا و نکات خرید روتختی یک نفره دخترانه اسپرت می‌پردازیم.
ویژگی‌های روتختی یک نفره دخترانه اسپرت
روتختی‌ یک نفره اسپرت دخترانه معمولاً دارای طرح‌ها و رنگ‌های شاد و جسورانه هستند. این طرح‌ها می‌توانند شامل شخصیت‌های کارتونی، حیوانات، گل‌ها، خطوط هندسی و یا الگوهای ورزشی باشند. پارچه‌های استفاده شده در این نوع روتختی‌ها اغلب از جنس پنبه، پلی استر یا ترکیبی از این دو هستند که نرمی و لطافت لازم را برای خواب راحت فراهم می‌کنند.
مزایای استفاده از روتختی یک نفره دخترانه اسپرت
ایجاد فضای شاد و پر انرژی: روتختی‌های اسپرت با رنگ‌ها و طرح‌های جذاب خود، به اتاق خواب دختران نوجوان انرژی و نشاط می‌بخشند.
تناسب با سبک زندگی فعال: دختران نوجوان معمولاً دارای سبک زندگی پویا و پر جنب و جوش هستند. روتختی اسپرت با شخصیت و روحیه آن‌ها هماهنگ است.
آسودگی در شستشو: بسیاری از روتختی‌های اسپرت قابل شستشو در ماشین لباسشویی هستند که نگهداری از آن‌ها را آسان می‌کند.
تنوع طرح و رنگ: با وجود تنوع بالای طرح‌ها و رنگ‌ها، به راحتی می‌توان روتختی مناسب با سلیقه دختر نوجوان انتخاب کرد.
نکات مهم در خرید روتختی یک نفره دخترانه اسپرت
توجه به اندازه تخت: قبل از خرید، اندازه دقیق تخت خواب را اندازه بگیرید تا روتختی مناسب انتخاب کنید.
کیفیت پارچه: پارچه روتختی باید نرم، لطیف و با کیفیت باشد تا خواب راحتی ��ا فراهم کند.
توجه به رنگ اتاق: رنگ روتختی باید با رنگ دیوارها و سایر وسایل اتاق هماهنگ باشد.
در نظر گرفتن سلیقه دختر نوجوان: مهمترین نکته در انتخاب روتختی، سلیقه و علاقه دختر نوجوان است.
نتیجه‌ گیری
انتخاب روتختی یک نفره دخترانه اسپرت می‌تواند به ایجاد یک اتاق خواب شاد و پر انرژی کمک کند. با توجه به نکات ذکر شده در این مقاله، می‌توانید روتختی مناسبی برای دختر نوجوان خود انتخاب کنید.
0 notes