#است��الیا

[notdoni]

نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو

نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو

نت دونی , نت پیانو , نت ساده پیانو , نت پیانو ایلیا منفرد , notdoni , نت های پیانو ایلیا منفرد , نت های پیانو , پیانو , ایلیا منفرد , نت ایلیا منفرد , نت های ایلیا منفرد , نت های رسول یوسفی , نت های ساده پیانو , نت پیانو ساده

پیش نمایش نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو

نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو

دانلود نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو

خرید نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو

جهت خرید نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو روی لینک زیر کلیک کنید

نت ساده آهنگ گل ارکیده برای پیانو

نت پیانو گل ارکیده ایلیا منفرد نسخه ساده

آهنگساز : الیا منفرد

تنظیم نت پیانو رسول یوسفی

نسخه های دیگر نت پیانو گل ارکیده برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید.

نت پیانو گل ارکیده

نت کیبورد گل ارکیده

نت ویولن گل ارکیده

نت گیتار گل ارکیده

نت سنتور گل ارکیده

نت سه تار گل ارکیده

نسخه های ساده 

نت پیانو گل ارکیده نسخه ساده

نت سنتور گل ارکیده نسخه ساده

متن آهنگ گل ارکیده

شاخه‌ای تکیده، گل ارکیده با چشم‌های خسته، لب‌های بسته غم توی چشماش، آروم نشسته شکوفه شادیش، از هم گسسته آه آشنای درده، خورشیدش سرده تو قلب سردش، غم لونه کرده مهتاب عمرش، در پشته پرده اما حصارش، پاییز سرده آه دستای ظریفش، تو دست مادر پیکر نحیفش، چون گل پرپر از محنت و درد، آروم نداره سایه سیاهی، رو بخت شومش ارکیده تنهاست، زیر هجومش طوفان درد، پایون نداره لالالالا لالا لالالالا… دست من و تو، می‌تونه با هم قصری بسازه با رنگ شبنم شکوفه‌ای که غمگین و سرده گل ارکیده است نَمیره کم کم بیا نذاریم گل ارکیده گلی که چهره‌ش پاک و سپیده که توی پاییز شاخه‌ای بیده بهار رو ندیده بمیره کم کم دستای ظریفش تو دست مادر پیکر نحیفش، چون گل پرپر از محنت و درد آروم نداره سایه سیاهی رو بخت شومش ارکیده تنهاست زیر هجومش طوفان درد پایون نداره لالالالا لالا لالالالا…

---

کلمات کلیدی  : نت پیانو ساده گل ارکیده الیا منفرد Tango to Evora , خرید نت اهنگ گل ارکیده الیا منفرد , نت موسیقی گل ارکیده نسخه ساده, نت آهنگ گل ارکیده نسخه ساده

کلمات کلیدی : نت دونی , نت پیانو , نت ساده پیانو , نت پیانو ایلیا منفرد , notdoni , نت های پیانو ایلیا منفرد , نت های پیانو , پیانو , ایلیا منفرد , نت ایلیا منفرد , نت های ایلیا منفرد , نت های رسول یوسفی , نت های ساده پیانو , نت پیانو ساده

[jashuiadnan]

⭐امتیاز توسط من | 7.9 ⭐/10

🟡#نقد #فیلم: "گذشته (2022)"

👈#ژانر: #درام، مرموز، ترسناک

👈کشور: #هند

👈زبان: #مالایام

👈#کارگردان: #راهول صداسیوان

👈#ستارگان: #شین نیگام، سایجو کوروپ، جیمز الیا

➕خلاصه فیلم:

پسر و مادری بعد از فوت مادربزرگ خانواده اتفاقات مرموزی را در خانه مشاهده می کنند که در ابتدا صحت و سلامت عقلی آنها مورد شک قرار می گیرد اما...

✍️نقد فیلم:

این فیلم از نظر خط داستانی آن تفاوت چندانی با فیلم های دیگر ژانر ترسناک ندارد اما صحنه های رعب آور منحصربه‌فرد آن و بازی فوق العاده و غیر تقلیدی و ممتاز بازیگران آن را تبدیل به فیلم بسیار ��ذابی کرده است که واقعا ارزش دیدن دارد. بازیگران نقش پسر و مادر واقعا عادی در این فیلم ظاهر شده اند که مستحق جوایزی هستند.

با اینکه روند پیش رفتن این فیلم کند است اما باز دو عامل این کندی را جذاب می کند، بازی عالی بازیگران و صحنه های ترسناک خاص منحصر بفرد.

خارج از تار و پود ترسناک این فیلم، در قسمت ابتدایی واقعیت دردناک زندگی انسان ها را نشان می دهد و بصورت کاملا واقعی که وقتی انسان پیر و زمین گیر می شود و حتی نمی تواند ادرار و مدفوع خود را کنترل کند و باید مثل بک بچه از پوشک استفاده کند، حتی عزیزترین ها هم از دست او خسته می شوند!

اگر همه جزئیات را کنار هم بچینیم این فیلم فقط درس انسان از ارواح را نشان نمی دهد بلکه ترسهای دیگر انسانها را هم نشان می دهد که بهترین شکل ممکن به همه ی آنها پرداخته شده است.

ترس و وحشت انسانها از پیری و از کار افتادگی، ترس از بیکاری و فقر مادی، ترس از آینده ی نامعلوم فرزندان و همچنین ترس از تنهایی که توسط مادر این خانواده به خوبی نشان می دهد. راهول صداسیوان به همه ی این ترسها با زیرکی و زیبایی و کامل پرداخته است که هر مخاطبی با آن همزاد پنداری می کند و این نقطه قوت و اوج و زیبایی این فیلم است.

نقطه ضعف این فیلم را در پایان ناگهانی و سریع این فیلم می بینم که بر خلاف روند این فیلم به سرعت اتفاق می افتد و توازن و ظرافت این فیلم را به هم می ریزد و انگار که کارگردان به طور ناگهانی تصمیم به بستن پرونده ی این فیلم می کند که می توانست مثل بقیه ی فیلم خیلی زیباتر به اتمام برسد.

نقد از: عدنان جاشوئی

[mthmtc]

در هر فضای بعدی ($n<۲$) هر دو مجموعه محدود دلخواه که شامل نقاط داخلی باشند با تجزیه متناهی معادل یکدیگرند.

New Post has been published on https://mthmtcs.ir/banachtarski/

در هر فضای بعدی ($n

پارادوکس‌های ریاضیات

آن چه تناقض آمیز، باور نکردنی یا خلاف انتظار و شهود ماست ( آن چه به نظر درست می رسد ولی غلط است، به نظر غلط می رسد ولی دست است، یا به نظر غلط می رسد و واقعاً غلط است) پارادوکس یا باطلنما (1)Paradox jQuery("#footnote_plugin_tooltip_13284_1").tooltip( tip: "#footnote_plugin_tooltip_text_13284_1", tipClass: "footnote_tooltip", effect: "fade", predelay: 800, fadeInSpeed: 200, fadeOutSpeed: 2000, position: "top right", relative: true, offset: [10, 10] ); خوانده می شود.

ممکن است فکر کنیم که پارادوکس ها ربطی به ریاضیات ندارند، یا این که « جزء ریاضیات» واقعی نیستند. و یا اساساً حقه و شعبده اند و به همین دلیل مفید نیستند، اما نه تنها چنین نیست بلکه عده ی زیادی آن ها را بخشی از ریاضیات به حساب می آورند که از نظر تاریخی در ایجاد انگیزه برای گسترش مرزهای دانش، تعمیق بینش، تعمیم شیوه های استدلال، افزایش دقت و وضع قوانین زبان شناختی جدید تأثیر شگرف داشته اند. مثلاً پارادوکس های زنون در تکامل حسابان در قرن های ۱۷ تا ۱۹، پارادوکس های نظریه ی مجموعه ها مانند پارادوکس های بورالی فورتی، کانتور و راسل در تدقیق نظریه ی ( شهودی) مجموعه های کانتور، پارادوکس دروغگو در طرح برهان قضیه ی ناتمامیت گودل در قرن بیستم ( که می گوید « این جمله اثبات شدنی نیست» در درون یک دستگاه صوری به قدر کافی بزرگ اثبات شدنی نیست)، پارادوکس بوچوفسکی در درک نارسایی های زبان و پارادوکس لامپ تامسون و پارادوکس تیر زنون در طرح مشکلات مفاهیم نظری در فیزیک نقش به سزایی داشتند.

بعضی پارادوکس ها که متضمن تناقضند صادق به نظر می رسند و حتی این ایده را به ذهن نزدیک می کنند که چرا تناقض ها را نپذیریم. می دانیم در ریاضیات کلاسیک به استناد استنتاج معتبر از

$(\neg A \wedge A)\Rightarrow B$ ، تناقض هر چیزی نتیجه می شود. اما چرا باید به این مطلب گردن نهاد؟ در واقع نوعی منطق به نام پیراسازگار وجود دارد که در آن تناقض پذیرفتنی است و بر خلاف ریاضیات کلاسیک، چنین نیست که از تناقض هر چیزی نتیجه شود.

ابزارهای متفاوتی برای رفع و رجوع پارادوکس ها به کار گرفته شده اند. مثلاً بوچفار در ۱۹۳۸ از منطق های سه ارزشی برای تحلیل پارادوکس ها استفاده کرد. همچنین می توان از فرازبان برای تفکیک جملات به لایه های مختلفی با نام های نوع اول، نوع دوم و … که روی آن ها درستی و نادرستی به طور مستقل تعیین می شوند استفاده کرد، کاری که مثلاً در مورد پارادوکس دروغگو که بیان می دارد « آن چه می گویم دروغ است» انجام شدنی است.

برای مثال آلفرد تارسکی با تقسیم زبان به دو لایه ی زبان موضوعی که در مورد امور بیرون از زبان ��حبت می کند و فرازبان که در مورد زبان موضوعی سخن می راند، استدلال می کند که وقتی می گوییم « آن چه می گویم دروغ است»، عبارت « دروغ است» که متعلق به فرازبان است در لایه ی موضوعی به کار رفته است و لذا از نظر ساختار منطقی اشکال دارد.

با این حال، هر بار که پارادوکسی در ریاضیات ( و علم) ظاهر می شود، برای حل آن باید فهم خود را از آن چه داریم بهبود بخشیم یا تصحیح کنیم یا قوانین زبان شناختی مناسب وضع کنیم و این دلیل، برای قرار دادن پارادوکس ها در کالبد ریاضیات و جدی گرفتن آن ها کافی به نظر می رسد.

رده بندی پارادوکس ها:

در این بخش به رده بندی و معرفی بعضی از معروف ترین پارادوکس ها ( در ریاضیات) می پردازیم:

اولین پارادوکس های مورد مطالعه، پارادوکس های نظریه ی مجموعه ها است که به علت وجود مجموعه های بسیار بزرگ مانند مجموعه ی همه ی مجموعه ها به وجود می آیند. به خصوص این پارادوکس ها ضعف دیدگاه شهودی نظریه ی مجموعه های کانتور را نشان می دهند. در نظریه ی کانتور، مجموعه، یک گروه یا دسته از اشیاء معین است که هر شی دلخواه، یا عضو آن مجموعه باشد یا نباشد، به علاوه با هر خاصیت یک مجموعه مشخص می شود یعنی اگر

$\varphi$ یک محمول ( یا خاصیت) باشد، دسته ی همه ی $x$ هایی که برای آن ها

$\varphi(x)$ درست است، یک مجموعه به دست می دهد. البته دستگاه اصل موضوعی تسرملو و فرانکل که برای تنقیح نظریه ی مجموعه ها وضع شد با این اصل که « هر مجموعه ی ناتهی دارای عضوی است که اشتراکش با خود مجموعه تهی است» از ظهور این تناقض ها و نیز پارادوکس راسل جلوگیری می کند.

پارادوکس بورالی فورتی (۱)

ریاضی دان ایتالیایی به نام بورالی فورتی، در ۱۸۹۷ اولین پارادوکس در نظریه ی مجموعه ها را عرضه کرد. وی گفت اگر $A$ مجموعه ی همه ی عددهای ترتیبی باشد آن گاه با ترتیب طبیعی اش خوش ترتیب بوده و لذا عدد ترتیبی یکتایی مانند$\alpha$ است.

$\alpha$ باید از هر یک از اعضای $A$ و از جمله خود $\alpha$ اکیداً بزرگتر باشد که ممکن نیست.

پارادوکس کانتور (۲)

فرض کنید $A$ مجموعه ی همه ی مجموعه ها باشد، پس $P(A)=A$ لذا $card(P(A))=Card(A)$ از طرفی بنا به قضیه ی کانتور $Card(A)\le Card(P(A))$ و این تناقض است ( در این جا $Card(B)$ نمایش عدد اصلی ( یا به عبارت نادقیق تعداد اعضای) مجموعه B است).

بعضی پارادوکس ها خلاف شهود ما و باور نکردنی و در عین حال درست هستند مانند پارادوکس های باناخ – تارسکی و روز تولد:

پارادوکس باناخ – تارسکی (۳)

باناخ و تارسکی در ۱۹۲۴ به کمک اصل انتخاب اثبات کردند که می توان با برش یک گوی ( پرتقال) به شش قطعه، ایجاد حرکات صلب ( یعنی دوران و انتقال) و دوباره چسباندن آن ها دو گوی ( پرتقال) هم اندازه ی اولی به دست آورد. ( توجه کنید که قطعات مزبور اندازه پذیر لبگ نیستند زیرا در حرکات صلب، اندازه پایا است. ضمناً هیچ حکم مشابهی برای قرص مستدیر وجود ندارد).

در ۱۹۴۴ ر.م رابینسون تعداد قطعات را از شش به پنج تقلیل داد. همچنین در ۱۹۹۹ فرانسی�� ادوارد سو از دانشگاه هاروارد نشان داد که اگر هر دو مجموعه ی کراندار در صفحه داد شده باشند همواره می توان یکی را با تقسیم به پنج قسمت و سپس حرکت در صفحه بر دیگری منطق کرد.

پارادوکس روز تولد (۴)

اگر ۲۳ نفر در یک سخنرانی شرکت کرده باشند، احتمال این که حداقل دو نفر روز تولدشان یکی باشد حدود ۰٫۵۰۷۳ است، اگر ۲۲ نفر شرکت کرده باشند این احتمال حدود ۰٫۴۷۵۷ و اگر بیش از ۵۷ نفر حضور داشته باشند این عدد بزرگتر از ۰٫۹۹ است.

بعضی پارادوکس ها نتایج نادرست حاصل از استدلال نادرست هستند. مانند پارادوکس دار غیرمنتظره، پارادوکس آشیل و لاک پشت زنون (فیلسوف قرن پنجم اهل الیا در جنوب ایتالیا و شاگرد پارامندیس) و پارادوکس استقراء:

پارادوکس دار غیرمنتظره (۵)

به یک زندانی گفته می شود که او در یکی از روزهای بین شنبه و پنجشنبه به دار آویخته خواهد شد، اما تا روز به دار آویخته شدن، وی نخواهد دانست که کدام روز اعدام می شود.

او روز پنجشنبه به دار آویخته نمی شود، زیرا اگر او تا چهارشنبه زنده باشد می فهمد که اعدام در روز پنجشنبه صورت خواهد گرفت، اما به او گفته می شود که وی از روزی که به دار کشیده می شود پیشاپیش آگاه نیست. او روز چهارشنبه نیز اعدام نمی شود زیرا اگر تا سه شنبه زنده بماند، با توجه به این که بنا به استدلال بالا روز پنجشنبه اعدام نمی شود، می فهمد که روز چهارشنبه اعدام انجام نخواهد شد. استدلال های مشابه نشان می دهد که او در هیچ یک از روزهای دیگر نیز نمی تواند اعدام شود.

اما در روزی غیر از پنجشنبه جلاد وارد می شود و وی را اعدام می کند.

پارادوکس آشیل و لاک پشت زنون (۶)

در مسابقه « دو» بین آشیل تندرو و لاک پشت کندرو، آشیل که کمی عقب تر از لاک پشت است، هیچ گاه به او نمی رسد. زیرا ابتدا باید به نقطه ای برسد که لاک پشت از آن جا حرکت کرده است. اما وقتی به آن جا می رسد لاک پشت قدری جلوتر رفته است و همان وضعیت قبل روی می دهد و با تکرار این روند، گرچه آشیل به لاک پشت نزدیک می شود ولی هیچ گاه به او نمی رسد.

پارادوکس حس کچل (۷)

اگر حسن یک تار مو داشته باشد کچل است. اگر حسن n تار مو داشته باشد و کچل باشد، آن گاه اگر یک تار موی دیگر نیز روی سرش بروید ( یا رویانده شود) یعنی دارای $n+1$ تار مو شود باز هم کچل است. پس بنا به استقرای ریاضی، حسن هر تعداد تار مو داشته باشد کچل است.

تعدادی از پارادوکس ها ناشی از تعریف های مبهم هستند مانند پارادوکس های توده، ریچارد، اژدها و تخته سیاه:

پارادوکس توده ( کپه) (۸)

یک دانه گندم یک توده گندم نیست. با اضافه کردن یک دانه گندم، به دو دانه دست می یابیم که باز هم توده گندم نیست. با اضافه کردن یک دانه گندم دیگر، سه دانه خواهیم داشت که توده محسوب نمی شود. اگر این عمل را تکرار کنیم، هیچ گاه به توده گندم نمی رسیم. اما زمانی که گردآیه گندم ها به قدر کافی بزرگ شود، توده نامیده می شود.

پارادوکس ریچارد (۹)

آیا « کوچکترین عدد طبیعی که نتوان آن را با کم تر از صد حرف تعریف کرد» وجود دارد؟ چون تعداد اعداد طبیعی نامتناهی و تعداد حروف زبان فارسی متناهی است پس عددی وجود دارد که نمی توان آن را با عبارتی شامل کم تر از صد حرف فارسی تعریف کرد. بنا به اصل خوش ترتیبی اعداد طبیعی، کوچکترین عدد طبیعی که نتوان آن را با کم تر از صد حرف فارسی تعریف کرد وجود دارد. اما عبارت بالا که بین دو نماد گیومه قرار دارد کم تر از صد حرف ( یعنی پنجاه و سه حرف) دارد، یعنی عدد ارائه شده سبا کم تر از صد حرف فارسی تعریف شد.

پارادوکس اژدها (۱۰)

چگونه می توانیم راجع به چیزی که وجود ندارد صحبت کنیم، وقتی که می گوییم « اژدهای هفت سر وجود ندارد».

پارادوکس تخته سیاه (۱۱)

تخته سیاهی را در نظر بگیرید که روی آن علاوه بر اعداد ۲، ۱ و ۳ جمله « کوچکترین عدد طبیعی که روی این تخته سیاه ارائه نشده است». نوشته شده است. در این صورت گرچه عدد ۴ روی تخته سیاه نمایش داده نشده است، ولی عبارت مذکور روی تخته سیاه مبین ۴ است.

پارادوکسی مانند بوچوفسکی مشعر به نارسایی های زبان است:

پارادوکس بوچوفسکی (۱۲)

فرض کنید شما فقط دو برادر دارید که هر دو از شما مسن تر هستند. در این صورت جمله به ظاهر غلط ذیل، راست است:

« برادر جوان ترم از من مسن تر است».

پوانکاره و راسل دریافتند که بروز بسیاری از پارادوکس ها مانند پارادوکس راسل، کانتور و … به علت وجود تعریف های غیر حملی در آن ها است. یک تعریف غیر حملی، تعریفی است که در آن یک شی با ارجاع به خود شی تعریف می شود، مثلاً وقتی یک شی $a$ و یک مجموعه ی $A$ طوری تعریف شوند که $a$ عضو $A$ باشد ولی تعریف $a$ فقط با مراجعه به $A$ ارائه گردد، مانند مفهوم کوچکترین کران بالایی یک مجموعه که به عنوان کوچکترین عضو مجموعه ی متشکل از همه ی کران های بالای آن مجموعه تعریف می شود. پارادوکس های آرایشگر، راسل، فهرست، خودناتوصیف، اسمارندارچ و بری از این دسته اند:

پارادوکس آرایشگر (۱۳)

در دهکده ای فقط یک آرایشگر وجود دارد. او فقط ریش کسانی را می تراشد که ریش خود را نمی تراشند. سؤال این است که ریش خود آرایشگر را چه کسی می تراشد؟

اگر او ریش خود را نتراشد، باید نزد آرایشگر یعنی خودش، برود تا ریش خود را بتراشد و اگر ریش خود را بتراشد، نباید توسط آرایشگر یعنی خودش، ریشش تراشیده شود.

پارادوکس راسل (۱۴)

فرض کنید $\phi$ خاصیت عضو خود نبودن باشد و $A=\setmxx\notin x$ درست است . پس بنا به نظریه ی مجموعه های کانتور، $A$ یک مجموعه است و لذا یا $A\in A$ یا $A\notin A$ . اگر $A\in A$ ، بنا به تعریف $A$، $A\notin A$ ؛ و اگر $A\notin A$ ، بنا به تعریف A باید $A\in A$ . پس در هر حال تناقض داریم.

پارادوکس خود ناتوصیف (۱۵)

خود ناتوصیف، کلمه ای است که خودش را توصیف نمی کند. پس کلمه « خود ناتوصیف» خود ناتوصیف است اگر و فقط اگر خود ناتوصیف نباشد.

پارادوکس فهرست (۱۶)

کتابشناسی در حال تدوین یک فهرست از کتاب شناسی هایی است که نام خود را در فهرست ذکر نکرده اند. آیا فهرست این کتابشناس، نام خودش را نیز در بر می گیرد؟

پارادوکس اسمارانداچ (۱۷)

فرض کنید $A$ یکی از عبارات ممکن، حاضر، کامل و … باشد. در این صورت عبارت « همه چیز $A$ است» ایجاب می کند $\neg A$ که نیز $A$ باشد.

مثلاً ‌وقتی می گوییم « همه چیز ممکن است » ، نتیجه می شود که « غیر ممکن نیز ممکن است » ، یا از ” هیچ چیز کامل نیست » این که « کامل نیز کامل نیست » مستفاد می شود.

پارادوکس بری (۱۸)

این پارادوکس اولین بار در نوشته های برتراند راسل با انتساب آن به آقای ک.بری، کتابدار دانشگاه ��کسفورد، درج شده است. « اولین عددی که نمی تواند با کم تر از هزار کلمه فارسی مشخص شد.» اما عبارت اخیر فقط دوازده کلمه دارد و بنابراین عدد مورد نظر می تواند با کم تر از هزار کلمه معرفی شود.

دسته ای از پارادوکس ها ناشی از اشکالاتی در اصول و تعاریف ما است. در این مورد می توان از پارادوکس های آلبرت ساکسونی، سقراط و قبیله ی وحشی نام برد. یکی از مشهورترین پارادوکس ها، پارادوکس دروغگو است که پارادوکس های بالا ناظر به آن هستند و در زیر به شرح آن می پردازیم:

پارادوکس دروغگو (۱۹) یا پارادوکس ائوبولیدس (۲۰)

می گویند روزی ائوبولیدس، متفکر یونانی قرن چهارم قبل از میلاد، گفت: « چیزی که الان می گویم دروغ است.» اگر گفته ی او درست باشد، آن گاه بنا به آن چه گفته است، باید گفته اش دروغ باشد؛ و اگر گفته ی او دروغ باشد، دو باره بنا به آن چه گفته است نتیجه می شود که گفته اش درست است.

پارادوکس آلبرت ساکسونی (۲۱)

این پارادوکس توسط آلبرت ساکسونی در قرون وسطی طرح گردیده است.

جمله $p$ این است: « $q$ دروغ است.»

جمله $q$ این است: « $p$ راست است.»

نکته جالب این است که اگر ما دارای یک منطق سه ارزشی باشیم که در آن گزاره ها فقط بتوانند یکی از ارزش های « راست»، « دروغ» و « تصمیم ناپذیر» را داشته باشند آن گاه گزاره ی p به صورت « p دروغ یا تصمیم ناپذیر است» نمی تواند هیچ یک از ارزش های « راست»، « دروغ» و « تصمیم ناپذیر» را به خود بگیرد.

پارادوکس سقراط (۲۲)

نقل شده است که سقراط روزی گفته است: « چیزی که می دانم این است که من هیچ چیز نمی دانم.»

پارادوکس قبیله وحشی (۲۳)

در جزیره ای قبیله ای وحشی زندگی می کردند که دو خدا، خدای راستی و خدای دروغ داشتند. آن ها هر کس را که به جزیره می آمد قربانی می کردند، به این ترتیب که از وی سؤالی می پرسیدند، اگر راست می گفت او را قربانی خدای راستی و اگر دروغ می گفت، او را قربانی خدای دروغ می کردند. روزی شخصی وارد جزیره شد. او را گرفتند و از او پرسیدند: « سرنوشت تو چه خواهد بود؟» آن شخص جواب داد: « شما من را قربانی خدای دروغ خواهید کرد».

با این جواب وحشی ها مستأصل شدند زیرا نمی دانستند وی راست می گوید یا دروغ. اگر راست گفته باشد باید قربانی خدای راستی شود و اگر دروغ گفته باشد، باید قربانی خدای دروغ شود.

بعضی پارادوکس ها مانند لامپ تامسون و اشتقاق به دو بخش ناشی از مشکلات فلسفی مربوط به مفاهیم نظری در فیزیک مانند حرکت، زمان و … مربوطند:

پارادوکس لامپ تامسون (۲۴)

لامپی به مدت $\frac12$ روشن می شود، سپس برای $\frac14$ دقیقه خاموش می شود، به مدت $\frac18$ دقیقه روشن می شود و قس علی هذا. درست بعد از یک دقیقه، لامپ روشن خواهد بود یا خاموش؟

پارادوکس اشتقاق به دو بخش زنون (۲۵)

این پارادوکس در ارتباط با امکان بی نهایت بار تقسیم پذیری زمان و مکان ارائه شده است:

در صورتی که پاره خط بی نهایت بار تقسیم پذیر باشد، حرکت ناممکن است، زیرا برای این که پاره خطی مانند AB را با شروع از نقطه A بپیماییم، ابتدا باید به نقطه ی وسط آن C برسیم. برای این که AC پیموده شود، باید به نقطه ی وسط آن D برسیم و قس علی هذا. پس نمی توان حتی از نقطه A حرکت کرد.

پارادوکس تیر زنون (��۶)

در صورتی که زمان از لحظه های کوچک تقسیم ناپذیر تشکیل شده باشد، تیری که از کمانی پرتاب می شود، همواره در یک جاست، زیرا تیر در هر لحظه در وضعیتی ثابت است و این مطلب در مورد هر لحظه درست می باشد.

و بالاخره بحث را با پارادوکس نیوکام که نشان می دهد پیدایش بعضی پارادوکس ها به خاطر وجود فرض های غلط و یا ناکامل است خاتمه می دهیم:

پارادوکس نیوکام (۲۷)

فرض کنید دو جعبه $A$ و $B$ داده شده باشد. در جعبه $A$ باز و در جعبه $B$ بسته باشد. $A$ شامل ۱۰۰۰ دلار و $B$ شامل ۱۰۰۰۰۰۰ دلار است و یا شامل هیچ چیز نیست. شما فقط باید جعبه $B$ را انتخاب کنید و یا هر دو جعبه $A$ و $B$ را. اما قبل از این که شما انتخاب خود را انجام دهید، پیشگویی بر اساس انتخابی که شما انجام خواهید داد، در جعبه $B$ ،۱۰۰۰۰۰۰ دلار قرار می دهد اگر شما فقط جعبه $B$ را انتخاب کنید و هیچ چیز نمی گذارد اگر شما هر دو جعبه $A$ و $B$ را انتخاب کنید.

سؤال: اگر شما به انتخاب فقط $B$ تمایل داشته باشید، می توانید $A$ را نیز انتخاب کنید؟

پاورقی   [ + ]

↑ 1. Paradox

function footnote_expand_reference_container() jQuery('#footnote_references_container').show(); jQuery('#footnote_reference_container_collapse_button').text('-'); function footnote_collapse_reference_container() jQuery('#footnote_references_container').hide(); jQuery('#footnote_reference_container_collapse_button').text('+'); function footnote_expand_collapse_reference_container() if (jQuery('#footnote_references_container').is(':hidden')) footnote_expand_reference_container(); else footnote_collapse_reference_container(); function footnote_moveToAnchor(p_str_TargetID) footnote_expand_reference_container(); var l_obj_Target = jQuery('#' + p_str_TargetID); if (l_obj_Target.length) jQuery('html, body').animate( scrollTop: l_obj_Target.offset().top - window.innerHeight * 0.12 , 80);

[amir1428]

۳۰ سپتامبر سالروز ‌کشته شدن #جیمز #دین بازیگر آمریکایی جیمز بایرُن دین (به انگلیسی: James Byron Dean) (۸ فوریه ۱۹۳۱ – ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۵) هنرپیشه آمریکایی هالیوود و نامزد دو اسکار بهترین بازیگر مرد بود. وی اولین بازیگری بود که پس از مرگ نامزد اسکار شد و تنها کسی است که دو بار پس از مرگش نامزد اسکار شده‌است، مرگ نابهنگام دین در ایجاد جایگاه افسانه‌ایش مؤثر بود. او وقتی که سوار پور��ه خود (حرامزاده کوچولو) بود در اثر تصادف درگذشت. جیمز بایرون دین در سال ۱۹۳۱ در ایندیانای آمریکا زاده شد. در ۱۸ سالگی به کالیفرنیا رفت و در رشته تئاتر دانشگاه یوسی‌ال‌ای به تحصیل پرداخت. نخستین نقش نمایشی را در ۱۹۵۰ بازی کرد و پس از آن به نیویورک رفت. نخستین بار در سال ۱۹۵۱ در فیلم ملوان برحذر بازی کرد. در سال ۱۹۵۵ اولین نقش مهم خود را در فیلم شرق بهشت (الیا کازان) ایفا کرد و سپس در فاصله چند ماه در دو فیلم غول (جورج استیونس) و شورش بی‌دلیل (نیکلاس ری) پشت سرهم بازی کرد. دین در ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۵ در سن ۲۴ سالگی در تصادف رانندگی کشته شد. https://www.instagram.com/p/CFxe-SpHGjw/?igshid=1end2nq8zew52

[lesshearing]

دردوازدهمین روز چهل و چهارسالگی ام زاپاتا را شناختم و "الیاکازان" را دوباره تحسین کردم. هنوزباوردارم که بعضی آدمها با مرگ تمام نمی شوند. یکی از آنها " زاپاتا" بود. زنده یادزاپاتا  (به اسپانیایی: Viva Zapata)، فیلمی سرگذشت‌نامه‌ای - داستانی محصول سال 1952، به کارگردانی الیا کازان در ژانر" بیوگرافی، تاریخی و درام" است. فیلمنامه این فیلم توسط جان اشتاین‌بک، نویسنده مشهور آمریکایی و بر اساس کتاب "ساپاتای شکست ناپذیر" اثر " اجکامب پینچون" نوشته شده بود که از زندگی انقلابی مشهورمکزیکی به نام "امیلیانوساپاتا" نوشته شده است. این فیلم برنده ی دوجایزه ی بین المللی است. رتبه ی این فیلم دربانک جهانی فیلم 7.4 از 10 است. از دیالوگهای خوب فیلم : - فرزندم ، من پدرتوهستم . من ازتومحافظت می کنم ، من ازخون تو هستم. اما باورکن حل این مسائل زمان می بره بایدصبورباشی - با تمام احترام سرورم...ما از گندم نون می پزیم نه ازصبروشکیبایی وصبرنمی تونه ازسیمهای خاردارو مردان مسلح عبورکنه. و جای دیگر زاپاتا به یارانش گفت : - شما همیشه به دنبال رهبر می گردید ، آدمهای قوی و بدون اشتباه . همچین آدمی وجود نداره ، اونها هم افرادی هستند مثل خودتون . عوض میشن ، فرار می کنند ، می میرند . به غیرازخودتون هیچ رهبری وجودنداره ، یک گروه قوی ، تنهانیرویی است که همیشه سرپا می مونه. #زهرا #حس_خوب_حال_خوب #نوزدهم_مرداد_نودونه #خوب_فیلم_ببینیم (at Narmak, Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/CDrbikmJeV_RfT__GWcWkX5N23x4mV5WSiELZ00/?igshid=1x4bociclshx5

[darushsohrabi]

اندر احوالات شاهنامه سخنهای بسیاری گفته شده و هرچه بر این صفحات و سخنها افزوده شود بگونه ای بیهودگیست. این از آن جهت است که باید یا سخنی جدید داشت و یا تعبیر و تحلیلی که گوش شنونده را بنوازد .امروزه دو شاهنامه را بیش از همه نام میبرند . اول شاهنامه پارسی و دوم شاهنامه کردی.تکلیف شاهنامه پارسی را همه گونه مشخص کرده اند و در این میان بسیاری نیز آمده اند و بر طبل افراط گرایی ها بسیار کوفته اند اما شاهنامه کردی با تمام لذتی که در ادبیات خود دارد چندان مورد مهر فرهیختگان قرار نگرفته و از این روست که اذهان توانای افراط همه گونه آن را بیالاییده. از مهمترین مضامینی که در بالا نهادن شاهنامه کردی بر دیگر آثار از آن استفاده شده این مطلب است که ایران در شاهنامه همان حدود غربی و مرکزی زاگرس و توران همانا مرزهای شمال غربی ایران قدیم است. البته این فقط یک ادعاست و هیچکس چنان که بایسته است بدان نپرداخته و بیشتر به توجیح پرداخته تا به اصالت ادعا. در این معنی برای من نیز سوال بود که آخر این مناقشه به چه نتیجه ای ختم خواهد شد که کتاب ارزشمند تاریخ مردم ایران اثر استاد بی بدیل زرینکوب بزرگ را تهیه کردم و تحلیل ها و نتیجه گیری های ایشان را مطالعه نمودم . البته مطلعه کتاب سرزمین از سری کتب کمبریج نیز مزید بر آگاهی شده و از کتاب ماد اثر الیا گرشویچ هم کمکهایی حاصل گشت. در ادامه راه به این ادله اشاره میکنم که منابع غربی از فلات ایران در حدود زاگرس در دوران آشوری و بابل قدیم چنان فراوان و خالی از ادعای آریاییست که هرگز نمیتوان پنداشت که این همه اسطوره با نامهایی ایرانی در روزگاری پیش از تاریخ در این نواحی زیسته اند. این حتی در فقدان حضور ماد در حدود کرمانشاه غربی پیش از تشکیل حکومت مرکزی بر ما مبرهن گشته که نام های آریانی در کتیبه ها به ندرت وارد شده و یا اصولا وجود ندارد. منطقه مورد مناقشه را لولوبی ها و خارخارها و الیپی ها در اختیار خود داشته اند و آگاهی ما فقط از زمانی حدود نهصد سال پیش از میلاد از نام یکی از سران الیپیست که بواسطه شاید ازدواج هایی بر اسپه باره دلالت دارد. دوران حکومت فراگیر ماد نیز چنان نبوده تا چنین اساطیری را خلق کند . پس این همه مضمون و مجهول آریایی هرگز نمیتواند در گستره تاریخ غرب فلات مرکزی زاگرس زندگانی داشته باشد و یا حداقل دوران پیشدادی را باید از آن مستثنی کرد. مقوله دین و آگاهی ها از ورود دین بهی هم بر این مدعا دلالت دارد که دوران گشتاسب را شاید بتوان فصل گذار آگاهی از اساطیر تاریک به اساطیر روشن تر دانست. نظر زرین کوب را باید بدانید پس بخوانید. https://www.instagram.com/p/CBBqAx1JFnC/?igshid=p68gf6vo3kd2

[volghan]

کتاب بازیگری و کارگردانی در تئاتر و سینما - احمد دامود

New Post has been published on https://www.ketabane.org/book/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c%da%af%d8%b1%db%8c-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%b1%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%a6%d8%a7%d8%aa%d8%b1-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d9%86/

کتاب بازیگری و کارگردانی در تئاتر و سینما - احمد دامود

کتاب بازیگری و کارگردانی در تئاتر و سینما از نگاه دو کارگردان برجسته الیا کازان و اینگمار برگمان، با ترجمه و تالیف احمد دامود در نشر مرکز به چاپ رسیده است.

الیا کازان و اینگمار برگمان دو کارگردان برجسته و تاثیرگذار سینمای قرن بیستم هستند که هرکدام حدود چهار دهه از عمر خود را به کارگردانی نمایشنامه های گوناگون در تئاتر گذرانده اند. احمد دامود در این کتاب خود برای علاقه مندان به بازیگری و کارگردانی نظریات این دو غول هنری و نگاهشان به کارگردانی و بازیگری را مورد بررسی قرار داده است و برای پرسش هایی که در اذهان هنرجویان ممکن است شکل بگیرد پاسخ هایی درخور ارائه کرده است. برای همین مخاطبین این کتاب تنها هنرجویان سینما نبوده و برای تئاتری ها نیز نکات آموزنده ای در این کتاب موجود است و همچنین اشتراکات و افتراقات بسیار ریزی که بین این دو رشته وجود دارد برای مخاطبین شفاف می شود. کتاب با A Streetcar Named Desire آغاز می کند و سپس دیدگاه کازان به تحلیل نمایشنامه، نویسنده و اجرای آن می پردازد و در خصوص برگمان نیز دو گفت و گو درباره ی تئاتر از وی را ارائه می کند. این کتاب دارای ارزش نظری زیادی در دو هنر سینما و تئاتر است چراکه از نظریات دو چهره ی شاخص این عرصه استفاده کرده است.

[iranianname]

معنی اسم الیا اسم دختر با ا. در حال حاضر در ایران نیز فقط برای نام دختر مورد تایید است. ♥️⁩ از یک تا ده به اسم «اليا» امتیاز دهید......... . ✨لیست کامل اسم دختر با الف: NameFarsi.com/?p=227 . ⁦✔️⁩ نام‌ فارسی دخترانه برای #فرزند دختر . ⁦♥️⁩ «نام‌فارسی» اولین و بزرگترین مرجع نام‌های ایرانی زیبا #اسمدخترجدید #اسم_دختر #اسمدخترشیک #اسم_ایرانی #الیا #اسمباا #اسمدخترانه (at Tehran) https://www.instagram.com/p/B65OfmEF8F4If-xxiQafROxkAy2Nwcw04N6QVU0/?igshid=vkxrcnwko9hh

[netnevesht-blog]

فیلم A Streetcar Named Desire اتوبوسی به نام هوس مشهور

فیلم A Streetcar Named Desire اتوبوسی به نام هوس مشهور

فیلم A Streetcar Named Desire در سال ۱۹۵۱ به کارگردانی الیا کازان Elia Kazan و ستاره‌های سینمای هالییود یعنی ویوین لی Vivien Leigh و مارلون براندو Marlon Brando بر اساس نمایشنامه‌ای به همین نام که در فارسی به اتوبوسی به نام هوس مشهوراست نوشته‌‌ی تنسی ویلیامیز Tennessee Williams ساخته شد. داستان فیلم درباره‌‌ی زنی بورژوا به نام بلانش دوبوا است که برای مدتی به خانه‌‌ی محقر خواهرش استلا می‌آید. در…

[notdoni]

نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته

نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته

نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور ایلیا منفرد , notdoni , نت های سنتور ایلیا منفرد , نت های سنتور , سنتور , ایلیا منفرد , نت ایلیا منفرد , نت های ایلیا منفرد , نت های علی نوری , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط

پیش نمایش نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته

نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته

دانلود نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته

خرید نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته

جهت خرید نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید

نت آهنگ گل ارکیده برای سنتور سطح پیشرفته

نت سنتور گل ارکیده ایلیا منفرد

آهنگساز : الیا منفرد

تنظیم نت سنتور علی نوری

نسخه های دیگر نت سنتور گل ارکیده برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید.

نت پیانو گل ارکیده

نت کیبورد گل ارکیده

نت ویولن گل ارکیده

نت گیتار گل ارکیده

نت سنتور گل ارکیده

نت سه تار گل ارکیده

نسخه های ساده 

نت پیانو گل ارکیده نسخه ساده

نت سنتور گل ارکیده نسخه ساده

متن آهنگ گل ارکیده

شاخه‌ای تکیده، گل ارکیده با چشم‌های خسته، لب‌های بسته غم توی چشماش، آروم نشسته شکوفه شادیش، از هم گسسته آه آشنای درده، خورشیدش سرده تو قلب سردش، غم لونه کرده مهتاب عمرش، در پشته پرده اما حصارش، پاییز سرده آه دستای ظریفش، تو دست مادر پیکر نحیفش، چون گل پرپر از محنت و درد، آروم نداره سایه سیاهی، رو بخت شومش ارکیده تنهاست، زیر هجومش طوفان درد، پایون نداره لالالالا لالا لالالالا… دست من و تو، می‌تونه با هم قصری بسازه با رنگ شبنم شکوفه‌ای که غمگین و سرده گل ارکیده است نَمیره کم کم بیا نذاریم گل ارکیده گلی که چهره‌ش پاک و سپیده که توی پاییز شاخه‌ای بیده بهار رو ندیده بمیره کم کم دستای ظریفش تو دست مادر پیکر نحیفش، چون گل پرپر از محنت و درد آروم نداره سایه سیاهی رو بخت شومش ارکیده تنهاست زیر هجومش طوفان درد پایون نداره لالالالا لالا لالالالا…

---

کلمات کلیدی  : نت سنتور گل ارکیده الیا منفرد Tango to Evora , خرید نت اهنگ گل ارکیده الیا منفرد , نت موسیقی گل ارکیده , نت آهنگ گل ارکیده

کلمات کلیدی : نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور ایلیا منفرد , notdoni , نت های سنتور ایلیا منفرد , نت های سنتور , سنتور , ایلیا منفرد , نت ایلیا منفرد , نت های ایلیا منفرد , نت های علی نوری , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط

[achitoir-blog]

11 سرنخ از مهمترین راز سریال بازی تاج و تخت Game of Throne

در فصل هفتم قسمت آخر سریال بازی تاج و تخت Game of Throne تایید کرد که جان اسنو پسر ریگار تارگرین و لیانا استارک است و این مهمترین راز سریال می باشد، چون وارث حقیقی تاج و تخت جان اسنو یا همان ایگان تارگرین است. سریال بازی تاج و تخت Game of Throne از فصل اول به صورت آهسته تلاش کرده با سرنخ هایی ما را با والدین حقیقی جان آشنا کند. آیا شما قبل از اینکه در فصل 7 همه چیز مشخص شود به این صحنه ها دقت کرده بودید؟ ریگار تارگرین پسر شاه دیوانه، آریس و برادر بزرگتر دنریس می باشد. لیانا استارک خواهر کوچکتر ند استارک که قبل از فرار با ریگار، نامزد رابرت براتیون بود، از ریگار حامله شد و اسم آن بچه جان اسنو بود.

1- ند استارک با اطمینان به جان نگفت تو پسر من هستی اما گفت توهم خون منی

فصل اول/ قسمت 2 /جاده پادشاهی Season one, episode two: "The Kingsroad." ند در تمام طول مدت زندگی اش حقیقت والدین جان را مانند یک راز نگه داشت، انتخاب کرد که جان را مثل پسر خودش بزرگ و محافظت کند، اما ند یک مرد شریف و صادق بود. موقعی که او می توانست به جان حقیقت را بگوید، اجتناب کرد. وقتی جان از ند در مورد مادرش در فصل اول پرسید. ند جواب داد: "تو یک استارک هستی. ممکن است اسم من را همراهت نداشته باشی اما تو هم خون منی." خون خانواده استارک در جان است. اما این خون لیانا است نه ند.

2- دنریس در تصویری که در اتاق تاج و تخت دید "برف" بود.

فصل 2/ قسمت 10 /والار مورگولس Season two, episode 10: "Valar Morghulis." موقعی که دنریس وارد خانه ارواح در شهر کارت شد، او یک سری تصاویر پیش گویی شده از خودش دید. در یکی از آنها او باریدن برف در اتاق تاج و تخت در کینگز لندینگ را دید و سریعا بعد از اینکه وارد یک در شد، خود را در دیوار دید. این پیش گویی می تواند حقیقت خانواده جان و ارتباط او با خانواده سلطنتی تارگرین باشد.

3- اوبرین مارتل دقیقا گفت که لیانا و ریگار با هم رابطه داشتند.

فصل 4/ قسمت اول/2 شمشیر Season four, episode one: "Two Swords." قبل از فرار با لیانا، ریگار تارگرین با الیا مارتل (خواهر اوبرین تایرل) ازدواج کرده بود. داستانی که در وستروس همه می گفتند این بود که ریگار، لیانا را دزدیده و به او تجاوز کرده است اما به نظر می رسید که اوبرین این داستان را به نوع دیگری می داند. اوبرین به تریون گفت: "آخرین باری که من به پایتخت آمدم خیلی سال پیش بود. یک عروسی دیگر، خواهرم الیا با ریگار تارگرین آخرین اژدها ازدواج می کرد. خواهرم او را دوست داشت و بچه های او را به دنیا آورد ... اما ریگار تارگرین زیبا و نجیب او را به خاطر یک زن دیگر ترک کرد." این اولین بار بود که تماشاگران داستانی غیر از دزدین و تجاوز کردن را می شنیدند. یک لحظه قابل توجه برای تماشاگران نظریه پرداز بود.

4- شک استنیس باراتیون راجع به داستان پسر حرامزاده ند

فصل 5/ قسمت 4 /آهنگ پسران هارپی Season five, episode four: "Sons of the Harpy." در فصل 5، جان اسنو به عنوان لرد فرمانده انتخاب شد. موقعی که استنیس و همسرش سلیس Selyse در کسل بلک بودند در یک لحظه زن و شوهر در حال تماشای جان بودند که او سربازان جدید را آموزش می داد. سلیس از استنیس پرسید:" تو به این پسر خیلی فکر میکنی؟" استنیس پاسخ داد: " لرد فرمانده نگهبانان شب؟" سلیس جواب داد: " یک حرامزاده که توسط یک هرزه به وجود آمده." استنیس گفت: " شاید، اما ند استارک چنین آدمی نبود." برای اولین بار در فصل 5، یکی از شخصیت ها شک کرد که جان شاید پسر ند استارک نباشد. پس بلافاصله پس از این، سرنخ بعدی آمد.

5- در همان قسمت، به نظر می رسد لیتل فینگر واقعیت را در مورد والدین جان می داند

فصل 5/ قسمت 4/ آهنگ پسران هارپی Season five, episode four: "Sons of the Harpy." یادتان هست که در سرداب استارک ها در وینترفل، لیتل فینگر به سانسا در مورد ریگار و لیانا چه گفت. " لرد ونت (Whent) یک تورنمنت عالی در هارنهال داشت. لیانا با رابرت نامزد بودند ... دونفر از آخرین سوارهای این تورنمنت باریستین سلمی Bareistan Selmy و ریگار تارگرین بودند. موقعی که ریگار برنده شد همه برای شاهزاده شان خوشحال بودند ... تا اینکه او از جلوی زنش الیا مارتل گذشت و تمام لبخندها محو شد ... از جلوی همسرش گذشت و یک تاج گل رز زمستانی را در دامن لیانا گذاشت، آبی یخ زده" لیتل فینگر گفت. "چند ده هزار نفر باید میمردند چون ریگار عمه تو را انتخاب کرده بود؟" آن موقع سانسا گفت:" بله او آن را انتخاب کرد، دزدید و به او تجاوز کرد." به جای جواب دادن و قبل از تغییر موضوع، لیتل فینگر به سانسا یک پوزخند مسخره زد. به نظر می رسد او می داند که لیانا هم ریگار را انتخاب کرده بود و برخلاف میلش او را جایی نبرده اند.

6- موقعی که میستر آمون در مورد تنهایی تارگرین به سم می گفت جان وارد تصویر شد.

فصل 5/ قسمت 5/ پسر را بکش Season five, episode five: "Kill the Boy." سم تارلی و میستر آمون در کستل بلک یک کلاغ دریافت کردند که دنریس مبارزه فتح خلیج برده ها را پیروز شده است. میستر آمون عموی دنریس و آخرین خویشاوند نزدیک او محسوب می شد. او از این که وقتی دنریس به عمویش احتیاج دارد و او در کنارش نیست پشیمان است. " یک تارگرین تنها در جهان یک چیز وحشتناک است" آمون گفت. موقعی که آمون جمله اش را تمام کرد جان اسنو از در وارد شد. از نظر تکنیکی او نیمی تارگرین است و کم و بیش در این دنیا تنهاست. لرد فرمانده نگهبانان شب که تعداد دوستان قابل اعتماد او کم است.

7- نگهبانان سلطنتی تارگرین ها با دستور ریگار از لیانا و بچه اش مراقبت کردند.

فصل 6/ قسمت 3/ عهدشکن Season six, episode three: "Oathbreaker." در اولین تصاویر برج شادی در فصل 6، بین ند جوان و 2 نگهبان سلطنتی تارگرین صحبت هایی رد و بدل شد. " شاه دیوانه مرده است. ریگار کشته شده است. چرا شما آنجا نبودید تا از شاهزاده تان محافظت کنید." ند پرسید. سر آرتور دین جواب داد:"شاهزاده می خواست که ما اینجا باشیم." این چیز خیلی مهمی است، چون 5 نگهبان سلطنتی قسم خورده اند که از خانواده سلطنتی به هر قیمتی محافظت کنند. انتخاب ریگار بود که 2 تا از 5 محافظ را در برج شادی بگذارد که نشان می دهد داخل برج چیز مهمی وجود دارد که او می خواهد محافظت کند. سر آرتور دین بهترین شمشیر زن در تمام وستروس بود، بنابراین حضور او در جنگ می توانست به برد تارگرین ها کمک کند. ریگار به پیش بینی باور داشت و به نظر می رسد که فکر می کرد بچه اش با لیانا می تواند زندگی او را نجات دهد. او فقط به خاطر بچه اش نه کس دیگر از خود گذشتگی کرد.

8- در برج شادی تماشاگران زمزمه های لیانا به ند را شنیدند.

فصل 6/ قسمت 10/ بادهای زمستانی Season six, episode 10: "The Winds of Winter." در قسمت تئوری (R+L=J) تمام تمرکز روی قول ند به لیانا بود. در فصل 6 قسمت آخر ما بالاخره یه سری کلمات که لیانا به برادرش گفت را شنیدیم. " اسم او ... . اگر رابرت قضیه را بفهمد او را می کشد. تو او را می شناسی." لیانا به ند گفت." تو باید از او محافظت کنی، قول بده ند." تا جایی که رابرت می دانست لیانا بر خلاف میلش توسط ریگار ربوده شده بود. در آن زمان خشم او در مقابل تمام تارگرین ها بود و باز هم در فصل یک ما این خشم را دیدیم. رابرت می خواهد تمام بچه های تارگرین را بکشد و لیانا این را خوب متوجه شده بود. به همین دلیل بود که او از ند قول گرفت تا هیچ وقت در مورد او به کسی نگوید و مانند پسر خودش او را بزرگ کند. او فقط می خواست او را در امان نگه دارد تا هیچ کس نفهمد که او یک تارگرین است.

9-  بالاخره، تغییر صحنه خیلی ظریف چشم های مشکی بچه ... به جان اسنو

فصل 6/ قسمت 10/ بادهای زمستانی Season six, episode 10: "The Winds of Winter." در اضافه به کادر دوربین که کاملا مشخص شد که جان بچه لیاناست، آهنگی که در پشت زمینه پخش می شد خیلی سمبلیک بود. همانطور که صحنه از بچه جان اسنو به یک مرد بزرگ عوض شد، آهنگ معروف استارک ها افزایش پیدا کرد و در یک اوج بالا که نقل یک لحظه مهم راجع به گذشته جان اسنو بود را نشان می داد.

10-  وقتی که در فصل 7 جان برای اولین بار یک اژدها دید.

فصل 7/ اپیزود 3/ عدالت ملکه Season seven, episode three: "The Queen's Justice." جان اسنو بعد از این که اعلام کرد که او یک استارک نیست توسط دروگون وحشت زده شد. جان به تریون می گوید که او یک استارک نیست و چند لحظه بعد توسط دروگون شگفت زده می شود. احساس می کنیم که سریال با اشاره ی سر به تماشاگران نشان می دهد که ما می دانیم که یکی از بزرگترین صحنه های جان خون اژدها و تارگرین او خواهد بود.

11-  گیلی مدرکی پیدا کرد که ریگار ازدواجش با الیا مارتل را به هم زده و با لیانا ازدواج کرده است.

فصل 7/ اپیزود 5/ایست واچ  Season seven, episode five: "Eastwatch." موقعی که گیلی در مورد ابطال ازدواج ریگار مدرکی پیدا کرد خیلی از طرفداران شکه شدند، وقتی متوجه شدند که جان یک تارگرین و وارث تاج و تخت است و در ادامه جمله جانشینی دنریس...  همانطور موقعی که دنریس از جنگش برگشت دروگون با جان ارتباط خوبی برقرار کرد و دنریس از این بابت تعجب کرده بود. این ایده همچنان خیلی از سوالات را بی جواب گذاشت مانند چرا ریگار با میل خود از اولین همسر و بچه هایش جدا می شود اما بزرگترین سوال اسرار آمیز را جواب داد . اما الان، بیشتر وستروس موقعی که صحبت از والدین جان می شود در تاریکی است. برای دیدن این خبرها باید تا فصل 8 یعنی آخرین فصل این سریال صبر کنیم. منبع: https://www.thisisinsider.com Read the full article

[golfamsafaragency]

از میان جاذبه های گردشگری سریلانکا می توان به الا، نووارا الیا، پرورشگاه فیل پیناوالا و شهر باستانی سیگیریا اشاره کرد. الا یکی از مکان های دیدنی زیبا برای بازدید در سریلانکا است با تماشای چشم اندازهای خیره کننده از الا شگفت زده خواهید شد. این ایستگاه تپه ای واقع در وسط شهر است که با مزارع چای در دامنه های تپه و جنگل های موجود در بالای تپه جایی جز برای نفس کشیدن نیست. بدون شک الا، یکی از زیباترین مکان های بازدید در سریلانکا است. بهترین زمان برای بازدید از الا، ژانویه تا مارس است زیرا احتمال بارندگی کم است و همچنین می توانید از پیاده روی در آن لذت ببرید. نحوه رسیدن به الا: الا 235 کیلومتر با کلمبو فاصله دارد. Colombo Fort می توانید با قطار مستقیم به الا بروید.

[takhfifbazan]

تاریخ و ساعت اکران فیلم : پنجشنبه ۴ بهمن ماه . ساعت ۱۷:۰۰

نام فیلم: اتوبوسی به نام هوس (A Sreetcar Name Desire)

محصول سال۱۹۵۱

ژانر: رمانتیک

کارگردان: الیا کازان

بازیگران: ویوین لی و مارلون براندو

خلاصه فیلم:

بلانش دی بویس که مشکلات زیادی را در زندگی متحمل شده است، پس از اخراج از مدرسه‌ای که در آن به تدریس مشغول بود، برای دیدار با خواهرش استلا (کیم هانتر) به پیش وی و شوهر خواهرش استنلی کووالسکی (مارلون براندو) می‌آید. استنلی که یک قمارباز است از بدو ورود بلانش سر ناسازگاری با وی دارد و از طریق یکی از دوستانش ا�� گذشتهٔ بلانش باخبر می‌شود و ...

افتخارات فیلم:

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن، ویوین لی

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، کارل مالدن

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن، کیم هانتر

برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی هنری، برای تزئین صحنه (سیاه و سفید)

نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم، چارلز ک. فلدمن

نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، مارلون براندو

نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی، الیا کازان

نامزد اسکار بهترین فیلم‌برداری (سیاه و سفید)

نامزد اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی، تنسی ویلیامز

نامزد اسکار بهترین طراحی لباس (سیاه و سفید)

نامزد اسکار بهترین موسیقی متن

نامزد اسکار بهترین میکس صدا

[amir1428]

حرفهای دلنشینِ ستاره چشم آبی سینمای وسترن در 102 سالگی دو سال پیش از درگذشتش ایشور دانیلویچ دمسکی (کرک داگلاس)(زاده ۹ دسامبر ۱۹۱۶ – درگذشته ۵ فوریه ۲۰۲۰) بازیگر، ‌کارگردان و تهیه‌ کننده مطرح روسی آمریکائی، سال 1916 در نیویورک متولد شد. قهرمان، بد و زیبا، 20 هزار فرسنگ زیر دریا، راه افتخار و اسپارتاکوس از جمله فیلمهای مشهور اوست. داگلاس سال 1955 کمپانی فیلمسازی براینا را بنام مادرش تاسیس کرد. او استنلی کوبریک را به عنوان کارگردان دومین فیلم کمپانی خود یعنی راههای افتخار انتخاب کرد. اما رابطه آنها چندان خوب جلو نرفت. کوبریک فیلمنامه‌ ای که به او داده شده بود را بدون اطلاع داگلاس بازنویسی کرد. او هم از این رفتار عصبانی شد و با کوبریک دعوای مفصلی کرد. او سپس کوبریک را مجبور کرد فیلم را براساس فیلمنامه اولی بسازد. رابطه آنها در اینجا ختم نشد. داگلاس 3 سال بعد از کوبریک خواست اسپارتاکوس را کارگردانی کند. داگلاس می گوید: کوبریک آدم سرسختی بود، اما در عین حال با استعداد هم بود. بودجه اسپارتاکوس 4 میلیون دلار بود، اما هزینه‌ های فیلم به 12 میلیون دلار کشیده شد. با این حال داگلاس توانست کمپانی یونیورسال را متقاعد کند تا پروژه به انتها برسد. رابطه متشنج آنها تا‌جائی ادامه پیداکرد که این دو به توصیه همسر داگلاس برای رفع این مشکل به مشاوره روانشناسی رفتند ! داگلاس با فیلمسازان مطرحی چون بیلی وایلدر، الیا کازان، جان فرانکنهایمر، هوارد هاوکس، جان هیوستون، وینسنت مینلی و ویلیام وایلر همکاری داشته است. او اعتراف میکند که با همه آنها هم دعوا میکرده. داگلاس میگوید: اما من دوستشان داشتم. من خوش‌ شانس بودم که با تمام کارگردان های برجسته کار کردم. هیچگاه نمیخواستم در سینما بازی کنم. همیشه خودم را یک بازیگر تئاتر می دانستم. من کارم را روی صحنه تئاتر برادوی آغاز کردم و بتی باکال کمکم کرد. باکال به هالیوود رفت و به هال والیس گفت: باید یک نگاهی به کرک داگلاس بیندازی. والیس به نیویورک آمد و پیشنهاد بستن قرارداد را به من داد. من نمیدانستم باید چکار کنم. به آن پول نیاز داشتم. بنابراین به هالیوود آمدم. پس از اینکار والیس می خواست با من قرارداد ببندد، اما او موافقت نکرد چون دلش میخواست کارش را خودش کنترل کند. الان بیش از 100 سالم است. اخبار هالیوود را میخوانم و آنها را نمیشناسم. برت کجاست ؟ لارنس اولیویه کجاست؟ آنها همه رفته‌اند. دلم برایشان تنگ شده. احساس تنهائی می کنم. این از معدود لحظات اندوهناک داگلاس است، چون او بیشتر اوقات با انرژی و سرحال است. (ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/CEv9IuuHK6F/?igshid=qdu6ygp3ylv8

[bonian-n]

بازیگر نامدار سینمای فرانسه درگذشت

بازیگر نامدار سینمای فرانسه درگذشت

سینما و تلویزیون > سینمای‌ جهان – همشهری آنلاین: «ژن مورو»، بازیگر ��رشناس فرانسوی که سابقه همکاری با بزرگترین کارگردانان سینما را داشت در سن ۸۹ سالگی درگشت.

به گزارش فوج نیوز به نقل از ورایتی، این بازیگر بزرگ فرانسوی که در طول دوران فعالیت سینمایی خود بازی در فیلم‌های مهمی چون «آسانسوری به سوی قتلگاه» و «عشاق» ساخته «لوئی مال»، «شب» و «آنسوی ابرها» به کارگردانی «میکل‌آنجلو آنتونیونی»، «خاطرات زن خدمتکار» ساخته «لوئیس بونوئل» و «نزاع» از «رینر ورنر فاسبندر» را در کارنامه سینمایی داشت، در سن ۸۹ سالگی در خانه‌اش در پاریس درگذشت.

اما بدون شک معروف‌ترین نقش او در فیلم «ژول و ژیم» ساخته «فرانسوا تروفو»، کارگردان موج سینمای فرانسه رقم خورد که به موفقیت بزرگی در عرصه بین‌المللی دست یافت.

«ژن مورو» در سال ۱۹۶۰ برای بازی در فیلم «هفت روز … هفت شب» ساخته «ایوان رایتمن» موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن شد و در سال ۱۹۶۵ نیز برای نقش‌آفرینی در فیلم «زنده باد ماریا» بهترین بازیگر زن خارجی جوایز بفتا نام گرفت.

وی ایضا در سال ۱۹۹۲ برای بازی در فیلم «پیرزنی که در دریا قدم می‌زد» جایزه سزار بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و به حرفه بازیگری خود تا دهه هشتم زندگی خود نیز ادامه می‌داد.

از دیگر فیلم‌های مهم «ژن مورو» می‌توان به «زن، زن است» و عروس سیاهپوش از «ژان‌لوک گدار»، «محاکمه» ساخته «اورسن ولز»، «آتش سرکش» از «لویی مال»،  «آخرین سرمایه‌دار بزرگ» به کارگردانی «الیا کازان»، «دختری بنام نیکیتا» ساخته «لوک بسون»، «تا آخر دنیا» از «ویم وندرس»، «گام‌های معلق لک لک» و «هرکس سینمای خودش» به کارگردانی «تئو آنجلوپولوس» اشاره کرد.

این بازیگر بزرگ سینمای فرانسه در سال ۱۹۹۸ به پاس یک عمر دستاورد هنری با دریافت جایزه اسکار افتخاری مورد تقدیر قرار گرفت.

[memarima]

نمايشگاه مجازي هنر قرن بيستم نمونه‌ای از معماری فوتوریستی. طرح از آنتونیو سنت-الیا در اوایل قرن بیستم است. _____________ Memarima.ir