#اخبارفرهنگوهنر
Explore tagged Tumblr posts
Text
مظفرالدین شاه قاجار ،آخرین پادشاهی که در ایران مرد
مظفرالدینشاه قاجار پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود مظفرالدین شاه قاجار دوران: ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ خورشیدی تاجگذاری: ۱۲۷۵ خورشیدی، عمارت بادگیر تهران زادروز: ۵ فروردین ۱۲۳۲ زادگاه: تهران، ایران درگذشت: ۱۸ دی ۱۲۸۵ (۵۳ سال) محل درگذشت: تهران، ایران همسر : تاجالملوک امالخاقان، اشرف ملک خانم سرورالسلطنه، معصومه خانم نزهتالسلطنه، نورالدوله، دلپسند باجی معززالسلطنه، شرفالدوله، مهینالسلطنه، مهینالدوله دودمان قاجار: پدر ناصرالدینشاه مادر شکوهالسلطنه فرزندان: محمدعلی میرزا دین: اسلام، شیعه مظفرالدینشاه قاجار (زادهٔ ۵ فروردین ۱۲۳۲– درگذشتهٔ ۱۸ دی ۱۲۸۵) پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود. وی پس از کشتهشدن پدرش ناصرالدینشاه و پس از نزدیک به ۴۰ سال ولایتعهدیِ، شاه شد و از تبریز به تهران آمد. در جریان جنبش مشروطه، برخلاف کوششهای صدراعظمهایش علیاصغرخان اتابک (اتابک اعظم) و عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد. او ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. او آخرین پادشاهی است که در ایران درگذشتهاست. مظفرالدینشاه در کربلا به خاک سپرده شدهاست. مظفرالدین شاه از میان دو برادر دیگر، مسعود میرزا و کامران میرزا، پس از فوت دو پسر فروغ السلطنه (جیران تجریشی) به ولایتعهدی برگزیده شد. به موجب قانون سلطنت قاجار، ولیعهد باید از تیره «دولو» قاجار و از همسری عقدی انتخاب می شد. اما ناصرالدین شاه برخلاف این قانون، نخست، قاسم میرزا پسر فروغ السلطنه را برای مقام سلطنت پس از خود برگزید اما او درگذشت و دوباره از روی علاقه به جیران تجریشی فرزند دیگر او را به ولایتعهدی برگزید که او هم درگذشت. با فوت این دو پسر، قانون سلطنت فقط با شرایط مظفرالدین شاه جور درمی آمد.
تابلوی مظفرالدین شاه اثر کمالالملک مسعود میرزا با آنکه بزرگ تر بود، از مادری غیرقاجاری و صیغه ای متولد شده بود. کامران میرزا نیز با آنکه از همسری عقدی و قاجاری (منیرالسلطنه) به دنیا آمده بود، چند ماهی از مظفرالدین میرزا کوچک تر بود. بنابراین ناصرالدین شاه، مظفرالدین میرزا را که کودکی 9 ساله، زردرو و بیمار بود، در سال 1277 به نیابت برگزید. او از شکوه السلطنه دومین زن عقدی ناصرالدین شاه در 14 جمادی الثانی 1269 ق در تهران به دنیا آمده بود. وی پسر چهارم ناصرالدین شاه و فرزند شکوه السلطنه بود. پس از این انتخاب به مدت 36 سال در دارالحکومه تبریز تمرین سلطنت کرد تا آنکه یک روز مانده به پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه به طور ناگهانی وارد تهران شد. از دوران جایگیری مظفرالدینشاه در تبریز، که بنا بود آیین شهریاری را به ممارست بیاموزد، چیز زیادی گزارش نشدهاست؛ مگر آنکه بنابر بیشتر تاریخنویسان مشروطه، مردان ناشایست دورهاش کرده، سبب شدند که سادهدل و کمسواد بار آید. او شاهی مهربان و سادهدل بود و در دوران سلطنت او ایران با هیچ کشوری جنگ نکرد؛ اما در عین حال امتیازات فراوانی به بیگانگان داده شد.
همراه ملازمان وی قریب ۴۰ سال در شهر تبریز زندگی کرد تا اینکه پس از کشته شدن پدرش در سال ۱۲۷۵ خورشیدی، در سن ۴۴ سالگی به سلطنت رسید. از زمان کشتهشدن ناصرالدین شاه تا جلوس مظفرالدین شاه به تخت سلطنت ۴۰ روز به طول انجامید و طی این مدت علیاصغر اتابک، آخرین صدراعظم ناصرالدین شاه، اداره امور کشور را به دست داشت. وی در عمارت بادگیر تاجگذاری نمود و دو ماه پس از جلوس وی میرزا رضای کرمانی، قاتل ناصرالدین شاه، در میدان مشق به دار آویخته شد. از رویدادهای مهم در دوران او، پیدایش نخستین «سینماتوگراف» است. صدای مظفرالدینشاه، که قدیمیترین سند صوتی ایران بهشمار میرود، هنوز هم موجود است.
سکهٔ طلای مظفرالدینشاه، ضرب سال ۱۲۷۵ خورشیدی حکومت مظفرالدین شاه در سال اول سلطنت خود امینالسلطان را از مقام صدارت عزل کرد و برای مدتی کوتاه کابینهای بدون صدراعظم تشکیل داد که در آن علیقلی مخبرالدوله وزیر داخله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما وزیر جنگ و محسن مشیرالدوله وزیر امور خارجه بود. پس از چهار ماه مخبرالدوله به دلیل دخالتهای فرمانفرما در حوزهٔ اختیاراتش استعفا داد. مظفرالدین شاه نیز علی امینالدوله را از آذربایجان به تهران فراخواند و نخست او را رئیسالوزا (رئیس مجلس وزرا) و پس از چند ماه وزیر اعظم و سرانجام صدراعظم نمود، ولی امینالدوله که افکار تجددخواهی و غربگرایی داشت از ابتدای زمامداری خود با مخالفت علما مواجه شد و بعد از شش ماه از صدارت کنارهگیری کرد. مظفرالدین شاه پس از امینالدوله، محسن خان مشیرالدوله را به ریاست وزرا (ریاست مجلس شورای دولتی) انتخاب کرد، ولی منصب او هم بیش از سه ماه به طول نینجامید و مظفرالدین شاه مجدداً امینالسلطان را به صدارت برگزید. اولین همسر او امالخاقان دختر میرزا تقیخان امیرکبیر بود که محمدعلی شاه قاجار حاصل این ازدواج بود. به هنگام فوت مظفرالدین شاه از وی ۱۸ دختر و ۶ پسر به نام های محمدعلی میرزا، ملکمنصور میرزا شعاعالسطنه، ابوالفتح میرزا سالارالدوله، ابوالفضل میرزا عضدالسلطان، حسن علی میرزا نصرتالسلطنه و ناصرالدین میرزا ناصری باقی ماندند.
مظفرالدین شاه قاجار در روز ۱۸ دی ۱۲۸۵ در سن ۵۳ سالگی درگذشت سفر به اروپا مظفرالدین شاه مانند پدرش مشتاق سفر به اروپا بود و در روز ۲۳ فروردین ۱۲۷۹ (۱۲ ذیحجهٔ ۱۳۱۷ ه. ق) اولین سفر خود را به کشورهای اروپایی آغاز کرد. امینالسلطان، که در ۲۰ امرداد ۱۲۷۷ ه.خ. (پنجشنبه ۲۲ ربیعالاول ۱۳۱۶ ه.ق. ) برای دومین بار با وعدهٔ تأمین مخارج سفر شاه، به مقام صدارت منصوب شده بود، قراردادی برای دریافت ۲۳ میلیون و پانصد هزار روبل قرضه از روسیه امضا کرد و در ازاء آن عایدات گمرکات ایران را، که ممر اصلی درآمد خزانه بود، به وثیقه گذاشت. با دریافت این قرضه، مقدمات سفر مظفرالدین شاه به فرانسه فراهم شد. اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا هفت ماه به طول انجامید و در این مدت پنجمین پادشاه قاجار از کشورهای روسیه، اتریش، سوئیس، آلمان، بلژیک، فرانسه و در راه بازگشت از ترکیه (عثمانی) دیدن کرد. از وقایع مهم این سفر سوءقصد به جان مظفرالدین شاه در پاریس بود، که ضارب در کار خود توفیق نیافت و آسیبی به مظفرالدین شاه نرسید. دو سال بعد، وی پس از دریافت وام جدیدی به مبلغ ده میلیون روبل از روسیه و اعطای امتیازات تازهای در شمال ایران به روسها، عازم اروپا شد. دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا که در ۱۷ فروردین ۱۲۸۱ (۲۷ ذیحجهٔ ۱۳۱۹ ه. ق) آغاز شد شش ماه به طول انجامید و در این مدت مظفرالدین شاه از اتریش، آلمان، بلژیک، فرانسه، انگلستان و ایتالیا بازدید کرد. مقصد نهایی مظفرالدین شاه در این سفر انگلستان بود. مسافرت سوم شاه به اروپا روز ۱۶ خرداد ۱۲۸۴ (۱ ربیعالثانی ۱۳۲۳ ه. ق) آغاز شد و ۴ ماه (تا ۱۴ رجب ۱۳۲۳ ه. ق) به طول انجامید. این سفر نیز متعاقب دریافت یک وام ۲۹۰ هزار لیرهای از بانک شاهی انگلیس عملی شد. مشروطیت مظفرالدین شاه پس از بازگشت از سفر دوم خود، امینالسلطان را برکنار کرد و پس از یک سال، که هیئتی ۵ نفره مدیریت امور کشور را در ��ست داشت، دامادش عینالدوله را به عنوان صدراعظم منصوب کرد. عینالدوله برای تأمین هزینهٔ سفر سوم شاه، مسیو نوز بلژیکی، مدیر امور گمرکات ایران را مأمور افزایش درآمد گمرک کرد. افزایش تعرفهٔ گمرکی به تحصن تجار تهران در حرم عبدالعظیم انجامید.
مظفرالدین شاه پس از بازگشت از سفر دوم خود، امینالسلطان را برکنار کرد پس از بازگشت شاه، حوادث دیگری چون به چوب بستن تجار قند توسط احمد خان علاءالدوله (حاکم وقت تهران)، به تحصن بزرگتری در حرم عبدالعظیم در ۲۳ آذر ۱۲۸۴ با درخواست تأسیس عدالتخانه منجر شد. با قول شاه تحصن پایان یافت اما تعلل در برپایی عدالتخانه موجب تحصن علمای تهران در قم و افزایش خواستهها به عزل عینالدوله و برپایی دارالشورا شد. شاه نهایتاً عینالدوله را عزل و نصرالله مشیرالدوله را صدراعظم کرد. او یک سال پس از پایان سفر سوم خود، در روز ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ در بستر بیماری فرمان مشروطیت را که متضمن ترتیبات تشکیل مجلس بود امضا کرد و روز ۱۴ مهر ماه همین سال اولین دورهٔ مجلس شورای ملی در حضور شاه افتتاح شد. مظفرالدین شاه نخستین قانون اساسی ایران را که در دورهٔ اول مجلس تنظیم شده بود، روز ۸ دی ۱۲۸۵ امضا کرد و ۱۰ روز بعد در ۱۸ دی ۱۲۸۵ درگذشت. با امضای فرمان مشروطیت که در تاریخ ۱۲۸۵ هجری خورشیدی، مادهتاریخ عدل مظفر که حروف ابجد آن برابر میشود با ۱۳۲۴ و در معنای عدالت مظفرالدین شاه است بر روی لوحهای نوشته شد و پس از برپایی مجلس شورای ملی بر سر آن جای گرفت. بدینسان نشانگر مشروطیت و یادآور نام پادشاه امضاکننده و نخستین پادشاه اجراکننده آن بود. مرگ مظفرالدین شاه قاجار سرانجام در روز ۱۸ دی ۱۲۸۵ در سن ۵۳ سالگی درگذشت و در کربلا به خاک سپرده شد. منبع: بیتوته Read the full article
0 notes
Text
خم ابروی تو (ظهیر فاریابی)
دیوان اشعار ظهیر فاریابی ظهیرالدین ابوالفضل طاهر بن محمد فاریابی (۵۵۰ - ۵۹۸ ه.ق) از قصیدهسرایان بزرگ قرن ششم در فاریاب (در نزدیکی بلخ) زاده شد. مدتی را در نیشابور به سر برد و پس از وفات در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. وی از شاعران استاد و سخنسرایان بلیغ پایان قرن ششم و یکی از بزرگان قصیده و غزل است که در تحول غزل نقش مهمی را ایفا کرده است. سخن ظهیر روان و پر از معانی دقیق و در عین حال فصیح و دارای معانی و الفاظ صریح می باشد. یک امشبم که خم ابروی تو محراب است چرا به گرد من از آب دیده غرقاب است مرا که با تو نشینم گریستن بر چیست اگر نه بخت بد وعاشقی زیک باب است چرا هوای لبت خون من به جوش آورد اگرنشاندن خون از خواص عنّاب است شراب در تو اثر کرد وشمع جمله بسوخت تو آن مبین که مرا از رخ تو مهتاب است بیا که بهتر از این فرصتی نخواهم یافت که چشم مست تویعنی که فتنه در خواب است بیا که غمزه جادو بیارمید از خشم اگر چه طرۀ فتان هنوز درتاب است خط ار به گرد عذرات همی نیارد گشت عجب مدار که مژگانت تیر پرتاب است متاب سر ز وفا گرچه در زمانه تو وفا چو فتنه به عهد امیر نایاب است قوام مُلک،نظام جهان،بهاءالدین که بر سرآمدِ اسلاف وفخر اعقاب است عمر بگو وبرستی که ملک و دولت را تفاخر است به نامش چه جای القاب است یگانه ای که فلک آفتاب قدرش را در ارتفاع معالی کمین سُطر لاب است زبهر خدمتش آید به کارگاه رَحِم هرآن لطیفه که در مُستقرِّ اصلاب است زجام همّت او آز را رسد هر دم همان خلل که خرد را زباده ناب است ایا رسیده بدان منزلت که هر ساعت به دولت تو جهان را هزار اعجاب است فلک به خاک جناب تو انتساب کند که این نسب به حقیقت بهین انساب است عقاب چرخ که گیتی شکار مِخلَب اوست به دور تو چو کبوتر اسیر مضراب است زتف قهر توشد خشک باغِ عمرِ عدوت اگرچه لافش ازین برکشیده دولاب است زباد سرد بد اندیش توست پنداری که سال وماه فلک در لباس سنجاب است اگر زفضل وهنر ماند درجهان رمقی سبب تویی که در تو سرای اسباب است همیشه تا زشفق روی چرخ سیمابی به سان خنجر رستم زخون سرخاب است زخون دل چو شفق باد روی دشمن تو که اشکش از فزع خنجرت چو سیماب است Read the full article
0 notes