#ماده
Explore tagged Tumblr posts
Photo
از نیچه :: «دیدگاهِ حیوانات در بارهٔ جنسِ ماده، همانند دیدگاهِ مردان نسبت به زنان نیست. برای آنها جنسِ ماده عنصری مولّد است. عشقِ پدرانه مفهومی ندارد بلکه چیزی نزدِ آنها پدیدار میشود که همچون علاقهایاست که گمان میرود ما به فرزندانِ معشوقهٔ خود داریم و بهسانِ اُنسیاست که به آنان پیدا میکنیم. فرزندان، عطشِ سلطه و مالکیتِ مادران را فرو مینشانند و سرگرمشان میکنند. فرزندان برای مادران چیزی هستند که کاملاً درک شده و میتوانند همصحبتشان بشوند. همۀ اینها باهم، عشقِ مادرانه را تشکیل میدهد – عشقی شبیهِ عشقِ هنرمند به اثرِ خود. دوران بارداری، زنان را ملایمتر و صبورتر و نگرانتر و فرمانبَرتر میکند؛ همچنین بارداریِ فکری و ذهنی نیز باعثِ رشدِ روحیۀ عرفان و تأمّل میشود که با روحیهٔ زنان سنخیّت دارد. عارفان و اندیشوران، مادرانِ مذکّرند – در حیوانات، نر، ماده تلقی میشود.» #حکمت_شادان #فردریش_ویلهلم_نیچه #نشر_جامی چاپ ۹، ۱۳۹۶، ۴۰۷ص، ص۱۳۰. * در مضمونی مشابه، عطار نیشابوری هشتصد و اند سال پیش شعر را به عادت ماهانه تشبیه کرده و سروده بود که «اگر چه شعر در حد کمال است | چو نیکو بنگری حیض الرجال است». خدای عرفان اسلامی نیز نوعاً خدایی زنانه است؛ پیشتر در فرستهٔ ۹ دی ۱۴۰۰ ذکری از بایزید بسطامی را در این باره آورده بودم که باز مینویسم: «شبی شیر خورده بودم و شکمم به درد آمد. حق تعالی با من بدین قدر عتاب فرمود؛ یعنی جز از من چیزی دیگر بر کار است.» افزون بر اینها در عرف و نظرِ حیوانِ ناطق (انسانها) هم، حیوان نر زیباتر از حیوان ماده قلمداد میشود. * به بهانهٔ سالگرد قمری میلاد حضرت فاطمه و به مناسبت یکی از روزهای زن. 📸 نگاره: امبر هرد (سفیر سابق مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان) و فرزند بدون پدر وی که از راه منی اهدایی و رحم استیجاری زاده شده است. ۲۳ / #دی / ۱۴۰۱ #درباره_نسوان #خدای_زنانه #نیچه #فردریش_نیچه #دانش_طربناک #زنان #زن #روز_زن #مرد #نر #ماده #پدر #مادر #روز_مادر #بارداری #جنین #ازدواج #سلطه_گری #تملک #حیوانات #زن_ستیزی #مردستیزی #فمینیسم #فمینیست #امبر_هرد #amberheard https://www.instagram.com/p/CnXPwuij0NC/?igshid=NGJjMDIxMWI=
#حکمت_شادان#فردریش_ویلهلم_نیچه#نشر_جامی#دی#درباره_نسوان#خدای_زنانه#نیچه#فردریش_نیچه#دانش_طربناک#زنان#زن#روز_زن#مرد#نر#ماده#پدر#مادر#روز_مادر#بارداری#جنین#ازدواج#سلطه_گری#تملک#حیوانات#زن_ستیزی#مردستیزی#فمینیسم#فمینیست#امبر_هرد#amberheard
0 notes
Text
جوانسازی پوست با ۷ ماده موجود در تمام خانه ها!
جوانسازی پوست با ۷ ماده موجود در تمام خانه ها! جوانسازی پوست، یکی از دغدغههای بسیاری از افراد است. خوشبختانه، برای جوانسازی پوست نیاز نیست به محصولات گران قیمت مراجعه کنید. با استفاده از 7 ماده طبیعی که در اکثر خانهها وجود دارد، میتوانید پوست خود را جوانتر و شادابتر کنید. تیپ چین به شما کمک خواهد کرد. 1. عسل:
عسل، یک مرطوبکننده طبیعی است که به نرمی و لطافت پوست کمک میکند. برای استفاده، عسل را به صورت ماسک روی پوست خود بمالید و پس از 15 دقیقه با آب گرم بشویید.
2. آلوئه ورا:
آلوئه ورا، حاوی خواص ضدالتهابی و ترمیمکننده است که به بهبود بافت پوست و کاهش چین و چروک کمک میکند. ژل آلوئه ورا را روی پوست خود بمالید و پس از 20 دقیقه با آب سرد بشویید.
3. قهوه:
قهوه، حاوی آنتیاکسیدانهایی است که به کاهش چین و چروک و بهبود گردش خون در پوست کمک میکند. برای استفاده، قهوه را با آب مخلوط کنید و به صورت ماسک روی پوست خود بمالید. پس از 15 دقیقه با آب سرد بشویید.
4. شکر:
شکر، یک لایه بردار طبیعی است که به از بین بردن سلولهای مرده پوست و بهبود بافت آن کمک میکند. برای استفاده، شکر را با روغن زیتون مخلوط کنید و به آرامی روی پوست خود ماساژ دهید. پس از 5 دقیقه با آب گرم بشویید.
5. تخم مرغ:
تخم مرغ، حاوی پروتئین و ویتامینهایی است که به تقویت و جوانسازی پوست کمک میکنند. برای استفاده، تخم مرغ را به صورت ماسک روی پوست خود بمالید و پس از 15 دقیقه با آب سرد بشویید.
6. روغن نارگیل:
روغن نارگیل، یک مرطوبکننده طبیعی است که به نرمی و لطافت پوست کمک میکند. برای استفاده، روغن نارگیل را به صورت ماسک روی پوست خود بمالید و پس از 20 دقیقه با آب گرم بشویید.
7. آب لیمو:
آب لیمو، حاوی ویتامین C است که به روشن شدن پوست و کاهش لکهای تیره کمک میکند. برای استفاده، آب لیمو را با آب مخلوط کنید و به صورت ماسک روی پوست خود بمالید. پس از 10 دقیقه با آب سرد بشویید.
با استفاده منظم از این مواد طبیعی، میتوانید پوست خود را جوانتر، شادابتر و زیباتر کنید.
امیدوارم اطلاعات بیشتری از بریگاد چین کسب تیپ چین.
0 notes
Text
آزیتا (۱۳) - رزیتا (۵)
من زیر کوهی از عضله که اسم قشنگش رزیتا بود دفن شدم. بدن رزیتا به قدری عضلانی و پهن پیکر بود که منو کاملا در بر گرفت. دستشو برد زیر کمر من و در حالی که کیرم هنوز توی کص کلوچه اش بود و کصش رو به بدن من فشار میداد منو بغل گرفت و به عضلات ورزیده و سفت خودش فشار میداد. من که به سختی نفس میکشیدم فقط میتونستم کول های عضلانی رزیتا رو لیس بزنم. بوی عرق سکسی رزیتا توی مشامم میپیچید و منو مست تر میکرد. عرقش اصلا تند نبود. به نظر من خوشبو ترین عطر دنیا بود. رزیتا منو توی آغوشش شل کرد و چند دقیقه ای به همون حال توی آغوش رزیتا بودم. کیرم توی کص رزیتا پژمرده شده بود. سرش رو بلند کرد و توی چشمام خیره شد. صورتش توی نور بنفش شب خواب اتاق مثل بلور میدرخشید. من یدفه یادم اومد و گفتم:« رزیتا... راستی آبم... آبمو ریختم توش! 😱»
رزیتا لبخند خوشگلی زد و گفت:« نگران نباش عزیزم... از دیروز PMS بودم و احتمال بارداریم الان صفره 😏...» من که گمونم شکل علامت سوال شده بودم پرسیدم:« PMS یعنی چی؟؟؟...» رزیتا خندید و واسم ذوق کرد. منو توی بغلش چلوند و لبمو بوسید و گفت:« جوجه رنگی خوشگل کردنی من!... یه دوره یا نمیدونم همچین چیزیه که قبل از پریودی دخترا دچارش میشن... یه سری علائم داره...» زدم وسط حرفش و گفتم:« چه علائمی...» رزیتا گفت:« ��لائمش توی همه یکسان نیست مهرداد قشنگم... من یکم بداخلاق میشم و افسرده و سینه هامم سفت میشه و درد دار میشه!... 😏 راستش علت اینکه امشب هم اینطوری ازت استقبال کردم همین بود... ببخشید... خیلی زشت بود حرفا و رفتارم 🫣» من تا اومدم بگم:« نه این چه حرفیه؟!» رزیتا با ذوق گفت:« ولی تو انگار اکسیر بودی جوجه خوشگلم... کلا حالمو عوض کردی با اومدنت... 🥰... و خب این پسر خوب و ناز باید جایزه میگرفت دیگه!...» من همینجور ماتم برده بود. منظور رزیتا از جایزه چی بود؟... سکس عایا؟... که خود رزیتا صورتش رو آورد جلو و بینی قشنگ خوشگلش رو به بینی من مالید و آروم گفت:« جایزه ات همینه که آبتو بریزی تو کصم! 😈🫦»
اینو که گفت یهو کصش خیس شد و کیر منم دوباره شروع به بزرگ شدن کرد و ساقه کیرم خیس شد... رونهای عضلانیش رو به هم نزدیک کرد و پاهای نحیف من بین اون رونهای عضلانی و قطور داشت له میشد. اما چنان در خال لذت بردن بودم که اصلا درد برام معنی نداشت. رزیتا لبشو گذاشت روی لبم و شروع کرد به بوسیدن فرانسوی. عاشق این بوسه هستم. طعم بی نظیر زبون و لبهای رزیتا منو مست کرده بود. بزاقش طعم عسل داشت. کیرم دوباره داشت راست میشد، اما اینبار توی کص گرم و تنگ و خیس رزیتا. وقتی به خودم اومدم که رزیتا داشت دوباره روی کیر من تلمبه میزد. با چنان قدرتی تلمبه میزد که تخت میپربد بالا و پایین و صدای قیژ قیژ تختخواب مثل ریتم زیر صدای ناله و آه رزیتا گوش منو نوازش میکرد. اصلا توی حال خودمون نبودیم. یدفه چشمای رزیتا باز شد و به من خیره شد... زبونش دور لبش میچرخید و چشماش خمار شد... انگار بدنش روی جثه نحیف من سنگین تر شد... یدفه از منظره کول و گردن رزیتا چهره ی زیبای یه ملکه عضلانی توی نور بنفش و سکسی اتاق نمایان شد و من شوکه شدم 😱😱😱 آزیتااااااا!!!! 😳😳😳 آزیتا که کاملا روی کمر رزیتا جا خوش کرده بود، در حالی که توی چشمای من زل زده بود، صورتش رو آورد کنار گوش رزی و گفت:« شما دوتا کفتر عاشق... آب منو آوردین سکسیااااا... مگه میزارین آدم بخوابه؟!!!😉🤤🤤🤤» و شروع کرد به خوردن گوش و پشت گوش رزیتا. چشمای رزیتا بسته شد و لبش رو گاز گرفت و گفت:« جوووووووون... مامان کص خوشگلم... زودتر میومدی خب!... » من که پشمام درجا ریخت. انگار آزیتا داشت کصش رو میمالید به کون رزیتا و کیر منم توی کص رزیتا به حد انفجار رسیده بود. آزیتا روی کون دخترش تلمبه میزد و رزیتا روی کیر من!... صدای ناله و آه این مادر و دختر منو داشت دیوونه میکرد. چون یه بار ارضا شده بودم ارضا دوم مدت بیشتری زمان میبرد. صحنه واسه من، سکسی تر از اینم شد. وقتی که رزیتا گردنش رو به طرف راست چرخوند و این دو تا ماده شیر عضلانی شروع کردن به لب گرفتن فرانسوی از هم 😱😱😱 پشماااااااااااااااامممم!
یجوری لبهای همدیگه رو میخوردن که حتی قابل وصف هم نیست. یدفه رزیتا که معلوم بود خیلی خیلی حشری و برانگیخته شده لب مامانش رو ول کرد و شروع کرد به خوردن گردن من از اون طرف آزیتا هم افتاد روی صورت منو شروع کرد ازم لب بگیره. دیگه میتونم بگم من انگار توی دنیای دیگه ای بودم. نمیدونم چند دقیقه طول کشید چون من داشتم از ثانیه ثانیه اش لذت میبردم. یادمه که یدفه مادر و دختر با هم اورگاسم شدن... اونم چه اورگاسمی... برای ۳۰ ثانیه بدن های عضلانی و ورزیده شون میلرزید و من زیر اون توده ی عضله له شدم. اما این پایان ماجرا نبود... من ارضا نشده بودم و کیرم هنوز بزرگ بود.
آزیتا در حالی که کمر و کول های رزیتا رو میلیسید گفت:« اووووووم... باز میخوام... بازم میخواااااام... من کیر میخوام...» یدفه رزیتا از روی کیر من بلند شد... کیرم که در حال انفجار بود مثل انگشتی که از توی دهن با فشار به داخل لپ میاد بیرون « لاپی» کرد و در اومد. من یه لحظه بدن این دو تا مادر و دختر رو دیدم و ماتم برد!... اووووو مااااااای گاااااااااد 😱🤯 مگه میشه اینقدر عضله روی بدن یه زن و دختر!!!! آزیتا که کصش مثل همیشه باد کرده بود سریع نشست روی کیر من و کیرم یه باره تا اعماق کصش رو در نوردید... یه جوری آزیتا گفت:« آآآاااااخخخخششش» که کمرم لرزید. رزیتا برگشت و با کص مبارک خودش که بوی بهشت میداد یدفه نشست روی صورت من... من که نمیدیدم اونا با هم چیکار میکردم ولی صدای بوسه های فرانسوی و آه و ناله همزمان شون بلند شد. و من خوردنی ترین خوردنی دنیا توی دهنم بود. به کص کلوچه ای ۱۸ ساله که مزه ی عسل میداد... 😋😋😋 فقط یکم مشکل تنفس داشتم که اونم رزیتا با کمی تکون خوردن روی صورت من حلش کرد.
شاید باورش براتون سخت باشه ولی ارضا شدن من نیم ساعت طول کشید... واسه خودمم باور کردنی نبود!... توی این مدت آزیتا و رزیتا هر دو اورگاسم شدم و سر انجام هم آب من این بار توی کص تپل آزیتا پمپ شد.
25 notes
·
View notes
Text
اي احد يمر من هنا
عندي اختبار موت بكرا دعواتكم 😞
بخلص اصعب ماده بالسمستر يارب تعدي باقل الاضرار
6 notes
·
View notes
Text
دراعة ، شعري مفلول ، وجهي مرطبته ، و ماده رجولي .. كل اللي ودي فيه بهالجلسه اقوم اسوي لي شايّ و احد يجي يتابع معي حلقة HOD
محد بيجي يتابع،لإنه مايتابع أحد HOD من بيتنا إلا اخوي..و صراحة مستحيه اتابع معاه اخاف تطلع مشاهد الىىىرموطه إليسنت .. ف يب ليلة وحدانية 🙏😔
12 notes
·
View notes
Text
توضيح بسيط لكلمتين في الحلق ..
الحب مش بكم اللي بيتقدم !! .. الحب بقيمة اللي بيتقدم ..
ممكن تلاقي أب غني ولاده في أحلى أندية واحسن المدارس الإنترناشونال، بس لا أولاده ولا زوجته لاقينه جمبهم !!.
ممكن تلاقي زوج جايب لزوجته ڤيل�� وعربية ودهب وألماظ، وزوج تاني ريفي غلبان جايب (بنص يوميته) جلابية أو عباية لزوجته .. وفرحتها بدخلته عليها وهو جايب بنص فلوسه عبايه تغلب فرحة الڤيلا والعربية والألماظ "لأن الأولى عارفة أن زوجها جايب بكل ما يملك" ..
فرق بين أب ابنه بيتعب فيجيب أحسن دكتور في البلد لابنه، واب غلبان بيلف البلد شايل ابنه وعايز يعالجه ولو هيبيع هدومه "واللي مش بتبقى مجرد تعبير مجازي".
دا مش معناه أن الغني مش بيحب (عشان العقول الضيقة متقولنيش اللي مقصدهوش). لكن قصدي توضيح أن ممكن حاجة بسيطة يتعدى حبها حاجات غاليية جداا. أن عادي جدااا تلاقي حب في عباية تمنها يومية شخص، أكتر من انك تلاقيه في عربية متسواش قشاية من ما يمتلكه الشخص.
وسواء كان الشخص غني او فقير فالحب لهفة بنشوفها لما نتعب، دمعة فرح لما بننجح، إهتمام لما نحتاجه ..
ناس كتير نسيت الحب وربطته بالماده ! ، نسيوا أصلهم وأصل أهلنا اللي عمروا بيوت ونجحوا بأقل ماده، ناس كتير حبت الماده فصاحبها بقى وسيلة وصول (في الوقت اللي كان فاكر فيه أن هو نفسه المحبوب).
أسسوا العلاقات بالحب والعُمر والإهتمام والمودة وبعدين أبنوا الباقي بالماده.
9 notes
·
View notes
Text
كتـــــــ أمير الكلام ـــابات
................................
سأ اهجو الغرام
بشقيه ....
بنهاره وليله
أذا لم يسن ماده دستوريه
يمنحك فيها أجازة أجبارية
خالية من المشاعر مدتها
الى حين أنتهاء الشتوية
في المادةا لأولى ...
يعاقب كل من لديه أمور جانبية
تبعده عن الشاعرية
المادة الثانية ...
لايدخل مملكة الحب من ليس لديه أذن صاغية
تليها ...
قوانين تنظم بمهنية
يذكر فيها ..
التعرف عن فضل الحب في الشتاء
وكيفية الأستتار منه في الأحباء
وجمال ليله الحافل بالرومانسية
أعلنها للأنام ..
بمليء فمي .. ومكنون قلبي أصارح
لأيمكن في خطأ الحب أن ..أسامح
كيف لا وانا الواثق من نفسه
العاشق والشاعر لايخطأ في حدسة
سأنظم قصيدتي الخالية من حروفك الهجائية
وأطير مع النسمات الهوائية
التي تحملني بعيداً عن المرجفين
الذين في ميدان العشق لا زالوا هاويين
لم ولن يتعلموا الدرس وما زالوا تائهين
ولا يتقدم للعشق من لديه انفصام بالشخصية
حتى لا يعاني منه المطبقين لدروس الحب الأبدية.
7 notes
·
View notes
Text
والله المفروض البشر كلهم يدرسوا فى البناء المنهجى خصوصاً ماده الفقه والمذاهب .. علشان احنا للأسف طلعنا ضايعين
13 notes
·
View notes
Text
يارب ابدأها بدايه حلوه واحل في أول ماده كويس عشان متقفلش 🫠
19 notes
·
View notes
Text
المصيبه أني بشرب القهوة بنام يعنى الكافيين بالنسبالي بقى ماده مهدائه
36 notes
·
View notes
Text
صباح الخير اخر ماده في الحياه الدراسيه بتتذاكر ازاي؟؟؟؟؟
16 notes
·
View notes
Text
ربنا يجيبها جمايل ويعدي امتحان بكره دا على خير، ماده انا حتى مش طايقه ابص فيها والله، انا بجد بكره القسم دا ومواده من كل قلبي .
8 notes
·
View notes
Text
١٣% بالميه نسبه ذوي الاعاقه في الاردن نسبه عاليه جدا ونصفهم أطفال.١٣% بتحكي عن مليون و٢٥٠ الف نصفهم أطفال والنصف الباقي كانوا أطفال كمان..من تجاوز ١٨ سنه لا يعتبر طفل ..يجب الوقوف على اسباب الاعاقه عند الاطفال وعمل دراسات مكثفه من جهات غير حكوميه "مستقله "للقاحات. مطاعيم الاطفال هي السبب جميعها ...وبحكولك خفت حالات الشلل بعد التطعيم ، وخفت الحصبه . صحيح خفت الحصبه بعد المطعوم بس سببت حالات صرع وحالات توحد في نفس الوقت ..اذا بترجع للشركه الام المصنعه للقاحات وتبحث عن مكونات كل مطعوم وتبحث المكون نفسه والأعراض الجانبيه سوف تتوقف فورا عن إعطاء اطفالك المطاعيم .
لقاح شلل الاطفال هو عبار عن فيروس يوخذ من القرود المصابه بفيروس القرود Simian virus 40. (Sv40). وهذا الفيروس اللذي يوضع في مطاعيم شلل الاطفال اثبتت الدراسات اله علاقه مباشره في سرطان الدماغ. وللعلم هذا الفيروس (SV40) الموجود في مطعوم شلل للأطفال ويسبب سرطان الدماغ وجدوه أيضا في لقاح كورونا . اذا فيه حالات أصيبت في سرطان الدماغ يوجد اثباتات علميه انه الها علاقه في هذه الماده( فيروس القرود SV40) الماخوذ من القرود المصابه فيه ..
مطاعيم شلل الاطفال تحتوي على مواد سامه أيضا للجسم هي ماده الاسبستوس والفورمالدهيد..لقاح شلل الاطفال اللذي يعطى في الوطن العربي ودول أفريقيا تم إيقافه في اميركا عام ٢٠٠٠. اللذي يعطى عن طريق الفم هو فيروس حي تم منعه في الولايات المتحده الامريكيه لتعرض ٢٠٠ الف طفل للشلل، مطاعيم شلل الاطفال اللتي تعطى في الوطن العربي وأفريقيا هي فايروس حي عن طريق الفم ،ويسبب شلل الاطفال، اما اللذي يعطى في الولايات المتحده الامريكيه هو فايروس غير حي ، يعطى في الفخذ او اليد ...
اماني زريقات
https://childrenshealthdefense.org/defender/polio-vaccine-propaganda-rhesus-monkey-cola/?fbclid=IwAR1PVJXa6oK2AMO7Vin0qGoYEyxzpL4HuBd-Eq9FEysb9mgo373hDxhlCws
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3241931/?fbclid=IwAR24JYx3cgpRT_7T-V5LJj1LRyAfSD1ezm3Eg-St5-DFVYq4_zhdaGNWdoI
5 notes
·
View notes
Note
كيف اشجع نفسي اتغلب على رهبة الجمهور؟ عندي عرض تقديمي ودايم اتهرب وكان عليه خمس درجات الان في ماده عليها 20 درجه ولاني قادر اواجه ولاني قادر اضيع هالدرجه الكببيره وتحدد اسمي يوم الاحد
لما أضع في عقلي أنه مَن يشاهدني مِن الحضور بشر غير معصومين من الخطأ مثلي يهون الأمر في نفسي، غير أني أضع في كل جزء من الصف شخص أعرفه لأوزّع النّظرات على ثلاث جهات وأرفع نبرة صوتي في مواضع وأخفضها في مواضع؛ وتذكّر أن علامات الترقيم قبل أن تكتب كانت تفاعلات صوتيّة مثلًا أن تتعجب عند العجيب وتغيّر نبرتك، ولما تسأل تغيّرها إلخ؛ فافهم متى تستخدم علامات الترقيم وطبّقها عندما تتحدث، وهذا ما اعتدت عليه بس
3 notes
·
View notes
Text
من الأشياء المحزنه ، انا عمري ما احتفلت بعيد ميلادي
كانت ماما تحب تحتفل بكل المناسبات ، يوم ميلادي يصدف في اخر يوم بالاجازات المدرسيه ، فبيكون الوضع المادي صعب ، وعندنا مصاريف المدرسه وغيره ، فما في مجال حتى لكيكه صغيره أطفئ فيها شمعه ، وعشت سنيني كلها اشوف اخواتي يحتفل فيهم والهدايا تنجاب الهم عادي ، وانا لا
ولما كنت بسنوات الدراسه ، كنت مراهقه عنيده ومشكلجيه جدا ، ولما مديرة المدرسه أصرت على اكليل الورد بدل قبعه التخرج ، تركنا حفله المدرسة من غير صف التخرج
لم يحضر أحد يومها ، ولم تتم حفله التخرج ، ولم نلبس لا اكليل ورد ولا قبعه تخرج ، بس مو مشكله المهم مشينا كلمتنا .
في الجامعه ، توقف تخرجي على ماده ، عرفت ارفعها مع الدورة التكميليه. ، والحمدلله خلصنا ، جامعتي ما كانت تعمل حفلات تخرج اساسا 😅😅😅
والحين بعد ١٨ سنه من التخرج ، اكتشفت اني عمري ما احتفلت بشيء يخصني ، لا عيد ميلاد ، لا تخرج ، وطبعا ما تزوجت ولا انخطبت ، والاغلب في سني هذا ما بسوي حفله خطوبه ولا زواج ، هل لازم اني ازعل ؟
ولا افعل مود الطناش والليله تعدي ،
لما كنت ب ٢٤ سنه اتذكر كان في حلقه لعمرو خالد بيتكلم فيها عن النبي موسى ، وذكر اخوه هارون
وقعد يقول إنه في ناس بالدنيا مش صف اول ، صف تاني عادي ومتصالحين مع نفسهم ، زي نبي الله هارون ، مالوش اي انجازات او أعمال يتقال عليها ، او في ما معنى الكلام يعني
وكأن الكلام عليي
المشكله الأكبر أنه لما اقول لحد عن الاشياء دي ، بيقلبها انت عندك عقده الطفل الأوسط ، يمكن لو يقلي لا انت غلطانه ، عام كذا احتفلنا ، يوم كذا عملنا ، بس لا ، إثبات اني مجنونه اسهل بكتير
5 notes
·
View notes