#درب آسانسور
Explore tagged Tumblr posts
Text
خرید میکروسوئیچ پر کاربرد قیمت مناسب
خرید میکروسوئیچ پرکاربرد قیمت مناسب، میکرو سوئیچ کششی در موارد و تجهیزات مختلفی اعم از صنعت، ساختمان سازی، کشاورزی، تجاری یا صنعت حمل و نقل کاربرد دارد. همچنین در اکثر ماشینهایی که کنترل حرکت در آنها موردنیاز است میتوان از میکروسوییچ استفاده کرد.
خرید میکروسوئیچ پر کاربرد قیمت مناسب
میکرو سوئیچ (Micro switch) ، همانند کلید ها عمل می کنند. در واقع میکروسوئیچ ها به جریان های برقی فرمان می دهند و جریان مدارهای برقی را کنترل می کنند. و با یک شوک برقی کوچک تحریک می شوند و وظیفه ی خود را آغاز می کنند.
مزایا میکرو سوئیچ
از نظر طراحی مدار معمولاً ساده و سر راست هستند.
تقریباً در هر محیط صنعتی به خوبی کار می کنند.
دقت و تکرارپذیری بالایی دارند.
این قطعات مصرف برق کمی دارند و به اصطلاح کم مصرف هستند.
می توان از آن ها برای سوئیچینگ چندین بار استفاده کرد.
نصب آن ها ساده است.
نحوه کار اسانسور با میکرو سوئیچ
آسانسور به وسیله کابینی متصل به یک سیستم بالابر و کابلی که به یک جعبه فرمان برای دستورات حرکت و توقف کابین وصل می باشد تشکیل شده است. دلایل استفاده از میکروسوئیچ در آسانسور از دیگر کلید هایی می باشد که همان عمل ساده قطع و وصل کلید معمولی را انجام می دهد.
وظیفه میکرو سوئیچ
میکروسوئیچ با باز و بسته شدن درب فر به دستگاه اعلام می کند تا به شکل اتوماتیک فن رو استوپ یا راه اندازی نماید . بعضی از تولید کننده های فر قنادی تنها به این میکروسوئیچ اکتفا می نمایند و راه حل جایگزینی برای خرابی احتمالی این بخش در نظر نمی گیرند.
مدیریت: بهمن عسگری
09120224130
#خرید میکروسوئیچ پرکاربرد قیمت مناسب، میکرو سوئیچ کششی در موارد و تجهیزات مختلفی اعم از صنعت، ساختمان سازی، کشاورزی، تجاری یا صنعت حمل و ن#خرید میکروسوئیچ پر کاربرد قیمت مناسب#میکرو سوئیچ (Micro switch) ، همانند کلید ها عمل می کنند. در واقع میکروسوئیچ ها به جریان های برقی فرمان می دهند و جریان مدارهای برقی را کنتر#مزایا میکرو سوئیچ#از نظر طراحی مدار معمولاً ساده و سر راست هستند.#تقریباً در هر محیط صنعتی به خوبی کار می کنند.#دقت و تکرارپذیری بالایی دارند.#این قطعات مصرف برق کمی دارند و به اصطلاح کم مصرف هستند.#می توان از آن ها برای سوئیچینگ چندین بار استفاده کرد.#نصب آن ها ساده است.#نحوه کار اسانسور با میکرو سوئیچ#آسانسور به وسیله کابینی متصل به یک سیستم بالابر و کابلی که به یک جعبه فرمان برای دستورات حرکت و توقف کابین وصل می باشد تشکیل شده است. دلایل#وظیفه میکرو سوئیچ#میکروسوئیچ با باز و بسته شدن درب فر به دستگاه اعلام می کند تا به شکل اتوماتیک فن رو استوپ یا راه اندازی نماید . بعضی از تولید کننده های فر
0 notes
Text
افسانه خانم (۱) - محیا (۱)
اونشب تا صبح خواب به چشم هیچ مردی توی ساختمون ما نرفت... تا صبح کل ساختمون میلرزید... صدای نعره های زنونه ولی پشم ریزون افسانه خانم ساختمون و بدن ما رو میلرزوند... و صدای ضجه و التماس یه مرد (!!!!)... مردی که صدای به در و دیوار کوبیده شدنش مثل زلزله، لرزه بر اندام ساختمون و مردهای دیگه مینداخت!... محیا، همسر من و همه زنان و دختران ساختمون ولی حس متفاوتی داشتن... حس غرور و افتخار... حس برتری... اینو از نگاه های سنگین محیا به خودم متوجه میشدم... نگاه ترسناکش بدنمو میلرزوند... با هر لرزشی که به ساختمون وارد میشد نیشخند تحقیرآمیزی میزد و بهم نگاه میکرد... صدای فریاد های کمک خواهی و التماس اون مرد بیچاره جیگر آدم رو میسوزوند... جوری ضجه میزد و التماس میکرد که میشد از توی صداش نهایت وحشت و ترس رو متوجه شد. انگار امیدی به نجات نداشت چون میشد از عجز و لابه های گریانش ناامیدی نسبت به زندگی رو درک کرد... ولی اون نگون بخت چاره ای هم بجز التماس کردن و ضجه زدن نداشت...
نزدیک صبح بود که صداش قطع شد... شرق افق تازه نیلی شده بود. دلم به دلهره افتاد... دویدم به سمت درب واحد و وارد راهرو شدم... تا چشمم به آقا منصور و مهران و رسول افتاد؛ یادم اومد!... یادم اومد!
یادم اومد؛ اولین باری رو که شتابان رفتیم دم درب واحد افسانه خانم!... اولین باری که صدای نعره های یه زن عضلانی و قدرتمند چهارستون ساختمون رو لرزوند... اولین باری که افسانه خانم، فحش های آبدار و رکیکش رو همراه کتک به تن نحیف مردش مینواخت و مرد بیچاره التماس میکرد و کتک میخورد! تازه به ساختمون ما اومده بودن... ��متر از یک هفته. شروع کردیم به در زدن... یدفه در باز شد و ما با دیدن اون صحنه در لحظه پشمااااااااااااااااممممممون فر خورد. 😳😳😳😱😱😱
یه زن نبود؛... یه ملکه بود... یه هیولا... یه خدااااااااا!... یه خدااااااای عضلانی و حیرتانگیز 😱😱😱🤯🤯🤯 بدنم یخ کرد... رنگ هر چهار نفرمون پرید و بدنامون لرزید... افسانه خانوم لخت و عور توی دهنه درب ورودی واحدش ظاهر شد... با بدنی که از زیر چونه تا روی انگشتان دست و پا با عضله کاور شده بود... لخت عووور! 😨😰😰😰 یه سیگار لای انگشتاش بود... یهو محیا و بقیه خانوم ها هم شال روی سر انداخته اومدن بیرون و صدای حیرتشون با دیدن بدن عضلانی و ورزیده افسانه خانم بلند شد. سینه های عضلانی افسانه بزرگ نبودن اما خیلی سفت و زیبا بودن. کص سفیدش بین کشاله های عضلانیش نورافشانی میکرد. با اون چهره خوشگل و جذاب و کاریزماتیک سیگار رو گذاشت گوشه لب قشنگش و گفت:« فرمایش؟...» رسول که همسایه طبقه پایینه گفت:« مزاحم نشده باشیم؟» افسانه خانم پک عمیقی به سیگار زد و گفت:« اتفاقاً مزاحم شدین... میخوای عذرخواهی کنی؟...» من یهو گفتم:« بله قطعا... عذر میخوام...وا...وا...وا...والا یه سری صداهایی اومد ترسیدیم گفتیم اتفاقی نیوفتاده با...» یهو افسانه زد وسط حرفمو گفت:« تو غلط کردی مرتیکه پفیوز که مزاحم شدی... کی بهتون اجازه داد بیاین در خونه منو بزنید عوضیا... گوه خوردین که مزاحم شدین!...» چنان عصبانی بود و بدن عضلانیش دم کرده بود که جوری بهم نگاه کرد که بدنم لرزید... مهران گفت:« خانووووم خیلی شرمنده ایم که مزاحم شدیم... راستش دلمون به حال آقا موسی سوخت... » هر چهارتا از ترس خشکمون زد و میخکوب شدیم... چون افسانه خانم این بدن سوپر عضلانی رو تکون داد و با سرعت مثل یه ببر نیم قدم اومد جلو و گردن مهران رو گرفت و کشیدش سمت خودش و رخ به رخ با همون لهجه افغانی و خشمگین گفت:« ای مادر جنده حرومزاده...» معلوم بود که شروع کردن گردن مهران رو توی مشتش فشار بده چون مهران نفسش حبس شد و سریع ساعد های عضلانی افسانه خانم رو گرفت و بدنش به شدت شروع به لرزش کرد. افسانه ادامه داد:« فضولیش به تو نیومده کونده... مرد خودمه... کونی خودمه... اختیارش رو دارم... ماااااال منه!... ماااااال من!...» منصور یدفه با تته پته گفت:« ب... ب... ب... بله درست میفرمایید... تو رو خدا ما رو ببخشید... گوه خوردیم مزاحم شدیم... » افسانه گردن مهران رو یکم شل کرد و اون نفسی کشید اما چنان پرتش کرد که خورد به در آسانسور طبقه و روی زمین ولو شد. پاگرد طبقه پر شده بود از زن ها و مردای همسایه طبقات... یهو صدای محیا رو شنیدم که با زنهای رسول و منصور و مهران پچ پچ میکنه و میگه:« وااااااای ببین چه بدنی داره!!!!! 🤤» یکیشون یهو گفت:« یعنی با همچین بدنی شوهرشو کتکمیزنه؟!!!... طرف زنده مونده؟!!!😏😆» و ریز ریز میخندیدن. برگشتم نگاهی بهشون کردم. محیا یه نگاه عجیب که پر بود از تنفر و غرور و افتخار بهم کرد و لبشو غنچهکرد و با گفتن:« گوگولی کردنی...» چشمکی بهم زد و سه تایی زدن زیر خنده. دوباره بدنم لرزید... « گوگولی کردنی» لقبی هست که من موقعی که میخوام محیا رو بکنم بهش میدم... حتی قورت دادن آب دهنمم مشکل بود از ترس!... منصور گفت:« ولی به خداااا خانوم گناه داره... موسی خیلی ضعیف تر از شماس... ما نگران شدیم که...» یهو افسانه در خالی که دود سیگار رو بیرون میداد و زد وسط حرف منصور و گفت:« نگران شدین که بمیره؟!!!... هه😏...» اومد جلو دستش رو بلند کرد و من اینکه منصور از ترس نتونست تکون بخوره رو دیدم. شروع کرد خیلی آروم روی صورت منصور سیلی های آروم بزنه و گفت:« نترس جنده کوچولو... اگه من نخوام نمیمیره... جونش تو دست منه... چون ماااال منه!... کونی جنده ی کردنی منه!... منم که تصمیم میگیرم کی بمیره... جونش تو دست منه!... من! خداااااش منم... توی ضعیفه کردنی نفله هم اگه مال من بودی... حالا تربیتت میکردم... 😠 » منصور خودشو با وحشت کشید عقب.
افسانه خانم سرش رو چرخوند و به موسی گفت:« ضعیفه!... بیا اینجا ببینم...» موسی یه مرد تقریبا فربه با هیکل درشته... چهار دست و پا اومد جلوی درب ورودی... صدای حیرت از همه بلند شد 😱😱😱😱🤯🤯🤯🤯 مرد بیچاره لخت و عوووور بود و سراسر بدنش سیاه و کبود و خونین و مالی!... افسانه خانم انقدر با شلاق و کمربند زده بودش که از جای رد شلاق خون جاری بود... بدنش از کبودی باد کرده بود. از خجالت اصلا نمیتونست سرش رو بلند کنه. یه قلاده چرمی به گردنش بسته شده بود. اومد جلوی پای افسانه خانوم و چمبره زد... افسانه خانم بهش اشاره کرد و موسی شروع کرد به بوسیدن و لیسیدن پاهای عضلانی افسانه. افسانه با حالت تحقیرآمیزی گفت:« این بنده و برده ی منه... موسی من!... این مال منه!... حیوون خونگی منه!... خوب نگاهش کنید... هیچی نیست... هیچی!... من مالکش هستم... و اختیار کاملش رو دارم... کامل!... اختیار جونش، جسمش و روحش... هر سه مال منه!... میتونم جونشو بگیرم... چون جونش لای انگشتان منه... خداش منم... من!... معبودش منم... من!... من برترم...هنوز به تربیت احتیاج داره و من تربیتش میکنم... هر وقت و هر جور که دلم بخواد... کسی اعتراضی داره؟» رنگ همه مردهای جمع پریده بود و ما چهار نفر پشمامون ریخته بود. زنها با لذت تماشا میکردن و مردها با وحشت!... زنها پچ پچ میکردن و رشک بردن به افسانه خانوم از توی چشمانشون میبارید... معلوم بود که هر زنی دوس داره مثل افسانه خانوم باشه... زنها با هم پچ پچ میکردن و ریز میخندیدن. محیا یهو توز گوشم گفت:« اوووووف... ببین سپهر!... چطوری رونهای زنشو داره میخوره... منم میخوام اینطوری جلوم سجده کنی جوجو!...» بدنم لرزید و محیا فهمید و گفت:« آوخیییی... ترسیدی 😏... نترس... خوشمزه س... 😏😆» افسانه خانوم ادامه داد:« حالا که کسی حرفی نداره؛ من بعد دوس ندارم کسی به هر دلیل و به هر عنوان موقع تربیت کردن حیوون خونگیم مزاحمم بشه!... این خونه مال منه و چهار دیواری اختیاری... هرکاری بخوام با بنده خودم میکنم... به نفع تونه که مشکلی نداشته باشید... مخصوصاً شما مردای نفله ی ضعیف... و الا... خودم شخصا به حسابتون میرسم کونده ها!... 😠😡» بعدش یهو سیگارش رو روی سر موسی خاموش کرد... بیچاره دم نزد... چنگ زد لای موهای موسی و موهاشو کشید و بدنش رو کشید بالا... صدای آخ از نهادش بلند شد ولی با افسانه با اون دستش همچین مشتی به صورت موسی زد و گفت:« خفه شو توله!...» که موسی پرت شد و با سر خورد به چهارچوب فولادی درب. موهای کنده شده موسی لای انگشتای افسانه موند. افسانه خانوم با اون هیبت و هیکل شگفت انگیز خم شد. دوباره چنگ زد توی موهای موسی و راحت از موهاش بلندش کرد... دیگه صدای موسی در نیومد و بی صدا اشک میریخت. افسانه کاری کرد که لرزش تن و بدن مردها و لذت و هیجان زنها چند برابر شد. 🤯🤯🤯
موسی رو دوزانو کرد و کص سفید و تپلش رو گذاشت دهن موسی... 😱😱😱 سر موسی رو به کص خودش فشار میداد و موسی با سرعت کص ارباب قدرتمند خودشو میخورد... یدفه افسانه خانوم دستشو گذاشت پشت گردن موسی و نیم قدم اومد جلو... جوری که موسی رفت بین پاهای عضلانی افسانه و تحت فشار کشاله های عضلانی افسانه قرار گرفت و دقیقا زیر کص افسانه. بخاطر همین سرش رو گرفت بالا... هیچ مقاومتی نمیکرد موسی!... افسانه یهو کل عضلات پاهاش رو سفت کرد... سر موسی رو به کصش فشار داد و اووووو مااااااای گاااااااااد 😱🤯😱🤯 افسانه خانوم شروع کرد به شاشیدن توی دهن شوهر خودش... اونم مقابل چشم ۱۰-۱۵ نفر مرد و زن... همه زنها با لذت گفتن:« وااااااای... 🤤» معلوم بود که همه خیس شدن و شوهرهاشون رو در اون پوزیشن زیر کص خودشون تصور کردن.
651 notes
·
View notes
Text
اجاره آپارتمان در زعفرانیه مقدس اردبیلی ثارالله 207 متر
اجاره آپارتمان در زعفرانیه مقدس اردبیلی ثارالله 207 متردر طبقه اول از 5 طبقه دو واحدی 7 سال ساخت,3 خوابه,2 واحد پارکینگ,انباری آسانسور,کفپوش سنگ و نمای ساختمان سنگ موتور خانه مرکزی فن کوئل با چیلر ,آیفون تصویری و درب ریموت کنترل, حیاط خلوت,, درب ضد سرقت اجاره آپارتمان زعفرانیه تهران http://.loxblog.com/post.php?p=36
0 notes
Text
اجاره آپارتمان در جمشیدی سعادت آباد متر 3 خوابه
اجاره آپارتمان در جمشیدی سعادت آباد متر 3 خوابه در طبقه دوم از پنج طبقه تک واحدی با پارکینگ و آسانسور درب ریموت و آیفون تصویری در سعادت آباد خیابان یکم تخلیه آماده تحویل و محضر ساختمان جنوبی مشرف به فضای سبز, تخلیه آماده تحویل و محضر قیمت خرید آپارتمان در سعادت آباد: تماس:09399494488 اجاره آپارتمان در سعادت آباد آپارتمان فوق در بالا در حاضر فقظ فروشنده هستند رهن کامل آپارتمان در سعادت آباد صرافهای شمالی خیابان یازدهم تخلیه آماده تحویل با زیربنای 104 متر http://dlvr.it/T7CX23
0 notes
Text
آپارتمان 4 خواب مستر درزعفرانیه برند صحیح النسب 430 متر
آپارتمان 4 خواب مستر در زعفرانیه برند صحیح النسب 430 متر ,تخلیه فروشنده واقعی تخلیه در طبقه چهارم از 5 طبقه تک واحدی با استخر سونا جکوزی ,سالن جیم و سالن اجتماعات و دارای 4 پارکینگ سندی, سال ساخت 1398 سن بنا : 6 نما : سنگ کابینت : چوبی خارجی سرویس بهداشتی : ایرانی و فرنگی کف پوش : سنگ تعداد پارکینگ : 4 تعداد تلفن : 0 امکانات : آب - برق - گاز - تلفن - پارکینگ - انباری - آسانسور - آشپزخانه اوپن - چیلر - فن کوئل - سونا - آیفون تصویری - دوربین مدار بسته - درب http://re1.blogfa.com/post/29/%d8%a2%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d9%85%d8%a7%d9%86-4-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%a8-%d9%85%d8%b3%d8%aa%d8%b1-%d8%af%d8%b1%d8%b2%d8%b9%d9%81%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af-%d8%b5%d8%ad%db%8c%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%b3%d8%a8-430-%d9%85%d8%aa%d8%b1
0 notes
Text
خرید آپارتمان 138 متر تهران امیر آباد
فروش اپارتمان تهران خرید فروش اپارتمان خرید آپارتمان 2 خوابه 138 متر زیربنا طبقه دوم در 3 طبقه 1 واحدی ، آشپزخانه ام دی اف و نمای سنگ ، استخر ندارد خانه کلنگی 25 ساله فروش آپارتمان سه خوابه تک واحدی در طبقه سوم از 5 طبقه تک واحدی نوساز در امیرآباد شمالی ,کلید نخورده, کف سنگ و کابینت چوبی ام دی اف, سیستم سرمایی و گرمایی داکت اسپلیت,دارای پارکینگ انباری آسانسور,ساختمان جنوبی و درب ریموت کنترل و آیفون تصویری . ثبت 1403/01/05 http://dlvr.it/T4XJb4 jessi ...creativelygeeked خرید آپارتمان
0 notes
Text
هزینه حمل یخچال ساید هر طبقه
حمل یخچال ساید بای ساید برای اسباب کشی
نحوه حمل یخچال ساید بای ساید و جابجایی ساید بای ساید در تهران در زمان اسباب کشی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا با کوچکترین ضربه ای به آن ممکن است باعث خرابی یخچال های ساید شود به همین دلیل ما در این مقاله با هدف آموزش حمل یخچال به نکاتی در خصوص وضعیت یخچال ساید در اسباب کشی مانند روش حمل یخچال، جابجایی یخچال ساید بای ساید، نحوه حمل یخچال از پله و... پرداخته شده است با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید. هزینه حمل یخچال ساید توسط کارگر حمل ساید به عوامل مختلفی بستگی دارد. شما میتوانید برای حمل یخچال ساید بای ساید برای اسباب کشی با شرکت تهران کالا بر تماس بگیرید.
در هنگام حمل و جابه جایی یخچال ساید بای ساید به چه نکاتی باید رعایت کرد؟
یخچال ساید بای ساید باید در کلیه مراحل حمل به صورت کاملا عمودی حمل شود زیرا در موتور کمپرسور یخچال، روغن های خاصی جهت روانکاری موتور وجود دارند که در صورتی که شما یخچال را به سمت پایین یا زاویه دار حمل کنید روغن موجود به داخل گاز مبرد یخچال میشود و به همین دلیل باعث خرابی موتور یخچال میشود.
هنگام انتقال یخچال ساید باید درب های یخچال دمونت��ژ شود و بعد از جابجایی دوباره مونتاژ شود. زیرا درب های یخچال ساید بای ساید جزو حساس ترین بخش یخچال می باشند. پس باید در هنگام جابه جایی حواستان به درب های یخچال باشد تا کوچکترین آسیبی وارد نشود.
پس از جابه جایی یخچال شما تا چند ساعت نباید یخچال را روشن کنید.
حتما فراموش نکنید که سیم برق یخچال را حتما به محافظ وصل کنید تا در صورتی قطعی برق آسیبی به یخچال شما وارد نشود.
چند ساعت بعد از جابه جایی یخچال میتوانید آن را روشن کنیم؟
برای بسیاری از افراد این سوال پیش می آید که بعد از حمل یخچال ساید میتوانید آن را روشن کنیم؟
بستگی به میزان جابه جایی یخچال ساید بوده است اما در حالت کلی بهتر است یخچال به طول 4 تا 24 ساعت خاموش باشد و بعد از این مدت روشن کنید. پس این نکته مهم را در نظر بگیرید که بعد از جابه جایی به طور کلی 24 ساعت یخچالتان خاموش باشد و بعد از آن میتوانید روشن و از آن استفاده کنید.
چند ساعت قبل از حمل یخچال ساید باید آن را خاموش کنیم؟
در حالت کلی بهتر است 24 ساعت قبل از جابه جایی یخچال ساید خاموش کنید تا آسیب کم تری به یخچال وارد شود.
هزینه حمل یخچال ساید هر طبقه
یکی از عوامل تاثیر گذار بر روی هزینه جابه جایی یخچال ساید، تعداد طبقات است. هر چه تعداد طبقات بیشتر باشد هزینه آن بیشتر میشود. عوامل دیگری بر روی هزینه حمل بخچال ساید وجود دارد که شامل:
وزن و اندازه یخچال
تعداد طبقات
شرایط راه پله و آسانسور
فاصله مبدا تا مقصد
هزینه کارگران
هزینه بسته بندی یخچال
هزینه جابه جایی
حمل یخچال ساید از راه پله
برای حمل یخچال از راه پله میتوان به صورت دنده عقب پایین یا بالا برد اما به دلیل خطرات احتمالی از جمله گرفتگی کمر، آسیب دیدن به یخچال و... این کار توصیه نمیشود پیشنهاد ما به شما برای حمل یخچال ساید از راه پله این است که کارگران مخصوصی را استخدام کنید تا بتوانند با تکنیک های خاص بدون کوچک ترین آسیب یخچال شما را بالا یا پایین ببرند. شما میتوانید برای استخدام کارگر یخچال ساید بای ساید با شرکت تهران کالا بر تماس بگیرید.
مراحل جابه جایی یخچال ساید بای ساید
قبل از هر چیزی نکاتی که در ارتباط با جابجایی بخچال ساید بای ساید شد را رعایت کنید.
انتقال یخچال از طریق راه پله افرادی نیرومند و قوی را میخواهد پس بهتر است از افراد متخصص استفاده کنید.
شما بعد از تماس با شرکت تهران کالا بر و دادن اطلاعات اولیه کارشناسان ما برای بسته بندی و انتقال یخچال شما به منزلتان می آیند.
بعد از بسته بندی یخچال ساید به وسیله ابزار های مخصوص یخچال را به پایین یا بالا انتقال میدهند
افراد ما در هنگام جابه جایی تمام تلاش خود را میکنند تا یخچال کوچکترین تکونی نخورد.
بعد از جابه جایی یخچال را به طور سالم تحویل شما میدهند.
ابزار های جابه جایی یخچال ساید بای ساید
برای حمل و جابه جایی یخچال ساید بای ساید دو ابزار وجود دارد که شامل:
چرخ دستی
دوش بند
این دو ابزار بستگی به نوع راه پله و جابه جایی یخچال دارد.
0 notes
Text
ویدا (۸)
ویدا نیم تنه و شورت باشگاهش رو به تن کرد. یه نیم تنه ی راه راه سفید/سرمه ای که فقط یه رکاب داشت. البته به نظر من همون یه رکاب هم نیاز نبود چون حجم عضلات سینه و پستون های گرد و بزرگش جوری نیم تنه رو فشار میده که سرجاش فیکس میشه. خلاصه یه شورت راه راه ریز، سفید/قرمز هم پوشید. در واقع من به تن عضلانیش پوشون��م. با کتونی های لژ دار سفیدش که در حین لیسیدن پاها و ساعدهای قطورش به پاش کردم. ویدا قلاده ی منم بست اما بهم اجازه داد شلوارک و تیشرت تنم کنم. کامران اما لخت لخت و فقط با شورت اسپورت زنونه. تمام بدنش سیاه و کبود شده بود. از درد شکستگی دنده هاش به خودش میپیچید و گریه میکرد. ویدا دم در به حالت سجده نشونده بودش. ویدا توی اتاق و بعد از اینکه بند کفشهاشو بستم قلاده منو گرفت و با یه دست از روی زمین بلندم کرد و با چشمای قشنگش توی چشمام خیره شد و گفت:« مموش قشنگم 💋💋💋 خیلی دوستت دارم جنده ی من!... منو ببخش که انقدر کتکت زدم... حالا که این حرومزاده رو تربیت میکنم میفهمم تو چقدر ارزش داشتی واسم 💋💋💋💋 اووووووم» ویدا با لبهای قرمز ماتیک زده اش لبهای منو بوسید و من بعد مدتهای مدیدی طعم خوشمزه لبهای معبودم رو چشیدم. منو گذاشت زمین، طناب قلاده رو باز کرد و گفت:« دنبالم بیا مموشک😘😘😘» رفت به سمت درب واحد و منم چهاردست و پا به دنبال اربابم راه افتادم. به کامران که دم در چمبره زده بود و گریه میکرد رسید. بند قلاده رو که به چوب لباسی بسته بود رو باز کرد. درب خونه رو باز کرد. خم شد ولی گردن کامران رو نگرفت. دستشو برد لای پاهای کامران و تخم ها و کیرشو از روی شورت گرفت و پرتش کرد و بلندش کرد. صدای نعره کامران بلند شد. بردش بیرون واحد و جوری مثل یه عروسک صورتش کوبید به سنگهای دیوار که صدای شکستن دندونها و فکش رو شنیدم. نه یکبار، انقدر کوبیدش که صداش خفه شد. تخم هاش هم توی مشت ویدا له شد! بدنش از زور درد میلرزید، بدبخت! من رنگم پریده بود. سریع در رو بستم و رفتم پشت پاهای ارباب ویدا که منتظر رسیدن آسانسور بود سجده کردم و دوقلو های پشت ساق پاهاش رو از ترس میبوسیدم. 😰
درب آسانسور باز شد و 😳😳😳 نازنین!!!
اون چند ماه بود که تحت آموزش ویدا قرار داشت و چه بازوهایی 🤯😨😰 با یه تیم تنه و لگ ورزشی در حالی که بند کوله باشگاه روی دوشش بود یدفه ویدا رو دید و لبخند شیرینی نشست روی لبهای قشنگش. با هم سلام و احوال پرسی کردن و همدیگه رو بوسیدن. نازنین روسری سرش نبود و موهای لخت قهوه ایش که بلند نبود به زیبایی خیره کننده اش افزوده بود. یدفه چشمش افتاد به شوهرش کامران که توی دست ویدا بود و بین زمین و آسمون معلق. نیشخند معناداری روی لبهاش اومد. کامران هم متوجه نازنین شد و با دهن پر از خونش شروع کرد به گریه و التماس. کردی حرف میزد و من متوجه نمیشدم اما ویدا و نازنین با پوزخند تحقیرآمیزی بهش نگاه میکردن. وقتی به پارکینگ رسیدیم ویدا و نازنین جلو سوار شدن. ویدا کامران رو گذاشت توی صندوق و منم زیر پاهای نازنین در خودمو جا کردم و تا باشگاه مشغول لیسیدن عضلاتش شدم.
نازنین قبلا هم با ویدا باشگاه میرفت ولی اون روزا من نبودم. اما اینکه نازنین از خونه با نیم تنه اومده بود بیرون جدید بود و من تازه بازو هاش رو برهنه دیده بودم.
در تمام مسیر ویدا در مورد تمرین با نازنین صحبت میکرد و نازنین هم گزارشی از رکورد هاش به ویدا میداد. من که مشغول لیسیدن پاهای ارباب بودم ولی داشتم صحبت های اونا رو میشنیدم و از شنیدن رکورد های نازنین، برگام ریخته بود! 🤯 وقتی رسیدیم دم باشگاه ویدا اول منو از ماشین پرت کرد بیرون و بعدش خودش و نازنین پیدا شدن. رفتن سمت درب صندوق عقب، در رو باز کردم!... کامران داشت میلرزید از ترس، نازنین پوزخندی زد و چندتایی سیلی به کون لخت کامران زد و گفت:« اووووف کون من اینجاس!» هر دو زدن زیر خنده. ویدا اشاره ای به نازنین کرد و گفت:« نازنین!... کامی عجب سوراخیه دختر... خوش بحالت...» و چنان زد به کون کامران که صدای جیغش بلند شد و بلافاصله با یه مشت گذاشت توی دهن کامران و صداشو و گفت:« خفه شو توله سگ!» تخماشو گرفت و کشیدش پایین از ماشین و پرتش کرد کنار من و البته جلوی پاهای نازنین. نازنین یه کتونی مشکی لژ دار خوشگل پاش کرده بود و لگش هم کوتاه بود و تا وسط ساقش بلندی داشت. ویدا به کامران گفت:«جنده آشغال، پاهای اربابتو لیس بزن...» همه تو خیابون ایستاده بودن و صحنه رو نگاه میکردن. پشمای مردا فر خورده بود. دخترا اما با دیدن ما در حال لذت بودن. کامران با ترس شروع به بوسیدن پاهای نازنین کرد. ویدا گفت:« گفتم بلیسشون تخم سگ!» و با لگد کوبید توی سر کامران و پوزش رو مالید به پاهای نازنین. نازنین بلند بلند میخندید و لذت میبرد از حقارت شوهر ضعیفش. کامران بیچاره اشک میریخت و بدنش میلرزید. ویدا گردنش رو مثل یه بچه گربه گرفت و بلندش کرد و براه افتاد. در حالی که طناب قلاده توی دستای نازنین بود. کامران توی مشت قدرتمند ویدا داشت جون میداد و خر خر میکرد. منم دنبالسون رفتم توی لابی باشگاه.
وقتی وارد رختکن شدیم، ویدا با فشار و زور کامران رو زیر ��یمکت چپوند و با نازنین مشغول آماده شدن برای تمرین شدن. نازنین گفت:« ویدا عزیزم... من برم یه سرویس و بیام...» یدفه ویدا گفت:« کجااا؟؟؟... بیا اینجا!» به کامران اشاره کرد و چشمای قشنگ نازنین برق زد. کامران که متوجه قصد اونا سده بود شروع کرد به کردی التماس کردن به نازنین، اما لبخند مستانه از قدرت، روی لبای نازنین میدرخشید. ویدا کامران رو از زیر نیمکت کشید بیرون چنان چکی به صورتش نواخت که پرت شد و خورد به کمدها... نازنین مردد بود که باید چیکار کنه. خب بار اولش بود. ویدا چنگ زد توی موهای کامران و تیم خیزش کرد. کامران بیچاره با دهن پر از خون فقط التماس میکرد... کردی حرف میزد... نازنین میخندید... یدفه به کردی گفت:« خفه شو...» و با مشت زد توی دهن کامران... لگش رو کشید پایین! اوووو ماااااای گااااااد 😱 چه کصی! 🤯 واااااووووو 🤯 یه کص تپل و سفید و بی مو. گردن کامران رو گرفت و دهنش رو گذاشت روی کصش. ویدا از پشت دستای نحیف کامران رو گرفته بود. این وقایع در حضور چندتا دختر و پسر توی رختکن داشت اتفاق میوفتاد. دخترا داشتن فیلم میگرفتن و حال میکردن. صدای جاری شدن ادرار داغ نازنین توی حلق کامران به گوش میرسید.
اون روز توی باشگاه کامران به معنی واقعی کلمه با خاک یکسان شد. تمام مدت ویدا قپونیش کرده بود و آویزونش کرده بود. نازنین هم خیلی سنگین و زیر نظر دقیق ویدا تمرین کرد. اما با تموم شدن تمرین این دو تا ملکه قدرتمند اتفاقی افتاد که تو باشگاه ما نادر بود. به جرات بگم... تا حالا کسی کون دادن یه مرد به زنش رو تو باشگاه ما ندیده بود! 😱😱😱
نازنین توی باشگاه و در مقابل نگاه حیرت زده و مبهوت مردها کون کامران گذاشت... اونم با یه دیلدوی کمربند دار (استراپون) کلفت که ۲۵ سانت طول و حدود ۴ سانت قطر داشت. این سومین روزی بود که کامران توسط ویدا تربیت میشد... سومین روز!
364 notes
·
View notes
Text
اچاره آپارتمان اداری در مستوفی برج سرو ساعی 90 متر
اجاره اداری تجاری اچاره آپارتمان اداری در مستوفی برج سرو ساعی 90 متر دو خوابه در طبقه چهارم از 21 طبقه 6 واحدی با آسانسور و پارکینگ,کفپو ش سرامیک نما سنگ و سیستم برودتی فن کوئل با چیلر,اطفا و اعلام حریق, درب ریموت کنترل و آیفون تصویری,درب ضد سرقت http://dlvr.it/Syl4S1
0 notes
Text
اچاره آپارتمان اداری در مستوفی برج سرو ساعی 90 متر
اچاره آپارتمان اداری در مستوفی برج سرو ساعی 90 متر دو خوابه در طبقه چهارم از 21 طبقه 6 واحدی با آسانسور و پارکینگ,کفپو ش سرامیک نما سنگ و سیستم برودتی فن کوئل با چیلر,اطفا و اعلام حریق, درب ریموت کنترل و آیفون تصویری,درب ضد سرقت http://dlvr.it/Syl4Rr
0 notes
Text
اکسس کنترل
اکسس کنترل چیست؟
اکسس کنترل به تجهیزاتی گفته می شود که اجازه دسترسی و تردد به اماکن را از طرق مختلف مانند کارت RFID ( اکسس کنترل RFID )، رمز ، اثر انگشت ، تشخیص چهره ، موبایل و … ،محدود به افراد مجاز می نماید. با نصب این دستگاه اکسس کنترل برای انواع درب ، پارکینگ ، آسانسور ، اتاق سرور و … فقط افراد تعریف شده و مجاز می توانند دسترسی داشته و یا تردد نمایند.
1 note
·
View note
Text
اجاره آپارتمان در زعفرانیه تهران خیابان آصف 169 متر 3 خوابه
اجاره آپارتمان در زعفرانیه تهران خیابان آصف 169 متر 3 خوابه در طبقه پنجم از 5 طبقه دو واحدی با پارکینگ انباری آسانسور بالکن ,5 سال ساختبا نمای سنگ و کف سنگ, داکت اسپلیت درب ریموت کنترل و آیفون تصویری اجاره آپارتمان در زعفرانیه http://.loxblog.com/post.php?p=38
0 notes
Text
اجاره آپارتمان یوسف آباد اسدآبادی120 متر دو خوابه
اجاره آپارتمان یوسف آباد اسدآبادی 120 متر دو خوابه ساختمان شمالی و نور واحد از جنوب در فرعی های خیابان اسد آبادی , طبقه ششم از 6 طبقه دو واحدی, تامین کننده آب گرم پکیج, گرمایش داکت اسپلیت سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی کف واحد آپارتمان لمینت با پارکینگ انباری آسانسور و بالکن, درب ریموت کنترل و آیفون تصویری, سال ساخت:1400 http://dlvr.it/T5Ly48
0 notes
Text
بالابر خانگی|مسکونی|ساختمانی|کابیندار |قیمت سال 1402
بالابر خانگی کابیندار و بدون کابین برای منازل مسکونی
بالابر خانگی به دلیل قیمت پایین آن به جای آسانسور در خانهها مسکونی ، رستورانها، مغازهها استفاده میشود. بالابر خانگی هم به صورت کابیندار است و هم به صورت حفاظ است. از لحاظ کارکرد به صورت هیدرولیکی و وینچی (موتور و گیربکس) عمل میکند. برای استعلام قیمت و مشاوره بالابرها با کارشناسان ما تماس بگیرید.
بالابر آپارتمانی و خانگی با ابعاد و ارتفاع مختلف
دیگر مشخصات- ظرفیت بار از یک نفر تا ده نفر قابل اجرا هست. - به صورت هیدرولیکی و گیربکسی عرضه میشود. - برای منزل مسکونی، فروشگاه، مغازه ، کارگاه و غیر مناسب است. - استفاده از متریال مرغوب و با کیفیت در ساخت - استفاده از قطعات هیدرولیکی و برقی موجودر در بازار - ابعاد کابین به صورت سفارشی طراحی و تولید میشود. - امکان نصب کابین و حفاظ دور تا دور - دارای گارانتی معتبر شرکتی به مدت 12 ماه - 60 ماه خدمات پس از فروش - در تناژ 500 و 1000 کیلوگرم چرخ خودرویی نصب میشود. - جهت ارتقاء محصول امکان تغییر بدون اطلاع قبلی وجود دارد. دانلود کاتالوگ تماس و سفارش برخی از مشتریان نام آشنا که از ما خرید کرده اند
گالری عکس محصولات بالابر خانگی هیدرولیکی
سئوالات متداول بیشترین سئوالات و پاسخ ها آن قیمت بالابر خانگی چقدر است؟ بالابر ستونی دارای چند عدد ریل که ��ه صورت کشویی به صورت 1 به 2 و 1 به 3 نسبت به هم حرکت میکنند. انواع بالابر مسکونی کدامند؟ دو نوع هیدرولیکی و گیربکسی بالابر خانگی نصب هم میکنید؟ بله برای استان تهران نصب میکنیم. بالابر خانگی هیدرولیکی گرانتر است یا گیربکسی؟ هدرولیکی گرانتر است. بالابرهای ساختمانی دارای کابین هستند یا بدون کابین؟ کابین یک سیستم اختیاری است. زمان ساخت تا نصب چند روز نیاز است؟ 10 روز کاری
بالابر خانگی به چه دستگاهی گفته میشود؟
بالابر خانگی به نامهای بالابر مسکونی ، هوم لیفت، دیواری، فروشگاهی هم شناخته میشود. کار این بالابر انتقال نفر از طبقات پایین به پالا و برعکس است. در بعضی مواقع از این بالابر برای جابجایی بار هم استفاده میکنند. در واقع این بالابر خانگی جاگذین آسانسور است.مزایایی که این بالابر مسکونی دارد این است که :- نوسان ندارد - هزینه خیلی پایینی دارد نسبت به آسانسور - امنیت بالا - نصب و راهاندازی راحتی دارد. - تعمیر و نگهداری بالای دارند - نیاز به شاسی کشی دارد - زیبایی کمتری نسبت به آسانسور دارد. - بالابر مسکونی هیدرولیکی - بالایر مسکونی وینچی یا گیربکسی - بالابر خانگی کابین دار - بالابر خانگی بدون کابین یا حفاظ دار بودن - ابتدا توسط کارشناسان ژیار صنعت از محل پروژه بازدید میشود. - محل نصب ، ابعاد و ارتفاع برای ساخت ثبت میشود. - بستن قرارداد پروژه با کارفرما - ساخت بالابر در محل کارگاه پیمانکار به مدت 5 تا 10 روز کاری - نصب بالابر در محل کارفرما - راهاندازی و تحویل پروژه - ریل تی شکل به تعداد 2 یا 4 عدد - کفشک - روغن دان - کفی یا سبد - حفاظ یا کابین - سیم بکسل یا زنچیر - جک هیدرولیک - پاورپک یا پاوریونیت - تابلو برق یا کنترل - میکروسوئیچ جهت کنترل حد بالاب و پاین - رفلکتور - ریل - کفی یا سبد - موتور و گیربکس - سیم بکسل - حفاط یا کابین - تابلو برق - میکروسئویچ - نیروی لازم از طرف پاورپک به جک وارد میشود. - با حرکت جک به صورت عمود به میزان 1 متر سبد یا کفی 2 متر حرکت میکند. - بعد از رسیدن به کورس نهایی عملیات برگشت طبق روال بند 2 انجام میشود. - الکتروموتور گیربکس راست گرد میچرخاند. - گیربکس سیم بکسل به دور خود جمع میکند. - با جمع شدن سیم بکسل کفی یا سبد به سمت بالا حرکت میکند. - عملیات برعکس با چرخش پاد ساعت گرد الکتروموتور انجام میشود. - حد بالا و پایین توسط لیمیت سویچ کنترل میشود. - جنس کابین مثلا استیل ��اشه، چوب یا ورق روغنی باشه - سرپوشیده باشد - دار��ی درب باشددر حالت کلی بین 20 تا 30 میلیون تومان اختلاف قیمت است. جهت مشاوره رایگان میتوان با کارشناسان ما تماس بگیرید دیگر محصولات مرتبط به این محصول
Read the full article
0 notes
Text
فروش آپارتمان در ونک توانیر 147 متر 3 خوابه
فروش اپارتمان تهران خرید فروش اپارتمان فروش آپارتمان در ونک توانیر 147 متر 3 خوابه یکی مستر در طبقه سوم از 5 طبقه دو واحدی با پارکینگ انباری آسانسور بالکن, کابینت چوبی و آشپزخانه اپن, نما سنگ و کفپوش سنگ درب ریموت کنترل و آیفون تصویری, جهت ملک جنوبی , شش سال ساخت http://dlvr.it/T3x3GP jessi ...creativelygeeked خرید آپارتمان
0 notes
Text
تابلو برق به یک باکس (محفظه) گفته میشود که در داخل و یا روی آن محل مناسبی برای نصب و سیم کشی تجهیزات برق و الکترونیکی میباشد.از تابلو برق جهت جلوگیری از تماس مستقیم کاربران با سیم ها و قطعات دارای ولتاژ الکتریکی و وارد نشدن شوک برق به آنها استفاده می شود. تابلو برق صنعتی وسیله ای جهت حفاظت تجهیزات برقی در مقابل عوامل محیطی می باشد. تابلو برق ها دارای 2 مدل استاندارد می باشد:1-استاندارد بین المللی 2- استاندارد آمریکایی تابلو برق ها از نظر ولتاژ به دو دسته تابلو برقMV و تابلو برق LV تقسیم می شوند.تابلو برق های MV به تابلو هایی گفته میشود که ولتاژ آنها بین 1000تا36000 ولت باشد.تابلو برق های LV به تابلو هایی گفته می شود که ولتاژ آن زیر 1000ولت باشد. تابلو برق های فشار ضعیف از نظر کاربرد را میتوان به 6دسته تقسیم کرد:1-تابلو توزیع برق صنعتی که در واحدهای صنعتی برای توزیع جریان برق شبکه از این تابلو برق استفاده می شود. 2-تابلو توزیع برق مسکونی که در واحدهای مسکونی برای توزیع جریان برق شبکه از این تابلو برق استفاده می شود. 3-تابلو بانک خازن که برای اصلاح ضریب توان برق مصرفی از این تابلو برق استفاده میکنند جهت پایین آوردن میزان و مبلغ برق مصرفی. 4- تابلو برق فرمان موتوری که جهت کنترل و راه اندازی موتورهای الکتریکی از این تابلو برق استفاده می کنند. 5-تابلو برق کنترلPLC که برای کنترل اتومات مدارهای الکتریکی از این تابلو برق استفاده میکنند. 6-تابلو برق مارشالینگ که ارتباط بین تابلو برق و تابلو کنترل مرکزی یا همان تابلو DCS را فراهم میکند. تابلو برق های استفاده شده در داخل ساختمان از 3 دسته تشکیل می شوند: 1- تابلو برق کنتوری که وظیفه محافظت از کنتور های برق ساختمان به عهده این تابلو برق می باشد که دارای یک درب برای برق ورودی شبکه و یک درب برای قرار گرفتن کنتور ها و یک درب هم برای توزیع برق به واحد های ساختمان می باشد. 2-تابلو برق تقسیم عمومی که وظیفه تقسیم برق مشاعات ساختمان را دارد که برق اف اف ،پارکینگ ،راهروها ،پشت بام و آسانسور شامل آن میشود. 3-تابلو برق مینیاتوری داخل واحد که وظیفه توزیع برق به روشنایی و پریز برق ها به وسیله حفاظت از طریق مینیاتوری در داخل واحد ها را دارد. تابلو برق ها از نظر ایستایی به دودسته تقسیم میشوند: 1-تابلو برق دیواری wall mounted که بر روی دیوار (روکار) ویا داخل دیوار (توکار) نصب می شوند. 2-تابلو برق ایستاده self standing که در روی سطح کف زمین بصورت خود نگهدار و بدون نیاز به تکیه به جایی نصب می شوند. تابلو برق استیل چیست؟تابلو برق استیل (تابلو استیل) به تابلویی گفته میشود که فلز بدنه آن بجای ورق آهن سیاه از ورق استیل ساخته می شود،در تابلو برق استیل نیازی به رنگ آمیزی نمی باشد چون بدنه تابلو برق استیل در برابر خورندگی و زنگ زدگی مقاوم است و کاربرد این تابلو برق ها بیشتر در صنایع غذایی و کارخانجات فراورده های شیر می باشد زیرا تابلو برق استیل را میتوان بارها شسته و ضدعفونی کرد.گروه صنعتی پارس صنایع تولید کننده تابلو برق استیل با بهترین کیفیت مطابق با استانداردهای جهانی می باشد.
0 notes