#حسین سنجری
Explore tagged Tumblr posts
Photo
به یاد «#فاخره_صبا » در چهاردهمین سالروز درگذشت او در بیست و دوم تیرماه ۱۲۹۹ - ۱۳۸۶ *فاخره صبا در تاریخ ۱۳ آبان ۱۲۹۹ در #تهران دنیا آمد. در دوازده سالگی برای آموختن آواز به #مدرسه_کلنل_وزیری رفت و نزد #عبدالعلی_وزیری تحصیل کرد و نواختن پیانو را نیز یاد گرفت. همزمان با یادگیری موسیقی ایرانی نزد #عبدالله_دوامی موسیقیدان و ردیفدان برجسته، موسیقی کلاسیک را نیز نزد #مادام_سابارسکی و #کنت_مونت_فورت شروع کرد. سپس آموختن پیانو را نزد #مشیر_همایون_شهردار تکمیل کرد و آواز و اپرا را نزد #خانم_نوردین و #لیلی_بارا آموخت و کنسرتهایی هم همراه با لیلی بارا یا خود به تنهایی در #کلوپ_ارامنه اجرا کرد. #خانم_صبا سپس برای ادامه تحصیل به #فرانسه رفت و در #کنسرواتوار_پاریس موسیقی را ادامه داد. او در سال ۱۳۲۶ فارغالتحصیل شد و به #ایران بازگشت. در بازگشت به ایران، به استخدام #هنرستان_عالی_موسیقی درآمد و همزمان با گروههای #موسیقی_کلاسیک در اداره کل هنرهای زیبای ایران، در امر آموزش و اجرا همکاری داشت. در سالهای ۱۳۴۱ هنگامی که #منیر_وکیلی اولین صحنههای اپرایی را در ایران روی صحنه آورد، در آنها اجرا داشت. او در اپرای #مادام_باترفلای_پوچینی نقش #سوسوکیرا داشت، و #تراویا_تای_وردی را در تلویزیون و در سالن وزارت فرهنگ و هنر اپرای #ارفه و #اوریدیس_کریستف_ویلیبالد_گلوک و بعداً در #سالن_سعدی اپرای تک صحنهای #جمیله_بیزه در سال ۱۳۴۶ نخستین اپرای کلاسیک به نام #کوزی_فان_توته، اثر #موتسارت به طور کامل در تالار وزارت فرهنگ و هنر به روی صحنه رفت و فاخره صبا نقش #دورابلا را اجرا کرد. او در اپرای «#دلاور_سهند» (اثر #سعدی_حسنی، موسیقی احمد پژمان و به رهبری حشمت سنجری و با خوانندگی حسین سرشار، سودابه تاجبخش، آلک ملکونیان و روبن آقا بگیانس و خودش) نقش «آذر» را اجرا کرد. او در اوایل سالهای دهه ۱۳۴۰ کمکم از کار حرفهای کنار رفت ولی تا ۲۱ اردبیهشت ۱۳۵۹ که سازمان اپرا و باله و ژونس موزیکال جوانان منحل شد امکان خوانندگی را داشت. فاخره صبا علاوه بر خوانندگی استعداد نویسندگی نیز داشت و مقالات متعددی در دائرةالمعارف مصاحب نوشتهاست. او و همسرش، علیرضا افضلی پور بنیانگذار دانشگاهی در کرمان بودند که بعد از انقلاب به اسم دانشگاه شهید باهنر کرمان است. خوانندگانی چون منصوره قصری، محمد نوری و شهلا میلانی از شاگردان آواز او بودند. https://www.instagram.com/p/CRZorP1BVvw/?utm_medium=tumblr
#فاخره_صبا#تهران#مدرسه_کلنل_وزیری#عبدالعلی_وزیری#عبدالله_دوامی#مادام_سابارسکی#کنت_مونت_فورت#مشیر_همایون_شهردار#خانم_نوردین#لیلی_بارا#کلوپ_ارامنه#خانم_صبا#فرانسه#کنسرواتوار_پاریس#ایران#هنرستان_عالی_موسیقی#موسیقی_کلاسیک#منیر_وکیلی#مادام_باترفلای_پوچینی#سوسوکیرا#تراویا_تای_وردی#ارفه#اوریدیس_کریستف_ویلیبالد_گلوک#سالن_سعدی#جمیله_بیزه#کوزی_فان_توته#موتسارت#دورابلا#دلاور_سهند#سعدی_حسنی
0 notes
Photo
کارنامهی پربار حسین دهلوی به روایت شاگردانشhttps://khoonevadeh.ir/?p=59170
برترینها: حسین دهلوی، موسیقیدان صاحبنام ایران درگذشت. او از نوآوران در موسیقی ایرانی بود و شاگردانی برجسته تربیت کرد. برخی از شاگردان دهلوی از کارنامه پربار او گفتهاند.
حسین دهلوی از هنرمندان پیشکسوت عرصه موسیقی صبح سهشنبه ۲۳ مهرماه �� در سن ۹۲ سالگی در تهران درگذشت. او از مدتها پیش مریض بود.
دهلوی چه در خلق آثاری ماندگار و نوآوری در موسیقی سنتی ایرانی، چه در پیوند اپرا و باله با قصههای ایرانی و چه در تربیت شاگردانی برجسته در موسیقی معاصر ایران کارنامهای پروپیمان دارد.
پنج سال پیش به مناسبت سالگرد تولد دهلوی با شاگردان برجسته او مانند علی رهبری و حسین علیزاده گفتگو کردیم. آنها به تفصیل در باره جنبههای متنوع فعالیت هنری و آموزشی دهلوی سخن گفتهاند.
تقلید و تکرار آفت بزرگ موسیقی سنتی است
حسین دهلوی، موسیقیدانی چند سویه است: نوآوری در موسیقی سنتی، پیوند اپرا و باله با قصههای ایرانی و تربیت شاگردانی برجسته که هر یک از استادان موسیقی ایران به شمار میروند. سبکبال، نخستین آهنگ و مانی و مانا آخرین کار اوست.
حسین دهلوی، چون بسیاری دیگر از موسیقیدانان نامیافته ایران از شاگردان کلنل علینقی وزیری بوده است. تجدد و نوآوری از ویژگیهای وزیری است که به همه شاگردان او نیز بدون آن که راه تقلید را پیش گیرند، منتقل شده است.
ابوالحسن صبا، روحالله خالقی، حسین سنجری، روحانگیز و... هر کدام جایگاهی ویژه در موسیقی ایران دارند. این میراث ارزشمند را شاگردان نامآور کلنل به شاگردان خود نیز منتقل کردهاند.
نخستین کار ارکستر��ل دهلوی سبکبال نام داشت که با الهام از قطعهی قاسمآبادی صبا در سنین جوانی ساخته شده، پس از آن گفتوگوی دل، کنسرتینو برای سنتور و ارکستر، سرود گل، فروغ عشق، نغمه ترک، فانتزی برای گروه تنبک و ارکستر و... یک باله با عنوان بیژن و منیژه، اپرای خسرو و شیرین و آخرین کار او مانی و مانا که صحنهای نشدن آن افسردگی روحی برای او به دنبال داشت. دهلوی تا کنون چند کتاب نیز منتشر کرده که پیوند شعر و موسیقی آوازی از جمله آنهاست.
دهلوی هشتاد و شش ساله شده و چند سالی است که به گفته نزدیکانش بر اثر ناملایمات زندگی و شرایط نه چندان سالم موسیقایی ایران دچار بیماری آلزایمر یا همان فراموشی شده است.
دهلوی سالها رئیس هنرستان عالی موسیقی ملی بود. شاگردان بسیاری در این هنرستان پرورده شدند که هم در زمینه موسیقی ملی خوش درخشیدند و هم در عرصه موسیقی بینالمللی. شاگردانی که همه از جدیت او بر سر کلاس درس میگویند. درس شوخی بردار نبود.
با سه تن از این شاگردان، هومن دهلوی پسر او که خود تا چند سال پیش استاد دانشکده هنر در تهران بوده و اکنون برای ادامه کار در آمریکا بسر میبرد، حسین علیزاده آهنگساز و نوازنده برجسته و علی رهبری، رهبر ارکسترهای بینالمللی به گفتگو نشستیم.
علی رهبری همه چیز خود را مدیون حسین دهلوی میداند: «من وقتی وارد هنرستان شدم، آقای مفتاح رئیس بودند. من بیرون از هنرستان یعنی در تلویزیون و این ور و آن ور به قول قدیمیها کارهای مطربی میکردم. آقای مفتاح با من خیلی مشکل داشت.
اغلب من را به دفتر صدا میکردند و چندین بار هم تهدید کردند که از هنرستان بیرون میکنند، اگر دوباره من را توی تلویزیون ببینند. آن موقع با خانم گوگوش و دیگران بودیم. بعد آقای دهلوی که آمدند، متوجه شدند که من خیلی با استعدادم در این کارها و برای این است که میروم دنبال آن و فقط بهخاطر پول درآوردن و اسم درکردن نیست.
واقعاً همهاش دلم میخواست موسیقی بزنم. ایشان حسابی به من نزدیک شدند و مدت زیادی از آمدنشان به هنرستان نگذشته بود که حتی یکبار جلو تمام بچهها گفتند که من فکر میکنم این علی رهبری آینده درخشانی داشته باشد.
من این جمله را تا امروز هیچ وقت فراموش نکردهام؛ و بعدهم ایشان من را میبردند به دفتر و خارج از کلاس، استثنائا با من هارمونی و تلفیق شعر و موسیقی کار میکردند. طوری که وقتی من دیپلم گرفتم و وارد آکادمی وین شدم، آن قدر بلد بودم که مثل امتحان آخر اینجا بود.»
رهبری در ارکستر صبا
علی رهبری از خاطرات آن دوران میگوید: «آقای دهلوی من را بردند به ارکستر صبا و به من گفتند توی تلویزیون و رادیو نرو. حتی من با آقای پایور هم که آن موقع کار میکردم، گفتند اینجا هم نرو و بیا ارکستر صبا.
آن موقع ارکستر صبا را خود ��یشان رهبری میکردند و من و شهبازیان و فرجاد و آقای تارخانیان کسانی بودیم که در ارکستر صبا میزدیم. این برای من خیلی مهم بود. جایی مثل ارکستر صبا برای من ایدهآل بود. خلاصه بگویم ایشان مدیر خیلی خوبی بودند، و برای من شخصاً خیلی کمک بزرگی بودند.»
رهبری حتی روی آوردن به موسیقی کلاسیک غربی خود را مدیون حسین دهلوی میداند: «اگر ایشان آن موقع نبودند، خدا میداند که من میماندم هنرستان یا... احتمال داشت که در خطهای دیگری بیافتم. ایشان من را آوردند توی خط موسیقی خوب، چه موسیقی ایرانی چه موسیقی غربی.
امروز بعضیها نمیتوانند درک کنند، وقتی که میگویم من حتی بتهوون را بهتر رهبری میکنم، بهخاطر این که پایه اصلی من موسیقی ایرانی بوده است. آن قدر ریتمهایش سخت بوده که وقتی به بتهوون و موتسارت و نمیدانم شوستاکوویچ میرسید، آدم برایش همه چیز آسانتر بود.»
هومن دهلوی که در آغاز با صدای سنتور مادر که خود از هنرجویان هنرستان و از شاگردان حسین دهلوی بوده، آشنا میشود، از جدی بودن پدر در کلاس درس میگوید: «در همان جلسات سلفژ و تئوری که من و دوتا خواهرهایم با پدر داشتیم، به خصوص در خواندنها سعی میکردیم که گاهی وقتها به شوخی بگیریم و یکباره آوازی میخواندیم که هیچ ربطی نداشت.
ولی پدر سعی میکردند جدی برگردند به موضوع. یعنی اصولاً یک معلم جدی بودند و در هنرستان هم از هنرجوهای آن موقع که الان هرکدام استادی هستند، بپرسید، مطمئناً به این اشاره میکنند که پدر خیلی معلم جدیای بودند. تقریباً سر کلاسها موضوع غیرموسیقیایی پیش نمیآمد. ما هرقدر حتی با آن روحیهی بچهگانهمان سعی میکردیم گریزی از محیط کلاس بزنیم، اما پدر این اجازه را تقریباً نمیدادند.»
حسین علیزاده مهر تایید بر حرفهای هومن دهلوی میگذارد: «آقای دهلوی مسئولیت بسیار مهمی داشتند و آن ریاست هنرستان موسیقی بود. در دورهی ایشان میبینید که چقدر شاگردهای خوبی تربیت شدند. ایشان خیلی دیسیپلین داشتند، هر لحظه در هنرستان حاضر بودند و خیلی کار میکردند. در عین حال، اپراها یا قطعاتی که نوشتند، همه را قبل از انقلاب نوشتند.
دهلوی همچون وزیری و صبا زمانی دست به نوآوری در موسیقی سنتی ایران زد که خشکاندیشان همچنان بر موسیقی سینه به سینه و وفاداری به سنت پای میفشردند. دهلوی بر این باور است که «ما نباید با تکرار بیش از حد موسیقی سنتی به صورت خام آن را به مرور کم رنگ و فرسوده سازیم. این تکرارها علاوه بر این که چیز تازهای به وجود نمیآورد، سبب دلزدگی جامعه از موسیقی سنتی نیز خواهد شد.»
کارشناسان موسیقی، دهلوی را موسیقیدانی میانهرو میدانند که در عین پایبندی به ریشههای سنتی، همیشه در جستوجوی یافتن راههائی سازگار برای نوسازی موسیقی ایران بوده.آیا این میانهروی به دلیل شرایط روزگار و از روی احتیاط بوده است؟
حسین علیزاده در پاسخ میگوید: «آنطور که من آقای دهلوی را میشناسم و افتخار شاگردیشان را داشتهام، فکر میکنم ایشان به هیچوجه در مقابل سنتگراها محتاط نبودند. بخشی از توجه آهنگسازی استاد دهلوی، به موسیقی کلاسیک غرب است و مایهها یا تکنیکهایی که از آن موسیقی میشود با ملودیهای ایرانی ترکیب کرد.
ولی در جنبههای کلاسیک شکل ارکستراسیون یا نگاهشان به موسیقی بیشتر میتوان گفت که پایههای کلاسیک در ایشان قویتر است تا پایههای مدرنتر. یک جنبهی دیگر هم این است که ایشان همیشه درصدد آن بودهاند که موسیقیای به وجود بیاورند که حال و هوای ملی داشته باشد.
کارهایی هم انجام دادند که کمی دورتر و مدرنتر شد مثل کنسرتو ویولن که از تم استاد صبا (به زندان شوشتری) گرفته بودند و یا در اپراها. به نظر من، آقای دهلوی را باید موسیقیدان یک نسل گذشته دید که آن موقع، این کارها خیلی کلاسیک نبود، بلکه در دورهی خودش، اتفاق جدیدی بود.»
علی رهبری، امکانات ارکسترال ایران را در برابر کشوری مانند ترکیه بسیار اندک میبیند و میگوید: «ترکیه ۵۰ تا ارکستر دارد، که مرتب هم آثار آهنگسازان بزرگ را میزنند، طفلکی ایران فقط یک ارکستر داشته و آن را هم بستند.».
اما آیا نوآوریهای آقای دهلوی بیشتر به کمک موسیقی سنتی آمده یا گرایش آن به موسیقی غربی بیشتر بوده است؟
رهبری در پاسخ میگوید: «فکر نمیکنم به موسیقی سنتی اصلاً کمک کرده باشند، از نظر آهنگساز. کمکی که ایشان کردند این بود که مدیر خوبی بودند.
امروز آقای علیزاده در سطح درجه یک جهانی واقعاً نوازندگی میکنند، بهخاطر این است که آن موقعها رئیسشان آقای دهلوی بودند. اما قطعاتی که آقای دهلوی ساختند مثل این است که بخواهیم به صورت یک خرده محرمانهتر، اسلامیتر، یا ایرانیتر، موسیقی غربی را وارد موسیقی ایرانی کنیم.
درست مثل کسانی که یک روسری کوچولو سرشان میکردند. یعنی نه واقعاً حجاب داشتند و نه بیحجاب بودند. قطعات خیلی از آهنگسازهای ایرانی تقریباً به این شکل است. چون آقای وزیری و آقای خالقی و اینها (با تمام احترامی که ما برایشان قائلیم) زیادی غربی شده بودند، کارهای آقای دهلوی که بیشتر تار و سنتور و اینها در ارکستر داشت، بیشتر جلوه میکرد.
حسین علیزاده ابتکار و نوآوری در کارهای حسین دهلوی را از همان آغاز کار میداند. سبکبال که در سن بیست و شش سالگی نوشته شده است: «اولاً از نظر هارمونی، این قطعه اصلاً پیچیدگی ندارد. ایشان خواستهاند حالت دستگاه شور در آن حفظ شود.
ولی در عین حال، ترفندهایی پیدا کردهاند که چگونه با ارکستر ترکیب کنند و از ربعپردهها استفاده کنند (چون ربعپردهها را حذف نکردهاند). به نظر من، این کار همین الان هم خیلی زیبا و نو است و وقتی گوش میکنیم همیشه جذاب است.
آقای دهلوی در این کار، در عین حال که خیلی به دستگاه شور وفادار بودهاند و حالتهای دستگاه شور و دشتی را در آن دارند، ولی در هر صورت، باز برای ارکستر توانستند به شکلی بنویسند که ارکستر هم در آن نقش داشته باشد. فکر میکنم یکی از قطعات مهم دهلوی است. شروع آهنگسازیشان با این قطعه، نشان میدهد که ایش��ن چه نبوغی داشتهاند.»
رهبری انگشت بر یکی دیگر از مهارتهای حسین دهلوی میگذارد: «آقای دهلوی مهارتی داشتند که کسان دیگر نداشتند. هیچ کدامشان نداشتند و آن ��ینکه تلفیق شعر و موسیقیشان خیلی ��وب بود.
حتی در موسیقی غربی هم کسی این قدر تعصب ندارد. ایشان خیلی تعصب دارند نسبت به تلفیق شعر و موسیقی. قطعاتی را که آن موقع با خانم خاطره پروانه اجرا میکردند، خیلی عالی بود. یعنی هم ایرانی بود، هم به گوش مردم خوب مینشست و زیاد هم غربی نبود.»
حسین علیزاده نیز اشارهای دارد به همین کتاب پیوند شعر و موسیقی آوازی: «زمانی که من هنرستان بودم، این کتاب به آن شکل کامل نشده بود، اما جزواتی بود که خود ایشان درس میدادند. این جزوات در مقابلِ آن شکل نگاهی بود که در تصانیف قدیمی وجود داشت.
در تصانیف قدیمی، حتی تصانیفی که عارف یا شیدا ساخته بودند، در ترکیبشان با موسیقی از صداهای اضافی مثل اُ، اَ و... استفاده میشود تا با وزن موسیقی جور دربیاید و وزن موسیقی به هم نخورد. بعضی موقعها (البته کمتر) در همان آثار ممکن است آن زیر و بم و اکسنتهایی که در کلام هست، در موسیقی رعایت نشود.»
عارف توجیهپذیر
علیزاده در ادامه میگوید: «البته آهنگهایی که عارف میسازد، همه چیزش توجیهپذیر است. چون آن دوره، این سبکی از نوشتن بود که بعضی از حروف و کلمات شکسته شود و یا تکرار شود.
ریشهاش مقداری هم برمیگردد به کسانی که روی وزنی که به وجود میآوردند جلو میرفتند و سعی میکردند کلمات را با آن وزن تطبیق بدهند. اگر این کلمات تطبیق پیدا نمیکرد، حرفی اضافه میکردند که در شعر نبود و فقط برای این که با آهنگ جور دربیاید، اضافه میشد.
در این کتاب (پیوند شعر و موسیقی آوازی) تاکید میشود که ما کششها را چگونه رعایت کنیم و چگونه روی زیر و بم صداها، نتهای مناسب بگذاریم و قطعاً برای به خصوص هنرجوها و دانشجوها کتاب بسیار مفیدی است. ولی در عین حال باید دقت کرد که مقید نشد. یعنی شما وقتی اثری خلق میکنید، لازم نیست خیلی با قاعده جلو بروید.
به این معنا که در خیلی از جاها، آدم چیزهایی را در کلام میشکند یا موسیقی را تغییر میدهد. این قاعدهها بیشتر مربوط به زمانی است که ما در یک قالب ریتم بخواهیم گیر کنیم و نخواهیم آن را تغییر بدهیم. در گذشته اینطور بود و به خصوص ریتمهای مختلط یا لنگ یا ریتمهای ترکیب شده از میزانهای مختلف، خیلی (آنچنانکه در موسیقیهای محلی و موسیقی قدیم ما بوده) متداول نبود و ما میبینیم که ریتم در موسیقی ایران خیلی محدود میشود.»
محدودیت ریتم
حسین علیزاده میافزاید ««در نگاهی که ما کلمات را فقط در قالب کشش خود کلمات ببینیم، خیلی وقتها ریتم خیلی محدود میشود. مثلاً در آهنگهایی که الان روی شعرهای مولانا ساخته میشود، اغلب میبینید که نغمهساز کار بخصوصی نمیکند، یعنی همان وزن و زیر و بمی که در شعر هست، در ملودی هم میآید.
در حالی که در موارد خیلی زیادی، اگر آهنگساز بخواهد سعی کند، میتواند آن وزن را بههم بریزد. در هر صورت پایههای اصلی را میتوان از این کتاب فراگرفت، ولی قطعاً به گسترش بیشتر و شاید جلد دوم و سوم این کتاب هم احتیاج باشد.
یکی دیگر از کارهای حسین دهلوی به کارگیری سازهای مضرابی سنتی در کنار سازهای زهی و بادی در ارکستر است. بعضی معتقدند که این کار به گسترش موسیقی ملی م�� یاری رسانده است. علی رهبری ضمن زیبا دانستن این کار، آن را کمکی به نوآوری در موسیقی سنتی نمیداند: «من فکر میکنم در هر صورتش کار جالبی بود.
برای اینکه در ارکستر صبا که ما میزدیم، آقای ظریف تار میزدند، حتی اگر لازم بود، آقای تهرانی را میآوردند و ضرب هم میزدند و خانم ارفع اطرایی سنتور میزدند. خب این از کارهای خیلی قشنگ بود. البته باید بگویم که فقط آقای دهلوی نبودند که این کار را کردند. قبل از ایشان هم سازهای غربی را با سازهای ملی قاطی کرده بودند. ولی آقای دهلوی خیلی جدی گرفتند.»
آیا از ملال و تکرار موسیقی سنتی هم کاست؟ علی رهبری در پاسخ میگوید: «با تمام علاقهای که به آقای دهلوی دارم و احترامی که برایشان قائلم، من فکر نمیکنم که این کار به موسیقی سنتی ایرانی کمکی کرده باشد. موسیقی سنتی در ایران یک موسیقی موزهایست، که آن را گرفتهاند و هی تکرار میکنند. آقای دهلوی میخواستند نوآوری کنند. با آن تار و سنتور و حس ایرانیشان، طوری بنویسند که با ارکستر بشود اجرا کرد.
ارکستر هم یک چیز اروپاییست، یعنی موسیقی غربیست. بدون هارمونی نمیتوانستند این کار را انجام دهند. آقای دهلوی سعیشان این بود که در ضمن چند صدایی کردن موسیقی که آقای معروفی و کسان دیگرهم همزمان با ایشان در رادیو انجام میدادند، در سطح کمی بالاتری این کار را انجام بدهند. ولی فکر نمیکنم ارتباط مستقیمی به موسیقی سنتی داشته باشد.»
حسین دهلوی در مورد چند صدائی کردن موسیقی ایرانی میگوید: «باید آگاهانه عمل کرد و از ترکیبات خشن در چند صدائی کردن موسیقی ملی پرهیز داشت. نباید گذاشت محتوای موسیقی ملی زیر تاثیر کاربرد عوامل تکنیکی قرار گیرد.»
حسین علیزاده به کارگیری این گونه سازها را در کنار هم به زمان کلنل وزیری باز میگرداند و از جهانی شدن این فوتوفنها میگوید: «سازهای مضرابی را ایشان بعد از انقلاب به کار گرفتند. من فکر میکنم اکثر موسیقیدانها ساز را وسیله میدانند.
در سازمان یک ارکستر سازهای مختلفی از زیر و بم و بادی و زهی و کوبهای وجود دارد. از آنجا که باید ترکیب یا حس ایرانی موسیقی حفظ بشود و بشود برای این ارکستر قطعاتی نوشت که صدای موسیقی ایرانی هم از آن بیرون بیاید، بهطبع با سازهای ایرانی هم ترکیب میشده است.»
نمونههایی از آن، از قبل از انقلاب، در کارهای وزیری، بعداً در ارکستر گلها و در آثار خود آقای دهلوی و از این دست به کار گرفته شده است. در واقع، چون برای ارکستری کردن موسیقی ایرانی، سازهای سنتی به تنهایی جوابگو نبودند، سازهای سنتی به عنوان سمبل موسیقی ایرانی در این ارکسترها به کار گرفته میشدند.
یعنی از این طریق دست آهنگساز باز میشد که برای ارکستر بتواند بنویسد. البته بعداً در همهی دنیا این کار متداول شد. حتی ارکسترهای سمفونیک ترکیبی شدند از سازهای سنتی هر کشوری با دیگر سازها. مثلاً ژاپنیها، چینیها، عربها، ترکها، با ترکیبی از سازهای ملی خودشان و ارکستر سمفونیک قطعاتی نوشتند. میتوان گفت این اتفاق از پنجاه سال پیش، یواش یواش در همه جای دنیا افتاد.
قصه بیژن و منیژه شاهنامه، الهامبخش حسین دهلوی برای آهنگی است که به صورت باله در تالار رودکی با رقص هایده چنگیزیان به اجرا درآمد. اپرای خسرو و شیرین نیز در تالار صحنهای شد. دهلوی بر آن بود که این هنرهای غربی را با رنگ و بوی ایرانی به اجرا درآورد.ولی آیا موفقیتی هم در این زمینه به دست آورد��
رهبری در این ارتباط میگوید: «رنگ و بوی ایرانی هنوز مشخص نیست که کدام است. چون رنگ و بوی ایرانی که موسیقی سنتی میگوید که اصلاً باید به یک صورت دیگر درآورد، نه به صورت اپرا. آقای احمد پژمان از اولین کسانی بودند که واقعاً اپرای ایرانی نوشتند. ایشان هم سعی کردند که اپراشان خیلی ایرانیتر باشد.
ولی خُب اپرا یک هنر اروپاییست، یک هنر غربیست، نه تعزیهخوانی. هر چقدر هم آدم از آن دربرود، بالاخره آخرش غربی صدا میکند. فکر میکنم که نمیشود راجع به قطعات و کارهای آقای دهلوی بهخصوص راجع به اپرا صحبت کرد، برای اینکه آقای دهلوی بدشانسی آوردند. آقای دهلوی دیر شروع کردند به اپرا نوشتن و، چون دیر شروع کردند، افتاد به انقلاب.»
دهلوی زمانی برای ادامه تحصیل راهی اروپا میشود که شاگردانش سالها پیش از او همین راه را انتخاب کرده بودند.
رهبری خاطرنشان میسازد: «یادم هست آن موقع من وین زندگی میکردم که ایشان آمدند اینجا درس بخوانند و آن اپراها را هم در حقیقت اینجا شروع کردند به نوشتن با همکاری آقای داوید و اینها. آقای دهلوی یک سبکی دارند که سبک مردمپسند نیست.
مثلاً آقای سنجری که واقعاً آهنگساز بزرگی هم نبودند، یک قطعه نوشتند به نام «رقص دایره». خُب این مردمپسند است و همه گوش میکنند و خوششان میآید. یا کسان دیگر.
ولی قطعات آقای دهلوی حتی آن قطعات قدیمیشان یک سطح بالاتر از ارکستر گلها بود. حتی گلها درست مثل موسیقی سنتی در ایران خیلی محبوب نیست.
یعنی اگر شما امروز حتی موسیقی سنتی را با این سطح عالی که این همه نوازنده دارد مثل آقای علیزاده، (هیچ وقت در تاریخ ایران به این خوبی نوازنده نداشتیم. حرف زیاد میزنند، ولی حقیقت ندارد. قدیم به این خوبی نمیزدند)، ولی با وجود این مردمی نیست.»
دهلوی و پسند روشنفکران
رهبری معتقد است: «آقای دهلوی راهی که رفتند، بیشتر به درد انتلکتوئلهای ایرانی میخورد. ارکستر گلها وقتی که ما بچه بودیم، مال عوام نبود. به برنامهی گلهای رادیو یک عده بهخصوصی که سطحشان یک خرده بالاتر از افراد معمولی بود گوش میکردند.
آقای دهلوی یک کمی سطحاش بالاتر از آن گلهاست. این است که به همین دلیل علاقمندانش هم محدودتر میشود که بعد آقای حنانه و دیگران میآیند که آنها را دیگر اصلاً مردم معمولی نمیشناختند.»
انقلاب که شد کار موسیقی هم به پایان رسید. نه تنها قطعات روشنفکرانه پسند جایی برای پخش و نشر نداشتند، که موسیقی مردمی هم به گوشها نمیرسید.
هومن دهلوی از حال و هوای آن روزگار میگوید: «در آن زمان، من خیلی بچه بودم. یادم هست که هنرستان چند سالی تعطیل شده بود و دوباره باز شد. در این مدت دوستانمان و هنرمندان دیگر خیلی مراجعه میکردند و فکر میکردند که شاید پدر کاری از دستش بربیاید. یادم هست که از دانشجویان رشتهی موسیقی در دانشگاه تهران خواسته بودند که به رشتههای دیگر (مثلاً روانپزشکی) بروند.
من خودم هم بعد از دورهی راهنمایی میخواستم به هنرستان موسیقی بروم. ولی هنرستان تازه باز شده بود، خیلی بلاتکلیف بود و معلم خوب نداشت. به همین دلیل، چون از طرفی علاقهای هم به رشتههای تصویری داشتم، پدر مرا به هنرستان تجسمی برد و آنجا امتحانی از من گرفتند.
البته خیلی جالب بود که خیلی از کا��هایام زمینهی موسیقیایی داشت و با عکس آهنگسازها یا با ترکیب نتها، کارهایی میکشیدم و به درودیوار میزدم. این است که پدر که دیدند من این گرایش را دارم، مرا به هنرستان تجسمی بردند و من آنجا تحصیل کردم و رشتهی گرافیک خواندم. ولی به طور آزاد، هم پیانو و هم ویولن و هم درسهای هارمونی را جدا میخواندم.»
در چنین شرایطی بود که کار نوشتن اپرای مانی و مانا به پایان میرسد. حسین دهلوی سالها زحمت کشیده بود تا شاهد صحنهای شدن این اپرا باشد. اما از اجرا خبری نبود. حسین علیزاده ضمن تاکید بر موفقیت همه آفریدههای حسین دهلوی میگوید: «در مورد اپرای آخر، نوشتن آن مصادف شد با انقلاب و این اپرا اجرا نشد.
متأسفانه آقای دهلوی خیلی خیلی دلخوش بودند که این کار اجرا بشود و از اجرا نشدن آن دچار افسردگی بدی شدند. سالیان سال منتظر بودند و بالاخره آنطور که باید اجرا نشد. در آخرین مصاحبهای هم که با ایشان انجام شد، گفتند: «هنوز دوست دارم تا زنده هستم، این اپرا اجرا بشود» ...
علی رهبری از آغاز نوشتن اپرای مانی و مانا در جریان کار بوده است: «حتی آقای خاتمی هم به ایشان قول داده بودند که ما به شما کمک میکنیم، چون «مانی و مانا» برای بچهها نوشته شده، اجرا شود. شنیده بودم آقای خاتمی جلو چندین نفر قول داده بودند که اجرا میکنیم و نکردند. راستش سال ۲۰۰۰ من رئیس انتشارات موسیقی "کوخ اینترنشنال" بودم.
آن موقع امکانات زیادی داشتم. بودجهای برای این کار در نظر گرفتم تا ایشان با پسرشان تشریف بیآورند به "براتیسلاوا"، تا با ارکستر فیلارمونیک ما این قطعه را بدون خواننده ضبط کنیم. ایشان خیلی خوشحال شدند. آن موقع حدود ۲۰ هزار یورو برای ایشان بودجهای از اینجا گرفتم. ایشان ۱۰ روزی هم آمدند اینجا و خیلی هم خوشحال بودند.
آقای خاتمی هم در ایران، به ایشان امیدهایی داده بود، قرار ما این شد که بروند ایران، چندماهی آنجا صدای خوانندههای فارسی را روی این قطعه بگذارند، بفرستند اینجا. ولی متأسفانه آقای دهلوی رفتند و یکسال شد دوسال، و سه سال و آخرش بهجایی رسید که در واقع به هیچ جایی نرسید در ایران.»
رهبری علت عدم اجرای آن را استفاده از صدای زن میداند، که در واقع یکی از نقشهای اصلی اپراست و قابل صرفنظر کردن نیست: «چون صدای زن داشت، متأسفانه هنوز که هنوز است مشکل دارد.
ضمناً باید بگویم که این اپرا آقای دهلوی را، بهقول حالا مادرم، بیچارهشان کرد. یعنی زمینگیرشان کرد. میدانید آهنگسازها آدمهایی استثناییاند. آدمهایی مثل آقای دهلوی در زمان آقای خاتمی، که البته بعدش هم در زمان آقای احمدینژاد... یعنی ۱۶ سال از عمر ایشان به هدر رفت.
دپرسیون از همان جا شروع شد. ولی خُب متاسفانه در ایران اصلاً به فکرشان نبودند و همان طور که گفتم وزرایی که سر کار آمدند یا معاونینشان آن قدر آدمهای ناوارد و پرتی بودند که این طور افرادی که خیلی هم زیاد نیستند در ایران، نه تنها بهشان نرسیدند، بلکه نابودشان هم کردند.»
نوشتن اپرا بر روی یک قصه ایرانی کار چندان راحتی نیست. حسین دهلوی این کار مهم را به انجام رسانید. اما آیا دو اپرای او با معیارهای بینالمللی هم سازگاری داشت؟
هومن دهلوی در پاسخ میگوید: «از "خسرو و شیرین" فقط یک ضبط قدیمی وجود دارد که آن هم به صورت کامل نیست، اما "بیژن و منیژه" و "مانا و مانی" را من بیشتر شنیدهام و فکر میکنم به خصوص این دوتا کار کاملاً با استانداردهای موسیقی غربی قابل مقایسهاند. من سر ضبط "مانا و مانی" که توسط آقای علی رهبری و ارکستر براتیسلاوا انجام میشد حضور داشتم.
آقای پژمان هم حضور داشتند و یادم هست که آقای پژمان بعد از جلسهی اول ضبط به پدر گفتند: «آقا! شما خیلی خیانت کردی به موسیقی ایران. وقتی به این خوبی موسیقی ایران را میتوانی برای ارکستر بنویسی، کم نوشتی». دقیقاً یادم هست که با طعنه به پدر گفتند که در این زمینه خیلی کم کار کردهای، باید بیشتر کار میکردی، چون خیلی خوب نوشتهای.»
علی رهبری خاطراتی هم از زمان شاگردی در هنرستان دارد: «یکی از خاطرات قشنگی که دارم این است که یک روزی ایشان دویدند و آمدند پیش من توی حیاط. گفتند آقای رهبری لطفاً تشریف بیآورید اینجا یک چیز خیلی مهمی پیش آمده.
فکر میکنم که ۱۶ سالم بود. گفتم چی؟ گفتند مارشال تیتو میآید ایران و آقای پهلبد گفتهاند که تا دو روز دیگر یک قطعهای میخواهند برای ششتا تار که در تالار رودکی بزنند و آقای احمدزاده هم روی آن رقص بگذارند. سه روز دیگر! گفتم یعنی چی؟ گفت رهبری تو امشب بنشین تا صبح این قطعه را بنویس.
گفتم آخر من تا حالا هیچ چیزی برای ششتار ننوشتم. گفتند نه نه تو میتوانی. برو بالا بنشین توی اتاق شروع کن نوشتن. من تقریباً تا ۸ـ ۷ صبح که دوباره مدرسه شروع شد، این قطعه را تمام کردم. با آقای دهلوی رفتیم تالار رودکی. ششتا تار هم با خودمان بردیم. بعد خانم احمدزاده را آوردند که روی آن رقص بگذارند و بعدهم برای مارشال تیتو اجرا شد.»
رهبری از تنها موردی میگوید که به حرف استاد گوش نداده است: «یک چیز دیگری هم هست که من به حرفشان گوش ندادم. ما اخلاقمان با همدیگر خیلی فرق داشت.
وقتی تقریباً ۱۸ سالم شده بود، به من میگفتند که تو درآمدت خیلی زیاد شده. چه کار میکنی؟ گفتم راستش من همه را میدهم به مادرم.
گفتند نه. جمع کن. به مامان بده، ولی جمع کن. گفتم آقای دهلوی نه، من اخلاقم اصلاً این طوری نیست. حالا بعد از ۵۰ سال باید بگویم هنوز که هنوز است من همین طوری هستم.
صحنهای نشدن اپرای مانی و مانا برای حسین دهلوی بیماری فراموشی را به دنبال داشت. دستاندرکاران و مسئولان امور در ایران، اما مراسم بزرگداشت او را پس از بیماری به فراموشی نسپردند.
حسین علیزاده، همین چند ماه پیش در مراسم بزرگداشت حسین دهلوی شرکت داشته و نزدیکترین خاطره را از او دارد: «آقای دهلوی، جسماً خوشبختانه حالشان خوب است. فقط فراموشی دارند. یعنی ممکن است الان شما با ایشان صحبت کنید، در لحظه شما را بشناسند، ولی در جملهی دوم، یادشان برود که شما کی هستید.
چند ماه پیش هم بزرگداشت ایشان در خانهی هنرمندان در تهران برگزار شد که اتفاقاً من هم یکی از سخنرانان بودم. خود ایشان هم در این مراسم حضور داشتند، ولی خیلی متوجه نبودند که دقیقاً چه دارد میگذرد. در هر صورت، ایشان روی مسئلهای دست گذاشتند که در این سالها نشدنی بود و خیلی خودشان را با این مسئله آزار دادند.
حداقل در دو دههای که گذشت، آقای دهلوی میتوانستند خیلی آثار خوبی را به وجود بیاورند، اگر روحیهشان را از دست نمیدادند. آدمها در برابر شرایط، واکنشهای مختلفی دارند، آقای دهلوی هم طاقتشان اینقدر نبود و متاسفانه نتوانستند آنطور که باید، روحیهشان را حفظ کنند.
شاید اگر واقعاً این قطعه اجرا میشد، برای ایشان انگیزه میشد که کارشان را بیشتر ادامه بدهند. ولی حالتی که داشتند، مقداری جلوگیری کرد از کار و خلاقیت ایشان و الان دیگر قادر به کار نیستند.»
یاد یار مهربان
علیزاده در ادامه میگوید: «من جملهای برای خاتمهی ارزشهای استاد عزیزم، دهلوی بگویم. سالهاست که متأسفانه آقای دهلوی روحیهی کار کردن ندارند، ولی همسرشان خانم سوسن اصلانی در کنارشان هستند که خودشان هم هنرمند هستند.
ایشان واقعاً زحمت آقای دهلوی را کشیدهاند و باید قدر ایشان را دانست که تا همین امروز هم با خیلی خیلی شرایط سخت از آقای دهلوی نگهداری کردند و کار هنری خودشان را هم ادامه دادهاند.»
منبع: dw
منبع : برترینها
0 notes
Text
فرشاد سنجری و مرگ در آتش؛ درگذشت موسیقیدان ایرانی در وین
فرشاد سنجری و مرگ در آتش؛ درگذشت موسیقیدان ایرانی در وین
حق نشر عکس Picasa
Image caption فرشاد سنجری در سالهای آغازین فعالیت در ایران عکس از کتاب «موسیقیدانان ایرانی» نوشته پژمان اکبرزاده
در سال ۱۹۹۵ زمانی که حسین سرشار، یکی از ستارگان اُپرای ایران، مفقود شد یکی از روزنامههای پرتیراژ در تهران عکس او را در صفحه “گمشدگان” چاپ کرد. تلختر…
View On WordPress
0 notes
Text
جزئیات مصاحبه کاردانی به کارشناسی رشته مهندسی تکنولوژی نقشه برداری 98
https://moshavergroup.com/%d8%ac%d8%b2%d8%a6%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b5%d8%a7%d8%ad%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%b4%d8%aa/ جزئیات مصاحبه کاردانی به کارشناسی رشته مهندسی تکنولوژی نقشه برداری 98 لینک ورود به مطلب https://moshavergroup.com/%d8%ac%d8%b2%d8%a6%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b5%d8%a7%d8%ad%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%b4%d8%aa/ جزئیات مصاحبه کاردانی به کارشناسی رشته مهندسی تکنولوژی نقشه برداری 98 : سازمان سنجش جزئیات مصاحبه کاردانی به کارشناسی رشته مهندسی تكنولوژی نقشه برداری 98 را در سایت خود منتشر کرد . مصاحبه کاردانی به کارشناسی رشته مهندسی تکنولوژی نقشه برداری 98 جزئیات مصاحبه کاردانی به کارشناسی رشته مهندسی تکنولوژی نقشه برداری 98 : سازمان سنجش جزئیات مصاحبه کاردانی به کارشناسی رشته مهندسی تكنولوژی نقشه برداری 98 را در سایت خود منتشر کرد . متن اطلاعیه به شرح زیر است : بدين وسيله از كليه داوطلبانی كه اسامی آنان به عنوان معرفی شدگان چند برابر ظرفيت پذيرش كد رشتهمحل دارای شرايط خاص آموزشكده فنی نقشه برداری سازمان جغرافيایی نيروهای مسلح ( كدرشته محل 3913 «مهندسی تكنولوژی نقشهبرداری ») در پايگاه اطلاعرسانی اين سازمان قرارگرفته است دعوت می نمايد ، براساس برنامه زمانی تعيين شده و با همراه داشتن مدارک مورد نياز اعلام شده از سوی آموزشكده مربوط ، در تاريخ و ساعت تعيين شده برای انجام مصاحبه و ساير مراحل مختلف گزينش به نشانی ذيل مراجعه نمايند . آموزشكده فني نقشهبرداري سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح الف- زمان و مكان مصاحبه : زمان : – برادران از ساعت 8:00 صبح تا ساعت 16:00 عصر روز سهشنبه 98/06/05 – خواهران از ساعت 8:00 صبح تا ساعت 16:00 عصر روز چهارشنبه 98/06/06 – داوطلبان دارای نقص در پرونده از ساعت 8:00 صبح تا ساعت 16:00 عصر روز شنبه 98/06/09 مكان : تهران ، ميدان وليعصر (عج)، بلوار كشاورز، بين بيمارستان ساسان و بيمارستان پارس ، خيابان شهيد حسين شوريده، آموزشكده فنی نقشهبرداری سازمان جغرافيایی نيروهای مسلح. ب- مدارك لازم : 1- سه سری تصوير از تمامي صفحات شناسنامه، 2 – سه سری تصوير از پشت و روي كارت ملی، 3 – سه سری تصوير گواهينامه كاردانی ویا مدرك دال بر فارغالتحصيلي در مقطع كاردانی 4 – سه قطعه عكس 5- درصورت عضويت در بسيج ویا داشتن كارت پايان خدمت ، تصوير مدارك لازم ارائه گردد . اسامی معرفی شدگان چند برابر ظرفیت رشته نقشه برداری(کد رشته محل 3913) – اموزشكده فنی نقشه برداری -سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح نام خانوادگی و نام شماره شناسنامه ابدالی چكانی حسن 4210320242 ابراهیم زاده شیرازی حمیدرضا 5072 احمدزاده سیدژوبین 2080836651 احمدی شایان 3720892255 احمدی قراچه علی 1190247135 احمدی لیواری میثم 312157428 ارفعی بخشایش علی 1490497455 ازموده فاطمه 22225951 اسدی حسین 18952836 اسماعیلی عباس 21855218 افتاده شهابی محمدحسین 2080857959 افروز مهدی 3790450960 افروزی پویا 4061099604 اقازاده امیررضا 21992126 اقامیری زهرا 21554031 امره بزچلویی زهرا 20904509 امین پور احمد 3750451737 امینی هارونی عاطفه 19001568 اهنی طاوسی زهرا 480901155 ایرانی مهر حمید 6571 ایرانی نژاد مجید 1273190416 ایزددوست بهناز 7811 بابامرادرستم فرهاد 9 بازیار عبدالرحیم 2020780909 بحرینی مقدم سجاد 22281789 برزگر معین 720727065 بنائی زهرا 22101780 به نژاد محبوبه 2710298902 بیات رضا 3861134731 بیرامی گونلوئی رضا 21602557 بیگدلو محمدسالار 311913938 پالایش صادق 3320181408 پژوهشی رامین 21818411 پورجعفریان میلاد 20633191 تقوای معصومی امیرحسین 2710316773 توكلی سپهر 4160609082 جعفریان وحید 483 جمالی امیرمحمد 311848338 جمشیدی پگاه 3920756819 جوادی پور مریم 21541728 جوانمردی نوید 4830154527 جهانی یدك احسان 860620999 چزانی شراهی فاطمه 6170002360 حاجی حسنی حامد 4610707535 حاجی زاده امیرمحمد 1742889379 حاجی یوسف علیرضا 21720533 حبیب نژاد مهدی 21511136 حساس علیرضا 4900765236 حسامی سجاد 166 حسن ابادی مریم 21037477 حسن زاده امیرمحمد 3080309685 حسن زاده رضا 2960566238 حسینی سیده مبینا 22256172 حسینی كر زهرا 1710291672 حسینی كر مهدی 21250340 حسیوندی رضا 4060977195 حصاری ریحانه 21262071 حقیقت خواه محمدرضا 21346615 حنیفی امیرمحمد 17742358 حیاتی گله زن محمدحسین 2530213550 حیدری پویا 22347712 حیدری فریبا 21396744 حیدری یاسین 3790410470 خان ابادی قهی ��میرحسین 21405069 خانزاده كمال 2890280421 خدابخشی سورشجانی محمدحسین 4610767589 خداقلی زاده طولش مهدی 1630296422 خلف خانی امین 2910123121 خلیفه احمدرضا 6790040005 خلیلی وچین صدیقه 20505541 خونیكی مهدی 640627951 خیری هولیقی سمانه 21393176 دادخواه بخشایش ستوده 22156811 دارسنج عارف 1200214757 دانشی احمد 4240498112 داودی فیل ابادی احسان 4670289322 دستیار رامین 3770261895 دماوندی میلاد 5790072488 دمرچلی سپیده 19804271 دهقانی قهفرخی امین 4610316765 دیلم زاده علیرضا 1870605683 ذبیحی مهدی 17585 ربیعی فرادنبه وحید 4640173792 رجاقمی محمدرضا 371875749 رجبی فاطمه 19539551 رحمانی ملیكا 22425942 رحیمی مبینا 20337930 رحیمی پردنجانی ایرج 4670305859 رخشانی علیرضا 2130614671 رزاقی فاطمه 20910231 رزاقی مقدم رسول 2981081421 رشیدی بهنام 3840304377 رضائی وحید 1200218566 رضانیابالف سعید 2050806426 رضایی محی الدین 22406220 رضایی مهدی 3920648730 رضایی نیا مهدی 6580115548 رفیعی زهرا 21683220 رمضانی سجاد 4420775254 رنجبرماسوری سینا 21791457 زركی سعید 16641124 سالاری مریم 5620038513 سپهرنیا محمدحسین 3330423242 سلگی علیرضا 3300213096 سلیمانی اتی كندی حسن 5190196313 سمیعی علی 1273210328 سمیعی مهدی 4160605257 سنجری نژاد محمدصادق 6060117465 سهرابی جوینده علی 480920427 سیدمحمودی سیده مریم 312015577 سیدمهدی مائده سادات 440726190 سیفی افضلی مریم 22373640 سیه پوش علی محمد 550246241 شادانلو امیرحسین 20792468 شامحمدی امیرحسین 6410051573 شاه محمدیان الناز 21469431 شاهرخی محمد 2573 شاهمحمدلو امیرحسین 1520465521 شرف كار حمیدرضا 20944942 شركتی مهدی 1640262148 شفائی حامد 5790070124 شفیعی كلوخی رضا 924733111 شهنوازی مقدم علی 3611301108 شیبانی امیرابادی علیرضا 1200192265 شیخان فاضله 21243166 شیرمحمدی ارسلان 3850280268 صادقی محدثه 480918422 صارمی مهزیار 20410751 صالحیان جلال 468 صالحی موركانی سلمان 4962 صفار مسعود 2560458047 طاهریان خراسانی هومن 2981106015 طبیعت پور امیررضا 22381732 طلیعه زهرا 21683824 عابسی حسین 13 عادلی گیكاسری حنانه 440504957 عباسخانی جلودارلو مهران 6010106796 عباسی امیررضا 3611338907 عباسی اصل اقبلاغ ناصر 1660483689 عبداللهی محمد 5630088416 عبدالملكی علی 3790446572 عثمانزاده فرهنگ 4950168835 عریزمحمدلوها علیرضا 21588708 عزت پور بهداد 3720876772 عزیزی امیرحسین 3330392665 عزیزی پروین 3220061729 عسكری مقدم امیرحسین 3040514113 علینقی حمید 5709 علی زاده مهدیه 21691525 عموچی جزی محمدجواد 1273248805 غلام زاده علی بگلو سبحان 2741659206 غلامیان امیرحسین 22145214 فارسیان ثانی نگین 22283331 فارسی عابد 640599079 فاضلی محمد 1742826148 فتاحی میثم 480868581 فتح الهی بوكانی رضا 2960297989 فتح پور یادگار 3750559831 فخارپور محمدعلی 2520156929 فراتی فاطمه 4570148735 فضلی سالار 1200208293 قادری نژاد ارین 4900565441 قاسمی رضا 2420873670 قاسمی اسفنجانی امید 2460308922 قاسمی چگنی احسان 6130073607 قاسمی گلوردی امیررضا 2170319905 قربانی فرج اباد نوید 1630284696 قلی زاده امیررضا 1630264881 كرمی مهراب 4200427011 كرمی تل بابینه معراج 4240487269 كرمی مقدم رضوانه 21137838 كریم پور محمدسینا 3840272076 كمالی محمد 5920049626 گلستانی امیرحسین 1050773489 لرستانی صادق 3242261798 لطفی زاده محدثه 22338101 مارامائی نعیمه 2020349167 مجنون حسینی مرضیه 17148499 محرمی نیا مرتضی 2960513584 محمدجانی عبدالله 19955448 محمدخانی پردنجانی رضا 4670308920 محمدرضارضوانی مكبر محمدرضا 3861152061 محمدی اسماعیل 4061076736 محمدی محمد 3840289424 محمودیان ملیكا 20861966 محمودیان جونقانی امیرحسین 4670290517 مدبر ابوالفضل 820295299 مرادی امیرحسین 4061106317 مرادی الوند احسان 4240260401 مرتضایی علی 1451489773 مردان محمدرضا 12 مرشدی علی 1660423023 مستخدمین زهرا 22362614 مسعودی فرهاد 4166 مشایخ پور مرجان 2551 مشیرپناهی امیرحسین 2050440251 مصباح قره تپه ابوالفضل 2981125443 مصطفایی دیاكو 3750465509 مظفر امیرمحمد 1210153467 معصومی محمدحسین 21230404 موحدی سجاد 1120176069 موسوی حسن 4660503151 موسوی سیدامید 4160570933 مومنی عرفان 1273010299 مهدوی ایرج 6910000536 میرزایی پارسا محمدصادق 2981161784 میرهاشمی سیده زهرا 6180038023 نازشه بخش عبدالمجید 3610532777 ناصری محمدمهدی 3330395192 نجف شهبازی كیمیا 21842450 نخعی بهنام 3611060291 نصرت پور منصور 4490426550 نظری محمد 20957602 نظیری جعفری سعید 28147 نعمت الله مهشید 21109915 نفرسفیددشتی علی 1160380015 وحیدمشتاق رضا 21773483 وفایی نژاد امیرحسین 4061162519 هاشمی لاله میررضا 410650846 هلالی فاطمه 21353689 همتی دهاقانی مهران 4640199406 منبع : سنجش جهت اطلاعات بیشتر در این باره به سایت moshavergroup.com مراجعه کنید و یا با شماره 9099071614 تماس حاصل فرمایید.
0 notes
Text
دانلود رایگان فیلم در وجه حامل
در وجه حاملکارگردان: بهمن کامیارنویسنده: بهمن کامیارتهیه کننده: مصطفی کیاییبازیگران: ژاله صامتی-محمدرضا غفاری-احسان امانی-رویا جاویدنیا-معصومه رحمانی-بابک بهشاد-ایرج سنجری-جواد زیتونی-بیژن افشار-میثاق جمشیدی-مژده دایی-رعنا آزادی ور-محسن کیایی-پاوان افسر-وحید منافی-مهدی میری-اکبر مددی مهر-غلام حسین عباسی-مهران آتش زای-فرزاد سینا-شهرزاد بخشی خلاصه داستانداستان آن روایتگر زندگی است دانلود رایگان فیلم در وجه حامل زنی به نام مهری است که ناخواسته درگیر ماجرایی مجهول می شود و در پی حل آن است دانلود رایگان
0 notes
Text
مقابل استقلال برد می خواهیم اما دوست نداریم منصوریان برکنار شود
روز نو : حسین پاشایی درباره حضورش در کلاسهای مربیگری درجه B آسیا عنوان کرد: این کلاسها روز چهارم خود را زیر نظر استاد سنجری سپری میکند. در این کلاس بازیکنان سرشناس فوتبال ایران مثل علی کریمی، محسن بیاتینیا، داود حقی، ابراهیم شکوری، جواد کاظمیان، مرتضی...
0 notes
Text
پیشینه مشهد
تاریخچه مشهد
در هر آفرینش بهانهای هست، در هر ساخت، در هر زایش، در خلقت انسان، در ساختن چتر، در کاشت هر دانه گندم، برای کشیدن هر دیوار، شهر هم برای تولدش بهانهای دارد. بعضی شهرها را خاکشان بهانه آبادانی میشود، بعضیها آب، چندی تجارت، و مشهد را عشق ساخته. پا که به خاکش میگذاری، حواست باشد هوای دلت را داشته باشی که بیهوا نماند.
به درون خاطرات شهر که بیایی، در میان همه گرد و غبارهایش یک باغ سبز هست، باغ حمیدبن قحطبه طایی. قبل از آن این خاک خیلی تنها بود تا که آقایی آمد و تنهایی شهر و مردمانش را برای همیشه کشت. اینجا هر وقت دلت گرفت، کافی است بگویی «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)»
مشهد در آغاز قرن سوم متولد شد، در یک روز تلخ وقتی یک ستاره بر خاک افتاده بود، صدای گریه میآمد، جگری خونین بود، خورشید به شهادت رسیده بود.
کمی آن سوتر توس است. شهری با برجهای ویران، شهری خاکستری که در کابوسهایش همواره آتش است که میسوزد، خون است که میریزد توس است که میمیرد. اینک در میانهاش فردوسی خفته با حنجرهای که دلیریها، میهنپرستیها و ایران را خوانده است. با تک تک کلمات شاهنامه. در اساطیر آمده است که فرمان ساخت توس را جمشید، پادشاه کیانی داد. با هجوم خون ریز تورانیان این شهر ویران شد. توس نوذر سپه سالار کیخسرو شهریار ایران زمین، کمربست به آبادانی این شهر و نام خود بر آن نهاد. توس ۹۰۰ سال در این شهر زیست و مرد. اینک تنش ذره ذره بر باد میرود پای دیوارهای ویرانه توس، جایی که مارها فلس میاندازند.
توس کجاست؟
توس نه نام یک شهر بلکه نام منطقهای وسیع بوده است، که در بطن آن شهرهایی میتپیده است همچون نوغان و طابران که از آبادترین این شهرها بودهاند؛ در برگهای تاریخ آوردهاند که این دو شهر هزار قریه آبادی را در بر میگرفته است. در طول تاریخ گاه نوغان اعتبار افزون یافته و گاهی طابران. نوغان اینک در دل شهر قرار گرفته و شور و شر گذشتهاش در فریادهای میدان تره بار، هنوز جاری است. طابران در بیست کیلومتری غربی شهر مشهد قرار دارد، با بقایای ارگ و باروی نیمه ویرانی که مردم آنرا قصر مأمون میخوانند و بنایی که به بقعه هارونیه مشهور است.
با پاهای خسته یزدگرد
توس در دوره ساسانی در مسیر تجاری و حکومتی گرگان ـ نیشابور به مرو ـ بلخ بوده است. عبور جاده ابریشم از آن و قرار گرفتن در مسیر تجاری و حکومتی باعث آبادانی این شهر میشود.
در سالهای پایانی حکومت ساسانیان شهر توس جزء اصلیترین شهرهای مرزی ایران زمین بوده است.
آنگاه که یزدگرد از مقابل سپاهیان عرب گریخت به خراسان روی آورد و به توس رسید. از حاکم توس و مرزبان خود پناه خواست. حاکم توس میدانست حضور پادشاه امکان یورش مسلمانها را افزایش میدهد، او به این بهانه که شهر توس گنجایش موکب پادشاهی را ندارد، یزدگرد را مغموم و دلسرد راهی مرو کرد. حاکم مرو به استقبال تن خسته و در به در یزدگرد شتافت، یزدگرد در همان حال از حاکم مرو خراج عقب افتاده و الواح مالی مرو را بازخواست، حاکم قصد کشتن یزدگرد را کرد. یزدگرد گریخت، پادشاهی بدون سپاه، با پاهای خسته اسبش با تن گرسنه خودش به آسیابی پناه برد. آسیابان به وسوسه جواهرات در سال ۳۱ هجری خون یزدگرد را میریزد و حکومت چهارصد ساله ساسانیان پایان میگیرد. در بامد��د اسلام
توس در زمان خلافت عثمان فتح شد و ندای آزادی و آزادگی به گوش مردم این سرزمین رسید. در سال ۳۵ هجری خواجهربیع ابن خثیم از زهاد هشتگانه صدر اسلام و از تابعین (کسانی که صحابه پیغمبر(ص) را درک کردند) به توس مهاجرت کرد. خواجه سردار و دوست امام علی علیهالسلام بود. نمیتوانست انحراف و کاخسازی معاویه را که خویشش بود ببیند، دلخسته و غمگین به این منطقه آمد ولایت علی(ع) و عشق علی(ع) را به مردم این منطقه آموخت و در سال ۶۱ رحلت کرد.
حکومت تاریک و تلخ امویان به شمشیر سردار ایرانی، ابومسلم از هم پاشید، عباسیان این قوم فتنهگر با حیله و نیرنگ تن سردار جوان را به خاک مهمان کردند و خون سرخ ابومسلم تا ابد بر دفتر تاریخ نقش بست. خورشید بر خاک میافتد
بیکفایتی والیان عباسی و ظلم و جور آنها باعث شد تا فریاد آزادیخواهی از حنجره مردم خراسان برآید و سر به شورش بر دارند. آشوب تا به آنجا بالا گرفت که هارون الرشید، در سال ۱۸۹ برای سرکوب فریاد دادخواهی رهسپار ولایت شرقی شد. فرماندار خراسان، علی بن عیسی فرصتطلبانه با هدایای بسیار که با به بند کشیدن گوشت و استخوان و ناموس مردم خراسان به چنگ آورده بود به ری نزد هارون شتافت. هارون او را به حکمرانی و ظلمرانی پایدار داشت. پس از یکسال، شورش از حد گذشت، هارون وی را بر کنار کرد و در سال ۱۹۲ خود برای استقرار امنیت کامل راهی خراسان شد. در بهار وقتی دشت توس را عطر خاک و باران مسخ میکرد و بادهای شمالی تن را مور مور، هارون با تنی رنجور و بیمار به توس رسید. بیماری شدت گرفت، هارون درگذشت و در سناباد در تالار کاخ بزرگ باغ حمیدبن قحطبه به خاک سپرده شد.
این کاخ مرکز تحولات در توس آن زمان بوده است. حضرت رضا(ع) هنگام عزیمت به مرو در این باغ اقامت کردند. مأمون برای جلب حمایت شیعیان و رسیدن به حکومتی دیرپا، با فراخوانی و اجبار امام رضا(ع) به پذیرش ولایتعهدی، امام(ع) را در دهم شوال سال ۲۰۱ از مدینه به مرو آورد. سیاستمدارانه دستور داد تا با نام مبارک امام(ع) خطبه بخوانند و سکه بزنند. یکسال و نیم بعد و پس از سپری شدن ماههایی پر از حادثه، مأمون امام را همراه خود کرد و مرو را به قصد بغداد پشت سر گذاشت. مأمون ابتدا در سرخس وزیر زیرک خود فضل بن سهل را کشت. آنگاه به توس رسید، در نوغان توقف کرد و در همان درنگ کوتاه نقشه پلید خود را به اجرا در آورد و امام را به شهادت رسانید.
حضرت را کنار قبر مأمون قاتل پدرش به خاک سپردند. زائرانش گرد تا گردش سکنا گزیدند و هسته اولیه شهر مشهد تشکیل شد. سامانیان اولین آبادگران
بعد از حکومت پلید امویان و عباسیان، در دوره سامانیان است که توس دوباره از خاکستر ویرانی سر بر میآورد و با نام یک شهر آباد بر تارک تاریخ میدرخشد.
از اولین کسانی که گام برداشت بر مشهدالرضا(ع)، ابومنصور محمدبن عبدالرزاق توسی، حاکم توس و مشهور به کنارنگ بود.
در نوجوانی فردوسی اولین شاهنامه منثور به دستور او در شهر طابران تدوین شد. فردوسی در دیباچه شاهنامه از این ایرانینژاد با احترام زیاد یاد کرده است:
یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد شیخ صدوق از قول امیر ابومنصور نوشته است:
«من در جوانی اعتقادی به حرم و مشهد حضرت رضا علیهالسلام نداشتم و گاه مزاحم زائران آن حرم میشدم تا اینکه روزی به هنگام شکار، آهویی دنبال کردم و آن حیوان به دیوار حرم پناه برد. یوزی که در پی آهو دوانده بودم چون به کنار دیوار رسید از تعقیب آهو باز ایستاد تا اینکه حیوانک به درون روضه حضرت رفت اما چون به درون حرم رفتم اثری از آن نیافتم. از آن روز با خدای خود عهد بستم که زائران حضرت رضا علیهالسلام را نیازارم و به آبادانی حرمش بپردازم. پس از آن هرگاه مشکلی برایم پیش میآمد به زیارت حرم حضرت میشتافتم و حاجت خویش را از او میخواستم، چنان که فرزند پسری خواستم و حاجتم برآورده شد.»
بعد از او نیز دیگر امیران سامانی بر این امر اهتمام ورزیدند. غزنویان شاهی میرود و شاه دیگری بر اریکه مینشیند، در این تصویر تاریخ. در زمان سلطان محمود به آبادانی توس به دلیل موقعیت نظامی ـ تجاریاش توجه ویژهای شد. الفسوری بن معتز، والی خراسان در زمان سلطان مسعود اولین مناره را برای حرم مطهر ساخت، قنات سناباد را که خشک شده بود بازسازی کرد، کاروانسرایی ساخت تا زائران خورشید با پاهای پینه بسته جایی برای غنودن داشته باشند. از سلاجقه تا خون سرخ ایرانی
سلطان سنجر جوان بخت به تخت نشست. اولین باروی مشهد در این دوره کشیده شد و آن هم به سبب جنگی بود که در روز عاشورای سال ۵۱۰ قمری میان علویان شهر مشهد با یکی از فقهای شهر تابران توس رخ داد. اهالی شهر توس با شمشیرهای آخته به مشهد هجوم آوردند و عدهای از مردم مشهد را شهید کردند. عضدالدین فرامرز علی، بارویی احداث کرد. وی شیعه مذهب بود و ایرانینژاد. جایگاه والایش در کنار سلاطین سلجوقی هنوز هم نگاه تاریخ را مبهوت نگاه داشته است.
در آبادانی مشهدالرضا(ع) بسیار کوشید، در زمان او گنبدی بر فراز بقعه نهاده شد. ترکان زمرد ملک دختر، خواهرزاده سلطان سنجر ازاره حرم مطهر را با کاشیهای نفیس سنجری با تاریخ اثنی عشر و خمس مائه آراست. مسجد بالاسر نیز در زمان وی احداث شد.
از شاه گریزان، خون ما بر شمشیر مغول ماند
چه تابی داری ای تاریخ، ای کژپرست و راستکش! چه صبری داری بر این ظلم و جور؟! هر گوشهات خون است. خون سرخ ایرانی، خون سرخ بیگناه. ایران مغموم من چگونه تاب آوردی و نمردی از سوگ آن همه انسان مرده بر شمشیر مغول؟
از میان ساداتی که پس از علویان و ساداتی که پس شهادت حضرت رضا علیهالسلام روی به این شهر آورده بودند، سادات موسوی از همه مقدمتر بودند و تأثیر بسیاری بر آبادانی مشهد بعد از حمله مغول گذاشتند. در آن روزگار سادات هر شهر، بزرگی برای انجام امور صنفی انتخاب میکردند، لقب یا شهرت این فرد نقیب بود. وجود همین نقبا باعث شد که مغولها پس از کشتار بسیار از ویران کردن مشهد صرف نظر کنند، در چند دوره همین نقبا بر مشهد حکومت کردند.
شهر مشهد در دست شاهرخ و گوهرشاد (تیموریان)
شهر مشهد تا دوره تیموریان یکی از شهرهای کم اهمیت خراسان بود، اما پس از آنکه شهر تابران توس توسط میرانشاه پسر تیمور ویران شد و بیشتر مردمش قتل عام شدند، شهر مشهد بزرگترین مرکز مسکونی ولایت توس شد.
اهالی تابران شروع به مهاجرت به مشهد کردند. با رسیدن حکومت به شاهرخ پسر تیمور در سال ۸۰۷، وی ابتدا فرزند خویش الغ بیگ سپس فرزند دیگرش بایسنقر را والی و حکمران خراسان غربی با مرکزیت مشهد کرد و او آغاز به آبادانی این شهر نمود. مرکز حکومت شاهرخ هرات بود، سمرقند (مرکز حکومت ماوراء النهر) و مشهد مهمترین شهرهای قلمرو وی شدند.
شاهرخ چهار باغ را در مشهد ساخت، چهارباغ مرکز حکومت خراسان و در واقع کاخ حکومتی بود. همزمان با اقدام شاهرخ، همسرش گوهرشاد یکی از باشکوهترین و بزرگترین مساجد جامع را به نام مسجد جامع گوهرشاد ساخت. این خانواده هنر دوست نقش خوشی از خویش در این شهر گذاشتهاند.
توجه شاهرخ و فرزندانش به مشهد باعث افزایش جمعیت و کمبود آب در پایان سده نهم شد. امیر علیشیر نوایی وزیر کاردان سلطان حسین بایقرا با هزینه شخصی اقدام به حفر کانالی چند فرسخی جهت انتقال آب چشمه گلسب (گیلاس کنونی) از غرب شهر تابران توس به مشهد کرد.
این اقدام امیر نه تنها مضیقه آب را در مشهد برطرف کرد، بلکه باعث آبادانی و توسعه روز افزون مشهد در دو قرن بعد شد. «با پاهای پیاده سلطان تا پابوس سلطان»
غارتگر بودند، ازبکان را میگویم. در خراسان از ترس شمشیر ازبکان نمیشد سر به بالین گذاشت. شاه تهماسب در سالهای ۹۴۰ تا ۹۴۲ بارویی نو در مشهد احداث کرد. این بارو ۹ کیلومتر طول داشت و امنیت چند ساله مردم مشهد را فراهم آورد. شاه تهماسب فرزند شاه اسماعیل و دومین پادشاه صفوی بود.
یکی دیگر از اقدامات شاه تهماسب طلا اندودکردن گنبد حرم مطهر بود، که ابتکاری جالب و بدیع در اسلام به شمار میرود. شاه عباس متولد و بزرگ شده مشهد بود. در سال ۹۹۵ قمری بر روی کوهسنگی مشهد تاج شاهی ایران بر سر گذاشت. مشهد را از تصرف ۱۰ ساله قوم ازبک آزاد کرد و توجه ویژهای به این شهر داشت. در سال ۱۰۱۰ قمری پیاده از اصفهان به مشهد آمد. مهمترین کار او احداث خیابانی به طول تقریبی سه کیلومتر از غرب به شرق مشهد بود. دو دروازه جدید در غرب و شرق خیابان به نامهای بالا خیابان و پایین خیابان احداث کرد. درون خیابان مزبور کانالی حفر شد و آب چشمه گلسب را که قبلاً امیر علیشیر به مشهد منتقل کرده بود به اضافه آب قنات تازه احداث شده از میان آن جاری ساختند. با این شرط که از آب مزبور تا وقتی از دروازه پایین خارج میشود هیچکس برای زراعت و مصارف کلی استفاده نکند.
احداث خیابان چهره مشهد را عوض کرد. آب امکان جمعیتپذیری این شهر را بالا برد و توسعه آن را طی صد و پنجاه سال بعد تا زمان نادرشاه ممکن کرد. شاه عباس در سال ۱۰۲۳ قمری موقوفات کریمانهای را به نگهداری آب مشهد اختصاص داد.
مقبره خواجهربیع به امر شاه عباس ��جدید بنا شد. چند تن از دولت مردان وی نیز بناهای عام المنفعه دیگری در مشهد احداث کردند، که از آنان میتوان به مهدی قلی بیک میرآخور (بانی حمام مهدی قلی بیک مشهور به حمام شاه) اشاره کرد، مهدی قلی بیک سردار و میرآخور شاه ایران بود که گنبد مشهور الله وردی خان را ساخت و اینک الله وردی خان خود نیز زیر گنبدش خفته است. مشهد به همت شاه عباس و دولتمردان او تبدیل به شهری ممتاز شد. بناهای گنبد سبز و مقبره پیر پالاندوز که به دو تن از عرفای شیعه مذهب ذهبیه اختصاص دارند، در همان زمان احداث شدهاند.
تنها در نیمه دوم قرن یازدهم قمری حدود ده مدرسه بزرگ که هر یک به منزله دانشگاهی بود در مشهد ساخته شد. با افزایش امکانات شهری و همچنین ساخته شدن مدرسهها، سطح علمی مشهد بسیار بالا رفت و تبدیل به یک قطب علمی در کشور شد. از ملک محمود سیستانی تا نادر
مشهد برخلاف دیگر شهرهای بزرگ قدیم تا نیمه قرن دوازده قمری فاقد ارگ بوده است. ارگها عموماً در مراکز شهرها یا حواشی آنها احداث میشدند و محل استقرار حاکم و نظامیان تحت فرمان آنها بودند. ارگ هر شهر قلب دفاعی آن و آخرین محل مقابله با دشمنان بود. در مشهد حرم حضرت رضا علیهالسلام نقش قلب دفاعی شهر را ایفا میکرد. در آغاز سده نهم، مشهد حکومتنشین شد و شاهرخ چهارباغ را به منظور استقرار حکام احداث کرد. در پایان دوره صفوی افغانها هجوم آوردند، ملک محمود سیستانی نیز مشهد ��ا متصرف شد. ملک محمود در مشهد احساس ناامنی میکرد بدان سبب طی دو سال ۱۱۳۶-۱۱۳۵ در سمت دروازه سراب قلعه ارگ را احداث کرد و همین که سرداران صفوی به مشهد رسیدند، کوچ و بنه خود را برداشته و به داخل قلعه پناه برد.
نادر قلی بیک حاکم ابیورد بود. با کمک شاه تهماسب مشهد را از ملک محمود باز پس گرفت و حاکم خراسان شد. پس از آنکه افغانها را اخراج کرده و به شاهی رسید. مشهد را مرکز حکومت خود قرار داد.
از آنجا که شهر مشهد محل زندگانی خاندان نادر بود و فرمانهای حکومتی از این شهر صادر میشد، این شهر مرکز کشور بود. نادر به دارالحکومتی درخور خود نیاز داشت. لذا همانند اصفهان در داخل چهارباغ بنای جدیدی به نام عمارت هشت بهشت ساخت. بعد از ساختن این عمارت و افزایش جمعیت مشهد، مشکل کمبود آب جدی شد. نادر آب بند گلستان را به مشهد، چهارباغ و حرم منتقل کرد و سپس باروی شهر مشهد را مرمت کرد. مشهد شهر بیدفاع
خراسان در نیمه اول سده سیزده قمری دستخوش خودسریها و طغیان حکام محلی شد. از سوی دیگر پیدایش کشور افغانستان، جدایی هرات از ایران، حملات منظم ازبکها و پراکنده ترکمانها که غارت خراسان دیگر برایشان تبدیل به شغلی موروثی شده بود؛ خراسان را به قهقرا برد، به این دلایل مشهد فرصت چندانی برای توسعه نداشت.
عباس میرزا ولیعهد ایران که اینک در حرم قدس رضوی در خاک است، والی خراسان شد. ارگ قاجاری را مرمت کرد و توسعه داد.
اولین کارخانه برق ایران در سال ۱۲۷۹ شمسی بنا به دستور مظفرالدین شاه، از روسیه به قیمت ۸ هزار تومان خریداری شد و ت��دیم آستان قدس رضوی گردید. در محل بالا خیابان در کوچهای معروف به چراغ برق نصب و راهاندازی شد. در میان بهت زائران، چشمهای گشادهشان از نور، شعری بر ایوان طلا روی تابلو نوشته شده بود با این مضمون:
شهی که شمع حریمش فروغ مشعل و ماه
چراغچی سزد او را مظفرالدین شاه اولین آب لولهکشی در ایران نیز به مسجد گوهرشاد وقف شد، در سال ۱۲۹۴ خورشیدی توسط نیرالدوله (والی خراسان) که به آب منبع شهرت یافت.
پس از قرارداد آخال میان ایران و روسیه در سال ۱۲۹۹ قمری خطر هجوم ترکمانها تخفیف یافت و اهالی مشهد امکان ساخت خانه بیرون از باره شهر را یافتند.
این اتفاق به طور جدی از اوایل سده چهارده خورشیدی آغاز شد و اراضی جنوبی شهر تا کوهسنگی تبدیل به محلهای مسکونی گردید. (پهلوی) یک قدم تا امروز
با تأمین امنیت خراسان، مشهد شروع به رشد کرد و باز با کمبود آب مواجه شد. مصباح السلطنه اقدام به حفر چند رشته قنات در یکی از مناطق پر آب دشت توس یعنی روستای گناباد واقع در پنجاه کیلومتری شمال غرب مشهد و در مجاورت چشمه مشهور گلسب کرد و آب قناتها را با احداث جویی به کوهسنگی منتقل کرد. جوی معروف به «جوی اسدی» یا «آب گناباد» تا حدود سال ۸۰ دارای آب بود.
مردم مشهد هم مانند همه مردم ایران فریاد داد خواهی بر ظلم حاکمان برداشتند و با قطره قطره خون خود با انقلاب را به پیروزی رساندند.
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی فضاهای زیارتی، فرهنگی مشهد به شدت افزایش پیدا کرد. اینک شما را تنها میگذارم، خوش سفری بود با شما از دیروز تا امروز.
و اینک مشهد شهری آبادان، با پیشرفتهترین امکانات شهری پذیرای دلهای فسرده زائران است. کبوتران حرمش پرواز میکنند با دلهای دردمند و ابرهای آسمانش میبارند پا به پای چشمهای خیره به گنبد طلایی آقا.
0 notes
Text
درباره حرم امام رضا(ع)
حرمِ امام رضا در مرکز شهر مشهد، استان خراسان رضوی، ایران؛ مدفن علیالرضاست که نزد مسلمانان شیعه بهعنوان «حرم» گرامی داشته میشود و مقدس است. از بناهای پیوستهٔ برجستهٔ آن مسجد بالاسر (مدفن امام رضا) ( ۴۲۵ق/۱۰۳۳ م) و مسجد جامع گوهرشاد (ساختهٔ ۸۲۱ ق/ ۱۴۱۸م) است. حرم امام رضا مجموعهای است با کانونِ آرامگاهِ هشتمین امام شیعیان، علیالرضا که دیگر مسجدها، آرامگاهها، رواقها، صحنها، کتابخانه و موزهها را دربرمیگیرد. بزرگترین مسجد جهان در اندازه (۲۵۰هزار مترمربع) و دومین مسجد بزرگ جهان در گنجایش (۵۰۰ هزار نفر) شمرده میشود. کهنترین بخشهای آن، دیرینگی دهه ۶۱۰ قمری/ دهه ۱۲۳۰م دارد. از دورهٔ تیموریان که بسیاری از بناهای کهن خراسان در طوس، هرات و نیشابور نوسازی گشت، به این مکان نیز روی آورده شد. بسیاری از سازههای این حرم شیعه، از صفویان به ویژه شاه طهماسب صفوی به جا مانده است.
علی بن موسی الرضا در ۱۱ ذیقعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه متولد شد و در سن ۵۵ سالگی به دست مأمون عباسی کشته شد. در ادب فارسی روضه به معنی باغ و گلستان و گلزار است و محل مضجع و در برگیرنده پیکر علی بن موسیالرضا را روضه منوره میخوانند. این مکان شامل فضایی مربع شکل که مساحت آن ۱۸۹٫۰۳ متر مربع بوده که از این فضا ۱۷٫۱۵ متر مربع آن مساحت ضریح میباشد. روضه منوره از طریق چهار صفه بزرگ در چهار جانب به داخل و خارج حرم مرتبط میشود.[۱]
محتویات
۱ شرح درگذشت ۲ پیشینه بنا ۲.۱ سامانیان ۲.۲ دیالمه ۲.۳ غزنویان ۲.۴ دوره سلجوقی ۲.۵ دوره خوارزمشاهیان ۲.۶ حمله مغول ۲.۷ دوره تیموریان ۲.۸ دوره صفوی ۲.۹ دوره نادری ۲.۱۰ دوره قاجاریه ۲.۱۱ دوره پهلوی ۲.۱۲ دوره جمهوری اسلامی ۳ حوادث ۴ بنای حرم ۴.۱ مزار ۴.۲ سنگ مزار ۴.۳ صندوق ۴.۴ ضریح ۴.۵ سرداب ۴.۶ سقف ۵ صحنها و رواقها ۵.۱ صحنها ۵.۲ رواقها ۶ افراد صاحب نام که در این حرم بهخاک سپرده شدهاند ۶.۱ گذشته ۶.۲ معاصر ۷ مجموعه حرم از نگاه شهری ۸ نگارخانه ۹ جستارهای وابسته ۱۰ پانویس ۱۱ منابع ۱۲ پیوند به بیرون
در مورد تاریخ درگذشت علی بن موسی (رضا) اختلاف نظر وجود دارد. او در روز جمعه یا دوشنبه آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه مبارک رمضان یا ۱۸ جمادیالاولی یا ۲۳ ذیقعده یا آخر همین ماه در سال ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ قمری درگذشتهاست. شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا تاریخ صحیح را ۲۱ ماه رمضان، روز جمعه سال ۲۰۳ هجری میداند.[۲][۳] وفات او در طوس و در یکی از روستاهای نوقان به نام سناباد یا سناآباد اتفاق افتاد. او به دست مأمون کشته شد و بدن او را بالای سر هارون الرشید دفن کردند. (پای علی بن موسی بالای سر هارون است)
بعد از این اتفاق آن محل به نام مشهد الرضا (محل شهادت رضا) نامیده شد. شیعیان شروع به زیارت و بازدید از مدفن او کردند.[۴]
دعبل خزاعی مجاورت قبرهای علی بن موسی (رضا) و هارون الرشید را در یکی از شعرهای خود توصیفکردهاست. دو بیت از آن شعر بر روی کاشیکاری دیوار در قسمت بالای سر ضریح نوشتهشده که متن آن چنین است: شعری از دعبل خزاعی در حرم
قبران فی طوس خیر الناس کلهم و قبر شرهم هذا مِنَ العِبَرِ ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا علی الزکی بقرب الرجس من ضرر
ترجمه: در طوس دو قبر قراردارد، یکی بهترین مردم و قبر بدترین آنان؛ این است از عبرتهای روزگار نه ناپاک از نزدیکی به فرد پاک سودی میبرد و نه شخص پاک از نزیکی به شخص ناپاک ضرری
پیشینه بنا
مامون پس از درگذشت هارون وی را در بقعهٔ هارونی در باغی که بعدها به باغ حُمید بن قحبطه معروف شد، دفن کرد و برفراز بقعه (مزار)، قبهای (گنبد نیمکرهای شکل) بنا نهاد که حدود ۱۰ سال بعد علی بن موسیالرضا را در بالای سر هارون در آن بنا دفن کردند. به عقیدهٔ بعضی از تاریخنگاران در حوادث خراسان مانند حمله سبکتکین در اواخر قرن چهارم، آسیب شدیدی دید و تخریب شد و در سال ۴۰۰ قمری سلطان محمود غزنوی قبه را بازسازی کرد ولی دیگر مورخان معتقدند که فعالیتهای عمرانی سلطان محمود غزنوی شامل بازسازی قبه نمیشدهاست چون در اثر یورشها بنا تخریب نشدهبود.[۵]
قبه مذکور از زمان ساخت (یا بازسازی) تاکنون موجود است و در دورانهای متفاوت تعمیر جزئی یا تزئین شدهاست.[۵] سامانیان
به روایت ��یهقی، امیر فائقالخاصه مشهد، مشهدالرضا، را آبادان کرد.[۵] دیالمه
در زمان عضدالدوله دیلمی بقعه به سبک آن زمان تعمیر و به پارهای از تزئینات آراسته شد و اطراف کاخ حُمید بن قحطبه خانههای مسکونی افزوده شد و توسعه یافت و دژ مستحکمی آن را را محافظت میکرد.[۵] غزنویان
طبق بعضی روایات محمود غزنوی عمارت بقعه (عمارتی که مرقد علی بن موسیالرضا و هارون در آن است) را پس از تخریبی که توسط پدرش سبکتکین غزنوی از نو ساخت و بنایی زیبا بنا کرد.[۵][۶]
تاریخ بیهقی بیان میکند: سوری در آن (بقعه) زیادتهای بسیاری فرمود و منارهای کرد و دیهی خرید فاخر و بر آن وقف کرد.[۵]
ابوالحسن عراقی معروف به دبیر که از رجال و دبیران دربار غزنوی بود در سال ۴۲۵ قمری ضمن مرمت بقعه، اولین بنا را به آن افزود که این بنا به مسجد بالاسر معروف است. دوره سلجوقی پهن کردن فرش در صحن آرامگاه پیش از نماز جماعت
در سده ششم خورشیدی نخستی�� گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود،[۵] به فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به کوشش وزیر وی، شرف الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد و به گفته برخی از مورخان گنبد به دستور محمد خدابنده (الجایتو) ساخته شدهاست.[۵] جنس آن گنبد از کاشی بود. قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعّر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.
همچنین به نقل از زادالمسافرین، امیر عمادالدوله در سال ۵۱۵ قمری حرم را مرمت نمود و ترکان زمرد دختر خواهرزاده سلطان سنجر، در اوایل سده ششم قمری ازارهٔ حرم را بهترین کاشی که کاشی سنجری معروف است، مزین کرد که تا کنون این کاشیها در حرم موجودند.[۵] دوره خوارزمشاهیان
در اوایل سده هفتم قمری در دوران محمد خوارزمشاه بار دیگر ازارههای حرم با کاشیهای ممتاز معروف به کاشی سنجر تزئین شد که این کاشیها با تاریخ ۶۱۲ قمری در حرم موجودند و علاوه بر آن دو محراب به حرم افزوده شد که الان این محرابها در موزهٔ حرم موجودند.[۵] حمله مغول
به گزارش ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه، در سال ۶۱۸ قمری مغولها به طوس حمله کردند و این شهر را غارت کرده و مردم را به قتل رساندند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. مؤلف تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی الحدید مینویسد با وجودی که مغولها مردم مشهد را به قتل رسانیدند، بارگاه رضوی را حداقل تخریب نکردند و احتمالاً به غارت اموال و اثاثیه آن اکتفا کردند. هرچند بعضی منابع از خرابی بارگاه رضوی به دست مغولها سخن گفتهاند.
همچنین عطاملک جوینی مؤلف جهانگشا از خرابی حرم به دست مغولها چیزی نگفته است. منظومه فضل بن روزبهان خنجی در مهمان نامه بخارا که حمله مغولها را به طوس و مشهد نگاشته، بیان میکند که این حرم را خراب نکردهاند، زیرا کتیبههای سال ۶۱۲ قمری که قبل از این حمله بوده هنوز برجاست.
در دوره حکومت ایلخانیان فرسودگیها و احیاناً خرابیها و خسارات وارد شده به حرم بازسازی شد.[۷] دوره تیموریان عکسی قدیمی از مسجد گوهرشاد و حرم امام رضا در دوردست
در دوران تیموری به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد در سده نهم هجری، به همت همسر وی گوهرشادآغا نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبلهٔ حرم که صحن جنوبی را تشکیل میدهد به اتمام رسید. بعدها صحن تیموری (عتیق) و اساس ایوانی که امروزه طلایی است توسط امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا به وجود آمد.[۷]
علاوه بر مسجد گوهرشاد دو رواق دارالحفاظ و دارالسیاده به مجموعه افزوده شد و مدرسه پریزاد، مدرسه دودر و مدرسه بالاسر سابق که در ضلع غربی دارالسیاده بود (و الان جزئی از رواق دارالولایه است) در دوران شاهرخ تیموری ساخته شدند.[۵] دوره صفوی
در دوره صفوی بر عظمت و شکوه حرم افزودند و مناره نزدیک گنبد که در دوره غزنویان به دستور ابن معتز حاکم نیشابور برپا شده بود به امر شاه تهماسب بازسازی و طلاکاری شد و در سال ۹۳۲ قمری خشتهای نفیس کاشی روی گنبد را به خشتهای طلا تبدیل کردند.
در سال ۹۹۷ قمری یعنی دومین سال سلطنت شاه عباس اول شهر مشهد در محاصره عبدالله خان ازبک قرار گرفت، چون به سوی او تیری شلیک شد غضب کرد و دستور به قتلعام مردم مشهد داد به طوری که در صحن حرم خون جاری شد.
سال بعد عبدالمؤمن خان ازبک با لشکرش به مشهد حمله کرد. جمعی از مردم مشهد و به ویژه سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوی به حرم پناهنده شدند. در حالی که ایشان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن خان و دین محمد سلطان به اتفاق عدهای از جنگجویان خود وارد صحن شده و پناهندگان را قتلعام کردند. چنان خشمگین بودند که شعله خشم و غضب آنها جز به ریختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمیشد. آنان زایران را از داخل حرم بیرون میکشیدند و با کمال قساوت میکشتند. چنانکه میر محمد حسین مشهور به «میربالای سر» که از سادات متقی مشهد بود و پیوسته در بالای سر علی بن موسی الرضا به تلاوت قرآن مشغول بود را دو نفر از ازبکان در کنار ضریح با شمشیر پارهپاره کردند. زنان و کودکان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتلعام وحشیانه نزدیکان و خویشان خود بودند. سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قندیلهای مرصع طلا و نقره و شمعدانها و همچنین میل طلای بالای گنبد و بسیاری از ظرفها و فرشها و کتابهای کتابخانه را به غارت برده و زنان و کودکان را به اسیری به ماوراءالنهر بفرستند. بعدها عبدالمؤمن خان به سختترین شکل به دست افراد خود کشته شد.
در دوران شاه تهماسب صفوی، پس از جمعآوری خشتهای کاشی، گنبدی با روکش طلا بر فراز گنبد پیشین بنا شد. این همان گنبدی است که امروزه در نمای بیرونی وجود دارد.
در سال ۱۰۰۹ قمری که شاه عباس صفوی از پایتخت آن روز، اصفهان، پیاده به مشهد رفت، مدتی در مشهد ماند و دستور داد که گنبد حرم، بار دیگر با خشتهایی از مس و روکش طلایی پوشیده شود و این کار به دست کمالالدین محمود یزدی انجام شد. بر پایه آنچه در کتیبه گنبد دیده میشود، این کار در سال ۱۰۱۰ قمری آغاز شده و در سال ۱۱۱۶ قمری به پایان رسیدهاست. متن کتیبه گنبد که اثر خوشنویس ایرانی علیرضا عباسی است، و با حروف طلایی بر زمینه فیروزهای ��ه خط ثلث نوشته شده، چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم من عظائم توفیقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولی ملوک العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی تراب اقدام خدام هذه الروضه المنوره الملکوتیه مروّج آثار اجداده المعصومین السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوی الصفوی بهادرخان. فاستسعد بالمجیء ماشیاّ علی قدمیه من دارالسلطنه اصفهان الی زیاره هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزینه هذه القبه من خلّص ماله فی سنه الف و عشر و تمّ فی سنه الف و ستهعشر.
همچنین به فرمان شاه عباس اقدامات و تحولات دیگری نیز در قلمرو حرم صورت گرفت ازجمله توسعه صحن عتیق، احداث ایوان شمالی و اتاقها، غرفهها، سردرها، و ایوانهای شرقی و غربی آن ایجاد رواق توحیدخانه و نیز گنبد الله وردیخان. از آنجایی که شاه عباس به آستانه امام رضا توجه ویژه داشت، دستور داد تا هر کس به زیارت آن جا رفته باشد میتواند عنوان «مشهدی» را مانند حاجی و کربلایی بر نام خود بیفزاید و این لقب از آن زمان رواج یافت.[۷]
در سال ۱۰۸۴ قمری و در زمان شاه سلیمان صفوی، در پی زمین لرزهای، گنبد حرم هم آسیب دید و شماری از خشتهای طلایی آن از جا کنده شد. وی دستور داد تا گنبد بازسازی شود و کتیبهای بر آن افزوده گردد که این رخداد را حکایت نماید. این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده میشود.
من میامن منن الله سبحانه الذی زین السماء بزینه الکواکب و رصع هذه القباب العلی بدرر الدراری الثواقب ان استسعد السلطان الاعدل الاعظم و الخاقان الاکرم الافخم اشرف ملوک الارض حسبا و نسباً و اکرمهم خلقاً و ادبا مروج مذهب اجداده الائمه المعصومین و محیی مراسم آبائه الطیبین الطاهرین السلطان بن السلطان شاه سلیمان الصفوی الموسوی بهادرخان بتذهیب هذه القبه العرشیه الملکوتیه و تزیینها و تشرّف بتجدیدها و تحسینها اذا تطرق الیه الانکسار و سقطت لبناتها الذهبیه آلتی کانت تشرق کالشمس فی رابعه النهار بسبب حدوث الزلزله العظیمه فی هذه البلده الکریمه فی سنه اربع و ثمانین و الف و کان هذه التجدید الجدید فی سنه ثمانین و الف. کتبه محمدرضا امامی.
دوره نادری
ایوان صحن تیموری که در دوره سلطان حسین بایقرا ساخته و توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود بهفرمان نادرشاه طلاکاری گردید.[۷] و دیوار حرم نقاشیهایش تجدید شد و گلدستهٔ شمالی صحن انقلاب بر فراز ایوان عباسی که توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود، ساخته و طلاکاری شد و ایوان جنوبی صحن عباسی نیز طلاکاری شد.[۵] دوره قاجاریه حرم در دهه ۱۲۳۰ خورشیدی
در عهد فتحعلی شاه قاجار رواق دارالضیافه و سومین ضریح احداث شدند.[۵] بنای صحن آزادی (صحن نو) در سال ۱۲۳۳ به فرمان ناصرالدین شاه ساخته شد و ایوان غربی آن طلاکاری شد.[۵]
احداث رواق دارالسعاده در محوطه بین صحن آزادی و رواق کنبد حاتمخانی در سال ۱۲۵۱ قمری و بنای مدرسه علینقی میرزا (که بعداً به رواق دارالذکر تبدیل شد)، در این دوره انجام شد.[۵] دوره پهلوی شهبانو فرح، در حرم امام رضا؛ ۳ مه ۱۹۷۷/ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶
در زمان محمدرضا پهلوی طرح توسعه حرم با نظارت عبدالعظیم ولیان استاندار استان خراسان (بزرگ) و نایبالتولیه آستان قدس رضوی به انجام رسید. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی خشتهای طلایی گنبد که شفافیّت خود را از دست داده بود، برداشتند و آن را پس از رنگآمیزی مجدّد با آب طلا، در جای خود قرار دادند.
در این دوره بناهای موجود در اطراف مجموعه که مربوط به سدههای اخیر بودند کاربریشان تغییر یافت و اکثراً تغییرات اساسیای یافتند و به صحنهای حرم تبدیل شدند مانند: بنای مسجد زنانه، مسجد ریاض، گنبد اپک میرزا، رواق پس پشت، راهرو سقاخانه، محل چهلچراغ سابق، محل کشیک خانه خدام و بعضاً محلهایی مانند مدرسهها تیمچهها یا فضاهای خالی به صورت رواقهای دارالفیض، دارالشکر، دارلرشرف، دارالسلام، دارالذکر، دارلعزه و دارلعباده درآمدند و صحن موزه (رواق کنونی امام خمینی) و تعویض صندوق عباسی به صندوق سنگی حاج حسین حجارباشی و نصب ضریح چهارم و نوسازی نقارهخانه نیز مربوط به این دوران است.[۵] دوره جمهوری اسلامی دارالحفاظ، از نزدیکترین بخشها به مدفن امام رضا
در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طرح توسعه این حرم با جدیت دنبال شد و این مجموعه شاهد گسترش فوقالعادهای بود و در سال ۱۳۵۹ فضای داخلی بنای حرم توسعه و ایستایی گنبد افزایش یافت و دربهای ورودی به بنای حرم در سمت پیش روی و پایین پای مزار، گشایش یافت.[۵]
صحن جمهوری اسلامی، جامع رضوی، هدایت، کوثر و رواق امام خمینی در این دوره ساخته شده است و مجموع مساحت مجموعه از ۱۲ هکتار که در دورههای گذشته ساخته شدهبودند (تا سال ۱۳۹۲) به ۷۰ هکتار رسید.[۵] این توسعهها توسط مهدی عزیزیان مدیریت و اجرا شده است.[۸] حوادث این عکس از ضلع جنوب شرقی در سال ۱۲۹۰ برداشته شده و روز بعد از واقعه توپ بستن گنبد به وسیله ارتش روسهای تزاری را نشان میدهد. آثار تخریب در جای جای گنبد طلا به چشم میخورد.
حرم علی بن موسی الرضا طی چنده سده اخیر در اثر ۴ حادثه دچار تخریبهای جزئی و کلیای گردید.
در اثر یورش عبدالمومن خان ازبک در سال ۹۷۷ طلا کوبیها و زیورآ��ات گنبد و گلدستههای حرم به تاراج رفت که توسط شاه عباس صفوی در بین سالهای ۱۰۱۰–۱۰۱۶ قمری ترمیم شدند. در سال ۱۰۸۴ قمری زلزله شدیدی در مشهد رخ داد که سطح خارجی گنبد ترک برداشت و تعدادی از خشتهای زراندود ریخت که شاه سلیمان صفوی گنبد را تعمیر و تجدید طلا کرد که جریان این طلاکاری توسط محمد رضا امامی خوشنویس در چهار ترنج دور گنبد نوشته شده است. در سال ۱۳۳۰ خورشیدی روسها گنبد را به توپ بستند و نقاطی را در بدنه گنبد به اندازه کله قند سوراخ کردند که هنوز جای تعمیرها از درون گنبد قابل مشاهده است و در سال ۱۳۳۱ خورشیدی نیرالدوله والی خراسان دستور تعمیر آن را داد. در عاشورای ۱۳۷۳ خورشیدی در یک حمله تروریستی در اثر انفجار بمب در حرم ۲۶ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. خرابیهای حاصله بر بنا کم بود و فقط بخشی از کاشیکاریها و آینهکاریهای قدیمی آسیب دیدند[۹] که بعداً تعمیر شدند و پس از آن تاکنون در قسمت ورودیهای مجموعه خادمهایی برای بازرسی بدنی و وسایل زائرین، خدمت میکنند.[۵](برای اطلاعات بیشتر مقالهٔ بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی را مطالعه کنید)
بنای حرم
بنای حرم قدیمیترین و اولین بنای مجموعه آستان قدس رضوی است که مزار علی بن موسی الرضا در زیر آن قرار دارد. مزار عکسی از حرم در سال ۱۳۰۰ قمری که موقعیت ضریح سوم را نسبت به بنا مشخص میکند و همانطور که در عکس مشاهده میکنید ضریح در مرکز بنا واقع نشدهاست و سمت چپ تصویر تنگنایی به وجود آمدهاست که در سال ۱۳۴۴ این تنگنا با تراشیدن دیوارهای اطراف بهبود وسیعتر گردید.
مزار (بقعه) علی بن موسیالرضا در بالای سر مزار هارون در زیر گنبد بخش مرکزی و اصلی مجموعه آستان قدس درواقع شده است.
ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود (روضاتالجنات) صندوقیهایی که بر روی مزار هارون و علی بن موسی الرضا بوده است را شرح داده است و تا اوایل سده ۸ قمری صورت قبر (سنگ قبر) هارون موجود بوده و پس از تسخیر شهر طوس و سناباد توسط سربداران صورت قبر هارون به کلی محو شده است.
موقعیت مزار
در سال ۱۹۳ قمری هارون درگذشت و وی را دقیقاً در زیر قبه در مرکز بنا دفن کردند و پس از ۱۰ سال علی بن موسیالرضا را در بخش غربی در بالای سر هارون دفن کردند که مزار وی به صفهٔ غربی نزدیک بود. پس از نصب جعبه و ضریح تنگنایی به عرض ۸۵ سانتیمتر در بخش غربی بنا به وجود آمد و حرکت زائرین را محدود ساخت. در سال ۱۳۴۴ دیوارهٔ غربی بنا که وزن گنبد بر روی آن قرار داشت و ضخامت حدودی ۳ متر داشت را با نهایت مهارت تراشیدند و ۲ متر از آن را عرصهٔ درونی حرم افزودند که در نهایت تنگنای ذکر که در بالای سر مزار قرار داشت به ۳٫۵ متر رسید و افزون بر آن یک دهانهٔ بزرگ به عرض ۴ متر در دو طرف آن دو گذرگاه کوچک هر یک به عرض ۱٫۷ متر بین بنای حرم و مسجد بالاسر احداث گردید.[۵] سنگ مزار
نخستین سنگ مزار مربوط به سده ششم قمری است این سنگ به طول ۴۰ سانتیمتر و عرض سی سانتیمتر به قطر ۶ سانتیمتر از جنس مرمر است. دومین سنگ مزار که هماکنون بر روی مزار موجود در سرداب قرار دارد، از جنس مرمر آهکی سفید رنگ به ابعاد شصت در چهل سانتیمتر است. سومین سنگ مزار سنگی است از معدن توران پشت یزد به رنگ سبز چمنی به ابعاد ۲٫۲۰ در ۱٫۱۰ به ضخامت یک متر با وزن ۳۶۰۰ کیلوگرم است که بر طبقه همکف موجود است که همزمان با نصب ضریح پنجم در سال ۱۳۷۹ در طبقه همکف در حرم قرار داده شد.[۵]
صندوق محمد ولیخان اسدی نایب التولیه به همراه تعدادی از رجال سیاسی و نظامی مشهد در تاریخ ۱۳۱۱ در حال تعویض جعبه چوبی مرقد علی بن موسی الرضا
صندوق جسمی چوبی بود که جدای از ضریح و سنگ مزار بود و که صندوقها از سده ۶ قمری تا سال ۱۳۷۹ بر روی مزارها قرار داده میشدند.
نخستین صندوق در سده ششم قمری از جنس چوب توسط انوشیروان زرتشتی از اهالی اصفهان پس از کسب شفا به حرم اهدا شد و بر روی سنگ مزار قرار داده شد و ابن بطوطه در سفرنامه خود (تحفهالنظّار) این صندوق را با روکش نقره در سال ۷۳۴ قمری مشاهده کرده است. شاه عباس صفوی در سال ۱۰۲۲ دومین صندوق از جنس چوب فوفل را به حرم هدیه کرد که به صندوق عباسی معروف بود که سالها در سرداب بر روی مزار بود و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی آن را برداشتند و طلاهای روی آن را جلا دادند و زیر نظر عالمان وقت صرف خرید املاکی برای آستان قدس گردید. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی صندوقی سنگی از جنس مرمر لیمویی از معدن شاندیز به هزینه حاج حسین حجار باشی زنجانی به جای صندوق دوم قرار داده شد. در سال ۱۳۷۹ به کلی صندوق سوم برداشته شد و به جای آن سنگ مزار یک متری سبز رنگی قرار داده شد.[۵]
ضریح دومین ضریح حضرت، ضریح فولادی مرصع است که در سال ۱۱۶۰ قمری ساخته شد و واقف آن شاهرخ میرزا (فرزند رضا قلی میرزا) نوه نادرشاه افشار میباشد. این ضریح تا سال ۱۳۷۹ خورشیدی در طبقه فوقانی و بر فراز سنگ مزار قرار داشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ خورشیدی همزمان با نصب ضریح پنجم به طبقه تحتانی (داخل سرداب) انتقال یافت. ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳*۴ متر و ارتفاع حدود ۲ متر است. این ضریح مربوط به عهد قاجاریه است و در عصر سلطنت فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ قمری روی ضریح نگین نشان در حرم جای گرفت. این ضریح مزین به طوق و گوی طلای جواهر نشان است و در طرف پایین پا، در مرصع تقدیمی فتحعلی شاه قاجار نصب شده بود اما پس از مدتی به علت پوسیدگی پایهها و تزلزلی که در ارکان آن به عمل آمده بود، در سال ۱۳۳۸ خورشیدی برچیده شد و به موزه انتقال یافت و به جای آن ضریح چهارم روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب شد.
در دورههای مختلف ضریحهای متفاوتی بر روی سنگ مزار علی بن موسیالرضا قرار داده شد.
اولین ضریح:اولین ضریح مربوط به سده دهم قمری از جنس چوب و طلا و نقره بوده است که در زمان شاه طهماسب صفوی در سال ۹۵۷ قمری بر روی مزار قرار دادهاند که در کتیهٔ دور آن سوره هل اتی به خط ثلث نوشته شده بود. دومین ضریح:پس از فرسوده شدن ضریح نخستین، دومین ضریح از جنس فولاد مرصع معروف به نگیننشان در سال ۱۱۶۰ قمری توسط شاهرخ میرزا نوهٔ نادرشاه افشار به حرم هدیه گردید که مزین به یاقوت و زمرد بود و هماکنون در زیر ضریح چهارم در سرداب بر روی مزار قرار دارد. سومین ضریح:در سال ۱۲۳۸ قمری در زمان فتحعلی شاه ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳ در ۴ متر به ارتفاع دو متر بر روی ضریح دوم نصب شد که این ضریح دارای ورقههای طلاکوب و طوقهای طلای جواهر نشان میباشد و بر روی آن سوره هل اتی و یس به خط ثلث نوشته شدهاست که در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به علت پوسیدگی پایههایش به موزه آستان قدس رضوی انتقال داده شد. چهارمین ضریح:چهارمین ضریح به نام ضریح طلا و نقره معروف به شیر و شکر در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به ابعاد ۴ در ۳٫۶ و ارتفاع ۳٫۶ بر روی مزار جایگزین ضریح سوم به نحوی که ضریح دوم را دربر میگیرد بر روی مزار قرار داده شد و هماکنون در سرداب بر روی سنگ مزار قرار دارد. پنجمین ضریح:پس از برگزاری مسابقهٔ هنری طرح محمود فرشچیان هنرمند و مینیاتوریست معروف ایرانی، برنده شد و در بین سالهای ۱۳۷۲–۱۳۷۹ ضریح به وزن ۱۲ تن و ابعاد ۴٫۷۸ در ۳٫۷۳ به ارتفاع ۳٫۹۶ از فولاد و چوب گردو ساخته شد و به مدت ۵۵ روز از ۱۳۷۹/۱۰/۲۱ تا ۱۳۷۹/۱۲/۱۶ عملیات نصب سنگ سبز رنگ و ضریح پنجم در طبقه همکف حرم قرار به طول انجامید. بر روی این ضریح سوره هل اتی و یس با خط ثلث طلا و نقره نوشته شده است و در چهار جهت ضریح ۱۴ محراب به نشان چهارده معصوم که همگی به یک محراب بزرگتر ��ه آن نیز به کلمه الله ختم میشود، قرار دارد.[۵]
سرداب
در گذشته کف حرم نسبت به سطح زمین اطراف حدود دو متر گودتر بوده است و با توجه به بالاتر آمدن کف حرم در طول دورانهای مختلف این اختلاف شدیدتر شده و باعث شد سردابی به شکل زیرزمین شکل گیرد.[۵]
مزار (قبر) علی بن موسی الرضا حدود سه متر در زیر ضریح اصلی که در طبقه همکف حرم موجود است، در سرداب واقع شدهاست که سقف سرداب همان کف طبقه همکف حرم است. زمان دقیق به وجود آمدن سرداب مشخص نیست؛ ولی بر اساس شواهد سرداب پس از محو شدن سنگ قبر هارون در سده هشتم قمری به وجود آمده است.
نویسندهٔ کتاب بدر فروزان ذکر میکند:
اصل مرقد شریف در سرداب قرار گرفته است ک سقف ان سطح زمین حرم یعنی زیر ضریح را تشکیل میدهد… و تردیدی نیست که سرداب در سدههای پنجم و ششم قمری نبوده است.
در زمان نصب ضریح پنجم ضریح فولادی مرصع فولادی معروف به نگین نشان را -که در ضریح چهارم قرار داشت- به سرداب انتقال دادند؛ به نحوی که اتصالش با ضریح درون حرم برقرار شد.
در گذشته داخل ضریح دریچهای در سمت پایین پا در کف رو به سرداب وجود داشت.[۵]
رواق زیر زمینی دارالاجابه
در سال ۱۳۷۹ در دوره جمهوری اسلامی رواق دارالاجابه به مساحت ۱۹۶۵ مطابق با پلان طبقه همکف حرم در زیر زمین ساخته شد که ورود به سرداب را از طریق هشتی واقع در سمت ضلع شرقی مقدور ساخت و دریچه ذکر شده که در کف حرم بود، بسته شد.
این رواق ۱٫۶۰ پائینتر از سطح مزار واقع شده است.[۵] سقف
سقف حرم در بخش گنبد دو پوستهای است که پوسته زیرین (قبه) که از درون حرم دیده میشود قدیمیترین سقف است که به روایتی پیش از خاکسپاری علی بن موسیالرضا موجود بوده و در اواخر سده نهم بر روی آن پوست بالایی که گنبد طلایی کنونی است را ساختند.
ارتفاع سقف حرم تا زیر نقطهٔ مرکزی حدود ۱۹ متر و تا بالای طوق گنبد ۳۱ متر است.[۵]
گنبد طلا
گنبد دارای دو پوشش است که در بالای ضریح قرار دارند: پوشش اول گنبد، سقف حرم است که مقعّر و مقرنس بوده و به آن قبّه میگویند و پوشش دوم بر فراز آن است که به آن گنبد گفته میشود. ارتفاع قبه از کف ۸۰/۱۸متراست. پوشش دوم گنبد طلا که لایه بیرونی را تشکیل میدهد و ارتفاع گنبد از کف تا انتهای بلندترین نقطه اوج محدب (راس گنبد) ۲/۳۱ متراست. فضای خالی بین قبه و گنبد ۱۳ متر و دور خارجی گنبد ۱۰/۴۲ متر میباشد. ارتفاع گنبد از طوق طلا کاری شده تا نوک گنبد، ۴۰/۱۶ متر و ارتفاع سر طوق گنبد، ۵۰/۳ متر است. بلندی ساقه تا ابتدای آجرهای زراندود، ۷۹/۴ متر است.[۱] در اطراف گنبد دو کتیبه وجود دارد. اوّلی در کمربند دور گنبد و در ارتفاع ۷۴/۶ متری در دو سطر به عرض ۹/۱ متر با حروف طلایی بر روی زمینه لاجوردی به خط ثلث جلی علیرضا عباسی است. در این کتیبه پیاده آمدن شاه عباس صفوی از اصفهان به مشهد و توفیق وی در تزئین گنبد منور و طلا کاری مجدد در سالهای ۱۰۱۰ه ش تا ۱۰۱۶ ه ش به شرح زیر درج گردیده: «به نام خدا��ند بخشنده و مهربان از توفیقات بزرگ خدای سبحان ��ین بود که موفق داشت پادشاه بزرگ و آقای پادشاهان عرب و عجم، دارای نسب پاک نبوی و حسب تابناک و رو��ن علوی، خاک قدمهای خادمین زائرین این روضه تابان ملکوتی و ترویج دهنده آثار اجداد معصومین، سلطان، زاده سلطان صاحب ظفر، شاه عباس حسینی موسوی صفوی بهادرخان که سعادت و نیکبختی نصیب او شده و با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت شریفترین حرم تشرف یافته و نیز برای تزئین و آراستن این گنبد مطهر از دارائی خالص خود شرف اندوزی نمود، در سال هزار و ده شروع و در سال هزار و شانزده به اتمام رسانید» در قسمت وسط این کتیبه به سمت شمال گنبد، مقابل ایوان عباسی در صحن انقلاب اسلامی بر لوحی با زمینه سبز، تاریخ تجدید طلاکاری گنبد پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده است. متن کتیبه بدین شرح است: «درآغاز پانزدهمین قرن بعثت نبوی و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب عظیم اسلامی ایران به رهبری قائد اعظم امام خمینی تجدید طلاکاری و تعمیرات گنبد مطهر انجام پذیرفت. صفرالمظفر ۱۴۰۰ قمری» کتیبه دیگر در قسمت زیرین کتیبه کمربندی با ۴ ترنج به خط محمدرضا امامی دیده میشود. این کتیبه در سال ۱۰۸۶ هـ.ق. در زمان شاه سلیمان صفوی نوشته شده و در این ترنجها به تعمیر، تزیین و طلاکاری مجدد گنبد اشاره شده. یکی از ترنجها به چگونگی تعمیر گنبد، پس از زلزله سال ۱۰۸۶ اختصاص یافته و در سه ترنج دیگر آیاتی از قرآن مجید نوشته شده. مهمترین اتفاقی که برای گنبد روی داده واقعه به توپ بستن گنبد در سال ۱۳۳۰ ه- ق (۱۲۹۱ ش) به وسیله روسها میباشد.[۱] در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ حرم امام رضا موجود است. صحنها و رواقها
در حال حاضر، ۹ صحن و ۲۶ رواق در حرم امام رضا وجود دارد. صحنها
هر صحن، شامل یک فضای باز و محصور است که رواقها و ایوانهایی در پیرامون آن وجود دارد. مساحت مجموع صحنهای حرم، ۲۲۵٬۲۲۳ متر مربع است.[۱۰] بزرگترین صحن، صحن جامع رضوی به مساحت ۶۰٬۱۸۸ متر مربع است که در جنوب حرم قرار دارد.[۱۱] سایر صحنها به شرح زیر هستند:
صحن انقلاب صحن آزادی صحن جمهوری اسلامی صحن قدس صحن مسجد گوهرشاد صحن غدیر صحن کوثر صحن هدایت
رواقها
فضاهای مسقف و محصور در پیرامون حرم، رواق نامیده میشوند. اکنون بزرگترین رواق حرم، رواق امام خمینی به مساحت ۶٬۳۰۰ متر مربع است که قبلاً صحن بوده و عملیات مسقفسازی آن از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ انجام شدهاست.[۱۲] همچنین رواقهای دارالولایه، دارالحجه و دارالاجابه از رواقهای بزرگ حرم امام رضا هستند.[۱۳] افراد صاحب نام که در این حرم بهخاک سپرده شدهاند گذشته
هارون الرشید (خلیفه عباسی) شیخ طبرسی (از فقهای شیعه قرن ۶ هجری) اللهوردی خان (سپهسالار امپراتوری صفوی، حاکم ایالت فارس امپراتوری صفوی، بانی ۳۳ پل اصفهان و مدرسه خان شیراز) شیخ بهایی (دانشمند عصر صفوی) حر عاملی (از فقهای شیعه قرن ۱۱ هجری) شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی از علمای سده ۱۳ قمری شیعه) عباس میرزا نایب السطنه (پسر بزرگ و ولیعهد فتحعلی شاه قاجار متوفی ۱۰ جمادیالثانی ۱۲۴۹ قمری)
معاصر
امیر اسدالله علم (نخستوزیر و وزیر دربار و از رجال با نفود دورهٔ پهلوی) حاج غلامحسین تبریزی(عبدخدایی) (از عالمان شیعه و امام جماعت مسجد گوهرشاد) علامه محمد تقی جعفری سید عبدالله شیرازی (مرجع تقلید) غلامرضا طبسی (خطیب شیعه) ادیب نیشابوری (شاعر) غلامرضا قدسی (شاعر) محمدتقی ادیب نیشابوری (شاعر) سید عبدالکریم هاشمینژاد (مجتهد و مبارز انقلاب اسلامی ایران) سید عزالدین حسینی زنجانی (مرجع تقلید شیعیان) سید محمدهادی میلانی (مرجع تقلید شیعیان) محمدتقی آملی (فقیه شیعه) سید احمد خسروشاهی (فقیه شیعه) شیخ جعفر مجتهدی (عارف شیعه) مجتبی قزوینی خراسانی (مجتهد شیعه) هاشم قزوینی (مدرس و عالم شیعه) سید رضا کامیاب (نماینده مجلس مشهد) علیاکبر نهاوندی (نویسنده و عالم شیعه) علی فلسفی (فقیه و مجتهد شیعه) محمدتقی شریعتی (فعال سیاسی–مذهبی و پدر دکتر علی شریعتی) عباس واعظ طبسی (تولیت آستان قدس رضوی از سال ۱۳۵۹ خورشیدی تا ۱۳۹۴)
مجموعه حرم از نگاه شهری
0 notes
Text
حرم امام رضا(ع)
حرمِ امام رضا در مرکز شهر مشهد، استان خراسان رضوی، ایران؛ مدفن علیالرضاست که نزد مسلمانان شیعه بهعنوان «حرم» گرامی داشته میشود و مقدس است. از بناهای پیوستهٔ برجستهٔ آن مسجد بالاسر (مدفن امام رضا) ( ۴۲۵ق/۱۰۳۳ م) و مسجد جامع گوهرشاد (ساختهٔ ۸۲۱ ق/ ۱۴۱۸م) است. حرم امام رضا مجموعهای است با کانونِ آرامگاهِ هشتمین امام شیعیان، علیالرضا که دیگر مسجدها، آرامگاهها، رواقها، صحنها، کتابخانه و موزهها را دربرمیگیرد. بزرگترین مسجد جهان در اندازه (۲۵۰هزار مترمربع) و دومین مسجد بزرگ جهان در گنجایش (۵۰۰ هزار نفر) شمرده میشود. کهنترین بخشهای آن، دیرینگی دهه ۶۱۰ قمری/ دهه ۱۲۳۰م دارد. از دورهٔ تیموریان که بسیاری از بناهای کهن خراسان در طوس، هرات و نیشابور نوسازی گشت، به این مکان نیز روی آورده شد. بسیاری از سازههای این حرم شیعه، از صفویان به ویژه شاه طهماسب صفوی به جا مانده است.
علی بن موسی الرضا در ۱۱ ذیقعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه متولد شد و در سن ۵۵ سالگی به دست مأمون عباسی کشته شد. در ادب فارسی روضه به معنی باغ و گلستان و گلزار است و محل مضجع و در برگیرنده پیکر علی بن موسیالرضا را روضه منوره میخوانند. این مکان شامل فضایی مربع شکل که مساحت آن ۱۸۹٫۰۳ متر مربع بوده که از این فضا ۱۷٫۱۵ متر مربع آن مساحت ضریح میباشد. روضه منوره از طریق چهار صفه بزرگ در چهار جانب به داخل و خارج حرم مرتبط میشود.[۱]
محتویات
۱ شرح درگذشت ۲ پیشینه بنا ۲.۱ سامانیان ۲.۲ دیالمه ۲.۳ غزنویان ۲.۴ دوره سلجوقی ۲.۵ دوره خوارزمشاهیان ۲.۶ حمله مغول ۲.۷ دوره تیموریان ۲.۸ دوره صفوی ۲.۹ دوره نادری ۲.۱۰ دوره قاجاریه ۲.۱۱ دوره پهلوی ۲.۱۲ دوره جمهوری اسلامی ۳ حوادث ۴ بنای حرم ۴.۱ مزار ۴.۲ سنگ مزار ۴.۳ صندوق ۴.۴ ضریح ۴.۵ سرداب ۴.۶ سقف ۵ صحنها و رواقها ۵.۱ صحنها ۵.۲ رواقها ۶ افراد صاحب نام که در این حرم بهخاک سپرده شدهاند ۶.۱ گذشته ۶.۲ معاصر ۷ مجموعه حرم از نگاه شهری ۸ نگارخانه ۹ جستارهای وابسته ۱۰ پانویس ۱۱ منابع ۱۲ پیوند به بیرون
در مورد تاریخ درگذشت علی بن موسی (رضا) اختلاف نظر وجود دارد. او در روز جمعه یا دوشنبه آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه مبارک رمضان یا ۱۸ جمادیالاولی یا ۲۳ ذیقعده یا آخر همین ماه در سال ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ قمری درگذشتهاست. شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا تاریخ صحیح را ۲۱ ماه رمضان، روز جمعه سال ۲۰۳ هجری میداند.[۲][۳] وفات او در طوس و در یکی از روستاهای نوقان به نام سناباد یا سناآباد اتفاق افتاد. او به دست مأمون کشته شد و بدن او را بالای سر هارون الرشید دفن کردند. (پای علی بن موسی بالای سر هارون است)
بعد از این اتفاق آن محل به نام مشهد الرضا (محل شهادت رضا) نامیده شد. شیعیان شروع به زیارت و بازدید از مدفن او کردند.[۴]
دعبل خزاعی مجاورت قبرهای علی بن موسی (رضا) و هارون الرشید را در یکی از شعرهای خود توصیفکردهاست. دو بیت از آن شعر بر روی کاشیکاری دیوار در قسمت بالای سر ضریح نوشتهشده که متن آن چنین است: شعری از دعبل خزاعی در حرم
قبران فی طوس خیر الناس کلهم و قبر شرهم هذا مِنَ العِبَرِ ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا علی الزکی بقرب الرجس من ضرر
ترجمه: در طوس دو قبر قراردارد، یکی بهترین مردم و قبر بدترین آنان؛ این است از عبرتهای روزگار نه ناپاک از نزدیکی به فرد پاک سودی میبرد و نه شخص پاک از نزیکی به شخص ناپاک ضرری
پیشینه بنا
مامون پس از درگذشت هارون وی را در بقعهٔ هارونی در باغی که بعدها به باغ حُمید بن قحبطه معروف شد، دفن کرد و برفراز بقعه (مزار)، قبهای (گنبد نیمکرهای شکل) بنا نهاد که حدود ۱۰ سال بعد علی بن موسیالرضا را در بالای سر هارون در آن بنا دفن کردند. به عقیدهٔ بعضی از تاریخنگاران در حوادث خراسان مانند حمله سبکتکین در اواخر قرن چهارم، آسیب شدیدی دید و تخریب شد و در سال ۴۰۰ قمری سلطان محمود غزنوی قبه را بازسازی کرد ولی دیگر مورخان معتقدند که فعالیتهای عمرانی سلطان محمود غزنوی شامل بازسازی قبه نمیشدهاست چون در اثر یورشها بنا تخریب نشدهبود.[۵]
قبه مذکور از زمان ساخت (یا بازسازی) تاکنون موجود است و در دورانهای متفاوت تعمیر جزئی یا تزئین شدهاست.[۵] سامانیان
به روایت بیهقی، امیر فائقالخاصه مشهد، مشهدالرضا، را آبادان کرد.[۵] دیالمه
در زمان عضدالدوله دیلمی بقعه به سبک آن زمان تعمیر و به پارهای از تزئینات آراسته شد و اطراف کاخ حُمید بن قحطبه خانههای مسکونی افزوده شد و توسعه یافت و دژ مستحکمی آن را را محافظت میکرد.[۵] غزنویان
طبق بعضی روایات محمود غزنوی عمارت بقعه (عمارتی که مرقد علی بن موسیالر��ا و هارون در آن است) را پس از تخریبی که توسط پدرش سبکتکین غزنوی از نو ساخت و بنایی زیبا بنا کرد.[۵][۶]
تاریخ بیهقی بیان میکند: سوری در آن (بقعه) زیادتهای بسیاری فرمود و منارهای کرد و دیهی خرید فاخر و بر آن وقف کرد.[۵]
ابوالحسن عراقی معروف به دبیر که از رجال و دبیران دربار غزنوی بود در سال ۴۲۵ قمری ضمن مرمت بقعه، اولین بنا را به آن افزود که این بنا به مسجد بالاسر معروف است. دوره سلجوقی پهن کردن فرش در صحن آرامگاه پیش از نماز جماعت
در سده ششم خورشیدی نخستین گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود،[۵] به فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به کوشش وزیر وی، شرف الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد و به گفته برخی از مورخان گنبد به دستور محمد خدابنده (الجایتو) ساخته شدهاست.[۵] جنس آن گنبد از کاشی بود. قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعّر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.
همچنین به نقل از زادالمسافرین، امیر عمادالدوله در سال ۵۱۵ قمری حرم را مرمت نمود و ترکان زمرد دختر خواهرزاده سلطان سنجر، در اوایل سده ششم قمری ازارهٔ حرم را بهترین کاشی که کاشی سنجری معروف است، مزین کرد که تا کنون این کاشیها در حرم موجودند.[۵] دوره خوارزمشاهیان
در اوایل سده هفتم قمری در دوران محمد خوارزمشاه بار دیگر ازارههای حرم با کاشیهای ممتاز معروف به کاشی سنجر تزئین شد که این کاشیها با تاریخ ۶۱۲ قمری در حرم موجودند و علاوه بر آن دو محراب به حرم افزوده شد که الان این محرابها در موزهٔ حرم موجودند.[۵] حمله مغول
به گزارش ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه، در سال ۶۱۸ قمری مغولها به طوس حمله کردند و این شهر را غارت کرده و مردم را به قتل رساندند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. مؤلف تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی الحدید مینویسد با وجودی که مغولها مردم مشهد را به قتل رسانیدند، بارگاه رضوی را حداقل تخریب نکردند و احتمالاً به غارت اموال و اثاثیه آن اکتفا کردند. هرچند بعضی منابع از خرابی بارگاه رضوی به دست مغولها سخن گفتهاند.
همچنین عطاملک جوینی مؤلف جهانگشا از خرابی حرم به دست مغولها چیزی نگفته است. منظومه فضل بن روزبهان خنجی در مهمان نامه بخارا که حمله مغولها را به طوس و مشهد نگاشته، بیان میکند که این حرم را خراب نکردهاند، زیرا کتیبههای سال ۶۱۲ قمری که قبل از این حمله بوده هنوز برجاست.
در دوره حکومت ایلخانیان فرسودگیها و احیاناً خرابیها و خسارات وارد شده به حرم بازسازی شد.[۷] دوره تیموریان عکسی قدیمی از مسجد گوهرشاد و حرم امام رضا در دوردست
در دوران تیموری به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد در سده نهم هجری، به همت همسر وی گوهرشادآغا نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبلهٔ حرم که صحن جنوبی را تشکیل میدهد به اتمام رسید. بعدها صحن تیموری (عتیق) و اساس ایوانی که امروزه طلایی است توسط امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا به وجود آمد.[۷]
علاوه بر مسجد گوهرشاد دو رواق دارالحفاظ و دارالسیاده به مجموعه افزوده شد و مدرسه پریزاد، مدرسه دودر و مدرسه بالاسر سابق که در ضلع غربی دارالسیاده بود (و الان جزئی از رواق دارالولایه است) در دوران شاهرخ تیموری ساخته شدند.[۵] دوره صفوی
در دوره صفوی بر عظمت و شکوه حرم افزودند و مناره نزدیک گنبد که در دوره غزنویان به دستور ابن معتز حاکم نیشابور برپا شده بود به امر شاه تهماسب بازسازی و طلاکاری شد و در سال ۹۳۲ قمری خشتهای نفیس کاشی روی گنبد را به خشتهای طلا تبدیل کردند.
در سال ۹۹۷ قمری یعنی دومین سال سلطنت شاه عباس اول شهر مشهد در محاصره عبدالله خان ازبک قرار گرفت، چون به سوی او تیری شلیک شد غضب کرد و دستور به قتلعام مردم مشهد داد به طوری که در صحن حرم خون جاری شد.
سال بعد عبدالمؤمن خان ازبک با لشکرش به مشهد حمله کرد. جمعی از مردم مشهد و به ویژه سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوی به حرم پناهنده شدند. در حالی که ایشان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن خان و دین محمد سلطان به اتفاق عدهای از جنگجویان خود وارد صحن شده و پناهندگان را قتلعام کردند. چنان خشمگین بودند که شعله خشم و غضب آنها جز به ریختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمیشد. آنان زایران را از داخل حرم بیرون میکشیدند و با کمال قساوت میکشتند. چنانکه میر محمد حسین مشهور به «میربالای سر» که از سادات متقی مشهد بود و پیوسته در بالای سر علی بن موسی الرضا به تلاوت قرآن مشغول بود را دو نفر از ازبکان در کنار ضریح با شمشیر پارهپاره کردند. زنان و کودکان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتلعام وحشیانه نزدیکان و خویشان خود بودند. سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قندیلهای مرصع طلا و نقره و شمعدانها و همچنین میل طلای بالای گنبد و بسیاری از ظرفها و فرشها و کتابهای کتابخانه را به غارت برده و زنان و کودکان را به اسیری به ماوراءالنهر بفرستند. بعدها عبدالمؤمن خان به سختترین شکل به دست افراد خود کشته شد.
در دوران شاه تهماسب صفوی، پس از جمعآوری خشتهای کاشی، گنبدی با روکش طلا بر فراز گنبد پیشین بنا شد. این همان گنبدی است که امروزه در نمای بیرونی وجود دارد.
در سال ۱۰۰۹ قمری که شاه عباس صفوی از پایتخت آن روز، اصفهان، پیاده به مشهد رفت، مدتی در مشهد ماند و دستور داد که گنبد حرم، بار دیگر با خشتهایی از مس و روکش طلایی پوشیده شود و این کار به دست کمالالدین محمود یزدی انجام شد. بر پایه آنچه در کتیبه گنبد دیده میشود، این کار در سال ۱۰۱۰ قمری آغاز شده و در سال ۱۱۱۶ قمری به پایان رسیدهاست. متن کتیبه گنبد که اثر خوشنویس ایرانی علیرضا عباسی است، و با حروف طلایی بر زمینه فیروزهای به خط ثلث نوشته شده، چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم من عظائم توفیقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولی ملوک العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی تراب اقدام خدام هذه الروضه المنوره الملکوتیه مروّج آثار اجداده المعصومین السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوی الصفوی بهادرخان. فاستسعد بالمجیء ماشیاّ علی قدمیه من دارالسلطنه اصفهان الی زیاره هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزینه هذه القبه من خلّص ماله فی سنه الف و عشر و تمّ فی سنه الف و ستهعشر.
همچنین به فرمان شاه عباس اقدامات و تحولات دیگری نیز در قلمرو حرم صورت گرفت ازجمله توسعه صحن عتیق، احداث ایوان شمالی و اتاقها، غرفهها، سردرها، و ایوانهای شرقی و غربی آن ایجاد رواق توحیدخانه و نیز گنبد الله وردیخان. از آنجایی که شاه عباس به آستانه امام رضا توجه ویژه داشت، دستور داد تا هر کس به زیارت آن جا رفته باشد میتواند عنوان «مشهدی» را مانند حاجی و کربلایی بر نام خود بیفزاید و این لقب از آن زمان رواج یافت.[۷]
در سال ۱۰۸۴ قمری و در زمان شاه سلیمان صفوی، در پی زمین لرزهای، گنبد حرم هم آسیب دید و شماری از خشتهای طلایی آن از جا کنده شد. وی دستور داد تا گنبد بازسازی شود و کتیبهای بر آن افزوده گردد که این رخداد را حکایت نماید. این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده میشود.
من میامن منن الله سبحانه الذی زین السماء بزینه الکواکب و رصع هذه القباب العلی بدرر الدراری الثواقب ان استسعد السلطان الاعدل الاعظم و الخاقان الاکرم الافخم اشرف ملوک الارض حسبا و نسباً و اکرمهم خلقاً و ادبا مروج مذهب اجداده الائمه المعصومین و محیی مراسم آبائه الطیبین الطاهرین السلطان بن السلطان شاه سلیمان الصفوی الموسوی بهادرخان بتذهیب هذه القبه العرشیه الملکوتیه و تزیینها و تشرّف بتجدیدها و تحسینها اذا تطرق الیه الانکسار و سقطت لبناتها الذهبیه آلتی کانت تشرق کالشمس فی رابعه النهار بسبب حدوث الزلزله العظیمه فی هذه البلده الکریمه فی سنه اربع و ثمانین و الف و کان هذه التجدید الجدید فی سنه ثمانین و الف. کتبه محمدرضا امامی.
دوره نادری
ایوان صحن تیموری که در دوره سلطان حسین بایقرا ساخته و توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود بهفرمان نادرشاه طلاکاری گردید.[۷] و دیوار حرم نقاشیهایش تجدید شد و گلدستهٔ شمالی صحن انقلاب بر فراز ایوان عباسی که توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود، ساخته و طلاکاری شد و ایوان جنوبی صحن عباسی نیز طلاکاری شد.[۵] دوره قاجاریه حرم در دهه ۱۲۳۰ خورشیدی
در عهد فتحعلی شاه قاجار رواق دارالضیافه و سومین ضریح احداث شدند.[۵] بنای صحن آزادی (صحن نو) در سال ۱۲۳۳ به فرمان ناصرالدین شاه ساخته شد و ایوان غربی آن طلاکاری شد.[۵]
احداث رواق دارالسعاده در محوطه بین صحن آزادی و رواق کنبد حاتمخانی در سال ۱۲۵۱ قمری و بنای مدرسه علینقی میرزا (که بعداً به رواق دارالذکر تبدیل شد)، در این دوره انجام شد.[۵] دوره پهلوی شهبانو فرح، در حرم امام رضا؛ ۳ مه ۱۹۷۷/ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶
در زمان محمدرضا پهلوی طرح توسعه حرم با نظارت عبدالعظیم ولیان استاندار استان خراسان (بزرگ) و نایبالتولیه آستان قدس رضوی به انجام رسید. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی خشتهای طلایی گنبد که شفافیّت خود را از دست داده بود، برداشتند و آن را پس از رنگآمیزی مجدّد با آب طلا، در جای خود قرار دادند.
در این دوره بناهای موجود در اطراف مجموعه که مربوط به سدههای اخیر بودند کاربریشان تغییر یافت و اکثراً تغییرات اساسیای یافتند و به صحنهای حرم تبدیل شدند مانند: بنای مسجد زنانه، مسجد ریاض، گنبد اپک میرزا، رواق پس پشت، راهرو سقاخانه، محل چهلچراغ سابق، محل کشیک خانه خدام و بعضاً محلهایی مانند مدرسهها تیمچهها یا فضاهای خالی به صورت رواقهای دارالفیض، دارالشکر، دارلرشرف، دارالسلام، دارالذکر، دارلعزه و دارلعباده درآمدند و صحن موزه (رواق کنونی امام خمینی) و تعویض صندوق عباسی به صندوق سنگی حاج حسین حجارباشی و نصب ضریح چهارم و نوسازی نقارهخانه نیز مربوط به این دوران است.[۵] دوره جمهوری اسلامی دارالحفاظ، از نزدیکترین بخشها به مدفن امام رضا
در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طرح توسعه این حرم با جدیت دنبال شد و این مجموعه شاهد گسترش فوقالعادهای بود و در سال ۱۳۵۹ فضای داخلی بنای حرم توسعه و ایستایی گنبد افزایش یافت و دربهای ورودی به بنای حرم در سمت پیش روی و پایین پای مزار، گشایش یافت.[۵]
صحن جمهوری اسلامی، جامع رضوی، هدایت، کوثر و رواق امام خمینی در این دوره ساخته شده است و مجموع مساحت مجموعه از ۱۲ هکتار که در دورههای گذشته ساخته شدهبودند (تا سال ۱۳۹۲) به ۷۰ هکتار رسید.[۵] این توسعهها توسط مهدی عزیزیان مدیریت و اجرا شده است.[۸] حوادث این عکس از ضلع جنوب شرقی در سال ۱۲۹۰ برداشته شده و روز بعد از واقعه توپ بستن گنبد به وسیله ارتش روسهای تزاری را نشان میدهد. آثار تخریب در جای جای گنبد طلا به چشم میخورد.
حرم علی بن موسی الرضا طی چنده سده اخیر در اثر ۴ حادثه دچار تخریبهای جزئی و کلیای گردید.
در اثر یورش عبدالمومن خان ازبک در سال ۹۷۷ طلا کوبیها و زیورآلات گنبد و گلدستههای حرم به تاراج رفت که توسط شاه عباس صفوی در بین سالهای ۱۰۱۰–۱۰۱۶ قمری ترمیم شدند. در سال ۱۰۸۴ قمری زلزله شدیدی در مشهد رخ داد که سطح خارجی گنبد ترک برداشت و تعدادی از خشتهای زراندود ریخت که شاه سلیمان صفوی گنبد را تعمیر و تجدید طلا کرد که جریان این طلاکاری توسط محمد رضا امامی خوشنویس در چهار ترنج دور گنبد نوشته شده است. در سال ۱۳۳۰ خورشیدی روسها گنبد را به توپ بستند و نقاطی را در بدنه گنبد به اندازه کله قند سوراخ کردند که هنوز جای تعمیرها از درون گنبد قابل مشاهده است و در سال ۱۳۳۱ خورشیدی نیرالدوله والی خراسان دستور تعمیر آن را داد. در عاشورای ۱۳۷۳ خورشیدی در یک حمله تروریستی در اثر انفجار بمب در حرم ۲۶ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. خرابیهای حاصله بر بنا کم بود و فقط بخشی از کاشیکاریها و آینهکاریهای قدیمی آسیب دیدند[۹] که بعداً تعمیر شدند و پس از آن تاکنون در قسمت ورودیهای مجموعه خادمهایی برای بازرسی بدنی و وسایل زائرین، خدمت میکنند.[۵](برای اطلاعات بیشتر مقالهٔ بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی را مطالعه کنید)
بنای حرم
بنای حرم قدیمیترین و اولین بنای مجموعه آستان قدس رضوی است که مزار علی بن موسی الرضا در زیر آن قرار دارد. مزار عکسی از حرم در سال ۱۳۰۰ قمری که موقعیت ضریح سوم را نسبت به بنا مشخص میکند و همانطور که در عکس مشاهده میکنید ضریح در مرکز بنا واقع نشدهاست و سمت چپ تصویر تنگنایی به وجود آمدهاست که در سال ۱۳۴۴ این تنگنا با تراشیدن دیوارهای اطراف بهبود وسیعتر گردید.
مزار (بقعه) علی بن موسیالرضا در بالای سر مزار هارون در زیر گنبد بخش مرکزی و اصلی مجموعه آستان قدس درواقع شده است.
ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود (روضاتالجنات) صندوقیهایی که بر روی مزار هارون و علی بن موسی الرضا بوده است را شرح داده است و تا اوایل سده ۸ قمری صورت قبر (سنگ قبر) هارون موجود بوده و پس از تسخیر شهر طوس و سناباد توسط سربداران صورت قبر هارون به کلی محو شده است.
موقعیت مزار
در سال ۱۹۳ قمری هارون درگذشت و وی را دقیقاً در زیر قبه در مرکز بنا دفن کردند و پس از ۱۰ سال علی بن موسیالرضا را در بخش غربی در بالای سر هارون دفن کردند که مزار وی به صفهٔ غربی نزدیک بود. پس از نصب جعبه و ضریح تنگنایی به عرض ۸۵ سانتیمتر در بخش غربی بنا به وجود آمد و حرکت زائرین را محدود ساخت. در سال ۱۳۴۴ دیوارهٔ غربی بنا که وزن گنبد بر روی آن قرار داشت و ضخامت حدودی ۳ متر داشت را با نهایت مهارت تراشیدند و ۲ متر از آن را عرصهٔ درونی حرم افزودند که در نهایت تنگنای ذکر که در بالای سر مزار قرار داشت به ۳٫۵ متر رسید و افزون بر آن یک دهانهٔ بزرگ به عرض ۴ متر در دو طرف آن دو گذرگاه کوچک هر یک به عرض ۱٫۷ متر بین بنای حرم و مسجد بالاسر احداث گردید.[۵] سنگ مزار
نخستین سنگ مزار مربوط به سده ششم قمری است این سنگ به طول ۴۰ سانتیمتر و عرض سی سانتیمتر به قطر ۶ سانتیمتر از جنس مرمر است. دومین سنگ مزار که هماکنون بر روی مزار موجود در سرداب قرار دارد، از جنس مرمر آهکی سفید رنگ به ابعاد شصت در چهل سانتیمتر است. سومین سنگ مزار سنگی است از معدن توران پشت یزد به رنگ سبز چمنی به ابعاد ۲٫۲۰ در ۱٫۱۰ به ضخامت یک متر با وزن ۳۶۰۰ کیلوگرم است که بر طبقه همکف موجود است که همزمان با نصب ضریح پنجم در سال ۱۳۷۹ در طبقه همکف در حرم قرار داده شد.[۵]
صندوق محمد ولیخان اسدی نایب التولیه به همراه تعدادی از رجال سیاسی و نظامی مشهد در تاریخ ۱۳۱۱ در حال تعویض جعبه چوبی مرقد علی بن موسی الرضا
صندوق جسمی چوبی بود که جدای از ضریح و سنگ مزار بود و که صندوقها از سده ۶ قمری تا سال ۱۳۷۹ بر روی مزارها قرار داده میشدند.
نخستین صندوق در سده ششم قمری از جنس چوب توسط انوشیروان زرتشتی از اهالی اصفهان پس از کسب شفا به حرم اهدا شد و بر روی سنگ مزار قرار داده شد و ابن بطوطه در سفرنامه خود (تحفهالنظّار) این صندوق را با روکش نقره در سال ۷۳۴ قمری مشاهده کرده است. شاه عباس صفوی در سال ۱۰۲۲ دومین صندوق از جنس چوب فوفل را به حرم هدیه کرد که به صندوق عباسی معروف بود که سالها در سرداب بر روی مزار بود و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی آن را برداشتند و طلاهای روی آن را جلا دادند و زیر نظر عالمان وقت صرف خرید املاکی برای آستان قدس گردید. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی صندوقی سنگی از جنس مرمر لیمویی از معدن شاندیز به هزینه حاج حسین حجار باشی زنجانی به جای صندوق دوم قرار داده شد. در سال ۱۳۷۹ به کلی صندوق سوم برداشته شد و به جای آن سنگ مزار یک متری سبز رنگی قرار داده شد.[۵]
ضریح دومین ضریح حضرت، ضریح فولادی مرصع است که در سال ۱۱۶۰ قمری ساخته شد و واقف آن شاهرخ میرزا (فرزند رضا قلی میرزا) نوه نادرشاه افشار میباشد. این ضریح تا سال ۱۳۷۹ خورشیدی در طبقه فوقانی و بر فراز سنگ مزار قرار داشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ خورشیدی همزمان با نصب ضریح پنجم به طبقه تحتانی (داخل سرداب) انتقال یافت. ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳*۴ متر و ارتفاع حدود ۲ متر است. این ضریح مربوط به عهد قاجاریه است و در عصر سلطنت فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ قمری روی ضریح نگین نشان در حرم جای گرفت. این ضریح مزین به طوق و گوی طلای جواهر نشان است و در طرف پایین پا، در مرصع تقدیمی فتحعلی شاه قاجار نصب شده بود اما پس از مدتی به علت پوسیدگی پایهها و تزلزلی که در ارکان آن به عمل آمده بود، در سال ۱۳۳۸ خورشیدی برچیده شد و به موزه انتقال یافت و به جای آن ضریح چهارم روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب شد.
در دورههای مختلف ضریحهای متفاوتی بر روی سنگ مزار علی بن موسیالرضا قرار داده شد.
اولین ضریح:اولین ضریح مربوط به سده دهم قمری از جنس چوب و طلا و نقره بوده است که در زمان شاه طهماسب صفوی در سال ۹۵۷ قمری بر روی مزار قرار دادهاند که در کتیهٔ دور آن سوره هل اتی به خط ثلث نوشته شده بود. دومین ضریح:پس از فرسوده شدن ضریح نخستین، دومین ضریح از جنس فولاد مرصع معروف به نگیننشان در سال ۱۱۶۰ قمری توسط شاهرخ میرزا نوهٔ نادرشاه افشار به حرم هدیه گردید که مزین به یاقوت و زمرد بود و هماکنون در زیر ضریح چهارم در سرداب بر روی مزار قرار دارد. سومین ضریح:در سال ۱۲۳۸ قمری در زمان فتحعلی شاه ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳ در ۴ متر به ارتفاع دو متر بر روی ضریح دوم نصب شد که این ضریح دارای ورقههای طلاکوب و طوقهای طلای جواهر نشان میباشد و بر روی آن سوره هل اتی و یس به خط ثلث نوشته شدهاست که در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به علت پوسیدگی پایههایش به موزه آستان قدس رضوی انتقال داده شد. چهارمین ضریح:چهارمین ضریح به نام ضریح طلا و نقره معروف به شیر و شکر در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به ابعاد ۴ در ۳٫۶ و ارتفاع ۳٫۶ بر روی مزار جایگزین ضریح سوم به نحوی که ضریح دوم را دربر میگیرد بر روی مزار قرار داده شد و هماکنون در سرداب بر روی سنگ مزار قرار دارد. پنجمین ضریح:پس از برگزاری مسابقهٔ هنری طرح محمود فرشچیان هنرمند و مینیاتوریست معروف ایرانی، برنده شد و در بین سالهای ۱۳۷۲–۱۳۷۹ ضریح به وزن ۱۲ تن و ابعاد ۴٫۷۸ در ۳٫۷۳ به ارتفاع ۳٫۹۶ از فولاد و چوب گردو ساخته شد و به مدت ۵۵ روز از ۱۳۷۹/۱۰/۲۱ تا ۱۳۷۹/۱۲/۱۶ عملیات نصب سنگ سبز رنگ و ضریح پنجم در طبقه همکف حرم قرار به طول انجامید. بر روی این ضریح سوره هل اتی و یس با خط ثلث طلا و نقره نوشته شده است و در چهار جهت ضریح ۱۴ محراب به نشان چهارده معصوم که همگی به یک محراب بزرگتر که آن نیز به کلمه الله ختم میشود، قرار دارد.[۵]
سرداب
در گذشته کف حرم نسبت به سطح زمین اطراف حدود دو متر گودتر بوده است و با توجه به بالاتر آمدن کف حرم در طول دورانهای مختلف این اختلاف شدیدتر شده و باعث شد سردابی به شکل زیرزمین شکل گیرد.[۵]
مزار (قبر) علی بن موسی الرضا حدود سه متر در زیر ضریح اصلی که در طبقه همکف حرم موجود است، در سرداب واقع شدهاست که سقف سرداب همان کف طبقه همکف حرم است. زمان دقیق به وجود آمدن سرداب مشخص نیست؛ ولی بر اساس شواهد سرداب پس از محو شدن سنگ قبر هارون در سده هشتم قمری به وجود آمده است.
نویسندهٔ کتاب بدر فروزان ذکر میکند:
اصل مرقد شریف در سرداب قرار گرفته است ک سقف ان سطح زمین حرم یعنی زیر ضریح را تشکیل میدهد… و تردیدی نیست که سرداب در سدههای پنجم و ششم قمری نبوده است.
در زمان نصب ضریح پنجم ضریح فولادی مرصع فولادی معروف به نگین نشان را -که در ضریح چهارم قرار داشت- به سرداب انتقال دادند؛ به نحوی که اتصالش با ضریح درون حرم برقرار شد.
در گذشته داخل ضریح دریچهای در سمت پایین پا در کف رو به سرداب وجود داشت.[۵]
رواق زیر زمینی دارالاجابه
در سال ۱۳۷۹ در دوره جمهوری اسلامی رواق دارالاجابه به مساحت ۱۹۶۵ مطابق با پلان طبقه همکف حرم در زیر زمین ساخته شد که ورود به سرداب را از طریق هشتی واقع در سمت ضلع شرقی مقدور ساخت و دریچه ذکر شده که در کف حرم بود، بسته شد.
این رواق ۱٫۶۰ پائینتر از سطح مزار واقع شده است.[۵] سقف
سقف حرم در بخش گنبد دو پوستهای است که پوسته زیرین (قبه) که از درون حرم دیده میشود قدیمیترین سقف است که به روایتی پیش از خاکسپاری علی بن موسیالرضا موجود بوده و در اواخر سده نهم بر روی آن پوست بالایی که گنبد طلایی کنونی است را ساختند.
ارتفاع سقف حرم تا زیر نقطهٔ مرکزی حدود ۱۹ متر و تا بالای طوق گنبد ۳۱ متر است.[۵]
گنبد طلا
گنبد دارای دو پوشش است که در بالای ضریح قرار دارند: پوشش اول گنبد، سقف حرم است که مقعّر و مقرنس بوده و به آن قبّه میگویند و پوشش دوم بر فراز آن است که به آن گنبد گفته میشود. ارتفاع قبه از کف ۸۰/۱۸متراست. پوشش دوم گنبد طلا که لایه بیرونی را تشکیل میدهد و ارتفاع گنبد از کف تا انتهای بلندترین نقطه اوج محدب (راس گنبد) ۲/۳۱ متراست. فضای خالی بین قبه و گنبد ۱۳ متر و دور خارجی گنبد ۱۰/۴۲ متر میباشد. ارتفاع گنبد از طوق طلا کاری شده تا نوک گنبد، ۴۰/۱۶ متر و ارتفاع سر طوق گنبد، ۵۰/۳ متر است. بلندی ساقه تا ابتدای آجرهای زراندود، ۷۹/۴ متر است.[۱] در اطراف گنبد دو کتیبه وجود دارد. اوّلی در کمربند دور گنبد و در ارتفاع ۷۴/۶ متری در دو سطر به عرض ۹/۱ متر با حروف طلایی بر روی زمینه لاجوردی به خط ثلث جلی علیرضا عباسی است. در این کتیبه پیاده آمدن شاه عباس صفوی از اصفهان به مشهد و توفیق وی در تزئین گنبد منور و طلا کاری مجدد در سالهای ۱۰۱۰ه ش تا ۱۰۱۶ ه ش به شرح زیر درج گردیده: «به نام خداوند بخشنده و مهربان از توفیقات بزرگ خدای سبحان این بود که موفق داشت پادشاه بزرگ و آقای پادشاهان عرب و عجم، دارای نسب پاک نبوی و حسب تابناک و روشن علوی، خاک قدمهای خادمین زائرین این روضه تابان ملکوتی و ترویج دهنده آثار اجداد معصومین، سلطان، زاده سلطان صاحب ظفر، شاه عباس حسینی موسوی صفوی بهادرخان که سعادت و نیکبختی نصیب او شده و با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت شریفترین حرم تشرف یافته و نیز برای تزئین و آراستن این گنبد مطهر از دارائی خالص خود شرف اندوزی نمود، در سال هزار و ده شروع و در سال هزار و شانزده به اتمام رسانید» در قسمت وسط این کتیبه به سمت شمال گنبد، مقابل ایوان عباسی در صحن انقلاب اسلامی بر لوحی با زمینه سبز، تاریخ تجدید طلاکاری گنبد پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده است. متن کتیبه بدین شرح است: «درآغاز پانزدهمین قرن بعثت نبوی و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب عظیم اسلامی ایران به رهبری قائد اعظم امام خمینی تجدید طلاکاری و تعمیرات گنبد مطهر انجام پذیرفت. صفرالمظفر ۱۴۰۰ قمری» کتیبه دیگر در قسمت زیرین کتیبه کمربندی با ۴ ترنج به خط محمدرضا امامی دیده میشود. این کتیبه در سال ۱۰۸۶ هـ.ق. در زمان شاه سلیمان صفوی نوشته شده و در این ترنجها به تعمیر، تزیین و طلاکاری مجدد گنبد اشاره شده. یکی از ترنجها به چگونگی تعمیر گنبد، پس از زلزله سال ۱۰۸۶ اختصاص یافته و در سه ترنج دیگر آیاتی از قرآن مجید نوشته شده. مهمترین اتفاقی که برای گنبد روی داده واقعه به توپ بستن گنبد در سال ۱۳۳۰ ه- ق (۱۲۹۱ ش) به وسیله روسها میباشد.[۱] در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ حرم امام رضا موجود است. صحنها و رواقها
در حال حاضر، ۹ صحن و ۲۶ رواق در حرم امام رضا وجود دارد. صحنها
هر صحن، شامل یک فضای باز و محصور است که رواقها و ایوانهایی در پیرامون آن وجود دارد. مساحت مجموع صحنهای حرم، ۲۲۵٬۲۲۳ متر مربع است.[۱۰] بزرگترین صحن، صحن جامع رضوی به مساحت ۶۰٬۱۸۸ متر مربع است که در جنوب حرم قرار دارد.[۱۱] سایر صحنها به شرح زیر هستند:
صحن انقلاب صحن آزادی صحن جمهوری اسلامی صحن قدس صحن مسجد گوهرشاد صحن غدیر صحن کوثر صحن هدایت
رواقها
فضاهای مسقف و محصور در پیرامون حرم، رواق نامیده میشوند. اکنون بزرگترین رواق حرم، رواق امام خمینی به مساحت ۶٬۳۰۰ متر مربع است که قبلاً صحن بوده و عملیات مسقفسازی آن از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ انجام شدهاست.[۱۲] همچنین رواقهای دارالولایه، دارالحجه و دارالاجابه از رواقهای بزرگ حرم امام رضا هستند.[۱۳] افراد صاحب نام که در این حرم بهخاک سپرده شدهاند گذشته
هارون الرشید (خلیفه عباسی) شیخ طبرسی (از فقهای شیعه قرن ۶ هجری) اللهوردی خان (سپهسالار امپراتوری صفوی، حاکم ایالت فارس امپراتوری صفوی، بانی ۳۳ پل اصفهان و مدرسه خان شیراز) شیخ بهایی (دانشمند عصر صفوی) حر عاملی (از فقهای شیعه قرن ۱۱ هجری) شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی از علمای سده ۱۳ قمری شیعه) عباس میرزا نایب السطنه (پسر بزرگ و ولیعهد فتحعلی شاه قاجار متوفی ۱۰ جمادیالثانی ۱۲۴۹ قمری)
معاصر
امیر اسدالله علم (نخستوزیر و وزیر دربار و از رجال با نفود دورهٔ پهلوی) حاج غلامحسین تبریزی(عبدخدایی) (از عالمان شیعه و امام جماعت مسجد گوهرشاد) علامه محمد تقی جعفری سید عبدالله شیرازی (مرجع تقلید) غلامرضا طبسی (خطیب شیعه) ادیب نیشابوری (شاعر) غلامرضا قدسی (شاعر) محمدتقی ادیب نیشابوری (شاعر) سید عبدالکریم هاشمینژاد (مجتهد و مبارز انقلاب اسلامی ایران) سید عزالدین حسینی زنجانی (مرجع تقلید شیعیان) سید محمدهادی میلانی (مرجع تقلید شیعیان) محمدتقی آملی (فقیه شیعه) سید احمد خسروشاهی (فقیه شیعه) شیخ جعفر مجتهدی (عارف شیعه) مجتبی قزوینی خراسانی (مجتهد شیعه) هاشم قزوینی (مدرس و عالم شیعه) سید رضا کامیاب (نماینده مجلس مشهد) علیاکبر نهاوندی (نویسنده و عالم شیعه) علی فلسفی (فقیه و مجتهد شیعه) محمدتقی شریعتی (فعال سیاسی–مذهبی و پدر دکتر علی شریعتی) عباس واعظ طبسی (تولیت آستان قدس رضوی از سال ۱۳۵۹ خورشیدی تا ۱۳۹۴)
مجموعه حرم از نگاه شهری
0 notes
Photo
۲۲ تیرماه سالروز درگذشت #فاخره #صبا خواننده اپرا ایرانی #فاخره_صبا (زاده آبان ۱۲۹۹- درگذشته ۲۲ تیر ۱۳۸۶) خواننده اپرا (متزو سوپرانو)، نویسنده و فرهنگنویس ایرانی بود. فاخره فرزند #فرخ_صبا بود و #ابوالحسن_صبا (استاد بزرگ موسیقی ایران) پسر عموی پدرش میشد. او در دوازده سالگی برای آموختن آواز به مدرسه #کلنل_وزیری رفت و نزد #عبدالعلی_وزیری تحصیل کرد و نواختن پیانو را نیز یاد گرفت. همزمان با یادگیری موسیقی ایرانی نزد #عبدالله_دوامی موسیقیدان و ردیفدان برجسته ایرانی، موسیقی کلاسیک را نیز نزد #مادام_سابارسکی و #کنت_مونت_فورت شروع کرد. سپس آموختن پیانو را نزد مشیر #همایون_شهردار تکمیل کرد و آواز و اپرا را نزد #خانم_نوردین و #لیلی_بارا آموخت و کنسرتهایی هم همراه با لیلی بارا یا خود به تنهایی در کلوپ ارامنه اجرا کرد. خانم صبا سپس برای ادامه تحصیل به #فرانسه رفت و در کنسرواتوار پاریس موسیقی را ادامه داد. او در سال ۱۳۲۶ فارغالتحصیل شد و به ایران بازگشت. در بازگشت به ایران، به استخدام هنرستان عالی موسیقی درآمد و همزمان با گروههای موسیقی کلاسیک در اداره کل هنرهای زیبای ایران، در امر آموزش و اجرا همکاری داشت. در سالهای ۱۳۴۱ هنگامی که منیر وکیلی اولین صحنههای اپرایی را در ایران روی صحنه آورد، در آنها اجرا داشت. او در اپرای مادام باترفلای پوچینی نقش سوسوکی را داشت، و تراویا تایوردی را در تلویزیون و در سالن وزارت فرهنگ و هنر اپرای ارفه و اوریدیس کریستف ویلیبالد گلوک و بعداً در سالن سعدی اپرای تک صحنهای جمیله بیزه در سال ۱۳۴۶ نخستین اپرای کلاسیک به نام کوزی فان توته، اثر موتسارت به طور کامل در تالار وزارت فرهنگ و هنر به روی صحنه رفت و فاخره صبا نقش دورابلا را اجرا کرد. او در اپرای «دلاور سهند» (اثر سعدی حسنی، موسیقی احمد پژمان و به رهبری حشمت سنجری و با خوانندگی حسین سرشار، سودابه تاجبخش، آلک ملکونیان و روبن آقابگیانس و خودش) نقش «آذر» را اجرا کرد. او در اوایل سالهای دهه ۱۳۴۰ کمکم از کار حرفهای کنار رفت. ولی تا ۲۱ اردبیهشت ۱۳۵۹ که سازمان اپرا و باله و ��ونس موزیکال جوانان منحل شد امکان خوانندگی را داشت. خوانندگانی چون منصوره قصری، محمد نوری و شهلا میلانی از شاگردان آواز او بودند. https://www.instagram.com/p/CRR-zaeMKQ9/?utm_medium=tumblr
#فاخره#صبا#فاخره_صبا#فرخ_صبا#ابوالحسن_صبا#کلنل_وزیری#عبدالعلی_وزیری#عبدالله_دوامی#مادام_سابارسکی#کنت_مونت_فورت#همایون_شهردار#خانم_نوردین#لیلی_بارا#فرانسه
0 notes
Text
درباره تاریخچه ی ساخت حرم امام رضا
حرمِ امام رضا در مرکز شهر مشهد، استان خراسان رضوی، ایران؛ مدفن علیالرضاست که نزد مسلمانان شیعه بهعنوان «حرم» گرامی داشته میشود و مقدس است. از بناهای پیوستهٔ برجستهٔ آن مسجد بالاسر (مدفن امام رضا) ( ۴۲۵ق/۱۰۳۳ م) و مسجد جامع گوهرشاد (ساختهٔ ۸۲۱ ق/ ۱۴۱۸م) است. حرم امام رضا مجموعهای است با کانونِ آرامگاهِ هشتمین امام شیعیان، علیالرضا که دیگر مسجدها، آرامگاهها، رواقها، صحنها، کتابخانه و موزهها را دربرمیگیرد. بزرگترین مسجد جهان در اندازه (۲۵۰هزار مترمربع) و دومین مسجد بزرگ جهان در گنجایش (۵۰۰ هزار نفر) شمرده میشود. کهنترین بخشهای آن، دیرینگی دهه ۶۱۰ قمری/ دهه ۱۲۳۰م دارد. از دورهٔ تیموریان که بسیاری از بناهای کهن خراسان در طوس، هرات و نیشابور نوسازی گشت، به این مکان نیز روی آورده شد. بسیاری از سازههای این حرم شیعه، از صفویان به ویژه شاه طهماسب صفوی به جا مانده است.
علی بن موسی الرضا در ۱۱ ذیقعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه متولد شد و در سن ۵۵ سالگی به دست مأمون عباسی کشته شد. در ادب فارسی روضه به معنی باغ و گلستان و گلزار است و محل مضجع و در برگیرنده پیکر علی بن موسیالرضا را روضه منوره میخوانند. این مکان شامل فضایی مربع شکل که مساحت آن ۱۸۹٫۰۳ متر مربع بوده که از این فضا ۱۷٫۱۵ متر مربع آن مساحت ضریح میباشد. روضه منوره از طریق چهار صفه بزرگ در چهار جانب به داخل و خارج حرم مرتبط میشود.[۱]
شرح درگذشت
در مورد تاریخ درگذشت علی بن موسی (رضا) اختلاف نظر وجود دارد. او در روز جمعه یا دوشنبه آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه مبارک رمضان یا ۱۸ جمادیالاولی یا ۲۳ ذیقعده یا آخر همین ماه در سال ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ قمری درگذشتهاست. شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا تاریخ صحیح را ۲۱ ماه رمضان، روز جمعه سال ۲۰۳ هجری میداند.[۲][۳] وفات او در طوس و در یکی از روستاهای نوقان به نام سناباد یا سناآباد اتفاق افتاد. او به دست مأمون کشته شد و بدن او را بالای سر هارون الرشید دفن کردند. (پای علی بن موسی بالای سر هارون است)
بعد از این اتفاق آن محل به نام مشهد الرضا (محل شهادت رضا) نامیده شد. شیعیان شروع به زیارت و بازدید از مدفن او کردند.[۴]
دعبل خزاعی مجاورت قبرهای علی بن موسی (رضا) و هارون الرشید را در یکی از شعرهای خود توصیفکردهاست. دو بیت از آن شعر بر روی کاشیکاری دیوار در قسمت بالای سر ضریح نوشتهشده که متن آن چنین است: شعری از دعبل خزاعی در حرم
قبران فی طوس خیر الناس کلهم و قبر شرهم هذا مِنَ العِبَرِ ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا علی الزکی بقرب الرجس من ضرر
ترجمه: در طوس دو قبر قراردارد، یکی بهترین مردم و قبر بدترین آنان؛ این است از عبرتهای روزگار نه ناپاک از نزدیکی به فرد پاک سودی میبرد و نه شخص پاک از نزیکی به شخص ناپاک ضرری پیشینه بنا
مامون پس از درگذشت هارون وی را در بقعهٔ هارونی در باغی که بعدها به باغ حُمید بن قحبطه معروف شد، دفن کرد و برفراز بقعه (مزار)، قبهای (گنبد نیمکرهای شکل) بنا نهاد که حدود ۱۰ سال بعد علی بن موسیالرضا را در بالای سر هارون در آن بنا دفن کردند. به عقیدهٔ بعضی از تاریخنگاران در حوادث خراسان مانند حمله سبکتکین در اواخر قرن چهارم، آسیب شدیدی دید و تخریب شد و در سال ۴۰۰ قمری سلطان محمود غزنوی قبه را بازسازی کرد ولی دیگر مورخان معتقدند که فعالیتهای عمرانی سلطان محمود غزنوی شامل بازسازی قبه نمیشدهاست چون در اثر یورشها بنا تخریب نشدهبود.[۵]
قبه مذکور از زمان ساخت (یا بازسازی) تاکنون موجود است و در دورانهای متفاوت تعمیر جزئی یا تزئین شدهاست.[۵] سامانیان
به روایت بیهقی، امیر فائقالخاصه مشهد، مشهدالرضا، را آبادان کرد.[۵] دیالمه
در زمان عضدالدوله دیلمی بقعه به سبک آن زمان تعمیر و به پارهای از تزئینات آراسته شد و اطراف کاخ حُمید بن قحطبه خانههای مسکونی افزوده شد و توسعه یافت و دژ مستحکمی آن را را محافظت میکرد.[۵] غزنویان
طبق بعضی روایات محمود غزنوی عمارت بقعه (عمارتی که مرقد علی بن موسیالرضا و هارون در آن است) را پس از تخریبی که توسط پدرش سبکتکین غزنوی از نو ساخت و بنایی زیبا بنا کرد.[۵][۶]
تاریخ بیهقی بیان میکند: سوری در آن (بقعه) زیادتهای بسیاری فرمود و منارهای کرد و دیهی خرید فاخر و بر آن وقف کرد.[۵]
ابوالحسن عراقی معروف به دبیر که از رجال و دبیران دربار غزنوی بود در سال ۴۲۵ قمری ضمن مرمت بقعه، اولین بنا را به آن افزود که این بنا به مسجد بالاسر معروف است. دوره سلجوقی پهن کردن فرش در صحن آرامگاه پیش از نماز جماعت
در سده ششم خورشیدی نخستین گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود،[۵] به فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به کوشش وزیر وی، شرف الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد و به گفته برخی از مورخان گنبد به دستور محمد خدابنده (الجایتو) ساخته شدهاست.[۵] جنس آن گنبد از کاشی بود. قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعّر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.
همچنین به نقل از زادالمسافرین، امیر عمادالدوله در سال ۵۱۵ قمری حرم را مرمت نمود و ترکان زمرد دختر خواهرزاده سلطان سنجر، در اوایل سده ششم قمری ازارهٔ حرم را بهترین کاشی که کاشی سنجری معروف است، مزین کرد که تا کنون این کاشیها در حرم موجودند.[۵] دوره خوارزمشاهیان
در اوایل سده هفتم قمری در دوران محمد خوارزمشاه بار دیگر ازارههای حرم با کاشیهای ممتاز معروف به کاشی سنجر تزئین شد که این کاشیها با تاریخ ۶۱۲ قمری در حرم موجودند و علاوه بر آن دو محراب به حرم افزوده شد که الان این محرابها در موزهٔ حرم موجودند.[۵] حمله مغول
به گزارش ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه، در سال ۶۱۸ قمری مغولها به طوس حمله کردند و این شهر را غارت کرده و مردم را به قتل رساندند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. مؤلف تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی الحدید مینویسد با وجودی که مغولها مردم مشهد را به قتل رسانیدند، بارگاه رضوی را حداقل تخریب نکردند و احتمالاً به غارت اموال و اثاثیه آن اکتفا کردند. هرچند بعضی منابع از خرابی بارگاه رضوی به دست مغولها سخن گفتهاند.
همچنین عطاملک جوینی مؤلف جهانگشا از خرابی حرم به دست مغولها چیزی نگفته است. منظومه فضل بن روزبهان خنجی در مهمان نامه بخارا که حمله مغولها را به طوس و مشهد نگاشته، بیان میکند که این حرم را خراب نکردهاند، زیرا کتیبههای سال ۶۱۲ قمری که قبل از این حمله بوده هنوز برجاست.
در دوره حکومت ایلخانیان فرسودگیها و احیاناً خرابیها و خسارات وارد شده به حرم بازسازی شد.[۷] دوره تیموریان عکسی قدیمی از مسجد گوهرشاد و حرم امام رضا در دوردست
در دوران تیموری به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد در سده نهم هجری، به همت همسر وی گوهرشادآغا نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبلهٔ حرم که صحن جنوبی را تشکیل میدهد به اتمام رسید. بعدها صحن تیموری (عتیق) و اساس ایوانی که امروزه طلایی است توسط امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا به وجود آمد.[۷]
علاوه بر مسجد گوهرشاد دو رواق دارالحفاظ و دارالسیاده به مجموعه افزوده شد و مدرسه پریزاد، مدرسه دودر و مدرسه بالاسر سابق که در ضلع غربی دارالسیاده بود (و الان جزئی از رواق دارالولایه است) در دوران شاهرخ تیموری ساخته شدند.[۵] دوره صفوی
در دوره صفوی بر عظمت و شکوه حرم افزودند و مناره نزدیک گنبد که در دوره غزنویان به دستور ابن معتز حاکم نیشابور برپا شده بود به امر شاه تهماسب بازسازی و طلاکاری شد و در سال ۹۳۲ قمری خشتهای نفیس کاشی روی گنبد را به خشتهای طلا تبدیل کردند.
در سال ۹۹۷ قمری یعنی دومین سال سلطنت شاه عباس اول شهر مشهد در محاصره عبدالله خان ازبک قرار گرفت، چون به سوی او تیری شلیک شد غضب کرد و دستور به قتلعام مردم مشهد داد به طوری که در صحن حرم خون جاری شد.
سال بعد عبدالمؤمن خان ازبک با لشکرش به مشهد حمله کرد. جمعی از مردم مشهد و به ویژه سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوی به حرم پناهنده شدند. در حالی که ایشان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن خان و دین محمد سلطان به اتفاق عدهای از جنگجویان خود وارد صحن شده و پناهندگان را قتلعام کردند. چنان خشمگین بودند که شعله خشم و غضب آنها جز به ریختن خون سادات، صلحا و علم�� خاموش نمیشد. آنان زایران را از داخل حرم بیرون میکشیدند و با کمال قساوت میکشتند. چنانکه میر محمد حسین مشهور به «میربالای سر» که از سادات متقی مشهد بود و پیوسته در بالای سر علی بن موسی الرضا به تلاوت قرآن مشغول بود را دو نفر از ازبکان در کنار ضریح با شمشیر پارهپاره کردند. زنان و کودکان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتلعام وحشیانه نزدیکان و خویشان خود بودند. سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قندیلهای مرصع طلا و نقره و شمعدانها و همچنین میل طلای بالای گنبد و بسیاری از ظرفها و فرشها و کتابهای کتابخانه را به غارت برده و زنان و کودکان را به اسیری به ماوراءالنهر بفرستند. بعدها عبدالمؤمن خان به سختترین شکل به دست افراد خود کشته شد.
در دوران شاه تهماسب صفوی، پس از جمعآوری خشتهای کاشی، گنبدی با روکش طلا بر فراز گنبد پیشین بنا شد. این همان گنبدی است که امروزه در نمای بیرونی وجود دارد.
در سال ۱۰۰۹ قمری که شاه عباس صفوی از پایتخت آن روز، اصفهان، پیاده به مشهد رفت، مدتی در مشهد ماند و دستور داد که گنبد حرم، بار دیگر با خشتهایی از مس و روکش طلایی پوشیده شود و این کار به دست کمالالدین محمود یزدی انجام شد. بر پایه آنچه در کتیبه گنبد دیده میشود، این کار در سال ۱۰۱۰ قمری آغاز شده و در سال ۱۱۱۶ قمری به پایان رسیدهاست. متن کتیبه گنبد که اثر خوشنویس ایرانی علیرضا عباسی است، و با حروف طلایی بر زمینه فیروزهای به خط ثلث نوشته شده، چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم من عظائم توفیقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولی ملوک العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی تراب اقدام خدام هذه الروضه المنوره الملکوتیه مروّج آثار اجداده المعصومین السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوی الصفوی بهادرخان. فاستسعد بالمجیء ماشیاّ علی قدمیه من دارالسلطنه اصفهان الی زیاره هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزینه هذه القبه من خلّص ماله فی سنه الف و عشر و تمّ فی سنه الف و ستهعشر.
همچنین به فرمان شاه عباس اقدامات و تحولات دیگری نیز در قلمرو حرم صورت گرفت ازجمله توسعه صحن عتیق، احداث ایوان شمالی و اتاقها، غرفهها، سردرها، و ایوانهای شرقی و غربی آن ایجاد رواق توحیدخانه و نیز گنبد الله وردیخان. از آنجایی که شاه عباس به آستانه امام رضا توجه ویژه داشت، دستور داد تا هر کس به زیارت آن جا رفته باشد میتواند عنوان «مشهدی» را مانند حاجی و کربلایی بر نام خود بیفزاید و این لقب از آن زمان رواج یافت.[۷]
در سال ۱۰۸۴ قمری و در زمان شاه سلیمان صفوی، در پی زمین لرزهای، گنبد حرم هم آسیب دید و شماری از خشتهای طلایی آن از جا کنده شد. وی دستور داد تا گنبد بازسازی شود و کتیبهای بر آن افزوده گردد که این رخداد را حکایت نماید. این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده میشود.
من میامن منن الله سبحانه الذی زین السماء بزینه الکواکب و رصع هذه القباب العلی بدرر الدراری الثواقب ان استسعد السلطان الاعدل الاعظم و الخاقان الاکرم الافخم اشرف ملوک الارض حسبا و نسباً و اکرمهم خلقاً و ادبا مروج مذهب اجداده الائمه المعصومین و محیی مراسم آبائه الطیبین الطاهرین السلطان بن السلطان شاه سلیمان الصفوی الموسوی بهادرخان بتذهیب هذه القبه العرشیه الملکوتیه و تزیینها و تشرّف بتجدیدها و تحسینها اذا تطرق الیه الانکسار و سقطت لبناتها الذهبیه آلتی کانت تشرق کالشمس فی رابعه النهار بسبب حدوث الزلزله العظیمه فی هذه البلده الکریمه فی سنه اربع و ثمانین و الف و کان هذه التجدید الجدید فی سنه ثمانین و الف. کتبه محمدرضا امامی.
دوره نادری
ایوان صحن تیموری که در دوره سلطان حسین بایقرا ساخته و توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود بهفرمان نادرشاه طلاکاری گردید.[۷] و دیوار حرم نقاشیهایش تجدید شد و گلدستهٔ شمالی صحن انقلاب بر فراز ایوان عباسی که توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود، ساخته و طلاکاری شد و ایوان جنوبی صحن عباسی نیز طلاکاری شد.[۵] دوره قاجاریه حرم در دهه ۱۲۳۰ خورشیدی
در عهد فتحعلی شاه قاجار رواق دارالضیافه و سومین ضریح احداث شدند.[۵] بنای صحن آزادی (صحن نو) در سال ۱۲۳۳ به فرمان ناصرالدین شاه ساخته شد و ایوان غربی آن طلاکاری شد.[۵]
احداث رواق دارالسعاده در محوطه بین صحن آزادی و رواق کنبد حاتمخانی در سال ۱۲۵۱ قمری و بنای مدرسه علینقی میرزا (که بعداً به رواق دارالذکر تبدیل شد)، در این دوره انجام شد.[۵] دوره پهلوی شهبانو فرح، در حرم امام رضا؛ ۳ مه ۱۹۷۷/ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶
در زمان محمدرضا پهلوی طرح توسعه حرم با نظارت عبدالعظیم ولیان استاندار استان خراسان (بزرگ) و نایبالتولیه آستان قدس رضوی به انجام رسید. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی خشتهای طلایی گنبد که شفافیّت خود را از دست داده بود، برداشتند و آن را پس از رنگآمیزی مجدّد با آب طلا، در جای خود قرار دادند.
در این دوره بناهای موجود در اطراف مجموعه که مربوط به سدههای اخیر بودند کاربریشان تغییر یافت و اکثراً تغییرات اساسیای یافتند و به صحنهای حرم تبدیل شدند مانند: بنای مسجد زنانه، مسجد ریاض، گنبد اپک میرزا، رواق پس پشت، راهرو سقاخانه، محل چهلچراغ سابق، محل کشیک خانه خدام و بعضاً محلهایی مانند مدرسهها تیمچهها یا فضاهای خالی به صورت رواقهای دارالفیض، دارالشکر، دارلرشرف، دارالسلام، دارالذکر، دارلعزه و دارلعباده درآمدند و صحن موزه (رواق کنونی امام خمینی) و تعویض صندوق عباسی به صندوق سنگی حاج حسین حجارباشی و نصب ضریح چهارم و نوسازی نقارهخانه نیز مربوط به این دوران است.[۵] دوره جمهوری اسلامی دارالحفاظ، از نزدیکترین بخشها به مدفن امام رضا
در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طرح توسعه این حرم با جدیت دنبال شد و این مجموعه شاهد گسترش فوقالعادهای بود و در سال ۱۳۵۹ فضای داخلی بنای حرم توسعه و ایستایی گنبد افزایش یافت و دربهای ورودی به بنای حرم در سمت پیش روی و پایین پای مزار، گشایش یافت.[۵]
صحن جمهوری اسلامی، جامع رضوی، هدایت، کوثر و رواق امام خمینی در این دوره ساخته شده است و مجموع مساحت مجموعه از ۱۲ هکتار که در دورههای گذشته ساخته شدهبودند (تا سال ۱۳۹۲) به ۷۰ هکتار رسید.[۵] این توسعهها توسط مهدی عزیزیان مدیریت و اجرا شده است.[۸] حوادث این عکس از ضلع جنوب شرقی در سال ۱۲۹۰ برداشته شده و روز بعد از واقعه توپ بستن گنبد به وسیله ارتش روسهای تزاری را نشان میدهد. آثار تخریب در جای جای گنبد طلا به چشم میخورد.
حرم علی بن موسی الرضا طی چنده سده اخیر در اثر ۴ حادثه دچار تخریبهای جزئی و کلیای گردید.
در اثر یورش عبدالمومن خان ازبک در سال ۹۷۷ طلا کوبیها و زیورآلات گنبد و گلدستههای حرم به تاراج رفت که توسط شاه عباس صفوی در بین سالهای ۱۰۱۰–۱۰۱۶ قمری ترمیم شدند. در سال ۱۰۸۴ قمری زلزله شدیدی در مشهد رخ داد که سطح خارجی گنبد ترک برداشت و تعدادی از خشتهای زراندود ریخت که شاه سلیمان صفوی گنبد را تعمیر و تجدید طلا کرد که جریان این طلاکاری توسط محمد رضا امامی خوشنویس در چهار ترنج دور گنبد نوشته شده است. در سال ۱۳۳۰ خورشیدی روسها گنبد را به توپ بستند و نقاطی را در بدنه گنبد به اندازه کله قند سوراخ کردند که هنوز جای تعمیرها از درون گنبد قابل مشاهده است و در سال ۱۳۳۱ خورشیدی نیرالدوله والی خراسان دستور تعمیر آن را داد. در عاشورای ۱۳۷۳ خورشیدی در یک حمله تروریستی در اثر انفجار بمب در حرم ۲۶ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. خرابیهای حاصله بر بنا کم بود و فقط بخشی از کاشیکاریها و آینهکاریهای قدیمی آسیب دیدند[۹] که بعداً تعمیر شدند و پس از آن تاکنون در قسمت ورودیهای مجموعه خادمهایی برای بازرسی بدنی و وسایل زائرین، خدمت میکنند.[۵](برای اطلاعات بیشتر مقالهٔ بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی را مطالعه کنید)
بنای حرم
بنای حرم قدیمیترین و اولین بنای مجموعه آستان قدس رضوی است که مزار علی بن موسی الرضا در زیر آن قرار دارد. مزار عکسی از حرم در سال ۱۳۰۰ قمری که موقعیت ضریح سوم را نسبت به بنا مشخص میکند و همانطور که در عکس مشاهده میکنید ضریح در مرکز بنا واقع نشدهاست و سمت چپ تصویر تنگنایی به وجود آمدهاست که در سال ۱۳۴۴ این تنگنا با تراشیدن دیوارهای اطراف بهبود وسیعتر گردید.
مزار (بقعه) علی بن موسیالرضا در بالای سر مزار هارون در زیر گنبد بخش مرکزی و اصلی مجموعه آستان قدس درواقع شده است.
ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود (روضاتالجنات) صندوقیهایی که بر روی مزار هارون و علی بن موسی الرضا بوده است را شرح داده است و تا اوایل سده ۸ قمری صورت قبر (سنگ قبر) هارون موجود بوده و پس از تسخیر شهر طوس و سناباد توسط سربداران صورت قبر هارون به کلی محو شده است.
موقعیت مزار
در سال ۱۹۳ قمری هارون درگذشت و وی را دقیقاً در زیر قبه در مرکز بنا دفن کردند و پس از ۱۰ سال علی بن موسیالرضا را در بخش غربی در بالای سر هارون دفن کردند که مزار وی به صفهٔ غربی نزدیک بود. پس از نصب جعبه و ضریح تنگنایی به عرض ۸۵ سانتیمتر در بخش غربی بنا به وجود آمد و حرکت زائرین را محدود ساخت. در سال ۱۳۴۴ دیوارهٔ غربی بنا که وزن گنبد بر روی آن قرار داشت و ضخامت حدودی ۳ متر داشت را با نهایت مهارت تراشیدند و ۲ متر از آن را عرصهٔ درونی حرم افزودند که در نهایت تنگنای ذکر که در بالای سر مزار قرار داشت به ۳٫۵ متر رسید و افزون بر آن یک دهانهٔ بزرگ به عرض ۴ متر در دو طرف آن دو گذرگاه کوچک هر یک به عرض ۱٫۷ متر بین بنای حرم و مسجد بالاسر احداث گردید.[۵] سنگ مزار
نخستین سنگ مزار مربوط به سده ششم قمری است این سنگ به طول ۴۰ سانتیمتر و عرض سی سانتیمتر به قطر ۶ سانتیمتر از جنس مرمر است. دومین سنگ مزار که هماکنون بر روی مزار موجود در سرداب قرار دارد، از جنس مرمر آهکی سفید رنگ به ابعاد شصت در چهل سانتیمتر است. سومین سنگ مزار سنگی است از معدن توران پشت یزد به رنگ سبز چمنی به ابعاد ۲٫۲۰ در ۱٫۱۰ به ضخامت یک متر با وزن ۳۶۰۰ کیلوگرم است که بر طبقه همکف موجود است که همزمان با نصب ضریح پنجم در سال ۱۳۷۹ در طبقه همکف در حرم قرار داده شد.[۵]
صندوق محمد ولیخان اسدی نایب التولیه به همراه تعدادی از رجال سیاسی و نظامی مشهد در تاریخ ۱۳۱۱ در حال تعویض جعبه چوبی مرقد علی بن موسی الرضا
صندوق جسمی چوبی بود که جدای از ضریح و سنگ مزار بود و که صندوقها از سده ۶ قمری تا سال ۱۳۷۹ بر روی مزارها قرار داده میشدند.
نخستین صندوق در سده ششم قمری از جنس چوب توسط انوشیروان زرتشتی از اهالی اصفهان پس از کسب شفا به حرم اهدا شد و بر روی سنگ مزار قرار داده شد و ابن بطوطه در سفرنامه خود (تحفهالنظّار) این صندوق را با روکش نقره در سال ۷۳۴ قمری مشاهده کرده است. شاه عباس صفوی در سال ۱۰۲۲ دومین صندوق از جنس چوب فوفل را به حرم هدیه کرد که به صندوق عباسی معروف بود که سالها در سرداب بر روی مزار بود و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی آن را برداشتند و طلاهای روی آن را جلا دادند و زیر نظر عالمان وقت صرف خرید املاکی برای آستان قدس گردید. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی صندوقی سنگی از جنس مرمر لیمویی از معدن شاندیز به هزینه حاج حسین حجار باشی زنجانی به جای صندوق دوم قرار داده شد. در سال ۱۳۷۹ به کلی صندوق سوم برداشته شد و به جای آن سنگ مزار یک متری سبز رنگی قرار داده شد.[۵]
ضریح دومین ضریح حضرت، ضریح فولادی مرصع است که در سال ۱۱۶۰ قمری ساخته شد و واقف آن شاهرخ میرزا (فرزند رضا قلی میرزا) نوه نادرشاه افشار میباشد. این ضریح تا سال ۱۳۷۹ خورشیدی در طبقه فوقانی و بر فراز سنگ مزار قرار داشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ خورشیدی همزمان با نصب ضریح پنجم به طبقه تحتانی (داخل سرداب) انتقال یافت. ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳*۴ متر و ارتفاع حدود ۲ متر است. این ضریح مربوط به عهد قاجاریه است و در عصر سلطنت فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ قمری روی ضریح نگین نشان در حرم جای گرفت. این ضریح مزین به طوق و گوی طلای جواهر نشان است و در طرف پایین پا، در مرصع تقدیمی فتحعلی شاه قاجار نصب شده بود اما پس از مدتی به علت پوسیدگی پایهها و تزلزلی که در ارکان آن به عمل آمده بود، در سال ۱۳۳۸ خورشیدی برچیده شد و به موزه انتقال یافت و به جای آن ضریح چهارم روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب شد.
در دورههای مختلف ضریحهای متفاوتی بر روی سنگ مزار علی بن موسیالرضا قرار داده شد.
اولین ضریح:اولین ضریح مربوط به سده دهم قمری از جنس چوب و طلا و نقره بوده است که در زمان شاه طهماسب صفوی در سال ۹۵۷ قمری بر روی مزار قرار دادهاند که در کتیهٔ دور آن سوره هل اتی به خط ثلث نوشته شده بود. دومین ضریح:پس از فرسوده شدن ضریح نخستین، دومین ضریح از جنس فولاد مرصع معروف به نگیننشان در سال ۱۱۶۰ قمری توسط شاهرخ میرزا نوهٔ نادرشاه افشار به حرم هدیه گردید که مزین به یاقوت و زمرد بود و هماکنون در زیر ضریح چهارم در سرداب بر روی مزار قرار دارد. سومین ضریح:در سال ۱۲۳۸ قمری در زمان فتحعلی شاه ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳ در ۴ متر به ارتفاع دو متر بر روی ضریح دوم نصب شد که این ضریح دارای ورقههای طلاکوب و طوقهای طلای جواهر نشان میباشد و بر روی آن سوره هل اتی و یس به خط ثلث نوشته شدهاست که در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به علت پوسیدگی پایههایش به موزه آستان قدس رضوی انتقال داده شد. چهارمین ضریح:چهارمین ضریح به نام ضریح طلا و نقره معروف به شیر و شکر در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به ابعاد ۴ در ۳٫۶ و ارتفاع ۳٫۶ بر روی مزار جایگزین ضریح سوم به نحوی که ضریح دوم را دربر میگیرد بر روی مزار قرار داده شد و هماکنون در سرداب بر روی سنگ مزار قرار دارد. پنجمین ضریح:پس از برگزاری مسابقهٔ هنری طرح محمود فرشچیان هنرمند و مینیاتوریست معروف ایرانی، برنده شد و در بین سالهای ۱۳۷۲–۱۳۷۹ ضریح به وزن ۱۲ تن و ابعاد ۴٫۷۸ در ۳٫۷۳ به ارتفاع ۳٫۹۶ از فولاد و چوب گردو ساخته شد و به مدت ۵۵ روز از ۱۳۷۹/۱۰/۲۱ تا ۱۳۷۹/۱۲/۱۶ عملیات نصب سنگ سبز رنگ و ضریح پنجم در طبقه همکف حرم قرار به طول انجامید. بر روی این ضریح سوره هل اتی و یس با خط ثلث طلا و نقره نوشته شده است و در چهار جهت ضریح ۱۴ محراب به نشان چهارده معصوم که همگی به یک محراب بزرگتر که آن نیز به کلمه الله ختم میشود، قرار دارد.[۵]
سرداب
در گذشته کف حرم نسبت به سطح زمین اطراف حدود دو متر گودتر بوده است و با توجه به بالاتر آمدن کف حرم در طول دورانهای مختلف این اختلاف شدیدتر شده و باعث شد سردابی به شکل زیرزمین شکل گیرد.[۵]
مزار (قبر) علی بن موسی الرضا حدود سه متر در زیر ضریح اصلی که در طبقه همکف حرم موجود است، در سرداب واقع شدهاست که سقف سرداب همان کف طبقه همکف حرم است. زمان دقیق به وجود آمدن سرداب مشخص نیست؛ ولی بر اساس شواهد سرداب پس از محو شدن سنگ قبر هارون در سده هشتم قمری به وجود آمده است.
نویسندهٔ کتاب بدر فروزان ذکر میکند:
اصل مرقد شریف در سرداب قرار گرفته است ک سقف ان سطح زمین حرم یعنی زیر ضریح را تشکیل میدهد… و تردیدی نیست که سرداب در سدههای پنجم و ششم قمری نبوده است.
در زمان نصب ضریح پنجم ضریح فولادی مرصع فولادی معروف به نگین نشان را -که در ضریح چهارم قرار داشت- به سرداب انتقال دادند؛ به نحوی که اتصالش با ضریح درون حرم برقرار شد.
در گذشته داخل ضریح دریچهای در سمت پایین پا در کف رو به سرداب وجود داشت.[۵]
رواق زیر زمینی دارالاجابه
در سال ۱۳۷۹ در دوره جمهوری اسلامی رواق دارالاجابه به مساحت ۱۹۶۵ مطابق با پلان طبقه همکف حرم در زیر زمین ساخته شد که ورود به سرداب را از طریق هشتی واقع در سمت ضلع شرقی مقدور ساخت و دریچه ذکر شده که در کف حرم بود، بسته شد.
این رواق ۱٫۶۰ پائینتر از سطح مزار واقع شده است.[۵] سقف
سقف حرم در بخش گنبد دو پوستهای است که پوسته زیرین (قبه) که از درون حرم دیده میشود قدیمیترین سقف است که به روایتی پیش از خاکسپاری علی بن موسیالرضا موجود بوده و در اواخر سده نهم بر روی آن پوست بالایی که گنبد طلایی کنونی است را ساختند.
ارتفاع سقف حرم تا زیر نقطهٔ مرکزی حدود ۱۹ متر و تا بالای طوق گنبد ۳۱ متر است.[۵]
گنبد طلا
گنبد دارای دو پوشش است که در بالای ضریح قرار دارند: پوشش اول گنبد، سقف حرم است که مقعّر و مقرنس بوده و به آن قبّه میگویند و پوشش دوم بر فراز آن است که به آن گنبد گفته میشود. ارتفاع قبه از کف ۸۰/۱۸متراست. پوشش دوم گنبد طلا که لایه بیرونی را تشکیل میدهد و ارتفاع گنبد از کف تا انتهای بلندترین نقطه اوج محدب (راس گنبد) ۲/۳۱ متراست. فضای خالی بین قبه و گنبد ۱۳ متر و دور خارجی گنبد ۱۰/۴۲ متر میباشد. ارتفاع گنبد از طوق طلا کاری شده تا نوک گنبد، ۴۰/۱۶ متر و ارتفاع سر طوق گنبد، ۵۰/۳ متر است. بلندی ساقه تا ابتدای آجرهای زراندود، ۷۹/۴ متر است.[۱] در اطراف گنبد دو کتیبه وجود دارد. اوّلی در کمربند دور گنبد و در ارتفاع ۷۴/۶ متری در دو سطر به عرض ۹/۱ متر با حروف طلایی بر روی زمینه لاجوردی به خط ثلث جلی علیرضا عباسی است. در این کتیبه پیاده آمدن شاه عباس صفوی از اصفهان به مشهد و توفیق وی در تزئین گنبد منور و طلا کاری مجدد در سالهای ۱۰۱۰ه ش تا ۱۰۱۶ ه ش به شرح زیر درج گردیده: «به نام خداوند بخشنده و مهربان از توفیقات بزرگ خدای سبحان این بود که موفق داشت پادشاه بزرگ و آقای پادشاهان عرب و عجم، دارای نسب پاک نبوی و حسب تابناک و روشن علوی، خاک قدمهای خادمین زائرین این روضه تابان ملکوتی و ترویج دهنده آثار اجداد معصومین، سلطان، زاده سلطان صاحب ظفر، شاه عباس حسینی موسوی صفوی بهادرخان که سعادت و نیکبختی نصیب او شده و با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت شریفترین حرم تشرف یافته و نیز برای تزئین و آراستن این گنبد مطهر از دارائی خالص خود شرف اندوزی نمود، در سال هزار و ده شروع و در سال هزار و شانزده به اتمام رسانید» در قسمت وسط این کتیبه به سمت شمال گنبد، مقابل ایوان عباسی در صحن انقلاب اسلامی بر لوحی با زمینه سبز، تاریخ تجدید طلاکاری گنبد پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده است. متن کتیبه بدین شرح است: «درآغاز پانزدهمین قرن بعثت نبوی و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب عظیم اسلامی ایران به رهبری قائد اعظم امام خمینی تجدید طلاکاری و تعمیرات گنبد مطهر انجام پذیرفت. صفرالمظفر ۱۴۰۰ قمری» کتیبه دیگر در قسمت زیرین کتیبه کمربندی با ۴ ترنج به خط محمدرضا امامی دیده میشود. این کتیبه در سال ۱۰۸۶ هـ.ق. در زمان شاه سلیمان صفوی نوشته شده و در این ترنجها به تعمیر، تزیین و طلاکاری مجدد گنبد اشاره شده. یکی از ترنجها به چگونگی تعمیر گنبد، پس از زلزله سال ۱۰۸۶ اختصاص یافته و در سه ترنج دیگر آیاتی از قرآن مجید نوشته شده. مهمترین اتفاقی که برای گنبد روی داده واقعه به توپ بستن گنبد در سال ۱۳۳۰ ه- ق (۱۲۹۱ ش) به وسیله روسها میباشد.[۱] در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ حرم امام رضا موجود است. صحنها و رواقها
در حال حاضر، ۹ صحن و ۲۶ رواق در حرم امام رضا وجود دارد. صحنها
هر صحن، شامل یک فضای باز و محصور است که رواقها و ایوانهایی در پیرامون آن وجود دارد. مساحت مجموع صحنهای حرم، ۲۲۵٬۲۲۳ متر مربع است.[۱۰] بزرگترین صحن، صحن جامع رضوی به مساحت ۶۰٬۱۸۸ متر مربع است که در جنوب حرم قرار دارد.[۱۱] سایر صحنها به شرح زیر هستند:
صحن انقلاب صحن آزادی صحن جمهوری اسلامی صحن قدس صحن مسجد گوهرشاد صحن غدیر صحن کوثر صحن هدایت
رواقها
فضاهای مسقف و محصور در پیرامون حرم، رواق نامیده میشوند. اکنون بزرگترین رواق حرم، رواق امام خمینی به مساحت ۶٬۳۰۰ متر مربع است که قبلاً صحن بوده و عملیات مسقفسازی آن از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ انجام شدهاست.[۱۲] همچنین رواقهای دارالولایه، دارالحجه و دارالاجابه از رواقهای بزرگ حرم امام رضا هستند.[۱۳] افراد صاحب نام که در این حرم بهخاک سپرده شدهاند گذشته
هارون الرشید (خلیفه عباسی) شیخ طبرسی (از فقهای شیعه قرن ۶ هجری) اللهوردی خان (سپهسالار امپراتوری صفوی، حاکم ایالت فارس امپراتوری صفوی، بانی ۳۳ پل اصفهان و مدرسه خان شیراز) شیخ بهایی (دانشمند عصر صفوی) حر عاملی (از فقهای شیعه قرن ۱۱ هجری) شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی از علمای سده ۱۳ قمری شیعه) عباس میرزا نایب السطنه (پسر بزرگ و ولیعهد فتحعلی شاه قاجار متوفی ۱۰ جمادیالثانی ۱۲۴۹ قمری)
0 notes
Text
تاریخچه ی ساخت حرم امام رضا
حرمِ امام رضا در مرکز شهر مشهد، استان خراسان رضوی، ایران؛ مدفن علیالرضاست که نزد مسلمانان شیعه بهعنوان «حرم» گرامی داشته میشود و مقدس است. از بناهای پیوستهٔ برجستهٔ آن مسجد بالاسر (مدفن امام رضا) ( ۴۲۵ق/۱۰۳۳ م) و مسجد جامع گوهرشاد (ساختهٔ ۸۲۱ ق/ ۱۴۱۸م) است. حرم امام رضا مجموعهای است با کانونِ آرامگاهِ هشتمین امام شیعیان، علیالرضا که دیگر مسجدها، آرامگاهها، رواقها، صحنها، کتابخانه و موزهها را دربرمیگیرد. بزرگترین مسجد جهان در اندازه (۲۵۰هزار مترمربع) و دومین مسجد بزرگ جهان در گنجایش (۵۰۰ هزار نفر) شمرده میشود. کهنترین بخشهای آن، دیرینگی دهه ۶۱۰ قمری/ دهه ۱۲۳۰م دارد. از دورهٔ تیموریان که بسیاری از بناهای کهن خراسان در طوس، هرات و نیشابور نوسازی گشت، به این مکان نیز روی آورده شد. بسیاری از سازههای این حرم شیعه، از صفویان به ویژه شاه طهماسب صفوی به جا مانده است.
علی بن موسی الرضا در ۱۱ ذیقعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه متولد شد و در سن ۵۵ سالگی به دست مأمون عباسی کشته شد. در ادب فارسی روضه به معنی باغ و گلستان و گلزار است و محل مضجع و در برگیرنده پیکر علی بن موسیالرضا را روضه منوره میخوانند. این مکان شامل فضایی مربع شکل که مساحت آن ۱۸۹٫۰۳ متر مربع بوده که از این فضا ۱۷٫۱۵ متر مربع آن مساحت ضریح میباشد. روضه منوره از طریق چهار صفه بزرگ در چهار جانب به داخل و خارج حرم مرتبط میشود.[۱]
شرح درگذشت
در مورد تاریخ درگذشت علی بن موسی (رضا) اختلاف نظر وجود دارد. او در روز جمعه یا دوشنبه آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه مبارک رمضان یا ۱۸ جمادیالاولی یا ۲۳ ذیقعده یا آخر همین ماه در سال ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ قمری درگذشتهاست. شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا تاریخ صحیح را ۲۱ ماه رمضان، روز جمعه سال ۲۰۳ هجری میداند.[۲][۳] وفات او در طوس و در یکی از روستاهای نوقان به نام سناباد یا سناآباد اتفاق افتاد. او به دست مأمون کشته شد و بدن او را بالای سر هارون الرشید دفن کردند. (پای علی بن موسی بالای سر هارون است)
بعد از این اتفاق آن محل به نام مشهد الرضا (محل شهادت رضا) نامیده شد. شیعیان شروع به زیارت و بازدید از مدفن او کردند.[۴]
دعبل خزاعی مجاورت قبرهای علی بن موسی (رضا) و هارون الرشید را در یکی از شعرهای خود توصیفکردهاست. دو بیت از آن شعر بر روی کاشیکاری دیوار در قسمت بالای سر ضریح نوشتهشده که متن آن چنین است: شعری از دعبل خزاعی در حرم
قبران فی طوس خیر الناس کلهم و قبر شرهم هذا مِنَ العِبَرِ ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا علی الزکی بقرب الرجس من ضرر
ترجمه: در طوس دو قبر قراردارد، یکی بهترین مردم و قبر بدترین آنان؛ این است از عبرتهای روزگار نه ناپاک از نزدیکی به فرد پاک سودی میبرد و نه شخص پاک از نزیکی به شخص ناپاک ضرری پیشینه بنا
مامون پس از درگذشت هارون وی را در بقعهٔ هارونی در باغی که بعدها به باغ حُمید بن قحبطه معروف شد، دفن کرد و برفراز بقعه (مزار)، قبهای (گنبد نیمکرهای شکل) بنا نهاد که حدود ۱۰ سال بعد علی بن موسیالرضا را در بالای سر هارون در آن بنا دفن کردند. به عقیدهٔ بعضی از تاریخنگاران در حوادث خراسان مانند حمله سبکتکین در اواخر قرن چهارم، آسیب شدیدی دید و تخریب شد و در سال ۴۰۰ قمری سلطان محمود غزنوی قبه را بازسازی کرد ولی دیگر مورخان معتقدند که فعالیتهای عمرانی سلطان محمود غزنوی شامل بازسازی قبه نمیشدهاست چون در اثر یورشها بنا تخریب نشدهبود.[۵]
قبه مذکور از زمان ساخت (یا بازسازی) تاکنون موجود است و در دورانهای متفاوت تعمیر جزئی یا تزئین شدهاست.[۵] سامانیان
به روایت بیهقی، امیر فائقالخاصه مشهد، مشهدالرضا، را آبادان کرد.[۵] دیالمه
در زمان عضدالدوله دیلمی بقعه به سبک آن زمان تعمیر و به پارهای از تزئینات آراسته شد و اطراف کاخ حُمید بن قحطبه خانههای مسکونی افزوده شد و توسعه یافت و دژ مستحکمی آن را را محافظت میکرد.[۵] غزنویان
طبق بعضی روایات محمود غزنوی عمارت بقعه (عمارتی که مرقد علی بن موسیالرضا و هارون در آن است) را پس از تخریبی که توسط پدرش سبکتکین غزنوی از نو ساخت و بنایی زیبا بنا کرد.[۵][۶]
تاریخ بیهقی بیان میکند: سوری در آن (بقعه) زیادتهای بسیاری فرمود و منارهای کرد و دیهی خرید فاخر و بر آن وقف کرد.[۵]
ابوالحسن عراقی معروف به دبیر که از رجال و دبیران دربار غزنوی بود در سال ۴۲۵ قمری ضمن مرمت بقعه، اولین بنا را به آن افزود که این بنا به مسجد بالاسر معروف است. دوره سلجوقی پهن کردن فرش در صحن آرامگاه پیش از نماز جماعت
در سده ششم خورشیدی نخستین گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود،[۵] به فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به کوشش وزیر وی، شرف الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد و به گفته برخی از مورخان گنبد به دستور محمد خدابنده (الجایتو) ساخته شدهاست.[۵] جنس آن گنبد از کاشی بود. قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعّر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.
همچنین به نقل از زادالمسافرین، امیر عمادالدوله در سال ۵۱۵ قمری حرم را مرمت نمود و ترکان زمرد دختر خواهرزاده سلطان سنجر، در اوایل سده ششم قمری ازارهٔ حرم را بهترین کاشی که کاشی سنجری معروف است، مزین کرد که تا کنون این کاشیها در حرم موجودند.[۵] دوره خوارزمشاهیان
در اوایل سده هفتم قمری در دوران محمد خوارزمشاه بار دیگر ازارههای حرم با کاشیهای ممتاز معروف به کاشی سنجر تزئین شد که این کاشیها با تاریخ ۶۱۲ قمری در حرم موجودند و علاوه بر آن دو محراب به حرم افزوده شد که الان این محرابها در موزهٔ حرم موجودند.[۵] حمله مغول
به گزارش ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه، در سال ۶۱۸ قمری مغولها به طوس حمله کردند و این شهر را غارت کرده و مردم را به قتل رساندند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. مؤلف تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی الحدید مینویسد با وجودی که مغولها مردم مشهد را به قتل رسانیدند، بارگاه رضوی را حداقل تخریب نکردند و احتمالاً به غارت اموال و اثاثیه آن اکتفا کردند. هرچند بعضی منابع از خرابی بارگاه رضوی به دست مغولها سخن گفتهاند.
همچنین عطاملک جوینی مؤلف جهانگشا از خرابی حرم به دست مغولها چیزی نگفته است. منظومه فضل بن روزبهان خنجی در مهمان نامه بخارا که حمله مغولها را به طوس و مشهد نگاشته، بیان میکند که این حرم را خراب نکردهاند، زیرا کتیبههای سال ۶۱۲ قمری که قبل از این حمله بوده هنوز برجاست.
در دوره حکومت ایلخانیان فرسودگیها و احیاناً خرابیها و خسارات وارد شده به حرم بازسازی شد.[۷] دوره تیموریان عکسی قدیمی از مسجد گوهرشاد و حرم امام رضا در دوردست
در دوران تیموری به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد در سده نهم هجری، به همت همسر وی گوهرشادآغا نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبلهٔ حرم که صحن جنوبی را تشکیل میدهد به اتمام رسید. بعدها صحن تیموری (عتیق) و اساس ایوانی که امروزه طلایی است توسط امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا به وجود آمد.[۷]
علاوه بر مسجد گوهرشاد دو رواق دارالحفاظ و دارالسیاده به مجموعه افزوده شد و مدرسه پریزاد، مدرسه دودر و مدرسه بالاسر سابق که در ضلع غربی دارالسیاده بود (و الان جزئی از رواق دارالولایه است) در دوران شاهرخ تیموری ساخته شدند.[۵] دوره صفوی
در دوره صفوی بر عظمت و شکوه حرم افزودند و مناره نزدیک گنبد که در دوره غزنویان به دستور ابن معتز حاکم نیشابور برپا شده بود به امر شاه تهماسب بازسازی و طلاکاری شد و در سال ۹۳۲ قمری خشتهای نفیس کاشی روی گنبد را به خشتهای طلا تبدیل کردند.
در سال ۹۹۷ قمری یعنی دومین سال سلطنت شاه عباس اول شهر مشهد در محاصره عبدالله خان ازبک قرار گرفت، چون به سوی او تیری شلیک شد غضب کرد و دستور به قتلعام مردم مشهد داد به طوری که در صحن حرم خون جاری شد.
سال بعد عبدالمؤمن خان ازبک با لشکرش به مشهد حمله کرد. جمعی از مردم مشهد و به ویژه سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوی به حرم پناهنده شدند. در حالی که ایشان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن خان و دین محمد سلطان به اتفاق عدهای از جنگجویان خود وارد صحن شده و پناهندگان را قتلعام کردند. چنان خشمگین بودند که شعله خشم و غضب آنها جز به ریختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمیشد. آنان زایران را از داخل حرم بیرون میکشیدند و با کمال قساوت میکشتند. چنانکه میر محمد حسین مشهور به «میربالای سر» که از سادات متقی مشهد بود و پیوسته در بالای سر علی بن موسی الرضا به تلاوت قرآن مشغول بود را دو نفر از ازبکان در کنار ضریح با شمشیر پارهپاره کردند. زنان و کودکان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتلعام وحشیانه نزدیکان و خویشان خود بودند. سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قندیلهای مرصع طلا و نقره و شمعدانها و همچنین میل طلای بالای گنبد و بسیاری از ظرفها و فرشها و کتابهای کتابخانه را به غارت برده و زنان و کودکان را به اسیری به ماوراءالنهر بفرستند. بعدها عبدالمؤمن خان به سختترین شکل به دست افراد خود کشته شد.
در دوران شاه تهماسب صفوی، پس از جمعآوری خشتهای کاشی، گنبدی با روکش طلا بر فراز گنبد پیشین بنا شد. این همان گنبدی است که امروزه در نمای بیرونی وجود دارد.
در سال ۱۰۰۹ قمری که شاه عباس صفوی از پایتخت آن روز، اصفهان، پیاده به مشهد رفت، مدتی در مشهد ماند و دستور داد که گنبد حرم، بار دیگر با خشتهایی از مس و روکش طلایی پوشیده شود و این کار به دست کمالالدین محمود یزدی انجام شد. بر پایه آنچه در کتیبه گنبد دیده میشود، این کار در سال ۱۰۱۰ قمری آغاز شده و در سال ۱۱۱۶ قمری به پایان رسیدهاست. متن کتیبه گنبد که اثر خوشنویس ایرانی علیرضا عباسی است، و با حروف طلایی بر زمینه فیروزهای به خط ثلث نوشته شده، چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم من عظائم توفیقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولی ملوک العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی تراب اقدام خدام هذه الروضه المنوره الملکوتیه مروّج آثار اجداده المعصومین السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوی الصفوی بهادرخان. فاستسعد بالمجیء ماشیاّ علی قدمیه من دارالسلطنه اصفهان الی زیاره هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزینه هذه القبه من خلّص ماله فی سنه الف و عشر و تمّ فی سنه الف و ستهعشر.
همچنین به فرمان شاه عباس اقدامات و تحولات دیگری نیز در قلمرو حرم صورت گرفت ازجمله توسعه صحن عتیق، احداث ایوان شمالی و اتاقها، غرفهها، سردرها، و ایوانهای شرقی و غربی آن ایجاد رواق توحیدخانه و نیز گنبد الله وردیخان. از آنجایی که شاه عباس به آستانه امام رضا توجه ویژه داشت، دستور داد تا هر کس به زیارت آن جا رفته باشد میتواند عنوان «مشهدی» را مانند حاجی و کربلایی بر نام خود بیفزاید و این لقب از آن زمان رواج یافت.[۷]
در سال ۱۰۸۴ قمری و در زمان شاه سلیمان صفوی، در پی زمین لرزهای، گنبد حرم هم آسیب دید و شماری از خشتهای طلایی آن از جا کنده شد. وی دستور داد تا گنبد بازسازی شود و کتیبهای بر آن افزوده گردد که این رخداد را حکایت نماید. این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده میشود.
من میامن منن الله سبحانه الذی زین السماء بزینه الکواکب و رصع هذه القباب العلی بدرر الدراری الثواقب ان استسعد السلطان الاعدل الاعظم و الخاقان الاکرم الافخم اشرف ملوک الارض حسبا و نسباً و اکرمهم خلقاً و ادبا مروج مذهب اجداده الائمه المعصومین و محیی مراسم آبائه الطیبین الطاهرین السلطان بن السلطان شاه سلیمان الصفوی الموسوی بهادرخان بتذهیب هذه القبه العرشیه الملکوتیه و تزیینها و تشرّف بتجدیدها و تحسینها اذا تطرق الیه الانکسار و سقطت لبناتها الذهبیه آلتی کانت تشرق کالشمس فی رابعه النهار بسبب حدوث الزلزله العظیمه فی هذه البلده الکریمه فی سنه اربع و ثمانین و الف و کان هذه التجدید الجدید فی سنه ثمانین و الف. کتبه محمدرضا امامی.
دوره نادری
ایوان صحن تیموری که در دوره سلطان حسین بایقرا ساخته و توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود بهفرمان نادرشاه طلاکاری گردید.[۷] و دیوار حرم نقاشیهایش تجدید شد و گلدستهٔ شمالی صحن انقلاب بر فراز ایوان عباسی که توسط شاه عباس اول توسعه یافته بود، ساخته و طلاکاری شد و ایوان جنوبی صحن عباسی نیز طلاکاری شد.[۵] دوره قاجاریه حرم در دهه ۱۲۳۰ خورشیدی
در عهد فتحعلی شاه قاجار رواق دارالضیافه و سومین ضریح احداث شدند.[۵] بنای صحن آزادی (صحن نو) در سال ۱۲۳۳ به فرمان ناصرالدین شاه ساخته شد و ایوان غربی آن طلاکاری شد.[۵]
احداث رواق دارالسعاده در محوطه بین صحن آزادی و رواق کنبد حاتمخانی در سال ۱۲۵۱ قمری و بنای مدرسه علینقی میرزا (که بعداً به رواق دارالذکر تبدیل شد)، در این دوره انجام شد.[۵] دوره پهلوی شهبانو فرح، در حرم امام رضا؛ ۳ مه ۱۹۷۷/ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶
در زمان محمدرضا پهلوی طرح توسعه حرم با نظارت عبدالعظیم ولیان استاندار استان خراسان (بزرگ) و نایبالتولیه آستان قدس رضوی به انجام رسید. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی خشتهای طلایی گنبد که شفافیّت خود را از دست داده بود، برداشتند و آن را پس از رنگآمیزی مجدّد با آب طلا، در جای خود قرار دادند.
در این دوره بناهای موجود در اطراف مجموعه که مربوط به سدههای اخیر بودند کاربریشان تغییر یافت و اکثراً تغییرات اساسیای یافتند و به صحنهای حرم تبدیل شدند مانند: بنای مسجد زنانه، مسجد ریاض، گنبد اپک میرزا، رواق پس پشت، راهرو سقاخانه، محل چهلچراغ سابق، محل کشیک خانه خدام و بعضاً محلهایی مانند مدرسهها تیمچهها یا فضاهای خالی به صورت رواقهای دارالفیض، دارالشکر، دارلرشرف، دارالسلام، دارالذکر، دارلعزه و دارلعباده درآمدند و صحن موزه (رواق کنونی امام خمینی) و تعویض صندوق عباسی به صندوق سنگی حاج حسین حجارباشی و نصب ضریح چهارم و نوسازی نقارهخانه نیز مربوط به این دوران است.[۵] دوره جمهوری اسلامی دارالحفاظ، از نزدیکترین بخشها به مدفن امام رضا
در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طرح توسعه این حرم با جدیت دنبال شد و این مجموعه شاهد گسترش فوقالعادهای بود و در سال ۱۳۵۹ فضای داخلی بنای حرم توسعه و ایستایی گنبد افزایش یافت و دربهای ورودی به بنای حرم در سمت پیش روی و پایین پای مزار، گشایش یافت.[۵]
صحن جمهوری اسلامی، جامع رضوی، هدایت، کوثر و رواق امام خمینی در این دوره ساخته شده است و مجموع مساحت مجموعه از ۱۲ هکتار که در دورههای گذشته ساخته شدهبودند (تا سال ۱۳۹۲) به ۷۰ هکتار رسید.[۵] این توسعهها توسط مهدی عزیزیان مدیریت و اجرا شده است.[۸] حوادث این عکس از ضلع جنوب شرقی در سال ۱۲۹۰ برداشته شده و روز بعد از واقعه توپ بستن گنبد به وسیله ارتش روسهای تزاری را نشان میدهد. آثار تخریب در جای جای گنبد طلا به چشم میخورد.
حرم علی بن موسی الرضا طی چنده سده اخیر در اثر ۴ حادثه دچار تخریبهای جزئی و کلیای گردید.
در اثر یورش عبدالمومن خان ازبک در سال ۹۷۷ طلا کوبیها و زیورآلات گنبد و گلدستههای حرم به تاراج رفت که توسط شاه عباس صفوی در بین سالهای ۱۰۱۰–۱۰۱۶ قمری ترمیم شدند. در سال ۱۰۸۴ قمری زلزله شدیدی در مشهد رخ داد که سطح خارجی گنبد ترک برداشت و تعدادی از خشتهای زراندود ریخت که شاه سلیمان صفوی گنبد را تعمیر و تجدید طلا کرد که جریان این طلاکاری توسط محمد رضا امامی خوشنویس در چهار ترنج دور گنبد نوشته شده است. در سال ۱۳۳۰ خورشیدی روسها گنبد را به توپ بستند و نقاطی را در بدنه گنبد به اندازه کله قند سوراخ کردند که هنوز جای تعمیرها از درون گنبد قابل مشاهده است و در سال ۱۳۳۱ خورشیدی نیرالدوله والی خراسان دستور تعمیر آن را داد. در عاشورای ۱۳۷۳ خورشیدی در یک حمله تروریستی در اثر انفجار بمب در حرم ۲۶ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. خرابیهای حاصله بر بنا کم بود و فقط بخشی از کاشیکاریها و آینهکاریهای قدیمی آسیب دیدند[۹] که بعداً تعمیر شدند و پس از آن تاکنون در قسمت ورودیهای مجموعه خادمهایی برای بازرسی بدنی و وسایل زائرین، خدمت میکنند.[۵](برای اطلاعات بیشتر مقالهٔ بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی را مطالعه کنید)
بنای حرم
بنای حرم قدیمیترین و اولین بنای مجموعه آستان قدس رضوی است که مزار علی بن موسی الرضا در زیر آن قرار دارد. مزار عکسی از حرم در سال ۱۳۰۰ قمری که موقعیت ضریح سوم را نسبت به بنا مشخص میکند و همانطور که در عکس مشاهده میکنید ضریح در مرکز بنا واقع نشدهاست و سمت چپ تصویر تنگنایی به وجود آمدهاست که در سال ۱۳۴۴ این تنگنا با تراشیدن دیوارهای اطراف بهبود وسیعتر گردید.
مزار (بقعه) علی بن موسیالرضا در بالای سر مزار هارون در زیر گنبد بخش مرکزی و اصلی مجموعه آستان قدس درواقع شده است.
ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود (روضاتالجنات) صندوقیهایی که بر روی مزار هارون و علی بن موسی الرضا بوده است را شرح داده است و تا اوایل سده ۸ قمری صورت قبر (سنگ قبر) هارون موجود بوده و پس از تسخیر شهر طوس و سناباد توسط سربداران صورت قبر هارون به کلی محو شده است.
موقعیت مزار
در سال ۱۹۳ قمری هارون درگذشت و وی را دقیقاً در زیر قبه در مرکز بنا دفن کردند و پس از ۱۰ سال علی بن موسیالرضا را در بخش غربی در بالای سر هارون دفن کردند که مزار وی به صفهٔ غربی نزدیک بود. پس از نصب جعبه و ضریح تنگنایی به عرض ۸۵ سانتیمتر در بخش غربی بنا به وجود آمد و حرکت زائرین را محدود ساخت. در سال ۱۳۴۴ دیوارهٔ غربی بنا که وزن گنبد بر روی آن قرار داشت و ضخامت حدودی ۳ متر داشت را با نهایت مهارت تراشیدند و ۲ متر از آن را عرصهٔ درونی حرم افزودند که در نهایت تنگنای ذکر که در بالای سر مزار قرار داشت به ۳٫۵ متر رسید و افزون بر آن یک دهانهٔ بزرگ به عرض ۴ متر در دو طرف آن دو گذرگاه کوچک هر یک به عرض ۱٫۷ متر بین بنای حرم و مسجد بالاسر احداث گردید.[۵] سنگ مزار
نخستین سنگ مزار مربوط به سده ششم قمری است این سنگ به طول ۴۰ سانتیمتر و عرض سی سانتیمتر به قطر ۶ سانتیمتر از جنس مرمر است. دومین سنگ مزار که هماکنون بر روی مزار موجود در سرداب قرار دارد، از جنس مرمر آهکی سفید رنگ به ابعاد شصت در چهل سانتیمتر است. سومین سنگ مزار سنگی است از معدن توران پشت یزد به رنگ سبز چمنی به ابعاد ۲٫۲۰ در ۱٫۱۰ به ضخامت یک متر با وزن ۳۶۰۰ کیلوگرم است که بر طبقه همکف موجود است که همزمان با نصب ضریح پنجم در سال ۱۳۷۹ در طبقه همکف در حرم قرار داده شد.[۵]
صندوق محمد ولیخان اسدی نایب التولیه به همراه تعدادی از رجال سیاسی و نظامی مشهد در تاریخ ۱۳۱۱ در حال تعویض جعبه چوبی مرقد علی بن موسی الرضا
صندوق جسمی چوبی بود که جدای از ضریح و سنگ مزار بود و که صندوقها از سده ۶ قمری تا سال ۱۳۷۹ بر روی مزارها قرار داده میشدند.
نخستین صندوق در سده ششم قمری از جنس چوب توسط انوشیروان زرتشتی از اهالی اصفهان پس از کسب شفا به حرم اهدا شد و بر روی سنگ مزار قرار داده شد و ابن بطوطه در سفرنامه خود (تحفهالنظّار) این صندوق را با روکش نقره در سال ۷۳۴ قمری مشاهده کرده است. شاه عباس صفوی در سال ۱۰۲۲ دومین صندوق از جنس چوب فوفل را به حرم هدیه کرد که به صندوق عباسی معروف بود که سالها در سرداب بر روی مزار بود و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی آن را برداشتند و طلاهای روی آن را جلا دادند و زیر نظر عالمان وقت صرف خرید املاکی برای آستان قدس گردید. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی صندوقی سنگی از جنس مرمر لیمویی از معدن شاندیز به هزینه حاج حسین حجار باشی زنجانی به جای صندوق دوم قرار داده شد. در سال ۱۳۷۹ به کلی صندوق سوم برداشته شد و به جای آن سنگ مزار یک متری سبز رنگی قرار داده شد.[۵]
ضریح دومین ضریح حضرت، ضریح فولادی مرصع است که در سال ۱۱۶۰ قمری ساخته شد و و��قف آن شاهرخ میرزا (فرزند رضا قلی میرزا) نوه نادرشاه افشار میباشد. این ضریح تا سال ۱۳۷۹ خورشیدی در طبقه فوقانی و بر فراز سنگ مزار قرار داشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ خورشیدی همزمان با نصب ضریح پنجم به طبقه تحتانی (داخل سرداب) انتقال یافت. ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳*۴ متر و ارتفاع حدود ۲ متر است. این ضریح مربوط به عهد قاجاریه است و در عصر سلطنت فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ قمری روی ضریح نگین نشان در حرم جای گرفت. این ضریح مزین به طوق و گوی طلای جواهر نشان است و در طرف پایین پا، در مرصع تقدیمی فتحعلی شاه قاجار نصب شده بود اما پس از مدتی به علت پوسیدگی پایهها و تزلزلی که در ارکان آن به عمل آمده بود، در سال ۱۳۳۸ خورشیدی برچیده شد و به موزه انتقال یافت و به جای آن ضریح چهارم روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب شد.
در دورههای مختلف ضریحهای متفاوتی بر روی سنگ مزار علی بن موسیالرضا قرار داده شد.
اولین ضریح:اولین ضریح مربوط به سده دهم قمری از جنس چوب و طلا و نقره بوده است که در زمان شاه طهماسب صفوی در سال ۹۵۷ قمری بر روی مزار قرار دادهاند که در کتیهٔ دور آن سوره هل اتی به خط ثلث نوشته شده بود. دومین ضریح:پس از فرسوده شدن ضریح نخستین، دومین ضریح از جنس فولاد مرصع معروف به نگیننشان در سال ۱۱۶۰ قمری توسط شاهرخ میرزا نوهٔ نادرشاه افشار به حرم هدیه گردید که مزین به یاقوت و زمرد بود و هماکنون در زیر ضریح چهارم در سرداب بر روی مزار قرار دارد. سومین ضریح:در سال ۱۲۳۸ قمری در زمان فتحعلی شاه ضریح فولادی سادهای به ابعاد ۳ در ۴ متر به ارتفاع دو متر بر روی ضریح دوم نصب شد که این ضریح دارای ورقههای طلاکوب و طوقهای طلای جواهر نشان میباشد و بر روی آن سوره هل اتی و یس به خط ثلث نوشته شدهاست که در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به علت پوسیدگی پایههایش به موزه آستان قدس رضوی انتقال داده شد. چهارمین ضریح:چهارمین ضریح به نام ضریح طلا و نقره معروف به شیر و شکر در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به ابعاد ۴ در ۳٫۶ و ارتفاع ۳٫۶ بر روی مزار جایگزین ضریح سوم به نحوی که ضریح دوم را دربر میگیرد بر روی مزار قرار داده شد و هماکنون در سرداب بر روی سنگ مزار قرار دارد. پنجمین ضریح:پس از برگزاری مسابقهٔ هنری طرح محمود فرشچیان هنرمند و مینیاتوریست معروف ایرانی، برنده شد و در بین سالهای ۱۳۷۲–۱۳۷۹ ضریح به وزن ۱۲ تن و ابعاد ۴٫۷۸ در ۳٫۷۳ به ارتفاع ۳٫۹۶ از فولاد و چوب گردو ساخته شد و به مدت ۵۵ روز از ۱۳۷۹/۱۰/۲۱ تا ۱۳۷۹/۱۲/۱۶ عملیات نصب سنگ سبز رنگ و ضریح پنجم در طبقه همکف حرم قرار به طول انجامید. بر روی این ضریح سوره هل اتی و یس با خط ثلث طلا و نقره نوشته شده است و در چهار جهت ضریح ۱۴ محراب به نشان چهارده معصوم که همگی به یک محراب بزرگتر که آن نیز به کلمه الله ختم میشود، قرار دارد.[۵]
سرداب
در گذشته کف حرم نسبت به سطح زمین اطراف حدود دو متر گودتر بوده است و با توجه به بالاتر آمدن کف حرم در طول دورانهای مختلف این اختلاف شدیدتر شده و باعث شد سردابی به شکل زیرزمین شکل گیرد.[۵]
مزار (قبر) علی بن موسی الرضا حدود سه متر در زیر ضریح اصلی که در طبقه همکف حرم موجود است، در سرداب واقع شدهاست که سقف سرداب همان کف طبقه همکف حرم است. زمان دقیق به وجود آمدن سرداب مشخص نیست؛ ولی بر اساس شواهد سرداب پس از محو شدن سنگ قبر هارون در سده هشتم قمری به وجود آمده است.
نویسندهٔ کتاب بدر فروزان ذکر میکند:
اصل مرقد شریف در سرداب قرار گرفته است ک سقف ان سطح زمین حرم یعنی زیر ضریح را تشکیل میدهد… و تردیدی نیست که سرداب در سدههای پنجم و ششم قمری نبوده است.
در زمان نصب ضریح پنجم ضریح فولادی مرصع فولادی معروف به نگین نشان را -که در ضریح چهارم قرار داشت- به سرداب انتقال دادند؛ به نحوی که اتصالش با ضریح درون حرم برقرار شد.
در گذشته داخل ضریح دریچهای در سمت پایین پا در کف رو به سرداب وجود داشت.[۵]
رواق زیر زمینی دارالاجابه
در سال ۱۳۷۹ در دوره جمهوری اسلامی رواق دارالاجابه به مساحت ۱۹۶۵ مطابق با پلان طبقه همکف حرم در زیر زمین ساخته شد که ورود به سرداب را از طریق هشتی واقع در سمت ضلع شرقی مقدور ساخت و دریچه ذکر شده که در کف حرم بود، بسته شد.
این رواق ۱٫۶۰ پائینتر از سطح مزار واقع شده است.[۵] سقف
سقف حرم در بخش گنبد دو پوستهای است که پوسته زیرین (قبه) که از درون حرم دیده میشود قدیمیترین سقف است که به روایتی پیش از خاکسپاری علی بن موسیالرضا موجود بوده و در اواخر سده نهم بر روی آن پوست بالایی که گنبد طلایی کنونی است را ساختند.
ارتفاع سقف حرم تا زیر نقطهٔ مرکزی حدود ۱۹ متر و تا بالای طوق گنبد ۳۱ متر است.[۵]
گنبد طلا
گنبد دارای دو پوشش است که در بالای ضریح قرار دارند: پوشش اول گنبد، سقف حرم است که مقعّر و مقرنس بوده و به آن قبّه میگویند و پوشش دوم بر فراز آن است که به آن گنبد گفته میشود. ارتفاع قبه از کف ۸۰/۱۸متراست. پوشش دوم گنبد طلا که لایه بیرونی را تشکیل میدهد و ارتفاع گنبد از کف تا انتهای بلندترین نقطه اوج محدب (راس گنبد) ۲/۳۱ متراست. فضای خالی بین قبه و گنبد ۱۳ متر و دور خارجی گنبد ۱۰/۴۲ متر میباشد. ارتفاع گنبد از طوق طلا کاری شده تا نوک گنبد، ۴۰/۱۶ متر و ارتفاع سر طوق گنبد، ۵۰/۳ متر است. بلندی ساقه تا ابتدای آجرهای زراندود، ۷۹/۴ متر است.[۱] در اطراف گنبد دو کتیبه وجود دارد. اوّلی در کمربند دور گنبد و در ارتفاع ۷۴/۶ متری در دو سطر به عرض ۹/۱ متر با حروف طلایی بر روی زمینه لاجوردی به خط ثلث جلی علیرضا عباسی است. در این کتیبه پیاده آمدن شاه عباس صفوی از اصفهان به مشهد و توفیق وی در تزئین گنبد منور و طلا کاری مجدد در سالهای ۱۰۱۰ه ش تا ۱۰۱۶ ه ش به شرح زیر درج گردیده: «به نام خداوند بخشنده و مهربان از توفیقات بزرگ خدای سبحان این بود که موفق داشت پادشاه بزرگ و آقای پادشاهان عرب و عجم، دارای نسب پاک نبوی و حسب تابناک و روشن علوی، خاک قدمهای خادمین زائرین این روضه تابان ملکوتی و ترویج دهنده آثار اجداد معصومین، سلطان، زاده سلطان صاحب ظفر، شاه عباس حسینی موسوی صفوی بهادرخان که سعادت و نیکبختی نصیب او شده و با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت شریفترین حرم تشرف یافته و نیز برای تزئین و آراستن این گنبد مطهر از دارائی خالص خود شرف اندوزی نمود، در سال هزار و ده شروع و در سال هزار و شانزده به اتمام رسانید» در قسمت وسط این کتیبه به سمت شمال گنبد، مقابل ایوان عباسی در صحن انقلاب اسلامی بر لوحی با زمینه سبز، تاریخ تجدید طلاکاری گنبد پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده است. متن کتیبه بدین شرح است: «درآغاز پانزدهمین قرن بعثت نبوی و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب عظیم اسلامی ایران به رهبری قائد اعظم امام خمینی تجدید طلاکاری و تعمیرات گنبد مطهر انجام پذیرفت. صفرالمظفر ۱۴۰۰ قمری» کتیبه دیگر در قسمت زیرین کتیبه کمربندی با ۴ ترنج به خط محمدرضا امامی دیده میشود. این کتیبه در سال ۱۰۸۶ هـ.ق. در زمان شاه سلیمان صفوی نوشته شده و در این ترنجها به تعمیر، تزیین و طلاکاری مجدد گنبد اشاره شده. یکی از ترنجها به چگونگی تعمیر گنبد، پس از زلزله سال ۱۰۸۶ اختصاص یافته و در سه ترنج دیگر آیاتی از قرآن مجید نوشته شده. مهمترین اتفاقی که برای گنبد روی داده واقعه به توپ بستن گنبد در سال ۱۳۳۰ ه- ق (۱۲۹۱ ش) به وسیله روسها میباشد.[۱] در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ حرم امام رضا موجود است. صحنها و رواقها
در حال حاضر، ۹ صحن و ۲۶ رواق در حرم امام رضا وجود دارد. صحنها
هر صحن، شامل یک فضای باز و محصور است که رواقها و ایوانهایی در پیرامون آن وجود دارد. مساحت مجموع صحنهای حرم، ۲۲۵٬۲۲۳ متر مربع است.[۱۰] بزرگترین صحن، صحن جامع رضوی به مساحت ۶۰٬۱۸۸ متر مربع است که در جنوب حرم قرار دارد.[۱۱] سایر صحنها به شرح زیر هستند:
صحن انقلاب صحن آزادی صحن جمهوری اسلامی صحن قدس صحن مسجد گوهرشاد صحن غدیر صحن کوثر صحن هدایت
رواقها
فضاهای مسقف و محصور در پیرامون حرم، رواق نامیده میشوند. اکنون بزرگترین رواق حرم، رواق امام خمینی به مساحت ۶٬۳۰۰ متر مربع است که قبلاً صحن بوده و عملیات مسقفسازی آن از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ انجام شدهاست.[۱۲] همچنین رواقهای دارالولایه، دارالحجه و دارالاجابه از رواقهای بزرگ حرم امام رضا هستند.[۱۳] افراد صاحب نام که در این حرم بهخاک سپرده شدهاند گذشته
هارون الرشید (خلیفه عباسی) شیخ طبرسی (از فقهای شیعه قرن ۶ هجری) اللهوردی خان (سپهسالار امپراتوری صفوی، حاکم ایالت فارس امپراتوری صفوی، بانی ۳۳ پل اصفهان و مدرسه خان شیراز) شیخ بهایی (دانشمند عصر صفوی) حر عاملی (از فقهای شیعه قرن ۱۱ هجری) شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی از علمای سده ۱۳ قمری شیعه) عباس میرزا نایب السطنه (پسر بزرگ و ولیعهد فتحعلی شاه قاجار متوفی ۱۰ جمادیالثانی ۱۲۴۹ قمری)
0 notes
Text
فیلم کوتاه ایرانی در مسیر اسکار ۲۰۱۸
فیلم کوتاه ایرانی در مسیر اسکار ۲۰۱۸
سینما و تلویزیون > سینمای ایران – همشهری آنلاین: فیلم کوتاه «روتوش» با کسب جایزه از جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه «پالم اسپرینگز» برای سومین بار مجوز حضور در جوایز اسکار ۲۰۱۸ را کسب کرد.
به گزارش فوج نیوز به نقل از هالیوود ریپورتر، فیلم کوتاه «روتوش» ساخته کاوه مظاهری که پیش از این با کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی جشنواره ترایبکا و ایضا جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی جشنواره فیلم کراکوف، دوبار به آکادمی اسکار معرفی شده بود،nر جدیدترین حضور بینالمللی خود توانست عنوان بهترین فیلم داستانی بالای 15 دقیقه جشنواره بینالمللی فیلم «پالم اسپرینگز» آمریکا را نیز کسب کند و برای سومین بار معرفینامه حضور در جوایز اسکار 2018 را به دست آورد.
این اولین باری است که یک فیلم کوتاه ایرانی موفق شده از سه جشنواره مختلف جواز حضور در رقابتهای اسکار شاخه فیلم کوتاه را کسب کند.
عواملی که در ساخت این فیلم کوتاه «روتوش» با کاوه مظاهری همکاری داشتهاند، عبارتند ازY بازیگران: سونیا سنجری، محمدحسین زیکساری، هانا فولادی فرد، آزاده آبادپور، سیامک فارسی، هانیه مفلح، فروغ عزیزی، نگین احمدی، شیرین هراتی، مدیر فیلمبرداری: محمدرضا جهان پناه، طراح صحنه: عادله چراغی، گرداوری: پویان شعلهور، طراحی گریم: حسنا خان محمدی، صدابردار: هادی معنوی پور، صداگذار: حسین قورچیان، مدیر تولید: علی جانب اللهی، دستیار کارگردان و برنامهریز: حامد نجابت، اصلاح رنگ و نور: محسن خیرآبادی، طراح پوستر: علی باقری، سرمایهگذاران: انجمن سینمای جوانان ایران، کاوه مظاهری، پویان شعلهور، گیلناز میرمشتاقی، تهیهکننده: کاوه مظاهری، تهیهشده در انجمن سینمای جوانان ایران.
در بیست و سومین جشنواره بیناللمللی فیلم کوتاه «پالم اسپرینگز» که از روزهای ۲۰ تا ۲۶ ژوئن (۳۰ خرداد تا ۵ تیر) در شهر پالم اسپرینگز ایالت کالیفرنیا برگزار شد، فیلم «در مقابل مکه» ساخته «ژان-اریک مک» از سوئیس جایزه اول جشنواره را به خود اختصاص داد و جایزه بزرگ هیئت داوران نیز به فیلم کوتاه «سر ناپدید میشود» به کارگردانی «فرانک دیون» از فرانسه رسید و این اثر جایزه بهترین انیمشن کوتاه جشنواره را نیز کسب کرد.
فیلم «انتخاب بزرگ» ساخته «روبین کومیسار» از آمریکا نیز جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی با مدت زمان 15 دقیقه و کمتر را از آن خود کرد و جایزه بهترین مستند کوتاه نیز به «ادیث+ادی» به کارگردانی «لائورا چخوای» از آمریکا اعطاء شد.
0 notes
Photo
فیلم کوتاه ایرانی در مسیر اسکار 2018 به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، فیلم کوتاه «روتوش» ساخته کاوه مظاهری که پیش از این با کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی جشنواره ترایبکا و همچنین جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی جشنواره فیلم کراکوف، دوبار به آکادمی اسکار معرفی شده بود،nر جدیدترین حضور بینالمللی خود توانست عنوان بهترین فیلم داستانی بالای 15 دقیقه جشنواره بینالمللی فیلم «پالم اسپرینگز» آمریکا را نیز کسب کند و برای سومین بار معرفینامه حضور در جوایز اسکار 2018 را به دست آورد. این اولین باری است که یک فیلم کوتاه ایرانی موفق شده از سه جشنواره مختلف جواز حضور در رقابتهای اسکار شاخه فیلم کوتاه را کسب کند. عواملی که در ساخت این فیلم کوتاه «روتوش» با کاوه مظاهری همکاری داشتهاند، عبارتند ازY بازیگران: سونیا سنجری، محمدحسین زیکساری، هانا فولادی فرد، آزاده آبادپور، سیامک فارسی، هانیه مفلح، فروغ عزیزی، نگین احمدی، شیرین هراتی، مدیر فیلمبرداری: محمدرضا جهان پناه، طراح صحنه: عادله چراغی، تدوین: پویان شعلهور، طراحی گریم: حسنا خان محمدی، صدابردار: هادی معنوی پور، صداگذار: حسین قورچیان، مدیر تولید: علی جانب اللهی، دستیار کارگردان و برنامهریز: حامد نجابت، اصلاح رنگ و نور: محسن خیرآبادی، طراح پوستر: علی باقری، سرمایهگذاران: انجمن سینمای جوانان ایران، کاوه مظاهری، پویان شعلهور، گیلناز میرمشتاقی، تهیهکننده: کاوه مظاهری، تهیهشده در انجمن سینمای جوانان ایران. در بیست و سومین جشنواره بیناللمللی فیلم کوتاه «پالم اسپرینگز» که از روزهای ۲۰ تا ۲۶ ژوئن (۳۰ خرداد تا ۵ تیر) در شهر پالم اسپرینگز ایالت کالیفرنیا برگزار شد، فیلم «در مقابل مکه» ساخته «ژان-اریک مک» از سوئیس جایزه اول جشنواره را به خود اختصاص داد و جایزه بزرگ هیئت داوران نیز به فیلم کوتاه «سر ناپدید میشود» به کارگردانی «فرانک دیون» از فرانسه رسید و این اثر جایزه بهترین انیمشن کوتاه جشنواره را نیز کسب کرد. فیلم «انتخاب بزرگ» ساخته «روبین کومیسار» از آمریکا نیز جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی با مدت زمان 15 دقیقه و کمتر را از آن خود کرد و جایزه بهترین مستند کوتاه نیز به «ادیث+ادی» به کارگردانی «لائورا چخوای» از آمریکا اعطاء شد. انتهای پیام Let's block ads! (Why?)
0 notes
Photo
يادى از يك زيبايي افرين بزرگ و بیاد تولدش ؛ حسین سرشار، خواننده اپرا (باریتون دراماتیک)، موسیقیدان، دوبلور و بازیگر #حسین_سرشار (۲۲ خرداد ۱۳۱۳ - ۲۰ فروردین ۱۳۷۴) پیش از انقلاب اپراها و تئاترهای ایرانی و ایتالیایی زیادی اجرا کرد و پس از انقلاب و تعطیلی اپرا، در سینمای ایران بازی و دوبله کرد. او در ۶۰ سالگی درگذشت. پیرامون مرگ او روایتهای گوناگونی وجود دارد. حسین سرشار در محلهای قدیمی در خیابان فرهنگ تهران چشم به جهان گشود. وی در سال ۱۳۳۳ از هنرستان عالی موسیقی در رشته آواز (اپرا) دیپلم گرفت و برای ادامهٔ تحصیل راهی ایتالیا شد و در آنجا دورهٔ نهایی کنسرواتوار سانتاچی چیلیای رم را با درجهٔ اول به پایان رسانید و در ژوئن ۱۹۶۲ موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته اپرا شد. \در کنکور بینالمللی اپرای لافنی چه در ونیز شرکت نمود و یکی از هفت برندهٔ جایزه آواز آن مسابقه شد. در نهایت از طرف همان اپرا بهعنوان سولیست در کنسرتی با ارکستر میلان شرکت نمود. حیطه صدای وی باریتون دراماتیک بوده و در دوره دانشجویی در ایتالیا همراه با مرتضی حنانه و بهجت صدر و دیگران در دوبله فیلمهای ایتالیائی شرکت داشت. صدای او با ویتوریو دسیکا و آلبرتو سوردی در خاطر سینمادوستان مترادف است. او همچنین در تهران نیز چند کنسرت موسیقی آوازی برگزار کرد. ضمناً در اجرای اپراهایی در ونیز و ناپل نقشهایی را بر عهده گرفت. پس ازاتمام تحصیلات عالی به تهران بازگشت و از بدو افتتاح تالار رودکی بهعنوان سولیست اول مشغول به کار شد و در کنسرتهایی به رهبری حشمت سنجری و علاوه بر اجرای اپراهای کلاسیک غربی، در اپراهای سرشناس ایرانی فعال بود و آخرین کار سرشار اجرای توانمندانه و ماهرانه قطعه ای ایران در تیرماه سال ۱۳۶۷بود . روایتهای گوناگونی دربارهٔ مرگ حسین سرشار وجود دارد. سرشار مدتی ناپدید شد و خانوادهاش، آگهی مفقود شدنش را در روزنامهها منتشر کردند. در سال ۱۳۷۴ خبر مرگ او بر اثر تصادف با اتومبیل در روزنامههای ایران منتشر شد. منابع رسمی دولتی، مرگ سرشار را بر اثر بیماری آلزایمر و تصادف با اتومبیل اعلام کردند.. https://www.instagram.com/p/CQ6w5p7MVbM/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo
۲۲ تیرماه سالروز درگذشت #فاخره #صبا خواننده اپرا ایرانی فاخره صبا (زاده آبان ۱۲۹۹- درگذشته ۲۲ تیر ۱۳۸۶) خواننده اپرا (متزو سوپرانو)، نویسنده و فرهنگنویس ایرانی بود. فاخره فرزند فرخ صبا بود و ابوالحسن صبا (استاد بزرگ موسیقی ایران) پسر عموی پدرش میشد. او در دوازده سالگی برای آموختن آواز به مدرسه کلنل وزیری رفت و نزد عبدالعلی وزیری تحصیل کرد و نواختن پیانو را نیز یاد گرفت. همزمان با یادگیری موسیقی ایرانی نزد عبدالله دوامی موسیقیدان و ردیفدان برجسته ایرانی، موسیقی کلاسیک را نیز نزد مادام سابارسکی و کنت مونت فورت شروع کرد. سپس آموختن پیانو را نزد مشیر همایون شهردار تکمیل کرد و آواز و اپرا را نزد خانم نوردین و لیلی بارا آموخت و کنسرتهایی هم همراه با لیلی بارا یا خود به تنهایی در کلوپ ارامنه اجرا کرد. خانم صبا سپس برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در کنسرواتوار پاریس موسیقی را ادامه داد. او در سال ۱۳۲۶ فارغالتحصیل شد و به ایران بازگشت. در بازگشت به ایران، به استخدام هنرستان عالی موسیقی درآمد و همزمان با گروههای موسیقی کلاسیک در اداره کل هنرهای زیبای ایران، در امر آموزش و اجرا همکاری داشت. در سالهای ۱۳۴۱ هنگامی که منیر وکیلی اولین صحنههای اپرایی را در ایران روی صحنه آورد، در آنها اجرا داشت. او در اپرای مادام باترفلای پوچینی نقش سوسوکی را داشت، و تراویا تایوردی را در تلویزیون و در سالن وزارت فرهنگ و هنر اپرای ارفه و اوریدیس کریستف ویلیبالد گلوک و بعداً در سالن سعدی اپرای تک صحنهای جمیله بیزه در سال ۱۳۴۶ نخستین اپرای کلاسیک به نام کوزی فان توته، اثر موتسارت به طور کامل در تالار وزارت فرهنگ و هنر به روی صحنه رفت و فاخره صبا نقش دورابلا را اجرا کرد. او در اپرای «دلاور سهند» (اثر سعدی حسنی، موسیقی احمد پژمان و به رهبری حشمت سنجری و با خوانندگی حسین سرشار، سودابه تاجبخش، آلک ملکونیان و روبن آقابگیانس و خودش) نقش «آذر» را اجرا کرد. او در اوایل سالهای دهه ۱۳۴۰ کمکم از کار حرفهای کنار رفت. ولی تا ۲۱ اردبیهشت ۱۳۵۹ که سازمان اپرا و باله و ژونس موزیکال جوانان منحل شد امکان خوانندگی را داشت. خوانندگانی چون منصوره قصری، محمد نوری و شهلا میلانی از شاگردان آواز او بودند. فاخره صبا علاوه بر خوانندگی استعداد نویسندگی نیز داشت و مقالات متعددی در دائرةالمعارف مصاحب نوشته است. او و همسرش، علیرضا افضلیپور بنیانگذار دانشگاه در کرمان بودند. بعد از درگذشت او، فاخره صبا همچنان از دور و نزدیک، مراقب احوال دانشگاه کرمان و کتابخانه آن بود. (ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/CCmJ-DZnEc7/?igshid=7flm4y0nixo1
0 notes