#بگذر
Explore tagged Tumblr posts
Text
نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا)
نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا)
نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور جمشید زندی , notdoni , نت های سنتور جمشید زندی , نت های سنتور , سنتور , جمشید زندی , نت جمشید زندی , نت های جمشید زندی , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
پیش نمایش نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا)
نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا)
دانلود نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا)
خرید نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا)
جهت خرید نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا) روی لینک زیر کلیک کنید
نت سنتور آهنگ عشق تو نمی میرد از عارف (بگذر ز من ای آشنا)
نت سنتور عشق تو نمیمیرد از عارف (گذر ز من ای آشنا )
تنظیم نت سنتور » گروه نت دونی
آهنگساز » جمشید زندی
همچنین می توانید جهت مشاهده نت پیانو عشق تو نمی میرد از عارف ( بکذر ز من ای آشنا ) اینجا کلیک کنید
متن آهنگ عشق تو نمیمرد عارف بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم دیگر تو هم بیگانه شو چون دیگران با سرگذشتم میخواهم عشقت در دل بمیرد میخواهم تا دیگر در سر یادت پایان گیرد بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم دیگر تو هم بیگانه شو چون دیگران با سرگذشتم هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو نمیمیرد باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو نمیمیرد باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو نمیمیرد باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو نمیمیرد باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو نمیمیرد نت دونی باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد هر عشقی می میرد بگذر زمن ای آشنا
کلمات کلیدی » نت سنتور بگذر زمن ای آشنا ، نت سنتور عشق تو نمیمیرد عارف
کلمات کلیدی : نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور جمشید زندی , notdoni , نت های سنتور جمشید زندی , نت های سنتور , سنتور , جمشید زندی , نت جمشید زندی , نت های جمشید زندی , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
#نت دونی#نت سنتور#نت متوسط سنتور#نت سنتور جمشید زندی#notdoni#نت های سنتور جمشید زندی#نت های سنتور#سنتور#جمشید زندی#نت جمشید زندی#نت های جمشید زندی#نت های گروه نت دونی#نت های متوسط سنتور#نت سنتور متوسط
0 notes
Text
ای مرد که روزگارِ پر دردت خوش
خودرا به سرشکِ این تورُّم می کُش
از نرخِ لباسِ عیدِ خود بگذر و بین
بر استرِ آن سفر بگو یکدم هُش
از گازِ گرفته تا زِ نرخِ بنزین
تا دودکِ سیگارِ سیَه کرده یِ شُش
روزی است که باباست به روزش نگران
در وقت خرید گشته یکباره خَمُش
القصه وحید تویسرکانی شده ام
در رونق بازارِ گرانی شده خوش
ساسان خاکسار متخلص به وحیدتویسرکانی
https://pin.it/6kSkqEbhttps://pin.it/1YDvidmHTTPS://PIN.IT/1YDVIDM
O man, happy times are full of pain
He kills himself because of this swelling
Go through the price of your Eid dress and see
Tell me about the story of that trip
From gas to the price of gasoline
Up to the blackened cigarette smoke
It is a day when dad is worried about his day
At the time of purchase, it bent at once
Al-Qasa Vahid, I have been in Serkani
Happy in the boom of the overpriced market
Sasan Khaksar named after Vahid Taviserkani
https://pin.it/6kSkqEbhttps://pin.it/1YDvidmHTTPS://PIN.IT/1YDVIDM
0 notes
Text
پروتئین تراپی سرد مو : بلافاصله اربابش ایستاد قبل از او و از او پرسید که موضوع چیست و دختر به او گفت دستور مادرش: «آرو بزن و جارو نکن!» سپس ارباب او به او توضیح داد او که قرار بود اتاق را جارو کند، اما نه پیش اتاقک دختر همانطور که به او گفته شده بود عمل کرد و وقتی که هگ عصر به خانه آمد. رنگ مو : او از دختر پرسید که آیا به وظیفه خود عمل کرده است؟ "بله، کوچک مادر، عروس پاسخ داد، "من جارو زدم و نرفتم." - "تو" جادوگر پیر فریاد زد دختر سگ، نه عقل تو بلکه پسرم این را دهان به تو گفته است.» صبح روز بعد وقتی هگ بلند شد گلدان های دختر را داد و گفت او را پر از اشک کند. پروتئین تراپی سرد مو پروتئین تراپی سرد مو : لحظه ای که هق دختر رفته بود سه گلدان را جلوی او گذاشت و گریه کرد و گریه کرد، اما او چه می توانست چند قطره اشک برای پر کردن آنها انجام می دهند؟ سپس سومی را بیرون آورد و سوزاند مو دوباره اربابش در برابر او ظاهر شد و به او توضیح داد که باید سه گلدان را با آب پر کنید و در هر کدام کمی نمک بریزید گلدان. دختر این کار را کرد. لینک مفید : پروتئین تراپی مو و هنگامی که شاه در عصر به خانه آمد80و از کارش حساب خواست، دختر سه گلدان را به او نشان داد پر از اشک "تو دختر سگ!" دوباره پیرزن را سرزنش کرد «این کار تو نیست. اما من هنوز برای تو و برای پسرم انجام خواهم داد.» روز بعد او کار دیگری برای او اندیشید که انجام دهد. پروتئین تراپی سرد مو : اما پسرش حدس زد که مادرش از این دختر ناراحت خواهد شد، بنابراین سریع به خانه رفت عروس. در آنجا بیچاره به تنهایی نگران این موضوع بود موی سوم اکنون سوخته بود و او نمی دانست چگونه به راه بیفتد انجام وظیفه ای که بر عهده او گذاشته شده است "خب، در حال حاضر چیزی برای آن وجود ندارد. لینک مفید : پروتئین تراپی یعنی چه به جز این اربابش گفت، فرار کن، زیرا تا زمانی که این کار را نکند، آرام نخواهد گرفت تو یک شیطنت.» و با آن زن خود را گرفت و به عریض بیرون آورد دنیا رفتند غروب، هاگ به خانه آمد. پروتئین تراپی سرد مو : نه پسرش را دید و نه عروسش. "آنها پرواز کرده اند، سگ ها!" آهو با صدایی تهدیدآمیز فریاد زد و خواهرش را که او هم جادوگر بود صدا زد تا آماده شود و برود در تعقیب پسرش و عروسش پس جادوگر داخل پارچ پرید، مار را برای شلاق ربود و به دنبال آنها رفت. لینک مفید : فرق بوتاکس سرد و گرم مو دیو عاشق آمدن عمه اش را دید و در یک لحظه دختر را عوض کرد به یک حمام خانه، و خود را به یک مرد حمام نشسته در خانه دروازه. جادوگر از پارچ پرید و به حمام رفت81نگهبان، و از او پرسید. پروتئین تراپی سرد مو : که آیا پسر و دختر جوانی را ندیده ای که از آن راه عبور کنند؟ جوان گفت: «تازه حمام را گرم کردم، هیچکس نیست درون آن؛ اگر به من باور نداری، میتوانی بروی و دنبالش بگردی خودت.» جادوگر فکر کرد: «ممکن است بتوان یک کلمه معقول را بیان کرد. از این نوع،" پس او به داخل پارچ خود پرید و پرواز کرد. لینک مفید : پروتئین تراپی اتوکشی دارد و به خواهرش گفت که نمی تواند آنها را پیدا کند. شاه دیگر از او پرسید آیا او در جاده با کسی رد و بدل کرده بود. "بله" پاسخ داد خواهر کوچکتر، «یک حمام در کنار جاده بود. پروتئین تراپی سرد مو : و من پرسیدم صاحب آن درباره آنها; اما او یا احمق یا ناشنوا بود، بنابراین من گرفتم هیچ اطلاعی از او نیست." خواهر بزرگترش خرخر کرد «تو که احمقی بودی. "مگه نه پسرم را در او بشناسید و عروسم را در حمام؟» سپس خواهر دومش را صدا زد و او را به دنبال فراریان فرستاد. لینک مفید : بوتاکس مو بهتر است یا پروتئین تراپی پسر شیطان عمه دومش را دید که در پارچ او پرواز می کرد. سپس او به زنش شیری زد و او را تبدیل به چشمه کرد، اما خودش نشست کنار آن پایین آمد و با پارچ شروع به بیرون کشیدن آب از آن کرد. پروتئین تراپی سرد مو : این جادوگر نزد او رفت و از او پرسید که آیا دختر و پسری را دیده ای؟ از آن راه بگذر پاسخ داد: در این چشمه آب آشامیدنی وجود دارد82او با جای خالی خیره شوید، "من همیشه آن را می کشم." جادوگر فکر می کرد که باید با یک احمق، برگشت و به خواهرش گفت که با آنها ملاقات نکرده است. لینک مفید : پروتئین تراپی سرد مو چیست خواهرش از او پرسید که آیا اتفاقاً با کسی برخورد نکرده است؟ او پاسخ داد: "بله، در واقع، یک فرد نیمه هوش در حال کشیدن آب از یک فنر، اما من نتوانستم حتی یک کلمه معقول از او بیرون بیاورم.» «آن مرد نیمه هوش پسر من بود، بهار همسرش بود. پروتئین تراپی سرد مو : یک تو خیلی عاقل هستی،" خواهرش جیغ زد. "من باید بروم من می بینم،" و با آن او به داخل پارچ خود پرید و یک را ربود مار به عنوان شلاق به او خدمت کرد و او رفت. در همین حین، جوان دوباره به عقب
نگاه کرد و مادرش را دید که دارد دنبالش می آید آنها را او یک شیر آب به دختر زد و او را به درخت تبدیل کرد. لینک مفید : پروتئین تراپی و بوتاکس مو اما خودش تبدیل به مار شد و خود را دور درخت حلقه کرد. ساحره آنها را شناخت و به درخت نزدیک شد تا آن را تکه تکه کند. ولی وقتی مار را دید که دور آن حلقه شده بود، ترسید که مار خودش را بکشد پسر نیز همراه آن بود. پروتئین تراپی سرد مو : پس به پسرش گفت: پسر، پسر! حداقل به من نشون بده انگشت کوچک دختر، و سپس هر دوی شما را در آرامش می گذارم.» این پسر دید که نمی تواند خود را از دست او به هیچ طریق دیگری رها کند و این او باید حداقل لقمه کوچکی از دختر داشته باشد تا آن را بخورد. لینک مفید : مراحل بوتاکس سرد مو بنابراین او یکی از آنها را به او نشان داد83انگشتان کوچک دختر، و آهو پیر آچار شده است آن را خاموش کرد و با آن به دامنه های خود بازگشت. سپس جوانان داد دختر یک شیر آب و خودش یک شیر آب، دوباره به شکل انسان درآورد و دور شد آنها نزد پدر دختر، پادیشاه رفتند. پروتئین تراپی سرد مو : جوانی، از زمان او طلسم نابود شده بود، مردی فانی باقی ماند، اما شیطانی بخشی از او با مادر جادوگر و خویشاوندانش در خانه ماند. لینک مفید : پروتئین تراپی در دوران شیردهی این پادیشاه از فرزندان خود بسیار شادمان شد و به آنها ضیافت عروسی داد با تکان انگشتش و بعد از او ملکوت را به ارث بردند مرگ.84 سیندر-جوانان روزی روزگاری که زمان نبود.
0 notes
Text
Watch "الله الله نسخه کامل - نوحه متفاوت یزد - allah allah - مصطفی محسن زاده همراه با متن نوحه" on YouTube
youtube
«ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی / دل بیتو به جان آمد، وقت است که بازآیی» (حافظ)
O' the king of the good people, Ah (sigh)! This agony of loneliness/ heart reached the end; it's the time to return
بزن ای آه غمگین، نفسی بانگ «یا حق» / قفس سینه بشکن، بزن آهنگ «یا حق»
O' the sad whine, cry out Ya Haq/ break the chest's cage, sing the song of Ya Haq
الله الله، کو صبح فت�� و ظفر؟ / کی میآید پایان رنج بشر؟
Allah! Allah! Where is the dawn of victory and triumph? / When does the mankind's affliction come to an end?
عالم در شور و نواست، انسان بر طیر فناست / یک سو طغیان ستم، یک سو آهنگ بلاست
The universe is in passion and phrensy, Human is on the verge of collapse/somewhere outburst of oppression, somewhere melody of sedition
نه خروش آوایی، نه امیدی از جایی / یا رب دلها خون شد، از غربت و تنهایی
No roaring of songs, no hopes from anywhere/ O' Lord, hearts have become full of agony, for alienation and loneliness
ستم از حد بیرون شد، غم دلها افزون شد / رفت از عالم یکسر، آرام و شکیبایی
Cruelty is at an all-time high, the agony of hearts has increased/ tranquility and patience have left the world
بنگر خصم سرکش را، بنگر دود و آتش را / یک سو ذبح انسان را، یک سو مسخ ایمان را
See the rebellious enmity, see the smoke and the fire/ somewhere the slaughter of human, somewhere metamorphosis of faith
الله الله! فریاد از جور زمان / الله الله! فریاد از اهرمنان
Allah! Allah! Ah this time of cruelty/ Allah! Allah! Ah these Demons
در گمراهی سرگردان مانده بشر / بیرونق شد ایمان از فتنه و شر
In aberrance, the mankind is stranded/ the faith has become sluggish due to sedition and evilness
وای از روزگار تنهایی / یارب کو دم مسیحایی
Ah this time of loneliness/ O' Lord! Where is the lifesaving respiration?
بزن ای دل آب دعا، مگر آید روح بقا؛ / ناجیِ عالم کو؟ ناجی عالم کو؟
O' heart, pray for coming of spirit of immortality/ where is the world's savior? Where is the world's savior?
بگذر از دام عصیان، بشکن کابوس طغیان / بنگر هر سوی عالم، چه رسد بر جان انسان؟
Pass the trap of transgression, break the nightmare of outburst/ look at every corner of the world, what is happening to the human?
با ثارالله فریادی تازه بزن / همچون زینب، کاخ ظالم بشکن
With tharallah (Imam Husain) whoop again/ like Zainab, break the oppressor's palace
مردان شهر دعا! یاران خون خدا! / منجی خود منتظر است، امروز ماییم و شما
O' Men of the city of supplication! Followers of the Blood of God (tharallah, Imam Husain)! / Savior himself is waiting; today it's our and your time
دل اگر ایمان دارد، به خدا دل بسپارد / میآید در میدان، مردانه و شیدایی
If the heart has faith, it will rely on Allah/ and it will come to the battlefield, manly and passionately
دلِ آگه میداند، به کجا قرآن خواند / بر نی باید خواندن، نی خلوت و تنهایی
The wise heart knows where to read Quran/it should be on Ney* (reed), the Ney of solitude and loneliness
هر روز، روز عاشورا، هر روز بانگ واویلا / عالم از بلا پر شد، خاک از کربلا پر شد
Every day, day of Ashura; every day, cry of waweila/ the universe was filled with trial, the soil became full of Karbala
خبر از کوفه رسد، همه مشتاق حضور / همه سرمست طلب، همگی طالب نور
The news comes from Kufa, everyone is eager for participation/ everyone is passionate for request, everyone is aspirant for nour (light)
الله الله، وای از پیمانشکنان / تنها مانده، در میدان مرد زمان
Allah Allah, Ah these traitors/ the man of time (Imam Husain) is left alone in the battlefield
آمد با دعوتشان، ای وای از بیعتشان / تنها شد روز نبرد، دنیا شد دشمن مرد
He came by their invitation, Woe to their allegiances/ He became alone in the day of battle, the world became enemy of man
سخن از ایمانها شد، سخن از پیمانها شد / کوفی ماند و پیمان، با آن همه رسوایی
It comes to faiths, it comes to promises/ Kufi and the promises, with all those disgraces
شه خوبان تنها شد، به سر نی سرها شد / زینب ماند و زینب، با آن سر سودایی
The king of good people is left alone, heads were put on the spears/ Zainab remained and just Zainab, with that igneous head
نور از نیزهها سر زد، آه از سینهها سر زد / بانگ نینوا زینب، تیغ کربلا زینب
Light came out of spears, whine came out of chests/ Call of Neinava, Zainab; blade of Karbala, Zainab
دل غمگین بشارت، غم عالم سرآید / برود این زمستان، خبر دیگر آید
O' the sorrowful heart, glad tiding! The sorrow of the universe will end/ this winter will pass, another news will arrive
الله الله میآید فصل امید / بر تاریکی میتازد صبح سپید
Allah Allah, the season of hope will come/ the white dawn will defeat the darkness
شب را صبحی دگر است، یاران وقت سحر است / برخیر ای اهل وفا، برخیز ای روح رها
Night has another morning; O' companions, it's the dawn time/ stand up, O' people of loyalty, stand up, O' people of free spirit
جور دیگر باید دید، دیدهها را باید شست / تا کی جنگ و نفرت، این دوزخ هر جایی
It should be seen differently, the eyes should be washed/ till when war and hatred, this hell in every place
زیر باران باید رفت، کینهها را باید شست / باید پایان یابد این برزخ تنهایی
We should go under the rain, rancor should be washed/ it should finish, this limbo of loneliness
برخیز تا به هم سازیم، از عشق عالمی سازیم / آن روز نوبهار آید، آن روز شهسوار آید
Stand up to make it with each other, to make a world from love/ that day a new spring will come, that day Horseman (Imam Mahdi) will come
1 note
·
View note
Text
مرز در عقل و جنون باریک است کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
عشق هم در دل ما سردرگم مثل ویرانی و بهت مردم
گیسویت تعزیتی از رویا شب طولانی خون تا فردا
خون چرا در رگ من زنجیر است زخم من تشنه تر از شمشیر است
مستم از جام تهی حیرانی باده نوشیده شده پنهانی
عشق تو پشت جنون محو شده هوشیاریست مگو سهو شده
من و رسوایی و این بار گناه تو �� تنهایی و آن چشم سیاه
از من تازه مسلمان بگذر بگذر از سر پیمان بگذر
دین دیوانه بدین عشق تو شد جاده شک به یقین عشق تو شد
مستم از جام تهی حیرانی باده نوشیده شده پنهانی
افشین یداللهی
the line between reason and insanity is thin
how close heresy and faith are
and love is confused in our hearts
like the ruin and bewilderment of people
your hair is a taziyeh (1) of dreams
a long night of blood till tomorrow
why is the blood in my veins, chains?
my wound is thirstier than the sword
I’m intoxicated from an empty cup, such wonder
wine has been drunk in secret
your love has been hidden behind insanity
it’s conscious, don’t say it was an accident
me, disgrace and this weight of sin
you, isolation and those black eyes
let go of me who has only just submitted (2)
let go of the oath
the insane owes it to your love
the path from doubt to certainty became your love
I’m drunk from an empty cup, such wonder
wine has been drunk in secret
Afshin Yadolahi
---------
1) a religious play, telling the story of the martyrdom of imam Hossein (a)
2) become a muslim
2 notes
·
View notes
Text
«الیک عنی، فان حبک قدشغلنی عنک»
بگذر از «من»،
چون عشقِ تو مرا از تو مشغول داشته.
فخرالدین عراقی
#persian poet
#winter
#friendly _mountain
1 note
·
View note
Text
نذار چیزای کوچیک بهم بریزنت
بگذر و ادامه بده
قرار نیست همه ی والدین بی نقص باشن
میدونم آسیب زیادی از یه سری رفتارها و به بدنبال اون انتخاب الگوهای مشابه اشتباه تر دیدی، اما مطمئن باش در آینده جبران میشه.
2 notes
·
View notes
Photo
. پدرم میگوید: «از سولماز بگذر، که رنج میآورد». مادرم گریه میکند: «از سولماز بگذر، که مرگ میآورد». خواهرهایم به من نگاه میکنند، با خشم، که ذلیلِ دختری شدهام. آه سولماز؛ اینها چه میدانند که عاشقِ سولماز بودن چه دردِ شیرینی است. به کوه میگویم: «سولماز را میخواهم» ، جواب میدهد: «من هم». به دریا میگویم: «سولماز را میخواهم» ، جواب میدهد: « من هم». در خواب میگویم: «سولماز را میخواهم» جواب میشنوم: «من هم» . اگر یک روز به خدا بگویم : «سولماز را میخواهم» زبانم لال، چه جواب خواهد داد؟ . . از رُمانِ | #آتش_بدون_دود | نوشتهی | #نادر_ابراهیمی | انتشارات | #نشر_روزبهان | . . #بگو_کی_کجا_باشم #bkeykojab #قصه_پاها #Begookeykojabasham @bitaaa.pr Photographer : @mahboob__shab . . ▪| این پست را میتوانید همین حالا در کانال تلگرام این صفحه [ Begookeykojabasham ] به همراهِ قطعه آهنگِ "عاشقی" با صدای "روزبه بمانی" ببینید و بشنوید |▪ . 🔺برای ارسال نظر و ثبت کامنت، باید صفحه را فالوو داشته باشید 🔻 . . 🚫 همراه گرامی؛ در صورت استفاده از فیلم ، تصاویر یا متنها؛ تگ کردن صفحهی بگو کی کجا باشم و صفحهی ارسال کنندهی فیلم ، عکاس و شاعر یا نویسندهی متن، بهمراه ذکر نام نویسنده ، نشان دهندهی " فرهنگ و شخصیت " شما، احترام به حقوق مالکانهی صاحب اثر و نیز، ترویج فرهنگ حمایت از دارایی ادبی و هنری دیگران، یا همان کپی_رایت میباشد. از شما که در صورت استفاده از تصاویر یا متون منتشر شده در این صفحه، به این نکتهی مهم توجه دارید، سپاسگزارم. . #نادر_ابراهیمی #نادر_ابراهيمي #نادرابراهیمی #رمان #رمان_فارسی #رمان_ایرانی #عاشق #عشق #عاشقانه #دریا #کوه #ساحل #روزبه_بمانی #روزبه_بماني #عاشقی . https://www.instagram.com/p/B_K3l-HAegd/?igshid=vq7419a4u1sf
#آتش_بدون_دود#نادر_ابراهیمی#نشر_روزبهان#بگو_کی_کجا_باشم#bkeykojab#قصه_پاها#begookeykojabasham#نادر_ابراهيمي#نادرابراهیمی#رمان#رمان_فارسی#رمان_ایرانی#عاشق#عشق#عاشقانه#دریا#کوه#ساحل#روزبه_بمانی#روزبه_بماني#عاشقی
1 note
·
View note
Video
این ۶۰ ثانیه رو ذخیره کنید و روزی چندبار نگاه کنید #باهم_مهربان_باشیم... #کنارتم_هموطن #ناامیدی #یاس #عصبانیت #بگذر #لبخند_بزن #آرزوی_بهترینها #به_راهت_ادامه_بده #همدیگر_را_دوست_داشته_باشیم #سطل_زباله https://www.instagram.com/p/B7Qh6kehtwt/?igshid=1n6v7wyj86p9s
#باهم_مهربان_باشیم#کنارتم_هموطن#ناامیدی#یاس#عصبانیت#بگذر#لبخند_بزن#آرزوی_بهترینها#به_راهت_ادامه_بده#همدیگر_را_دوست_داشته_باشیم#سطل_زباله
0 notes
Text
نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور همایون خرم , notdoni , نت های سنتور همایون خرم , نت های سنتور , سنتور , همایون خرم , نت همایون خرم , نت های همایون خرم , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
پیش نمایش نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
دانلود نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
خرید نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
جهت خرید نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی روی لینک زیر کلیک کنید
نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
تنظیم نت سنتور » گروه نت دونی
این نت جهت اجرا با سنتور نت نویسی شده است جهت مشاهد نت پیانو از من بگذر از علیرضا قربانی اینجا کلیک کنید
نت های درخواست خود را در بخش نظرات یا بخش پشتیبانی وب سایت به ما اطلاع بدهید
متن آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
♫♫ غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شب ها می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصه ی غم افزا ��مگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر ♫♫
نت سنتور آهنگ از من بگذر از علیرضا قربانی
کلمات کلیدی : نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور همایون خرم , notdoni , نت های سنتور همایون خرم , نت های سنتور , سنتور , همایون خرم , نت همایون خرم , نت های همایون خرم , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
#نت دونی#نت سنتور#نت متوسط سنتور#نت سنتور همایون خرم#notdoni#نت های سنتور همایون خرم#نت های سنتور#سنتور#همایون خرم#نت همایون خرم#نت های همایون خرم#نت های گروه نت دونی#نت های متوسط سنتور#نت سنتور متوسط
0 notes
Text
مثل موسيقی آرامی كه خوابت میکند
عشق میآید به آسانی خرابت میکند!
هرچه میگویی که بگذر؛ دوری از او بهتر است
فال حافظ باز با شعری مجابت می کند
میشکستی کاش با حرفی سکوتم را که گاه
خواهش یک شیشه را سنگی اجابت میکند
��مره خمره دردها را می گذارم زیر خاک
دل! نترس؛ این خمره ها روزی شرابت میکند
زندگی بی عشق یا مردن به جرم عاشقی؟
قبر گاهی در دل تاریخ قابت می کند
👤 مرتضی جهانگیری
1 note
·
View note
Photo
. هوشنگ فرزان یه نفر یه نصیحتی بهم کرد که پشتش کلی آرامش بود... گفت: سوزنت گیر نکنه روی آدما، روی حرفا، روی اتفاقا... فقط رها کن... نیازی نیست دنبالتحلیل هر چیزی باشی... بگذر... 🥀🌷🌿🌺🌿🌻🌿🌹🌿💓🌾⭐️💝🌷🌿🌺🌿🌻🌿🌹🌿💓🌾⭐️💝 🥀 . 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 . ❤ . 📍مارا به دوستانتون معرفی کنید... 📍لطفا در زیر پست ها بی احترامی نکنید،تبلیغ در پستهای من ممنوع است . در صورت مشاهده بلاک میشود . آدرس کانال تلگرام: t.me/hooshangfarzan@ . مشاور خانوادگی این صفحه خانم دکتر اسماعیلی با آی دی rams.janahe256 #جملات_ناب #حرف_دل #تکست_خاص #نوشته #دلنوشته #جملات_زیبا #جملات_مثبت #جملات_انگیزشی #عاشقانه #روانشناسی #متن #متن_خاص #متن_عاشقانه #متن_زیبا #عکس_نوشته #دلنوشت #سخنان_حکیمانه #دلنوشته_ها #دل_نوشته #دلنوشته_عاشقانه #سخنان_ناب #متن_عکس #متن_ادبی #شعر #متن_ناب #شادی_ها #زندگی #جملات_قصار #تگ_فالو_لایک_کامنت_یادتون_نره_ (at Livermore, California) https://www.instagram.com/p/CgDvs-Xuqw2/?igshid=NGJjMDIxMWI=
#جملات_ناب#حرف_دل#تکست_خاص#نوشته#دلنوشته#جملات_زیبا#جملات_مثبت#جملات_انگیزشی#عاشقانه#روانشناسی#متن#متن_خاص#متن_عاشقانه#متن_زیبا#عکس_نوشته#دلنوشت#سخنان_حکیمانه#دلنوشته_ها#دل_نوشته#دلنوشته_عاشقانه#سخنان_ناب#متن_عکس#متن_ادبی#شعر#متن_ناب#شادی_ها#زندگی#جملات_قصار#تگ_فالو_لایک_کامنت_یادتون_نره_
0 notes
Text
سامبره موی خیلی کوتاه : من نمی فهمم چگونه از آنها جان سالم به در برده ام دنیا، و زندگی آن، اکنون به من ظاهر شد اگر مرده و کاملاً متروک باشد; بدون افکار یا آرزوهایی که از آنها زندگی کردم روز به روز. سپس با مجموعه ای از جوانان وحشی آشنا شدم. و در گرداب لذت و نشئه کوشید تا بخوابد. رنگ مو : روح شیطانی غوغایی که در من بود. بی تابی سوزان کهن من دوباره بیدار شد؛ و دیگر نمی توانستم خودم و آرزوهایم را بفهمم. آ فاسق، به نام رودولف، معتمد من شده بود. سامبره موی خیلی کوتاه سامبره موی خیلی کوتاه : او، با این حال، همیشه خندید تا آرزوها و شکایت های من را تحقیر کند. حدود یک سال گذشت به این ترتیب، وقتی بدبختی روحی من به ناامیدی رسید. لینک مفید : سامبره مو وجود داشت چیزی مرا به سمت فضای ناشناخته سوق داد. من می توانستم داشته باشم خود را از کوههای بلند به سمت سبز درخشان پایین پرتاب کردم چمنزارها، به درون هجوم خنک آبها، تا سوزش را خاموش کنند تشنگی، به ماندن سیری ناپذیری روح من: آرزوی فنا کردم. سامبره موی خیلی کوتاه : و دوباره مثل ابرهای طلایی صبح امید و عشق به زندگی پدید آمد جلوی من، و مرا مجذوب کن. سپس این فکر به ذهنم خطور کرد که جهنم است تشنه من بود و غصه ها و لذت هایم را برایم می فرستاد برای نابودی من؛ که یک روح بدخیم تمام قدرت ها را هدایت می کرد. لینک مفید : سامبره رنگ گرم روح من به سرای دوزخی; و مرا مانند افسار به سوی عذاب من و من تسلیم او شدم. که پس این عذابها، اینها لذت ها و رنج های متناوب، ممکن است مرا ترک کند. در تاریک ترین شب، بر تپه ای رفیع سوار شدم. و دشمن خدا و انسان را با همه فراخواند انرژی های قلب من، به طوری که احساس کردم. سامبره موی خیلی کوتاه : او مجبور خواهد شد مرا بشنود. سخنان من او را به ارمغان آورد: او ناگهان جلوی من ایستاد و من هیچ ترسی احساس نکردم. سپس در صحبت با[صفحه 197]او، باور به آن تپه عجیب دوباره افزایش یافت درون من؛ و او آهنگی را به من یاد داد که به خودی خود من را با آهنگ هدایت می کرد. لینک مفید : سامبره مو شکلاتی جاده مستقیم به آنجا او ناپدید شد و برای اولین بار از زمان من شروع به زندگی کرده بودم، با خودم تنها بودم. چون الان حرفم را فهمیدم افکار سرگردانی که از یک مرکز هجوم آوردند تا مرکز دیگری را پیدا کنند جهان به سفرم رهسپار شدم؛ و آهنگی که با صدای بلند خواندم صدا، مرا بر صحراهای عجیب هدایت کرد. سامبره موی خیلی کوتاه : اما همه چیزهای دیگر غیر از خودم فراموش کرده بودم. چیزی مثل بالهای قوی مرا حمل می کرد از آرزو، به خانه من: من آرزوی فرار از سایه ای که، در میان آفتاب، ما را تهدید می کند. آهنگ های وحشی که در میان ملایم ترین موسیقی، ما را سرزنش کن بنابراین در سفر، به کوه رسیدم. لینک مفید : سامبره و بالیاژ مو یک شب وقتی که ماه به شدت از پشت ابرهای کم نور می درخشید. من به کارم ادامه دادم ترانه؛ و شکل غول پیکری در کنار من ایستاد و با عصای خود به من اشاره کرد. نزدیکتر رفتم: "من اکارت معتمد هستم" شخصیت فوق بشری گفت ' توسط خدایا، من به عنوان نگهبان در اینجا قرار دارم. سامبره موی خیلی کوتاه : تا مردم را از آن برگردانم عجله گناه آلود آنها. "مسیر من اکنون مانند یک معدن زیرزمینی بود. گذرگاه خیلی باریک بود، که مجبور شدم به خودم فشار بیاورم. غرغر پنهان را گرفتم آب ها؛ من شنیدم که ارواح سنگ معدن و طلا و نقره را تشکیل می ��هند تا آنها را جذب کنند. لینک مفید : سامبره طلایی روح انسان؛ من اینجا را پنهان و جدا از صداهای عمیق و آهنگ هایی که موسیقی زمینی از آنها سرچشمه می گیرد: هر چه جلوتر می رفتم، بیشتر می کردم گویی حجابی از جلوی چشمانم افتاد. "من استراحت کردم و دیدم که افراد دیگری به سمت من میآیند. سامبره موی خیلی کوتاه : دوست من رودولف در میان این افراد بود. نمیتوانستم بفهمم آنها چطور هستند از من بگذر، راه بسیار باریک بود. اما آنها از وسط پیش رفتند از صخره، بدون اینکه مرا درک کند. "آنون صدای موسیقی را شنیدم. اما موسیقی کاملاً متفاوت از هر چیزی که قبلاً به گوش من برخورد کرده بود. لینک مفید : سامبره مو صورتی افکارم در درونم به شدت درگیر شدند به سمت یادداشت ها: به فضای باز آمدم. و درخشنده عجیب رنگ ها از هر طرف بر من می درخشیدند. این چیزی بود که من همیشه داشتم در جستجوی نزدیک به قلبم حضور او را احساس کردم شکوهی که مدت ها به دنبال آن بود، اکنون کشف شده است. سامبره موی خیلی کوتاه : و هيجاناتش مرا به وجد آورد با تمام قدرتشان و سپس کل جمعیت خدایان بت پرست جوکوند آمدند بیرون آمدند تا من را ملاقات کنند، بانو زهره در رأس آنها بود و همه به من سلام کردند. آنها به قدرت حق تعالی به آنجا تبعید شده اند. عبادت آنها از روی زمین منسوخ می شود.
لینک مفید : رنگ مو امبره سامبره و اکنون آنها از طریق خود بر روی ما کار می کنند پنهان کاری [صفحه 198] "تمام لذت هایی که زمین می دهد. من در اینجا داشتم و در آنها شریک بودم کاملترین شکوفایی آنها سیری ناپذیر قلب من بود و لذت من بی پایان. زیبایی های معروف دنیای باستان حضور داشتند. سامبره موی خیلی کوتاه : چی فکر کردم آرزو مال من بود. یک هذیان از هذیان با دیگری دنبال شد. و روز به روز، جهان با شکوه تر به دورم می سوخت رنگ ها نهرهای غنی ترین شراب تشنگی شدید مرا فروکش کرد. و فرم های زیبا در هوا می چرخیدند و چشمان نرم مرا دعوت می کردند. لینک مفید : فرق سامبره و بالیاژ و لایت بخارات گل رز مسحور کننده دور سرم: انگار از اعماق قلب سعادتمند طبیعت، موسیقی آمد و با امواج تازه اش هیاهوی وحشی را خنک کرد میل؛ و وحشتی که کمرنگ و مخفیانه بر روی گلزارها می چرخید، لذت خوشمزه را افزایش داد. چند سال از من گذشت اقامتگاهی را که نمیدانم. سامبره موی خیلی کوتاه : زیرا اینجا زمان و تمایزی وجود نداشت. را گل ها در اینجا با جذابیت های زنان می درخشیدند. و در اشکال از زنان جادوی گل ها را شکوفا کردند. رنگ ها در اینجا زبان دیگری داشتند. تمام دنیای حس به یک شکوفه پیوند خورده بود و ارواح درون آن برای همیشه شادی خود را حفظ کردند. "حالا چطور شد. لینک مفید : مدل سامبره مو بلند نه می توانم بگویم و نه درک کنم. اما همینطور بود که در این همه شکوه گناه، عشق به استراحت، اشتیاق به پیر زمین بی گناه، با شادی های اندکش، مرا در اینجا به شدت گرفت از قدی�� انگیزه ای که مرا به اینجا کشانده بود. دوباره جذب شدم آن زندگی را داشته باش. سامبره موی خیلی کوتاه : که مردها در بیهوشی خود به آن ادامه می دهند: من بودم با این شکوه سیر شدم و با کمال میل یک بار دیگر به دنبال خانه قبلی ام رفتم.
0 notes
Text
Allah Allah - Persian Noha
«ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی / دل بیتو به جان آمد، وقت است که بازآیی» (حافظ)
O' the king of the good people, Ah (sigh)! This agony of loneliness/ heart reached the end; it's the time to return
بزن ای آه غمگین، نفسی بانگ «یا حق» / قفس سینه بشکن، بزن آهنگ «یا حق»
O' the sad whine, cry out Ya Haq/ break the chest's cage, sing the song of Ya Haq
الله الله، کو صبح فتح و ظفر؟ / کی میآید پایان رنج بشر؟
Allah! Allah! Where is the dawn of victory and triumph? / When does the mankind's affliction come to an end?
عالم در شور و نواست، انسان بر طیر فناست / یک سو طغیان ستم، یک سو آهنگ بلاست
The universe is in passion and phrensy, Human is on the verge of collapse/somewhere outburst of oppression, somewhere melody of sedition
نه خروش آوایی، نه امیدی از جایی / یا رب دلها خون شد، از غربت و تنهایی
No roaring of songs, no hopes from anywhere/ O' Lord, hearts have become full of agony, for alienation and loneliness
ستم از حد بیرون شد، غم دلها افزون شد / رفت از عالم یکسر، آرام و شکیبایی
Cruelty is at an all-time high, the agony of hearts has increased/ tranquility and patience have left the world
بنگر خصم سرکش را، بنگر دود و آتش را / یک سو ذبح انسان را، یک سو مسخ ایمان را
See the rebellious enmity, see the smoke and the fire/ somewhere the slaughter of human, somewhere metamorphosis of faith
الله الله! فریاد از جور زمان / الله الله! فریاد از اهرمنان
Allah! Allah! Ah this time of cruelty/ Allah! Allah! Ah these Demons
در گمراهی سرگردان مانده بشر / بیرونق شد ایمان از فتنه و شر
In aberrance, the mankind is stranded/ the faith has become sluggish due to sedition and evilness
وای از روزگار تنهایی / یارب کو دم مسیحایی
Ah this time of loneliness/ O' Lord! Where is the lifesaving respiration?
بزن ای دل آب دعا، مگر آید روح بقا؛ / ناجیِ عالم کو؟ ناجی عالم کو؟
O' heart, pray for coming of spirit of immortality/ where is the world's savior? Where is the world's savior?
بگذر از دام عصیان، بشکن کابوس طغیان / بنگر هر سوی عالم، چه رسد بر جان انسان؟
Pass the trap of transgression, break the nightmare of outburst/ look at every corner of the world, what is happening to the human?
با ثارالله فریادی تازه بزن / همچون زینب، کاخ ظالم بشکن
With tharallah (Imam Husain) whoop again/ like Zainab, break the oppressor's palace
مردان شهر دعا! یاران خون خدا! / منجی خود منتظر است، امروز ماییم و شما
O' Men of the city of supplication! Followers of the Blood of God (tharallah, Imam Husain)! / Savior himself is waiting; today it's our and your time
دل اگر ایمان دارد، به خدا دل بسپارد / میآید در میدان، مردانه و شیدایی
If the heart has faith, it will rely on Allah/ and it will come to the battlefield, manly and passionately
دلِ آگه میداند، به کجا قرآن خواند / بر نی باید خواندن، نی خلوت و تنهایی
The wise heart knows where to read Quran/it should be on Ney* (reed), the Ney of solitude and loneliness
هر روز، روز عاشورا، هر روز بانگ واویلا / عالم از بلا پر شد، خاک از کربلا پر شد
Every day, day of Ashura; every day, cry of waweila/ the universe was filled with trial, the soil became full of Karbala
خبر از کوفه رسد، همه مشتاق حضور / همه سرمست طلب، همگی طالب نور
The news comes from Kufa, everyone is eager for participation/ everyone is passionate for request, everyone is aspirant for nour (light)
الله الله، وای از پیمانشکنان / تنها مانده، در میدان مرد زمان
Allah Allah, Ah these traitors/ the man of time (Imam Husain) is left alone in the battlefield
آمد با دعوتشان، ای وای از بیعتشان / تنها شد روز نبرد، دنیا شد دشمن مرد
He came by their invitation, Woe to their allegiances/ He became alone in the day of battle, the world became enemy of man
سخن از ایمانها شد، سخن از پیمانها شد / کوفی ماند و پیمان، با آن همه رسوایی
It comes to faiths, it comes to promises/ Kufi and the promises, with all those disgraces
شه خوبان تنها شد، به سر نی سرها شد / زینب ماند و زینب، با آن سر سودایی
The king of good people is left alone, heads were put on the spears/ Zainab remained and just Zainab, with that igneous head
نور از نیزهها سر زد، آه از سینهها سر زد / بانگ نینوا زینب، تیغ کربلا زینب
Light came out of spears, whine came out of chests/ Call of Neinava, Zainab; blade of Karbala, Zainab
دل غمگین بشارت، غم عالم سرآید / برود این زمستان، خبر دیگر آید
O' the sorrowful heart, glad tiding! The sorrow of the universe will end/ this winter will pass, another news will arrive
الله الله میآید فصل امید / بر تاریکی میتازد صبح سپید
Allah Allah, the season of hope will come/ the white dawn will defeat the darkness
شب را صبحی دگر است، یاران وقت سحر است / برخیر ای اهل وفا، برخیز ای روح رها
Night has another morning; O' companions, it's the dawn time/ stand up, O' people of loyalty, stand up, O' people of free spirit
جور دیگر باید دید، دیدهها را باید شست / تا کی جنگ و نفرت، این دوزخ هر جایی
It should be seen differently, the eyes should be washed/ till when war and hatred, this hell in every place
زیر باران باید رفت، کینهها را باید شست / باید پایان یابد این برزخ تنهایی
We should go under the rain, rancor should be washed/ it should finish, this limbo of loneliness
برخیز تا به هم سازیم، از عشق عالمی سازیم / آن روز نوبهار آید، آن روز شهسوار آید
Stand up to make it with each other, to make a world from love/ that day a new spring will come, that day Horseman (Imam Mahdi) will come
1 note
·
View note
Photo
بخدا ارزش نداره عاشق باش… دوست داشته باش… بگذر… دنیا دو روزه هیچ مشکلی ارزش جنگ نداره 😔 @hamidrezaghorbani.official WWW.HAMIDREZAGHORBANI.COM #music #guitar #piano #موسیقی #musician #حمیدرضاقربانی #گیتار #پیانو #عکس #عکاسی #photo #photography #selfie #زندگی #zara (at Explore اکسپلور) https://www.instagram.com/p/Caxzb7qL6j7/?utm_medium=tumblr
#music#guitar#piano#موسیقی#musician#حمیدرضاقربانی#گیتار#پیانو#عکس#عکاسی#photo#photography#selfie#زندگی#zara
0 notes